1364.04.03

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۵ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1364
1364.04.03
نام‌های دیگر سه تیر
تاریخ شمسی 1364.04.03
تاریخ میلادی 5 شوال 1405
تاریخ قمری 24 ژوئن 1985



گزارش- 104

اجراي عمليات‏هاي محدود، به‌عنوان يك تاكتيك اساسي در استراتژي جنگ درازمدت، در جمع فرماندهان عملياتي سپاه در جلسه امروز قرارگاه خاتم (سپاه) از جنبه‌هاي متفاوتي مورد بحث و گفت‏وگو و تأكيد قرار گرفت؛ از جمله، اهداف اين عمليات‏ها از لحاظ تأثير آن بر سازمان رزم و آرايش دفاعي متمركز دشمن بررسي و تبيين گرديد. چگونگي تأثير عمليات محدود در اردوي دشمن را "محسن رضايي" فرمانده كل سپاه، چنين تشريح كرد: «دشمن الآن خودش را به يك جنگ مخصوصي با ما عادت داده؛ مي‌فهمد كه ما كجا عمل خواهيم كرد، همة امكانات و تشكيلاتش را آن‏جا جمع كرده و مقابل ما قرار مي‌دهد؛ خطوط ديگر غير از اين خطوط غيرفعال هستند، تنها خط فعال دشمن، خطي است كه احساس مي‌كند ما مي‌خواهيم عمليات انجام دهيم. قبل از والفجر4، دشمن تمام نيروهايش را تعويض نمود؛ قبل از بدر، نيروهاي در خط تغيير كرد؛ قبل از والفجر2 نيز به همچنين؛ چرا اين تعويض‌ها صورت مي‌گيرد؟ به اين دليل است كه نيرويي كه الآن در خطوط پدافندي دارد، همه غيرفعال هستند، نيرويي نيستند كه مقاومت كنند و ... . حال اگر فرض كنيم پانزده يگان داريم، هر يگاني در هر ماه دو عمليات انجام دهد و ... در ماه سي عمليات مي‏شود، در اين صورت دشمن مجبور است يك فشار و يا يك جهت‏گيري جديدي را در سازمان‏دهي رزمي خودش بقبولاند: دشمن يا بايد بيايد نيروهاي احتياط خودش را تقسيم و تكه تكه كند، يا مجبور است روي لشكرهايش نيز سرمايه‏گذاري بيش‏تري كند. ... عراق امروزه هرچه امكانات لازم باشد به سپاهيانش مي‌دهد و آن‏ها را تقويت مي‌كند؛ به هر سپاه عراق حمله بشود، عراق تعداد زيادي تيپ در اختيارش مي‌گذارد؛ به‌عنوان مثال، لشكر10 موضع پدافندي‌اش فرض كنيم در "طيب" و "شرهاني" است اما هيچ‏گاه تيپ‌هاي اين لشكر نزد خودش نيست، هميشه دارند در بصره مي‌جنگند، تيپ‏هايش مي‌رود زير امر سپاه سوم كه حملات ما را به بصره جواب بدهند. الآن وضع دشمن به اين شكل است كه مثلاً سپاه‏هاي عراق كه در بصره و يا عماره و... هستند، امكانات در آن‏ها متمركز است، امكانات زيادي دست آنان است، وقتي امكانات قوي و متمركز دست اين‏هاست، آمادگي دارند كه اگر از يك جا ما همه نيروهاي‏مان را يك جا وارد عمل كنيم، آن‏ها نيز به صورت تمركزي با ما برخورد مي‌كنند. حالا اگر ما آمديم در 7 جا با اين‏ها برخورد كرديم، آن موقع دشمن مي‌ماند، يا بايد صبر كند، منتظر حمله بزرگ ما بماند كه غافل‏گير نشود، يا بايد بيايد اين نيروهايش را تجزيه كند و بفرستد سراغ اين حملات كوچك ما. وقتي نيروهايش را تجزيه كند بايد امكانات را نيز تجزيه نمايد و در مجموع، جهت‏گيري و يك تغيير اساسي در سازمان رزم دشمن به وجود خواهد آمد، مجبور مي‌شود گردان‏هاي اصلي‌اش را در خط بكشد. دشمن مجبور است در طول [يك] هزار كيلومتر مرز، خودش را فعال كند، اما نمي‌تواند فعال شود، چرا كه منتظر عمليات اصلي ما مي‌باشد. اگر نيروهايي كه آزاد كرده از خط ... و به‌عنوان احتياط قوي و متمركز در دستش نگه داشته اگر نخواهد بياورد در خط، عمليات محدود ما همه‌اش موفق مي‌شود و اگر در خط بياورد، ممكن است فكر كند ما در آينده عملياتي انجام دهيم، آن موقع نيرويي كه رفته در خط تا بخواهد مجدداً صرفه‏جويي در قوا بكند و بياورد با عمليات اصلي مقابله كند، عقب مي‌ماند. در مجموع، يكي از اهداف عمليات محدود، فشار استراتژيك بر دشمن است.» البته اهداف نظامي ديگري نيز از جمله انهدام نيروي دشمن مد نظر بود ولي يكي از هدف‏هاي عمده، "فريب دادن دشمن" اعلام شد. برادر محسن رضايي در مورد نقش عمليات‏هاي محدود در فريب دادن و غافل‏گير كردن دشمن هنگام اجراي عمليات‏هاي اصلي، گفت: «عمليات محدود وقتي انجام مي‌شود، عمليات مهم شما نيز با اين‏ها قاطي است يعني دشمن مي‌بيند شما در سي منطقه تحرك داريد، در سي منطقه حمله مي‌كنيد، آن موقع عمليات مهم شما در آن مناطق گم خواهد شد؛ تا وقتي فكر مي‌كند... اين هم يك عمليات محدود باشد... حساسيتش را از دست مي‌دهد.» فرمانده كل سپاه سپس عمليات‏هاي گشتي رزمي، نفوذي و محدود را تشريح كرد: «عملياتي كه كم‏تر از يك گردان باشد، عمليات گشتي رزمي است؛ عملياتي كه در حد سه گردان باشد، عمليات نفوذي است و عملياتي كه در حد يك يا حداكثر سه لشكر باشد، عمليات محدود است. عمليات گشتي اين است كه با يك گروهان مي‌رويد دو الي سه كمين را مي‌زنيد و بر مي‌گرديد. عمليات نفوذي يعني اين كه با يك نيرويي مثلا سه گردان به دشمن حمله مي‌كنيد و بعد از وارد ساختن تلفات و گرفتن اسير از دشمن، برمي‏گرديد. عمليات محدود اين است كه علاوه بر انهدام نيروي دشمن، قصد هست كه اگر بتوانيد زمين را نيز حفظ كنيد و نگه‏داريد؛ در عمليات محدود ما به‏دنبال زمين هم هستيم.»[۱] وي همچنين دربارة تأمين كادر مورد نياز براي كسب توانايي جهت اجراي عمليات مؤثر و تعيين‏كننده عليه دشمن - كه از مباحث مهم جلسات خاتم مي‌باشد - گفت: «هنگامي كه فرمان بسيج عمومي داده شود، بايد هر لشكرِ سپاه از لحاظ كادر، توانايي جذب چهل گردان نيرو را داشته باشد. ما بايد لشكرهاي‏مان را تبديل به سپاه كنيم تا بتوانيم از چند نقطه عليه دشمن عمليات گسترده انجام دهيم.» جانشين فرمانده سپاه (علي شمخاني) دربارة همين موضوع بحث را ادامه داد و لزوم بالا بردن توان كل تشكيلات سراسري سپاه در بُعد نظامي را يادآور شد. وي كليات يك "طرح نوبه‌اي" را براي شركت ادواري و مرتب كلية نيروهاي سپاه در جنگ، ارائه كرد و افزود: «بايد همة پرسنل سپاه به جنگ بيايند و چنان آمادگي پيدا شود كه هر زمان تمام پرسنل سپاه را فرا خوانديم، بسيج شوند.»[۲]

