1366.09.26: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1366 |نام = 1366.09.26 |نام دیگر=بیست و شش آذر |روز=26 آذر 1366 |تاریخ شمسی= 1366.09.26 |تاریخ میلادی=17 دسامبر 1987 |تاریخ قمری= 25 ربیع‌الثانی 1408 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.09.26</div> <div class="boot...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
سطر ۲۵: سطر ۲۵:




==گزارش - 1==
== گزارش- 391 ==
امكان انجام دادن عمليات در منطقه فاو، با حضور فرماندهان سپاه و آقاي هاشمي‏رفسنجاني بررسي شد. فرماندهان تيپ‌ها و لشكرهاي قرارگاه كربلا در جلسه با آقاي‌هاشمي رفسنجاني، در يك گزارش مبسوط دربارة شناسايي از خط دشمن، توانايي و استعداد آن، مانور عمليات، تعداد گردان‌هاي موجود خودي، وضعيت اعزام نيرو ...، ايشان را در جريان عمليات فاو قرار دادند.<ref>سند شماره 1563 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم [ستادكل] (حسين اردستاني)، ص92.</ref> علاوه بر اين، كمبود كادر اداره‏كننده يگان و كادر بخش‌هاي مختلف جنگ، رابطه اين عمليات با عمليات اسكله‌ها، ضرورت استفاده از زرهي و مقايسه زمين فاو با مناطق ديگر در جنوب، در اين جلسه مطرح شد.<ref>همان، صص 116 و 117.</ref> دربارة تعداد گردان‌هاي موجود، گزارش فرماندهان نشان از محدوديت توان آن‌ها داشت. برادر "قاسم سليماني"، فرمانده لشكر41 ثارالله، استعداد لشكرش را 11 گردان<ref>همان، ص101.</ref> و برادر "علي زاهدي" فرمانده لشكر14 امام حسين(ع) نيز گردان‌هاي لشكرش را همين تعداد ذكر كرد. اين فرمانده در پاسخ به سؤال آقاي‌هاشمي درباره دليل كم‌بودن تعداد گردان‌هاي لشكر، گفت: «به خاطر تلفات كادر، بعضي گردان‌ها در يك‌ديگر ادغام شده‌اند.» وي افزود كه به‌جاي امكانات منهدم شده هم امكاناتي جايگزين نشده است.<ref>همان صص 99 و 100.</ref> چون اين يگان را از نظر تأمين نيرو، استان اصفهان پشتيباني مي‌كند، فرمانده سپاه اين استان برادر "رضا سيف‏اللهي" در مورد وضعيت نيرو به آقاي‌هاشمي گفت: «در جريان اعزام سپاهيان حضرت محمد(ص)،
7هزار نفر از استان اصفهان اعزام داشتيم كه از ميان آن‌ها 1400 نفر (400 نفر پشتيبان و 1000 نفر رزمي) به لشكر امام حسين(ع) داده شد.»<ref>همان، ص94.</ref>
همچنين توان انساني لشكر17 علي‏ابن‏ابي‏طالب(ع) براي عمليات را برادر "غلامرضا جعفري" 6 گردان اعلام كرد. وي افزود: «از اين تعداد، 2 گردان داراي نيروي كامل نيست. همچنين 4 گردان از آن‌ها در خط‌هاي پدافندي مستقر هستند.»<ref>همان، ص96.</ref> مسئله ديگري كه فرماندهان بر آن تأكيد كردند، ضرورت مجهز شدن سپاه به تانك و نفربر بود. از نظر فرماندهان سپاه، سخت شدن اوضاع جنگ و افزايش مواضع توأم با موانع و انواع آتش دشمن، موجب شده كه ادامه جنگ به روش گذشته، تلفات سنگيني به نيروهاي رزمنده و كادر عملياتي وارد آورد، لذا براي بهره‏برداري از فرصت‌هاي به دست آمده كه بعد از پشت سرگذاشتن خط‌هاي پدافندي متعدد دشمن حاصل مي‌شود، همچنين حمله به دشمن و جابه جايي نيرو در حين عمليات، به تانك و نفربر نياز مبرم احساس مي‌شود.
فرمانده لشكر8 نجف برادر "احمد كاظمي" در اين باره خطاب به آقاي‌هاشمي گفت: «ما در عمليات كربلاي5 اگر 5 گردان تانك در اختيار داشتيم، تا كانال زوجي [پيشروي]مي‌كرديم.» وي همچنين بي‏حفاظ بودن نيروها هنگام جابه‌جايي از عقبه به خط و تلفات فراوان آن‌ها را مطرح كرد. برادر كاظمي سپس افزود: «يك دسته 22 نفره پياده وقتي فرمانده‌اش شهيد مي‌شود، رها مي‌شوند، اما اگر تانك و نفربر باشد، آتش خمپاره 60 و 81 بر روي آن مؤثر نيست ولي بچه‌هاي بسيجي را [از بين مي‌برد.] ...ما بايد 2، 3 لشكر زرهي داشته باشيم.» وي همچنين خطاب به آقاي‌هاشمي گفت: «حاج‏آقا، الان من مشكل نيرو ندارم، من اين گردان كه الان دارم معاون ندارد. ... مشكل كادر ما چه شكلي بايد حل شود. اگر بخواهيد پياده بجنگيد، فرمانده گردان‌هايمان را از دست مي‌دهيم.»<ref>همان، صص103 تا 105.</ref>
درباره كمبود كادر عمليات در يگان‌ها، راوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در قرارگاه خاتم (برادر اردستاني) مطلبي را با عنوان "خستگي فرماندهان! كمبود شديد كادر"، در دفترچه خود چنين نوشته است: «همه شهيد شدند؛ از ياران سال اول جنگ بيش از چند سردار باقي نمانده، مابقي نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند. برادر مرتضي قرباني، فرمانده لشكر25 كربلا كه زبانزد شجاعان و از پيشگامان خيزهاي بلند در عمليات‌ها است، امروز در گوشه‌اي از سنگر به برادر محسن رضايي مي‏گفت: "آقا محسن، نمي‌شود يك مدت لشكر كربلا [استراحت و بازسازي كند] يكي ديگر بيايد؟ خدا مي‌داند خسته شديم. يك مقدار پيش آقاي غلامپور (قرارگاه كربلا) و..... باشيم. حاج‏بصير كه شهيد شد، "نوبخت" و "طوسي" هم مفقود شده‌اند، "نوريان" هم ستاد مشترك فشار آوردند بروند ناحيه خراسان، ناحيه هم با ما هماهنگ نيست." اين حالت درغالب فرماند‌هان مشاهده مي‌شود، به همين دليل فرماندهي به طور جدي درصدد است كه يك رده كادرهاي اصلي را بالا بكشد. جعفر اسدي، مرتضي قرباني، احمد كاظمي, باقر قالي‏باف، عبدالمحمد رئوفي، عزيز جعفري، امين شريعتي، از جمله افرادي هستند كه فرماندهي در نظر دارد آن‌ها را از رده لشكر بالا آورده و مسئوليت‌هاي فعلي آن‌ها را به افراد ديگري بدهد. نيروي كادر نيز از مشكلات اصلي يگان‌ها است. در اين مقطع لشكر8 نجف داراي 3 گردان است گر چه "قزوين و زنجان" كه پشتيبان آن بود، برداشته شده و عقبه لشكر در انحصار زنجان گذاشته شده و طبعاً كمبود نيروي لشكر تشديد مي‌گردد، ولي برادر احمد كاظمي، فرمانده لشكر نجف مي‌گويد : "نيرو هم بيايد، كادر ندارم". همچنين لشكر14 امام حسين(ع)، 6 گردان كادر در دست دارد، يگان‌هاي ديگر نيز به همين صورت هستند و از توان لازم برخودار نيستند. به همين دليل به طور جدي مسئله كادرسازي و برنامه‏ريزي پشتيباني در اين خصوص و اصرار بر به‌كارگيري كادرهاي موجود داخل مملكت در مديريت واحد‌هاي پشتيباني يگان‌ها، مطرح گرديده است. آمدن كادر‌هاي مديريتي استان‌ها نيز براي عقبه‏سازي لشكر‌ها و فارغ نمودن فرماند‌هان يگان‌ها از اين مسائل براي پرداختن جدي‌تر به طرح و عمليات جنگ، مورد نظر قرار گرفته است.»<ref>همان، صص 126 و 127، نوار 69، شماره نوار 27066.</ref>
 
