1360.06.09: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1360 |نام = 1360.06.09 |نام دیگر= نه شهریور |روز=9 شهریور 1360 |تاریخ شمسی= 1360.06.09 |تاریخ میلادی=30 اوت 1981 |تاریخ قمری= 29 شوال 1401 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.06.09</div> <div class="bootstrap-btn">1361.06....» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
|روز=9 شهریور 1360 | |روز=9 شهریور 1360 | ||
|تاریخ شمسی= 1360.06.09 | |تاریخ شمسی= 1360.06.09 | ||
|تاریخ میلادی= | |تاریخ میلادی=31 اوت 1981 | ||
|تاریخ قمری= | |تاریخ قمری= 1 ذیقعده 1401 | ||
|اسامی عملیات= | |اسامی عملیات= | ||
|اسامی شهدا= | |اسامی شهدا= |
نسخهٔ ۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۸
روزشمار جنگ سال 1360 1360.06.09 | |
---|---|
نامهای دیگر | نه شهریور |
تاریخ شمسی | 1360.06.09 |
تاریخ میلادی | 31 اوت 1981 |
تاریخ قمری | 1 ذیقعده 1401 |
گزارش- 1
شهرهای آبادان، دزفول و شادگان هدف حملات توپخانهای ارتش متجاوز عراق قرار گرفتند. امروز به حریم هوایی سردشت نیز در 4 نوبت تجاوز شد. براثر اصابت گلوله توپخانه ارتش عراق به مناطق مسکونی شهر آبادان 2 نفر از اهالی شهر شهید و 5 نفر مجروح شدند.[۱] روز گذشته نیز در گلولهباران این شهر 19 نفر زخمی و 4 منزل مسکونی و یک مهدکودک تخریب شد. علاوهبراین در شهر دزفول هم که بهطور پراکنده زیر آتش توپخانههای عراق قرار داشت، یک گلوله توپ به اطراف میدان کویتان اصابت کرد و 5 تن مجروح شدند و 2 منزل مسکونی هم آسیب دید.[۲] امروز همچنین، ارتش عراق شهر شادگان را هدف حمله قرار داد. این حملات آسیب جانی نداشت، اما اصابت ترکش به لوله 40 اینچی آب شهر موجب قطع آن و واردآمدن خسارتهایی به شبکه آبرسانی شهر شد.[۳] علاوهبراین هواپیماهای عراقی امروز، 4 بار به حریم هوایی سردشت تجاوز کردند که با واکنش بهموقع پدافند هوایی مستقر در منطقه بدون هیچ اقدامی متواری شدند.[۴]
گزارش- 2
با پاکسازی 5 روستا در آذربایجانغربی، شماری از افراد گروههای مسلح غیرقانونی دستگیر شدند و تعدادی اسلحه و مهمات به دست آمد. امروز همچنین نیروهای خودی در اطراف ارومیه با افراد حزب دمکرات درگیر شدند. در ادامه پاکسازی برخی روستاهای استان آذربایجانغربی در غرب و شمالغرب ارومیه، امروز 3 روستای ملوند، کلشیخان و بانی در جنوب منطقه مرزی سرو پاکسازی شد. در این عملیات یک دستگاه جیپ و یک وانتبار از افراد گروههای ضدانقلاب به غنیمت گرفته شد.[۵] نیروهای خودی در بخش سیلوانا در جنوبغربی ارومیه نیز چند روستا ازجمله پسان و لورزینی را آزاد و 5 نفر از افراد گروههای مسلح غیرقانونی را دستگیر کردند که از آنها تعدادی سلاح و مهمات به دست آمد.[۶] همچنین در درگیری نیروهای خودی و عوامل حزب دمکرات که در حوالی روستای نیچالان (واقع در 30 کیلومتری شمالغربی ارومیه)، رخ داد، 2 نفر از افراد این حزب کشته و 2 تن نیز دستگیر شدند؛ بقیه عوامل این حزب هم به ارتفاعات منطقه گریختند. در این درگیری یک موشکانداز بازوکا، یک قبضه خمپاره 60 میلیمتری، یک تیربار ژ3 و 5 اسلحه انفرادی به دست نیروهای خودی افتاد.[۷]
گزارش- 3
در درگیریهای چند روز اخیر اعضای حزب دمکرات کردستان ایران و گروه رزگاری با عناصر کومهله در منطقه کامیاران، 25 نفر از افراد دو طرف کشته شدند. به گزارش سپاه پاسداران غرب کشور، یکی از اعضای برجسته حزب دمکرات و سرپرست شاخه کامیاران این حزب نیز در شمار کشتهشدگان بودهاند. همچنین 6 نفر از دمکراتها به اسارت کومهله درآمدهاند.[۸]
گزارش- 4
افراد ضدانقلاب امروز در تهران، ارومیه، قائمشهر و بابل اقدام به ترور چند تن از مسئولان نهادهای دولتی، نیروهای بسیج و افراد متعهد کردند. در نخستین ساعات صبح امروز، حجتالاسلام حاج مرتضی آیتاللهی طباطبایی یزدی امامجماعت مسجد خرقانی، (واقع در خیابان بهار) در نزدیکی منزل خود در خیابان خواجه نظامالملک تهران، هدف سوءقصد دو موتورسوار مسلح قرار گرفت و براثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید. ضاربان پس از این اقدام متواری شدند.[۹] در حادثه دیگری حجتالاسلام ناصر بنیجمالی مدیر داخلی دادگاه مبارزه با منکرات و محمدتقی مرغوبکار پاسدار این دادگاه و سرپرست بخش تربیتبدنی اداره آموزشوپرورش منطقه 14 تهران، درحالیکه با موتورسیکلت از خیابان شهید بهشتی عبور میکردند، مقابل پارکینگ سینما شهر قشنگ، هدف حمله سرنشینان مسلح دو اتومبیل قرار گرفته، به شهادت رسیدند. مهاجمان نیز گریختند.[۱۰] همچنین ساعت 20 امشب، افراد وابسته به گروههای ضدانقلاب یکی از کاسبان متعهد ارومیه را در داخل ماشینش ترور کردند. این فرد براثر اصابت تیر به شهادت رسید.[۱۱] در دروازه ورودی قائمشهر هم افراد بسیج که به سرنشینان یک اتومبیل مشکوک شده بودند، در حین بازرسی از این خودرو هدف تیراندازی یکی از سرنشینان آن قرار گرفتند. در این حادثه یکی از نیروهای بسیج به نام جعفر حسنزاده کفشکر کلاهی شهید و دیگری نیز مجروح شد. ضارب پس از این اقدام به جنگلهای اطراف گریخت، اما با حضور مردم و نیروهای کمیته و پس از تعقیبوگریز دستگیر شد. از این فرد یک کلت کمری با 5 فشنگ و قرص سیانور به دست آمد.[۱۲] در بابل، تلاش یکی از افراد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) برای ترور صاحب یک مغازه کفاشی در خیابان چهارشنبه پیش این شهر، بهدلیل مقاومت و درگیرشدن صاحب مغازه با وی، ناکام ماند. فرد مهاجم هنگام فرار توسط این کاسب و یک رهگذر دستگیر و تحویل مراجع ذیصلاح شد.[۱۳]
گزارش- 5
افراد گروههای ضدانقلاب بهویژه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) همزمان با برپایی مراسم راهپیمایی به مناسبت شهادت رجایی و باهنر در شهرهای مختلف کشور، سعی در ایجاد اغتشاش داشتند که با هشیاری مردم و نیروهای سپاه پاسداران شماری از آنها دستگیر شدند. در مراسم تشییع پیکر شهیدان رجایی و باهنر از مقابل مجلس شورای اسلامی در خیابان امام خمینی تهران، مردم اتومبیلی را که در آن بمبی قوی کار گذاشته شده بود شناسایی و مأموران را مطلع کردند و درنتیجه بمب خنثی شد. دقایقی بعد، یکی از افراد ضدانقلاب که قصد پرتاب نارنجک به میان مردم را داشت شناسایی و دستگیر شد.[۱۴] در شیراز هم نیروهای سپاه پاسداران با همکاری مردم یکی از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق را که در مراسم راهپیمایی به مناسبت شهادت رجایی و باهنر قصد پرتاب نارنجک بهسوی آیتالله سید عبدالحسین دستغیب امامجمعه این شهر را داشت، دستگیر کردند.[۱۵] یکی دیگر از افراد وابسته به گروههای مسلح غیرقانونی که قصد داشت بمب دستسازی را به میان راهپیمایان در بروجرد پرتاب کند، با هوشیاری افراد سپاه پاسداران دستگیر شد. همچنین در پرتاب و انفجار یک بمب دستساز به ساختمان روابط عمومی این شهر 3 نفر مجروح شدند.[۱۶] همزمان با راهپیمایی مردم لنگرود، 15 نفر از افراد سازمان مجاهدین خلق شناسایی و دستگیر شدند. در اراک و خمین نیز در راهپیمایی و بازرسی از چند منزل، 60 فرد مشکوک دستگیر شدند که 10 نفر از آنان از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق و پیکار بودند. از دستگیرشدگان تعدادی سلاح گرم و سرد ازجمله چندین فشنگ ژ3 و کالیبر50 و چندین بمب دستساز و خنجر به دست آمد.[۱۷] در مشهد هم چند تن از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق شناسایی و دستگیر شدند. این افراد با حضور در میان مردمی که با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر، مقابل کمیته انقلاب اسلامی این شهر تجمع کرده بودند، قصد ایجاد اغتشاش داشتند.[۱۸] به گزارش کمیته مرکزی بابل، در مراسم مشابهی که در این شهر برپا شده بود 38 نفر از هواداران سازمان مذکور شناسایی و دستگیر شدند.[۱۹] علاوهبراین واحد گشتی کمیته یکی از اعضای نظامی این سازمان را که از تربت حیدریه به بابل آمده بود درحالیکه یک قبضه کلت با خشاب و 5 فشنگ بههمراه داشت در خیابان مدرس بابل دستگیر کردند.[۲۰] در کرمانشاه هم در هنگام راهپیمایی، 15 نفر از هواداران سازمان؛ ازجمله دو دختر یکی بهدلیل تیراندازی بهسوی مردم و دیگری هم بهسبب همراهداشتن نارنجک دستگیر شدند.[۲۱]
