1361.10.19

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1361
1361.10.19
نام‌های دیگر نوزده دی
تاریخ شمسی 1361.10.19
تاریخ میلادی 9 ژانویه 1983
تاریخ قمری 24 ربیع الاول 1403



گزارش - 187

در ادامه‌ي مباحث مربوط به بررسي طرح مانور (طرح عملياتي شماره 1 كربلا) و در پي گفت و گوهايي كه در چند روز گذشته به طور مستمر و در حداقل 8 جلسه‌ي فشرده در رده‌ي لشكرها؛ 4 جلسه در سطح قرارگاه خاتم(ص) سپاه پاسداران* و يك جلسه‌ي مشترك فرماندهان سپاه و ارتش انجام شد، ساعت 10:30 صبح امروز جلسه‌يي با حضور: محسن رضايي فرمانده كل سپاه پاسداران؛ مرتضي صفار؛ رحيم صفوي؛ علي شمخاني قائم‌مقام فرمانده سپاه؛ محمد باقري؛ غلامعلي رشيد؛ مهدي بزرگ‌زاده‌؛ حسن باقري مسئول اطلاعات عمليات سپاه و عضو تيم طرح‌ريزي عمليات؛ مرتضي قرباني فرمانده لشكر25 كربلا؛ حميدي‌نيا فرمانده لشكر5 نصر؛ مجيد بقايي فرمانده قرارگاه كربلا؛ غلامحسين بشردوست طرح و عمليات قرارگاه نجف؛ محمدابراهيم همت فرمانده سپاه 11 قدر و فرمانده لشكر27 حضرت رسول(ص)؛ امين شريعتي‌؛ عزيز جعفري فرمانده قرارگاه نجف؛ نبي رودكي فرمانده تيپ 19 فجر؛ احمد غلامپور معاون قرارگاه كربلا؛ جوادي؛ ملك‌زاده‌؛ علي‌آبادي مهندسي قرارگاه نجف، از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و سرهنگ علي صياد شيرازي فرمانده نيروي زميني ارتش؛ سرهنگ حسني سعدي فرمانده قرارگاه مقدم نزاجا در جنوب؛ سرهنگ موسوي قويدل، سرهنگ دولت‌آبادي؛ سرهنگ دژكام فرمانده قرارگاه نجف؛ سرهنگ محمدي‌؛ سرهنگ شاهان‌ عضو تيم طرح‌ريزي عمليات؛ سرگرد جانگداز‌، از ارتش جمهوري اسلامي ايران در محل قرارگاه كربلا تشكيل شد.[۱] در ابتداي جلسه سرهنگ قويدل نظر فرماندهان ارتش مبني بر اجراي عمليات در ارتفاعات حمرين را توضيح داد. وي در اين توضيحات به كليات طرح مورد نظر ارتش اشاره كرد كه بر اساس آن؛ يگان‌هايي از سپاه11 قدر و 2 تيپ زرهي ارتش بايد از محور پيچ‌انگيزه، ارتفاعات فوقي را تا دويرج تصرف كنند. يك روز بعد، بخش ديگر سپاه قدر بايد در شمال فكه حد فاصل مرز تا هورالسناف وارد عمل شود و با نابود كردن استعداد دشمن در اين منطقه آن‌جا را پاك‌سازي و به سمت جنوب پدافند كند. هم‌زمان، در عمليات ديگري، سپاه7 حديد با استفاده از يك لشكر، حد فاصل مرز تا كانال كشاورزي را تصرف كند و يك لشكر ديگر نيز پل غزيله را تصرف كرده، و يك لشكر نيز منطقه را پاك‌سازي كند. بر اساس طرح ارتش‌، سپاه سوم صاحب‌الزمان (كه در براورد نيرويي سپاه براي اين عمليات در نظر گرفته نشده بود) براي عمليات پس از غزيله و تصرف العماره بايد وارد منطقه شود. بر اساس توضيحات سرهنگ قويدل، هدف از اجراي اين عمليات تضمين عمليات اصلي (حمله به غزيله ـ حلفائيه و العماره) بود و محاسن آن عبارت بودند از: بسته شدن راه پاتك دشمن؛ سهولت در رسيدن به عقبه‌ي دشمن (در غزيله)؛ انهدام بخش عمده‌يي از نيروهاي دشمن؛ محروم كردن دشمن از تسلط بر نقاط سركوب منطقه؛ كوتاه شدن خط پدافند بعد از عمليات اصلي (العماره). سرهنگ قويدل "كمبود نيرو" براي دو عمليات هم‌زمان؛ "رعايت نشدن اصل تمركز قوا" و ضعف نيرو در رسيدن به هدف اصلي (العماره) را از جمله معايب طرح برشمرد. سرهنگ حسني سعدي نيز در توضيح بيش‌تر محاسن طرح با فرض اجرا نشدن عمليات در فوقي، گفت: «وقتي نيروهاي ما به عماره برسند، خطر از جناح راست (شمال) است و دشمن از اين منطقه مي‌آيد و آنان را تهديد مي‌كند، ولي اگر روي فوقي عمل كنيم، راحت‌تر مي‌توانيم جناح راست عمليات (غزيله و العماره) را تامين كنيم.» در ادامه، غلامعلي رشيد نكاتي را در رد پيشنهاد فرماندهان ارتش مطرح كرد از جمله اين‌كه: سپاه 11 قدر به دليل محدوديت در نيرو قادر نخواهد بود تا شمال رودخانه‌ي دويرج را تصرف كند. • تلفات نيروهاي خودي به دليل هجوم جبهه‌يي براي تصرف منطقه‌ي پيشنهادي ارتش زياد خواهد بود. • امكان‌پذير نبودن تثبيت شدن عمليات در طول يك روز در شمال دويرج (عمليات در اين منطقه حداقل به 3 روز زمان نياز دارد). • رعايت نشدن تمركز قوا و دوتكه شدن نيروها. • وجود موانع طبيعي و مصنوعي بسيار در منطقه. پس از وي، محسن رضايي فرمانده كل سپاه پاسداران گفت: «مانور برادران ارتش، هدف‌ ديگري را به هدف قبلي اضافه كرده تا مانور قبلي با ضمانت بيش‌تري اجرا شود كه البته اضافه شدن اين مانور حُسن است براي اين‌كه انهدام بيش‌تري از دشمن انجام مي‌شود، ولي وقتي امكانات خود را در نظر مي‌گيريم عيب‌هاي اين طرح ظاهر مي‌شود. لذا، بايستي درگيري قطعي خود را روي هدف (اصلي) متمركز كنيم، چون اگر تمام (قرارگاه) نجف را هم به كار بگيريم، حداكثر تا پشت دويرج مي‌توانيم بياييم.»* در ادامه، غلامعلي رشيد براي تأمين نظر فرماندهان ارتش و سپاه به جمع‌بندي طرح‌هاي ارائه‌شده براي تصرف العماره پرداخت و گفت: «سه راه‌كار عملياتي وجود دارد: 1. رودخانه‌ي طيب‌ تا چزابه به غزيله. 2. (ارتفاعات) فوقي و محور فكه ـ چزابه. 3. فكه و چزابه. وي در ادامه، پيشنهاد كرد در طيب‌ به طور محدود عمل شود و تلاش اصلي در چزابه با هدف تصرف سرپل غزيله انجام شود و پس از تثبيت غزيله، نيروها پس از تجديد قوا از غزيله به سمت العماره حركت كنند و البته اذعان كرد كه تضميني براي حركت از غزيله به العماره وجود نخواهد داشت. با اصرار فرماندهان ارتش مبني بر اجراي عمليات روي فوقي، تعدادي از فرماندهان سپاه از جمله محمدابراهيم همت و حسين خرازي با تأكيد بر رعايت اصل تمركز قوا؛ هجوم براي تصرف مركز فرماندهي دشمن (در غزيله) و گسترش ندادن عرض منطقه‌ي عمليات، بر اجراي عمليات در محور "فكه ـ چزابه" تأكيد كردند. مباحث انجام‌شده در اين جلسه نشان مي‌داد كه فرماندهان ارتش همچنان بر اجراي عمليات از دو محور تمايل دارند، اما به رغم مباحثي كه انجام شد، طرفين نتوانستند يك‌ديگر را قانع كنند. راوي قرارگاه درباره‌ي نتيجه‌ي اين جلسه نوشته است: «نهايتاً پس از پايان يافتن جلسه در ساعت 13:00و رفتن فرماندهان ارتش از جلسه، بنا بر اين شد كه كليه‌ي طرح‌ها به قوت خود باقي بماند، ولي برادران تا 48 ساعت بر شناسايي‌هاي خود ادامه بدهند و روي طرح فكر كنند و بعد از مدت تعيين‌شده درباره‌ي طرح مانور نظر بدهند تا تصميم قطعي گرفته شود.» گفتني است كه به رغم پيشنهاد ارتش مبني بر بازكردن يك جبهه‌ي ديگر در شمال (فوقي) علاوه بر اجراي عمليات اصلي در محور فكه ـ چزابه، فرماندهان سپاه با اين كار موافق نبودند و بيش‌تر به دليل محدود بودن نيرو به تمركز دادن به قوا براي اجراي عمليات در يك محور اصرار مي‌ورزيدند.[۲]

