1362.01.15: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « {{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1362 |نام = 1362.01.15 |نام دیگر= پانزده فروردین |روز=15 فروردین 1362 |تاریخ شمسی= 1362.01.15 |تاریخ میلادی= 4 آوریل 1983 |تاریخ قمری= 20 جمادی‌الثانی 1403 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.01.15</div> <d...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
سطر ۱۴: سطر ۱۴:




   <div class="bootstrap-btn">[[1359.01.15]]</div>
    
   <div class="bootstrap-btn">[[1360.01.15]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1360.01.15]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1361.01.15]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1361.01.15]]</div>
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
   <div class="bootstrap-btn">[[1365.01.15]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1365.01.15]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1366.01.15]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1366.01.15]]</div>
 
  <div class="bootstrap-btn">[[1367.01.13]]</div>




سطر ۲۹: سطر ۲۹:




== گزارش - 538 ==
هم‌زمان با بررسی طرح مانور یگان‌های عمل‌کننده و اطمینان خاطر فرماندهان عالی جنگ از طرح نهایی و باتوجه‏به نزدیک‏شدن زمان آغاز عملیات، امروز سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، که به‏نوعی مسئولیت فرماندهی عملیات را نیز بر عهده دارد،* برای آخرین هماهنگی‌ها، با آقای هاشمی رفسنجانی نماینده امام در شورای عالی دفاع، دیدار کرد. آقای رفسنجانی در گزارش کوتاهی از این دیدار نوشته است: «آقای صیاد شیرازی از جبهه آمده بود و عملیات آینده را توضیح داد و تصویب شد، در چند نقطه برنامه دارند، ولی دشمن سخت است.»<ref>کارنامه‌ و خاطرات هاشمی رفسنجانی، (آرامش و چالش)، 1362، به‏اهتمام مهدی هاشمی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم، 1386، صص 38 - 37.</ref>
امروز همچنین در ادامه جلسات بررسی مانور یگان‌های عمل‌کننده، جلسه بررسی مانور قرارگاه عملیاتی کربلای1 (لشکر41 ثارالله و تیپ1 لشکر21 پیاده حمزه) ساعت 11:30 در مقر تاکتیکی تیپ1 لشکر21 حمزه و با حضور رحیم صفوی، غلامعلی رشید، سرهنگ حسنی سعدی، سرهنگ سلیمانجاه، سرهنگ نیک‌فرد، سرهنگ شاهان و سرهنگ ناصری برگزار شد. در این جلسه قاسم سلیمانی فرمانده لشکر41 ثارالله، به تشریح مانور این قرارگاه پرداخت.**<ref>سند شماره 219/ د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوی قرارگاه خاتم در عملیات والفجر1 (زمان‌زاده)، 7/1/1362 تا 25/1/1362، صص 126 - 125.</ref>
براساس مانور طراحی‌شده، قرارگاه کربلای1 مأموریت دارد سه ارتفاع 135، 139 و 115 و تپه‌های رملی بین آن را که بخشی از ارتفاع حمرین محسوب می‌شود، تصرف کند. حضور روی این ارتفاعات موجب تسلط دید و تیر نیروهای خودی روی جاده زبیدات و طیب عراق می‌گردد. برای اجرای مانور نیز دو معبر با فاصله حدود 200 متر از هم شناسایی شده و مین‌های موانع جلو خط دشمن نیز تاحدی خنثی شده است.<ref>سند شماره 107/ گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش راوی لشکر41 ثارالله در عملیات والفجر1، (حسین سعادتی)، 11/2/1362، ص10.</ref>
همچنین مقرر گردیده است بازکردن معبر و شکستن خط با استفاده از اصل غافلگیری انجام شود و نیروهای تخریب پس از گشودن معبر و مشخص‏کردن محدوده آن با طناب‌کشی، اولین گردان را از موانع عبور دهند و درصورتی‏که دشمن متوجه موضوع شد، با بهره‏گیری از آتش پرحجم* معبر را باز کنند. گردان امام صادق(ع) با 4 گروهان مأموریت شکستن خط و انهدام نیروهای کمین و خط اول تا عمق 100 متری را بر عهده دارد. به گردان ویژه فتح هم، سه مأموریت محول شده است:
1. بازکردن معبر خط اول به دوم (ارتفاع135 به 139).
2. انهدام نیروهای بین این دو ارتفاع که حدوداً 700 متر فاصله دارد.
3. رسیدن به خط ارتفاع139 و چرخش به راست و الحاق با نیروهای لشکر امام حسین(ع).
گردان قدس به‏همراه گردان131 (ادغامی) مأموریت دارند با عبور از گردان فتح، ارتفاع139 را تصرف و بدین‏ترتیب، درواقع خط ناصر را تأمین کنند.
گردان22 بهمن و گردان140 (ادغامی) به‏همراه گردان فجر نیز مأموریت دارند پس از تأمین خط ناصر از مسیر جاده شنی پشت (غرب) ارتفاع139 - که شمالی - جنوبی است - به‏سمت هدف (ارتفاع115) رفته و آن را تصرف و پاک‌سازی و خط پیروزی را تأمین کنند. گردان‏های 138، قدس و سیدالشهدا (گردان‌های مستقر در خط) هم به‏عنوان احتیاط قرارگاه کربلای1 درنظر گرفته شده‏اند.<ref>همان، صص 7 - 6.</ref>
== گزارش - 539 ==
امروز تأسیسات بندری و محوطه گمرک آبادان به‏مدت سه ساعت زیر آتش سنگین کاتیوشا و توپ‌های دوربرد عراقی قرار داشت که براثر آن بخش عمده‏ای از ساختمان گمرک ویران شد.<ref>سند شماره 219/ د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوی قرارگاه خاتم در عملیات والفجر1 (زمان‌زاده)، 7/1/1362 تا 25/1/1362، صص 126 - 125.</ref>
نیروهای دشمن شهر مهران را نیز با گلوله‌های خمپاره هدف قرار دادند، در این حملات یک نفر زخمی شد.<ref>همان، صص 7 - 6.</ref>
== گزارش - 540 ==
در ادامه همیاری مردم برای کمک به جبهه‌های جنگ، یک کامیون کمک‌های اهدایی اهالی بابل شامل سیب‌زمینی، پوشاک، پودر رخت‌شویی، صابون، قند و... به جبهه‌های جنگ ارسال شد. همچنین کمک‌های نقدی مردم روستای ناجی‌آباد از توابع آویهنگ در غرب سنندج نیز به حساب ستاد وحدت شهرستان مریوان واریز شد.<ref>کارنامه‌ و خاطرات هاشمی رفسنجانی، (آرامش و چالش)، 1362، به‏اهتمام مهدی هاشمی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم، 1386، صص 38 - 37.</ref>
از شهرستان محمودآباد نیز یک گروه فنی متشکل از جوشکار، بنا و... و همچنین 2 کامیون مصالح ساختمانی به‏منظور بازسازی سوسنگرد اعزام گردید.<ref>همان، ص4.</ref>
== گزارش - 541 ==
در درگیری‏های نیروهای خودی با افراد وابسته به حزب دمکرات و همچنین در دو عملیات مین‌گذاری 4 تن از افراد خودی مجروح و 3 تن از افراد ضدانقلاب نیز کشته یا زخمی شدند. همچنین حزب دمکرات در بیانیه‏ای ادعا کرد افراد این حزب 2 تن از اهالی سنندج را ترور کرده‌اند.
