1364.05.09

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۹ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1364
1364.05.09
نام‌های دیگر نه مرداد
تاریخ شمسی 1364.05.09
تاریخ میلادی 31 ژوئیه 1985
تاریخ قمری 12 ذیقعده 1405



گزارش- 452

امروز در تهران وضعيت قرمز اعلام شد. در حالي كه مدت نسبتاً زيادي از پايان مهلت دو هفته‌اي عراق مي‌گذرد، اين موضوع يك بار ديگر خطر تكرار جنگ شهرها و شروع مجدد آن به‌وسيلة عراق را يادآوري كرد. البته چنان كه اعلام شده، وضعيت قرمز امروز تهران در اين حد بوده كه يك فروند هواپيماي "ميگ 25" دشمن در ساعت20:29 به حريم هوايي كشور تجاوز كرده و قصد نزديك شدن به تهران را داشته كه بر اثر واكنش پدافند هوايي خودي، گريخته است. همچنين در ساعات 20:29 و 20:44 به ترتيب خرم‌آباد و بروجرد مورد تجاوز هوايي قرار گرفت و ديوار صوتي برفراز اين شهرها شكسته شد.[۱] در ايلام نيز در ساعت8:45 ديوار صوتي شكسته شد.[۲] از سوي ديگر، عراق نزديك شدن هواپيماهايش به تهران را تكذيب كرده‏است.[۳] راديو اسرائيل با اشاره به اعلام وضعيت قرمز در تهران، گفت كه عراق خبر حملة جنگنده‌هايش به تهران را تكذيب كرده‏است. به‌گفتة اين راديو، در بغداد يك سخن‏گوي نظامي عراق در اين باره گفته‏است: «اگر هواپيماهاي عراقي قصد بمباران تهران را داشته باشند، هيچ چيزي مانع اجراي اين مأموريت نخواهد شد.» راديو اسرائيل افزود: «بعيد نيست كه عجلة امروز در اعلام وضعيت قرمز نيز براي كسب آمادگي مقابله با خطر احتمالي بوده‏است.»[۴]

گزارش- 453

امروز سنديكاي دريانوردان انگليس در نامه‏اي از دولت خود خواست تا درخصوص توقيف كشتي " المحرق" به‌وسيلة ايران (كه چهار تن از افسران انگليسي در آن حضور داشتند)، ادعاي خسارت كند.[۵] در اين حال، يك فروند هلي‌كوپتر كه گفته مي‌شود هويت آن ناشناس است، امروز به يك نفت‏كش انگليسي حمله كرد. برخي خبرگزاري‌ها اعلام كرده‌اند كه هلي‌كوپتر متعلق به ايران بوده‏است. به گزارش خبرگزاري فرانسه از لندن، شركت "بريتيش پتروليوم" - كه كشتي اجاره مي‌كند - در لندن تصريح كرده كه يك نفت‌كش انگليسي به نام "بريتيش اسپي" هدف حملة يك هلي‌كوپتر ناشناس در بخش جنوبي خليج‌فارس قرار گرفته ولي صدمه‌اي نديده است. يك سخن‏گو‌ي بريتيش پتروليوم گفته كه هلي‌كوپتر موشكي به‌سوي نفت‌كش شليك كرده، شركت بيمة "لويدز" نيز اين حمله را تأييد كرده‏است.[۶] آسوشيتدپرس نيز از "منامه" به نقل از منابع كشتي‏راني در بحرين و دوبي گزارش داد: «هلي‌كوپترهاي ايراني يك موشك به سوي يك تانكر ثبت شده در انگليس كه نفت گاز عربستان سعودي را حمل و در بخش مركزي آب‏راه خليج‌]فارس[ پيش مي‌رفته، شليك كرده‌اند، اما اين موشك به تانكر اصابت نكرد و دو مايل دورتر منفجر شده‏است.»[۷] از سوي ديگر، سلطان "قابوس" پادشاه عمان، در يك مصاحبة مطبوعاتي صراحتاً توسل به نيروهاي بيگانه را مطرح كرده‏است. وي در گفت‌وگو با روزنامة "نيوزوي تايمز" چاپ مالزي، امكان بسته شدن تنگة هرمز - اين گذرگاه نفت‌كش‌ها و محور بازرگاني ميان شرق و غرب - را بعيد دانسته و افزوده است كه كشورهاي عضو شوراي همكاري براي جلوگيري از وقوع اين گونه مسائل، از كمك اعراب در صورت آماده بودن، استفاده خواهند كرد و يا اين‌كه به سوي كمك‌هاي خارجي از كساني كه قادرند با وضع جديد برخورد كنند، روي خواهند آورد.[۸]

گزارش- 454

دربارة درگيري نيروهاي خودي و عناصري از گروه‌هاي معارض با نظام جمهوري‌اسلامي ايران، در يك گزارش سپاه آمده است: «از تاريخ 4/5/1364 تا امروز طي چهار فقره درگيري كه در روستاها و بلندي‌هاي اطراف شهر مريوان بين رزمندگان اسلام و افراد گروهك‌هاي كومه‏له و دمكرات صورت گرفته، مجموعاً 39 نفر از نيروهاي خودي شهيد و 21 نفر مجروح شده‌اند. از نيروهاي ضدانقلاب نيز 13 نفر كشته و 10 نفر مجروح گرديدند.»[۹] در اين گزارش به دو نمونه از اين درگيري‌ها اشاره شده است: «طي يك درگيري كه در 5/5/1364 بين نيروهاي ما و كومه‏له به وقوع پيوست، نيروهاي كومه‏له از تيربارهاي سنگيني كه از دمكرات‌ها به غنيمت گرفته‌اند، استفاده كرده‌اند و 13 تن از رزمندگان اسلام را شهيد و 15 تن را زخمي و 6 نفر ديگر را اسير كرده‌اند و متقابلاً افراد كومه‏له نيز 3 تن كشته و يك تن اسير و تعدادي نيز زخمي بر جاي گذاشته‌اند. اما در درگيري ديگري - كه نيروهاي سنندج نيز شركت داشته‌اند - 25 تن از نيروهاي ما شهيد و 6 نفر زخمي گرديده و كلية سلاح و مهمات و تجهيزات به همراه يك دستگاه بي‌سيم و يك قبضه قناسه به دست نيروهاي دشمن افتاده‏است.»[۱۰]