گزارش - 188

در گلوله‌باران امروز آبادان، 5 منزل مسكوني آسيب‌ ديد و 2 منزل طعمه‌ي حريق شد. در اين اقدام دشمن، 3 تن از اهالي شهر نيز زخمي شدند.[۳]

گزارش - 189

در اقدامات امروز افراد مسلح گروه‌هاي مخالف چند نفر زخمي شدند. يك نفر از افراد اين گروها نيز در سنندج تسليم نيروهاي خودي شد. 1. امروز، نيروهاي مسلح غير قانوني به نيروهاي تأمين جاده‌ي سنندج ـ ديواندره در تونل شماره 2 حمله كردند كه در طول آن يك سرباز ژاندارمري زخمي شد.[۴] 2. در نزديكي روستاي سيلاب در شمال سلماس، نيروهاي مسلح مخالف، به 2 خودرو در حال عبور تيراندازي كردند كه 2 نفر زخمي شدند. يكي از اين افراد معلم و ديگري درجه‌دار ژاندارمري بود.[۵] 3. در جاده‌ي مهاباد به مياندوآب، افراد حزب دمكرات 2 تن از افراد ژاندارمري را به گروگان گرفتند.[۶] امروز همچنين يك تن از اعضاي گروه‌هاي مسلح غير قانوني در كردستان، با تحويل يك قبضه اسلحه، خود را به نيروهاي سپاه پاسداران سنندج معرفي و درخواست امان‌نامه كرد.[۷]

گزارش - 190

شماري از اعضاي سازمان مجاهدين خلق در چند شهر كشور دست‌گير شدند و حكم اعدام يكي از آنان پس از تأييد شوراي عالي قضايي اجرا شد. 1. يك گروه 6 نفره از اعضاي سازمان مجاهدين خلق در شهرستان نور ـ كه با نام مستعار "معراج" فعاليت مي‌كردند ـ به همت نيروهاي سپاه شناسايي و دست‌گير شدند. مأموريت اين گروه ترور و تهديد نيروهاي سپاه و افراد متعهد اين شهر بود.[۸] 2. در رودسر، يكي از افراد اين سازمان به جرم فعاليت مسلحانه و حمل غير مجاز اسلحه و... به اعدام محكوم ‌شده بود كه پس از تأييد شوراي عالي قضايي حكم وي اجرا شد.[۹] 3. در ازنا، يكي از اعضاي سازمان كه در بمب‌گذاري يك مغازه نقش داشت، دست‌گير و تحويل دادسرا شد. در اين حادثه كه در 24/شهريور/1361 اتفاق افتاد، يك بمب در مغازه‌ي يك فرد متعهد مذهبي منفجر شد كه بر اثر آن 2 نفر شهيد و 6 تن مجروح شدند.[۱۰]

گزارش - 191

دفتر سازمان مجاهدين خلق مستقر در پاريس گفته‌هاي اخير محسن رضايي مبني بر بازداشت يا كشته شدن 80 نفر از اعضاي اين سازمان را رد كرد. به گزارش راديو صداي آزاد ايران: «در اين اعلاميه گفته شد در حالي كه سپاه پاسداران از 80 نفر سخن گفته است، فقط 14 نام اعلام ‌شده كه آن نيز مربوط به 4 ماه گذشته است. به نقل از علي زركش‌* فرمانده مجاهدين در داخل ايران، در اين اعلاميه گفته شد از روزي كه موسي‌ خياباني‌ و اشرف ربيعي‌ كشته ‌شده‌اند، تا امروز هيچ ‌گونه ضربه‌ي سختي بر مجاهدين وارد نيامده است، در حالي كه در همين مدت قريب يك هزار نفر از كارگزاران حكومت به وسيله‌ي مجاهدين از پاي درآمده‌اند.»[۱۱]

گزارش - 192

در ادامه‌ي رسيدگي به پرونده‌ي 6 تن ديگر از 28 تن كادرهاي مركزي و اعضاي "سازمان ماركسيستي و اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران" موسوم به "سربداران جنگل" كه عاملان حمله در ششم بهمن 1360 در آمل و كشتار 40 نفر از مردم و نيروهاي نظامي و انتظامي اين شهر هستند، امروز سومين و چهارمين جلسه‌ي اين دادگاه صبح و بعد از ظهر در شعبه‌ي اول با حضور خانواده‌ي شهيدان اين حادثه در دادگاه انقلاب اسلامي مركزي تشكيل شد. در اين جلسه، دادستان انقلاب ابتدا كيفرخواست متهمان را قرائت كرد. و سپس متهمان به دفاع از خود پرداختند. در كيفرخواست دادستان كل، اتهاماتي از اين قبيل عنوان شد: عضويت در كادر مركزي سازمان اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران؛ فعاليت در امور اقتصادي سازمان براي تأمين منابع مالي؛ نفوذ در ارگان‌هاي انقلابي؛ نگه‌داري اسلحه و مهمات؛ داشتن مسئوليت سازمان‌دهي تشكيلات سازمان؛ مسئوليت انتقال اسلحه و مهمات به جنگل‌هاي آمل به منظور آماده‌ شدن براي حمله به آمل؛ ارتباط با سازمان بعد از واقعه‌ي 6 بهمن؛ شركت مستقيم در درگيري‌هاي 6 بهمن آمل، شركت در درگيري‌هاي "رزكه" در آذرماه 1360؛ داشتن مسئوليت گروه شناسايي تهيه‌ي خانه‌ي امن براي اسكان شركت‌كنندگان در فاجعه‌ي 6 بهمن؛ عضويت در هيئت تحريريه‌ي انتشارات سازمان و... متهمان كه هر كدام پس از قرائت كيفرخواست به دفاع از خود پرداختند، ضمن اظهار ندامت اتهامات واردشده را پذيرفتند و بر شركت مستقيم و فعال يا شركت در زمينه‌سازي‌هاي فاجعه‌ي 6 بهمن سال 1360 اعتراف كردند. اغلب متهمان بر اين نكته اذعان كردند كه برداشت آن‌ها از واكنش مردم براي هم‌كاري با آنان غير واقعي بوده است.[۱۲]*