در درگیری نیروهای سپاه سلماس با افراد حزب دمکرات در روستای نظرآباد در محور سلماس - سنجی، یکی از افراد این حزب کشته شد.<ref>سند شماره 94962 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای، از فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، شماره 72 - 10 - 11، 14/1/1362 تا 17/1/1362، سند تک‏برگی.</ref>
در درگیری دیگری که میان نیروهای سپاه سرو و افراد این حزب در روستای قصریک (شمال‏غربی ارومیه) رخ داد، 2 تن از دمکرات‌ها زخمی و بقیه متواری شدند.<ref>سند شماره 107/ گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش راوی لشکر41 ثارالله در عملیات والفجر1، (حسین سعادتی)، 11/2/1362، ص10.</ref>
در قریه گوگ‌تپه در محور میاندوآب - مهاباد نیز براثر انفجار مین 3 تن از نیروهای ارتش مجروح شدند.<ref>سند شماره 44160 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اداره اطلاعات شهربانی جمهوری اسلامی به نخست‌وزیری (دفتر اطلاعات و تحقیقات)، 16/1/1362، سند تک‏برگی؛ و- سند شماره 113233 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای اطلاعاتی، ستاد مرکزی سپاه پاسداران (واحد اطلاعات)، ویژه قرارگاه حمزه سیدالشهدا منطقه11، شماره 1، 4/2/1362، ص5.</ref>
در حادثه دیگری در حوالی روستای باشماق در جنوب دهگلان، یک کامیون شخصی روی مینی که عناصر حزب دمکرات کردستان کار گذاشته بودند رفت و براثر انفجار مین به کامیون خساراتی وارد آمد و راننده آن زخمی شد. درپی این حادثه حزب دمکرات کردستان در بیانیه‏ای مدعی شد که یک دستگاه بلدوزر نیروهای نظامی براثر انفجار مین منهدم شده است و 3 سرنشین آن نیز کشته شده‌اند.<ref>خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 23، 23/1/1362، ص12، ارومیه، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 22/1/1362؛ و- سند شماره 357541 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای عملیاتی، از قرارگاه حمزه سیدالشهدا (رکن3) ارتش جمهوری اسلامی ایران، شماره 231، از ساعت 19:00 روز 14/1/1362 تا ساعت 19:00 روز 15/2/1362، ص4.</ref>
در همین حال حزب دمکرات کردستان در بیانیه دیگری که در بخش فارسی رادیو بغداد قرائت شد، اعلام کرد عوامل گروه ترور این حزب شخصی به نام حبیب‌الله ارشدی را به دستور کمیته حزب در شهر سنندج ترور کرده‌اند. در این بیانیه همچنین افزوده شده که عوامل این حزب چند روز قبل یکی دیگر از اهالی شهر سنندج را در مقابل منزل مسکونی‌اش ترور کرده‌اند.*<ref>واحد مرکزی خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، بولتن رادیوهای بیگانه، 22/1/1362، ص5، رادیو بغداد فارسی 21/1/1362.</ref>
== گزارش - 542 ==
امروز پیکرهای 6 تن از روستاییانی که چند ساعت قبل از ورود نیروهای خودی به روستای گلین (بخش ژاوه‌رود واقع در 32 کیلومتری سنندج) به‏دست عناصر گروهک‌های ضدانقلاب ربوده شده و به‏جرم هواداری از نظام جمهوری اسلامی به شهادت رسیده بودند، در سنندج تشییع شد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ضمن اعلام این خبر نوشت: «در 28 مهرماه سال گذشته به هنگام ورود مدافعان اسلام به روستای گلین جهت پاک‌سازی این روستا، حدود 40 تن از روستاییان طرف‌دار جمهوری اسلامی توسط ضدانقلابیون دزدیده شدند که 30 تن از آنان به‏تدریج با پرداخت مبالغ زیادی وجه نقد ازسوی خانواده‌هایشان آزاد شدند، اما بقیه همچنان در دست عناصر جنایتکار گروهک‌ها اسیر بودند. سرانجام [در جریان] پاک‌سازی‌های اخیر در منطقه آویهنگ، جنازه 6 تن از آنان از دو گودال کشف و در سنندج تشییع شد. هنوز از سرنوشت 4 تن بقیه اطلاعی در دست نیست.»<ref>خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 16، 16/1/1362، ص3، سنندج، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 15/1/1362.</ref>
از سوی دیگر، گزارش شهربانی استان کردستان حاکی است برخی روستاییان اطراف بوکان و اشنویه به‏علت فشار زیاد گروه‌های مسلح غیرقانونی و ظلم و ستمی که به آنها وارد می‌شود، احشام خود را فروخته و به شهرها می‌روند. در همین خصوص پیشنهادی مطرح شده است مبنی‏بر اینکه درصورت اجتناب‌ناپذیر بودن مهاجرت روستاییان، حداقل ارگان‌های دولتی خود اقدام به خریداری احشام آنها بکنند تا از واردآمدن ضرر بیشتر به روستاییان و همچنین نابودی دامداری، جلوگیری شود.<ref>سند شماره 346191 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی استان کردستان به استاندار کردستان، 15/1/1362، سند تک‏برگی.</ref>
فرماندهی سپاه اشنویه نیز در گزارشی به فرماندهی قرارگاه حمزه، از برخورد گرم مردم با گروه گشت سپاه خبر داده و آورده است: «واحد عملیات پایگاه اشنویه به استعداد 50 نفر در روستاهای نالوس و ده‌گرجی و حسن‌آباد عملیات گشت روزانه را به‏مدت چهار ساعت اجرا کردند و مردم روستاهای یادشده به‏گرمی از رزمندگان اسلام استقبال نموده و در مسجد روستای گرجی با مردم گفت‏وگو شد و آنها خواستار ایجاد امنیت ازطرف دولت و نیروهای اسلام بودند.»<ref>سند شماره 317957 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشنویه (واحد عملیات) به واحد طرح و برنامه عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا، 15/1/1362، سند تک‏برگی.</ref>
