1361.10.05
روزشمار جنگ سال 1361 1361.10.05 | |
---|---|
نامهای دیگر | پنج دی |
تاریخ شمسی | 1361.10.05 |
تاریخ میلادی | 26 دسامبر 1982 |
تاریخ قمری | 10 ربیع الاول 1403 |
گزارش - 47
هواپيماهاي عراقي امروز رادار آبادان، پايگاههاي پدافند هوايي اهواز و دزفول و سايت هوايي سربندر در نزديكي بندر امام خميني را هدف قرار دادند. در اين حمله، رادار آبادان كه بخش وسيعي از مناطق نفوذ هواپيماهاي عراقي در شمال اروند را پوشش ميداد منهدم شد. پايگاههاي پدافند هوايي اهواز و دزفول نيز از حالت عملياتي خارج شدند، ولي به سايت هوايي سربندر امامخميني آسيبي وارد نشد.[۱] راديو بغداد در اين باره گزارش داد: «در چارچوب يك طرح هماهنگ و شجاعانه، هواپيماهاي نيروي هوايي توانمند ما از صبح امروز دست به حملات شديدي عليه دشمن زدهاند و توانستند مراكز فرماندهي و كنترل سيستم دفاع هوايي دشمن را مورد حمله قرار داده و فلج سازند و هدفهاي مهم نظامي دشمن را در مناطق اهواز و دزفول و عينخوش منهدم كنند.»[۲] توپخانههاي عراقي شهر آبادان را نيز هدف حملات خود قرار دادند كه در طول آن 3 منزل مسكوني ويران شد و 5 نفر مجروح شدند.[۳]
گزارش - 48
در اقدامات افراد وابسته به گروهها در مناطق كردنشين عدهيي شهيد؛ تعدادي مجروح و چند تن گروگان گرفته شدند. نيروهاي حزب دمكرات در محور پيرانشهر ـ نقده به افرادي از گردان164 تيپ پيرانشهر كه مأمور تأمين جاده بودند، در حال مراجعت به پايگاهشان حمله كردند 8 تن از آنان را به شهادت رساندند؛ 6 تن را زخمي كردند 10 نفر را نيز گروگان گرفتند.* گفتني است كه 2 تن از شهيدان جزء كساني بودند كه به گروگان گرفته شده بودند، ولي نيروهاي حزب دمكرات آنان را به شهادت رساندند و بعد از سه روز از طريق برخي واسطهها مكان اين شهيدان را اعلام كردند و نيروهاي خودي براي انتقال آنان به پيرانشهر اقدام كردند.[۴] نيروهاي حزب دمكرات همچنين در اقدامي گسترده از سه محور به پايگاه روستاي سراب در جنوب مياندوآب (5/4 كيلومتري شرق جادهي مياندوآب به بوكان) حمله كردند كه نيروهاي خودي به رغم تحمل تلفاتي مقاومت كردند و مانع سقوط پايگاه شدند. نيروهاي مهاجم تا آخرين ساعات امروز پايگاه را در محاصره داشتند و مانع كمكرساني به افراد محاصرهشده در پايگاه شدند.[۵] در نزديكي روستاي خوره از توابع ديواندره نيز 2 تن از نيروهاي سپاه روي مين رفتند و به شهادت رسيدند.[۶] در همين منطقه، نيروهاي مهاجم با كمينگذاري، يك خودرو باري غير نظامي را متوقف كردند و پس از آتش زدن خودرو رانندهي آن را با خود به قريهي آقبلاغ در جنوب ديواندره بردند. نيروهاي مهاجم قصد داشتند وي را به شهادت برسانند كه با واكنش مردم روستا رو به رو شده، از اين كار منصرف شدند.[۷] در جادهي سنندج به مريوان نيز نيروهاي مسلح ضد انقلاب با تيراندازي به طرف يك خودرو، سرنشين آن را كه سرپرست آموزش و پرورش بخش نگل بود به شهادت رساندند.[۸] يكي از افراد گروه كومهله با تحويل يك ژ3 و 170 تير خود را به نيروهاي گردان 203 سوار زرهي لشكر28 كردستان تسليم كرد.[۹]
