1361.06.26: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
سطر ۵۹: سطر ۵۹:
خوب مسائل زیادی در دنیای عرب بود که طبعاً کنفرانس سران عرب که بیست کشور عرب جمع شدند، باید رسیدگی می‌کردند. یکی مسئله خود لبنان بود که با نهایت ذلت و با نهایت بی‌شخصیتی از آن گذشتند، اشغال لبنان و تحمیل جُمیّل مقبور امروز و حضور نیروهای اسرائیلی در لبنان و حضور نیروهای امریکا و ایتالیا و فرانسه و دیگران در لبنان اینها همه ندیده گرفته شد و آیندة تباه مردم لبنان، مسئله فلسطینیان بود که بعد از این همه زحمت و خون دل که فلسطینی‌ها برای خودشان جایی درست کرده بودند، یک‌دفعه که اینها را مثل گوشت قربانی پخش کردند به اطراف دنیا. اصلاً اینها ندیده گرفته شده؛ یعنی اینها اگر می‌خواستند روی این مسئله بحث کنند، یک ماه قبل این کنفرانس برگزار می‌شد. معلوم بود که برای این اصلاً نیامده‌اند. دیگر مسئله صحرا بود، جنایاتی که مراکش دارد نسبت به مردم صحرا می‌کند به‌دلیل اینکه خود آقای حسن میزبان است، اصلاً قابل طرح نبود و مطرح هم نیست. ملت صحرا که امیدی داشت به کنفرانس‌های عربی، اصلاً با دیدن آن منظره به فکرش هم نیافتد و الجزایر هم آنجا حرفی نزند. مسئله اریتره بود که شرق و غرب امروز دارند بیچاره مردم اریتره را تحت فشار می گذارند؛ اتیوپی مارکسیست بمب بر سرشان می‌ریزد و امریکا هم رهبر مردم اریتره را گرفته و در سودان زندانی کرده که حرکت مسلمان‌ها در آنجا پیش نرود؛ از این طرف فشار می‌آورند شرق و غرب روی آن فشار آورده‌اند. بنابراین در کنفرانس سران عرب که یا شرقی بود یا غربی هیچ نتیجه‌ای روی آن نمی‌شد داشته باشد و آن هم بحث نشد. مسئله سومالی بود که آن را هم اتیوپی مارکسیست بمب می‌ریزد و آنجا را تبدیل به جهنم کرده و مسلمان‌ها را نزدیک به یک میلیون آدم را آواره کرده و از این طرف هم دلال‌های امریکا گرفتند دامن زیادباره را کشیدند به طرف غرب و پایگاه عظیم بربره را دادند در اختیار امریکا. این هم باز زمینه مطرح شدن نداشت. دوتا مسئله مطرح شد که هر دو جنایت بود، منتها یکی از آن به دروغ گفتند ما تصمیم‌گیری کردیم که نکرده بودند و این خودش دیگر از جنایات آنهاست که کنفرانس سران عرب یک دروغ به این بزرگی را بگوید و دوم مسئله آینده فلسطین و اسرائیل بود که روی آن بحث شد و نتیجه گرفت و بدترین تصمیم دنیا اینجا گرفته شد که حالا من این دو مسئله را می‌گویم.
خوب مسائل زیادی در دنیای عرب بود که طبعاً کنفرانس سران عرب که بیست کشور عرب جمع شدند، باید رسیدگی می‌کردند. یکی مسئله خود لبنان بود که با نهایت ذلت و با نهایت بی‌شخصیتی از آن گذشتند، اشغال لبنان و تحمیل جُمیّل مقبور امروز و حضور نیروهای اسرائیلی در لبنان و حضور نیروهای امریکا و ایتالیا و فرانسه و دیگران در لبنان اینها همه ندیده گرفته شد و آیندة تباه مردم لبنان، مسئله فلسطینیان بود که بعد از این همه زحمت و خون دل که فلسطینی‌ها برای خودشان جایی درست کرده بودند، یک‌دفعه که اینها را مثل گوشت قربانی پخش کردند به اطراف دنیا. اصلاً اینها ندیده گرفته شده؛ یعنی اینها اگر می‌خواستند روی این مسئله بحث کنند، یک ماه قبل این کنفرانس برگزار می‌شد. معلوم بود که برای این اصلاً نیامده‌اند. دیگر مسئله صحرا بود، جنایاتی که مراکش دارد نسبت به مردم صحرا می‌کند به‌دلیل اینکه خود آقای حسن میزبان است، اصلاً قابل طرح نبود و مطرح هم نیست. ملت صحرا که امیدی داشت به کنفرانس‌های عربی، اصلاً با دیدن آن منظره به فکرش هم نیافتد و الجزایر هم آنجا حرفی نزند. مسئله اریتره بود که شرق و غرب امروز دارند بیچاره مردم اریتره را تحت فشار می گذارند؛ اتیوپی مارکسیست بمب بر سرشان می‌ریزد و امریکا هم رهبر مردم اریتره را گرفته و در سودان زندانی کرده که حرکت مسلمان‌ها در آنجا پیش نرود؛ از این طرف فشار می‌آورند شرق و غرب روی آن فشار آورده‌اند. بنابراین در کنفرانس سران عرب که یا شرقی بود یا غربی هیچ نتیجه‌ای روی آن نمی‌شد داشته باشد و آن هم بحث نشد. مسئله سومالی بود که آن را هم اتیوپی مارکسیست بمب می‌ریزد و آنجا را تبدیل به جهنم کرده و مسلمان‌ها را نزدیک به یک میلیون آدم را آواره کرده و از این طرف هم دلال‌های امریکا گرفتند دامن زیادباره را کشیدند به طرف غرب و پایگاه عظیم بربره را دادند در اختیار امریکا. این هم باز زمینه مطرح شدن نداشت. دوتا مسئله مطرح شد که هر دو جنایت بود، منتها یکی از آن به دروغ گفتند ما تصمیم‌گیری کردیم که نکرده بودند و این خودش دیگر از جنایات آنهاست که کنفرانس سران عرب یک دروغ به این بزرگی را بگوید و دوم مسئله آینده فلسطین و اسرائیل بود که روی آن بحث شد و نتیجه گرفت و بدترین تصمیم دنیا اینجا گرفته شد که حالا من این دو مسئله را می‌گویم.
آنچه که دروغ گفتند و تصمیم نگرفته بودند راجع به ایران بود، جنگ عراق و ایران که کیفیت مطرح شدنش را و بحث‌هایی که شده من اینها را می‌گویم و جزو افشاگری‌های من است اینجا و آن چیزی که بحث کردند و تصمیم هم گرفتند و اعلام هم کردند مربوط به آینده فلسطین بود که اول این را عرض می‌کنم.
آنچه که دروغ گفتند و تصمیم نگرفته بودند راجع به ایران بود، جنگ عراق و ایران که کیفیت مطرح شدنش را و بحث‌هایی که شده من اینها را می‌گویم و جزو افشاگری‌های من است اینجا و آن چیزی که بحث کردند و تصمیم هم گرفتند و اعلام هم کردند مربوط به آینده فلسطین بود که اول این را عرض می‌کنم.
    بند هفتم قطعنامه اینها همانطوری که می‌دانید و زیاد شنیده‌اید این است که اینها از شورای امنیت می‌خواهند که صلح و امنیت را برای همه کشورهای منطقه که من‌جمله اسرائیل خواهد شد، البته آنها گفته‌اند من‌جمله فلسطین که شیره‌ای بر سر فلسطینی‌ها بمالند، اما اصلش اسرائیل بوده برای همه کشورهای منطقه من‌جمله اسرائیل باید حفظ شود. یعنی کاری که بیش از پنجاه سال است همه دنیای عرب و اسلام نفی کرده بودند، اینها یک‌دفعه تمام این گذشته‌ها را فراموش کردند، اگر شما اهل مطالعه باشید، ببینید هر کنفرانسی، هر کنگره‌ای، هر جلسه‌ای، هر کمیسیونی تابه‌حال دراین‌باره تشکیل شده قطعنامه‌اش این بوده که با اسرائیل مذاکره نمی‌کنیم، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسیم، اسرائیل غاصب است و ملت فلسطین باید با زور و قدرتشان حقشان را بگیرند. این همه نتایج تمام کنگره‌های مربوط به اسرائیل بود تابه‌حال. اینها اینجا آمدند و گفتند که شورای امنیت، امنیت اسرائیل را باید حفظ بکند. این یعنی دیگر هیچ کشور عربی با اسرائیل نجنگد، یعنی دیگر مسلحانه نمی‌شود کاری کرد، صلح باید باشد، این چیزی است که همه پایش را امضا کرده‌اند، یعنی تمام خون شهدا تمام مبارزات پنجاه ساله، تمام دعواها، تمام آواره‌گی‌ها، تمام جنایاتی که اسرائیل کرد، تمام جنایاتی که امریکا کرد، همه این مسائل یعنی هیچ. گذشته‌ها گذشته، بر گذشته‌ها صلوات و حالا اول آینده از این به بعد دیگر دعوا "نه".برای اینکه شیره‌ای را هم سر فلسطینیان بمالند گفتند دولت فلسطینی هم در آنجا در قسمت غربی رود اردن تشکیل بشود؛ یعنی در مقدار مختصری زمین که می‌دانید در جنگ 67 اسرائیل غزه و سینا و غرب رود اردن و اراضی جولان من‌جمله بیت‌المقدس و همۀ اینها را گرفته. سینا را حالا مصر آن‌طوری پس گرفته، اینها می‌گویند جولان هم که هیچی اصلاً از جولان حرف نزدند، از این منطقه فقط یک قسمتی که اسرائیلیان حالا دستشان است و حکومت نظامی است آنجا و حکومت رسمی اسرائیل هم نیست و نظامیان اسرائیل هستند، این قسمت را پس بدهند و بیت‌المقدس هم بشود مرکزش که همین هم پیداست که اینها امیدی هم به تصویب این در جاهای دیگر نداشتند. چون می‌دانند اسرائیل به هیچ قیمتی بیت‌المقدس را با صلح حاضر نیست از دست بدهد. اسرائیل اکنون طمعش به خیبر هم هست، به از فرات تا نیل است و هیچ‌جا عقب‌نشینی نمی‌کند به‌خصوص بیت‌المقدس. اینها این مسئله را هم می‌دانستند، حالا برای اینکه شیره‌ای هم سر فلسطینی‌ها بمالند، یک چیزی به دنیای اسلام و مذهبی‌ها بگویند؛ بگویند ما گفتیم بیت‌المقدس هم مال فلسطینی‌ها آن هم شهر قدیمش، آخر بیت‌المقدس هم دو قسمت است، یکی از آن را تصویب کردند که دست خود یهود باشد. این جنایتی که اینها کردند و این ظلم بزرگی که به اسلام کردند و این نادیده گرفتن دوران طولانی مبارزات و اینکه تابه‌حال می‌گفتند هرکس با اسرائیل رابطه پیدا کند بایکوت شود. هر شرکتی با اسرائیل معامله کرد بایکوت شود. هر شرکت کشتی‌رانی که کشتی‌اش به اسرائیل رفت دیگر به کشتی‌اش بار نمی‌دهیم، اینها این‌جور برخورد کردند و به اینجا رسید خاتمه و آنجا هم بلند شدند، دست‌هایشان را هم بلند کردند و علامت پیروزی دادند و علامت ویکتوریا ساختند، آنجا آن آقا رئیس همین فلسطینی‌ها و گفتند پیروز هم شدند، حالا پیروزی کجاست ما نمی‌دانیم. همین که حالا شما گفتید بیت‌المقدس مال ما می‌شود، می‌شود. اسرائیل هم آن‌طرف نشسته هیچی را قبول ندارد. تازه همه این ذلت‌های شما را هم قبول ندارد او همین‌ها را هم قبول نکرد. اسرائیلی‌ها گفتند ما این را قبول نداریم این وضع کنفرانس عرب بود که این گروهی که آنجا بودند نشستند و یک چنین کاری کردند؛ و این رابطه با فلسطینی‌ها اسرائیل، لبنان، اریتره، سومالی و دنیای عرب اینها می‌آئیم سراغ ایران.  
