1364.05.15
روزشمار جنگ سال 1364 1364.05.15 | |
---|---|
نامهای دیگر | پانزده مرداد |
تاریخ شمسی | 1364.05.15 |
تاریخ میلادی | 6 اوت 1985 |
تاریخ قمری | 18 ذیقعده 1405 |
گزارش- 503
صبح امروز در جلسهاي با شركت همة فرماندهان و مسئولان تيپ الغدير، هر كدام از حاضران با تشريح مأموريت خويش، آمادگي خود را جهت اجراي عملياتي كه امشب قرار است در هور، براي تصرف پاسگاه "اليج" انجام شود، اعلام كردند.[۱] اين عمليات را "قدس5" ناميدهاند. قبل از اين و در همين منطقه، دو عمليات قدس1 و قدس2 نيز بههمت لشكر25 كربلا انجام گرفتهاست.[۲] روز گذشته پس از آخرين بررسيها درخصوص آمادگي عمومي تيپالغدير جهت اجراي عمليات، به نيروهاي آن، آمادهباش صددرصد داده شد.[۳] براساس طرح قرار است گردانهاي امام علي(ع)، جندالله و حر و نيز تعدادي نيروهاي ويژة غواص، از طريق سه محور حضرت رسول(ص)، حمزه سيدالشهدا(ع) و امام علي(ع) عمليات را انجام دهد.[۴] ابتدا تيم شناسايي، تيم تخريب و تيم غواصي بهعنوان جلودار با پاكسازي آبراهها از سيمهاي خاردار و مينها و بشكههاي انفجاري و با غافلگير كردن نگهبانان، خط دشمن را ميشكنند، سپس با صداي تكبير اينان، نيروهاي تكور قايقسوار حملة خود را شروع كنند و به انهدام مواضع دشمن، تصرف و پاكسازي آن بپردازند.[۵] زمان برآورد شده جهت رسيدن به خط پدافندي دشمن، از محورهاي حضرت رسول(ص) و حمزه سيدالشهدا دو ساعت و در محور امام علي(ع) سه ساعت است كه با توجه به آن، زمان درگيري و شروع عمليات را قرارگاه سلمان ساعت21 امشب (سهشنبه 15/5/1364) تعيين كردهاست.[۶] از ساعت18 تا 19 نيروهاي عملكننده حركت خود را به طرف دشمن آغاز كردهاند. در محور امام علي(ع) به دليل بعد مسافت، نيروها از ساعت18 و در دو محور ديگر (حضرت رسول(ص) و حمزه) از ساعت19 در آبراهها شروع به حركت كردهاند. نيروها در دو محور كوتاهتر، پس از پشت سرگذاشتن پاسگاههاي خودي وارد مسيرهايشان شدند و بدون هيچ
حادثهاي به نزديكي دشمن رسيدهاند، اما در اعلام آمادگي نيروهاي محور امام علي(ع) تأخير شدهاست. سرانجام در ساعت23 پس از پيگيري فرماندهي تيپ و انتظار چند ساعتة نيروها در محورهاي حضرت رسول(ص) و حمزه(ع)، محور امام علي(ع) نيز اعلام آمادگي ميكند و بيدرنگ با قرائت رمز عمليات (يا علي ادركني)، آغاز درگيري اعلام ميشود و نيروهاي جلودار غواص و سپس نيروهاي بلمسوار اقدامات خود را طبق طرح شروع ميكنند. چنان كه گفته شد،"تكبير" رمز بين غواصها و نيروهاي تكور است كه غواصها در صورت موفقيت در انهدام دشمن و گرفتن جاپا، جهت شروع پيشروي نيروهاي تكور بلمسوار، اعلام ميكنند. پس از سقوط خط مقدم دشمن، با تكبير غواصان، نيروهاي تيپ در مجموع ظرف يك ساعت درگيري موفق ميشوند علاوه بر تصرف كامل پاسگاه اليج، كمينها و پاسگاههاي اطراف آن را تا 5/1 كيلومتري البيضه پاكسازي كنند و در يك آبراه اصلي در دو كيلومتري البيضه با ايجاد موانع و استقرار كمين، خط پدافندي خود را شكل دهند و در آنجا مستقر شوند.[۷] به گزارش راوي مركز در اين عمليات، نتايج كلي "قدس5" چنين است: منطقة آزاد شده: حدود 30 كيلومترمربع ديگر از هور (از جمله پاسگاه اليج و پاسگاههاي فرعي اطراف آن). تلفات دشمن: 51 كشته و 18 اسير (كه چهار نفر از آنان مجروحاند). غنايم: تعدادي سلاح از جمله 2 قبضه خمپارة 60 و 81 و 2 قبضه سلاح ضدهوايي تك لول. ضايعات خودي: 38 شهيد (كه همگي به عقب برده شدهاند) و 60 مجروح. خسارات خودي: تعدادي قايق كه بر اثر تركش گلولههاي توپ و خمپاره و ... منهدم شدهاند.[۸] يادآوري ميشود كه تيپ15 امام حسن(ع) نيز مأموريت داشت با انهدام كمينهاي دشمن در آبراههاي تعيين شده و استقرار در آنها، ضمن منهدم كردن عناصري از دشمن، جناح چپ تيپ الغدير را تأمين كند. تيپ امام حسن(ع) با دستيابي نسبي به اهداف خود، در امتداد خط تيپ الغدير (كمي عقبتر از محل كمينهاي دشمن) به پدافند و تحكيم مواضع مشغول است.[۹]
گزارش- 504
روزنامه "كيهان" امروز از يك عمليات كه در چند روز اخير در منطقة "آقدره" از توابع شهرستان تكاب انجام شده است، خبر داد. طبق اين گزارش، در اين عمليات بيش از 25 تن از ضدانقلابيون هلاك شدهاند و مقادير قابل توجهي سلاح، مهمات و اسناد و مدارك درون گروهي متعلق به دمكراتها به دست آمدهاست. در ميان كشتهشدگان، اجساد "سيدكمال حيدري" مسئول تشكيلات منطقه صائيندژ و تكاب، "افشار حسن استادي" مسئول كميتة بخش شهرستان و "فرج زارع" مسئول شاخة نظامي دمكراتها و چندين عنصر شاخص ضدانقلاب ديگر شناسايي شدهاست.[۱۰]
گزارش- 505
در سمينار چهار روزة فرماندهان گروههاي مقاومت بسيج كه با عنوان ثامنالائمه در مشهد آغاز شدهاست، آقاي "محلاتي" نمايندة امام در سپاه پاسداران، در سخناني گفت: «ما امروز به شخصيت سياسي رسيدهايم و تنها كشوري هستيم كه در جهان استقلال سياسي واقعي داريم و به شرق و غرب وابسته نيستيم.» وي افزود: «حكومتي كه براساس اعتقاد است، از جنگ خسته نخواهد شد و سازش نخواهد كرد.» در اين سمينار، فرمانده كل سپاه "محسن رضايي" نيز در سخنراني خود گفت: «دنيا تا زماني كه به منابع كشور ما برنگردد، دست از كشتار ما برنميدارد و ما هم تا زماني كه به حكومت جهاني اسلام نرسيم، دستبردار نيستيم.» وي با اشاره به اين كه اين درگيري قومي و سياسي نيست بلكه يك اختلاف ريشهاي فكري ميباشد، افزود: «جنگ ما با صدام سه سال پيش زماني كه خرمشهر آزاد شد، تمام شد و صدام مرد؛ امروز در واقع صدام وسيلهاي است براي پيشبرد مقاصد پليد ابرقدرتها.»[۱۱]
