1364.12.08
روزشمار جنگ
پنجشنبــــــه
16 آبان 1364
23 صفر 1406
7 نوامبر 1985
1
در تلاش برای ادامه طرحریزی و آمادهسازی عملیات گسترده سپاه پاسداران در سال جاری در منطقه فاو عراق (که منطقه عملیاتی فدک نامگذاری شده است)، امروز در قرارگاه مرکزی سپاه پاسداران جلسهای با حضور فرماندهان ارشد سپاه پاسداران: رحیم صفوی فرمانده نیروی زمینی سپاه، غلامعلی رشید مسئول معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه، عزیز جعفری فرمانده قرارگاه قدس سپاه، عباس محتاج فرمانده قرارگاه سلمان و فرمانده ناحیه 4 سپاه، احمد غلامپور (جانشين قرارگاه كربلا) و... تشکیل شد. در این جلسه مسئولان نیروی زمینی سپاه، باتوجهبه مشکلات بسیاری که در سر راه عبور از اروندرود و اجرای عملیات در منطقه فاو وجود دارد، مخالفت جدی خود را با اجرای عملیات در این منطقه اعلام کردند و برای اجرای عملیات در مناطق دیگر پیشنهادهایی دادند. خلاصهای از گزارش امروز راوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در قرارگاه مرکزی سپاه، درباره دیدگاههای مسئولان نیروی زمینی سپاه چنین است:
پس از یک روز وقفه در بررسی طرحهای عملیاتی ـ که صرف پیگیری کار مهندسی در مناطق عملیاتی هور و فدک (منطقه عملیاتی فاو) گردید ـ از اوایل امروز بار دیگر مباحث اصلی عملیات آغاز شد. در طول روز مسئولان نیروی زمینی سپاه گفتوگوهای بسیاری کردند و درباره مطالب متعددی ازجمله تأمین شرایط لازم برای اجرای عملیات تبادلنظر شد. بهتدریج مباحث گستردهتر و موضوعات جدیدی مطرح شد تا جایی که غلامعلی رشید مسیر بحث را تغییر داد و گفت:
«اصلاً بیاییم پیشنهاد بدهیم که امسال در جنوب، عملیات وسیع انجام ندهیم. تا عید 15 عملیات قدس [عملیات محدود] میتوانیم انجام دهیم و در این فاصله دو الی سه منطقه را از هر نظر آماده کنیم و در سال آینده عملیات بزرگ انجام دهیم. امر غافلگیری برای ما مهم است. با نیرویی که حداکثر تا 70 گردان میرسد میتوانیم در شمالغرب عملیاتی نسبتاً خوب انجام دهیم.»
حاضران در جلسه با این پیشنهاد که پیشازظهر و بدون حضور محسن رضایی مطرح شد، موافقت و هریک بهنوعی آن را تصدیق کردند. در ادامه بحث مزیتهایی برای این طرح پیشنهادی بیان شد:
1. رعایت غافلگیری.
2. آمادهکردن سه منطقه فدک (فاو)، حیدر (روطه ـ قرنه) در هور و شمال منطقه عملیاتی بدر.
3. آمادگی تجهیزات.
4. امکان فراهمآوردن نیروی بیشتر برای جنوب در زمستان آینده.
5. تکمیل و تثبیت تشکیلات نیروی زمینی سپاه تا سال آینده.
در مخالفت با اجرای عملیات در منطقه فاو نیز دلایل زیر برشمرده شد:
1. رعایت غافلگیری ناممکن است.
2. شرایطی که فرماندهان برای اجرای عملیات مشخص کردهاند، تأمین نشده است.
3. زمان کافی برای آمادهکردن زمین ازجنبه مهندسی دراختیار نیست.
4. نیروی موردنیاز تأمین نشده است.
5. هماهنگی در فعالیتهایی که برای تأمین امکانات میشود وجود ندارد.
6. اجرای تک پشتیبانی در جزیره مینو میسر نیست.
