1366.07.01
روزشمار جنگ سال 1366 1366.07.01 | |
---|---|
نامهای دیگر | یک مهر |
تاریخ شمسی | 1366.07.01 |
تاریخ میلادی | 23 سپتامبر 1987 |
تاریخ قمری | 29 محرم 1408 |
گزارش-1
امروز سه جلسه با حضور فرماندهان سپاه پاسداران برگزار گرديد. در جلسه اول طرحهاي عملياتي منطقه شمال غرب و محاسن و معايب و مشكلات هر طرح بررسي شد. جلسه دوم به بررسي طرحهاي عملياتي منطقه جنوب و ضرورت غافلگيري دشمن براي موفقيت در عملياتها، اختصاص يافت و در جلسه سوم درباره مسئلة هزينهها و بودجه سپاه و مشكلات كمبود بودجه گفتوگو شد.
نخستين جلسه در ساعت 8 صبح با حضور برادران محسن رضايي(فرمانده كل سپاه)، علي شمخاني(جانشين فرمانده كل و فرمانده نيروي زميني سپاه)، غلامعلي رشيد(مسئول معاونت عمليات فرمانده كل سپاه)، احمد غلامپور(فرمانده قرارگاه كربلا)، عزيز جعفري(فرمانده قرارگاه قدس)، نورعلي شوشتري(فرمانده قرارگاه نجف)، مصطفي ايزدي(معاونت عمليات نيروي زميني سپاه)، محمد باقري(معاونت اطلاعات نيروي زميني سپاه)، احمد وحيدي(معاونت اطلاعات ستاد كل سپاه)، غلامرضا محرابي(معاونت اطلاعات قرارگاه كربلا) و ابراهيم سنجقي(رابط فرماندهي سپاه و آقاي هاشمي) تشكيل شد.
در بررسي جبهه شمال غرب و طراحي عمليات در اين جبهه، مناطق حلبچه، سدّ دربنديخان، سليمانيه، ماووت و سد دوكان مدّ نظر بود. در منطقه عملياتي ماووت(شمال سليمانيه) يگانهاي قرارگاه نجف مستقر بودند و يگانهاي قرارگاه قدس در غرب سردشت با استقرار روي ارتفاعات دوپازا، بر شهر قلعهديزه عراق تسلط داشتند. [۱] طي بحثهاي جلسات گذشته، منطقه ماووت براي اجراي عمليات انتخاب شده بود. بحث اصلي اين جلسه، چگونگي غافلگير كردن و فريب دشمن در اين منطقه بود؛ زيرا اين امر در موفقيت عمليات نقش مهمي داشت. در ابتدا محسن رضايي با بيان اينكه ما مثل سابق نميتوانيم عمليات غافلگيرانه انجام بدهيم، از فرماندهان حاضر سؤال كرد: «آيا ميتوانيد همزمان با آمادهشدن براي اجراي عمليات در منطقه ماووت، منطقه ديگري مثل حلبچه را آماده كنيد تا در صورتي كه منطقه قرارگاه نجف(ماووت) لو رفت، يگانهاي اين قرارگاه بيايند در منطقه حلبچه بجنگند؟»[۲] عزيز جعفري با بيان اينكه امكان جابهجايي نيست و شوشتري با گفتن اينكه منطقه حلبچه آماده نيست و در آنجا جاده نداريم، به فرمانده سپاه پاسخ منفي دادند. محسن رضايي پيشنهاد ديگري داد: «منطقه "هانيغول" و "چناره" را به عنوان منطقه يدك براي منطقه اصلي قرار بدهيد تا چنانچه يك هفته قبل از عمليات احساس كرديد منطقه لو رفته است بياييد در منطقه يدك عمل كنيد. از همين حالا هم 30 درصد از يگانهايتان در منطقه يدك كار را شروع كنند.» عزيز جعفري:«تا به حال سابقه نداشته كه ما يك جا پاي كار برويم و وقتي ديديم لو رفت آنجا را رها كنيم. اين اصلاً با خصوصيات ما سازگار نيست.» مصطفي ايزدي هم اضافه كرد: «در برف عبور از چناره و ... ميسّر نيست؛ ما در زمستان جيرة شش ماهه به نيروهايمان ميدهيم.» فرمانده سپاه مجدداً مشكل هشياري دشمن را يادآور شد: «الان منطقه ماووت به گونهاي است كه با توجه به اينكه فصل زمستان روي "گوجار" را برف ميگيرد، فريب دشمن ممكن نيست؛ اگر عقبه شما در بانه باشد دشمن در "گردهرش" و "قميش "متمركز ميشود و اگر عقبهتان در سردشت باشد، روي منطقه بانيگداره و … متمركز ميشود.» وي افزود: «دشمن جهت تك شما را در ماووت فهميده است و وقتي فهميد ديگر نميشود با او جنگيد. ميتوانيد تضمين بدهيد نفهمد؟ ... البته هر هشياري دشمن دليل اين نيست كه عمليات صددرصد لو رفته است.» عزيز جعفري در پاسخ گفت: «الان دشمن شك دارد كه ما از قلعهديزه ميرويم يا از ماووت. در غرب فريب دشمن امكان دارد. از دلايل آن اين است كه دشمن هنوز عمليات گسترده - آن هم در زمستان - از ما نديده است و اين يك عامل بزرگي براي فريب دشمن است.» در ادامه مصطفي ايزدي با بيان اينكه قرارگاه رمضان اعلام كرده ميتواند "بالامبو"، "شيندروي" و ... را بگيرد، پيشنهاد داد: «"سونيهرات"، "شنام" و ... را بگيريم و در آنجا مستقر شويم و وقتي اين مناطق از دست عراقيها خارج شود، يك مرتبه تمام جبهه دشمن در سليمانيه و قلعهديزه متزلزل ميشود و ميتوانيم جادة "پنجقله" را كه به طرف پايين آمده است به عقبه دشمن در حلبچه متصل كنيم ولي در زمستان نميتوانيم از اين جاده استفاده كنيم.» محسن رضايي نيز براي كاهش مشكلات عمليات در غرب، استفاده بيشتر از امكان اجراي عمليات نامنظم را با همّت قرارگاه رمضان مطرح كرد: «شما اگر دويست فرمانده گروهان خوب داشته باشيد و از داخل كردستان به دشمن بزنيد، يك مرتبه دشمن متزلزل شده و از هم ميپاشد. اگر ميتوانستيم اين كار را بكنيم مانور سخت فعليمان تغيير ميكرد. فقط بايد فرمانده گروهان و فرمانده تيپ قوي باشند. اول بايد به انبار مهمات و قرارگاهها حمله كنند و كمكم به طرف كركوك و موصل برونـد. در اين صورت دشـمن خود بـه خود منـاطق مرزي را رهـا كرده،
به طرف شهرهاي مذكور ميرود.» فرمانده سپاه در پايان چگونگي ادامه كار در جبهه شمالغرب را چنين مشخص كرد: «هم عمليات محدودتان را انجام بدهيد و هم عمليات گسترده را، منتها چند يگان هم در "دزلي" بگذاريد تا منطقه چناره و هانيغول را آماده كند.» وي باز هم در مورد هشياري دشمن چنين هشدار داد: «خطري كه شما را تهديد ميكند اين است كه دشمن از حالت شك و ترديد فعلي خارج بشود و متوجه شود كه شما ميخواهيد در منطقه ماووت عمليات كنيد.»[۳]
گزارش-2
در جلسه دوم فرماندهان سپاه كه در ساعت 9:30 صبح امروز آغاز شد، طرحهاي پيشنهادي قرارگاه كربلا براي عمليات در جنوب و چگونگي غافلگيري دشمن در اجراي هر طرح به بحث گذاشته شد. ادامه جلسه به بررسي كلي عمليات در جنوب و شمال غرب و استراتژي كلي عملياتي گذشت. در اين جلسه علاوه بر حاضران در جلسه اول، برادران رحيم صفوي(جانشين فرمانده نيروي زميني)، يعقوب زهطي (فرمانده توپخانه سپاه)، عليرضا عندليب(مسئول مهندسي نيروي زميني سپاه) و رسول ياحي (مشاور فرمانده كل سپاه) شركت داشتند. در جلسه روز گذشته قرارگاه نيروي زميني سپاه، قرارگاه كربلا 9 طرح براي اجراي عمليات در جبهه جنوب ارائه كرد كه مورد بحث و بررسي قرار گرفت. از بين آنها پنج طرح مربوط به منطقه هور و جزاير مجنون، يك طرح براي محور جزاير امالرصاص و امالبابي، يك طرح براي محور ابوالخصيب و دو طرح ديگر در مورد منطقه شلمچه پيشنهاد شده بود. البته اين طرحها بيشتر به عنوان طرحهاي عمليات يدك، براي عمليات اصلي منطقه جنوب، مدّ نظر بود.[۴] نخستين بحث اصلي اين جلسه، منطقه شلمچه و چگونگي اجراي عمليات در اين منطقه در عين غافلگيري دشمن بود. ابتدا فرمانده قرارگاه كربلا درباره طرح گفت: «تلاش اصلي را براي عبور از كانال ماهي و كانال زوجي گذاشتيم. براي اين كار يك جاي پا در كانال زوجي ميگيريم تا همچون عمليات كربلاي5 تمام ذهن دشمن متوجه اين سمت بشود و فرصت خوبي داشته باشيم تا از محور نخلستان و جزيرة صالحيه به كانال زوجي برسيم و از جاي پاي شرق كانال زوجي براي حركت به جنوب استفاده كنيم.» فرمانده كل سپاه اين طرح را چنين ارزيابي كرد: «اين قسمت حساسترين نقطه منطقه است و تلاش شما از آن طرف كانال ماهي روي كانال زوجي موفق نخواهد بود. يعني تمام حواس و ذهن دشمن متوجه اين نقطه است؛ چون اگر اين گوشه را از دست بدهد هر دو جبهه نخلستان و غرب كانال زوجي متزلزل ميشود و آنها را از دست ميدهد.» بحث در اين زمينه ادامه يافت و با توجه به هشياري و حساسيت دشمن در اين منطقه، بررسيها به سمت چگونگي غافلگيري دشمن كشيده شد. محسن رضايي با بيان اينكه اين منطقه پوشش ندارد و نميتوانيم حفاظت را رعايت كنيم، تأكيد كرد كه براي غافلگيري دشمن بايد شيوه حفاظت را تغيير دهيم. وي افزود: «موفقيتهاي ما در آفند جايي بوده كه غافلگيري را رعايت كردهايم. بايد توجه كرد كه در جنوب، دشمن احتمال تك ما را در همة مناطق ميدهد ... پايه مانورمان را روي ضمانت غافلگيري بگذاريم همراه با يك تك فريب. در منطقه جنوب 80 درصد از موفقيت به دليل غافلگيري است.» فرماندهان براي غافلگيري دشمن پيشنهادهايي ارائه كردند. احمد غلامپور: «منطقه كه لو رفته است، فقط امكان دارد دشمن را در مورد زمان عمليات غافلگير كنيم كه براي اين كار بايد حفاظت را رعايت كنيم.» عزيز جعفري: «يك روش اين است كه خط حد يگانها مشخص شود و يگانها از حالا در خط مستقر شوند و منطقه را آماده كنند و به هيچ وجه خط حد را عوض نكنيم.» فرمانده سپاه براي غافلگيري دشمن طرح ديگري ارائه داد: «يك عمليات ديگر از آبگرفتگي بوبيان تا كانالي كه آبگرفتگي زيد را به كانال پرورش ماهي وصل ميكند، اجرا كنيد.» محاسن و معايب اين طرح نيز بررسي شد كه از جمله محاسن آن آمادگي كمتر دشمن در اين محور، ذكر گرديد. پس از آن فرمانده سپاه اضافه كرد: «دشمن 48 ساعت وقت ميخواهد تا: 1- جهت تك را بفهمد. 