گزارش- 455

" ادريس بارزاني" در نامه‌اي به روزنامة "تايمز" - كه در شمارة امروز اين روزنامه درج شده - به يك گزارش قبلي اين روزنامه اعتراض كرده‏است. وي در نامه نوشته است: «آقايان، عطف به مصاحبة "رابرت فيسك" با اين‏جانب در تاريخ 3 ژوئيه (13 خرداد) كه طي آن برخي از اظهارات من در مورد چند مسئله مورد تحريف قرار گرفته، اذعان مي‌دارم: 1- من هرگز اظهار نداشته‌ام كه ايراني هستم و در طول گفت‌وگوهاي خود نيز به‌عنوان يك كرد عراقي كه موقتاً در ايران به سر مي‌برد، صحبت كرده‌ام. 2- ادعا شده من از خبرنگار خواسته‌ام كه مرا يك كرد ايراني بنامد. اما در واقع گفته شد كه ما با جمهوري‌اسلامي ايران به دليل زمينة مشترك منافع متقابل عليه رژيم عراق، روابط دوستانه‌اي داريم. 3- ما در حزب دموكراتيك كردستان عراق خواهان خودمختاري در چارچوب يك دولت ائتلافي دموكراتيك هستيم و نه خودمختاري در چارچوب يك جمهوري فدرال در عراق. 4- در ارتباط با موضع‌گيري ما در قبال حزب دموكراتيك كردستان ايران به رهبري دكتر قاسملو، من تحريكات و خصومت‌هاي اين حزب نسبت به خود را مورد تأكيد قرار داده و بنابراين اعلام مي‌كنم كه موضع‌گيري ما نسبت به اين حزب نمي‌تواند حالت مثبتي داشته باشد. 5- در پايان در مورد دليل اقامت خود در كرج اعلام مي‌كنم كه به خبرنگار شما گفته‌ام كه بعد از توافق‌نامة 1975 الجزاير، دولت شاه ايران ما را مجبور كرد به‌عنوان تبعيدي و برخلاف ميل خود در اين محل به سر بريم. ليكن پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ما اجازه داده شد به هر محلي كه مي‌خواهيم حركت كنيم و اكنون براي ورود و خروج از اين‌جا نيازي به گرفتن اجازه نداريم.»[۱۱] رابرت فيسك خبرنگار سرشناس روزنامة تايمز، متن مصاحبة خود با ‌ادريس بارزاني در تاريخ 13/3/1364 را چنين نوشته‏است: «بر ديوار اتاق نشيمن ادريس بارزاني تصويري بزرگ از پدر او و در كنار آن، عكس رنگي از آيت‌الله خميني به چشم مي‌خورد. اشارات اين دو تصوير دقيق است، زيرا هر يك از دو تن به نوعي بر اين مرد سايه مي‌افكند. بارزاني خود را اول كُرد و بعد ايراني مي‌شناسد؛ از ايران اسلحه و كمك دريافت مي‌كند تا در آزاد كردن كردها از دست عراقي‌ها و ايجاد كردستاني آزاد، به كار برد؛ كاري كه رقيب او عبدالرحمن قاسملو به عكس انجام مي‌دهد و با دريافت كمك و اسلحه از عراق، بر ايجاد كردستاني آزاد در ايران تلاش مي‌كند. ادريس بارزاني بالصراحه مي‌گويد كه با كردستان ايران هيچ [كاري] ندارد و تلاشش تنها در جهت آزادي كردستان عراق است. بارزاني مي‌افزايد: "ما حتي به كردهاي ايران گفته‌ايم با مقامات ايراني وارد مذاكرات صلح‌جويانه شوند و در برابر ايشان دست به اسلحه نبرند." بارزاني نيز مانند بسياري از پيروان خود، سال 1975 را نقطة عطفي در مسائل كردها مي‌شناسد؛ در آن سال بود كه شاه ايران با دولت عراق معاهده‌اي در الجزاير به امضا رسانيد كه بر مبناي آن، دست از پشتيباني از اكراد در جنگ عليه عراق برداشت و در برابر، شط‌العرب ]اروند رود[ را به زير تسلط خود درآورد. نتيجة اين معاهده آن شد كه ميان كردها تفرقه ايجاد شود، به اين دليل ادريس بارزاني شاه سابق ايران و رئيس‌جمهور عراق را دشمن خود مي‌داند. ايران اين نظر را موافق ميل خود مي‌بيند و به همين دليل به او كمك مي‌رساند. بارزاني در كرج زندگي مي‌كند و وقتي از او پرسيدم چرا مقيم جايي نزديك‌تر به افراد خود نيست، جواب داد: من بارها از دولت ايران خواسته‌ام كه اجازه بدهد در كردستان زندگي كنم اما با اين تقاضا موافقت نكرده‌اند؛ حالا هم گاهي به كردستان مي‌روم اما بايد به اين‌جا برگردم.»[۱۲]

