1365.06.10
روزشمار جنگ سال 1365 1365.06.10 | |
---|---|
نامهای دیگر | ده شهریور |
تاریخ شمسی | 1365.06.10 |
تاریخ میلادی | 1 سپتامبر 1986 |
تاریخ قمری | 26 ذیحجه 1406 |
گزارش - 765
چنان كه ذكر شد، بر اثر نامساعد شدن اوضاع جوي، عمليات تصرف اسكله العميه در شب گذشته متوقف و به امشب موكول شد. از اولين دقايق غروب امروز، اعزام مجدد نيروها براي تصرف اسكله آغاز شد و تا ساعت 24 اقداماتي به اين شرح انجام گرفت: نيروهاي غواص پس از گزاردن فريضه نماز و مراسم كوتاه عزاداري و توسل به امامحسين(ع)، در حاليكه هر يك وسايل و لباس غواصي و تجهيزات عملياتي خود را همراه داشتند، با شور و هيجان شديدي براي رسيدن به نقطهرهايي سوار قايقها شدند.
طبق طرح قرار بود كه غواصان با دو فروند شناور ابتدا با گراي مشخص به "بوية 8" (اولين نقطه كمكي)، برسند، سپس با تنظيم مجدد گرا بهطرف سهپاية "العميه"يعني "نقطهرهايي" ادامه مسير بدهند و از اين نقطه با پوشيدن لباس غواصي وارد آب شوند و مسير پنج كيلومتري سهپايه تا اسكله را شنا كنند. پس از راهيشدن شناورها بر طبق برنامه، جانشين فرمانده لشكر14 امامحسين(ع) (برادر ابوشهاب) به چهار سكاندار قايقهاي "والفجر" كه امكانات صعود از اسكله(نردبان) را با خود داشتند دستور داد چنانچه به وجود آنها دربالارفتن از اسكله نياز شد، به منطقه درگيري اعزام شوند. در عمل به سبب پيدايش مشكلات متعدد، نيروهاي غواص با يكساعتونيم تأخير به نقطةرهايي رسيدند(ضميمه دارد). براي اين كه تأخير پيش آمده سبب نشود كه نيروهاي غواص در زمان مقرر به اسكله نرسند، قرار شد كه قايقها،غواصها را دو كيلومتر جلوتر از نقطهرهايي كه پيش از اين تعيينشده بود در آب رها كنند. قايقها پس از گذراندن مسافت تعيينشده، غواصها را با تجهيزات كامل در آب رها كردند، در حالي كه وضعيت جوي نامساعد ميشد و با افزايش سرعت باد، موجها نيز بلندتر ميشدند. غواصها با ورود به داخل آب در سه ستون صف بستند و افراد هر ستون بهمنظور حفظ انسجام خودشان، بهفاصله دو متر از هم، دست خود را به طناب بلندي گرفته بودند. غير از نفر اول كه براي حفظ نظم و هدايت ستون و خواندن قطبنما سرش بيرون از آب قرار داشت، بقيه افراد با گذاشتن "اشنوگر"سرخود را در آب فرو برده و منتظر دستور حركت بودند. با رسيدن دستور حركت در آخرين دقايق روز دهم شهريور و در حالي كه اوضاع جوي نيز هر لحظه نامساعدتر ميشد و امواج خروشان خليجفارس غواصها را بالا و پايين ميبرد، هر سه ستون شناكنان حركت خود را به سوي اسكلة العميه كه در سه كيلومتري قرار داشت، آغاز كردند.[۱]
گزارش - 766
در منطقه عملياتي "حاجعمران" عليرغم اجراي آتشتوپخانهدشمن روي نيروهايخودي و شليك منورهاي فراوان و پيدرپي كه حاكي از هوشياري دشمنبود، نيروهايخودي توانستند در اولين ساعات بامداد امروز خود را به خط تماس برسانند و در حالي كه هنوز دقايقي نقشه: منطقه عملياتي كربلاي3
به ساعت 1 بامداد باقي مانده بود، يكي از گردانهاي تيپ105 قدس را دشمن درشكاف ميان ارتفاع "واراس" و ارتفاع "2519" ديد و درگيري ناخواسته و زود هنگام آغاز گرديد.
در محور راست، عمليات تيپ9 بدر با استفاده از سه گردان عملياتي ("شهيد صدر"، "شهيد دستغيب" و "شهيد بهشتي") و يك گردان احتياط (گردان حمزهـعـ كه عمدتاً از اسيران عراقي بودند)، از سه محور با هدف تصرف ارتفاع "شهيد صدر" انجام شد. اين تيپ طي يك رشته عمليات و درگيري سخت موفق شد در نهايت بهجز مقر فرماندهي دشمن واقع در نقطهاي موسوم به مثلثي، تمامي منطقه عملياتي موردنظر را تصرف كند و در آن مستقر شود(ضميمه دارد).[۲]
از سوي ديگر، براساس طرح مانور، ارتفاع "تخته سنگي" كه ارتفاع شهيد صدر را زير ديد و تير داشت، ميبايست به دست نيروهاي تيپ11 قائم تصرف ميشد كه اين تيپ نتوانست عمليات خود را انجام دهد، با روشن شدن هوا متوقف شد،[۳] ولي تيپ9 بدر در ادامة پيشرويهاي خود اين تپه را نيز تصرف كرد. در محور چپ نيز نيروهاي يگانهاي عملكننده با حركت به سمت منطقة درگيري، زير آتش شديد توپخانه و مسلسلهاي سنگين دشمن قرارگرفتند كه تعدادي از آنان شهيد و مجروح شدند، اما بقيه خود را به سنگرهاي دشمن رساندند و درگيري را آغاز كردند.
تيپ155 شهدا با موفقيت هدف ابتدايي خود را روي ارتفاع "2519" به دست آورد و جهت تصرف دو هدف ديگر روي بلندترين نقطة قله، مسير را ادامه داد. يك گردان از اين تيپ از سمت راست خود را به پشت دشمن رساند و با استقرار در زير يالها، جادة "دربند" به "2519" را بست و موفق شد 110 تن از نيروهاي دشمن را به اسارت بگيرد، ولي با شروع پاتك دشمن، تلفات بسياري بر آن وارد آمد و ناگزير عقبنشيني كرد، در نتيجه دوباره جاده براي دشمن باز شد. به اين ترتيب نيروهاي خودي براثر مقاومت و آتش شديد دشمن موفق به تصرف قله "2519" نشدند و تنها با گرفتن جاپايي در يال پايين "2519"، به عقب باز گشتند(ضميمه دارد).
تيپ105 قدس نيز عليرغم تحمل تلفات در هنگام حركت به سوي خط دشمن، خود را به آنجا رساند و توانست يك گردان (گردان ميثم) را تا نزديكي "واراس" برساند و به قسمتي از اهداف خود دست يابد، ولي بهسبب پاكسازي نكردن يالهاي پايين ارتفاعات "2519" و "تپه تخممرغي" و نيز هوشياري دشمن، اين گردان محاصره شد و بقية نيروهاي تيپ تا صبح امروز به عقب بازگشتند(ضميمه دارد).
لشكر10 سيدالشهدا نيز در آغاز كار تا حدودي موفق بود و توانست "تپة تخممرغي" را تصرف كند، ولي براثر آتششديد دشمن كه از ارتفاعات "2519" و يال "سكران" اجرا ميشد، موفق نشد اهداف خود را بهطور كامل تصرف كند و با فشار دشمن، ناچار عقبنشيني كرد.
"سرهنگ ابوفارس" (مسئول گردان اسيران عراقي) كه در ساعات اوليه عمليات قرارگاه فرماندهي نيروهاي دشمن را به محاصره خود درآورده و عليرغم تلاش بسيار نتوانسته بود آن را تصرف كند، با تعدادي از نيروها پس از دور زدن دشمن، به آنان حمله كرد و در ساعت 8:30 اين قرارگاه را به تصرف درآورد.[۴]
به هر حال، در مرحله اول عمليات، تيپ9 بدر موفق شد طي چند ساعت درگيري تن به تن و شجاعانه با دشمن، اهداف خود را كه شامل تپه شهيد صدر و تختهسنگي و مقر فرماندهي دشمن بود، به تصرف در آورد و با اسير كردن 277 تن از نيروهاي دشمن و غنيمتگرفتن پنج دستگاه تانك، در مقر فرماندهي تيپ دشمن مستقر شود. اين تيپ كه به دليل موفق نشدن نيروهاي خودي در محورهاي ديگر، بهشدت زير فشار پاتكهاي دشمن قرار داشت، به خوبي در نگهداري محور خود مقاومت نمود و در ساعتهاي 3:30 بامداد، 8 صبح و 12 ظهر امروز سه حملة شديد دشمن را دفع كرد (ضميمه دارد)، اما ديگر يگانها با دادن تعدادي شهيد و مجروح و بهجا ماندن تعدادي از مجروحان در منطقه، نزديك صبح به عقب بازگشتند و در خطوط پدافندي سابق مستقر شدند.[۵]
علاوه بر پاتكهاي دشمن، از اولين ساعات امروز فعاليت هواپيماهاي جنگنده او نيز شديد بود. طي اين حملات از ساعت 00:57 بامداد تا ساعت 13، در 165"سورتي" پرواز، انواع هواپيماهاي شكاري و شكاري بمبافكن ("سوخو 22"، "ميراژ اف ـ 1" و "ميگ 23") در 50 مرحله مواضع و عقبة نيروهاي خودي را بمباران كردند. در اين عمليات يك هواپيماي دشمن با آتش پدافند هوايي خودي سرنگون شد.[۶]
پس از بازگشت آرامش نسبي به منطقة عملياتي، جلسهاي با حضور برادر رحيم صفوي، برادر هدايت (فرمانده قرارگاه حمزه) و فرماندهان يگانهاي عملكننده تشكيل شد كه ضمن بررسي وضعيت كلي عمليات، حفظ و تثبيت ارتفاع شهيد صدر و تصرف كامل ارتفاع 2519 در رأس اقدامات بعدي قرار گرفت، لذا قرار شد تيپ155 ويژه شهدا با 2 گردان، مأموريت شب گذشته يعني تصرف ارتفاع گردمند (2519) را تكرار نمايد و يك گردان از تيپ21 امامرضا(ع) نيز در احتياط آن باشد.[۷]
علاوه بر تصرف ارتفاع سوقالجيشي 2519، مشغول نمودن دشمن در اين منطقه نيز از اهداف مورد نظر فرمانده عمليات بود كه در اينباره برادر رحيم صفوي در جلسهاي با حضور فرماندهان يگانها، ضمن تأكيد بر اهميت عمليات گفت: «يكي از اهداف مهم اين عمليات درگير نگاهداشتن دشمن تا آغاز عمليات بسيار مهم دربنديخان است تا بدينوسيله او را از عمليات در "دربنديخان" غافل نماييم.»[۸]
گزارش - 767
براساس طرح مانور مورخ 8/6/1365 زمان شروع عمليات سپاه در جزيرة مجنون، 11/6/1365 تعيين شدهبود، اما پس از بحثهاي امروز در قرارگاه كربلا، زمان عمليات به تعويق افتاد. در جلسة امروز اين قرارگاه كه با حضور فرماندة آن تشكيل شد، يگانهاي عملياتي با توجه به مشكلات و موانع موجود، خواستار اصلاح طرح مانور و تغيير زمان عمليات شدند. در اين خصوص فرمانده تيپ32 انصارالحسين(ع) گفت: «ما در تاريخي كه تعيين شده براي مانور، اصلاً آمادگي نداريم. ما از روز اول گفتيم كه مشكلمان نيرو است و نيرو هم آموزش ميخواهد. با توجه به ظرافت عمليات در اين منطقه، اين شكل عملكردن ضررش كمتر از عمل نكردن نيست. دشمن حساسيتش به جزيره كمتر شده و تلفاتي را كه در اين عمليات از ما ميگيرد جبران گذشته را ميكند. خط فعلي جزيره ناجور است و اگر بخواهيم با شكل جديد عمل كنيم، بدتر ميشود. اگر انگيزه، عملكردن است كه بايد صبر كرد و با نيروي بيشتري عمل كنيم و اگر انگيزه همزماني با ديگر عملياتهاست، بحث ديگري است. اين عمليات كاملاً ابتر بوده و وضع خط را بهتر از الآن كه نميكند، مشكل را بدتر هم ميكند. اگر فرصت بدهند، آموزش غواصي را تكميل ميكنيم.» فرمانده لشكر7 وليعصر(عج) "برادر رئوفي" نيز گفت: «ما نه توجيه هستيم و نه دلمان روشن است. ما تاكنون نتوانستهايم حتي پوتين يك گردان نيرويي را كه روز پنجشنبه به ما دادهاند، تأمين كنيم.» وي افزود: «روز اول كه گفتند در جزيرة جنوبي عمل شود، تنها انگيزه نقشه: منطقه حاجعمران
صافكردن خطوط پدافندي و جلوگيري از آسيبپذيري اين خطوط بود كه براي همه نيز قابل توجيه بود، اما الآن با توجه به تغييرات طرح مانور (كه براساس آن عمليات در دو مرحله انجام شود)، اين انگيزه نيز از بين رفتهاست. اين تغييرات براي خود ما قابل توجيه نيست و وقتي براي خود بنده ابهام باشد، فرماندهان گردان و واحدها را چگونه توجيه كنيم؟! اين تغيير يك حسن هم ندارد و تنها آسيبپذيري نيروهاي خودي را بيشتر ميكند.»
