1359.05.09: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
سطر ۷۳: سطر ۷۳:
فعالیت فراریان رژیم گذشته و بعضی کسانی که بعد از انقلاب سمتی داشتند و سپس در جایگاه مخالف به خارج کشور نقل ‌مکان کردند، ازجمله مسائل مورد توجه رسانه‌های خارجی است. اطلاعات و اخباری که از مطبوعات خارجی به دست می‌آید حاکی‏از فعالیت شدید بعضی از این‌گونه مخالفان است. دراین‌زمینه، مجلۀ فرانسوی‌زبان نوول ابسرواتور در مقاله‌ای با عنوان "ایران و برنامه‌های خارج‌نشینان"، به بررسی برخی فعالیت‌های مخالفان ایران در خارج از کشور پرداخته که در روزنامۀ انقلاب اسلامی امروز درج شده است. این مقاله از این نظر که به فعالیت خارج کشور اشخاصی چون شاپور بختیار، آزاده شفیق،* هوشنگ نهاوندی،* احمد بنی‌احمد،* رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای،* حسن نزیه،* تیمسار بهرام آریانا و بالاخره تیمسار اویسی* اشاره دارد، قابل‌توجه است. در این مقاله آمده است:  
فعالیت فراریان رژیم گذشته و بعضی کسانی که بعد از انقلاب سمتی داشتند و سپس در جایگاه مخالف به خارج کشور نقل ‌مکان کردند، ازجمله مسائل مورد توجه رسانه‌های خارجی است. اطلاعات و اخباری که از مطبوعات خارجی به دست می‌آید حاکی‏از فعالیت شدید بعضی از این‌گونه مخالفان است. دراین‌زمینه، مجلۀ فرانسوی‌زبان نوول ابسرواتور در مقاله‌ای با عنوان "ایران و برنامه‌های خارج‌نشینان"، به بررسی برخی فعالیت‌های مخالفان ایران در خارج از کشور پرداخته که در روزنامۀ انقلاب اسلامی امروز درج شده است. این مقاله از این نظر که به فعالیت خارج کشور اشخاصی چون شاپور بختیار، آزاده شفیق،* هوشنگ نهاوندی،* احمد بنی‌احمد،* رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای،* حسن نزیه،* تیمسار بهرام آریانا و بالاخره تیمسار اویسی* اشاره دارد، قابل‌توجه است. در این مقاله آمده است:  
«شاپور بختیار که دور از ویلای زیبا و خرم خود در شمیران در شمال تهران، امروز در یک آپارتمان محقر در خیابان یونیویسیته پاریس به‌سر می‌برد و جانب‌دار رژیم سلطنتی است، امید دارد به‌زودی به کشور خویش بازگردد. به‌زعم خودش: "در سه یا چهار ماه آینده، بسیج عظیمی شکل خواهد یافت. ما به روی این شورش کار می‌کنیم و در این رهگذر ملاها با برداشت مضحکی که از حکومت دارند، بهترین متحدین ما به شمار می‌آیند." برای وی بازگشت دوبارۀ شاه به‌هیچ‌وجه عملی نیست. [بختیار می‌گوید:] "چندی پیش او را دیدم، سرطان به جگر او زده، بیش از چند هفته‌ای زنده نخواهد ماند، ولی می‌توان درمورد پسرش به‌عنوان رهبر مشروطه اندیشید. ولیعهد هم‌اکنون درحال فراگیری علوم سیاسی در ویلیام کالج در ایالات متحده می‌باشد. بله، چندان بااستعداد نیست. شاید این امر بهتر باشد و به یک نقش ظاهری اکتفا کند."»
«شاپور بختیار که دور از ویلای زیبا و خرم خود در شمیران در شمال تهران، امروز در یک آپارتمان محقر در خیابان یونیویسیته پاریس به‌سر می‌برد و جانب‌دار رژیم سلطنتی است، امید دارد به‌زودی به کشور خویش بازگردد. به‌زعم خودش: "در سه یا چهار ماه آینده، بسیج عظیمی شکل خواهد یافت. ما به روی این شورش کار می‌کنیم و در این رهگذر ملاها با برداشت مضحکی که از حکومت دارند، بهترین متحدین ما به شمار می‌آیند." برای وی بازگشت دوبارۀ شاه به‌هیچ‌وجه عملی نیست. [بختیار می‌گوید:] "چندی پیش او را دیدم، سرطان به جگر او زده، بیش از چند هفته‌ای زنده نخواهد ماند، ولی می‌توان درمورد پسرش به‌عنوان رهبر مشروطه اندیشید. ولیعهد هم‌اکنون درحال فراگیری علوم سیاسی در ویلیام کالج در ایالات متحده می‌باشد. بله، چندان بااستعداد نیست. شاید این امر بهتر باشد و به یک نقش ظاهری اکتفا کند."»
نوول ابسرواتور سپس می‌افزاید: «این گفتار ظاهراً نه یاوه است و نه رویایی شبیه رویاهای تبعیدشدگان روسی است. مخالفین رژیم کنونی ایران که مقر فعالیت خود را پاریس قرار داده‌اند به‌این‌زودی‌ها خیال عقب‌نشینی ندارند و ازطریق نوارکاست، مطبوعات زیرزمینی و به‌خصوص فرستنده‌های قوی رادیو در بغداد که دولت عراق در اختیارشان گذاشته مرتباً با مخالفین داخلی در تماس هستند. و اما (وحدت مقدس) داستانی دیگر دارد. حتی جانب‌داران رژیم سلطنتی وحدت‌نظر ندارند. یکی خط پرنسس آزاده دختر اشرف است که می‌پندارد پس از سقوط رژیم [آیت‏الله] خمینی باید چون گذشته خانوادۀ پهلوی قدرت ادارۀ مملکت را در دست بگیرد و حتی نیازی به نظرخواهی ازجانب مردم نیست. [و خط دیگر،] "تماس‌های همه‌جانبه" [است] این تز "افسران آزاد" است. افسران جوان و فعالی که جانب‌دار شاه هستند و نشریۀ هفتگی ایران آزاد را منتشر می‌کنند (11000 تیراژ) که به‌طور مخفی در ایران پخش می‌شود. افراطی‌تر از این گروه، "جبهۀ آزادی‌بخش ایران" هوشنگ نهاوندی که 10 روز بعد از جمعۀ سیاه استعفا داد، می‌باشد. وی جانب‌دار سلطنت مشروطه بوده ولی از همکاری با جمهوری‌خواهان چه در یک جبهۀ مقاومت و چه بعد در یک "دولت وحدت ملی" امتناع نمی‌ورزد. آیا با شاپور بختیار همکاری و تماس دارید؟ لبخند مرموزی زده و می‌گوید: "ما یکدیگر را ندیده‌ایم، ولی گروه‌ها همه با هم در تماس هستند." محل دفتر بختیار در آپارتمان زیبایی در خیابان راسپای به‌وسیلۀ دو زن جوان (یکی دختر پاکروان) اداره می‌شود. این دختر هرنوع تماس و رابطه‌ای را با اعضای رژیم سابق، کمونیست‌ها، سلطنت‌طلب‌ها و مذهبیون قشری تکذیب می‌کند [و می‌گوید:] بالعکس، آمادۀ همکاری با همۀ گروه‌های دیگر از سوسیالیست‌ها و لیبرال‌ها خواهیم بود. مثلاً در همکاری با حسن نزیه امید زیادی داریم. وی هم‌اکنون در فرانسه به سر می‌برد. وی می‌تواند به سابقۀ مبارزاتی و صداقت خود مفتخر باشد. او می‌تواند کاندیدای ایدئالی برای مخالفین ضدسلطنتی رژیم کنونی باشد. او ماه‌ها است که در تلاش تکوین جبهه‌ای از گروه‌های مختلف و شخصیت‌های متفاوت می‌باشد." ظاهراً تلاش ساده‌ای نخواهد بود، زیرا گروه‌های "جنبش خلق برای آزادی ایران" دست چپی‌های غیرکمونیست، جمهوری‌خواهان دمکراتیک آقای بنی‌احمد و مقدم مراغه‌ای، تحت‌عنوان "اتحاد برای آزادی" حاضر به همکاری با نزیه بوده ولی تمایلی به همکاری با بختیار ندارند، زیرا وی را بسیار نزدیک به رژیم شاه می‌دانند.»
نوول ابسرواتور سپس می‌افزاید: «این گفتار ظاهراً نه یاوه است و نه رویایی شبیه رویاهای تبعیدشدگان روسی است. مخالفین رژیم کنونی ایران که مقر فعالیت خود را پاریس قرار داده‌اند به‌این‌زودی‌ها خیال عقب‌نشینی ندارند و ازطریق نوارکاست، مطبوعات زیرزمینی و به‌خصوص فرستنده‌های قوی رادیو در بغداد که دولت عراق در اختیارشان گذاشته مرتباً با مخالفین داخلی در تماس هستند. و اما (وحدت مقدس) داستانی دیگر دارد. حتی جانب‌داران رژیم سلطنتی وحدت‌نظر ندارند. یکی خط پرنسس آزاده دختر اشرف است که می‌پندارد پس از سقوط رژیم [آیت‏الله] خمینی باید چون گذشته خانوادۀ پهلوی قدرت ادارۀ مملکت را در دست بگیرد و حتی نیازی به نظرخواهی ازجانب مردم نیست. [و خط دیگر،] "تماس‌های همه‌جانبه" [است] این تز "افسران آزاد" است. افسران جوان و فعالی که جانب‌دار شاه هستند و نشریۀ هفتگی ایران آزاد را منتشر می‌کنند (11000 تیراژ) که به‌طور مخفی در ایران پخش می‌شود. افراطی‌تر از این گروه، "جبهۀ آزادی‌بخش ایران" هوشنگ نهاوندی که 10 روز بعد از جمعۀ سیاه استعفا داد، می‌باشد. وی جانب‌دار سلطنت مشروطه بوده ولی از همکاری با جمهوری‌خواهان چه در یک جبهۀ مقاومت و چه بعد در یک "دولت وحدت ملی" امتناع نمی‌ورزد. آیا با شاپور بختیار همکاری و تماس دارید؟ لبخند مرموزی زده و می‌گوید: "ما یکدیگر را ندیده‌ایم، ولی گروه‌ها همه با هم در تماس هستند." محل دفتر بختیار در آپارتمان زیبایی در خیابان راسپای به‌وسیلۀ دو زن جوان (یکی دختر پاکروان) اداره می‌شود. این دختر هرنوع تماس و رابطه‌ای را با اعضای رژیم سابق، کمونیست‌ها، سلطنت‌طلب‌ها و مذهبیون قشری تکذیب می‌کند [و می‌گوید:] بالعکس، آمادۀ همکاری با همۀ گروه‌های دیگر از سوسیالیست‌ها و لیبرال‌ها خواهیم بود. مثلاً در همکاری با حسن نزیه امید زیادی داریم. وی هم‌اکنون در فرانسه به سر می‌برد. وی می‌تواند به سابقۀ مبارزاتی و صداقت خود مفتخر باشد. او می‌تواند کاندیدای ایدئالی برای مخالفین ضدسلطنتی رژیم کنونی باشد. او ماه‌ها است که در تلاش تکوین جبهه‌ای از گروه‌های مختلف و شخصیت‌های متفاوت می‌باشد." ظاهراً تلاش ساده‌ای نخواهد بود، زیرا گروه‌های "جنبش خلق برای آزادی ایران" دست چپی‌های غیرکمونیست، جمهوری‌خواهان دمکراتیک آقای بنی‌احمد و مقدم مراغه‌ای، تحت‌عنوان "اتحاد برای آزادی" حاضر به همکاری با نزیه بوده ولی تمایلی به همکاری با بختیار ندارند، زیرا وی را بسیار نزدیک به رژیم شاه می‌دانند.»
این نشریۀ فرانسوی‌زبان سپس چنین ادامه می‌دهد:  
این نشریۀ فرانسوی‌زبان سپس چنین ادامه می‌دهد:  
«در پس همۀ این گفت‌وگوهایی که دنیای کوچک خارج‌نشینان را مهیج می‌کند، روابط و پیوندهای محکم‌تری به چشم می‌خورد: نظامیان فراری، تماس‌های محکمی با عوامل ارتش در ایران دارند. این ارتشیان خواه سلطنت‌طلب، خواه بختیاریست یا جمهوری‌خواه باشند در درجۀ اول نظامی هستند و گفت‌وشنودهای سیاسی از حوصلۀ ایشان خارج است و بیش‌ازپیش خود تشکیل جلسه می‌دهند تا طرح "پیروزی" قطعی را بریزند. برای نظامیان بروز جنگ داخلی اجتناب‌ناپذیر است، زیرا مردم بیش ‌از همیشه در موافقت و مخالفت نسبت به رژیم جمهوری اسلامی متفرق هستند و باید این تفرق شدیدتر شود تا امکان مداخله فراهم آید. ماه‌هاست ژنرال اویسی بین نیویورک، پاریس، عراق در سفر است. نیروهای وی در خط مرزی عراق درگیر مبارزه با نیروهای [آیت‏الله] خمینی هستند و با همدستی عوامل داخلی خود لوله‌های نفتی زیادی را منفجر می‌سازند. نیروهای نظامی دیگری که جانب‌دار بختیار هستند در عراق مستقر هستند. بختیار تابه‌حال، 5 بار با اویسی ملاقات کرده [است.] خود بختیار مدعی است که "این ملاقات‌ها را برای بی‌اعتبارکردن وی ترتیب داده و ساخته‌اند. نیروهای نظامی، ایرانیانی هستند که جانب‌دار من هستند، ولی از من دستور نمی‌گیرند، زیرا مخالف کودتای نظامی هستم، به‌خصوص اگر اویسی سردمدار کودتا باشد؛ گرچه شخص مفیدی است، ولی شهرت بدی نزد مردم دارد." شاید به‌ همین ‌دلیل است که وی [بختیار] اخیراً با تیمسار آریانا نظامی که در سال 1969 کنار گذاشته شد تماس‌هایی را ترتیب داده. وی روابط حسنه‌ای با جانب‌داران شاه دارد و جمهوری‌خواهان نیز می‌توانند بدون ازدست‌دادن اعتبار خود با او همکاری کنند. آریانا اخیراً قوای پنج‌گانۀ نظامی درست کرده (نیروی زمینی، هوایی، دریایی، ژاندارمری و شهربانی). برنامۀ [بختیار] "ترکیب دولت وحدت ملی تحت ‌مدیریت ارتش و پس از برقراری نظم، نظرخواهی از مردم برای قانون اساسی جدید" [می‌باشد. ] ولی چگونه می‌توان به این هدف رسید؟ [بختیار می‌گوید:] "مخالفین بسیار خوش‌بین هستند. ما درحال تحکیم وحدت در داخل و خارج هستیم. هرروز رژیم [آیت‏الله] خمینی دشمنان بیشتری برای خود می‌سازد. مخالفت عمومی شکل خواهد گرفت. این مخالفت را نیروهای ما در داخل به تکوین خواهند رساند و پس از آماده‌شدن زمینه، نیروهای مستقر در مرزها وارد عمل خواهند شد. این اقدام در چهار ماه آینده یا هشت ماه آینده و یا... به وقوع خواهد پیوست. درهرحال، این زمان بسیار دور نیست."»<ref>روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص4، به نقل از مجلۀ نوول ابسرواتور، 18 اکتبر 1980، به قلم کنیز مراد. </ref>
«در پس همۀ این گفت‌وگوهایی که دنیای کوچک خارج‌نشینان را مهیج می‌کند، روابط و پیوندهای محکم‌تری به چشم می‌خورد: نظامیان فراری، تماس‌های محکمی با عوامل ارتش در ایران دارند. این ارتشیان خواه سلطنت‌طلب، خواه بختیاریست یا جمهوری‌خواه باشند در درجۀ اول نظامی هستند و گفت‌وشنودهای سیاسی از حوصلۀ ایشان خارج است و بیش‌ازپیش خود تشکیل جلسه می‌دهند تا طرح "پیروزی" قطعی را بریزند. برای نظامیان بروز جنگ داخلی اجتناب‌ناپذیر است، زیرا مردم بیش ‌از همیشه در موافقت و مخالفت نسبت به رژیم جمهوری اسلامی متفرق هستند و باید این تفرق شدیدتر شود تا امکان مداخله فراهم آید. ماه‌هاست ژنرال اویسی بین نیویورک، پاریس، عراق در سفر است. نیروهای وی در خط مرزی عراق درگیر مبارزه با نیروهای [آیت‏الله] خمینی هستند و با همدستی عوامل داخلی خود لوله‌های نفتی زیادی را منفجر می‌سازند. نیروهای نظامی دیگری که جانب‌دار بختیار هستند در عراق مستقر هستند. بختیار تابه‌حال، 5 بار با اویسی ملاقات کرده [است.] خود بختیار مدعی است که "این ملاقات‌ها را برای بی‌اعتبارکردن وی ترتیب داده و ساخته‌اند. نیروهای نظامی، ایرانیانی هستند که جانب‌دار من هستند، ولی از من دستور نمی‌گیرند، زیرا مخالف کودتای نظامی هستم، به‌خصوص اگر اویسی سردمدار کودتا باشد؛ گرچه شخص مفیدی است، ولی شهرت بدی نزد مردم دارد." شاید به‌ همین ‌دلیل است که وی [بختیار] اخیراً با تیمسار آریانا نظامی که در سال 1969 کنار گذاشته شد تماس‌هایی را ترتیب داده. وی روابط حسنه‌ای با جانب‌داران شاه دارد و جمهوری‌خواهان نیز می‌توانند بدون ازدست‌دادن اعتبار خود با او همکاری کنند. آریانا اخیراً قوای پنج‌گانۀ نظامی درست کرده (نیروی زمینی، هوایی، دریایی، ژاندارمری و شهربانی). برنامۀ [بختیار] "ترکیب دولت وحدت ملی تحت ‌مدیریت ارتش و پس از برقراری نظم، نظرخواهی از مردم برای قانون اساسی جدید" [می‌باشد. ] ولی چگونه می‌توان به این هدف رسید؟ [بختیار می‌گوید:] "مخالفین بسیار خوش‌بین هستند. ما درحال تحکیم وحدت در داخل و خارج هستیم. هرروز رژیم [آیت‏الله] خمینی دشمنان بیشتری برای خود می‌سازد. مخالفت عمومی شکل خواهد گرفت. این مخالفت را نیروهای ما در داخل به تکوین خواهند رساند و پس از آماده‌شدن زمینه، نیروهای مستقر در مرزها وارد عمل خواهند شد. این اقدام در چهار ماه آینده یا هشت ماه آینده و یا... به وقوع خواهد پیوست. درهرحال، این زمان بسیار دور نیست."»<ref>روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص4، به نقل از مجلۀ نوول ابسرواتور، 18 اکتبر 1980، به قلم کنیز مراد. </ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۴۱