==  گزارش- 392 ==
يكي از جلسات مهم جنگ، امروز با حضور آقاي‌ هاشمي رفسنجاني در قرارگاه مركزي سپاه تشكيل شد. در اين جلسه كه ابتدا به نظر مي‌رسيد اجراي عمليات در منطقه فاو مورد نقد و بررسي قرار خواهد گرفت، مطالب مهمي عنوان شد كه بيان كننده پاره‌اي از گره‌هاي اساسي جنگ است. در اين جلسه، زمين فاو كه براي عمليات سال 1366 انتخاب شده است، با مناطق ديگر در جنوب مقايسه شد. اين مقايسه به درخواست آقاي‌ هاشمي انجام شد. وي از فرماندهان پرسيد: «با توجه به اين‌كه شما هدف و استراتژي جنگ را مي‌دانيد، در شرايط كنوني، در منطقه جنوب، زميني ارزش‌مند‌تر و بهتر از فاو سراغ داريد؟ ما مي‌خواهيم بدانيم آيا چيز ديگري در ذهن شما هست؟» فرماندهان به خصوص فرماندهان لشكرهاي 8 نجف (احمد كاظمي) و 41 ثارالله (قاسم سليماني) از بيان نظرات خود كه پيش از اين با فرماندهي سپاه طرح كرده بودند, امتناع كردند، زيرا برخي فرماندهان به خصوص اين دو فرمانده در مورد انجام دادن عمليات در فاو، به طور جدي ابهام داشتند و آن را بي‌تأثير مي‌دانستند و به عنوان هدف ارزش‌مند رد مي‌كردند. عامل مؤثر ديگر در اين باره آن است كه اجراي عمليات در مناطق شلمچه، هور و زيد نيز به دليل حساسيت و هوشياري بسيار زياد ارتش عراق و عدم تناسب توان موجود سپاه با مقتضيات حمله در آن مناطق، امكان‏پذير نيست. در پاسخ به سؤال آقاي‌هاشمي، فرمانده كل سپاه پاسداران (برادر محسن رضايي) توضيح داد كه متناسب با توان سپاه اين زمين انتخاب شده است. به‌علاوه، ابتدا فاو مد نظر نبود، اما پس از آن‌كه در شلمچه و زيد غافل‏گيري دشمن براي عمليات فراهم نبود، به فاو توجه شده است. با اين حال، در اين منطقه نيز چنانچه غافل‌گيري ميسر نباشد، انجام عمليات ناممكن خواهد بود.<ref>همان، صص 109 تا 115.</ref>
علاوه بر بحث‌هاي عملياتي، فرماندهان سپاه كوشيدند در فرصت به دست آمده، آقاي‌هاشمي را دقيق‌تر و عميق‌تر متوجه مشكلات يگان‌ها و جنگ كنند. از اين رو با بيان مجدد مسئله زرهي به‌وسيله يكي دو تن از فرماندهان، زمينه طرح مسائل گشوده شد. آقاي‌هاشمي در اين مورد گفت: «تأمين قطعه تانك‌ها ممكن است، اما تانك به ما نمي‌دهند.»<ref>سند شماره 15797 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: پياده نوار جلسه قرارگاه خاتم (ستادكل)، 26/9/1366، ص1.</ref> يكي از فرماندهان با اشاره به اين‌كه با زحمت و از منابع مختلف يك سري قطعه موتور تانك و خشايار خريداري كرده‌اند گفت: «4 گروهان تانك آماده كرده‌ايم به استعداد 40 دستگاه تانك و 2 گروهان نفربر پي.ام.پي و خشايار، اما با توجه به مستهلك بودن آن‌ها، از نصف آن‌ها مي‌شود در ميدان عمل استفاده كرد.»<ref>همان.</ref> آقاي رضايي نيز درباره ضرورت تجهيز سپاه به زرهي،گفت: «ما تلفات بسيار عظيمي داريم مي‌دهيم و نيرو‌هاي خيلي خوب اكثراً به خاطر يك تركش از دست مي‌روند. بايد همت شود كه تانك و نفربر فراهم كنيم.»<ref>همان ص13.</ref>
موضوع مهم ديگري كه از نظر فرماندهان واجد اهميت بود و بارها در صحبت با يك‌ديگر مطرح مي‌كردند, مسئله اصلي نبودن جنگ در كشور و به كنار بودن قسمت اعظم توان مملكت از صحنه نبرد مي‌باشد. از اين رو از آقاي‌هاشمي خواستند كه مديران كشور بايد در اداره امور جبهه، فرماندهان را ياري دهند و از آن‌جا كه جنگ، موجوديت نظام سياسي را با خطر مواجه ساخته، همه بايد در اداره آن سهيم باشند و از واگذاري مسئوليت فقط به سپاه، پرهيز شود. برادر رحيم صفوي در اين باره گفت: «شما انتظار داريد فقط كادر‌هاي سپاه ايفاي نقش كنند كه اكثر آن‌ها نيز تاكنون شهيد شده‌اند. خود من از كردستان كه به جنوب آمدم، 300 نفر بوديم، به جز 5 نفر، همه شهيد شده‌اند. اگر برنامه اين است كه تا آخر بجنگيد، بايد براي اين مسئله فكر اساسي بشود.»<ref>سند شماره 15799 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: پياده نوار جلسه، قرارگاه خاتم (ستادكل)،
26/9/1366، ص 13.</ref> وي با لحن انتقادي افزود: «طبقه‌بندي موجود كشور، تقسيم‏بندي شده است به اين كه يك عده بجنگند و عده‌اي ديگر زندگي كنند.»<ref>همان، ص14.</ref>
فرمانده لشكر25 كربلا، برادر مرتضي قرباني نيز به تشريح ديدگاه‌هاي خود در اين زمينه پرداخت. وي با اشاره به لزوم بسيج توان كشور براي اداره جنگ و آوردن نيرو و وسايل مورد نياز جبهه از استان‌ها و شهر‌ها و مانند آن، گفت : «تمام توان سپاه جمع شده براي اين عمليات، من مي‌گويم استاندار، ائمه جمعه، اين ادارات كه توي شهرها هستند با اين سپاه‌هايي (نواحي كشوري) كه تشكيل شده بيايند و اين مسئله حفاظت را در جنگ برطرف كنيم، اين عمليات با اين وضع كه مي‌بينيد لو رفته است.» در توضيح منظور برادر قرباني، فرمانده سپاه (محسن رضايي) ادامه داد: «ايشان [فرماندهان] مي‌گويند امكانات سپاه نمي‌رسد كه هم در مقابل منافقين و عراقي‌ها پدافند خوبي داشته باشيم و هم زمين‌هايي را براي عمليات آينده آماده بكنيم. استاندارها و ائمه جمعه هر كس امكاناتي دارد بيايد توي همان سپاه ناحيه خودش و آن‌ها را فعّال كنند.»
صحبت‌هاي برادر قرباني درباره حضور استاندارها و ائمه جماعات و جذب امكانات شهرها به جنگ, واكنش شديداً منفي و توأم با عصبانيت آقاي‌هاشمي را برانگيخت: «ما جلسه‌اي در مازندران با استاندار داشتيم، وي گزارش داد كه از 2 سال پيش تاكنون 1500 دستگاه ماشين از امكانات استان به لشكر25 كربلا داده شده است و اين لشكر آن‌قدر وضعش خوب است كه فقط 10ميليون تومان بابت خريد پسته پرداخته است. به رفسنجان هم كه رفتم ليستي كه در مورد كمك به لشكر41 ثارالله دادند، چيز عظيمي بود.» آقاي قرباني در تكذيب خبرهاي داده شده به آقاي‌هاشمي، گفت: «پسته كجا؟! ما برنج براي تغذيه نيروهاي بسيجي نداريم!» آقاي‌هاشمي با ناراحتي بيش‌تر گفت: «برعكس، من نگران هستم، اين سؤالاتي كه درباره كادر، تعداد گردان و... از شما كردم براي همين بود. ببينيد ما الآن كشور را به حالت تهييج درآورديم كه مي‌خواهيم بجنگيم. ... پولي كه اصلاً نيست در خزانه؛ واقعاً شما نمي‌دانيد؟! ما الآن در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانك‌ها هستيم كه مي‌خواهند از بانك پول دريافت كنند، اما پول نيست. در چنين شرايطي 5 ميليارد تومان بدون حساب و كتاب از خزانه داديم به سپاه كه مشكلات يگان‌ها را حل كند، اما اكنون مي‌بينيم شما مي‌گوييد وضع كادرمان مناسب نيست. خوب بعد از عمليات فاو، توان شما نصف اين مقدار مي‌شود و براي مرحله بعدي كه بايد از بسيج مردم ثمره بگيريم لشكرهاي‏تان استعداد جنگيدن ندارد.»<ref>همان، ص16.</ref> مسئولان لشكر‌هاي سپاه به نداشتن مسئوليت از طرف استان‌ها در جنگ، اشاره كردند و افزودند كه استان‌ها بايد براي بسيج امكانات مهندسي و ايجاد فضا و دادن امكانات آموزشي مسئوليت بپذيرند. علاوه بر اين، از نظر آن‌ها مشكل جنگ فقط پول نيست، بلكه در سطح ملي بايد در ابعاد مختلف به مسئله جنگ اهتمام شود. اما آقاي‌هاشمي تأكيد كرد: «درحال حاضر بيش از امكانات فعلي كه به جبهه داده مي‌شود، امكان‏پذير نيست و هرچه جلوتر برويم، اين آهنگ كند‌تر خواهد شد.»<ref>معاونت سياسي ستادكل سپاه, نشريه "بررسي جنگ"، شماره 6، 9/10/1366، صص 3 تا 6.</ref>
مباحث اين جلسه موجب تشكيل جلسه ديگري ـ كه عدة معدودي از فرماندهان در آن شركت داشتند ـ گرديد در اين جلسه 8 تن از فرماندهان عملياتي و 3 تن از فرماندهان پشتيباني، مشكلات جنگ را با حضور آقاي‌هاشمي بررسي كردند. بر خلاف جلسه صبح، اين گفت‌وگو در جو آرام‌تر و با خوش و بش توأم بود.
يادداشت‌هاي آقاي غلامعلي رشيد درباره اين جلسه مؤيد اين است كه به‌طور كلي دو مسئله دست‌گير آقاي هاشمي شد: آموزش (با كمك گرفتن از مملكت)، عضوگيري از كادرهاي قوي از بيرون سپاه (از سطح كشور) براي تقويت يگان‌ها.<ref>يادداشت غلامعلي رشيد بر نسخه قبل از چاپ كتاب حاضر.</ref>
 
==  گزارش- 393 ==
در ادامه حمايت از جبهه و اولويت دادن به جنگ در اداره امور كشور، شوراي‌عالي پشتيباني جنگ اين موارد را تصويب كرد: الف) تصميمات شوراي‌عالي پشتيباني جنگ به مثابه قانون بوده و بايستي توسط كليه دستگاه‌ها اجرا شود. ب) مديران بايد با اعزام كليه كاركنان داوطلب دولت كه مايل باشند يك سال به عنوان كادر رزمي در خدمت جنگ قرار گيرند، موافقت نمايند. اين نيروها مي‌توانند به عنوان جايگزين نيروهاي سپاه در شهرها مورد استفاده قرار گرفته و به همين تعداد از نيروهاي سپاه همان شهر آزاد و به جبهه‌ها اعزام شوند. ج) كليه دستگاه‌هاي اجرايي موظف به انجام همكاري كامل با هيئت منتخب شوراي‌عالي پشتيباني جنگ بوده و مي‌بايست اطلاعات و طرح‌هاي درخواستي را در اسرع وقت در اختيار اين هيئت قرار دهند.<ref>سند شماره 226181 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: منابع سياسي داخلي سپاه، 26/9/1366, صص 30 و 31.</ref>
 