2- تمركز قوا بدهد. 3- توپخانه و آتش خود را متمركز كند تا بتواند به ما پاتك بكند. لذا اگر ما نگذاريم دشمن اين فرصت را پيدا كند، نميتواند پاتك ]مؤثري[ بكند.» وي افزود كه براي اجراي اين طرح نيز بايد دو يگان براي اين محور بگذاريم كه جمعاً پنج يگان ميشود. در اين جلسه دو اشكال كلي بر طرحهاي فوق وارد شد: فرمانده نيروي زميني: «تصميمگيري بايد بر مبناي مأموريتهاي غرب و جنوب باشد. به نظر ما اجراي عمليات در سه جا امكان ندارد.» فرمانده قرارگاه قدس: «به هر يگان بيش از يك مأموريت نميشود داد.»[۵] محسن رضايي در پاسخ گفت: «عمدة پدافند شما در شلمچه و ماووت است. در ماووت كه داريد براي عمليات آماده ميشويد. در شلمچه هم كه پدافند و عمليات شما در يك راستا است. آن چيزي هم كه براي منطقه فاو ميگذاريد هم با پدافند شما جور درميآيد. اتفاقاً پدافندهاي شما با آفندها در كنار هم افتاده است.» در اينجا وقتي علي شمخاني و رحيم صفوي مشكل چگونگي تقسيم يگانها بين مناطق مختلف و همچنين مسئله واگذاري دو مأموريت متفاوت به يك يگان در غرب و در جنوب را مطرح كردند؛ محسن رضايي ضمن تأكيد بر اينكه يگانهاي عملكننده در غرب و در جنوب بايد جداگانه باشند، افزود كه اگر عمليات در شلمچه و در فاو ميسّر نشد و در غرب موفقيت كسب شد، همه يگانها را درغرب وارد عمل ميكنيم. با طرح اين موضوع، مسئله چگونگي انتقال يگانها از جنوب به شمال غرب و زمان و امكانات لازم براي اين كار و همچنين تجهيزات زمستاني ضروري براي شمال غرب مطرح گرديد و علي شمخاني تأكيد كرد: «انتقال از جنوب به غرب غيرممكن است ولي انتقال از غرب به جنوب ممكن است.» غلامعلي رشيد در پاسخ به برخي مسائل مطرح شده، نكاتي را بيان كرد: «ما به توان خودمان توجه كمي ميكنيم و به توان و قدرت كارايي دشمن هم توجه نميكنيم. اگر برداشت درستي از توان و قدرت جابهجايي امكانات خودمان داشته باشيم، اين همه سؤال نميكنيم كه براي انتقال چقدر زمان نياز داريم. يا اينكه آيا ميتوانيم ده يا بيست يگان را از سه يگان در خط عبور دهيم. همينطور در مورد دشمن، بحثي از سپاههاي ششم، سوم يا هشتم دشمن نكرديم و در بحث مانور به توان آنها و ميزان احتياط آنها و زمان لازم براي انتقال احتياطشان( پس از پي بردن آنها به منطقه عمليات اصلي) و همچنين نيروهاي احتياط كلي كه در دست ستاد كل ارتش عراق است، با كمتوجهي از اينها رد ميشويم. البته منطقه شلمچه يك حُسن سياسي دارد و آن اينكه جناحي كه الان در ارتش عراق حاكم شده، اينها يك شكست خيلي سخت ميخورند، چون اينها براي گرفتن همين سرپل يك فشار عظيمي به ارتش عراق وارد كردند و همين منشأ اختلافاتي در ارتش عراق شد. دستيابي ما به اين سرپل و به خصوص توسعه آن، مثل واقعه كربلاي4 ميشود كه ما آن طرف(منطقه كربلاي5) رفتيم و دشمن آمد و خيالش از كل منطقه راحت شد. همچنين بعد خواهند گفت ]جناحهاي ارتش عراق[ كه "ما اين همه تلفات داديم؛ به شما گفتيم كه ارتش عراق را از بين نبريد؛ شما رفتيد يك سرپل گرفتيد و آخر هم اين همه زمين را دوباره از دست داديد." از نظر روحي اين نوع مسائل در ارتش عراق تشديد ميشود و اختلافات آنها عميقتر ميشود. يك تأثير سياسي هم اينجا دارد.»[۶] در ادامه جلسه مباحث ديگري درباره جبهه غرب و جنوب، اهميت و ميزان موفقيت در هر جبهه، امكان غافلگيري دشمن و اولويت هر جبهه مطرح شد و همچنين احتمال حملة دشمن به فاو در صورت انتقال يگانهاي اصلي به غرب و اينكه آيا عراق سليمانيه يا كركوك را به فاو ترجيح ميدهد يا برعكس، بيان گرديد.[۷] ] ضميمه دارد[ فرمانده كل سپاه در پايان اين جلسه، مباحث را چنين جمعبندي كرد: «روي اين فكر كنيم كه چه كنيم كه ضمانت بيشتري داشته باشيم. اگر غافلگيري دشمن در شلمچه كاملاً رعايت شد، طوري كه دشمن در خط هشيار نباشد و بتوانيم، اينجا را عمل ميكنيم و با همين 100 گردان حداقل تا كانال زوجي ميرويم و به جزيره صالحيه ميرسيم. مرحلة بعد به جزيره برويم و مرحلة بعدي را بايد فكر كرد كه به سمت تنومه يا آن طرف برويم. اينجا(شلمچه) آمادگي داشته باشيد كه اگر ديديم در شمال به خاطر غافلگيري يا به خاطر برف زمستان نشد، اولويت اول اين است كه در صورت موفقيت در شلمچه، نيروهاي شمال را هم اينجا بياوريم و عمليات در اينجا را به عمليات در شمال تقدم بدهيم. يعني اول شلمچه را مورد امتحان و عمل قرار دهيم اگر ديديم هر دو شرايط مساوي دارند؛ يعني اگر در هر دو غافلگيري و وضعيت در حد ايدهآل و مناسب بود، هر دو را با هم عمل ميكنيم. اگر ديديم شرايط ما در اينجا ]شلمچه[ بهتر بود و اگر مثلاً آنجا ]شمال[ قبل از شروع عمليات يا همان شب اول با مشكلات مواجه بشويم، همه آن نيروها را اينجا ميآوريم.
اگر ديديم اينجا با مشكلات مواجه ميشويم، چه قبل از عمليات و چه شب اول، ديگر ترديد نميكنيم و اينجا را به عنوان يك عمليات فريب تلقي ميكنيم و همه نيروهاي ما پشت سر هم به شمال ميروند و آنجا وارد عمل ميشوند. البته مشكلاتي دارد، ازجمله آموزش جنگ در كوهستان است كه لشكرهايي كه در جنوب هستند بايد اين آموزشها را ببينند و آمادگي به آنها داده شود. تجهيزات پشتيباني را هم بايد قرارگاه نيروي زميني و وزارت سپاه آماده كنند.»[۸] گفتني است كه در حين اين جمعبندي، از احتمال عمليات در منطقه فاو نيز سؤال شد كه فرمانده سپاه پاسخ داد در هر دو منطقه ( فاو و شلمچه) عمليات نميكنيم بلكه در يكي از اين دو منطقه كه مناسبتر باشد وارد عمل ميشويم.
گزارش-3
جلسه سوم امروز فرماندهان سپاه در بعد از ظهر با حضور فرمانده نيروي زميني سپاه و جانشين وي و فرماندهان قرارگاههاي كربلا، نجف و قدس و همچنين رئيس ستاد كل سپاه (محمد فروزنده) براي بررسي مشكلات بودجه تشكيل گرديد. راوي مركز مطالعات و تحقيقات جنگ در نيروي زميني سپاه(اسدالله احمدي) كه ثبت و ضبط جلسات امروز را به عهده داشت، درباره اين جلسه نوشته است: «رئيس ستاد كل سپاه ابتدا از وضعيت بودجه سپاه و كاهش آن به علت تقسيم مبلغ 25 ميليارد توماني كه در سالهاي قبل، اضافه بر بودجه عادي سپاه براي كمك به هزينههاي جنگ پرداخت ميشد و امسال 12 ميليارد آن به ارتش پرداخت شده است، گزارش داد. وي افزود با توجه به اينكه پرداخت بودجه را هم ملزم به حسابرسي كردهاند، اين موجب شده تا در پرداخت ديون تأخير ايجاد شود. علاوه بر آن، نظارت مسائل مالي جنگ را به گروه ده نفرهاي متشكل از 5 عضو كميسيون دفاع و 5 عضو كميسيون بودجه مجلس دادهاند و هزينه كردن بودجه دفاعي سختتر شده است. مشكل ديگر اين است كه سپاه هم مرتب در حال گسترش سازمان است. فرمانده نيروي زميني سپاه در ادامه بخشي از مشكلات را كه كمبود بودجه ايجاد كرده از جمله مشكلات تأمين هزينههاي مختلف يگانها و نواحي سپاه - كه امكان مسئلهدار شدن و بدبيني فرماندهان را ايجاد ميكند - مطرح كرد. محمد فروزنده براي حل بخشي از مشكل بودجه پيشنهاد كرد كه براي نيروي زميني سپاه سازمان و تشكيلات تعريف شود و به ثبت برسد تا بر اساس آن بودجه دريافت شود. مثلاً مشخص شود كه نيروي زميني سپاه 400 گردان نيروي سازماني دارد، هزينه هر گردان در ماه مثلاً 500 هزار تومان است، در سال هزينهاش اين قدر ميشود، اين يكي از راهحلهاست. وي از جمله مسائلي را كه موجب بروز مشكلات بودجه ميشود، نحوة هزينه كردن آن و بعضاً خرج آن در غير از موارد مشخص شده، مثلاً صرف بودجه حقوق يا موادغذايي براي ساختمانسازي دانست و خواستار جلوگيري از چنين مواردي شد.»[۹]
گزارش-4
بحران خليج فارس كه در پي حملات روزهاي گذشته هواپيماهاي عراقي به تأسيسات نفتي ايران و نفتكشها در خليج فارس و بهويژه با حمله نيمه شب 30/6/1366 هليكوپترهاي امريكايي به كشتي " ايران - اجر" تشديد شده بود ]ضميمه دارد[، امروز ادامه يافت. تلاش ايران براي مقابله با تهديدات امريكا، درگيري هليكوپترهاي امريكايي با قايقهاي سپاه پاسداران، برخورد يك كشتي پانامايي با مين و توقف كاروان كشتيهاي تحت اسكورت ناوهاي امريكايي از جمله وقايع امروز خليج فارس است.