بند هفتم قطعنامه اینها همانطوری که می‌دانید و زیاد شنیده‌اید این است که اینها از شورای امنیت می‌خواهند که صلح و امنیت را برای همه کشورهای منطقه که من‌جمله اسرائیل خواهد شد، البته آنها گفته‌اند من‌جمله فلسطین که شیره‌ای بر سر فلسطینی‌ها بمالند، اما اصلش اسرائیل بوده برای همه کشورهای منطقه من‌جمله اسرائیل باید حفظ شود. یعنی کاری که بیش از پنجاه سال است همه دنیای عرب و اسلام نفی کرده بودند، اینها یک‌دفعه تمام این گذشته‌ها را فراموش کردند، اگر شما اهل مطالعه باشید، ببینید هر کنفرانسی، هر کنگره‌ای، هر جلسه‌ای، هر کمیسیونی تابه‌حال دراین‌باره تشکیل شده قطعنامه‌اش این بوده که با اسرائیل مذاکره نمی‌کنیم، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسیم، اسرائیل غاصب است و ملت فلسطین باید با زور و قدرتشان حقشان را بگیرند. این همه نتایج تمام کنگره‌های مربوط به اسرائیل بود تابه‌حال. اینها اینجا آمدند و گفتند که شورای امنیت، امنیت اسرائیل را باید حفظ بکند. این یعنی دیگر هیچ کشور عربی با اسرائیل نجنگد، یعنی دیگر مسلحانه نمی‌شود کاری کرد، صلح باید باشد، این چیزی است که همه پایش را امضا کرده‌اند، یعنی تمام خون شهدا تمام مبارزات پنجاه ساله، تمام دعواها، تمام آواره‌گی‌ها، تمام جنایاتی که اسرائیل کرد، تمام جنایاتی که امریکا کرد، همه این مسائل یعنی هیچ. گذشته‌ها گذشته، بر گذشته‌ها صلوات و حالا اول آینده از این به بعد دیگر دعوا "نه".برای اینکه شیره‌ای را هم سر فلسطینیان بمالند گفتند دولت فلسطینی هم در آنجا در قسمت غربی رود اردن تشکیل بشود؛ یعنی در مقدار مختصری زمین که می‌دانید در جنگ 67 اسرائیل غزه و سینا و غرب رود اردن و اراضی جولان من‌جمله بیت‌المقدس و همۀ اینها را گرفته. سینا را حالا مصر آن‌طوری پس گرفته، اینها می‌گویند جولان هم که هیچی اصلاً از جولان حرف نزدند، از این منطقه فقط یک قسمتی که اسرائیلیان حالا دستشان است و حکومت نظامی است آنجا و حکومت رسمی اسرائیل هم نیست و نظامیان اسرائیل هستند، این قسمت را پس بدهند و بیت‌المقدس هم بشود مرکزش که همین هم پیداست که اینها امیدی هم به تصویب این در جاهای دیگر نداشتند. چون می‌دانند اسرائیل به هیچ قیمتی بیت‌المقدس را با صلح حاضر نیست از دست بدهد. اسرائیل اکنون طمعش به خیبر هم هست، به از فرات تا نیل است و هیچ‌جا عقب‌نشینی نمی‌کند به‌خصوص بیت‌المقدس. اینها این مسئله را هم می‌دانستند، حالا برای اینکه شیره‌ای هم سر فلسطینی‌ها بمالند، یک چیزی به دنیای اسلام و مذهبی‌ها بگویند؛ بگویند ما گفتیم بیت‌المقدس هم مال فلسطینی‌ها آن هم شهر قدیمش، آخر بیت‌المقدس هم دو قسمت است، یکی از آن را تصویب کردند که دست خود یهود باشد. این جنایتی که اینها کردند و این ظلم بزرگی که به اسلام کردند و این نادیده گرفتن دوران طولانی مبارزات و اینکه تابه‌حال می‌گفتند هرکس با اسرائیل رابطه پیدا کند بایکوت شود. هر شرکتی با اسرائیل معامله کرد بایکوت شود. هر شرکت کشتی‌رانی که کشتی‌اش به اسرائیل رفت دیگر به کشتی‌اش بار نمی‌دهیم، اینها این‌جور برخورد کردند و به اینجا رسید خاتمه و آنجا هم بلند شدند، دست‌هایشان را هم بلند کردند و علامت پیروزی دادند و علامت ویکتوریا ساختند، آنجا آن آقا رئیس همین فلسطینی‌ها و گفتند پیروز هم شدند، حالا پیروزی کجاست ما نمی‌دانیم. همین که حالا شما گفتید بیت‌المقدس مال ما می‌شود، می‌شود. اسرائیل هم آن‌طرف نشسته هیچی را قبول ندارد. تازه همه این ذلت‌های شما را هم قبول ندارد او همین‌ها را هم قبول نکرد. اسرائیلی‌ها گفتند ما این را قبول نداریم این وضع کنفرانس عرب بود که این گروهی که آنجا بودند نشستند و یک چنین کاری کردند؛ و این رابطه با فلسطینی‌ها اسرائیل، لبنان، اریتره، سومالی و دنیای عرب اینها می‌آئیم سراغ ایران.  
در مورد ایران چیزهای جالبی برای گفتن هست. یک طرح را اردن تهیه کرده بود، یک طرح را صدام اینها بخشی از مطالبی است که وزیر اطلاعات سوریه که در خود کنفرانس هم بوده و یادداشت برداشته بود در ملاقاتی که با بنده داشت از رو خوانده و جزئیات را به من لفظ به لفظ گفته و حتی من به ایشان گفتم که اینها را ما بگوئیم از لحاظ سیاست سوریه ضربه به شما نمی‌زنیم. ایشان گفت نه اینها ملک شماست، ما اینها را به‌طور رسمی به شما گفتیم و خودتان می‌دانید. یعنی من اکنون که می‌گویم دولت سوریه هم از من گله نخواهد کرد ،اما چیزهایی است که ملت ایران باید بداند. طرحی صدام داشته و طرحی شاه اردن که دوتا طرح شبیه هم بوده و برای اینکه وقت کمتر بگیرد از شاه اردن می‌خواهند که به نفع صدام از طرحش صرف‌نظر کند و یک طرح مطرح شود و طرح شاه اردن مطرح نشود و طرح صدام مطرح شود. وقتی که مطرح می‌شود خلاصه طرح این است که ایران یک کشوری است و خطری است برای اسلام و ضدعرب و خطری است برای عرب و اگر چنانچه به اخطار کنفرانس عرب توجه نکند و به جنگ خاتمه ندهد، کشورهای عربی طبق ماده شش منشور اتحادیة عرب موظفند به عراق کمک کنند، برای اینکه ایران را سرجای خودش بنشانند. حالا در آن حرف زیاد است این خلاصه‌ای است.
در مورد ایران چیزهای جالبی برای گفتن هست. یک طرح را اردن تهیه کرده بود، یک طرح را صدام اینها بخشی از مطالبی است که وزیر اطلاعات سوریه که در خود کنفرانس هم بوده و یادداشت برداشته بود در ملاقاتی که با بنده داشت از رو خوانده و جزئیات را به من لفظ به لفظ گفته و حتی من به ایشان گفتم که اینها را ما بگوئیم از لحاظ سیاست سوریه ضربه به شما نمی‌زنیم. ایشان گفت نه اینها ملک شماست، ما اینها را به‌طور رسمی به شما گفتیم و خودتان می‌دانید. یعنی من اکنون که می‌گویم دولت سوریه هم از من گله نخواهد کرد ،اما چیزهایی است که ملت ایران باید بداند. طرحی صدام داشته و طرحی شاه اردن که دوتا طرح شبیه هم بوده و برای اینکه وقت کمتر بگیرد از شاه اردن می‌خواهند که به نفع صدام از طرحش صرف‌نظر کند و یک طرح مطرح شود و طرح شاه اردن مطرح نشود و طرح صدام مطرح شود. وقتی که مطرح می‌شود خلاصه طرح این است که ایران یک کشوری است و خطری است برای اسلام و ضدعرب و خطری است برای عرب و اگر چنانچه به اخطار کنفرانس عرب توجه نکند و به جنگ خاتمه ندهد، کشورهای عربی طبق ماده شش منشور اتحادیة عرب موظفند به عراق کمک کنند، برای اینکه ایران را سرجای خودش بنشانند. حالا در آن حرف زیاد است این خلاصه‌ای است.
وقتی که این طرح مطرح می‌شود الجزایر می‌گوید بابا ما رفتیم داریم مذاکره می‌کنیم، اگر این کنفرانس این مطلب را تصویب بکند، تیغ ما دیگر نمی‌برد و ایرانی‌ها مردمی نیستند که با این قطعنامه اگر صادر شود من را راه بدهند آنجا، این کار را نکنید. صدام اصرار می‌کند نه باید بشود راهش همین است. حافظ اسد بلند می‌شود و می‌گوید من پیشنهاد می‌کنم این طرح را پس بگیرید اینجا مطرح نشود و این طرح باید قبلاً روی آن بحث شود و بعد به کنفرانس بیاید و آنها قبول نمی‌کنند. صدام از طرحش دفاع می‌کند. بعد حافظ اسد برای جواب دادن به صدام وقت می‌گیرد و سه ساعت صحبت می‌کند. خوب آن سه ساعت را که اینجا نمی‌شود گفت. خیلی حرف‌ها هست که در این خطبه نمی‌گنجد. باید بعداً متن صحبت‌ها را گرفت و منتشر کرد. من خوشحالم ضمن اینکه اعتبار حافظ اسد ملکوک شد که در آن کنفرانس رفت، اما حضور او آنجا این مسائل را در یک کنفرانس رسمی که حالا من عرض می‌کنم مطرح کرده که اینها خیلی جالب است. اولاً عظمت انقلاب ایران را می‌رساند و بعد واقعیت‌ها چطور نفوذ می‌کند و بالاخره یک رهبر عربی هم این حق را آنجا ادا کرده مهم است.
وقتی که این طرح مطرح می‌شود الجزایر می‌گوید بابا ما رفتیم داریم مذاکره می‌کنیم، اگر این کنفرانس این مطلب را تصویب بکند، تیغ ما دیگر نمی‌برد و ایرانی‌ها مردمی نیستند که با این قطعنامه اگر صادر شود من را راه بدهند آنجا، این کار را نکنید. صدام اصرار می‌کند نه باید بشود راهش همین است. حافظ اسد بلند می‌شود و می‌گوید من پیشنهاد می‌کنم این طرح را پس بگیرید اینجا مطرح نشود و این طرح باید قبلاً روی آن بحث شود و بعد به کنفرانس بیاید و آنها قبول نمی‌کنند. صدام از طرحش دفاع می‌کند. بعد حافظ اسد برای جواب دادن به صدام وقت می‌گیرد و سه ساعت صحبت می‌کند. خوب آن سه ساعت را که اینجا نمی‌شود گفت. خیلی حرف‌ها هست که در این خطبه نمی‌گنجد. باید بعداً متن صحبت‌ها را گرفت و منتشر کرد. من خوشحالم ضمن اینکه اعتبار حافظ اسد ملکوک شد که در آن کنفرانس رفت، اما حضور او آنجا این مسائل را در یک کنفرانس رسمی که حالا من عرض می‌کنم مطرح کرده که اینها خیلی جالب است. اولاً عظمت انقلاب ایران را می‌رساند و بعد واقعیت‌ها چطور نفوذ می‌کند و بالاخره یک رهبر عربی هم این حق را آنجا ادا کرده مهم است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۵