امروز همچنین شهربانی استان کردستان در گزارش دیگری خبر داد: حزب دمکرات به عناصر خود اعلام کرده است که به‏زودی شهر سنندج را به تصرف در خواهد آورد. براساس این گزارش، گروه‌های مسلح غیرقانونی نیز به افرادی که قبلاً با آنان همکاری داشته و اکنون از این کار سر باز می‌زنند، اعلام کرده‌اند که هرچه زودتر خود را به سازمان‌ها و احزاب مسلح معرفی کنند، در غیر این صورت اعدام انقلابی خواهند شد.<ref>سند شماره 346188 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی استان کردستان به استاندار کردستان، 15/1/1362، سند تک‏برگی؛ و- سند شماره 346189 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی استان کردستان به استاندار کردستان، 15/1/1362، سند تک‏برگی.</ref>
== گزارش - 543 ==
دو نفر از افراد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با مراجعه به منزل یکی از افراد بسیج شهر قمشه با شلیک چندین گلوله او را به شهادت رساندند. در این حادثه یک پسربچه نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد.<ref>سند شماره 232005 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بولتن اطلاعاتی داخلی، دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری، شماره 202، 17/1/1362، ص1؛ و- سند شماره 89460 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بولتن هفتگی، دفتر فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شماره 23، 28/1/1362، ص1.</ref> سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با انتشار بیانیه‏ای مسئولیت این عمل را به عهده گرفت. در این اطلاعیه آمده است: «در تاریخ پانزدهم فروردین‌ماه جاری یک واحد موتوری از رزمندگان هسته‌های مقاومت انقلابی مسلحانه، طی تهاجم غافلگیرانه‌ای، یکی از ایادی مهم سرکوبگر در این شهر و گرداننده اصلی پایگاه به‏اصطلاح بسیج و شورای محلی منطقه باغ ملی شهرضا را به سزای اعمال خود رساند.»<ref>سند شماره 113235 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه واحد اطلاعات سپاه پاسداران، شماره 280، 3/2/1362، ص5.</ref>
در گنبد نیز یکی از افراد این سازمان که تحت تعقیب بود شناسایی شد، ولی هنگام دستگیری با خوردن قرص سیانور اقدام به خودکشی کرد و به هلاکت رسید.<ref>سند شماره 103802 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه واحد اطلاعات سپاه پاسداران، شماره 269، 17/1/1362، ص1؛ و- سند شماره 218080 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: خبرنامه سیاسی و اطلاعاتی، کمیته مرکزی انقلاب اسلامی، شماره 26، 10/2/1362، ص14.</ref>
== گزارش - 544 ==
سپاه پاسداران منطقه3 (گیلان و مازندران) در گزارشی از نتایج فعالیت‌های اخیر خود درزمینه دستگیری عناصر و انهدام تشکیلات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در این دو استان، اعلام کرد:
«با کوشش و تلاش برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمک سازمان اطلاعات 36 میلیونی، قسمتی دیگر از تشکیلات عنکبوتی منافقین در استان‌های گیلان و مازندران کشف و متلاشی گردید که قسمتی از نتایج آن بدین قرار است:
الف) کشف 8 لانه فساد متعلق به منافقین در شهرهای استان مازندران.
ب) کشف و انهدام 4 مرکز تجمع منافقین در جنگل‌های هشتپر و سوادکوه.
ج) دستگیری و معدوم‏شدن 50 نفر از عناصر اصلی تشکیلات شهری و جنگلی منافقین ازجمله: ع. م.* با نام مستعار امیر معاون تشکیلات مازندران با رده عضو؛ ع. الف. با نام مستعار کیوان مسئول تیم‌های ترور تشکیلات مازندران و عامل مستقیم حمله به سپاه و دفتر حزب جمهوری اسلامی بابل با رده عضو؛ الف. ق. با نام مستعار محسن مسئول تدارکات جنگل تشکیلات مازندران با رده عضو؛ ی. م. با نام مستعار هاشم مسئول تیم‌های ترور تشکیلات گیلان، با رده عضو و مسئول تیم ترور شهید موسوی مسئول سابق سپاه رودبار؛ م. س. ص. با نام مستعار نصرت کاندیدای سازمان منافقین در صومعه‌سرا مسئول شاخه جنگل تشکیلات گیلان و سردسته عناصر جنگلی با رده عضو؛ فردی با نام مستعار مهدی سردسته عناصر جنگلی در منطقه هشتپر؛ ز. ح. با نام مستعار پروانه وابسته به تشکیلات مازندران با رده عضو؛ م. ش. با نام مستعار سکینه وابسته به تشکیلات مازندران با رده عضو؛ ف. ج. با نام مستعار عاتقه با رده عضو؛ س. ش. با نام مستعار سیا از عناصر تشکیلات جنگل هشتپر؛ م. م. و ع. م. دو تن از عناصر تشکیلات جنگل هشتپر.
د) کشف تعداد 43 قبضه اسلحه ازنوع ژ3، کلاش، یوزی، رولور و مواد منفجره و باروت و تی.ان.تی.
هـ) کشف مقادیر زیادی کاغذ و مواد چاپ به حجم دو کامیون و همچنین تعدادی اسناد و مدارک درون‌گروهی.
و) کشف و خنثی‏شدن بسیاری از توطئه‌ها و نقشه‌های پلید و شیطانی مزدوران بی‏یونیفرم صدام ازجمله طرح ترور حجت‌الاسلام روحانی امام‏جمعه بابل و ده‌ها حزب‌اللهی دیگر.