==  گزارش- 394 ==
هواپيماهاي ارتش عراق در ساعات 12:30 و 12:50 و 13 با تجاوز به حريم هوايي شهرهاي اهواز، ايلام و برخي شهر‌هاي ديگر استان خوزستان، ديوار صوتي را بر فراز اين شهرها شكستند.<ref>خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‌هاي ويژه"، شماره 273 (27/9/1366)، ص5، اهواز - خبرگزاري جمهوري اسلامي، 26/9/1366.</ref> از سوي ديگر، در اصفهان از ساعات 12:23 تا 12:46 بدون آن‌كه تجاوز هوايي صورت بگيرد، وضعيت قرمز اعلام شد.<ref>همان، ص6، اصفهان - خبرگزاري جمهوري اسلامي 26/9/1366.</ref> همچنين در شبانه روز گذشته بيش از 4 بار در استان بوشهر وضعيت قرمز اعلام شده است، اين در حالي است كه منابع آگاه در منطقه هيچ‌گونه بمباران و يا حمله‌اي در محدوده آب‌هاي اين استان را تأييد نكردند. گفتني است كه در بوشهر وضعيت سفيد وجود ندارد و پس از هر بار اعلام وضعيت قرمز و رفع حمله هوايي، وضعيت زرد اعلام مي‌گردد و اين حالت هميشه برقرار است.<ref>همان، ص6، بوشهر - خبرگزاري جمهوري اسلامي 26/9/1366.</ref>
 
==  گزارش- 395 ==
در ادامه حمله به نفت‌كش‌ها در خليج‌فارس، خبرگزاري رويتر به نقل از منابع كشتي‌راني اعلام كرد: «قايق‌هاي توپ‌دار ايران به يك كشتي حامل "سولفور" در جنوب خليج‌فارس 2 بار حمله‌ور شدند. 2 قايق توپ‌دار حامل پاسداران انقلابي از جزيره ابوموسي در دومين حمله خود به كشتي 9714 تني "ايلند ترانسپورتر"، از توپ استفاده كردند. اين منابع گفتند قايق‌هاي توپ‌دار به سوي يك هلي‌كوپتر حامل فيلم‏برداران شبكه تلويزيوني "سي.بي.اس." امريكا و يك يدك‌كش از دوبي كه در كنار كشتي آسيب ديده بود، نيز شليك كردند. كشتي مذكور از حجاز به سوي هند حركت مي‌كرد.»<ref>مأخذ19، ص12، دوبي - خبرگزاري رويتر 26/9/1366.</ref>
قايق عاشوراي سپاه پاسداران مجهز به سلاح ضدهوايي 5/14 ميلي‏متري براي مقابله با شناورها و هلي‏كوپترهاي متجاوز
به گزارش اين خبرگزاري، اين حمله نزديك ناو امريكا انجام شده است: «به گفته منابع كشتي‌راني در خليج‌[فارس]، يكي از بزرگ‌ترين رزم‌ناو‌هاي امريكايي مستقر در خليج[(فارس] هنگام حمله مجدد قايق‌هاي توپ‌دار ايران در نزديكي محل حادثه حضور داشتند. اين ناوشكن 8140 تني امريكا كه "چالندلر" نام دارد، طبق دستور پنتاگون از دخالت براي حفاظت اين كشتي كه حامل پرچم امريكا نبود و در آتش مي‌سوخت، جلوگيري كرد. اين حمله ايران كه در بيخ گوش ناو شكن "چالندلر" انجام شد، عدم توانايي 80 رزم‌ناو كشورهاي غربي مستقر در آب‌راه خليج‌[فارس] را براي جلوگيري از حملات، به اثبات رساند.»<ref>مأخذ 19، صص 43 و 44، دوبي - خبرگزاري رويتر، 26/9/1366.</ref>
 
==  گزارش- 396 ==
سازمان بين‌المللي صاحبان مستقل نفت‌كش‌ها (اينتر تانكو) درباره آثار منفي حمله به نفت‌كش‌ها از جنبه اقتصادي گزارشي تهيه كرده كه در آن آمده است: «از ماه ژوئيه (تيرماه) سال جاري تا كنون، در شديد‌ترين مرحله حمله تلافي‏جويانه ايران و عراق در جنگ 7 ساله دو كشور، كشتي‌هايي كه مجموعاً وزن‌شان به 3 ميليون تن مي‌رسد، غرق شده يا به عنوان قراضه كنار گذارده شده‌اند.» در اين گزارش آمار و ارقام تناژ غرق شده كشتي‌ها با دوران جنگ دوم جهاني مقايسه شده است: «با اين احتساب، كل تناژ از دست رفته در جنگ نفت‌كش‌ها " از سال 1981 تا كنون به 86/10 ميليون تن مي‌رسد، در حالي كه ميزان تناژ كشتي‌هاي بازرگاني كه در طول جنگ جهاني دوم از بين رفته، 24 ميليون تن بوده است.» خبرگزاري آسوشيتدپرس در ادامة اين گزارش نوشته است: «"ديانا روسنگ" تحليل‏گر "اينتر تانكو" گفت: "هرگز وضع در خليج [فارس] به اين بدي نبوده است. تشديد حملات باعث شده كه خطرات عليه آزادي كشتي‌راني در خليج‌فارس از هر زمان ديگر بيش‌تر شود." آمار اينتر تانكو نشان مي‌دهد كه از سال 1981 به بعد، 51 كشتي كه 45 فروند آن‌ها نفت‌كش بوده‌اند، با چنان شدتي آسيب ديده‌اند كه به عنوان قراضة كامل، از حساب كمپاني‌ها كنار گذاشته شده‌اند. در جنگ جهاني دوم كه حتي كشتي‌هاي بزرگ در مقايسه با كشتي‌هاي امروزي بسيار كوچك بودند، متفقين جمعاً 5150 فروند كشتي تجاري از دست دادند.»
اين گزارش افزوده است: «دو نفت‌كش غول پيكر 000/250 تني كه در هفته‌هاي اخير هدف حمله قرار گرفته و دچار حريق شدند، از جديدترين تازه‌واردها به قبرستان خليج [فارس] بودند كه تناژ آن‌ها [مجموعاً] نيم‌ميليون تن مي‌باشد. اكنون به طور متوسط هر 3 روز يك بار دو كشتي توسط ايران يا عراق مورد حمله قرار مي‌گيرد، در صورتي كه پس از ماه ژوئيه (تيرماه 1366)، اين مقدار معادل 3 روز يك حمله بود. از ماه ژوئيه به بعد حداقل 31 دريانورد، از جمله دريانورداني از دانمارك، نروژ و انگلستان كشته و 20 تن ديگر ناپديد شده‌اند كه گمان مي‌رود به هلاكت رسيده باشند. آخرين و شديد‌ترين مرحله جنگ نفت‌كش‌ها زماني آغاز شد كه نيروهاي دريايي امريكا و اروپا براي حفاظت از كشتي‌هاي خود در برابر حملات ايران، مداخله كردند. عراق كه از مدت‌ها قبل در صدد بين‌المللي كردن جنگ با هدف فشار آوردن به ايران جهت نشستن بر سر ميز مذاكره بوده است، حملات هوايي خود را شدت بخشيده و ظاهراً هدف از اين كار، تحريك ايران به حمله به كاروان‌هايي كه تحت اسكورت ناوهاي جنگي حركت مي‌كردند، بوده است. "لويدز" لندن مي‌گويد از ماه مه 1981 تا كنون حداقل 425 كشتي بازرگاني غيرمسلح مورد حمله قرارگرفته‌اند كه قريب 155 مورد آن مربوط به سال جاري است. اين بالاترين رقم تلفات كشتي‌ها در طول يك سال پس از آغاز جنگ مي‌باشد. در سال 1981 فقط حمله به 5 كشتي گزارش شده بود. در طول اين مدت درحدود 250 دريانورد كشته و شمار بسيار بيش‌تري مجروح شدند. به‌علاوه, 37 دريانورد امريكايي در 17 ماه مه سال جاري در پي شليك يك موشك "اگزوسه" از "ميراژ اف1" عراق به كشتي توپ‌دار امريكايي "استارك"، كشته شدند.»<ref>مأخذ 19، صص 40 تا 42، نيكوزيا - آسوشيتدپرس، 26/9/1366.</ref>
مسئله افزايش نرخ بيمه فيزيكي، يكي ديگر از پي‌آمدهاي منفي حمله به نفت‌كش‌ها عنوان مي‌شود. مطابق اخبار انتشار يافته، درحال حاضر بيمه يك سفر دريايي 14 روزه به 100 هزار دلار مي‌رسد كه اين رقم به ارزش كشتي خالي بستگي دارد. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس، صاحبان كشتي‌ها توانسته‌اند اين نرخ‌ها و خطرها را از طريق دريافت نرخ‌هاي بسيار گران به‌ويژه از ايرانيان، جبران كنند. خبرگزاري آسوشيتدپرس در اين باره نوشته است: «مدتي قبل در سال جاري، كرايه 60 روزه يك نفت‌كش از خليج‌[فارس] به اروپاي شمالي، يك ميليون دلار هزينه در بر داشت، ولي هم اكنون اين رقم 2 برابر شده و باعث فعال شدن بازار كساد نفت‌كش‌ها شده است. سوپر تانكرها كه سال گذشته بي‌كار مانده بودند، هم اكنون براي عبور از خليج‌[فارس]، به قيمت‌هاي گزافي
تا 10 ميليون دلار خريداري مي‌شوند.»<ref>مأخذ 19، ص42، نيكوزيا - آسوشيتدپرس، 26/9/1366.</ref>
 