روزشمار جنگ سال 1361
1361.06.26
نام‌های دیگر بیست و شش شهریور
تاریخ شمسی 1361.06.26
تاریخ میلادی 17 سپتامبر 1982
تاریخ قمری 28 ذیقعده 1402






گزارش- 381

دو کشتی ایرانی که عازم بندر امام خمینی بودند ساعت 19:30 امروز، در آب‌های خورموسی هدف موشک‌های هوا به سطح هواپیماهای عراقی قرار گرفتند. بر اثر این حمله، انبار شمارۀ یک کشتی 35 هزار تنی "ایران ـ جمهوری" ـ که حامل گندم بود ـ خسارت دید و به انبار شمارۀ چهار کشتی 17 هزار تنی "ایران ـ امامت" که حامل برنج بود، خسارت‌های جزئی وارد ‌شد. در حال حاضر این دو کشتی‌ در بندر امام پهلو گرفته‌اند.[۱] نیروی هوایی عراق در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که هواپیماهای عراق بر فراز جزیرۀ خارک پرواز کرده‌اند. متن اطلاعیۀ نیروی هوایی عراق به این شرح است: «هواپیماهای ما صبح امروز برای اینکه هشداری به کشتی‌های خارجی اطراف جزیره داده باشند، در آسمان خارک پرواز کردند و همان‌طور که ریاست‌جمهوری در سخنان اخیرشان فرموده بودند، آن کشورهایی که کشتی‌هایشان را به منطقه گسیل می‌دارند، ما از قبل به آنها گفته‌ایم که اگر آسیبی به کشتی‌های آنها وارد شد، ما را ملامت نکنند و ما اعلام می‌داریم، جزیرۀ خارک منطقۀ جنگی است.»[۲] روزنامۀ کیهان به نقل از خبرنگار خود در آبادان دربارة گلوله‌باران شهر آبادان و سایر وقایع و اخبار نظامی این شهر گزارش داد: «ساعت 12:30 دقیقه درحالی‌که مردم به‌پا‌خاسته و خداجوی آبادان مشغول به‌جا‌آوردن فریضۀ مذهبی نماز جمعه بودند، اجیرشدگان صدام، شهر شهادت‌طلب آبادان را هدف آتش خود قرار دادند که در نتیجۀ این عمل ضدبشری صدامیان، ضمن وارد آمدن خساراتی به یک بیمارستان، 2 تن از کارکنان شریف آن به شهادت رسیدند و 2 تن دیگر مجروح شدند که مجروحین بلافاصله تحت معالجه قرار گرفتند. بر اساس همین گزارش، حال یکی از مجروحان این جنایت، وخیم گزارش شده است. همچنین براثر شلیک گلوله‌های خمپاره بر روی مناطق مسکونی این شهر، 2 تن از هم‌وطنان بی‌گناه ما شهید و 6 نفر دیگر مجروح شدند. براثر این عمل وحشیانۀ مزدوران صدامی، چهار باب منزل مسکونی نیز طعمۀ حریق شد. به گزارش خبرنگاران کیهان، 2 فروند از هواپیماهای دشمن به آسمان آبادان و 4 فروند دیگر به حریم فضایی خرمشهر تجاوز کردند که قبل از هرگونه اقدامی با هوشیاری و آتش یگان‌های پدافند هوایی جمهوری اسلامی ایران، مجبور به فرار شدند.» همچنین در آخرین گزارش‌های رسیده، در شش ماه گذشته 221 هزار مین کار گذاشته شدۀ توسط متجاوزان بعثی در منطقة عملیاتی فتح‌المبین (شوش و دزفول)، به دست ایثارگران یک گروه رزمی ـ مهندسی که برای پاک‌سازی میدان‌های مین به این منطقه آمده بودند، جمع‌آوری و تخریب شده است. این گروه در این مدت، 178 هزار و 87 گلوله سلاح‌های سنگین و یک میلیون و 336 هزار و 282 عدد فشنگ‌های کالیبر کوچک دشمن را نیز از این منطقه جمع‌آوری کرده است. بر پایة این گزارش، در عملیات پاک‌سازی میدان‌های مین این منطقه، 25 نفر شهید و 61 نفر معلول شدند.[۳]

گزارش- 382

به گزارش فرماندۀ سپاه منطقۀ 5 کشوری مستقر در تبریز، نیروهای بسیج و سپاه در یک عملیات پاک‌سازی در محور میاندوآب ـ مهاباد ـ ارومیه، موفق شدند 4 روستا را پاک‌سازی کنند. در جریان این عملیات 50 تن از عناصر گروه‌های مسلح غیرقانونی‌کشته یا مجروح شدند. در میان کشته‌ها یکی از سر دسته‌های این گروه‌ها دیده می‌شود. از نیروهای خودی نیز 3 تن شهید و 3 تن دیگر زخمی شدند.[۴] گروه‌های مسلح غیرقانونی، روستای قزله از توابع سردشت گلوله‌باران کردند که براثر آن یک تن از ساکنان این روستا شهید و 7 تن دیگر مجروح شدند.[۵]

گزارش- 383

در ادامۀ عملیات تروریستی سازمان مجاهدین خلق، امروز نیز در تهران 2 عضو مسلح این سازمان قصد داشتند یک نفر از اعضای سپاه پاسداران را در خیابان توکلی، خیابان تفرش ترور کنند، که قبل از هرگونه اقدامی، یکی از آنان دستگیر و دیگری متواری شد. در جریان تعقیب این فرد براثر تیراندازی وی، 2 تن از عابران مجروح شدند که به بیمارستان انتقال یافتند.[۶] همچنین در خیابان شمشیری تهران یکی از عناصر این سازمان به دو فرد حزب‌اللهی تیراندازی و آن دو را مجروح کرد. وی پس از این اقدام قصد فرار داشت که توسط مردم دستگیر شد.[۷] عناصر سازمان مجاهدین خلق امروز در سه اقدام مسلحانه در خیابان‌های جامی، شهید بخشی‌فر و نارمک نیز سه موتور سوار را با اسلحۀ کمری تهدید کردند و موتورهای آنها را ربودند.[۸] در استان فارس نیز نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شیراز، به دنبال اطلاعات به‌دست آمده از عناصر دستگیرشدۀ سازمان مجاهدین خلق، یک انبار مهمات این سازمان را کشف کردند. یک بی‌سیم، یک ردیاب بی‌سیم، و تعدادی سه‌راهی، 2 بشکه باروت، مقداری نیتروگلیسیرین، حدود 1800 فشنگ و 2 تلفن صحرایی از جمله وسایل و ادوات به دست آمده از این مخفیگاه بود.[۹] فرماندۀ سپاه رامهرمز در گفت‌وگویی با واحد مرکزی خبر چگونگی متلاشی‌شدن تشکیلات سازمان مجاهدین خلق و سازمان پیکار در راه آزادی طبقة کارگر را توضیح داد. وی در این خصوص گفت: «طی چند ماه گذشته در پی انجام چند فقره اعمال ضدانسانی و عملیات تروریستی توسط عناصر گروهک‌های ضداسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با کمک و همکاری اطلاعات 36 میلیونی امت حزب‌الله در رامهرمز، عملیات خود را در جهت ریشه‌کن نمودن تشکیلات جهنمی منافقین و پیکار آغاز کرد که ظرف این مدت، موفق شد، 150تن از اعضا و هواداران پسر و دختر این دو گروه را دستگیر کرده و در نتیجه حدود 90 درصد از کادر این گروهک‌ها را در رامهرمز و اطراف آن به چنگال عدالت اسلامی گرفتار کند.» وی افزود: «در این رابطه در عملیاتی با نام شهید رجایی، 3 خانة تیمی ـ که افراد آن زیر پوشش‌های مختلف خانه اجاره می‌کردند ـ و همچنین 10 خانه ارتباطی از سازمان منافقین کشف شد.» مسئول سپاه پاسداران رامهرمز اضافه کرد: «از افراد دستگیرشده، 34 تن از گروهک منافقین و 15 تن از گروهک امریکایی پیکار می‌باشند که از آنان تعداد زیادی نارنجک، فشنگ، تعدادی اسلحه، جزوات درون‌گروهی و نشریات مختلف کشف شد.» وی در مورد فعالیت‌های ضدمردمی عناصر گروهک‌ها گفت: «[درمیان] افرادی که تا کنون دستگیر شده‌اند، عاملین جنایات بسیاری از جمله [عاملین] به آتش کشیدن محل سکونت یکی از برادران حزب‌اللهی در ماهشهر ـ که منجر به شهادت دلخراش کودک خردسال وی گردید ـ و همچنین [عاملین] انفجار تعداد زیادی نارنجک و سه‌راهی در میان مردم ـ که باعث شهید و مجروح شدن تعدادی از مردم مستضعف شده است ـ دیده می شوند. عناصر امریکایی منافقین و پیکار همچنین نقشه‌هایی جهت ترور امام‌جمعۀ رامهرمز و چند تن دیگر از افراد حزب‌اللهی را تهیه کرده بودند که با گرفتارشدن آنان به دست نیروهای انقلاب، توطئه‌هایشان خنثی شد.»[۱۰]

گزارش- 384

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی امام جمعه موقت تهران در خطبه‌ دوم نماز جمعه امروز، به تجزیه و تحلیل کنفرانس فاس و مسائل مطرح شده در آن پرداخت و اقدام اعراب در شناسایی تلویحی اسرائیل و حمایت بی‌دریغ از صدام را تقبیح کرد. متن سخنان آقای هاشمی بدین شرح است: «امروز یکی از مهم‌ترین مسائلی که داریم ارزیابی کنفرانس سران عرب است که جوامع اسلامی ما متوجه بشوند که چه بر سرشان آمده و برای جلوگیری از آثار سوء آن، چه باید بکنیم. ... اولاً این کنفرانس در بد زمانی واقع شد، یعنی زمانش زمانی بود که آدم از پیش خائف بود و شاید می‌شد نتیجه‌اش را از همان قبل ما پیش‌بینی بکنیم. زمانی بود که دوران طولانی هشتاد و چند روزۀ تجاوز اسرائیل به لبنان را پشت سر گذاشته بودیم و این همه آن روزها داد و بیداد شد که عرب‌ها دور هم جمع بشوند و نشدند؛ فلسطینیان را بیرون کردند، از لبنان هم این قدر آدم کشتند، این همه خرابی به بار آوردند و قوای کشورهای استعماری وارد لبنان شدند و لبنان را تسخیر کردند، اسرائیل تسخیر کرده بود. در این شرایطی که این دو، سه ماه همه اینها ساکت بودند و خفه بودند، یک‌دفعه کنفرانس تشکیل دادند؛ خود این مسئله به آدم می فهماند که این کنفرانس، کنفرانس درستی نیست و بد مؤتمری است و آثار شومی دارد. دوم اینکه کسانی که دست‌اندرکار بودند که اینجا را درست کنند باز از نیاتشان می‌شد مطلع شویم که بسیار افکار منحرفی دارد تعقیب می‌شود. مراکش، تونس، عربستان، اردن و سودان و همه اینها پیشقدم شدند که این کنفرانس را درست کردند. این هم معلوم بود مطلب که چه خبر است. سوم اینکه در آستانۀ این کنفرانس طرح ریگان منتشر شد و با اظهارات متولیان این مرکز تلقی به قبول شده بود، یعنی به‌عنوان یک طرح، مثبت تلقی شده بود که این نشان می‌داد که چی توی دل اینهاست که باید آنجا بروز بکند. چهارم اینکه جایش بدجایی بود، خود مراکش این جائی که آن کنفرانس قبلی فاس را محتوایش را دیده بودیم، این هم خودش نشانگر خیلی چیزها بود، و از پیش می‌شد بفهمیم که آیندۀ این وضع چیست؟ قابل پیش‌بینی بود و لذا امام عظیم‌الشأن ما و همۀ کسانی که دلسوز بودند از پیش این را محکوم کردند. این یک مسئله است که از این که بگذریم، خود کنفرانس است. جریانات معمولی اوضاع جاری داخل کنفرانس هم خیلی بد بود و شیوه‌ها بسیار بد بوده، غیراسلامی بوده، غیراخلاقی بوده، خیمه‌شب بازی بوده، دروغ گفتند، قطعنامه دروغ اعلام کردند و توطئه بود. اینها هم خیلی چیزهای بدی بود که اصلاً شان سران کشورهای اسلامی را پایین آورد و یک مهر نکبتی زد به پیشانی اینها که این قدر در سطح دلال‌ها؛ دلال خوب هم ما زیاد دارم و دلال شریف و دلال مظلمه، این قدر پست این صحنه‌گردانی شد که حالا نمونه‌هایش را می‌گویم و مطلب دیگری هم در تصمیمی که گرفتند که از آنها تصمیم‌های بسیار بد تاریخ است که ساده از آن گذشتند و قدرت‌های تبلیغی استعماری هم خاک رویش ریختند و خواستند قضیه را لوثش بکنند، اما به‌هرحال این جهنم یک‌روزی برای مردم روشن خواهد شد که چه جهنمی برای مردم ساختند و انشاءالله ملت‌ها جلویش را بگیرند؛ و اما شیوه کار در کنفرانس و مطالبی که باید در کنفرانس مطرح می‌شد و نشد و یا شد که چطور گذشتند، یک مروری می‌کنم، بعد نتیجه گیری‌های اساسی را.