فرمانده نيروي دريايي سپاه پاسداران (حسين علايي) امروز درصدد مقابله با تهديداتي كه متوجه جزيره فارسي است، برآمد. وي در نامهاي به فرمانده كل سپاه پاسداران نوشت: «همانگونه كه مطلعيد امريكا اولين حمله خود را در خليج فارس همزمان با سالروز آغاز جنگ تحميلي(شب 31 شهريور) با هدف قرار دادن كشتي ايران - اجر آغاز نمود. به نظر ميرسيد كه امريكا درصدد است به مقابله جدي با تلاشهاي جمهوري اسلامي براي مقابله به مثل بپردازد، لذا پيشبيني ميشود كه امريكاييها طرحي را براي به تصرف درآوردن جزيره فارسي در دست دارند و در حال زمينهسازي براي اين كار هستند؛ از جمله اينكه هر زمان كه حملهاي عليه كشتيهاي عازم كويت يا عربستان در منطقه شمال خليج فارس صورت ميگيرد آنها مدعي ميشوند كه اين كار توسط قايقهاي تندروي نيروي دريايي سپاه كه از جزيره فارسي جدا شدهاند، صورت گرفته است؛ لذا خواهشمند است به منظور بررسي رويدادهاي احتمالي، اقدامات جدي صورت گيرد و طرحهاي نيروي دريايي سپاه در اين رابطه آماده ارائه ميباشد و چنانچه جلسهاي بدين منظور تشكيل شود مناسب خواهد بود.»[۱۰] فرمانده نيروي دريايي سپاه همچنين جريان درگيري امروز نيروهاي سپاه با نيروهاي امريكايي را در خليج فارس چنين گزارش كرده است: «بنابر گزارش منطقه يكم دريايي در ساعت 13:30 مورخ 1/7/1366 دو فروند نفتكش به نامهاي "اوشن هاموني" با مليت پانامايي و "فوجي كاماور" با مليت كرهاي كه به وسيله يك ناو امريكايي حامل يك فروند هليكوپتر به شماره 504 در سمت 170 درجه و در 16 مايلي جزيره ابوموسي اسكورت ميشدند، مورد شناسايي رزمندگان گشت نيروي دريايي سپاه مستقر در جزيره ابوموسي قرار گرفتند. نيروهاي ما كه با سه فروند قايق عاشورا كاروان امريكايي را تحت نظر داشتند، به سمت يكي از دو نفتكش نزديك ميشوند كه بلافاصله هليكوپتر امريكايي از عرشه ناو به طرف قايقهاي ما به پرواز درميآيد و به تعقيب قايقها ميپردازد و سه فروند موشك به سمت قايقها پرتاب مينمايد كه به آنها اصابت نميكند. قايقهاي ما تا فاصله 11 مايلي جزيره توسط هليكوپتر امريكايي تعقيب ميشدند. برادران مستقر در قايقها با ناو الوند از نداجا (نيروي دريايي ارتش) كه در 9 مايلي جزيره استقرار داشت تماس ميگيرند و با هماهنگي با برادران نداجا به سمت هليكوپتر تيراندازي مينمايند كه هليكوپتر مسير خود را تغيير داده و در 12 مايلي جزيره بر عرشه ناو امريكايي - كه در كنار يك فروند كشتي آسيبديده ليبريايي پهلو گرفته بود - فرود ميآيد. در ساعت 16:30 ناو مذكور خود را از كشتي موشك خورده جدا و در سمت 190 درجه و 15 مايلي جزيره به گشتزني ميپردازد. مراتب جهت اطلاع به آگاهي ميرسد.»[۱۱] از سوي ديگر، نيروي دريايي سپاه اعلام كرد كه يك كشتي مخصوص نقشهبرداري به نام "ماريا" كه با پرچم پاناما حركت ميكرد، در آبهاي خليج فارس با يك مين برخوردكرد.[۱۲] بيمه لويدز محل اين برخورد را 30 مايلي شمال جزيره العربيه اعلام كرد و نوشت: كشتي ماريا غرق شده است.[۱۳] بر اثر اين حادثه چهار تن از سرنشينان اين كشتي مفقود شدند.[۱۴] سخنگوي ستاد تبليغات جنگ بعداً در گفتوگويي غرق شدن اين كشتي را ماجرايي پرابهام و مشكوك عنوان كرد و گفت: «غرق شدن كشتي برخلاف عرف موجود دو روز بعد اعلام شد. اين تأخير پنجاه و چند ساعته دسترسي به شواهد لازم براي بررسي ادعاي غرق شدن كشتي پانامايي بر اثر برخورد با مين را از بين برده است و سؤال اين است كه چرا شواهد قابل بررسي اين حادثه بايد از بين برود؟ در صورت واقعيت داشتن اين مسئله بازهم سؤال مطرح است كه چگونه ناوهاي امريكايي مستقر در خليج فارس با انواع تجهيزات پيچيده متوجه غرق شدن اين كشتي نشدهاند. تأخير در اعلام خبر در حالي است كه امريكاييان مدعي هستند در ساعت 23 شب دوشنبه مينگذاري در آبهاي بينالمللي خليج فارس توسط كشتي ايران - اجر را شاهد بودهاند، اما اكنون راجع به غرق شدن اين كشتي مهر سكوت بر زبان خود زدهاند و اين نكات از جمله ابهامات ماجرا است.» سخنگوي ستاد تبليغات جنگ با اشاره به نزديكي اين حادثه با حمله امريكا به كشتي ايران - اجر افزود: «اين حركات ميتواند بيانكننده آغاز يك حركت مشكوك توسط امريكا در خليج فارس باشد.»[۱۵] منابع كشتيراني در مورد وضعيت و حركت كشتيها در خليج فارس پس از حمله امريكا به كشتي ايران - اجر گزارش دادند كه كشتيهاي جنگي ايران فعاليت در خليج فارس را به شدت افزايش دادهاند و كشتيهاي تجاري براي پرهيز از حمله قايقهاي توپدار ايران، در آبهاي بسيار نزديك به سواحل عمان حركت ميكنند.[۱۶] در همين حال دهمين كاروان كشتيهاي كويتي تحت اسكورت ناوهاي امريكا، با وجود اعلام برنامه حركت آن، به دليل بروز اوضاع بحراني در خليج فارس از حركت بازماند. راديو امريكا در اين باره گفت: «حركت اين كاروان در شرايط كنوني از اهميت بيشتري برخوردار است. اين كاروان برخلاف برنامه اعلام شده از حركت منصرف شد و تا تاريخ 6/7/66 در بندر الاحمدي كويت باقي ميماند تا آرامش نسبي مجدداً برقرار شود. نفتكش كويتي"گاز پرنس" از جمله نفتكشهاي اين كاروان است.»[۱۷]
گزارش-5
امريكا و انگلستان درصدد گسترش فعاليتهاي اطلاعاتي و نظامي خود در منطقه خليج فارس هستند. در اين باره مجله الشهيد به نقل از منابع آگاه عربستان نوشته است كه تعدادي از كادرهاي خدماتي آواكسهاي مستقر در پايگاه ظهران بركنار شدهاند كه اين اقدام ناشي از تصميمگيري امريكا براي محول كردن مأموريتهاي نظامي تازه به آواكسها ميباشد. مأموريتهاي نظامي محول شده به آواكسها مربوط به مركزي جديدالتأسيس سرّي در بحرين است تا از اين طريق هواپيماهاي آواكس اطلاعات ويژه و مورد نياز را به ناوهاي امريكايي مستقر در آبهاي منطقه منتقل كنند.[۱۸] واينبرگر وزير دفاع امريكا نيز در خاطرات خود درباره فعاليت هواپيماهاي جاسوسي آواكس نوشتهاست: «آواكسها از آغاز جنگ ايران و عراق، در عربستان پروازهاي خود را آغاز كردند كه اين فعاليت فقط شامل قسمت شمالي خليج ]فارس[ و خطرهاي احتمالي هواپيماهاي ايراني براي حوزههاي نفتي عربستان ميشد و اين پوشش حافظ كشتيهاي امريكا در خليج ]فارس[ نبود چيزي كه ما احتياج داشتيم اين بود كه دامنه فعاليت خود را گسترش دهيم تا قسمت پايين خليج ]فارس[ را نيز در برگيرد و اين مستلزم استفاده سعوديها از آواكسهاي خود، براي تكميل پروازهاي ما در حمايت از عمليات اسكورت بود.»[۱۹] واينبرگر با اشاره به مذاكرات خود با مقامهاي سعودي در پاريس، افزوده است: « سعوديها امتيازاتي اساسي دادند و با شركت در عمليات ما از جمله گشتزني آواكسها، به گونهاي مستقيمتر از آنچه رسم آنها در گذشته بود موافقت كردند.»[۲۰] وي ضمن يادآوري ترس اعراب از همكاري نزديك و آشكار با امريكا در خليج فارس نوشته است: «مذاكرات خيلي مشكل بود و حتي نزديكترين دوستان عرب ما در خليج ]فارس[ نميخواستند چنين به نظر رسد كه همكاري نظامي خيلي نزديكي با امريكا دارند. من تمام سعي خود را براي كسب موافقت سعوديها جهت استفاده از آواكسهاي آنها كردم؛ زيرا ما هر قدر زودتر از حملات ايران باخبر ميشديم به همان ميزان زودتر ميتوانستيم آماده مقابله شويم و خط سير هواپيماهاي جنگي ايران را مشخص كنيم.»[۲۱] از سوي ديگر، انگلستان ساخت يك پايگاه نيروي دريايي را در منطقه طويله ابوظبي آغاز كرده است. به نوشته مجله "ميد" ساخت اين پايگاه يك ميليارد دلار هزينه دارد و داراي شش اسكله براي سلاحهاي موشكانداز و حمل نيرو، دو اسكله براي خدمات عمومي و يك اسكله براي ترخيص تجهيزات نظامي سنگين است. همچنين براي اين پايگاه تسهيلاتي از قبيل تعميرگاه، انبار اسلحه و تجهيزات، ساختمانهاي آموزشي، اداري و مسكوني در نظر گرفته شده است. عربستان براي ساخت اين پايگاه كمك مالي خواهد كرد. گفته ميشود كه اين پايگاه بزرگترين پايگاه دريايي در منطقه خليج فارس خواهد بود.[۲۲]
گزارش-6
بيستوشش تن از خدمه كشتي ايران - اجر كه دو روز پيش هدف حمله هليكوپترهاي امريكايي قرار گرفته بود، پس از انتقال به يك ناو امريكايي به هلال احمر عمان تحويل داده شدند. مسئولان استان هرمزگان تأكيد كردند در صورتي كه انتقال خدمه كشتي ايران - اجر از طريق هوايي ميسر نشود، آنها با يك كشتي مسافربري كه به اين منظور آماده شده، از طريق دريا از عمان به ايران منتقل ميشوند.[۲۳] گفتني است كه امريكا براي كاهش ميزان تنش موجود، پس از استفاده تبليغاتي گسترده از ماجراي حمله به كشتي ايران اجر، در فاصله كوتاهي اعلام كرد كه خدمه اين كشتي به ايران برگردانده ميشوند. وزير دفاع امريكا با اين توجيه كه ما با ايران در جنگ نيستيم و فقط از خود دفاع ميكنيم، در يادداشتهاي خود نوشته است: من دستور دادم تا خدمه كشتي را به ايران بازگردانندكه كشور دوست ما "عمان" لطف نمود و به صورت واسطه در اين موضوع كمك كرد.[۲۴]
گزارش-7
وزير دفاع امريكا در آستانه سفر به منطقه خليج فارس و دو روز پس از حمله به كشتي ايران - اجر، جمهوري اسلامي را تروريست خواند و ايران را به حمله مجدد تهديد كرد. وي گفت: انتظار دارد ايران حمله امريكا به يك كشتي ايراني را تلافي كند، اما اگر شرايط مشابه باشد، مجدداً دستور حمله خواهد داد. واينبرگر افزود: «فكر ميكنم آنها همواره تلافي كردهاند؛ آنها هميشه تروريسم را اعمال ميكنند.» خبرگزاري رويتر در ادامه اين خبر، اضافه كرده كه سفر وزير دفاع امريكا به خليج فارس - كه چند هفته پيش برنامهريزي شده بود - شامل ديدار از عربستان سعودي، بحرين و توقفي كوتاه در مصر ميشود. وي همچنين از نيروهاي امريكايي در نزديكي و داخل خليج فارس ديدن خواهد كرد.[۲۵] سخنگوي كاخ سفيد نيز درباره احتمال حملات تلافيجويانه ايران گفت: «تشخيص ما اين است كه منافع امريكا در سراسر جهان در معرض خطر بيشتري قرار گرفته است، از سفارتخانههاي خود ميخواهيم اقدامات مناسبي را در اين زمينه اتخاذ نمايند.»[۲۶]