==  گزارش- 397 ==
به گزارش راديو بي.بي.سي.، "الكساندر بلونوگف" نماينده شوروي در سازمان‌ملل، به هيئتي از 7 نماينده كشورهاي جامعه عرب در نيويورك، گفته است: «شوروي تا پايان اين ماه تصميم خواهد گرفت كه از قطع‌نامه تحريم تسليحاتي ايران حمايت كند يا خير.»<ref>مأخذ 19، ص17 راديو بي.بي.سي.، 26/9/1366.</ref> به گزارش روزنامه نيويورك‏تايمز، دولت امريكا با قيد احتياط با مسئله رو به رو شده، اما پيشنهاد شوروي را رد نكرده است. "مارلين فيتزواتر" سخن‌گوي كاخ سفيد نيز در پاسخ به اظهار نظرهاي شوروي‌ها، گفت: «نخست بايد عهدنامه تحريم تسليحاتي به تصويب شوراي‌امنيت سازمان‌ملل برسد، سپس درباره اجراي مفاد آن گفت‌‌وگو شود.» وي كه با پيشنهاد اخير اتحاد شوروي برخوردي مثبت‌تر داشته است، اعلام كرد: «به طور يقين ما آماده شنيدن هرگونه ايده شوروي‌ها در ارتباط با نيروي دريايي سازمان‌ملل متحد هستيم. ... اما تا اين تاريخ، فرمول‌هاي ارائه شده چندان صريح نبوده است.»<ref>مأخذ 19، صص 32 تا 34، راديو امريكا، 26/9/1366.</ref>
با اين همه، "ميخائيل استنكوف" فرستاده ويژه شوروي به عراق، گفته است كه به عقيده شوروي، هنوز زمان مناسب براي اعلام تحريم تسليحاتي عليه حكومت اسلامي ايران فرانرسيده است. وي افزوده كه بايد به حكومت اسلامي ايران فرصت كافي داده شود تا موضع مثبتي در برابر قطع‌نامه 598 اتخاذ كند. فرستاده شوروي همچنين گفته است: «آن‌هايي كه هم اكنون از تحريم تسليحاتي ايران جانب‌داري مي‌كنند، همان كشورهايي هستند كه در گذشته مقادير عظيمي اسلحه به دولت تهران فروخته‌اند، اما شوروي هرگز به ايران اسلحه نفروخته و در آينده نيز نخواهد فروخت.»<ref>واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن "راديوهاي بيگانه"، 27/9/1366، ص8، راديو اسرائيل، 26/9/1366.</ref> از سوي ديگر، "ديويد ملور" وزير مشاور در امور خارجه انگليس، از ايران به دليل متوقف ساختن تلاش‌هاي صلح سازمان‌ملل، انتقاد كرد و افزود: «ايران هيچ وقت كاملاً خود را مقيد به پذيرفتن درخواست آتش‌بس شوراي‌امنيت نكرده است.» وي همچنين هشدار داد كه موضع ايران در مجامع بين‌المللي، در صورت هرگونه تهاجم نيروهاي اين كشور به عراق، تضعيف خواهد شد. به گفتة ملور، چنين اقدامي مجامع بين‌المللي را وادار خواهد كرد تا به اقداماتي عليه تهران دست بزنند.<ref>مأخذ 19، ص30، لندن - خبرگزاري كويت، 26/9/1366.</ref>
 
==  گزارش- 398 ==
در پي افشاي اين خبر كه وزارت دفاع انگليس هنوز در ايران دفتر فروش اسلحه دارد، دولت انگليس بار ديگر با جنجال تازه‌اي رو به رو شد. دولت انگليس 3 ماه پيش در پي حمله به كشتي انگليسي "جنتل برنر" در خليج‌فارس، دفتر خريد اسلحه ايران را در لندن تعطيل كرده بود، ولي امروز در نامه جوابيه‌اي كه معاون وزارت دفاع انگليس در امور فروش تسليحاتي، براي يك نماينده پارلمان اين كشور ارسال كرد، داير بودن دفتر كمپاني سرويس‌هاي نظامي بين‌المللي انگليس در تهران مورد تأييد قرار گرفت.<ref>مأخذ 19، ص29، لندن - خبرگزاري كويت، 16/9/1366.</ref> به گزارش راديو بي.بي.سي.، وزارت دفاع بريتانيا گفته است كه اين دفتر قبل از سال 1979 (1357 شمسي) تا كنون به ايران سلاح نفروخته است. وزارت دفاع بريتانيا تأكيد كرده است كه فعاليت اين دفتر فقط براي حل مشكلات ناشي از قراردادهايي است كه مدت‌ها پيش فسخ شده است.<ref>مأخذ 19، ص31، راديو بي.بي.سي.، 26/9/1366.</ref>
همچنين فروش مواد منفجره به‌وسيله شركت فرانسوي "لوشر" يك بار ديگر مسئله روز فرانسه شده است. راديو امريكا گزارش مشروحي در اين باره تهيه كرده و گفته است: «رئيس شركت تسليحاتي فرانسوي "لوشر" به نقض تحريم فروش اسلحه از سوي فرانسه به ايران ـ كه قانون آن در سال 1981 (60 ـ 1359 شمسي) تصويب شد ـ متهم شده است. وي همچنين به تقلب و سوء استفاده شخصي از نفوذ خويش و گمراه ساختن يك مقام در ارتباط با فروش پنهاني مهمات و مواد منفجره به ايران ميان سال‌هاي 1983 و 1985 متهم مي‌باشد.» در اين گزارش اضافه شده است: «تحقيقات نشان داده است كه شركت "لوشر" بيش از چهارصد هزار گلوله توپ به رژيم اسلامي ايران فروخته و براي اين كار از مدارك جعلي در جهت معرفي اقلام ارسالي استفاده كرده است. گزارش وزارت دفاع فرانسه همچنين نشان داد كه شماري از مقامات دولت سوسياليست پيشين فرانسه, يا در مورد ارسال تسليحات به ايران آگاهي داشتند، يا به نوعي به انجام آن كمك كرده‏اند. بنا بر اين گزارش، "فرانسوا ميتران" رئيس‌جمهور سوسياليست فرانسه و "شارل ارنو" وزير دفاع سابق، از فروش جنگ‏افزار به ايران آگاهي داشتند، ولي براي جلوگيري از آن به هيچ اقدامي دست نزدند. "ميتران" اذعان داشت كه از احتمال فروش جنگ‏افزار به ايران با خبر بوده است و از وزير دفاع خواسته بود گزارش‌هاي داير بر اين احتمال را مورد بررسي قرار دهد. رئيس‌جمهوري فرانسه گفت هنگامي كه ديگر مطلبي در ارتباط با ماجرا نشنيد، فرض را بر اين نهاد كه گزارش‌هاي فروش جنگ‏افزار به ايران، بي‏اساس بوده است. چند روز پيش نيز رئيس شركت ملي (باروت و مواد منفجره) وابسته به دولت فرانسه، در پي اتهامات مبني بر فروش غيرقانوني بيش از يك هزار تن مواد منفجره به رژيم اسلامي در سال 1985، از مقام خويش وادار به استعفا شد.»<ref>مأخذ 28، ص12، راديو امريكا، 26/9/1366.</ref>
خبر ديگري حاكي است كه امروز "دانيل دواوژن" رئيس شركت "لوشر"، به حكم دادگستري فرانسه، مجرم شناخته شده است.<ref>مأخذ 19، ص28، پاريس - خبرگزاري فرانسه،
26/9/1366.</ref>
در مورد منابع تأمين تسليحاتي عراق, علاوه بر قدرت‌هاي بزرگ، كشورهاي منطقه نيز به قدر توان خود به عراق كمك كرده‌اند. خبرگزاري آلمان به نقل از "عبدالحليم ابوغزاله" وزير دفاع مصر، در اين باره نوشته است: «مصر براي تأمين نيازهاي عراق در رابطه با سلاح و مهمات، به دفعات به ذخاير استراتژيك خود متوسل شده است.»<ref>مأخذ 19، ص8، كويت - خبرگزاري آلمان‌غربي،
26/9/1366.</ref>
 
==  گزارش- 399 ==
روزنامه تايمز مالي در گزارشي اوضاع داخلي عراق را نگران كننده توصيف كرده است. طبق اين گزارش, "اندرو گوئرز" سردبير خاورميانه‌اي روزنامه انگليسي "تايمز مالي" ـ كه اخيراً از عراق ديدن كرده ـ با اعلام مطلب فوق، نوشته است: «بمب‏گذاري و تيراندازي‌هاي مرموز در پايتخت عراق و نيز قيام كردها در شمال اين كشور، افزايش فرار سربازان ارتش، ناظران در بغداد را پريشان ساخته است. اين اوضاع و احوال براي نيروهاي عراقي كه تحت فشار ايران قراردارند، اضطراب‏آور است. ارتش عراق به يك "بوكسور" شبيه است كه در اثر دريافت ضربات پي‌درپي، گيج شده و در اين حال خود را براي رويارويي با يك حمله بزرگ ايران آماده مي‌سازد.» به نوشته "تايمز مالي"، حتي اگر قواي صدام بتوانند حمله بعدي ايران را تحمل كنند، مشكلات وحشتناك عراق در درازمدت باقي خواهد ماند، زيرا ايران براي ادامه جنگ فرسايشي حتي اگر چند سال نيز طول بكشد، در وضعيت خوبي قرار دارد. "گوئرز" سپس افزوده است: «حداقل چيزي كه مي‌توان در مورد وضع عراق گفت، ناپايدار بودن آن است. نقاط پر جمعيت و مراكز صنعتي عراق نيز به طور خطرناكي در نزديكي جبهه جنگ قراردارند و عراق نمي‌تواند تلفات سنگين را تحمل كند.» تايمز مالي همچنين در مورد قيام مسلحانه كردهاي عراقي نوشته: «اين قيام بُعد استراتژيك به خود گرفته است و ممكن است در آينده به يك نقطه ضعف دفاعي عراق تبديل شود.» اين روزنامه‌نگار انگليسي تصريح كرده است: «رفتار ارتش صدام در كردستان عراق همانند يك نيروي اشغال‌گر است؛ آن‌ها روستا‌ها را با خاك يكسان كرده‌اند و ساكنان آن‌ها را به زور به نقاط ديگر كوچ داده‌اند.» "گوئرز" در خاتمه گزارش خود نوشته است: «سؤالي كه همواره موجب نگراني دولت‌هاي غربي بوده، اين است كه عراق دربرابر عزم راسخ و مداوم ايران تا كي دوام خواهد آورد؟»<ref>روزنامه جمهوري اسلامي، 26/9/1366، ص2، لندن - خبرگزاري جمهوري اسلامي.</ref>
 
