1361.09.28

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۷ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1361 |نام = 1361.09.28 |نام دیگر= بیست و هشت آذر |روز=28 آذر 1361 |تاریخ شمسی= 1361.09.28 |تاریخ میلادی= 19 دسامبر 1982 |تاریخ قمری= 3 ربیع‌الاول 1403 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.09.28</div> <div class="boot...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1361
1361.09.28
نام‌های دیگر بیست و هشت آذر
تاریخ شمسی 1361.09.28
تاریخ میلادی 19 دسامبر 1982
تاریخ قمری 3 ربیع‌الاول 1403



گزارش - 863

امروز، ارتش عراق در ادامـه حمله به مناطق مسكوني، با 2 فروند موشك جديد، شهر و مردم دزفول را به خاك و خون كشيد. همچنين گلوله‌باران مناطق مسكوني آبادان و شليك يك گلوله توپ شيميايي به منطقـه عملياتي نفت‌شهر از ديگر جنايات رژيم عراق در اين روز بود. ساعت 17:45 امروز، شهر دزفول هدف يك فروند موشك 12 متري زمين‌به‌زمين قرار گرفت و درحالي‌كه مردم براي كمك به آسيب‌ديدگان حادثه، به محل اصابت موشك مي‌رفتند، موشك دوم، ساعت 18:50 به منطقه مركزي شهر اصابت كرد. در اين دو حادثه، 62 تن از مردم دزفول شهيد و 287 تن زخمي شدند، 120 واحد مسكوني و 380 مغازه ويران يا دچار خسارت كلي شد و به 28 دستگاه خودرو حدود 50 تا 100 درصد خسارت وارد آمد.[۱] فرماندهي كل نيروهاي مسلح عراق در اطلاعيه‌اي، با ادعاي اينكه ايران به مناطق مسكوني حمله مي‌كند، عوامل ايراني را مسئول انفجار خبرگزاري عراق معرفي و اعلام كرد كه شليك موشك به دزفول، به انتقام انفجار خبرگزاري عراق بوده است. در بخشي از اين اطلاعيه آمده است: اين اقدام اجراي دستورات فرماندهي كل نيروهاي مسلح و سخنان سخنگوي نظامي در اطلاعيه‌هايي است كه صادر كرده‌اند. آخرين سخنان آنان 18 دسامبر 1982 (27/9/1361) بيان شده و مبتني‌بر دادن اخطارها و هشدارها به دشمن و مسئول‌دانستنش در ادامه بمباران شهرها و روستاها و دهكده‌هاي عراقي و شهروندان غيرنظامي و دست‌زدن به اعمال جنايتكارانه و خرابكارانه عليه شهروندان عراقي و تأسيسات غيرنظامي عراقي است و همچنين پذيرش مسئوليت حادثه جنايتكارانه و پليدي است كه مزدوران آنها در خيابان ابونواس در نزديكي خبرگزاري عراق به وجود آورده و 6 نفر قرباني آن شده‌اند و تعدادي از شهروندان غيرنظامي و بي‌گناه نيز مجروح گرديده‌اند. ازاين‌رو، دزفول مورد حمله و به‌طور مستقيم و مؤثر مورد اصابت قرار گرفته است و بدين‌ترتيب ما از موضع دفاع از حاكميت و امنيت كشور و شهروندان خود طرف ايراني را مسئول كامل آن مي‌دانيم.[۲] در گزارش خبرگزاري فرانسه درباره استفاده نيروهاي عراقي از موشك‌هاي جديد در حمله به دزفول آمده است: ناظران مي‌گويند، استفاده از موشك‌هاي زمين‌به‌زمين در اين بمباران، نشان مي‌دهد عراقي‌ها تجهيزات تازه‌اي را به كار گرفته‌اند، زيرا موشك‌هاي فراگ ساخت شوروي (به‌سبب دوري خط جبهه از شهر دزفول) برد كافي را براي هدف‌گيري شهر (دزفول) ندارند و خط جبهه، درحال‌حاضر، آن‌سوي مرزهاي بين‌المللي و در يك‌صد كيلومتري غرب واقع شده است.[۳] بنابه نظر كارشناسان، برد 80 تا 100 كيلومتري موشك‌هاي ساخت شوروي، براي اصابت به دزفول كافي نيست؛ بنابراين، ممكن است حمله به شهر دزفول، به‌وسيلـه موشك‌هاي قدرتمندتري انجام شده باشد؛ اظهارنظر كارشناسان، احتمال استفاده عراق از موشك‌هاي پيچيده خارجي را تقويت مي‌كند.[۴] از حوادث ديگر امروز، گلوله‌باران مناطق مسكوني شهر آبادان است كه براثر آن، 6 واحد مسكوني تخريب شد و 20 تن مجروح شدند.[۵] همچنين نيروهاي عراقي ساعت 19:45 يك گلوله شيميايي به منطقه تنگاب (نفت‌شهر) شليك كردند كه موجب سرگيجه و تهوع نيروها در خط خودي شد.[۶]

گزارش - 864

امروز چندين درگيري ميان نيروهاي خودي و ضدانقلاب اتفاق افتاد كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به درگيري عوامل حزب دمكرات با نيروهاي سپاه در جادة صائين‌دژ ـ تكاب اشاره كرد. نيروهاي قرارگاه حمزه نيز به پاك‌سازي محور كامياران ـ سنندج ـ دهگلان پرداختند. ساعت 8 امروز، 80 نفر از عوامل حزب دمكرات، با كمين در جاده صائين‌دژ ـ تكاب، تعدادي از اهالي بومي، چند دانشجوي دختر تربيت معلم، مسئول پيگيري و ارزشيابي استانداري و بخشدار تكاب را به گروگان گرفتند. نيروهاي سپاه پس از اطلاع از اين موضوع، آنها را تعقيب كردند. افراد مهاجم، حين فرار 3 تن از گروگان‌ها را به شهادت رساندند. در ادامه عمليات تعقيب و گريز، نيروهاي سپاه راه فرار مهاجمان را سد كردند كه در درگيري به‌وجودآمده، 15 تا 20 تن از آنان به هلاكت رسيدند. شدت درگيري به‌حدي بود كه مهاجمان، 10 تن از افراد كشته‌شده خود را در منطقه جا گذاشتند. در اين درگيري، 2 نفر از عوامل خودي شهيد و 5 نفر نيز زخمي شدند. پس از اين حمله، نيروهاي حزب دمكرات مجبور شدند بقيه گروگان‌ها را نيز آزاد كنند.[۷] در 18 كيلومتري غرب تكاب، نيروهاي مهاجم به دو خودرو سپاه و ژاندارمري كه حامل غذا بودند، حمله كردند كه يك نفر شهيد و يك نفر نيز زخمي شد.[۸] در منطقه تيژتيژ در غرب سنندج، عناصر مسلح غيرقانوني، پس از حمله به نيروهاي ژاندارمري كه عهده‌دار تأمين جاده بودند، 3 نفر را شهيد كردند و 4 نفر را گروگان گرفتند.[۹] عوامل حزب دمكرات به كارخانه قند پيرانشهر حمله كردند و بيش از 13 تُن قند و شكر را به سرقت بردند. روز قبل، نيروهاي سپاه به رئيس كارخانه پيشنهاد كرده بودند سپاه حفاظت كارخانه را برعهده بگيرد، اما وي اين پيشنهاد را نپذيرفته بود.[۱۰] به‌دنبال عمليات عناصر مسلح غيرقانوني در 25 آذر 1361، در نزديكي روستاهاي موجش در محور كامياران ـ دهگلان، امروز نيروهاي قرارگاه حمزه، در عمليات امام رضا(ع) كه با هدف پاك‌سازي محور كامياران ـ سنندج ـ دهگلان اجرا شد، 24 روستا ازجمله كاني‌هوارن، كراوه، حسين‌آباد، بوريان، نجره، جيانه‌بالا، اميرآباد و خياران را پاك‌سازي كردند. در اين عمليات، 15 تن از افراد مسلح غيرقانوني كشته و 8 تن دستگير شدند؛ 10 قبضه اسلحه از انواع مختلف و يك دستگاه بي‌سيم نيز به‌دست نيروهاي خودي افتاد.[۱۱] امروز، 6 تن از افراد وابسته به گروه‌هاي مسلح غيرقانوني، با 5 قبضه اسلحه، خود را به سپاه سنندج تسليم و درخواست امان‌نامه كردند.[۱۲] طبق اعلام فرماندهي لشكر28 سنندج به استانداري استان كردستان، عوامل حزب دمكرات، گروگان‌هاي نظامي در اختيار خود را از زندان‌هاي داخل خاك ايران به شهر قلعه‌ديزه عراق منتقل كرده، در ساختماني در داخل يك پادگان نگهداري مي‌كنند.[۱۳]

گزارش - 865

امروز نيز كمك‌هاي مردمي، شامل 23 كاميون از شهرستان ده‌بيد استان فارس و كمك‌هاي نقدي و جنسي بخش‌هاي مختلف شهرستان سرخس، آزادشهر و كوار به جبهه‌ها ارسال شد.*[۱۴]

گزارش - 866

در ميدان امام حسين(ع) تهران، جنب سينما، نيروهاي كلانتري يك بمب دست‌ساز حاوي 4 كيلو تي.ان.تي. را كشف و خنثي كردند.[۱۵] در شاهرود نيز 3 نفر از نيروهاي سازمان مجاهدين خلق (منافقين) دستگير شدند كه يكي از آنها با خوردن قرص سيانور خودكشي كرد از دستگيرشدگان يك تفنگ ژ3، يك بمب دست‌ساز و تعدادي اسناد سازماني به دست آمد.[۱۶]