گزارش- 456

"رابرت فيسك" خبرنگار معروف روزنامة تايمز لندن در خاورميانه - كه از ايران نيز گزارش‌هاي قابل توجهي‏ ارسال كرده‏است - گزارشي از عراق فرستاده كه در شمارة امروز اين روزنامه آمده‏است و مطالب مهمي دارد؛ مطالبي كه كم‌تر در رسانه‌هاي غربي بازگو مي‌شود، از اين‌رو قابل توجه است. موضوع‌هاي مهم اين گزارش عبارت ‌است از: تلفات سنگين عراق در جنگ‌هاي هور (خيبر و بدر)؛ سانسور و اختناق خبري حاكم در عراق؛ كارنامة سياه دولت عراق در امر حقوق بشر؛ مهرباني حكومت ريگان با عراق بر اثر تنفر شديد امريكا از ايران؛ حمايت وسيع كشورهايي چون امريكا، شوروي، عربستان و كويت از عراق كه برتري ايران را خنثي مي‌كند؛ حمايت‌هاي زير بنايي اقتصادي از عراق كه ادامة جنگ را براي اين كشور ممكن مي‌سازد. اين گزارش نكاتي مفيد و قابل استفاده دارد، از اين‌رو با وجود تفصيل متن آن، در اين جا آورده مي‌شود: «درست در كنارة بغداد، اثري تاريخي از بزرگ‏ترين اشتباه صدام‌حسين به چشم مي‌خورد. اين اثر، از هوا مانند سكوي پرتاب موشك به نظر مي‌رسد و از زمين مانند يك حلزون بزرگ است. در گرماي بسيار شديد روز، وارد هواي خنك سردابة گنبدي مي‌شويد كه وسايل خنك كننده در آن در حال كار است. نوشته‌اي با حروف عربي طلايي رنگ مي‌گويد كه اين‌جا جنگ‏جويان گم‏نام عراق، قهرمانان ملّت عرب، شهيدان قادسية دوم در خواب هستند. در قسمت داخلي در راه‏رو نمايش، تعدادي جعبه‌هاي شيشه‌اي به چشم مي‌خورد كه روي آن نوشته شده است: "يونيفرم شهدا". در آن‌جا لباس جنگ سربازان وجود دارد. يونيفرم‌هاي سبز تيره‌اي كه بعضي از آن‏ها آستين‌هاي‏شان را از دست داده‌اند و بعضي احتمالاً با اسلحه پاره شده‌اند. اين‌جا تنها محل نمايش عمومي حقايق مرگ است كه به واسطة اين جنگ بسياري از جوانان عراقي را به كام خود كشيده است. يادگار جدي ديگري در غرب بغداد، در شهر خاك گرفتة نظامي "الفلوجه" وجود دارد. در آن‌جا ارتش عراق همراه با يك سري سردخانه، بزرگ‏ترين مرده‌شوي خانه‌هاي‏جهان را دارد كه در آن به‌طور هم‏زمان دو هزار مرده جاي مي‌گيرند. خانوادة كشته‏شدگان جنگي عراقي براي شناسايي پسران و همسران‏شان به اين محيط دل‏تنگ كننده مي‌آيند و حتي در اين‌جا نيز با ظرفيت بالايي كه دارد، گاهي مقامات نمي‌توانند به تمامي كشته‏شدگان در جنگ برسند. پس از قتل‌عام سربازان عراقي توسط ايراني‌ها در باتلاق‌هاي هويزه در بهار سال جاري، آن قدر جنازه براي انتقال به الفلوجه وجود داشت كه حتي به رانندگان تاكسي در بغداد دستور داده شده‏بود كه به جنوب بصره بروند و جنازة سربازان را با خود به سردخانه ببرند، با اين حال نيز جنازه‌ها همچنان در تپه‌ها بودند به حدي كه حتي بعضي از اقوام كشته‌شدگان را به جبهه‌ها بردند تا نزديكان‏شان را كه در ميدان جنگ افتاده بودند، شناسايي كنند. آمار تلفات انتشار نيافت؛ گفته شد كه حداقل 8 هزار عراقي در هويزه كشته شدند، آمار نسبتاً دقيق‌تري 14 هزار تن را رقم مي‌زد و يك تخمين حاكي از 47هزار كشته بود. يكي از ساكنين بغداد با ناراحتي گفت: «در عراق چيزهايي چون آمار و ارقام وجود ندارد. شايد حتي حقيقت را به صدام نيز نگفتند. اما حقيقتي كه عراقي‌ها نمي‌توانند از آن فرار كنند اين است كه يك ارتش چند صدهزار نفري با يك ملّت 45 ميليوني در حال جنگ مي‌باشد.» به دنبال حملات جديد ايرانيان از كوه‌هاي كردستان و باتلاق‌ها، دولت عراق گفت كه اين "جنگ تكنولوژي" است و نه "جنگ انسان‌ها"، لذا تجهيزات و نه توده‌هاي جنگ‏جو سرانجام به پيروزي خواهد رسيد. اما آمار و نحوة جنگ تاكنون غير از اين بوده است، به همين دليل است كه اين معادله بايد مسكو، واشنگتن و فرانسه را كه ميلياردها دلار به رژيم صدام قرض داده‌اند و همچنين كشورهاي عربي خليج‌فارس را نگران كند. اين احتمال كه عراق نيروي انساني خود را در جنگ از دست بدهد حتي با وجود داوطلبان مصري و اردني كه همراه با عراقي‌ها در جبهه‌ها به جنگ مشغول‏اند و همچنين مشاوران روسي كه اغلب به سفرهاي كوتاه به جبهه‌ها دست مي‌زنند، كاهش پيدا نكرده‏است. در حقيقت اين مشكل با وضعيت اقتصاد عراق گره خورده است. كارخانه‌هاي عراق حدود چهل درصد ظرفيت‏شان كار مي‌كنند. هنگامي كه از سوي ايران حمله‌اي صورت مي‌گيرد و از كارگران براي پر كردن خلأ‌هاي به وجود آمده استفاده مي‌شود، اين توليد به بيست‏درصد مي‌رسد. بيش‏تر مراكز اجرايي بغداد را هم‌اينك زن‌ها اداره مي‌كنند و صنايع همگاني مثل تلفن و برق را مصري‌ها مي‌گردانند. اما مطمئناً چيزي كه جدي‌تر است، چگونگي وضعيت درآمدهاي نفتي عراق است. براي كاستن از بار مالي جنگ، مقامات عراقي شديداً بر روي دو خط لولة نفتي جديد حساب مي‌كنند كه از عربستان مي‌گذرد و حوزة نفتي كركوك در شمال را به خط لولة عربستان كه نفت خام را به درياي سرخ مي‌رساند، متصل مي‌سازد. اولين لوله قرار است در سپتامبر (شهريور) آمادة بهره‌برداري شود و ظرفيت صدور نفت عراق را نيم ميليون بشكه در روز افزايش داده، اما سهم صدور نفت عراق در اوپك تنها 2/1 ميليون بشكه در روز است كه اين كشور يك ميليون بشكة آن را از طريق خط لوله‌اي كه از تركيه مي‌گذرد صادر مي‌كند و 200 هزار بشكه را نيز توسط كاميون‌هاي نفت‌كش به عقبه و تركيه مي‌فرستند. بنابراين، عراق مجبور است براي افزايش سهمية نفت خود در اوپك تلاش كند كه افزايش سهميه عراق به دليل قيمت‌هاي رو به كاهش نفت بايد به كاهش سهميه ديگر اعضا بينجامد. در اين حال، سعودي‌ها و كويتي‌ها كه بيش از همه ضرر مي‌كنند، در صدد كاستن از كمك‌ مالي‌يي هستند كه تاكنون به عراق مي‌نمودند. اين دو رژيم پنج سال پيش هنگامي كه صدام‌حسين جنگ را آغاز كرد، با اشتياق تمام، كمك‌هاي مالي خود را در اختيار حكومت عراق قرار دادند، اما هم اكنون قدرت‌هاي بزرگ‌تري نيز هستند كه مايل به حفظ رژيم صدام مي‌باشند. به واسطة ادامة ترس و تنفري كه در واشنگتن نسبت به ايران حس مي‌شود، حكومت ريگان اكنون با مهرباني بر بغداد مي‌نگرد. سفارت جديد ايالات متحده در بغداد توسعه يافته‏است. ايالات متحده ادعا مي‌كند كه در اين جنگ بي‌طرف است اما همان‏گونه كه يك ديپلمات امريكايي در خاورميانه به آن اشاره كرد: "بي‌طرفي به اين معني نيست كه ما احساس هم‏دردي نداريم." وي سپس در مورد عدم مشروعيت عراق و بي‌ثباتي سياسي حكومت عراق گفت: "عراق از لحاظ حقوق بشر، ليست كاملاً ترسناكي دارد: مخالفان سياسي به جوخه‌هاي اعدام سپرده مي‌شوند؛ ناراضيان شكنجه مي‌شوند؛ متهمين به انتقاد از رژيم، در زندان ابوغريب زنداني مي‌شوند و وادارشان مي‌كنند كه زن‌هاي‏شان را ببينند كه چگونه توسط مردان امنيتي صدام مورد هتك ناموس قرار مي‌گيرند؛ بعضي از زندانيان مجبور به مشاهدة شكنجة فرزندان‏شان شده‌اند." اين رژيمي است كه اكنون امريكا با آن احساس هم‏دردي مي‌كند و اين دليل ديگري است كه چرا امريكا در خاورميانه مورد تنفر بيش‏تري واقع مي‌شود. اما واشنگتن همچنان دوستي رژيم صدام با مسكو را در يكي از عجيب‌ترين اتحادها در خليج]فارس[ نظاره مي‌كند، چرا كه روس‌ها همچنان مايل به حفظ صدام هستند و كاملاً از اين كه امريكا نيز اين چنين است، خشنوداند. اين تجهيزات شوروي است كه عمدتاً ارتش عراق را حفظ نموده و اين اعتبار مالي شوروي است كه براي صدام موشك‌هاي اسكاد مي‌خرد؛ موشك‌هايي كه نواحي مسكوني شهرهاي غربي ايران را مورد حمله قرار مي‌دهد. شوروي‌ها مايل‏اند كه مانع از رشد انقلاب اسلامي ايران بشوند، اما همچنين دلايل ديگري نيز دارند كه در پشت جبهة جديد امريكا بمانند. آن‏ها مي‌دانند هنگامي كه [دو خط لولة جديد نفتي عراق از عربستان به كار افتد، همراه با خطوط ديگري كه از تركيه و اردن مي‌گذرد، بغداد] با سه كشور قوي هوادار غرب در ناحيه مرتبط خواهد شد در اين حالت عراق متوجه خواهد شد كه مي‌تواند بر روي كمك غرب حساب كند و بنابراين توسعة روابط با شوروي چندان جالب نخواهد بود.»[۱۳]