 





نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۱

روزشمار جنگ سال 1366
1366.09.26
نام‌های دیگر بیست و شش آذر
تاریخ شمسی 1366.09.26
تاریخ میلادی 17 دسامبر 1987
تاریخ قمری 25 ربیع‌الثانی 1408




گزارش- 391

امكان انجام دادن عمليات در منطقه فاو، با حضور فرماندهان سپاه و آقاي هاشمي‏رفسنجاني بررسي شد. فرماندهان تيپ‌ها و لشكرهاي قرارگاه كربلا در جلسه با آقاي‌هاشمي رفسنجاني، در يك گزارش مبسوط دربارة شناسايي از خط دشمن، توانايي و استعداد آن، مانور عمليات، تعداد گردان‌هاي موجود خودي، وضعيت اعزام نيرو ...، ايشان را در جريان عمليات فاو قرار دادند.[۱] علاوه بر اين، كمبود كادر اداره‏كننده يگان و كادر بخش‌هاي مختلف جنگ، رابطه اين عمليات با عمليات اسكله‌ها، ضرورت استفاده از زرهي و مقايسه زمين فاو با مناطق ديگر در جنوب، در اين جلسه مطرح شد.[۲] دربارة تعداد گردان‌هاي موجود، گزارش فرماندهان نشان از محدوديت توان آن‌ها داشت. برادر "قاسم سليماني"، فرمانده لشكر41 ثارالله، استعداد لشكرش را 11 گردان[۳] و برادر "علي زاهدي" فرمانده لشكر14 امام حسين(ع) نيز گردان‌هاي لشكرش را همين تعداد ذكر كرد. اين فرمانده در پاسخ به سؤال آقاي‌هاشمي درباره دليل كم‌بودن تعداد گردان‌هاي لشكر، گفت: «به خاطر تلفات كادر، بعضي گردان‌ها در يك‌ديگر ادغام شده‌اند.» وي افزود كه به‌جاي امكانات منهدم شده هم امكاناتي جايگزين نشده است.[۴] چون اين يگان را از نظر تأمين نيرو، استان اصفهان پشتيباني مي‌كند، فرمانده سپاه اين استان برادر "رضا سيف‏اللهي" در مورد وضعيت نيرو به آقاي‌هاشمي گفت: «در جريان اعزام سپاهيان حضرت محمد(ص)، 7هزار نفر از استان اصفهان اعزام داشتيم كه از ميان آن‌ها 1400 نفر (400 نفر پشتيبان و 1000 نفر رزمي) به لشكر امام حسين(ع) داده شد.»[۵] همچنين توان انساني لشكر17 علي‏ابن‏ابي‏طالب(ع) براي عمليات را برادر "غلامرضا جعفري" 6 گردان اعلام كرد. وي افزود: «از اين تعداد، 2 گردان داراي نيروي كامل نيست. همچنين 4 گردان از آن‌ها در خط‌هاي پدافندي مستقر هستند.»[۶] مسئله ديگري كه فرماندهان بر آن تأكيد كردند، ضرورت مجهز شدن سپاه به تانك و نفربر بود. از نظر فرماندهان سپاه، سخت شدن اوضاع جنگ و افزايش مواضع توأم با موانع و انواع آتش دشمن، موجب شده كه ادامه جنگ به روش گذشته، تلفات سنگيني به نيروهاي رزمنده و كادر عملياتي وارد آورد، لذا براي بهره‏برداري از فرصت‌هاي به دست آمده كه بعد از پشت سرگذاشتن خط‌هاي پدافندي متعدد دشمن حاصل مي‌شود، همچنين حمله به دشمن و جابه جايي نيرو در حين عمليات، به تانك و نفربر نياز مبرم احساس مي‌شود. فرمانده لشكر8 نجف برادر "احمد كاظمي" در اين باره خطاب به آقاي‌هاشمي گفت: «ما در عمليات كربلاي5 اگر 5 گردان تانك در اختيار داشتيم، تا كانال زوجي [پيشروي]مي‌كرديم.» وي همچنين بي‏حفاظ بودن نيروها هنگام جابه‌جايي از عقبه به خط و تلفات فراوان آن‌ها را مطرح كرد. برادر كاظمي سپس افزود: «يك دسته 22 نفره پياده وقتي فرمانده‌اش شهيد مي‌شود، رها مي‌شوند، اما اگر تانك و نفربر باشد، آتش خمپاره 60 و 81 بر روي آن مؤثر نيست ولي بچه‌هاي بسيجي را [از بين مي‌برد.] ...ما بايد 2، 3 لشكر زرهي داشته باشيم.» وي همچنين خطاب به آقاي‌هاشمي گفت: «حاج‏آقا، الان من مشكل نيرو ندارم، من اين گردان كه الان دارم معاون ندارد. ... مشكل كادر ما چه شكلي بايد حل شود. اگر بخواهيد پياده بجنگيد، فرمانده گردان‌هايمان را از دست مي‌دهيم.»[۷] درباره كمبود كادر عمليات در يگان‌ها، راوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در قرارگاه خاتم (برادر اردستاني) مطلبي را با عنوان "خستگي فرماندهان! كمبود شديد كادر"، در دفترچه خود چنين نوشته است: «همه شهيد شدند؛ از ياران سال اول جنگ بيش از چند سردار باقي نمانده، مابقي نسل دوم و سوم فرماندهان جنگ هستند. برادر مرتضي قرباني، فرمانده لشكر25 كربلا كه زبانزد شجاعان و از پيشگامان خيزهاي بلند در عمليات‌ها است، امروز در گوشه‌اي از سنگر به برادر محسن رضايي مي‏گفت: "آقا محسن، نمي‌شود يك مدت لشكر كربلا [استراحت و بازسازي كند] يكي ديگر بيايد؟ خدا مي‌داند خسته شديم. يك مقدار پيش آقاي غلامپور (قرارگاه كربلا) و..... باشيم. حاج‏بصير كه شهيد شد، "نوبخت" و "طوسي" هم مفقود شده‌اند، "نوريان" هم ستاد مشترك فشار آوردند بروند ناحيه خراسان، ناحيه هم با ما هماهنگ نيست." اين حالت درغالب فرماند‌هان مشاهده مي‌شود، به همين دليل فرماندهي به طور جدي درصدد است كه يك رده كادرهاي اصلي را بالا بكشد. جعفر اسدي، مرتضي قرباني، احمد كاظمي, باقر قالي‏باف، عبدالمحمد رئوفي، عزيز جعفري، امين شريعتي، از جمله افرادي هستند كه فرماندهي در نظر دارد آن‌ها را از رده لشكر بالا آورده و مسئوليت‌هاي فعلي آن‌ها را به افراد ديگري بدهد. نيروي كادر نيز از مشكلات اصلي يگان‌ها است. در اين مقطع لشكر8 نجف داراي 3 گردان است گر چه "قزوين و زنجان" كه پشتيبان آن بود، برداشته شده و عقبه لشكر در انحصار زنجان گذاشته شده و طبعاً كمبود نيروي لشكر تشديد مي‌گردد، ولي برادر احمد كاظمي، فرمانده لشكر نجف مي‌گويد : "نيرو هم بيايد، كادر ندارم". همچنين لشكر14 امام حسين(ع)، 6 گردان كادر در دست دارد، يگان‌هاي ديگر نيز به همين صورت هستند و از توان لازم برخودار نيستند. به همين دليل به طور جدي مسئله كادرسازي و برنامه‏ريزي پشتيباني در اين خصوص و اصرار بر به‌كارگيري كادرهاي موجود داخل مملكت در مديريت واحد‌هاي پشتيباني يگان‌ها، مطرح گرديده است. آمدن كادر‌هاي مديريتي استان‌ها نيز براي عقبه‏سازي لشكر‌ها و فارغ نمودن فرماند‌هان يگان‌ها از اين مسائل براي پرداختن جدي‌تر به طرح و عمليات جنگ، مورد نظر قرار گرفته است.»[۸]