گزارش - 193

امام خميني در ديدار رئيس و قضات ديوان عالي كشور و ساير شعب با ايشان، سخناني ايراد فرمودند. مهم‌ترين محور سخنان ايشان عبارت بود از: توصيه به قضات و دادستان‌ها براي رسيدگي به وضعيت مستمندان؛ كاركردن براي رضاي خدا و نه پست و مقام و يادآوري رسالت پيامبر اسلام براي تربيت مردم و نجات مظلومان از دست ظالمان. ايشان در بخشي از سخنانشان فرمودند: «من اميدوارم كه همه‌ قضات و دادستان‌ها و كساني كه امور دادگستري سراسر كشور را به عهده دارند، براي خاطر خدا و براي خاطر اسلام در فكر مستمنداني باشند كه در طول تاريخ تحت فشارهاي سلاطين و يا خان‌ها و يا سرمايه‌دارها و امثال اينها بودند و آنها را نجات دهند. و ان‌شاءالله كشور ما كشوري باشد كه هر چه بيشتر به افق اسلام نزديك شود كه اين آرزوي ماست و بسته به اين است كه هر دسته‌اي در هر جائي كه خدمت مي‌كند اين مسأله در نظرش باشد كه براي خدا و براي اسلام خدمت كند، نه براي مقام. در هر صورت مقام يك مسأله نيست كه انسان ارزش انساني خود را صرف آن كند، چراكه بالاترين چيز ارزش انساني هر فرد مي‌باشد و بايد ارزش انساني را هر چه بيشتر تقويت كنيد و اين امر با كناره‌گيري درست نمي‌شود و انسان ارزشش به اين است كه در جامعه ببيند كه چه خدمتي به اين بندگان خدا مي‌تواند انجام دهد. و شما مي‌دانيد كه هر چه پيغمبر اكرم(ص) رنج كشيد، كه از همه هم بيشتر رنج كشيد، براي تربيت مردم و براي نجات مظلومين از دست ظالم‌ها بود.»[۱۳]

گزارش - 194

علي‌اكبر ولايتي وزير امور خارجه، انتشار خبرهايي درباره‌ي تمايل عراق براي پرداخت غرامت جنگي به ايران را يك خبر مطبوعاتي دانست. وي كه براي شركت در كنفرانس وزيران خارجه‌ي كشورهاي غير متعهد در نيكاراگوئه در راه سفر به اين كشور است، در توقف كوتاهي در مادريد، در دو ديدار و گفت و گوي جداگانه، مواضع جمهوري اسلامي ايران را براي وزير خارجه‌ي اسپانيا‌ و مطبوعات آن كشور تشريح كرد. به نوشته‌ي روزنامه‌ي كيهان: «در ديدار ولايتي و وزير خارجه‌ي اسپانيا‌، طرفين تمايل خود را به گسترش همه‌جانبه‌ي روابط سياسي، اقتصادي و فرهنگي ميان دو كشور ابراز داشتند و فرناندو موران وزير امور خارجه‌ي اسپانيا خواستار تشكيل نمايشگاهي از آثار فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در كشور خود شد. همچنين مقرر شد يك هيئت اقتصادي به سرپرستي وزير صنايع اسپانيا‌ جهت توسعه‌ي روابط اقتصادي ـ صنعتي ـ تجاري بين دو كشور و در پاسخ به ديدار آقاي هاشمي وزير صنايع كشورمان، از اسپانيا به تهران سفر كند. در اين ديدار كه يك ساعت طول كشيد، وزير امور خارجه‌ي جمهوري اسلامي ايران و وزير امور خارجه‌ي اسپانيا مسائل و مشكلات متعدد جهاني از جمله خطر برخورد بين دو ابرقدرت در زمينه‌ي سلاح‌هاي هسته‌يي و اجلاس آتي وزراي امور خارجه‌ي كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد در ماناگوا و همچنين مسئله‌ي افغانستان را مورد بحث و بررسي قرار دادند. ولايتي در اين ملاقات بر ضرورت گسترش روابط ميان يك اسپانياي مستقل در غرب مديترانه‌ و جنوب غربي اروپا و جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك كشور خاورميانه تأكيد كرد. در اين ملاقات، از وزير امور خارجه‌ي اسپانيا براي سفر به جمهوري اسلامي ايران نيز دعوت شد. دكتر ولايتي در اين مصاحبه ضمن تأكيد بر شرايط جمهوري اسلامي ايران براي خاتمه‌ي جنگ تحميلي و عدم تغيير اين شرايط گفت: "اين‌كه مي‌گويند عراق حاضر است غرامت ما را بپردازد تنها در مطبوعات عنوان ‌شده و در اين مورد به هيچ وجه پيشنهاد رسمي از جانب عراق ارائه نشده است و اين يك جنگ تبليغاتي عليه ما است تا تصويري مبني بر صلح‌طلبي عراق و جنگ‌طلبي ما ترسيم كنند."وزير خارجه‌ي كشورمان در مورد ديدارش با فرناندو موران به همتاي اسپانيايي خود گفت: "در اين ديدار عمدتاً روابط دو جانبه‌ي كشور مطرح شد و از آن‌جا كه اسپانيا در ازاي كالاي صنعتي از ما نفت مي‌خرد، طرفين علاقه‌ي خود را نسبت به گسترش روابط اقتصادي ابراز داشتند.[۱۴] ما تا كنون قسمت وسيعي از اراضي خود را كه توسط عراق اشغال ‌شده بود، آزاد كرده‌ايم، ولي تا بازپس‌گيري كامل اراضي به جنگ ادامه خواهيم داد."[۱۵] وي همچنين درباره‌ي امكان مذاكره با عراق گفت: "در صورتي‌كه عراق شرايط ما را به طور اصولي بپذيرد اين‌كه با آن‌ها بر سر يك ميز مذاكره بنشينيم اهميتي ندارد. "وي اضافه كرد كه سرنگوني رژيم صدام هيچ‌ وقت از جمله شرط‌هاي ما براي خاتمه‌ي جنگ نبوده است.[۱۶]* به گزارش خبرگزاري فرانسه وي اعلام كرد: "جنگ عراق و ايران پس از برآورده شدن سه شرط ايران توسط عراق، يعني استرداد تمام اراضي اشغالي؛ پرداخت غرامت و تعيين مسئول جنگ در يك دادگاه بين‌المللي، خاتمه مي‌يابد."آقاي ولايتي افزود: "شركت ما در جنگ تحميلي حالت دفاعي دارد نه تهاجمي."»[۱۷]

گزارش - 195

جمهوري اسلامي ايران در يادداشتي به سازمان ملل رسماً خواستار رسيدگي به وضع نيروهايي شد كه در جريان جنگ تحميلي مفقودالاثر ‌شده‌اند. به نوشته‌ي روزنامه‌ي كيهان: «نمايندگي دائمي جمهوري اسلامي ايران در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو ضمن ارسال فهرست اسامي مفقودشدگان ايراني در جنگ تحميلي براي گروه‌كار مفقودشدگان سازمان ملل، خواستار پي‌گيري موضوع و اقدام در جهت آگاهي از سرنوشت اين افراد شد. بر اساس اطلاعات واصله، رئيس گروه كار مفقودشدگان اين سازمان نيز رسماً از كميسيون حقوق بشر وابسته به سازمان ملل درخواست كرده است ضمن اعتراض رسمي به حكومت بغداد خواستار اجراي كنوانسيون‌هاي موجود در اين زمينه گردد. اين تقاضا هم چنين متضمن ايجاد تسهيلات لازم براي صليب سرخ جهت بازديد مي‌شود.»[۱۸]

