1361.05.12
روزشمار جنگ سال 1361 1361.05.12 | |
---|---|
نامهای دیگر | دوازده مرداد |
تاریخ شمسی | 1361.05.12 |
تاریخ میلادی | 3 اوت 1982 |
تاریخ قمری | 13 شوال 1402 |
گزارش- 569
سرانجام تصميم نهايي و قطعي درباره چگونگي ادامه كار در منطقه عملياتي رمضان، به قرارگاههاي تابع ابلاغ گرديد. در جلسه نسبتاً كوتاهي كه در نخستين ساعت بامداد امروز تشكيل شد، (دقايقي به يك بعد از نيمه شب گذشته) ضمن مرور و جمعبندي آخرين نظرهاي ارائه شده طي جلسه شب گذشته، تصميم نهايي اخذ گرديد و قرار شد محسن رضايي صبح راهي تهران شود و دستورهاي مربوط به عمليات را صياد شيرازي و رحيم صفوي ابلاغ كنند و چند ساعت پس ازآن، صيادشيرازي نيز به تهران برود. همچنين قرار شد محسن رضايي به اتفاق علي شمخاني و صيادشيرازي به اتفاق سرهنگ جمالي در ساعت 17 امروز در تهران جلسه مقدماتي و هماهنگي براي حضور در جلسه شب هنگام شوراي عالي دفاع را برگزار كنند. نيز قرار شد كه شنبه هفته آينده در ساعت 17 مجدداً جلسه ادامه پيگيريهاي عمليات، در همين قرارگاه كربلا تشكيل شود و تا آن زمان، قرارگاههاي چهارگانه تابعه، طبق وظيفه محوله انجام دادن اموري چون شناسايي، آموزش و … بپردازند. درباره برخي جزئيات طرح مانور، به خصوص جزئيات عبور از پلهاي روي كانال يا از داخل آب كانال و احتمالات مختلف تحركات دشمن و خودي نيز بحث و بررسي شد و حضار (محسن رضايي، صيادشيرازي، رحيم صفوي، غلامعلي رشيد و حسن باقري، و عزيز جعفري) آخرين نظرهاي خود را درباره اين جزئيات مطرح كردند.[۱] امروز از حدود ساعت 8 صبح نيز نزديك به دو ساعت گفتوگو و مباحثه و تحليل بين فرماندهان قرارگاه كربلا (همان اعضاي جلسه خصوصي فرماندهان اين قرارگاه كه روزهاي قبل تشكيل ميشد به جز محسن رضايي) درباره طرح مذكور انجام شد و طرح براي تشريح در جلسه ابلاغ، آمادهتر گرديد.[۲] جلسه ابلاغ تصميمات فرماندهي مشترك (سپاه و ارتش) قرارگاه كربلا حدود ساعت 10 صبح با شركت فرماندهان سپاهي و ارتشي قرارگاه كربلا و نيز فرماندهان سپاهي و ارتشي قرارگاههاي (لشكرها) فتح، نصر، فجر و قدس تشكيل شد. در اين جلسه صيادشيرازي ضمن ارائه گزارشي نسبتاً مفصل از سابقه عمليات و چگونگي روند تحولات عملياتي در اين منطقه و توصيف تدابير و امكانات و مقدورات و نتايج حاصله، به توضيح آخرين طرح مانور و تصميمات مربوطه به آن پرداخت و از جمله گفت: «ما در شروع عمليات رمضان، عملياتي در خور جمهوري اسلامي آغاز كرديم، خيلي جالب بود، عمق عمليات ما و پيشروي ما، آن حركت اولي، دشمن را كاملاً متزلزل كرد، طوري كه صدام داشت استمداد ميكرد براي اينكه "بصره را دارند ميگيرند،" اما بعد از آن كم كم عملياتمان ضعيف شد. رزمندگان ما با تمام وجودشان جنگيدند و رزم كردند، ولي هر چه زمان جلو ميرفت كارمان محدودتر ميشد، در آخر ديگر طوري شده بود كه پيشنهادها روي 2 مثلث دور ميزد. اين نشانگر اين بود كه ما همچنان استقامت داريم براي جنگ و ميخواهيم ادامه بدهيم، ولي توان ما و آن امكاناتي كه داشتيم جوابگوي آن حركتي كه بايد به هدف برسد، نيست. هدف چي بود؟ ما بصره را بايد تأمين ميكرديم، ما به ساحل شطالعرب بايد ميرسيديم، ما بايستي نيروهاي دشمن را در اينجا منهدم ميكرديم يا اقلاً فرار ميكردند. با اين ترتيب با بررسيهايي كه به عمل آمد، بالاخره قرارگاه كربلا مصمم شد يك وقفه فشرده با زمان فشرده در عمليات بگذارد، ولي يك طرح كلي و جامع را دنبال بكند، كه ضمن اينكه طرحش براي اجراي عمليات آماده ميشود، همزمان، توانش هم آماده بشود. زمان وقفه ظاهرش براي ما زياد است، ولي در وقت فشردهاش خيلي كار زيادي دارد. زمان را از امروز حساب كنيد، حتي خود امروز هم حساب شده، 15 روز حساب كرديم، 15 روز وقفه گذاشتيم در عمليات براي انجام تمام كارهايي كه لازم هست. در اين 15 روز ما اقلاً 3 جلسه عمومي خواهيم داشت كه اولين جلسه روز شنبه آينده ساعت 5 بعدازظهر در همين جا خواهد بود و با همين تركيب كه دنبال طرح كلي ـ كه الآن ارائه ميشود ـ ميرويم ببينيم شما چهكار كرديد و چه نتيجهاي بهدست آورديد. طرح كلي قرارگاه كربلا به صورت كاملاً كلي است، يعني همين جا نبايستي وارد جزئياتش شد و تنها سؤالهايي كه مأموريت را يك مقدار روشنتر ميكند، مطرح بشود، بعد بقيهاش را بايد برويم فكر كنيم براساس تقسيم كار براي روز شنبه كه انشاءالله ميخواهيم هماهنگي كنيم. فعلاً امروز طرح كلي قرارگاه كربلا به اين ترتيب است: هدف: گرفتن بصره. نيروهاي شركت كننده در اين عمليات: قرارگاههاي نصر، فجر و فتح. سه قرارگاه بايستي با قدرت عمل بكنند و سرعت عمل خيلي مطرح است كه اگر يك موقع با سرعت عمل انجام نشود، ممكن است حركت كاملاً لغو بشود.» فرمانده نيروي زميني در ادامه سخنان خود به توضيح بيشتر پرداخت: «ما با بررسياي كه كرديم و با آن تجربهاي كه از قبل داشتيم، ديديم كه اين محور كه از همين حسينيه ميگيرد ميآيد به طرف بصره، نزديكترين راه به بصره است. اين را قرارگاه كربلا به عنوان محور پيشروياش انتخاب كرده است، در اين محور پيشروي، يك قرارگاه را مسئول ايجاد عبور كرده [يعني] قرارگاه فتح و يك قرارگاه را مسئول تأمين جناح (راست) قرارگاه فتح كرده [كه] قرارگاه فجر [است]. البته ما روزي كه دستور جزء به جزء دقيقاً نوشته شود، ما جابهجايي اصلاً نخواهيم داشت. بلكه هر منطقه مال هر قرارگاه هست كه الآن هست و هر كسي در آن منطقه كار دارد و مثلاً بخواهد برود شناسايي كند، ميرود اجازه ميگيرد از آن قرارگاه و كارش را انجام ميدهد. در اين طرح كلي، اين جادهاي كه ميبينيد (جادهاي كه از پاسگاه زيد به سمت شمال كانال ماهي ميرود) جناح راست و آب گرفتگي هم جناح چپ فتح است. فتح مسئول ايجاد اين معبر در حداقل زمان و مسئول عبور از كانال ماهي، باز هم در حداقل زمان خواهد بود و نيز مسئول ايجاد سرپلي است كه نصر بتواند از پشت به طرف منطقه خودش برود. همزمان با اين عمل، قرارگاه فجر از پاسگاه زيد به موازات همين محور حسينيه بهطرف بصره، مسئول ايجاد تأمين و خاكريز زدن او به طرف شمال و نگهداشتن اين محور است. اين محور پيشروي تا موقعي نياز است كه