گزارش- 506
دربارة دستيابي احتمالي عراق به بمب اتمي و نيز برخي تدابير ايران جهت مقابله با خطرهاي احتمالي آن، راديو بي.بي.سي. تفسيري پخش كرد كه در آن آمدهاست: «مقامات ايران آموزشهايي را آغاز كردهاند كه هدف آن آشنا كردن ارتشيان و غيرنظاميان با اثرات بمب اتم و چگونگي محافظت خود در صورت حملة عراق به ايران با بمب اتمي است. راديو ايران روز بيستم ژوئيه (29/4/1364) در برنامهاي اصول دفاع غيرنظامي را پخش كرد و در سه هفتة گذشته سمينارهايي در تهران و ساير شهرهاي ايران براي آشنا كردن پاسداران با خطرات جنگ شيميايي، ميكروبي و اتمي تشكيل شدهاست. هم ايران و هم عراق پيمان بينالمللي عدم استفاده از اتم و توليد اسلحه را امضا كردهاند، اما ظاهراً دولت عراق بيميل نيست كه سلاح اتمي داشتهباشد. قريب به پنج سال پيش بعد از شروع برخوردهاي مرزي ايران و عراق، "صدامحسين" رئيسجمهوري عراق، ضمن مصاحبه با روزنامة "تايمز" لندن گفتهبود كه عراق قصد توليد بمب اتمي ندارد، اما اگر كشوري بخواهد با عراق دشمني كند، ممكن است در آيندة خيلي نزديك با عراق ديگري روبهرو شود. رهبران عراق كه حاضر به استفاده از سلاحهاي شيميايي بودهاند، بعيد نيست كه اگر با حملة عظيمي از طرف نيروهاي ايران روبهرو شدند، چنانچه بمب اتمي به دستشان برسد، از منفجر كردن آن هم روگردان نباشند. اما برخي كارشناسان اتمي ديگر معتقدند كه عراق امكانات ساخت اين بمبها را ندارد. به نظر آنها، مأموران اسرائيلي در بين متخصصان اتمي عراق رخنه كردهاند و اگر عراق توانسته بود بمب اتمي بسازد حتماً اسرائيل خبردار ميشد و درصدد انهدام آن برميآمد. بعضي ناظران عقيده دارند كه اشارات اخير ايران به دفاع اتمي و امكان حملة آتي عراق، ممكن است صرفاً وسيلهاي براي تبليغات و جلب توجه بينالمللي به اين موضوع و در عين حال اطمينان دادن به مردم ايران باشد كه رهبران ايران حتي به فكر پيشگيري از خطر حمله اتمي عراقاند.»[۱۲] روزنامة "سوئدتمپس" نيز به نقل از "لوسآنجلس تايمز" - كه به نوعي خبر فوق را درج كرده - نوشتهاست: «مقامات امريكايي نسبت به دست يافتن رژيم عراق به بمب اتم مردد هستند.»[۱۳] دربارة تسليح اتمي عراق، گزارشهاي متنوعي را رسانههاي خبري جهان منعكس ميكنند، از جمله يونايتدپرس: «دو ايراني وارد در كار قاچاق اسلحه، تلاش كردهاند كه به خاطر جنگ پنجساله ايران و عراق چاشني بمبهاي هستهاي را به عراق بفروشند. (به گفته آنها) يكي از دلايل اساسي اين طرح اين بوده كه با مجهز شدن يكي از دو كشور به سلاح اتمي، كشور ديگر بيمناك شده و جنگ را قطع ميكند. يك بازرس فدرال ميگويد اين وسيله چاشني يك دستگاه پيچيده است كه ماية اصلي يك بمب اتمي است و اگر كشوري به آن دست يابد، ساختن يك بمب كار نسبتاً آساني است.»[۱۴]
گزارش- 507
مشكلات تسليحاتي ايران يكي از موضوعات تقريباً دائمي در گزارشهاي رسانههاي خبري جهان است. امروز روزنامة سوئدي "سوئدتمپس" در گزارشي با عنوان "سلاح امريكايي به ايران در قبال عراق برتري داده است" نوشته: «بايكوت فروش تسليحات نظامي امريكايي به ايران و تلاش اين كشور در صحنة جهاني براي جلوگيري از دستيابي ايران به تسليحات نظامي - كه بخشي از تلاش امريكا جهت ممانعت از پيروزي ايران بر عراق ميباشد - رژيم خميني را به خريد گران قطعات يدكي از بازار سياه مجبور ساختهاست.» به نوشتة اين روزنامه، يك سخنگوي كميسيون خارجة كنگرة امريكا گفتهاست: «ما تمام سعي خود را براي جلوگيري از رسيدن سلاح و لوازم يدكي به ايران براي مجبور ساختن ايران به پايان دادن به جنگ، انجام ميدهيم. ما يك راهحل صلحآميز ميخواهيم و عراق نيز همين را ميخواهد. مسئله اينجاست كه بتوانيم به ايرانيان بفهمانيم نميشود در جنگ پيروز شوند.» تمپس در آخر افزوده است: «دستيابي به تجهيزات نظامي امريكا براي اهداف ايران در پيروزي در جنگ و سپس گسترش انقلاب اسلامي آيتالله خميني به كشورهاي حوزة خليجفارس، تعيين كنندهاست.»[۱۵]
گزارش- 508
امروز با حضور "رونالد ريگان" رئيسجمهوري امريكا، "مكفارلين" مشاور امنيت ملي رئيسجمهور، "جورج شولتز" وزير خارجه، "كاسپار واينبرگر" وزير دفاع، "دونالد ريگان" رئيس كاركنان كاخ سفيد، "جان پويندكستر" قائممقام شوراي امنيت ملي و "جان مكماهون" از سازمان سيا، جلسهاي در كاخ سفيد تشكيل شد. در اين جلسه، مكفارلين ارسال پنهاني اسلحه به ايران را پيشنهاد كرد، اما شولتز و واينبرگر به شدت با آن مخالف بودند، در حالي كه بقيه اعضا با اكراه موافقت خود را با شروع ارسال اسلحه اعلام كردند.[۱۶]
گزارش- 509