گزارش - 196

در آخرين روز سفر طارق عزيز معاون نخست‌وزير عراق به فرانسه، وي امروز در حومه‌ي پاريس (اووزسواواز) در خانه‌ي مسعود رجوي به مدت 4 ساعت با وي گفت و گو كرد. بر اساس بيانيه‌ي مشتركي كه پس از اين ديدار پخش شد، طارق عزيز از مسعود رجوي درخواست كرده است تا وي به عراق سفر كند.[۱۹]* سازمان مجاهدين خلق در بيانيه‌يي به جاي اعلام موضوع مذاكرات انجام‌شده بين طارق عزيز و مسعود رجوي در توجيه اين ملاقات بدون اشاره به ارتباط موارد اعلام‌شده و ديدار رجوي با طارق عزيز، اعلام كرد: «اگرچه هنوز زود است كه به ارزيابي آثار همه‌جانبه‌ي داخلي و بين‌المللي اين اقدام انقلابي و فوق‌العاده شجاعت‌بار(!) بپردازيم، اما هم‌اكنون نيز مي‌توان مختصراً موارد زيرين را از دستاوردهاي آن شمارد: • تغيير معادله‌ي قواي سياسي در رابطه‌ با سياست جنگ‌طلبانه‌ي ايران. • افزايش كيفي تضادهاي دروني رژيم بر سر مسئله‌ي جنگ. • افشاي كامل سياست جنگ‌افروزانه و جنگ‌طلبانه‌ي ايران در ميان وسيع‌ترين اقشار اجتماعي ايران و به ‌طور منطقه‌يي و بين‌المللي. • فعال نمودن پرسنل ميهن‌پرست ارتش بر عليه جنگ‌طلبي ايران؛ جنگي كه مدت‌هاست مانند هر خصيصه‌ي‌ ملي و مردمي است. • ارتقا‌ي كيفي الترناتيو شوراي ملي مقاومت در سطح داخلي و بين‌المللي. • ايجاد يك سنت صلح‌طلبانه‌ي پايدار حتي براي نسل‌هاي آينده‌ي ملتين برادر.» در اين بيانيه همچنين به موردي اشاره ‌شده كه به نظر مي‌رسد سازمان بيش‌تر به دنبال توجيه اعمال و فريب دادن هواداران خود است از جمله: «برحسب اطلاع دفتر مجاهدين در پاريس، شما نيز آگاه باشيد كه پيچيده‌ترين و مشكل‌ترين قسمت مذاكرات في ‌ما بين برادر مجاهد مسعود رجوي و نايب نخست‌وزير عراق به مسئله‌ي مصونيت و امنيت شهرها و روستاها و افراد نظامي و مردم بلادفاع مربوط بوده است.» جبهه‌ي ملي در مخالفت با اين اقدام رهبران شوراي ملي مقاومت اعلام كرد: «آيا اين اقدامات (ملاقات رجوي با طارق عزيز) منتهي به انزواي بيش‌تر مجاهدين نمي‌شود و موجبات تثبيت رژيم را فراهم نمي‌گرداند. اين‌ها سؤالاتي است كه رهبري مجاهدين خلق بايد دقيقاً به آن جواب بدهند و متوجه باشند كه مبادا اعمال انجام‌شده در يك‌ساله‌ي اخير همه‌ي آن از نوع ازدواج سياسي رجوي و يا ديدارهاي سياسي با طارق عزيز است.[...] [...] مليّون ايران ارتباط با دشمن ايران از ناحيه‌ي هر گروه و هر كسي را شديداً محكوم مي‌كند و از نظر ملت ايران اين تفاهمات را فاقد پشتوانه‌ي ملي اعلام مي‌دارند.» يك نشريه‌ي داخلي وزارت كشور نيز به نقل از يك گروه سلطنت‌طلب، از اختلاف نظر شديد بين مسعود رجوي و ابوالحسن بني‌صدر در اين باره خبر داد: «بني‌صدر از اين‌كه طارق عزيز، رجوي را رئيس‌جمهور آينده‌ي ايران خوانده عصباني است[...] به گفته‌ي يكي از نزديكان بني‌صدر، وي يك روز پيش از ملاقات طارق عزيز و رجوي با همه‌ي تلاش‌هاي رجوي و دوستانش جهت قانع كردن او براي شركت در مذاكرات، از ويلاي محل اقامتش خارج ‌شده و تمام روز هشتم و نهم ژانويه را در شهر پاريس گذرانده است.»[۲۰] بي‌بي‌سي نيز در مقاله‌يي درباره‌ي اين ملاقات گفت: «سازمان مجاهدين خلق ايران از ساير گروه‌هاي مخالفي كه در ايران با رژيم آيت‌الله خميني مبارزه مي‌كنند نيرومندتر است. آقاي مسعود رجوي طي بيانيه‌ي مشتركي با آقاي طارق عزيز گفت كه به اعتقاد او از طريق مذاكرات مستقيم ميان ايران و عراق مي‌توان راهي براي خاتمه‌ي جنگ ميان دو كشور يافت. آقاي رجوي گفت: "از تابستان گذشته هنگامي‌كه عراق اعلام كرد كه نيروهايش از خاك ايران خارج ‌شده‌اند جنگ فقط براي طولاني كردن دوران حكومت آيت‌الله خميني ادامه يافته است." آقاي رجوي گفت كه ملاقاتش با معاون نخست‌وزير عراق اولين تماس رسمي ميان سازمان مجاهدين خلق ايران و دولت عراق بوده است. آقاي طارق عزيز و مسعود رجوي هر دو تأكيد كردند كه عراق هيچ گونه كمك مادي در اختيار سازمان مجاهدين قرار نمي‌دهد. بايد گفت در حالي‌ كه جنگ ايران و عراق ادامه دارد، مسئله‌يي كه براي مخالفين رژيم ايران مشكل ايجاد مي‌كند آنست كه تا چه حد مي‌تواند علناً با دولت عراق هم‌كاري كند. در بيانيه‌ي مشترك مسعود رجوي و آقاي طارق عزيز آمده است كه در مورد دعوت از آقاي رجوي براي ديدار از عراق مطالعه خواهد شد. و همچنين، معاون نخست‌وزير عراق از مسعود رجوي خواسته است كه فرستاده‌‌يي به عراق اعزام‌ دارد تا با اسراي جنگي ايران ملاقات كند، اما طرز متن بيانيه روشن نبود كه آقاي رجوي اين پيشنهاد را خواهد پذيرفت يا نه؟ آقاي مسعود رجوي ملاقات خود با طارق عزيز را يك نقطه‌ي عطف سياسي مهم در اختلافات ايران و عراق خواند.»[۲۱]