گزارش- 105

راديو بغداد در گزارشي تهديدآميز با هدف القاء حقانيت عراق در جنگ شهرها، فهرستي از حملات ايران (از 24/3/1364 تا امروز) را برشمرد: 1- گلوله‌باران دو شهر بصره و خانقين در 14 ژوئن 1985 (24/3/1364). 2- گلوله‌باران دو شهر خانقين و مندلي و دو قصبة چومان و شاندري در 15 ژوئن 1985 (25 خرداد 1364). 3- پرتاب يك موشك در ساعت5:45 بامداد روز 15 ژوئن 1985. 4- گلوله‌باران شهرها و قصبه‌هاي زرباطيه، شهابي، مندلي، خورمال، حلبچه، سيدصادق و روستاي رستم‏بيك در 16 ژوئن (26 خرداد 1364): 5- گلوله‌باران حومه‌هاي شهر مندلي و دو قصبه طويله و خورمال در 17 ژوئن 1985 (27خرداد 1364). 6- گلوله‌باران شهرستان ابوالخصيب و بخشداري شهابي در 18 ژوئن 1985 (28 خرداد 1364). 7- گلوله‌باران شهرستان خورمال و شهر زرباطيه با توپخانة سنگين در 20 ژوئن 1985 (30 خرداد 1364). 8- گلوله‌باران بخشداري شهابي در 21 ژوئن 1985 (31 خرداد 1364). 9- گلوله‌باران قصبه شاندري با توپخانة سنگين در 22 ژوئن 1985 (1 تير 1364). 10- گلوله‌باران حومه‌هاي شهر مندلي با توپخانه در 22 ژوئن 1985 (1 تير 1364). 11- گلوله‌باران حومه‌هاي شهر بصره با توپخانة سنگين در 23 ژوئن 1985 (2 تير 1364).[۳] گويندة اين راديو در ادامه خطاب به ملت ايران افزود: «رژيم ايران از هر اقدامي به خاطر گسترش دامنة جنگ و وادار نمودن عراق به عدم پاي‏بندي به توقف بمباران شهرهاي ايران، ابايي ندارد اما در اين رابطه تأكيد مي‌نماييم كه رژيم ايران در برابر شما و در پيشگاه افكار عمومي جهان مسئول پي‏آمد اعمال تجاوزكارانة خود خواهد بود.»[۴]

گزارش- 106

كشتي كويتي "المحرق" كه چند روز قبل به وسيلة نيروي دريايي ارتش جمهوري‌اسلامي در آب‏هاي خليج‏فارس توقيف و به بندري در استان هرمزگان منتقل شده بود، همچنان در اين بندر نگه‏داري مي‌شود.[۵] خبرگزاري جمهوري‌اسلامي كسب اطلاع كرده كه محمولة اين كشتي جزء سلاح‌هاي نظامي نيست اما وسايلي را شامل مي‌شود كه كاربرد نظامي دارد.[۶] از آن‏جا كه تعدادي از خدمة كشتي هويت انگليسي دارند، وزارت امور خارجه انگلستان اعلام كرد كه لندن با ايران و كويت براي آزادي اين عده در تماس است.[۷] وزارت خارجه كويت نيز اعلام كرد تماس‌هايي در سطح بالا با تهران برقرار كرده است.[۸]

گزارش- 107

حملات موسوم به "جنگ نفت‏كش‏ها" موجب شده است تا بعضاً كشورهاي صنعتي كه به نوعي از اين حملات زيان ديده‌اند، جهت حل مشكل تردد و نيز حل مشكل هزينة شركت‌هاي بيمه و صاحبان كشتي‌ها در منطقه، دست به تهية سيستم ضد موشكي براي پدافند از كشتي‌ها بزنند. در اين‌باره نشرية نيوزويك چاپ سوئيس، ‌نوشته است: «شركت "فيليپس الكترونيكِ" هلند يك سيستم ارزان قيمت ضد موشك را به بازار عرضه مي‌كند كه قادر است مشكل پر خرج شركت‌هاي بيمه و صاحبان كشتي‌هايي كه در منطقة جنگ زدة خليج[فارس] در رفت و آمد هستند را حل نمايد. اين دستگاه مركب است از رادار زود هشدار دهنده و يك پرتاب كننده كه نوارهاي فلزي ظريف و نازكي را شليك مي‌كند كه موشك‌هاي در حال حركت را از مسير هدف‏شان منحرف مي‌سازد. شركت "لويدزِ" لندن اين دستگاه را در كنفرانسي كه هفتة گذشته در يونان برگزار كرد، به معرض نمايش گذاشت و به صاحبان كشتي‌ها پيشنهاد كرد در صورتي كه آن‏ها از اين دستگاه استفاده كنند، اين شركت وجه بيمة كم‏تري را براي آن‏ها قائل خواهد شد.[۹]