اسناد به‏دست‏آمده حاکی‏از وجود فساد اخلاقی و انحرافات و امراض گوناگون در بین آنها به‏خصوص عناصر جنگلی می‌باشد.»<ref>سند شماره 89461 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: خبرها و گزارش‌ها، ستاد خبر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه3 (گیلان و مازندران)، 25/1/1362، صص 7 و 8.</ref>
== گزارش - 545 ==
ستاد منطقه2 سپاه (استان اصفهان) آخرین اقداماتی را که سپاه استان اصفهان علیه حزب مائوئیست رنجبران انجام داده است به این شرح اعلام کرد: «با تأییدات خداوند متعال و تلاش برادران سپاه ضربه‏ای به گروهک پوسیده امریکایی حزب رنجبران وارد آمد که دراین‏رابطه 17 نفر دستگیر شدند و ضمناً مقادیر زیادی اسناد و جزوات درون‌گروهی و مقداری اسلحه و مقداری مهمات به دست برادران پاسدار افتاد. درپی این ضربت، 30 نفر از نیروهای خارج از کشور این گروهک و تعدادی در سطح مرکزیت دستگیر شدند.»<ref>سند شماره 44165 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد منطقه2 فرماندهی به ستاد مرکز فرماندهی کل، 15/1/1362، سند تک‏برگی.</ref>
== گزارش - 546 ==
محاکمه هشت تن از افسران نیروی هوایی که به‏طور سازمانی در هواپیماربایی و فراری‏دادن بنی‌صدر و رجوی (در ششم مرداد 1360) شرکت داشتند، ساعت 9:30 امروز، در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست حجت‌الاسلام ری‌شهری آغاز شد. گزارش روزنامه اطلاعات از جلسه این دادگاه چنین است:
«در ابتدای جلسه، آیاتی از کلام‌الله مجید تلاوت شد. سپس دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد که موضوع اتهامات آنها را شرکت در توطئه هواپیماربایی و فراری‏دادن بنی‌صدر خائن و رجوی تروریست و کلاهی تبهکار بیان کرد. دادستان سپس با اعلام اینکه فرار رجوی و بنی‌صدر ازطریق پایگاه یکم ترابری نیروی هوایی صورت گرفته‌ است، در توضیح این اقدام گفت:
این مزدوران شناسایی‌های لازم را از نحوه ورود به پایگاه و محل پرواز به عمل آورده و با سرقت کارت شناسایی پرسنل (شباهت زیادی به بنی‌صدر و رجوی داشته‌اند)، تهیه لباس پرواز و تدارک سایر برنامه‌های عادی‌سازی، این سران جنایتکار را داخل هواپیما می‌نمایند و به‏خاطر اینکه پس از افشا‏شدن موضوع، هواپیماهای شکاری آماده نتوانند آنها را دنبال کنند و مجبور به فرود نمایند در این هواپیماها عملیات تخریبی را انجام می‌دهند که هرکدام از منافقین مسئولیت‌های ذیل را به عهده داشتند:
1. علیرضا مسعود با نام مستعار مسعود، تهیه گزارش از وضعیت حفاظت و نگهبانی خط پرواز (تعداد دژبان، گروه ضربت و...)، دوختن درجه روی لباس نظامی، مسئول عادی‌سازی، به این صورت که از ساعت 7:30 تا 12 شب، کنار تلفن نشسته و به‏هیچ‏وجه از شعبه خارج نشود و به کلیه تلفن‌ها جواب دهد و اگر دژبان تلفنی سؤال کرد افراد را تأیید نموده و رفع اشکال و ابهام نماید.
2. یعقوب چوداری خامنه با نام مستعار بابک، تهیه اتومبیل و اسم شب، [وی] به‏وسیله پیچ و مهره‌هایی که از قبل تهیه کرده بود، قسمت‌های حساس هواپیماهای شکاری را از کار انداخته و همچنین کارت شناسایی دو نفر از همافران پایگاه یکم را دزدیده و به بزرگانفر تحویل داده بود.
3. احمد بوشی با نام مستعار احسان، سرقت و تهیه کارت شناسایی و همچنین شناسایی عوامل و موانع موجود از در پایگاه ترابری تا محل پرواز، پخش اعلامیه‌هایی که جریان فرار بنی‌صدر و رجوی را با خلبان شاه به‏گونه‏ای توجیه می‌کرد.
4. محمدحسین حسینی با نام مستعار تقی، کارت شناسایی خود را به‏منظور استفاده از آن در فرار دراختیار سازمان قرار داده، پخش اعلامیه توجیهی فرار آنها.
5. علی‌اکبر کمالان با نام مستعار احمد، تهیه کارت شناسایی و چند دست لباس نظامی، مسئول عادی‌سازی در شعبه؛ یعنی در غیاب مسعودی، او جواب تلفن‌ها را می‌داده و اشکالات احتمالی را رفع می‌کرده است.
6. ایرج برنگی با نام مستعار اکبر، تهیه لیست و گزارش تردد پرسنل در محدوده هواپیمای تانکر در رمپ بوده، علامت‏دادن با چراغ قوه هنگام نزدیک‏شدن به هواپیما، کارت شناسایی و اتومبیل خود را هنگام فرار دراختیار سازمان قرار داده است.
7. حسین‌علی شهیدی با نام مستعار احمد، ‏دادن اطلاعات مورد نیاز راجع به وضعیت حفاظتی رمپ پرواز، چگونگی وارد‏شدن به هواپیما، اطلاع از تهیه و جمع‌آوری کارت شناسایی.
8. مسعود صادق‏نیا با نام مستعار صادق، مسئول کارت شناسایی و چگونگی تردد رمپ پرواز و همچنین مسئول انتخاب مناسب‌ترین زمان برای ورود به هواپیمای تانکر بوده است.