گزارش- 6
در چند عملیات جداگانه 9 تن از عناصر مسلح وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دستگیر شدند و یک نفر نیز کشته شد. یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق درحالیکه یک اسلحه یوزی با خشابهای پُر همراه داشت در منطقه نارمک تهران شناسایی و دستگیر شد.[۲۲] در صومعهسرا نیز با هماهنگی نیروهای بسیج در دو روستای حومه شهر، 8 نفر از وابستگان به این سازمان بازداشت شدند. از خانه یکی از این افراد مقداری مهمات شامل تیر ضدهوایی، کالیبر50، ژ3 و تعدادی اسناد سازمانی به دست آمد.[۲۳] در رشت هم در یک عملیات تعقیب و مراقبت، یکی از اعضای شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق درحال فرار با شلیک گلوله پاسداران از پا درآمد.[۲۴]
گزارش- 7
انفجار 2 بمب در شیراز تلفات و خسارتهایی را درپی داشت. تعدادی اسلحه و مهمات نیز در تهران کشف شد. سحرگاه امروز، براثر انفجار یک بمب بسیار قوی در خیابان جنب میدان ترهبار شیراز، 10 مغازه تخریب و 2 نفر (یک پیرزن و یک کودک شیرخوار) شهید و 6 تن نیز مجروح شدند. شدت این انفجار به حدی بود که یک کمپرسی که بمب کنار آن قرار داشت، حدود 30 متر پرتاب شد و حدود 40 مغازه آسیب دید، تا شعاع یکصد متری نیز شیشههای منازل و مغازهها شکست.[۲۵] در حادثه دیگری در همین شهر، بمبی که درون یک دیگ زودپز تعبیه شده و کنار ساختمان خوابگاه پرستاران واقع در خیابان خلیلی، کار گذاشته شده بود منفجر شد، اما کسی آسیب ندید.[۲۶] امروز همچنین مأموران کلانتری تهرانپارس در حین گشت در خیابان 184 غربی، به یک اتومبیل تویوتا با پلاک آبادان مشکوک شدند. پس از بازرسی داخل این خودرو، که براساس قراین و شواهد به نظر میرسد متعلق به گروههای مسلح غیرقانونی باشد، 2 اسلحه ژ3، یک اسلحه یوزی، 2 نارنجک جنگی و 6 خشاب پُر ژ3 کشف شد.[۲۷]
گزارش- 8
در چند مورد پرتاب نارنجک و انواع بمب در شهرهای مختلف یک نفر شهید و 4 نفر مجروح شدند و خساراتی به بار آمد. در کرمانشاه، براثر پرتاب نارنجک به داخل منزل مسکونی یکی از اعضای بسیج مقاومت شهری، وی مجروح شد و مادر این فرد به نام فاطمه دارابی به شهادت رسید.[۲۸] همچنین ساعت 2 بامداد امروز، چند فرد مسلح حین عبور از مقابل منزل یکی از روحانیون شهر کرمانشاه بهسمت در منزل وی تیراندازی کردند که با عکسالعمل محافظان منزل متواری شدند. در این حادثه به کسی آسیب نرسید.[۲۹] صبح امروز بمب دستسازی به داخل ساختمان روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بروجرد پرتاب شد که براثر انفجار آن 3 نفر از نیروهای سپاه مجروح شدند.[۳۰] در چالوس نیز نیمههای شب، دو بمب دستساز از پنجره به داخل ساختمان بنیاد مسکن این شهر پرتاب شد که انفجار یکی از آنها خسارات زیادی به بار آورد.[۳۱] انفجار یک بمب دستساز ساعتی در محل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان شوشتر هم خسارات جزئی درپی داشت.[۳۲] در شهرهای تایباد (استان خراسان)، شیراز و ملکان (استان آذربایجانشرقی) نیز پرتاب بمبهای دستساز و آتشزا و نارنجک، به منازل و مغازههای افراد متعهد خسارتهای اندکی وارد کرد.[۳۳]
گزارش- 9
صبح امروز امام خمینی در حسینیه جماران در جمع اقشار مختلف مردم درمورد مسائل جاری کشور سخن گفتند. محور اصلی سخنان امام خمینی در این دیدار شهادت رجایی و باهنر بود. ایشان در ابتدای صحبتهایشان با بیان اینکه منطق مردم ایران، منطق قرآن است و همین امر دلیل انسجام آنان در مقابل دشمنان است، به شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر اشاره کرده و گفتند: «آقای رجایی و باهنر هر دو شهیدی که باهم در جبهههای نبرد با قدرتهای فاسد، همجنگ و همرزم بودند. و مرحوم شهید رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودهام و خداوند خواست که باهم از دنیا هجرت کنند و بهسوی او هجرت کنند. کسی که هجرت را بهسوی خدا میداند و شهادت را فوز عظیم میداند، و شهدایی که در صدر اسلام و از صدر اسلام تاکنون داده است عالیتر و بالاتر از تمام افرادی هستند که در این قرن موجودند. مثل علیبنابیطالب - سلام الله علیه - و حسنبنعلی - سلام الله علیه - و حسینبنعلی و اصحاب او - سلام الله علیهم - و سایر ائمة ما - علیهم السلام - آنها همه عمر خودشان را صرف کردند تا اسلام را حفظ کنند و ما هم تمام عمرمان را باید صرف کنیم تا اسلام را که به دست ما سپرده [شده] است، حفظ کنیم. من درعینحال که شهادت این دو بزرگوار برای من بسیار مشکل است، درعینحال، میدانم که آنها به رفیق اعلی متصل شدهاند و برای آنها آرامش هست و اینطور گرفتاریهایی که الآن برای ما هست، دیگر برای آنها نیست و آنها رسیدند به مطلوب خودشان و از این جهت، به آنها و به خانوادههای آنها و ملت اسلامی تبریک عرض میکنم که چنین شهدایی تقدیم میکنند. در عین حالی که مصائب اینها مشکل است برای ما، لکن کشور ما و ملت ما با تمام قدرت ایستادهاند تا همچو شهدایی تقدیم کنند و هیچ راه عقبنشینی ندارند و فکر نمیکنند به سستی.» امام خمینی سپس درمورد عاملان این حادثه و تدبیر جمهوری اسلامی برای جبران ضایعه، با اشاره به وجهه مردمی مسئولان و بیتأثیر بودن این وقایع در استحکام و قوت نظام، افزودند: «آن کوردلانی که گمان کردهاند که جمهوری اسلامی با نبود چند نفر از بین خواهد رفت و سقوط خواهد کرد، آنها افکارشان، افکار اسلامی نیست و از اسلام خبری ندارند و از ایمان اطلاعی ندارند و افکارشان مادی [است] و برای دنیا کار میکنند و به هوای دنیا هستند. باید دید که اینهایی که اینطور کارها را انجام میدهند، انگیزه آنها چیست. انگیزة آنها این است که برای این ملت، بعد یک دستة دیگری از صنف خودشان بیایند و حکومت کنند؟ اینها مگر نشناختهاند این ملت را که کسی که انحراف دارد از اسلام و کسی که سرکردة تروریستهاست، کسانی که سرکردة اینها هستند و اینها را وادار به خرابکاری میکنند، در بین ملت جای ندارند؟ ... جمهوری اسلامی ما وضعی دارد که خود ملت یک فردی را میآورند و خود ملت یک فردی را کنار میگذارند و خود ملت [اگر] فردی شهید شد، بهجای او باز یکی را انتخاب میکنند و خود را از دولت میدانند و دولت را از خود میدانند و خود را از رئیسجمهوری مکتبی میدانند و رئیسجمهور شهید بشود، نخستوزیر شهید بشود و هر مقامی شهید بشود ملت ما هیچ خم به ابرو نمیآورند و کسان دیگر را بهجای آنها انتخاب میکنند.» رهبر انقلاب درمورد مقاومت و پایداری مردم در مواجهه با اینگونه حوادث گفتند: «من میدانم که در خارج، الآن عنصرهایی که با این جمهوری اسلامی، بلکه با اسلام مخالف هستند و بوقهای خارج و تبلیغاتی خواهند گفت که این دو نفر که شهید شدند، ایران به هم میخورد و خواهند گفت که در عزای اینها، مردم بیتفاوت بودند و یا خوشحال بودند و آنها بااینکه میدانند، کوردلانه اینطور انتشارات و تبلیغات را انجام میدهند. الآن ببینند که سرتاسر کشور ما امروز در سوگ هستند و در همة خیابانها و کوچهها و بازارها در سوگ نشستهاند و الآن که به من اطلاع دادند، گفتند امروز در اطراف دانشگاه جمعیت بیشتر از آن وقتی است که 72 تن شهید شدند. ملت