فرمانده لشكر19 فجر (برادر رودكي) نيز پيشنهاد كرد كه تغييراتي در طرح مانور دادهشود و زمان اجراي عمليات تا رسيدن نيروهاي جديد، به تعويق افتد. "برادر غلامپور" فرماندة قرارگاه كربلا بعد از شنيدن اين سخنان، ضمن تأكيد بر تصميم فرمانده كل يعني اجراي عمليات در زمان مقرر، گفت: «طرح مانور اوليه عوض نشده، تنها با توجه به وضعيت كمبود نيرو، دو مرحلهاي گشته، زيرا معلوم نيست چه وقت و چه تعداد براي ما نيرو خواهد آمد. الآن بعد از 20 تا 30 روز تنها 60 نفر نيرو براي تيپ44 قمربنيهاشم(ع) آمدهاست. بر اين اساس ما مرحله اول عمليات را انجام داده و با آمدن نيرو، مرحله بعدي را طرحريزي ميكنيم. الآن دشمن پدهايي درست كرده كه اگر آنها را تصرف كنيم، خيلي از مسائل ما حل ميشود.»
سرانجام، فرماندهان يگانها با وجود اختلاف نظر با فرمانده سپاه يكم كربلا در مورد طرح مانور جديد، آن را پذيرفتند، سپس قرار شد با احراز آمادگي، عمليات انجام شود اما در مورد زمان آن تصميمي گرفته نشد.[۹]
گزارش - 768
در منطقه شرق دجله دشمن علاوه بر اين كه اقدامات مهندسي خود را براي ايجاد مواضع مستحكم پدافندي در ساحل غربي "هورالعظيم" با جديت ادامه ميدهد، با اعزام يگانهاي شناسايي و با استفاده از هليكوپتر و امكانات ديگر ديدباني و با كمين كردن براي گرفتن اسير، ميكوشد كه اطلاعات بيشتري در مورد حملة آتي نيروهاي ايراني بهدست آورد. در چند روز گذشته پروازهاي هليكوپترهاي دشمن در اين منطقه نسبت به گذشته بسيار بيشتر بودهاست، نحوة پرواز و تعداد هليكوپترهايي كه هربار در حال پرواز گزارش ميشدهاند، احتمالاً نمايانگر تمرينات ويژهاي بهمنظور اجراي عمليات "هليبرن" بوده است. اضافه ميشود كه دشمن با استفاده از تجربة دو عمليات "بدر" و "خيبر"، بهخصوص بدر، اقدامات مهندسي وسيعي در منطقه شرق دجله (حدفاصل منطقه "القرنه" تا "شيب") آغاز كردهاست كه تاكنون طبق مدارك موجود، مواضعي مستحكم و اطمينانبخش براي اجراي پدافند در ساحل غربي "هورالعظيم" ساختهاست.[۱۰]
گزارش - 769
روزگذشته يك هواپيماي جنگنده شكاري ارتش جمهورياسلامي ايران را خلبان آن ربود و در عراق فرود آورد كه برخي رسانههاي بيگانه آن را "نارضايتي خلبانان ايراني از ادامه جنگ" تعبير كردند، به همين دليل امروز نمايندگان خلبانان تيزپرواز ارتش جمهورياسلامي ايران از پايگاه شكاري "نوژه" با نخستوزير مهندس "ميرحسين موسوي" ديدار و پيام خلبانان نيرويهوايي را تقديم وي كردند. خلبانان نيرويهوايي در اين پيام پس از تجديد پيمان با امام امت، دولت خدمتگزار و مردم حزبالله و شهيدپرور، آمادگي خود را براي درهم كوبيدن اهداف نظامي و اقتصادي دشمن در هر نقطه از خاك او كه باشد، اعلام كردهاند. همچنين در اين پيام تأكيد شدهاست: «اگر شيطان بزرگ آمريكا قصد تجاوز به حريم آبي جمهورياسلامي نمايد، ما عزم استوار كردهايم با هواپيماهاي شكاري خود به ناوگان دشمن يورش برده و با نثار خون سرخ خود آنانرا به قعر دريا بفرستيم.» نخستوزير نيز در اين ديدار ضمن تجليل از ايثارگريهاي پرسنل نيروي هوايي در طول جنگ تحميلي، يادآور شد: «ابتكار و جسارت خلبانان نيرويهوايي ارتش جمهورياسلامي خلأ ناشي از تجهيزات مدرني كه استكبار براي نابودي انقلاباسلامي به رژيم بعث عراق هديه ميكند، پر كردهاست و اين باعث سربلندي نيروي هوايي ما است كه اگر تجهيزات مدرن اهدايي استكبار را ندارد، نيروهايي جسور و بيباك دارد كه به ابتكار و قدرت ايمان خود بر تجهيزات مدرن دشمن غلبه ميكنند.»نخستوزير افزود: «براي خلبانان ما مايه افتخار است كه براي ملتي خدمت ميكنند كه سرنوشت كشورشان را خودشان تعيين ميكنند و پيمان قوي با اسلام دارند.»[۱۱]
گزارش - 770
فرماندة كل سپاه امروز طي نامهاي به كلية فرماندهان نواحي اعلام كرد كه براي تأمين 500 گردان رزمي كه طي سه مرحله اعزام وسيع تحت عناوين "طلايهداران عاشورا"، "حماسهسازان عاشورا" و "فاتحان عاشورا" صورت ميگيرد، ضمن استفاده از تمامي امكانات، برنامههاي اعزام نواحي خود را بر اين اساس منظم سازند. در اين نامه تاريخ اعزامها بهترتيب چنين تعيين شدهاست: از دهم تا پانزدهم و بيستم تا بيست و پنجم شهريور ماه و نيز يكم تا پنجم مهرماه.[۱۲] امروز 451 بسيجي از ايلام[۱۳] و تعداد 212 رزمنده شامل 100 نيروي تخصصي و بقيه رزمي، از قم به جبهه اعزام شدند.[۱۴] يكي از اعضاي شوراي مركزي جهادسازندگي كشور اظهار اميدواري كرد كه با تشكيل و سازماندهي "گردانهاي انصار" در سراسر كشور، جهادسازندگي بتواند نياز مهندسي ـ رزمي كليه لشكرهاي عملياتي جبهههاي نبرد را تأمين كند. وي كه بههمراه نمايندة امام در جهادسازندگي بهمنظور بازديد از مناطق غرب كشور به همدان سفر كردهاست، در گفتوگويي با خبرگزاري جمهورياسلامي گفت: «هدف از تشكيل اين گردانها، جذب، آموزش، سازماندهي و بهكارگيري نيروهاي متخصص و داوطلب مردمي و جهادگران ميباشد كه براساس آن كلية نيروها بهمدت 45 روز تا 2 سال، متناسب با نوع تخصصشان عازم جبههها ميشوند.»[۱۵]
گزارش - 771
كارشناسان "مركز مطالعات استراتژيك دانشگاه تل آويو" اسرائيل در آخرين شماره نشرية اين مركز كه تحت عنوان "توازن نظامي خاورميانه" (Middle East Ballance) منتشر شدهاست، آخرين وضعيت توان نظامي ايران و عراق را مورد بررسي قرار دادهاند. كارشناسان مزبور به افزايش نيروهاي عراق تا سه برابر و گسترش سازمان رزمي اين كشور و نيز افزايش فوقالعادة تجهيزات نظامي آن اشاره كردهاند، ولي با اين توضيح كه در مقايسه با واحدهاي زبده، واحدهاي جديد عراق كارايي كافي ندارند. دربارة ارتش عراق قوتها و ضعفهاي ديگري نيز مورد توجه قرار گرفتهاست. در اين گزارش آمدهاست: «عراق از هنگام جنگ با ايران تاكنون با افزايش نيروهاي مسلح خود به سه برابر، جمعاً داراي 30 لشكر مجهز به 5000 دستگاه تانك شده و به همين دليل نيروهاي مسلح عراق در ردة اول نيروهاي زرهي تمامي منطقه قرار ميگيرند. همچنين بغداد با افزايش سربازان خود بين 100 تا 150 هزار نفر، چندين لشكر پياده نظام را كه توسط تانكها پشتيباني ميشوند بر 6 لشكر زرهي و 3 لشكر مكانيزه قبلي خود افزودهاست، ولي با وجود اين، واحدهاي جديد از كارايي كافي برخوردار نيستند، لذا فرماندهي ارتش ضمن بازسازي كل ارتش، ميان واحدهاي زبده و واحدهاي جديد فرق قائل شدهاست. هر چند تجهيزات فعلي عراق فاقد كيفيت بالا ميباشند، اما حجم بالاي آنها مشكلات مربوط به نگهداريشان را ناچيز كرده است، ولي باز هم اين كشور در زمينة سازماندهي و بهكارگيري واحدهاي جديد خود مشكلات فراواني دارد. برتري كمي امكانات عراق در مقايسه با امكانات ايران غيرقابل بحث بوده و در واقع مهمترين برگ برندة عراق، برتري هوايي 5/5 برابر توانايي ايران، ميباشد. همچنين اين برتري در زمينة نيروي زميني از لحاظ تعداد تانكها پنج به يك و از لحاظ توپخانه چهار به يك است. ضمناً نيروهاي عراق داراي قابليت تحرك بالايي بوده و شمار واحدهاي منظم آن دو برابر ايران ميباشند. در مقابل گرچه ايرانيان تلاش گستردهاي در زمينة تجهيز، آموزش و سازماندهي پاسداران و بسيجيها داشتهاند ولي تنها در زمينة نيروي دريايي از برتري كامل برخوردار بودهاند با وجود اين، نيروي دريايي عراق كه در شرف "مدرنيزاسيون" است عملاً از پايگاههاي خود خارج نميشود و فقط با كمك امكانات هوايي و موشكهاي هوا به دريا ميكوشد حوزة عمل كشتيهاي جنگي ايران را كه غالباً وظيفة حفاظت از نفتكشها و كشتيهاي باري را بر عهده دارند، محدود سازد. عراقيها ثابت كردهاند كه در زمينة عملياتي بهويژه در مانورهاي دفاعي به پيشرفتهاي بارزي دست يافتهاند، ولي با اين همه، در وراي توازن نظامي موجود ميان نيروها، ايران از لحاظ كلي داراي يك سلسله برگهاي برندة تعيينكنندهاست، مانند برتري جمعيت نسبت به عراق (40 ميليون در برابر 14 ميليون)، وجود يكپارچگي بيشتر به دليل جمعيت 90 درصدي شيعه در ايران نسبت به عراق (55% مردم شيعه، 20% سني و 20% كرد)، وسعت بيشتر خاك، انگيزههاي بيشتر ملت ايران، كاسته نشدن توانايي ايران در تجهيز تودههاي مردم در ظرف مدت شش سال جنگ. در مقابل احساس ميشود كه بغداد در زمينة سياسي (فرسودگي اعتبار رژيم) و مذهبي (شيعه بودن دو سوم سربازان عراقي) و نيز براي ايجاد انگيزه و جلب وفاداري مردم، با مشكلات بسيار جدي مواجه است. هم اكنون در ايران 50 تا 60 هزار اسير و بيش از 10 هزار سرباز فراري عراقي وجود دارد، در حالي كه عراق فقط 5 تا 10 هزار سرباز اسير ايراني دارد و بالاخره آخرين برگ برندة تهران آن است كه ايران توانسته بدون استقراض به تلاش جنگي خارقالعاده خود ادامه داده و در مدتي طولاني بهطور متوسط روزانه 2 ميليون بشكه نفت بهفروش برساند، در مقابل، ميزان فروش نفت عراق معادل يك ميليون بشكه در روز است. عراق ميكوشد با انجام عمليات عليه پايانههاي نفتي،تانكرها (نفتكشها) و نيز بمباران شهرهاي بزرگ، ايران را مجبور سازد تا در زمينة پايان جنگ وارد مذاكره شود ولي تهران ثابت كردهاست كه ميتواند در برابر اين استراتژي مقاومت كند. ايران قصد دارد با ادامة استراتژي مبتنيبر حملات گستردة زميني، به پيروزي قطعي بر رژيم و نيروهاي عراقي دست يابد ولي تاكنون عراق از طريق امكانات مجهز نظامي توانسته از تحقق مقاصد ايران جلوگيري كند. براي تغيير اوضاع كنوني، شش سال از ادامة آن ميگذرد ولي برنده يا بازندة واقعي وجود ندارد.» كارشناسان اسرائيلي در خاتمه نوشتهاند: «براي پايان جنگ بايد شرايطي فراهم شود كه عبارتاند از: سرنگوني رژيمهاي موجود در دو كشور؛ تغيير اساسي در سياستهاي ابرقدرتها در مورد جنگ يا تقويت چشمگير توان نظامي ايران.» در گزارش "مركز مطالعات استراتژيك دانشگاه تلآويو"آمار نيروهاي ايران و عراق در سال 1986 ميلادي (1365 شمسي)، اين چنين ذكر شدهاست:[۱۶]