روزشمار جنگ سال 1359
1359.05.09
نام‌های دیگر نه مرداد
تاریخ شمسی 1359.05.09
تاریخ میلادی 31 ژوئیه 1980
تاریخ قمری 18 رمضان 1400



گزارش - 104

در اتریش و لبنان، اقدامات مسلحانه‌ عراق علیه ایران، امروز تبعات متفاوتی داشت. در اتریش، انفجار بمب در نزدیکی سفارت ایران در وین که عصر دیروز توسط یک شخص کرد عراقی و به دستور دو تن از اعضای سفارت عراق در وین رخ داده بود، واکنش تند دولت اتریش را درپی داشت، در همین‌ حال حمله به سفارت و مراکز ایران در لبنان، امروز همچنان ادامه یافت. امروز دکتر هانس پوش وابستۀ فرهنگی سفارت اتریش در تهران که پس از مکالمۀ تلفنی با صدراعظم اتریش، در مصاحبه با خبرگزاری پارس شرکت کرد، گفت: آقای برونو کرایسکی صدراعظم اتریش، پس از اطلاع از حادثۀ انفجار بمب در نزدیکی سفارت جمهوری اسلامی ایران در وین، گذراندن تعطیلات خود را در اسپانیا نیمه‌تمام گذاشت و به اتریش بازگشت. مشاور فرهنگی سفارت اتریش در تهران که قبلاً مشاور سیاسی کرایسکی بوده است، افزود: صدراعظم اتریش بلافاصله پس از مراجعت به وین جلسۀ هیئت وزیران این کشور را تشکیل داد که در این جلسه تصمیم گرفته شد دو نفر از اعضای سفارت عراق در اتریش را که در بمب‌گذاری در سفارت ایران دست داشته‌اند، از اتریش اخراج کند. به‌ همین‌ مناسبت، کرایسکی نیز برنامۀ سفر خود را به عراق که قرار بود در سال جاری انجام شود، لغو کرد. کرایسکی همچنین گفته است چنانچه این اعمال ناشایست ازطرف سفارت عراق ادامه یابد تصمیم شدیدتری علیه آن سفارت اتخاذ خواهد شد. از سوی دیگر، خبرگزاری پارس گزارش داد: "سامی حانا عطاءالله" دبیر سفارت عراق و "حمید تازد" وابستۀ سفارت عراق به‌عنوان عنصر نامطلوب از خاک کشور اتریش اخراج شدند. در این انفجار که عصر دیروز در وین رخ داد 6 اتریشی زخمی شدند و به چند سفارتخانۀ خارجی خسارت‌هایی وارد شد.[۱] اما ماجرای حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت که شب گذشته با تیراندازی ازطرف سفارت عراق آغاز شده بود، امروز نیز با شدت بیشتری تکرار شد. روزنامۀ اطلاعات دراین‌باره از قول یک منبع موثق آورده است: «بار دیگر عوامل مزدور عراق به سفارت جمهوری اسلامی ایران و بیمارستان زهرا، تنها بیمارستان متعلق به شیعیان حمله کردند. در این حمله که از ساعت 10:30 بعدازظهر، شروع شد، مزدوران بعث ده‌ها خمپاره و موشک آر.پی.جی. و اینرگا به ساختمان‌های بی‌دفاع سفارت و بیمارستان شلیک کردند. این عملیات که با نقشۀ قبلی انجام شد، خوشبختانه تلفات جانی نداشت و ازطرف جوانان امل به آن پاسخ داده شد.» اطلاعات به نقل از این منبع افزود: «تشدید این حملات ازطرف عراقی‌ها و نیروهای چپ فلسطینی به‌منظور درهم‌ریختن اوضاع لبنان و ایجاد جنگ به‌منظور جلوگیری از تشکیل کابینه است. این منبع ذکر می‌کند که اعضای سفارت در بیروت هیچ نیرویی برای دفاع ندارد و تنها دوستانی که دارند جوانان شیعۀ مؤمن به انقلاب اسلامی که از جنبش امل متشکل شده‌اند، می‌باشند.»[۲]