ما اینطور است. اگر بعد از این هم - خداینخواسته - اشخاصی شهید بشوند، ملت ما همین ملت است و نهضت ما همین نهضت و آن عمده این است که کاری که برای خداست، نه برای افراد، نه برای اشخاص، نه برای شخصیتها، این کار رکود نمیکند با رفتن افراد و با رفتن شخصیتها. کشوری از رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا میکند که ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند. اما کشوری که دل او به خدا پیوسته است و برای خدا قیام کرده است و از اول، "نه شرقی و نه غربی و جمهوری اسلامی" را ندا داده است و بانگ "الله اکبر"، صغیر و کبیر و زن و مردش در صحنه حاضر شدهاند و این نهضت را و این انقلاب را به پا کردهاند، همین ملت هستند؛ برای اینکه خدا هست. رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.» ایشان در پایان افزودند: «و گمان نکنید که اینها از روی قدرت یک همچو کارهایی را انجام میدهند، یک بمب در یک جا منفجرکردن، یک بچه دوازده ساله هم میتواند او را بگیرد یک جایی بگذارد و خود او منفجر بشود. این قدرتی نیست، این کمال ضعف است. من ابن ملجم* را از اینها مردتر میدانم؛ برای اینکه او آمد در حضور مردم، کار خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند و اینها آن مردانگی آن نامرد را هم ندارند و بهطور دزدی یک کاری انجام میدهند و خودشان را اصلاً ظاهر نمیکنند. من آن عباسآقا که صدراعظم ایران** را در نزدیک مجلس با هفتتیر زد در حضور همه و خودش را بعد هم دید گرفتار میشود، کشت، او را مرد میدانم و اینها را نامرد. اینهایی که از اینجا فرار کردند و از خارج دستور میدهند که مردم را اغتیال*** کنند و بهطور دزدکی بکشند، اینها تز نامردهاست. من امیدوارم که کشور ما به همانطوریکه در مقابل همة قدرتها ایستاد و ایستادگی کرد و زن و مردش و جوان و پیرمردش و بچه و بزرگش در مقابل، مشتها را گره کرد و ایستاد و قدرتهای بزرگ را از مملکت راند و به جهنم فرستاد، انشاءالله، الآن هم در صحنه هستند و همة اینها ایستادهاند در مقابل اینطور گرفتاریها صبر میکنند.»[۳۴]
گزارش- 10
پیکرهای سوخته* شهیدان انفجار ساختمان نخستوزیری صبح امروز با حضور گسترده مردم سیاهپوش و عزادار تهران از مقابل مجلس شورای اسلامی در خیابان امام خمینی تا میدان حسنآباد تشییع و از آنجا با آمبولانس به بهشت زهرا منتقل و به خاک سپرده شد.** قبل از تشییع پیکرهای شهیدان محمدعلی رجایی رئیسجمهور، محمدجواد باهنر نخستوزیر و عبدالحسین دفتریان*** مسئول امور مالی نخستوزیری، چند تن از نمایندگان مجلس از فراز ایوان ضلع جنوبی مجلس خطاب به مردم سخنان کوتاهی بیان کردند و عموماً خواستار حفاظت بیشتر از شخصیتها و اماکن مهم کشور و برخورد شدیدتر مقامات امنیتی و قضایی با عاملان این حادثه شدند.****[۳۵] حضور مردم در این مراسم در رسانههای غربی بازتاب گستردهای داشت؛ و بهنوعی از ناامیدی آنان از سقوط جمهوری اسلامی حکایت میکرد. رادیو صدای امریکا درمورد حضور مردم و واکنش مقامات امریکایی به این واقعه گفت: «بیش از یک میلیون نفر در تهران در تشییع جنازه محمدعلی رجایی رئیسجمهوری و محمدجواد باهنر نخستوزیر شرکت کردند. بسیاری از شرکتکنندگان شعارهای ضدامریکایی میدادند. دو مقام مزبور در بمبگذاری روز یکشنبه در کاخ نخستوزیری به قتل رسیده بودند. رهبران ایران تهدید کردهاند که به تصمیم تازهای در میان مخالفان رژیم دست خواهند زد و اعلام کردهاند که ترورهای بعدی، انقلاب اسلامی را به عقبنشینی مجبور نخواهد کرد. آیتالله خمینی گفت بهجای رهبرانی که به قتل رسیدهاند رهبران جدیدی انتخاب خواهند شد. هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاری را به عهده نگرفته است. مقامات حکومتهای امریکا، عراق، گروه چپگرای مجاهدین خلق و بنیصدر رئیسجمهور مخلوع، حکومت اسلامی را مقصر دانستهاند. در واشنگتن سخنگوی وزارت خارجه امریکا گفت: حاضر نیست با پاسخگفتن به اتهام حکومت ایران مبنیبر دستداشتن امریکا در حادثه بمبگذاری به این حرف اعتباری برساند و آن را جدی تلقی کند. یک شورای دونفره، ریاستجمهوری قوه مجریه را در ایران در دست گرفته است. دو عضو شورا عبارتاند از هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس [شورای] اسلامی و آیتالله موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور. بهموجب قانون اساسی اسلامی انتخابات جدید ریاستجمهوری میباید ظرف پنجاه روز انجام شود.»[۳۶] روزنامه لومتن هم در سرمقاله خود شرکت بیش از یک میلیون نفر در مراسم تشییع جنازه رجایی و باهنر را نشانه سقوطناپذیری جمهوری اسلامی در ایران دانست. روزنامه اومانیته (چاپ پاریس) نیز نوشت: شرکت بیش از یک میلیون نفر در مراسم تشییع جنازه نشان میدهد که جمهوری اسلامی در ایران از حمایت مردمی قابلتوجهی برخوردار است. ادامه حیات جمهوری اسلامی در ایران را در این وضعیت فقط باید مرهون این حمایت دانست. این حمایت مردمی رابطه مستقیم با نقش امام دارد.[۳۷] اومانیته اضافه کرد: بدونشک این مراسم که به تظاهراتی علیه دشمنان انقلاب بدل شده بود بایستی آنهایی را که در هر سوءقصد، واژگونی قریبالوقوع جمهوری اسلامی را اعلام میدارند به اندیشه وادارد. ... وسعت لطمات و آسیب هرچه باشد یک مسئله سیاسی جلبنظر میکند و آن پشتیبانی و حمایت عظیم مردم از رهبران خود میباشد.[۳۸]
گزارش- 11
درپی شهادت محمدجواد باهنر نخستوزیر و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، شورای مرکزی این حزب در جلسه عصر امروز خود بهاتفاق آرا، آیتالله سید علی خامنهای امامجمعه تهران و نماینده امام در شورایعالی دفاع را بهعنوان دبیرکل این حزب برگزید.[۳۹]
گزارش- 12
مسعود رجوی با صدور اطلاعیهای صحت اخبار منتشرشده ازجانب دفتر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در لندن مبنیبر دستداشتن این سازمان در انفجار ساختمان نخستوزیری را باتوجهبه عواقب حقوقی و بینالمللی آن، مورد تردید قرار داد.* باوجوداین، اغلب رسانههای خارجی در تحلیلهایشان بر دخالت سازمان مجاهدین خلق در این انفجار تأکید کردند. خبرگزاری فرانسه از پاریس گزارش داد که رجوی در یک برنامه رادیویی گفته است: «خمینی تمام شده است و ناچار است برود.» وی در بخش دیگری از سخنان خود افزوده است: «این انفجار چندان مهم نیست، مهم خشم مردم است.»[۴۰] این خبرگزاری در ادامه اضافه کرد: رجوی رهبر مجاهدین خلق، بهطور غیررسمی گفته است فکر نمیکند این سازمان مسئول بمبگذاری در تهران باشد. وی با اشاره به بیانیهای که ازسوی مجاهدین خلق در لندن انتشار یافت و در آن اعلام شد که سازمان مسئولیت این بمبگذاری را به عهده گرفته است، گفت: «فکر نمیکنم این بیانیه ازسوی سازمان مجاهدین خلق باشد و دراینمورد اطلاعی به من نرسیده است.»[۴۱] رادیو صدای امریکا نیز به نقل از سرمقاله روزنامه کریستین ساینس مانیتور، گفت: «باوجودی که هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاری اخیر را به عهده نگرفته، باید گفت که دورکردن ملاهایی که امور مملکت را در دست گرفتهاند بیشتر با هدف چریکهای سازمان مجاهدین خلق و رئیسجمهوری تبعیدی بنیصدر، جور است زیرا آنها میکوشند متعصبین و قشریون مذهبی را سرنگون سازند. بنیصدر معتقد است که دو مقام مقتول، خود، باعثوبانی اینگونه خشونتها بودهاند. ... بنیصدر اخیراً گفته بود که رجایی و باهنر جزء پنج نفری هستند که با کشتهشدنشان پایههای حکومت رژیم اسلامی سست میشود. آیا این دعوت به خشونت ازسوی رهبری که خود را مخالف خشونت قلمداد میکند وی را شایسته رهبری ملت میسازد؟»[۴۲] از سوی دیگر، بخش عربی رادیو قاهره در انعکاس موضع سازمان درباره انفجار ساختمان نخستوزیری اعلام کرد: «سازمان مجاهدین خلق ایران مسئولیت حادثه انفجار را به عهده گرفته [است].»[۴۳]