مجله "عربيا" در آخرين شماره خود گزارشي از آخرين تحولات در روابط فرانسه و ايران درج كرده كه در آن آمدهاست: «"ژان پرن" كاردار سفارت فرانسه در تهران، در يك سخنراني اعلام كرد كه با روي كار آمدن آقاي "دوما" بهعنوان وزير خارجه، جو جديدي در روابط ميان دولت سوسياليست "فرانسوا ميتران" و نظام اسلامي در ايران، به وجود آمده است. خبرگزاري ايران خيلي خلاصه و محدود اين خبر را پخش كرد.» اين مجله سپس به سابقة موضوع و بررسي سير روابط دو كشور پرداخته است: «روابط ايران و فرانسه در زمان جنگ خليجفارس به تيرگي گراييده و اين به علت علايق و منافع اقتصادي فرانسه در اردوگاه اعراب بودهاست. در طول جنگ، عراق سلاحهاي مدرن و پيشرفتة زيادي از فرانسه گرفته است، اين درست در زماني بود كه دولت ايران در حال جنگ و تحت عواقب ناشي از تحريم اقتصادي قرار داشت. فرانسوا ميتران در هنگام ديدار از مصر، از حمايت كاخ اليزه نسبت به عراق كوتاهي نكرد و با صراحت بر آن تأكيد كرد. در طول پنج سال گذشته، فرانسه منبع اصلي تأمين سلاحهاي دولت بعث حاكم بر عراق بوده و مجموع خريدهاي نظامي و تسليحاتي عراق از مبلغ 46 ميليارد فرانك در سال 1982 به 61ميليارد در سال 1984 رسيده است. مسئله دوم در تيرگي روابط ايران و فرانسه، حمايت بيدريغ دولت فرانسه از گروههاي مخالف و ضدانقلاب ايران به خصوص مجاهدين خلق، بودهاست. رهبر آنها بعد از ورود به فرانسه تحت محافظت شديد دولت قرار گرفت و در حومة پاريس اسكان داده شد. دولت فرانسه يك كادر شامل هفتاد نفر پليس و دو مأمور ويژة ضدتروريست را روز و شب به محافظت خانة وي گماشت. ژان پرن در مصاحبة خود اعلام داشت كه حمايت فرانسه از مخالفين ايران، نه تنها آنها را در فرانسه سرپا نگهداشت، بلكه باعث شد تا در داخل ايران نيز بعضي تحولات تحت تأثير اعمال آنها به وجود آيد. سرانجام در اوايل فوريه، اغلب نگهبانان و دو مأمور ويژة ضدتروريست از اطراف خانة رهبر گروه موسوم به مجاهدين برداشته و تنها بيست نگهبان در حال حاضر از محل سكونت وي محافظت ميكنند. آيا اين چرخشي در موضعگيري فرانسه نسبت به دولت ايران نيست؟» مجله عربيا در ادامه افزوده است: «ژان پرن بعد از ملاقات با حجتالاسلام "هاشميرفسنجاني" رئيس مجلس شوراي اسلامي ايران - كه در تاريخ 30 مارس (12فروردين 1363) صورت گرفت - اعلام كرد از زمان انتصاب آقاي دوما به پست وزارت خارجه، جو جديدي در روابط ايران و فرانسه به وجود آمدهاست. ژان پرن گفت بلافاصله بعد از زمان روي كار آمدن دوما، وي را به پاريس احضار و اعلام كرد كه با "مقامات دولتي ايران در رابطه با روابط فيمابين به گفتوگو بنشينيم و از من خواست به اطلاع رهبران ايران برسانم كه دولت فرانسه علاقهمند به گسترش روابط با ايران است".» بهنوشته عربيا، پرن افزوده است: «هر چند گروههاي مخالف دولت ايران با احزاب سوسياليست فرانسه و اروپا روابط خوبي دارند، اما ما سعي كردهايم حتيالامكان فعاليت آنها را محدود سازيم و موضع خصمانه دولت فرانسه نسبت به جمهورياسلامي ايران به آن علت بودهاست كه مخالفين اين نظام در فرانسه چهره انقلاب اسلامي را به طرز ديگري تحريف و نشان داده بودند. آقاي هاشميرفسنجاني به من (پرن) گفت: "كشتيهاي ما در خليجفارس به وسيلة موشكهاي شما مورد هدف قرار ميگيرد، پولهاي ما در بانكهاي شما بلوكه شدهاست، دشمنان تروريست ما، كساني كه بهترين ياران و رهبران انقلاب اسلامي را شهيد كردند، اكنون تحت محافظت دولت شما قرار دارند. در ميان كشورهاي اروپايي، فرانسه بدترين سياست را عليه ما اتخاذ كردهاست، در حالي كه ميتوانست مانند انگلستان و آلمان محتاطانه عمل كند."» در ادامة گزارش آمدهاست: «بعد از سخنان رئيس مجلس ايران، "علياكبر ولايتي" وزير امورخارجة ايران اعلام كرد كه در روابط ميان ايران و فرانسه تغييراتي به وجود آمدهاست. وي در مصاحبه با لوموند گفت:" ما توجه كردهايم كه فرانسه روابط نظامياش را با عراق محدود ساختهاست و فكر ميكنيم اين مرحلة مثبتي است". فرانسه از اكنون از تحويل سلاحهاي پيچيده زياد به عراق خودداري ميكند و گفته ميشود اين شامل موشكهاي اگزوسه نيز ميباشد. در هر حالت، تغيير سياست فرانسه در مورد ايران كاملاً قابل درك است و دلايل متعددي بيانگر اين مسئله است: اول به علت استواري و ثبات نظام اسلامي ايران كه پس از گذشت بيش از پنج سال جنگ اين نظام عليرغم محدوديت سلاح و تحريم اقتصادي و قيمتهاي سرسامآور سلاح در بازار سياه، محكم و پابرجا ايستاده است و اقتصاد آن، اثرات جنگ را با موفقيت تحمل نمودهاست، علاوه بر اين، كاخ اليزه عزم راسخ عمومي در ايران را در ادامة جنگ به خوبي درك كردهاست. به علاوه، مخالفين دولت ميتران و افكار عمومي در فرانسه چنين حمايت گستردهاي را از عراق نميپسندد. سرانجام آن چيزي را كه ناظران در سال 1982 و مخصوصاً 83 به دولت فرانسه هشدار ميدادند، آغاز شد، يعني اينكه ايران قدرت لاينفك در منطقة خليجفارس بوده و خواهد بود و اين چيزي است كه دولت فرانسه مجبور خواهد بود روي آن حساب كند.» ژان پرن همچنين دربارة اختلاف مالي ايران و فرانسه گفته است:«جدا از مسائل سياسي، در روابط فرانسه و ايران يك اختلاف مالي نيز وجود دارد و آن يك ميليارد دلار بلوكه شدة ايران است كه در زمان رژيم شاه به يك كمپاني فرانسوي وام داده شدهبود. ايران علاوه بر آن حدود سيصدهزار دلار بهرة آن را نيز مطالبه ميكند.» ژان پرن افزوده: «فرانسه مايل است اين مسئله را با دولت ايران حل كند، خصوصاً در جايي كه آقاي رفسنجاني اشاره كرد كه شما در حالي كه پولهاي ما را بلوكه كردهايد ولي براي بازپرداخت وامهاي عراق مدت مجدد قائل شدهايد.» مجله عربيا در آخر آورده است: «ايران مشتاق است كه فرانسه حمايتش را ازعراق خنثي كند و زمان آن فرا رسيده كه فرانسه سياست جديد خود را با تهران هماهنگ كند، هرچند مشكل است كه با وجود روابط اقتصادي، سياسي و نظامي با عراق، به روابط مثبت با ايران نيز بينديشند.»[۱۷]