گزارش- 108

مجلة "الطليعه الاسلام" چاپ لندن، به نقل از منابع آگاه در آفريقاي جنوبي اعلام كرد: «رژيم عراق اخيراً يك قرارداد مهم نظامي با رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي امضا كرده است كه به موجب آن، آفريقاي جنوبي سلاح‌هايي به ارزش پانصد ميليون دلار به عراق مي‌فروشد و در مقابل از اين كشور نفت وارد مي‌كند.» اين مجله ‌افزوده است: «رژيم عراق يك‏صد توپ هويتزر سنگين از نوع "جي‌-5" كاليبر 155 ميلي‏متري ساخت يكي از كارخانه‌هاي دولتي آفريقاي جنوبي خريداري كرده و اين توپ‏هاي سنگين به وسيله چند كشتي وارد بندر اردني "عقبه" شده و قرار است از طريق زمين وارد عراق شود.» درپايان گزارش آمده است كه اين قرارداد مخالف قوانين و مقررات سازمان ملل در مورد ممنوعيت برقراري روابط اقتصادي با حكومت نژادپرست آفريقاي جنوبي است.[۱۰]

گزارش- 109

آقاي "هاشمي‌رفسنجاني" رئيس مجلس شوراي اسلامي، در دومين روز ديدار خود از سوريه براي بار دوم با "حافظ اسد" رئيس‏جمهور اين كشور، ملاقات و گفت‏وگو كرد. روزنامه‌هاي داخلي از كليات اين گفت‌وگو خبر دادند: «در اين ملاقات مذاكرات دور اول ادامه يافت و در زمينة اوضاع جاري منطقه از نقطه نظر دو كشور سوريه و جمهوري‌اسلامي ايران و همچنين روابط دوجانبه بحث و تبادل نظر شد.»[۱۱] اما در اكثر رسانه‌هاي خارجي سفر رئيس مجلس شوراي اسلامي به سوريه حول محور آزادسازي گروگان‌هاي هواپيماي ربوده شدة تي.دبليو.اي. تحليل و بررسي شده است. قبل از اين نيز خبرگزاري "تانيوگ" گزارش داده بود كه سوريه از ايران خواسته است تا با استفاده از نفوذ خود در نيروهاي حزب‏الله، جهاد اسلامي و امل و همچنين نيروهاي سپاه پاسداران مستقر در لبنان، به آزاد ساختن گروگان‌ها كمك كند.[۱۲] موارد ديگري از قبيل "تسليحات" نيز در رسانه‌هاي خارجي مطرح شده است. در اين جا به دو نمونة خبري از راديو اسرائيل و بي.بي.سي. اشاره مي‌شود. راديو اسرائيل در تفسيري، دربارة اهداف سفر آقاي هاشمي به ليبي و سوريه گفته است: «... مثلث ايران، ليبي، سوريه سه موضوع اساسي مورد توافق و شايد اختلاف نظر است: جنگ ايران و عراق، جنگ شيعه و فلسطين در لبنان و روند صلح خاورميانه. پيرامون جنگ نخست، از قرائن چنين برمي‏آيد كه حجت‏الاسلام رفسنجاني سران حكومت ليبي را به لزوم ادامة نبرد متقاعد ساخته است، زيرا در بيانية مشتركي كه ديشب در تريپولي انتشار يافت، ليبي براي نخستين بار در ظرف يك سال اخير از حكومت ايران در ادامة جنگ حمايت كرد و حكومت عراق را مورد حمله قرار داد. در اين رهگذر، متقاعد ساختن سوريه به لزوم ادامة جنگ نيز ضرورتي ندارد، زيرا هيچ كشوري همانند رژيم حزب بعث دمشق خواهان ادامة سركوبي سران حزب بعث بغداد نيست. مسئلة رژيم تهران در اين زمينه، متقاعد ساختن ليبي و سوريه به ادامة اعطاي موشك‌هاي زمين به زمين و حادتر و فوري‏تر از آن، اعطاي يك شبكة موشكي پدافند هوايي است. حكومت اسلامي ايران از يك سو به دريافت تعداد تازه‌اي موشك‏هاي "اسكاد - بي" نياز دارد تا بتواند حملات گستردة هواپيماهاي عراقي، بمباران‏هاي هوايي و موشك‏اندازي‏هاي آن كشور را عليه شهرهاي ايران تلافي كند، زيرا به احتمال قوي همة موشك‌هايي كه ليبي و سوريه در گذشته به تهران فرستاده‌اند، به سوي بغداد پرتاب گرديده و انبار خالي شده است ولي به موازات اين سلاح تلافي‌جويانه، حكومت اسلامي ايران به موشك‌هاي زمين به هوا نيازمند است تا حريم هوايي تهران را در برابر ادامة حملات هوايي عراق مسدود سازد... پرسش آن است كه آيا نمايندة آيت‌الله خميني در شوراي عالي دفاع طي ديدار از ليبي و سوريه موفق شد سران آن دو كشور را به اعطاي موشك‌هاي بيش‏تر و شبكة پدافند هوايي متقاعد سازد يا نه؟ بي ترديد در اين زمينه اتحاد شوروي سر نخ را به دست دارد و اين پرسش مطرح مي‌گردد كه چگونه دولت مسكو مي‌تواند به ارسال اسلحه و ساز برگ جنگي براي حكومت اسلامي ايران از طريق سوريه و ليبي و به منظور طولاني‏تر ساختن جنگ، ادامه دهد بي آن‏كه به مناسبات دوستانة آن كشور با عراق لطمه‌اي وارد شود و پيمان دوستي و همكاري مسكو با بغداد به قوت خود باقي بماند و رژيم صدام‌حسين دربست به دامان ايالات متحده نيفتد. به علت ضيق وقت و براي خودداري از اطالة كلام از پرداختن به ناخرسندي‏هاي متقابل سه رژيم كه در رابطه با نبرد شيعه و فلسطين در بيروت و سركوبي سازمان سني "مرابطون" در لبنان به وجود آمد، مي‌گذريم و به هدف سوم از مسافرت حجت‏الاسلام رفسنجاني به ليبي و سوريه مي‌پردازيم كه بي‏ترديد هدف آن، به بن‏بست كشاندن روند صلح اردن و فلسطيني‌ها با اسرائيل مي‌باشد. حكومت اسلامي ايران بارها كوشيده است براي اجراي هدف‏هاي بيان شدة خويش عليه اسرائيل، جبهة متحدي با شركت چند كشور تندرو عربي منطقه به وجود آورد.»[۱۳] هم‏زمان با سفر آقاي هاشمي به سوريه، راديو بي.بي.سي. نيز در گفتاري پس از اين كه افراد مسلحي را كه از هواپيماي ‌ربوده شدة امريكايي محافظت مي‌كنند، عناصر سازمان امل و جنبش حزب‏الله لبنان معرفي كرد و با اشاره به اين كه اين دو سازمان روابط نزديكي با سوريه و ايران دارند، چنين به تفسير پرداخت: «به دنبال پيام‌هاي مكرر "رونالد ريگان" رئيس‏جمهور امريكا به "حافظ اسد" رئيس‏جمهور سوريه، دولت سوريه دست به كار شده است تا شايد راه‏حلي براي اين مسئله پيدا كند. اين موضوع احتمالاً يكي از موارد گفت‏وگو بين رهبران سوريه و حجت‏الاسلام هاشمي‌رفسنجاني رئيس مجلس ايران - كه به سوريه رفته است - خواهد بود. گزارش شده است كه پرزيدنت اسد رئيس جمهوري سوريه، سعي دارد از نفوذ او در حزب‏الله در شرق لبنان كه گفته مي‌شود برخي گروگان‌هاي امريكايي را پس از حادثة هواپيماربايي در اسارت خود دارند، استفاده كند. از طرفي سفر هاشمي‌رفسنجاني مي‌تواند انگيزه ديگري هم داشته باشد. دورة اخير حملات پي‏گيرانة عراق به شهرهاي ايران نشان داد كه تهران فاقد هواپيماهاي اكتشافي، سلاح‌هاي ضد هوايي و موشك‌هاي دوربرد كافي است.»[۱۴]