گزارش-8
شوروي خواستار تشكيل نيروي حافظ صلح سازمان ملل در خليج فارس شد تا حفاظت از خطوط كشتيراني در اين منطقه به يك نيروي دريايي بينالمللي تحت پرچم سازمان ملل متحد واگذار شود.[۲۷] وزير خارجه شوروي با ارائه اين طرح گفت: امنيت كشتيراني به كل جامعه بينالمللي و به نام اين جامعه به سازمان ملل متحد مربوط ميشود و در صورت لزوم نيروهاي لازم و كافي بايد در اختيار سازمان ملل متحد گذاشته شود.[۲۸] خبرگزاري رويتر در گزارشي از منطقه خليج فارس به نقل از ديپلماتها طرح شوروي را مانوري براي منحرف كردن اذهان عمومي از طرح اعمال تحريم تسليحاتي عليه ايران دانست و نوشت: « شوروي سعي دارد با ارائه اين طرح، تشنج در خليج فارس را خنثي كرده و بر حرارتي كه امريكا و انگليس براي اعمال تحريم تسليحاتي عليه ايران ايجاد كردهاند، آب سردي بريزد. انتظار نميرود امريكا و انگليس با اين طرح روسها موافقت كنند.»[۲۹] طرح شوروي براي امنيت خليج فارس با استقبال هلند روبهرو شد، ليكن امريكا و انگليس به مخالفت با آن برخاستند. وزير خارجه هلند پس از سخنان وزير خارجه شوروي گفت: هلند آماده است كه در يك نيروي دريايي سازمان ملل براي حفاظت از كشتيراني در خليج فارس مشاركت كند و دولت هلند روشن ساخته كه مايل است شاهد قبول اين مسئوليت از سوي اين سازمان جهاني باشد و در عينحال به كار پاكسازي مينها از اين آبراه كمك ميكند.[۳۰] در مقابل، مارگارت تاچر نخستوزير انگليس ضمن مخالفت با طرح شوروي گفت: «تجربه نشان داده است كه سازمان ملل با حضور نيروهايش در يك منطقه بحراني نتوانسته است از وقوع جنگ جلوگيري كند يا با شرايط جنگي به مقابله برخيزد. تازه اگر چنين نيرويي نيز تشكيل شود كشورهايي به تشكيل آن كمك ميكنند كه اكنون در خليج فارس نيروي دريايي مستقر كردهاند در حاليكه امكان به وجود آوردن يك سرفرماندهي مشترك وجود ندارد.» تاچر وضعيت فعلي را كه در آن نيروهاي مستقر در خليج فارس بين خود هماهنگي ايجاد ميكنند، راهحلي بهتر خواند.[۳۱] سخنگوي كاخ سفيد نيز با رد طرح شوروي گفت: «اين طرح در نهايت به مقاصد آيتالله روحالله خميني رهبر ايران كمك ميكند. يعني امريكا را كاملاً از خليج فارس و خليج عمان كه نيروي دريايي ما 40 سال آزادانه در آنجا حضور داشته بيرون ميراند.» وي افزود: «اين طرح در زماني مطرح شده كه سياست امريكا در خليج فارس در حال ثمر دادن است.»[۳۲]
گزارش-9
حملات هوايي عراق كه در پي وقفه چند روزه مجدداً از 25/6/1366 آغاز شده بود ]ضميمه دارد[، امروز با حمله به مراكز و تأسيسات صنعتي ايران ادامه يافت و پنج واحد صنعتي - كارگري در استان باختران و منطقهاي در اسلامآباد هدف حمله شديد هواپيماهاي عراق قرار گرفت. در ساعت 12:10 چندين هواپيماي دشمن با تجاوز به استان باختران، كارخانه سيمان غرب، كارخانه قند بيستون، نيروگاه برق باختران، دكل مخابراتي تلويزيون و يك پست برق ديگر را بمباران كردند. بر اثر حمله هواپيماهاي عراقي به كارخانه سيمان غرب، پست برق و الكتروفيلتر كارخانه آسيب كلي ديد و به سنگ شكن، كارگاه نوسازي و مخازن سوخت آن خسارت وارد شد.[۳۳] در حمله به كارخانه قند بيستون چون اكثر كارگران در غذاخوري بودند، تنها چهار تن مجروح شدند. در اين حمله دو انبار شكر محتوي 2500 تن شكر و يكصدهزار گوني خالي از بين رفت و 50 درصد سقفهاي كارخانه و يك كوره بخار جديد منهدم شد.[۳۴] در حمله هواپيماهاي عراقي به نيروگاه برق باختران، شش بمب به تأسيسات و يك بمب به اتاق فرمان آن اصابت كرد و خسارات كلي به بار آورد.[۳۵] در حملات امروز، عدهاي غيرنظامي شهيد و 26 تن مجروح شدند.[۳۶] خبرگزاري جمهوري اسلامي در گزارشي از باختران به نقل از يك مسئول پدافند هوايي تعداد هواپيماهاي مهاجم امروز دشمن را حداقل 10 فروند اعلام كرد. اين خبرگزاري با مخابره خبر حملات هوايي عراق به مراكز صنعتي - كارگري باختران ميزان حملات هوايي و موشكي عراق به اين شهر را در طول يك سال گذشته مورد بررسي قرار داد و نوشت: با احتساب بمبارانهاي امروز دفعات بمباران شهر باختران از ابتداي جنگ تحميلي تاكنون به 121 نوبت بمباران و 21 مورد حمله موشكي رسيد كه بر اثر اصابت 19 فروند موشك در شهر باختران مجموعاً 1166 واحد مسكوني، 200 واحد تجاري، 110 باب مدرسه و دو پاساژ عمومي، يك گاراژ و يك سينما ويران شده است.[۳۷] امروز همچنين يك روستاي تركيه در 7 كيلومتري مرز تركيه و عراق هدف حمله هوايي عراق قرار گرفت. راديو صداي كردستان وابسته به حزب دمكرات با اعلام اين خبر افزود: گلولـه و راكت هواپيماهاي عراقي وسط روستا اصابت كرد و سبب كشته شدن سه تن و مجروح شدن 8 تن ديگر از ساكنان روستاي مذكور گرديد.[۳۸] وزارت امور خارجه تركيه با احضار سفير عراق در آنكارا متن اعتراضيهاي را در اين باره تسليم وي كرد كه در آن آمده است: دولت تركيه حق دريافت خسارتهاي جاني و مالي ناشي از تجاوز جنگندههاي عراقي را براي خود محفوظ ميدارد.[۳۹]
گزارش-10
گلولـهباران مراكز صنعتي و نظامي عراق در تلافي حملات هوايي دشمن به مناطق مسكوني و مراكز صنعتي - كارگري كشورمان امروز نيز ادامه يافت. مراكز اقتصادي و صنعتي و نظامي امالقصر، بصره و زبير، از ساعت 16 روز گذشته هدف آتش سنگين توپخانههاي خودي قرار دارد.[۴۰] نماينده عراق در سازمان ملل امروز در نامهاي به دبيركل اين سازمان ادعا كرد كه نيروهاي ايران در روز 21 سپتامبر 1987 (30 شهريور 1366) تعداد 97 گلولـه به بصره زدهاند كه بر اثر آن 3 تن كشته و 29 تن مجروح شدند. در روز 22 سپتامبر (31 شهريور) نيز 369 گلولـه به بصره زدهاند كه 11 تن كشته و 47 مجروح شدند و 10 خودرو خسارت ديد. در اين روز همچنين 12 گلولـه به بدره و 4 گلولـه به خانقين اصابت كرد كه خساراتي نداشت.[۴۱]
گزارش-11
در منطقه شلمچه نيروهاي عراقي با اجراي يك تك محدود، دو سنگر كمين نيروهاي ايران را در محور انگشتي(شمال جزيره صالحيه) اشغال كردند. افراد دشمن ضمن جمعآوري مين و بازكردن معبر[۴۲] از ساعت 5 تا 6 صبح آتش نسبتاً سنگيني روي دو سنگر كمين لشكر33 المهدي ريختند، سپس حمله كردند. نيروهاي لشكر33 المهدي كه به تازگي در منطقه مستقر شده بودند و آشنايي كامل به منطقه نداشتند، افراد خود را به عقب كشيدند. پس از آن دشمن توانست دو سنگر جلويي را - كه هر يك گنجايش دو نيرو دارد - تصرف كند.[۴۳] معاونت اطلاعات قرارگاه كربلا در گزارشي در اينباره نوشت: «دشمن سعي دارد با حركت لاكپشتي اين منطقه را در كنترل و تصرف خود در آورد كه تا حدود زيادي در اين كار موفق بوده است. اگر اين حركت دشمن همچنان ادامه يابد، تهديد جدي براي عقبه و همچنين براي يگانهاي ديگر مستقر در غرب كانال ميباشد.»[۴۴]
گزارش-12
پيشمرگان كُرد عراقي امروز طي دو حمله جداگانه در دو استان دهوك و اربيل، تعدادي از نيروهاي دشمن را كشته و عدهاي را اسير كردند. به گزارش سپاه رمضان، در منطقه زاخو از استان اربيل گروهي از پيشمرگان حزب دمكرات كردستان عراق (بارزانيها) به همراهي گروهي از نيروهاي اتحاديه ميهني كردستان عراق (طالبانيها) به سيزده پايگاه اطراف شيرانيش اسلام حمله كردند و آنها را به تصرف خود درآوردند. در اين حمله تعدادي از نيروهاي دشمن كشته و 9 تن اسير شدند، پنج خودروي نظامي ارتش عراق به آتش كشيده شد و تعدادي سلاح به غنيمت مبارزان درآمد.[۴۵] نيروهاي اتحاديه ميهني همچنين در استان اربيل با حمله به 14 پايگاه ارتش عراق در منطقه بادنيان تعدادي از افراد آن را كشتند و 9 تن را اسير كردند. همين گزارش حاكي است كه در استان كركوك پيشمرگان كُرد با حمله به خط دفاعي دشمن ده تن از نيروهاي بعثي را كشتند و چهار تن را اسير كردند.[۴۶]
گزارش-13
واحد اطلاعات سپاه پاسداران در گزارشي اعلام كرد كه عناصر حزب دمكرات با نفوذ به پايگاه "كانيباغ" در محور پسوه(حوالي شهرستان مهاباد) با نيروهاي مستقر در آن درگير شدند كه بر اثر آن از نيروهاي ژاندارمري دو تن شهيد و ده تن مجروح گرديدند.[۴۷] افراد حزب دمكرات همچنين با ورود به روستاي "حاجي علي كند " از توابع بوكان، با نيروهاي خودي درگير شدند و يكي از سربازان را با خود بردند. اين درگيري پس از يك ساعت پايان يافت و تلفاتي در بر نداشت.[۴۸]
گزارش-14
رئيسجمهوري اسلامي ايران امروز در پايان سفر خود به سازمان ملل متحد طي كنفرانسي مطبوعاتي در مقر سازمانملل در نيويورك مواضع جمهوري اسلامي ايران را درباره حمله امريكا به كشتي ايران - اجر، اقدامات ايران در قبال تهديدات امريكا، روند مذاكرات صلح، تنبيه متجاوز، عملكرد شوراي امنيت، مسئله گروگانهاي غربي در لبنان و روابط با كشورهاي جهان تشريح كرد. رئيسجمهوري اقدامات خصمانه دولت امريكا را عامل تيرگي روابط دو كشور دانسته و با اشاره به حادثه كشتي ايران - اجر گفت: «سفر من چگونه ميتواند باعث بهبود در روابط دو كشور شود در حاليكه همزمان با ورود من به نيويورك، امريكا به يك كشتي ايراني حمله كرده و تعدادي را به قتل ميرساند. اگر فرضاً مين در آن كشتي بود آيا نيروي دريايي امريكا نميتوانست آن را محاصره كند و كسي را نكشد؟ البته چنين مواردي در گذشته نيز بارها توسط امريكا صورت گرفته است.»