گزارش- 510
در حالي كه با اجلاس وزيران خارجة كشورهاي عربي در مراكش، مقدمات تشكيل اجلاس سران عرب پيش ميرود، امروز اعلام مواضع ايران، امريكا، ليبي، سوريه و عراق دربارة اين كنفرانس، از مهمترين اخبار آن به شمار ميرود. در ايران وزارت امورخارجه در اينباره بيانيهاي بسيار شديدالحن انتشار داد كه در آن آمدهاست: «متأسفانه كشورهاي مرتجع عرب همواره به جاي تقبل مسئوليتهاي خطير خويش در دفاع از آرمان مقدس فلسطين و مبارزات ضدصهيونيستي و امپرياليستي ملتهاي مسلمان منطقه و ...، نقش جنايتكارانة خويش را در فراهم نمودن زمينههاي سازش و تسليم در مقابل طرحهاي استكباري نشان داده و در تحكيم موقعيت سلطهجويانة رژيم صهيونيستي و همپيمانان غربي آن و در رأس همه، امپرياليسم امريكا كوشيدهاند و در همين رابطه اخيراً شاه مراكش با اعلام تشكيل اجلاس فوقالعاده سران كشورهاي عربي در كشور خويش، كوشيده است پيشتازي خود را در ايفاي اين نقش تسليمطلبانه به اثبات برساند.» در اين بيانيه، پس از محكوم كردن برگزاري كنفرانس و اينكه جمهورياسلامي و ملتهاي مسلمان اجازه نخواهند داد كه آرمان فلسطين مورد سازش قرار گيرد، افزوده شدهاست: «اين اقدام و تحرك سازشكارانه در شرايطي صورت ميپذيرد كه از يك سو رژيمهاي مرتجع عربي و در رأس آنها رژيم عراق در تلاش فزونتر نسبت به گذشته، بازگرداندن مصر به جامعة عرب و گسترش قيد و بندهاي تسليمطلبانة "كمپ ديويد" را جستوجو ميكنند و از سوي ديگر، امريكا با اجراي مانور بزرگ "ستاره درخشان" با همكاري ايادي خود در منطقه، تهاجم سياسي، نظامي بزرگي را به منطقه آغاز نمودهاست.» در بيانيه وزارت خارجه در مورد اهداف برگزاري كنفرانس سران عرب چنين آمدهاست: «اين اجلاس چيزي جز صحه گذاردن بر تلاشهاي خائنانة "ملكحسين" شاه اردن در جهت پيوستن به مذاكرات به اصطلاح صلح با رژيم صهيونيستي و امريكا، به تسليم كشاندن فلسطينيها و در نهايت گسترش كمپديويد و ثانياً در همين راستا بازگرداندن رژيم متعهد به كمپديويد مصر به جامعة عرب و ثالثاً دميدن جان تازه در كالبد رژيم رو به زوال صدام در عراق نبوده و همچنان كه تجربة سادات نشان داد، ملتهاي مسلمان و آزاديخواه كشورهاي انقلابي و پيشرو منطقه اين توطئه را نيز به شكست خواهند كشاند.» وزارت امورخارجه در پايان اين بيانيه، از كشورهاي اسلامي خواسته است كه جهت برپايي يك مبارزة همگاني عليه اين تحركات سازشكارانه همة امكانات خويش را براي موفقيت اين مبارزات به كار اندازند.[۱۸] بر خلاف ايران، وزارت امورخارجة ايالات متحدة امريكا تشكيل كنفرانس آتي سران عرب را يك رويداد مهم خواند. روزنامة "واشنگتنتايمز" به نقل از وزارت امور خارجة امريكا در اين مورد نوشت: «كنفرانس سران عرب در كازابلانكا يك رويداد مهم به شمار ميآيد، زيرا كشورهاي شركت كننده در موقعيت ويژهاي هستند كه بتوانند به ترتيب و پيگيري روند صلح بپردازند. امريكا توافق ملكحسين - ياسر عرفات و تلاشهاي بعدي پادشاه اردن را پيشرفتهترين پيشرفت به سوي صلح ميخواند و انتظار دارد كه كنفرانس سران عرب به تحكيم اساسي طرح پيشنهادي ملكحسين بپردازد.»[۱۹] از سوي ديگر، به گزارش راديو بي.بي.سي.، همزمان با گردهمآيي سران كشورهاي عربي، نشانههايي حاكي از اختلافات ميان آنها دربارة مسئله فلسطين، روند صلح در خاورميانه و عضويت مجدد مصر در جامعة عرب، به وضوح قابل رويت است. رئيسجمهور سوريه با برگزاري اين كنفرانس مخالفت كرده و به جز سوريه و لبنان دو كشور الجزاير و يمن جنوبي نيز تصميم به تحريم اين كنفرانس گرفتهاند. سوريه تمام همّ خود را بر اين گذاشته است كه كشورهاي شركتكننده در كنفرانس مراكش را تضعيف كند تا در اين كنفرانس با توافقي كه ميان ملك حسين و ياسر عرفات مبني بر تشكيل يك كشور فلسطيني - اردني به وجود آمده است و الزاماً گفتوگو با اسرائيل را نيز در برخواهد داشت، مخالفت ورزند. راديو بي.بي.سي. سپس با اشاره به اتحاد كشورهاي ميانهرو عرب عليه سوريه، گفت: «اين كشورها مصالح طويلالمدت خود را در نظر دارند و هدفشان اين است كه مصر را دوباره بهطور كامل به دنياي عرب راه بدهند. همچنين سوريه صراحتاً گفته است كه تشكيل كنفرانس اعراب در موقعيت فعلي مسلماً به نفع امريكا خواهد بود و نه به نفع اعراب.»[۲۰] همچنين به گزارش خبرگزاري فرانسه، روزنامة "البعث" ارگان رسمي دولت سوريه، نوشتهاست: «كنفرانس سران عرب چهار هدف عمده دارد؛ يكي از هدفها اين است كه از صدامحسين در جنگي كه به دستور امريكا عليه ايران به راه انداخته است، حمايت شود.»[۲۱] از طرف ديگر، ليبي كه حضور خود را مشروط به شروطي از جمله اين كه "حكومتهاي عراق و اردن به دليل اعمال خيانتبار خود محكوم شوند"، دانسته است، با اعزام هيئتي به سرپرستي "احمد شهاتي" عضو دفتر مردمي روابط خارجي جماهير ليبي به كازابلانكا، اعلام كرد كه اين هيئت وظيفة تهية مقدمات اجلاس را ندارد بلكه قصد دارد شرايط شركت جماهيري ليبي را در اين جلسه به شركتكنندگان ابلاغ كند.[۲۲] يادآوري ميشود كه در نشست وزيران خارجة كشورهاي عربي، مشاجرة سختي ميان "طارقعزيز" وزير امورخارجة عراق و احمد شهاتي درگرفت، در حالي كه بسياري از وزيران خارجة كشورهاي عرب از طارقعزيز حمايت ميكردند.[۲۳] خبرگزاري عراق به نقل از گروه خبري اعزامي خود به كنفرانس سران عرب در كازابلانكا، گزارش داد: «وزيران خارجة كشورهاي عرب با پيشنهادهاي "شاذلي قليبي" دبيركل اتحاديه عرب، براي تشكيل كنفرانسي در سطح جهان با شركت كلية سازمانهاي منطقهاي و بينالمللي كه در جهت پايان دادن به جنگ ايران و عراق فعاليت دارند، موافق ميباشند. اين منابع افزودند وزراي خارجة عرب مشغول بررسي بيانيهاي هستند كه از سوي كنفرانس سران عرب در همين زمينه صادر خواهد شد.»[۲۴]