گزارش- 110

آقاي هاشمي‌رفسنجاني امروز در محل سفارت جمهوري‌اسلامي ايران در دمشق در يك مصاحبه مطبوعاتي و راديو تلويزيوني به سؤالات خبرنگاران خارجي و داخلي مقيم دمشق، در مورد مسائل مربوط به منطقه و موضع جمهوري‌اسلامي ايران در مورد جنگ تحميلي، روابط با سوريه و ليبي، مسائل مربوط به فلسطين و لبنان پاسخ گفت. وي در مورد هواپيماربايي اخير خاطرنشان ساخت: «ما با عملياتي كه در ميان بي‏گناهان ايجاد وحشت كند، مخالفيم و بايد اين گونه عمليات را محكوم كرد، اما نمي‌توان عمليات ستم‏ديدگان را محكوم كرد و دربارة عمليات ديگران سكوت كرد.»[۱۵] آقاي هاشمي هواپيماربايي را واكنشي در مقابل انفجارات جنوب لبنان به دست صهيونيست‌ها، دانست و افزود: «نبايد ميان هواپيماربايي و انفجار مسجد در جنوب لبنان به دست نيروهاي صهيونيست كه در آن‏ها افراد بي‏گناه قرباني شدند يا حوادث اخير طرابلس، فاصله ديد. سرنخ اكثر ترورها و انفجارها كه عليه ملت‌ها صورت مي‌گيرد، در امريكا و فرانسه مي‌باشد. اگر ما فقط فلسطيني‌ها يا لبناني‌ها كه همه‌ چيز آن‏ها را گرفته‌اند و خانة آن‏ها را اشغال كردند و به بهانه اين كه هواپيما ربوده‌اند، محكوم كنيم اما آن‏هايي را كه در مسجد جنوب لبنان بمب منفجر مي‌كنند و بدترين نوع تروريسم را دنبال مي‌كنند، ناديده بگيريم، اين خيانت است. ما نبايد ميان اين دو فاصله بگذاريم ... اگر اين مسئله از ريشه حل و فصل شود، اين گونه حوادث كم‏تر اتفاق مي‌افتد.»[۱۶] وي با توجه دادن به اين كه "طبيعي است ضعفا تا وقتي كه سازمان‌هاي بين‌المللي به فرياد آن‏ها گوش نكنند، به هرگونه اقدامي دست مي‌زنند"، بر عدم اطلاع ايران از هويت ربايندگان و هواپيماربايي اخير، تأكيد كرد و افزود كه ايران چنانچه مطلع بود، از اين عـمل جلوگيري مي‌كرد.[۱۷] رئيس مجلس شوراي اسلامي در مورد ارتباط ايران با هواپيماربايان گفت: «بايد بگويم كه هر حادثه‌اي كه به دست مسلمانان [اتفاق] مي‌افتد، امريكا ايران را متهم مي‌كند زيرا ايران را معادل اسلام مي‌داند. ما هيچ گونه ارتباطي با هواپيماربايان نداريم."[۱۸] آقاي هاشمي سپس تأكيد كرد: «در صورتي كه قرار باشد ايران ربوده شدن هواپيماي امريكايي را محكوم كند، بايد قبلاً اقداماتي را كه امريكا و اسرائيل در جنوب لبنان، بيروت و طرابلس انجام داده‏اند، محكوم كند.» وي بهترين راه براي حل بحران را آزاد شدن شيعيان در بند اسرائيل اعلام كرد و هرگونه اعمال زور و لج‏بازي را در برابر كساني كه جهت به دست آوردن جق خود حاضر به شهادت مي‌باشند، ناممكن دانست.[۱۹] رئيس مجلس شوراي اسلامي همچنين خاطرنشان كرد: «در اين جريان دو طرف وجود دارد: خانوادة شيعيان بازداشت شده در اسرائيل از يك سو و اسرائيل و امريكا از سوي ديگر و اگر دو طرف چنين مداخله‌اي را بپذيرند، براي چه ما بايد با آن مخالفت كنيم؟[۲۰] از طرفي اگر طرف اول از سوريه بخواهد در اين قضيه ميانجي‏گري كند، چرا ما مخالفت كنيم؟»[۲۱] وي سپس در مورد ميانجي‏گري سوريه در حل و فصل اين قضيه گفت: «راه ريشه‌اي بايد براي اين گونه كارها انديشيد."[۲۲] در ادامه مصاحبه آقاي هاشمي در مورد اين سؤال خبرنگار ام.بي.سي. كه "با توجه به بن‏بست موجود در قضيه هواپيماي ربوده شدة امريكايي، آيا احتمال مي‌دهيد كه امريكا دست به اقدام نظامي بزند؟" گفت: «من فكر نمي‌كنم امريكا آن قدر نادان باشد، اما اگر امريكا بخواهد از اين ماجرا بهانه‌اي بسازد و با ايران وارد جنگ شود، تجربه‌هاي گذشته نشان مي‏دهد كه مقابلة نظامي با ايران به سود امريكا نيست. وقتي امريكا دست‏نشانده‌هايي مانند صدام در اختيار دارد ديگر نياز به درگيري مستقيم ندارد. البته اگرما مستقيماً با امريكا وارد جنگ شويم خيلي بهتر است زيرا ارتش عراق مجموعه‌اي از نيروهاي مسلمان است و اگر امريكا دست به اين ماجراجويي بزند سرنوشت دردناك‏تر از انفجار سفارت امريكا در بيروت در سراسر جهان در انتظار امريكا خواهد بود، اگر چه ما ترجيح مي‌دهيم كه چنين حوادثي صورت نگيرد.»[۲۳] وي در خاتمه در مورد واكنش ايران در برابر بمباران مجدد شهرها به وسيلة عراق و با توجه به خواستة مردم در راهپيمايي روز جهاني قدس مبني‏بر سرنگوني نظام حاكم بر عراق و عدم سازش با اين نظام، گفت: «ما هيچ راهي جز ادامه جنگ تا سرنگوني رژيم صدام نداريم تا مردم عراق حاكم بر سرنوشت خودشان شوند. مردم ما در تظاهرات ميليوني روز قدس اين حركت را خواستار شدند و ما نمي‌توانيم در اين زمينه كوچك‏ترين نرمشي داشته باشيم. اگر بخواهيم در اين زمينه سازش‏كاري كنيم و شعار روز قدس را ناديده بگيريم، در اين صورت بايد جاي خود را به ديگران بسپاريم.»[۲۴]