گزارش - 105

درگیری‌هایی که در نوار مرزی منطقۀ عمومی قصرشیرین میان نیروهای ارتش عراق و ایران در تمام مدت روز گذشته جریان داشت و در ساعت 22:30 دقیقه دیشب فروکش کرده بود، امروز بازهم ادامه یافت. از ساعت 1 بامداد امروز، این درگیری‌ها با آتشباری توپخانه و خمپاره‌انداز عراق ازطرف پاسگاه قلعه‌یهودی به‌سوی پاسگاه تنگاب‌نو آغاز شد و تا ساعت 2 بامداد ادامه یافت. در این درگیری یک دلاور ژاندارمری زخمی شد[۳] و منبع آب تنگاب‌نو، که پاسگاه و روستاهای تنگاب را مشروب می‌کند، براثر اصابت گلولۀ توپ‌های عراق منفجر شد.[۴] همچنین از ساعت 6 صبح، پاسگاه‌های برارعزیز و تنگ‌هوان زیر آتش توپخانۀ عراق قرار گرفتند که در هر دو منطقه، سپاه پاسداران به مقابله پرداخت.[۵] از ساعت 7 صبح به مدت 5/4 ساعت پاسگاه‌های نفت‌شهر، گروهان خان‌لیلی و گروهان سومار زیر آتشباری توپ‌های عراق قرار گرفت.[۶] از ساعت 2 بعدازظهر به بعد، سرتاسر نوار مرز از پاسگاه‌های نفت‌شهر، شهر نفت‌شهر، تأسیسات نفتی، پاسگاه‌های گروهان خان‌لیلی، گروهان سومار، تنگاب، زینل‌کش، سلمان‌کشته، برارعزیز، پرویز، دارخور، منطقۀ باویسی، تیله‌کوه، تنگ‌هوان و گرده‌نو زیر آتش توپخانه و خمپاره‌انداز عراق قرار گرفت و نیروهای ارتش، سپاه و ژاندارمری به مقابله با این حملات پرداختند. در منطقۀ برارعزیز یک پاسدار و در پاسگاه پرویز نیز دو پاسدار و یک درجه‌دار و در دارخور نیز دو پاسدار زخمی شدند.[۷] در ساعت 4 بعدازظهر در نفت‌شهر، درگیری بالا گرفت و با اصابت یکی از گلوله‌های عراق به یک سنگر، 3 نفر از سربازان ارتش مجروح شدند که یکی از آنها در بیمارستان قصرشیرین براثر شدت جراحات درگذشت.[۸] ساعت 17:45 دقیقه نیز ارتش عراق یک ‌بار دیگر به نقاط مختلف نفت‌شهر ازجمله محل استقرار نیروهای انتظامی منطقه با توپخانه و سلاح‌های سنگین حمله کرد[۹] که براثر این آتشباری‌ها به لوله‌های نفتی خروجی از چاه‌های شماره 11 و 12 و نیز یک لولۀ گاز آسیب وارد آمد و دچار آتش‌سوزی شد.[۱۰] با آتش متقابل نیروهای ایران نیز 2 مخزن نفتخانۀ عراق آتش گرفت.[۱۱] از ساعت 19، پاسگاه امینه گروهان خان‌لیلی زیر آتش سلاح‌های سبک و سنگین ارتش عراق قرار گرفت که خساراتی به ساختمان پاسگاه و چند خودرو نظامی و یک موتور شارژ بی‌سیم وارد شد و ارتباط پاسگاه قطع گردید. با آتش متقابل نیروهای پاسگاه امینه، به پاسگاه "محمدخدر" عراق خساراتی وارد آمد. این درگیری در ساعت 21:11 خاتمه یافت.[۱۲] در ساعت 19، پاسگاه تپه‌کل از گروهان خان‌لیلی نیز هدف آتشباری سلاح‌های سنگین ارتش عراق قرار گرفت.[۱۳] با آتش متقابل پرسنل پاسگاه مزبور در ساعت 21:30، یکی از تأسیسات کشور عراق در محلی به نام "بوکه" واقع در بانمیل، خساراتی دید.[۱۴] در ساعت 8 بعدازظهر بازهم درگیری‌ها در مناطق مختلف نفت‌شهر شدت گرفت و براثر اصابت گلوله‌های توپ عراق، چاه نفت شماره 4 نفت‌شهر نیز طعمۀ حریق شد.[۱۵] در ساعت8:30 بعدازظهر، براثر اصابت یک گلوله به خط انتقال نیروی برق قصرشیرین ـ خسروی، برق قصرشیرین قطع شد.*[۱۶] امروز هنگ ژاندارمری قصرشیرین گزارشی هشدارآمیز به ناحیة ژاندارمری کرمانشاه ارسال کرد که در آن، براساس گزارش گروهان سومار با اشاره به گلوله‌باران نفت‌شهر در تاریخ 7/5/1359، دربارۀ اوضاع این شهر آورده است: «شهر و منابع آن مورد اصابت گلولۀ توپخانۀ عراق قرار گرفته و خسارات زیادی به بار آورده و دراثر همین تیراندازی، اهالی نفت‌شهر وحشت‌زده شده و به‌طورکلی شهر را تخلیه کرده‌اند و درحال‌حاضر بجز مأمورین ژاندارمری و شهربانی کسی در این شهر سکونت ندارد.» این گزارش می‌افزاید: «توپخانۀ ارتش مستقر در نفت‌شهر و سوار زرهی و سپاه پاسداران [محل] خود را تغییر داده و در حدود 15 کیلومتر از شهر فاصله گرفته‌اند و احتمال تهاجم نیروهای کشور عراق به داخل شهر وجود دارد و چون که اطراف شهر خالی از نیروهای نظامی است و پاسگاه حوزۀ بسیار وسیع و حساس دارد، خطر تمام پرسنل را تهدید می‌کند.» پاسگاه تهیه‌کننده گزارش در پایان باتوجه‌به کمبود نیرو و قدرت آتش در منطقۀ سومار، خواستار استقرار مجدد گروهان و سوار زرهی جهت حفاظت از شهر شده است.[۱۷] موضوع جالب‌توجه اینکه عراق هم‌زمان با تحرکات ایذایی در مرزهای غربی، تقویت پاسگاه‌های مرزی و تقویت و سازماندهی عناصر مسلح معاند با نظام جمهوری اسلامی ایران، با عوامل اطلاعاتی خود مترصد و آمادۀ دفع حملات عناصر مسلح کرد معارض عراقی از داخل ایران به نیروهای مرزی خود می‌باشد و دراین‌زمینه حتی ایران را مسئول حملات معارضین مزبور می‌شناسد. دراین‌باره، گزارش رکن دوم ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران حاکی است: «طبق اطلاع عوامل اطلاعاتی لشکر7 ارتش عراق در شهر مریوان ایران، تعداد 100 نفر مسلح به سرپرستی "بکر حاج صفر" قصد حمله به واحدهای تیپ116 گارد مرزی عراق را دارند. افراد فوق مسلح به تفنگ برنو، کلاشینکف، خمپاره‌انداز81 و 120 میلی‌متری می‌باشند. مقامات فوق با تأکید و هشدار به واحدهای تیپ مذکور خواستار پاسخ‌گویی هرگونه حملات ازطرف ایران شده است.»[۱۸]

گزارش - 106

نیروهای هوایی عراق، کم‌وبیش در مناطق مرزی جنوب و غرب کشور فعال‌اند. امروز یک فروند هواپیمای نظامی ارتش عراق در حوالی خسروآباد آبادان به آسمان ایران تجاوز کرد که با شلیک نیروهای ژاندارمری، به آسمان عراق متواری شد. دراین‌خصوص ازطرف مرزبان خرمشهر به مرزبان عراق اعتراض شده است. سرهنگ رضوی* فرمانده ژاندارمری خوزستان، با اعلام این خبر به خبرگزاری پارس، افزود: همچنین درپی درگیری‌های چند روز اخیر در مرز ایران و عراق، به مرزبان سوسنگرد دستور داده شد درپی اعتراضات قبلی، مراتب را به مرزبان عراق اعلام کند تا وی ازطریق پاسگاه فکه به ایران آمده و آثار تجاوزات ارتش عراق را در داخل خاک ایران مشاهده کند.[۱۹] دراین‌حال، گزارش مرزبان سوسنگرد حاکی است که در ساعت 05:00 امروز، صدای چند انفجار از غرب پاسگاه مرزی سعیدیه ایران شنیده می‌شود که پس از بررسی معلوم گردیده که صدای انفجار مربوط به شلیک آر.پی.جی7 ازسوی عوامل عراقی به خاک ایران بوده است. دراین‌خصوص به مرزبان ابلاغ شد که به مرزبان عراقی اعتراض کند.[۲۰] ستاد مشترک ارتش نیز در بیانیۀ خود از حملات هوایی جنگنده‌های عراقی در این منطقه خبر می‌دهد. در این بیانیه آمده است: «از بامداد روز 9/5/59، ارتش مزدور عراق قریۀ چمشیر، رودبار غرب و ارتفاعات پاسگاه بدر از توابع ایلام را به‌وسیلۀ راکت و بمب‌های آتش‌زا مورد حملۀ هوایی قرار داده که یگان‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران با آتش شدید آتشبارهای ضدهوایی، این حملات را دفع و نیروهای مهاجم را به عقب راند. در این درگیری‌ها تلفات مالی و جانی به وجود نیامده است.»[۲۱] گزارش بعدی ژاندارمری ایلام حاکی است که در ساعت 20 دقیقۀ بامداد منطقه شیروان و بدره، در نزدیکی سایت رادار آبدانان هدف بمباران هوایی قرار گرفته درحالی‌که این سایت هیچ‌گونه اخطاری دراین‌مورد نداده است.[۲۲]