گزارش- 511
هيئت فلسطيني مخالف عرفات كه از دو روز پيش در تهران به سر ميبرند، امروز در يك گفتوگوي مطبوعاتي با خبرنگاران سياسي روزنامة اطلاعات شركت كردند و به سؤالات آنان پاسخ دادند. اين گفتوگوي طولاني علاوه بر تحليلهاي مربوط به جنگ تحميلي، در واقع مروري است بر آنچه بر لبنان و فلسطين در چند سال گذشته رفتهاست، از اينرو بخشهايي از آن، باوجود تفصيل، در اينجا آورده ميشود. سؤال: «به نظر ميآيد كنفرانس سران عرب در مراكش سه هدف عمده را دنبال كنند: الف) جنگ ايران و عراق، ب) بازگشت مصر به جرگة اعراب، ج) مشروعيت بخشيدن به تلاشها براي مذاكره با امريكا و در نهايت سازش با اسرائيل. به اعتقاد شما، آيا كنفرانس سران كه به رغم مخالفت كشورهاي مترقي عرب، خاصه جبهة پايداري، برگزار خواهد شد، به اعتقاد شما پيآمدهاي اين اجلاس چيست؟» ابوموسي: «در حقيقت چندي است كه نيروهاي مرتجع عرب، تصميم دارند كه اين اجلاس را برگزار كنند، اما نيروهاي مترقي مانند سوريه و جماهير ليبي سعي ميكنند اين اجلاس را به تعويق بيندازند تا اينكه همه درك كنند كه در موقعيت فعلي منطقه و شرايطي كه در آن زندگي ميكنند، برگزاري چنين اجلاسي به نفع طرحهاي امريكا خواهد بود. ما معتقديم كه تجاوز اسرائيل در سال 1982 به لبنان سه هدف را دنبال ميكند: 1- به زير سلطه كشيدن فلسطينيها در راستاي پيمان كمپديويد. 2- به زير فرمان كشيدن سوريه (به منظور ياد شده). 3- ايجاد يك حكومت در لبنان جهت پيوستن به طرحهاي توطئهآميز امريكا - اسرائيل. اما با شكست خوردن اهداف ياد شده در بالا و خنثي شدن طرح ضربه زدن به نيروهاي فلسطيني و كوبيدن آنها و عليرغم توطئه بزرگي كه در داخل صفوف نيروهاي مقاومت به رهبري عرفات و انحراف او و باز تن ندادن سوريه به ديكته كردن طرح امريكا و نيز عدم توان در ايجاد دولتي قوي و وابسته در لبنان توسط امريكا و اسرائيل، امريكا بار ديگر شيوه ديگري را براي تحميل پيمان كمپ ديويد پيش ميگيرد كه اين راه جديد، راه اردن است.» ابوموسي افزود: «ديديم كه رهبري سازمان آزاديبخش كه در ياسرعرفات و خط او خلاصه ميشد، به سوي مصر و كمپ ديويد و حسني مبارك ميرود، سپس رو به سوي اردن ميكند و آنچه را كه به دروغ "كنفدراسيون" ناميده ميشود، مطرح ميسازد اما در حقيقت پايهاي براي ايجاد چنين اتحادي وجود ندارد، زيرا در يك طرف كشوري به نام اردن قرار دارد كه داراي مؤسسات و نظام منحصر به خود و كشور به معناي كلمه است و در سوي ديگر انقلابي وجود دارد كه در همة نقاط جهان پراكنده است كه موجوديتي برابر و همسنگ اردن ندارد. ظاهراً براي توجيه توطئه، چنين اتحادي مطرح ميشود و بدين ترتيب ياسرعرفات مذاكره در اين زمينه را در چيزي به نام قطعنامة 11 فوريه به پايان ميبرد كه اين قطعنامه در راستاي قطعنامه 242 شوراي امنيت ميباشد و ميدانيم كه قطعنامه 242 به نفع مسئله فلسطين و اعراب نيست و يك راهحل ملي براي قضية فلسطين و اعراب نيست و يك راهحل ملي براي قضيه فلسطين در آن پيشبيني نشدهاست و اين زمينة سياسي بود كه قطعنامه 11 فوريه براساس آن بنياد گذاشته شد و از اينجاست كه ميبينيم امريكا با اصرار و پافشاري ميكوشد كنفرانس سران عرب پس از گذشت يك زمان طولاني، منعقد شود و در آن، سه مسئله به همان صورتي كه اشاره گرديد، طرح و عنوان شود. مسئله اول: مشروعيت بخشيدن به قرارداد 11 فوريه. مسئله دوم: طرح جنگ عراق با ايران كه شاه حسن نيز رسماً به آن اشاره كردهاست. آنها ميخواهند تحت يك پوششكاري سياسي از سوي رژيمهاي عربي، عراق را در جنگ عليه جمهورياسلامي ايران كمك معنوي و اقتصادي و مالي و سياسي بدهند. مسئله سوم: بازگشت مصر به جرگه اعراب كه ما موكداً ميگوييم اين كنفرانس يك توطئه است. آمدن مصر به سوي اعراب در حالي كه قرارداد كمپديويد را در دست دارد، در حقيقت رفتن اعراب به سوي مصر ناميده ميشود. قراردادي كه يك توطئه عليه مسئله فلسطين است و از اينجاست كه خطر تشكيل اين اجلاس را ميبينيم. براي اولين بار در تاريخ تشكيل اجلاسهاي سران عرب، اين بار در حالي كه كشورهاي مترقي شركت در آن را تحريم كردهاند، تشكيل ميشود.» در اينجا "ابوماهر يماني" عضو جبهة خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل)، در ادامه و در تكميل صحبتهاي ابوموسي گفت: «در سال 1974 در كنفرانس سران عرب در رباط اعلام شد كه سازمان آزاديبخش فلسطين تنها نمايندة قانوني ملّت فلسطين است. اما امروز پس از گذشت قريب ده سال، آنها ميآيند كه بگويند ديگر تنها نمايندة قانوني ملّت فلسطين "ساف" نيست، بلكه اردن نيز هست و بدين ترتيب قرارداد حسين - عرفات را مشروعيت بدهند؛ قراردادي