ضميمه‌ي گزارش 192 در ادامه‌ي رسيدگي به پرونده‌ي 20 تن از كادرهاي مركزي و اعضاي گروهك‌هاي الحادي "اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران" موسوم به "سربداران جنگل" كه متهم به ايجاد درگيري در ششم بهمن‌ماه سال 1360 در آمل و كشتار امت حزب‌الله اين شهر مي‌باشند، ديروز شعبه‌ي اول دادگاه انقلاب اسلامي مركز تشكيل جلسه داد. اين جلسه با حضور گروه كثيري از خانواده‌هاي شهداي آمل و گروهي از زندانيان اوين و به رياست آيت‌الله محمدي‌ گيلاني سرپرست دادگاه‌هاي انقلاب اسلامي مركز‌ و با تلاوت آياتي از كلام‌الله مجيد رسميت يافت. سپس كيفرخواست كامران صميمي بهبهاني فرزند حبيب‌الله با نام مستعار سعيد عضو فعال و مسئول نشريه‌ي توزيع تشكيلات اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران در تهران به عنوان متهم رديف پنجم دادگاه توسط برادر لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي مركز، قرائت شد كه موارد اتهام آن بدين شرح است. 1. از نيروهاي فعال سازمان در سطح عضو تشكيلات اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران كه تحت مسئوليت 2 تن از اعضاي مركزيت سازمان با نام‌هاي مستعار مصطفي و داريوش فعاليت مي‌نموده است. 2. مسئول چند (پروژه‌ي مالي) جهت سازمان كه ذيلاً تشريح مي‌گردد. الف) يك هسته‌ي 3 نفري از افراد سازمان، كاغذهايي (به‌ صورت رول) مي‌خريده‌اند و پس از تبديل آن در اندازه‌هاي مختلف كوچك و بزرگ به فروش مي‌رسانده‌اند و سود حاصله از اين خريد و فروش را به سازمان تحويل مي‌داده‌اند. مسئوليت اين طرح و پروژه‌ي مالي به عهده‌ي متهم بوده است. ب) در رابطه با پروژه‌ي دوم، متهم ناظر مسئول و رابط يك واحد توليدي پوشاك با تشكيلات بوده؛ بدين ترتيب كه نام‌برده مبلغ پانصد هزار ريال وجه نقد سازماني به يك عضو تشكيلاتي گماشته از طرف سازمان با نام مستعار (دردانه) پرداخته كه سود حاصله از اين واحد توليد در جهت تقويت بنيه‌ي مالي استفاده شود. 3. شركت در كنگره‌ي سوم سازمان كه در اين كنگره مجموعه‌ي افراد مركزيت؛ اعضاي فعال و مهره‌هاي كليدي سازمان حضور داشته‌اند. توضيح اين‌كه: اين كنگره به مدت يك هفته در يك مهدكودك كه از اماكن پوششي سازمان بوده، با رعايت مسائل امنيتي تشكيل ‌شده است. 4. مسئول جمع‌آوري كمك‌هاي مالي اعضا و هواداران سازمان كه شامل حق عضويت ماهانه‌ي اعضا و كمك‌هاي نقدي هواداران تشكيلاتي تحت مسئوليت مستقيم بوده است. 5. در اختيار گذاردن منزل مسكوني خود جهت نشست‌هاي سازماني اعضا و هواداران تشكيلات. 6. نفوذ در بنياد شهيد از طريق سازمان تحت عنوان (مترجم انگليسي) با نام مستعار طاهر‌ موسوي‌. توضيح اين‌كه: نام برده با سوء استفاده از اين امر اقدام به استخدام چند نفر از افراد سازمان در كارخانه‌هاي كفش ملي و پارس مينو مي‌نمايد. 7. اختفا و نگه‌داري چندين كارتن مهمات متعلق به سازمان در منزل شخصي خود كه اين مهمات ذيلاً تشريح مي‌گردد. الف) 11 عدد گلوله‌ي آر.پي. جي7 هم‌راه با خرج انفجاري آن. ب) قريب ده كيلوگرم باروت سياه. ج) 11 عدد جليقه‌ي (ضدگلوله) امريكايي. و) 73 لول ديناميت؛ يك‌صد عدد چاشني؛ 63 فتيله‌ي ديناميت25 و همچنين حفظ و نگه‌داري يك چمدان ديگر محتوي اسلحه‌ي متعلق به سازمان و نهايتاً انتقال آن به عضوي به نام سهراب. 8. متهم مسئوليت تشكيلاتي چند تن از اعضاي سازمان را بر عهده داشته است، از جمله اعضايي به نام‌هاي مستعار مسعود، منصور و معصوم (همسر) متهم و مسئول كارخانه‌ي مينو. 9. مسئول توزيع نشريه‌ي براي افراد تشكيلات تهران. گردشكار پرونده: متهم فوق‌الذكر كه به مواردي از اتهامات وي اشاره گرديد از اعضاي فعال اين تشكيلات الحادي مي‌باشد و طي چندين سال فعاليت در حوزه‌هاي مختلف سازماني نقش مؤثري در تحكيم و تثبيت اين سازمان داشته و در امريكا در كنفدراسيون احياي وابسته به اتحاديه‌ي كمونيست‌ها بوده و در آن‌جا نيز فعاليت‌هايي داشته است. نام‌برده از جريان انتقال نيروهاي سازمان به جنگل‌هاي آمل [و] قيام مسلحانه عليه جمهوري اسلامي اطلاع داشته و ناجوانمردانه هيچ گونه اطلاعي نداده است. وي در جهت پيشبرد اهداف شوم تشكيلات سازمان كمال سعي و كوشش خود را نموده و هيچ گونه مضايقه‌يي در اين راه نداشته است. آن‌گاه متهم در پاسخ به اتهامات وارده و سئوالات رئيس دادگاه توضيحاتي داد. متهم ضمن ابراز انزجار از تشكيلات الحادي اتحاديه‌ي كمونيست‌ها گفت: "من به عنوان دفاع از خود در محضر دادگاه حاضر نشدم، زيرا به اتهامات خود واقف هستم و خود را در كشتار مردم آمل به‌ عنوان كسي كه در تهيه‌ي مقدمات آن نقش داشت مجرم مي‌دانم." وي اعتراف كرد بر خلاف عنوان فريبنده‌ي اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران، اعضاي فعال و هواداران اين گروهك حتي به 200 نفر نمي‌رسيدند كه در بين اين تعداد نيز انشعاباتي به وجود آمد و پس از آن كارايي در اجراي برنامه‌هاي الحاديش نداشت. متهم در اعترافاتش با اشاره به دروغ‌هاي به اصطلاح متحدين اتحاديه به يك‌ديگر و اظهار ندامت از اعمال جنايت‌بار خود، كليه‌ي اتهامات مندرج در كيفر خواست دادستان را دريافت و درباره‌ي هر يك توضيحاتي داد. كامران صميمي متهم رديف پنجم دادگاه، در پايان دفاعيات و اعترافاتش از خانواده‌ي معظم شهدا و محضر مقدس دادگاه تقاضاي تخفيف در مجازاتش را كرد. در ادامه‌ي جلسه‌ي صبح دادگاه، عبدالرحمن آزمايش‌ فرزند جعفر با نام مستعار داريوش متهم رديف 6 دادگاه به جايگاه متهمين احضار شد و در برابر اتهامات وارده كه موارد آن بدين شرح است به دفاع از خود پرداخت. 1. عضو كادر مركزي تشكيلات الحادي و محارب اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران. 2. گرداننده و مسئول سازماندهي كل تشكيلات (كميته‌ي تهران). توضيح اين‌كه: كليه‌ي نيروهاي فعال در شاخه‌هاي محلات، ارتباطات، كارگري، تداركات زير پوشش (كميته‌ي تهران)، تحت مسئوليت وي قرار داشته است. 3. مسئول بخش كارگري سازمان. توضيح اين‌كه: يكي از مسئوليت‌هاي عمده‌ي اين بخش نفوذ در كارخانه‌ها و به انحراف كشيدن و جذب كارگران به تشكيلات مذكور [بوده است كه] از جمله مي‌توان از كارگران كارخانه‌هاي چيت‌بري، توليددارو، كفش ملي، شركت مينو و ايران‌ناسيونال را نام برد. 4. شركت در كنگره‌ي سوم سازمان و انتخاب وي به مسئوليت كارگري سازمان در همين شورا. 5. نام‌برده چون يكي از اعضاي كنفدراسيون در امريكا بوده و همچنين فردي بسيار فعال و مجرب مي‌باشد، از همان ابتداي عضويت در اين سازمان ضد الهي كراراً ارتقاي رده گرفته تا جايي كه طي مدت كوتاهي به كنگره‌ي سازمان راه يافته و مسئوليت‌هاي عملي بسياري به او واگذار ‌شده است و تا زمان دست‌گيري همچنان در حوزه‌ي بالاي سازماني خود به فعاليت‌هاي تشكيلاتي ادامه مي‌داده است. همان‌ طوري كه قبلاً توضيح داده شد، يكي از مسئوليت‌هاي نام‌برده در ارتباط با سازمان متبوعش، مسئوليت كارگري سازمان بوده كه چندين كارخانه‌ي يادشده را وي سرپرستي مي‌نموده و هدايت‌كننده‌ي كليه‌ي اعتصابات و حركت‌هاي ضد انقلابي كه توسط افراد گروهك مزبور در حوزه‌ي آن كارخانه‌ها صورت مي‌گرفته بوده است و همچنين در زماني كه مسئوليت تشكيلات تهران را به عهده داشته، كليه‌ي فعاليت‌هايي كه در تهران توسط اين سازمان انجام مي‌گرفته زير پوشش سازماني و مسئوليت متهم بوده است و به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي‌شود: از جمله حركت مسلحانه‌ي به اصطلاح (سربداران) ابتدا قرار بود در تهران صورت بگيرد و لذا بايستي مقدمات تداركاتي اين حركت آماده شود، ولي به دلايلي منتفي و به جنگل‌هاي آمل كشيده ‌شده و متهم در نقل و انتقال سلاح‌هاي سازماني كه در چندين چمدان جاسازي بوده است توسط اعضاي تحت مسئوليتش نقش داشته است. مورد ديگر مشاركت مؤثر در انتقال مسئول تشكيلات سربداران (حسين رياحي) به جنگل داشته و ده‌ها نمونه‌ي عملي ديگر كه مي‌توان به راحتي تشخيص داد كه مسئول (كميته‌ي تهران) در استخوان‌بندي يك سازمان الحادي و محارب يعني چه. متهم در دفاعياتش با توضيحات بيش‌تري، كليه‌ي اتهامات وارده‌ي مندرج در كيفرخواست دادستان را پذيرفت و در پايان، ضمن اظهار پشيماني از اعمال جنايت‌بار خود از درگاه خداوند منان درخواست استغفار كرد. آن‌ گاه، احمد تيموري گرگاني با نام مستعار حجت، عضو تشكيلات به اصطلاح سربداران جنگل، به عنوان متهم رديف 7 دادگاه در دفاع از اتهامات وارده در جايگاه متهمين حضور يافت. متن كيفرخواست صادره‌ي نام‌برده به اين شرح است: 1. عضو تشكيلات سربداران جنگل وابسته به اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران. 2. عضو گروه شناسايي مناطق جهت استقرار كمپ‌هاي تشكيلات سربداران ايران. 