گزارش - 49
امروز 6 تن از مردم عراق از طريق مرزهاي غربي وارد ايران شدند و درخواست پناهندگي كردند. 5 تن از اين افراد از اهالي موصل، بصره، سليمانيه، كركوك و بغداد هستند كه مدرك كارشناسي (مهندسي) دارند و يك نفر نيز كارگر ميباشد.[۱۰]
گزارش - 50
به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران، مجاهدين مسلمان عراقي با حمله به يك ستون نظامي دشمن كه از منطقهي اربيل در شمال عراق عازم منطقهي زاخو در مرز تركيه و عراق بود، 50 نفر از سربازان بعثي را به هلاكت رساندند و 8 نفر از آنان را به اسارت گرفتند. در اين عمليات 30 اسلحهي كلاشينكف نيز به غنيمت مجاهدين مسلمان عراقي درآمد. مجاهدين مسلمان عراق با حمله به نگهبانان سد دربنديخان واقع در استان سليمانيهي عراق نيز 6 تن از آنان را هلاك و 2 نفر را اسير كردند.[۱۱]
گزارش - 51
اقدامات نيروهاي سازمان مجاهدين خلق در ربودن يك خودرو و بمبگذاري در تهران بينتيجه ماند. همچنين، تعدادي از افراد وابسته به گروههاي برانداز در شهرهاي شمالي كشور دستگير شدند. در ادامهي فعاليتهاي سازمان مجاهدين خلق، امروز در تهران 2 نفر از وابستگان اين سازمان، يك خودرو پيكان را در خيابان وليعصر(عج) به زور اسلحه از صاحبش اخذ كرده، متواري شدند. مأموران كلانتري ناحيهي 5 اين خودرو را در خيابان شهيد بهشتي شناسايي و متوقف كردند كه يكي از آن دو گريخت و نفر ديگر دستگير شد، ولي با خوردن قرص سيانور اقدام به خودكشي كرد كه بيدرنگ به بيمارستان شهرباني منتقل شد و تحت مداوا قرار گرفت.[۱۲] نيروهاي سازمان مجاهدين همچنين يك بمب قوي متشكل از 21 عدد بمب دستساز را كه حاوي 25 كيلو مواد منفجره بود در خيابان 17 شهريور، چهارراه دروازهدولاب، كار گذاشته بودند كه با اطلاع به موقع يكي از افراد توبهكردهي اين سازمان، بمب كشف و خنثي شد.[۱۳] در رودسر نيز 4 نفر از افراد سازمان مجاهدين كه به سرقتهاي مسلحانه دست ميزدند، دستگير شدند و از آنان خودرو و اسناد و مدارك سازمان به دست آمد.[۱۴] در بندرانزلي، چند سارق مسلح كه يك اسلحه همراه داشتند، دستگير شدند. در جنگلهاي لاكان در اطراف شهر رشت هم تعدادي سلاح و مقاديري مهمات و مواد منفجره كشف شد.[۱۵] در شهر بابل نيز يكي از افراد حزب كمونيستي طوفان كه مشي مسلحانه دارد، دستگير شد. با همكاري وي مسئول اين حزب در بابل و قائمشهر و چند نفر ديگر از وابستگان اين حزب دستگير شدند و از منزل يكي از آنان مقاديري مواد منفجره؛ 3 اسلحهي ژ3؛ يك قبضه رولور؛ مقاديري فشنگ؛ 43 بمب دستساز؛ تعدادي دستگاه تايپ و تكثير و... به دست آمد.[۱۶]
گزارش - 52
