1360.05.09

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۷ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1360 |نام = 1360.05.09 |نام دیگر= نه مرداد |روز=9 مرداد 1360 |تاریخ شمسی= 1360.05.09 |تاریخ میلادی=31 ژوئیه 1981 |تاریخ قمری= 29 رمضان 1401 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.05.09</div> <div class="bootstrap-btn">1361.0...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1360
1360.05.09
نام‌های دیگر نه مرداد
تاریخ شمسی 1360.05.09
تاریخ میلادی 31 ژوئیه 1981
تاریخ قمری 29 رمضان 1401





گزارش- 132

اعزام نیرو و کمک به جبهه‌ها امروز هم ادامه یافت. به‌منظور پشتیبانی و حمایت از رزمندگان تعداد 147 نفر نیروی رزمی شامل افراد پاسدار و بسیجی از شیراز به جبهه‌‌ آبادان اعزام شدند.[۱] دفتر آیت‌الله گلپایگانی از مراجع تقلید نیز امروز تعداد زیادی یخدان و مقادیری آبلیمو برای استفاده‌‌ رزمندگان به جبهه‌های غرب ارسال کرد. همچنین یک کامیون آرد و وسایل ضروری دیگر برای آوارگان جنگی به کرند غرب فرستاده شد. مبلغ 5 میلیون ریال نیز به‌منظور کمک به امور جنگی به حساب مناطق جنگی کرمانشاه حواله شد.[۲]

گزارش- 133

خبرگزاری پارس امروز از وقوع انفجار در دفتر مرکزی بانک الرافدین و آتش‌سوزی یک انبار مهمات در نزدیکی بغداد خبر داد. خبرگزاری پارس به نقل از سازمان عمل انقلاب اسلامی عراق اعلام کرد که مجاهدین عراقی در عملیاتی موفق شدند با انفجار در دفتر مرکزی بانک الرافدین عراق بخشی از ساختمان آن را تخریب کنند. این خبرگزاری در ادامه افزود: در یک عملیات دیگر، انبار مهمات پادگان الرشید در نزدیکی بغداد نیز به آتش کشیده شد که صدای انفجار آن تا ساعت‌ها به گوش می‌رسید.[۳]

گزارش- 134

اقدامات گروه‌های ضد‌انقلاب امروز نیز در مناطق غرب و شمال‌غرب کشور ادامه داشت. افراد مسلح وابسته به سازمان مارکسیستی - مائوئیستی کومه‌له از ساعت 6 تا 9 صبح امروز، جاده‌‌ سنندج - مریوان را در محلی به نام کافه شوکت در شمال‌غرب سنندج، مسدود و اقدام به بازرسی خودروهای درحال عبور از این محور کردند. این افراد در مدت حضور خود، همه‌‌ خودروهای درحال تردد را کنترل و 2 مینی‌بوس، 2 اتومبیل تویوتای شخصی، 2 کامیون و یک کامیون بنز 10 تن را متوقف کردند و درمجموع، 16 پاسدار و 2 نفر نظامی نیروی هوایی را نیز گروگان گرفتند.* افراد مسلح، این خودروها ** و گروگان‌ها را به دو روستای تازه‌آباد و خشگین در شمال محور سنندج که تحت کنترل آنها بود منتقل کردند.[۴] در اقدام دیگری، تعدادی از افراد مسلح حزب دمکرات کردستان ایران به یک واحد گشتی سپاه پاسداران در مسیر ارومیه به مهاباد در نزدیکی روستای اگریقاش (ایندرقاش) - در شمال مهاباد - حمله کردند. براثر درگیری متقابلی که روی داد، یک نفر از مهاجمان کشته شد و 4 نفر اسیر شدند. در این درگیری، یک نفر از نیروهای بسیج نیز مجروح شد.[۵] درپی این حادثه، رادیو صدای کردستان با اعلام خبر این درگیری و بدون اشاره به تلفات و اسیران حزب دمکرات، مدعی شد در این برخورد، 4 نفر از پاسداران و نیروهای پیشمرگ مسلمان کرد کشته و 3 نفر زخمی شدند.[۶] همچنین نیروهای سپاه پاسداران پیرانشهر در بازرسی یک منزل مسکونی، از درون بخاری، 2 مین پلاستیکی جهنده‌‌ ضد‌نفر کشف کردند.[۷]

گزارش- 135

در چند اقدام تروریستی انجام‌شده به‌دست عناصر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در شیراز، کازرون، بابل، داراب و رشت، 9 نفر شهید و 6 نفر مجروح شدند. ساعت 21:15، 4 نفر از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق به منزل دکتر محمدحسن طاهری عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در استان فارس و برادر نماینده‌‌ کازرون (مهندس طاهری)، در خیابان بلوار ساحلی شیراز حمله کردند و اعضای خانواده و میهمانان حاضر در خانه را با مسلسل به رگبار بستند.*** در همین وقت، یکی از اعضای خانواده که نوجوانی 12 ساله و مسلح بود، سر رسید و اقدام به تیراندازی متقابل کرد که درنتیجه یکی از مهاجمان براثر اصابت گلوله کشته شد. از این فرد مقداری گرد سمی سیانور، نارنجک و یک خشاب پر مسلسل یوزی به ‌دست آمد. در این حادثه، 4 نفر از افراد حاضر در خانه به نام‌های احمد اسماعیلی پدر همسر، محمدحسین اسماعیلی 58 ساله برادر همسر، ربابه اسماعیلی 55 ساله خواهر همسر و شوهر وی به نام سید محسنیان 60 ساله به شهادت رسیدند و 3 تن دیگر از میهمانان که همگی از اعضای خانواده‌‌ همسر محمدحسن طاهری بودند، مجروح شدند.* فرزند خانواده درباره‌‌ این حادثه به خبرنگاران گفت: «موقعی که منافقین به منزل ما حمله کردند، پدر و عمویم در منزل نبودند و این حمله ناگهانی صورت گرفت و مهاجمین تنها توانستند 4 تن از سالخوردگان اقوام ما را به شهادت برسانند.»**[۸] همچنین حجت‌الاسلام دانشجو یکی از روحانیون شهر کازرون، درحالی‌که پس از اقامه‌‌ نماز مغرب و عشا از مسجد حسینی این شهر عازم منزلش بود، هنگام ورود به کوچه‌‌ بن‌بست منزل خود، از پشت سر، هدف 2 گلوله‌‌ کلت کمری قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید. حجت‌الاسلام دانشجو که در گذشته حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی کازرون بود، نقش مهمی در مبارزات پیش از انقلاب این شهر داشت و مدت‌ها نیز در زندان رژیم شاه به سر برده بود. او پس از انقلاب نیز در تشویق و ترغیب جوانان و مردم به حضور در جبهه‌ها بسیار فعال بود. با اعلام خبر شهادت وی، نماینده‌‌ امام در کازرون سه روز عزای عمومی اعلام کرد.[۹] درپی این واقعه، رادیو صدای آزاد ایران وابسته به سلطنت‌طلبان خارج از کشور، افراد سازمان مجاهدین خلق را "مبارزان انقلابی" خواند و در حمایت از این اقدام آنها گفت: «مبارزان انقلابی به او شربت شهادت خوراندند.»[۱۰] در بابل نیز دقایقی پیش از افطار، چند نفر از هواداران سازمان مجاهدین خلق در یکی از محله‌های پررفت‌وآمد به نام چهارشنبه‌پیش، به اتومبیل گشت سپاه پاسداران حمله کردند. مهاجمان ابتدا یک نارنجک جنگی به‌سوی اتومبیل پرتاب کردند و سپس با مسلسل سرنشینان آن را به رگبار بستند. براثر این حمله، 2 تن از نیروهای سپاه به نام‌های حسین اصفهانی و سید رحیم طاهری شهید و 3 تن دیگر مجروح شدند. در این حادثه، چند نفر از افراد سازمان دستگیر شدند.[۱۱] افراد مسلح گروه‌های ضد‌انقلاب در داراب استان فارس نیز یکی از افراد متعهد این شهر به نام حسین خلیلی را ترور کرده، به شهادت رساندند.[۱۲] در رشت هم یکی از افراد متعهد شهر به نام مسعود مهربان، نیمه‌های شب و درحالی‌که در خواب بود، هدف حمله‌‌ افراد وابسته به گروه‌های مسلح قرار گرفت و به شهادت رسید.[۱۳]

گزارش- 136

در چند عملیات پرتاب نارنجک و بمب به‌سوی اماکن و افراد در شهرهای گوناگون کشور و همچنین آتش‌زدن خرمن یک روستا خسارت‌هایی به بار آمد. عده‌‌ای از هواداران گروه‌های ضد‌انقلاب امروز چند نارنجک جنگی و بمب دست‌ساز به داخل ساختمان خبرگزاری پارس مرکز مشهد پرتاب کردند که براثر آن، چند شیشه‌‌ ساختمان شکست و خسارت‌هایی جزئی وارد شد.[۱۴] در ایلام هم در طول یک ساعت، 3 انفجار به‌دست افراد گروه‌های مسلح ضد‌انقلاب رخ داد. در دو حادثه‌‌ هم‌زمان، یک نارنجک جنگی به ‌داخل منزل مدیرکل آموزش‌و‌پرورش استان ایلام پرتاب شد که تلفات جانی نداشت و در همین هنگام، یکی از 2 بمب دست‌سازی که زیر یک ماشین لندرور سازمان صداوسیما تعبیه شده بود، مقابل منزل سرپرست اداره‌‌ ارشاد اسلامی شهر منفجر شد و خسارت‌های جزئی به بار آورد، اما بمب دیگر عمل نکرد و خنثی شد. در سومین حادثه نیز، ساعت 22:40، نارنجکی جنگی به‌سمت ساختمان روابط عمومی سپاه پاسداران ایلام واقع در خیابان سعدی، پرتاب شد و شیشه‌های ساختمان شکست، اما به کسی آسیب نرسید.[۱۵] در شهر بهبهان استان خوزستان نیز انفجار بمب دست‌سازی که به‌سمت منزل یکی از پاسداران شهر پرتاب شده و به دیوار اصابت کرده بود، خسارت مالی به بار آورد.[۱۶] در اقدام مشابهی، 2 بمب دست‌ساز به منزل یکی از روحانیان شهر بروجرد در استان لرستان پرتاب شد که یکی از آنها منفجر شد، اما به کسی آسیب نرسید.[۱۷] در حادثه‌‌ دیگری در همین شهر، یک بمب دست‌ساز قوی به‌ داخل حیاط منزل یکی از افراد متعهد شهر در خیابان جعفری پرتاب شد که به‌دلیل افتادن آن در باغچه، انفجار ایجاد شد، اما خسارت مالی و جانی درپی نداشت.[۱۸] در دورود نیز بمب دست‌سازی به منزل یکی از روحانیان شهر که فرزندش از پاسداران سپاه است، پرتاب شد که انفجار آن خسارتی در بر نداشت.[۱۹] در یکی از روستاهای توابع بیرجند، افراد وابسته به گروه‌های ضد‌انقلاب خرمن روستائیان را به آتش کشیدند.[۲۰]