دادستان درباره نحوه فرار [بنی‌صدر و رجوی] گفت:
در ساعت 15:20 دقیقه الی 20:30 مورخ 6/5/60، بنی‌صدر و رجوی به‏همراهی چند تن از منافقین ازطریقی که قبلاً تدارک دیده بودند به‏داخل هواپیمای 707 هدایت و در داخل توالت پنهان شدند. این هواپیما مأموریت سوخت‌رسانی داشت و به‏علت اضطرار و عجله‏ای که معزی خلبان هواپیما، داشته حدود نیم‌ساعت زودتر از وقت مقرر عازم پرواز می‌گردد. استوار دهقان (کروچیف) پس از بررسی هواپیما متوجه قفل‏بودن در یکی از توالت‌ها می‌شود. به‏محض اینکه برمی‌گردد تا به خلبان اطلاع دهد متوجه می‌شود که یک نفر اسلحه به دست با لباس پرواز او را تهدید به سکوت نموده و می‌گوید هواپیما کاملاً بمب‌گذاری شده. در همین حین، یک فرد مسلح همافر قاضی عسگر (مسئول سوخت‌رسانی) را که مشغول بررسی قسمت سوخت‌گیری بوده، تهدید به سکوت می‌کند. در همین حال، در توالت باز می‌شود و دو نفر با لباس پرواز از آنجا خارج می‌گردند که یکی از آنها خود را رجوی و دیگری را دکتر بنی‌صدر رئیس‌جمهور، معرفی می‌کند. هواپیمای 707 در ساعت 21:41 از زمین بلند شد و چند دقیقه پس از پرواز، معزی به‏خاطر توجیه مسیر انحرافی پروازش به برج کنترل اطلاع می‌دهد که یکی از موتورهایش از کار افتاده، لذا باند را جهت نشستن آنها آماده کنند و پس از چند دقیقه مجدداً اطلاع می‌دهد که یکی دیگر از موتورهایش نیز از کار افتاده، دراین‏حال تماس برج با هواپیما قطع می‌شود و به‏علت اینکه خود را به پشت کوه‌های البرز رسانده بود از دید رادار کرج نیز محو می‌شود.
رادار بابلسر او را در میانه می‌گیرد که پس از تماس با خلبان معزی چون دیگر توجیهی نداشته اظهار می‌دارد که هواپیما را با تهدیدکردن خلبان دزدیده‌اند. ضمناً جریان قطع تماس با هواپیمای 707 به اطلاع پست فرماندهی و عملیات پایگاه می‌رسد که در ساعت 23:01، یک فروند هواپیمای اف14 (دانا، خفاش) به‏منظور کمک به 707 از پایگاه به پرواز درمی‌آید و پس از آنکه متوجه فرار بوئینگ 707 می‌گردد، یک فروند اف4 دیگر از پایگاه نوژه به‏منظور تعقیب آن به پرواز درمی‌آید، ولی به‏علت حداکثر اوج و سرعتی که 707 گرفته بود موفق به گرفتن او نشدند. لذا 707 از مرز خارج و وارد ترکیه می‌شود. باتوجه‏به عبور یک هواپیمای نظامی از قلمرو فضایی ترکیه بدون مانع و اشکال و تماس بنی‌صدر از داخل هواپیما با نخست‌وزیر فرانسه و اظهارات رجوی درمورد میگ‌های روسی چنین استنباط می‌شود که این‏بار نیز این توطئه با هماهنگی کامل شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار و به‏دست منافقین بدسیرت صورت گرفته است.
جریان فرار از زبان متهمان
متهم ردیف اول علیرضا مسعود گفت: شب قبل از فرار بنی‌صدر، مسئولم به من گفت که باید فردا وارد پایگاه شوی تا ساعت 11 الی 12 شب از پای تلفن تکان نخوری و هرکس تلفن کرد و گفت فلان کس را می‌شناسی باید جواب مثبت دهی، وقتی من گفتم منظور از این کارها چیست؟ گفت مانور است و بیشتر از این کنجکاوی نکن.
از وی سؤال شد: دررابطه‏با جریان فرار بنی‌صدر و امکاناتی که ازطریق شما برای این کار خواسته شد توضیح دهید.
متهم گفت: من نمی‌دانستم موضوع از چه قرار است. همان‏طورکه گفتم آن شب نگهبانی دادم و یک بار هم به دستور همان رابط از آقای شهیدی پرسیدم برای نزدیک‏شدن به هواپیما چه موانعی هست؟
دادستان پرسید: اینکه می‌گویی از من خواسته شد هرکس تلفن کرد و گفت فلان کس را می‌شناسی باید جواب مثبت دهی، چه استنباطی از این موضوع کردی؟
وی گفت: می‌دانستم یک کاری می‌خواهد انجام شود که غیرقانونی است، ولی ماکزیمم اینکه مانور است، فکر می‌کردم با این وسیله می‌خواهند به سایرین بگویند ما نیرویی هستیم و اگر بخواهیم می‌توانیم کاری بکنیم، خلاصه اینکه می‌خواهند قدرت‌نمایی بکنند، درضمن، مطمئن بودم که قصد خرابکاری ندارند.
متهم ردیف دوم یعقوب چوداری خامنه، گفت: یک هفته قبل از فرار بنی‌صدر، من در جریان موضوع قرار گرفتم. شب قبل از حادثه رابط من همراه یکی دیگر از بچه‌ها به منزل ما آمد و گفت که شیفت خود را عوض کن. من هم این کار را کردم.
از او سؤال شد: آیا کارت شناسایی هم برای سازمان تهیه کردید؟
وی پاسخ داد: بله. دو کارت شناسایی دو همافر را دراختیار سازمان قرار دادم، منظور آنها را نمی‌دانستم. پس از این کار رابطم گفت کارت را خوب انجام دادی، راجع به این موضوع با کسی صحبت نکن.
حاکم شرع پرسید: چرا شب قبل از فرار بنی‌صدر هواپیما را شناسایی کردید؟
متهم پاسخ داد: آن شب آمدند و به من گفتند برو هواپیماها را شناسایی کن، من با اصرار آنها این کار را کردم، ولی مرا در جریان قرار ندادند.
متهم ردیف سوم احمد بوشی درمورد اتهامات خود گفت: من از سال 58 توسط برادرم با یکی از منافقین آشنا شدم، دو هفته قبل از فرار بنی‌صدر، رابط من با نام مستعار احسان به منزل ما آمد و گفت: برو پیش شهیدی و به‏اتفاق او داخل هواپیما را بازدید کن که من این کار را کردم، آنها از من کارت شناسایی خواستند، باوجود اینکه به‏راحتی می‌توانستم کارت شناسایی تهیه کنم، این کار را نکردم و گفتم نتوانستم. به‏هرحال از آنها خواستم توضیح دهند که این کارها برای چیست؟ گفتند می‌خواهیم دو بسته را از پایگاه خارج کنیم. بعد از اصرار زیاد من گفتند منظور از دو بسته دو شخصیت سیاسی است. من به آنها گفتم اگر بخواهند با اسلحه این کار را بکنند مقدور نیست. بعداً اعلامیه آمد که بنی‌صدر و معزی و... فرار کردند.