نيروي زميني نامكشور پرسنل شامل سربازان ذخيره لشكر تيپ تانك خودرو زرهي توپخانه موشكهاي ضدتانك سكوهاي پرتاب موشك زمين به زمين ايران 1000000 16 5 700 2000 1000 10000 ؟ عراق 1555000 33 14 5000 3500 3500 1300 36
نيروي هوايي نامكشور پرسنل شامل سربازان ذخيره هواپيماهاي رهگيري هواپيماهاي شكاري بمبافكن هواپيماي ترابري هليكوپتر موشكهاي زمين به هوا سكوهاي پرتابكننده ايران 35000 5 130 ـ 95 150 ؟ 12 عراق 40000 270 323 22 65 435 ؟ 70
نيروي دريايي نامكشور پرسنل شامل نيروي ذخيره ناوچههاي جنگي تندرو مجهز به موشكانداز ناوشكن، ناوچه كشتيهاي ضدمين ناوچه كشتي پايگاه دريايي ايران 20000 12ـ10 11 5 93 7 عراق 5000 10 ـ 8 27 3
گزارش - 772
روزنامة "واشنگتن پست" در گزارش امروز خود به نقل از كارشناسان امريكايي نوشتهاست: «حملة آينده ايران نبردي حياتي و سرنوشتساز و نقطة عطفي در جنگ ششساله دو كشور خواهدبود.» در اين گزارش به برتري تجهيزاتي و حتي نيروي انساني عراق در مقابل برتري رواني ايران اشاره شده، سپس با ضعيف دانستن احتمال پيروزي ايران، اوضاع آينده جنگ اين چنين بررسي شدهاست: «هرچند پيروزي ايران در اين جنگ براي آيندة منطقه وحشتناك ميباشد، اما شكست ايران نيز در عمليات آينده ميتواند رهبران ايران را وادار به تجديدنظر در سياستهاي خود در خصوص ادامه جنگ نمايد. به گفته مقامات امريكا، احتمالاً تهاجم عمدة ايران به خاك عراق ـ كه طي 2 تا 6 ماه ديگر انتظار آن ميرود ـ نبرد "حياتي و سرنوشتساز" خواهد بود. هدف ايران در اين تهاجم، شكستن اراده دشمن خود از طريق گرفتن اراضي بيشتر و واردكردن تلفات سنگين بر آن است، اما چنانچه ايران در اين اقدام گرانبهاي خود شكست بخورد، ديگر قادر به ادامه يك جنگ همهجانبه نخواهد بود. در اين خصوص در يك فاجعة تاريخي و داراي اهميت جهاني، دولت امريكا نبرد آتي را با چشم اميدواري و هراس تحتنظر دارد و اميدوار است كه اين نبرد شروعي براي پايان يافتن توانايي ايران در جهت گسترش نفوذ از راه پيشروي نظامي باشد. وحشت و نگراني از آنجا سرچشمه ميگيرد كه ايران بتواند كمكم با دستيافتن به پيروزي سرنوشتساز، بر مناطق پهناوري از خليجفارس تا خاورميانه و جهان اسلام نيز تأثير بگذارد. يك مقام وزارت جنگ امريكا گفت: "يك شكست سخت براي ايران، توانايي آن را جهت از سرگيري عمليات تهاجمي تا مدت بسيار طولاني از بين خواهد برد." به گفته تحليلگران امريكايي، عراق در صورت استفاده صحيح از جنگندههايش ميتواند قدرت ايران را در ادامة فعال جنگ متلاشي سازد. عراق همچنين نسبت به ايران داراي تعداد بيشتري نيروي نظامي مسلح ميباشد. تحليلگران وزارت جنگ امريكا گفتهاند عراق يك ميليون نيرويزميني ارتش خود را در مقابل 250هزار ارتشي و 250هزار شبه نظامي نامنظم ايران بسيج كردهاست. اما مقامات وزارتخارجه امريكا تعداد نيروهاي طرفين را مساوي دانسته و ميگويند كه تعداد نيروهاي عراق اندكي بيشتر از ايران است و هرچند عراق بايد از يك مرز طولاني دفاع كند، اما ايران از لحاظ نيروي انساني داراي برتري محلي بوده و قادر است در يك منطقه محدود دشمن را نابود سازد. يك مقام وزارتجنگ امريكا گفت: "در صورت داشتن اراده براي پيروزي، هيچ دليلي براي باخت عراق وجود ندارد. اراده يك اصل نامحسوس است." مسئله ارادة عراقيها، اوايل ماه جاري در كنگره آمريكا مطرح شد و طي آن ريچاردمورفي مشاور وزيرخارجه آمريكا در امور خاورنزديك گفت: "بايد تأييد كرد كه ايران داراي برتري رواني بوده ولي چنين تصوري را ايجاد كرده كه آنها داراي قد سه متر ونيمي و ارادهاي بينهايت براي ادامه تهاجم هستند و اين شايد فريبدهنده باشد."»[۱۷]
گزارش - 773
امروز هشتمين "اجلاس سران جنبش غيرمتعهدها" همزمان با بيست و پنجمين سالگرد تأسيس اين جنبش، در "حراره" پايتخت زيمبابوه آغاز بهكار كرد(ضميمه دارد). اين اجلاس شش روز بهطول خواهد انجاميد. به گزارش خبرگزاريها، تاكنون بيش از پنجاه تن از سران كشورهاي عضو جنبش در حراره حضور يافتهاند كه از جمله ميتوان از سيدعليخامنهاي رئيسجمهوري ايران، دانيل اورتگا رئيسجمهوري نيكاراگوئه، فيدل كاسترو رئيسجمهوري كوبا، گاندي نخستوزير هند و ساموئل كيدو رهبر ليبريا نام برد. در اين اجلاس مسائل خاورميانه، سياست امريكا در مديترانه، جنگ تحميلي عراق عليه ايران، خلعسلاح جهان، روابط شرق وغرب و نيز اوضاع امريكاي مركزي مورد بحث قرار ميگيرد.[۱۸] در جلسه افتتاحيه اين اجلاس "رابرت موگابه" نخستوزير زيمبابوه و "ياسرعرفات" رئيس سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) خواستار پايان يافتن جنگ ششساله ايران و عراق شدند.[۱۹] ياسر عرفات در اين اجلاس خطاب به رئيسجمهوري ايران گفت: «پيشنهادهاي ميانجيگري را كه از سوي جنبش عدمتعهد، سازمانملل و سازمان كنفرانس اسلامي به شما شدهاست، بپذيريد. تمام تفنگها بايد به سوي دشمنان مشتركمان يعني رژيمهاي "پرتوريا" و "تلآويو" گرفته شود.»[۲۰] به گزارش خبرگزاري جمهورياسلامي، همزمان با اجلاس جاري سران جنبش عدمتعهد در حراره، از نخستين ساعات بامداد امروز موضوعي كه "پيشنهاد صلح جديد عراق" خوانده شده، مورد بحث رسانههاي گروهي جهان قرار گرفتهاست.[۲۱] در پيشنهاد جديد عراق كه روزگذشته وزير خارجه اين كشور آن را مطرح و طي نامهاي به دبيركل سازمان ملل تقديم كرد، آمده است كه عراق حاضر است با تضمينهاي بينالمللي يك پيمان عدم تجاوز با ايران امضا كند تا جنگ ششساله را خاتمه دهد. سپس افزودهشده است كه اين پيمان بايد با نظارت سازمانملل و تضمين شوراي امنيت، يا 30 دولت با انتخاب ايران 30 دولت با انتخاب عراق، يا سازمان كنفرانس اسلامي انجام گيرد. همچنين توافقي درباره حسن همجواري و عدمتجاوز بين دولتهاي خليجفارس از جمله ايران و عراق امضا شود.[۲۲]
گزارش - 774
محسن رفيقدوست وزير سپاهپاسداران انقلاباسلامي صبح امروز در رأس يك هيئت سياسي ـ نظامي تهران را بهقصد طرابلس ترك كرد. وي هنگام عزيمت در گفتوگويي با خبرگزاري جمهورياسلامي انگيزه اين سفر را شركت در سالگرد پيروزي انقلاب ليبي (اول سپتامبر) اعلام كرد. وي گفت: «در مدت اقامت در ليبي با مقامات اين كشور در زمينههاي سياسي ـ نظامي ديدار و گفتوگوهايي انجام خواهيم داد.»[۲۳]
گزارش - 775
درباره تأثير بمباران جزيره سيري (به وسيله هواپيماهاي عراقي) بر وضعيت صدورنفت ايران، نشريه "پژوهشهاي عراقي بر وضعيت صدور نفت ايران" و نشرية "پژوهشهاي اقتصادي خاورميانه" (ميد) درشمارة امروز خود نوشتهاند كه جمهورياسلامي در خلال هفته گذشته روزانه فقط 500 هزار بشكه نفت صادر كرده و تلاشهاي مسئولان آن براي افزايش صدور نفت، بينتيجه ماندهاست. اين دو نشريه سپس افزودهاند كه ايران قبل از آن كه هواپيماهاي عراق در 12 اوت 1986(21 مرداد 1365) پايانة نفتي سيري را بمباران كنند، روزانه يك ميليون و 200 هزار بشكه نفت صادر ميكرده است اما از اين تاريخ به بعد صادرات نفت ايران بهتدريج كاهش يافت.[۲۴]
ضميمة گزارش:765: علل تأخير رسيدن نيروها به نقطه رهايي شرح آنچه موجب اين تأخير شد در گزارش راوي لشكر14 امامحسين(ع)، شهيد سيدمحمد اسحاقي، چنين آمدهاست: «حدود ساعت 21 شناورهاي حامل غواصها به نزديكي "بويه 8" رسيدند ولي از قايق راهنما خبري نبود. قايقها مدتي بدون تكليف در ميان آبها منتظر بودند ولي بالاخره سكانداران بنا به تجربة گذشته خود، "بوية 8" را پيدا كردند. برادر ابوشهاب با شنيدن خبر رسيدن غواصها به "بويه8"، به دوفروند شناور حامل سلاح پدافند هوايي دستورداد كه جهت پشتيباني نيروهاي غواص به بويه 8 بروند تا در صورت نياز، وارد صحنة درگيريشوند. شناورهاي حامل غواصها با پيدا كردن "بوية8" و تنظيم گراي جديد، به طرف سهپايه العميه حركت كردند. در حالي كه بهنظر ميرسيد با توجه به مسافت طي شده قايقها به يك كيلومتري سهپايه العميه رسيده باشند، سكانداران در تاريكي مطلق خليجفارس در انتظار علامت قايق دوم كه قبل از حركت آنها به منطقه اعزام شده بود، چشم به دريا دوختند. غواصها نيز با استفاده از فرصت، مشغول بررسي وسايل رزمي و پوشيدن باقيماندة لباسهاي غواصي خود شدند، ولي با توجه به نيافتن قايق راهنما، سكانداران با همان حالت در آب پرسه ميزدند. از سوي ديگر، دستاندركاران عمليات در تلاش بودند از طريق بيسيم موقعيت قايقها را بهدست آورند تا حركت آنها را به سمت "نقطه رهايي" تنظيم كنند. در همين لحظات طبق خبر دريافتي از شنود قرارگاه هدايت عمليات، احتمال داده شد كه رادارهاي دشمن به وجود قايقهاي خودي حساس شدهاست و اين مسئله به حاد شدن اوضاع كمك ميكرد. نيروهاي غواص در حالي كه در تاريكي شب به اين سو و آن سو ميرفتند همچنان در انتظار تدابير فرماندهان عمليات براي رهايي خود از وضع موجود بودند. سرانجام جانشين فرمانده لشكر (برادر ابوشهاب) و مسئول اطلاعات قرارگاه نوح(برادر فدوي) با قايق خود، به طرف شناور غواصها حركت كردند و با به كارگيري تجارب و برخي ابتكارات فني، در حالي كه يك ساعت و سي دقيقه از زمان مقرر سپري شدهبود، توانستند نيروهاي سرگردان را پيدا كنند.[۲۵]