درمجموع هرچه مباحث عمیقتر میشد، انگیزه اصلی و دلیل انتخاب منطقه عملیاتی فاو با ابهام بیشتر مواجه و حتی گفته میشد که منطقه فاو براثر فشارهای سیاسی برای عملیات انتخاب شده است.
درنهایت رحیم صفوی، غلامعلی رشید، عزیز جعفری، احمد غلامپور و... برای دادن پیشنهادهای جدید و مخالفت با اجرای عملیات در منطقه فاو به نتیجه قطعی رسیدند و قرار شد در جلسهای با فرمانده کل سپاه دراینباره به بحث بپردازند.[۱]
2
در ادامه بحث درباره طراحی عملیات در منطقه فاو، بعدازظهر امروز جلسهای با حضور محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران، و برادرانی که در جلسه صبح حضور داشتند. در قرارگاه مرکزی سپاه پاسداران تشکیل شد. نخست رحیم صفوی شروع به صحبت کرد:
برادران حاضر در این جلسه از ابتدای جنگ، در جنگ بودهاند و فلسفه وجودیشان در جنگ یک فلسفه محکم زیربنایی و عقیدتی است و براساس پایبندی به مقام ولایت آمدند در جنگ و با اعتقاد به اینکه این جنگ، جنگ بین حق و باطل است و جبهه حسینیها علیه یزیدیهاست و اینکه هر زمانی هم که امام تکلیف کند، حاضر به ریختن خونشان به پای درخت ایمان و عقیدهشان هستند... .
... برادران با یک دید واقعبینانه میخواهند روی مسئله جنگ فکر و کار کنند. ما دید واقعبینانه را از این نظر میگوییم که اگر به یک چیزهایی که میدانیم آماده نمیشود و در زمان لازم امکان فراهمشدن آن نیست توجه نکنیم، این یک دید غیرواقعبینانه است. من اساس تردید را عدم واقعبینی مسائل میدانم؛ اگر کسی واقعبینانه وارد یک صحنه و یک عملی بشود، در او هیچ تردیدی نیست.
ما از عملیاتهای رمضان تا والفجرها و حتی خیبر و بدر به این نتیجه قطعی رسیدهایم که با مقدورات و امکانات موجود نمیتوانیم عملیات گستردهای داشته باشیم. البته عملیات گسترده در توان جمهوری اسلامی هست ولی در توان سپاه پاسداران نیست. الآن هیچکدام از شرایط اجرای عملیات حاصل نیست. شما از شرایط اجرای عملیات را "حفظ غافلگیری" اعلام کردهاید. خوب ما چشممان را ببندیم و بگوییم دشمن نفهمیده؟ اینهمه اقدامات مهندسی شده، اینهمه جاسوسهای دشمن در منطقه هست. شما گفته بودید که از شرایط اجرای عملیات این است که "ما 150 گردان نیرو" داشته باشیم. فرماندهان مناطق ما میگویند که این نیرو فراهم نمیشود. شورای عالی سپاه میگوید این نیرو حاصل نمیشود و از 76 هزار بسیجی که باید داشته باشیم الآن حدود 26 هزار نفر موجود داریم، یعنی یکسوم؛ این دوسوم نیروی دیگری که بهصورت بسیجی باید بیاید، با این مسائلی که الآن هست و باتوجهبه زمان و آموزش و... نمیآیند. ما میگوییم وقتی نیرو آمد 55 الی 60 روز وقت لازم است تا برای عملیات آماده بشوند.
میگوییم مهمات در وضع بسیار بدی است، ما حدود یکچهارم، یکپنجم، مهمات لازم را داریم و این چیزی نیست که در یک ماه یا دو ماه آینده دست ما برسد. آمار برخی از اقلام مهمات یکدهم و یکششم تعداد لازم است. ما اگر بخواهیم اینها را نادیده بگیریم که همان عملیات بدر میشود. آن مقدار تجهیزات موردنیاز که برآورد شده برای عملیات، برخی تا شش ماه و یک سال دیگر قابلتهیهشدن نیست. ...