رئیس مجلس در خطبه دوم نماز جمعه امروز تهران به تجزیه و تحلیل کنفرانس فاس و مسائل مطرح شده در آن پرداخت. خوب مسائل زیادی در دنیای عرب بود که طبعاً کنفرانس سران عرب که بیست کشور عرب جمع شدند، باید رسیدگی می‌کردند. یکی مسئله خود لبنان بود که با نهایت ذلت و با نهایت بی‌شخصیتی از آن گذشتند، اشغال لبنان و تحمیل جُمیّل مقبور امروز و حضور نیروهای اسرائیلی در لبنان و حضور نیروهای امریکا و ایتالیا و فرانسه و دیگران در لبنان اینها همه ندیده گرفته شد و آیندة تباه مردم لبنان، مسئله فلسطینیان بود که بعد از این همه زحمت و خون دل که فلسطینی‌ها برای خودشان جایی درست کرده بودند، یک‌دفعه که اینها را مثل گوشت قربانی پخش کردند به اطراف دنیا. اصلاً اینها ندیده گرفته شده؛ یعنی اینها اگر می‌خواستند روی این مسئله بحث کنند، یک ماه قبل این کنفرانس برگزار می‌شد. معلوم بود که برای این اصلاً نیامده‌اند. دیگر مسئله صحرا بود، جنایاتی که مراکش دارد نسبت به مردم صحرا می‌کند به‌دلیل اینکه خود آقای حسن میزبان است، اصلاً قابل طرح نبود و مطرح هم نیست. ملت صحرا که امیدی داشت به کنفرانس‌های عربی، اصلاً با دیدن آن منظره به فکرش هم نیافتد و الجزایر هم آنجا حرفی نزند. مسئله اریتره بود که شرق و غرب امروز دارند بیچاره مردم اریتره را تحت فشار می گذارند؛ اتیوپی مارکسیست بمب بر سرشان می‌ریزد و امریکا هم رهبر مردم اریتره را گرفته و در سودان زندانی کرده که حرکت مسلمان‌ها در آنجا پیش نرود؛ از این طرف فشار می‌آورند شرق و غرب روی آن فشار آورده‌اند. بنابراین در کنفرانس سران عرب که یا شرقی بود یا غربی هیچ نتیجه‌ای روی آن نمی‌شد داشته باشد و آن هم بحث نشد. مسئله سومالی بود که آن را هم اتیوپی مارکسیست بمب می‌ریزد و آنجا را تبدیل به جهنم کرده و مسلمان‌ها را نزدیک به یک میلیون آدم را آواره کرده و از این طرف هم دلال‌های امریکا گرفتند دامن زیادباره را کشیدند به طرف غرب و پایگاه عظیم بربره را دادند در اختیار امریکا. این هم باز زمینه مطرح شدن نداشت. دوتا مسئله مطرح شد که هر دو جنایت بود، منتها یکی از آن به دروغ گفتند ما تصمیم‌گیری کردیم که نکرده بودند و این خودش دیگر از جنایات آنهاست که کنفرانس سران عرب یک دروغ به این بزرگی را بگوید و دوم مسئله آینده فلسطین و اسرائیل بود که روی آن بحث شد و نتیجه گرفت و بدترین تصمیم دنیا اینجا گرفته شد که حالا من این دو مسئله را می‌گویم. آنچه که دروغ گفتند و تصمیم نگرفته بودند راجع به ایران بود، جنگ عراق و ایران که کیفیت مطرح شدنش را و بحث‌هایی که شده من اینها را می‌گویم و جزو افشاگری‌های من است اینجا و آن چیزی که بحث کردند و تصمیم هم گرفتند و اعلام هم کردند مربوط به آینده فلسطین بود که اول این را عرض می‌کنم. بند هفتم قطعنامه اینها همانطوری که می‌دانید و زیاد شنیده‌اید این است که اینها از شورای امنیت می‌خواهند که صلح و امنیت را برای همه کشورهای منطقه که من‌جمله اسرائیل خواهد شد، البته آنها گفته‌اند من‌جمله فلسطین که شیره‌ای بر سر فلسطینی‌ها بمالند، اما اصلش اسرائیل بوده برای همه کشورهای منطقه من‌جمله اسرائیل باید حفظ شود. یعنی کاری که بیش از پنجاه سال است همه دنیای عرب و اسلام نفی کرده بودند، اینها یک‌دفعه تمام این گذشته‌ها را فراموش کردند، اگر شما اهل مطالعه باشید، ببینید هر کنفرانسی، هر کنگره‌ای، هر جلسه‌ای، هر کمیسیونی تابه‌حال دراین‌باره تشکیل شده قطعنامه‌اش این بوده که با اسرائیل مذاکره نمی‌کنیم، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسیم، اسرائیل غاصب است و ملت فلسطین باید با زور و قدرتشان حقشان را بگیرند. این همه نتایج تمام کنگره‌های مربوط به اسرائیل بود تابه‌حال. اینها اینجا آمدند و گفتند که شورای امنیت، امنیت اسرائیل را باید حفظ بکند. این یعنی دیگر هیچ کشور عربی با اسرائیل نجنگد، یعنی دیگر مسلحانه نمی‌شود کاری کرد، صلح باید باشد، این چیزی است که همه پایش را امضا کرده‌اند، یعنی تمام خون شهدا تمام مبارزات پنجاه ساله، تمام دعواها، تمام آواره‌گی‌ها، تمام جنایاتی که اسرائیل کرد، تمام جنایاتی که امریکا کرد، همه این مسائل یعنی هیچ. گذشته‌ها گذشته، بر گذشته‌ها صلوات و حالا اول آینده از این به بعد دیگر دعوا "نه".برای اینکه شیره‌ای را هم سر فلسطینیان بمالند گفتند دولت فلسطینی هم در آنجا در قسمت غربی رود اردن تشکیل بشود؛ یعنی در مقدار مختصری زمین که می‌دانید در جنگ 67 اسرائیل غزه و سینا و غرب رود اردن و اراضی جولان من‌جمله بیت‌المقدس و همۀ اینها را گرفته. سینا را حالا مصر آن‌طوری پس گرفته، اینها می‌گویند جولان هم که هیچی اصلاً از جولان حرف نزدند، از این منطقه فقط یک قسمتی که اسرائیلیان حالا دستشان است و حکومت نظامی است آنجا و حکومت رسمی اسرائیل هم نیست و نظامیان اسرائیل هستند، این قسمت را پس بدهند و بیت‌المقدس هم بشود مرکزش که همین هم پیداست که اینها امیدی هم به تصویب این در جاهای دیگر نداشتند. چون می‌دانند اسرائیل به هیچ قیمتی بیت‌المقدس را با صلح حاضر نیست از دست بدهد. اسرائیل اکنون طمعش به خیبر هم هست، به از فرات تا نیل است و هیچ‌جا عقب‌نشینی نمی‌کند به‌خصوص بیت‌المقدس. اینها این مسئله را هم می‌دانستند، حالا برای اینکه شیره‌ای هم سر فلسطینی‌ها بمالند، یک چیزی به دنیای اسلام و مذهبی‌ها بگویند؛ بگویند ما گفتیم بیت‌المقدس هم مال فلسطینی‌ها آن هم شهر قدیمش، آخر بیت‌المقدس هم دو قسمت است، یکی از آن را تصویب کردند که دست خود یهود باشد. این جنایتی که اینها کردند و این ظلم بزرگی که به اسلام کردند و این نادیده گرفتن دوران طولانی مبارزات و اینکه تابه‌حال می‌گفتند هرکس با اسرائیل رابطه پیدا کند بایکوت شود. هر شرکتی با اسرائیل معامله کرد بایکوت شود. هر شرکت کشتی‌رانی که کشتی‌اش به اسرائیل رفت دیگر به کشتی‌اش بار نمی‌دهیم، اینها این‌جور برخورد کردند و به اینجا رسید خاتمه و آنجا هم بلند شدند، دست‌هایشان را هم بلند کردند و علامت پیروزی دادند و علامت ویکتوریا ساختند، آنجا آن آقا رئیس همین فلسطینی‌ها و گفتند پیروز هم شدند، حالا پیروزی کجاست ما نمی‌دانیم. همین که حالا شما گفتید بیت‌المقدس مال ما می‌شود، می‌شود. اسرائیل هم آن‌طرف نشسته هیچی را قبول ندارد. تازه همه این ذلت‌های شما را هم قبول ندارد او همین‌ها را هم قبول نکرد. اسرائیلی‌ها گفتند ما این را قبول نداریم این وضع کنفرانس عرب بود که این گروهی که آنجا بودند نشستند و یک چنین کاری کردند؛ و این رابطه با فلسطینی‌ها اسرائیل، لبنان، اریتره، سومالی و دنیای عرب اینها می‌آئیم سراغ ایران. در مورد ایران چیزهای جالبی برای گفتن هست. یک طرح را اردن تهیه کرده بود، یک طرح را صدام اینها بخشی از مطالبی است که وزیر اطلاعات سوریه که در خود کنفرانس هم بوده و یادداشت برداشته بود در ملاقاتی که با بنده داشت از رو خوانده و جزئیات را به من لفظ به لفظ گفته و حتی من به ایشان گفتم که اینها را ما بگوئیم از لحاظ سیاست سوریه ضربه به شما نمی‌زنیم. ایشان گفت نه اینها ملک شماست، ما اینها را به‌طور رسمی به شما گفتیم و خودتان می‌دانید. یعنی من اکنون که می‌گویم دولت سوریه هم از من گله نخواهد کرد ،اما چیزهایی است که ملت ایران باید بداند. طرحی صدام داشته و طرحی شاه اردن که دوتا طرح شبیه هم بوده و برای اینکه وقت کمتر بگیرد از شاه اردن می‌خواهند که به نفع صدام از طرحش صرف‌نظر کند و یک طرح مطرح شود و طرح شاه اردن مطرح نشود و طرح صدام مطرح شود. وقتی که مطرح می‌شود خلاصه طرح این است که ایران یک کشوری است و خطری است برای اسلام و ضدعرب و خطری است برای عرب و اگر چنانچه به اخطار کنفرانس عرب توجه نکند و به جنگ خاتمه ندهد، کشورهای عربی طبق ماده شش منشور اتحادیة عرب موظفند به عراق کمک کنند، برای اینکه ایران را سرجای خودش بنشانند. حالا در آن حرف زیاد است این خلاصه‌ای است. وقتی که این طرح مطرح می‌شود الجزایر می‌گوید بابا ما رفتیم داریم مذاکره می‌کنیم، اگر این کنفرانس این مطلب را تصویب بکند، تیغ ما دیگر نمی‌برد و ایرانی‌ها مردمی نیستند که با این قطعنامه اگر صادر شود من را راه بدهند آنجا، این کار را نکنید. صدام اصرار می‌کند نه باید بشود راهش همین است. حافظ اسد بلند می‌شود و می‌گوید من پیشنهاد می‌کنم این طرح را پس بگیرید اینجا مطرح نشود و این طرح باید قبلاً روی آن بحث شود و بعد به کنفرانس بیاید و آنها قبول نمی‌کنند. صدام از طرحش دفاع می‌کند. بعد حافظ اسد برای جواب دادن به صدام وقت می‌گیرد و سه ساعت صحبت می‌کند. خوب آن سه ساعت را که اینجا نمی‌شود گفت. خیلی حرف‌ها هست که در این خطبه نمی‌گنجد. باید بعداً متن صحبت‌ها را گرفت و منتشر کرد. من خوشحالم ضمن اینکه اعتبار حافظ اسد ملکوک شد که در آن کنفرانس رفت، اما حضور او آنجا این مسائل را در یک کنفرانس رسمی که حالا من عرض می‌کنم مطرح کرده که اینها خیلی جالب است. اولاً عظمت انقلاب ایران را می‌رساند و بعد واقعیت‌ها چطور نفوذ می‌کند و بالاخره یک رهبر عربی هم این حق را آنجا ادا کرده مهم است. حافظ اسد می‌گوید اینکه شما گفتید که ایران ضداسلام است و خطر است برای اسلام، این بی‌انضباطی است. اسلام در ایران قوی‌ترین پایگاه خودش را دارد و انقلاب اسلامی ایران با ارزش‌ترین و مهم‌ترین پدیده‌های نیم قرن اخیر است، یعنی این پنجاه سال اخیر در همه منطقه و دنیا حادثه‌ای به اهمیت ایران به وجود نیامده است. اینکه می‌گویند انقلاب اسلامی ایران خطر است این‌طور نیست و او یک مشعلی است و یک چراغی است که در دنیای تاریک ما روشن شده است. این چراغی که با ایمان مردم مؤمن دارد به دنیای مستضعفین نور می‌دهد و به دنیای اسلام نور می‌دهد، ما باید از نورش استفاده کنیم و نباید این نور را خاموش کرد. اینکه می‌گویید ایران خطری است برای عرب برعکس است. شاه خطری بود برای اعراب و کمک اسرائیل بود ولی انقلاب اسلامی ایران آمد و شاه را از میدان در کرد و اعلام کرد که در کنار مسلمانان و اعراب ایستاده و الان هم ایستاده. ما بهترین حامی خودمان را در ایران نیرومند اسلامی می‌بینیم و بیخود به دنیا نگوئید که ایران خطر است، ایران خطر نیست، بلکه معین و یار عرب‌ها و یار اسلام و مسلمانان است و اینکه می‌گویید ایران تجاوز کرده و جنگ‌طلب است این هم دروغ و برعکس است. این صدام بود که تجاوز کرد (ببینید این از مطالبی است که تابه‌حال ما نشنیده بودیم). آقای حافظ اسد در آن کنفرانس می گوید، به محض اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد صدام تصمیم گرفت که با ایران دعوا بکند و حکومت اسلامی را سرنگون کند. صدام بنا کرد به بهانه‌گیری کردن و تجاوز کردن و رادیواش چه کرد و مخالفین را چه کرد و در کردستان چه کرد و در همه جا توطئه کرد تا اینکه بهانه پیدا کرد و رسماً با آن وسعت به خاک ایران حمله کرد و از اسراری که در آنجا فاش شده، این است