ضميمة اول گزارش:766 گزارشي از تيپ9 بدر در عمليات كربلاي2 تيپ9 بدر تشكلي از نيروهاي مجاهد و ارتشيان عراقي است كه از شروع جنگ تحميلي و يا در طول آن با هجرت يا پناهندهشدن به ايران، در كنار نيروهاي سپاهپاسداران شروع به فعاليت كردهاند. اين نيروها عموماً در عراق افسر و درجهدار بودهاند. بيشتر افراد كادر تيپ نيز از نيروهاي عراقي ميباشند. اين تيپ ابتدا در قالب گردانهاي "شهيد صدر" بهوجود آمد و در كنار نيروهاي خودي در عمليات بدر حضوري شايسته داشت. پس از آن نيز در چند عمليات در "هور" از جمله عمليات "قدس" و "عاشوراي4" شركت كرد و موفقيتهايي را نيز بهدست آورد، سپس با ادغام در نيروهاي "قرارگاه رمضان" همكاري خود را با اين قرارگاه آغاز كرد.[۲۶] اين تيپ به استعداد سه گردان از نيروهاي مجاهد عراقي و يك گردان از اسيران داوطلب، در مجموع با 650 نيرو در عمليات كربلاي2 شركت كرد. آنچه براي اولين بار در طول جنگ در اين عمليات انجام شد، حضور يك گردان از اسيران داوطلب شامل سربازان، درجهداران و افسران عراقي بود.[۲۷] راوي تيپ9 بدر (علي مژدهي) روحيه نيروهاي اين تيپ را قبل از حركت آنها براي عمليات، چنين تشريح كردهاست: «كليه نيروها با داشتن روحيهاي بسيار قوي، دستهدسته ضمن آماده شدن براي حركت، با برگزاري مراسم سينهزني و نوحهخواني به پادگان شور و حال عجيبي داده بودند. عدهاي از برادران نيز مشغول نوشتن وصيتنامه بودند و همگي بيصبرانه منتظر حركت به سمت منطقه عملياتي بودند. در گردان اسرا نيز اين وضعيت بهچشم ميخورد، عدهاي در حال نوحهخواني و سينهزني بوده و هر كدام با ديدن فرمانده تيپ او را در بغل گرفته وبا خنده به وي نويد پيروزي ميدادند.»[۲۸] راوي در شرح اقدامات اين تيپ در عمليات كربلاي2، نوشتهاست: «در حالي كه منطقه با خمپارههاي منور دشمن روشن شدهاست، نيروهاي تيپ حركت خود را به آرامي به سوي اهداف تعيينشده ادامه ميدهند. كليه گردانها قصد دارند كه در بين ساعات 22 تا 23 به پاي كار برسند. گردان شهيد صدر در ساعت 22 به نزديكي خط اول دشمن ميرسد و دستة خط شكنها با استقرار در جلو گردان، آماده هجوم نهايي ميشود. برادران واحد تخريب در حال خنثيسازي مين معبرها در زير منورها و شليك خمپارههاي دشمن هستند، كه ناگهان دشمن متوجه نيروهاي خودي ميشود و آنها را به رگبار گلوله ميبندد و به دنبال آن درگيري آغاز ميشود. جمعي از نيروها اشتباهاً با رفتن به سمت معبرهاي پاكسازي نشده، با مينها و سيمهاي خاردار مواجه ميشوند كه در اين حال 3 تا 4 تن از آنان خود را روي مينهاي اين معابر مياندازند تا راه براي عبور باز شود. دستة خط شكن درحالي كه هنوز تا رسيدن به خط دشمن فاصله دارد و زير آتش شديد نيروهاي دشمن مستقر در منطقه مقابل، قرار گرفتهاست، با تيراندازي و فريادهاي اللهاكبر به سمت آنان يورش ميبرد و بهرغم شهيد و مجروح شدن تعدادي از نيروهايش، شجاعانه حركت خود را ادامه ميدهد تا اين كه به سيمهاي خاردار دشمن ميرسد. در حالي كه شدت آتش دشمن اجازة كار را به گروه تخريب نميدهد، يكي از نيروها خود را روي سيمهاي خاردار مياندازد و از ديگران ميخواهد كه از روي بدنش عبور كنند. نيروها با عبور از روي وي، خود را به خاكريز دشمن ميرسانند و زير آتش و نارنجكهايي كه به سوي آنان پرتاب ميشود، به داخل كانال جلو خود ميروند و جنگ تن به تن را در داخل كانالي با عرض كم و ارتفاع نزديك به يك و نيم متر آغاز ميكنند، دشمن كه با هجوم قدرتمندانه نيروهاي خودي مواجه شدهاست، بهرغم مقاومت شديد، سنگر به سنگر عقب ميرود. در اين هنگام يكي ديگر از گردانهاي تيپ9 بدر (شهيد دستغيب) موفق ميشود با شكستن خط دشمن، از پشت به او حمله كند؛ اين امر سبب ميشود كه نيروهاي دشمن با ناامن ديدن وضعيت خود، دست از مقاومت بردارند. به دنبال آن، گردان شهيد صدر موفق ميشود با گردان شهيد دستغيب الحاق كند و هر دو بهسوي مثلث انتهايي ارتفاع پيشروي كنند؛ براثر اين حركت، بقيه افراد دشمن به عقب ميگريزند و نيروهاي دو گردان روي مثلث انتهايي مستقر شوند. گردان شهيد صدر در اين عمليات متحمل 37 شهيد و 40 مجروح ميشود. گردان شهيد بهشتي اين تيپ نيز وضعيت مشابهي دارد. اين گردان در حين بازكردن معابر، با آتش شديد دشمن روبهرو ميشود، اما با سرسختي خود را به سنگرهاي او ميرساند و با وجود مقاومت شديد دشمن، به سمت "تختهسنگي" پيشروي ميكند. يك قسمت از نيروهاي اين گردان با حركت به سمت راست يعني "ارتفاع شهيد صدر"، با گردان شهيد دستغيب الحاق ميكند و بدين ترتيب ارتفاع صخرهاي تصرف ميشود. در ادامه به علت كمبود نيرو، يكي ديگر از گردانهاي تيپ9 بدر (گردان حمزه) كه عمدتاً از اسيران عراقي تشكيل يافتهاست، بهمنظور كمك به آنها وارد عمل ميشود و با حركت سنگر به سنگر در داخل كانالها، به پيشروي ادامه ميدهند. با روشنشدن هوا تمام منطقه پاكسازي ميشود و در نتيجه، ارتفاع شهيد صدر و يال آن و ارتفاع صخرهاي به دست نيروي چهار گردان از تيپ9 بدر تصرف ميشود و دشمن با برجا گذاشتن كشتهها و اسيران بسيار، از اين منطقه عقبنشيني ميكند.»[۲۹]
ضميمة دوم گزارش 766: گزارشي از تيپ ويژه 155 شهدا در عمليات كربلاي2 طبق گزارش راوي تيپ ويژه 155 شهدا (شهيد اميريمقدم)، در محور چپ عمليات، اين تيپ براي تصرف اهداف تعيينشده، با تاريك شدن هوا حركت خود را آغاز كرد. از همان آغاز حركت يك لحظه آسمان از منور خالي نبود و خمپارهها امان نميدادند طوري كه به محض حركت، خمپارهها كنار نيروها فرود ميآمد كه بر اثر آن، هفتتن مجروح شدند اما نيروها آرامآرام خود را به نقطة تماس با دشمن رساندند. راوي در خصوص آغاز حركت گردان امامحسين(ع) اين تيپ از ارتفاع "شهيد عباسي" نوشتهاست: «بعد از پاكسازي معبرها بهدست نيروهاي تخريب و اطلاعات ـ عمليات، نيروهاي رزمي براي حركت آماده شدند كه ناگهان از كميني كه تقريباً در وسط ستون قرار داشت به سوي آنها تيراندازي شد. هرچند همه بهشدت غافلگير شدند، نيروهاي اسلام با اعتماد بهنفس به مقابله پرداختند و كمين را خاموش كردند. معاون طرح و عمليات تيپ (برادر شاكري) كه مجروح شدهبود، پيش از آن كه معبر باز شود، اللهاكبر گويان از بقيه نيروها جدا شد و لنگان لنگان بهطرف كانال نيروهاي دشمن دويد؛ نيروهاي داخل كانال شروع به تيراندازي كردند ولي وي خود را در كانال انداخت، اين حركت موجب شد كه نيروهاي دشمن اسلحه و كلاه خود را بر زمين بيندازند و فرماندة گروهان آنان بگريزد. برادر شاكري با حالت زخمي به روي "تپه سرخه" رفت و برخي نيروها نيز به وي پيوستند. نيروهاي عراقي بعد از مدت كوتاهي پاتك خود را شروع كردند و بهرغم اشغال تپه و به شهادت رساندن برادر شاكري، نيروهاي خودي با رشادت تپه را مجدداً پس گرفتند و دو پايگاه آنها را به تصرف درآوردند. دشمن سپس آتش انبوهي روي اين پايگاهها ريخت، طوري كه بسياري از نيروهاي خودي به سختي آسيب ديدند و سرانجام عده قليل باقي مانده ناگزير عقبنشيني كردند.»[۳۰] اين راوي همچنين در خصوص گردان امامعلي(ع) از اين تيپ كه براثر انفجار مين در معبر، مجبور به درگيري با دشمن شد، نوشتهاست: «درگيري سختي آغاز شد؛ از يك طرف پنج تيربار و يك دوشكا روي بچهها كار ميكرد و از طرف ديگر به سوي آنها نارنجك پرتاب ميشد، اين امر سبب شد بچهها كه بالاي شيب ميآمدند در ديد و تير دشمن قرا بگيرند و شهيد، مجروح و يا زمينگير شوند، لذا نيروهاي باقيمانده مجبور به بازگشت شدند.»[۳۱] به گزارش راوي تيپ155 شهدا، گردانهاي ديگر اين تيپ نيز به دليل كمبود نيرو و آتش شديد دشمن، نتوانستند مأموريت خود را به خوبي انجام دهند و در مجموع، اين تيپ در اين عمليات موفقيت چنداني نداشت.»[۳۲]