گزارش - 107

هم‌زمان با افزایش تحرکات ایذایی ارتش عراق در مرزهای غربی، عوامل داخلی وابسته به این کشور نیز فعالیت‌های خود را در شهرهای مرزی استان خوزستان تشدید کرده‌اند. امروز سرهنگ رضوی در مصاحبه با خبرگزاری پارس در اهواز گفت: «مأموران پاسگاه کیان‌دشت و گروهان ژاندارمری در زیر یکی از پل‌هایی که سوسنگرد را به هویزه (هویزگان) متصل می‌کند، 3 بمب کشف کردند که توسط پاسداران خنثی شد.»[۲۳] گزارش سپاه اهواز نیز حاکی است امروز 3 عدد بمب (مین) ضدتانک که در زیر پلی واقع در دشت آزادگان کار گذاشته شده بود به‌همت برادران گشتی سپاه پاسداران کشف و خنثی شده است.[۲۴] همچنین، یک مخفیگاه اسلحه و شبکۀ جاسوسی عراق بین اهواز ـ بندر امام خمینی کشف و 4 تن دراین‌رابطه دستگیر شدند. یک مقام آگاه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز امروز ضمن اعلام این خبر گفت: اعضای سپاه توانستند با محاصرۀ این مخفیگاه و ورود به آنجا، 2 قبضه آر.پی.جی7 به‌همراه خرج آن و نیز 12 عدد نارنجک روسی را کشف و ضبط و 4 نفر را که جزء اعضای یک باند مرتبط با عراق و مشغول جاسوسی برای این کشور بودند دستگیر کنند. وی افزود: در یک روستای مرزی منطقه دشت آزادگان، 856 بطری سموم نباتی و چند کارتن سیگار بغداد و بیش از 2500 فشنگ شکاری به دست آمد، که با تحقیقات به‌عمل‌آمده، معلوم شد که چند نفر از اهالی این روستای مرزی دربرابر دادن سموم نباتی مبادرت به گرفتن مهمات از عراق می‌کردند که درحال‌حاضر در بازداشت به سر می‌برند.[۲۵] همچنین، بنا به اطلاع دادستان انقلاب خرمشهر، نیمه‌شب امروز، دو نفر ناشناس که می‌خواستند به‌طور غیرمجاز از مرز شلمچۀ خرمشهر به عراق بروند تحت‌تعقیب برادران سپاه پاسداران قرار گرفته و چون قصد فرار داشتند برادران پاسدار اقدام به تیراندازی کردند که یکی از آنان مجروح و دیگری موفق به فرار گردید.[۲۶] در ادامۀ اقدامات علیه این‌گونه تحرکات ایذایی و جاسوسی، «در ساعت یک بامداد امروز، دادگاه انقلاب اسلامی آبادان ـ خرمشهر تشکیل جلسه داد و پس از رسیدگی به اتهامات 2 تن از خرابکاران و جاسوسان حزب بعث عراق، هر دو را به اعدام محکوم کرد.» در رأی صادره درمورد این دو محکوم آمده است: «باقر قباشیان به‌جرم رفت‌وآمدهای مکرر به عراق و ارتباط وی با سازمان امنیت عراق و دادن اطلاعات و گزارش درمورد اوضاع منطقه و ارگان‌های انقلابی و جاسوسی برای دولت بعث عراق و آوردن اسلحه و مهمات و مواد مخدر و توزیع آن میان افراد ضدانقلاب و عمال بعث و جعفر فرهانی به‌جرم رفت‌وآمدهای مکرر به کشور عراق، جاسوسی در سپاه پاسداران به‌ نفع اجانب و دادن اطلاعات و گزارش نظامی به آنان، رابطۀ مستقیم با عبدالحسین [عراقی]* یکی از اعضای سازمان امنیت عراق، به اعدام محکوم شدند.»[۲۷]

گزارش - 108

در ادامه بحران در مناطق کردنشین امروز درگیری‌های شدید و خونینی میان نیروهای مسلح خودی و گروه‌های مسلح ضدانقلاب، به‌ویژه در مثلث بحرانی بانه ـ سقز ـ مریوان روی داد. در دیگر مناطق نظیر ارومیه و جوانرود نیز، نیروهای خودی با انفجار بمب و مین مواجه شدند. عمده‌ترین این درگیری‌ها و ایذائات به قرار زیر است: گزارش سپاه غرب کشور حاکی است: ستونی مرکب از ارتش و سپاه پاسداران انقلاب و پیشمرگان مسلمان کرد که از روز گذشته به‌قصد رساندن آذوقه، از سنندج به‌طرف مریوان در حرکت بوده است، امروز در بین راه با کمین ضدانقلاب مواجه و درگیر شده است. این درگیری تا ساعت 19:30، 40 زخمی و 3 شهید داشته است.[۲۸] گزارش دیگری از ستاد عملیات غرب کشور، تعداد زخمی‌های ارتش و سپاه را 20 نفر و شمار شهدا را 4 پاسدار و 6 ارتشی اعلام می‌کند.[۲۹] ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی نیز در اطلاعیۀ مشروحی جریان این درگیری را اعلام کرد. در این اطلاعیه آمده است: «یک ستون نظامی متشکل از پرسنل ارتش جمهوری اسلامی ایران، ژاندارمری، سپاه پاسداران و پیشمرگان کرد مسلمان در روز 8/5/59، مأموریت داشت 14 دستگاه تانکر بنزین و گازوئیل و 10 کامیون حامل خواربار را که بنا به درخواست استاندار کردستان بوده، از سنندج برای مردم مریوان اعزام نماید. ستون اعزامی در ساعت 10:20 روز 9/5/59، در گردنۀ گاران مریوان با ضدانقلابیون و مزدوران بی‌وطن درگیر می‌شود که چگونگی درگیری را مشروحاً به اطلاع و آگاهی ملت شریف و مسلمان ایران می‌رسانیم: چون مسیر اعزام ستون از پیش مشکوک تشخیص داده شده بود لذا روز قبل با اعزام گشتی، مواضع دشمن از وجود مهاجمین پاک شده بود، ولی مهاجمان با استقرار در دهات اطراف گاران و اطلاع از حرکت ستون در ساعت 10:20 صبح روز 9/5/59، خود را به مواضع گاران رسانیده بودند. ستون اعزامی شب را در گردنۀ گاران می‌مانند و ساعت 10:20 صبح روز 9/5/59 به‌طرف مریوان حرکت می‌نماید که در 5 کیلومتری گردنۀ گاران با مهاجمین و ضدانقلابیون درگیر می‌شود. مهاجمین ابتدا قصد محاصرۀ ستون را داشتند که با هوشیاری و سرعت‌عمل فرمانده ستون و هماهنگی برادران پاسدار و نظامیان ستون، از محاصره نجات و خود مهاجمان به‌وسیلۀ ارتشیان و پاسداران محاصره می‌گردند و درنتیجه تعداد 35 جسد از مهاجمان به جای می‌ماند و بقیه که تعداد معدودی از آنها زنده مانده بودند، متواری می‌گردند. مهاجمین در ابتدای درگیری به‌وسیلۀ آر.پی.جی7 به اولین خودرو ستون تیراندازی می‌نمایند که منجربه شهادت تعدادی از برادران پاسدار و سرباز می‌گردد. ستون اعزامی پس از هفت ساعت درگیری، با دادن 11 شهید از بهترین برادران نظامی و پاسدار و 26 مجروح موفق می‌شود در ساعت 5:30 بعدازظهر همان‌روز وارد مریوان گردد و محمولۀ خود را سالم به مقصد برساند.»[۳۰] از سوی دیگر، هنگام پاک‌سازی روستاهای آرمَردِه، بَلکَه، بانِوان و کوچِر از توابع بانه، درگیری شدیدی میان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از یک‌سو و عده‌ای از عوامل شیخ‌جلال حسینی، کومه‌له و چریک‌های فدایی خلق از سوی دیگر روی داد که براثر آن حدود 200 مهاجم کشته یا زخمی شده و عده‌ای از آنها نیز به عراق گریختند.[۳۱] گزارش ژاندارمری حاکی است که در این عملیات عناصر خودی مرکب از یک ستون از تیپ بانه، عناصری از هوانیروز و سپاه پاسداران انقلاب بوده و از سلاح سنگین، سبک و تانک و یک فروند بالگرد کبرا و یک فروند بالگرد 214 استفاده کرده‌اند. در این درگیری پایگاه مهاجمان کاملاً منهدم شده و 40 نفر از آنان کشته و تعدادی نیز دستگیر شده‌اند. همچنین، از نیروهای خودی یک تن شهید و 3 نفر زخمی شده‌اند.[۳۲] در گزارش ستاد عملیات غرب کشور نیز علاوه‌بر تأیید دو گزارش فوق، آمده است: «درضمن عملیات، یک هواپیمای عراقی بر فراز دهکده [آرمرده] دیده شده است.»*[۳۳] علاوه‌بر درگیری‌های شدید در دو منطقۀ بانه و مریوان، عناصر مسلح مخالف نظام در دیگر مناطق غرب و شمال‌غرب کشور نیز تحرکات ایذایی داشته‌اند. ازجمله: بنا به گفتۀ مهندس طاهری، استاندار آذربایجان‏غربی** در گفت‌وگو با خبرگزاری پارس، شامگاه امروز تشنجاتی در مناطق نقده و سلماس روی داد و یک بمب نیز در قسمت کمربندی ارومیه منفجر شد. وی گفت: در حملۀ مهاجمان به پاسگاه ژاندارمری نقده، 2 نفر شهید و 3 نفر مجروح شدند. در سلماس نیز به پاسگاه تازه‌شهر حمله شد و طی آن 3 ژاندارم زخمی شدند و از تعداد تلفات و مجروحان مهاجمان اطلاعی در دست نیست. یکی از اهالی شهر نیز در این درگیری به شهادت رسید.[۳۴] گزارش سپاه جوانرود نیز حاکی است: در ساعت 8 بامداد امروز، یک دستگاه اتومبیل سیمرغ که از سوی پایگاه وانی‌سر*** مأموریت عملیات تجسسی در اطراف این پایگاه را داشت، با مین برخورد کرد و منهدم شد. در این حادثه یکی از اعضای گروه فدائیان امام خمینی شهید و 3 نفر دیگر مجروح شدند که حال یکی از آنها وخیم است. بنا به همین گزارش، گروهی از مأموران این پایگاه 6 عدد مین در همین مسیر کشف و خنثی کردند.[۳۵] بااین‌حال، دکتر مهرآسا استاندار کردستان، درخصوص درگیری‌های بانه و مریوان و اوضاع این منطقه به خبرگزاری پارس در سنندج گفت: «اوضاع استان کردستان ازنظر امنیتی آرام و خیلی‌خوب است. این درگیری‌ها نمایشی از اعمال دست‌های کوچکی است که گاه‌بی‌گاه می‌خواهند بگویند ما هم هستیم، درحالی‌که اینان کاملاً از هر سو در محاصره بوده و تحت‌فشار هستند. مثلاً در وقایع اخیر بانه بیش از 100 تن از آنان کشته شدند و یا برابر آخرین گزارش رسیده، اخیراً تنها در دو روستای سقز 19 نفر از ضدانقلابیون دستگیر و حدود 40 تن کشته دادند. ما هم‌اینک در "سنته"**** واقع در راه سقز ـ سنندج اقدام به تأمین یک پاسگاه کرده‌ایم که [در] امنیت این راه فوق‌العاده مؤثر است.» استاندار کردستان دربارۀ برگزاری انتخابات در کردستان باتوجه‌به شروع کار مجلس شورای اسلامی و راهیابی نمایندگان شهرهای سنندج، سقز، بانه و مریوان گفت: «به‌عقیدۀ من انتخابات به‌این‌زودی در این منطقه نباید انجام شود، زیرا آن ترس بی‌جهت غالب‌بر افراد هنوز برطرف نشده است و چند ماه دیگر وقت لازم است تا مردم به پشتیبانی کامل دولت مستظهر شوند و بتوانند در یک انتخابات آزاد شرکت کرده و آرای خود را آزادانه به صندوق بریزند.»[۳۶]