گزارش- 13
با گذشت 32 روز از فرار رجوی و بنیصدر از ایران و در اولین روز پس از انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت رجایی و باهنر، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با هدف القای جدیبودن جریان مقاومت در داخل کشور و جلوگیری از فروپاشی کامل اندکتوان باقیمانده سازمان در ایران در یک اقدام کاملاً تبلیغاتی موسی خیابانی از اعضای اصلی سازمان را "رئیس مقاومت داخل کشور" نامید. خبرگزاری فرانسه دراینباره گزارش داد: «مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، گفت این سازمان تصمیم دارد رژیم آیتالله خمینی را سرنگون کند و درحالحاضر این مسئله امکانپذیر است. وی سپس موسی خیابانی عضو کمیته مرکزی مجاهدین را بهعنوان رئیس مقاومت داخل کشور تعیین کرد و همچنین خواستار تشکیل شوراهای ملی و مردمی در تمامی شهرهای ایران شد.»[۴۴]
گزارش- 14
درپی انفجار در ساختمان نخستوزیری، ابوالحسن بنیصدر در اطلاعیهای با اظهار خرسندی از این حادثه، آن را نتیجه اقدامات جمهوری اسلامی ایران در برخورد با مخالفان دانست. خبرگزاری رویتر بخشی از این بیانیه را که در پاریس منتشر و تلفنی برای این خبرگزاری قرائت شده است، چنین منعکس کرد: «ایرانیان نباید اجازه دهند بحران خطرناک ایران بیش از این ادامه یابد، [بنیصدر] در بیانیه مذکور که بهدنبال اعلام رسمی مرگ رئیسجمهور و نخستوزیر ایران منتشر شده خواستار انحلال مجلس، که دشمنان سیاسی بنیادگرای بنیصدر اکثریت آن را تشکیل میدهند، شده است. رئیسجمهوری پیشین ایران اظهار داشت حادثه دیروز بازتاب شدید رفتار اخیر دولت در قبال چپگرایان ... است. در بیانیه رئیسجمهوری پیشین ایران همچنین آمده است هماکنون زمان آن است که مردم ایران که نگران اوضاع بحرانی کشور هستند اداره امور را در دست خود گیرند.» رویتر در پایان آورده است: «این بیانیه که پیروزی را در ایران قریبالوقوع دانسته خواستار تعقیب مقامات قضایی کشور ... شده است. در بیانیه بنیصدر آمده است دادگاههای انقلابی باید وادار به تعطیل شوند و زندانیان سیاسی باید آزاد گردند. مسعود رجوی رهبر مجاهدین که با بنیصدر به فرانسه گریخته نیز در بیانیه خود به ملت ایران بهخاطر پیروزی در ترور دو تن از رهبران کشور تبریک گفته است.»[۴۵] این خبرگزاری در گزارش دیگری به نقل از شماره امروز مجله امریکایی نیوزویک، اعلام کرد: بنیصدر از پیروزی قریبالوقوع خود در جریانات اخیر ایران خبر داد و گفت آیتالله روحالله خمینی در این تفکر که مردم ایران هرگز در مقابل او قد علم نخواهند کرد دچار اشتباه است. وی گفت من روزهای وحشتناکی را با فکرکردن دراینباره که چگونه انقلاب از مسیر خود منحرف شده است سپری کردم. از خشونت بیزارم، ولی میدانم که اگر مقاومت نکنیم تمامی کشور و مردم آن قربانی این رژیم خواهند شد.[۴۶]
گزارش- 15
یک روز پس از حادثه انفجار در ساختمان نخستوزیری، بنیصدر در گفتوگو با رادیو فرانسه و در پاسخ به سؤالات ادوارد سابلیه مفسر و روزنامهنگار و رلدپالتو گزارشگر رادیو فرانسه، بار دیگر به تکرار ادعاهای خیالپردازانه خود درخصوص مسائل داخلی ایران پرداخت. بنیصدر در پاسخ به اینکه وی از هیچگونه پایگاه و قدرت سیاسی سازمانیافتهای برخوردار نبوده و از همان آغاز کار در مقابل نظام شکست خورده است، گفت: «بهظاهر چنین به نظر میآید، اما حقیقت چیز دیگری است. من سه نبرد داشتم من باید در جبهه غرب ایستادگی میکردم، من باید دربرابر محاصره اقتصادی امریکا مقاومت میکردم و از طرف دیگر، من باید با روش استبدادی و فشار اختناق رژیم ملایان مبارزه میکردم، من توانستم استبداد و اختناق را ویران کنم، [امام] خمینی در آغاز 99 درصد آرای مردم را به دنبال خود داشت. خود [امام] خمینی امروز گفت که در مراسم تشییع جنازه کشتهشدگان عده بیشتری از سابق گرد آمده بودند. تعداد جمعیت برای [امام] خمینی یک اصل است، اما همانطورکه میدانید وی دیگر قادر نیست مردم را به دور خود جمع کند. درنتیجه متوجه میشویم که این من بودم که توانستم این تغییر را به وجود آورم و این مسئله برحسب اتفاق نبود، بلکه برای این است که ملت دیگر علاقه و ارزشی برای گفتههای [امام] خمینی چه در مسائل سیاسی و چه مذهبی قائل نیستند. مفسر رادیو فرانسه گفت: خبرگزاریها گزارش کردند که در مراسم تشییع جنازه رئیسجمهوری و نخستوزیر رژیم قریب به یک میلیون نفر شرکت داشتهاند، آیا این جمعیت انبوه دلیل پشتیبانی مردم ایران از [امام] خمینی نیست؟ بنیصدر پاسخ داد: بنا به اعتراف خود [امام] خمینی جمعیت امروز از جمعیتی که بار پیش به دعوت [امام] خمینی به خیابانها ریختند بیشتر بوده و دفعه پیش جمعیت فقط دویستوپنجاه هزار نفر بود، حالا فرض کنیم که اینبار جمعیت کمی بیش از دویستوپنجاه هزار نفر بوده، اصلاً بیاییم فرض را بر این بگیریم که جمعیت یک میلیون نفر بوده و این درحدود بیست درصد جمعیت شهر تهران است. اگر دولت [امام] خمینی مردم را آزاد بگذارد که تظاهرات بکنند خواهید دید جمعیتی که برای درخواست آزادی و استقلال به خیابانها خواهند آمد، چندین میلیون نفر خواهد بود، ... و ما هم تاکتیک مبارزات سیاسی خود را تغییر دادهایم و فعلاً از تظاهرات خیابانی خودداری میکنیم، بهعلاوه بیست درصد جمعیت تهران جمعیت ایران محسوب نمیشود. درحالیکه مبارزه علیه رژیم [امام] خمینی در تمام شهرهای ایران شروع شده و در انتخابات اخیر بسیاری از شهرهای ایران اصلاً شرکت نکردند. خبرنگار رادیو فرانسه پرسید: ارتش هنگام عزل شما از شما پشتیبانی نکرد و دست به قیام نزد. بنیصدر گفت: من با قیام ارتش مخالفم زیرا در چنین صورتی یک حکومت خودکامه و دیکتاتوری نظامی جانشین یک حکومت استبدادی و خودکامه مذهبی میشود. از بنیصدر سؤال شد که پس به چه ترتیب میخواهید قدرت را به دست بگیرید؟ بنیصدر جواب داد: هشتادوپنج درصد مردم ایران طرفدار من هستند و با اتکا به همین ملت هست که من یک حکومت مستقل که معتقد به اصول آزادی باشد در ایران روی کار خواهم آورد.»[۴۷]
گزارش- 16
درپی انتشار خبر حادثه بمبگذاری در ساختمان نخستوزیری و شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر، سه گروه چپ فعال در داخل کشور شامل حزب توده، سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و حزب دمکرات کردستان ایران (پیروان کنگره چهارم)* که در نفی مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی و نوع تعامل با نظام روش و مرام همجهت و همسویی دارند، با صدور اطلاعیههای جداگانهای این اقدام را محکوم کردند. کمیته مرکزی حزب توده ایران در اعلامیهای از حادثه انفجار دفتر نخستوزیری بهعنوان فاجعهای یاد کرد که بهوسیله امریکا و تفالههایش انجام گرفته است و همگان را به هشیاری در حفظ جان مسئولان کشور فراخواند. کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران (پیروان کنگره چهارم) نیز با انتشار اطلاعیهای ضمن محکومکردن این اقدام، آن را نتیجه جنایات خدمتگزاران امریکا دانست و اعلام کرد: «اقداماتی ازجمله راهانداختن اعتصابات و تظاهرات در شهرهای اروپایی و امریکا؛ راهزنی هوایی [ربودن چند هواپیما در روزهای اخیر]؛ راهزنی دریایی (ربودن ناوچه ایرانی تبرزین)؛ اشغال سفارتخانههای ایران در خارج از کشور و فعالیتهای رادیویی علیه ایران و تشکیل سازمانهای سیافرموده مانند سازمان مقاومت ملی ایران (گروه بنیصدر و رجوی)، گروه آزادگان، پارس، گروه ایران آزاد؛ تشدید موج ترور شخصیتهای مذهبی، نمایندگان مجلس و پاسداران و... همه و همه صرفنظر از نیات گوناگون اقدامکنندگان آنها عملاً در خدمت نقشه واحدی میباشند.» در پایان این اطلاعیه، حزب وفاداری خود را به انقلاب مردمی و ضدامپریالیستی ایران اعلام کرده است. کمیته مرکزی سازمان فدائیان خلق (اکثریت) نیز با صدور اطلاعیهای این اقدام را از "رذیلانهترین و ناجوانمردانهترین اقدامات شوم امپریالیسم امریکا و توطئهگران داخلی برای برهمزدن آرامش کشور و راهانداختن جنگ داخلی"، خواند. این سازمان نیز با اعلام وفاداری خود به نظام، خواستار توجه بیشتر مقامات به حفظ جان مسئولان و شخصیتهای مؤثر جمهوری اسلامی ایران شد.[۴۸]