3. مشاركت در درگيري هيجدهم آبان كه متهم در اين درگيري مسلح به سلاح گرم بوده است. 4. مشاركت در درگيري 22 آبان كه در اين درگيري نقش وي كمين و حفاظت در حد فاصل بين كمپ‌هاي وسط و پايين تشكيلات سربداران در جنگل بوده است. 5. شركت در كارهاي تداركاتي جنگل در انتقال وسايل و مواد غذايي از جاده به خارج جنگل. 6. شركت در قرارهاي سازماني پس از آمدن از جنگل به تهران (توضيح اين‌كه نام‌برده بيش از سه ماه در جنگل‌هاي آمل هم‌راه ديگر عناصر سازمان به‌ سر مي‌برده است). 7. ارتباط تشكيلاتي با افراد جنگل و هم‌چنين ديگر عناصر سازمان تا تيرماه 1361. 8. ارسال عكس و فتوكپي شناسنامه‌ي خود به اعضاي بالاي سازمان جهت جعل كارت پايان خدمت كه پس از كشف و انهدام گروهك مزبور، عكس و فتوكپي شناسنامه‌ي متهم هم‌راه مدارك درون‌سازماني تشكيلات به دست آمده است. 9. فعاليت در بخش تبليغات سازمان به صورت پخش اعلاميه؛ چسباندن تراكت شعارنويسي و تحويل گرفتن نشريه‌ي حقيقت و توزيع آن. متهم در دفاعيات خود ضمن قبول كليه‌ي اتهامات مندرج در كيفرخواست، عامل ارتكاب به چنين جناياتي را بي‌سوادي، بي‌تجربگي و جواني خود دانست و ضمن اظهار ندامت از اعمال كريه خود از امت مسلمان ايران و محضر مقدس دادگاه تقاضاي بخشش كرد. اين گزارش حاكي است، ساعت 12 ظهر ديروز، شعبه‌ي1 دادگاه انقلاب اسلامي پس از 4 ساعت استماع دفاعيات متهمين رديف 5، 6 و 7 دادگاه به عنوان تنفس تعطيل اعلام شد. در اين جلسه پس از تلاوت آياتي از كلام‌الله مجيد سيداسدالله لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي مركز، كيفرخواست محمدرضا سپرغمي‌ متهم رديف 8 را قرائت و اتهامات وي را به اين شرح اعلام كرد: 1. عضو فعال سازمان و مسئول سابق كميته‌ي تهران در تشكيلات اتحاديه. 2. عضويت در شوراي تصميم‌گيري سربداران تا تاريخ 26 بهمن 1360 در جنگل. توضيح اين‌كه هر حركت و مسئله‌‌يي كه در جنگل به وقوع مي‌پيوسته، توسط تصميم‌گيري‌هاي اعضاي اين شورا بوده است. 3. مسئول سياسي يك گروه در جنگل (گروه مصطفي رهبر). 4. شركت مستقيم در درگيري‌هاي 22 آبان در داخل جنگل با برادران سپاه و ارتش كه در اين درگيري‌ها ده‌ها تن از اين عزيزان به درجه‌ي رفيع شهادت نائل مي‌آيند. 5. شركت مستقيم در درگيري "رزكه" در آذرماه 1360 كه هدف عمده‌ي اين درگيري گسترش هر چه بيش‌تر منطقه‌ي امن جهت جنگلي‌ها بوده است. 6. شركت مستقيم در فاجعه‌ي معروف "ششم بهمن"؛ حمله به شهر شهيدپرور آمل كه نام‌برده در اين روز با اسلحه‌ي ژ3 و سه‌راهي مستقيماً با برادران سپاه درگير بوده و بعد، بنا بر مصالحي به محله‌ي رضوانيه مي‌رود. 7. مسئول شناسايي حواشي جنگل؛ جاده‌ي هراز و دهنه‌ي رودخانه‌ي هراز به دستور تشكيلات جنگل. 8. در اختيار گذاشتن منزل مسكوني پدر و مادرش در آمل جهت استقرار قريب يك‌صد تن از جنايت‌كاران جنگلي تا زمان شروع حمله كه آنان يك روز و شب را در آن‌جا به ‌سر مي‌برند. گردش‌كار پرونده متهم فوق‌الذكر كه يكي از مهره‌هاي فعال و حساس گروهك الحادي اتحاديه‌‌ي كمونيست‌هاي ايران مي‌باشد، فعاليت سازماني خود را از سال 1358 با اين گروهك شروع مي‌كند و طي مدت كوتاهي آن‌چنان فعاليتي مي‌نمايد كه ابتدا به مسئوليت كارگري سازمان و پس از آن به مسئوليت كل تهران ارتقا رده پيدا مي‌كند و پس از آن در فروردين سال 1359 به عضويت شوراي سازمان نائل آمده و در كنگره‌ي سوم سازمان به عنوان يكي از مهره‌هاي اصلي شركت مي‌نمايد. وي در جريان قيام مسلحانه عليه نظام الهي جمهوري اسلامي نقش بسيار مؤثري داشته است، به طوري كه طي مدت چهار ماه كه در جنگل به سر مي‌برده، كراراً جهت گزارش وضعيت نظامي نيروهاي جمهوري اسلامي به مسئولين جنگل به شهر آمل مي‌آمد و در خانه‌ي پدر و مادريش تماس‌هاي مكرر جهت جذب و انتقال افراد جديد به جنگل داشته است. با توجه به اين‌كه متهم از افراد محلي بوده، كمك شاياني در اين به اصطلاح قيام فوري سربداران جنگل داشته است و به همين دليل است كه يك روز قبل از حمله به شهر شهيدپرور آمل، به شهر آمده و مناطق مشخص را شناسايي مي‌نمايد و در جريان اين حمله‌ي مظلوم‌ترين اقشار امت حزب‌الله به دست اين جانيان به درجه‌ي رفيع شهادت [مي‌رسند] و ده‌ها تن نيز زخمي و معلول مي‌گردند. با توجه به مراتب فوق كه مستند به اقارير متهم مي‌باشد، مجرميت نام‌برده از نظر دادسراي انقلاب مركز محرز و از محضر محترم دادگاه تقاضاي صدور اشد مجازات شرعي را دارم. محمدرضا سپرغمي‌ پس از قرائت كيفرخواست ضمن پذيرفتن اتهامات در مورد چگونگي جناياتي كه اين گروهك محارب مرتكب ‌شده است گفت: "ما سلاح‌هايي كه بايد سينه‌ي عراقي‌ها را سوراخ كند را از جبهه‌هاي جنوب دزديده‌ بوديم و با آن برادران حزب‌الهي خود را مي‌كشتيم و اين‌ها همه به خاطر تبليغات مسمومي بود كه رهبران گروه مي‌كردند، مثلا به ما مي‌گفتند اگر جرقه زده شود، و فقط يك گلوله شليك شود، مردم آمل و ديگر شهرها كه منتظر قيام ما هستند ما را با آغوش باز خواهند پذيرفت و از ما پشتيباني خواهند كرد ولي وقتي كه به وسيله‌ي ماشين‌هايي كه توسط اعضاي سربداران دزديده ‌شده بود به آمل وارد شديم، پس از يك ساعت درگيري با مردم به شكست خودمان پي‌برديم." وي با ارائه‌ي نقشه‌هاي عمليات، چگونگي اجراي طرح حمله به شهر را توضيح داد و گفت: "قرار بود عده‌يي جاده را ببندند؛ عده‌يي سپاه و بسيج را اشغال كنند؛ عده‌يي پليس‌راه آمل را خلع سلاح كنند و عده‌يي براي محافظت اموال در جنگل باقي بمانند."وي افزود: "در اين عمليات كه شخص من در آن شركت داشتم، حدود 12 نفر به شهادت رسيدند." متهم سپس به ارتباط گروهك سربداران با ديگر گروهك‌‌ها اشاره كرد و گفت: "عده‌يي از منافقين، حزب طوفان، پيكار و چريك‌هاي فدايي خلق اكثريت و اقليت، با رهبران اين گروه ارتباط داشتند و مرتب با آنان مذاكراتي مي‌كردند." كيفرخواست متهم رديف 9 بنا به همين گزارش، سپس دادستان انقلاب اسلامي مركز، كيفرخواست فريدون پرتوي‌ متهم رديف 9 را قرائت و موارد اتهام نام‌برده را به اين شرح اعلام كرد: 1. عضويت در هيئت تحريريه‌ي انتشارات سازمان و مسئول كميته‌ي اخبار تشكيلات اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران. 2. عضويت در كميته‌ي تبليغات سازمان و در اين رابطه تهيه و تنظيم جزوات درون‌گروهي و نشريات و اعلاميه‌هاي سازمان. 3. در اختيار گذاشتن منزل خود جهت تشكيل اعضاي كميته‌ي تبليغات اتحاديه. 4. خبرنگار اعزامي بخش انتشارات سازمان به آبادان جهت تهيه‌ي خبر براي نشريه و هيئت تحريريه. 