مخالف منشور سازمان.» خبرنگار: «حال برميگرديم به عقب، به جنگ 88 روزة لبنان و به دنبال آن، انشعاب شما از سازمان آزاديبخش فلسطين. بهنظر شما اهداف اسرائيل از اين جنگ چه بود و چه نتايجي گرفت؟» ابوموسي:«دلايل تجاوز اسرائيل به لبنان واضح بود و همانطور كه رهبري نظامي و سياسي اعلام كرد، محور عمدة آن اين بود: كوبيدن انقلاب فلسطين و شكست تفنگ فلسطيني. زماني كه ما در بيروت در محاصره بوديم و به مدت 88 روز از آن دفاع كرديم، در حالي كه اختلاف، بهعنوان تهديدي در داخل "فتح" و ميدان فلسطيني مطرح بود، ما خطر رهبري سازمان را حس كرديم. ما در دو جبهه ميجنگيم: يك جبهة داخلي و يك جبهه خارجي. در جبهه داخلي، جنگ ما سياسي بود، براي اين كه رهبري از هفتة اول محاصره به زانو درنيايد و تسليم نشود. برادرم ابوماهر در اينجا يادآوري ميكند كه عرفات روز 13/6/82 در حالي كه از حمله هشت روز گذشته بود، آمادگي داشت كه از بيروت صرفنظر كرده، سلاح خود را به ارتش لبنان تسليم كند (ارتشي كه در كنار صهيونيستهاي متجاوز به هنگام ورود به لبنان، ايستاده بود) و ما با برافراشتن پرچمهاي سفيد، توسط صليبسرخ خارج شويم. اما نيروهاي ملي اين را فرصتي جهت رويارويي مستقيم با دشمن قلمداد ميكردند. زماني كه ردههاي دوم تا آخر رهبري نظامي تصميم به مبارزه گرفتند و 88 روز دشمن را در خارج بيروت نگاه داشته و اين طولانيترين جنگ با اسرائيل محسوب ميشود، عرفات ميخواست به روند جنگهاي قبلي با اسرائيل، بعد از چند روز به جنگ خاتمه دهد ولي ما ادامة جنگ را به او قبولانديم. پس از خروج، ياسرعرفات را ديديم كه به سوي طرحهاي امريكا گرايش داشت. آخرين موضعگيري او در روز 4/5/83 به اين صورت اعلام شد: خروج نيروهاي باقيماندة فلسطيني از بقاع و طرابلس و كل لبنان به سوي بغداد. براي ما دو راه وجود داشت: يا به بغداد، تونس و اردن برويم كه در اين صورت، ديگر نميتوانستيم به عرفات "نه" بگوييم، زيرا در يك زندان بزرگ بوديم و يا به او نه بگوييم كه اين تصميم آخري به انجام رسيد و از اينجا بود كه ستيز در داخل "فتح" آغاز شد و سايه بر ميدان فلسطيني و لبناني انداخت كه نيروهاي مترقي فلسطيني در كنار ما ايستادند و انقلاب در ميدان لبنان ادامه يافت و او رفت كه بر در دروازههاي حسني مبارك و ملكحسين گدايي كند.» ابوماهريماني: «بايد گفت كه در تجاوز صهيونيستها به لبنان، سه هدف دنبال ميشد: هدف اول، ضربه زدن به بنيان انقلاب فلسطين؛ هدف دوم، ضربه زدن به نيروهاي مترقي لبنان و تحميل كمپ ديويد بر آنها؛ هدف سوم، اخراج نيروهاي سوري از لبنان. آنها ميخواستند لبنان به يك شهرك اسرائيلي تبديل شود كه شكست خوردند و امروز انقلاب فلسطين برخلاف انتظار آنها داراي همان نيروي اوليه است. آنها نتوانستند فلسطينيها را اخراج كنند و توافقنامة عرفات با "فيليپ حبيب" مبني بر اخراج فلسطينيها از لبنان، خنثي شد و ما ميبينيم اكنون مواضع قبلي خود را در رويارويي با اسرائيل يافتهايم. در مورد هدف دوم، امريكا و اسرائيل ابتدا توانستند قرارداد 17 مه را به لبنان تحميل كنند، ولي با گسترش مبارزات نيروهاي چند مليتي و كمك فلسطينيها، سوريها و نقش جمهورياسلامي ايران از طريق حزبالله لبنان، اين هدف نيز از بين رفت و قرارداد ملغي شد. هدف سوم نيز ميبينيم كه شكست خورده است و نيروهاي سوري در لبنان ماندند و سياستهاي سوريه در لبنان اجرا ميشود و لبنان از سياستهاي اين كشور كمك ميگيرد.»[۲۵]
گزارش- 512
امروز شور اول لايحة قانون فروش ارزان و تحويل نفت مجاني به دولت جمهوري سوريه به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد. به موجب اين قانون، به وزارت نفت اجازه داده شد كه به مدت يك سال مقدار يك ميليون تن نفت خام سبك ايران را به صورت مجاني در اختيار دولت سوريه قرار دهد. همچنين تا مقدار پنج ميليون تن نفت خام سبك ايران را با تخفيف 5/2 دلار در هر بشكه طبق ضوابط وزارت نفت به دولت سوريه بفروشد. آقاي "دري نجفآبادي" مخبر كميسيون برنامه و بودجه در اين مورد چنين توضيح داد: «اصل تصويب اين لايحه در كميسيون برنامه و بودجه روي چند جهت بوده و جهات مختلف سياسي، نظامي، فرهنگي، مذهبي و اجتماعي داشتهاست. در رابطه با جهات سياسي قطعاً جمهورياسلامي ايران بايد با كشورهاي ديگر رابطه داشتهباشد؛ بهترين كشورهايي كه ميتوانند مورد روابط حسنه ايران قرار بگيرند، در درجة اول كشورهاي اسلامي هستند، آن هم كشورهاي انقلابي منطقه و بهترين كشورهاي اسلامي در منطقه كه از نظر سياستهاي كلي تا حدود زيادي با جمهورياسلامي هماهنگي و همفكري و همكاري دارند، يكي از آن كشورها جمهوري عربي سوريه است. ما در طول اين پنج، شش سال گذشته همواره يكي از تقريباً نزديكترين دوستانمان در منطقه و از نزديكترين كشورهاي عربي كه با ما همفكري داشته، همكاري داشته، هم در مبارزه با اسرائيل و هم در مبارزه با عراق، هم در مورد همكاري و همفكري در لبنان و در نجات لبنان و در حمايت از حزبالله لبنان، كشور جمهوري عربي سوريه بودهاست ... سوريه همواره از مواضع ما در جنگ دفاع كردهاست و خط لولة نفتي عراق را كه از سوريه عبور ميكرده را بسته و در حقيقت سالي شايد سيصد ميليون دلار به منافع سوريه ضرر خورده است.»[۲۶]
گزارش- 513