گزارش - 109

مراقبت‌های اطلاعاتی از تحرکات گروه‌های مسلح ضدانقلاب در مناطق کردنشین اهمیت خاص خود را دارد. امروز، واحد اطلاعات و بررسی‌های سیاسی کردستان، در گزارشی با استناد به منابع خود، دربارۀ تحرکات گروه‌های مسلح غیرقانونی آورده است: «140 نفر از افراد حزب رستگاری [رزگاری] از قریۀ "برودر"* وارد "گنده بورد"** شدند و قرار است طی امشب و فردا با کمک چریک‌های فدایی خلق به پاسگاه "تیژتیژ"*** حمله کنند و دو پاسگاه را به تصرف خود درآورند.» بنا به همین گزارش: «در زمانی‌که ستون [حزب رزگاری] به آبادی "قلاشیخان"**** رفته است، 30 نفر از افراد چریک‌های فدایی در آبادی بوده‌اند که حالا به‌طرف تختاخ، که بین آبادی برودر و "تودارصمدی"**** می‌باشد، رفته‌اند و قرار است هر دو [گروه رزگاری و چریک‌های فدایی] به کمک هم به دو پاسگاه مزبور حمله کنند. آنها مسلح به سلاح‌های سنگین شامل توپ و خمپاره هستند که آنها را به‌وسیلۀ قاطر حمل می‌کنند.»[۳۷] گزارش دیگری از منابع خودی حاکی‏از به‌کارگیری نیروهای کرد عراقی در حمایت و تقویت گروه‌های مسلح معاند با نظام است. بنا به این گزارش، سردار جاف همراه دکتر حسن و کدخدا کریم چفته‌ای به مناطق سلیمانیه رفته و تعداد 470 نفر از پیشمرگان کرد را با حقوق ماهیانه 90 دینار عراقی استخدام کرده‌اند. در تاریخ 8/5/1359، تعداد 211 تن از این افراد پیشمرگۀ کرد به "میدان" (محلی در عراق) آمده و سردار جاف گفته است هر 30 نفر از اینها باید به یکی از سران پیشمرگه در ایران سپرده شوند تا بتوان بهترین استفاده را از آنها علیه نظام جمهوری اسلامی کرد. این گزارش می‌افزاید: در تاریخ 9/5/1359 کریم چفته‌ای 22 نفر از این افراد را تحویل گرفته و قرار شده است که 80 نفر دیگر را هم به وی بدهند تا کوهستان "بمو" را کنترل کنند. رحمان کوچ از طایفۀ الیاسی* نیز 30 نفر از اینها را از عراق تحویل گرفته است و با انواع سلاح‌ها ازقبیل آر.پی.جی13 (موشک دورزن) و خمپاره وارد خاک ایران شده‌اند. تعداد افراد این گروه 87 نفر بوده و مأموریت دارند تا در جادۀ "بالاطاق" به‌طرف "کرند" خرابکاری کرده و همچنین پاسگاه بالاطاق را اشغال کنند.[۳۸]

گزارش - 110

فقدان امنیت در کردستان، معضلات زیادی را پیش روی دولت گذاشته است. علاوه‌بر مشکل بزرگ اعادۀ امنیت به این منطقۀ بحرانی، اصلاح زیرساخت‌های شهری، پیگیری مسائل عمرانی ناتمام و حل‌وفصل وضعیت بغرنج نظام آموزش‌وپرورش در این استان، ازجمله درگیری‌های توان‌فرسای دولت می‌باشد. اداره‌های آموزش‌وپرورش کردستان بجز شهرستان‌های قروه، بیجار و سنندج بعد از پایان درگیری‌های بهار امسال به‌کلی منحل شد. فرهنگیان نیز از آغاز سال جاری تاکنون تنها حقوق فروردین‌ماه را حدود دو هفته قبل، دریافت کرده‌اند. اقداماتی در جریان است که پاک‌سازی کاملی در آموزش‌وپرورش کردستان انجام شود و کادر آموزشی و اداری مجدداً درصورت پذیرفته‌شدن با احتساب سابقۀ قبلی به خدمت آموزش‌وپرورش استان کردستان درآیند. بدین‌منظور هیئت اعزامی وزارت آموزش‌وپرورش به استان کردستان، درباره استخدام مجدد کادر اداری و آموزشی این استان اطلاعیه‌ای صادر کرده که در آن آمده است: به‌دنبال انحلال آموزش‌وپرورش استان کردستان و برکناری کلیۀ کادر اداری و آموزشی آن استان، جهت استخدام مجدد، به اطلاع کادر منحلۀ سابق می‌رساند باتوجه‌به اینکه هیئت‌های بررسی ازطرف نمایندۀ تام‌الاختیار وزارت آموزش‌وپرورش به کلیۀ شهرستان‌های تابعه عزیمت کرده‌اند، کارکنان می‌توانند درصورت تمایل به استخدام مجدد با ضوابط تعیین‌شده از روز سه‌شنبه 11/5/1359، به ادارۀ آموزش‌وپرورش محل خدمت خود یا مرکز استان مراجعه کرده و فرم استخدامی را دریافت و حداکثر تا تاریخ 16/5/1359 تکمیل نموده با پست سفارشی به آدرس محل‌های مزبور ارسال نمایند. در این اطلاعیه ضمن مشخص‌کردن روز چهارشنبه برای شرکت در امتحان مصاحبۀ کتبی، آمده است: عدم‌موفقیت یا عدم‌شرکت در امتحان به‌منزلۀ پذیرفته‌نشدن در استخدام جدید است.[۳۹] از سوی دیگر، مردم سردشت و روستاهای اطراف آن در طوماری که برای جهاد سازندگی استان کردستان فرستادند، خواستار شروع مجدد فعالیت جهاد سازندگی در این منطقه شدند و خاطرنشان ساختند که پیوسته پشتیبان این نهاد بوده و به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهند مزاحمتی برای برادران عضو جهاد ایجاد کند. در این اطلاعیه همچنین آمده است: باتوجه‌به اینکه فعالیت‌های جهاد سازندگی در 48 روستا به‌طور ناقص انجام شده، انتظار داریم جهاد سازندگی بار دیگر فعالیت خود را در این منطقه آغاز کند. جهاد سازندگی کردستان نیز در پاسخ ضمن سپاسگزاری از مردم مسلمان سردشت، اعلام کرده است که در اولین فرصت که گروه‌های مسلح و ضدانقلابیون شهر و روستا را ترک کنند یا اسلحۀ خود را زمین بگذارند و امنیت منطقه به‌وسیلۀ مسلمانان تأمین گردد، کار خود را از سر خواهند گرفت.[۴۰]

گزارش - 111

در ادامۀ محاکمه و محکومیت دست‌اندرکاران کودتای نافرجام 18 تیرماه گذشته و نیز محاکمۀ عوامل رژیم گذشته، امروز 15 تن در دادگاه انقلاب اسلامی ارتش و دادگاه‌های انقلاب مرکز تیرباران شدند. جرم 11 تن از محکومان مرتبط با کودتا ذکر شده است. یک تن به‌عنوان رئیس ساواک بوشهر، خارک و بازار تهران و یک تن دیگر به نام ابراهیم بروخیم به‌جرم ارتباط با اسرائیل، جزو محکومان بوده‌اند.[۴۱] روزنامه جمهوری اسلامی که در صفحه اول خود اسامی اعدام‌شدگان و جرایمشان را درج کرده، راجع به ‏اتهام دو تن دیگر چیزی ننوشته است. رادیو پاریس در گزارش خود دربارۀ اعدام ابراهیم بروخیم چنین می‌گوید: «ابراهام بروخیم یهودی که امروز در تهران اعدام شد در یکی از دادگاه‌های انقلاب اسلامی به‏اتهام برقراری ارتباط با اسرائیل محکوم شده است.» این رادیو می‌افزاید: «به ابراهام بروخیم که یکی از ثروتمندان طایفۀ یهود ایران بوده همچنین اتهام پناه‌دادن به اسرائیلی‌ها در یکی از هتل‌هایی که در پایتخت ایران متعلق به وی بوده، وارد شده است.»[۴۲]