گزارش- 137

با اقدامات اطلاعاتی و پیگیری‌های سپاه پاسداران اصفهان، 12 نفر از نیروهای کادر و وظیفه‌‌ هوانیروز و مرکز توپخانه‌‌ اصفهان که با افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در ارتباط بودند دستگیر شدند. این افراد اعتراف کردند که برای اجرای عملیات‌های سازمان، اسلحه و مهمات تهیه و با نفوذ در بخش‌های مخابراتی پادگان، جاسوسی می‌کردند. از دستگیرشدگان تعدادی کتاب‌های سازمان و مقداری مهمات نیز به‌دست آمد.[۲۱] در اقدام دیگری، عاملان پرتاب بمب دست‌ساز به مسجد میرمحمود آقا واقع در ابتدای خیابان عباسی تهران، دستگیر شدند.[۲۲]

گزارش- 138

راه‌پیمایی روز جهانی قدس درحالی در تهران برگزار شد که بخشی از این مراسم تحت‌تأثیر فرار بنی‌صدر و رجوی به پاریس قرار داشت و مردم پس از اقامة نماز جمعه، به‌سوی سفارت فرانسه راه‌پیمایی کردند. در ابتدای مراسم، راه‌پیمایان درحالی‌که پلاکاردهایی از سخنان امام خمینی درباره‌‌ روز قدس را در دست داشتند، به‌سمت دانشگاه تهران حرکت کردند. پس از تجمع مردم در دانشگاه تهران، بیانیة راه‌پیمایی در ساعت 10 صبح خوانده شد و پس از آن، میرحسین موسوی وزیر امور خارجه، مطالبی درباره‌‌ روز قدس و ضرورت اتحاد جهان اسلام در مقابل صهیونیسم بیان کرد و سپس حجت‌الاسلام سید احمد خمینی پیام امام خمینی به مناسبت این روز را قرائت کرد. پس از آن، آقای هاشمی رفسنجانی خطبه‌های نماز جمعه‌‌ تهران را ایراد کرد. وی در خطبه‌‌ اول، به موضوع فلسطین و در خطبه‌‌ دوم، به طرح چند مسئله‌‌ مهم سیاسی روز ازجمله: ربوده‌شدن دو هواپیمای نیروی هوایی ارتش و آثار و نتایج فرار بنی‌صدر و رجوی به پاریس پرداخت.[۲۳] پس از اتمام نماز جمعه، عده‌‌ کثیری از مردم تهران هنگام بازگشت، به‌سمت سفارت فرانسه حرکت کردند و با تجمع در خیابان‌های اطراف این سفارت و سردادن شعارهایی علیه بنی‌صدر و رجوی، از دولت فرانسه استرداد آنان را خواستار شدند. به گزارش خبرگزاری پارس، این افراد که بالغ‌بر ده‌ها هزار نفر بودند، سپس به محل سفارت سابق امریکا رفته و پس از دادن شعارهایی علیه امریکا و رژیم صهیونیستی به تظاهرات خود پایان دادند.[۲۴]

گزارش- 139

پیام امام خمینی به مناسبت روز جهانی قدس را سید احمد خمینی پیش از ایراد خطبه‌های نماز جمعه، در اجتماع صدها هزار تن از مردم در دانشگاه تهران، قرائت کرد. بخش‌هایی از این پیام در ادامه آمده است: «... امید است با زنده نگه‌داشتن این روز [قدس] بی‌تفاوتی‌ها زایل شود و غفلت‌ها مرتفع گردد و با قیام ملت‌های شریف، بعضی از سران خائن را که به‌رغم مسلمانان و اسلام، دست در دست اسرائیل و چشم به فرمان امریکا برخلاف مصالح مسلمین به زندگانی سیاسی ننگین خود و به زندگی جنایت‌بار خویش ادامه می‌دهند، از صحنه خارج و در گورستان تاریخ مدفون نمایند. حکام غاصبی که در جنگ بین کفاری چون اسرائیل و صدام با مسلمین، طرف کفار را گرفته و به اسلام و مسلمین ضربه وارد می‌کنند، از صحنه‌‌ اسلام باید خارج شوند و از حکومت بر مسلمین باید برکنار گردند. ملت‌های شریف مصر و عراق و دیگر کشورهای تحت سلطه‌‌ منافقان باید قیام کنند و به بلندگوهای فاسد که این جنایتکاران را مسلمان جلوه می‌دهند، گوش فراندهند و از قدرت‌های پوشالی این خائنان نهراسند. مسلمانان و جهانیان دیدند که صدام عفلقی سرسپرده‌‌ امریکا، به ایران که جز به اسلام و مصالح مسلمین نمی‌اندیشد، حمله کرد و آن‌چنان سرش به سنگ کوبیده شد که اکنون با توسل به سران عرب و پناه به اسرائیل، دنبال مفری است که او را از سقوط حتمی نجات دهد و ملت ایران و قوای مسلح شجاع، آن‌چنان ضربه‌ای به او و طرف‌داران جنایتکار او زدند که جز تسلیم یا سقوط، مفری ندارد و حیله‌های ابلهانه‌‌ او و بوق‌های تبلیغاتی صهیونیسم راهگشای او نخواهد شد. ملت و دولت و مجلس و ارتش و سایر قوای مسلح ایران که امروز با وحدت اسلامی و انسجام الهی صف واحد هستند، مصمم‌اند که در مقابل هر قدرت شیطانی و متجاوز به حقوق انسان‌ها بایستند و از مظلومان دفاع نمایند و تا برگشت قدس و فلسطین به دامن مسلمین، از لبنان و قدس عزیز پشتیبانی نمایند. مسلمانان جهان باید روز قدس را روز همه‌‌ مسلمین، بلکه مستضعفین بدانند و از آن نقطه‌‌ حساس در مقابل مستکبرین و جهان‌خواران بایستند و تا رهایی مظلومان از زیر ستم قدرتمندان از پای ننشینند. و مستضعفان - که اکثریت قاطع جهان را تشکیل می‌دهند - مطمئن باشند که وعده‌‌ حق‌تعالی نزدیک است. امید است که این انقلاب جرقه و بارقه‌ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیةالله‌ - ارواحنا لمقدمه ‌الفداء - منتهی شود. ... انقلاب در راه هدف الهی و استقرار حکومت الله همان است که انبیای عظام در راه آن فداکاری‌ها نمودند و پیامبر عظیم‌الشأن اسلام تا آخرین لحظات زندگی پربرکت خود در راه آن با همه‌‌ توان، ‌فداکاری و ایثار فرمود و امامان بزرگوار اسلام هرچه داشتند نثار آن کردند. ما نیز که خود را پیرو آنان و امت محمد - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم - می‌دانیم باید اقتدا به آنان نموده و در سبیل حق، مشکلات را با صبر انقلابی تحمل نماییم و از خرابکاری‌های دغل‌بازان که آثار شکست و زبونی در آن مشاهده است، نهراسیم و در راه هدف حق و اسلام بزرگ چونان انبیای عظام و اولیای معظم، فداکاری و ایثار نماییم. خداوند تبارک و تعالی پشتیبان مجاهدین و یار مظلومان است. درود بر اسلام عزیز، درود بر مجاهدین در راه حق. درود بر شهدای در راه خدا در طول تاریخ. درود بر شهدای ایران و فلسطین و لبنان و افغانستان و سلام بر رزمندگان جبهه‌های جنگ علیه باطل و سلام بر بندگان صالح خداوند.»[۲۵]