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا شما خود را در حال جنگ با امريكا ميبينيد، گفت: «نه، ولي اين نگراني را داريم كه ممكن است امريكا ما را به جنگ بكشاند. حضور امريكا در خليج فارس نشانه جنگ است. اين همه كشتي جنگي و ناوگان دريايي به خاطر دفاع نيست بلكه به منظور حمله در آنجا مستقر شدهاند. علامت صلح و عدم بروز جنگ اين است كه امريكا نيروهاي خود را از خليج فارس خارج كند. … فكر ميكنم اولين قدمها را دولت امريكا در راه يك جنگ برداشته. ما به هيچ وجه مايل نيستيم يك جنگ تمام عيار بين ما و امريكا رخ بدهد اما اگر چنين چيزي پيش آيد ما ناگزير با قدرت از خودمان دفاع خواهيم كرد.»[۴۹]
آيتالله خامنهاي درباره حمله امريكا به كشتي ايران - اجر گفت: «تهاجم اخير نيروهاي امريكايي به يك كشتي باربري ايراني، يكي از بزرگترين اشتباهات دولت ريگان بود و طبق ارزيابي اين اشتباه حتي از اشتباه ماجراي مكفارلين هم بزرگتر بود. امريكا در انتخاب زمان اين حركت و نوع تبليغاتي كه براي آن به راه انداخته، مصلحتانديشيهايي داشته است، اما نوع حادثه و طبيعت خونين و زشت آن چشمانداز حوادث خونيني را در مقابل افكار عمومي مردم امريكا به وجود خواهد آورد. برخلاف تبليغات وسيع امريكا كشتي ايراني مورد تهاجم امريكا يك كشتي باري با نام معين و ثبت شده تجاري بوده نه يك ناو نظامي. امريكا ميگويد اين كشتي تجاري حامل مين بوده و به فرض حرف آنها درست باشد، گرچه اين تبليغات صحت ندارد ولي مين را ميتوان از هر كشتي به كشتي ديگر حمل كرد. اگر فرض كنيم اين كشتي حامل مين بوده آيا دولت امريكا موظف است يا اجازه دارد هر كشتي حامل سلاح را در خليج فارس مورد تهاجم قرار دهد! اگر امريكا ميخواست كه اين كشتي در خليج فارس مينگذاري نكند ميتوانست آن را محاصره و مينهايش را مصادره نمايد. اما كشتن چند انسان چه فايدهاي داشت. آيا دولت امريكا در مقابل اين اقدام ميتواند از خود دفاع كند؟ به اين دلايل معتقدم دولت امريكا براي اين اقدام هيچ توجيهي نه در مقابل ملت امريكا و نه در مقابل ملت ما كه مظلوم واقع شده است، ندارد.»[۵۰] رئيس شوراي عالي دفاع با اشاره به اينكه امريكا به عنوان باني قطعنامه 598 اولين نقض كننده آن هم بود، بر محفوظ بودن حق تلافي براي جمهوري اسلامي در مقابل حمله امريكا به كشتي ايران - اجر تأكيد كرد. وي در پاسخ به اين سؤال كه چه ضرورتي داشت كه شما امريكا را تهديد كنيد؟ آيا اين تهديد كمي جسورانه و مغرورانه نيست كه كشوري در حد ايران، كشور قدرتمندي چون امريكا را تهديد كند؟ اظهار كرد: ما گفتيم كه ممكن است به آن حملات پاسخ دهيم و اين كار را هم ميكنيم. بايد اضافه كنم كه بزرگ بودن به معني آسيبناپذير بودن نيست؛ دولت امريكا و مخصوصاً در خليج فارس بسيار آسيبپذير است.[۵۱] رئيسجمهوري درباره چگونگي امكان پايان دادن به جنگ، با تأكيد بر اينكه «راه مذاكرات را ما مطمئناً نبستهايم» درباره تداوم مذاكرات در چارچوب قطعنامه 598 گفت: ما فرمول استفاده از اين قطعنامه را براي رسيدن به يك آتشبس تهيه كردهايم و در اختيار دبيركل قرار دادهايم. نكته اصلي مسئله تنبيه متجاوز است، اگر اين مسئله حل بشود مطمئناً همهچيز حل خواهد شد. وي افزود: ما شوراي امنيت را رد نميكنيم. شوراي امنيت يعني مجموعهاي و هيئتي براي حفظ امنيت بينالمللي، هيچكس اين را رد نميكند و بيشتر از همه، ما كه امنيتمان مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته است. ما به شوراي امنيت اعتراض داريم كه چرا طبق وظايف خودش از اول جنگ عمل نكرده. من ديروز در سخنراني گفتم در حاليكه ده لشكر و صدها فروند هواپيماي عراقي به ما حمله كردند شوراي امنيت كه طبق اولين ماده منشور موظف به مقابله با تجاوز است،
رئيسجمهوري اسلامي ايران در پايان سفر خود به سازمان ملل متحد طي كنفرانسي مطبوعاتي در مقر اين سازمان در نيويورك، مواضع ايران را درباره حمله امريكا به كشتي ايران ـ اجر، اقدامات ايران در قبال تهديدات امريكا، روند مذاكرات صلح، تنبيه متجاوز، عملكرد شوراي امنيت، مسئله گروگانهاي غربي در لبنان و روابط با كشورهاي جهان تشريح كرد.
هيچ نگفت و تنها بعد از گذشت چندين روز كه ما كاملاً غافلگير شده بوديم و هزاران كيلومتر از زمينهاي ما غصب شده بود، شوراي امنيت از ما و عراق ميخواست كه از توسل بيشتر به زور خودداري كنيم، يعني از عراق ميخواست كه بيشتر پيش نيايد و از ما ميخواست كه با قدرت نظامي عراق را عقب نزنيم. بنابراين ما به شوراي امنيت اعتراض داريم بهخاطر اين كه به وظايف خود عمل نكرده. اگر قرار باشد كه شورا به وظايف خود عمل كند ما بيشترين طرفداري را از او خواهيم كرد، چون ما به امنيت خودمان، امنيت ملي خودمان نهايت احتياج را داريم.[۵۲]
گزارش-15
قدرتهاي بزرگ مذاكرات ايران با دبيركل سازمانملل را براي پايان دادن به جنگ ايران و عراق مثبت ارزيابي كردند. علاوه بر اين شوروي و چين از قدرتهاي غربي خواستند قطعنامه 598 را محترم بشمارند. راديو بيبيسي در تفسيري درباره گفتوگوهاي انجام شده در پشت درهاي بسته شوراي امنيت سازمان ملل، گفت: «امريكا تلويحاً آمادگي خود را براي به تعويق انداختن درخواست تحريم تسليحاتي ايران تا زماني كه تلاشهاي ديپلماتيك ادامه دارد، به اطلاع شوراي امنيت رسانده است. در حاليكه امريكا دليل تغيير موضع ايران را كسب آمادگي نظامي بيشتر ميداند، دبيركل سازمان ملل، شوروي و چين به مفيد بودن گفتوگوها معتقدند.»[۵۳] "گنشر"، وزير خارجه آلمان، نيز با بيان اينكه پافشاري ريگان به نظرهاي خود در اجراي تحريم تسليحاتي موجب اختلال در وحدت اعضاي دائمي شوراي امنيت ميشود، گفت: «بهرغم سخنرانيهاي تند و مناقشات پيشآمده در سازمان ملل، هيچ يك از طرفين درهاي مذاكره را به طور قطع و كامل مسدود نساختهاند.»[۵۴] از سوي ديگر، "ادوارد شواردنادزه" وزيرخارجه شوروي، از دولتهاي غربي خواست در جنگ ايران و عراق خونسردي خود را حفظ كرده و اوضاع را در خليج فارس - كه با وارد كردن نيروهاي دريايي انبوه در اين منطقه به طور خطرناكي بحراني كردهاند - مسموم نكنند. وي با تأكيد بر لزوم حفظ وحدت شوراي امنيت، از كليه كشورهاي عضو شورا درخواست كرد كه قطعنامه 598 شوراي امنيت را محترم شمارند. وزير خارجه شوروي ضمن موافقت با برقراري فوري آتشبس بين ايران و عراق بر تشكيل يك كميسيون مأمور تحقيق درباره مسئوليت آغاز جنگ تأكيد كرد و گفت: «پذيرفته شدن آتشبس و تشكيل كميسيون تحقيق امكان خواهد داد كه نيروهاي دريايي خارجي به آساني خليج فارس را ترك كنند.»[۵۵] وزيرخارجه چين نيز در اين باره گفت: «اوضاع خليج فارس با روياروييهاي شديد در منطقه بسيار آشفتهتر ميشود و چين شديداً نگران اين موضوع است. چين در اين رابطه يك موضع بيطرفانه اتخاذ كرده، اما از ايران و عراق خواسته تا هرچه زودتر به جنگ پايان دهند. قطعنامه 598 شوراي امنيت كه شامل درخواست آتشبس فوري ميباشد، زمينههاي خوبي را براي يك راهحل صلحآميز تأمين ميكند. چين از ابرقدرتها ميخواهد تا به حضور نظامي خود در خليج فارس پايان دهند تا كشورهاي منطقه بتوانند مشكلات خود را از طريق گفتوگو و مشورت حل و فصل كنند.»[۵۶]
گزارش-16
دولت انگلستان سه دفتر واسطة خريد سلاح براي ايران را در لندن تعطيل كرد. "سر جفري هاو" وزيرخارجه انگلستان در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل ضمن حمايت از حمله امريكا به كشتي ايران - اجر، حمله به نفتكش انگليسي جنتل بريز را يك اقدام تجاوزكارانه و شرمآور توصيف كرد. وي ضمن اعلام دستور بستن دفاتر ايران در لندن، درباره علت آن گفت: «حمله ايران به نفتكش انگليسي جنتل بريز آخرين عامل مؤثر در تصميمگيري انگليس براي بستن دفاتر نظامي ايران در لندن بوده است.»[۵۷] راديو بيبيسي نيز با پخش اين خبر افزود: بريتانيا، ويزاي 3 تن از افسران ارتش را كه در اين دفاتر براي تهيه سلاح در اروپا استفاده ميكردند لغو ميكند.[۵۸] رئيسجمهور ايران بستهشدن دفتر خريد نظامي ايران در لندن را بياهميت خواند و گفت: «اين چندان چيز مهمي نيست و در روند جنگ تأثيري نخواهد داشت.[۵۹] محمدمهدي آخوندزاده كاردار ايران در لندن نيز گفت: «اقدام انگليس در همسويي اين كشور با امريكا و حمايت آن از رژيم عراق شكل گرفته است.» وي افزود: «آنچه كه به انقلاب اسلامي عزت بخشيد توان و ايمان مردم ميباشد نه سلاحهاي پيچيده غرب و شرق.» خبرگزاري جمهوري اسلامي در گزارشي از لندن آورده است: «رسانههاي گروهي انگليس به ويژه در يك سال اخير گزارشها و برنامههاي خبري متعددي در زمينه فعاليتهاي دفاتر تداركات نظامي ايران تهيه كردهاند.»[۶۰]
گزارش-17