گزارش - 112

فعالیت فراریان رژیم گذشته و بعضی کسانی که بعد از انقلاب سمتی داشتند و سپس در جایگاه مخالف به خارج کشور نقل ‌مکان کردند، ازجمله مسائل مورد توجه رسانه‌های خارجی است. اطلاعات و اخباری که از مطبوعات خارجی به دست می‌آید حاکی‏از فعالیت شدید بعضی از این‌گونه مخالفان است. دراین‌زمینه، مجلۀ فرانسوی‌زبان نوول ابسرواتور در مقاله‌ای با عنوان "ایران و برنامه‌های خارج‌نشینان"، به بررسی برخی فعالیت‌های مخالفان ایران در خارج از کشور پرداخته که در روزنامۀ انقلاب اسلامی امروز درج شده است. این مقاله از این نظر که به فعالیت خارج کشور اشخاصی چون شاپور بختیار، آزاده شفیق،* هوشنگ نهاوندی،* احمد بنی‌احمد،* رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای،* حسن نزیه،* تیمسار بهرام آریانا و بالاخره تیمسار اویسی* اشاره دارد، قابل‌توجه است. در این مقاله آمده است: «شاپور بختیار که دور از ویلای زیبا و خرم خود در شمیران در شمال تهران، امروز در یک آپارتمان محقر در خیابان یونیویسیته پاریس به‌سر می‌برد و جانب‌دار رژیم سلطنتی است، امید دارد به‌زودی به کشور خویش بازگردد. به‌زعم خودش: "در سه یا چهار ماه آینده، بسیج عظیمی شکل خواهد یافت. ما به روی این شورش کار می‌کنیم و در این رهگذر ملاها با برداشت مضحکی که از حکومت دارند، بهترین متحدین ما به شمار می‌آیند." برای وی بازگشت دوبارۀ شاه به‌هیچ‌وجه عملی نیست. [بختیار می‌گوید:] "چندی پیش او را دیدم، سرطان به جگر او زده، بیش از چند هفته‌ای زنده نخواهد ماند، ولی می‌توان درمورد پسرش به‌عنوان رهبر مشروطه اندیشید. ولیعهد هم‌اکنون درحال فراگیری علوم سیاسی در ویلیام کالج در ایالات متحده می‌باشد. بله، چندان بااستعداد نیست. شاید این امر بهتر باشد و به یک نقش ظاهری اکتفا کند."» نوول ابسرواتور سپس می‌افزاید: «این گفتار ظاهراً نه یاوه است و نه رویایی شبیه رویاهای تبعیدشدگان روسی است. مخالفین رژیم کنونی ایران که مقر فعالیت خود را پاریس قرار داده‌اند به‌این‌زودی‌ها خیال عقب‌نشینی ندارند و ازطریق نوارکاست، مطبوعات زیرزمینی و به‌خصوص فرستنده‌های قوی رادیو در بغداد که دولت عراق در اختیارشان گذاشته مرتباً با مخالفین داخلی در تماس هستند. و اما (وحدت مقدس) داستانی دیگر دارد. حتی جانب‌داران رژیم سلطنتی وحدت‌نظر ندارند. یکی خط پرنسس آزاده دختر اشرف است که می‌پندارد پس از سقوط رژیم [آیت‏الله] خمینی باید چون گذشته خانوادۀ پهلوی قدرت ادارۀ مملکت را در دست بگیرد و حتی نیازی به نظرخواهی ازجانب مردم نیست. [و خط دیگر،] "تماس‌های همه‌جانبه" [است] این تز "افسران آزاد" است. افسران جوان و فعالی که جانب‌دار شاه هستند و نشریۀ هفتگی ایران آزاد را منتشر می‌کنند (11000 تیراژ) که به‌طور مخفی در ایران پخش می‌شود. افراطی‌تر از این گروه، "جبهۀ آزادی‌بخش ایران" هوشنگ نهاوندی که 10 روز بعد از جمعۀ سیاه استعفا داد، می‌باشد. وی جانب‌دار سلطنت مشروطه بوده ولی از همکاری با جمهوری‌خواهان چه در یک جبهۀ مقاومت و چه بعد در یک "دولت وحدت ملی" امتناع نمی‌ورزد. آیا با شاپور بختیار همکاری و تماس دارید؟ لبخند مرموزی زده و می‌گوید: "ما یکدیگر را ندیده‌ایم، ولی گروه‌ها همه با هم در تماس هستند." محل دفتر بختیار در آپارتمان زیبایی در خیابان راسپای به‌وسیلۀ دو زن جوان (یکی دختر پاکروان) اداره می‌شود. این دختر هرنوع تماس و رابطه‌ای را با اعضای رژیم سابق، کمونیست‌ها، سلطنت‌طلب‌ها و مذهبیون قشری تکذیب می‌کند [و می‌گوید:] بالعکس، آمادۀ همکاری با همۀ گروه‌های دیگر از سوسیالیست‌ها و لیبرال‌ها خواهیم بود. مثلاً در همکاری با حسن نزیه امید زیادی داریم. وی هم‌اکنون در فرانسه به سر می‌برد. وی می‌تواند به سابقۀ مبارزاتی و صداقت خود مفتخر باشد. او می‌تواند کاندیدای ایدئالی برای مخالفین ضدسلطنتی رژیم کنونی باشد. او ماه‌ها است که در تلاش تکوین جبهه‌ای از گروه‌های مختلف و شخصیت‌های متفاوت می‌باشد." ظاهراً تلاش ساده‌ای نخواهد بود، زیرا گروه‌های "جنبش خلق برای آزادی ایران" دست چپی‌های غیرکمونیست، جمهوری‌خواهان دمکراتیک آقای بنی‌احمد و مقدم مراغه‌ای، تحت‌عنوان "اتحاد برای آزادی" حاضر به همکاری با نزیه بوده ولی تمایلی به همکاری با بختیار ندارند، زیرا وی را بسیار نزدیک به رژیم شاه می‌دانند.» این نشریۀ فرانسوی‌زبان سپس چنین ادامه می‌دهد: «در پس همۀ این گفت‌وگوهایی که دنیای کوچک خارج‌نشینان را مهیج می‌کند، روابط و پیوندهای محکم‌تری به چشم می‌خورد: نظامیان فراری، تماس‌های محکمی با عوامل ارتش در ایران دارند. این ارتشیان خواه سلطنت‌طلب، خواه بختیاریست یا جمهوری‌خواه باشند در درجۀ اول نظامی هستند و گفت‌وشنودهای سیاسی از حوصلۀ ایشان خارج است و بیش‌ازپیش خود تشکیل جلسه می‌دهند تا طرح "پیروزی" قطعی را بریزند. برای نظامیان بروز جنگ داخلی اجتناب‌ناپذیر است، زیرا مردم بیش ‌از همیشه در موافقت و مخالفت نسبت به رژیم جمهوری اسلامی متفرق هستند و باید این تفرق شدیدتر شود تا امکان مداخله فراهم آید. ماه‌هاست ژنرال اویسی بین نیویورک، پاریس، عراق در سفر است. نیروهای وی در خط مرزی عراق درگیر مبارزه با نیروهای [آیت‏الله] خمینی هستند و با همدستی عوامل داخلی خود لوله‌های نفتی زیادی را منفجر می‌سازند. نیروهای نظامی دیگری که جانب‌دار بختیار هستند در عراق مستقر هستند. بختیار تابه‌حال، 5 بار با اویسی ملاقات کرده [است.] خود بختیار مدعی است که "این ملاقات‌ها را برای بی‌اعتبارکردن وی ترتیب داده و ساخته‌اند. نیروهای نظامی، ایرانیانی هستند که جانب‌دار من هستند، ولی از من دستور نمی‌گیرند، زیرا مخالف کودتای نظامی هستم، به‌خصوص اگر اویسی سردمدار کودتا باشد؛ گرچه شخص مفیدی است، ولی شهرت بدی نزد مردم دارد." شاید به‌ همین ‌دلیل است که وی [بختیار] اخیراً با تیمسار آریانا نظامی که در سال 1969 کنار گذاشته شد تماس‌هایی را ترتیب داده. وی روابط حسنه‌ای با جانب‌داران شاه دارد و جمهوری‌خواهان نیز می‌توانند بدون ازدست‌دادن اعتبار خود با او همکاری کنند. آریانا اخیراً قوای پنج‌گانۀ نظامی درست کرده (نیروی زمینی، هوایی، دریایی، ژاندارمری و شهربانی). برنامۀ [بختیار] "ترکیب دولت وحدت ملی تحت ‌مدیریت ارتش و پس از برقراری نظم، نظرخواهی از مردم برای قانون اساسی جدید" [می‌باشد. ] ولی چگونه می‌توان به این هدف رسید؟ [بختیار می‌گوید:] "مخالفین بسیار خوش‌بین هستند. ما درحال تحکیم وحدت در داخل و خارج هستیم. هرروز رژیم [آیت‏الله] خمینی دشمنان بیشتری برای خود می‌سازد. مخالفت عمومی شکل خواهد گرفت. این مخالفت را نیروهای ما در داخل به تکوین خواهند رساند و پس از آماده‌شدن زمینه، نیروهای مستقر در مرزها وارد عمل خواهند شد. این اقدام در چهار ماه آینده یا هشت ماه آینده و یا... به وقوع خواهد پیوست. درهرحال، این زمان بسیار دور نیست."»[۴۳]

گزارش - 113

موضوع انتخاب نخست‌وزیر همچنان در هاله‌ای از ابهام فرومانده است و در فضای پرتنش سیاسی کشور، هیئت بررسی صلاحیت نخست‌وزیر، به‌ناچار کار خود را با تأنی و کندی به پیش می‌برد. بنی‌صدر که یک فهرست 14 نفری را برای بررسی صلاحیت آنها به این هیئت پیشنهاد کرده است، امروز در نامه‌ای خطاب به هیئت بررسی صلاحیت نخست‌وزیر، نکاتی را که ظاهراً هنوز باعث نگرانی و اصرار اوست، گوشزد می‌کند. در این نامه آمده است: «به نظرم رسید یک احتمال را به اطلاع شما برسانم و آن اینکه به نظر من آنها که طرح سقوط جمهوری را تهیه و با سماجت به اجرا گذاشته‌اند بنای کارشان بر ایجاد اختلاف است و طرحشان این است که نگذارند هیچ شخصیتی که بتواند همکاری و هماهنگی به وجود بیاورد نخست‌وزیر شود. تا که میان مجلس و رئیس‌جمهوری و احتمالاً امام مخالفت و ناسازگاری قطعی بشود و به ترتیب زیر عمل کرده‌اند: 1. کسانی را که فکر می‌کرده‌اند با رئیس‌جمهوری هماهنگی کامل دارند از دو ماه [پیش] به این طرف از روی قرار و قاعده کوبیده‌اند و می‌کوبند. [نمونه‌اش] سلامتیان و نوبری. 2. کسان دیگری در کار آمدند که باز بنای هماهنگی داشتند؛ آنها را هم کوبیدند: حبیبی و سحابی. 3. بعد نوبت به اعضای حزب جمهوری یا نزدیکان آنها رسید که باز امکان همکاری با آنها بود؛ آنها را هم کوبیدند: کلانتری و میرسلیم. بنابراین کار را ادامه خواهند داد تاجایی‌که تنها نامزدهایی باقی بمانند که تن به همکاری نمی‌دهند و همکاری با رئیس‌جمهوری را "سازش‌کاری" می‌شمارند. می‌دانند که رئیس‌جمهوری مسئولیت این‌طور اشخاص را نخواهد پذیرفت. فکر کرده‌اند نزد امام بروند که حالا که رئیس‌جمهوری مسئولیت نمی‌پذیرد خودِ شما تأیید کنید؛ و امام این کار را بکنند؛ درنتیجه اختلاف کامل میان رئیس‌جمهوری با امام و مجلس بشود و مقدمات سقوط فراهم گردد. باتوجه‌به این طرح (ولو فرضی) باید اشخاص با حسن‌نیت عمل کنند که نقشه (ولو فرضی) به عمل نیاید. بنابراین به اطلاع شما می‌رسانم: 1. در فهرست 14 نفری، آقای سلامتیان را از آن جهت آورده‌ام که آقایان به وضع او برسند، وگرنه به‌خلاف تصور آنها که زحمت کوبیدن او را به خود دادند، در اوضاع فعلی معرفی او بی‌وجه است. می‌خواستم و می‌خواهم عده‌ای باخدا تحقیق کنند و کشور بیچارۀ ما را از این بیماری مهلک که لجن‌مال کردن استعدادها است رها کنند. 2. آقایان ممکن است هر 14 تن و یا بیشتر از آن را صاحب صلاحیت تشخیص بدهید؛ دراین‌صورت کار ساده می‌شود و من می‌توانم به ترتیبی که هماهنگی کامل به وجود بیاید عمل کنم. 3. ممکن است عده‌ای را صاحب صلاحیت تشخیص بدهید (و البته با ذکر دلیل) اگر این عده همان دو سه نفری باشند که همکاری با آنها ممکن نیست، من تا بتوانم افراد دیگری را به شما معرفی خواهم کرد که حتی‌المقدور بن‌بست پیش نیاید. 4. برای تشخیص صلاحیت از اعضای شورای انقلاب مدد بگیرید، به‌خصوص آقایان مهدوی کنی و دادستان کل که حاضر نشدند نمایندگی مرا بپذیرند، اما قبول کردند که طرف شور قرار بگیرند. 5. خود من نیز آماده‌ام هرگونه توضیحی بخواهید ازجمله دربارۀ علت همکاری و یا علت عدم‌امکان همکاری را بدهم. توفیق شما را از خداوند مسئلت می‌کنم. ابوالحسن بنی‌صدر، 9 مرداد 1359.»[۴۴]