در بازتاب پيآمدها و حواشي اجلاس اخير اوپك كه در 3/5/1364 به پايان رسيد، امروز يك نشريه داخلي سپاه گزارشي منتشر كرد كه در آن آمدهاست: «روزنامة انگليسي گاردين نوشت: "اجلاس اخير اوپك با پيروزي قابل توجه كشورهاي راديكال (ايران، ليبي، الجزاير) و شكست تحقيرآميز پادشاهي سعودي به پايان رسيد." به نوشتة گاردين، اقتصاد عربستانسعودي رو به وخامت گذاشته است و اين مسئله بر دولت آن كشور فشار خواهد آورد تا نسبت به همسايگان خود كمتر بخشنده باشد. يادآوري ميشود پادشاهي سعودي چهارشنبة گذشته خواستار افزايش سهميه توليد نفت خود شد ولي اين تلاش با تهديد ايران به ترك جلسه، خنثي گرديد.» در ادامة گزارش، ذيل عنوان "ملاحظه"، آمدهاست: «1- آقاي مهندس "غرضي" وزير نفت جمهورياسلامي ايران، در گفتوگو با خبرنگاران (در پايان هفتاد و چهارمين اجلاس اوپك) از شتاب و تمايل عربستانسعودي براي كاستن دائمي قيمت نفت اوپك ابراز تأسف كرد. 2- در اجلاس مذكور اوپك با رأي موافق ده عضو، بهاي نفت سنگين را نيم دلار و قيمت نفت متوسط را بيست سنت پايين آورد كه كشورهاي ايران، الجزاير و ليبي با اين تصميم مخالفت كردند. 3- به گفتة منابع بانكي، چهار مؤسسة مالي عرب خود را از مذاكرات مربوط به تأمين اعتباري قريب به280 ميليون دلار جهت احداث يك خط لولة متعلق به رژيم عراق از طريق خاك عربستانسعودي، كنار كشيدند.»[۲۷]
گزارش- 514
در ادامة تحركات ايذايي جديد گروههاي محارب بر ضد جمهورياسلامي ايران - كه به مناسبت انتخابات رياست جمهوري انجام ميشود - امروز نيز در تهران يكي از فروشگاههاي زنجيرهاي شهر و روستا واقع در خيابان 17شهريور جنوبي با مواد آتشزا به آتش كشيده شد. همچنين يك عدد كوكتل مولوتف به داخل بانك صادرات شهرستان مشهد پرتاب شد كه عمل نكرد، اما شيشة بانك شكسته شد.[۲۸] امروز همچنين با انفجار يك مين در داخل تونل خط ايستگاه راهآهن رازي آذربايجان، اين خط موقتاً مسدود گرديد.[۲۹]
گزارش- 515
واحد سياسي دفتر تبليغات اسلامي حوزة علمية قم از برنامههاي اعلام شدة سازمان مجاهدين خلق دربارة انتخابات رياست جمهوري در ايران، گزارشي در سطح محدود منتشركرد. متن گزارش كه با استفاده از مطالب راديو بغداد و راديو مجاهد تهيه شده، چنين است: «سازمان منافقين در رابطه با انتخابات اخير، از دهم الي 25 مرداد ماه را هفتههاي مقاومت و اعتراض معرفي كرده و در همين رابطه برنامه و دستورالعملهايي را به هواداران اعلام كردهاست. هدف و انگيزة اين تلاشهاي جديد سازمان چنين توضيح داده شده: "براي رژيم مسئله انتخابات رياست جمهوري مطرح نيست، (بلكه) مسئله اين است كه خود را در برابر نيروهاي مخالف با ثبات نشان دهد و همچنين (ثابت كند كه در بين) مردم ايران منزوي نشده و داراي حامي و پشتيبان است؛ دقيقاً به همين خاطر است كه ما برآنيم تا با برگزاري دو هفته اعتراض بساط اين انتخابات قلابي را درهم بريزيم" رهبر منافقين در همين مورد از هواداران خود ميخواهد كه "با افشاي تمام عيار خصلت مشمئز كنندة انتخابات رژيم، پوسيدگي و انزواي مطلق اين رژيم نامشروع و ضدبشري را به نمايش بگذاريد." در همين رابطه از سوي سازمان منافقين رهنمودها و دستورالعملهايي تنظيم شده و به هواداران ابلاغ كرده كه بعضي محورهاي آن عبارت است از: "پخش تراكت به شيوة علني در اماكن از قبيل پلهاي مرتفع و ساختمانهاي بلند در كارخانهها و [...]؛ تخريب عكسها و پوسترهاي تبليغات انتخابات؛ به آتش كشيدن مراكز وابسته به دشمن؛ فعاليت دسته جمعي براي تحريم انتخابات." سازمان منافقين در انجام اين به اصطلاح عمليات، نكاتي از قبيل زير را نيز يادآور و گوشزد ميكند: "دو مسئله اساسي كه بايستي در مرحلة آمادهسازي به آن بپردازيد، حل مسئله وسيلة نقليه و مسئله شناسايي سوژههاي مناسب ميباشد. بايستي براي تضمين موفقيت خود در انجام اين وظايف، عنصر حسابشدگي و دقت را از ابتدا تا انتهاي فعاليتتان به كار گيريد و"[...].»[۳۰]
ضميمة گزارش 508: گزارشي از ماجراي مكفارلين
يادآوري ميشود براساس گزارش مجله "تايم" چاپ امريكا، با عنوان "گاه شمار رابطه با ايران" - كه خبر مورد بحث بخشي از آن است - اين جلسه، ادامة روندي است كه از آبان 1363 آغاز شدهاست. در اين گاهشمار ذيل تاريخ "نوامبر 84" چنين آمدهاست:
«به نوشتة روزنامه نيويورك تايمز، "منوچهر قربانيفر" معاملهگر ايراني اسلحه، با "تئودور شالكي" مأمور سابق سازمان سيا در آلمان غربي، تماس ميگيرد. قربانيفر پيشنهاد ميكند كه گروگانهاي امريكايي در بيروت، در ازاي فروش تسليحات امريكايي به ايران، آزاد شوند. شالكي اين پيشنهاد را به مقامات ايالات متحده تسليم ميكند.»[۳۱]
يادآوري ميشود اين معاملة سري سلاح در برابر گروگان كه در ايران به ماجراي "مكفارلين" و در امريكا به "ايران - كنترا" و نيز "ايران - گيت" شهرت دارد، در آبان 1365 افشا گرديد و آقاي هاشميرفسنجاني به دستور امام خميني در نمازجمعة تهران مفصلاً گزارشي از آن بيان كرد و بهخصوص به جايگاهي كه براي اسرائيل در اين پروژه قرار داده شدهبود تا ايران را متهم به رابطه با اسرائيل كنند و در جهان اسلام و عرب تضعيف نمايند، اشاره كرد. افشاي اين ماجرا برخلاف ايران، در امريكا بحران ايجاد كرد و هيئتي ويژه مأمور بررسي اين كار شد كه گزارش آن هيئت از ماجراي "مكفارلين" به گزارش "تاور" موسوم گرديد.