اينجا [عبور نصر از فتح و پيشروي به سمت جنوب و باز شدن استحكامات دشمن در شلمچه از پشت و عملاً باز شدن معبر اصلي به سمت تنومه و بصره] كارش تمام بشود، وقتي تمام شد، به فرض اينها را نداشته باشيم، مهم نيست. خب پس بنابراين نصر بايستي بررسيهايش را بكند كه با حداقل فاصله زماني پشت سر فتح كه عبور از كانال ميكند و ميآيد سر پل ميگيرد، بتواند وارد بشود و كارش را شروع كند و روي اين اصل نصر سرمايهگذاري بكند از پشت كه بيشتر پياده هست تا تانك و چون از پشت عمل ميكند، اگر با سرعت بتواند همان سنگرهاي پشتي را از بين ببرد، اين دشمن سرنوشتاش به اسارت خواهد كشيد. فتح بايد برود دنبال برنامهريزي روي عبور از كانال و بايد با ابتكاراتي كه ميتواند الآن فكرش را بكند، مثلاً عبور از اين پل چگونه باشد، چگونه امكانات مهندسي بهكار گرفته بشود مثل كمپرسي ـ كه بتواند در فرصتي كه ايجاد ميكند، بتواند علاوه بر پل موجود، پل ديگر هم درست كند يا از قايقهايي كه براي عبور از اين كانال مناسب هستند، استفاده كند يا با هوانيروز مشورت بكند و نيرويي را بتواند در حد يك گردان اقلاً، اينطرف كانال پياده كند كه تمام اينها دست به دست هم بدهند و به ما تضمين بدهند براي عبور از كانال. خود به خود قرارگاه كربلا مسئول است كه روي زمانهاي كنترل عمليات كار بكند كه مبادا وقت براي ادامه عمليات تنگ باشد و با مشكل مواجه شويم كه اگر به موقع نرسيدند، يعني اصلاً عمليات وضعش خراب است. ببينيد چقدر وقت لازم هست كه ايجاد معبر بكند و سرپل را اشغال بكند و آماده بشود كه نصر برود و بعد نصر بايد با چه سرعتي عبور كند و خودش را به اينجا برساند و حتي از روز هم استفاده كند براي ادامه تك، همان طور كه در خرمشهر در روز استفاده شد. ما مواضعي كه در خرمشهر داشتيم، نتوانستيم از بين ببريم مگر اينكه از پشت كارش تمام شد. اين هم عين همان است؛ اين موانع از اينجا [جبهه شلمچه] قابل شكافتن نخواهد بود، ولي از اين طرف [حركت از پشت كانال ماهي به سمت پشت موانع دشمن] ميسر خواهد بود. در اين چند روزه بايد روي شناساييها و يك مقدار روي طرح مانور، روي ابتكاراتي كه بايد بهخرج بدهيم تا مأموريت بر مبنايش انجام بشود، روي قرارگاهها و روي استعداد نيروها و كيفيت نيروها كاملاً كار بشود كه روز شنبه تشريف ميآوريد اينجا ما بدانيم كه شما در مقابل انجام اين مأموريت چه مقدوراتي داريد و چه محدوديتهايي داريد و چه پيشنهادي را ميكنيد. در هر 3 الي 5 روز يك عكس خيلي خوب خواهيم داشت. گفتيم كه براي روز شنبه ما صبح بايد عكس تفسير شده و مشخص از منطقه داشته باشيم كه ضمن اينكه به قرارگاهها ميدهيم، خودمان هم بتوانيم رويش كار كنيم. اين احتمال هم وجود دارد كه يك موقعي اين آب تا اينجا آمده باشد [محدوده بين كانال ماهي تا خط خودي]، ديگر اين عمليات در اينجا ناقص ميماند، بايد برويم از يك روش ديگر استفاده كنيم يا دنبال يك طرح ديگر برويم كه همان جا باز رويش كار ميكنيم و ابلاغ ميكنيم. آنچه كه مسلم است، با اين حساسيت زمان و حالت جنگ، ما بايستي فقط توان بهدست بياوريم به ياري خدا قابليت انعطاف داشته باشيم كه به روش ديگر و از جاي ديگر كار بكنيم، ولي توانها را حفظ كنيم. اين دفعه توان را حفظ ميكنيم كه هر كاري ميكنيم همان اول انجام بدهيم. پس مأموريت كلي قرارگاهها اين است كه انشاءالله اين دفعه از كوتاهترين راه به بصره برسيم. براي انجام اين مأموريت، 3 قرارگاه فجر، نصر و فتح مأموريت پيدا ميكنند كه اين عمليات را انجام بدهند. كار فتح ـ كه از همه در اينجا حساستر است. و حتي تعيين كننده سرنوشت عمليات است ـ اين ميباشد كه در اين محدوده جناح راست جاده حسينيه به طرف بصره، جناح چپ آبگرفتگي، با سرعت ايجاد معبر كند، خودش را به كانال برساند در مرحله 1 كه در يك زمان محدودي بايد انجام بشود. مرحله 2 انشاءالله بتواند عبور از رودخانه [كانال ماهي] كند و كاملاً ساحل دور را تأمين كند. مرحله 3، گسترش سرپل بدهد. پشت سر قرارگاه فتح، بدون هيچ وقفه در زمان، قرارگاه نصر بايد عبور از اين كانال بكند و از سرپل فتح بگذرد و تك خود را به طرف جنوب شرقي و شرق ادامه بدهد براي انهدام نيرو. قرارگاه فجر هم بايستي هم به صورت پاكسازي كه ميكند، هم با ايجاد خاكريز، تأمين اين معبر را از جناح راست برقرار كند و اين معبر را تا موقعي كه اين معبر [جنوب كانال ماهي و آبگرفتگي] باز بشود، كاملاً حفظ كند. اما قرارگاه قدس، با بررسي كه ديروز به عمل آمد از منطقه و برادر رضايي و اينها رفتند شناسايي كردند، به نظر رسيد كه ما بايستي حتماً يك مقدار روي منطقه قدس سرمايهگذاري كنيم. از امروز تا 15 روز ديگر كه وقت داريم، قرارگاه قدس اولاً موظف است خودش را دائماً به دشمن نزديك كند؛ ثانياً تا روز شنبه حداكثر اطلاعاتش را از شناساييهايي كه انجام داده و از شناسايي كه از هور بايد داشته باشد از موانع اينجا و احتمالاً معابري كه ميشود باز كرد و احتمال دارد باز كنيم، ارائه كند و در كنار اين، طرحي كه به نظرشان برسد، بدهند تا ما دشمن را فقط از يك قسمت مشغول نكنيم، مثلاً يك طرح محدودي در آن بالا انجام بدهيم. پيشبيني شده كه حتي به اندازه 2 گردان، 2 گردان ورزيده از ارتش و سپاه بتوانيم هليبرد بكنند در اينجا [عقبه دشمن در نشوه] و از اينجا فشار بياورند به وسيله قدس و از دو طرف بتوانند يك راهي را درست كنند كه اين هم خودش قابل بررسي است. اين، برنامه كلي است. خب من اگر مطالبي را نگفتم، برادر رحيم، شما بفرماييد.» رحيم صفوي نيز توضيحاتي افزود و بعضي از حاضران سؤالاتي كلي مطرح كردند و جلسه حدود ساعت 11 خاتمه يافت.