گزارش- 457

از توسعة مناسبات ايران و عربستان و حل تدريجي مشكلات ميان دو كشور، در برخي از محافل و رسانه‌ها چشم‌انداز روشني ترسيم مي‌شود و تأثير چنين امري را تضعيف عراق و تقويت ايران در جنگ به شمار مي‌آورند؛ از جمله نشرية "مسلم ميديا" چاپ لندن، در آخرين شمارة خود، در معادلات جديد سياست و قدرت منطقه، ايران و عربستان را دو محور اصلي و حكومت عراق را رو به انزوا توصيف كرده‏است: «نشانه‌ها حكايت از آن دارد كه ايرانيان آمادگي خود براي انجام مذاكرات صلح، اما نه با صدام‌حسين را به اطلاع سعودالفيصل [وزير خارجه عربستان] رسانده‌اند. ديدار سه روزة وزير خارجة عربستان - سعودالفيصل - حاكي از آن‏ است كه مسائل خليج‌فارس را نمي‌توان بدون مشاركت ايران حل و فصل نمود. زمام‏داران عربستان سعودي و ديگر كشورهاي خليج‌]فارس[ در يك مرحله، ماهانه يك ميليارد دلار جهت حمايت از عراق در جنگ، در اختيار بغداد قرار مي‌دادند؛ اين كمك مالي تا همين اواخر ادامه داشت. اين شش كشور (كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج‌فارس) بودجة سلاح‌هاي خريداري شده توسط صدام‌حسين از غرب به‌ويژه از فرانسه را تضمين كردند. عربستان سعودي در اين كه تا پايان راه با صدام‌حسين باشد‏، ترديد داشت و قريب به يك‏سال پيش عراق به اين مسئله پي برد. اين امر باعث شد كه بغداد در اتحادهاي خود تجديد نظر كند. رفته رفته محور بغداد - امّان - قاهره هويدا گشت كه از قرار معلوم از سوي واشنگتن مورد حمايت قرار دارد. يك چنين محوري رياض را بدون هيچ‏گونه نقشي در اين بحران منطقه‌اي باقي گذارد. ديپلماسي ايران همچنين توانست به سعودي‌ها اطمينان دهد كه ايران بديشان آسيبي وارد نخواهد آورد و نيز اين كه سرنگون شدن صدام ثبات منطقه را به مخاطره نخواهد انداخت.»[۱۴]