ضميمة سوم كزارش766: گزارشي از تيپ105 قدس در عمليات كربلاي2 نيروهاي تيپ105 قدس طبق طرح مانور، بهمنظور تصرف ارتفاع "وُاراس" ساعت 23:00 به پاي كار رسيدند. راوي اين تيپ (نادر نوروزشاد) وضعيت قبل از شروع درگيري را چنين ترسيم كردهاست: «گهگاه آتش تيربار و سلاحهاي سنگين و نيمهسنگين دشمن معابر را هدف ميگرفت. دشمن با تيربار، خمپاره و حتي كاتيوشا، مقداري جلوتر از خطوط مقدم خود را زير آتش گرفته بود بهطوري كه وقتي نيروهاي تخريب قصد خنثيكردن ميدان مين را داشتند، از هر طرف مورد اصابت تير قرار ميگرفتند.»[۳۳] با سنگين شدن آتش دشمن، هر سه گردان در تماسهايي با فرمانده تيپ ضمن بيان وضعيت موجود، تقاضا كردند فرمان درگيري صادر شود. دقايقي بعد فرمانده تيپ به گردان كميل اجازه درگيري داد. به دنبال آن، گردان ميثم اعلام كرد كه پاكسازي ميدان مين پايان يافتهاست. سپس به دستور فرمانده تيپ، اين گردان و گردان حمزه نيز درگيري خود را آغاز كردند، ولي به علت پيچيدگي و صعبالعبور بودن منطقه و نيز مقاومت دشمن، بهرغم تلاش فراوان نيروهاي خودي هيچ كدام از گردانها نتوانستند به اهداف تعيين شده دست يابند. در اين هنگام به دستور فرمانده تيپ، نيروهاي كمكي گردان مالكاشتر بهمنظور كمك به نيروهاي درگير حركت كردند به اين ترتيب كه هر گروهان آن به يكي از اين سه محور كه در رسيدن به اهداف دچار مشكل شدهبودند، اعزام شدند. در اين حال با تشديد فشار دشمن روي نيروهاي دو گردان ميثم و حمزه(ع)، از ساعت 6:20 بامداد هرگونه تماس با نيروهاي گردان ميثم كه روي ارتفاع "واراس" بودند، قطع شد، اما با تأمين عقبه نيروهاي خودي در "هفتكانالي" كه به همت نيروهاي گردان تازه وارد شدة مالكاشتر انجام شد، نيروهاي گردان حمزه(ع) توانستند از "پنجهاي" عقبنشيني كنند. دشمن در "پنجهاي" مستقر شد اما هيچ اقدامي براي تصرف مجدد "هفتتپهاي" انجام نداد، زيرا با در اختيار داشتن ارتفاعاتي همچون "تپه تخممرغي"، "پنجهاي" و "واراس" ميتوانست تا مدتي تأمين مواضع خود را برقرار نمايد. نيروهاي خودي مستقر در "هفتكانالي" نيز ساعت 9 صبح (10/6/1365) بدون تلفات و خسارت عمدهاي، عقبنشيني كردند. بدين ترتيب تنها دو گروهان از گردان ميثم بدون هيچگونه ارتباطي با خود و يا با فرمانده تيپ، در قله واراس باقي ماندهبودند. در همين حال، خبرهايي مبنيبر حضور تانكهاي عراقي در دامنة شمالي واراس (سمت نيروهاي دشمن) نيز دريافت شد،[۳۴] لذا قائممقام فرمانده نيرويزميني (برادر صفوي) كه در كنار فرمانده كل سپاه (محسن رضايي) و فرمانده قرارگاه حمزه (برادر هدايت) در سنگر اطلاعات ـ عمليات تيپ واقع در قله كوه حضور داشت و اوضاع را از نزديك بررسي ميكرد، دستور آتش متمركز ادوات(خمپارهها و مينيكاتيوشاها)، تانكها و توپخانهها را در پشت واراس (محل تجمع تانكها و نيروهاي دشمن و جاده اصلي تداركاتي) صادر كرد. در ساعت 9:22 صبح در حالي كه كليه كوششهاي قرارگاه نيرويزميني متوجه تجديدقوا براي ادامة تك در شب بود، خبر رسيد كه يك ستون از نيروهاي دشمن از زير يال "ساندويچي" بهطرف تنگه ميروند. اين خبر با افزايش احتمال تكميل محاصرة قله واراس نشان ميداد كه نيروهاي گردان ميثم همچنان با دشمن درگير هستند. پس از بحثهاي مختلف تصميم گرفتهشد كه با آتش مستمر توپخانه بر عقبة دشمن در پشت قله واراس و همچنين شليك گلولههاي دودزا جهت ايجاد ستون دود در مسير عقبنشيني گردان، اين نيروها را از ديد دشمن كه در يال "2519" تنگه واراس بودند، مخفي نمايند، اما بهعلت كمي تعداد گلوله و برخي مشكلات در پرتاب آنها و همچنين نداشتن تماس با نيروها، اين امر به نتيجه نرسيد.[۳۵] بهرغم تلاش قرارگاه براي ايجاد ارتباط با آنها، تا دو روز توفيقي حاصل نشد، تا اينكه در 12/6/1365 خبر رسيد كه فرمانده اين گردان (هامون محمدي) و دو فرمانده گروهان تحتامر وي به نقطة رهايي بازگشتهاند. فرمانده گردان در گفتوگو با راوي تيپ105 قدس گفت: «بهدليل قطع ارتباط و فشار دشمن، نيروهاي تحتامر [ما] صدمات زيادي ديده و در محاصره دشمن مانده بوديم. بيسيمها ارتباط نداشت و من حتي نميتوانستم كسب تكليف كنم كه آيا برگردم يا نه. با اين وضعيتي كه از نيروها در آنجا ديدم، ناچار شدم آنها را عقب بكشم و لذا به بچهها دستور عقبنشيني دادم. نيروها را به دو گروه تقسيم كردم، گروه اول 30 تا 40 نفر بودند كه به علت نبود نيروي اطلاعات ـ عمليات مجبور شدم مقداري از راه را با آنها پايين بيايم و به آنها جهت حركت را نشان بدهم تا موقع برگشت روي مين نروند، اما ناگهان از بالاي سرمان يعني يال "2519" حدود سه قبضه تيربار و شايد هم بيش از 100 نفر نيروي كلاش بهدستِ دشمن، ما را به رگبار بستند. از اين گروه 30، 40 نفري بهجز چند نفري بقيه افتادند؛ من هم كه اين مهلكه را ديدم نه ميتوانستم بالا بروم و نه ميتوانستم پايين بياييم، لذا تصميم گرفتم به اتفاق چند نفر پايين بياييم. وقتي داخل كانال رفتم متوجه شدم كه صداي تيراندازي دشمن لحظه به لحظه نزديك ميشود، به بچهها گفتم آماده شويد، اگر اينجا بمانيم ما را اسير ميكنند. گروهي با ديدن اين وضعيت ماندند و پايين نيامدند. به جانشين گروهان دوم گفتهبودم كه گروه دوم را عقب بياورد او هم آمده بود كه راه را پيدا كند، اما در لحظة برگشت متوجه شده بود كه دشمن بالاي سر بچههاي گروه دوم رسيده و همه را محاصره و تسليم كردهاست.»[۳۶]
ضميمه چهارم گزارش: 766 پاتكهاي دشمن به دنبال موفقيت نسبي تيپ9 بدر در محور چپ، دشمن كلية فعاليتهاي خود را به اين سمت معطوف كرد و از حدود ساعت 3:30 بامداد پاتكهاي خود را با اجراي آتش شديد براي تصرف مواضع از دست رفته آغاز كرد و در حالي كه به نيروهاي محاصره شدهاش در مقر فرماندهي (واقع در مثلثي) دستور مقاومت تا هنگام رسيدن نيروهاي كمكي ميداد، به سمت ارتفاع صخرهاي ـ كه در صورت تصرف آن ميتوانست به يال و ارتفاع شهيد صدر تسلط بهتري پيدا كند ـ يورش خود را آغاز كرد، اما در مواجهه با مقاومت شديد نيروهاي خودي، سركوب شد و ناچار عقبنشيني كرد. مجدداً در ساعت 8 صبح، دشمن با حمايت آتش شديد توپخانه پاتك خود را براي تصرف ارتفاع صخرهاي آغاز كرد كه اين بار نيز با مقاومت شديد نيروهاي تيپ9 بدر و تدابير سنجيده فرمانده اين تيپ (برادر شهيد دقايقي) كه سنگر به سنگر به نيروها سر ميزد و آنها را تشويق به مقاومت ميكرد، مجبور به عقبنشيني شد. سومين پاتك دشمن در ساعت 12 بعد از اجراي آتش سنگين، براي تصرف "تخته سنگي" آغاز شد كه اين بار نيز با مقاومت نيروهاي خودي ناگزير به عقبنشيني شد. دشمن با حفظ جناح چپ عمليات و تسلط كامل روي ارتفاع شهيد صدر از روي تپة شهدا و ارتفاع 2519، تمام منطقه را زير ديد و تير خود قرار دادهبود كه براثر آن، آمار شهدا و مجروحان خودي افزايش يافت و در نتيجه از توان كيفي و كمي نيروها بسيار كاسته شد. دقت و شدت آتش توپخانة دشمن به حدي بود كه كانالهاي موجود و اكثر سنگرها را ويران كرد. همچنين اجراي آتش دشمن روي راههاي تداركاتي هرگونه تحرك نيروهاي خودي را به منظور تدارك نيروهاي تيپ9 بدر سلب كرده بود، اما حضور فرمانده اين تيپ در ميان نيروهاي خودي باعث تقويت روحيه آنها شدهبود.[۳۷]
ضميمة گزارش773 جنبشعدمتعهد و جنگ ايران و عراق الف) تاريخچه و اصول كلي جنبش جنبشعدمتعهد در روز 18 آوريل 1955 در "باندونگ"، پايتخت اندونزي، در تاريخ ثبت گرديد و اعضاي آن با هدف رهايي و عدم تعهد در برابر بلوكهاي شرق و غرب حيات سياسي خود را آغاز كردند. با گذشت زمان به تدريج تعداد اعضاي جنبش افزايش يافت. تاريخچة جنبشعدمتعهد را از آغاز تاكنون ميتوان به چند دورة مشخص تقسيم كرد: 1ـ عصر شكلگيري ( 1947 تا 1961): از كنفرانس مناسبات آسيايي در دهلينو تا اولين اجلاس سران دولتهاي نامتعهد در بلگراد و اعلام وفاداري به "سياست عدم تعهد". 2ـ عصر تقويت همبستگي (1961 تا 1970): در اين دوره در اجلاسهاي جنبش اختلاف نظر اعضا ناچيز بوده و در اكثر موارد وحدت نظر وجود داشته است. 3ـ عصر شكاف (1970 تا 1976). 4ـ عصر گرايش اقتصادي و نفوذپذيري (1975 تا 1979): در اولويت قرار گرفتن اقتصاد نسبت به سياست و نفوذ قدرتهاي بزرگ در جنبش. 5ـ عصر مفهوم جديد عدم تعهد (1979 تا 1990): مفهوم "عدم تعهد" از نظر تئوري جنبه سياسي و اقتصادي نيز يافت. 6ـ عصر نظام نوين جهاني (1990 تا 1994) به دنبال فروپاشي شوروي فكر بقا يا عدمبقا و ضرورت يا عدمضرورت جنبش مطرح شد و سرانجام بدين نتيجه رسيدند كه حفظ و حتي تقويت مجموعة جنبشعدمتعهد حداقل به عنوان يك باشگاه سياسي كه مركز تجمع كشورهايي با وجههايي مشترك در مقابل كشورهاي بزرگ باشد، لازم است و ميتواند در تصميمگيريهاي مجمع عمومي سازمانمللمتحد و شايد به گونهاي در شوراي امنيت، مؤثر باشد. شعار اصلي جنبش بهرغم تفاوتهاي مذهبي، نژادي و سياسي موجود، دو اصل "آزادي" و "وحدت" است. بهطور كلي طبق نظريهها، بيانيهها و تصميمات جنبش، اصول كلي آن عبارتاست از: 1ـ تحكيم و تقويت صلح بينالمللي. 2ـ احترام به حاكميت، استقلال و تماميت ارضي كشورها. 3ـ بهرسميت شناختن حق تعيين آزادانة سرنوشت. 4ـ توسل نجستن به زور در روابط بينالملل. 5ـ همزيستي مسالمتآميز بين دولتها. 6ـ سياست بيطرفي مثبت؛ همكاري نكردن با بلوكهاي سياسي ـ نظامي موجود و محكوم كردن آنها. 7ـ مبارزه با استعمار و امپرياليسم. 8ـ همكاري اقتصادي و فرهنگي. 9ـ دعوت نكردن از قدرتهاي بزرگ براي حضور نظامي در هر نقطه از جهان. 10ـ حقوقبشر كه در اجلاس 1994 قاهره بهطور كامل مطرح گرديد. ب) موضع جنبش عدمتعهد در قبال جنگ و صلح برقراري، حفظ و تأمين صلح و امنيت در سراسر جهان، يكي از اهداف اساسي و اولية جنبش است. اين موضوع بارها در بيانيهها، قطعنامهها و اعلاميههاي جنبش ذكر شدهاست، از جمله در اصل 8 منشور باندونگ. همچنين بهكار نبردن زور و فشار، پرهيز از تجاوز و تهديد نكردن به تجاوز، از اصول اولية جنبش بهشمار ميرود. جنبشعدمتعهد، همزيستي مسالمتآميز كشورها را تنها راه تحكيم صلح جهاني ميداند و اعتقاد دارد كه اين همزيستي بايد مبتنيبر آزادي، برابري و عدالت در يك چارچوب جديد از مناسبات صلحآميز و هماهنگ بين ملتها باشد. بهعلاوه، جنبش مداخلة هر كشور در كشور ديگر را در بيانيههاي متعدد خود صريحاً مردود دانستهاست. حفظ تعهدات بينالمللي كشورها نيز از جمله مواردي است كه در بيانيههاي جنبش مورد تأييد اعضا قرارگرفته و موضوعات مربوط به خلع سلاح كامل عمومي، استفاده صلحآميز از نيروي اتمي، اتحاديههاي نظامي، وجود بلوكهاي نظامي، پايگاهها و تأسيسات نظامي را مورد بررسي قرار داده است. بهطور كلي ميتوان مواضع جنبش عدم تعهد در قبال جنگ و صلح را شامل اين موارد دانست: 1ـ مردود دانستن هرگونه تجاوز و تهديد به تجاوز از كشوري به كشور ديگر. 2ـ ناپسند شمردن استفاده از هرگونه ابزار فشار، زور و تهديد براي حل مناقشات دولتها. 