گزارش- 140

آقای هاشمی رفسنجانی امام‌جمعه‌‌ موقت تهران، در خطبه‌‌ دوم نماز جمعه‌‌ امروز تهران، درباره‌‌ چند موضوع مهم سیاسی روز، ازجمله ربوده‌شدن دو هواپیمای نظامی 707 نیروی هوایی ارتش در مدت یک هفته،* آثار و نتایج فرار بنی‌صدر و رجوی، حمایت دولت فرانسه از آنان و دعوت قاسملو از بنی‌صدر برای رفتن به کردستان، سخن گفت. خطیب نماز جمعه تهران درباره حادثه هواپیماربایی گفت: «این ماجرا هم برای ما تلخ است و هم آموزنده. تلخ است به‌خاطر اینکه ما هنوز کنترل شدید، حتی در جاهای حساس کشورمان را نداریم و قابل‌قبول نیست که در جنگی به این وسعت، فضای کشور ما این‌قدر بی‌دروازه باشد که هواپیما بتواند از تهران تا مرز غربی به‌راحتی عبور کند؛ این نشان ضعف ما است که باید جبران شود و نقطه‌‌ مثبت آن در اینجا است که باید چنین حادثه‌ای اتفاق بیفتد تا مسئولان به فکر جدی بیفتند. [با] فرار دو مجرم خطرناک، ضربه‌ای به حیثیت اداری و انتظامی ما زده شد، اما خوشبختانه به‌جای اینکه بنشینیم و برای این تلخی اشک بریزیم، مثل همه‌‌ موارد فوراً تصمیم گرفتیم که محیط نیروهای هوایی، که از حساس‌ترین محیط‌های این کشور است، باید پاک شود و آلوده نباشد و اگر ما می‌خواستیم این کار را قبل از این جریان بکنیم، ممکن است [بود] به برادران خلبان، همافر و کارمندان دیگر نیروی هوایی بر بخورد و بگویند شما به ما بی‌اعتمادی می‌کنید و در جنگ به ما زهرچشم نشان می‌دهید و جامعه هم نپذیرد - که بخشی از نیروهای مسلح که این‌چنین فداکارانه جنگیدند و ما پیروزی‌مان را مرهون آنها هستیم - که چرا به اینها تعرض کردیم و آن‌طوری که به من گزارش داده‌اند، اکنون در خود محیط نیروی هوایی و خلبان‌ها و همافران این آمادگی وجود دارد به‌خاطر اینکه آنها می‌بینند شرافتشان، جهادشان و زحماتشان به‌خاطر چند نفر آدم فاسد و فاسق دزد دارد مخدوش می‌شود. نمی‌تواند یک خلبان که این‌همه شرافت کسب کرده، ساعت‌ها پرواز خطرناک داشته، آن شرافت و احترامش را حفظ کند، اگر هم‌لباسان او در این شرایط حساس طیاره‌های سوخت‌رسانی ما را بدزدند و عامل فرار ضد‌انقلاب بشوند. این برای یک خلبان قابل‌قبول نیست. خوشبختانه قضیه آن‌قدر روشن است که هم آنها می‌پذیرند و هم ما قانع شدیم و امیدواریم که در آینده، ما یک نیروی هوایی منسجم، انقلابی، همراه با انقلاب و مورد اعتماد داشته باشیم که فضای ایران را حفظ کند و مردم ایران با راحتی بخوابند و بدانند که این عقاب‌ها بر فضای زندگی آنها بال رحمت می‌گشایند.»* آقای هاشمی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به آثار و نتایج فرار بنی‌صدر و رجوی و همراهی دولت فرانسه در ایجاد فضای مناسب تبلیغاتی برای آنان گفت: «جنبه‌‌ دیگر مثبت این جریان این بود که خیلی گویا و لطیف ماهیت ضد‌انقلاب و دشمنان ما را به‌خوبی روشن کرد؛ شعارهای چپ‌گرایانه‌‌ منافقین تمام شد؛ افتخارات ادعایی چند سال زندان برای امثال رجوی‌ها از دست رفت؛ رجوی مدعی شکنجه‌شدن و زندان‌کشیده و چریک مخفی زندگی‌کن، در سایه‌‌ حمایت خلبان معزی (خلبان مخصوص شاه) و همراه رهبر لیبرالیسم، که همیشه می‌گفتند لیبرالیسم دشمن ماست، پرواز کند. درمورد بنی‌صدر [مقامات فرانسوی] می‌گویند یک اصل داریم سیاستمدارهای ورشکسته را قبول می‌کنیم. البته این را قبول نداریم؛ بنی‌صدر مجرم جنایی غیرسیاسی در کشور است، حالا اگر این را کسی قبول بکند، رجوی اکنون یک بمب‌گذار فراری است که ده‌ها نفر کارگر، پاسدار، آدم معمولی به‌دست و به فرمان او کشته و شهید شده‌اند. مدعی شده‌اند بنی‌صدر تعهد کتبی سپرده فعالیت سیاسی نکند. ما از فعالیت‌ سیاسی بنی‌صدر نمی‌ترسیم، بگذارید بکند، چون او هر حرفی بزند خودش را رسوا می‌کند. وقتی بنی‌صدر بگوید در ایران 3 میلیون رأی دادند، این مردم حرفش را می‌فهمند. کسی بیاید 15 میلیون را بگوید 3 میلیون، بگذارید ایشان تبلیغات کند. ... امام آن جنایتکاران رژیم گذشته را با فرمان عفو از زندان بیرون کرد. امام دستور داد ببخشید همه‌‌ اینها را. امام به همه‌‌ شماها گفت شما هم توبه کنید بیایید در آغوش اسلام. کدام 13 ساله؟ اصل قضیه دروغ است. شما فرانسوی‌ها دروغ می‌گویید. شما گفتید تعهد کتبی داده است فعالیت سیاسی نکند؛ عصر با رادیو بی‌بی‌سی مصاحبه کرد. اگر این فعالیت سیاسی نیست، پس چی هست؟ اگر بنی‌صدر سیاستمدار فهمیده‌ای بود، دو ماه پیش می‌رفت و سبیل خودش را هم از دست نمی‌داد. در این جریان، ماهیت فرانسه، منافقین، لیبرال‌ها، قاسملو روشن می‌شد.» امام‌جمعه‌ موقت تهران در پایان سخنانش درباره‌‌ دعوت قاسملو از بنی‌صدر برای رفتن به کردستان و توصیه‌اش به‌‌ او برای خروج از کشور هم گفت: «قاسملو که ضد‌ارتش بود، از خلق کرد دفاع می‌کرد، بنی‌صدر لااقل به اندازه‌‌ یک پاسدار یا سرباز در جنگ‌های کردستان مسئول بود؛ البته ازنظر ما افتخار است کسانی ‌که در کردستان جهاد می‌کنند، جهاد در راه خدا می‌کنند و بدترین دشمن را می‌کوبند. بنی‌صدر هم اگر آنجا کاری کرد خوب است، منتها به قاسملو، می‌گوییم آقای قاسملو شما یک پاسدار را می‌گیرید مثله می‌کنید، بنی‌صدر که بیشتر به شما ضربه زده؛ [او] فرمانده کل قوا بود. چطور دعوت می‌کنید دستور می‌دهید از ایران بیرون نرو، خودت هم درمیری، این خلق نمی‌گذارد شماها در ایران بمانید ماهیتتان معلوم شد.»[۲۶]