برای این عملیاتها ما قرارگاهها و لشکرهایمان هنوز هیچ شکلی نگرفته است.
مسئلهمان الآن عملیات گسترده آینده است؛ بیشتر فرماندهان از آقای مرتضی قربانی و احمد کاظمی تا دیگر برادران به ما اعتراض میکنند که اینجا نمیتوانیم عمل کنیم.
از شرایط دیگر برای عملیات این بود که در جزیره مینو تک پشتیبانی انجام بگیرد که 50 درصد موفقیت در این است؛ این شرط هم آماده نیست.
حاصلنشدن این شرایط، برابر است با شکست و این شکست هم دیگر شکست بدر و خیبر نیست، شکستی است که هم فرماندهان ما روحیهشان خرد و شکسته میشود و هم نسبت به ردههای بالاتر اصلاً بیاعتقاد میشوند. الآن بسیجیهای کاظمی [لشکر8 نجف] به فرماندهشان ایرادی ندارند، به مسئولین جنگ و مملکت اعتراض دارند. میگویند اینها چه مسئولینی هستندکه نمیآیند ببینند چه شده؟ در عملیات قادر چه گذشته؟ یعنی یک اعتراض عمومی را خواهیم داشت، الآن فرمانده لشکرها به قرارگاهها بیاعتمادند، این بیاعتمادی اوج میگیرد.
رحیم صفوی در ادامه، پیشنهاد خود و دیگر مسئولان نیروی زمینی سپاه را چنین مطرح میکند: «با این نیروهایی که دارند میآیند، تا اوایل سال آینده 10 الی 15 عملیات محدود و موفق انجام بدهیم و همزمان با این عملیاتها، خودمان را آماده کنیم و برای اوایل سال آینده در منطقه شمالغرب بجنگیم و همزمان با آنها منطقه فدک و منطقه حیدر و حتی منطقه بالاتر را یعنی شمال منطقه عملیات بدر را آماده کنیم. یعنی تمام کارهایش آماده بشود و در این سه منطقه بعد از عملیاتهای شمالغرب عملیات کنیم. عملیاتهای شمالغرب را با نیرویی بهاندازه 60 تا 70 گردان عمل کنیم، ولی عملیاتهای جنوب را که ارزش و اهمیتش کاملاً روشن است احتیاج به غافلگیری، آمادهکردن منطقه و آمادگی تجهیزات، وسایل و امکانات دارد، آماده بشوند تا عملیات را جلو ببریم. ما شرایط خودمان را با [عملیاتهای] خیبر و بدر بسنجیم، اگر موفقیتی نمیبینیم دست به عملی نزنیم که باعث ناراحتی بشود. برویم محکم به مسئولین بگوییم ما عملیاتهای محدود را ادامه میدهیم تا چندین ماه دیگر، بعد هم در شمالغرب میجنگیم و بعد از آن در جنوب.»[۲]
پس از سخنان رحیم صفوی، محسن رضایی درحالیکه ناراحتی در چهرهاش نمایان بود، پس از چند دقیقه تأمل شروع به صحبت کرد که بخشهایی از آن چنین است: «متأسفانه این جلسه برای ما تلخترین جلسهای است که در تاریخ عمر جنگ دارم. تازه میفهمم که عمق ترمزی که الآن در آن پایین و عمق سدی که در بالای ما ایجاد شده، از پایین داریم ترمز میکنیم و از بالا یک سدی شده هم آن سد و هم ترمز شما، درست آن بنبستی که در جنگ پیدا شده، الآن پیدا کرده است. شما در بدر آمدید گفتید که بیاییم عملیات شماره 2 را، اول انجام بدهیم، گفتیم برادران این حرف را نزنید اگر یک ماه به شما فرصت دادیم، رفتید روی عملیات شماره 2 کار کردید، شاید وسط کار دوباره گفتید که نباید انجام بدهیم... چقدر استدلال شما یا برادرمان رشید آوردید که چرا نباید عملیات شماره 2 را انجام بدهیم؟... الآن