3ـ جنبش هدف اساسي خود را برقراري صلح و امنيت بينالمللي ميداند. 4ـ همزيستي مسالمتآميز و همبستگي بين اعضا از اصول اوليه جنبش است. 5ـ حل مناقشات و اختلافات مرزي را با روشها و ابزارهاي مسالمتآميز مورد توجه قرار ميدهد. 6ـ هرگونه حضور نظامي بيگانه در محوطه آبهاي دولتهاي غيرمتعهد را مردود ميشمارد. 7ـ تأكيد بر خلعسلاح عمومي و بهكارگيري مطلوب و غيرنظامي انرژي هستهاي دارد. ج) عضويت ايران و عراق در جنبشعدمتعهد ايران در كنفرانسهاي مناسبات آسيايي و باندونگ شركت كرد، ولي بعداُ به دليل پيوستن به پيمان نظامي بغداد در سال 1955 نتوانست در اولين اجلاس جنبش در بلگراد حضور يابد. در خرداد 1358(1979) وزارت خارجه جمهورياسلامي ايران اعلام نمود كه ايران به جنبش غيرمتعهدها خواهد پيوست و درخواست رسمي عضويت ايران را تسليم دولت سريلانكا ـ رئيس وقت جنبش ـ كرد. سپس هيئتي در سطح معاون وزير خارجه از ايران به كلمبو اعزام شد تا در اجلاس دفتر هماهنگي جنبش شركت كند. در همين اجلاس عضويت ايران به تصويب رسيد، ولي تصويب نهايي آن در اجلاس دفتر هماهنگي در هاوانا(1979) به عنوان هشتاد و هشتمين عضو جنبش صورت گرفت. دولت عراق نيز در كنفرانس مناسبات آسيايي در دهلينو و كنفرانس باندونگ حضور داشت و اعلامية باندونگ و ده اصل منشور آن را تأييد كرد. با خروج عراق از پيمان بغداد (در سال 1958) اين كشور توانست به عضويت جنبش عدم تعهد درآيد. د) سير تاريخي مواضع جنبشعدمتعهد در قبال جنگ ايران و عراق عراق در روز 31 شهريور 1359(22 سپتامبر 1982) با لغو عهدنامه مرزي سال 1975 كه در الجزاير با ايران بسته بود، تهاجم سراسري خود را به خاك ايران آغاز كرد. با توجه به اينكه ايران و عراق در آن زمان هر دو از اعضاي جنبشعدمتعهد بودند و جنبش نيز يكي از مهمترين اهداف خود را حفظ صلح و امنيت بينالمللي و نفي هرگونه تجاوز و سلطه اعلام كردهبود، ميبايست در اين زمينه اقدامي اساسي و بازدارنده ميكرد. گفتني است كه وقوع اين تجاوز، پديدهاي نوظهور براي جنبش نبود، زيرا پيش از آن نيز كشورهايي غيرمتعهد دچار جنگ شدهبود، نظير كشورهاي "شاخ آفريقا"؛ آنچه مهم است و بايد در آن درنگ كرد اين است كه تلاشهاي جنبش براي پايان بخشيدن به آن جنگهاي خانمانسوز، كم اثر و شايد بتوان گفت در اكثر موارد بياثر بوده است جز در مورد درگيري بين چين و هند در سال 1965 ميلادي ـ و سرانجام ابرقدرتها بودهاند كه همچنان كه با توجه به منافعشان آتش آن جنگها را خود ـ مستقيم يا غيرمستقيم ـ برافروخته بودند، خود نيز با عنايت به همان منافع، آن را خاموش كردهاند؛ البته در اجراي اين سياست ، از صحنه شوراي امنيت براي موجه نمايش دادن آن نيز هنرمندانه استفاده بردهاند. ح) تشكيل كميته حسن نيت و اعزام هيئتهاي نمايندگي به دو طرف درگير در جنگ 1980 كشورهاي غيرمتعهد از همان روزهاي آغاز جنگ فعاليتهايي را براي خاتمه دادن به آن شروع كردند. براي اين كار، جنبش "كميتة حسننيت" را مركب از نمايندگان كشورهاي كوبا، يوگسلاوي، الجزاير، زامبيا، هند، پاكستان و سازمان آزاديبخش فلسطين تشكيل داد. سپس اين كميته، هيئتي شامل وزيران خارجه كوبا، هند و گروهي از يوگسلاوي براي ايجاد تفاهم بين ايران و عراق به اين دو كشور اعزام كرد. شواهد نشان ميدهد كه عراق بهعلت اينكه در آن زمان در موضع قدرت قرار داشت و نيروهايش بخشهايي از خاك ايران را اشغال كرده بودند، اصولاً خواهان موفقيت كار اين كميسيون نبودهاست، لذا با اين استدلال كه چون الجزاير يك كشور عربي است و در جنگي كه يك كشور عربي ديگر در آن درگير است نبايد مداخله كند، با حضور الجزاير در اين كميته مخالفت كرد و كار وزيران خارجه كشورهاي مذكور را دچار اختلال كرد. گفتني است كه سازمان آزاديبخش فلسطين هم يك سازمان عربي بود ولي عراق با حضور آن در كميسيون مخالفتي نداشت! به دنبال اين جريان، جنبش يك قطعنامة پيشنهادي در مورد جنگ صادر كرد كه در آن از ايران و عراق درخواست شده بود از هرگونه تهديد [جدي] يا توسل به زور در مناسباتشان خودداري كنند. در اين قطعنامه لزوم پايان دادن به جنگ مورد تأكيد قرار گرفته و به "اصل مردود بودن تصرف سرزمين ديگران"، "توسل به تهديد" و يا "اعمال زور" و همچنين به اصل "مداخله نكردن در امور داخلي ديگر كشورها" استناد شده بود. در آبانماه 1359 كميتة حسننيت در نظر داشت با برگزاري مجدد جلسهاي در بغداد، تلاش ديگري را براي برقراري آتشبس بين ايران و عراق آغاز كند ولي دولت جمهورياسلامي ايران به رياست شهيد محمدعليرجايي (نخستوزير وقت ايران) در يادداشتي كه براي رهبران يوگسلاوي فرستاد، تأكيد كرد كه دولت [ايران] هيچگونه آتشبسي را تا زماني كه نيروهاي عراقي از خاك ايران خارج نشوند نخواهد پذيرفت. بدينسان اين بار نيز تلاش كميتة حسننيت بهدليل نپرداختن به ريشة مسئله، با ناكامي روبهرو گرديد، بنابراين موضعگيريهاي ايران و عراق باعث شد تا عملاً كار كميتة حسننيت تعطيل گردد و نتيجهاي از مذاكرات و رفت و آمدها حاصل نشود. اجلاس دفتر هماهنگي جنبش غيرمتعهدها در نيويورك (1980) در دسامبر 1980(آذر 1359) اجلاس دفتر هماهنگي جنبش غيرمتعهدها در نيويورك تشكيل شد. نمايندة جمهورياسلامي ايران در اين اجلاس از سكوت سهماهة جنبش در مورد تجاوز عراق عليه ايران انتقاد كرد و از اعضاي آن درخواست كرد تا تجاوز عراق را كه مغاير اصول پذيرفته شده جنبشعدمتعهد است، مورد توجه قرار دهند و اقدامات لازم را به عمل آورند. متأسفانه اعضاي جنبش در پاسخ اين تقاضا، همچنان سكوت كردند. اجلاس وزيران خارجه جنبش غيرمتعهدها در دهلينو (1981) همچنين اجلاس وزيران خارجة جنبشعدمتعهد در فوريه 1981(بهمن 1359)، پنج ماه بعد از شروع تهاجم سراسري عراق به ايران در دهلينو تشكيل گرديد. در اين اجلاس هيئتي از جمهورياسلامي ايران به سرپرستي آقاي بهزاد نبوي شركت كرد. اين هيئت درخواستها و نظرگاههاي ايران را در خصوص جنگ به اين شرح مطرح ساخت: 1ـ با بررسي كامل مسئله جنگ و كسب اطلاعات كافي دربارة آن، جنبش موضع قطعي خود را در قبال اين تجاوز اعلام و متجاوز را محكوم نمايد و عضويت تجاوزگر را به حالت تعليق درآورد. 2ـ رفع تجاوز و خروج بدون قيدوشرط نيروهاي متجاوز بايد اساسيترين و اولين شرط آغاز هر تلاشي براي خاتمه جنگ باشد. 3ـ دولت ايران قبل از رفع تجاوز و خروج كامل ارتش عراق، هيئتهايي را خواهد پذيرفت كه از مواضع دوطرف درگير مطلع باشند. همچنين افزوده شد كه با توجه به اينكه ايران از سازمانمللمتحد درباره جنگ هيچگونه درخواستي نكردهاست، هرگونه تضمين جنبشعدمتعهد در اين مورد، مؤيد كارايي و استقلال آن (جنبش) خواهد بود. در مقابل اين درخواستها، نظر دولت هند به عنوان ميزبان و نيز برخي ديگر از اعضاي جنبش اين بود كه مسائلي از قبيل جنگ ايران و عراق، افغانستان و... نبايد در كنفرانس مطرح شود، زيرا اينگونه موضوعات باعث بروز اختلافات و تضعيف جنبش و در نهايت، موجب بهرهبرداري ابرقدرتها از اين اختلافات خواهد شد و اين امر در نهايت به زيان جنبشعدمتعهد خواهد بود. همين موضوع سبب شد كه موضع مشخصي در مورد جنگ [ايران و عراق] اتخاذ نگردد. البته ضعف اين گونه دلايل با توجه به اهداف، وظايف و اصول جنبش عدم تعهد كاملاً بديهي و آشكار است. باري، تنها اقداماتي كه در آن كنفرانس انجام گرفت، چنين است: 1ـ محكوم كردن نفس جنگ توسط اينديراگاندي (رئيس جنبشعدمتعهد) و كورت والدهايم (دبيركل سازمانملل متحد) كه در اجلاس حضور داشت و اظهار نگراني از جنگ ايران و عراق و پيآمدهاي آن و اظهار اميدواري كه هرچه زودتر جنگ به صورت صلحآميز و عادلانه پايان پذيرد. 