امام خميني در پيام مهمي و با قلمي شيوا و ماندگار ضمن برشمردن اهميت و ارزش جهاد و جهادگران و جايگاه رفيع آنان نزد پروردگار از نيروهاي رزمنده تقدير كردند. بخش از پيام ايشان بدين ترتيب است: «انَّالجهادَ بابٌ مِنْ اَبْوابِالجنه فَتَحَه الله لِخاصه اوليائه» (عن امير المؤمنين(ع)) اين فضيلت بزرگ در بين فضايل بيشماري كه براي مجاهدين في سبيلالله نقلشده بيشتر جلب توجه ميكند. اين واژهها با همان معناي عرفي خود، نه اسرار الهي و عرفاني كه دست ما از آنها كوتاه است، بيشك گفتار و نوشتار بشر عادي از بيان آنها عاجز است. اين مدال الهي بر بازوان مجاهدان، چون خورشيد در نزد صاحبان اسرار غيبي و ملكوتي ميدرخشد. مگر اين جلوه همان خلقت نيست كه ابراهيم خليلالرحمن را مفتخر كرد؟ و بارقهاي از مقام حبيباللهي نيست كه در تارك افضل موجودات ميدرخشد؟ و مگر نازله مقام ولياللهي نيست از اميرالمؤمنين تا خاتمالاوليا كه به آن اولياءالله مشرف شده؟ اگر هست (كه هست) با چه بيان ميتوان حول آن گرديد و با كدام چشم بشري ميشود اين جلوه را ديد؟ پس بهتر اينكه من قاصر با تقديم السلام عليكم يا خاصه اولياءالله دم فرو بندم. و اين كرامت بزرگ براي مجاهدان في سبيلالله است، چه شهيد يا پيروز شوند يا نشوند. و براي شهيدان، فضايل زايدالوصف ديگر است و براي پيروزمندان عزيز فضلي جداگانه، پيروزمنداني چون اين عزيزان شورانگيز، از فرماندهان عزيز سپاه و ارتش تا ساير مجاهدان تا ساير مبارزان و مجاهدان ميدان دفاع و پيشتازان بسيجي و كميته و ژاندارمري و شهرباني، نيروهاي مردمي و عشايري شجاع دلير كه در شكستن حصر آبادان تا شكستن دژ محكم خرمشهر تا فتح بزرگ محرم، نقش اساسي داشتند و به صورت حريف ستمگر كه تا بن دندان به سلاحهاي امريكا و شوروي و ديگر قدرتها و از پشتيباني مالي و نظامي مرتجعان منطقه مجهز و برخوردار بوده است، آنچنان سيلي زدند كه داغ رسوائي آن بر جبهه صداميان در تاريخ خواهد ماند. قدرتهاي بزرگ و حاميان صدام تا كنون بايد فهميده باشند كه قدرت نظامي و سلاحهاي مدرن هرگز نميتواند با خشم انقلابي و مقدس ملتها مقابله كند.»[۱۷]
گزارش - 53
آيتالله خامنهاي در گردهمايي سراسري مسئولان حزب جمهوري اسلامي سخنراني و به اين موارد اشاره كردند: لزوم پيوند و سازماندهي براي به ثمر رساندن انقلاب؛ كاركردهاي تشكيلاتي حزب در سطح جامعه؛ نقش استثنايي امام خميني در ايجاد وحدت بين نيروهاي سياسي؛ ضرورت اقدامات تشكيلاتي براي تداوم و حفظ وحدت به وجود آمده و بيان تنگناهايي كه مخالفان حزب جمهوري اسلامي هنگام شكلگيري و همچنين ادامهي كار براي اين حزب ايجاد كردهاند. گزارش خلاصهشدهي روزنامهي جمهوري اسلامي از اين گردهمايي به اين شرح است: «پيش از ظهر ديروز گردهمايي سراسري مسئولان حزب جمهوري اسلامي سراسر كشور با تلاوت آياتي چند از كلامالله مجيد كار خود را آغاز كرد. در شروع جلسهي شب گذشته، حجتالاسلام و المسلمين خامنهاي دبيركل حزب جمهوري اسلامي، پس از ابراز تشكر از شركتكنندگان در جلسه، سخنان مهمي را در رابطه با نقش تشكيلات در انقلاب و رسالتهاي حزب جمهوري اسلامي ايراد نمود. حجتالاسلام خامنهاي سپس به مسائلي كه حزب در طول اين 4 سال با آن رو به رو بوده است پرداخت و با اشاره به اين نكته كه حزب اكنون در دوران يك تجديد حيات و حركت جديد است اظهار داشت كه در چند مدت پس از انقلاب حزب به اندازه سي چهل سال تجربه ديده است و اكنون ميخواهد از آن تجربهها استفاده كند. او گفت: "اولين تجربه اين بود كه