متهم ردیف چهارم محمدحسین حسینی، در دفاع از خود گفت: من از فرار بنی‌صدر اطلاعی نداشتم وقتی آنها فرار کردند ازطریق یکی از بستگانم متوجه موضوع شدم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا شما مأموریت داشتید افراد حزب‌اللهی پایگاه را شناسایی و به منافقین معرفی کنید؟ جواب داد: من کسی را شناسایی نکردم. یکی از بچه‌ها لیستی از افراد را به من داد و گفت به منافقین رده‏بالا بگو با این افراد تماس نگیرند. من این اسامی را دور ریختم.
از او سؤال شد: بعد از فرار بنی‌صدر چه کردید؟ وی پاسخ داد: من همچنان فراری بودم.
متهم ردیف پنجم علی‌اکبر کمالان در دفاع از خود گفت: من حدوداً موقعی که امام خمینی، منافقین را به حضور نپذیرفت به سازمان منافقین ملحق شدم. اعلامیه پخش کردم و به منافقین کمک مالی کردم.
متهم ردیف ششم ایرج برنگی گفت: به من گفته بودند نزدیک هواپیما برو، هرکس به‏طرف هواپیما رفت با چراغ قوه علامت بده. من از مسئولم علت این کار را پرسیدم، او گفت: قرار است کودتا بشود و بعد گفت مرخصی بگیر و از تهران خارج شو. من این کار را کردم، موقعی که حادثه رخ داد من در شهر بودم.
حاکم شرع پرسید: شما اتومبیل و کارت شناسایی خود را دراختیار منافقین قرار داده بودی؟
متهم پاسخ داد: بله، مسئولم از من خواست این کار را بکنم.
متهم ردیف هفتم حسین‌علی شهیدی درمورد اتهامات خود گفت: قبل از 30 خرداد هم به آنها گفتم من از ادامه این کار معذورم. از من خواسته شد کتباً بنویسم، من هم کتباً نوشتم و به آنها دادم. راجع به هواپیما هم هر سؤالی از من کردند گفتم نمی‌دانم و نمی‌توانم. از من خواستند کارت شناسایی تهیه کنم من این کار را هم قبول نکردم.
متهم ردیف هشتم صادق‏نیا، گفت: در اواسط تیرماه، به من گفته شد باید به پایگاه ترابری که قرار است در آنجا عملیاتی انجام شود بروم، من همراه برنگی به آنجا رفتم. مسئولیت ما شناسایی دو طرف آشیانه پایگاه بود. من علت این کار را پرسیدم. رابطم گفت می‌خواهیم هواپیما را منفجر کنیم. من باور نکردم چون با این کار فرودگاه به آتش کشیده می‌شد. بالاخره براثر اصرار من گفت که می‌خواهند بسته‏ای را در داخل هواپیما بگذارند. بعد از دو شب، اطلاع دادند که برنامه کنسل شد، چون هوا مهتابی است. دوباره بعد از 10 یا 12 روز اطلاع دادند جریان را پیگیری کنیم. شب قبل از پرواز تمرین بود و نقش من علامت‏دادن به‏وسیله فندک بود.
پس از پایان اعترافات متهمان، رئیس دادگاه خطاب به آنها گفت اگر مطالبی به‏عنوان آخرین دفاع دارند بگویند. همه آنها صریحاً گفتند که کیفرخواست را قبول دارند و مرتکب عمل خلاف شده‌اند و از خداوند متعال خواستند گناهانشان بخشوده شود.»<ref>روزنامه اطلاعات، 16/1/1362، صص 13 و 14.</ref>
خبرگزاری یونایتدپرس درباره این محاکمه و واکنش بنی‌صدر به آن گزارش داد: «دیروز در ایران محاکمه هشت افسر نیروی هوایی به‏اتهام کمک به فرار ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور پیشین و مسعود رجوی داماد وی به خارج از کشور آغاز شده. بنی‌صدر در یک تماس تلفنی این اتهامات را رد کرد و گفت: این افراد چیزی درباره فرار وی نمی‌دانستند. او گفت محاکمه افسران مزبور تنها به‏منظور ایجاد ترس و وحشت در میان کارکنان ارتش صورت می‌گیرد.»<ref>خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 17، 17/1/1362، ص9، بیروت، یونایتدپرس.</ref>
== گزارش - 547 ==
امروز یک بولتن داخلی حزب توده در مقاله‏ای با عنوان "تحلیل برخی رویدادهای ایران" به موضوع دستگیری سران این حزب پرداخت. در این مقاله، که برای اولین‏بار فشرده‏ای از سوابق هفده تن از کادرهای اصلی حزب توده را منتشر کرده است، ضمن بزرگ‌نمایی دستگیری سران حزب توده و پیوندزدن سرنوشت این حزب به سرنوشت انقلاب، نظام حاکم بر کشور به راست‏گرایی و هم‌دستی با سیاست‌های قدرت‌های جهان برای توطئه علیه حزب توده متهم شده است. در ادامه مقاله مشی سوسیالیستی حزب توده و دفاع از حقوق کارگران و دهقانان از یک‏سو و به بن‌بست رسیدن جمهوری اسلامی براثر فشارهای امپریالیست‏ها و متحدان داخلی آنها از سوی دیگر، علت دستگیری اعضای این حزب عنوان شده است.