2ـ در مادة 86 بيانية نهايي، وزيرانخارجه جنبش ضمن اظهار نگراني از جنگ پنج ماهة ايران و عراق و خسارتهاي ناشي از آن، بر اصول جنبشعدمتعهد يعني تجاوز نكردن، به كار نبردن زور، حفظ تماميت ارضي كشورهاي عضو، حل اختلافات از طريق صلحآميز و... تصريح و تأكيد كردند. اجلاس وزيرانخارجه جنبش غيرمتعهدها در هاوانا و تغيير محل كنفرانس هفتم سران (1982) به دنبال اجلاس دهلينو(1981) در پنجم سپتامبر 1981، ايران و سوريه رسماً خواستار تغيير محل كنفرانس هفتم سران از بغداد ـ كه قبلاً معين گرديدهبود ـ بهجايي ديگر شدند. همچنين ايران يادآور شد كه در صورت برگزاري اجلاس هفتم سران جنبش در بغداد، نه در آن شركت ميكند، نه مصوبات آن را به رسميت ميشناسد. عراق نيز سه روز بعد درخواست كرد كه دفتر هماهنگي جنبشعدمتعهد براي بحث درباره ميزباني كنفرانس هفتم سران تشكيل جلسه دهد. در نتيجه، اجلاس وزيران خارجه دفتر هماهنگي جنبش عدم تعهد در هاوانا در 31 ماه ژوئن 1982 تشكيل شد كه در آن بر اثر اوجگيري فشارهاي دروني جنبش، تلاشهاي ديپلماتيك ايران و سوريه و پيروزيهاي نيروهاي ايراني در شرق بصره، براي اولين بار در تاريخ جنبش، ميزباني كنفرانس كه از ششسال قبل تصويب شدهبود، مورد سؤال قرارگرفت و در نتيجه در 17 سپتامبر 1982 موافقت اعضاي جنبش با تغيير محل كنفرانس اعلام شد. و محل برگزاري كنفرانس هفتم سران از بغداد به دهلينو انتقال يافت. اين موضوع براي ايران يك پيروزي سياسي و بالعكس براي عراق يك شكست محسوب ميشد وشايد تنها دستآورد عملي و موفق جنبشعدمتعهد در مورد جنگ ايران و عراق باشد. در اين اجلاس همچنين به حمايت از سفر هيئتهاي جنبشعدمتعهد به تهران و بغداد اكتفا گرديد. كميتة حسننيت نيز بعداز ملاقات با وزيران خارجة دو كشور درگيرجنگ، به اين نتيجه رسيد كه شرايط مناسب براي اجراي صلح و ابتكار جديد وجود ندارد. اجلاس هماهنگي جنبش غيرمتعهد در نيويورك (اكتبر 1982) در اين اجلاس، گزارش پيشرفتهاي كميتة حسننيت جنبشعدمتعهد در مورد جنگ ايران و عراق تسليم سرپرست اجلاس گرديد. بيانية نهايي دفتر هماهنگي جنبش در بند 21 خود به ايران و عراق و ساير كشورها توصيه كرد كه از اعمالي كه باعث بروز و توسعه جنگ ميشود، خودداري كنند. اجلاس هفتم سران (دهلينو، 7 تا 12 مارس 1983) در اين كنفرانس جنگ ايران و عراق به عنوان محور اصلي كار اجلاس به تفصيل مورد بحث قرارگرفت ولي دربارة چگونگي و علل بروز آن و نحوة برقراري صلح توافق حاصل نشد، در نتيجه هيچگونه موضعي اساسي درباره آن(جنگ) نيز اعلام نگرديد. دلايل بررسي موضوع جنگ در اين كنفرانس را ميتوان موارد ذيل دانست: 1ـ تغيير محل كنفرانس سران از بغداد به دهلينو به دليل اوضاع جنگي و ناامني بغداد پايتخت عراق. 2ـ پيروزيهاي مكرر ايران در جبهههاي نبرد. 3ـ آشكارشدن ضعف عراق در جنگ با ايران. در اين اجلاس نيز ايران اعلام كرد: «صلح عادلانه، واقعي و شرافتمندانه زماني متحقق ميشود كه نيروهاي اشغالگر از تمامي نقاط تحت اشغال خارج شوند؛ خسارات ناشي از تجاوز تأديه شود؛ متجاوز محكوم و مجازات گردد.» بهطور كلي در اين اجلاس نيز موضع مشخص و روشني در خصوص جنگ اتخاذ نشد و آغازگر جنگ برخلاف اصول عدم تعهد معلوم و محكوم نگرديد. اجلاس وزيرانخارجه جنبش غيرمتعهدها، روآندا (4 تا 7 سپتامبر 1985) در اين اجلاس موضوع جنگ ايران و عراق كه در پيشنويس بيانيه سياسي به طور مختصر دولت آنگولا، (ميزبان اجلاس) آن را ذكر كردهبود، در آخرين ساعات كنفرانس پس از بحثهاي بسيار در كميتة سياسي، بهدليل حاصل نشدن توافق در زمينة تهية يك متن مورد قبول براي دوطرف درگيرجنگ، از دستوركار جنبش حذف گرديد. بنابراين در اين اجلاس نيز در خصوص جنگ ايران و عراق هيچ موضعي اتخاذ نگرديد. اجلاس دفتر هماهنگي جنبش غيرمتعهدها، دهلينو (16 تا 19 آوريل 1986) در اين اجلاس نيز جنگ ايران و عراق مورد بحث و بررسي قرارگرفت و در آغاز رئيس كنفرانس طي نطقي گفت: «ما از ايران و عراق ميخواهيم كه به جنگ خاتمه دهند. تمايل جهاني اين است كه جنگ بايد يكباره متوقف گردد و دو طرف از طريق مذاكره و روشهاي صلحآميز به يك صلح آبرومندانه، عادلانه و پايدار دست يابند.» نمايندگان ايران و عراق نيز هر يك جداگانه به ايراد نطقهايي در مورد وضعيت جنگ و شرايط دولت خود براي پايان بخشيدن به آن پرداختند. علياكبرولايتي وزير امورخارجه ايران در اين اجلاس گفت: «پنج سال پس از تجاوز رژيم بعث عراق به قلمرو جمهورياسلامي ايران، نهضت عدم تعهد هنوز نتوانسته است موضع صحيح و عادلانهاي در قبال اين تجاوز اتخاذ نمايد. براي مردم ما عجيب نبود كه سازمان مللمتحد با نفوذي كه كشورهاي قدرتمند در آن دارند، دست به موضعگيري يك طرفه و كاملاً غيرمنطقي و غيرعادلانه بزند، ولي در مورد نهضت عدم تعهد انتظارات به نحو ديگري بود...» اجلاس هشتم سران، حراره (1 تا 6 سپتامبر 1986) در اين اجلاس رئيسجمهور وقت ايران حضرت آيتالله خامنهاي، در نطقي عميق و صريح به بررسي مواضع ايران در قبال مسائل جاري جهان و نيز جنگ تحميلي پرداخت. ايشان در بخشي از سخنان خود گفت: «آيا هيچ جنايتي زشتتر از اشغال نظامي يك كشور يا اقدام به تجاوز براي دستيابي به سلطة سياسي و اقتصادي بر يك ملت وجود دارد؟... از جنبش البته توقع نيست كه مانند يك پيمان نظامي وارد معركه شود، ليكن اين انتظار است كه شجاعانه و صادقانه از حق و از مظلوم و قرباني تجاوز و سلطهطلبي، دفاع كند. صلح بهطور كلي و به ويژه براي منطقة حساس ما يك انتخاب نيست، يك ضرورت حياتي است. ما چارهاي جز اين نداريم كه با مجازات قطعي رژيم متجاوز، جنگافروز و باجگير عراق، برقراري و استحكام چنين صلحي را در منطقه تضمين كنيم...» در بيانية سياسي اجلاس سران در حراره، بخشي به جنگ ايران و عراق اختصاص يافت كه مشتمل بر بندهاي 146 تا 148 بيانيه بود: بند 147: رؤساي كشورها يا دولتها بر اصل "استفاده نكردن از زور در روابط بينالمللي" در رابطه با جنگ جمهورياسلامي ايران و عراق تأكيد ميورزند. بند 147: در اين زمينه از آغاز و ادامة خصومتها بين دو كشور كه هر دو از اعضاي مهم جنبشعدمتعهد هستند، ابراز نگراني عميق ميشود. بند 148: سران كشورها يكبار ديگر از جمهورياسلامي ايران و عراق ميخواهند كه خصومتهاي خود را به منظور اجتناب از خسارتهاي مالي و تلفات جاني، خاتمه دهند. سران كشورهاي عدم تعهد يكبار ديگر خودشان را متعهد ميكنند كه براي خاتمه سريع اين درگيري وحشتناك كوشش كنند. ايران بر اين اظهار نظر جنبش در مورد جنگ، چنين ايراد وارد كرد: 1ـ به مسئوليت عراق در آغاز و ادامه جنگ اشارهاي نشده است. 2ـ عراق به عنوان مسئول اين جنايت بزرگ بينالمللي محكوم نگرديده است. 3ـ دعوت به اتخاذ "سياست مماشات با متجاوز" در شأن جنبشعدمتعهد نيست. 4ـ اقدام عراق به نقض مقررات متعدد بينالملل ناديده گرفته شدهاست. استفاده مكرر عراق از سلاحهاي شيميايي ـ كه در اين مورد دو روز پيش نيز براي چندمين بار شوراي امنيت اين كشور را مجرم شناخت و محكوم كرد ـ در واقع ميزان احترام رژيم اين كشور را به اصول جنبش آشكارا نشان داده است، ولي اجلاس به اين حملات شيميايي اهميتي نداده و آن را محكوم نكرده است! 5ـ بيانية كميته سياسي به هيچوجه بيانگر واقعيت جنگ نيست. رئيسجمهوري ايران بعد از بازگشت از اجلاس در مصاحبهاي اعلام كرد: «... و برادران كارشناس وزارتخارجه و اعضاي ما در اين كميته با تلاش و كوشش بسيار چشمگير و جالب خودشان، كاري كردند كه اين طرح به كلي رد شد به طوري كه نمايندة عراق با عصبانيت كميته را ترك كرد... رئيس جنبشعدمتعهد تصديق كرده است شروعكننده جنگ تحميلي عراق است و مستحق تنبيه ميباشد...» ايشان اضافه كرد: بهطور كلي در اين اجلاس براي اولين بار جنبش غيرمتعهدها بدون اينكه نام عراق را بر سر زبان آورد، آغاز و ادامه جنگ را محكوم كرد. آنچه بيانگر محكوم كردن متجاوز است عبارت "ابراز تأسف عميق از آغاز و ادامة خصومتها" ميباشد و اين براي اولين بار بود كه جنبش سخن از تأسف از "رفتار آغازگر جنگ" به ميان ميآورد. در اين اجلاس همچنين كميتة هفتجانبة جامعه عرب، در مقر هيئت عراق تشكيل جلسه داد و در مورد تحولات جنگ ايران و عراق و نتايج تماسهاي اين كميته با كشورهاي جهان در جهت خاتمه دادن به اين جنگ بحث و تبادلنظر كرد. كوششهايي كه ايران در اجلاس حراره براي محكوم شدن متجاوز كرد، اظهار تأسف عميق جنبش از آغاز و ادامه جنگ و نيز موافقت برخي از سران شركتكننده با نظر ايران را در پيآورد كه اين خود بيانگر موفقيت ايران در آن اجلاس در خصوص اثبات برحق بودن خود در جنگ با عراق، بود. اين توضيح لازم است كه موافقت برخي از سران با نظر ايران، آشكارا بيان نشد، بلكه مانند سخنان رئيسجمهوري بوركينافاسو در ديدار با رئيسجمهوري ايران بود كه گفت: «من احساس ميكنم در اين جنگ حق با ايران است، ولي متأسفانه كسي جرأت نميكند بگويد!» بعد از اجلاس حراره (حركت در چارچوب سازمان ملل متحد) بهدنبال اجلاس حراره، جنبش در جهت حركت سازمانمللمتحد و گاهي در چارچوب آن به اقداماتي براي خاتمه دادن به جنگ ايران و عراق دست زد. با تصويب قطعنامة 598 در سازمان ملل، جنبش غيرمتعهدها حمايت خود را از آن نيز اعلام كرد و خواستار اجرا و پيگيري آن شد. در اواخر شهريور 1366(1987) نيز راجيوگاندي در نامهاي به پارلمان كشورش خواستار خاتمه سريع جنگ از طريق مسالمتآميز شد. وي در اين نامه خاطر نشان كرد كه كشور متبوعش با "رابرت موگابه" رئيس جنبشعدمتعهد در تماس دائم است تا اين جنبش به تلاشهاي جديدي در زمينة پايان يافتن جنگ ايران و عراق دست بزند. وي در اين نامه نوشته بود: «جنبشعدمتعهد جهت پايان دادن به اين جنگ، تمامي گامهاي ضروري خود را برداشتهاست. به عقيدة هند خاتمه يافتن سريع جنگ ايران و عراق ميتواند به تقويت جنبش عدم تعهد و نيز به سرعت بخشيدن به تلاشهاي اين جنبش در جهت پيشرفت اجتماعي و برقراري صلح در جهان، كمك كند.» اجلاس وزيران خارجه و نمايندگان جنبش غيرمتعهدها، نيويورك (7 تا 15 اكتبر 1987) وزيران امورخارجه و سرپرستان هيئتهاي نمايندگي جنبش غيرمتعهدها كه براي شركت