گزارش- 17
در شهر لاهور پاکستان، گروهی از دانشجویان ایرانی و شیعیان پاکستانی درحالیکه در واکنش به شهادت رجایی و باهنر به تظاهرات پرداخته بودند و شعارهایی علیه امریکا، بنیصدر و میتران میدادند با پلیس درگیر شدند. در این درگیری حدود یکصد نفر دستگیر و پس از چند ساعت آزاد شدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، مسئولان پاکستانی مراقبتهای ویژهای از سفارت فرانسه در اسلامآباد به عمل آوردهاند و از هرگونه تظاهرات شیعیان در اعتراض به تصمیم فرانسه درمورد اعطای پناهندگی سیاسی به چند مخالف حکومت ایران ازجمله بنیصدر جلوگیری میکنند. همچنین به گزارش خبرگزاری پارس از شهر دانشگاهی پونا در هند، بین دانشجویان مسلمان ایرانی و تعدادی از دانشجویان هوادار سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مجادله و درگیری رخ داده است که درنتیجه چند نفر زخمی شدهاند. در این حادثه پلیس کسی را دستگیر نکرده است.[۴۹]
گزارش- 18
خبرگزاری رویتر از لندن در تحلیلی درخصوص حادثه انفجار بمب در ساختمان نخستوزیری و شهادت رجایی و باهنر، این حادثه را بزرگترین آزمون تحمل و پایداری دولت ایران در مقابل دشمنی دانست که قادر است در مقر دولت هم نفوذ و به آن ضربه وارد کند. در قسمتی از این تحلیل که خبرگزاری فرانسه آن را منعکس کرده، آمده است: «در نظر رویتر مسئله و بحران انحصاراً در گرو مرگ دو شخصیت نیست، بلکه مسئله این است که قاتلین قادر به نفوذ در داخل دفتر نخستوزیری و کارگذاری بمب بودهاند. در مقایسه با بمبگذاری دفتر نخستوزیری میتوان گفت بمبگذاری مقر حزب جمهوری اسلامی ازنظر نابودکردن شخصیتها ضربه اساسیتری محسوب میشود. ازمیانرفتن آیتالله بهشتی و 70 تن از دیگر اعضای حزب جمهوری اسلامی نتوانست تزلزلی در قدرت آن حزب ایجاد نماید. حزب جمهوری با صبوری و تحمل ضایعه مذکور با انتخاب رجایی بهعنوان رئیسجمهور و باهنر بهعنوان نخستوزیر به قدرت خود افزود و مواضع خود را مستحکم کرد. رویتر سپس در تحلیلش نتیجه میگیرد که انفجار دیروز در دفتر نخستوزیری ثابت کرد موازین امنیتی شدیدی که طی دو ماه گذشته به اجرا گذاشته شده بود مانع از صدمهرسیدن و ضربهپذیری دولت نسبت به دشمنی که حاضر است جانش را بهخاطر ضربهزدن به رژیم به خطر اندازد، نشد.» رویتر در ادامه ضمن اذعان به اینکه باوجود این ضربات، با تدبیر امام خمینی و تقویت رهبری جمعی، عاملان این حادثه موفق به ایجاد نارضایتی و طغیان مردم علیه حکومت نشدهاند، افزوده است: «پس از حادثه بمبگذاری مقر حزب جمهوری اسلامی در ماه ژوئن گذشته [7 تیر 1360] رهبران ایران ازجمله آیتالله خمینی سعی بر این داشتهاند که رهبری جمعی را تقویت کنند و تأکید میکنند که ازدسترفتن شخصیتهای خاص بهمنزله پایان انقلاب نیست. ظاهراً تاکتیک کسانی که مسئول کشتهشدن رجایی رئیسجمهور و دکتر باهنر هستند، آن است که هرچقدر مقام رهبری سرسخت باشد، ادامه تزلزل و ترور متقابل باعث شکاف در ردههای دولت و برگردانیدن مردم علیه حکام خواهد شد. هماکنون نیز گروههای مخالف در تبعید ادعا کردهاند که شکافهایی در ارتش و روحانیون به وجود آمده است. این شکافها هنوز به طغیانهای عمومی علیه جمهوری اسلامی تبدیل نشدهاند.»[۵۰]
گزارش- 19
روزنامه لوس آنجلس تایمز (چاپ امریکا) در مقالهای با عنوان "بررسی واقعبینانه اوضاع ایران" وضعیت جاری ایران را ازهم پاشیده توصیف کرد و مدعی شد مناقشات کنونی کشور زمینه را برای سرنگونی نظام و تفویض قدرت به یک نظام نوین آماده میسازد. نویسنده در این مقاله - که پیش از حادثه انفجار در ساختمان نخستوزیری نوشته شده است - درعینحال که درصدد توجیه دلایل بمبگذاریهای مخالفان نظام است، همزمان به ازهمگسیختگی و درهمریختگی وضعیت اپوزیسیون خارج از کشور هم اشاره دارد. او در پایان بدون نتیجهگیری قطعی درباره اینکه آیا گروههای مخالف جمهوری اسلامی بهرغم وحدت رویه در ضربهزدن به منافع ایران، قادر به سرنگونی نظام هستند یا خیر، این امر را منوط به درگذشت امام خمینی میداند. در بخشی از این مقاله آمده است: «وقتیکه اوضاع جاری ایران مورد بررسی قرار میگیرد، یک کلمه بیش از هر واژه دیگری در گوش طنینانداز میشود و آن "ازهمپاشیدگی" است. ناظرانی که حتی کوچکترین اختلافات سیاسی ایران را از نظر دور نمیدارند، حالا دیگر متقاعد شدهاند که مناقشات کنونی این کشور زمینه را برای سرنگونی رژیم و تفویض قدرت به یک "نظام نوین" آماده میسازد. وحدت و قدرت رهبران رژیم ایران در سقوط و بقای آنها نقش تعیینکنندهای دارد درحالحاضر صدرنشینان روحانی حزب جمهوری اسلامی کاملاً متحد هستند و انسجام تشکیلاتی آنها تا به حدی است که همواره هویت تصمیمگیرندگان اصلی در ابهام و راز باقی میماند. ازاینرو، مخالفان ناچاراً از شیوههای بمبگذاری، حملات ناگهانی و تیراندازی استفاده میکنند با این امید که بتوانند به حلقههای حساس در سلسلهمراتب قدرت روحانیون ضربهای وارد آورند. روحانیون همچنین از وفاداری سپاه پاسداران انقلاب که اکثراً از جوانان طبقه پایین تشکیل یافتهاند برخوردار هستند. برخلاف جبهه خللناپذیر روحانیون، نیروهای اپوزیسیون ایران مدتهاست که بهصورت وحشتناکی از هم پاشیده شده است و به همین دلیل مسافرت مسعود رجوی رهبر جنبش مجاهدین و ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور پیشین به فرانسه، بهعنوان گامی درجهت وحدتبخشیدن به صفوف چپگرایان که لازمه یک هجوم موفقیتآمیز علیه رژیم [امام] خمینی است تلقی گردیده است. از قرار معلوم، کلیه گروههای مخالف در ایران هرکدام بهطور انفرادی و با توسل به خطوط مشی انحصاری به ستیزهجویی دربرابر دولت پرداختهاند. رهبر یکی از گروههای دانشجویی مخالف در گفتوگویی با پال هیگنز گزارشگر روزنامه اظهار داشت: "هر سازمانی که بتواند نمایندگان جمهوری اسلامی را در سفارتخانههای خارج از ایران مورد حمله قرار دهد، درنگ نخواهد کرد. گاهی اوقات اتفاق افتاده است که دو سازمان در آن واحد به یک هدف هجوم میبرند و... خوب در یک چنین مواقعی گروهی که پیش از دیگری وارد عمل شده است حق تقدم دارد. مثلاً در آنکارا سازمان ما و در وین هواداران فدائیان خلق زودتر از همه خود را به سفارت رسانده بودند و به اعتقاد من در برلین و بن طرفداران سازمان مجاهدین ابتکارعمل را به دست خود گرفته بودند. این سیاست همه سازمانهای (مخالف با دولت ایران) است." بنیصدر، رجوی و دیگر رهبران اپوزیسیون درجهت مخالف جریان زمان حرکت میکنند. آنها بهخوبی میدانند که از عمر [امام] خمینی مدت زیادی باقی نمانده است. اگر [امام] خمینی بمیرد مبارزه مجاهدین و حامیان بنیصدر پیش از آنکه به انحصار قدرت بینجامد، از میان خواهد رفت.»[۵۱]
گزارش- 20