گزارش - 867

فرمانده سپاه پاسداران، مربيان و اعضاي بسيج مستضعفين امروز با امام خميني ديدار كردند. محورهاي اصلي سخنان امام خميني در اين ديدار عبارت بود از: پيدايش روح ايمان در ملت و ايجاد تحول در رفتار استقلال‌طلبانه مردم؛ مقايسـه تطبيقي عملكرد دفاعي مردم و نظاميان در دوره بي‌طرفي ايران در جنگ جهاني دوم و تجاوز سهمگين عراق در شهريور 1359؛ مستقل‌نبودن كشور در زمان گذشته و در اولويت قرارداشتن منافع كشورهاي امريكا و انگليس نسبت به منافع ملي؛ رواج بي‌بند‌و‌باري در حكومت پهلوي؛ نقش دانشگاه در فرهنگ‌سازي و نفوذ اين فرهنگ در ساير قشرها همچون نظاميان و آحاد مردم و بي‌نظيربودن وضعيت روحي و ايماني جوانان امروز نسبت به ساير دوره‌هاي تاريخي، حتي نسبت به دوره رسول اكرم(ص) و ائمه معصومين. امام در اين ديدار فرمودند: «من اول تشكر كنم از شما جوانان عزيز كه علاقه من به شما مثل علاقه يك پدر به فرزند و يك برادر به برادر است. تشكر مي‌كنم كه تشريف آورده‌ايد و من از نزديك جمال شما را زيارت مي‌كنم. آقاي رضايي راجع به فعاليت‌هايي كه شما آقايان كرده‌ايد، يك گوشه‌اي را تذكر دادند و من مي‌خواهم چون دانشگاه‌ها هم باز شده است و ان‌شاءالله باز مي‌شود، از فرهنگ شروع كنم تا به شما برسد. ببينيم كه فرهنگ وارداتي با ما چه كرد و ما در مقابلش بايد چه بكنيم. من از ارتش شروع مي‌كنم كه فرهنگ وارداتي در ارتش و در همه ارگان‌هاي دولتي و در قشر توده‌ها و جمعيت‌هاي ما چه كرد. زمان رضاخان زماني بود كه ادعا مي‌كردند كه ارتش قدرتمندترين زمان خودش را دارد و از همه زمان‌ها به ادعاي آنها قدرتمندتر است. من تاريخي براي شما بگويم كه گمان ندارم هيچ‌يك از شما در آن وقت بوده باشيد و آن مسائل را از نزديك لمس كرده باشيد. وقتي كه ارتش انگلستان و شوروي ـ روسيه آن وقت ـ جنگ داشتند با آلمان و طرف‌دارهاي او، قبلاً به دستور آنها در ايران راه‌ها را ساختند و خط‌آهن كشيدند براي اينكه تجهيزات آنها عبور كند از اينجا، و بعد در يك ساعتي، از ارتش روسيه و ارتش انگلستان هجوم كردند به ايران. به‌مجرد اينكه در سرحد ـ سرحدهاي دور ـ اينها وارد شدند، وضع ارتش ايران به‌هم خورد. در سرحدات، ادعا اول شده بود كه سه ساعت مقاومت كردند و بعد كه رضاشاه پرسيده بود چرا ـ از قراري كه نقل كرده‌اند ـ چرا اينقدر كم مقاومت كرديد؟ گفته بودند: اينكه گفتند سه ساعت، يك دروغ بوده، ما همچو كه آمدند، فرار كرديم. و آن وقت معروف شد كه آن يكي كه دو نمي‌شود اعلاميه ارتش ايران است در اين هجوم كه يك اعلاميه داد، دوم نداشت. اين در سرحدات بود. در تهران، من آن روز تهران بودم و در يك ميداني كه نزديك به اين خط‌آهن، ايستگاه خط‌آهن، آنجا بودم و ديدم كه سربازها از سربازخانه‌ها بيرون آمده‌اند و دارند فرار مي‌كنند. هيچ در تهران خبري نبود، فقط در سرحدات بود كه خبرش رسيده بوده كه بله اين‌طور شده است. سربازها از سربازخانه‌ها بيرون آمده بودند و يكي‌شان را، يكي دو نفرشان را من ديدم كه دنبال يك شتري كه يك باري به بارش بود مي‌گرديدند كه چيزي ازش بيفتد بخورند. تمام، تقريباً تمام فرماندهان ارتش چمدان‌هاشان را بستند و فرار كردند، از تهران فرار كردند، فرار كردند كه بروند بيرون شايد از ايران بروند بيرون. و ارتش ما كه آن‌قدر برايش صحبت مي‌كردند كه قدرتمند است، فقط اين كار را مي‌كرده و همين طور قواي نظامي و انتظامي ديگرش كه مردم را سركوب مي‌كرد. مازندران را تمامش را، املاكش را گرفت رضاشاه، تمام قدرتش اين بود كه به ما و به مردم و به ملت و به‌خصوص روحانيت، فشار مي‌آورد و زورگويي مي‌كرد و در مقابل آنها ـ درصورتي‌كه آنها با ما جنگ نداشتند مي‌خواستند بيايند و عبور كنند از اينجا و اينجا را بگيرند ـ اين‌‌قدر مقاومت كردند كه اصل به‌حسب حرف اول و دروغ اول، سه ساعت و به‌حسب حرف دوم ـ كه شايد آن صادقانه بوده ـ اينكه اصلاً مقاومتي در كار نبوده، آنها آمدند و ما هم رفتيم، فرار كرديم. اين وضع ارتش بود در آن وقت و وضع ژاندارمري آن وقت. اين را كساني كه حتي ژاندارمري زمان محمدرضا را اطلاع دارند ـ گفتن ندارد ـ مي‌دانند چه خبر بود و وضع شهرباني آن وقت كه پاسبان‌ها با مردم چه مي‌كردند. پاسبان‌ها كه بايد پاسباني كنند از اين مردم و از اين كشور، به‌جاي پاسباني، يا زور مي‌گفتند يا دزدي مي‌كردند يا رشوه مي‌گرفتند و فشار مي‌آوردند به مردم. اين وضع قواي نظامي و انتظامي ما بود كه از اين بدتر بود، حالا كساني كه اطلاعات عميق دارند، از آنها بايد بپرسيد. اين را مقايسه كنيد با حالا و پاسداران عزيز ما و ارتش ما و ژاندارمري ما و شهرباني ما. چه شد كه آن وقت آن‌طور بود، در مقابل اجنبي آن‌طور زبون بودند و اين وقت اين‌طور است كه جوان‌ها در مقابل امريكا ايستاده‌اند و شعار مي‌دهند و مي‌گويند كه مرگ بر امريكا. نكته اينكه اين تحول در ارتش پيدا شد، اين تحول در سپاه پاسداران پيدا شد. جوان‌هايي كه قبل از اين انقلاب، در فكر اين معنا نبودند اصلاً كه جنگي كنند و جهات جنگي را داشته باشند و نظامي باشند و در بين مردم خودشان سربلند بايستند و حفظ كنند مردم را، اين چيست؟ فرق ما بين اين دو زمان چي است؟ اين فرق، در فرهنگ است. فرهنگ ما در آن زمان با زبان فرهنگ ما در اين زمان فرق كرده است. شما از دانشگاه شروع كنيد تا ادارات دولتي، تا ارتش، تا ژاندارمري آن وقت و تا همه اينها و تا توده‌هاي مردم، جوان‌ها؛ ببينيد كه ارتش ما و ساير قشرهاي ملت و دولتي، مجلس آن وقت و دولت آن وقت و همه اينها دراثر فرهنگ وارداتي چه بودند. ما هر مطلبي را [ببينيم همين‌طور است.] اگر يك شخصي مريض باشد، تا احساس مرض نكند به طبيب رجوع نمي‌كند، وقتي احساس مرض كرد آن وقت مي‌رود پيش طبيب، طبيب هم تا مرض را نشناسد، نمي‌تواند معالجه بكند. جامعه وقتي كه مريض باشد همين‌طور است. تا جامعه احساس نكند كه مريض است، احساس نكند كه درحال احتضار است، تا اين را احساس نكند به فكر طبيب نمي‌افتد، به فكر معالج نمي‌افتد. جامعه آن وقت خودش احساس مرض نمي‌كرد، خيال مي‌كرد كه نه، ما خودمان سالميم، جامعه‌مان سالم است، سايه اعلي‌حضرت به سر ماست، ارتش ما هم ما را حفظ مي‌كند و امثال اينها. دراثر اينكه احساس درد نمي‌كرد و اگر احساس درد هم مي‌كرد طبيبي نبود كه اين مرض را علاج كند، بلكه آنهايي كه دست‌اندركار بودند، آنها طبيب معالج نبودند، آنها جنايتكاراني بودند كه به‌عوض دارو، سم به مردم مي‌دادند. اگر دانشگاه ما دانشگاه خودي بود، دانشگاه، دانشگاهي نبود كه دنبال فرهنگ وارداتي باز بشود، آن درآمدهايي كه داشت، آن نبود كه در آن وقت بود. شما از آن چيزهايي كه از دانشگاه‌هاي آن وقت درآمد ـ البته من نمي‌خواهم همه را بگويم، استثناء دارد اما استثنايش كم است ـ آنهايي كه از دانشگاه بيرون آمدند و سيل آنها راه افتاد به‌طرف انگلستان و فرانسه و اخيراً امريكا، ببينيد كه اينها در دانشگاه چي تهيه كردند؟ وقتي رفتند در خارج چي تهيه كردند و براي ما چي سوغات آوردند؟ افرادي كه آن وقت از دانشگاه بيرون آمده بودند و تحصيلاتشان را هم در خارج كرده بودند و برگشتند در ايران، همان‌هايي بودند كه وزراي آن وقت را و بسياري از وكلاي آن وقت را آنها تشكيل مي‌دادند. اين وزراي آن وقت و آن وكلاي آن وقت چه مي‌كردند در ايران؟ براي ايران چه تحفه مي‌آوردند؟ تمام كوشش آنها اين بود كه رضايت در يك برهه‌اي انگستان را بعدش امريكا را فراهم كنند. در رأس همه هم كه در آن زمان رضاخان بود و در زمان بعد، محمدرضاخان بود، آن هم تمام كوششش اين بود كه آنها راضي بشوند، براي اينكه، مي‌ديد كه اگر آنها راضي نباشند، اين از بين مي‌رود. وقتي خودخواه بود و مي‌خواست خودش باقي بماند، به اين كار نداشت ملت است؛ هرچه مي‌خواهد باشد، من باشم، هركه باشد، هركه نباشد. شما ببينيد كه منافع اين مملكت، منافع اين كشور از نفت گرفته تا ساير منفعت‌هايي كه در اين كشور هست و غني است بحمدالله اين چه مي‌شد. نفت در آن وقت بيشتر از حالاها صادر مي‌شد، به ايران چه مي‌رسيد؟ به دستگاه سلطنتي چه مي‌رسيد؟ به خارجي‌ها چه مي‌رسيد؟ كي منافعش را مي‌برد؟ آنهايي كه مي‌خواستند منفعت ايران را برگردانند، دستگاه‌هايي برمي‌گرداندند و چيزهايي، سلاح‌ها و ـ عرض مي‌كنم كه ـ مهمات از امريكا برمي‌گرداندند، در ازاي پول نفتي كه ما نفتش را داده بوديم، براي خودشان پايگاه درست مي‌كردند و خدا خواست كه اينها را آنها آوردند براي خودشان پايگاه درست كردند و بحمدالله بر ضد خودشان شد. دانشگاه ما در آن وقت در دست يك دسته از اشخاصي [بود] كه در يك وقتي انگليسي و در اخير امريكايي محض بودند، يعني چشمشان طرف امريكا بود كه ببينند چه مي‌گويد تا اينها فرمان ببرند. يك دسته اقليتي هم كه از مردم شريف بودند در مجلس يا در دانشگاه، اينها در اقليت بودند و نمي‌توانستند صحبت كنند، همراه كسي نداشتند. اينها بايد خون جگر بخورند و در حضور آنها ببينند كه اين جنايات دارد وارد مي‌شود. شما دست روي هريك از اين ارگان‌هاي سابق بگذاريد [همين‌طور بود] برويد سراغ مجلس، مجلس چه فضاحتي در اين ايران به بار آورد، مجلسي كه اسمش را مي‌گذاشتند "مجلس شوراي ملي ايران"، با اين ملت ايران چه كرد اين مجلس؟ شماها ديگر اين آخرها يادتان هست كه اين قضيه آخري كه گذراندند براي اينكه كساني كه امريكايي هستند. از امريكا آمده‌اند، ارتشي هستند، بستگان امريكا هستند، مأمور هستند و نبايد در اينجا محاكمه‌شان كرد. اين را مجلس درست كرد. البته يك بازي هم درآوردند كه دوتايشان هم مخالفت كرد[ند]، دوتايشان چه و مطلب معلوم بود كه از اول بايد اين بشود و اين هم شد. مجلس ما آن بود كه ما را اسير امريكا كرد و شاه موشان مجلس ما هم،* كشور ما هم آن بود كه كشور ما را آن‌طور اسير كرد، و خود ارتش هم، چون فرهنگ، فرهنگ خارجي بود و تربيت و ارتزاق از فرهنگ خارجي مي‌شد. آنها بودند كه جز اينكه جيب‌هاي خودشان را پر بكنند كاري نمي‌كردند. [اين] طوري نبود كه ما يك ارتش ـ فرض كنيد ـ كه چهارصد هزار نفري كه داشتيم، يك ارتشي باشد كه بتواند يك مقاومتي بكند. تربيت، يك تربيتي بود كه نبايد مقاومت كرد. رفاه در بين آنها به طوري بود كه ديگر جاي اين نمي‌ماند كه بخواهند براي كس ديگر يا براي حفظ كشورشان چه بكنند. در آن وقت هم دفاع از ملت، ملت ايران بود، دفاع از كشور ايران بود، حالا هم هست. آن وقت دفاعشان آن بود كه عرض كردم كه اصلاً مقاومت نشد و اساساً خراب بود و معلوم شد كه ارتش ميان‌تهي است و امروز هم شما حال ارتش را، حال پاسدارها را، حال بسيج را، حال اينها را مي‌بينيد كه دو سال و بيشتر از دو سال است كه مقاومت كرده‌اند و ايستاده‌اند اين جوان‌ها؛ و اين مليت نيست كه اينها را اين‌جور كرده. اگر مليت بود، آنها هم داشتند اين را. اين آقاياني كه خيال مي‌كنند كه از مليت است اين امور، اينها نمي‌فهمند. اگر مي‌فهمند [مي‌فهميدند] خودشان را به اين روز نمي‌انداختند. اين ايمان است كه اينها را اين‌طور كرده. آن پاسدار و آن ارتشي كه در سنگر خودش نماز شب بخواند، اين ارتشي مثل شير مقاومت مي‌كند، براي اينكه براي خداست. آن ارتشي كه مشروب بخورد آنجا و قماربازي كند آنجا، براي كي [كار] كند؟ آن تا ببيند پاسدار آمد، سي هزار نفرشان اسير مي‌شوند، مي‌آيند خودشان را به بند هم مي‌اندازند. شما خيال مي‌كنيد كه ما در مقابل همين عراق كه همه كشورها دارند از آن حمايت مي‌كنند، پول سرشار را اين شيوخ بدبخت به اين جاني مي‌دهند و اسلحه‌هاي بسيار هم كه از همه‌جا برايشان مي‌آيد، شما خيال مي‌كنيد كه اگر يك روزي در آن زمان اتفاق مي‌افتاد، او با آن وضعي كه داشت و كشور ما با اين وضعي كه داشت كه ملت هيچ كار نداشت به اين مسائل، فقط بود ارتشش، ارتش آن‌طوري، يك ساعت اينها مي‌توانستند مقاومت كنند؟ خدا خواست كه آن وقت به اين فكر نيفتادند. يعني آن هم از باب اين بود كه شاه تسليم امريكا بود. ديگر داعي نداشتند كه نوكر خودشان را چي بكنند. امروز كه دو سال بيشتر است شما مقاومت كرده‌ايد و دنبال شما اين مردم، زن و مردشان در دنبال شما هستند و دارند كوشش مي‌كنند براي پيشبرد شما، اين فرهنگ اسلام است كه اين را آورده است، نه فرهنگ ملي است و نه فرهنگ شاهنشاهي، اينها بود قبلاً و اين مسائل نبود. اين اسلام است كه جوان را، جوان‌ها را از كنار دريا و از آن بازي كه برايشان درست كرده بودند، از آن چاه‌هايي كه برايشان كنده بودند، نجات داد و به سعادت رساند و مقابل همه قدرت‌هاي دنيا ايستاد و خم به ابرو نياورد. اين فرهنگ اين كار را كرد. از دانشگاه اسلامي، ان‌شاءالله بعد از چند سال خواهيد ديد كه نتيجه چه خواهد شد. دولت‌ها از دانشگاه تشكيل مي‌شود، مجلس‌ها از دانشگاه تشكيل مي‌شود، دانشگاه در ارتش دخالت دارد، دست دارد، فرهنگ در ارتش تأثير دارد، فرهنگ در كوچه و بازار و مردم تأثير دارد. آن روز روزنامه‌ها را مي‌ديدي، روزنامه‌هايي بود كه همه برخلاف مصالح خود كشور ما [بود] و چون اسلام را مي‌ديدند كه اگر باشد نمي‌شود كه اين اسلام را جلويش را گرفت. برخلاف اسلام بودند. در زمان رضاخان، خوب شد كه شما آن وقت نبوديد، خون دلي خوردند اشخاصي كه در آنجا بودند، در آن وقت بودند. آقا، در روزنامه يا در مجله‌اي كه آن وقت منتشر شد، به‌صراحت به رسول اكرم(ص) جسارت كرد، يك نفر جواب نداد. به‌صراحت، شعراي آن وقت، نويسنده‌هاي آن وقت، روشنفكران آن وقت، همه اينها دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند. البته استثنا داشت، اما آنها در اقليت بودند، نمي‌توانستند چيزي بگويند. مجلات آن روز خدا مي‌داند كه آن مجلات با اين جوان‌ها چه كرده است. سينماهاي آن روز، تئاترهاي آن روز، هنرهاي آن روز، اينها همه دست به هم داده بودند كه اسلام را از اينجا بيرون كنند و امريكا را وارد كنند. اين خدا به ما تفضل كرد، ترحم كرد و اين تحول حاصل شد و تا اين مطلب هست، اين تحول هست و باقي هست، شما از هيچ چيز نترسيد. كسي كه از خدا مي‌ترسد از كس ديگري نبايد بترسد. بين شما و آنها، همين بود كه شما براي خدا، في‌سبيل‌الله داريد جهاد مي‌كنيد. آن وقت، اصل صحبت از خدايي در كار نبود "اعلي‌حضرت فرمودند، چه فرمان يزدان چه فرمان شاه" اين منطق اينها بود. اينكه روحانيون فرياد مي‌زنند به اينكه اسلام را بايد تقويت كرد در يك كشوري، بايد ايمان مردم را تقويت كرد، اينها براي همين است كه ديدند كه كجاهايي كه ايمان هست، جاهايي كه ايمان هست چي هست و جاهايي كه ايمان نيست چي هست. حالا شما خودتان لمس كرديد اين را. همين جوان‌هايي كه الان هستند، نظير آنها سابق هم بودند. سابق اين‌طور نبود كه ما جوان نداشته باشيم. به همين مقدار يك خرده كمتر البته ـ چون جمعيت زياد شده ـ جوان آن وقت بود و همين مقدار اشخاص بودند. مردم بودند، جمعيت همين‌طور بود، اما چي بود؟ خيابانش را وقتي مي‌گشتيم همه فساد، اين فرهنگ اجنبي است. در خيابان‌ها كسي وارد مي‌شد، مي‌ديد سر تا ته خيابان‌ها يا مشروب‌فروشي است يا بساط زدن و چه كردن است يا زن‌هاي لخت در بين مردم راه افتادن است. بازارش را مي‌ديدي همين بود، همين مسائل بود. توي مدارسش مي‌رفتي، توي مدارس دانشگاهي همين مسائل بود. در ديوارهاي دانشگاه بدگويي بود به اسلام و به قرآن كريم، حتي بعد از انقلاب، آن وقتي كه دانشگاه در قبضه منافقين و امثال منافقين بود، در ديوار دانشگاه به اسلام جسارت مي‌كردند. وقتي كه ما دستمان را دراز كرديم كه هرچه امريكا مي‌دهد بخوريم و هرچه هم خط مي‌دهد عمل بكنيم و خودمان گوش و چشمان را ببنديم نبينيم، وقتي اين‌طور مي‌شود، آن حال مي‌شود كه ديديم و ديديد. و اين خداست كه ما را از اين لجنزار و از اين چاه هلاكت بيرون آورد و به مقام انسانيت شماها را رساند. مقامي كه باري خدا، براي پيشبرد اهداف اسلام شما جنگ مي‌كنيد. نظير مجاهدين اين زمان، نظير اين جوان‌هاي اين زمان، از اول تاريخ تا حالا نبوده است. اگر آنها بوده‌اند، اما كم بودند. زمان رسول الله ـ صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم ـ تا مي‌آمد به زمان ائمه ما ـ عليهم‌السلام ـ آن زمان رشد اسلام بود، پيغمبر چقدر خون‌دل از اين مردم همان بلاد خودشان مي‌خورد، اميرالمؤمنين چقدر شكايت كرده است، قرآن چقدر شكايت كرده است، شكايت از همان مسلمان‌ها، اميرالمؤمنين از همان مسلمان‌ها و از همين كساني كه در اطرافش بودند شكايت مي‌كردند، منبر مي‌رفت آرزوي مرگ مي‌كرد. اميرالمؤمنين وقتي هم كه شمشير را خورد از آن منافق، "فزت و رب الكعبه" فرمود، براي اينكه راحت شد از اين گرفتاري كه به دست مردم دارد. مي‌خواستند يك ارتشي را، يك لشكري را به آن‌طوري كه سابق بود، براي دفاع از اسلام راه بيندازند، چقدر خون دل مي‌خوردند، چقدر زحمت مي‌كشيدند، نمي‌آمدند. امروز داوطلب شما داريد مي‌رويد، داوطلب طرف شهادت مي‌رويد، طرف مرگ مي‌رويد. امروز شما بسيج و پاسداران و كميته‌ها و ارتش و قواي نظامي و انتظامي و عشاير و آنها يك جور ديگري بودند، حالا يك جور ديگري شده‌اند. همه شما اميد اسلام هستيد، اسلام به وجود شما افتخار مي‌كند، بگذار هرچه مي‌خواهند در خارج بگويند، در خارج بگويند كه مردم ديگر برگشته‌اند ديگر مردم رها كرده‌اند، انتخابات مي‌شود اولش مي‌گويند كه ـ همين انتخاب اخير ـ اولش در خارج مي‌گفتند كه مردم شركت نمي‌كنند، مردم شركت نكردند. مي‌ترساندند كه اگر شركت كنيد چه مي‌شود. بعد كه ديدند شركت مي‌كنند، حالا مي‌گويند دروغ است. هرچه مي‌شنوند از اين چيزها، يكي‌شان به ديگري مي‌گويد دروغ است. اينها مي‌خواهند تحليل ما را، ما را از تحليلمان اغفال كنند. اين‌طور بود. مي‌گويند بابا، مردم آنجا در صحنه هستند؟ مي‌گويند نخير، هيچ در صحنه نيستند. دانشگاه‌ها باز مي‌شود و مي‌گويند مردم نخير، نمي‌روند. انتخابات شد، نخير انتخابات نبود، اين انتصابات بود، دولت مردم را با زور برد. بابا، مردم در دانشگاه اجتماع مي‌كنند براي نماز. نخير، به اينها پول مي‌دهند. همه را مي‌گويند دروغ است. براي اينكه نبادا ...* مي‌گويند اين دروغ است كه مي‌خواهند ما شك در تحليلمان بكنيم. وضع اين‌جور شده براي آنها. گر اينها يك آدم‌هايي بودند، [اين‌طور نمي‌كردند.] واقعاً انسان تأسف مي‌خورد به بعضي اشخاص كه مي‌توانستند آدم باشند، مي‌توانستند مفيد باشند، مي‌توانستند براي خودشان مفيد باشند، مي‌توانستند براي كشور مفيد باشند، همچو جهالت كردند، نفهمي كردند با همه، اصلاً نشناخته بودند اسلام چه هست. قدرت اسلام را نمي‌دانستند چيست، هي دم از مليت زدند و هي دم از چي زدند. اسلام اينها را اين‌طور از خود بي‌خود كرده و عاشق كرده است. اينها نشناختند؛ ملت را نشناختند؛ ايمان ملت را نشناختند. به خيال خودشان، مي‌خواستند خدمت براي ديگران بكنند كه خودشان به نوايي برسند، خودشان هم به هيچ چي نرسيدند. آنها گمان مي‌كردند كه بالاخره امريكا مي‌آيد، پس ما يك جاي پايي براي خودمان بگذاريم، بعضي‌شان هم شايد مبعوث بودند ازطرف آنها، لكن امريكايي در كار نيست! تا اينها زنده‌اند امريكا تو كار نيست! حالا اگر يك وقت در تاريخ ـ خداي نخواسته ـ يك چيزي بشود، ايران باز فراموش كند اين صحنه‌هاي انساني را، آن مسئله ديگر است. اما ان‌شاءالله، اين مسائل هست و به قوّت خودش هست. و اينها باختند، بدبخت كردند خودشان را و يك دسته‌هاي ديگر هم هستند، دارند [آنها را] بدبخت مي‌كنند. نكنند اينها ديگر! اين جوان‌ها رها كنند اين مسائل را! مي‌بينند كه ديگر نمي‌شود، مي‌دانند كه ديگر اين منحرفين نمي‌توانند بيايند اينجا برسند به يك حكومتي؟! حكومت به كي بكنند؟ به اينها؟ درصورتي‌كه مي‌دانند خوب، بيايند درست مثل آدم مشغول كار بشوند و توبه كنند، برگردند به كارهاي خودشان. درهرصورت، آن چيزي كه ملت‌ها را مي‌سازد فرهنگ صحيح است. آن چيزي كه دانشگاه را بارور مي‌كند كه براي ملت مفيد است، براي كشور مفيد است، آن عبارت از آن محتواي دانشگاه است، نه درس است. صنعت ما عد‌اي ايمان فساد مي‌آورد، علم ما عد‌اي ايمان فساد مي‌آورد، اذ فَسَدَ الْعالِم فَسَدَ الْعالَم. هرچه علم بيشتر شد، فسادش هم بيشتر است. اهل جهنم از تعفن عالم به ايذا دارند، اذيت مي‌كشند. عالمي كه ايمان دارد آن است كه خدا تعريفش مي‌كند، پيغمبر تعريفش مي‌كند، اسلام تعريفش مي‌كند. اگر ايمان پهلوي تخصص نباشد، تخصص مضر است. تخصص در يك كشوري باشد كه ايمان تويش نباشد، تخصص كشور را به هلاكت مي‌رساند، به بستگي مي‌رساند. اين همه متخصص ما داشتيم در هر رشته‌اي، در زمان سابق، براي اين ملت چه كردند اين متخصصين ما؟ جز هي ملت را به عقب راندند، هي وابسته كردند، همه چيز وابسته شد؛ هر چه اسم مي‌بردند، مي‌گويند بايد برويم به سراغ اروپا. لولهنگ، لولهنگ‌سازي را خوب بلد بودند، آنها ما را مي‌بردند براي اينكه تعليم كنند، تعليم نمي‌كردند. جوان‌هاي ما را مي‌بردند يك دسته را فاسد مي‌كردند، يك چيزهاي ناقصي [تعليم مي‌كردند.] ميان راه اينها را رها مي‌كردند بيايند. ما را هي بازي دادند، كشور ما را هي بازي دادند، ملت ما را هي بازي دادند كه ما مي‌خواهيم شما را برسانيم به تمدن بزرگ! وقتي رفتند ديديم كه تمدن بزرگ كه نبود هيچ، ما را منحط كردند تا حدي كه همه چيزمان وابسته به غير بود. و همه دارايي ما را بردند اينها. اينها كه رفتند، تمام بانك‌هاي اينجا را غارت كردند، رفتند اين‌قدر بدهكار هستند اين فراري‌ها به اين بانك‌ها. سال‌هاي طولاني بايد زحمت بكشند تا [بدهي] بانكها را حالا خود ايران بدهد؛ براي اينكه فرهنگ، فرهنگ ايماني نبود، ايمان توي جامعه نبود، ايمان تو بازار نبود، ايمان توي ـ عرض مي‌كنم ـ خيابان نبود، ايمان توي دانشگاه نبود. هر جا را ـ منتها ـ مؤثرتر مي‌دانستند، آنجا را بيشتر فشار مي‌آوردند. روحانيون هم كه الّا خيلي خيلي نادر، از آن مسائل اوّلي كه صدر اسلام داشته، نگذاشته بودند؛ همان سر جاي خودشان بودند. اينها را ديگر نمي‌توانستند منحرف كنند، از بين مي‌بردند، اسير مي‌كردند، حبس مي‌كردند، مي‌كشتند. عده‌اي از روحانيون بزرگ را كشتند در زمان رضاخان. از شهرهاي خودشان بيرونشان كردند، بردند يك جاي دوردستي آنجا نگهشان داشتند. علماي آذربايجان را از آنجا برداشتند، بردند يك جاي ديگر. علماي مشهد را همه را اسير كردند، آوردند تهران. يكي از بزرگ‌ترين علماي آنجا را در همين تهران ـ من خودم اين را ديدم ـ كه توي خياباني كه اجازه داشت تا اينجا بيايد از خانه‌اي بيرون، با شبكلاه نشسته بود و مردم مي‌آمدند، مي‌رفتند، خيلي‌ها نمي‌شناختند، بعضي‌ها هم مي‌شناختند، جرئت نمي‌كردند سلام بكنند به او. و همين را كه از علماي درجه يك مشهد بود؛ مرحوم "آقازاده بزرگ" كه از علماي درجه يك بزرگ بود، با پاسبان توي خيابان مي‌بردندش براي محاكمه. آخرش هم كشتند او [را]. اين ملت همان ملت بود، اما چرا حرف نزد؟ براي اينكه فرهنگ خارجي نگذاشته بود. ... خداوند رحم كرد، همه شما را متحول كرد. تمام جوان‌هاي ما را از آن منجلاب نجات داد و وارد كرد در يك محيط اسلامي ـ انساني كه در مقابل شرق و غرب ايستاده است و ابداً خم به ابرو نمي‌آورد كه اينها داراي ـ نمي‌دانم ـ چه چيزهاي پيشرفته[اي] هستند. شما اين را بدانيد كه آنها هميشه اين‌طور بوده كه استعمارگر كوششش اين بوده است كه از خود مردم به جان خود مردم بريزد، هميشه بنابر اين بوده كه يك كودتايي در خود كشور ايجاد كند. يك اختلافي در خود كشور ايجاد كند، اينها در اين صدد هستند هميشه. دست از ما برنمي‌دارند؛ بيدار باشد ملت ما! بيدار باشد ارتش ما! بيدار باشد پاسدارهاي ما! كميته‌ها، بسيج ـ نمي‌دانم ـ عشاير، همه اينها بيدار باشند بفهمند كه اگر يك وقت بنا باشد كه يك زمزمه خلاف بيدار شد، بدانيد كه نمونه اين است كه يك مسئله درست كنند. دانشگاه كه باز شده است، بدانند اين جوان‌ها كه دست‌ها ممكن است در كار باشد كه باز مسائل را طور ديگري كنند و شماها را منحرف كنند. همان دفعه اولي كه شما از يك استاد يا از يك دانشجو يك چيز انحرافي ديديد، همان دفعه اول گزارش بدهيد تا جلويش گرفته بشود. و من اميدوارم كه خداي تبارك و تعالي به شما عزيزان، كه عزيز اسلام هستيد، عزيز پيغمبر اسلام هستيد، عزيز حضرت وليّ امر هستيد به شما توفيق عنايت كند كه در راه اسلام، در راه ميهن خودتان جديت كنيد. و ان‌شاءالله، آن بسيج عمومي كه براي يادگرفتن باشد، هم تعليمات ديني و يادگرفتن قرآن و كتاب و هم تعليمات نظامي و اينها، يك كشور نظامي بشود؛ نظامي ـ الهي. يك همچو كشوري كه اين‌طور شد، ديگر كسي به آن طمع نمي‌كند؛ براي اينكه مي‌داند ضررش بيشتر از نفعش است. ... ان‌شاءالله، خداوند به شما توفيق بدهد كه ايمانتان قوي بشود. ايمان همه ما، ايمان همه ما ان‌شاءالله، قوي باشد؛ توجه به خدايمان، به خداي تبارك و تعالي هر روز زيادتر بشود؛ و وحدت كلمه و اجتماع ما كه در رأس امور است، در باب حفظ كشور بيشتر بشود.»[۱۷]