گزارش- 141

در اعتراض به اعطای پناهندگی از جانب دولت فرانسه به بنی‌صدر و رجوی، راه‌پیمایی‌هایی در تهران، پاریس و دهلی‌نو برگزار شد. پس از پایان مراسم نماز جمعه تهران، شماری از نمازگزاران درحالی‌که پیکر شهید سرهنگ شهرامفر* را تشییع می‌کردند، به‌سمت سفارت فرانسه در خیابان نوفل لوشاتو راه‌پیمایی کردند. راه‌پیمایان درحالی‌که کاریکاتورهایی از بنی‌صدر و رجوی را در دست داشتند و شعارهایی علیه دولت فرانسه برای پذیرش بنی‌صدر و رجوی سرمی‌دادند، مقابل ساختمان سفارت تجمع کردند. خبرگزاری پارس در بخشی از گزارش این تظاهرات آورده است: «در مقابل سفارت فرانسه، درحالی‌که نیروهای انتظامی به‌شدت ساختمان سفارت را کنترل می‌کنند، مردم مبارز و خشمگین تهران که از عمل فرانسه مبنی‌بر پذیرش بنی‌صدر فراری و همراهانشان به‌عنوان پناهنده‌‌ سیاسی به خشم آمده‌اند اجتماع کردند و با شعارهای کوبنده‌شان ضمن حمایت از اعضای جامعه‌‌ اسلامی فارغ‌التحصیلان کشور که در مقابل این سفارت تحصن کرده‌اند، نفرت و انزجار خود نسبت به این عمل ضد‌انسانی دولت فرانسه را ابراز داشته و خواستار استرداد بنی‌صدر مخلوع و همراهانش شدند. گزارش خبرنگار ما حاکی است: ساختمان سفارت - که تصاویری از امام خمینی و پلاکاردهایی با عنوان "آقای میتران حقوق واقعی بشر اقتضا می‌کند جنایتکار را تحویل دهید"، "آقای میتران این پناهندگی جنایی است نه پناهندگی سیاسی"، "ما از دولت فرانسه خواهان استرداد ابوالحسن مخلوع می‌باشیم". بر دیوارهای آن نصب شده [بود] - به‌شدت ازسوی مأمورین انتظامی و دانشجویان متحصن در این محل حفاظت می‌شود. همچنین دانشجویان مرتباً از گروه‌های حزب‌اللهی تقاضا دارند تا انتظامات محوطه‌‌ خارجی سفارت را خود به عهده داشته باشند.»[۲۷] به گزارش خبرنگار خبرگزاری پارس، در پایان تظاهرات امروز مردم تهران در مقابل سفارت فرانسه، تعدادی از اعضای جامعه‌‌ اسلامی فارغ‌التحصیلان کشور که از صبح پنجشنبه 8 مرداد 1360، مقابل سفارت فرانسه تحصن کرده بودند، با صدور قطعنامه‌ای ضمن محکوم‌کردن دولت فرانسه برای پذیرش بنی‌صدر و رجوی به‌عنوان پناهنده‌‌ سیاسی و حمایت از دولت و اقدامات وزارت امور خارجه مبنی‌بر استرداد این دو به تحصن خود پایان دادند.[۲۸] از سوی دیگر، در پاریس نیز دانشجویان مسلمان ایرانی مقیم فرانسه پس از برگزاری و بزرگداشت روز جهانی قدس، به‌سمت اقامتگاه بنی‌صدر در محله‌‌ کشن در حومه‌‌ پاریس رفتند و در این مکان تجمع کردند. دانشجویان درحالی‌که در محکوم‌کردن اقدام دولت فرانسه شعارهایی به زبان‌های فارسی و فرانسه سر می‌دادند، با برخورد شدید پلیس فرانسه مواجه شدند و چند تن از آنان زخمی شدند. دانشجویان سپس مسیر راه‌پیمایی خود را به‌طرف شهر تغییر دادند و در میان حلقه‌ای از نیروهای پلیس به تظاهرات پرداختند. این درحالی بود که خبرگزاری یونایتدپرس از پاریس، به نقل از پلیس فرانسه اعلام کرد: حدود 50 ایرانی که بیشتر آنها دانشجو بودند، روز جمعه دربرابر خانه‌‌ بنی‌صدر در کشن تظاهراتی برپا کردند. آنها با خود پلاکاردهایی را حمل می‌کردند که روی آنها نوشته شده بود "مردم فرانسه برای استرداد بنی‌صدر جنایتکار در کنار مردم ایران خواهند بود." سخنگوی پلیس اظهار داشت که پلیس ضد‌شورش فرانسه برای متفرق‌کردن تظاهرکنندگان در محل حاضر شد، ولی هیچ‌گونه حادثه‌‌ خشونت‌آمیزی رخ نداد و کسی بازداشت نشد. مشابه این مراسم در دهلی‌نو نیز به‌همت اتحادیه‌‌ انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی و با حضور مسلمانان این کشور به‌طور گسترده برگزار شد.[۲۹] در همین حال، راه‌پیمایی و تجمع نمازگزاران تهرانی مقابل سفارت فرانسه، در خبرگزاری‌های خارجی بازتاب گسترده‌ای داشت؛ خبرگزاری فرانسه از تهران گزارش داد: «در پایان مراسم نماز جمعه‌‌ امروز تهران، از هزاران شرکت‌کننده خواسته شد تا در پایان این مراسم ضمن حفظ آرامش و نظم انقلابی در مقابل سفارت فرانسه در تهران راه‌پیمایی و تظاهرات کنند. همین گزارش حاکی است، یکی از برگزارکنندگان مراسم نماز جمعه‌‌ تهران، ازطریق بلندگو از مردم خواست تا در جریان این تظاهرات از بروز هرگونه درگیری جلوگیری کرده و حتی به دیوارهای ساختمان سفارت فرانسه در تهران نزدیک نشوند.»[۳۰] این خبرگزاری در خبر دیگری دراین‌باره اعلام کرد: «جمعیتی حدود 5 هزار نفر که در اعتراض به دولت فرانسه برای اعطای پناهندگی سیاسی به ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور سابق، در مقابل سفارت فرانسه در تهران دست به تظاهرات زده بودند، در ساعت 14:30 به وقت تهران، بنا به توصیه‌‌ برگزارکنندگان این اجتماع متفرق شدند. در این تظاهرات که 90 دقیقه به طول انجامید، مردم شعار می‌دادند: "مرگ بر دولت فاشیست فرانسه"، "مرگ بر فرانسوا میتران"، "فرانسه، جنایتکارها را پس بده." ازجمله شعارهای جالب تظاهرکنندگان این بود: "آنکه درس مقاومت می‌داد با چادر فرار کرد." یکی از برگزارکنندگان تظاهرات به خبرگزاری فرانسه گفت: "ما منتظر پاسخ فرانسه به درخواست رسمی استرداد بنی‌صدر هستیم؛ اگر پاسخ دریافت نشود، ما بار دیگر باز خواهیم گشت."»[۳۱] رادیو لندن نیز با گزارش تظاهرات مردم مقابل سفارت فرانسه در تهران، که در آن اجتماع‌کنندگان خواستار اخراج بنی‌صدر از فرانسه بودند، اعلام کرد: «گزارش می‌رسد که تظاهرات مشابهی در سایر شهرهای ایران به وقوع پیوسته و ایران رسماً دراین‌مورد به فرانسه اعتراض کرده است.»[۳۲] همچنین رادیو امریکا با بیان اینکه برای نخستین‌بار است که علیه کشور فرانسه تظاهرات برپا می‌شود، اعلام کرد که هم‌اکنون پیشنهادی برای فراخواندن کارمندان فرانسوی از تهران مطرح نشده است.[۳۳] رادیو کلن از آلمان نیز در انعکاس این راه‌پیمایی در تهران و دهلی‌نو گفت: «فرار رئیس‌جمهوری سابق ایران به پاریس باعث تظاهراتی دربرابر سفارت فرانسه در تهران و دهلی‌نو گردید. صدها تظاهرکننده از دولت فرانسه تقاضای تحویل رئیس‌جمهوری سابق به ایران را نمودند. در این دو پایتخت، از ساختمان سفارت فرانسه به‌وسیله‌‌ نیروهای امنیتی مراقبت می‌شود.»[۳۴]

گزارش- 142

مقامات سیاسی فرانسه در اولین واکنش‌های رسمی خود پس از تحصن گروهی از مردم مقابل سفارت این کشور در تهران، با رعایت جانب احتیاط کوشیدند اوضاع را عادی و تحت کنترل نشان دهند. خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از سخنگوی وزارت امور خارجه‌‌ فرانسه گزارش داد: «موقعیت امنیتی در داخل سفارت فرانسه در تهران تقویت شده و درحال‌حاضر، دولت فرانسه درصدد نیست 15 نفر از اعضای سفارت و 85 فرانسوی مقیم ایران را از این کشور خارج کند. این سخنگو افزود: با درنظرداشتن تظاهراتی که در اطراف سفارت صورت گرفته و درخواست استرداد ابوالحسن بنی‌صدر، دولت فرانسه اوضاع را از نزدیک زیر نظر دارد. وزارت خارجه‌‌ فرانسه اعلام کرد که دولت ایران تدابیر امنیتی در اطراف سفارت فرانسه در تهران را شدت بخشیده و این مسئله حاکی‌از آن است که دولت ایران در نظر دارد به وظایف خود به‌عنوان دولت میزبان در حفاظت از سفارتخانه عمل نماید؛ ولی قدر مسلم این است که دولت ایران خود اجازه‌‌ برگزاری تظاهرات را داده است.»[۳۵] خبرگزاری فرانسه نیز از پاریس اعلام کرد که درمجموع، 100 فرانسوی در تهران اقامت دارند و از این تعداد، 40 نفر در بخش خصوصی و 20 نفر نیز به کارهای فرهنگی اشتغال دارند. سفارت فرانسه در تهران نیز 20 کارمند دارد و درحال‌حاضر، همه‌‌ دوایر سفارت در تهران به‌طور طبیعی مشغول انجام وظایفشان هستند.[۳۶]

گزارش- 143

طارق عزیز معاون نخست‌وزیر عراق، در گفت‌وگو با مجله‌‌ الحوادث (چاپ لندن) از موضع برخی کشورهای عربی - که به نام آنها اشاره نکرد - درباره‌‌ عراق و جنگ با ایران انتقاد کرد و خواستار تجدیدنظر جدی در زیربنای کار مشترک اعراب شد. وی گفت: توطئه‌های کشورهای عربی با نیروی بیگانه علیه عراق و دلایل و توضیحات، هرچه که باشد، به سود رژیم صهیونیستی است؛ زیرا این رژیم تأکید می‌کند که همبستگی اعراب هرگز به واقعیت نمی‌پیوندد. معاون نخست‌وزیر عراق همچنین درباره‌‌ جنگ ایران و عراق گفت: «عراق زیر بار هیچ‌کس[!] نمی‌رود ولو این جنگ ده سال ادامه یابد.»[۳۷]