دانستيم كه حزب يك ضرورت است، البته قبلاً ميدانستيم ولي در طول اين مدت آن را لمس كرديم. در هيچ حركت سياسي بدون پيوند و سازماندهي نميتوان كار را به پيش برد و اگر بناست براي به ثمر رساندن انقلاب حركتي 20، 30 ساله صورت بگيرد، چنين كاري به تشكيلات نياز دارد. ما نميگوييم تشكيلاتي كه ما در آن باشيم، بلكه تشكيلات و كساني كه اكنون به تشكيلات حمله ميكنند بعضيهايشان خود درصددند تشكيلاتي به جاي اين تشكيلات به وجود آورند كه در ادامه خواهيم گفت تشكيلات ميتواند نيروهاي غير متحرك و بطيء را شتاب لازم ببخشد و نيروهاي منحرف را در خط قرار دهد و كساني كه در خط صحيح هستند با تغذيهي فكري سالم در اين خط نگهدارد. تحزب را ما به شكل يك سازماندهي جسمي ـ سازماندهي عصبي، در بدن آدمي به حساب ميآوريم، يعني يك ضرورت براي تغذيهي تمام اعضا و جوارح. اگر تشكلي كه در جسم وجود دارد نباشد خون و غذا و هواي لازم به همهي بدن نخواهد رسيد، فلج خواهد شد. هست امّا فلج است. ما اگر مركزيت حزب را از انديشهي بالايي تشكيل دهيم، اين انديشه با سازماندهي درست ميتواند به تمام نقاط كشور برسد و اين چه قدر آسايش براي مردم ايجاد ميكند. آنها ميدانند كه انديشهي درست مكتوم نخواهد ماند و همچنين اگر فكر بكر براي آنها دست داد، مرجع مناسبي براي استفاده و جمعبندي و رساندن آن به مسئولان وجود دارد. همين طور است اگر مردم بدانند كه حركت آنها را هزاران واحد ديگر در سراسر كشور ميفهمند. آن وقت احساس تنهايي و جدايي از مابقي جمعيت نميكنند. اين خدمت را يك تشكل انجام ميدهد. البته، وقتي ميگوييم يك تشكل نه اينكه فقط يك تشكل بايد باشد، آن هم حزب جمهوري اسلامي، بلكه چند حزب باشد و رقابت سالم ميان آن ها خود سازنده است. همان طوريكه قرآن هم ميگويد فاستبقوا الخيرات. ما نميگوييم تنها يك حزب باشد، بلكه ميگوييم براي به هم پيوستگي جامعه تشكل يك ضرورت است. البته، يك وقت مثل امروز محوري چون امام پيدا ميشود كه وحدت جامعه را حفظ كند. انشاءالله خداوند امام را براي ما حفظ بفرمايد، وليكن ما بر اساس اين چيز استثنايي نميتوانيم كاركنيم. ما به 20، 30 سال حركت انقلابي نياز داريم، براي اينكه وحدت لازم است. امام اكنون وحدت در جامعه به وجود آوردهاند. نيروهايي كه در حالت عادي نميتوانستند با يكديگر كار كنند را امام دور هم جمع كردند، والاّ حتي مساجد با هم قبل از آمدن امام با هم اتحاد نداشتند. در سال 1342 هم كه امام بودند، وحدت بود و بعداً كه ايشان تبعيد شدند باز وحدت از بين رفت. دوباره وقتي در سال 56 فرياد امام به صحنه آمد، دوباره هم وحدت آمد، ليكن وجود امام استثنا است. قاعده غير از اين است، بايد براي وحدت جامعه، اساسي ساخت؛ وظيفهي حزب اين است. بنابراين، وجود يك حزب سالم براي وحدت جامعه ضروريست. ما اين را در طول چند سال بعد از انقلاب ديدهايم؛ اين واقعيت را ما دانستهايم. دشمن هم دانسته است. هرچه قدر ما براي استحكام اين تشكل كار ميكنيم دشمن ده برابر آن براي كارشكني فعاليت ميكند؛ اول حزبي ديگر وابسته به خود در موازات