مجله عربی الدستور (چاپ لندن)، که از حمایتهای مالی رژیم عراق بهرهمند است، مصاحبهای اختصاصی با طه یاسین رمضان معاون اول نخستوزیر و فرمانده کل نیروهای شبهنظامی عراق، انجام داد. معاون اول نخستوزیر عراق باوجود زمینگیرشدن ارتش عراق در خاک ایران و ناتوانی نیروهای رژیم بعث در حفظ مواضعشان و اجرای چند عملیات موفق نیروهای ایرانی بهویژه پس از عزل و فرار بنیصدر به فرانسه، مدعی شد که موفقیتهای ارتش عراق در خاک ایران ادامه دارد، وی همچنین از گسترش روابط این کشور با فرانسه و شوروی سخن گفت. بخشی از این مصاحبه که در آن به موضوع جنگ پرداخته شده به این شرح است: «الدستور: وضع ارتش عراق پس از گذشت یک سال از جنگ را چگونه میبینید؟ و آیا این جنگ نسبت به ارتش عراق یک جنگ فرسایشی و طاقتفرسا نیست؟ رمضان: درواقع هر جنگی که به درازا کشد یک جنگ فرسایشی و طاقتفرسا نیست، بهخصوص درحالیکه هنوز ارتش عراق عملیات نظامی خود را در خاک ایران علیه نیروهای نظامی این کشور بهخوبی ادامه میدهد، ادامه وجود ارتش عراق در داخل خاک ایران، وسیله فشار علیه این کشور جهت بهرسمیتشناختن حقوق و حاکمیت عراق بر آب و خاک به شمار میرود و هرگز به معنی به بنبست رسیدن جنگ نیست. به بنبست رسیدن جنگ بدین صورت است که ارتش یک کشور نتواند به هدفهای مورد خواست خود برسد، و درضمن طرحهای عمرانی و اقتصادی آن کشور متوقف شود، درحالیکه ارتش عراق به هدفهای مورد نظر خود رسیده است و درضمن طرحهای عمرانی و اقتصادی خویش را ادامه میدهد. الدستور: مواضع مصرانه مقامات ایرانی دربرابر قبول هرگونه پیشنهاد انجام مذاکره جهت خاتمهدادن به جنگ را چگونه تجزیهوتحلیل میکنید؟ رمضان: رژیم ایران با اصرار بر ادامه جنگ، درواقع ماهیت خصمانه خویش را به جهان ثابت میکند، آنها با مداخله در امور داخلی عراق و زیرپاگذاشتن حاکمیت عراق بر شطالعرب [اروندرود] ثابت کردند که اهل صلح و برقراری امنیت در جهان نیستند. رهبران رژیم ایران با اعلام بسیج همگانی به مردم ایران جهت آمادگی برای واردشدن در یک جنگ دورودراز نشان دادند که قصد آنها فقط جنگ با عراق نیست، بلکه جنگ با سایر کشورهای منطقه است، هدف اصلی آنها بهاصطلاح خودشان صادرنمودن انقلاب خویش به سایر مسلمانان جهان و در رأس آنها عراق میباشد. بنیصدر که هماکنون اظهار میدارد [امام] خمینی مسبب اصلی جنگ میباشد، وقتیکه رئیسجمهور رژیم بود جرئت گفتن این سخن را نداشت، چون هرکس از مسئولان ایرانی بخواهد درباره آتشبس و اجرای مذاکره جهت پایاندادن به جنگ لب بگشاید فوراً سرنگون میشود. علت اصلی سرنگونی بنیصدر همین مسئله بوده است. وی خواستار افشای واقعیت جنگ به مردم ایران بود، ولی فوراً از مقام ریاستجمهوری عزل گردید. آنچه از اظهارات اخیر بنیصدر پیداست، رهبران رژیم ایران سعی میکنند برای تحقق رؤیاهای خویش مردم ایران را با شعار و فریب به یک جنگ دورودراز مشغول سازند، دراینمیان مردم ایران میباید خود را از سلطه رهبران کنونی آزاد کنند و خود سلطه کشور خویش را به دست افراد راستین واگذار کنند، عراق آماده پشتیبانی از مردم ایران برای تحقق این امر میباشد. و درصورت بهکارآمدن حکومت جدید هر دو کشور همجوار ایران و عراق میتوانند روابط دوستانه و مسالمتآمیز خود را ادامه دهند. الدستور: جنگ ایران و عراق بر روابط عراق با کشورهای عربی چه اثراتی گذاشته است؟ رمضان: کشورهای عربی متأسفانه در طول تاریخ همیشه در یک حالت متفرق و ازهمپاشیدگی به سر بردهاند، ما مواضع بعضی از کشورهای عربی در قبال دشمن صهیونیسم را مشاهده کردهایم که چگونه بهطور پنهانی از آن رژیم حمایت میکردند، هماکنون این پدیده نیز بهخوبی نزد بعضی از کشورهای عربی بهخصوص سوریه و طرفداری آشکار وی از دشمن - فارسها - یافت میشود. هرکس از اعراب دربرابر دشمنان اعراب نایستد خائن است. الدستور: نظر شما راجع به گسترش روابط فرانسه با اعراب ازجمله با عراق چیست؟ گرچه روزنامههای عربی فرانسه را ظاهراً طرفدار اعراب و در باطن طرفدار اسرائیل دانستهاند. رمضان: ما نمیخواهیم موضع دولت جدید فرانسه را ارزیابی کنیم، ولی آنچه آشکار است گسترش روابط فرانسه با اعراب ازجمله با عراق درواقع به منافع فرانسه بیشتر خدمت میکند تا به منافع اعراب. موضع فرانسه در قبال اعراب بهتر از موضع متمایل به رژیم اسرائیل امریکاست. عراق گسترش روابط خود را با فرانسه براساس روابط عالی و گذشته این کشور با اعراب دانسته است و روابط آینده ما در این کشور بستگی به مواضع آینده این کشور نسبت به اعراب دارد. الدستور: روابط شما با شوروی چگونه است؟ آیا دچار کمبود تجهیزات نظامی شدهاید؟ رمضان: در دیداری که اخیراً از شوروی داشتم گامی بهسوی بهبود روابط ما با این کشور برداشتیم، امیدوارم در آینده روابط ما با شوروی بیشازپیش بهبود یابد، اما راجع به تجهیزات نظامی ما فعلاً هیچ کمبودی از این لحاظ نداریم و بیشتر از گذشته شده است. الدستور: بهعنوان فرمانده کل نیروهای شبهنظامی (میلیشیا) عراق، تعداد این نیروها به چه اندازه است و چه نقشی در جنگ دارند؟ رمضان: تعداد نیروهای شبهنظامی ما به 330 هزار جنگجو رسیده است که بر انواع مختلف تجهیزات نظامی آموزش دیدهاند و هماکنون نزدیک به 43 هزار جنگجو از این نیروها همراه نیروهای نظامی در جبهههای جنگ مشغول جنگ با نیروهای دشمن هستند، درضمن بین آنها تعدادی از افراد داوطلب کشورهای عربی نیز وجود دارند.»[۵۲]
ضمیمه اول گزارش575: روایت آقای هاشمی رفسنجانی از مراسم تشییع پیکر شهدای حادثه انفجار نخستوزیری و تأثیر آن بر مواضع سازمان مجاهدین خلق (منافقین) آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، در سخنرانی پیش از دستور مجلس در روز 10 شهریور 1360 درمورد حضور مردم در مراسم تشییع پیکر شهیدان رجایی و باهنر و تأثیر آن در مواضع سازمان مجاهدین خلق گفت: «دیروز صبح [9 شهریور]، خوب شما میدانید ما ساعت 7 [صبح] اعلام کردیم که رئیسجمهور وقت و نخستوزیر شهید شدهاند، هیچ تبلیغ و پروپاگاندی هم برای کشاندن مردم به خیابانها نداشتیم و خیلیها به ما اعتراض میکردند که خوب یک فرصتی به مردم میدادید [برای اطلاعرسانی و تجمع] ... ما سه ساعت وقت داشتیم ... شما دیدید که چهجور مردم آمدند. ... رادیو لندن هم که همیشه حقایق را تحریف میکند مجبور میشود که دستکم بگیرد، بگوید که بیش از یک میلیون نفر جمعیت [شرکت کردند.] ... دیروز هیچکس نگفت، امام هم نگفته بودند، تبلیغ هم نشده بود، ائمه جماعت هم نگفته بودند، رادیو هم نگفت مردم بیایند. مردم خودشان بودند. این، مردماند و این، جامعه است. دشمن هرچه کور باشد این را میفهمد و میبیند. ضدانقلاب [سازمان] بهخاطر همین وضعی که میبیند جرئت اعلام رسمی عملیات خودش را هم نمیکند. یک چنین عملیاتی اگر ... کمی ارزش مردمی داشت، برای ثبت در تاریخ هزار بار بزرگ میکردند و مسئولیتش را میپذیرفتند. در لندن، شاخه مجاهدین خلق اعلام میکند که ما بودیم. رجوی فراری در پاریس میگوید ما نبودیم. یعنی وضع چنین است که باز [مجبورند] منافقانه حتی با این کارشان هم برخورد کنند. اعلام مسئولیتش را هم نمیتوانند بکنند.»[۵۳]