گزارش- 144

طه عبدالکریم وزیر نفت عراق، که به‌منظور جلب کمک انگلیس برای بازسازی تأسیسات نفتی خود در سفری چهارروزه به لندن رفته است، امروز در گفت‌وگویی، از کاهش صادرات نفت عراق و مشکلات این کشور در تأمین ارز برای پرداخت هزینه‌های جنگ خبر داد. نشریه بررسی اقتصادی خاورمیانه نیز با اشاره به محدودیت‌های عراق در صادرات و فروش نفت، از آغاز مذاکره این کشور با کویت و عربستان سعودی برای ایجاد یک خط لوله‌‌ جدید به‌منظور صادرات نفت از مسیری غیر از خلیج‌فارس خبر داد.* وزیر نفت عراق گفت: «عراق تاکنون [اکنون] یک میلیون بشکه نفت در روز به فروش می‌رساند، درحالی‌که [فروش نفت] قبل از جنگ، 4/3 میلیون بشکه بوده است.» وی افزود: عراق نمی‌تواند ارز کافی برای مخارج جنگ به ‌دست آورد، به همین دلیل، دست‌ِکم 2000 میلیون دلار به این منظور از کشورهای منطقه قرض کرده است. مقامات نفتی بریتیش پترولیوم احتمالاً به‌زودی از عراق دیدن خواهند کرد تا امکانات خرید 40 هزار بشکه نفت در روز را، که پیش از جنگ از عراق ارسال می‌شد، دوباره بررسی کنند.»[۳۸] به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، وی که در این سفر با هدف جلب کمک انگلیس برای بازسازی صنعت نفت جنگ‌زده‌‌ عراق با وزیر امور خارجه‌‌ این کشور و مدیران کمپانی‌های شل و بریتیش پترولیوم ملاقات کرده، گفته است: «عربستان سعودی کاهش تدریجی تولید نفت خود را که عموماً به‌عنوان عمل اشباع کنونی نفت در بازارهای جهانی شناخته می‌شود، مورد بررسی قرار داده است.» وزیر نفت عراق همچنین در نشستی مطبوعاتی، درباره‌‌ جنگ ایران و عراق و اوضاع داخلی ایران گفته است: «درحالی‌که تندروهای مذهبی قدرت خود را در ایران تحکیم می‌بخشند، موج جدیدی از تصفیه جریان دارد و شکل جدیدی از منازعه در ایران وجود دارد که باعث فرسایش جدی از درون می‌شود و رسیدن به هر نوع تفاهم با این مردم بسیار مشکل خواهد بود و تصور ما این است که جنگ برای زمان درازی ادامه خواهد یافت.»[۳۹] محافل خبری این سخنان را بسیار مهم ارزیابی کردند. خبرگزاری رویتر از نیکوزیا نیز به نقل از مجله‌‌ بررسی اقتصادی خاورمیانه (مید)، با اشاره به محدودیت‌های عراق در ارسال نفت به خارج و تصمیمات این کشور برای حل این مشکل، اعلام کرد: «به‌دنبال جنگ عراق - ایران، عراق تصمیم گرفته است در طول کشور پادشاهی سعودی، یک خط لوله از حوزه‌های نفتی جنوب کشور خود به‌قصد یک ترمینال صادراتی در ساحل دریای سرخ احداث کند. این طرح از اولویت‌ خاصی برخوردار است. ترمینال‌های نفتی مینا البکر و خویل العمیه عراق در خلیج‌فارس، براثر حمله‌‌ هوایی ایران به‌شدت آسیب دیده‌اند، به‌طوری‌که اگر جنگ نیز به‌زودی پایان گیرد، برای به‌راه‌انداختن دوبارة این ترمینال‌ها زمانی طولانی وقت لازم است.» در قسمت دیگری از این گزارش، به مشکلات و محدودیت‌های همیشگی عراق در صادرات نفت نیز اشاره شده و درباره‌‌ شرط عربستان برای صدور نفت عراق از این کشور آمده است: «بررسی اقتصادی خاورمیانه می‌نویسد: اگر آتش‌بس برقرار شود، عراق در نظر دارد احیای تأسیسات صادراتی عمده‌ای را ازطریق استفاده از لنگرگاه‌های شناور به‌طور موقت از سر گیرد. عراق که دارای یک خط ساحلی بسیار باریک در دهانه‌‌ خلیج‌فارس است و اکنون نیز به‌دنبال جنگ، در خشکی محاصره شده، همیشه درمورد برقراری امنیت جهت صادرات نفتی خود با مشکلاتی روبه‌رو بوده است. عراق به‌دنبال اختلاف‌های متعددی که درمورد حق ترانزیت صادرات نفتی حوزه‌های شمالی در سال‌های 1966 و 1972 با سوریه داشت، با احداث یک خط لوله‌‌ استراتژیک از حوزه‌های نفتی شمال به خلیج‌فارس و احداث یک خط لوله‌‌ ترانزیت جدید در ترکیه، مسیر خروج نفت‌های صادراتی خود را تغییر داد. اکنون به‌دنبال افزایش تهدیدهای ایران نیز مسیر خروج نفت‌های صادراتی این کشور با احداث یک خط لوله در منطقه‌‌ غربی ساحل دریای سرخ، بار دیگر افزایش خواهد یافت. پادشاهی سعودی نیز از پیش، اجازه‌‌ لازم درمورد احداث این خط لوله‌ را به عراق داده است، لکن پادشاهی سعودی اصرار دارد تا عراق به‌جای آنکه از تأسیسات آن کشور در بندر ینبوع [ینبع] استفاده کند، باید به احداث ترمینال صادراتی جدید در ساحل دریای سرخ مبادرت کند. نشریه‌‌ بررسی اقتصادی خاورمیانه در پایان می‌نویسد: این خط لوله‌‌ عراق از حوزه‌های نفتی بصره شروع و در امتداد خطوط غربی و جنوبی به خط لوله‌‌ موجود در ینبوع [ینبع] منتهی خواهد شد. خط لوله‌‌‌ مذکور همچنین تا یک ترمینال جدید نفتی عراق که احتمالاً در نزدیکی بندر ینبوع [ینبع] احداث خواهد شد، امتداد می‌یابد.»[۴۰]

گزارش- 145

گروهی از هواداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با تجمع مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن، اقدام به برگزاری تظاهرات آرام کردند. این عده که با حمل پلاکاردهایی خود را اعضای "اتحادیه‌‌ دانشجویان کرد" (که تا این روز سابقه‌ای از نام و فعالیت نداشته است) معرفی کردند، از دولت ایران خواستند نیروهای ارتش و سپاه را از کردستان خارج کند. با پیگیری‌های دانشجویان مسلمان و متعهد مشخص شد این افراد از هواداران سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق هستند که از غیبت دانشجویان مسلمان که برای شرکت در راه‌پیمایی روز قدس به شهر منچستر رفته بودند، استفاده کرده و تحت عنوان "دانشجویان کرد" دست به این اقدام زده‌اند.[۴۱]