که آقای حافظ اسد می‌گوید، من آن روزها تلفنی با شخص صدام مذاکره کردم. وقتی که صدام رفت توی خاک ایران، من تلفنی با او صحبت کردم و گفتم که بیا از ایران بیرون و ایران با ماست و با انقلاب اسلامی نجنگ، این خواست امریکاست، ولی صدام قبول نکرد، چون آن روز خیال می‌کرد که قهرمان قادسیه است و اراضی که از ایران گرفته می‌تواند نگهدارد و هرچه من از او خواستم که بیاید بیرون، نیامد. بنابراین ایران تجاوز نکرده، عراق تجاوز کرده و ایران خطر نیست و ایران همراه با ما بوده و این عراق و صدام هست که ایران را می‌خواهد از دنیای عرب جدا کند و نمی‌خواهد او در جبهه ما علیه اسرائیل وارد جنگ بشود. بعد موقع رأی‌گیری که می‌شود وقتی که می‌خواهند قطعنامه کنفرانس را تهیه کنند، شاه حسن با همان شیوه خاصی که به کار گرفته بوده، وقتی مصوبات کنفرانس را می‌خواهد بخواند، اول می‌گوید که طرح صدام مطرح شد و کسی مخالفت کتبی با آن نکرد، بنابراین ما این را تصویب شده تلقی می‌کنیم و لذا فوراً حافظ اسد یک اعتراض کتبی می فرستد آنجا و می‌گوید چرا ما اعتراض کتبی کرده‌ایم و این نشد و بنابراین از دور خارج می‌شود. ولی باز هم می‌آیند و اعلام می‌کنند که جزء مصوبات کنفرانس هست. شما ببینید که چقدر باید یک کنفرانس سران 20 کشور، پادشاهان و رؤسای جمهوری دور هم بشینند و بعد یک قطعنامه دروغی را با وجود این حرف‌ها و اعتراضات چند ساعته اعلام بکنند که این تصویب شده است و با آن اعتراض رسمی. کار به جایی رسیده در بحث اسلامی بودن که عربستان سعودی و فهد هم بلند شده و گفته نه بابا ایرانی‌ها مسلمانند و این را دیگر نگوئید. (آن دیگر این را قبول کرده بود) در چنین شرایطی آقایان اعلام می‌کنند که چنین مصوبه‌ای کنفرانس داشته است. این خیلی حقارت و ذلت و نشانگر ضعف است. فکر می‌کنند که فردا این قضیه می‌ماند و هیچ‌کس نمی‌فهمد. بعد می‌آیند یک جلسۀ دیگری درست می‌کنند در 60 کیلومتری آنجا و در یکی از کاخ‌های ییلاقی مهمانی درست می‌کنند. در نهار صندلی‌ها را جوری می‌چینند که حافظ اسد کنار صدام واقع بشود که این را منتشر کنند. (اینها از چیزهایی است که وزیر اطلاعات سوریه به‌طور رسمی در مذاکرات رسمی عنوان کرد.) در آن جلسه هیچی نبوده، خواستند مذاکره بکنند و اول از سوریه 3 درخواست می‌کنند. اول اینکه لوله‌های نفت عراق را باز کن، مرزها را بازکن و در رابطه با ایران بیا میانجیگری کن. سوریه می‌گوید که در رابطه با ایران میانجیگری نمی‌توانم بکنم. (اولاً این نکته را بدانید که از اول جنگ تابه‌حال همیشه عراق مخالف بود که یک کشور عربی میانجی باشد، چون می‌گفت که کشورهای عربی باید حامی من باشند و اگر یک کشور عربی میانجیگیری کند، یعنی یک کشور عربی بی‌طرف است و من این را قبول نمی‌کنم. حتی اگر می‌بینید که در کنفرانس اسلامی 4 تا از کشورهای غیر عرب آمدند، از کشورهای ترکیه، پاکستان، گینه و یاسر عرفات را هم گذاشتند، چون سازمان فلسطین بود و یک کشور عربی نبود، اینها برای این بود که عرب میانجی نباشد. عراق قبول نمی‌کرد که یک کشور عربی میانجی باشد.) حالا عراق گفته که سوریه میانجی باشد. سوریه گفته من نمی‌توانم میانجی باشم. من موضع‌ام با ایران یکی است. این از صراحت‌های حافظ اسد در آنجاست. گفته من مثل ایرانی‌ها صدام را متجاوز می‌دانم صدام به ایران حمله کرده این همه آدم کشته شده، این همه خسارت بار آمده، جبهه ضداسرائیلی عرب تضعیف شده و صدام مسئول اشغال نظامی لبنان و تفرق فلسطینی‌هاست و من نمی‌توانم بی‌موضع باشم و بروم میانجیگری کنم. من نظرم الان مثل ایران است که صدام جانی است و باید سقوط بکند و باید حکومت عراق به دست غیر صدام باشد. بنابراین سوریه میانجیگری را هم قبول نمی‌کند و می‌گوید من با ایرانی‌ها باید در هر مسئله‌ای که در رابطه با عراق باید انجام شود، باید مشورت کنیم و الان موضع مشترک داریم. اینها برای اینکه خیلی شکست نخورند، می‌گویند پس قبول کنید دو ماه دیگر جلسه‌ای در ریاض داشته باشیم، آن را هم قبول نمی‌کند و می‌گوید من نمی‌توانم پیش‌بینی کنم. بعد اینها می‌آیند و اعلام می‌کنند که گفتند ما دو ماه دیگر جلسه در فلان جا داریم. ببینید چقدر سقوط و چقدر ضعف. این داستان اینهاست حالا برای اینکه به رخ ما بکشند و خیال بکنند که ایران از میدان در می رود، آمدند یک قطعنامه ساختگی آن‌جوری را به‌عنوان مصوب گفتند که حالا رزمندگان ما در ایران و ماها وحشت کنیم که حالا کشورهای عربی همه به جنگ ما می‌آیند. داستان اینها مثل آن گنجشکی بود که نشسته بود روی درخت بزرگ چنار و وقتی که یک قدری ماند و شیطنت‌هایش را کرد و خواست برود به درخت گفت، که مواظب باش من می‌خواهم پرواز کنم. خودت را بگیر من می‌خواهم بروم. آن گفت، باباجان تو وقتی آمدی ما نفهمیمدیم، حالا موقع رفتنت از ما اجازه می‌خواهی. خب این عرب‌ها اگر قطعنامه دادند در گذشته چی نداده بودند؟ عربستان و کویت و بعضی از شیوخ 30 میلیارد دلار پول به عراق دادند. اردن که بسیج عمومی اعلام کرد و هرچه توانست نیرو فرستاد. مصر هم که تازه توی این کنفرانس نبود و هرچه توانست نیرو فرستاد و بقایای اسلحه‌هایی که از شوروی گرفته بود و به درد ارتش عراق می‌خورد، داده بود. چیزی عراق کم نداشت. بندرهای اینها که هر روز دارد کشتی‌های اسلحه می‌آید توی میدان، بندر اردن، عقبه و بندرهای کویت و شیوخ دیگر خلیج، بندرهای عربستان سعودی و همه اینها. راه‌هایشان که در اختیار عراق است، بیمارستان‌هایشان که در اختیار عراق است، روزنامه‌هایشان و رادیوهایشان و کنفرانس‌هایشان که در اختیار عراق است و دلالی هم که برای عراق می‌کنند و از امریکا و فرانسه و از همه جا برایش اسلحه می‌گیرند و اسلحه‌های پیشرفته‌ای مثل موشک اگزوسه که فرانسه به هیچ‌کس نمی‌داد به عراق داده که از 50 کیومتری می‌تواند کشتی را بزند. شوروی‌ها هم که از این طرف پیشرفته‌ترین چیزهایش را مثل میگ-25 و تانگ های تی ـ 72 و موشک‌های اسکاد در اختیار عراق گذاشته‌اند. چی ندادند به عراق و از کجا کوتاه آمدند که حالا ما را تهدید می‌کنند که اگر ایران صلح را قبول نکرد، مواظب باشد که کشورهای عربی می‌آیند! حالا می‌آیند چی می‌آورند؟ دیگه چیزی دیگری هست؟ بیایید همه شما بیایید ما شما‌ها را می‌شناسیم. به قول آن مادر دل‌سوخته که بچه‌اش رفته بود جنگ و فرار کرده بود و برگشته بود ( مثال در مورد عرب است و مال ما نیست، مال قدیم‌هاست) عرب بچه‌اش از میدان درآمده بود و توی خانه پیش مادرش گردن کلفتی می‌کرد، داد و بیداد می‌کرد، سینه‌اش را گشاد کرده بود، بازویش را این‌جوری کرده بود، مادر یک جمله گفت که درست ما باید به اینها بگوییم گفت: اسد علیه و... این آقا پیش من آمده و قیافه شیر را گرفته، ولی در جنگ‌ها به‌صورت شترمرغ و ضرب المثل فرار است در عرب، در جنگ می‌رود فرار می‌کند مثل شترمرغ و اینجا هم که آمده برای من شیر شده است. واقعاً داستان اینها با ما مثل این است. در مقابل اسرائیل آنجا که می‌افتند که اسرائیل بی‌رحمانه با اینها برخورد می‌کند، آن قدر ضعیف و ذلیل و پفیوز هستند که می‌ریزند لبنانشان را می‌گیرند و آن‌جور جنایت می‌کنند، خاک بر سرشان می‌ریزند و 80 روز اسرائیل هل من مبارز می‌گیرد و یکی‌شان نفس نمی‌زند که به آنجا برود و حرف نمی‌زنند، روزنامه‌هایشان درست کار نمی‌کنند آنجا هیچی نمی‌گویند و در مقابل ایران که می‌رسند و می‌دانند که ایران یک قدری نجیب است، نیرومند است، ولی نیرومند نجیبی است و مثل مادر است، می‌بینند که ایران توپ‌هایش در ساحل بصره هست، ولی نمی‌زند شهر بصره را، می‌بینند که هواپیماهایش می‌رود بالای پل را بمباران کند، می‌بینند که یک راننده شخصی آنجاست صبر می‌کند که راننده برود تا یک آدم غیرنظامی کشته نشود، می‌بینند که پاسدارش از توی سنگر و توی میدان سرباز مجروح عراقی را به دوش می‌کشد و خون خودش را تزریق می‌کند و زنده نگه می‌دارد، می‌بینند که بیمارستان‌های ما که امروز این همه محدودیت دارد، صدها مجروح عراقی را دارد مداوا می‌کند که از توی سنگر گرفته‌ایم و آنها را آورده‌ایم می‌بینند که ما ملاحظه می‌کنیم و نمی‌خواهیم تخریب و خرابی کنیم و نجابت یک مادر را با مردم داریم. اینجا سینه‌شان را گشاد می‌گیرند و صدایشان را کلفت می‌گیرند و می‌گویند ما کشورهای عربی این قطعنامه را صادر می‌کنیم. حالا بیائید و ببینید که چه می‌شود. بالاخره اسلام هم و این مادر اگر لازم شد توی صورت بچه‌اش سیلی می‌زند، توی دهن بچه‌اش می‌کوبد. علی‌بن ابیطالب(ع) در مقابل حیله‌بازی‌ها و بی‌دینی‌های ‌معاویه به تنگ آمده بود و می‌فرمود:"لولا التقی لکنت ..." اگر تقوا مانع من نبود، معاویه می‌دانست که من در میدان‌های سیاست و نظام با او چه می‌کردم. اگر پایبند من ایمان نبودی، حریفم زبردست دوران نبودی. اما وقتی هم که دید لازم شد آن منافقان و تیپ‌های خوارج نهروان را یک‌باره قتل عام کرد. امام چند روز پیش در صحبت‌هایشان فرمودند که در یکی از جنگ‌ها کفار آمده بودند، مسلمان‌ها را اسیر گرفته بودند و حائل کرده بودند بین خودشان و مسلمان‌ها که اگر مسلمان‌ها حمله می‌کنند سپر مسلمان‌ها باشند، پیغمبر دستور داد که بزنید، وقتی که بناشد مسلمان‌ها حائل بشوند و مانع بشوند و باعث شکست اسلام بشوند، دیگر صبر ندارد. ما اگر بنا شد که به نقطه‌ای برسد که انقلاب اسلامی در خطر باشد، روزی برسد که ناچار بشویم وارد عراق شویم، آن روز دیگر حق نداریم که صبر کنیم که حالا یا غیرنظامی کشته می‌شود یا چه می‌شود. آن موقعی که همه راه‌ها را بر روی ما ببندند ما به آخرین وظیفه‌ای که اسلام بر دوش ما گذاشته عمل خواهیم کرد. به‌هرحال این خطبه هم طولانی شد ولی بحث را نمی‌شود ناقص بگذاریم. نتیجه این بحثم شد که در این کنفرانس آن چیزی که مصوب شده بود، بسیار زشت بود و آن هم که مصوب نبود دروغ خیلی زشتی گفتند و نشان ضعف و ذلت و حقارت بر دنیای عرب است که ما آنها را نمی‌خواهیم تحقیر کنیم و ما آنها را عزیز می خواهیم و امیدواریم که ملت‌ها به جای این دولت‌ها عزت را دنیای عرب مثل این کاری که در لبنان کردند برگردانند. من چند روز پیش و همان شبی که اینها شایعه این قطعنامه آمده بود، عرض کردم در مصاحبه‌ای که بعد از شورای عالی دفاع داشتم گفتم که ملت‌های عرب بیکار نمی‌نشینند. امروز سرنوشت جُمیّل است و فردا سادات‌ها و جُمیّل‌ها در همه کشورهای دیگر پیدا می‌شوند و این نمی‌شوند. اینها خیال می‌کنند که با اسلام می‌توانند بجنگند. در مقابل اسرائیل آن‌قدر ذلیل، ولی در مقابل حجاج ما در عربستان این‌قدر گردن کلفت. یک عده حاجی بی‌سلاح حتی لباس عادی هم ندارند و پیراهن پوشیده‌اند و در خیابان‌ها راه می‌روند و مرگ بر اسرائیل می‌گویند و می‌ریزند اینها را بازداشت می‌کنند و کتک می‌زنند و آب می‌پاشند. اینجا گردن کلفت می‌شوند و آنجا اسرائیلی‌ها تا پشت خانه‌شان آمدند و مکه را تهدید می‌کنند و برایشان هیچ اهمیتی ندارد.»[۱۱]