در گزارش تاور هر چند آشكارا مواردي را كه امنيت ملي امريكا را تهديد كردهاست، مسكوت گذاشته شد و بهخصوص از ذكر برتريهاي ايران در اين معامله اجتناب شدهاست ولي در مجموع نكات قابل توجهي از روند اين ماجراي پر سر و صدا در خود دارد. در اين گزارش دربارة تصميمگيري امروز ريگان و مكفارلين و نيز مخالفتهاي شولتز و واينبرگر چنين آمده است:
«شولتز وزير خارجة امريكا به هيئت تاور گفت كه در 6 اوت 1985 (15/5/1364) در خلال يكي از ملاقاتهاي معمولش با رئيسجمهوري، او پيشنهاد انتقال 100 موشك تاو از اسرائيل را با رئيسجمهور مورد مذاكره قرار داد كه در ازاي آن ايرانيان قرار بود آزادي چهار گروگان يا بيشتر را فراهم آورند. شولتز گفت كه او در مذاكراتش با رئيسجمهوري با فروش اسلحه مخالفت نمود. او گفت مكفارلين نيز در ملاقات حضور داشت. شولتز تماس تلفني مكفارلين را در مورد تصميم رئيسجمهوري به ياد نميآورد. "واينبرگر" وزير دفاع، ملاقات با رئيسجمهور را در اقامتگاه وي پس از مراجعت رئيسجمهور از بيمارستان بهخاطر ميآورد. وي به هيئت اظهار داشت كه نظير شولتز به شدت با ارسال اسلحه به ايران مخالفت كرد و انديشيد كه رئيسجمهور موافقت كرد كه اين ايده ديگر دنبال نشود.»[۳۲]
يادآوري ميشود كه جلد چهل و چهارم روزشمار جنگ با نام ماجراي "مكفارلين" مربوط به مقطع زماني افشاي اين ماجرا ميباشد. اين كتاب كه در سال 1380 انتشار يافتهاست حاوي جمعبندي نسبتاً كاملي از اين ماجرا ميباشد كه خوانندة مطلب حاضر را به مطالعة آن سفارش ميكنيم، هر چند بازتابها و جوانبي از ماجرا و به خصوص سير بازجويي عناصر دستاندركار را كه در امريكا انجام شده، مييابد در جلد چهل و پنجم روزشمار جنگ و بعد از آن مطالعه كرد.
منابع و مآخذ روزشمار 1364/05/15
- ↑ سند شمارة 631 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "قدس5"، گزارش راوي: عمليات قدس3 (سيد محمد فاطمي)، ص 11.
- ↑ همان، ص 3.
- ↑ همان، ص 11.
- ↑ همان، ص 8.
- ↑ - مأخذ 13، صص 14و 15، خبرگزاري جمهورياسلامي از استكهلم، 15/5/1364.
- ↑ - معاونت سياسي ستاد كل سپاه، نشريه "بررسي"، شمارة 3 (19/10/1365)، صص36 و 37، به نقل از مجله "تايم".
- ↑ همان، صص 12 و 13.
- ↑ - مأخذ 10، ص 3.
- ↑ همان، ص 15.
- ↑ روزنامة كيهان، 15/5/1364، ص 18.
- ↑ همان.
- ↑ خبرگزاري جمهورياسلامي، نشرية "گزارشهاي ويژه"، شمارة 140 (16/5/1364)، صص 30 و 31، راديو بي.بي.سي.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشرية "گزارشهاي ويژه"، شمارة 141 (17/5/1364)، ص14، خبرگزاري جمهورياسلامي، 15/5/1364 از سوئد.
- ↑ دفتر سياسي نمايندگي امام در سپاه، بولتن "رويدادها"، شمارة 56 (25/5/1364)، ص7، خبرگزاري يونايتدپرس.
- ↑ مأخذ 13، صص 14و 15، خبرگزاري جمهورياسلامي از استكهلم، 15/5/1364.
- ↑ معاونت سياسي ستاد كل سپاه، نشريه "بررسي"، شمارة 3 (19/10/1365)، صص36 و 37، به نقل از مجله "تايم".
- ↑ روزنامة جمهورياسلامي، 15/5/1364، ص7، به نقل از مجلة انگليسي "عربيا".
- ↑ مأخذ 10، ص 3.
- ↑ مأخذ 12، ص23، راديو امريكا، 15/5/1364.
- ↑ مأخذ 12، صص 27 و 28، راديو بي.بي.سي، 15/5/1364.
- ↑ مأخذ 10، ص آخر، خبرگزاري فرانسه.
- ↑ مأخذ 13، ص 17، خبرگزاري فرانسه، 16/5/1364.
- ↑ مأخذ 10، ص آخر.
- ↑ مأخذ 12، صص 5 و 6.
- ↑ روزنامة اطلاعات، 15/5/1364، ص3.
- ↑ اداره كل تندنويسي مجلس شوراي اسلامي " روزنامه رسمي" مشروح مذاكرات جلسه علني مجلس، دورة دوم، جلسه 166 شماره 11818، صص 27 و 28 (15/5/1364).
- ↑ دفتر سياسي نمايندگي امام در سپاه، بولتن "رويدادها"، شمارة 55 ، (15/5/1364)، ص 38، خبرگزاري جمهورياسلامي، به نقل از روزنامة گاردين.
- ↑ سند شمارة 200032، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "گزارش روزانه"، شماره 18 (18/5/1364)، ص1.
- ↑ سند شماره 200031، "گزارش روزانه"، شمارة 17 (17/5/1364)، ص 2.
- ↑ واحد سياسي دفتر تبليغات اسلامي حوزة علمية قم، نشرية "گزارش"، شمارة 6 (15/5/1364)، صص 39 و 40.
- ↑ مأخذ، 16.
- ↑ سند شماره 00228، گزارش "تاور"، ترجمة وزارت خارجه، جلد 1 (15/5/1364)، صص 48 و 49.