گزارش- 146

رسانه‌های غربی که از اولین ساعات علنی‌شدن خبر فرار بنی‌صدر و رجوی با پرداختن به این خبر بنی‌صدر را به‌عنوان رئیس‌جمهوری پیشین در رأس اخبارشان قرار داده بودند، به‌مرور و براین‌اساس که بنی‌صدر شخصاً تشکیلاتی کارآمد برای اقدام مؤثر علیه نظام جمهوری اسلامی در اختیار ندارد، اما سازمان مجاهدین خلق (منافقین) همچنان دارای تشکیلات در داخل کشور است، بخشی از توجهات خود را به مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق معطوف کردند؛ ازجمله رادیو لندن در بخش خبری 19:45 خود، مشروح مصاحبه با مسعود رجوی را پخش کرد. در گفت‌وگوی بخش فارسی رادیو لندن با رجوی، مجری برنامه سؤالاتی درباره‌‌ بررسی توانمندی‌های سازمان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران مطرح کرد. در این مصاحبه، رجوی برای جلب‌نظر محافل غربی به‌منزله‌‌ حامی بنی‌صدر و تشکیلات تازه تأسیس‌شدة‌‌ "شورای مقاومت" کوشید از پذیرش مستقیم برخی اقدامات تروریستی سازمان به‌ویژه انفجار سازمان مرکزی حزب‌ جمهوری اسلامی، سر باز بزند. وی در برخورد محتاطانة خود با موضوع، ازسویی به‌دلیل پیامدهای منفی بین‌المللی، این اقدام را به‌صراحت تأیید نمی‌کند، اما از سوی دیگر، برای به‌رخ‌کشیدن قدرت سازمان، انجام چنین اقدامی را نیز رد نمی‌کند. همچنین وی در این مصاحبه برخلاف نظر قبلی و اطلاعیه‌های رسمی سازمان که خواستار انحلال ارتش بودند، ارتش را لبریز از افراد مردمی و انقلابی می‌خواند و برجسته‌ترین سمبل آن را معزی خلبان مخصوص شاه، معرفی می‌کند. باوجودآنکه رجوی در مصاحبه‌اش از گفتن هیچ دروغی ابایی نداشته، از آنجایی که متن این مصاحبه‌ بیانگر دیدگاه وی و سازمان مجاهدین خلق درمورد نظام جمهوری اسلامی، امام و روحانیان است، در ادامه قسمتی از این گفت‌وگو آورده شده است: «خبرنگار: آقای رجوی بفرمایید که شما به پیشنهاد چه کسی و چه سازمانی از ایران خارج شدید؟ رجوی: چنانچه می‌دانیم آقای رئیس‌جمهور بنی‌صدر، حکمی را خطاب به من صادر کردند که دو وظیفه در آن برعهده‌‌ من گذارده شده بود: یکی این بود که شورای مقاومت ملی [شورای ملی مقاومت] را سازمان بدهیم و دیگری، در قدم بعدی تشکیل کمیته‌ای برای اداره‌‌ کشور بود. شورای مقاومت و سازمان مجاهدین مخصوصاً بعد از اعدام برادرمان محمدرضا سعادتی به این نتیجه رسیدند که لازم است هم به‌خاطر حفاظتی شورای ملی مقاومت و هم به‌خاطر نقطه‌نظرهای حفاظتی، ایشان و من را موقتاً از کشور خارج بکنند تا ما بتوانیم صدای مظلومیت و حقانیت مردم ایران را به گوش جهانیان برسانیم.* سؤال: آیا خروج شما از ایران، رهبری شخص شما را متزلزل نخواهد کرد و از تأثیر مجاهدین بر اوضاع سیاسی نخواهد کاست؟ جواب: ما تصور می‌کنیم که به‌خاطر اینکه انگیزه‌های جاه‌طلبانه و رهبری‌طلبانه نداریم، کاری که در خدمت انقلاب و جنبش باشد، به‌عکس همه‌،‌ ملت ما را نیز خوشحال خواهد کرد و به پیش خواهد برد و چنانچه می‌دانید دراین‌مورد، برادران انقلابی ما و پرسنل مردمی ارتش هم کمک‌های بسیار ذی‌قیمتی کردند و یکی از اعضای مخفی ما در ارتش سرهنگ بهزاد معزی است که برجسته‌ترین و ارشدترین خلبان ایرانی است که با هواپیمای خودشان که با طرحی که از پیش تنظیم کرده بودیم، قرار گذاشتیم آقای بنی‌صدر را هم آوردیم. سؤال: دولت ایران سازمان شما را متهم می‌کند مسئول انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است و پاسخ شما چیست؟ جواب: ... من شخصاً هنوز گزارشی دراین‌مورد را چون در جایی نبودم که اطلاعات منظمی داشته باشیم، و از نقطه‌نظر امنیتی گزارشی دراین‌مورد را از برادران خود دریافت نکرده‌ام، اما همین [را] فقط به عرضتان برسانم که مقاومت‌ها عمیقاً متکی به پشتوانه‌‌ تمام مردم است. سؤال: به نظر شما، با خشونت و انفجار می‌شود مشکلات و مسائل سیاسی ایران را حل کرد؟ جواب: هرگز نمی‌توان حل کرد؛ واقعاً اینها چیزی است که تروریسم بر ما تحمیل کرده؛ بر ملت ما و مقاومت مردم ما. [و] از این نقطه‌نظر [هم] هست [که] هیچ پاسخ دیگری را خمینی برایش نگذاشته است. می‌دانید که روزنامه‌ها را بسته، احزاب را بسته؛ جز احزاب دست‌نشانده هیچ‌کدام حق فعالیت ندارد. سؤال: شما تصور می‌کنید که بهتر از حزب جمهوری اسلامی بتوانید کشور را اداره کنید؟ جواب: من این تصور را نمی‌کنم. من یقین دارم برای اینکه ما نمی‌خواهیم روش‌های دیکتاتورمآبانه و ضد‌مردمی پیاده بکنیم، ما این توانایی را در خودمان می‌بینیم مشکلات مردم را لااقل درک بکنیم و برای حل آن تلاش کنیم و خود آنها را شرکت بدهیم و جواب هرکس را با چماق ندهیم. سؤال: به‌طورکلی، دولت مورد نظر شما ازنظر آزادی‌های فردی و سیاست اقتصادی چگونه دولتی است؟ جواب: قبل از اینکه آقای دکتر بنی‌صدر رئیس‌جمهور، این حکم را برای من بفرستد - چون می‌دانید که ایشان در تمام مدت بعد از عزل، در خانه‌‌ خود من در قلب تهران بودند - مفصل با ایشان صحبت کردیم که آن دولت مطلوب ما چه دولتی باید باشد؟ مجموعه‌‌ این بحث‌ها و نتایجش در میثاق آزادی و استقلال ایران که خود ایشان تدوین کردند و مورد تأیید ما هم قرار گرفت، منتشر شده. سؤال: نظرتان به‌طورکلی راجع به روحانیون چیست؟ جواب: روحانیت ایران تماماً در طی تاریخ خودش در کنار توده‌های محروم و مردم مبارز بوده و به‌هیچ‌وجه به روی آنها چماق و خنجر نمی‌کشیده و بر همین اساس، روابط ما با روحانیت تکمیل نیست؛ خیلی از آنها هم‌اکنون در زندان هستند، استاد علی تهرانی هم‌اکنون در زندان است که این‌طور [که] من شنیده‌ام اظهارنظر کرده‌اند و حجت‌الاسلام اشوری در زندان اوین است و گویا حکم اعدامشان هم صادر شده و مرحوم آیت‌الله پدر طالقانی که خودتان بهتر می‌دانید[!]* و آیت‌الله عالمی را بهتر می‌دانید که ایشان فراری هستند؛ یعنی خوشبختم که تابه‌حال دست رژیم به اینها نرسیده و مسئله‌‌ روحانیت در ایران دقیقاً نظیر مسئله‌‌ انقلاب و مسئله‌‌ اسلام و مقوله‌ای جدا از رژیم خمینی است. سؤال: ممکن است بفرمایید درباره‌‌ ارتش و سپاه پاسداران نظرتان چیست؟ جواب: ارتش همچنان که یکی از برجسته‌ترین سمبل‌هایش برادرمان سرهنگ معزی نشان داد، لبریز از عناصر مردمی و انقلابی است که واقعاً با یک روحیه‌‌ دمکراتیک خواهان این هستند که به‌سوی آزادی و استقلال حرکت بکند کشورشان. بنابراین، این برای ما اسباب خوشبختی است. من باید بشارت بدهم به مردم ایران که بسیاری از فرزندان آنها در ارتش تا آخرین درجه‌‌ جانبازی را قادر هستند و درباره‌‌ سپاه پاسداران من متأسف هستم که غیر از عناصر فریب‌خورده و ناآگاه و بسیار سطح پایین که [امام] خمینی آنها را فریفته و دستگاه رهبری‌کننده‌‌ این سپاه کاملاً ارتجاعی است و ضد‌مردمی. سؤال: و آن‌طور از سخنان شما برمی‌آید که شما به آینده خیلی خوش‌بین هستید و اینک بفرمایید که دلیل این خوش‌بینی‌تان چیست؟ جواب: دلیلش این است که چون آقای دکتر بنی‌صدر و ما اصولاً مجموعه‌‌ نیروهای ترقی‌خواه و دمکراتیک و واقعاً معتقد و متعهد در ایران، اکثریت قریب‌به‌اتفاقی را - به نظر ما بیش از هشتاد درصد - تشکیل می‌دهند، شما خواهید دید که رژیم چند صباحی بیشتر و چند ماهی و شاید حداکثر بیشتر نخواهد توانست به زندگی خود ادامه دهد و به‌یقین، مردم ما به‌زودی شاهد استقلال و آزادی را در آغوش خواهند کشید.» آخرین سؤال خبرنگار مربوط به موضع سازمان درباره‌‌ شوروی است که رجوی بدون هیچ‌گونه اشاره‌ای به ارتباط سازمان با دیپلمات‌های سفارت شوروی در تهران و تحویل اسناد محرمانه‌‌ کشور توسط محمدرضا سعادتی عضو کادر مرکزی سازمان به نفر دوم سفارت - که به‌ دستگیری و محکومیت وی انجامید - از اظهارنظر صریح درباره‌‌ اقدام شوروی در اشغال افغانستان خودداری کرد. «سؤال: یکی از نکته‌های مبهم سیاست مجاهدین این بوده است که درمورد اتحاد شوروی و مسئله‌‌ اشغال افغانستان هیچ‌وقت نظر روشن و ثابتی را ارائه نداده‌اند. خیلی‌ها مخصوصاً مخالفین شما، شما را متهم می‌کنند به اینکه مجاهدین به شوروی وابسته‌اند نظر شما دراین‌مورد چیست؟ جواب: این‌هم یکی از آن اتهامات مجهول است و آنچه ما می‌خواهیم فقط استقلال است و استقلال هم مسئله‌‌ یک‌جانبه‌ای نیست. درمورد افغانستان هم من متأسفم که شاید نقطه‌نظرهای ما به اطلاع شما نرسیده، ولی آن به‌طور مشروح در نشریه‌‌ خودمان درج شده، و نخیر، ما با آن ترتیب دخالتی با مسئله‌‌ افغانستان مخالف بودیم کمااینکه با همه‌‌ تحریکات ارتجاعی [که] در داخل افغانستان است، بازهم مخالف بودیم. من متأسفانه فرصت نیست که نقطه‌نظرمان را بگویم، ولی شما می‌توانید به نشریه‌‌ ما در سال گذشته مراجعه بکنید.»[۴۲]

گزارش- 147

انتشار متن مصاحبه‌‌ رادیو لندن با مسعود رجوی انعکاس و بازتاب نسبتاً وسیعی در داخل کشور داشته است. محافل سیاسی در برخورد با این موضوع واکنش‌های متعدد و گاه متفاوتی نشان داده و حتی بعضی فرار آنان را نتیجه‌‌ قصور بعضی دستگاه‌های امنیتی و اجرایی کشور دانسته و خواستار کنترل بیشتر اوضاع کشور ازجمله مرزها شده‌اند. عده‌ای نیز فرار را نشانه‌‌ شکست بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دانسته و با ذکر دلایلی نتیجه را به نفع نظام و به ضرر جریان‌های ضد‌انقلاب تحلیل کرده‌اند. متن این گفت‌وگو و تصورات و تحلیل‌های سازمان مجاهدین خلق در ترسیم اوضاع داخلی ایران و پیش‌بینی سقوط نظام جمهوری اسلامی در چند ماه آینده، مبنای تحلیل‌هایی در نشریات و رسانه‌های مکتوب نیز شده است.* به‌ویژه که تعدادی از هواداران و عناصر عملیاتی وابسته به سازمان همچنان براساس آموزه‌ها و القائات سازمان اقدام به ترورهای کور و خرابکاری می‌کنند.[۴۳]