[۳] بعدازظهر امروز نيز جلسه ديگري در قرارگاه كربلا برگزار شد كه فقط فرماندهان سپاه از قرارگاه كربلا و قرارگاههاي چهارگانه در آن شركت داشتند. از فرماندهان تيپ، فقط ابراهيم همت (فرمانده لشكر رسولالله) با تأخير به جمع حاضر در جلسه پيوست. به تناسب خصلت ويژه سپاهيان، مسائل با صراحت خاصي در اين گونه جلسات مطرح ميشود كه شايد اگر در حضور ديگر نظاميان طرح شود، نشانه يأس و تمرد و يا امور نادرست ديگر پنداشته شود. مسئوليت اين جلسه در غيبت محسن رضايي ـ كه به تهران رفته بود ـ (طبق معمول) با رحيم صفوي بود. وي در شروع مقدم بر بعضي مسائل تشكيلاتي، دو مسئله راجمع به عمليات مطرح كرد: «يكي اينكه اين طرح عملياتي كه گفته شد، رويش يك مقدار بيشتر بحث شود، براي اينكه نقاطي كه ممكن است باز ما با مشكل برخورد كنيم را كار كنيم يعني بياييم تكه به تكه بررسي بكنيم و تيپ به تيپ بررسي بكنيم ببينيم با توجه به همه اين مشكلاتي كه تا به حال بوده و باز توي اين منطقه با مشكلاتي روبهرو هستيم، چه بايد كرد. اين بحث اولمان است. بحث دوممان اين است كه بدون اينكه خودمان سست بشويم و بدون اينكه منتقل بكنيم به ديگران، بياييم و فكر كنيم تا 15 روز آينده دشمن اين منطقه را آب مياندازد و اين راهكار بسته ميشود، از همين الآن بياييم يك طرح ثانوي داشته باشيم. دشمن همين طور كه اطلاع داريد آب باز كرده و آب دارد جلو ميآيد، ميآيد به طرف پاسگاه زيد، فشار آب هم زياد است. البته بچههاي ما هم دارند تلاش ميكنند كانال بزنند و آب را تخليه كنند، ولي حالا آنجا هم جلوش را بگيرند، از آن بالاتر ميتواند كانال را باز كند. بياييم يك طرح ثانوي از همين الآن فكر بكنيم، آماده بكنيم كه اگر خداي نكرده اين طرح بسته شده ما باز گير نكنيم و بگوييم خب ديگر اين راهكار هم بسته شده، چه بكنيم؟ با توجه به اينكه تا آن موقع خب عكس هوايي ميگيرند، بچهها شناسايي ميكنند و مسائل مشخص ميشود، اين دو مورد عمليات، دو تا مورد درباره مسائل ديگر هم هست كه …»[۴] اين آغاز يك دوره بحثهاي حاد و تحليلهاي صريح از وضعيت كنوني نيرو و امكانات و مشكلات بود. بعضي ـ نظير ردانيپور ـ بسيار خوشبينانه بحث ميكردند اما غالباً مشكلات را عمدهتر از آن ميديدند كه بتوان بر آن فائق آمد. نمونهاي از مباحث مطرح شده، مباحثهاي است كه بين حسن باقري و رحيم صفوي و بهخصوص با غلامعلي رشيد انجام گرفت. اين حادترين و جديترين مباحث جلسه حاضر بود. اين مباحثه جنبههاي مختلفي از نوع تعلقات، خصلتها و مشي خاص پاسداران را بازگو ميكند، خصائلي كه آنان را از "نظاميگري" و "نظاميان" به معناي مصطلح روز، متمايز ميكند و تركيبي از تعهد و انضباط و تعقل و احساس مسئوليت را مينماياند. بخشي از مباحث مطرح شده چنين است: حسن باقري: «… ولي هر چه آدم ميخواهد خوشبينانه به قضيه نگاه بكند، نميشود، يعني آدم راه نميافتد بعدش بگويد. ما به راحتي از اين كانال عبور بكنيم و بتوانيم اين طرف كانال خودمان را جمع و جور كنيم، يعني باز مسئله عبور از كانال بحثي نيست. گيريم ما عبور كرديم، ولي ما چطوري ميخواهيم در طول شب اين طرف كانال طوري عبور بكنيم كه يك پدافند منظمي براي اين طرف كانال بگيريم؟ [كدام] هدايت كنندهاي ميخواهد اين نيرو را از اينجا بياورد، از اينجا عبور بدهد و بعد بهش بگويد به راست برو، به روبهرو برو، به چپ برو و به اينطرف برو و اينجا يك پدافند منظمي را بگير؟ بعد يك قرارگاه دومي بيايد از اين عبور بكند، حالا شايد بگوييم عبورش از آمدن به اين طرف راحتتر باشد. يكي اين موضوع، موضوع دوم، رسيدن به شطالعرب است. ما در همين وهله اول ميخواهيم بياييم تنومه را ببنديم و تنومه باز ميماند و اينجا چي؟ اينجا شط را ميبنديم يا نميبنديم با اين تواني كه ما داريم؟ يعني با توجه به تراكمي كه دشمن ايجاد كرده، مواضعي كه دشمن ايجاد كرده، جداً نيرو كم است.» رحيم صفوي: «نه، يكي يكي بگوييد. ببينيد خود برآورد نيرو يك بحث است. الآن سه تا بحث هست.» حسن باقري: «حالا 3 تا 4 تا، همين طور يعني …» رحيم صفوي: «خب همين، ميخواستيم بياييم مشكل را …» حسن باقري: «حالا پيشنهاد بدهيم حلش كنيم؟» رحيم صفوي: «يعني الآن هيچ پيشنهاد ديگري نداريم و فقط براساس اين راهكار و اين طرح بايد مشكلات را حل بكنيم.» حسن باقري: «اگر آن 5 تا مرحله اتفاق نيفتاده بود، فكر آن موضوع يك مقدار راحت بود، ولي وقتي آن 5 تا ماجرا اتفاق افتاده، فكر اينكه آنها را واقعاً از ذهنمان بتوانيم پاك بكنيم يعني من ميخواهم بگويم به هر حال اينها چيزهايي است كه در ذهنمان هست، در ذهن من هست.» رحيم: «حالا بايد به شما گفت كه نكند ما توكلمان را از دست بدهيم.» باقري: «نه، من به برادر محسن گفتم، گفتم شما قضيه را با امام مطرح بكنيد.» رحيم: «خب الآن برادر محسن ميرود به امام ميگويد، ميرود ميگويد ما اين قدر شهيد داديم، اين قدر مفقود داريم، بعد از اين هم بيشتر ميدهيم. آن را امام تأييد ميكند.» باقري: «همين ديگر [به علامت موافقت] من به برادر محسن گفتم، گفتم شما برويد براي امام قضيه را بگوييد چيه كه اينطوري هست، ممكن است برويم آن طرف كانالگير بكنيم، اين طوري بشود، آن طوري بشود، اگر وظيفه اين است، با كله ميرويم، نفر اول هم خودمان ميرويم.» رحيم: «پس نگوييم كه اين توي ذهن ما هست كه شهيد داديم.» باقري: «نه، ميخواهيم راجع به طرح بحث بكنيم يا نه؟» رحيم: «روي طرح ميخواهيم بحث كنيم.» باقري: «بله، خب طرح را با توجه به تجربه گذشتهمان ميخواهيم بحث بكنيم. ما با همين نيرو ميخواهيم عمل بكنيم.» رحيم: «آخه تا اسم از شهدا ميآيد و شهيد يك مقدار …» باقري: «نه، آنكه خب … يك بحث شهدا داريم كه ما بايد جواب بدهيم، ولي اينكه حالا شهدا باعث جلوگيري از ادامه عمليات باشد، اينكه نيست، يعني حالا حداقل در جمع ما اين بحثها كه نيست كه خب جنگ را تمام كنيم، بنشينيم صدام را نگاه كنيم! اين قطعاً نيست و يا اينكه من بگويم اين عمليات انجام نشود، ولي اگر ميخواهيم راجع به طرح صحبت بكنيم، خب بايد يك نقطه قوتي من بايد توي اين طرح ببينيم، هي بگويم بارك الله، بهبه؟ من وقتي هيچ نقطه قوتي توي اين طرح نميبينم، خودم را كه نميتوانم گول بزنم، ولي اگر گفتند دستور است، يعني وظيفه اين هست، با كله ميرويم، نفر اول هم ميرويم. اين يك موضوع است. موضوع دوم آن (محور) بالاست، يعني ما همينطوري هم كه انشاءالله قرار شده كه آن بالا كار بشود، قرارگاه قدس نيرويش كم است، يعني ما به هر صورتي از نفر شناسايي از اين طرف و آن طرف، يعني اگر شده از تيپ 14 امام حسين (ع)، از 8 نجف، از امام سجاد (ع) 10 نفري حداقل جور كنيم و فردا بدهيم به قرارگاه قدس كه بتواند اينجا يك مقداري بيشتر كار بكند، هم اين بالا كه ميخواهد كار بشود، هم آن باتلاقيها را، هور را.» غلامعلي رشيد: «بسم الله الرحمن الرحيم. برادرها آن چيزي كه در ذهن خودشان هست را نيايند طوري مطرح كنند مثل اينكه همه برادرها اينطوري فكر ميكنند. برادر حسن ميگويد كه آدم وقتي ميآيد اصلاً اينطور فكر ميكند. در حالي كه من الآن نشسته بودم كنار برادر رداني و حسين خرازي ميگفتند قلبمان روشن هست كه اين مانور صورت ميگيرد. خب لااقل دوتا آدم هم هست بالاخره كه اين ميان اينطوري فكر ميكنند. بعدش آمدي باز كلي مشكل مطرح كردي كه بعضيشان خب مثلاً خيلي زود جواب داده ميشود. خودت هم در مانورهاي گذشته، در طرحهاي قبلي لااقل دو تا از اين مسئلهها را كه مطرح كردي، آن پيچيدگيها را، طرحهاي قبلي داشتند. و من موقعي كه جداً تا براي عمليات بيتالمقدس آمدي، فرمانده لشكر نصر شدي، وقتي ميگفتي "عبور از كارون ميكنيم ميآييم از جاده هم عبور ميكنيم، تيپ رسولالله (ص) هم گذاشتيم پشت عرايض." من تنم ميلرزيد، گوش كردي؟ ميگفتم اين با چه اميدواري راحت همه اينها را مطرح ميكند. ولي خيلي خوب و راحت بحث ميكردي و تيپ رسولالله (ص) و تيپ بدر و اينها را گذاشته بودي، من كه اصلاً برايم خيلي بعيد بود كه اين كارها صورت بگيرد. از جمله ميگفتي مثلاً وقتي از پل عبور ميكنيم آن جاده را چطوري پيدا ميكنيم، ميگفتي اصلاً ما نميخواهيم آن جاده را پيدا كنيم، آن جاده اصلاً شايد وجود نداشته باشد. بهش ميگوييم آقاي فرمانده گردان، تا 6 كيلومتر كنار اين كانال برو همانجا باشيد تا دستگاه برسد، نميخواهد بيشتر بروي. به اين هم ميگوييم آقاجان، 5 كيلومتر بايد بروي برسي به اين سيلبند." پس ما آنجا در بيتالمقدس چطوري بچهها را هدايت كرديم در پيچ و خم اينها، اين جاده؟! من يادم هست تيپ 8 نجف و 14 امام حسين (ع) خيلي پيچيدگي داشتند. خب نميگويم مشكل نيست، اما راهحل دارد. من ميگويم مشكلات دارد، اما اينها را اينطوري نياييم بحث كنيم. بابا! خيلي از جاها هم ما پيچيدگي مثل اينجا داشتيم. و الحمدالله با اين 60 گرداني كه داريم حالا نيرو يك كمي باز بيشتر شده. ما [تيپ] 55 هوابرد را به صيادشيرازي ميگوييم بياورد، [تيپ] 40 سراب را پايين ميكشيم، [از غرب به جنوب ميآوريم] يك تيپ ديگر هم ميكشيم، بيشتر ميكنيم. اين راجع به نيرو.» باقري: «اينها را بحث نكنيد.» رشيد: «خُب يكياش مشكل نيرو است، يكي پيچيدگي مانوري كه اينجاست.» رحيم: «حالا به برنامه خودمان نميرسيم، يكي يكي بگوييم.» رشيد: «بعد، اينجا را بياييم اصلاً بسته هم حساب كنيم، خُب بابا 4 روز هست آمديم رو اين منطقه بحث ميكنيم، خُب بفرماييد ببينيم چهكار كنيم؟ خُب يك جايي پيدا نميشود.» باقري: «الحاق را كه ميدانيد ما با چه بدبختي به هم ديگر چسبانديم.» رشيد: «بله.» باقري: «خُب الحاق اين طرف را بياييد يك ذره فكر كنيد براي شب عمليات.» رشيد: «همين ديگر [به علامت موافقت]، فكر كنيم، اين خوبه كه فكر كنيم.» باقري: «ميدانيد چي يادم آمد؟ يادم ميآيد موقعي كه تو شب عمليات تلفن ميكني، يك دقيقه هم تلفن را نگه ميداري، هيچ نميگويي، من هم هيچ اطلاعي ندارم به تو بدهم، تو هم ميخواهي تصميمگيري بكني، من آنجا يادم ميآيد.» رشيد: «خُب اين ضعف است، ما ضعف داريم، ضعفاش فقط از نيرويمان نيست.» باقري: «ضعفاش از ستادهايمان هم هست.» رشيد: «بهطور كلي تشكيلاتمان است.» باقري: «بله، اطلاعات عملياتمان نميتواند تعيين بكند گردانها كجاست.» رشيد: «خُب كار كنيد، اينجا را، آن فرمانده گرداني كه بهش ميگوييم كجايي؟ اين رفته [به جاي مثلث سوم] مثلث چهارم را گرفته! فكر ميكني عيب كجا بوده؟ خُب من ميگويم يكي از بزرگترين تغييراتي كه توي اين عمليات بوده، خود قرارگاه كربلا بوده، كه ما نرفتيم اين خط حد اينها را تعيين كنيم ببينيم اينها كجا دارند. خودِ حسين خرازي و همت با ايشان بودند، برداشتند شمارش كردند اينجا را 5/10، در صورتي كه ما نميدانستيم اصلاً 5/10 كجاست، اين بهكجا ميخورد. … من ميگويم اينها قصد نداشتند به مثلث چهارم بزنند و واقعاً خاكريزشان را قصد بوده كه به اينجا [مثلث سوم] بزنند، منتها اين ريپرها مستقيم به چهارمي خوردند. … همت حمله كرده رفته به خود مثلث سومي و درست هم گفته، اما اين ريپر ما آنجا خورده و ديديم چهارمي است، حالا اين كار اينطور شده.» باقري: «اين كار براي اين عمليات هم ميشود، يعني در اين عمليات تيپ دزفول بعد از عبور ميتواند بگويد من كجا هستم؟ به پيغمبر قسم اگر بتواند بگويد.» رحيم: «استغفرالله! چرا تيپ دزفول را ميگوييد؟!» باقري: «پس كي را بگويم، مگر ما (قرارگاه نصر) كي را داريم؟ ما عاشورا داريم، ما دزفول را داريم و امام رضا (ع).» رشيد: «نه، شما عاشورا، 27 رسولالله (ص) و 7 وليعصر را داريد، اين سه تا تيپ شماست و 27 رسولالله (ص) را ميگذاريد كه سرش ميشود. به خدا اگر يك مقداري برويم پا به پاي اين فرمانده گردانها كار كنيم، خيلي قضايا برايشان روشن ميشود. بنشينيم با آنها كار كنيم، رو عكس هوايي بگوييم آقا امشب كجا ميخواهيد برويد.» باقري: «حالا شما مشكل مانور را حل بكنيد تا بعد برويم سر فرمانده گردانها كار كنيم.» رشيد: «بفرماييد حل كنيد.» باقري: «من اگر خودم راه حلي براي اين قضيه داشتم، راهحلم را ميگفتم.» رشيد: «خب ما در چنين جايي نقطه ضعف دشمن را گير آورديم، در كل اين منطقه.» باقري: «خب بحث كنيم. اين برادرها صحبت ميكنند.» رشيد: «طوري نباشد كه يكي بيايد و چيزهايي را مطرح كند و مشكل ايجاد كنند.» بعد از اينكه مجيد بقايي توضيحاتي درباره مانور داد، رشيد مجدداً بحث با حسن باقري را ادامه داد: رشيد: «اين هم يك نوع طرز تفكر در مانور است؛ وقتي دستور داده شده و تصويب هم شده، ما بياييم بگوييم حالا اينها هزار و يك مشكل دارد! نه خير بايد برويم دنبال راهحلهايش. حالا مثلاً گيريم كه دهتا مشكل دارد، ديگر نميشود اين را عمل كرد؟ ميگويد نميشود. آقا بفرماييد عمليات فتحالمبين چي شد؟» باقري: « من كه نميخواهم بگويم بعد از اين جلسه ول كنيم كارها را و هيچي هم نرويم دنبالش! خب ما محكم هم ايستادهايم، دنبالش هم ميرويم، همه كارهايش را هم انجام ميدهيم. اگر قرار است اين صحبتها را هم نكنيم، خب نميگوييم. جو جلسه اين نيست، جو جلسه فرمانده تيپها تويش نيستند.» رشيد: «ميدانم، خواهشم اين است طوري در اين جلسه بحث كنيد كه هم مشكلات را، هم راهحل را ارائه بدهيد.» من اين را از شما بعيد ميدانم كه به عنوان يك مشكل ميگيريد! تو با اينطور مانور سعي ميكردي، ميآمدي تا توي خرمشهر. من به اين اعتراض دارم كه بعضي از مسائل ريز را ميخواهي جمع كني. چهار مشكل، حلش ساده است ولي وقتي جمعشان كرديد، شد 8 تا، خب قفل ميشود! اين يعني بگوييم كه اصلاً عمل نكنيم!» مجيد بقايي: «بسم الله الرحمن الرحيم، قطعاً نبايد از مطرح كردن احتمالات ناراحت بشويم، حتي اگر مسائل چنين ريز مطرح شود، ولي خب چون الآن دستمان از هر طرف بند است، سعي ميكنيم انشاءالله در مقابل، پيشنهاد هم بدهيم ولي از اين مسئله كه مسائل ريز را هم بررسي كنيم، خودداري نكنيم، اين مدنظر باشد.»[۵] در ادامه حدود دو ساعت، مشكلات و راهحلها در حد قرارگاه كربلا و قرارگاهها (لشكرها)ي چهارگانه مطرح شد و بحثهاي سنگين و جدي ادامه يافت تا فرماندهان اصلي جنگ براي جلساتي كه با تيپهاي عمل كننده خواهند داشت، آماده بشوند.
گزارش- 570
امروز نيز شهرهاي آبادان و خرمشهر هدف آتش توپخانهها و خمپارههاي ارتش عراق بود. در گلولهباران مناطق مسكوني اين دو شهر، 19 تن مجروح شدند و چندين منزل مسكوني ويران گرديد.[۶] همچنين ارتش عراق شهر دهلران را نيز زير آتش توپخانه خود قرار داد كه براثر آن، آسيبهايي به مناطق مسكوني شهر وارد شد.[۷]
گزارش- 571
به سبب وجود ميدانهاي متعدد مين و تلهها و مواد انفجاري دشمن در داخل و اطراف آبادان و خرمشهر، ورود شهروندان اين دو شهر به آبادان وخرمشهر ممنوع اعلام شد. در اطلاعيه "بنياد امور مهاجرين جنگ تحميلي" در اينباره آمدهاست: «به علت وجود ميدانهاي مين و تلههاي انفجاري در داخل و اطراف اين دوشهر، تا اطلاع ثانوي ورود شهروندان خرمشهري و آباداني به اين شهرها ممنوع خواهد بود.»[۸] امروز مردم جنگزده گيلان غرب به شهر خود بازگشتند. به گزارش خبرنگار كيهان از گيلان غرب، امروز مردم اين شهر در مراسمي با حضور امام جمعه باختران، وزير نيرو و شماري از مسئولان كشوري و لشكري، به خانه و كاشانه خود برگشتند. آنان پس از ورود به شهر با راهپيمايي از رزمندگان اسلام براي آزادسازي اين شهر قدرداني كردند. امروز همچنين اولين كلنگ بازسازي اين شهر به زمين زده شد.[۹]
گزارش- 572
كمكهاي تسليحاتي كويت و عربستان به عراق همچنان ادامه دارد. 59 دستگاه تريلر حامل تجهيزات و مهمات از طريق كويت[۱۰] و 159 دستگاه تريلر حامل مهمات و تجهيزات سنگين نيز از طريق عربستان وارد عراق شدهاند.[۱۱] از اين تريلرها، 45 دستگاه حامل توپهاي سنگين، 22 دستگاه حامل توپهاي سبك و بقيه حامل انواع مهمات و تجهيزات نظامي بودهاست.[۱۲]
گزارش- 573
مجموعاً 84 تن از مردم مسلمان عراق پس از گذشتن از مرزهاي غربي و شمال غرب كشور، به ايران پناهنده شدند. در ميان آنان رئيس دانشگاه، درجهدار ارتش و چندين كارمند دولت نيز هستند.[۱۳]
گزارش- 574
افراد حزب دمكرات كردستان ايران در "اشنويه" (در استان آذربايجان غربي) سه سرنشين يك خودرو جهاد سازندگي را به گروگان گرفتند و خودرو را نيز ربودند. نيروهاي محلي سپاه پاسداران به محض اطلاع از اين اقدام، محل اختفاي افراد حزب را به محاصره درآورند و در يك درگيري، نيروهاي جهاد سازندگي را آزاد ساختند. در اين درگيري يكي از افراد حزب دمكرات كشته و يك تن نيز دست گير شد، يك قبضه اسلحه "ژـ3" و يك قبضه كٌلت كمري نيز از آنان به دست آمد.[۱۴]
گزارش- 575
همچنين در يك درگيري ديگر بين نيروهاي خودي و افراد مسلح غير قانوني منطقه "كوماسي" از توابع مريوان كردستان، 2 تن از اين افراد كشته و چندين تن ديگر زخمي شدند. در اين درگيري 3 تن از نيروهاي خودي نيز مجروح شدند.[۱۵] امروز دفتر نمايندگي سازمان كومله در شهر سليمانيه عراق رسماً فعاليت خود را آغاز كرد. اين امر در پي امضاي قرارداد اتحاد و همكاري اين سازمان با حزب دمكرات كردستان صورت گرفت. يكي از بولتنهاي داخلي سپاه در اينباره نوشتهاست: «به دنبال اقداماتي كه بين سازمان كومله و حزب دمكرات كردستان عراق وجود داشت، با وساطت عراق بين اين دو گروه پيمان اتحاد امضاء شد. علاوه بر اتحاد فيمابين، همكاري با عراق و فعاليت عليه جمهوري اسلامي نيز از مفاد قرارداد آنها بود. در پي اين امر، دولت عراق نيز قول داد تا سلاح و تجهيزات بيشتري در اختيار كومله قرارداده و امكان فعاليت گسترده در خاك عراق را براي اين سازمان فراهم نمايد.»[۱۶]
گزارش- 576
امروز در يك عمليات درون شهري كه به همت نيروهاي سپاه پاسداران در شهرهاي باختران و اسلام آباد صورت گرفت، 3 تن از اعضاي فعال گروهك اشرف دهقاني (منشعب ازچريكهاي فدائي خلق) دستگير و يك تن از آنان نيز به هلاكت رسيد. در اين عمليات سلاح و مهمات و وسايل تبليغاتي بسياري از خانههاي تيمي اين افراد به دست آمد و يك تن از اعضاي سپاه نيز به شهادت رسيد.[۱۷] در شمال كشور نيز سه تن از عناصر سازمان مجاهدين خلق كه در يكي از روستاهاي قائمشهر فعاليت مسلحانه ميكردند، دستگير شدند. در پي دستگيري اين سه تن، يكي از افراد محلي كه در شناسايي آنها با نيروهاي سپاه همكاري داشت، به ضرب چاقوي يكي از عناصر سازمان مجاهدين خلق به شهادت رسيد.[۱۸]
گزارش- 577
امروز يكي از اعضاي دفتر سياسي ـ ايدئولوژيك نيروي هوايي ارتش و همسر يكي از اعضاي انجمن اسلامي شركت مينو به دست اعضاي سازمان مجاهدين خلق به شهادت رسيدند. افراد مهاجم، فرزند خردسال عضو انجمن اسلامي شركت مينو را نيز مجروح كردند و با پرتاب كوكتل مولوتوف خانه وي را هم به آتش كشيدند.[۱۹] در ايرانشهر نيز يكي از اعضاي فعال بسيج را افراد مسلح به شهادت رساندند. وي كه فردي مسن بود، پس از خروج از مسجد هدف گلوله مردان مسلح قرار گرفت و شهيد شد.[۲۰]
گزارش- 578