ضمیمه دوم گزارش575: شیوه نفوذ مسعود کشمیری در نهاد نخستوزیری پس از حادثه انفجار در ساختمان نخستوزیری، اعلام شد که سومین جنازه متعلق به مسعود کشمیری دبیر شورای امنیت کشور و از حاضران در جلسه بوده است، اما در بررسیهای بعدی مشخص گردید وی عامل اصلی بمبگذاری در ساختمان نخستوزیری بوده و دقایقی قبل از انفجار محل را ترک کرده و متواری شده است.[۵۴] برای شناخت بهتر کشمیری که از افراد نفوذی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در نهاد نخستوزیری بود، در ادامه مطالبی از کتاب سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام که بیانگر شیوه نفوذ او در این نهاد است، آمده است: «بعدها آشکار شد که مسعود کشمیری در اوایل انقلاب، از هواداران جنبش ملی مجاهدین بوده است؛ البته بعدها موقعیت روشنتری در سازمان پیدا کرده و به گفته یکی از دوستانش، دارای اسم رمز "مُجیب" بوده است. برخی افراد بعد از انتشار خبر نقش وی در انفجار نخستوزیری، شهادت دادند که او را در راهپیماییهای سازمان پس از پیروزی انقلاب و یا در دفتر سازمان دیده بودهاند. حتی فردی گزارش داد که وی را قبلاً در دفتر مسعود رجوی دیده بود. مهندس بهزاد نبوی در مصاحبهای دراینباره گفت: ... هیچکس از این سوابق کشمیری اطلاعی نداشت و هرکس سوابق وی را بررسی میکرد، از سوابق[ی]... که بعد از انقلاب به دست آمده بود، استفاده میکرد. این سوابق، همه نشان میداد که کشمیری عنصری فعال در نهادهای انقلاب بوده و متأسفانه همین امر یکی از مسائل اصلی انقلاب ما بوده و هست. روزهای اول پیروزی انقلاب، که ما در کمیته مرکزی فعالیت داشتیم، [حتی] یک ساواکی [هم] خیلی راحت میتوانست در کمیته نفوذ کند؛ چراکه هیچکس، اشخاص دیگر را نمیشناخت. ... این اشکالی بود که ما بعد از پیروزی انقلاب در خیلی از نهادهای انقلابی داشتیم. سعید حجاریان که در آن زمان از اعضای گروه تحقیق و بررسی انفجار نخستوزیری بود و زیر نظر بهزاد نبوی کار میکرد، در مصاحبهای درباره نفوذیهای سازمان و کشمیری چنین گفته است: در ابتدای انقلاب، بچههای سازمان مجاهدین خلق در همه ارگانهای حساس حضور داشتند، در دادستانی بودند، در دستگاه قضایی تا حد دستیار قاضی بودند، در حزب جمهوری [اسلامی] هم حضور داشتند. مرکزیت سازمان از مقطعی به بعد به نیروهایش اعلام کرد که غیرعلنی کار کنند و هویت سازمانی خود را پنهان کنند. کلاهی، کشمیری، جواد قدیری، عباس زریباف و تعداد دیگری از افراد، نظیر قاتل شهید قدوسی از نیروهای آنان بودند که بعداً مشخص شد در حزب، دادستانی، اطلاعات نخستوزیری و جاهای مختلف نفوذ کردند. کشمیری را آقای علی تهرانی [علیاکبر تهرانی] به ما معرفی کرده بود. البته ایشان هم شناختی از همکاری او با سازمان نداشت. کشمیری، پس از ورود به نخستوزیری، ابتدا در معاونت سیاسی - اجتماعی وزیر مشاور در امور اجرایی کار میکرد و پس از اینکه بهعنوان یک عنصر حزباللهی و مدیر شناخته شد، توسط دفتر اطلاعات و تحقیقات ارتقا یافت و عنوان دبیر اجلاس شورای امنیت را به دست آورد. در همین پست بود که توانست فاجعه 8 شهریور را پدید آورد. جالب اینکه این فرد قرار بود تصمیمگیرنده درمورد طرح بمباران رادیو مجاهد باشد و مسئول اجرای طرح بود - رادیو مجاهد که ایستگاه آن در سردشت و بوکان قرار داشت شناساییها و کروکیها، همه به دست کشمیری میرسید و جلسات هماهنگی برای بمباران این رادیو را همین آدم اداره میکرد. اینها همه نشاندهنده آن است که چقدر به این آدم اطمینان شده بود. ... باید خیلی دقت شود تا امثال کشمیری، که خودش مأمور کشف عوامل نفوذی شده بود، این فجایع را به بار نیاورند. حجاریان درباره کشمیری میگوید: کشمیری خیلی منظم بود و در تنظیم گزارشها و صورتجلسات دقت فوقالعادهای داشت. این بود که وقتی برای دبیرخانه شورای امنیت ملی کسی را خواستند، اطلاعات نخستوزیری هم کشمیری را معرفی کرد. بعد از انفجار دفتر نخستوزیری بود که در پیگیریها پس از آنکه مادر و خواهر کشمیری بازداشت شدند به ارتباطات خانوادگی او با سازمان دست پیدا کردیم. برادرهای همسر کشمیری در قصرشیرین عضو سازمان بودند و طبیعی بود که با امکانات کمی که ما در گزینش افراد در ابتدای انقلاب داشتیم، به این ارتباطات دست پیدا نکنیم. برمبنای اطلاعات پراکندهای که در مطبوعات و برخی کتب منتشره درج گردیده، خانواده کشمیری که اصالتاً از اهالی کرمانشاه بودهاند، دارای وضعیت فرهنگی و اخلاقی نامناسبی بودهاند. پدرش، سعید کشمیری، دارای سوء شهرت بود و در خانواده خود قیود اخلاقی را رعایت نمیکرد که پس از انقلاب به انگلستان رفت. برادر کشمیری نیز ساکن شهر منچستر در انگلستان بود. برادرزن (و پسردایی) کشمیری به نام ابوالفضل دلنواز کاندیدای سازمان مجاهدین خلق [منافقین] برای نمایندگی مجلس از اسلامآباد غرب بود.* همسر کشمیری که دخترداییاش بود به نام مینو دلنواز همزمان با انفجار نخستوزیری، توسط عوامل سازمان از محل سکونت خود به یک خانه تیمی انتقال داده شد و ازطریق مرز زمینی عراق یا ترکیه به خارج از کشور گریخت. سرهنگ محمدمهدی کتیبه درمورد چگونگی نفوذ کشمیری و خصوصیات وی چنین گفته است: در اواخر سال 1357، ازطرف نخستوزیری، عدهای را برای حفظ اسناد و مدارک سری و طبقهبندیشده در ارتش مأمور کردند. ازجمله این افراد آقای کشمیری بود که با دستخط رسمی رئیس دفتر نخستوزیر وقت [مهندس بازرگان] به ارتش معرفی شده بود تا حفاظت از اسناد و مدارک نیروهای هوایی را بر عهده بگیرد. (رئیس دفتر نخستوزیری آقای حلیمی بود.) بدینترتیب ایشان [کشمیری] کلیه اسناد سری و طبقهبندیشده نیروی هوایی، ضداطلاعات و حفاظت اطلاعات آن نیرو را در اختیار گرفت. ایشان تا کمی قبل از انفجار دفتر نخستوزیری در نیروی هوایی بود و با آقای محمد رضوی و آقای داداشی - که آنها هم از نخستوزیری معرفینامه داشتند و در ستاد مشترک فعالیت اطلاعاتی و ضداطلاعاتی انجام میدادند - همکاری داشت. ... آقای کشمیری به این صورت وارد تشکیلات نظامی گردید و بعد از مدتی، کارش را در نیروی هوایی رها کرد و به شورای امنیت رفت. ... قیافه حق به جانبی داشت، با ریش محرابی قشنگ و صورت سرخ و سفید موجه که هرکس ایشان را میدید، فکر میکرد حتی نماز شبش ترک نمیشود. مطابق اطلاعات برخی از کارشناسان و مسئولان ذیربط در زمان نفوذ کشمیری به ارتش، وی از اختیارات ویژهای در رفتوآمد آزادانه به محل بایگانی اسناد طبقهبندیشده برخوردار بوده و پروندههای سری مربوط به پروژههای حساس امریکاییها در نیروی هوایی زمان شاه مانند پروژه HB یا IBEX توسط وی مورد دستبرد واقع شده بود. همچنین در سال 61 توسط یکی از نمایندگان مجلس افشا شد که یک بار در گذشته کشمیری بههنگام انتقال اسناد سری در داخل کیف شخصیاش توسط یکی از افسران نیروی هوایی بازداشت شده بود، ولی به دستور باقری** فرمانده وقت نیروی هوایی، رها میشود. خلاصه زندگینامه کشمیری و طرح انفجار در نخستوزیری در کتاب خاطرات حجتالاسلام ریشهری اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، به شرح ذیل میباشد: مسعود کشمیری فرزند سعید، با شماره شناسنامه 401، متولد 1329 از کرمانشاه، دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران بود که از تاریخ 23/5/1351 تا اوخر سال 1353، با قراردادهای ششماهه، بهعنوان کارآموز در وزارت کار و امور اجتماعی شاغل بوده است. وی قبل از پیروزی انقلاب، در یک شرکت خارجی [انگلیسی] کار میکرد و با پیروزی انقلاب و بازگشت خارجیان به کشورشان، شرکت مذکور منحل [گردید] و بنا به اظهارات خودش پس از پیروزی انقلاب، در جهاد سازندگی کار میکرده است. وی قبل از انقلاب توسط پسردایی خود معدوم ابوالفضل دلنواز (برادر همسرش)، جذب منافقین شد. ابتدا در بحثهای خانوادگی از منافقین حمایت میکرد، لیکن بهمرور زمان چهرهای حزباللهی و حمایت از نظام را یافت. مدتی در نیروی هوایی، سپس در رکن2 ارتش جمهوری اسلامی و همچنین در دفتر نخستوزیری، شاغل میشود و تا دبیری شورای امنیت ملی ارتقای شغلی پیدا میکند. بعد از انفجار دفتر نخستوزیری، از بازرسی از منزل مسعود در شهرستان کرج، مقادیر زیادی سلاح و مهمات [و اسناد طبقهبندیشده] کشف شد.»[۵۵] در قسمت دیگری از کتاب سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام مدارک و شواهدی دال بر اجرای این عملیات بهدست مسعود کشمیری آورده شده است که در ادامه به آن اشاره میشود: «چاپ "نامه یکی از قهرمانان عملیات ویژه (امضا محفوظ)" در نشریه مجاهد، که واقعیات زیادی در آن پیدا بود، مسئولیت مستقیم سازمان را در اینگونه فجایع عریانتر ساخت. ... در اینجا به مواردی از این نامه استناد میکنیم که نشاندهنده هویت نویسنده آن (مسعود کشمیری عامل انفجار در نخستوزیری) میباشد. ...