گزارش- 111

از زمان ربوده شدن هواپيماي امريكايي تي.دبليو.اي. تا كنون، همة رسانه‌هاي داخلي و خارجي، سازمان‌ها و نهادهاي بين‌المللي به بحث دربارة آن پرداخته‌اند و روزي نبوده است كه اين مسئله به نوعي در سرلوحة اخبار و يا تحليل‏ها و بررسي‌هاي كارشناسان امور سياسي نيامده باشد، حتي سفر رئيس مجلس شوراي اسلامي ايران به سوريه نيز تحت‏شعاع اين جريان قرار گرفته و در تحليل‏ها بخش عمده‌اي از اين سفر در ارتباط با همين ماجرا دانسته شده است. در هر صورت، مرور بسيار اجمالي خبرها، بخشي ديگر از مسائل چهار روز اخير مرتبط با هواپيماربايي را نشان مي‌دهد: روزنامه كويتي "القبس" در گزارشي در 31/3/1364 نوشت كه شوروي به سوريه توصيه كرده تا از نفوذ خود در جنبش امل جهت پايان بخشيدن به غائلة هواپيماربايي خاتمه دهد، چرا كه امريكا و اسرائيل در تدارك انجام دادن يك عمليات گستردة نظامي در لبنان هستند.[۲۵] نبيه‌بري در تاريخ 1/4/1364 در مورد حملة احتمالي امريكا به لبنان، واكنش نشان داده و اين مسئله را به ضرر مسافران هواپيماي تي.دبليو.اي. و منافع امريكا در منطقه دانسته است.[۲۶] حزب‌الله لبنان نيز با اعلام آماده‏باش نظامي، از همة كساني كه توانايي به دست گرفتن اسلحه را دارند خواست تا جهت مقابله با امريكا و اسرائيل خود را آماده كنند. در اين خصوص "سيدحسين موسوي" رئيس جنبش امل اسلامي، در سخناني از مسلمانان منطقه خواست كه كليه توان و نيروي خود را در راه مقابله با كفر، شيطان بزرگ و اسرائيل به كار گيرند.[۲۷] همچنين "شيخ صبحي طفيلي" از علماي حزب‏الله، در سخناني رويارويي با امريكا را حالتي استثنايي و غير‏مقطعي خوانده و ‌افزوده است: «اين امر [رويارويي با امريكا] از عمق استراتژي اسلامي و ايمان ما به اعمال سياسي سرچشمه مي‌گيرد و از آن‏جا كه امريكا اوج كفر را متجلي ساخته، هرگز نمي‌تواند مورد قبول ايمان قرار گيرد.»[۲۸] اين در حالي است كه منابع امريكايي از پيوستن يك نيروي دريايي مركب از 1800 تفنگ‏دار به نيروي ضربتي امريكا به فرماندهي ناو هواپيمابر "نيميتس" در نزديكي سواحل لبنان، خبر ‌داده‏اند.[۲۹] از سوي ديگر، به‏‌رغم صف‏آرايي امريكا در مقابل شيعيان لبنان در بحران كنوني، نوعي انعطاف‌پذيري در مقابل خواسته‌هاي ربايندگان هواپيماي تي.دبليو.اي به چشم مي‌خورد. ژنرال "ساگر" رئيس پيشين سازمان جاسوسي نظامي اسرائيل، در تاريخ 1/4/1364 تنها راه خروج امريكا از بن‏بست كنوني را آزاد شدن زندانيان زندان "اتليت" خواند و افزود: «در نهايت، اسرائيل به منظور فراهم كردن زمينة آزادي گروگان‌هاي امريكايي بوئينگ تي.دبليو.اي. چاره‌اي جز آزاد كردن مسلمانان زنداني در زندان اتليت در نزديكي حيفا ندارد.»[۳۰] "جورج شولتز" وزير امور خارجة امريكا، با توجه به گفتة مقام‏هاي اسرائيلي (2/4/1364) مبني بر آزاد كردن 31 تن از مسلمانان لبنان، گفت: «چنانچه تصميم اسرائيل داير بر آزادي 31 زنداني لبناني موجب آزادي گروگان‌ها در بيروت گردد، اين امر امريكاييان را خشنود خواهد ساخت.» ولي هم او هم "رونالد ريگان" رئيس‏جمهور امريكا، وجود ارتباطي بين اين اقدام اسرائيل با حل و فصل جامع اين بحران را منتفي شمردند. ريگان با انكار ربط آزادي زندانيان با گروگان‌ها، گفت: «اين اقدام اسرائيل ربطي به گروگان‌هاي امريكايي ندارد.»[۳۱] روزنامة "النهار چاپ" بيروت، در مورد خاتمه دادن به بحران گروگان‌گيري از طرحي چهار ماده‌اي خبر داد كه حاصل تلاش ديپلماتيك اتريش، لبنان، سوئيس، سوريه و امريكا است: 1- آزادي گروگان‌ها. 2- اقدام امريكا به محكوم كردن نقض قوانين بين‌المللي اعم از هواپيماربايي و به اسارت گرفتن شماري از لبناني‌ها به دست نيروهاي اسرائيل. 3- مذاكرات صليب سرخ با اسرائيل براي آزادي زندانيان لبناني. 4- تدابير امنيتي شديدتر در فرودگاه بين‌المللي بيروت. گفتني است كه سخن‏گوي وزارت امور خارجه امريكا اعلام كرده كه مقام‏هاي كشورش از چنين توافقي بي‏اطلاع‏اند.[۳۲] با همة آنچه ذكر شد، امروز پس از آزادي 31 تن از زندانيان جنوب لبنان و تأكيد ربايندگان بر مقاومت تا رسيدن به اهداف نهايي خود، ريگان رئيس‏جمهور امريكا، با تني چند از مشاوران بلند پاية خود از جمله وزير خارجه، وزير جنگ، مدير سيا و رئيس ستاد مشترك ارتش امريكا در امور مربوط به امنيت ملي، جهت حل بحران گروگان‌گيري ملاقات كرد. "رابرت سيمس" منشي مطبوعاتي كاخ سفيد، در اين باره گفت: "اين ملاقات به منظور بررسي اوضاع در بيروت صورت گرفته است.»[۳۳]