گزارش- 392

يكي از جلسات مهم جنگ، امروز با حضور آقاي‌ هاشمي رفسنجاني در قرارگاه مركزي سپاه تشكيل شد. در اين جلسه كه ابتدا به نظر مي‌رسيد اجراي عمليات در منطقه فاو مورد نقد و بررسي قرار خواهد گرفت، مطالب مهمي عنوان شد كه بيان كننده پاره‌اي از گره‌هاي اساسي جنگ است. در اين جلسه، زمين فاو كه براي عمليات سال 1366 انتخاب شده است، با مناطق ديگر در جنوب مقايسه شد. اين مقايسه به درخواست آقاي‌ هاشمي انجام شد. وي از فرماندهان پرسيد: «با توجه به اين‌كه شما هدف و استراتژي جنگ را مي‌دانيد، در شرايط كنوني، در منطقه جنوب، زميني ارزش‌مند‌تر و بهتر از فاو سراغ داريد؟ ما مي‌خواهيم بدانيم آيا چيز ديگري در ذهن شما هست؟» فرماندهان به خصوص فرماندهان لشكرهاي 8 نجف (احمد كاظمي) و 41 ثارالله (قاسم سليماني) از بيان نظرات خود كه پيش از اين با فرماندهي سپاه طرح كرده بودند, امتناع كردند، زيرا برخي فرماندهان به خصوص اين دو فرمانده در مورد انجام دادن عمليات در فاو، به طور جدي ابهام داشتند و آن را بي‌تأثير مي‌دانستند و به عنوان هدف ارزش‌مند رد مي‌كردند. عامل مؤثر ديگر در اين باره آن است كه اجراي عمليات در مناطق شلمچه، هور و زيد نيز به دليل حساسيت و هوشياري بسيار زياد ارتش عراق و عدم تناسب توان موجود سپاه با مقتضيات حمله در آن مناطق، امكان‏پذير نيست. در پاسخ به سؤال آقاي‌هاشمي، فرمانده كل سپاه پاسداران (برادر محسن رضايي) توضيح داد كه متناسب با توان سپاه اين زمين انتخاب شده است. به‌علاوه، ابتدا فاو مد نظر نبود، اما پس از آن‌كه در شلمچه و زيد غافل‏گيري دشمن براي عمليات فراهم نبود، به فاو توجه شده است. با اين حال، در اين منطقه نيز چنانچه غافل‌گيري ميسر نباشد، انجام عمليات ناممكن خواهد بود.[۹] علاوه بر بحث‌هاي عملياتي، فرماندهان سپاه كوشيدند در فرصت به دست آمده، آقاي‌هاشمي را دقيق‌تر و عميق‌تر متوجه مشكلات يگان‌ها و جنگ كنند. از اين رو با بيان مجدد مسئله زرهي به‌وسيله يكي دو تن از فرماندهان، زمينه طرح مسائل گشوده شد. آقاي‌هاشمي در اين مورد گفت: «تأمين قطعه تانك‌ها ممكن است، اما تانك به ما نمي‌دهند.»[۱۰] يكي از فرماندهان با اشاره به اين‌كه با زحمت و از منابع مختلف يك سري قطعه موتور تانك و خشايار خريداري كرده‌اند گفت: «4 گروهان تانك آماده كرده‌ايم به استعداد 40 دستگاه تانك و 2 گروهان نفربر پي.ام.پي و خشايار، اما با توجه به مستهلك بودن آن‌ها، از نصف آن‌ها مي‌شود در ميدان عمل استفاده كرد.»[۱۱] آقاي رضايي نيز درباره ضرورت تجهيز سپاه به زرهي،گفت: «ما تلفات بسيار عظيمي داريم مي‌دهيم و نيرو‌هاي خيلي خوب اكثراً به خاطر يك تركش از دست مي‌روند. بايد همت شود كه تانك و نفربر فراهم كنيم.»[۱۲] موضوع مهم ديگري كه از نظر فرماندهان واجد اهميت بود و بارها در صحبت با يك‌ديگر مطرح مي‌كردند, مسئله اصلي نبودن جنگ در كشور و به كنار بودن قسمت اعظم توان مملكت از صحنه نبرد مي‌باشد. از اين رو از آقاي‌هاشمي خواستند كه مديران كشور بايد در اداره امور جبهه، فرماندهان را ياري دهند و از آن‌جا كه جنگ، موجوديت نظام سياسي را با خطر مواجه ساخته، همه بايد در اداره آن سهيم باشند و از واگذاري مسئوليت فقط به سپاه، پرهيز شود. برادر رحيم صفوي در اين باره گفت: «شما انتظار داريد فقط كادر‌هاي سپاه ايفاي نقش كنند كه اكثر آن‌ها نيز تاكنون شهيد شده‌اند. خود من از كردستان كه به جنوب آمدم، 300 نفر بوديم، به جز 5 نفر، همه شهيد شده‌اند. اگر برنامه اين است كه تا آخر بجنگيد، بايد براي اين مسئله فكر اساسي بشود.»[۱۳] وي با لحن انتقادي افزود: «طبقه‌بندي موجود كشور، تقسيم‏بندي شده است به اين كه يك عده بجنگند و عده‌اي ديگر زندگي كنند.»[۱۴] فرمانده لشكر25 كربلا، برادر مرتضي قرباني نيز به تشريح ديدگاه‌هاي خود در اين زمينه پرداخت. وي با اشاره به لزوم بسيج توان كشور براي اداره جنگ و آوردن نيرو و وسايل مورد نياز جبهه از استان‌ها و شهر‌ها و مانند آن، گفت : «تمام توان سپاه جمع شده براي اين عمليات، من مي‌گويم استاندار، ائمه جمعه، اين ادارات كه توي شهرها هستند با اين سپاه‌هايي (نواحي كشوري) كه تشكيل شده بيايند و اين مسئله حفاظت را در جنگ برطرف كنيم، اين عمليات با اين وضع كه مي‌بينيد لو رفته است.» در توضيح منظور برادر قرباني، فرمانده سپاه (محسن رضايي) ادامه داد: «ايشان [فرماندهان] مي‌گويند امكانات سپاه نمي‌رسد كه هم در مقابل منافقين و عراقي‌ها پدافند خوبي داشته باشيم و هم زمين‌هايي را براي عمليات آينده آماده بكنيم. استاندارها و ائمه جمعه هر كس امكاناتي دارد بيايد توي همان سپاه ناحيه خودش و آن‌ها را فعّال كنند.» صحبت‌هاي برادر قرباني درباره حضور استاندارها و ائمه جماعات و جذب امكانات شهرها به جنگ, واكنش شديداً منفي و توأم با عصبانيت آقاي‌هاشمي را برانگيخت: «ما جلسه‌اي در مازندران با استاندار داشتيم، وي گزارش داد كه از 2 سال پيش تاكنون 1500 دستگاه ماشين از امكانات استان به لشكر25 كربلا داده شده است و اين لشكر آن‌قدر وضعش خوب است كه فقط 10ميليون تومان بابت خريد پسته پرداخته است. به رفسنجان هم كه رفتم ليستي كه در مورد كمك به لشكر41 ثارالله دادند، چيز عظيمي بود.» آقاي قرباني در تكذيب خبرهاي داده شده به آقاي‌هاشمي، گفت: «پسته كجا؟! ما برنج براي تغذيه نيروهاي بسيجي نداريم!» آقاي‌هاشمي با ناراحتي بيش‌تر گفت: «برعكس، من نگران هستم، اين سؤالاتي كه درباره كادر، تعداد گردان و... از شما كردم براي همين بود. ببينيد ما الآن كشور را به حالت تهييج درآورديم كه مي‌خواهيم بجنگيم. ... پولي كه اصلاً نيست در خزانه؛ واقعاً شما نمي‌دانيد؟! ما الآن در شهر شاهد صف مردم در مقابل بانك‌ها هستيم كه مي‌خواهند از بانك پول دريافت كنند، اما پول نيست. در چنين شرايطي 5 ميليارد تومان بدون حساب و كتاب از خزانه داديم به سپاه كه مشكلات يگان‌ها را حل كند، اما اكنون مي‌بينيم شما مي‌گوييد وضع كادرمان مناسب نيست. خوب بعد از عمليات فاو، توان شما نصف اين مقدار مي‌شود و براي مرحله بعدي كه بايد از بسيج مردم ثمره بگيريم لشكرهاي‏تان استعداد جنگيدن ندارد.»[۱۵] مسئولان لشكر‌هاي سپاه به نداشتن مسئوليت از طرف استان‌ها در جنگ، اشاره كردند و افزودند كه استان‌ها بايد براي بسيج امكانات مهندسي و ايجاد فضا و دادن امكانات آموزشي مسئوليت بپذيرند. علاوه بر اين، از نظر آن‌ها مشكل جنگ فقط پول نيست، بلكه در سطح ملي بايد در ابعاد مختلف به مسئله جنگ اهتمام شود. اما آقاي‌هاشمي تأكيد كرد: «درحال حاضر بيش از امكانات فعلي كه به جبهه داده مي‌شود، امكان‏پذير نيست و هرچه جلوتر برويم، اين آهنگ كند‌تر خواهد شد.»[۱۶] مباحث اين جلسه موجب تشكيل جلسه ديگري ـ كه عدة معدودي از فرماندهان در آن شركت داشتند ـ گرديد در اين جلسه 8 تن از فرماندهان عملياتي و 3 تن از فرماندهان پشتيباني، مشكلات جنگ را با حضور آقاي‌هاشمي بررسي كردند. بر خلاف جلسه صبح، اين گفت‌وگو در جو آرام‌تر و با خوش و بش توأم بود. يادداشت‌هاي آقاي غلامعلي رشيد درباره اين جلسه مؤيد اين است كه به‌طور كلي دو مسئله دست‌گير آقاي هاشمي شد: آموزش (با كمك گرفتن از مملكت)، عضوگيري از كادرهاي قوي از بيرون سپاه (از سطح كشور) براي تقويت يگان‌ها.[۱۷]

گزارش- 393

در ادامه حمايت از جبهه و اولويت دادن به جنگ در اداره امور كشور، شوراي‌عالي پشتيباني جنگ اين موارد را تصويب كرد: الف) تصميمات شوراي‌عالي پشتيباني جنگ به مثابه قانون بوده و بايستي توسط كليه دستگاه‌ها اجرا شود. ب) مديران بايد با اعزام كليه كاركنان داوطلب دولت كه مايل باشند يك سال به عنوان كادر رزمي در خدمت جنگ قرار گيرند، موافقت نمايند. اين نيروها مي‌توانند به عنوان جايگزين نيروهاي سپاه در شهرها مورد استفاده قرار گرفته و به همين تعداد از نيروهاي سپاه همان شهر آزاد و به جبهه‌ها اعزام شوند. ج) كليه دستگاه‌هاي اجرايي موظف به انجام همكاري كامل با هيئت منتخب شوراي‌عالي پشتيباني جنگ بوده و مي‌بايست اطلاعات و طرح‌هاي درخواستي را در اسرع وقت در اختيار اين هيئت قرار دهند.[۱۸]

گزارش- 394

هواپيماهاي ارتش عراق در ساعات 12:30 و 12:50 و 13 با تجاوز به حريم هوايي شهرهاي اهواز، ايلام و برخي شهر‌هاي ديگر استان خوزستان، ديوار صوتي را بر فراز اين شهرها شكستند.[۱۹] از سوي ديگر، در اصفهان از ساعات 12:23 تا 12:46 بدون آن‌كه تجاوز هوايي صورت بگيرد، وضعيت قرمز اعلام شد.[۲۰] همچنين در شبانه روز گذشته بيش از 4 بار در استان بوشهر وضعيت قرمز اعلام شده است، اين در حالي است كه منابع آگاه در منطقه هيچ‌گونه بمباران و يا حمله‌اي در محدوده آب‌هاي اين استان را تأييد نكردند. گفتني است كه در بوشهر وضعيت سفيد وجود ندارد و پس از هر بار اعلام وضعيت قرمز و رفع حمله هوايي، وضعيت زرد اعلام مي‌گردد و اين حالت هميشه برقرار است.[۲۱]