در این مطلب هیچ کوششی برای اثبات وابسته‏نبودن حزب به شوروی به چشم نمی‌خورد و در قبال اتهام جاسوسی به کلی‌گویی و شعارهای سیاسی بسنده شده است. نکته جالب توجه آنکه باوجود تمام اتهاماتی که در این مقاله درمورد نظام حاکم مطرح شده است، تهیه‌کنندگان آن همچنان مدعی وفاداری به انقلاب و خط امام هستند.*<ref>سند شماره 219/ د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوی قرارگاه خاتم در عملیات والفجر1 (زمان‌زاده)، 7/1/1362 تا 25/1/1362، صص 126 - 125.</ref>
== گزارش - 548 ==
امروز امام خمینی در حکمی به آیت‌الله خامنه‌ای مأموریت داد تا تمشیت و ساماندهی امور سپاه و ارتش را بر عهده گیرند؛ متن حکم به این شرح است:
«جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیدعلی خامنه‌ای رئیس محترم جمهوری اسلامی دامةافاضاته، نظر به نقش مؤثر و مهم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در دفاع از کشور جمهوری اسلامی و لزوم اهتمام به اشراف هرچه بیشتر و همه‌جانبه بر آنها و باتوجه‏به تعهد و بصیرت و علاقه جناب‌عالی به امور این نیروها به آن جناب مأموریت می‌دهم که ازطرف اینجانب کلیه اقدامات لازم را برای تمشیت امور ارتش و سپاه انجام داده و اهم امور را به اینجانب گزارش دهید. ان‏شاءالله تعالی موفق و مؤید باشید.
تاریخ 15 فروردین 1362
روح‏الله موسوی خمینی»**<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی(ره))، جلد17، تهران: چاپ اول، 1378، ص397.</ref>
== گزارش - 549 ==
عبدالجبار ضحاک و سلیم یاسین وزرای نفت و بازرگانی و تجارت سوریه، که به ایران سفر کرده‌اند، امروز با آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، دیدار کردند.
در گزارش روزنامه کیهان از این دیدار آمده است:
رئیس مجلس در این دیدار با اشاره به اهمیت قرارداشتن سوریه در همسایگی رژیم اشغالگر قدس گفت: «ما معتقدیم که همکاری دو کشور می‌تواند در منطقه منشأ آثار مهمی باشد. ما برای سوریه در مقابل توسعه‌طلبی‌های اسرائیل نقش بسیار مهمی قائلیم و برای اینکه سوریه بتواند سد عظیمی در مقابل اسرائیل باشد ما جزو وظایف خود می‌دانیم که هرگونه حمایتی را از کشور شما به عمل آوریم و فکر می‌کنیم که برای نجات از شر اسرائیل، سوریه یکی از عوامل مهم اقدام‌کننده خواهد بود.»
آقای هاشمی رفسنجانی ضمن ستودن موضع‌گیری‌های سوریه درباره انقلاب اسلامی ایران گفت: «مواضع شما در تمام دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای ما مهم بوده و در جنگ تحمیلی نیز موضع شما هم ازجهت سیاسی و هم ازجهت نظامی برای ما باارزش بوده است و همکاری ما و شما در مقابل ارتجاع و امپریالیسم یک ضرورت است و مطمئنیم که آینده از آن ملت‌های محروم است و باید مقاومت کنیم.»
وزیر بازرگانی سوریه نیز در این دیدار با اشاره به روابط دوستانه و عمیق بین دو کشور گفت: «پیشرفت‌ها و پیروزی‌های جمهوری اسلامی ایران درحقیقت همان پیشرفت‌هایی است که نصیب کشورها می‌شود و ما باید درجهت همکاری بسیار وسیع فیمابین بکوشیم.» وی سپس اوضاع منطقه خاورمیانه را تشریح و اظهار کرد: «هدف امپریالیسم بین‌الملل از به‏راه‏انداختن تجاوز صهیونیزم به لبنان و تحمیل جنگ جنون‌آمیز ازسوی صدام بر جمهوری اسلامی ایران، بلعیدن منطقه است و در آینده توطئه‌های بیشتری چه توسط فیلیپ حبیب و چه دیگر فرستادگان امریکا انجام خواهد شد، ولی ما باید تلاش و پایداری کنیم و قربانی دهیم تا به پیروزی برسیم زیرا برحقیم و معتقدیم که با توسعه همکاری با جمهوری اسلامی ایران خواهیم توانست به موفقیت‌های بیشتری دست یابیم.»
در ادامه این ملاقات عبدالجبار ضحاک وزیر نفت سوریه، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را از مهم‌ترین حوادث منطقه خواند و ضمن محکوم‏کردن مراودات و تماس‌های صدام، شاه حسین و مبارک گفت: «ما به این حرکات با چشم باز نگاه می‌کنیم و باید درجهت مبارزه با امپریالیسم دیدارها و ارتباطمان را بیشتر و همکاری‌های نزدیک‌تری داشته باشیم.»*<ref>روزنامه کیهان، 16/1/1362، ص14.</ref>
رئیس مجلس در کتاب خاطرات خود درباره این دیدار نوشته است: «با وزرای نفت و اقتصاد سوریه ملاقات داشتم. از قرارداد جدید راضی بودند؛ یک میلیون تن نفت خام مجانی برای جنگ با اسرائیل گرفته‏اند و دو و نیم دلار تخفیف در هر بشکه از 5 میلیون دیگر. این بهایی است که نظام باید برای نگه‏داشتن سوریه در کنار ایران در مسئله جنگ و نیز حمایت مردم از فلسطیت و جبران خسارات قطع رابطه سوریه با عراق و مبارزه با استکبار و صهیونیسم بپردازد. روابط حسنه با کشورهای انقلابی عرب باتوجه‏به موضع کشورهای کوچک ارتجاعی و اردوگاه غرب و اعراب به نفع عراق، مهم است. سوری‏ها هم بعد از کمپ دیوید و جداشدن مصر و اردن از جبهه جنگ با اسرائیل مشکلات زیادی پیدا کرده‏اند.»<ref>کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، پیشین، ص39.</ref>
== گزارش - 550 ==
امروز مراسم بازگشایی دانشکده علوم دانشگاه تهران با حضور عباس شیبانی رئیس این دانشگاه و حجت‌الاسلام احمدی عضو ستاد انقلاب فرهنگی و جمعی از اساتید و... برگزار شد.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، 16/1/1362، ص9.</ref>
مرحله دوم گشایش دانشگاه اصفهان نیز امروز با حضور جمعی از خانواده‌های شهدا، آیت‌الله طاهری امام‌جمعه اصفهان، استاندار و جمعی از روحانیون این استان برگزار شد.