گزارش - 114

بااینکه یک هفته از جلسۀ جنجالی پنجشنبۀ گذشتۀ مجلس شورای اسلامی می‌گذرد، حواشی پس از آن علاوه‌بر اینکه بر این فضای متشنج می‌افزاید، به‌نوبۀخود، انعکاسی از وضعیت سیاسی کشور است. دراین‌ارتباط، نامۀ سرگشادۀ حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی به رئیس مجلس و مصاحبۀ حجت‌الاسلام محلاتی دو تن از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، که در کیهان امروز به تفصیل آمده است فضای سیاسی حاکم ‌بر دو جناح مطرح کشور را تبیین می‌کند. حجتی کرمانی در بخشی از نامۀ خود ضمن دفاع از خویش در مقابل برچسب‌هایی که در مجلس و خارج از آن به ایشان زده می‌شود، خود و اکثر نمایندگان فعلی مجلس را جزو افراد منفردی که در خط امام هستند دانسته و خطاب به رئیس مجلس چنین می‌نویسد: «... چنان‌که بارها و بارها ملاحظه کرده‌ایم آراء [مجلس] برحسب تشخیص "افراد" و تابع جوی است که فرد یا گروهی بتواند این "جو" را بسازد (تصویب اعتبارنامه‌های بسیار متعارض و ناهماهنگ معزی، غضنفرپور و آیت...). کسانی که در مجلس و بیرون مجلس، حزب جمهوری اسلامی را حاکم ‌بر مجلس می‌پندارند، این تصور درستی نیست، ولی آنچه درست است این است که در بسیاری از موارد "جو" به‌وسیلۀ دوستداران شما و حزب شما ساخته می‌شود... و این را نمی‌توان برای شما و حزب جمهوری اسلامی گناهی به شمار آورد زیراکه هر گروهی سعی می‌کند نظر خود را که مطابق صلاح مملکت و اسلام می‌داند به دیگران بقبولاند. سخن در نحوۀ عمل است نه نفس عمل. ... هاشمی، برادرم! سخن در این نیست که ما اسلام اصیل نه شرقی، نه غربی و پیراسته از هرگونه التقاط را می‌خواهیم و باید این اسلام در کشور ما و من‌جمله در مجلس ما حاکم باشد. سخن در این نیست که... سخن در این است که شما با این طرز عملتان دارید نزدیک‌ترین افراد به خود را نیز از خود طرد می‌کنید. این شد سیاست که کسانی مثل آیت‌الله انواری پس از متجاوز از 12 سال زندان بدان‌گونه که در روزنامه‌ها خواندید از وضع مجلس به ستوه آید و استعفا دهد و شما به جای آنکه به درددل او برسید، بیایید در مجلس دکتر یزدی را دراز کنید که چرا عکس "متبسم" آقای انواری را در صفحۀ اول چاپ کرده‌اید؟ یا آقای شجاعی، نمایندۀ زنجان، را غیابی محاکمه کنید که چرا در استعفانامۀ خود، مجلس را "تضعیف" کرده است؟ من به حق می‌گویم و این را اداء حق نسبت به بالغ‌بر یک میلیون و چهارصد هزار رأی‌دهندۀ به خود می‌دانم که بگویم شما خودتان بیش از هرکس (با محاسبۀ مقامی که دارید) مجلس را تضعیف می‌کنید.» وی سپس با بیان نحوۀ برخورد و شیوۀ ادارۀ مجلس توسط آقای هاشمی در اوایل کار مجلس و تعریف از آن، به نحوۀ برخورد وی در روز پنجشنبۀ پیش انتقاد کرده و می‌نویسد: «ولی در جلسۀ پنجشنبه که پروندۀ آقای "آ" مطرح بود و طبعاً مسئلۀ نوار پیش آمد و بقیۀ قضایا... شما در چنگ رعایت آیین‌نامه گرفتار آمدید و توجه نکردید که اگر رأی‌گیری آن روز همان‌گونه‌که خودتان گفتید حساس است پس چه بهتر از همان آیین‌نامه استفاده می‌کردید و با نامۀ 15 نفر از نمایندگان رأی‌گیری مخفی می‌شد و مجلس طبق نظر آقای "آ" به آن مقابلۀ شدید نمی‌افتاد.»[۴۵] همچنین، حجت‌الاسلام فضل‌الله محلاتی، نمایندۀ امام در سپاه پاسداران و نمایندۀ محلات در مجلس شورای اسلامی، در مصاحبۀ خود با خبرگزاری پارس* دربارۀ علت رأی مخالف خود به اعتبارنامۀ دکتر حسن آیت، گفت: «مخالفت من با آیت از این جهت است که ایشان با فرمان امام مخالفت کردند و به ملت هم توهین کرده‌اند و باید عرض کنم بااینکه امام مقرر فرمودند که همۀ نیروها در کنار هم قرار بگیرند و از هر نوع اختلافی پرهیز کنند، ایشان برنامه‌هایشان برنامۀ اختلاف‌انگیز بوده و همیشه دست به یک کارهایی می‌زنند که اساس جمهوری اسلامی را متزلزل می‌سازد. به یاد دارید که در انتخابات ریاست‌جمهوری، جامعۀ روحانیت مبارز تهران جناب آقای بنی‌صدر را کاندید نمود و درآن‌مورد با حزب جمهوری اسلامی اختلاف‌نظر پیدا کرد. این اختلاف قهری است و گاهی پیش می‌آید. درخلال مبارزۀ انتخاباتی مواجه شدیم با افرادی از حزب جمهوری اسلامی که از مبارزات اصولی و انسانی خارج شده و دست به یک سلسله خرابکاری، تهمت‌های نابجا به آقای بنی‌صدر زدند. حتی چند نفر از آنان به جلسۀ روحانیت مبارز آمده و آنجا اتهامات زیادی به آقای بنی‌صدر وارد آوردند. بالاخره انتخابات تمام شد و آقای بنی‌صدر پیروز شدند. ... متأسفانه در حزب جمهوری اسلامی عناصر معدودی وجود داشتند که به‌هیچ‌وجه حاضر نبودند امر امام را اطاعت نمایند و همچنان به خط‌مشی انحرافی خود ادامه دادند و ازجمله آقای آیت بود که در مقام این بود که اختلافات زمان آیت‌الله کاشانی و مصدق را تجدید نموده و مکرر اعلام کرد که این راه را ادامه خواهد داد. تا آنجا که آقای آیت و دکتر محمود کاشانی همفکر ایشان به کاشان می‌روند و در آنجا آقای آیت ضمن سخنرانی برخلاف امر امام بزرگ‌ترین اهانت را به رئیس‌جمهور و ملت ایران نمودند. ...»[۴۶]

گزارش - 115

در روند روبه‌گسترش روابط عراق با غرب، روابط هسته‌ای و نظامی با کشورهای غربی، به‌ویژه فرانسه، جایگاه ویژه‌ای دارد و درپی آن، عراق به‌دنبال جایگاه تازۀ خود در منطقه می‌باشد. دراین‌زمینه، نشریۀ انگلیسی‌زبان کریستین ساینس مانیتور امروز در مقاله‌ای، به بررسی و تحلیل مسائل مذکور پرداخت. در بخشی از این مقاله آمده است: «فرانسه بر آن است تا دو رآکتور اتمی و آزمایشی و مقدار قابل‌توجهی اورانیوم غنی‌شده با درجه‌ای که برای ساخت سلاح‌های هسته‌ای به کار می‌رود، به عراق بفروشد. فرانسه این فروش را علی‌رغم ادعاهای اسرائیل مبنی‌بر اینکه این اقدام منجر به بروز جنگ هسته‌ای در خاورمیانه می‌شود انجام می‌دهد، زیرا عراق دومین تأمین‌کنندۀ نفت فرانسه بعد از عربستان و سومین شریک تجاری فرانسه بعد از ژاپن و آلمان‏غربی است. فروش‌های نظامی فرانسه به عراق مجموعاً بیش از 5/1 میلیارد دلار است که شامل فروش یک حصار الکترونیکی پیشرفته برای مرز عراق، موشک‌های زمین‌به‌زمین پلوتن [pluton] و قراردادی برای تکمیل بمب‌افکن میراژ 4000 به‌طور مشترک با نیروی هوایی فرانسه می‌باشد. امریکا که مایل است عراق به‌عنوان یک نیروی تثبیت‌کننده در خاورمیانه جانشین ایران شود، از اعتراض به فروش‌های هسته‌ای فرانسه به عراق خودداری کرده است. اورانیوم فروخته‌شده به عراق دارای غنای 93 درصد می‌باشد. اورانیوم سلاح‌های اتمی دارای غنای 97 درصد می‌باشد؛ البته 93 درصد هم برای یک بمب کافی است. فرانسه سعی می‌کند که یک سیستم جایگزین به نام کارامل که از اورانیوم غنی‌شدۀ 7 درصدی استفاده می‌کند، به عراق بفروشد. عراق نمی‌تواند از کارامل برای یک بمب استفاده کند. فرانسه اعلام کرده است که کنترل‌های بین‏المللی مانع از آن می‌شود که عراق از اورانیوم برای مقاصد نظامی استفاده کند. اقدامات عراق تحت‌نظارت آژانس بین‌المللی اتمی و حدود 100 تکنسین فرانسوی خواهد بود. عراق نیز معاهدۀ منع گسترش سلاح اتمی [NPT] را امضا کرده است.» کریستین ساینس مانیتور سپس به روابط اتمی عراق با سایر کشورهای غربی می‌پردازد و می‌افزاید: «عراقی‌ها مانند پاکستانی‌ها منابع خرید اورانیوم را متنوع کرده‌اند. در ژانویه آنها قراردادی با برزیل برای تهیۀ اورانیوم، کمک به آموزش تکنسین‌ها و کمک به کشف اورانیوم در عراق امضا کردند. برزیل که 40 درصد نفت خود را از عراق وارد می‌کند از این قضیه بسیار خوشحال بود. ایتالیا که 20 درصد نفت خود را از عراق وارد می‌کند نیز قراردادی برای تحویل چهار مرکز تحقیقات هسته‌ای به قیمت 50 میلیون دلار امضا کرده است. پرتغال نیز در قراردادی که مارس گذشته امضا شد، با تحویل مقادیری اورانیوم غنی‌شده توافق کرده است. تنها کسی که از این موضوع احساس خطر می‌کند، اسرائیل است که پیش‌بینی می‌کند عراق تا سال 1985 توان بالقوۀ ساخت بمب اتمی را دارا باشد. در آوریل 1979، یک گروه کماندوی هفت نفره، مدار خنک‌کنندۀ دو رآکتوری را که فرانسه برای عراق ساخته بود، منفجر کردند و وزارت اطلاعات عراق مسئولیت این حادثه را متوجه موساد، سازمان اطلاعات اسرائیل، دانست. در 16 ژوئن امسال، یحیی مشاد، رئیس برنامه‌های اتمی عراق در پاریس کشته شد. فرانسوی‌ها درحال‌حاضر سرگرم آموزش 15 تکنسین عراقی در تأسیسات هسته‌ای خود در ساکلی [Saclay] هستند. برای اسرائیل که تصور می‌رود بیش از 10 بمب اتمی داشته باشد همۀ اینها چندان مایۀ آرامش نیست، چراکه این فرانسوی‌ها بوده‌اند که به اسرائیل کمک کرده‌اند تا تأسیسات هسته‌ای تحقیقاتی خود [را] در دیمونا، حدود 20 سال پیش، ایجاد کنند.»[۴۷]