گزارش- 112

روزنامة "واشنگتن پست" - كه بازگو كنندة مواضع بخشي از نخبگان امريكا است - در گزارشي تفسيري، پس از برشمردن ريشه‌هاي خصومت جنبش بنيادگرايي اسلامي با ايالات متحدة امريكا، ايجاد روابط حسنه با جمهوري‌اسلامي ايران را در درازمدت براي سياست خارجي امريكا توصيه كرده است: «در اسلام سياست و مذهب از يك‏ديگر جدايي ندارند و در آخرين سال‌هاي قرن بيستم، بنيادگرايي اسلامي كه ايران موعظه‌گر آن است به صورت قدرت‏مندترين عامل نارضايتي و انقلاب در خاورميانه درآمده است. اين نيرو در ماجراي ربودن هواپيماي تي.دبليو.اي. حمله به مقر تفنگ‏داران امريكايي يا حمله به سفارت امريكا در بيروت و حمله به محل هيئت امريكايي در كويت، طي 26 ماه گذشته جلوه نموده است. در واقع ايالات متحدة امريكا درگير يك جنگ است ولي طبيعت اين جنگ به گونه‌اي است كه نبرد عليه يك كشور يا يك منطقه با مرزهاي مشخص و با هدفي كه بتوان آن را هدف حمله‌هاي هوايي و يا هجوم‌هاي زميني كرد، نيست؛ دشمن امريكا يك جنبش مذهبي است كه سربازانش از يك كشور با فرقه خاص نيامده‌اند. با اين همه، كشور ايران منزل‏گاه اقداماتي است كه ايالات متحده را چنين آشفته كرده است. دولت ريگان بايد با احتياط بسيار سه راه‏حل را مورد نظر قرار دهد: استفاده از نيروي نظامي؛ اعمال تحريم‌هاي اقتصادي و يا ايجاد روابط حسنه.» نويسندة مقاله با برشمردن دلايلي استفاده از زور را رد كرده و آن را سبب افروختن آتش كينه‌هاي بيش‏تري دانسته است. در خصوص به كار گرفتن سلاح تحريم‌هاي اقتصادي نيز براين باور است كه نفت ايران استفاده از اين سلاح را بي اثر مي‏سازد و سرانجام به راه‏حل سوم ‌پرداخته است: «در شرايط كنوني، ايالات متحدة امريكا نيازمند آن است كه بلوغ و اتكاء به نفس يك ابرقدرت را به عرصة ظهور برساند. ايجاد روابط حسنه نمي‌تواند سريع يا آسان باشد به ويژه در كشوري كه انتخابات رياست جمهوري هر چهار سال يك بار تجديد مي‌شود. ثمرات چنين اقدامي نيز در دوران رياست پرزيدنت ريگان و احتمالاً در طول حيات آيت‌الله خميني آشكار نخواهد شد اما اين نمي‌تواند به معناي آن باشد كه ايالات متحده نبايد زمينة قبلي را در اين مورد فراهم سازد. پرفسور "رمضاني" كارشناس برجستة امريكاييِ مسائل ايران، مي‌گويد ايران درصدد است به انزواي خويش پايان بخشد. در سال جاري پيوندهاي اقتصادي ايران به اروپا به ميزان قبل از انقلاب رسيده است و در پشت پرده، ايران تماس‏هايي را با كشورهاي غربي و رقباي اسلامي‌اش از جمله عربستان سعودي آغاز كرده است. علي‏اكبر ولايتي وزير خارجه جمهوري‌اسلامي در سال گذشته در پارلمان ايران گفت: در مورد مسائل جهاني در صحنة ديپلماتيك تصميم‌گيري مي‌شود و اگر ما در اين صحنه حضور نداشته باشيم، اين تصميم‌گيري‌ها بدون ما انجام مي‌گردد.»[۳۴]