گزارش- 385

سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی به همراه یکی از معاونین خود و همچنین مسئول سیاسی ایدئولوژیک نیروی زمینی، عصر امروز با آیت‌الله منتظری دیدار کردند. در این دیدار آیت‌الله منتظری با اشاره به انفجار ساختمان حزب فالانژها در لبنان و کشته شدن بشیر جُمیّل گفت: «این حادثه باید تجربه‌ای باشد برای ابرقدرت‌های جهان‌خوار که بدانند بار زور و تحمیل نمی‌شود ملت‌ها را به زنجیر کشید و چنانچه حکومتی پایگاه مردمی نداشته باشد، خواه ناخواه به دست ملت واژگون می‌شود.» وی افزود: «سرنوشت سادات‌ها و جُمیّل‌ها باید درس عبرتی باشد برای سران مرتجع کشورهای عربی که به‌خاطر تأمین منافع اربابان استعمارگر خود رودروی ملت‌های خود ایستاده و با زور سرنیزه آنان را ساکت و سرکوب می‌کنند.» آیت‌الله منتظری به تجاوز اسرائیل به لبنان اشاره کرد و گفت: «اکنون که دشمن صهیونیستی با پای خود به کشور اسلامی لبنان وارد شده است، به‌جاست که مسلمانان از فرصت استفاده کرده و آنان را محاصره و ضربه نهایی را بر آنان وارد سازند.» آیت‌الله منتظری به استقبال جوانان برای اعزام به جبهه‌ها اشاره کرد و گفت: «ما باید از این نیروهای مؤمن استفاده نموده و هرچه زودتر با اتکای به خداوند متعال آخرین ضربه را بر رژیم بعثی صهیونیستی عراق وارد سازیم، چرا که مسامحه در جنگ به نفع دشمن و زیان مسلمین است و باعث آن می‌گردد که دشمن روز به روز بر قدرت تسلیحاتی و امکانات نظامی خود افزوده و دامنه تجاوزات خود را گسترش دهد.»[۱۲]

گزارش- 386

محسن رضایی فرماندۀ کل سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، سخنران قبل از خطبه‌های نماز جمعۀ تهران بود. وی در سخنان خود به تشریح اقدامات نیروهای نظامی برای سرکوب تجاوز و تبیین فعالیت‌های امریکا و اسرائیل در منطقۀ خاورمیانه علیه کشورهای اسلامی پرداخت. گزارش روزنامه جمهوری اسلامی از سخنان امروز فرماندۀ سپاه بدین شرح است: «فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت فرا رسیدن هفته جنگ طی سخنان مبسوطی با مرور پیروزی‌های رزمندگان اسلام در جبهه‌های جنگ عوامل مؤثر در وحشت امریکا از جمهوری اسلامی را بر شمرد. ... [وی گفت:] شهامت و جرئت امروز مسلمانان جهان از مهم‌ترین مسائلی است که امت اسلامی ایران با خاتمه دادن به اختناق تحت پوشش فرهنگ غرب در جوامع اسلامی احیا کرده است و ثمره آن را در قیام ملت مسلمان و محروم لبنان شاهد هستیم که با انفجار عظیم دفتر حزب کتائب و اعدام انقلابی بشیر جُمیّل سردسته فالانژها مشت محکمی بر دهان سران مرتجع کشورهای عرب شرکت‌کننده در کنفرانس فاس زد و نتایج به اصطلاح موفقیت‌آمیز این کنفرانس را با شکست روبرو کرد. ... فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تشریح اهداف رژیم غاصب اسرائیل از ایجاد حوادث لبنان گفت: نجات صدام از مهلکه شکست‌های مفتضحانه اخیر در جنگ تحمیلی علیه ایران، تهدید سوریه به عدم حمایت از ملت مسلمان لبنان، تشکیل ارتش وابسته به صهیونیزم در لبنان و در نهایت تحقیر مسلمین و به ذلت کشاندن آنان از هدف‌های تجاوزگرانه رژیم غاصب اسرائیل در اشغال لبنان بود. ... وی افزود: شعارهای انقلاب اسلامی و رفتار انسانی اسلامی مردم ما امروز در منطقه عامل مؤثر تحریک‌های ضد استکباری مسلمانان است و طبیعی است که امریکا با تهدید‌های انقلاب اسلامی به شدت احساس خطر می‌کند و دست به توطئه علیه آن بزند. برادر رضایی در ادامه سخنان خود افزود: آن‌طور که محور مسائل مورد بحث در کنفرانس فاس را نجات صدام با توقف نیروهای اسلام در کنار مرزهایشان قرار می‌دهد. فرمانده سپاه پاسداران در بخش دیگری از سخنانش مسئله جنگ و پاک‌سازی کردستان از لوث وجود ضدانقلابیون را به‌عنوان مسائل عمده جمهوری اسلامی ایران مورد تأکید قرارداد و اظهار داشت: اگر این دو مسئله را که نوک پیکان انقلاب اسلامی ایران است به خوبی انجام دهیم، برای مقابله با توطئه‌های امریکا نیاز به اعزام نیرو به امریکا نخواهیم داشت، بلکه در طریق رسیدن به قدس قطعاً امریکا را ساقط خواهیم کرد. وی خاطر نشان ساخت، در جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران برای اولین بار هیولای تکنولوژی و صنعت امریکا در منطقه در اثر متصل شدن ضربات سهمگین شکست های ارتش صدام زیر سؤال قرار گرفت. فرمانده سپاه پاسداران با اشاره به فرارسیدن دومین سالگرد جنگ تحمیلی در تشریح جزئیات و شرایط کنونی جبهة جنگ اظهار داشت: رژیم مزدور بعث عراق در آغاز جنگ تحمیلی از سه جبهه شمالی میانی و جنوبی مرزهای مشترک دو کشور از طریق شیوه‌های گوناگون نظامی و تخریبی از جمله تأمین و تجهیز ضدانقلابیون، منافقین، کومه‌له و دموکرات در بخش شمالی، ایجاد سد دفاعی در منطقه میانی و برای جلوگیری از ورود رزمندگان اسلام به خاک عراق و سازماندهی تیپ‌ها و لشگرهای مجهز به مدرن‌ترین سلاح‌های روسی و امریکایی در بخش جنوبی تلاش کرد تا دو مرکز حساس اهواز و آبادان را که از اهمیت ویژه‌ای برای جمهوری اسلامی ایران برخوردار بود، از ایران اسلامی تصرف کند که رزمندگان ما سال اول را به دلیل کم تجربگی و نفوذ وابستگان و غرب‌زدگان در امور جنگ در مجموع 20 عملیات چریکی با کسب تجربیات کمی به پایان بردند. و در سال دوم با بهره‌گیری از تجربیات گذشته برای جلوگیری از طولانی شدن جنگ به‌رغم توطئه‌های غرب‌زدگان در تحقیر پاسداران و رزمندگان عشایر غیور ما موفق شدیم از ترکیب دو نیروی ارتش و سپاه نیروی مخلص و با ایمانی به وجود آوریم که در اولین عملیات ثامن‌الائمه نتایج مطلوبی به دست آوردیم و با اعتماد به یک شیوه جدید نظامی با شناختن هدف طریق رسیدن به آن استراتژی جنگ تعیین شد و در این زمینه طرح‌های کربلا تهیه شد و پیشنهاد شد که به تصویب شورای عالی دفاع رسید. تا کنون قسمتی از آن به مرحله اجرا درآمده است. محسن رضایی افزود: بر اساس این طرح در آخرین مراحل انشاءالله به کربلا خواهیم رسید. وی یادآور شد: سومین سال جنگ را در شرایطی آغاز می‌کنیم که پس از دو سال جنگ به نقطه عطفی دست یافته‌ایم که می‌توانیم با اطمینان صحبت کنیم و بگوییم در این سال باید حرف‌های نهایی‌مان را با ابرقدرت‌ها بزنیم وی افزود: تسلط بر رفتار و صبر و حوصله امت مسلمان ما در این مسیر از مهم‌ترین مسائل است که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت: نیروهای رزمنده ما با ورود به خاک عراق اعتبار پنج قدرت بزرگ دنیا را که در شورای امنیت سازمان ملل تصمیم به عدم ورود نیروهای ایران به خاک عراق گرفتند از بین برد و می‌دانید امریکا و اسرائیل با وجود مشکلات ناشی در کمبود انسانی که با آن مواجه هستند قدرت و توان رویارویی با رزمندگان ما را ندارد، زیرا اگر می‌توانست تا کنون هر اقدامی که علیه جمهوری اسلامی ایران می‌توانست انجام می‌داد. فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پایان سخنانش خطاب به امت مسلمان ایران تأکید کرد: همان‌طور که امام امت فرمودند، علی‌رغم همه پیروزی‌هایی که تا کنون به دست آورده‌ایم تازه در بین راه هستیم و نیاز داریم چون پیامبر اکرم(ص) از طریق ایجاد یک قدرت عظیم اسلامی و تشکیل و تجهیز ارتش 20 میلیونی پر قدرت دشمنان انقلاب اسلامی و مسلمانان جهان ساقط کنیم.»[۱۳]