- طرح فرار و تعویق انفجار نخستوزیری یادم میآید در اوایل مرداد 60، که سازمان در آستانه اجرای یک طرح مشخص بود، ناگهان ... [مسئول سازمانی و رابط کشمیری با تشکیلات] تماس گرفت و به من گفت: "طرح اجرا نمیشود" و آن را به تعویق انداخت. او در وقت خداحافظی ضمناً به من گفت: «مژدهای هم برایت دارم که اگر بدانی، شور و عشق و ایمان بیشتری پیدا میکنی». هرقدر فکر کردم این مژده چه میتواند باشد، عقلم به جایی نرسید. با خود فکر کردم ممکن است ابلاغ عضویت باشد، یا مژده پیروزی عملیات دیگری در سازمان یا ... نمیدانم. چند روز بعد از این دستور، صبح که به ... [نخستوزیری] رفتم ... گفتند: دیشب رجوی و بنیصدر با هواپیمایی به خلبانی معزی، در فرودگاه پاریس به زمین نشستهاند. ... خیلی خوشحال شدم. داخل اتاقم آمدم؛ در را از پشت قفل کردم و سجدة شکر به جای آوردم.
- طرح انفجار در نخستوزیری در تاریخ ... بعد از مدتها برادر قهرمانم [مهدی افتخاری] به خانه ما آمد. همه از دیدنش - بهخصوص در جو خفقان و تنهایی خاص ما - خیلی خوشحال شدیم. نمیدانستیم چه هدیه گرانبهایی برایم آورده است. او گفت: "اگر سازمان تصمیم بگیرد که طرح ... [انفجار در نخستوزیری] را به اجرا درآورد، تو چه طرحی داری؟" من هیچ طرح را بهتر از انجام عمل فدایی ندیدم و بلافاصله طرح را گفتم. اگرچه، هیچوقت سازمان به خودم اجازه عمل فدایی [را] نداد، اما در آن لحظه که طرحم را میگفتم، هیجانزده شده بودم. از مدتها قبل روی این امر فکر کرده بودم و آن را اوج کار و ایفای مسئولیتم میدانستم. بنا به قول یکی از مسئولان ذیربط آن زمان در جریان پیگیری تعقیب کشمیری، رد فرار همسرش و عوامل سازمان از یک خانه تیمی در نظامآباد تهران به دست آمد که در کرج و قزوین امتداد داشت. وقتیکه مأموران به محلهای تردد و اختفای آنان میرسیدند آنها قبلاً آن مکانها را تخلیه کرده بودند، ولی بهدلیل تعجیل در فرار مدارکی از آنها به دست میآمد. ازجمله اسنادی که نشان میداد همسر کشمیری بههمراه مهدی افتخاری در یکی از خانههای تیمی بودهاند و مسیر فرار آنها ازسمت غرب کشور در کردستان بوده و خروج ازطریق مرز عراق و سپس ترکیه صورت گرفته است.»[۵۶]
منابع و مآخذ روزشمار 1360/06/09
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص15.
- ↑ روزنامه کیهان، 9/6/1360، ص2؛ و - سند شماره 4928 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی دزفول به فرمانداری دزفول، 8/6/1360، سند تکبرگی؛ و - روزنامه اطلاعات، 9/6/1360، ص2.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص2، اهواز - خبرگزاری پارس، 10/6/1360.
- ↑ روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص2.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص15.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص4.
- ↑ روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص14.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص13؛ و - روزنامه جمهوری اسلامی، 10/6/1360، ص1؛ و - روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص13.
- ↑ روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص13؛ و - روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص15.
- ↑ روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص3؛ و - روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص2.
- ↑ روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص2؛ و - روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4.
- ↑ همان، ص13؛ و - روزنامه جمهوری اسلامی، 10/6/1360، ص1؛ و - روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص13.
- ↑ همان، ص14.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص15.
- ↑ سند شماره 328668 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از استاندار لرستان به وزارت کشور (اداره کل سیاسی)، 10/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، صص 8 و 9، مشهد - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4.
- ↑ همان.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص9، کرمانشاه - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ همان، ص7، تهران - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4؛ و - روزنامه اطلاعات، 17/6/1360، ص2؛ و - سند شماره 262304 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از روابط عمومی ستاد منطقه3، 9/6/1360، ص1.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص2؛ و - روزنامه اطلاعات، 17/6/1360، ص2.
- ↑ سند شماره 52035 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه منطقه 9 (شیراز) به فرماندهی سپاه مرکز، 11/6/1360، سند تکبرگی؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص8، شیراز - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص3.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص13.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص2.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص7، کرمانشاه - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ سند شماره 328668 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین؛ و - روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص13.
- ↑ سند شماره 51987 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه3 (چالوس) به ستاد مرکزی سپاه (مرکز فرماندهی)، 9/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص3.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص8، شیراز - خبرگزاری پارس، 9/6/1360؛ و - سند شماره 51983 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه مشهد به فرماندهی سپاه مرکز، 9/6/1360، سند تکبرگی؛ و - روزنامه کیهان، 18/6/1360، ص3.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی(ره))، جلد 15، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ پنجم 1389، صص 140 - 134.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، صص 13 و 14، تهران - فرانس پرس، 10/6/1360؛ و - روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص2.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص4 ضمیمه، رادیو صدای امریکا، 10/6/1360.
- ↑ روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص15.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 13، 12/7/1360، ص37، به نقل از روزنامه اومانیته (چاپ پاریس)، 9/6/1360.
- ↑ روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص2.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص11، پاریس - خبرگزاری فرانسه، 9/6/1360.
- ↑ همان، صص 12 و 13.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص1 ضمیمه، رادیو صدای امریکا، 10/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص23 ضمیمه، بخش عربی رادیو قاهره، 9/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص12، پاریس - خبرگزاری فرانسه، 9/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص15، لندن - رویتر، 9/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، صص 13 و 14، پاریس - رویتر، 9/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 167، 13/6/1360، صص 17 - 12 ضمیمه، رادیو صدای آزاد ایران، 12/6/1360.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، صص 4 و 14؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 174، 20/6/1360، صص 4 و 5، خبرگزاری پارس، 19/6/1360؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، صص 5 - 3، تهران - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص16؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 166، 12/6/1360، ص15، دهلینو - خبرگزاری پارس، 11/6/1360؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص23، دهلینو - خبرگزاری پارس، 10/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، صص 16 و 17، لندن - رویتر، 9/6/1360.
- ↑ وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات خارجی، شماره 89، 7/7/1360، صص 24 - 22، به نقل از لوسآنجلس تایمز (چاپ امریکا)، 9/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 184، 30/6/1360، صص 5 - 3، تهران - خبرگزاری پارس، 29/6/1360.
- ↑ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام (1384 - 1344)، بهکوشش جمعی از پژوهشگران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم، پاییز 1385، صص 643 و 644.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، صص 13 و 14، تهران - فرانس پرس، 10/6/1360.
- ↑ سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، پیشین، صص 637 - 632.
- ↑ همان، صص 641 - 637.