گزارش- 113

روزنامة جمهوري‌اسلامي در شمارة امروز خود و نيز روزنامة سوئيسي "ريويو آو فارين افيرز" گزارشي دارند از سفرنامة چند خبرنگار سوئيسي كه از بغداد مراجعت كرده‌اند. آن‏ها گزارشي نسبتاً متفاوت با آنچه در مطبوعات غربي با مهرباني دربارة عراق آورده مي‌شود، تهيه و ارائه كرده‌اند. به نوشتة روزنامه جمهوري‌اسلامي، سه تن از اين خبرنگاران در تلويزيون سوئيس گفته‏اند: «قبل از اين كه به عراق سفر كنيم به ما گفته بودند رژيم عراق از اخبار چه دركي دارد، ولي آنچه كه ما با آن مواجه شديم خيلي بدتر از آن بود كه پيش‏بيني مي‌كرديم؛ در واقع رژيم عراق اطلاعات و اخبار را به‌عنوان تبليغ سياسي تلقي مي‌كند و بايد خبري را تهيه كرد كه با سياست عراق جور در مي‌آيد. اين فقط در مورد اخبار جنگ نيست، بلكه در مورد همة سوژه‌ها صادق است، مثلاً نمي‌توان از اسب و درشكه‌اي كه در خيابان حركت مي‌كند عكس گرفت زيرا عقب‏ماندگي كشور را نشان مي‌دهد. در مورد جنگ از هيچ چيزي كه هدف جنگي بتواند محسوب شود مطلقاً نمي‌توان خبر تهيه كرد. نه ساختمان دولتي، نه پل، نه جاده. در تمام مدت سفر، ما زير نظر بوديم و در هتل محل اقامت‏مان فوق‏العاده ما را كنترل مي‌كردند و تمام تلاش ما براي تماس گرفتن با مردم عراق با شكست روبه‏رو شد. هرچه ويراني كه از جنگ به وجود آيد به شدت محافظت مي‌شود كه كسي آن را نبيند. در مدتي كه ما آن جا بوديم جنگ شهرها جريان داشت. روز قبل از ورود ما انفجار مهيبي يك بانك بزرگ را ويران كرده بود و سپس شش انفجار عظيم ديگر نيز روي داد ولي هيچ كس جرأت اين كه از آن‏ها حرفي بزند، نداشت و محل انفجار هميشه در محاصره بود بالاخره هم كسي ندانست كه انفجارها در اثر پرتاب موشك توسط ايران بوده است. يا بمب‏گذاري توسط مخالفين. در حقيقت با وجود اين كه ما در بغداد بوديم، ولي خيلي از واقعيت عراق فاصله داشتيم. ... اولين چيزي كه در عراق انسان را تكان مي‌دهد تصاوير صدام‌حسين است كه در همه جا حضور دارد؛ هر جا كه باشيد، هميشه يك صدام‌حسين دارد به شما نگاه مي‌كند! ... . در مورد تلفات عراقي‏ها هيچ كس حرفي نمي‌زند؛ تلفات نيروهاي عراقي به سرعت پنهان مي‌شود، كشته‌ها فوراً دفن مي‌شوند و براي ساكت كردن خانوادة آن‏ها بلافاصله با دادن يك ماشين، صداي آن‏ها را خاموش مي‌كنند. مجروحين شبانه به بيمارستان‏ها منتقل مي‌شوند و هيچ گاه در خيابان نمي‌توان معلولي را ديد. اين قانون جنگي است كه هيچ كس نبايد از كشته‌ها و مجروحين و معلولين حرف بزند، ولي كدام خانواده‏اي است كه عزيزي را از دست نداده باشد؟ همه در خفا مي‌گويند و در بيرون از منزل زير نگاه صدام‌حسين هيچ كس جرأت حرف زدن به خصوص با خبرنگاران خارجي را در اين مورد ندارد. خبرنگاران بايد هميشه از يك مدرسة مشخص و به خصوص ديدن كنند، سپس از اردوگاه اسراي ايراني "رمادي" ديدار شد كه در آن به طور نمايشي سعي شده است كه شرايط را مطلوب و انساني جلوه بدهند و مي‌بايست با يك اسير ايراني مشخص در دفتر اردوگاه و در حضور عراقي‌ها مصاحبه كند و خبرنگار اظهار داشت مصاحبه‌اي كه در اين شرايط انجام شود، چه ارزشي دارد؟»[۳۵] همچنين روزنامة سوئيسي "ريويو آوفارين افيرز" بخش ديگري از اين سفرنامه را به نقل از خبرنگاران سوئيسي آورده است: «نخستين چيزي كه يك بازديدكننده از عراق را تكان مي‌دهد، كيش شخصيت است كه محور آن را صدام‌حسين رئيس كشور، رهبر، رئيس شوراي انقلاب و يگانه حزب موجود در كشور، مارشال و فرمانده كل قواي نيروهاي مسلح، تشكيل مي‌دهد. همه روزه تصاويري در صفحات اول روزنامه‌هايي كه همة آن‏ها توسط دولت منتشر مي‌شود، به چشم مي‌خورد. عكس رنگي وي كه حداقل سه برابر اندازة معمولي است، الزاماً در مدخل كلية روستاها و شهرها و اماكن ديده مي‌شود. در برنامه‌هاي راديويي دولت در هر ساعت30 تا 50 بار نام صدام‌حسين برده مي‌شود. بسياري از عراقي‌ها تصاوير وي را بر در ورودي خانه‌هاي‏شان مي‌آويزند و با اين اقدام امنيت خود و خانوادة خود را تضمين مي‌كنند. به‏ندرت اتفاق مي‌افتد كه نام وي در شعارهايي كه در مدرسه، پاسگاه‏هاي پليس، دفاتر حزب، سربازخانه و ساير ساختمان‌هاي دولتي ديده مي‌شود، به چشم نخورد. مبلغان كشور مكرراً از جنگ با ايران به نام "قادسية صدام" ياد مي‌كنند. صدام‌حسين قصري بزرگ در جزيره‌اي واقع در غرب رودخانة دجله در جنوب پايتخت ساخته است. اين مجتمع مانند حصار كاملاً محافظت شده است. يك ناظر خارجي اظهار داشته است عراقي‌هايي كه با اتومبيل از اين مسير عبور مي‌كنند، صرفاً با اين فكر كه اگر به ناگهان اتومبيل آن‏ها از كار بيفتد، چه اتفاقي رخ خواهد داد، پشتشان مي‌لرزد! در آن طرف كاخ، در ساحل رود به طرف شهر، يك شهرك دولتي در حال احداث است، نه يك مجتمع مسكوني معمولي بلكه تعدادي ويلاي لوكس با ديوارهاي سنگي و درها و پنجره‌هاي طاق‏دار كه ظاهراً براي مقامات عالي رتبه و امنيتي كشور ساخته مي‌شود. طبيعي است اشاعة دائمي اين كيش شخصيت نمي‌تواند در مردم بي‏تأثير باشد. به‏ندرت با عراقي‌هاي شجاع كه مايل به حرف زدن باشند، برخورد مي‌كنيد و آنچه كه از زبان آنان مي‌شنويد گزارش‌هاي كابوس‏وار است كه در زمرة آنان مي‌توان از سبعيت مأمورين عراقي عليه زندانيان سياسي نام برد. همچنين همه مي‌دانند كه خبرچين‌ها و مأموران پليس امنيتي در همه جا حضور دارند. بارها و بارها به شما گوش‌زد مي‌شود كه در محل كار در ادارات و در بسياري از خانه‌ها دست كم يك خبرچين به يك يا دو مأمور امنيتي خبر مي‌رساند. يك عراقي به من گفت كه او نسبت به اكثر جوانان و افرادي كه كم و بيش لباس مرتب به تن دارند و به جاي انجام خدمت وظيفه، در خيابان در حال قدم زدن هستند و يا در كافه‌ها نشسته‌اند، مظنون است زيرا احتمال مي‌رود كه آن‏ها اعضاي پليس مخفي باشند. شايد او راست مي‌گفت؛ در خيابان‌هاي پايتخت تعداد بي‏شماري از اين جوانان مشاهده مي‌شود. احتمالاً دقت زيادي به عمل مي‌آيد كه شايعات منتشره راجع به دخمه‌هاي وحشت، به بيرون درز كند زيرا بدون شك رهبران كشور برآن‏اند كه مردم را در حالت هراس دائم نگاه دارند. مردم عراق مي‌دانند يا حداقل گمان مي‌كنند كه در صورت پيوستن به اپوزيسيون و يا ابراز علني نارضايتي، احتمالاً چه چيزي در انتظار آنان است. تأثير اين هشدارها با آزادكردن گاه به گاه چند زنداني و بازگشت آنان به زندگي عادي اما تحت مراقبت پليس، شدت مي‌يابد. كلية عراقي‏هايي كه جرأت ابراز چنين چيزهايي را دارند، متفقاً براين نكته تأكيد مي‌كنند كه هيچ حمايت قانوني در برابر تجاوزات دولت و نوكرانش وجود ندارد. فقط در چنين زمينه‌اي است كه اهميت كامل كيش شخصيت در عراق مشهود مي‌گردد. نكته ديگر آن است كه آويختن عكس رئيس دولت در خانه، به قصد دور نگاه داشتن نيروهاي اهريمني است. مردم با اين عمل به جاسوسان و خبرچين‌ها نشان مي‌دهند كه آنان خانة شهرونداني وفادار و تحسين كنندة حقيقي رئيس‏جمهور "عظيم الشأن" هستند. در واقع صدام و تصوير وي نوعي امنيت جاني براي ساكنين خانه به وجود مي‌آورد. عاقلانه آن است كه در جهت كاهش شور و اشتياق ساده‏لوحانه نسبت به رهبر بزرگ كه كودكان آن را در مدرسه آموخته و به خانه مي‌آورند، تلاش صورت نگيرد زيرا والدين خوب مي‌دانند كه يك چنين تحسين و تمجيد علني باعث مي‌شود كه از فرزندان آن‏ها مراقبت و حمايت بيش‏تري به عمل آيد و اين نوعي اطمينان خاطر است در برابر اين ترس كه آنان يك روز با رفتن به درون دخمه‌ها و سرداب‏ها از نظر ناپديد خواهند شد. براي حفظ اشتياق فرزندان، بزرگ‏سالان اشتياق خود را ظاهر مي‌سازند و يا تظاهر به آن مي‌كنند و تلگرام‏هاي تبريكي را كه انتظار آن مي‌رود، ارسال مي‌دارند و به طور كلي در برنامة كيش شخصيت شركت مي‌جويند.[۳۶]