گزارش - 868

فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران، به همراه فرماندهان يگان‌هاي احتياط قدس، امروز با آيت‌الله خامنه‌‌اي رئيس‌جمهور، ديدار كردند. در اين ديدار، آيت‌الله خامنه‌اي با اشاره به اينكه ارتش ريشه‌اي مردمي دارد، گفت: ايجاد گردان‌هاي احتياط قدس، گام ديگري درجهت هرچه مردمي‌ترشدن و مردمي انديشيدن و مردمي‌تر عمل‌كردن در ارتش است. رئيس‌جمهور ضمن تأكيد بر اين مطلب كه جنگ ما يك جنگ مردمي و عقيدتي است، افزود: ما خود را در اين جنگ سهيم مي‌دانيم. در اين جنگ، از ميان همه انگيزه‌هايي كه براي جنگيدن انسان وجود دارد، انگيزه ايمان، باور و عقيده ديني، ملموس‌تر و محسوس‌تر است. وقتي مشخص شود كه نيروهاي ارتشي، سپاهي و بسيجي منطقه از كساني هستند كه با ايمان مي‌جنگند و تحت‌تأثير هوي و هوس نيستند؛ از اصالت‌ها و انسان‌ها دفاع مي‌كنند. آن وقت ارتش‌هاي كوچك و بزرگ منطقه اين فكر را در سر نمي‌پرورانند كه هرچند يك بار حادثه‌اي ايجاد و ماجرايي خلق كنند. رئيس‌جمهور در ادامه افزود: ما بايد اين نيروي رزمي را هرچه مي‌توانيم ازلحاظ انساني، معنوي، روحي و نظامي مقتدر كنيم و خوشبختانه ارتش ما با اين هدف گام‌هاي بسيار مؤثري برداشته است. ما با تكيه بر سرمايه ايمان مردم، كه تمام‌نشدني است، اعلام مي‌كنيم از هيچ قدرتي در دنيا نمي‌هراسيم و اين گزافه نيست، هر دولت و رژيمي اگر آنچه را ما داريم، داشته باشد، همين روحيه ما را خواهد داشت. ما قدرتي داريم كه در دست هيچ رژيمي در دنيا نيست و آن قدرت ملتي است كه خودش را در اختيار دولتش گذارده و خود را در كنار دولتش دانسته و سلاح آن ايماني است كه در دل و جسم اين ملت و آن دولت به‌طور يكسان تأثير مي‌گذارد. رئيس‌جمهوري، در پايان، با اشاره به اعمال نفوذ طراحان سياست‌هاي جهاني در منطقه خليج‌فارس و خاورميانه عربي گفت: آنها حقايق جامعه ايراني را درك نكرده‌اند، اگر واقعيات اين جمهوري را مي‌دانستند، علاج ديگري براي مقابله با آن مي‌انديشيدند؛ و الاّ تهديدكردن تبليغات مسخره خود را براي چندمين بار مطرح‌كردن، شيوه‌هايي نيست كه بتواند مردم اين جمهوري را از ميدان خارج كند، زيرا جمهوري اسلامي، نظامي متكي به يك انقلاب است.[۱۸]

گزارش - 869

ميرحسين موسوي نخست‌وزير، در همايش استانداران، درباره بازيابي ثبات نظام جمهوري اسلامي و استقبال كشورهاي مختلف جهان از برقراري ارتباط سياسي و اقتصادي با ايران، مطالبي ايراد كرد. وي در تشريح وضعيت كلي نظام جمهوري اسلامي گفت: آنچه به‌طور واضح و روشن تجربه كرديم ـ اگر از چند كشوري كه طبيعتاً منافع آنها در منطقه، يك نحوي با منافع كشور ما جوش مي‌خورد، بگذريم ـ اين است كه ايران در سطح جهاني امروز ازلحاظ روابط خارجي، كشوري مورد استقبال و داراي زور، پيروز و پيروزمند است. در جهان فعلي، همان‌طوري‌كه درطول انقلاب آزمايش كرديم و در اين يك سال بيشتر آن را احساس كرديم، اين‌طور نيست كه در روابط خارجي حق و عدالت حكم‌فرما باشد. ما از اول جنگ دچار ستم بوديم، مورد هجوم قرار گرفته بوديم، قسمت زيادي از سرزمين ما را گرفته بودند، كاملاً مشخص بود كه هدف دشمنان، فروپاشي نظام ماست. ولي همان كشورهايي كه امروز استقبال مي‌كنند از رابطه ما با خودشان، آن موقع استقبال نمي‌كردند؛ همان‌هايي كه الآن به ما مي‌گويند شما حق داشتيد، آن موقع اين‌طور نمي‌گفتند. ما اين موقعيت‌ها را با پيروزي‌هاي رزمندگانمان به دست آورديم و از اين پيروزي‌ها استفاده بجا هم كرديم. رابطه ما در سطح جهاني، درحال گسترش است. الآن ما خيلي درپي برقراري تماس با ساير كشورها نيستيم، بلكه كشورهاي ديگر هستند كه براي تماس با ما پيشي مي‌گيرند. هدف سياست خارجي ما، تلاش براي گسترش روابط با جهان سوم است. وي در قسمتي ديگر از سخنان خود گفت: فشار محاصره اقتصادي الآن روي ما كمتر است. موقعي بود كه بعضي از قطعات، نه قطعات حساس سلاح‌هاي راهبردي كه هنوز هم داده نمي‌شود، همين قطعات معمولي و صنعتي مورداستفاده كارخانه‌هاي صنعتي و نظاير اينها، داده نمي‌شد. الآن مي‌بينيم كه گشايش‌هايي ايجاد شده است؛ در تجارت خارجي تسهيلات اعتباري براي ما ايجاد شده است، البته بخشي از اين تسهيلات هم ـ غير از اطمينان يا بهتر بگوييم يأس اين‌‌گونه كشورها از اينكه اين نظام فرومي‌پاشد ـ مربوط به افزايش ذخاير ارزي ما مي‌شود كه طبيعتاً طمع خيلي‌ها را بايد برانگيخته باشد براي گسترش روابطشان با ما. ما هميشه بايد واقع‌بين باشيم، بايد اين واقعيت‌ها را درست ارزيابي كنيم اگر اين كار را نتوانيم بكنيم، با تلاطم و گسترشي كه انقلاب ما دارد و حالت تهاجمي كه انقلاب ما دارد، يقيناً نمي‌توانيم از تجربيات آن برهه خاص در آينده استفاده بكنيم.[۱۹]