ضمیمه گزارش108: گزارش سپاه پاسداران مستقر در بانه از طرح کلی عملیات پاک‌سازی سپاه پاسداران مستقر در بانه، گزارش کلی عملیات روز 9 مرداد 1359 را ارائه داده است. در بخشی از این گزارش آمده است: «عملیات توسط سپاه و ارتش و یک تیم از واحد نیروی مخصوص انجام شد. نیروهای شرکت‌کننده در عملیات عبارت‌اند از: 1. 45 نفر سرباز و درجه‌دار و یک افسر به انضمام 5 خودرو با راننده از لشکر2 مرکز مستقر در بانه؛ 2. 50 نفر از برادران سپاه به انضمام یک دستگاه سیمرغ و یک قبضه کالیبر50؛ 3. یک دستگاه نفربر به اتفاق یک سرباز از ستون قزوین مستقر در بانه؛ 4. یک فروند هلیکوپتر کبرا و یک فروند هلیکوپتر 214 از هوانیروز. نحوۀ عملیات: ابتدا به آبادی آرمرده رفته و آنجا را محاصره کردیم. بعد از یک درگیری کوتاه‌مدت، یک نفر مسلح ضدانقلاب دستگیر و 2 نفر نیز کشته شدند. ضدانقلابیون سپس به‌طرف گرماب و بلکه متواری شدند. یک دستگاه اسکورپین نیز در آنجا استتار شده بود. سپس به‌طرف آبادی بلکه واقع در 35 کیلومتری بانه و نزدیک مرز حرکت کردیم. در فاصلۀ 1500 بالای آبادی خمپاره‌انداز را برپا و تعداد 50 گلولۀ خمپاره به پایگاه‌های آنها که توسط هلیکوپتر راهنمایی می‌شدیم شلیک کردیم. بعد یک گروه از برادران پاسدار با یک دستگاه نفربر به ابتدای آبادی رفته و پس از یک ساعت درگیری و دادن یک نفر زخمی برگشتند. عملیات با موفقیت انجام شد. در بازگشت بعد از طی 3 کیلومتر از راه، به کمین آنها برخوردیم که بعد از 25 دقیقه نبرد، کمین شکسته شد. در این درگیری یک سرباز و یک برادر پاسدار زخمی و یک درجه‌دار از لشکر2 به نام گروهبان یکم عرب شهید شد. ضمناً یک تفنگ برنو و یک سرپر و حدود 70 فشنگ برنو از آنها بر جا ماند. از تعداد تلفات ضدانقلاب اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی بیش از 100 کشته و زخمی داده‌اند. این عملیات ضربۀ محکم و کوبنده‌ای بود چون ما درست مرکز تجمع آنها و سنگر اصلی‌شان را درهم کوبیده‌ایم. درنتیجه این عملیات باعث شد که جو کلی منطقه تغییر کند و نیروهای ضدانقلاب به‌شدت روحیۀ خود را از دست داده‌اند.»[۴۸]


منابع و مآخذ روزشمار 1359/05/09

  1. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص16، به نقل از خبرگزاری پارس از تهران، 10/5/1359.
  2. روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص2.
  3. سند شمارۀ 283088 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین (بنا به گزارش گروهان قصرشیرین مستند به گزارش پاسگاه تنگاب نو)، 9/5/1359، به ناحیۀ ژاندارمری کرمانشاه (رکن3)؛ و ـ سند 283087 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بنا به گزارش هنگ قصرشیرین، 9/5/1359.
  4. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص آخر، گزارش خبرنگار کیهان از قصرشیرین.
  5. همان.
  6. روزنامه کیهان، 13/5/1359، ص2، گزارش خبرنگار کیهان از قصرشیرین.
  7. همان.
  8. همان.
  9. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص16، به نقل از خبرگزاری پارس از تهران، 10/5/1359.
  10. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص5؛ و ـ روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص3.
  11. روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص3.
  12. سند شماره 283287 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین به ناحیه ژاندارمری (رکن3)، 10/5/1359؛ و ـ سند شماره 34315 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ژاجا (رکن3 ـ مرکز فرماندهی) به دفتر ریاست‌جمهوری، 10/5/1359.
  13. سند شماره 283092 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین به ناحیه ژاندارمری کرمانشاه (رکن3)، 9/5/1359.
  14. سند شماره 277083 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین به ناحیه ژاندارمری کرمانشاه (رکن3)، 10/5/1359؛. و ـ سند شماره 283063 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از 05 ـ ر3 به ت ـ ف ـ ژاجا ـ ر3 دایره عملیات، 10/5/1359.
  15. روزنامه کیهان، 13/5/1359، گزارش خبرنگار کیهان از قصرشیرین.
  16. همان، ص2.
  17. سند شماره 283090 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین به ناحیه ژاندارمری کرمانشاه (رکن3)، 9/5/1359.
  18. سند شمارۀ 243 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، ج1، ص108، از سماجا2 (مرکز فرماندهی) به نزاجا، 9/5/1359.
  19. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص5؛ و ـ روزنامه کیهان، 13/5/1359، ص آخر، هر دو به نقل از خبرگزاری پارس از اهواز.
  20. سند شماره 34320 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران (ادارۀ مرزبانی) به نخست‏وزیری (دفتر امور انقلاب)، 11/5/1359.
  21. روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص3؛ و ـ روزنامه کیهان، 13/5/1359، ص2.
  22. سند شماره 283117 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ژاندارمری ایلام به کرمانشاه، فرماندهی ناحیه (رکن3)، 12/5/1359.
  23. روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص3، به نقل از خبرگزاری پارس از اهواز، 10/5/1359.
  24. روزنامه جمهوری اسلامی، 15/5/1359، ص4.
  25. روزنامه جمهوری اسلامی، 9/5/1359، ص5، گزارش خبرنگار جمهوری اسلامی از اهواز.
  26. روزنامه جمهوری اسلامی، 16/5/1359، ص4.
  27. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص آخر؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص4، هر دو به نقل از خبرگزاری پارس از خرمشهر.
  28. سند شماره 56421 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، ج1، ص106، از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سماجا (رکن3 ـ مرکز فرماندهی) 9/5/1359.
  29. سند شماره 56420 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، ج1، ص107، از ستاد عملیات غرب کشور به ستاد عملیات تهران (مرکز فرماندهی)، 9/5/1359.
  30. روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص3؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص5؛ و ـ روزنامه کیهان، 13/5/1359، صص2 و3.
  31. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص4، به نقل از خبرگزاری پارس از سنندج، مستند به اطلاعیۀ ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران.
  32. سند شماره 56429 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (بانه)، ص150، از سماجا (مرکز فرماندهی) به نزاجا (مرکز فرماندهی)، 10/5/1359.
  33. سند شماره 56437 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (بانه)، ص153، از سپاه (مرکز فرماندهی) به سماجا3 (مرکز فرماندهی)، 11/5/1359.
  34. روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص3، به نقل از خبرگزاری پارس از ارومیه.
  35. روزنامه کیهان، 13/5/1359، ص2، به نقل از خبرگزاری پارس از کرمانشاه.
  36. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص4؛ و ـ روزنامه کیهان، 13/5/1359، ص2، هر دو به نقل از خبرگزاری پارس از سنندج، 11/5/1359.
  37. سند شمارۀ 114903 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (سنندج)، ج2، ص67، از واحد اطلاعات و بررسی‌های سیاسی کردستان به فرمانده سپاه پاسداران، 9/5/1359.
  38. سند شمارۀ 25034 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، ج1، ص125، از مرکز اطلاعات و بررسی‌های سیاسی غرب به ادارۀ مرکزی اطلاعات، 16/5/1359.
  39. روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص11.
  40. همان.
  41. روزنامه جمهوری اسلامی، 9/5/1359 ص1؛ و ـ روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص3.
  42. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 135، 10/5/1359، ص19، رادیو اسرائیل (بخش عربی)، ساعت 20، 9/5/1359، به نقل از رادیو پاریس.
  43. روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص4، به نقل از مجلۀ نوول ابسرواتور، 18 اکتبر 1980، به قلم کنیز مراد.
  44. روزنامه انقلاب اسلامی، 22/5/1359، ص3.
  45. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص آخر؛ و ـ روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص3.
  46. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص آخر.
  47. جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان، "زمینه سازی و آغاز تهاجم"، ج1، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس ـ مرکز ملی اسناد، گروه مترجمان، 1387، ص211، مترجم جعفر بختیاری.
  48. سند شماره 36605 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (بانه)، ص152، از سپاه پاسداران مستقر در بانه، به فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، 11/5/1359.