5. از اعضاي مؤثر كميته‌ي انتشارات سازمان كه تحت مسئوليت مستقيم يكي از اعضاي مركزيت اتحاديه (مسئول كميته‌ي انتشارات) فعاليت مي‌نموده است. 6. از بين بردن اسناد درون‌گروهي سازمان كه در يك خانه‌ي پوششي تشكيلات توسط متهم صورت گرفته است. 7. شركت در كنگره‌ي سوم. گردش‌كار پرونده متهم فوق‌الذكر از اعضاي قديمي سازمان در خارج كشور (امريكا) بوده است و فعاليت‌هاي وي در ايران عمدتاً همان ‌‌طوري كه فوق ‌اشاره شد، در بخش‌هاي انتشارات، تبليغات و هيئت تحريريه بوده و نقش ويژه‌يي در به انحراف كشاندن جوانان اين مرز و بوم داشته است. علي‌هذا با عنايت به مراتب فوق مجرميت نام‌برده از نظر اين دادسرا محرز و مسلم و از محضر محترم دادگاه انقلاب اسلامي مركز تقاضاي صدور اشد مجازات را دارم. دادستان انقلاب اسلامي مركز پس از قرائت كيفرخواست گفت: "اين آقايان در امريكا با تحليل‌هاي پوچ خود و تظاهرات ساده‌يي كه برگزار مي‌كردند، جوانان ما را فريب مي‌دادند و خودشان را به صورت افرادي انقلابي جلوه مي‌دادند. فريدون پرتوي‌ عضو هيئت تحريريه‌ي نشريه‌ي حقيقت ارگان اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران، ضمن پذيرفتن اتهامات وارده گفت: "بعد از شروع جنگ به آبادان رفتم و گزارش‌هايي از مقاومت مردم در مقابل عراقي‌ها تهيه كردم و در نشريه‌ي حقيقت نيز منعكس شد."وي افزود: "من در امريكا عضو كنفدراسيون احيا بودم و اين كنفدراسيون وابسته به اتحاديه‌ي كمونيست‌ها بود و رفتن من به راهي كه به اين‌جا منتهي ‌شده است بر اثر نداشتن تعاليم اسلامي بود. وقتي كه به خارج مي‌رفتم به دنبال فلسفه‌يي مي‌گشتم و متأسفانه جذب اين مكتب الحادي شدم."وي افزود: "من گناهكارم و فعاليت‌هايم ناشي از حب دنيا بود و اين مسئله در روح من شكل گرفته است."متهم ضمن اظهار ندامت گفت: "خدا را شكر مي‌كنم كه مستقيماً دستم به خون كسي آلوده نيست، اگرچه كاري كه مي‌كردم تغذيه‌ي فكري كساني بود كه مستقيماً دست به جنايت زده‌اند." كيفرخواست متهم رديف دهم سپس كيفرخواست نسرين جزايري‌ متهم رديف 10 توسط سيداسدالله لاجوردي قرائت و اتهامات وي به اين شرح اعلام شد: 1. عضو و مسئول "كميته‌ي پيك" تشكيلات الحادي و محارب اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران. 2. ارتباط با پيك تهران و مبادله‌ي محموله‌ي سازماني در سر قرارها و ارتباط با پيك شهرستان‌هاي خوزستان، شيراز، اصفهان، تبريز، شمال، كردستان، مشهد، قزوين، اراك، كرمانشاه و زنجان. در اين رابطه به مختصري از شرح وظايف پيك سازمان اشاره مي‌گردد: توسط متهم با نمايندگان شهرستان‌هايي كه به آن‌ها اشاره شد ارتباط برقرار مي‌شده است و در اين ارتباطات محموله‌هايي از طرف سازمان به پيك شهرستان مربوطه توسط متهم داده مي‌شده است كه شامل: الف) تهيه‌ي دست‌نويس كه توسط مسئولين سازمان و اعضاي مركزيت در آن‌ها رهنمودها و دستورالعمل‌هاي تشكيلاتي نوشته مي‌شده است. ب) نشريات داخلي سازمان كه حاوي مواضع و نظريات مدون سازماني بوده و به اين طريق شهرستان مربوطه در جريان مسايل دروني تشكيلات قرار مي‌گرفته است. ج) توزيع نشريه‌ي سازمان با نام حقيقت ارگان علني اتحاديه‌ي كمونيست‌ها و از طرف ديگر هر محموله‌يي كه در آن نارسايي‌ها و نيازها و همچنين كمك‌هاي مالي جمع‌آوري‌شده از اعضا و هواداران شهرستان مربوط را به ضميمه داشته، توسط متهم تحويل و به مسئول كل تشكيلات داده مي‌شده است. 3. در اختيار گذاشتن شركت بي‌.اچ.ام متعلق به پدرش به سازمان جهت پيشبرد امور تشكيلات. 4. اقدام جهت اجاره‌ي يك شركت "پوششي" براي سازمان كه اين شركت تا جريان حمله‌ي وحشيانه‌ي عوامل سازمان به آمل در اختيار تشكيلات اتحاديه بوده است. 5. مسئول تايپ نشريات درون‌گروهي سازمان و همچنين بسته‌بندي و جاسازي آن جهت انتقال به پيك‌هاي كل ايران كه مشروحاً بيان شد. 6. مخفي نمودن مسئول كل تشكيلات جنگل حسين رياحي با نام مستعار ناصر بزرگ، در منزل مسكوني‌اش پس از واقعه‌ي خونين ششم بهمن آمل. توضيح اين‌كه: شخص مذكور در حمله به شهر آمل از ناحيه‌ي پا زخمي ‌شده و از اين منزل به عنوان محل امني تا بهبود وضع جسمي خود استفاده مي‌كرده است. 7. در اختيار گذاشتن اتومبيل‌ خود جهت فعاليت‌هاي تشكيلاتي. 8. اختفاي اسناد درون‌گروهي سازمان در باغچه‌ي منزل مسكوني‌اش. قابل توضيح اين‌كه اين اسناد شامل دست‌نويس‌ها و جزوات سازماني و رهنمودهاي تشكيلات در رابطه با جريانات كردستان، ميكروفيلم، عكس‌ها و تصاوير اعضاي سربداران در جنگل و همچنين كارت‌هاي شناسايي، مدارك و حكم‌هاي سپاه پاسداران و بسيج و غيره كه از طريق به شهادت رساندن افراد اين ارگان‌ها در درگيري 22 آبان به دست آورده بودند، مي‌باشد. 9. نگه‌داري يك ميليون ريال وجه نقد سازماني و عودت تدريجي آن به تشكيلات و همچنين نگه‌داري 1000 دلار وجه سازماني كه اين مبلغ نيز به دستور مسئول تشكيلات به يكي از اعضا داده ‌شده است. 10. وي در ارتباط با مسئله‌ي جنگل و قيام مسلحانه عليه جمهوري اسلامي به عنوان يكي از مهره‌هاي مهم تشكيلاتي در سازمان به اين نظريه رأي مثبت داده است. گردش كار پرونده متهم طي بيش از 3 سال فعاليت سازماني با تشكيلات محارب و الحادي اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران، نقش ويژه‌يي در پيشبرد اهداف ضد الهي و ضد مردمي سازمان داشته و علاوه بر نيروي انساني خود كه مدت‌هاي مديدي وقف خدمت به سازمان نموده، امكانات بسياري در اين رابطه در اختيار سازمان گذاشته و هيچ گونه مضايقه‌يي در اين راه ننموده است. در اين رابطه، تايپ كتاب‌ها و جزوات سازماني من‌جمله كتاب‌هاي مسئله‌ي ارضي، انقلاب مشروطه از خدمات به اصطلاح فرهنگي نام‌برده به سازمان مي‌باشد و طي اين فعاليت‌ها ارتباط مستقيم با مركزيت تشكيلات داشته است. لازم به تذكر است، وي پس از دست‌گيري نيز به هيچ وجه روحيه‌ي هم‌كاري و معاضدت نداشته و مسائل خود را كتمان نموده است و نيز متهم تا قبل از ابلاغ كيفرخواست حاضر به مصاحبه‌ي تلويزيوني و افشا و محكوم نمودن مواضع و عملكرد تشكيلات الحادي اتحاديه‌ي كمونيست‌ها نبوده و پس از ابلاغ كيفرخواست مزورانه جهت گريز از مجازات دادگاه عدل اسلامي به نوعي انجام مصاحبه را مي‌پذيرد. موارد ابهامي ذكرشده مستند به گزارشات و اقارير متهم در مراحل متعدد بازجويي بوده و مجرميت و سرسپردگي متهم از نظر دادسراي انقلاب اسلامي مركز محرز و مسلم است؛ [بنابراين]، از حضور رياست محترم دادگاه تقاضاي اشد مجازات را براي متهم دارم. بر اساس اين گزارش، آن گاه متهم اتهامات مندرج در كيفرخواست را تأييد كرد و ضمن شرح چگونگي ملحق شدنش به گروهك اتحاديه‌ي كمونيست‌هاي ايران گفت: "من دو سال و نيم در امريكا بودم و بعد از شش ماه اقامت در امريكا جذب اتحاديه شدم. پس از بازگشت، اعلاميه‌ها و نت‌ها و روزنامه‌هاي گروه را به پيك‌هاي شهرستان‌ها مي‌دادم و يك سال و نيم در قسمت تايپ روزنامه و كتاب‌هاي اتحاديه هم‌كاري مي‌كردم. روزي كه رهبر گروه از جنگل به تهران برگشت، در حالي كه زخمي ‌شده بود، مدت 15 روز وي را در خانه‌ي خود مخفي كردم و در همان مدت اسناد مربوط به اتحاديه و عكس‌ها و كارت‌هاي شناسايي برادران سپاه و بسيج كه در درگيري‌ها شهيد ‌شده بودند را در باغچه‌ي ‌خانه مخفي كردم."وي افزود: "ما همه جزء يك گروه بوديم و اگر كاري صورت گرفته است همه‌ با هم انجام داده‌ايم و همه‌ي ما مقصر هستيم، اگرچه هدف من ـ ديگران را نمي‌دانم ـ خدمت به مردم بود، ولي چون راه را اشتباه انتخاب كرده و مردم را نشناخته بوديم، نه‌تنها خدمتي نكرديم بلكه به مردم ضربه هم زديم و همه‌ي كساني‌كه در مقابل مردم جبهه‌گيري كنند عاقبتي چون ما خواهند داشت. بر اساس همين گزارش، پس از اظهارات نسرين جزايري‌، جلسه‌ي دادگاه ساعت 18 به عنوان تنفس تعطيل شد و دنباله‌ي محاكمه به ساعت 8 صبح روز بعد (دوشنبه) موكول شد.[۲۲]