حزب جمهوري اسلامي ايجاد كرد، بعد تمام رسانههاي گروهي به حذف حزب پرداختند. آن قدر حزب را مطبوعات و راديو و تلويزيون بايكوت كردند و به آن بياعتنايي كردند كه ما مجبور شديم روزنامه را تأسيس كنيم و خدا را شكر كه مجبور شديم و روزنامه در طول انقلاب خدمات بسيار ارزندهيي داشته است. اول، بايكوت كردند و بعد حمله را شروع نمودند ما باور نميكرديم كه كسي ديگر به شهيد بهشتي چهرهي منور انقلاب، تعرض كند، ولي كردند. آن هم به آن صورت مبتذل و شديد و گسترده. به نظر من بزرگترين علت براي حمله به آن شهيد انتسابشان به حزب جمهوري اسلامي بود. امام هم اين حزب را به كرات در آغاز تأييد كرده بودند. دشمن ديد حزبي با اين پشتوانه و با اين دبيركل و... خطرناك است براي او، پس حملههاي زهرآگين را آغاز كرد. اين حملات هنوز هم ادامه دارد. البته، به آن وقاحت نيست، ولي ادامه دارد. من در آنها دو خطر ميبينم: اول سرگرم كردن مردم به اين اختلافات كه عدهيي انتقاد از حزب كنند و عدهيي پاسخ بدهند و ما در اين دوران سازندگي به اين كارها مشغول شويم و خطر ديگر اينكه به خاطر كوبيدن حزب جمهوري اسلامي تحّزُب را ميكوبند. البته، بعضي هستند كه هدفشان همان كوبيدن اصل تحزب است و بعضي هم تنگنظريشان اجازهي ديدن حزب جمهوري اسلامي را نميدهد و در صحبتهايشان اصل تحزب را ميكوبند."»[۱۸]
گزارش - 54
روزنامه كيهان دربارهي دعوت نخستوزير هند از رئيسجمهور ايران براي شركت در كنفرانس غير متعهدها نوشته است: «نخستوزير هند رسماً از رئيسجمهوري اسلامي ايران براي شركت در هفتمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد كه اواخر سال جاري در دهلينو برپا ميشود، دعوت به عمل آورد. اين دعوت مورد قبول حجتالاسلام و المسلمين سيدعلي خامنهاي قرار گرفت. دكتر خليلي سفير هند در جمهوري اسلامي ايران، پيش از ظهر ديروز به حضور حجتالاسلام سيدعلي خامنهاي رئيسجمهور كشورمان رسيد و پيام كتبي خانم اينديرا گاندي نخستوزير هند را تقديم وي كرد. در اين ديدار، رياستجمهور با پذيرش اين دعوت و اظهار اميدواري براي موفقيت اين كنفرانس گفت: "همگي اعضاي اين نهضت بايد تلاش كنند تا اين كنفرانس تحت تأثير القائات ابرقدرتها قرارنگيرد و مستقلاً براي تحقق اصول عدم تعهد فعاليت نمايند."»[۱۹]
منابع و مآخذ روزشمار 1361/10/05
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 284، 8/10/1361، ص 2، اهواز ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 7/10/1361؛ و ـ سند شماره 300343 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن خبري روزانه، از شهرباني استان خوزستان (اطلاعات) به استانداري استان خوزستان، شماره 221، 6/10/1361، ص 2؛ و ـ سند شماره 437010 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سماجا3 (عمليات)، 30/10/1361، سند تكبرگي.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 282، 6/10/1361، ص 1، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي به نقل از بخش عربي راديو صوتالجماهير، 5/10/1361.