دو روز پس از وقوع انفجار در وزارت كشور و برنامهريزي عراق، امروز دومين بمب نيز در بغداد منفجر شد. اين بمب در ميدان "باب الشارجه" بغداد منفجر شد و براثر آن، زيرگذر اين ميدان ويران گرديد. از تلفات و خسارات وارده آمار دقيقي مخابره نشدهاست.[۲۱] امروز جنبش مجاهدين عراق شاخة "ابوميثم تمار"، با صدور اعلاميهاي مسئوليت انفجار در وزارت برنامهريزي عراق را برعهده گرفت. در اين اطلاعيه دربارة جزئيات اين عمليات آمدهاست كه اين انفجار را "ابو بلال" و عضو گروه شهيد "ابوميثم تمار" از جنبش مجاهدين عراق، با يك اتومبيل حامل 250 كيلوگرم تي.ان.تي انجام دادهاست. در اين اطلاعيه همچنين قسمتهايي از وصيتنامه شهيد ابو بلال آمده و با وي عهد بسته شدهاست كه راهش را ادامه خواهند داد. شهيد ابو بلال در وصيتنامه خود بر استمرار جهاد و اطاعت از اوامر امام خميني تأكيد كردهاست.[۲۲] گروه شهيد ابوميثم تمار در اين اطلاعيه به كشورهاي غيرمتعهد هشدار دادهاست كه چنانچه در كنفرانس سران در بغداد شركت كنند، با انفجار مشابهي مواجه خواهند شد. در پايان اين اطلاعيه بر استمرار جهاد و توانايي اين گروه در انجام دادن اقدامات مشابه در زمان مقتضي، تأكيد شدهاست.[۲۳]
گزارش- 579
خبرنگاران روزنامههاي فرانسوي "لوموند" و روزنامه آلماني "اشپيگل" در گزارشهايي مجزا از بغداد، از اعدام چند تن از افسران ارتش عراق خبر دادهاند. خبرنگار روزنامه لوموند در گزارش خود آوردهاست: «پس از نفوذ نيروهاي ايران به داخل خاك عراق در عمليات رمضان و تصرف مواضع عراق در شرق بصره، فرماندهان مقصر ارتش عراق در يك دادگاه نظامي محاكمه شده و تعدادي از آنان اعدام شدهاند.» در اين گزارش، ژنرال "شنتا" تنها ژنرال كرد ارتش عراق و فرمانده لشكر سوم اين كشور را جزو اعدام احتمالي نام بردهاند.[۲۴] خبرنگار نشريه آلماني "اشپيگل" نيز در گزارش مشابهي از بغداد در اينباره نوشتهاست كه اخيراً 300 تن از افسران ارتش عراق به دستور صدام دستگير و تعدادي از آنان اعدام شدهاند. وي افزودهاست كه اعدام سرهنگ "رادحكمت الظهيري" به اتهام سرپيچي از شركت در جنگ، تأييد شدهاست و پس از اعدام وي اموالش مصادره و پدر وي نيز اعدام گرديدهاست.[۲۵] به نوشتة روزنامه جمهوري اسلامي به نقل از منابع جنبش مجاهدين عراق، الظهيري از وابستگان جنبش مجاهدين عراق بودهاست.[۲۶]
گزارش- 580
شركتهاي عمران و راهسازي كره جنوبي قراردادهاي جديدي را با دولت عراق منعقد كردهاند. هفته نامه "ميدل ايست اكونوميك دايجست" در شمارة اخير خود در اينباره نوشتهاست: «دو شركت ساختماني كره جنوبي اخيراً قراردادهاي مهمي را با دولت عراق براي اجراي طرحهاي ساختماني و آبرساني در بغداد و احداث خط آهن بغداد ـ امالقصر منعقد نمودهاند.» به گزارش اين هفته نامه، اين شركتها قبلاً نيز قراردادهايي به ارزش 2 ميليارد دلار با دولت عراق بسته بودند.[۲۷]
گزارش- 581
به گزارش راديو عربي صورتالجماهير، سخنگوي دولت عراق ضمن اعلام آمادگي براي تعيين آغازگر جنگ، خواستار دريافت غرامت از ايران شدهاست! وي اعلام كردهاست كه دولت عراق با اعزام هيئتهاي حسننيت و مذاكرات غيرمستقيم موافقت كرده و به هيئتهاي حسننيت سازمان كنفرانس اسلامي و نهضت عدمتعهد رسماً اطلاع دادهاست كه عراق آمادهاست تا شروع جنگ مورد بررسي قرار گيرد.[۲۸]وي افزودهاست كه بايد دولت ايران به عنوان شروع كننده جنگ به دولت عراق غرامت بپردازد![۲۹]
گزارش- 582
كاردار موقت جمهوري اسلامي ايران در كويت امروز در اين كشور با سفيران هند و يوگسلاوي ديدار كرد. در اين ملاقاتها نظر جمهوري اسلامي ايران در مورد تشكيل كنفرانس سران عدمتعهد در بغداد، به اطلاع سفيران هند و يوگسلاوي رسيد و بر ضرورت عدم تشكيل كنفرانس در بغداد به دليل ناامني عراق، تأكيد شد.[۳۰] در پي درخواست دولت بنگلادش براي تغيير محل كنفرانس سران نهضت عدمتعهد از بغداد به محل ديگر، با سفر وزير مشاور در امور خارجه عراق به آن كشور به منظور درخواست انصراف از اين تصميم، وزارت خارجه بنگلادش با صدور اطلاعيهاي اعلام كرد كه اين كشور در اجلاس سران عدمتعهد در بغداد شركت خواهد كرد. گزارشهاي قبلي حاكي از آن بود كه ژنرال "ارشاد" رهبر نظامي بنگلادش، با توجه به تهديد ايران در تحريم اجلاس بغداد، خواستار بررسي مسئله تغيير محل برگزاري اجلاس شده بود. وزير خارجه عراق در پايان ديدارش از بنگلادش، از اطلاعيه وزارت خارجه اين كشور مبني بر شركت اين كشور در كنفرانس سران در بغداد، اظهار خرسندي كرد.[۳۱]
گزارش- 583
نشريه هندي "تلگراف" در شماره اخير خود در مقالهاي با بررسي وضعيت فعلي روند انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي، روند انقلاب اسلامي را موفقيتآميز توصيف كرده و با بررسي آثار تهاجم عراق بر انقلاب ايران، به تجزيه و تحليل مواضع اعراب در مقابل ايران و ترس آنان از صدور انقلاب ايران به كشورشان، پرداختهاست. در اين مقاله درباره وضعيت فعلي انقلاب ايران آمدهاست: «عليرغم انتظار ناظران غربي، انقلاب ايران با تهاجم عراق نيز شكست نخورد و رژيم انقلابي ايران توانست با تسلط بر كشور و ايجاد همبستگي داخلي، تجاوز عراق را سركوب نمايد.» اين مقاله خاطر نشان كردهاست: «عليرغم عدم برخورداري دولت ايران از تجهيزات نظامي پيشرفته و همچنين نيروي نظامي سازماندهي شده، رژيم انقلابي ايران توانست بدون مقدمه و با سرعت تمام خود را براي رويارويي با ارتش مسلح عراق آماده نمايد. در واقع ايران خود را به قدري قدرتمند احساس كرد كه توانست نه تنها پيشنهادهاي آمرانه صلح عراق و ميانجيگرها را ردكند، بلكه بدون هيچ مشكلي توانست با بركناري بنيصدر از رياستجمهوري، از ترور رهبران و انفجارات نيز موفق و سربلند بيرون آيد. و حال حمايت مردمي از رژيم انقلابي ايران، انكارناپذير است.» نويسندة مقاله سپس در مورد نگراني دولتهاي عربي از انقلاب اسلامي ايران و تأثير اين انقلاب در ميان شيعيان جهان نوشتهاست: «پيدايش دولت اسلامي شيعه مذهب در ايران، آرامش، ثبات و سكون و امنيت همة كشورهاي آسياي غربي را آشفته كردهاست. رشد تفكر شيعي اولين منبع تهديد اعراب منطقه است، چرا كه در طول چندين قرن به طور متناوب تفكر شيعي در سراسر دنيا سركوب شدهاست. اكنون شيعيان سراسر دنيا احساس ميكنند كه يك حامي قدرتمند به نام "دولت ايران" در پشت سر خود دارند و اين احساس، آرمان شهادتطلبي را در بين آنان زنده ميكند و موجب ميشود كه آنها براي پيشرفت مذهب شيعه از خود بگذرند و نسبت به هويت پرافتخار مذهبي خود تعصب بورزند.»[۳۲] اين مقاله همچنين افزودهاست: «به علت ترس دول عربي از صدور انقلاب ايران و به منظور مقابله با آن، دول عربي حاشيه خليج فارس خصوصاً عربستان، كويت، امارات متحده عربي و قطر تعهد كردهاند كه مبالغ هنگفتي وام بدون بهره و كمك بلاعوض به عراق بپردازند.»[۳۳]