گزارش- 458

در جلسة امروز هيئت دولت كه به رياست مهندس "ميرحسين موسوي" نخست‌وزير جمهوري‌اسلامي ايران، تشكيل شد، وضع كنوني اقتصاد كشور مورد بررسي قرار گرفت. در اين جلسه، نخست‌وزير تأكيد كرد كه مي‌توانيم بدون كوچك‌ترين استقراضي، كشور را اداره كنيم. وي با اشاره به درآمدهاي سال‌هاي آخر حكومت گذشته، گفت: «در آن زمان درآمدهاي نفتي و غيرنفتي كشور را كه بايد در اين سال كسب مي‌شد، حدود چهل ميليارد دلار تخمين زده بودند و با ترسيم اين سياست، جو جامعه يك جو امريكايي شديد شده‏بود، زندگي مصرفي به اوج خودش رسيده بود و وابستگي هم از سرمان گذشته بود، ولي اكنون ما احساس مي‌كنيم مي‌توانيم كشور را بدون كوچك‌ترين قرضي و با كم‏تر از نصف اين درآمد، به راحتي اداره كنيم.»[۱۵] از سوي ديگر، مجلة "عربيا" چاپ انگلستان، در آخرين شمارة خود، از دريچة اقتصادي وضعيت ايران را با جهت‌گيري ديگري مورد بحث و بررسي قرار داده‏است. عنوان اين مقاله طرح اين پرسش است كه "آيا آن‏ها (ايران و عراق) مي‌توانند به جنگ ادامه دهند؟" نويسنده در اين مقاله ‌نوشته‏است: با گذشت زمان، جنبه‌هاي اقتصادي اين جنگ چه از ديدگاه كوتاه‏مدت و چه درازمدت براي طرفين مخاصمه بيش از پيش اهميّت مي‌يابد. از جهت كوتاه مدت، سؤال اين‏ است كه چگونه و براي چه مدت دو كشور با درآمد متوسط مي‌توانند منابع مادي خود را جهت ادامة جنگي طولاني و پرخرج، تأمين كنند. در زمينة جنبه‌هاي درازمدت‌تر اقتصاد جنگي، يك سؤال مهم اخلاقي وجود دارد، زيرا كه اين "بار" صرفاً به گردن نسل حاضر نيست: چه نوع اقتصادي جوانان امروز و فرزندان‏شان به ارث خواهند برد؟ اين نسل‌ها در جهاني زندگي خواهند كرد كه ديگر نفت منبع اصلي انرژي نيست و فرصت‌هاي بي‌نظيري كه در حال حاضر وجود دارد، ممكن است هرگز باز نگردند. پاسخ به سؤالات مربوط به جنبه‌هاي كوتاه مدت بسيج جنگي ممكن است در اين حقيقت يافت شود كه دو كشور داراي اقتصاد مبتني‏بر صادرات نفت هستند.» نويسنده در پايان تأكيد كرده‏است: «مشكلات درازمدت دو كشور هنوز در پيش است، حتي ابراز خاتمة جنگ، تلاش اين دو كشور براي بازسازي قطعاً با فشارهاي ارزي خارجي مواجه مي‌گردد.»[۱۶]

گزارش- 459

"طه ياسين رمضان" معاون اول نخست‌وزير حكومت بعث عراق، اعلام كرد كه اين حكومت دو طرح موازي پنج ساله (1986 تا 1990) جهت توسعة اقتصادي عراق در نظر گرفته‏است. در يك طرح فرض بر اين است كه جنگ با ايران به زودي - كم‏تر از دو سال ديگر - پايان خواهد يافت. در طرح ديگر فرض بر اين قرار دارد كه جنگ به مدت نامعلومي ادامه خواهد يافت. طه‌ياسين رمضان كه در مصاحبه‌اي با سرپرست برنامة‌ خاور نزديك مركز مطالعات استراتژيك و بين‌المللي دانشگاه جرج تاون شركت كرده‏بود، ضمن اعلام اين مطلب، گفت در هر يك از دو صورت فوق، عراق در سال 1990 نسبت به نظام رفاه عمومي و وابسته به نفتي كه در سال 1980 با ايران وارد جنگ شد، به ميزان قابل توجهي فرق خواهدكرد و به طرف يك اقتصاد متفاوت و نزديك‌تر به مدل غرب پيش خواهد رفت. نشرية "واشنگتن‌تايمز" در ادامة گزارش خود از اين مصاحبه‌، به نقل از رمضان افزوده است: «هدف عراق اين است كه اقتصادش را از نفت مستقل سازد و در عوض، توليدات صنعتي و كشاورزي خود را منبع عمدة درآمد صادراتي خود قرار دهد و كاملاً خودكفايي كشاورزي را كسب نمايد.»[۱۷] از سوي ديگر، به گزارش خبرگزاري فرانسه از بغداد، عراق و تركيه قراردادي براي افزايش ظرفيت لوله‌هاي نفتي كه از خاك تركيه مي‌گذرد، امضا كرده‏اند. وزير نفت عراق اعلام كرده‏است كه به موجب اين قرارداد، ظرفيت لولة نفتي عراق - تركيه روزانه به يك ميليون و پانصد هزار بشكه نفت خام افزايش خواهد يافت. عراق همچنين قصد دارد دو لولة نفتي، يكي از عربستان سعودي تا بندر ينبع و ديگري از خاك اردن تا بندر عقبه احداث كند.[۱۸] نشرية "ميدل ايست" چاپ لندن نيز نوشته است: «براساس گفتة مقامات بغداد، علي‌رغم مشكلات كاملاً آشكار، اقتصاد عراق تحت كنترل است. يك مقام عراقي اظهار مي‌دارد كه اين پنج سال جنگ، روي اقتصاد هر كشوري اثر مي‌گذارد. وي اضافه مي‌كند كه "ما به اقتصادمان به‌ويژه با خط لوله‌هايي كه از طريق تركيه و عربستان سعودي كشيده‌ايم، اطمينان بسيار داريم.»[۱۹]