گزارش- 387

میرحسین موسوی نخست‌وزیر ایران، در ادامة بازدید از استان هرمزگان، امروز از قرارگاه سپاه استان هرمزگان بازدید کرد و دربارة جنگ، سیاست خارجی و وضع اقتصادی کشور سخنرانی کرد. تحولات لبنان و تجاوز اسرائیل به این کشور، وضعیت نظام بین‌الملل در شرایط کنونی، بهره‌گیری انقلاب از جنگ تحمیلی و رشد کمی و کیفی نیروهای خودی بر اثر وقوع جنگ، نقش اساسی مردم در دفاع از دستاوردهای انقلاب، مقاومت مردم منطقه ـ که از انقلاب ایران الهام گرفته‌اند ـ در مقابل سیاست‌های امریکا و به دست آوردن حقوق قانونی در عرصه‌های نبرد، از جمله محورهای اصلی سخنان وی در این بازدید بود. نخست‌وزیر در بخشی از سخنان خود گفت: «تحولات جدیدی در جهان سیاست به وجود آمد و حرکت وسیعی در لبنان آغاز شد. به‌خاطر نابود ساختن مقاومت فلسطین، ظاهر امر نشان می‌داد با توافق قبلی پیش‌بینی‌شده‌ای، امریکا و اسرائیل با تجاوز خود به لبنان پیروزی به دست ‌آوردند، اما با کشته شدن بشیر جُمیل بار دیگر معادلات سیاسی به‌هم‌خورد. از سویی دیگر، پیمان‌های نظامی در منطقه بسته می‌شود، ظاهراً برای امنیت منطقه، اما در باطن ما می‌دانستیم، توطئه دیگری برای ضربه‌زدن به انقلاب ما [است.] از طرف دیگر، کنفرانس فاس تشکیل می‌شود، حتی برخی از کشورهای مترقی عرب هم آن را امضا می‌کنند. ما در چنین شرایطی به نبرد خود علیه استکبار جهانی ادامه خواهیم داد و در این مسیر می‌بینیم که دو بلوک با تمام توان به رژیم صدام یاری می‌رسانند، اما علی‌رغم تمام حسابگری‌های استکبار جهانی، انقلاب سربلند می‌کند و چنین پیروزی‌هایی را به همراه می‌آورد. رژیم صدام برای حفظ آبروی ازدست‌رفته‌اش به کنفرانس جنبش غیرمتعهدها فکر می‌کند، لیکن با عدم برگزاری این کنفرانس در بغداد، باز هم پرستیژ سیاسی بغداد به بدترین وجهی ضربه می‌خورد، و ما جنگ را تا حصول قطعی به خواسته‌هایمان، همچنان ادامه می‌دهیم.» میرحسین موسوی در ادامة سخنان خود گفت: «جنگ، نیروی رزمندگان ما را ساخت و اگر این جنگ تحمیل نشده بود، خدا می‌داند وضع ضدانقلابیون در رابطه با انقلاب اسلامی چگونه بود. اکنون نظام ما به‌صورت یک قدرت برتر در منطقه خود را ظاهر می‌کند. بنابراین، با توجه به اینکه چشم‌های الکترونیکی استکبار جهانی سعی در عکس‌برداری از کوچک‌ترین حرکت نظامی ما دارد، با این وضعیت بیشتر از گذشته باید به جنگ بیندیشیم. چراکه از اهمیت والایی برخوردار است. این جنگ سرنوشت منطقه را تعیین می‌کند. پیروزی در این جنگ پیروزی بر امریکا است و این جنگ نفوذ اسلام را در جهان گسترش خواهد داد. وقتی خونین‌شهر به خرمشهر تبدیل شد، صدای مستضعفین جهان قوت گرفت. اکنون فریاد ما درک می‌شود و این امکان‌پذیر نبود مگر با ایثارگری‌هایی که توسط رزمندگان مؤمن و متعهد ما [در جبهه‌ها] و پشت جبهه‌های جنگ از خود نشان داده و می‌دهند. امروز ملت ما یکپارچه و مصمم و منسجم علیه قدرت‌های مخالف انقلاب تا آخرین نفس ایستاده است و پایداری انقلاب نیز به‌خاطر حضور مردم در انقلاب است. اصالت با مردم در صحنه است و نیرومندی ما اکنون به‌حدی است که ناوگان‌های امریکایی، فرانسوی، روسی و انگلیسی هرکدام از دریچه‌ای ما را نگاه می‌کنند، لیکن با توجه به تمام این محاسبات ما جنگ را ادامه می‌دهیم.» نخست‌وزیر افزود: «همان‌گونه که امام فرمودند، نظام ما جنگ را شروع نکرد، نظام ما به صلح و آرامش اسلامی فکر می‌کند. این جنگ بر ما تحمیل شده است. ما تا آخر مبارزه می‌کنیم، اما صلح تحمیلی را نخواهیم پذیرفت. ما آرامش امریکایی را نمی‌خواهیم. آرامشی که در سایۀ آن امریکا ما را چپاول کند، نمی‌پذیریم. ما صلحی را می‌خواهیم که انسان‌ها بتوانند به فطرت پاک انسانی خود بازگردند و در شکوفایی جامعه‌ای اسلامی جز خدا را پرستش نکنند. ما علیه صلح و آرامش استکباری قیام می‌کنیم، ما می‌ایستیم و بارها اعلام شده این جنگ تا تحقق شرایط عادلانه‌ای که ما اعلام کرده‌ایم، ادامه می‌یابد و[ این خواسته‌ها] باید تحقق یابد.»[۱۴]

گزارش- 388

روزنامۀ عرب‌زبان المجله چاپ لندن، به نقل از منابع فرانسوی از تماس‌های محرمانة مقامات ایران و فرانسه برای بهبود روابط سیاسی بین دو کشور خبر داد. به نوشتة المجله در حال حاضر بین پاریس و تهران یک سری تماس‌های سری به‌منظور برقراری مجدد روابط عادی بین دو کشور برقرار شده است. این منابع افزودند که پاریس آمادگی خود را برای تعیین سفیر در ایران به مقامات تهران ابلاغ کرده است. درهمین‌حال این منابع تأکید کردند که این اقدام جدید هرگز به روابط کنونی و مستحکم پاریس و بغداد لطمه‌ای وارد نخواهد کرد و حتی ممکن است ازسرگیری روابط عادی بین فرانسه و ایران در کاهش دادن شدت مناقشات عراق با ایران مؤثر واقع شود.[۱۵]

گزارش- 389

به گزارش خبرگزاری عراق از بغداد، پائولو دلیما نمایندۀ وزارت خارجه برزیل همراه با پیام باپتیستا دوفیگوئیردو رئیس‌جمهور برزیل، برای صدام‌حسین رئیس‌جمهور عراق، وارد بغداد شد. وی دربارۀ مفاد پیام گفت: این پیام به روابط برزیل و بغداد و مسائل مورد علاقۀ طرفین مربوط می‌شود. دلیما همچنین مذاکراتی در راستای تحکیم روابط بین دو کشور با مقامات عراقی انجام خواهد داد.[۱۶]

گزارش- 390

احمد سکوتوره رئیس‌جمهور گینه و رئیس کمیتۀ میانجیگری سازمان کنفرانس اسلامی ـ که برای یک دیدار رسمی در پاریس به‌سر می‌برد ـ در میهمانی ناهار با فرانسوا میتران رئیس‌جمهور فرانسه گفت: کمیتۀ میانجیگری سازمان کنفرانس اسلامی در هفتۀ آینده، کوشش‌های جدیدی را برای پایان‌ دادن به جنگ ایران و عراق اعمال خواهد کرد. سکوتوره افزود: کمیته میانجیگری سازمان کنفرانس اسلامی با امیدهایی تصمیم گرفته است، راه‌های جدیدی برای خاتمه دادن به این مخاصمه طرح‌ریزی نماید. بنابه گزارش خبرگزاری فرانسه، سکوتوره قبل از ورود به پاریس، در شهر فاس مراکش توقف کرده و با شاه حسن دوم پادشاه مراکش و رئیس سازمان کنفرانس اسلامی دربارۀ جنگ ایران و عراق مذاکره کرده است.[۱۷]