منابع و مآخذ روزشمار 1364/04/03

  1. سند شماره 0634 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "انتخاب منطقة عملياتي فدك(فاو)"، گزارش راوي قرارگاه خاتم در عمليات والفجر8 (داود رنجبر)، مهر 1365، صص26 تا 29.
  2. سند شماره 1095/د، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفتر ثبت جنگ، راوي قرارگاه خاتم‏الانبياء(ص)، (داود رنجبر)، 29/3/64 الي 10/4/64، ص 100.
  3. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشرية "گزارش‏هاي ويژه"، شماره 97 (4/4/1364)، صص 37 تا 39.
  4. همان.
  5. همان، ص16.
  6. همان، ص17.
  7. همان، ص17، خبرگزاري فرانسه از لندن.
  8. همان، ص16، خبرگزاري رويتر از كويت.
  9. اداره كل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي وزارت ارشاد اسلامي، نشرية "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 865 (22/4/1364)، نشريه "نيوزويك"، چاپ سوئيس، 24 ژوئن 1985 (3/4/1364).
  10. مأخذ 3، ص3، الجزيره.
  11. روزنامة اطلاعات، 4/4/1364، ص2.
  12. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، شماره 98 (4/4/1364)، صص 8 و 9، بلگراد - خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، 4/4/1364.
  13. مأخذ 3، صص 29 و 30، راديو اسرائيل.
  14. مأخذ 3، صص 25 و 26، راديو بي.بي.سي.
  15. مأخذ 11.
  16. كيهان، 4/4/1364، آقاي هاشمي در پاسخ به خبرنگار راديو مونت كارلو.
  17. مأخذ 11.
  18. مأخذ 16، پاسخ آقاي هاشمي به خبرنگار ام‏.بي‏.سي.
  19. مأخذ 11.
  20. مأخذ 11.
  21. مأخذ 16، آقاي هاشمي در پاسخ به خبرنگار مونت كارلو.
  22. مأخذ 16، آقاي هاشمي در پاسخ به خبرنگار مونت كارلو.
  23. مأخذ 16، آقاي هاشمي در پاسخ به خبرنگار "ام.بي.سي.".
  24. مأخذ 16.
  25. روزنامة اطلاعات، 1/4/1364، ص آخر.
  26. روزنامة اطلاعات، 2/4/1364، ص آخر.
  27. همان.
  28. همان.
  29. همان، يونايتدپرس.
  30. همان، خبرگزاري فرانسه.
  31. روزنامة اطلاعات، 3/4/1364، ص آخر.
  32. همان.
  33. مأخذ 11، ص‏آخر، يونايتدپرس.
  34. مأخذ 3، صص 22 تا 24، راديو امريكا.
  35. روزنامة جمهوري‌اسلامي، 3/4/1364.
  36. همان، به نقل از روزنامه ريويو آوفارين افيرز، چاپ سوئيس.