گزارش- 584
روزنامه امريكايي "كريستين ساينس مانيتور" امروز در مقالهاي، دستآوردهاي سياسي عمليات رمضان در منطقه، تأثير حياتي تشكيل اجلاس سران عدمتعهد در بغداد براي حكومت عراق و اقدامات صدام براي برگزاري اين اجلاس را تشريح كردهاست. اين مقاله در تشريح پيآمدهاي ورود ايران به خاك عراق در داخل اين كشور، آوردهاست: «مقاومت عراقيها در مقابل حملات ايران در اين عمليات، چهره تار صدام را كه حاصل شكستهاي متعدد وي از ايرانيان بود، در داخل عراق شفافتر ساخت. از سوي ديگر، پيشبيني ايران مبني بر شورش شيعيان عراق عليه صدام پس از حملة ايران به خاك عراق، محقق نگرديد و در نهايت حمله ايران، به صدامحسين در داخل و خارج حيثيت تازهاي بخشيد.» در اين مقاله سپس در تشريح پيآمد حملة ايران به خاك عراق بر روابط كشورهاي عربي با عراق، نوشته شدهاست: «به دنبال اين حمله، دولتهاي عربي هراسناك از رويارويي مستقيم با ايران، با امتناع از حمايت از تشكيل كنفرانس سران عدمتعهد در عراق، حتي از مشاركت در مانور نظامي مشترك با امريكا در خليج فارس نيز سرباز زدند و ترجيح دادند كه به صورت مخفيانه از دولت عراق حمايت مالي به عمل آورند.» به نوشتة اين مقاله، ارزش كمكهاي مالي كشورهاي عربي در دوسال گذشته، بالغ بر 25 ميليارد دلار بودهاست. نشريه "كريستين ساينس مانيتور" در مورد تلاشهاي بيوقفه صدامحسين براي تشكيل اجلاس سران كشورهاي عدمتعهد در بغداد و اهميت اين اجلاس براي حكومت وي، نوشتهاست: «اكنون بالاترين اولويت بينالمللي عراق آن است كه از به تعويق افتادن اجلاس سران غيرمتعهدها كه قرار است در نيمه سپتامبر در بغداد برگزار شود و يا تغيير محل آن از بغداد به محل ديگر، جلوگيري كند. برپايي اين كنفرانس در بغداد به انزواي بينالمللي عراق پايان خواهد داد و رياست سه ساله جنبش را نصيب صدامحسين خواهدكرد.
صدام تلاش وسيعي را در داخل و خارج از كشور براي فراهم آوردن مقدمات تشكيل اين كنفرانس آغاز نمودهاست. انجام سلسله ديدارهاي مقامات عراقي از كشورهاي ديگر، در اين راستا صورت ميگيرد. از سوي ديگر، در داخل بغداد، نصب شتابآميز تابلوها و پلاكاردهاي خوشآمدگويي به نمايندگان جنبش غيرمتعهدها بر در و ديوار بغداد، از عزم راسخ صدامحسين براي برپايي اين اجلاس در بغداد خبر ميدهد. كارگران 24 ساعته مشغول به كار هستند كه تأسيسات مجتمع عظيم ساخته شده براي كنفرانس را ـ كه شامل 5 هتل مجلل جديد، يك تالار بسيار مجلل با شبكهاي از خيابانهاي نوراني زيرزميني و يك روستاي تفريحي شامل 90 ويلاي مجلل در جزيرهاي در ميان دجله ميباشد ـ آماده نمايند.» در ادامة اين مقاله در مورد اهميت برپايي اجلاس در بغداد، آمدهاست: «شكوه پروژه مجتمعهاي متعدد كنفرانس عدمتعهد در بغداد، بازتابي از اهميت سياسي است كه صدامحسين براي برپايي اين كنفرانس قائل است. در صورت برپايي كنفرانس، صدام رياست سه ساله آينده اين جنبش را عهدهدار خواهد شد و اين مسئله بر انزواي بينالمللي عراق پايان خواهد داد. اما صدام خوب ميداند كه براي دستيابي به اين اهداف، بغداد بايد آرام و امن بماند، چيزي كه آيتالله خميني آن را نميخواهد.»[۳۴]
گزارش- 585
نشريههاي الشعب، لوماتن، ژون آفريك و اشپيگل در مقالههايي به حملات اخير ايران به داخل عراق پرداختهاند و هركدام به گونهاي تأثير و بازتاب آن را مورد توجه قرار دادهاند. الشعب به تلفات عراقيها، لوماتن به نفوذ ايران به عمق مواضع عراق، ژون آفريك نيز به نفوذ ولي عدم موفقيت ايران، توجه كردهاند. مجلة اشپيگل نيز با اشاره به اينكه هدف اصلي ايران بصره است، سقوط اين شهر را سرآغاز سقوط صدام دانستهاست. اين نشريه همچنين اعلام كرده كه سربازان ديگر كشورهاي عربي در ارتش عراق خدمت ميكنند. اشپيگل سپس خاطرنشان كرده كه بصره در تيررس توپخانههاي ايران است اما ايران تاكنون از اين امتياز استفاده نكردهاست. روزنامة نيمه رسمي "الشعب" چاپ الجزاير، امروز آمار تلفات نيروهاي عراق در جنگ را "بسيار" خواند و با سهمگين توصيف كردن حملات اخير ايران، نوشت كه براثر حملات، فضايي از تشنج بر عراق حاكم شده و عراق نيروهاي بسياري را از دست دادهاست و براي جايگزيني نيروهاي از دست رفته، اقدام به احضار نيروهاي ذخيره خود نمودهاست. اين روزنامه آمار كشتههاي عراق را از آغاز جنگ تاكنون، 90 هزارتن، مجروحان را 170 هزارتن و اسيران عراقي را 50 هزار تن اعلام نمودهاست.[۳۵]
نشريههاي"لوماتن"، "ژون آفريك" چاپ فرانسه، در شمارههاي اخير خود با بررسي تحولات اخير جنگ ايران و عراق، از پيروزي نسبي نيروهاي ايراني در عمليات رمضان و ايجاد استحكامات جديد در نزديكي بندر عراقي بصره، خبردادند. به نوشتة اين نشريهها، روحيه نيروهاي عراقي در عمليات اخير در مقايسه با درگيريهاي قبلي، تقويت شدهاست. نشريه لوماتن در اينباره نوشت: «هرچند نتايج قطعي حملات ايران به عراق معلوم نيست، ولي به نظر ميرسد كه نيروهاي ايراني توانستهاند ولو به قيمت تلفات سنگين، امتيازاتي را در داخل خاك عراق به دست آورند. از سوي ديگر، هرچند اعلاميههاي عراق حاكي از جلوگيري از پيشروي ايرانيان است ولي با اين حال تصديق دارند كه نيروهاي ايراني به عمق 7 كيلومتري خاك عراق در شرق بصره نفوذ كردهاند و اين درحالي است كه بغداد اجازه بازديد از مناطق جنگي را به خبرنگاران مقيم بغداد نميدهد.» ژون آفريك نيز در اينباره نوشت: «60 هزار نيروي رزمنده آيتالله خميني در حمله به داخل خاك عراق شركت داشته و توانستهاند در حدود چند كيلومتر وارد خاك عراق شوند، ولي اين امر با تحمل تلفات سنگين در حدود ده هزار نفر همراه بودهاست، با اين حال هنوز ايران نتوانستهاست به دو هدف اصلي خود يعني قطع جاده بغداد ـ بصره و ايجاد يك موضع مستحكم در نزديكي بندر عراقي بصره دست يابد. از سوي ديگر، روحيه نيروهاي عراقي كه پس از خروج از ايران بسيار ضعيف شده بود، دوباره تقويت شدهاست، با اين حال، اغلب ناظران معتقدند كه ايران به حملات جديدي نه تنها در جبهه شمال، بلكه در نقاط متعدد مرز طولاني بين دو كشور دست خواهد زد.»