گزارش- 391

اجرای حکم اعدام صادق قطب‌زاده بازتاب فراوانی در رسانه‌های غربی و مخالفین جمهوری اسلامی داشت. واکنش‌های صورت گرفته دراین‌باره متفاوت بود و نگاه سیاسی افراد و رسانه‌ها به ایران و قطب‌زاده در آن بیشترین تأثیر را داشت. به‌عنوان مثال "فرد هالیدی" تحلیلگر مشهور انگلیسی، قطب‌زاده را فردی مبتذل، متکبر و خالی از صداقت توصیف می‌کند که گمان می‌کرد جریانی سیاسی را در ایران رهبری می‌کند. اما کارتر رئیس‌جمهور پیشین امریکا، از وی به‌عنوان یکی از قهرمانان ایرانی یاد می‌کند. سران گروه‌های فراری نیز اعدام وی را وسیله‌ای برای حمله به نظام جمهوری اسلامی قرار دادند و حتی مانند علی امینی خواستار دخالت نظامی امریکا شدند. در این میان بعضی رسانه‌ها نیز به بهانة اعدام قطب‌زاده به بررسی و تحلیل اوضاع سیاسی ـ اجتماعی ایران پرداختند. در زیر بخش‌هایی از بازتاب های این رویداد آورده می‌شود. رادیو بی.بی.سی در گزارشی دراین‌باره گفت: «درگزارشی که دربارۀ اعدام صادق قطب‌زاده در صفحه اول روزنامه تایمز به چاپ رسیده است از قول منابع تهران آمده است که اعدام وی در مردم ایران چندان اثری نکرده است، اما برعکس اعدام قطب‌زاده بر مطالب روزنامه‌های بریتانیا که امروز به‌طور مبسوط زندگی سیاسی و اثر اعدام او را بر سیاست داخلی ایران ارزیابی کرده‌اند، اثر داشت. همۀ روزنامه‌ها متفق القول‌اند که قطب‌زاده بیش از سایر شخصیت‌هایی که انقلاب ایران آنها را به کناری گذاشت مورد بی‌اعتمادی و تنفر بود. روزنامه تایمز در شرح زندگی قطب‌زاده او را شخصیتی مرموز و جنجالی می‌خواند و فرد هالیدی در روزنامه گاردین او را مبتذل، متکبر و خالی از صداقت توصیف می‌کند. فرد هالیدی می‌نویسد: چنین به نظر می‌آید که قطب‌زاده جداً معتقد بود که یک جریان سیاسی را رهبری می‌کند و صاحب پایگاه مستقل قدرتی است که به وسیله آن می‌تواند به مبارزه علیه قدرت روحانیون در دولت برخیزد. اما در واقع قدرت او کاملاً وابسته به پشتیبانی آیت‌الله خمینی بود و به محض آنکه علیه روحانیون سخن گفت نفوذ خود را از دست داد.»[۱۸] رادیو امریکا نیز در گزارشی با اشاره به اینکه قطب‌زاده وزیر خارجه پیشین ایران در یک محاکمه طولانی «به توطئه علیه حکومت اسلامی اعتراف کرد اما توطئه قتل آیت‌الله خمینی را انکار کرد.» می آورد: «قطب‌زاده از جمله کسانی بود که کوشید وسایل رهایی کارمندان سفارت امریکا را در تهران که توسط اشغالگران سفارت به گروگان گرفته شده بودند، فراهم سازد قشریون مذهبی در ایران با قطب‌زاده و ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور پیشین که در فرانسه به‌سر می‌برد مخالف بودند و سرانجام هر دو را از مسند قدرت پائین کشیدند.»[۱۹] کارتر رئیس‌جمهور امریکا در زمان تسخیر لانه جاسوسی در سخنانی در یکی از دانشگاه‌های امریکا با اشاره به اعدام صادق قطب‌زاده ضمن تجلیل از شهامت وی گفت: «برای من قطب‌زاده یکی از قهرمانان ایرانی بود. او برای آزاد ساختن گروگان‌ها شجاعانه فعالیت کرد.»[۲۰] کارتر افزود: «او یکی از مخالفین سرسخت قشریون مذهبی بود و سرانجام نیز توسط آنان به زیر کشیده شد.»[۲۱] روزنامه انگلیسی گاردین نیز در مقاله‌ای به بهانه اعدام صادق قطب‌زاده به تحلیل اوضاع سیاسی ـ اجتماعی ایران پرداخت و نوشت: «گرچه ظاهراً هیچ خطری رژیم اسلامی را به سرنگونی تهدید نمی‌کند، ولی با مخالفت شدید نیروهای داخلی مواجه است. به دنبال تلاش‌هایی که برای سرکوبی حملات شبانه چریک‌های مجاهدین خلق علیه نیروهای امنیتی دولت انجام می‌گرفت، مسؤلین زندان‌ها، اعدام‌های جدیدی را به مورد اجرا گذاشتند. ... دوجناح چپ گرا یعنی پیکار و اتحادیه کمونیست‌ها طی این عملیات سرکوب‌کننده کاملاً نابود شده‌اند. ... صادق قطب‌زاده که چهارشنبه شب در زندان اوین اعدام شد، یکی از شخصیت‌های ویژه‌ای است که مغضوب انقلاب ایران شده است. ... اینکه آیا در توطئه براندازی [امام] خمینی دست داشته است یا خیر آشکار نمی‌باشد. او این اتهام را پذیرفت که در توطئه دست داشته است اما سوء‌قصد به جان [امام] خمینی را مورد تکذیب قرار داد. قطب‌زاده اولاً عضوی از یک گروه غیرروحانی تحصیل‌کرده بود. وی امیدوار بود بتواند عنان انقلاب اسلامی را به دست گیرد. برخی از دست‌اندرکاران رژیم فعلی معتقدند، اگر رژیم بخواهد به حیات خود ادامه دهد همکاری تکنسین‌ها، کارشناسان و تجار گروه مزبور ضروری است. ... اما در میان روحانیون، بسیاری هستند که تصور می‌کنند اگر بخواهند اطمینان حاصل کنند وقتی [امام] خمینی از صحنه ناپدید می‌شود بر دولت و جامعه مسلط خواهند شد، پس در این صورت باید چنین نیروهای غیرروحانی درهم شکسته شوند. محاکمه قطب‌زاده همچنین برای حمله به یک شخصیت برجسته یعنی آیت‌الله شریعتمداری رهبر محافظه‌کاری که در بازار و استان آذربایجان وفاداران بسیاری داشته و تنها رقیب برجسته [امام] خمینی است که در عرصه کشور باقی مانده است به‌کار گرفته شد. احمد عباسی داماد شریعتمداری نیز در میان افرادی بود که با قطب‌زاده محاکمه گردید و محاکمه آنان که از قرار معلوم در توطئه دست داشتند دستاویزی بود تا شریعتمداری در خانه‌اش زندانی شود. با توجه به اینکه مدت زیادی طول کشید تا قطب‌زاده محکوم شود. ... چنین نتیجه گرفته می‌شود که مبارزه‌ای برای جلب توجه [امام] خمینی در جریان بوده است. در حقیقت رویداد مزبور این نکته را خاطر نشان می‌سازد که برخوردی فزاینده بین دو قشر انقلاب اسلامی وجود دارد. یعنی آنان که به‌عنوان پیروی خط امام مشهورند و دیگر افراطیون اسلامی که به حجتیه مشهورند و اجتماع بی‌بند و باری از روحانیون و پیروان غیرروحانی می‌باشند که حتی اختیارات [امام] خمینی را مورد سؤال قرار می‌دهند. تفرقه در رژیم (ایران) از مسایل سیاسی لاینحل بزرگ و مزمن ناشی می شود.»[۲۲] سران گروه‌های فراری نیز از کسانی بودند که از قطب‌زاده تجلیل کردند. ابوالحسن بنی‌صدر از رقبای جدی قطب‌زاده در داخل ایران و مسعود رجوی که سازمان متبوعش از منتقدان جدی قطب‌زاده در داخل ایران بود، در بیانیه مشترکی با تجلیل از قطب‌زاده، مواضع مترقیانه وی در وزارت امور خارجه را مورد ستایش قرار دادند. در این بیانیه که در پاریس منتشر شد و در رادیو اسرائیل نیز پخش گردید، گفته شده است که «قطب‌زاده توانسته بود سیاست امریکا نسبت به ایران را متعادل‌تر سازد.» علی امینی از سران رژیم پهلوی و از سران گروه‌های سلطنت‌طلب در خارج از ایران نیز در واکنش به اعدام قطب‌زاده در بیانیه‌ای که در پاریس منتشر کرد، گفت: «تا زمانی که امریکا در ایران دخالت نکند، حاکمان ایرانی همچنان به اعدام سیاست‌مداران دوراندیش و بزرگ ادامه می‌دهند.» وی در این بیانیه به انتقاد از آنچه که بی‌تفاوتی امریکا و اروپا در قبال حوادث ایران خواند، پرداخت.[۲۳]

گزارش- 392

در پی اشغال غرب بیروت توسط اسرائیل، شورای امنیت سازمان ملل، امروز در قطعنامه‌ای به اتفاق آرا، این عمل را محکوم کرد و خواستار عقب‌نشینی اسرائیل از غرب بیروت شد، اما از تقاضای خروج اسرائیل از بیروت خودداری کرد. این شورا از دبیرکل خواست در 24 ساعت گزارشی را از پیشروی نیروهای اسرائیلی ارائه دهد. این قطعنامه که طرح تصحیح شده اردن بود، پس از دو روز مذاکره پشت درهای بسته به تصویب رسید. قبلاً قطعنامه لبنان که خواستار خروج رژیم صهیونیستی از خاک لبنان شده بود، به تصویب نرسیده بود. با این حال رژیم اشغالگر قدس از قبول این قطعنامه خودداری کرد. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، یهودا بلوم نماینده این رژیم در سازمان ملل گفت: «تا زمانی که بحران در لبنان پایان نیابد و تمام نیروهای خارجی خاک این کشور را ترک نکنند، اسرائیل قوای خود را از لبنان خارج نخواهد کرد.»[۲۴]


منابع و مآخذ روزشمار 1361/06/26

  1. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه "گزارش‌های ویژه"، شماره 183، 28/6/1361، ص 1، تهران ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 27/6/1361؛ وـ سند شماره 54294 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: مرکز پیام، از اطلاعات منطقه 8، به اطلاعات ستاد مرکزی، 13/7/1361؛ وـ سند شماره 67269 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 8 سپاه، به ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 5/7/1361.
  2. سند شماره 110737 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات عملیات قرارگاه لشکر فجر به اطلاعات عملیات قرارگاه مرکزی کربلا، 27/5/1361.
  3. روزنامه کیهان، 27/6/1361، ص 19.
  4. سند شماره 43843 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 5، به فرمانده کل مرکز فرماندهی، 27/6/1361.
  5. ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 28/6/1361، ص 2.
  6. سند شماره 38440 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: مرکز خبری، گزارش روزانه ویژه مسئولین روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، منطقه 10، شماره 109، 30/6/1361، ص 1.
  7. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه "گزارش‌های ویژه"، شماره 183، 28/6/1361، ص 8 تهران ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 27/6/1361.
  8. سند شماره 218075 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: واحد اطلاعات و تحقیقات کمیته مرکزی انقلاب اسلامی، "خبرنامه سیاسی و اطلاعاتی"، نشریه شماره 15، 22/7/1361، ص1.
  9. سند شماره 72130 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات منطقه 9، به ستاد مرکز، 13/7/1361.
  10. روزنامه جمهوری اسلامی، 27/6/1361، ص 4.
  11. همان، صص 10 و 11.
  12. مأخذ 5، ص 12.
  13. مأخذ 10، ص 5.
  14. همان، ص 4.
  15. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه "گزارش‌های ویژه"، شماره 189، 3/7/1361، ص 6، لندن ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/7/1361.
  16. مأخذ 7، ص4، تهران ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 27/6/1361.
  17. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه "گزارش‌های ویژه"، شماره 182، 27/6/1361، ص 2، خبرگزاری فرانسه، 26/6/1361؛ وـ مأخذ 10، ص 12.
  18. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه "گزارش‌های ویژه"، شماره 182، 27/6/1361، ص 23، رادیو بی.بی.سی، 26/6/1361.
  19. همان، ص 14، رادیو امریکا، 26/6/1361.
  20. همان، ص 12، آتلانتا ـ خبرگزاری فرانسه، 26/6/1361.
  21. مأخذ 10، ص 12.
  22. اداره کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه "بررسی مطبوعات جهان"، شماره 247، 18/7/1361، نشریه گاردین، چاپ انگلستان، 17 سپتامبر 1982، (26/6/1361).
  23. مأخذ 10، ص 12.
  24. مأخذ 5، ص 3.