تعطيلي دفاتر خريد ايران در لندن و آثار آن بر توان نظامي ايران و همچنين مسئله تحريم تسليحاتي ايران مورد بررسي رسانهها و تحليلگران قرار گرفت. راديو بيبيسي بسته شدن دفتر خريد تسليحاتي ايران در لندن را تنها موجب مشكل شدن تهيه سلاح براي ايران دانست: «چنين به نظر ميرسد كه تعطيلي اين دفتر تهيه اسلحه براي ايران را با مشكلات مواجه خواهد ساخت، زيرا دفتر مذبور مركز ارتباط شبكههاي جهاني خريد تسليحات مورد نياز ايران بوده است. با توجه به جوّ موجود مبني بر درخواست تحريم اسلحه عليه ايران، براي ايرانيها مشكل خواهد بود كه بتوانند دفتري در يك چنين سطحي را در نقطه ديگري در غرب باز كنند. البته اين نتيجهگيري بدين معنا نيست كه خريد اسلحه توسط ايران كاملاً متوقف خواهد شد، بلكه تنها تهيه آن براي ايران مشكلتر خواهد شد. در دنياي تجارت اسلحه - كه بياندازه پيچيده است - ايران زيركي خود را به اثبات رسانده است، طوري كه حدسزده ميشود ايران در حدود دو سوم اسلحه مورد نياز خود را مستقيماً از دولتها خريداري ميكند و يا به هر حال دولتها در جريان آن قرار دارند. اگرچه اظهار نظرهاي عمومي مؤيد اين حقيقت نيست. متجاوز از چهل كشور فروشنده اسلحه به ايران بودهاند و دولت امريكا كه اكنون بيش از هر كشور ديگري براي تحريم اسلحه عليه ايران جنجال به راه انداخته است، همان طوري كه ماجراي ايران گيت به وضوح نشان داد خود يكي از فروشندگان اسلحه به ايران بوده است.»[۶۱] خبرگزاري رويتر در گزارشي از بحرين با تشريح نقاط ضعف و قوت ايران در مقابل تحريم تسليحاتي، چنين نتيجهگيري كرد: «تحريم تسليحاتي تأثير چنداني ندارد و تنها راه مؤثر براي از كار انداختن ماشين جنگي ايران، تحريم خريد نفت از اين كشور ميباشد. استفاده ايران از بازار آزاد و پرداخت دو برابر قيمت، طولاني بودن مرزها و سواحل ايران كه كنترل آن ممكن نيست و در نهايت استفاده ايران از خلاقيتها و استعدادهاي داخلي در توليد برخي سلاحها و ادوات جنگي از عوامل مهمي تلقي ميشوند كه ميزان موفقيت تحريمهاي احتمالي را شديداً كاهش ميدهند، تعمير و نگهداري برخي سلاحهاي پيشرفته امريكايي و اروپايي خريداري شده در زمان شاه عمدهترين مشكل ايران به شمار ميرود.» رويتر به نقل از ديپلماتها افزود: «بدين ترتيب اعمال تحريم تسليحاتي عليه ايران نميتواند چيزي بيش از يك نمايش باشد ولي چيزي كه مؤثر است تحريم نفتي ايران ميباشد. اتكاء تقريباً كامل ايران به نفت براي تأمين هزينههاي جنگي، بزرگترين نقطه ضعف اين كشور بهشمار ميرود و نيروي هوايي عراق اين مطلب را به اثبات رسانده است. اعمال تحريم نفتي كار آساني نيست اما اين اقدام حداقل سبب خواهد شد كه ايران در ضعيفترين نقطه خود قرار گيرد.»[۶۲] "روحالله رمضاني" استاد روابط بينالمللي دانشگاه ويرجينياي امريكا درباره تحريم تسليحاتي ايران با اشاره به توليدات داخلي ايران ميگويد: «ولي اينها براي ادامه جنگ كافي نيست. با اين تكنولوژي، ايران قطعه يدكي تانكها، وسايل و تجهيزات هوايي و رادارها را نميتواند توليد كند ولي شكي نيست تأثير تحريم تسليحاتي بر ايران خيلي زياد است و ايران را مجبور ميكند كه اگر بخواهد به جنگ ادامه بدهد اين جنگ را بيشتر در شمال، در منطقه كردستان و در استانهاي سليمانيه و كركوك عراق از طريق جنگهاي چريكي ادامه بدهد. ضمن اينكه در جبهههاي ديگر حملات محدودي را انجام بدهد.»[۶۳]
گزارش-18
بر اساس اعلام وزارت كشور جمهوري اسلامي، دولت افغانستان علاوه بر حمايت از اشرار مناطق مرزي ايران و افغانستان و گلولـهباران اين مناطق، اخيراً گروهي را به سرپرستي شخصي به نام "جهانگير" جهت خرابكاري از هرات به داخل جمهوري اسلامي ايران اعزام كرده است. از اين گروه تاكنون حدود 50 تن به طور غير مجاز وارد ايران شدهاند و در حدود يك تُن مواد منفجره نيز با خود به ايران انتقال دادهاند.[۶۴]
گزارش-19
در پي اجازه امام خميني به دولت مهندس ميرحسين موسوي مبني بر استفاده از حكم تعزيرات حكومتي در اجراي ضوابط و تعيين قيمتها و برخورد قاطع با گراني، گرانفروشي و احتكار در سوم مرداد 1366، آييننامه اجرايي اين موضوع تهيه و براي اجرا ابلاغ شد. براين اساس هر روز خبرها و گزارشهاي گوناگوني از اجراي طرح مبارزه با گرانفروشي در رسانههاي داخلي منعكس و منتشر ميشود كه براي نمونه خلاصهاي از گزارشهاي امروز ارائه و به دليل همگون نبودن گزارشها از تكرار آن در روزهاي بعد خودداري خواهد شد. در استان مازندران 105 مورد بازرسي از اصناف گرگان به عمل آمد. در استان بوشهر 20 واحد متخلف صنفي در دشتستان مشمول تعزيرات حكومتي گرديدند. تعزيرات حكومتي در مورد 17 گرانفروش در ايلام اجرا و 70 واحد صنفي به دليل تخلف در استان آذربايجان شرقي تعطيل شد. همچنين در استان فارس 157 واحد صنفي مشمول تعزيرات حكومتي شدند و در ساوه يك گرانفروش جريمه شد.[۶۵]
ضميمه گزارش 2: بررسي اهميت جبهه شمال غرب و مقايسه با جبهه جنوب در جلسه 1/7/1366 فرماندهان سپاه، علاوه بر مطالبي كه در متن آمده، مباحث مشروحي درباره جبهه شمالغرب مطرح شد كه در اينجا درج ميشود: رحيم صفوي: بحث جنوب و غرب را بيشتر توجه بكنيم؛ فكر ميكنم كه ما يك حركت از اهداف اصلي و ارزشمند در غرب را شروع ميكنيم ولي وقتي به آن اهداف نزديك ميشويم توان ما تمام ميشود. من معتقدم كه اگر در غرب بيشتر سرمايهگذاري بشود، ما به پيروزيهاي روشن و قاطعتري ميرسيم و در جنوب فكر نميكنيم كه به اين پيروزيهايي كه روشن و معلوم باشد برسيم. تلفات ما در جنوب بيشتر و در غرب كمتر است. امكان غافلگيري دشمن در غرب بيشتر است و در جنوب كمتر. بايد روي مسئله غرب و جنوب يك بحث ديگري بشود طوريكه تجارب جنوب در غرب تكرار نشود. به نظر من آن هدفهايي كه در غرب قابل دسترس است، در جنوب قابل دسترس نيست، ما به طور مشخص اگر توان اصلي را در غرب ببريم، يعني توان عمده سپاه را ببريم، ميتوانيم به هدفهاي خوبي دسترسي پيدا بكنيم. ولي در جنوب اگر همه توانمان را هم بياوريم، نميتوانيم به يك هدف روشن و قاطعي دسترسي پيدا كنيم. محسن رضايي: اينجا (شمالغرب) دو تا خطر هست. دو چيز شما را تهديد ميكند، كه ممكن است كل پاييز و زمستان را از دست بدهيد و اگر اين مسئله نبود، هيچ ترديدي نميكرديم كه آنجا(غرب) عمليات بكنيم. يكي فصل زمستان است كه نميدانيم چه اثري ميگذارد. ممكن است مثل والفجر4 باشد كه تا آذرماه مسئلهاي پيدا نشود و وضع خيلي خوبي داشته باشيم، يا ممكن است فصل طوري باشد كه يا اصلاً عمليات نشود يا نتوانيم توسعه بدهيم. چون هرچه كه شما نيروي بيشتري وارد عمل كنيد، در فصل زمستان امكانات زمستاني بيشتر و جادههاي بهتري ميخواهيد. بعضي وقتها هم ممكن است راهكار شما را اصلاً ببندد. حداقلش اين است كه شما محدود ميشويد كه توان كمي را به ميدان و پاي كار ببريد. مسئله دوم غافلگيري است. يعني همين الان اين تهديد وجود دارد كه غافلگيري در منطقه ماووت از بين برود. علت اينكه الان ماووت قابل عمل است اين است كه دشمن ترديد دارد، هم فكر ميكند كه شما ميخواهيد به سوي قلعهديزه برويد، هم فكر ميكند كه ميخواهيد به طرف ماووت برويد، لذا نميتواند به صورت قاطع يك برنامهريزي جدّي بكند. موفقيت شما در شمال موقعي است كه دشمن به صورت جدّي تك شما را در جنوب بداند ]يقين كند كه تك شما در جنوب است[ كه مثل سالهاي قبل تمام امكاناتش را به جنوب ببرد، آن موقع شما ميتوانيد يك موفقيت قابل توجه در شمال به دست بياوريد كه آن هم حاصل نميشود، مگر اينكه يك عمليات جدّي در شمال انجام بدهيد. يا اينكه يك فريب جدّي انجام بدهيد. … به نظر ما در شرايطي كه دشمن به شدت در شمال درگير شده و در آنجا حضور دارد و براي حمله آمادگي دارد و خيالش از جنوب راحت شده است، كارايي صد گردان در جنوب برابر دويست سيصد گردان است، با همان دويست سيصد گردان خيلي كار ميشود كرد. ما در عمليات كربلاي10 با يك تيپ كم استعداد ارتفاعات بسياري را گرفتيم و مانديم. يا در والفجر9 با توان كم جاهاي زيادي را گرفتيم. بنابراين عمليات جنوب قطعاً به عمليات شمال كمك ميكند. ضمن اينكه در شمال دو مسئله وجود دارد هم ميترسيم غافلگيري حاصل نشود و هم اينكه به زمستان سخت برخورد كنيم و اصلاً كل عمليات آنجا براي بهار بيفتد. آن موقع هم پاييز را از دست دادهايم و هم زمستان را، و اين براي ما يك شكست بزرگي ميشود. عزيز جعفري: ترس اينجا(جنوب) كه بيشتر است. محسن رضايي: اگر لشكر آنجا(شمال) آماده باشد كه با پانزده روز فاصله پشت سر ما ميآيد. ]خودش را در جنوب به ما ميرساند[. عزيز جعفري: نه، آماده نيست. بايد يگانها بمانند تا آماده كنند. محسن رضايي: قطعاً اگر با تجمعي كه دشمن در اينجا(جنوب) كرد، ديديم كه عمليات لو رفته است، به خط ميزنيم، منتها ادامه نميدهيم، چون اولين بار است كه نميخواهيم در پاييز مثلاً در جنوب عمل كنيم، اگر ما اينجا [جنوب] يك حملهاي به خط داشته باشيم و تجمع خودمان را ديگر علني كنيم، اگر نگرفت، آن موقع قطعاً ما به شمال ميرويم و دشمن هم بخواهد بيايد، ديگر شرايط مساوي خواهيم داشت. چون دشمن دير قبول ميكند كه ما جنوب را به طور قطعي ترك كردهايم، چون كربلاي4 را عمل كرديم و دوباره پانزده روز بعد در جنوب عمل كرديم. اين تصور براي او هست كه ما اگر اينجا هم ناكام شديم، ميخواهيم به سوي زيد برويم، يا به طرف جزيره مجنون برويم، يا در منطقه كربلاي4 وارد عمل شويم. تا بخواهد خيالش از جنوب راحت شود و بخواهد عمده قوايش را از جنوب به شمال منتقل كند و روبهروي ما بگذارد، زمان زيادي طول ميكشد. رحيم صفوي: اينكه تلاش اصلي كجاست يك مطلب اساسي است، يعني وقتي كه تلاش اصلي مشخص شد ميتوان روي تركيب يگانها، پشتيباني و آمادهسازي كار كرد. يعني اگر تلاش اصلي روشن بشود، تمام چيزها در آن جهت سير ميكند و فرمانده با توجه به آن همه كارهايش را ميكند. دوم، در مورد غافلگيري، اگر فرماندهان عراقي پيش صدام بروند و قسم بخورند كه ايرانيها امسال ميخواهند تلاش اصليشان را در غرب بگذارند، ميگويد كه شما دروغ ميگوييد، ايرانيها ميخواهند در جنوب حمله كنند. علي شمخاني: نه، حالا اينطور نيست. سپاه يكم آنجاست. رحيم صفوي: آنها باورشان نميشود. اصلاً نميتوانند تصور بكنند كه ما در جنوب عمليات نميكنيم. محسن رضايي: الان ميگويند كه احتياطهاي فاو را به قلعهديزه برده است. لشكر هفتم را به قلعهديزه برده است. رحيم صفوي: خُب، اينها را بر ميگرداند. محسن رضايي: آنجا الان اطلاعاترساني به دشمن خيلي زياد است. رحيم صفوي: آنكه تلاش اصلي، يعني عمده قواي سپاه در غرب بخواهد عمل بكند، براي آنها قابل تصور نيست. محسن رضايي: حرفي نيست، براي اول كار اين طور است، اما اگر حركتي در جنوب از ما ببينند، خيلي زود ممكن است باورشان بشود. اصلاً علت اينكه ميگوييم امسال در شمال عمل كنيم همين است. همين كه دشمن آمادگي ذهني ندارد. اما آمادگي ذهني براي چند روز ندارد؟ براي 48 ساعت يا پانزده روز؟ بحث ما اين است. ما ميخواهيم كاري بكنيم كه اگر هم در شمال ميخواهيم پيشروي عمده بكنيم، حداقلش اين باشد كه آمادگي ذهني دشمن را در آنجا طولاني كنيم و خيلي دير امكاناتش را به پاي كار بياورد. اين حداقل تلاش و هدفي است كه ما از عمليات جنوب داريم(اگر موفقيت مناسبي به دست نيايد.) رحيم صفوي: بله، اين خيلي خوب است، منتها بايد همين به يگانهاي جنوب گفته بشود كه شما بايد همه كارتان را براي غرب آماده كنيد. علي شمخاني: در اين وضعيت، ديگر مشكل است كه به يگانها بگوييم روي آمادهسازي منطقه جنوب كار كنند. عزيز جعفري: اين هم امكان ندارد. يگانهايي كه از جنوب ميآيند، نميتوانند در غرب عقبه آماده كنند. محسن رضايي: با فاصله وارد عمل ميكنيم. عزيز جعفري: با فاصله هم بعيد است. محسن رضايي: ما از نظر مانور حل كنيم، بعد به سنگر ]عقبه[ برسيم. من فكر ميكنم مشكل مانور است. سنگر قابل حل است. مسئله مانور اين است كه بعد از شلمچه كه ما چند عمليات محدود انجام داديم، بعد از كربلاي5، آنها موفقتر بودند؛ در كربلاي8 همين كه از نهر جاسم رد شديم، آن طرف يك سرپل كه ميگرفتيم، كار كرديم، آنها موفقتر بودند. يعني نشان ميدادكه ما تا يك حدي بعد از اولين ضربت قادر به پيشروي هستيم، اما آن محدود است. مثلاً ده روز، پانزده روز ما ميتوانيم، البته اگر اين زيادتر بشود و به يك ماه برسد، آن ديگر سخت ميشود. مثلاً اگر ما صد گردان بتوانيم در شمال يك جاي پاي محكم به دست بياوريم، دشمن تا بيست سي روز نميتواند رخنهها و معابر و همه اينها را پُر بكند و در اين مدت ما ميتوانيم لشكرهايمان را از پايين به بالا ببريم و تا آن مدت هم شما مطمئن باشيد كه هفتاد درصد آن لشكرهاي شما تمام شده است. همه آنها را اصلاً آزاد ميكنيم و حداقل از پنجاه شصت درصد مكانها و امكانات آنها ميتوانيم براي لشكرهاي جديد استفاده كنيم. علي شمخاني: نه، دو تا محدوديت داريم، يكي اينكه ما در به كارگيري تسلسلي يگانها توأم با زمان، مشكل نيرو داريم. چون اعزام ما سراسري است و نيروها همزمان ميآيند و معمولاً هم اينها را در ماه سوم به كار ميگيريم، در اين وضعيت يگانهاي جنوب خواهند گفت كه زمان مأموريت نيروهايشان تمام شده و اينها دارند ميروند، يعني فقط ميتوانند آفند كنند. اگر خيلي به او فشار بياوريد ميگويد كه من آفند ميكنم اما توان يك لحظه نگهداري نيروها را ندارم، چون بايد بروند. دوم اينكه آموزش براي عمليات در جنوب و شمال 180 درجه با هم تفاوت دارد. اين را ما نميتوانيم آماده كنيم. اين محدوديت خودمان است، يك محدوديت هم دشمن براي ما ايجاد ميكند. اگر دشمن رضايت داد كه سليمانيه را از دست بدهد ولي فاو را پس بگيرد، براي ما مشكل ميشود، يعني با يك توقف دشمن در جنوب با تهديد پس گرفتن فاو، همه چيز زير سؤال ميرود. محسن رضايي: اتفاقاً اين خودش حكايت از اين دارد كه ما حتماً بايد در جنوب قوا داشته باشيم. عزيز جعفري: سه، چهار تا لشكر را بايد بگذاريم. محسن رضايي: ما بايد در جنوب قوا داشته باشيم. بحث بعد، بحث احتمالات است، كه الان يك بخش آن را گفتيم. بعد از اين عملياتي كه ما در شمال انجام ميدهيم، آيا واقعاً دشمن به جنوب حمله نخواهد كرد؟ علي شمخاني: من ميگويم كه اين دو تا تناقض است. اين قابل جمع نيست. محسن رضايي: يعني اگر واقعاً تا نزديك سليمانيه رفتيم، دشمن به فاو يا جاي ديگر حمله نخواهد كرد؟ عزيز جعفري: چرا، حمله ميكند. محسن رضايي: چون ميبيند ديگر(از مقابله در شمال) عقب افتاده است و ضمناً اينكه عمده قوايش را هم شما ميگوييد به جنوب ميآورد. عزيز جعفري: اگر ما كربلاي5 را يك شب ديرتر انجام ميداديم، دشمن فاو را زده بود، ميخواست فاو را بگيرد. علي شمخاني: داشت ميرفت، به طرف فاو، ولي جريان زدن يك شب، دو شب نبود. مگر فاو را الكي ميشود گرفت؟ يعقوب زهطي: شب قبل آن باران آمد و عمل نكرد. عزيز جعفري: آقاي باقري، تو بگو دشمن بعد از كربلاي4 چطوري براي فاو آماده ميشد، هرچه يگان آورد از فاو آورد. غلامرضا محرابي: نه، براي فاو آماده نميشد. محمد باقري: ميترسيد ما حمله كنيم. يعقوب زهطي: برادر محسن هيچ وقت هم اين فكر را نميكنند كه سليمانيه را ول كنيم و پايين برويم. در سليمانيه كه حداكثر بايد جلوي پيشروي ما را بگيرد. محسن رضايي: سليمانيه را كه ما نميتوانيم. شما كه ميدانيد. قبل از رسيدن به سليمانيه او به چنين فكري ميافتد. علي شمخاني: آقا محسن، او ميگويد زمينها قبلاً دست طالبانيها بود، حالا دست ايرانيها است. محسن رضايي: به هر حال براي چنين احتمالي هم كه هست، ما بايد هميشه نيرويي در جنوب داشته باشيم. نيروي ما هم اگر براي عمليات در جنوب بيايد خوبي آن اين است كه تا قبل از روي دور افتادن، يعني تا قبل از تهديد سليمانيه ...، و اگر نه ما سليمانيه برويم، آن بعيد است كه كاري بكند. عزيز جعفري: آقاي شمخاني، حضور طالبانيها را در سليمانيه تحمل ميكند، اما حضور ما را نميتواند تحمل كند، چون حضور ما در سليمانيه يعني بعد آن كركوك است. علي شمخاني: شما خودت را بگذار جاي صدام. بگو من فاو را ميگيرم و سليمانيه را از دست ميدهم. محسن رضايي: كركوك چي؟ عزيز جعفري: فاو را كه به اين سادگي نميتواند بگيرد كه شما باشيد. علي شمخاني: ما به عنوان ايران، آيا به خاطر خرمشهر حاضر به از دست دادن سنندج بوديم؟ محمد باقري: ارزش ندارد كه به خاطر نرسيدن به سليمانيه آن را از دست بدهد. علي شمخاني: چرا، اگر تصميم بگيرد، چون لشكر27 اينجاست، لشكر8 اينجاست، لشكر25 اينجاست، ميگويد بروم فاو را بگيرم. محسن رضايي: آقاي شمخاني، كركوك را چرا، ولي سليمانيه را حاضر نيست. به نظر من صدام حاضر است سليمانيه را بدهد و فاو بگيرد. عزيز جعفري: ما يك پيروزي بزرگ مثل سليمانيه در اين دو سه سال نداشتيم. محسن رضايي: به هر حال، بايد روي اين احتمالات فكر كنيم. اينجا اين حرف منطقي است كه البته آموزش اينها فرق ميكند. آموزش و آمادگي اينها براي عمليات فرق ميكند. رحيم صفوي: برادر من تداركات آنها چطور است؟ محسن رضايي: بايد آن عقبههايي كه آنجاست، لشكرهايي كه مثلاً گردانهاي آنها تمام شده است، بايد كلاً بگوييم آنها به جنوب بيايند و اينها جاي آنها بروند. رحيم صفوي: ضمن اينكه ما زرهيها را هم ميتوانيم در فاو و شلمچه بگذاريم. يعني چطور الان ما با پياده حفظ كردهايم؟ الان اين زرهيها را بگذاريم و گردانهاي وظيفه را هم كنار آنها بگذاريم و با حفظ خطوط توسط يگانهاي زرهي، و يك كمي از گردانهاي پياده، فاو و شلمچه را حفظ بكنيم. يعني براي تحرك احتمالي دشمن در فاو يا شلمچه، تقويت اين مناطق با يگانهاي زرهي باشد. نورعلي شوشتري: ما اينجا( غرب) هم زرهي نياز داريم و زرهي هم زياد نداريم. رحيم صفوي: نه، آن لشكرها زرهي خودشان را اينجا(غرب) بياورند كفايت ميكند.[۶۶]
ضميمه گزارش 4: حمله هليكوپترهاي امريكايي به كشتي ايران ـ اجر امريكا در واكنش به تلاشهاي سياسي ايران در عرصه بينالمللي از جمله با هدف تحت تأثير قرار دادن سخنان رئيسجمهوري اسلامي ايران كه قرار بود در 31/6/1366 در مجمع عمومي سازمان ملل ايراد شود، همزمان با نطق ريگان در اين جمع، با دو هليكوپتر و پشتيباني ناوهاي امريكايي، در حدود ساعت 23 در تاريخ 30/6/1366كشتي ايران - اجر را هدف رگبار مسلسلها و راكتها قرار داد. در اين حمله غافلگيرانه از 31 تن سرنشين كشتي، سه تن شهيد، دو تن مفقود و بقيه - كه تعدادي مجروح شده بودند - به اسارت نيروهاي امريكايي درآمدند.[۶۷] در پي اين حمله وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران در مورخ 22 سپتامبر 1987 (31 شهريور 1366) نامهاي براي دبيركل سازمان ملل ارسال كرد متن نامه چنين است: «همانطور كه مطلعيد در ساعت 23:30 به وقت محلي يا 20:05 به وقت گرينويچ مورخ 21 سپتامبر 1987 يك هليكوپتر توپدار امريكايي بدون هيچ هشداري به كشتي تجاري ايران به نام ايران - اجر حمله كرد. در اين اقدام غيرقابل توجيه تجاوزگرانه، تعدادي از مردم شهيد شدند و مابقي پرسنل توسط نيروهاي امريكايي به گروگان گرفته شدند و در حال حاضر هيچ اطلاعاتي در مورد سرنوشتشان در دسترس نيست. سياست آتشافروزي در خليج فارس توسط عراق آغاز شده و بهطور دائم از سوي ايالات متحده حمايت و تشويق ميگردد كه تجاوز فعلي امريكا نيز در اين راستا ميباشد و منطقه را در وضعيت بحراني بيسابقه و در حال اشتعال قرار داده است.