گزارش- 395

در ادامه حمله به نفت‌كش‌ها در خليج‌فارس، خبرگزاري رويتر به نقل از منابع كشتي‌راني اعلام كرد: «قايق‌هاي توپ‌دار ايران به يك كشتي حامل "سولفور" در جنوب خليج‌فارس 2 بار حمله‌ور شدند. 2 قايق توپ‌دار حامل پاسداران انقلابي از جزيره ابوموسي در دومين حمله خود به كشتي 9714 تني "ايلند ترانسپورتر"، از توپ استفاده كردند. اين منابع گفتند قايق‌هاي توپ‌دار به سوي يك هلي‌كوپتر حامل فيلم‏برداران شبكه تلويزيوني "سي.بي.اس." امريكا و يك يدك‌كش از دوبي كه در كنار كشتي آسيب ديده بود، نيز شليك كردند. كشتي مذكور از حجاز به سوي هند حركت مي‌كرد.»[۲۲] قايق عاشوراي سپاه پاسداران مجهز به سلاح ضدهوايي 5/14 ميلي‏متري براي مقابله با شناورها و هلي‏كوپترهاي متجاوز به گزارش اين خبرگزاري، اين حمله نزديك ناو امريكا انجام شده است: «به گفته منابع كشتي‌راني در خليج‌[فارس]، يكي از بزرگ‌ترين رزم‌ناو‌هاي امريكايي مستقر در خليج[(فارس] هنگام حمله مجدد قايق‌هاي توپ‌دار ايران در نزديكي محل حادثه حضور داشتند. اين ناوشكن 8140 تني امريكا كه "چالندلر" نام دارد، طبق دستور پنتاگون از دخالت براي حفاظت اين كشتي كه حامل پرچم امريكا نبود و در آتش مي‌سوخت، جلوگيري كرد. اين حمله ايران كه در بيخ گوش ناو شكن "چالندلر" انجام شد، عدم توانايي 80 رزم‌ناو كشورهاي غربي مستقر در آب‌راه خليج‌[فارس] را براي جلوگيري از حملات، به اثبات رساند.»[۲۳]

گزارش- 396

سازمان بين‌المللي صاحبان مستقل نفت‌كش‌ها (اينتر تانكو) درباره آثار منفي حمله به نفت‌كش‌ها از جنبه اقتصادي گزارشي تهيه كرده كه در آن آمده است: «از ماه ژوئيه (تيرماه) سال جاري تا كنون، در شديد‌ترين مرحله حمله تلافي‏جويانه ايران و عراق در جنگ 7 ساله دو كشور، كشتي‌هايي كه مجموعاً وزن‌شان به 3 ميليون تن مي‌رسد، غرق شده يا به عنوان قراضه كنار گذارده شده‌اند.» در اين گزارش آمار و ارقام تناژ غرق شده كشتي‌ها با دوران جنگ دوم جهاني مقايسه شده است: «با اين احتساب، كل تناژ از دست رفته در جنگ نفت‌كش‌ها " از سال 1981 تا كنون به 86/10 ميليون تن مي‌رسد، در حالي كه ميزان تناژ كشتي‌هاي بازرگاني كه در طول جنگ جهاني دوم از بين رفته، 24 ميليون تن بوده است.» خبرگزاري آسوشيتدپرس در ادامة اين گزارش نوشته است: «"ديانا روسنگ" تحليل‏گر "اينتر تانكو" گفت: "هرگز وضع در خليج [فارس] به اين بدي نبوده است. تشديد حملات باعث شده كه خطرات عليه آزادي كشتي‌راني در خليج‌فارس از هر زمان ديگر بيش‌تر شود." آمار اينتر تانكو نشان مي‌دهد كه از سال 1981 به بعد، 51 كشتي كه 45 فروند آن‌ها نفت‌كش بوده‌اند، با چنان شدتي آسيب ديده‌اند كه به عنوان قراضة كامل، از حساب كمپاني‌ها كنار گذاشته شده‌اند. در جنگ جهاني دوم كه حتي كشتي‌هاي بزرگ در مقايسه با كشتي‌هاي امروزي بسيار كوچك بودند، متفقين جمعاً 5150 فروند كشتي تجاري از دست دادند.» اين گزارش افزوده است: «دو نفت‌كش غول پيكر 000/250 تني كه در هفته‌هاي اخير هدف حمله قرار گرفته و دچار حريق شدند، از جديدترين تازه‌واردها به قبرستان خليج [فارس] بودند كه تناژ آن‌ها [مجموعاً] نيم‌ميليون تن مي‌باشد. اكنون به طور متوسط هر 3 روز يك بار دو كشتي توسط ايران يا عراق مورد حمله قرار مي‌گيرد، در صورتي كه پس از ماه ژوئيه (تيرماه 1366)، اين مقدار معادل 3 روز يك حمله بود. از ماه ژوئيه به بعد حداقل 31 دريانورد، از جمله دريانورداني از دانمارك، نروژ و انگلستان كشته و 20 تن ديگر ناپديد شده‌اند كه گمان مي‌رود به هلاكت رسيده باشند. آخرين و شديد‌ترين مرحله جنگ نفت‌كش‌ها زماني آغاز شد كه نيروهاي دريايي امريكا و اروپا براي حفاظت از كشتي‌هاي خود در برابر حملات ايران، مداخله كردند. عراق كه از مدت‌ها قبل در صدد بين‌المللي كردن جنگ با هدف فشار آوردن به ايران جهت نشستن بر سر ميز مذاكره بوده است، حملات هوايي خود را شدت بخشيده و ظاهراً هدف از اين كار، تحريك ايران به حمله به كاروان‌هايي كه تحت اسكورت ناوهاي جنگي حركت مي‌كردند، بوده است. "لويدز" لندن مي‌گويد از ماه مه 1981 تا كنون حداقل 425 كشتي بازرگاني غيرمسلح مورد حمله قرارگرفته‌اند كه قريب 155 مورد آن مربوط به سال جاري است. اين بالاترين رقم تلفات كشتي‌ها در طول يك سال پس از آغاز جنگ مي‌باشد. در سال 1981 فقط حمله به 5 كشتي گزارش شده بود. در طول اين مدت درحدود 250 دريانورد كشته و شمار بسيار بيش‌تري مجروح شدند. به‌علاوه, 37 دريانورد امريكايي در 17 ماه مه سال جاري در پي شليك يك موشك "اگزوسه" از "ميراژ اف1" عراق به كشتي توپ‌دار امريكايي "استارك"، كشته شدند.»[۲۴] مسئله افزايش نرخ بيمه فيزيكي، يكي ديگر از پي‌آمدهاي منفي حمله به نفت‌كش‌ها عنوان مي‌شود. مطابق اخبار انتشار يافته، درحال حاضر بيمه يك سفر دريايي 14 روزه به 100 هزار دلار مي‌رسد كه اين رقم به ارزش كشتي خالي بستگي دارد. به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس، صاحبان كشتي‌ها توانسته‌اند اين نرخ‌ها و خطرها را از طريق دريافت نرخ‌هاي بسيار گران به‌ويژه از ايرانيان، جبران كنند. خبرگزاري آسوشيتدپرس در اين باره نوشته است: «مدتي قبل در سال جاري، كرايه 60 روزه يك نفت‌كش از خليج‌[فارس] به اروپاي شمالي، يك ميليون دلار هزينه در بر داشت، ولي هم اكنون اين رقم 2 برابر شده و باعث فعال شدن بازار كساد نفت‌كش‌ها شده است. سوپر تانكرها كه سال گذشته بي‌كار مانده بودند، هم اكنون براي عبور از خليج‌[فارس]، به قيمت‌هاي گزافي تا 10 ميليون دلار خريداري مي‌شوند.»[۲۵]

گزارش- 397

به گزارش راديو بي.بي.سي.، "الكساندر بلونوگف" نماينده شوروي در سازمان‌ملل، به هيئتي از 7 نماينده كشورهاي جامعه عرب در نيويورك، گفته است: «شوروي تا پايان اين ماه تصميم خواهد گرفت كه از قطع‌نامه تحريم تسليحاتي ايران حمايت كند يا خير.»[۲۶] به گزارش روزنامه نيويورك‏تايمز، دولت امريكا با قيد احتياط با مسئله رو به رو شده، اما پيشنهاد شوروي را رد نكرده است. "مارلين فيتزواتر" سخن‌گوي كاخ سفيد نيز در پاسخ به اظهار نظرهاي شوروي‌ها، گفت: «نخست بايد عهدنامه تحريم تسليحاتي به تصويب شوراي‌امنيت سازمان‌ملل برسد، سپس درباره اجراي مفاد آن گفت‌‌وگو شود.» وي كه با پيشنهاد اخير اتحاد شوروي برخوردي مثبت‌تر داشته است، اعلام كرد: «به طور يقين ما آماده شنيدن هرگونه ايده شوروي‌ها در ارتباط با نيروي دريايي سازمان‌ملل متحد هستيم. ... اما تا اين تاريخ، فرمول‌هاي ارائه شده چندان صريح نبوده است.»[۲۷] با اين همه، "ميخائيل استنكوف" فرستاده ويژه شوروي به عراق، گفته است كه به عقيده شوروي، هنوز زمان مناسب براي اعلام تحريم تسليحاتي عليه حكومت اسلامي ايران فرانرسيده است. وي افزوده كه بايد به حكومت اسلامي ايران فرصت كافي داده شود تا موضع مثبتي در برابر قطع‌نامه 598 اتخاذ كند. فرستاده شوروي همچنين گفته است: «آن‌هايي كه هم اكنون از تحريم تسليحاتي ايران جانب‌داري مي‌كنند، همان كشورهايي هستند كه در گذشته مقادير عظيمي اسلحه به دولت تهران فروخته‌اند، اما شوروي هرگز به ايران اسلحه نفروخته و در آينده نيز نخواهد فروخت.»[۲۸] از سوي ديگر، "ديويد ملور" وزير مشاور در امور خارجه انگليس، از ايران به دليل متوقف ساختن تلاش‌هاي صلح سازمان‌ملل، انتقاد كرد و افزود: «ايران هيچ وقت كاملاً خود را مقيد به پذيرفتن درخواست آتش‌بس شوراي‌امنيت نكرده است.» وي همچنين هشدار داد كه موضع ايران در مجامع بين‌المللي، در صورت هرگونه تهاجم نيروهاي اين كشور به عراق، تضعيف خواهد شد. به گفتة ملور، چنين اقدامي مجامع بين‌المللي را وادار خواهد كرد تا به اقداماتي عليه تهران دست بزنند.[۲۹]