گزارش - 870

درپي شكل‌گيري واحد دريايي در سپاه پاسداران، محسن رضايي و علي شمخاني، فرمانده و قائم‌مقام سپاه پاسداران، به همراه تعدادي از فرماندهان اين نهاد، با هدف ارتباط هرچه‌بيشتر با نيروي دريايي ارتش و كسب تجارب اين نيرو، با فرماندهي و معاونان و مديران نيروي دريايي ارتش ديدار كردند. در اين ديدار، ابتدا ناخدا افضلي فرمانده نيروي دريايي ارتش، به همراه جانشين و گروهي از معاونان و مديران اين نيرو، برادران پاسدار را از موقعيت خليج‌فارس و درياي عمان و امكانات نيروي دريايي جمهوري اسلامي در اين منطقه آگاه و طرح‌هاي كوتاه‌مدت و بلندمدت اين نيرو را براي مقابله با تهديدات احتمالي متجاوزان تشريح كرد. محسن رضايي نيز در سخناني از فراهم‌شدن زمينه همكاري بيشتر سپاه و نيروي دريايي ارتش اظهار رضايت كرد و گفت: سپاه پاسداران طبق دستور مسئولان مملكت، موظف به ايجاد گردان‌هاي دريايي و واحدهاي دريايي شده است، زيرا براي حفظ مملكت و منافع انقلاب موظفيم از نيروي مردم در دريا هم استفاده كنيم. وي سپس به برهم‌خوردن معادلات سياسي منطقه اقيانوس هند، درپي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران اشاره كرد و گفت: طبعاً، براساس اين حركت جديد و به‌هم‌خوردن معادلات، برنامه‌ها و منافع امريكا و همچنين قدرت‌هاي ديگر، مي‌بايست براي حفظ و پاسداري از دستاوردهاي انقلاب، تدابير اساسي و جدي انديشيد، منتها به‌دليل اينكه دشمن زودتر از ما در زمين شروع كرد، نيروي انقلاب هم صرف مقابله با دشمن در زمين شد؛ باوجود اين وضعيت زمين ما الحمدلله بسيار پيشرفت كرده و ما از نيروهاي مردم براي مقابله با دشمن در زمين، بيشترين استفاده را كرده‌ايم. فرمانده سپاه افزود: پيشنهاد سپاه اين است كه با كمك نيروي دريايي، قرارگاهي مشترك ايجاد شود، مانند قرارگاه مشترك با نيروي زميني ارتش، تا بتوان از ظرفيت سپاه در دريا نيز حداكثر استفاده را كرد. با ايجاد قرارگاه مشترك سپاه با نيروي زميني، مي‌توان گفت كه الآن 85 درصد جنگ به‌عهده مردم است و اميدواريم با استفاده از نيروهاي مردمي در عرصه نبرد دريايي نيز بتوانيم فعاليت دريايي را وسعت دهيم و براساس آن، مانورهاي خوب سياسي بدهيم.[۲۰]

گزارش - 871

ناطق نوري وزير كشور، در مصاحبه‌اي با روزنامه كيهان، بازگشت به وضعيت عادي پس از چهار سال، رشد اجتماعي مردم و پرهيز از افراط و تفريط را ازجمله عوامل انتشار پيام هشت ماده‌اي امام خميني دانست. وي همچنين اوضاع كلي گروه‌هاي معارض مسلح را در گفت‌وگو با روزنامه كيهان بررسي كرد. گزيده‌اي از سخنان وزير كشور، به نقل از روزنامه كيهان، به شرح زير است: حضرت امام كه همواره رهنمودهاي بجايي براي هدايت امت و جامعه مي‌دادند، در اين برهه حساس، به‌خصوص بعد از انتخابات موفقيت‌آميز خبرگان، اين نكته را تذكر دادند كه ملت ما ملتي است خوب ـ به تعبير خودشان ـ در صحنه و وفادار، ملتي كه به‌موقع و بجا در صحنه حاضر مي‌شود و از مباني و حريم اسلام دفاع مي‌كند و به اصل زنده ولايت فقيه و اسلام فقاهتي توجه دارد و با همه مشكلات، به هر ندايي كه احساس مي‌كند بود اسلام و قرآن هست جواب مثبت مي‌دهد به چنين ملتي بايد بيشتر توجه كرد. ازطرفي، انقلاب هم اقتضا مي‌كرد حركت‌هاي تندي بعد از انقلاب شكل بگيرد. برخوردها، جلو انحراف‌ها را گرفتن، با طاغوتي‌ها و افراد منحرف برخوردكردن و جلو چپاول‌ها را گرفتن، ضرورت انقلاب بود؛ اما الآن امام احساس مي‌‌كنند با اين رشدي كه جامعه ما پيدا كرده ـ كه انتخابات خبرگان نمودار خوبي براي آن بود ـ لازم است به ملتي كه اين‌چنين در صحنه هستند، توجه بيشتري شود و مجريان امر و مسئولان چه در ارگان‌ها و چه در نهادها، گرفتار افراط و تفريط نشوند. چهار سال است كه از پيروزي انقلاب مي‌گذرد، ما بايد سعي كنيم جامعه به روال عادي خودش برگردد، وضعيت انقلابي‌اش را ديگر، كم‌كم به فضل خدا و بعد از استقرار حكومت و استقرار اين خط اسلام فقاهتي، بايد كنار بگذارد و روند عادي پيدا كند. اين است كه امام هم براي تقدير و تشكر از ملت در صحنه و هم براي خط‌دادن به مسئولان و رهنموددادن به مجريان امر و هم براي جلوگيري از افراط و تفريط‌كاري‌ها، اين پيام جامع و كامل را فرمودند كه مسئولان ازجمله خود ما كه جزءشان هستيم، توجه لازم را داشته باشيم. وزير كشور در پاسخ به اين سؤال كه: از آنجا كه بخشي از ناامني‌ها به فعاليت مسلحانه گروهك‌هاي سياسي عليه نظام جمهوري اسلامي مربوط مي‌شد، وضعيت حال حاضر اين گروهك‌ها را چگونه مي‌بينيد و باتوجه‌به اين تحليل، موضوع امنيت و تأمين آن را براي مردم چگونه ارزيابي مي‌كنيد و اين دو باهم چه ارتباطي دارند؟ گفت: هم شما آگاهيد و هم ملت ما مي‌دانند كه اين گروهك‌ها مدتي است توانشان را به فضل خدا از دست داده‌اند. اگرچه در استان‌ها و در مركز و به‌خصوص در تهران، خيلي سرمايه‌گذاري كرده بودند و خيلي هم وقيحانه وارد عمل شدند و هرچه در توان داشتند به كار بردند، ملاحظه مي‌كنيد كه اكنون بسياري از اينها از بين رفته‌اند و آمار ترور بسيار كاهش يافته است؛ يعني الآن واقعاً توان فعاليت ندارند، نه اينكه راهكنشي عوض كرده‌اند كه جور ديگر وارد عمل شوند، فهميده‌اند كه هر طوري عمل كنند، حكومت، به فضل خدا، قدرت برخورد دارد و برخورد هم كرده است. عملكردهاي خودشان هم گواه اين تحليل است. وقتي رهبري گروهك منافقين دستور مي‌دهد افرادي كه كادر و عضو هستند، اگر مي‌توانند ايران را ترك كنند و بيايند بيرون، حكايت از اين مي‌كند كه ديگر نمي‌توانند كار ‌كنند و براي روحيه‌دادن به بقيه و بهانه اينكه در آينده مي‌خواهيم كاري بكنيم، اينها را مي‌كشند بيرون. طبيعي است وقتي در داخل با همه بسيج‌ها و با همه تداركاتي كه داشتند، نتوانستند كاري بكنند، در آينده هم ان‌شاءالله كاري نمي‌توانند بكنند؛ نمونه‌اش هم همين قضيه خبرگان است. در ماجراي خبرگان، خبرهايي داشتيم كه اينها بنا داشتند كه انتخابات خبرگان را به‌هم بريزند. در كردستان و آذربايجان غربي، با همكاري كومه‌له و دمكرات بنا داشتند مانع برگزاري انتخابات بشوند. وقتي انتخابات انجام شد و ديدند كه نتوانستند كاري بكنند، دست به حملات و تلاش‌هاي مذبوحانه‌اي زدند، مثل حمله‌كردن به مهاباد. قبل از انتخابات دو گروه از اينها در مهاباد مخفي شده بودند و مي‌خواستند عمليات كنند و ما نيز از قصد آنها براي اجراي عمليات در داخل، باخبر بوديم، اما وقتي به‌دليل حضور هوشيارانه نيروهاي انتظامي ما، برادران سپاه، ارتش و نيروهاي ديگرمان در آذربايجان غربي و كردستان، نتوانستند كاري بكنند، بعد از انتخابات دست به عملي زدند كه هم كشته دادند و هم ما غنائمي از آنها گرفتيم و مجبور شدند فرار كنند؛ حتي جنازه‌هايشان را هم نتوانستند ببرند. اين شكست منافقين نشان داد كه ديگر توان ندارند و در آينده هم نخواهند داشت. به اين ترتيب، ان‌شاءالله نيروهاي ما هم اگر بنا باشد به كارهايي كه مربوط به آنها نيست، دخالت نكنند، طبيعي است كه متمركزتر مي‌شوند و باقدرت‌تر مي‌توانند عمل كنند و اگر هم روزنه‌اي جايي باز شد، مي‌توانند با آن برخورد كنند.[۲۱]