ضمیمه‌‌ گزارش147: مقاله تحلیلی روزنامه کیهان درباره فرار بنی‌صدر و رجوی و بازتاب انتشار وصیت‌نامه محمدرضا سعادتی در مقاله‌‌ روزنامه‌‌ کیهان به سه موضوع - به تعبیر نویسنده - فرار بنی‌صدر (لیبرال)، مسعود رجوی (چپ در خدمت راست) و سرهنگ معزی (سلطنت‌طلب)؛ اعدام سید محمدرضا سعادتی و انتشار متن دست‌نویس وصیت‌نامه‌‌ وی در جراید و پیدایش یک نگرش جدید در جناح چپ سازمان مجاهدین خلق (منافقین) - که سعادتی سمبل آن به شمار می‌رفت - و مصاحبه‌‌ مسعود رجوی با رادیو بی‌بی‌سی اشاره شده است. نویسنده‌‌ مقاله درباره‌‌ موضوع مصاحبه‌‌ رجوی نوشته است: «مسعود رجوی عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران - که به گفته‌‌ سازمان مفتخر به عضویت در مرکزیت تمامی خلق می‌باشد! - در تاریخ 9/5/1360 ساعت 19:45 دقیقه، از پاریس، مصاحبه‌ای تلفنی با بخش فارسی رادیو لندن (بی‌بی‌سی) داشته است. مسعود رجوی در این مصاحبه ابتدا می‌گوید: "بعد از تروریسم گسترده‌ای که رژیم برقرار کرده بود - چنان‌که می‌دانید - آقای رئیس‌جمهور بنی‌صدر [!]، حکمی را خطاب به من صادر کردند که دو وظیفه در آن بود: یکی این بود که شورای مقاومت را سازمان بدهیم و دیگری تشکیل کمیته‌ای برای اداره‌‌ کشور بود. شورای مقاومت و سازمان مجاهدین به این نتیجه رسیدند که به‌خاطر گسترش شورای ملی مقاومت و هم به‌خاطر نقطه‌نظرهای حفاظتی، ایشان را [منظورش بنی‌صدر است] و من را موقتاً از کشور خارج بکند." در این گفتار چند مطلب اساسی دیده می‌شود که در محورهای زیر خلاصه می‌شود: الف) رژیم ایران تروریسم را به‌طور گسترده برقرار کرده است. ب) حکم بنی‌صدر به رجوی درمورد تشکیل شورای مقاومت ملی. ج) تشکیل کمیته‌ای برای اداره‌‌ کشور. د) شورای مقاومت ملی [ملی مقاومت] و سازمان مجاهدین تصمیم می‌گیرند بنی‌صدر و مسعود رجوی را از ایران خارج کنند. (محورهای فوق را پس از نقل چند محور دیگر مصاحبه بررسی خواهیم نمود.) مسعود رجوی در پاسخ به این سؤال خبرنگار رادیو لندن که پرسید "آیا خروج شما از ایران رهبری شخص شما را متزلزل نخواهد کرد؟" گفت: "به‌عکس، همه‌‌ ملت ما را خوشحال خواهد کرد و به پیش خواهد برد و چنان‌که می‌دانید، دراین‌مورد، برادران انقلابی ما و پرسنل مردمی ارتش به ما کمک بسیار ذی‌قیمت کردند." مطلب اصلی سؤال رادیو لندن و محورهای اساسی مورد اتکای رجوی در سخن فوق، حول چند نکته‌‌ زیر است: الف) دادن حکم سمت رهبری به مسعود رجوی ازطرف رادیو لندن! ب) قبول این رهبری (در شکل گسترده‌‌ آن) ازطرف مسعود رجوی! ج) تأکید بر اینکه پرسنل ارتش نیز در رهبری جنبش سهم "ذی‌قیمت" خواهد داشت ازطرف رجوی. مسعود رجوی در جای دیگر و در پاسخ به سؤال رادیو لندن که پرسید: "دولت ایران سازمان شما را متهم می‌کند که مسئول انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است، توضیح شما چیست؟" می‌گوید: "اقدامات مقاومت در ایران بسیار گسترده است؛ من شخصاً هنوز گزارشی دراین‌مورد را چون در جایی نبودم که اطلاعاتی منظمی داشته باشم - به‌خاطر نقطه‌نظر امنیتی - گزارشی دراین‌مورد از برادران خودم دریافت نکردم، اما همین را فقط به عرضتان می‌رسانم که مقاومت‌ها عمیقاً متکی به پشتوانه‌‌ تمام مردم است." محور سخن بالا این است که: الف) اقدامات مقاومت (یعنی تروریسم!) در ایران بسیار گسترده است. ب) بنا به قاعده (عدم نفی شیئی موجب رضایت است) عدم نفی به‌عهده‌گیری مسئولیت انفجار در دفتر مرکزی ازطرف رجوی و گفتن این مطلب که "مقاومت‌ها در ایران بسیار گسترده است" و تأیید تمامی ترورها و انفجارات اخیر ازطرف سازمان، مسئولیت انفجار 7 تیر بر دوش رجوی قرار می‌گیرد. ج) رجوی پس از عزل بنی‌صدر، در جایی نبوده است که اطلاعات به‌طور منظم به‌دستش برسد. د) مقاومت (تروریسم) مجاهدین و سایر نیروهای چپ در خدمت راست متکی به پشتوانه‌‌ "تمام مردم" است. رجوی دررابطه‌با دولت مورد نظر خود و در پاسخ به رادیو لندن که دراین‌زمینه سؤال کرده بود، می‌گوید: "قبل از اینکه آقای بنی‌صدر آن حکم را (منظورش میثاق‌نامه است) برای من بفرستند - چون می‌دانید که ایشان در تمام مدت بعد از عزل در خانه‌‌ من در قلب تهران بودند - مفصل با ایشان صحبت کردیم که آن دولت مطلوب چه دولتی باید باشد. مجموعه‌‌ این بحث‌ها و نتایجش در میثاق آزادی و استقلال ایران که خود ایشان تدوین کردند و مورد تأیید ما هم قرار گرفت مدون شده است." مسعود در سخن بالا روی چند نکته تأکید دارد: الف) بنی‌صدر در تمام مدت پس از عزل در کنار مسعود رجوی و در قلب تهران بوده است. ب) مذاکرات مفصل مسعود و بنی‌صدر در قلب تهران پیرامون دولت آینده. ج) مسعود رجوی ازطرف سازمان مشخصات دولت مطلوب خود را (در زمینه‌های اقتصادی - سیاسی - فرهنگی) با قبول متن میثاق‌نامه (که توسط بنی‌صدر تهیه شده است) اعلام می‌دارد. د) رجوی در تعریف چند ویژگی دولت آینده به رادیو لندن تصریح می‌کند که: "صددرصد ما به‌هیچ‌وجه زندانی سیاسی، اعدامی سیاسی نخواهیم داشت." و بالاخره، مسعود رجوی در بخش پایانی این مصاحبه، تأکید دارد که: "مجاهدین و بنی‌صدر و مجموعه‌‌ نیروهای مترقی متکی بیش از هفتاد درصد مردم ایران هستند و رژیم کنونی ایرانی تا چند ماه دیگر سرنگون خواهد شد." [پایان برنامه‌‌ شامگاهی، بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی، اینجا لندن است صدای بی‌بی‌سی!] حال به بررسی محورهای سخنان رجوی می‌پردازیم. مسعود رجوی در این مصاحبه می‌گوید به‌دلیل آنکه رژیم کنونی ایران تروریسم را به‌طور گسترده برقرار کرده است، اقدام به ترک ایران نموده است. البته خود مسعود و سایر اعضای کادر مرکزی مجاهدین می‌دانند چه کسی تروریسم را در ایران برقرار کرده است و روی سخن ما در اینجا با مردم و با آن دسته از هوادارانی است که گویا اخیراً درصدد برآمدند تا با اتکای به نیروی مستقل از ذهن، خود را از میدان مغناطیسی مرکزیت متواری سازمان رهایی بخشند. ما می‌گوییم مسعود رجوی به شماها دروغ گفته است، دروغی بسیار گنده و شاخدار! زیرا رجوی قبل از آنکه حتی تصور این مسائل هم در ذهن بچه‌های سطح پایین سازمان و یا مردم پیش بیاید نوید "جنگ فراگیر داخلی" و "تروریسم گسترده" را به خلق قهرمان ایران داده بود. مسعود رجوی در اوایل سال 1360 گفت: "چنانچه یک چاره‌جویی مشترک ملی، دست‌های انحصارطلبان را از سیطره بر قوای مملکت و مقدرات انقلاب و مردم کوتاه نکند - همان‌طورکه در امجدیه نیز گفتم - در پایان عهد چماق‌داری، دیگر به‌طور عمده به راهی جز خشونت‌های تروریستی و تحمیل جنگ فراگیر داخلی نخواهند گروید و این چیزی است که این روزها کمتر کسی در آن تردید دارد." و در جای دیگر می‌گوید: "ترجیح می‌دهم وقتی به جنگ داخلی تن بدهیم که برای خلقمان، برای انقلابمان، برای تمامیت ارضی و انقلاب کشورمان و برای انقلابیونمان کمترین ریسک را داشته باشد." پس معلوم می‌گردد رهبری مجاهدین بدون آنکه کسی به آنها بگوید، قبلاً مسئله‌‌ جنگ داخلی را برای کادرهای پایین خود (عمدتاً هواداران) حل کرده بودند. باری این سازمان که این‌همه به روی مسئله‌‌ جنگ داخلی و اعمال خشونت‌های تروریستی کار کرده بود، چگونه مدعی می‌شود که حاکمیت کنونی در ایجاد جنگ داخلی مقصر است؟! درثانی، مگر درحال‌حاضر که این‌همه زن و کودک خردسال (که لابد اینها هم عضو خلق قهرمان ایران نیستند!) [در خون خود] می‌غلتند و یا انفجاراتی که در مراکز مردمی همچون مساجد، بیمارستان‌ها، کتابخانه‌ها انجام می‌شود، به‌راستی چه کسی مسئول است؟ مگر نمی‌شنوید که بنی‌صدر مسئولیت تمامی این مقاومت‌ها (یعنی انفجارات!) را به عهده‌ گرفته است. جالب اینجاست که رجوی می‌گوید: "دراثر تروریسم گسترده، ایران را ترک کردم." مگر نه آنکه به قول خود مسعود باید: "عنصر رهبری باید در متن جنبش و در درون خلق باشد تا پیروزی به‌دست آید و عنصر رهبری نمی‌تواند جنبش را از خارج رهبری کند"، پس چرا خودش بدون اطلاع هواداران و مردم، میدان را خالی کرد و یک مشت جوان 17 ساله را به جان مردم انداخت. به‌راستی تاریخ درمورد او و سایر هم‌پیمانانش چه قضاوتی خواهد کرد؟ این‌همه جاروجنجال و شلوغ‌بازی و عملیات ماجراجویانه‌‌ تروریستی و آن‌گاه بزنند به چاک! رجوی در بخش دیگری از این مصاحبه قبول می‌کند که با خروج از ایران رهبری وی نه‌تنها تنزل نخواهد کرد، بلکه تقویت خواهد شد؛ به‌عبارت‌دیگر، رجوی مستقیماً می‌گوید: "من رهبرم"! قضیه اینجا بیخ پیدا می‌کند که حکم رهبری از ناحیه‌‌ رادیو بی‌بی‌سی به رجوی داده می‌شود. ما دراین‌مورد حرف زیادی نداریم جز آنکه بگوییم رهبر واقعی در طول تاریخ کسی است که خود را "خدمتگزار خلق" بنامد نه اینکه مانند مسعود دست جناح چپ و راست سازمان را از پشت ببندد و بعد برود در فرانسه و در پناه پلیس ویژه‌‌ این کشور و بنی‌صدر بنشیند و بگوید من رهبرم! در همین بخش از مصاحبه‌‌ مسعود نکته‌‌ بسیار ظریفی موجود است که قابل‌تأمل می‌باشد؛ مسعود تلویحاً قسمتی از رهبری جبهه‌‌ متحد ضد‌انقلاب را به پرسنل به‌اصطلاح انقلابی؛ یعنی امثال معزی کودتاچی، می‌سپارد؛ به‌عبارت‌دیگر، او تأیید می‌کند که بدون کمک ذی‌قیمت پرسنل نظامی پیروزی بر جناح امام ممکن نیست و به‌عبارتی روشن‌تر و واضح‌تر، او می‌گوید باید کودتا کرد! رجوی در قسمت دیگری از مصاحبه‌‌ خود و دررابطه‌با حادثه‌‌ انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی می‌گوید: "اقدامات مقاومت در ایران بسیار گسترده است." جالب است که مسعود اصرار می‌ورزد اقدامات نظامی مجاهدین را "مقاومت" بشمارد و واکنش دادستانی انقلاب را عملیات "تروریستی". جالب‌تر از همه اینکه رجوی برای ردگم‌کردن می‌گوید: "من هنوز گزارشی درمورد [انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی] چون در جایی نبودم که اطلاعات منظمی داشته باشم، از برادران خودم دریافت نکردم،" اما هنگامی دستش رو می‌شود که می‌گوید: "بنی‌صدر در تمام مدت بعد از عزل در خانه‌‌ خود من در قلب تهران بودند؛" یعنی مسعود رجوی و بنی‌صدر در قلب تهران زندگی می‌کردند و بازهم به قول خودش، "شورای مقاومت پس از مذاکره و بحث و گفت‌وگو تصمیم گرفتند بنی‌صدر و مرا به خارج کشور بفرستند؛" یعنی مسعود و بنی‌صدر در قلب تهران و با حضور سایر اعضای شورای مقاومت ملی [ملی مقاومت] (که تاکنون معلوم نشده چه کسانی هستند) کار می‌کردند؛ بنابراین آیا می‌شود کسی که در قلب تهران زندگی می‌کند - آن‌هم مسعود رجوی - از خشونت‌بارترین عملیات تروریستی و غم‌انگیزترین حادثه‌‌ تاریخ انقلاب؛ شهادت بیش از 72 تن از مقامات انقلابی، اطلاعات منظمی نداشته باشد؟! این درحالی است که خود مسعود رجوی در همان‌جا می‌گوید: "مقاومت‌‌ها بسیار گسترده است" و رادیو مجاهد نیز هر روز اعلام می‌کند: "انقلابیون به یکی از مراکز رژیم حمله کردند و سالم به پایگاه خود بازگشتند."! استخدام الفاظی ازقبیل "مقاومت" و "انقلاب" برای هر حرکت آسان به نظر می‌رسد، اما‌ آیا واقعاً می‌شود عملیاتی ازقبیل قطعه‌قطعه کردن بدن چند کودک را جلو بیمارستان "مقاومت" نامید؟ به‌راستی این جمله‌‌ رجوی که: این مقاومت‌ها عمیقاً متکی به پشتوانه‌‌ تمام مردم است، مبتنی‌بر چه زمینه‌های عینی است؟ پس این‌همه اجتماعات و تظاهرات عظیم توده‌های مسلمان در تبریز، کرمانشاه و تهران در محکوم‌ساختن ترورها و بمب‌گذاری‌ها چه معنایی دارد؟ به‌زبان‌آوردن این مطلب که: "تمام" مردم پشتیبان عملیات تروریستی هستند، مالیات نمی‌خواهد، اما سؤال عمده این است که مردم مورد نظر رجوی در کجای این آب‌وخاک زندگی می‌کنند؟ زیر زمین، بالای زمین یا پدیده‌هایی هستند که در هوا معلق‌اند؟!»[۴۴]