[۳۶] مجله اشپيگل نيز در شمارة اخير خود دربارة جنگ ايران و عراق نوشت: «هركدام از حملات متعدد ايران راهي را به طرف بصره باز كردهاست و عليرغم اينكه عراق هميشه از پيروزي نيروهاي خود خبر ميدهد، مشخص است كه با دو يا سه حمله ديگر ايران، بصره آماده تسخير خواهد شد و در صورت تسخير بصره، ديگر عراق قابل نجات نخواهد بود. تهران قصد دارد با عبور از شطالعرب [اروندرود] به سمت بغداد پيشروي كند و ايرانيها براي اين اقدام، نيروي كافي دارند چون آنها در شرق بصره تمام نيروهاي خود را به كار نبردهاند.» اين نشريه در مورد وضعيت ارتش عراق نوشتهاست: «با توجه به دفاع شديد عراق در مقابل حملات ايران، حدس زده ميشود كه سربازان اردني و مصري در آن شركت دارند و توانستهاند كه تقريباً جبههها را تثبيت كنند. البته صدام نيز با دستگيري و اعدام 300 افسر عراقي در ماههاي اخير، كوشيدهاست كه از فرار كادرهاي ارتش عراق از جبهه و از مقابل حملات ايرانيان جلوگيري نمايد.» اشپيگل سپس دربارة روحيه مردم بصره و بغداد آوردهاست: «در شهر جنگي بصره روحيه مردم بالاتر از روحيه بغداد ـ يعني شهر دور از جنگ ـ است. بصره اكنون در تيررس ايرانيها است ولي آنها تاكنون از اين امتياز استفاده نكردهاند.»[۳۷]
گزارش- 586
كمكهاي جنسي ايران براي رزمندگان جبهههاي لبنان فرستاده شد. يك فروند هواپيماي حامل مواد دارويي، پوشاك و پتو اهدايي جمهوري اسلامي به رزمندگان مبارز فلسطيني و لبناني، عازم سوريه شد.[۳۸]
منابع و مآخذ روزشمار 1361/05/12
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11و12/5/1361ن نوار 6992 ، راوي: هادي نخعي.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 12/5/1361ن نوار 6994 ، راوي: جواد زمانزاده.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 12/5/1361ن نوار 6807 ، راوي: جواد زمانزاده.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 12/5/1361ن نوار 6810 ، راوي: جواد زمانزاده.
- ↑ پيشين.
- ↑ روزنامه كيهان، 13/5/1361، ص2، آبادان .
- ↑ روزنامه كيهان، 12/5/1361، ص3، باختران .
- ↑ پيشين، ص19، به نقل از بنياد امور مهاجرين جنگ تحميلي.
- ↑ مأخذ7، ص13، گيلان غرب، 12/5/1361.
- ↑ سند شماره 016606 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعاتي، شماره 138ـ124، ستاد مشترك ارتش ـ 14/5/1361، ص 16.
- ↑ سند شماره 016627 مركز مطالعات و تحقيات جنگ: اطلاعات هفتگي شماره 30، ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ـ واحد طرح و برنامه عمليات، ص4.
- ↑ مأخذ 10، بخش نخست.
- ↑ روزنامه جمهوري اسلامي، 14/5/1361، ص2.
- ↑ سندشماره 053188 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرمانده منطقه 5 سپاه، به فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 13/5/1361.
- ↑ سند شماره 016890 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي شماره 3، ستاد مشترك سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ـ به طرح و برنامه عمليات، 16/6/1361، ص2.
- ↑ سند شماره 016606 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعاتي، شماره 138ـ124، ستاد مشترك ارتش ـ 14/5/1361، ص 16.
- ↑ مأخذ 16، ص 10.
- ↑ پيشين.
- ↑ مأخذ 15، ص9.
- ↑ مأخد 16، ص 10.
- ↑ روزنامه جمهوري اسلامي، 20/5/1361، ص2.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، "گزارشهاي ويژه"، نشريه شماره 137، 13/5/1361 ص19، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 12/5/1361.
- ↑ پيشين، ص2، باختران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 12/5/1361، به نقل از منابع موثق.
- ↑ مأخذ 22، ص10، تهران ـ خبرگزاريجمهوري اسلامي، 12/5/1361، به نقل از خبرنگار لوموند از بغداد.
- ↑ مأخذ 22، ص4، به نقل از خبرنگار اشپيگل از بغداد.
- ↑ مأخذ22، ص4، به نقل از خبرنگار اشپيگل از بغداد، به نقل از منابع جنبش مجاهدين عراق.
- ↑ مأخذ22، ص12، خبرگزاري جمهوري اسلامي، به نقل از خبرگزاري كره جنوبي از منامه، 12/5/1361، به نقل ازهفته نامه "ميدل ايست اكونوميك دايجست"، چاپ لندن.
- ↑ مأخذ 22، ص13، خبرگزاري جمهوري اسلامي، به نقل از خبرگزاري فرانسه، 12/5/1361.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، "گزارشهاي ويژه"، نشريه شماره 138، 14/5/1361، ص 44، بخش عربي راديو صوت الجماهير، 12/5/1361، به نقل از يك سخنگوي رسمي در گفتوگو با خبرگزاري جمهوري عراق.
- ↑ مأخذ 6، ص 16، كويت ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي.
- ↑ مأخذ 22، ص12، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، به نقل از خبرگزاري رويتر از داكا، 12/5/1361، به نقل از وزارت خارجه بنگلادش.
- ↑ ادارة كل مطبوعات و رسانههاي خارجي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، "بررسي مطبوعات جهان"، نشريه شمارة 319، 14/1/1362، صص 16 و 20، نشريه "تلگراف"، چاپ هند، 12/5/1361.
- ↑ پيشين.
- ↑ مأخذ 22، صص24 تا 28، راديو امريكا، 12/5/1361، به نقل از روزنامه امريكايي "كريستين ساينس مانيتور".
- ↑ مأخذ 7، ص 17، الجزايرـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، به نقل از روزنامه "الشعب"، چاپ الجزاير.
- ↑ مأخذ 22، ص6، پاريس ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 12/5/1361، به نقل از مطبوعات فرانسه.
- ↑ مأخذ 22، صص 2 تا 4، بن ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 12/5/1361، به نقل از هفته نامه آلماني "اشپيگل.
- ↑ روزنامة جمهوري اسلامي، 13/5/1361، ص 1، به نقل از روابط عمومي بينالمللي بنياد شهيد انقلاب اسلامي.