گزارش - 872

يك روز بعد از نشست مقدماتي وزيران نفت عضو سازمان اوپك، امروز نخستين جلسه شصت و ششمين اجلاس سالانه وزيران نفت كشورهاي عضو سازمان اوپك در وين تشكيل شد. در گزارش خبرگزاري فرانسه از اولين روز اجلاس آمده است: بلقاسم نبي وزير نفت الجزاير، در پايان نخستين روز اجلاس اوپك اظهار كرد كه به نظر مي‌رسد سيزده كشور عضو اين سازمان، درباره تعيين يك حدنصاب توليد براي سال 1983 (18 ميليون بشكه در روز) به توافق رسيده‌اند. احمد زكي يماني وزير نفت عربستان سعودي نيز گفت احتمال توافق درباره حد نصاب توليد، براي دفاع از قيمت‌هاي نفت، پنجاه ـ پنجاه است. وزير نفت الجزاير توضيح داد كه حد نصاب توليد براي سال آينده، اندكي كمتر از سطح تقاضاي نفت خواهد بود كه اوپك براي سال 1983 پيش‌بيني كرده است. وي گفت: چند كشور، به‌ويژه ايران و ونزوئلا، درخواست كرده‌اند سهميه توليد آنها، نسبت به ميزاني كه در ماه مارس گذشته تعيين‌شده بود، افزايش يابد. خبرگزاري فرانسه مي‌افزايد: ايران مايل است حق توليد روزانه 3 ميليون و 200 هزار بشكه نفت را به دست بياورد (سهميه توليد ايران در ماه مارس گذشته، يك ميليون و 200 هزار بشكه تعيين شده بود). ونزوئلا نيز خواهان افزايش سهميه توليد خود از يك ميليون و 900 هزار بشكه به 2 ميليون بشكه در روز است. به گفته منابع آگاه، اجلاس درباره قبول تقاضاي ايران، دستِ‌كم به‌طور نسبي، به توافق نزديك شده است، اما درباره درخواست ونزوئلا، هنوز شك و ترديد وجود دارد. شرط لازم براي حصول توافق بين كشورهاي اوپك درباره سهميه توليد، اين است كه عربستان سعودي ميزان توليد خود را از 7 ميليون بشكه در روز به 5 ميليون بشكه كاهش دهد. نماينده عربستان سعودي هنوز نظر خود را دراين‌باره اعلام نكرده است.[۲۲] اين خبرگزاري، درباره علل برخي اختلاف‌نظرها ميان اعضاي اوپك و سخنان دبيركل سازمان براي كاستن از اين اختلافات گزارش داد: وزيران سيزده كشور سازمان صادركنندگان نفت (اوپك) كه اجلاس زمستاني خود را در وين آغاز مي‌كنند، مي‌كوشند درمورد جلوگيري از كاهش تقاضا در بازار نفت به توافق دست يابند. دشواري اصلي براي دستيابي به توافق، كاهش پنج درصدي نفت مصرفي در غرب در سال جاري و كاهش ده درصد از قيمت واقعي نفت از سال گذشته تاكنون است. "مالك نگوما" دبيركل اوپك، گفته است همه معتقديم زمان تصميم‌گيري و اجراي آن فرارسيده است. وي افزود: همه اعضاي اوپك، حتي ايران، دريافته‌اند كه وزيران نفت كشورهاي عضو اوپك، در تماس‌هاي غيررسمي 48 ساعت گذشته، به‌نحو شگفت‌آوري درمورد نظرهاي متفاوت خود ميانه‌روي نشان داده‌اند. محمد غرضي وزير نفت ايران، گفته است اين مذاكرات در فضاي دوستانه‌اي انجام شده است. وزيران نفت به‌طوركلي توافق كرده‌اند كه مي‌توان قيمت نفت را از قرار هر بشكه 34 دلار حفظ كرد؛ مگر آنكه توليد به‌شدت محدود شود تا با مصرف نفت مطابقت داشته باشد، اما وزيران درباره سهم هريك از اعضاي اوپك از توليد كلي نفت، اختلاف‌نظر دارند. ايران به‌ويژه و اندونزي و نيجريه خواهان سهم بيشتري در بازار صادرات هستند. اگر عربستان سعودي سهم خود را كاهش دهد، توليد اين كشورها افزايش خواهد يافت. سعودي‌ها درحال‌حاضر، 30 درصد نفت اوپك را توليد مي‌كنند. آنها مي‌گويند اگر همه كشورهاي اوپك به تعهدات دو‌جانبه خود عمل كنند، سعودي‌ها نيز حاضر به فداكاري خواهند شد.[۲۳]

گزارش - 873

تحريريه روزنامه جمهوري اسلامي كه جلسات اوپك را پيگيري مي‌كند و به نظر مي‌رسد افزون بر اخبار رسمي، به اخبار غيررسمي اين جلسات نيز دسترسي دارد، در مقاله‌اي پس از بررسي نقش و انگيزه كشورهاي عربستان سعودي، كويت، عراق و امارات متحده در كارشكني و منسجم‌نبودن اجلاس اوپك، به تحليل عملكرد اين كشورها ـ كه مبناي آن، اولويت‌دادن خود و كشورهاي غربي به منافع سازمان اوپك است ـ از ابتداي شكل‌گيري سازمان پرداخته است. در بخشي از اين مقاله آمده است: از آنجا كه برخي از اين كشورها، ازجمله پادشاهي عربستان، كويت و عراق، سياست اقتصادي تك‌بُعدي و مصرف‌گرا دارند، اتكاشان به كشورهاي صنعتي غرب، روز به روز بيشتر مي‌شود. گفتني است كه جلسات اوپك درحالي در وين آغاز مي‌شود كه نفت زيادي به بازارهاي جهان وارد شده درنتيجه، ميزان تقاضا‌ براي نفت كاهش يافته؛ موضوعي كه سبب اختلاف‌‌نظر اعضاي اوپك شده است. ازاين‌رو، پيش‌بيني مي‌شود موضوع اصلي طرح‌شده در اجلاس، تعيين سهميه توليد كشورهاي عضو باشد و قيمت پايه اوپك يعني 34 دلار، ظاهراً مورد قبول همه اعضاست. از سوي ديگر، چون در اين دوره، دبيركل اوپك از ايران انتخاب مي‌شود، موضع پادشاهي عربستان در اجلاس نرم‌تر و محتاطانه‌تر شده است و به‌ظاهر با تصميمات اتخاذشده درطول اجلاس موافقت خواهد كرد. با يك بررسي اجمالي درمي‌يابيم كه درطول 22 سال عمر اين سازمان، امسال براي نخستين بار عرضه نفت كشورهاي غيركمونيست خارج از حوزه اوپك به بازارهاي جهان، از مجموع توليد كشورهاي عضو اوپك بيشتر بوده است. دراين‌ميان، كشورهايي چون پادشاهي عربستان به اين بحران دروني اوپك دامن زده و بي‌اعتنا به بهاي تعيين‌شده نفت، ميزان توليد‌شان را بالا برده و نفت خود را ارزان‌تر از قيمت‌هاي رسمي به بازارهاي جهان صادر مي‌كنند. اشاره مي‌شود، كشورهايي چون عراق، پادشاهي سعودي، كويت و امارات كه در سال‌هاي گذشته از سرمايه‌گذاري‌هاي اساسي براي تشكيل يك اقتصاد بدون اتكا به نفت غافل بوده‌اند، آينده وخيمي خواهند داشت؛ چون آمارها نشان مي‌دهد، اين‌گونه كشورها كه در گذشته درآمدشان بيش از مخارجشان بوده است و به گفته منابع غربي، در سال 1982، درمجموع حدود 18 ميليارد دلار ذخيره ارزي داشتند، در سال 1981، ذخيره ارزي‌شان حدود 85 ميليارد دلار بوده‌ است. در پايان لازم به توضيح است كه اختلاف‌نظر در داخل اوپك، ثبات بازار نفت جهان را به مخاطره انداخته است و اگر اين اختلاف‌نظرها به‌صورت ريشه‌اي نمودار شود، به نفع كشورهاي صنعتي غرب تمام خواهد شد، چون كشورهاي غربي با استفاده از اختلافات يادشده، نفت موردنياز خود را با قيمت‌هاي ارزان خريداري مي‌‌كنند؛ به اين ترتيب، قيمت نفت در بازارهاي بين‌المللي روز به روز كاهش مي‌يابد. يادآوري اين مطلب كه كشورهايي چون مكزيك كه با مشكلات اقتصادي بسيار روبه‌رو هستند و براي راهيابي به اين سازمان و كسب بازارهاي جديد در تلاش‌اند نيز درخور توجه است.[۲۴]