در اجلاس چهلودوم مجمععمومي سازمان ملل متحد در نيويورك (5 تا 7 اكتبر 1987) گردآمده بودند، جلسهاي برگزار كردند و در بيانيه نهايي خود پس از تأكيد بر "اصل بهكار نبردن زور در روابط بينالمللي" و اظهار نگراني عميق از آغاز و ادامه جنگ جمهورياسلامي ايران و عراق ـ كه هردو كشور از اعضاي مهم جنبش خوانده شدند ـ يكبار ديگر از دو كشور درگير خواستند كه به منظور اجتناب از تلفات جاني و خسارات مالي بيشتر، به مناقشات خود خاتمه دهند. همچنين بر بهكارگيري هر تلاشي در جهت خاتمه سريع جنگ اصرار ورزيدند. در بند 65 بيانيه اين اجلاس آمدهاست: «وزيران و رؤساي هيئتهاي نمايندگي از كوششهاي اخير شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي ارائه يك راهحل جامع، عادلانه و آبرومندانه مورد قبول هر دو كشور ايران و عراق (تصويب قطعنامة 598) تقدير كردند و از شوراي امنيت خواستند كه كوششهاي خود را براي صلح، دوچندان نمايد.» بنابراين از اين زمان به بعد تلاشها و اقدامات عدم تعهد متوجه قدرتهاي شوراي امنيت و پيرامون قطعنامة 598 اين شورا بود. پس از اين كه جمهوري اسلامي ايران قطعنامه 598 را پذيرفت، رژيم عراق مجدداً با توسل به زور و به كارگيري نيروي نظامي، تماميت ارضي ايران را مورد تجاوز قرار داد. در پي اين ماجرا، وزير امور خارجة ايران (آقاي علياكبر ولايتي) در نامهاي به رئيس جنبشعدمتعهد اعلام كرد: «اين اقدامات تجاوزكارانة رژيم بعث عراق نه تنها نشاندهندة واهي بودن ادعاهاي گذشته آن رژيم در خصوص قطعنامة 598 و صلحطلبي ميباشد، بلكه گواه روشني بر خوي تجاوزگري حاكمان آن كشور و صحت ادلة ارائه شده جمهورياسلامي ايران در اين زمينه به شمار ميرود. جمهورياسلامي ايران به عنوان يكي از اعضاي فعال جنبشعدمتعهد انتظار دارد نهضت عدم تعهد ضمن محكوميت اين تجاوزات، اقدامات لازم و بازدارنده را در مواجهه با چنين رژيم متجاوزي به عمل آورد تا بدين ترتيب بتواند نقش سازندة خود را در حفظ صلح و امنيت بينالمللي ايفا نمايد.» اجلاس وزيران خارجه جنبش غيرمتعهدها، نيكوزيا (5 تا 10 سپتامبر 1988) در اين اجلاس هيئتي از سوي ايران به سرپرستي معاون بينالمللي وزارت امورخارجه شركت كرد. در آغاز رئيس جنبشعدمتعهد (واسيليوس، رئيسجمهور قبرس) از نقش دبيركل سازمان ملل در برقراري صلح ميان ايران و عراق ستايش كرد و در پايان صحبتش خواستار تلاش همهجانبه جنبشعدمتعهد در جهت تحكيم مواضع سازمان ملل شد. موضوعاتي كه ايران در اين اجلاس مطرح كرد، چنين بود: محكوم كردن حملة شيميايي عراق عليه كردها؛ متهم ساختن عراق به اينكه در پي تغيير چارچوب مذاكرات ژنو است و تقاضا از كلية ناوگانهاي خارجي براي خروج از خليجفارس. در اين نشست وزيران خارجة غيرمتعهدها ضمن پذيرش كامل قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد و استقبال از مذاكرات مستقيم ايران و عراق، ابراز اميدواري كردند كه مذاكرات دو كشور با پيشرفت توأم باشد. وزيرخارجة تونس نيز از توقف جنگ بين ايران و عراق به عنوان يك پيروزي براي كشورهاي منطقه ياد كرد. در كميتة سياسي اجلاس نيز چهار موضوع در قالب مواد 123 تا 126 در مورد جنگ ايران و عراق تصويب شد: «مادة 123: وزيران عدم تعهد رضايت عميق خود را از تصميم دولتهاي جمهورياسلامي ايران و عراق براي پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت بهمنظور خاتمة جنگ و بهويژه توقف مخاصمات از 20 اوت 1988 و شروع مذاكرات مستقيم تحت نظارت دبيركل سازمان مللمتحد در جهت رسيدن به يك راهحل جامع، عادلانه، شرافتمندانه و پايدار در مورد جنگ، اعلام ميكنند.» در مواد 124 تا 126 نيز بر همكاري وزيران خارجه كشورهاي جنبشعدمتعهد با دبيركل سازمان ملل متحد تأكيد شده و از تلاشهاي دبيركل اين سازمان و شوراي امنيت و اعضاي غيرمتعهد آن و كشورهايي كه به گروه ناظر بر آتشبس (Unimog) در جنگ ايران و عراق كمك كردهاند، قدرداني شدهاست. همچنين با اشاره به مذاكرات ژنو، از دو طرف خواسته شدهاست تا براي رسيدن به يك تفاهم مشترك و تسريع در اجراي قطعنامه 598 از خود حسننيت نشان دهند و براي اجراي كامل آتشبس در جنگ خليجفارس، با دبيركل سازمان ملل متحد همكاري كنند. بهعلاوه، خاتمه جنگ ايران و عراق را عاملي در جهت تقويت وحدت و تحكيم نقش جنبش غيرمتعهدها در حل مسائل بينالمللي دانستند. وزيران خارجة جنبشعدمتعهد همچنين با يادآوري قطعنامه 618 شوراي امنيت سازمان ملل متحد (مورخ 20 ژانويه 1985)، تأسف عميق خود را از سقوط هواپيماي ايرباس جمهورياسلامي ايران براثر اصابت موشك شليك شده از كشتي جنگي آمريكا در خليجفارس، ابراز كردند. بهعلاوه، ضرورت پرداخت غرامت از آمريكا به ايران و كشورهاي ذينفع به دليل وارد آوردن صدمات مالي و جاني در حادثه هواپيماي ايرباس را نيز مورد تأكيد قرار دادند. [۳۸]
منابع و مآخذ روزشمار 1365/06/10
- ↑ سند شماره 657 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش "عمليات لشكر14 امامحسين(ع) در اسكله العميه"، راوي: شهيد سيدمحمد اسحاقي، صص 63 تا 70 و نوار شماره 20327؛ وـ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: جنگ در سال 1365(تهران: سپاه پاسداران، 1367)، صص 160 تا 162.
- ↑ سند شماره 282 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات كربلاي2"، گزارش راوي تيپ9 بدر، راوي: عليمژدهي، ص ص 64 و 65.
- ↑ پيشين، ص65.
- ↑ سند شماره 281 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات كربلاي2"، گزارش راوي قرارگاه حمزه، راوي: سعيد سرمدي، صص42و43 و مأخذ 2، صص93تا97.
- ↑ پيشين ، ص 43.
- ↑ مأخذ شماره 4، رديف اول، ص44؛ وـ سند شماره 15453. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "گزارش نوبهاي و اطلاعاتي" شماره 24، نيرويزميني ارتش، 12/5/1365، ص8.
- ↑ مأخذ شماره 4 رديف اول، صص 44 و 45.
- ↑ مأخذ شماره 4 رديف اول، صص 45 و 46.
- ↑ سند شماره 1251 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه نصرت در عمليات جزيره مجنون، راوي: عبدالله درويشي، 18/5/1365 تا 16/6/1365، صص 92 تا 108 و نوار شماره 20573؛ و ـ سند شماره 336 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات محدود در جزيره مجنون"، گزارش راوي قرارگاه كربلا، راوي: عبدالله درويشي، صص 87 تا 91.
- ↑ سند شماره 015417 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "گزارش نوبهاي و اطلاعاتي"،شماره 1499، قرارگاه عملياتيجنوب(ركن2)،8/6/1365 تا 10/6/1365، ص1.
- ↑ روزنامه كيهان، 11/6/1365، ص3.
- ↑ سند شماره 084067 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: فرماندهي كل سپاه، 10/6/1365.
- ↑ سند شماره 97011 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: سپاه ناحيه ايلام، "آمار نيروهاي اعزامي حماسهسازان عاشورا از ايلام"، 3/7/1365.
- ↑ سند شماره 084083 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفتر نمايندگي امام در سپاه ناحيه ويژه قم، "اعزام نيرو به جبهه از ناحيه قم"، 11/6/1365.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1365، ص14.
- ↑ اداره كل مطبوعات و رسانههاي خارجي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، "بررسي مطبوعات جهان"، نشريه شماره 1186، 7/8/1365، صص 21 تا 23، نشريه تلكس كنفيدانسيل، چاپ فرانسه، به نقل از نشريه مركز مطالعات استراتژيك تلآويو، اسرائيل.
- ↑ خبرگزاري جمهورياسلامي، "گزارشهاي ويژه"، نشريه شماره 166، 11/6/1365، صص 22 تا 26، به نقل از روزنامه امريكايي "واشنگتن پست".
- ↑ روزنامه كيهان، 10/6/1365، ص20، حراره، خبرگزاريها.
- ↑ واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهورياسلامي ايران، بولتن "راديوهاي بيگانه"، 16/6/1365، ص11، به نقل از راديو آمريكا، 10/6/1365.
- ↑ مأخذ شماره 17، ص17، حراره، خبرگزاري فرانسه، 10/6/1365.
- ↑ مأخذ شماره 17، ص21، تهران، خبرگزاري جمهورياسلامي.
- ↑ Year,s Book U.N.86 S/18307.
- ↑ روزنامه كيهان، 10/6/1365، ص3.
- ↑ روزنامه كيهان، چاپ لندن، 20/6/1365.
- ↑ مأخذ شماره 1، صص 63 تا 70 و نوار شماره 20327.
- ↑ مأخذ شماره 2، ص104.
- ↑ مأخذ شماره 4، رديف اول، ص50.
- ↑ مأخذ شماره 2، ص53.
- ↑ مأخذ شماره 2، ص ص 57 تا 63.
- ↑ سند شماره 284 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات كربلاي2"، گزارش راوي تيپ ويژه 155 شهدا، راوي: شهيد اميريمقدم، ص ص 1/5 تا 6/5.
- ↑ پيشين، صص 5 تا 8.
- ↑ مأخذ شماره 30، صص 9/5 تا 13/5.
- ↑ سند شماره 283 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات كربلاي2"، گزارش راوي تيپ105 قدس، راوي: نادر نوروزشاد، 10/6/1365، ص113.
- ↑ پيشين، صص 119 و 120.
- ↑ مأخذ شماره 33، صص 120 و 121.
- ↑ مصاحبه شماره 4 هامون محمدي فرمانده گردان ميثم، 13/6/1365، راوي: نادر نوروزشاد.
- ↑ مأخذ شماره4 رديف اول، صص 42 و 43.
- ↑ دانشكده فرماندهي و ستاد سپاهپاسداران(معاونتتحقيق و پژوهش)، "سازمان بينالمللي و جنگ ايران و عراق" (مجموع مقالات)، تهران، 1375، مقالة جنبش عدمتعهد (نوشته محمدحسينجمشيدي)، صص1و 6 تا 28.