- ↑ مأخذ 1، بخش دوم، ص 1.
- ↑ سند شماره 73442 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات)، شماره 280، 6/10/1361، ص 2؛ و ـ سند شماره 44271 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: تلفنگرام، از ادارهي اطلاعات شاجا به نخستوزيري اطلاعات و تحقيقات، 5/10/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 346977 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از لشكر28 (ركن2) به فرمانده تيپ1 سردشت (ركن2)، شماره 637، 10/10/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 349810 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) (طرح و برنامه) به ستاد مركزي (مركز فرماندهي)، شماره 178، 7/10/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 79819 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، شماره 284، 10/10/1361، ص 1؛ و ـ سند شماره 089241 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن خبرنامه، ارتباطات روابط عمومي ستاد مركزي سپاه پاسداران، شماره 36، 7/10/1361، ص 3، به نقل از گزارش ستاد منطقه5 سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
- ↑ مأخذ 4، بخش چهارم؛ و ـ سند شماره 444429 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، شماره 281، 7/10/1361، ص 1؛ و ـ سند شماره 349684 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه مياندوآب (فرماندهي) به قرارگاه بعثت (فرماندهي)، 15/10/1361، سند تكبرگي.
- ↑ سند شماره 44374 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: تلفنگرام، از فرماندهي منطقه7 به فرماندهي كل، 5/10/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 104706 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن گزارش روزانه، مركز فرماندهي سپاه پاسداران، شماره 211، 7/10/1361، ص 5.
- ↑ سند شماره 346826 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از لشكر28 (ركن2) به استانداري محترم كردستان (معاونت سياسي)، شماره 28، 9/10/1361، ص 4.
- ↑ سند شماره 346825 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارشهاي ويژه خبري، از شهرباني استان كردستان به استاندار محترم استان كردستان، 11/10/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 80482 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، شماره 282، از 7/10/1361 تا 8/10/1361، ص 2.
- ↑ سند شماره 300999 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: وقايع منطقهي استحفاظي لشكر، از لشكر28 (ركن2) به استانداري استان كردستان (معاونت سياسي نظامي)، شماره 287، 5/10/1361، سند تكبرگي.
- ↑ روزنامهي جمهوري اسلامي، 6/10/1361، ص 2، سنندج، به گزارش واحد مركزي خبر.
- ↑ روزنامهي جمهوري اسلامي، 7/10/1361، ص 2، سنندج، به گزارش خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي.
- ↑ سند شماره 73442 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا (معاونت اطلاعات و عمليات)، شماره 280، 6/10/1361، ص 5.
- ↑ سند شماره 089343 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن هفتگي، دفتر فرماندهي منطقه9، شماره 12، 20/10/1361، ص 20.
- ↑ سند شماره 44384 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش روزانه، از فرماندهي منطقه3 به فرماندهي ستاد مركز، تلفنگرام شماره 923، 5/10/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 104706 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن گزارش روزانه، مركز فرماندهي سپاه پاسداران، شماره 211، 7/10/1361، ص 3.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم.
- ↑ سند شماره 43553 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن خبري، از ستاد منطقه3 فرماندهي به ستاد مركزي فرماندهي، شماره 1213، 14/10/1361، ص 1؛ و ـ سند شماره 104796 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن گزارش روزانه، مركز فرماندهي سپاه پاسداران، شماره 213، 10/10/1361، ص 1.
- ↑ سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، صحيفهي نور (مجموعه رهنمودهاي امام خميني)، جلد 17، تهران: انتشارات شركت سهامي چاپخانهي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، بهمن 1364، صص 125 و 126.
- ↑ مأخذ 10، ص 11.
- ↑ روزنامهي كيهان، 6/10/1361، ص 2.