پس از حمله هليكوپترهاي امريكايي به كشتي ايران ـ اجر شناور نظامي امريكا به كشتي نزديك شده و نظاميان امريكايي با حمله به كشتي، سرنشيناني كه جان سالم به در بردهاند را اسير ميكنند.
محل حمله هليكوپترهاي امريكايي به كشتي تداركاتي ايران ـ اجر در خليج فارس در حدود ساعت 23 تاريخ 30/6/1366 تحت شرايط خطرناك فعلي، مايلم توجه جنابعالي و شوراي امنيت را به موارد ذيل جلب نمايم: 1- جمهوري اسلامي ايران هيچ عكسالعملي نداشته جز آنكه پاسخ مؤثر و مناسب را مورد ملاحظه قرار دهد. به هرحال، مسئوليت كامل اين وضعيت و حوادث به دنبال آن متوجه دولت ايالات متحده ميباشد. 2- قطعنامه 598 شوراي امنيت بهطور آشكار نقض شده است و ايالات متحده صلح و امنيت منطقه و تصميمات شورا را به استهزا گرفته است. 3- تجاوز اخير امريكا تلاش جدي ديگر جهت سد نمودن فعاليت سازنده جهت دستيابي به حل عادلانه و پايدار از جمله فعاليتهاي اخير دبيركل ميباشد. 4- تجاوز امريكا كه نقض آشكار اين نامه و روح منشور سازمان ملل ميباشد مسئوليت جدي و بدون ابهامي را براي شوراي امنيت ايجاد ميكند تا اين اقدام تجاوزگرانه امريكا را محكوم نمايد و اقدامات لازم را جهت پايان بخشيدن به اين قبيل اقدامات جنايتكارانه اتخاذ كند. علياكبر ولايتي وزير امورخارجه - جمهوري اسلامي ايران»[۶۸] براي اطلاعات بيشتر به كتاب پنجاهم روزشمار جنگ ايران و عراق (اسكورت نفتكشها) مراجعه كنيد.
ضميمه گزارش 9: حملات هوايي عراق در پايان شهريور حملات هوايي عراق كه به دليل سفر دبيركل سازمان ملل به منطقه، پنج روز متوقف بود، از 25/6/1366 مجدداً آغاز شد. طي روزهاي پاياني شهريور 1366 عراق به تأسيسات متعدد نفتي و صنعتي از جمله جزيرة خارك، تأسيسات كرنج خوزستان، تلمبهخانه مارون، تأسيسات نفتي آغاجاري و منطقه نفتي بهرگان، لاوان، تأسيسات نفتي رازان و ازنا(لرستان)، كارخانه دان طيور باختران، پست انتقال برق چشمسفيد باختران، موتورخانه ازنا، تلمبهخانه اهواز - ري، جزيره سيري و همچنين مناطق مسكوني اطراف مريوان، ازنا(لرستان) و ايستگاه و ميدان راه آهن اين شهر حملة هوايي كرد. در بمباران روز 30/6/1366 شهر ازنا 21 تن شهيد و 196 تن مجروح شدند.[۶۹]
منابع و مآخذ روزشمار 1366/07/01
- ↑ سند شماره 440/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش دورهاي راوي قرارگاه نيروي زميني (اسدالله احمدي)، شهريور و مهر 1366، ص86.
- ↑ سند شماره 1515 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه نيروي زميني (اسدالله احمدي)، 31/6 تا 11/7/1366، ص17.
- ↑ همان، ص17 تا 24.
- ↑ مأخذ 1، ص74.
- ↑ مأخذ 2، ص24 تا 35.
- ↑ سند شماره 0191/پ.ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: جلسه بررسي توان سپاه جهت عملياتهاي محدود و گسترده در جبهههاي شمال و جنوب (1/7/1366، قرارگاه نيروي زميني، نوار 26117) ص4 تا 7.
- ↑ همان، ص7 تا 15.
- ↑ همان، ص15و16.
- ↑ مأخذ 2، ص42 تا 49.
- ↑ سند شماره 438776 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: نامه فرمانده نيروي دريايي سپاه به فرمانده كل سپاه، 1/7/1366.
- ↑ سند شماره 67906 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: نامه فرمانده نيروي دريايي سپاه به فرمانده كل سپاه،2/7/1366.
- ↑ سند شماره 91540 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: نيروي دريايي سپاه، آمار كشتيهاي آسيب ديده.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 4/7/1366، ص17، خبرگزاري جمهوري اسلامي.
- ↑ روزنامه رسالت، 4/7/1366، ص12، لندن - خبرگزاري جمهوري اسلامي.
- ↑ مأخذ 13، ص18.
- ↑ روزنامه رسالت، 2/7/1366، ص12، دوبي - خبرگزاري رويتر.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارشهاي ويژه"، شماره 188، 2/7/1366، ص19، راديو امريكا، 1/7/1366؛ و - روزنامه جمهوري اسلامي،2/7/1366، ص3، يونايتدپرس.
- ↑ روزنامه كيهان، 2/7/1366، ص آخر، مجله "الشهيد".
- ↑ مهران مفيديطباطبايي، نبرد در خليج فارس (فصلي از كتاب خاطرات كاسپار واينبرگر)، تهران، نشر صرير، بهار 1370، ص29.
- ↑ همان، ص31 و 32
- ↑ همان، ص30.
- ↑ سند شماره 148129 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: وزارت امور خارجه، سركنسولگري جمهوري اسلامي ايران در دوبي، 10/7/1366، ص2.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارشهاي ويژه"، شماره 188، 2/7/1366، ص3و4، بندرعباس - خبرگزاري جمهوري اسلامي، 1/7/1366.
- ↑ مأخذ 19، ص39و40.
- ↑ مأخذ 23، ص20و21، واشنگتن - خبرگزاري رويتر، 1/7/1366.
- ↑ مأخذ 16، ص12، تهران - واحد مركزي خبر.
- ↑ Sreedhar. Kapil kaul. Tanker war, Aspect of Iraq-Iran war (1980-1988). New Delhi, ABC, Publishing House, 1989, p. 59.
- ↑ مأخذ 13، ص آخر، نيويورك - خبرگزاري فرانسه.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارشهاي ويژه،" شماره 189، 3/7/1366، ص28، بحرين - خبرگزاري رويتر، 2/7/1366.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارشهاي ويژه،" شماره 190، 4/7/1366، ص13، سازمان ملل - خبرگزاري رويتر، 2/7/1366.
- ↑ همان، ص14، راديو بيبيسي، 3/7/1366.
- ↑ مأخذ 14، ص1، واشنگتن - خبرگزاري رويتر.
- ↑ سند شماره 102865 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفتر سياسي نمايندگي امام در قرارگاه نجف، 2/7/1366؛ و - سند شماره 102833 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: ژاندارمري جمهوري اسلامي ايران (ركن 3)، مركز فرماندهي، به دفتر نخستوزيري، 1/7/1366.
- ↑ سند شماره 135151 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: ستاد كل سپاه، معاونت عمليات، 3/7/1366، ص4.
- ↑ سند شماره 102866 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفتر سياسي نمايندگي امام در قرارگاه نجف، 2/7/1366.
- ↑ سند شماره 102829 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از دفتر فرماندهي سپاه - ناحيه باختران، به دفتر فرماندهي سپاه، روابط عمومي، 1/7/1366.
- ↑ مأخذ 23، ص3، باختران - خبرگزاري جمهوري اسلامي، 1/7/1366.
- ↑ سند شماره 060428 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: نشريه "راديوهاي بيگانه"، راديو صداي كردستان عراق (وابسته به حزب دمكرات عراق)، 3/7/1366، ص2.
- ↑ روزنامه كيهان، 2/7/1366، ص آخر، به نقل از خبرگزاري جمهوري اسلامي.
- ↑ روزنامه جمهوري اسلامي، 2/7/1366، ص2.
- ↑ سندشماره S/19152 شوراي امنيت سازمان ملل، 23 سپتامبر 1987، ترجمه مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.
- ↑ سند شماره 029256 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: معاونت اطلاعات قرارگاه كربلا، 2/7/1366، ص1.
- ↑ سند شماره 029286 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: فرماندهي قرارگاه كربلا، معاونت عمليات، 6/7/1366.
- ↑ سند شماره 029258 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: معاونت اطلاعات قرارگاه كربلا، 2/7/1366، ص1.
- ↑ سند شماره 097550 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: فرماندهي سپاه پانزدهم رمضان، معاونت اطلاعات، 10/7/1366؛ و - سند شماره 029283 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: فرماندهي سپاه پانزدهم رمضان، معاونت اطلاعات، 6/7/1366؛ و - سند شماره 029289 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: روابط عمومي فرماندهي سپاه پانزدهم رمضان، 7/7/1366.
- ↑ همان، سند سوم.
- ↑ واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نشريه "گزارش روزانه"، شماره 262، ص1، 8/7/1366؛ و - سند شماره 102862 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: اداره اطلاعات ناجا، 2/7/1366.
- ↑ سند شماره 010356 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع)، 7/7/1366.
- ↑ وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران، نشريه "تحليل و رويداد"، شماره 98، آبان 1366، ص27، 33 و 37.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 2/7/1366، ص2.
- ↑ مأخذ 49، ص28.
- ↑ مأخذ 49، ص37 تا 39.
- ↑ مأخذ 30، ص14و15، راديو بيبيسي، 3/7/1366.
- ↑ مأخذ 23، ص54، راديو كلن، 1/7/1366.
- ↑ مأخذ 50، ص آخر، نيويورك - خبرگزاري فرانسه.
- ↑ مأخذ 18، ص آخر.
- ↑ مأخذ 23، ص60، سازمان ملل - خبرگزاري رويتر، 1/7/1366.
- ↑ مأخذ 23، ص79، راديو بيبيسي، 1/7/1366.
- ↑ مأخذ 50، ص2.
- ↑ مأخذ 29، ص44، لندن - خبرگزاري جمهوري اسلامي، 2/7/1366.
- ↑ مأخذ 29، ص41، راديو بيبيسي، 2/7/1366.
- ↑ مأخذ 23، ص34، بحرين - خبرگزاري رويتر، 1/7/1366.
- ↑ مأخذ 23، ص40، راديو بيبيسي، 1/7/1366.
- ↑ سند شماره 102822 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: وزارت كشور - - اداره كل امور انتظامي، 1/7/1366؛ و - سند شماره 102871 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از: ژاجا 3 (مركز فرماندهي)، به دفتر نخستوزير، 2/7/1366.
- ↑ روزنامه جمهوري اسلامي، 1/7/1366، ص4.
- ↑ مأخذ 6، ص7 تا 14.
- ↑ محمود يزدانفام، كتاب پنجاهم روزشمار جنگ ايران و عراق، اسكورت نفتكشها (تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1378)، ص714 تا 715.
- ↑ سندشماره S/19153 شوراي امنيت سازمان ملل، ترجمه مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.
- ↑ مأخذ 67، ص666 تا 743.