تنها راه ما "فاو" است، فاو مهم است. حالا میگوییم فاو، اول میگویید القرنه بعد از القرنه میآیید میگویید نخیر، شمالغرب. خدا وکیلی همهتان میتوانید بزنید روی قرآن که اگر یک ماه دیگر رفتید روی شمالغرب فکر کردید، دوباره نیایید بگویید که نمیشود و... زمان دارد میگذرد و این دو ضعف که ضعف اساسی است و مبنای ترمز را تشکیل داده از پایین داریم ترمز میکنیم، از بالا هم که سد راه رشد توان رزمی و رشد قوه رزمی پیدا شده، حالا این وسط چه باید کرد؟ ما باید بفهمیم میخواهیم بجنگیم ولو با 2 نفر، حتی با یکگروهان میشود جنگید و میشود از دشمن تلفات گرفت. با 2 نفر هم میشود جنگید. ضعف سومی که هست این است که شما میگویید که توان جمهوری اسلامی میرسد، توان جمهوری اسلامی میرسد یعنی ضعف سوم. این ترمز و آن سد، جنگ را به بنبست رساندند، کی میگوید توان جمهوری اسلامی میرسد جمهوری اسلامی معجونی است از دستاورد انقلاب و رژیم سابق که دست ما مانده، شما صحبت از یک توان بالقوهای میکنید که میگویید ما میتوانیم این را به فعل در بیاوریم... مگر توان یک چیز سادهای است، فهم توان پنج سال وقت میخواهد شما تا پنج سال دیگر نمیتوانید بفهمانید. الآن 100 تا کمپرسی در جنگ میخواهید. همین الآن اگر بگویید 100 تا کمپرسی، میگویند ببینید اینها بهانه آوردند که میخواهند نجنگند که 100 کمپرسی را گفتند. چه کسی این را میگوید، جز افراد بالای شما این را میگویند، چرا؟ با شما لج دارند؟ اینها غیرانقلابیاند؟ نه، طبیعی است، ما هم بهجای آنها بودیم همین حرف را میزدیم، برای اینکه در جنگ نیستند ما چه انتظاری داریم؟ چهار سال است خواستیم اینها را در جنگ بیاوریم، اما ورود ناقص اینها در جنگ کار را بدتر کرد. پس این توانی که از جمهوری اسلامی میگویید، شما خودتان را دارید بازی میدهید، یک ذهنیتی را درست میکنید که عذاب وجدانتان را حل کنید بعد آن را میگویید نه ما اگر این حرف را میزنیم خوب دلیل داریم. میگویید توان جمهوری اسلامی باید بیاید جلو، کدام توان؟ کدام کار؟ پس این هم ضعف سوم شما. جمهوری اسلامی یعنی در کل دولت 100 نفر آدم، تازه این 100 نفر که حزباللهی و انقلابی هستند نمیدانند جنگ چیست چهار سال و پنج سال دیگر میفهمند. باوجوداین باید پیش برویم، پس این توان که میگویید، این است. من یکمرتبه نسبت به برخورد شما غافلگیر شدم، فکر نمیکردم، حالا بعد فکر میکنم که چه ضعفهای دیگری ما داریم باید این ضعفها را درآوریم و آنها را حل کنیم. ...» سخنان رحیم صفوی و محسن رضایی در این جلسه آغازی بود برای ادامه بحث: رحیم صفوی: ما میگوییم با این توان، نه میشود در القرنه بجنگیم و نه در فاو. حال شما هی میخواهید فشار بیاورید... اگر شما میفرمایید که متناسب با توانمان منطقه تعیین کنیم، الآن این منطقه تناسبی با توانمان ندارد، اگر برویم شکست میخوریم. سپاه با این توان قادر به اجرای عملیات گسترده نیست، باید توان بالاتری به دست بیاورد تا بتواند بجنگد. محسن رضایی: این کلی است، این را چه کسی از شما قبول میکند؟ شما با استدلال ثابت کنید که اینجا چند گردان میخواهد و چند گردان تابهحال رسیده. این بحثهای نارس شما، کار شما را سد کرده و وقتی که این کار سد بشود معلوم است که نمیتوانید آماده بشوید». در ادامه جلسه یکی دیگر از مسئولان نیروی زمینی سپاه، وارد بحث میشود. غلامعلی رشید: ما اینرا بهوضوح میبینیم که اگر 50، 60 گردان نیروی بسیجی بدون امکانات و تجهیزات لازم فراهم شود، دستور عملیات صادر میشود؛ چشمپوشی میشود از غافلگیری؛ چشمپوشی میشود از برآورد مهمات و... ما میگوییم ما یک تاجر ورشکسته هستیم، نمیتوانیم یک معامله بزرگ انجام دهیم. این خیالی است که ما قبلاً میکردیم. ما در فتحالمبین یک تاجر خوب بودیم، میتوانستیم معامله کنیم. الآن دیگر قادر نیستیم آن معامله بزرگ را بکنیم. ما میگوییم با یک نفر هم میشود جنگید، اما یک نفر وقتی بجنگد، سه نفر عراقی را بکشد و خودش هم شهید بشود، این پیروزی است، اما مجموعه عملیاتهای بدر و خیبر میشود شکست؛ پیروزی نیست. قضیه عاشورا پیروزی است، 72 نفر بودند به 30 هزار نفر. میشود جنگید، اما تا یک ماه دیگر این 50، 60 گردان میشود قویترین عامل فشار. رضایی: صحیح است که شما میخواهید از من اعتراف بگیرید که اگر همه توان فراهم نشد نجنگید؟ کجای مردانگی اینطور است؟ غلامعلی رشید: ما نسبت به فرماندهی خودمان اعتمادمان کم نشده، تردید نداریم. ما عقل شما و علم و تدبیر شما را عالیترین تدبیر برای خودمان میشناسیم. ما بیاعتمادیم به اینکه امکانات نمیرسد، این تردید در بچهها به وجود میآورد. یکی از علت تردیدها این است که بیاعتمادند به امکانات، بیاعتمادند به این نیرویی که باید فراهم شود، ... و دیدند هم این فراهم نشده و نیرو میآید پایکار و بعد میگویند عمل کنید و عمل هم کردند. ما میگوییم جلوگیری کنیم از اینکار. ما اگر هم یک مقدار پارسال منطقه 2 را پیشنهاد میدادیم، میدیدیم که آنموقع پذیرای این نیست که بگوییم عملیات گسترده، در جنوب نمیتوانیم انجام دهیم. ولی الآن به این نتیجه رسیدیم که واقعیات را ببینیم. در این جنوب هدفهای بسیار ارزشمندی هست که زیر زبان همه مزه میکند. تا گفتیم فاو، گفتند: بهبه، چه چیز خوبی است و... اینجا هدفهایش ارزشمند است و امکانات و نیرو میخواهد و ما سه سال است که در اینجا تلاش میکنیم، نتوانستیم یک گام قوی برداریم، ما بهعنوان یک پیشنهاد میگوییم که: تا پایان سال عملیات محدود انجام دهیم، 15تا عملیات محدود انجام میدهیم، بعد برویم شمالغرب؛ آنجا میشود با 50، 60 گردان جنگ کرد، بعد به جنوب برگردیم. در این فاصله کار مهندسی بکنیم که بشود غافلگیری را رعایت کرد. الآن تمام یگانهای ما در سرزمین جنوب هستند. غافلگیری از بین رفته است، دیگر معنی و مفهوم ندارد. کار مهندسی که ما میکنیم فردایش میخواهیم عمل کنیم. شما کار مهندسی جزیره آبادان را انجام دهید و یک سال بعد عملیات کنید. این معنای دیگری پیدا میکند. غافلگیری، آب حیات ماست.