گزارش - 874

به‌دنبال انتشار خبرهايي درباره اقدام امريكا در اعطاي وام به عراق براي خريد محصولات كشاورزي از آن كشور، خبرگزاري آسوشيتدپرس، جزئيات بيشتري از اين معامله را منتشر كرد. به گزارش خبرنگار آسوشيتدپرس، يك هيئت عالي‌رتبه تجاري عراق، ظاهراً براي مذاكره درباره معامله‌اي چند ميليون دلاري غله با امريكا، از مزرعه‌اي واقع در ايالات كلورادو امريكا ديدن كرد. در اين ديدار كه از حضور خبرنگاران جلوگيري شد، مقام‌هاي ايالات كلورادو نيز حضور داشتند. براساس اين گزارش، اداره كشاورزي ايالت كلورادو، از دو خبرنگار دعوت كرده بود كه در بازديد هيئت عراقي از مزرعه موردنظر حضور داشته باشند، اما عراقي‌ها از آنها خواستند به دلايل امنيتي، از اين كار خودداري كنند. هيئت عراقي قبل از بازديد از مزرعه "ايترن" كه به "رژي دكاف" معاون سازمان توليدكنندگان غله اين ايالت تعلق دارد، در شهر "دنور"، پشت درهاي بسته مذاكراتي انجام دادند. ماه گذشته، رژي دكاف گفت: قرار است عراق 5/73 ميليون كيلو (واحد حجمي اندازه‌گيري گندم و حبوبات) غله از توليدكنندگان امريكايي خريداري كند. وي با اشاره به اينكه مقدار غله مورد معامله به 75 ميليون كيلو افزايش يافته است، افزود: احتمالاً تا روز جمعه، جزئيات اين معامله اعلام خواهد شد. هنوز معلوم نيست كه چه ميزان از غله مورد معامله را توليدكنندگان ايالت كلورادو تأمين خواهند كرد. باوجوداين، مقدار غله‌اي كه عراق خواستار خريد آن است، حدود هشتاد درصد كل توليد اين ايالت است. در هيئت عراقي، خانم عزيز مديركل سازمان غله عراق، زهير داوود رئيس هئيت مديره غله اين كشور و صدير طه از مقام‌هاي بانك مركزي، حضور دارند.[۲۵]

ضميمه گزارش865: شرح كمك‌هاي مردمي مناطق گوناگون كشور به جبهه‌هاي جنگ اهالي روستاي كاربرك ‌يزنگان، مبلغ 4500 ريال؛ اهالي روستاي الله‌نظر مبلغ 900,22 ريال وجه نقد و يك ر‌أس گوسفند؛ اهالي روستاي كچولي مبلغ 8700 ريال وجه نقد و مقدار 500 كيلوگرم گندم؛ اهالي روستاي اسلام‌قلعه و اهالي روستاي حاجي‌آباد مبلغ 33000 ريال وجه نقد و مقدار 1300 كيلوگرم گندم به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل ارسال كردند. همچنين بنياد مهاجران سرخس، در تماسي اعلام كرد، ايل ورن‌لو مستقر در حوالي جاده مشهد ـ سرخس، مبلغ 800,38 ريال وجه نقد و 5 رأس گوسفند به مهاجران جنگ تحميلي مستقر در سرخس كمك كرده است.[۲۶] نمازگزاران آزادشهر، مبلغ 875,62 ريال وجه نقد، 2 عدد النگو، 2 جفت گوشواره، يك انگشتر و يك قلك پول براي رزمندگان اسلام جمع‌آوري و ارسال كردند.[۲۷] اهالي روستاي كوار نيز مبلغ 000,13 ريال وجه نقد، 12 رأس گوسفند و مبلغ 800,43 ريال، همراه با 750 كيلوگرم گندم و 100 كيلوگرم انجير براي كمك به رزمندگان ارسال كردند.[۲۸]



منابع و مآخذ روزشمار 1361/09/28

  1. سند شماره 298167 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: وزارت كشور (استانداري خوزستان) فرمانداري شهرستان دزفول، 1/10/1361، ص1؛ و ـ روزنامه كيهان، 30/9/1361، ص1؛ و ـ سند شماره 293101 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن خبري روزانه شهرباني، از شهرباني استان خوزستان به استانداري استان خوزستان (دفتر نيروي انتظامي)، شماره 214، تاريخ 28/9/1361، صص 1 و 2؛ و ـ سند شماره 54951 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا ـ معاونت عمليات و اطلاعات (مد عمليات)، شماره 274، تاريخ 30/9/1361، ص2.
  2. سند شماره 298167 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: وزارت كشور (استانداري خوزستان) فرمانداري شهرستان دزفول، 1/10/1361، ص1؛ و ـ روزنامه كيهان، 30/9/1361، ص1؛ و ـ سند شماره 293101 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن خبري روزانه شهرباني، از شهرباني استان خوزستان به استانداري استان خوزستان (دفتر نيروي انتظامي)، شماره 214، تاريخ 28/9/1361، صص 1 و 2؛ و ـ سند شماره 54951 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا ـ معاونت عمليات و اطلاعات (مد عمليات)، شماره 274، تاريخ 30/9/1361، ص2.
  3. همان، ص4، خبرگزاري فرانسه، 29/9/1361.
  4. همان، ص6، خبرگزاري فرانسه، 29/9/1361.
  5. روزنامه اطلاعات، 30/9/1361، ص14؛ و ـ روزنامه كيهان، 29/9/1361، ص13.
  6. سند شماره 17760 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبه‌اي اطلاعاتي، قرارگاه مركزي نزاجا در جنوب (كربلا، ركن2)، شماره 969، تاريخ 29/9/1361، ص3؛ و ـ روزنامه كيهان، 1/10/1361، ص2؛ و ـ سند شماره 315743 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از قرارگاه مقدم نزاجا در غرب (ركن2) به فرماندهي نزاجا، معاونت عمليات و اطلاعات (مد عمليات)، 28/9/1361.
  7. خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه گزارش‌هاي ويژه، شماره 278، تاريخ 2/10/1361، ص15، اروميه ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 1/10/1361؛ و ـ سند شماره 104709 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش روزانه، مركز فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، شماره 210، تاريخ 6/10/1361، ص4؛ و ـ سند شماره 341126 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ناحيه ژاندارمري كردستان (ركن سوم) به مقام استانداري استان كردستان، 1/10/1361.
  8. سند شماره 337672 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ناحيه ژاندارمري كردستان (ركن سوم)، به مقام استانداري استان كردستان، 29/9/1361؛ و ـ مأخذ1، بخش 4، ص1.
  9. سند شماره 54974 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا 3 (مركز فرماندهي) به نزاجا ـ معاونت اطلاعات و عمليات (مد عمليات)، شماره 273، تاريخ 29/9/1361، صص 1و2.
  10. سند شماره 443401 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا ـ معاونت عمليات و اطلاعات (مد عمليات)، شماره 277، تاريخ 3/10/1361، ص1؛ و ـ دفتر سياسي سپاه، نشريه رويدادها، شماره 16، تاريخ 15/11/1361، ص7؛ و ـ سند شماره 104715 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش روزانه، مركز فرماندهي سپاه پاسداران، شماره 208، دي 1361، ص3.
  11. سند شماره 41945 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبه‌اي، از قرارگاه مركزي حمزه سيدالشهدا(ع) (طرح و برنامه) به ستاد مركزي سپاه، مركز فرماندهي، شماره 306، تاريخ 29/9/1361؛ و ـ سند شماره 89345 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: ارتباطات روابط عمومي ستاد مركزي سپاه پاسداران، خبرنامه، بولتن شماره 35، تاريخ 1/10/1361، ص5؛ و ـ روزنامه اطلاعات، 1/10/1361، ص15؛ و ـ سند شماره 55053 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبه‌اي، از قرارگاه حمزه (طرح و برنامه و عمليات) به ستاد مركزي فرماندهي، شماره 283، تاريخ 30/9/1361.
  12. مأخذ 5، بخش اول.
  13. روزنامه اطلاعات، 30/9/1361، ص14؛ و ـ روزنامه كيهان، 29/9/1361، ص13.
  14. روزنامه جمهوري اسلامي، 29/9/1361، ص4.
  15. مأخذ 9، ص4.
  16. سند شماره 146714 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از واحد اطلاعات و بررسي‌هاي سياسي تأميني منطقه يك به ستاد منطقه يك سپاه پاسداران، فرماندهي، 28/9/1361، ص3.
  17. مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، صحيفه امام، (مجموعه آثار امام خميني)، جلد 17، تهران: چاپ اول، پائيز 1378، صص 157 ـ 143.
  18. روزنامه كيهان، 28/9/1361، ص13.
  19. همان، ص2.
  20. مأخذ 5، بخش دوم، ص10.
  21. مأخذ 18، ص2.
  22. مأخذ 5، بخش اول، ص16.
  23. مأخذ 5، بخش دوم، ص15.
  24. مأخذ 14، ص3.
  25. مأخذ 5، بخش اول، ص12.
  26. مأخذ 14، ص4.
  27. مأخذ 14، ص4.
  28. مأخذ 14، ص4.