منابع و مآخذ روزشمار 1360/05/09

  1. سند شماره 57386 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اعزام نیروی سپاه شیراز به اعزام نیروی سپاه مرکز، 11/5/1360، سند تک‌برگی؛ و - سند شماره 57418 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شیراز به مرکز (مرکز فرماندهی)، 13/5/1360، سند تک‌برگی.
  2. خبرگزاری پارس، نشریه‌ خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 133، 9/5/1360، ص22.
  3. همان، ص20، اهواز - خبرگزاری پارس، 9/5/1360.
  4. سند شماره 156356 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از قرارگاه مقدم نزاجا کرمانشاه (رکن2) به فرماندهی لشکرهای 8 و 64 (رکن2)، 10/5/1360، سند تک‌برگی؛ و - سند شماره 57473 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (مرکز فرماندهی) به سماجا3 (مرکز فرماندهی)، 14/5/1360، سند تک‌برگی؛ و - سند شماره 175880 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای اطلاعاتی از قرارگاه مقدم نزاجا (رکن2) کرمانشاه، شماره 103، 12/5/1360، ص2.
  5. روزنامه اطلاعات، 13/5/1360، ص10؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 135، 11/5/1360، ص21، ارومیه - خبرگزاری پارس، 11/5/1360.
  6. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 135، 12/5/1360، ص8 ضمیمه، رادیو صدای کردستان ایران، 11/5/1360.
  7. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، 11/5/1360، ص11، سنندج - خبرگزاری پارس، 10/5/1360.
  8. همان، ص32، خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - روزنامه کیهان، 12/5/1360، ص13؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 134، 10/5/1360، ص36، شیراز - خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - روزنامه کیهان، 13/5/1360، ص15.
  9. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 135، 12/5/1360، ص6، کازرون - خبرگزاری پارس، 11/5/1360؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 136، 12/5/1360، ص31، شیراز - خبرگزاری پارس، 12/5/1360؛ و - سند شماره 57417 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه شیراز به فرماندهی سپاه مرکز، 13/5/1360، سند تک‌برگی؛ و - روزنامه کیهان، 12/5/1360، ص2.
  10. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 136، 13/5/1360، ص9 ضمیمه، رادیو صدای آزاد ایران، 12/5/1360.
  11. روزنامه کیهان، 12/5/1360، ص13؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 134، 10/5/1360، ص38، بابل - خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، 11/5/1360، ص32، 10/5/1360.
  12. سند شماره 57417 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
  13. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، 11/5/1360، صص12 و 32، رشت - خبرگزاری پارس، 10/5/1360.
  14. خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 134، 10/5/1360، صص 35 و 36، مشهد - خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - روزنامه اطلاعات، 12/5/1360، ص4.
  15. همان، ص32، خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - روزنامه کیهان، 12/5/1360، ص13؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 134، 10/5/1360، ص36، شیراز - خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - روزنامه کیهان، 13/5/1360، ص15.
  16. سند شماره 376825 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی به استانداری خوزستان، 10/5/1360، سند تک‌برگی.
  17. سند شماره 328430 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از معاونت سیاسی و اداری استانداری لرستان به وزارت کشور (اداره کل سیاسی)، 15/5/1360،‌ ص2.
  18. سند شماره 379553 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از واحد اطلاعات و بررسی‌های سپاه پاسداران بروجرد به استانداری لرستان، 14/5/1360، ص2.
  19. سند شماره 328430 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین، ص1.
  20. سند شماره 57394 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از مشهد به تهران (فرماندهی سپاه)، 12/5/1360، سند تک‌برگی.
  21. سند شماره 57424 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات سپاه اصفهان به اطلاعات سپاه مرکز، 13/5/1360، سند تک‌برگی.
  22. خبرگزاری پارس، نشریه‌ خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 133، 9/5/1360، ص22.
  23. روزنامه کیهان، 10/5/1360، صص 3 و 9.
  24. روزنامه اطلاعات، 10/5/1360، صص 9 - 3.
  25. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی(ره))، جلد 15، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ پنجم 1389، صص 63 - 61.
  26. روزنامه کیهان، 10/5/1360، صص 4 و 14.
  27. همان، ص15؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 133، 9/5/1360، صص 15 - 13، تهران - خبرگزاری پارس، 9/5/1360.
  28. خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 134، 10/5/1360، ص25، تهران - خبرگزاری پارس، 10/5/1360.
  29. روزنامه کیهان، 10/5/1360، ص16.
  30. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه،‌ شماره 133، 10/5/1360، صص 10 و 11، تهران - فرانس ‌پرس، 9/5/1360.
  31. همان، ص11.
  32. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، 11/5/1360، ص1 ضمیمه، رادیو لندن، 10/5/1360.
  33. همان، ص20 ضمیمه، رادیو امریکا، 10/5/1360.
  34. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 133، 10/5/1360، ص6 ضمیمه، رادیو کلن، 9/5/1360.
  35. همان، ص12، پاریس - آسوشیتدپرس، 9/5/1360.
  36. همان، صص 11 و 12، پاریس - فرانس ‌پرس، 9/5/1360.
  37. همان، ص23 ضمیمه، رادیو امان (بخش عربی)، 9/5/1360.
  38. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، 11/5/1360، صص 18 و 19، لندن - خبرگزاری پارس، 10/5/1360.
  39. همان، صص 9 و 10، لندن - آسوشیتدپرس، 10/5/1360.
  40. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 142، 19/5/1360، صص 4 و 5، نیکوزیا - رویتر، 18/5/1360.
  41. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، 11/5/1360، ص17، لندن - خبرگزاری پارس، 10/5/1360.
  42. روزنامه اطلاعات، 13/5/1360، ص16؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 133، 10/5/1360، صص 5 - 2 ضمیمه، رادیو لندن، 9/5/1360.
  43. روزنامه کیهان، 14/5/1360، صص 1 و 14.
  44. همان.