گزارش- 460

روزنامة امريكايي "نيويورك تايمز" امروز در گزارشي دربارة سرنوشت امريكاييان گروگان در لبنان، نوشته است كه ربايندگان شديداً تحت نفوذ ايران قرار دارند و خواستة آنان به آزادي زندانيان شيعه در كويت مرتبط است. در اين گزارش همچنين آمده‏است: «گفته مي‌شود اكثر هفت گروگان امريكايي كه در لبنان نگه داشته شده‌اند، توسط يك خانوادة مسلمان شيعه كه خواهان آزاد شدن يكي از بستگان زنداني خود در كويت هستند، بازداشت شده‌اند.» اين روزنامه هويت خانواده را "موسوي" مقيم بعلبك واقع در بقاع در شرق لبنان، معرفي كرده و افزوده است: «خانوادة مذكور از فعالين عمدة جنبش بنيادگراي اسلامي كه شديداً تحت نفوذ ايران است، مي‌باشند. قوم و خويش زنداني آن‏ها يكي از هفده نفري است كه به بمب‌گذاري با كاميون در سفارت‌خانه‌هاي امريكا و فرانسه در 1983 در كويت، متهم‌اند.» براساس اين گزارش: «بمب‌گذاري‌هاي در كويت به وسيلة گروه " الدعوه" كه يك گروه شيعه بنيادگراي عراقي برخوردار از حمايت ايران است، انجام گرفته‏است. هفده نفر كه سه نفر آن‏ها لبناني هستند، متهم به انجام اين حمله در مارس 1984 هستند و سه نفر آن‏ها به مرگ محكوم شده‌اند. كويت محكوميت‌هاي مرگ را اجرا نكرده‏است، ولي از آزاد كردن آنان نيز خودداري كرده‏است. مرتكبين چند عمل تروريستي، از جمله ربودن يك هواپيماي كويتي در دسامبر گذشته، كه در جريان آن دو امريكايي كشته شدند، خواستار آزادي افراد زنداني در كويت شده‌اند.» نيويورك تايمز سپس نوشته‏است: «"پگي‌ساي" خواهر "تري اندرسون" گروگان امريكايي، اظهار داشت كه "رابرت اوكلي" يكي از كارشناسان وزارت امورخارجه، در مورد تروريزم به او گفته است كه دولت از محل گروگان‌ها اطلاعي ندارد. چند نفر ديگر از بستگان گروگان‌ها در واشنگتن هنگام شهادت در برابر يك هيئت از كنگره، گفتند كه زندانيان كويتي كليد آزادي گروگان‌ها هستند. آن‏ها (بستگان) همچنين شكوه كردند كه توجهي كه به موضوع 39 گروگان هواپيماي تي.دبليو.اي. شد، در مورد آزادي هفت گروگان ديگر در لبنان، به عمل نيامده‏است.»[۲۰] روزنامة "واشنگتن پست" نيز گزارشي در اين‌باره نوشته است. طبق اين گزارش، "شيخ محمدحسين فضل‌الله" رهبر روحاني حزب بنيادگراي حزب‌الله، در مصاحبه‌ با اين روزنامه دربارة آزادي گروگان‌ها - كه برخي از آن‏ها از هجده ماه پيش زنداني هستند، گفته است: «با تمام توانم دست‏يابي به آزادي خبرنگار امريكايي گزارش‏گر خبرگزاري آسوشيتدپرس، به نام "تري‌اندرسون" و "كوفمن" كه يهودي است، بدون دست‏يابي به نتيجة مثبتي مداخله كرده‌ام ليكن گمان مي‌كنم كه امكان نيل به يك راه حل مثبت را دارا باشيم. اين مسئله مبهم‌تر از آن است كه به نظر مي‌آيد.» "غسان سييليني" يكي از رهبران جنبش شيعه امل به رهبري نبيه‌بري، در مصاحبه‌اي جداگانه با واشنگتن‏پست اعلام كرده كه همة گروگان‌ها را يك گروه، زنداني كرده‏است. وي از فاش ساختن هويت اين گروه خودداري كرده‏است. واشنگتن‌پست افزوده است: «جنبش مخفي جهاد اسلامي مسئوليت ربودن دست كم شش تن از هفت گروگان امريكايي را بر عهده گرفته‏است. به گفتة سييليني، "گروهي كه گروگان‌ها را در اختيار دارند تحت نفوذ سوريه مي‌باشند. سوري‌ها مي‌توانند نقش مهمي را در اين امر ايفا نمايند، ليكن نمي‌توانند از قدرت استفاده كنند زيرا در صورت مبادرت به زور، اين نكته به مرگ گروگان‌ها منجر مي‌شود و نفرت از امريكا‌يي‌ها، سوري‌ها و ما (امل) نيز تشديد خواهد شد."»[۲۱]