گزارش- 398

در پي افشاي اين خبر كه وزارت دفاع انگليس هنوز در ايران دفتر فروش اسلحه دارد، دولت انگليس بار ديگر با جنجال تازه‌اي رو به رو شد. دولت انگليس 3 ماه پيش در پي حمله به كشتي انگليسي "جنتل برنر" در خليج‌فارس، دفتر خريد اسلحه ايران را در لندن تعطيل كرده بود، ولي امروز در نامه جوابيه‌اي كه معاون وزارت دفاع انگليس در امور فروش تسليحاتي، براي يك نماينده پارلمان اين كشور ارسال كرد، داير بودن دفتر كمپاني سرويس‌هاي نظامي بين‌المللي انگليس در تهران مورد تأييد قرار گرفت.[۳۰] به گزارش راديو بي.بي.سي.، وزارت دفاع بريتانيا گفته است كه اين دفتر قبل از سال 1979 (1357 شمسي) تا كنون به ايران سلاح نفروخته است. وزارت دفاع بريتانيا تأكيد كرده است كه فعاليت اين دفتر فقط براي حل مشكلات ناشي از قراردادهايي است كه مدت‌ها پيش فسخ شده است.[۳۱] همچنين فروش مواد منفجره به‌وسيله شركت فرانسوي "لوشر" يك بار ديگر مسئله روز فرانسه شده است. راديو امريكا گزارش مشروحي در اين باره تهيه كرده و گفته است: «رئيس شركت تسليحاتي فرانسوي "لوشر" به نقض تحريم فروش اسلحه از سوي فرانسه به ايران ـ كه قانون آن در سال 1981 (60 ـ 1359 شمسي) تصويب شد ـ متهم شده است. وي همچنين به تقلب و سوء استفاده شخصي از نفوذ خويش و گمراه ساختن يك مقام در ارتباط با فروش پنهاني مهمات و مواد منفجره به ايران ميان سال‌هاي 1983 و 1985 متهم مي‌باشد.» در اين گزارش اضافه شده است: «تحقيقات نشان داده است كه شركت "لوشر" بيش از چهارصد هزار گلوله توپ به رژيم اسلامي ايران فروخته و براي اين كار از مدارك جعلي در جهت معرفي اقلام ارسالي استفاده كرده است. گزارش وزارت دفاع فرانسه همچنين نشان داد كه شماري از مقامات دولت سوسياليست پيشين فرانسه, يا در مورد ارسال تسليحات به ايران آگاهي داشتند، يا به نوعي به انجام آن كمك كرده‏اند. بنا بر اين گزارش، "فرانسوا ميتران" رئيس‌جمهور سوسياليست فرانسه و "شارل ارنو" وزير دفاع سابق، از فروش جنگ‏افزار به ايران آگاهي داشتند، ولي براي جلوگيري از آن به هيچ اقدامي دست نزدند. "ميتران" اذعان داشت كه از احتمال فروش جنگ‏افزار به ايران با خبر بوده است و از وزير دفاع خواسته بود گزارش‌هاي داير بر اين احتمال را مورد بررسي قرار دهد. رئيس‌جمهوري فرانسه گفت هنگامي كه ديگر مطلبي در ارتباط با ماجرا نشنيد، فرض را بر اين نهاد كه گزارش‌هاي فروش جنگ‏افزار به ايران، بي‏اساس بوده است. چند روز پيش نيز رئيس شركت ملي (باروت و مواد منفجره) وابسته به دولت فرانسه، در پي اتهامات مبني بر فروش غيرقانوني بيش از يك هزار تن مواد منفجره به رژيم اسلامي در سال 1985، از مقام خويش وادار به استعفا شد.»[۳۲] خبر ديگري حاكي است كه امروز "دانيل دواوژن" رئيس شركت "لوشر"، به حكم دادگستري فرانسه، مجرم شناخته شده است.[۳۳] در مورد منابع تأمين تسليحاتي عراق, علاوه بر قدرت‌هاي بزرگ، كشورهاي منطقه نيز به قدر توان خود به عراق كمك كرده‌اند. خبرگزاري آلمان به نقل از "عبدالحليم ابوغزاله" وزير دفاع مصر، در اين باره نوشته است: «مصر براي تأمين نيازهاي عراق در رابطه با سلاح و مهمات، به دفعات به ذخاير استراتژيك خود متوسل شده است.»[۳۴]

گزارش- 399

روزنامه تايمز مالي در گزارشي اوضاع داخلي عراق را نگران كننده توصيف كرده است. طبق اين گزارش, "اندرو گوئرز" سردبير خاورميانه‌اي روزنامه انگليسي "تايمز مالي" ـ كه اخيراً از عراق ديدن كرده ـ با اعلام مطلب فوق، نوشته است: «بمب‏گذاري و تيراندازي‌هاي مرموز در پايتخت عراق و نيز قيام كردها در شمال اين كشور، افزايش فرار سربازان ارتش، ناظران در بغداد را پريشان ساخته است. اين اوضاع و احوال براي نيروهاي عراقي كه تحت فشار ايران قراردارند، اضطراب‏آور است. ارتش عراق به يك "بوكسور" شبيه است كه در اثر دريافت ضربات پي‌درپي، گيج شده و در اين حال خود را براي رويارويي با يك حمله بزرگ ايران آماده مي‌سازد.» به نوشته "تايمز مالي"، حتي اگر قواي صدام بتوانند حمله بعدي ايران را تحمل كنند، مشكلات وحشتناك عراق در درازمدت باقي خواهد ماند، زيرا ايران براي ادامه جنگ فرسايشي حتي اگر چند سال نيز طول بكشد، در وضعيت خوبي قرار دارد. "گوئرز" سپس افزوده است: «حداقل چيزي كه مي‌توان در مورد وضع عراق گفت، ناپايدار بودن آن است. نقاط پر جمعيت و مراكز صنعتي عراق نيز به طور خطرناكي در نزديكي جبهه جنگ قراردارند و عراق نمي‌تواند تلفات سنگين را تحمل كند.» تايمز مالي همچنين در مورد قيام مسلحانه كردهاي عراقي نوشته: «اين قيام بُعد استراتژيك به خود گرفته است و ممكن است در آينده به يك نقطه ضعف دفاعي عراق تبديل شود.» اين روزنامه‌نگار انگليسي تصريح كرده است: «رفتار ارتش صدام در كردستان عراق همانند يك نيروي اشغال‌گر است؛ آن‌ها روستا‌ها را با خاك يكسان كرده‌اند و ساكنان آن‌ها را به زور به نقاط ديگر كوچ داده‌اند.» "گوئرز" در خاتمه گزارش خود نوشته است: «سؤالي كه همواره موجب نگراني دولت‌هاي غربي بوده، اين است كه عراق دربرابر عزم راسخ و مداوم ايران تا كي دوام خواهد آورد؟»[۳۵]




منابع و مآخذ روزشمار 1366/09/26

  1. سند شماره 1563 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم [ستادكل] (حسين اردستاني)، ص92.
  2. همان، صص 116 و 117.
  3. همان، ص101.
  4. همان صص 99 و 100.
  5. همان، ص94.
  6. همان، ص96.
  7. همان، صص103 تا 105.
  8. همان، صص 126 و 127، نوار 69، شماره نوار 27066.
  9. همان، صص 109 تا 115.
  10. سند شماره 15797 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: پياده نوار جلسه قرارگاه خاتم (ستادكل)، 26/9/1366، ص1.
  11. همان.
  12. همان ص13.
  13. سند شماره 15799 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: پياده نوار جلسه، قرارگاه خاتم (ستادكل)، 26/9/1366، ص 13.
  14. همان، ص14.
  15. همان، ص16.
  16. معاونت سياسي ستادكل سپاه, نشريه "بررسي جنگ"، شماره 6، 9/10/1366، صص 3 تا 6.
  17. يادداشت غلامعلي رشيد بر نسخه قبل از چاپ كتاب حاضر.
  18. سند شماره 226181 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: منابع سياسي داخلي سپاه، 26/9/1366, صص 30 و 31.
  19. خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‌هاي ويژه"، شماره 273 (27/9/1366)، ص5، اهواز - خبرگزاري جمهوري اسلامي، 26/9/1366.
  20. همان، ص6، اصفهان - خبرگزاري جمهوري اسلامي 26/9/1366.
  21. همان، ص6، بوشهر - خبرگزاري جمهوري اسلامي 26/9/1366.
  22. مأخذ19، ص12، دوبي - خبرگزاري رويتر 26/9/1366.
  23. مأخذ 19، صص 43 و 44، دوبي - خبرگزاري رويتر، 26/9/1366.
  24. مأخذ 19، صص 40 تا 42، نيكوزيا - آسوشيتدپرس، 26/9/1366.
  25. مأخذ 19، ص42، نيكوزيا - آسوشيتدپرس، 26/9/1366.
  26. مأخذ 19، ص17 راديو بي.بي.سي.، 26/9/1366.
  27. مأخذ 19، صص 32 تا 34، راديو امريكا، 26/9/1366.
  28. واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن "راديوهاي بيگانه"، 27/9/1366، ص8، راديو اسرائيل، 26/9/1366.
  29. مأخذ 19، ص30، لندن - خبرگزاري كويت، 26/9/1366.
  30. مأخذ 19، ص29، لندن - خبرگزاري كويت، 16/9/1366.
  31. مأخذ 19، ص31، راديو بي.بي.سي.، 26/9/1366.
  32. مأخذ 28، ص12، راديو امريكا، 26/9/1366.
  33. مأخذ 19، ص28، پاريس - خبرگزاري فرانسه، 26/9/1366.
  34. مأخذ 19، ص8، كويت - خبرگزاري آلمان‌غربي، 26/9/1366.
  35. روزنامه جمهوري اسلامي، 26/9/1366، ص2، لندن - خبرگزاري جمهوري اسلامي.