منابع و مآخذ روزشمار 1361/10/19

  1. سند شماره 1008گ/ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ.
  2. سند شماره 159/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر مقدماتي (تقي رضواني)، 17/10/1361 تا 4/11/1361، صص 64 ـ 57.
  3. روزنامه‌ي جمهوري اسلامي،‌ 20/10/1361، ص 2،‌ آبادان.
  4. سند شماره 433619 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه،‌ از سماجا3 (مركز فرماندهي)‌ به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، شماره 292،‌ 19/10/1361؛ و ـ سند شماره 341150 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ناحيه‌ي ژاندارمري كردستان (ركن سوم) به استانداري، 19/10/1361، سند تك‌برگي.
  5. سند شماره 43779 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ستاد منطقه5 (اطلاعات)‌ به ستاد مركزي اطلاعات،‌ 23/10/1361، سند تك‌برگي؛ و ـ سند شماره 43634 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي)‌ به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، 21/10/1361، ص 2؛ و ـ سند شماره 088299 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن هفتگي، از دفتر فرماندهي كل سپاه پاسداران (مركز فرماندهي) به قائم‌مقام فرماندهي،‌ شماره 14، 4/11/1361، ص 9.
  6. سند شماره 55309 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سماجا3 (مركز فرماندهي)‌ به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، 28/10/1361، صص 2 و 1.
  7. سند شماره 159/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر مقدماتي (تقي رضواني)، 17/10/1361 تا 4/11/1361، صص 64 ـ 57.
  8. سند شماره 103850 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن گزارش روزانه، مركز فرماندهي سپاه پاسداران، شماره 223، 30/10/1361، ص 2.
  9. سند شماره 43779 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ستاد منطقه5 (اطلاعات)‌ به ستاد مركزي اطلاعات،‌ 23/10/1361، سند تك‌برگي؛ و ـ سند شماره 43634 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، از سماجا3 (مركز فرماندهي)‌ به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، 21/10/1361، ص 2؛ و ـ سند شماره 088299 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن هفتگي، از دفتر فرماندهي كل سپاه پاسداران (مركز فرماندهي) به قائم‌مقام فرماندهي،‌ شماره 14، 4/11/1361، ص 9.
  10. سند شماره 0227388 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن رويدادهاي منطقه8، فرماندهي منطقه8 سپاه پاسداران‌، شماره 21، 26/10/1361، ص 6، ازنا.
  11. خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه‌ي گزارش‌هاي ويژه، شماره 296، 20/10/1361،‌ ص 23،‌ راديو صداي آزاد ايران، 19/10/1361، به نقل از دفتر سازمان مجاهدين خلق در فرانسه.
  12. روزنامه‌ي كيهان، 20/10/1361، ص 4، از دادگاه انقلاب اسلامي؛ و ـ همان،‌ ص 13؛ و ـ روزنامه‌ي كيهان،‌ 21/10/1361، ص 17.
  13. مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي وزارت ارشاد اسلامي،‌ صحيفه‌ي نور (مجموعه رهنمودهاي امام خميني)، جلد 17، تهران: وزارت ارشاد اسلامي،‌ 1368، صص 172 و 175.
  14. مأخذ 12، بخش اول، ص 2.
  15. خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه‌ي گزارش‌هاي ويژه،‌ شماره 297، 21/10/1361، ص 3، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 20/10/1361، به گزارش خبرگزاري فرانسه از مادريد.
  16. همان، مادريد ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 20/10/1361.
  17. روزنامه‌ي كيهان، 20/10/1361، ص 4، از دادگاه انقلاب اسلامي؛ و ـ همان،‌ ص 13؛ و ـ روزنامه‌ي كيهان،‌ 21/10/1361، ص 17.
  18. روزنامه‌ي كيهان، 19/10/1361، ص آخر.
  19. واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن راديوهاي بيگانه، 19/10/1361، ص 7، راديو بي‌بي‌سي؛ و ـ همان، ص 5، راديو صدا امريكا.
  20. سند شماره 230034 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: نشريه‌ي سياسي، وزارت كشور، شماره 5، 28/111/1361، صص 54 ـ 53.
  21. واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي، بولتن راديوهاي بيگانه، 20/10/1361، صص 9 و 10، راديو بي‌بي‌سي.
  22. مأخذ 12.