گزارش- 461

سمينار چهار روزة " اثرات ناسيوناليسم در اسلام" با شركت جمعي از طلاب و مدرسان كشورهاي اسلامي با سخنان "كليم صديقي" مديركل " انستيتوي اسلام" امروز در لندن گشايش يافت. از ايران نيز دو تن در اين سمينار شركت كرده‌اند. راديو بي.‌بي‌.سي. دربارة اين سمينار گزارش داد: «در اين سمينار كه توسط انستيتوي اسلام در شهر لندن برگزار شده‏است، طلاب و مدرسين اسلامي از كشورهاي مختلف مسلمان من‏جمله هندوستان، پاكستان، بنگلادش، مصر، سنگال، مالزي شركت جستند. يك معاون وزير كابينه و يك روحاني نيز نمايندگي ايران را دارند. "محمد غيور" يكي از نويسندگان بي.‌بي.‌سي. كه در مراسم گشايش سمينار شركت جسته، مي‌گويد كه تم سمينار مذكور در نطق افتتاحيه آن توسط دكتر كليم صديقي مديركل انستيتوي اسلام، عنوان شد كه همواره انقلاب اسلامي ايران را تحسين كرده‏است. وي در بياناتش ناسيوناليزم را به‌عنوان بزرگ‏ترين دشمن دنياي امروز توصيف كرده و گفت كه براي به‌وجود آمدن يك حكومت جهاني اسلامي، هيولاي ناسيوناليزم بايد نابود شود. برخلاف اعتقاد گسترده‌اي كه مي‌گويد "ناسيوناليزم نيروي رانندة تلاش‌هاي استقلال‏طلبانة كشورهاي جهان سوم است"، دكتر صديقي مي‌گويد كه غرب با تزريق زهر ناسيوناليزم به كشورهاي مختلف، آن‏ها را تحت سلطة خود مي‌گيرد. وي مدعي شد كه كشورهاي غربي كلية نهادهاي سنتي جوامع اسلامي را به خاطر بلندپروازي‌هاي استثمارطلبانة خود، نابود كردند. دكتر صديقي افزود كه كشورهايي كه مرزهايي براي خود قائل‏اند موجب شكست و عدم يك‏پارچگي قدرت سياسي اسلام مي‌شوند. راه‌چاره‌اي كه وي پيشنهاد كرده است آن است كه جنبشي اسلامي براي ايجاد يك كشور واحد اسلامي تحت نظارت يك امام يا خليفه به وجود آيد. وي گفت كه انقلاب اسلامي ايران نشان دهندة راهي بوده‏است كه بايد توسط هر مسلمان چه شيعه و چه سني پيموده شود. وي به اين نكته اشاره نكرد كه امام خميني بايد رهبر روحاني جامعة فراگير اسلامي شود، اما گفت كه ايران بايد به‌عنوان رهبر جنبش جهاني اسلام تلقي شود. در مورد بيانات دكتر صديقي بحث‌هايي در گرفت اما كسي با آن به مخالفت برنخواست. به نظر مي‌رسد كه كلية شركت‌كنندگان در سمينار با وي اتفاق نظر كامل دارند. در اين سمينار معاون وزير آموزش و پرورش ايران در مورد نظر قرآن در مورد ناسيوناليزم بياناتي ايراد داشت و آيت‌الله "جعفر سبحاني" ناسيوناليزم را از ديد قرآن و تسنن مورد بررسي قرار داد. هر دو سخن‏ران سعي كردند اين نكته را از نظر مذهبي توجيه كنند كه ناسيوناليزم عامل شكاف در ميان جامعة مسلمانان است.»[۲۲]  ضميمة گزارش458: مقايسه اقتصاد جنگي ايران و عراق در نشريه "عربيا" آنچه در متن آمد، بخشي از يك گزارش مفصل تحقيقي مندرج در اين شمارة نشرية "عربيا" مي‌باشد كه در آن جنبه‌هاي مهمي از اقتصاد جنگي ايران و عراق مورد بحث قرار گرفته‏است. بخش‌هاي ديگري از اين مقايسه كه در واقع يك بررسي تطبيقي از اقتصاد جنگي دو كشور است، در اين ضميمه ارائه مي‌شود. در اين مقاله آمده‏است: «پاسخ به سؤالات مربوط به جنبه‌هاي كوتاه مدت بسيج جنگي، ممكن است در اين حقيقت يافت شود كه هر دو كشور داراي اقتصاد مبتني بر صادرات نفتي هستند. اين مسئله مهم و حساس است و بدان معني است كه دو كشور مي‌توانند مقادير زيادي از منابع، نيروي كار و سرمايه را از اقتصاد داخلي منحرف كنند بي‌آن‏كه بر اين منبع مهم تأمين ارز و درآمدهاي خارجي، تأثير گذارد. ليكن با وجود آن‏كه اين امر پاسخ مختصري به سؤالات مطرح شده در زمينة توانايي بهره‌گيري از منابع در هر دو كشور مي‌دهد، يك اختلاف مهم بين دو كشور از نظر پنهان مي‌شود و آن شدت نسبي بسيج سياسي است.» مقاله سپس به مشكل عراق در مشروع جلوه دادن يك جنگ طولاني و پر خرج و نيز ضرورت حفظ سطح زندگي مردمش تا حصول پيروزي، پرداخته‏است: «دولت عراق مجبور است به نحوي عمل كند كه انگار ابداً جنگي وجود ندارد. اين انكار و تكذيب‌ها در مورد ضايعات خسارات و اغراق بغداد در حصول به پيروزي‌ها، ماهيت تبليغات جنگي عراق را روشن مي‌سازد. هزينة اقتصادي اين وضعيت سياسي بسيار گزاف بوده‏است. اقتصاد عراق قبل از جنگ، بدون هيچ‌گونه بدهي خارجي و در عين حال از ميزان رشد معقول اقتصادي برخوردار بود، در حالي كه پس از جنگ، موازنة تجارت بازرگاني از 12 ميليارد دلار مازاد در سال 1982، به 7 ميليارد دلار كسري در سال 1983 كاهش يافته است، لذا در اواخر سال 1982 دولت عراق رسماً تمام پروژه‌ها را به جز آن‏هايي كه براي جنگ اساسي و ضروري است، لغو كرد، حتي پس از آن، اقتصاد عراق نتوانست بدون توسل به راه‌هاي متعدد خارجي، دوام بياورد.» نويسنده سپس به كمك‌هاي فراواني كه كشورهاي عرب صادركنندة نفت و شركاي اصلي بازرگاني خارجي به صورت اعتبار به عراق رسانده‏اند و نيز اين‌كه اين اعتبارات به 20 ميليارد دلار در سال‌هاي81 - 1980 و حدود 10 ميليارد تا 15 ميليارد دلار به‌طور سالانه از اين تاريخ به بعد بالغ شده‏است، اشاره كرده و افزوده است: «طبق برآورد روزنامة "فايننشال تايمز" انگليس، كل دوسوم‏ آن به صورت وام از كشورهاي همساية صادركنندة نفت به‌خاطر فروش نفت توسط اين كشورها از جانب عراق است. بدهي بازرگاني عراق حدود ده ميليارد دلار تخمين زده شده‏است. دولت عراق مجبور گرديده تا از بعضي اعتبار دهندگان مجدداً خواستار تجديد مهلت ديوني كه در سال 1983 به سر رسيده و تا سال 1985 به تعويق افكنده شده‏بود، گردد.» مجلة عربيا سپس دربارة افزايش فشارهاي مالي ناشي از جنگ شهرها، ‌نوشته است: «افزايش فشارهاي مالي و خشم دولت عراق، در موج بمباران‌هاي اخير مناطق مسكوني جهت رسيدن به خاتمة فوري جنگ، منعكس شده‏است. عراق تنها تا زماني مي‌تواند به جنگ ادامه دهد كه اعتبار دهندگانش حاضر به قسط‌بندي مجدد ديون فعلي و گشايش اعتبارات تازه تا حدود 15 ميليارد دلار در سال 1985 شوند، ليكن وضعيت نامساعد بازار نفت كنوني، منابع مالي اعتبار دهندگان اصلي عراق را مي‌تواند به نحو چشم‏گيري تحت فشار قرار دهد. وام دهندگان ديگر كه عمدتاً از شركاي اروپايي بازرگاني خارجي عراق هستند، قبلاً با گشايش اعتبار براي عراق در سال 1985 به اين اميد موافقت كردند كه فشارهاي اقتصادي اين كشور تا پايان سال با آغاز كار يك خط لولة جديد كه به خط لولة نفت عربستان سعودي بپيوندد، رفع خواهد شد[...].» مجلة عربيا در بررسي وضعيت اقتصادي عراق، به وضعيت ناپايدار بازار نفت و نيز كاهش ارزش دلار - كه همه آن را پيش‌بيني مي‌كنند و حتي مي‌تواند فشار مالي اقتصادي صادرات نفتي را وخيم‌تر سازد - اشاره ‌كرده و آن را در مورد ايران نيز صادق دانسته، اما افزوده است: «ليكن تأمين اقتصادي جنگ در ايران توسط عوامل سياسي تضمين مي‌گردد كه در صحنة عراق وجود ندارد. بسيج سياسي براي جنگ در ايران بر اين نظر استوار است كه جنگ براي دفاع از انقلاب عليه تجاوزات خارجي ادامه مي‌يابد. رژيم اسلامي ايران از اين‌رو توانسته بر حس ايثار و ثبات ملّت بعد از انقلاب اتكا كند. اين رژيم مجبور به توجيه مصائب خود در جنگ نبوده و خرابي كه براي كشور به بار آورده را ناديده نگرفته است، بلعكس تبليغات گسترده در مورد اين خرابي‌ها، وسيلة اصلي جهت حفظ وحدت ملّت در حمايت از جنگ شده‏است. اين وضعيت تأثير به سزايي بر توانايي دولت ايران جهت تأمين هزينة جنگ داشته‏است. علي‌رغم مشكلات مشابه عراق در مورد منابع حاصل از صادرات نفت، دولت ايران توانسته است مخارج جنگ را بدون افزايش ديون خارجي تأمين كند. همانند عراق طرح‌هاي جديد سرمايه‌گذاري متوقف شده‌اند. طرح پنج‏سالة اول دولت اسلامي به خاطر فقدان سرمايه معوق گرديده‏است. گرچه تأثيرات عمراني درازمدت مشابه عراق است. ايران جهت تأمين مخارج جنگ، يك كاهش اساسي در سطح زندگي را پذيرفته است [...] با اين ترتيب، جنگ بدون نياز به وام خارجي، تأمين مي‌شود. به علاوه تاكنون هزينة جنگ در ايران از لحاظ ارز خارجي زياد گزاف نبوده زيرا كه در واقع اين كشور از سلاح‌هاي بسيار پيچيدة نظامي استفاده نكرده‏است؛ اين كشور متكي بر عوامل انساني در جنگ بوده‏است و اين جنبة ديگري است كه حاكي از حركت سياسي مردم بعد از انقلاب مي‌باشد.» نويسندة مجلة عربيا در پايان به فشارهاي ارزي كه اخيراً گريبان‏گير دولت موسوي شده‏است، اشاره ‌كرده و افزوده است: «علي‌رغم اين شرايط مساعد سياسي و اقتصادي حتي ايران اخيراً فشارهاي ارز خارجي را احساس مي‌كند. بودجة‏تورم‏زداي سال مالي 86 - 1985 تنها يك نشانة فشارهاي اقتصادي است كه اقتصاد جنگي بر دولت "موسوي" نخست‌وزير ايران، وارد مي‌سازد.»[۲۳]



منابع و مآخذ روزشمار 1364/05/09

  1. روزنامة كيهان، 10/5/1364، ص3.
  2. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، شمارة 134، (10/5/1364)، ص 8 ، باختران - خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، 9/5/1364.
  3. همان.
  4. همان، ص32.
  5. همان، ص11.
  6. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشرية "گزارش ويژه"، شمارة 135 (11/5/1364)، ص9.
  7. سند شماره‌ 238524، واحد سياسي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، بولتن "گزارش"، شماره 6، 15/5/64 ص7.
  8. مأخذ 2، ص 39، راديو مسقط، 9/5/1364.
  9. سند شماره 226063 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: اسناد سياسي، 29/5/1364، ص14.
  10. همان.
  11. مأخذ 7، صص 18 و 19، لندن - خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، 10/5/1364.
  12. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشرية "گزارش‌هاي ويژه‌"، شمارة 76 (14/3/1364)، صص 35 و 36، راديو بي.‌بي.‌سي.، 13/3/1364.
  13. روزنامة جمهوري‌اسلامي، 22/7/1364، ص 8 ، روزنامة "تايمز"، چاپ لندن، شمارة 31 ژوئيه 1985 (9/5/1364).
  14. اداره كل‌ مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي وزارت ارشاد اسلامي، بولتن "بررسي مطبوعات جهان"، شمارة 881 (12/5/1364)، ص6، نشريه "مسلم ميديا"، چاپ لندن، ژوئيه 1985 (منتهي به 9/5/1364)، به قلم يك خبرنگار در بحرين.
  15. مأخذ1، ص 1.
  16. اداره كل مطبوعات و رسانه‌‌هاي خارجي وزارت ارشاد اسلامي، بولتن "بررسي مطبوعات جهان"، شمارة 885 (16/5/1364)، صص 10 تا 13، به نقل از نشرية "عربيا"، چاپ انگلستان.
  17. مأخذ 2، ص 15، واشنگتن - خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، 9/5/1364.
  18. روزنامة اطلاعات، 10/5/1364، ص آخر.
  19. اداره كل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي وزارت ارشاد اسلامي بولتن مطبوعات جهان، شماره 855 (10/5/1364)، ص 8 ، به نقل از نشرية "ميدل ايست"، چاپ لندن.
  20. مأخذ 2، صص 12 تا 14، واشنگتن - خبرگزاري آلمان‌غربي، 9/5/1364.
  21. مأخذ 2، صص 16 و 17، واشنگتن - خبرگزاري فرانسه، 9/5/1364.
  22. مأخذ 6، صص 37 و 38، راديو بي.‌بي.‌سي.، 10/5/1364.
  23. مأخذ 16، صص 10 تا 13، نشرية "عربيا"، چاپ انگلستان، تيرماه 1364.