مجید صفائیان رئیس دانشگاه اصفهان در سخنانی گفت: «امروز به حول و قوه الهی و یاری شما مردم، دانشگاه بر روی دانشجویان متعهد و مسلمان باز می‌شود. اگر چند صباحی دانشگاه تعطیل شد برای این بود که محو استعمار در دانشگاه‌ها و عدم ارتباط دانشجو با جامعه و تغییرات و انگیزه‌های تحصیل بوده و ان‌شاءالله در آینده دانشگاه ما دانشگاه اسلامی باشد.» حجت‌الاسلام قاسمی مسئول بخش معارف اسلامی این دانشگاه نیز در سخنانی تأکید کرد که دانشگاه دیگر جولانگاه گروه‌های سیاسی نخواهد بود و هرگونه فعالیت باید طبق ضابطه باشد.<ref>همان، ص4.</ref>
== گزارش - 551 ==
مسئول ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده اداره کل کشاورزی استان خوزستان در گفت‏وگوی اختصاصی با خبرنگار واحد مرکزی خبر در اهواز، نحوه شکل‌گیری و سازماندهی نیروهای این ستاد و اهم فعالیت‌های آن تا پایان بهمن‌ماه سال گذشته را بیان کرد.
وی در ابتدا گفت: «بعد از پیروزی دلاوران و بازپس گرفتن سرزمین‌های اشغال‌شده از دست متجاوزین، همچنین [درپی] تمایل به بازگشت کشاورزان مناطق جنگ‌زده استان خوزستان و به‏منظور هماهنگی کلیه فعالیت‌های کارکنان وزارت کشاورزی در مناطق جنگی استان خوزستان، ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده در این استان در شهریورماه سال 1361، تشکیل شد.»
وی با اشاره به عملکرد این ستاد افزود: «تاکنون 775,25 هکتار زمین که در مجموعه مذکور 391,24 سنگر تانک و نفربر و خودرو وجود داشته است آماده برای کشت کشاورزان شده است و 164 کیلومتر خاکریز به ارتفاع 2 الی 3 متر و عرض 4 متر تسطیح شده است. از دیگر اقدامات این ستاد احداث 714 کیلومتر انهار درجه سه و چهار، مرمت 7 کیلومتر انهار درجه سه و چهار، لایروبی 5/28 کیلومتر انهار درجه یک و دو و سه، زهکشی 12 کیلومتر، احداث 26 کیلومتر سیل‌بند به ارتفاع 5/2 متر و عرض 5/4 متر، ترمیم سیل‌بند 99 کیلومتر، شخم با دیسک سنگی 727 هکتار، شخم با گاوآهن 146 هکتار، مرزبندی 601 هکتار، احداث جاده روستایی 19 کیلومتر و ریگلاژ جاده روستایی 87 کیلومتر و احداث 2 دهنه پل در مسیر جاده، طراحی و ترمیم جاده و برقراری ارتباط پل فلزی این جاده در منطقه دشت آزادگان، احداث 2 دهنه سد خاکی بزرگ واقع در جلگه سیدعلی بر روی رودخانه کرخه هرکدام به طول 100 متر و عرض 2 متر و ارتفاع 10 متر به‏منظور مهارنمودن آب و برگشت مسیر رودخانه که دراین‏رابطه 000,90 متر مکعب خاکریزی و 470 مترمکعب شن و سنگ بزرگ جهت محکم‏کردن سد و احداث آن به‏وسیله بولدوزر می‌باشد.»
سرپرست ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده استان خوزستان ادامه داد: «از دیگر کارهای انجام‌شده بستن دهنه سوم رودخانه کرخه واقع در جلگه سیدعلی به طول 100 متر و عمق 12 متر و با حجم خاکریزی معادل 5000 مترمکعب و دیگر بازسازی و نوسازی 12 مرغداری در منطقه دشت آزادگان با اعتباری معادل 840,407,2 ریال می‌باشد. ... وی گفت: تاکنون 500 هکتار نیز بازسازی و 4000 هکتار نی‌سوزی شده است. این ستاد تاکنون 7744 گلوله توپ، خمپاره، نارنجک، آر.پی.جی7، مین ضدتانک و نارنجک دستی جمع‌آوری و تحویل مقامات مسئول منطقه داده است.»
وی در پایان این گفت‏وگو به فعالیت گروه بازسازی و نوسازی اداره کشاورزی در خرمشهر و آبادان اشاره کرد و گفت: «گروه بازسازی و نوسازی اداره کشاورزی خرمشهر و آبادان در مدت تشکیل ستاد، 3 میلیون اصله نخل توسط کشاورزان اعزامی از اداره کل کشاورزی هرمزگان هرس نموده است. همچنین 5000 اصله نخل توسط اداره کشاورزی حمل و 500 متر لایروبی جوی توسط کشاورزان اعزامی انجام ‏شده است. از دیگر کارهای مهم انجام‏شده در منطقه آبادان و خرمشهر راه‌اندازی و بازسازی 30 مرغداری [است] که 18 تای آن به‏حد تولید رسیده است و تقریباً 8100 عدد مرغ به بازار آبادان جهت مصرف عموم ارسال و توزیع شده است. کشت 1500 هکتار گوجه‏فرنگی، 000,20 هکتار گندم و 500 هتکار جو کارون که بذر آن به‏طور رایگان دراختیار کشاورزان منطقه آبادان گذاشته شده؛ در منطقه خرمشهر 2500 هکتار جو و گندم و خرید 1500 تن خرما توسط بخش خصوصی از کارهای انجام‏گرفته ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده اداره کل کشاورزی و عمران روستایی استان خوزستان می‌باشد.»<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، 15/1/1362، ص9.</ref>
== گزارش - 552 ==
اولین نشست مقدماتی وزرای محیط زیست کشورهای عضو سازمان منطقه‏ای محیط زیست دریایی امروز در منامه، (پایتخت بحرین) برگزار شد.
خبرگزاری فرانسه دراین‏باره اعلام کرد: «حدود 30 کارشناس ازجمله کارشناسان جمهوری اسلامی در چارچوب سازمان منطقه‏ای برای حمایت از محیط زیست دریا در منامه گرد هم آمدند تا مسائل مربوط به نشت نفت خام از چاه‌های نوروز واقع در شمال‏شرقی خلیج‏فارس را بررسی کنند. قرار است این اجلاس که کارشناسان رژیم بغداد نیز در آن حضور دارند، مقدمات گردهمایی چهارشنبه در کویت را که در سطح وزیران برپا می‌شود تدارک ببیند. هشت کشور عضو سازمان منطقه‏ای برای حمایت از محیط زیست دریا عبارت‌اند از: ایران، کویت، عربستان سعودی، بحرین، عراق، قطر، امارات متحده عربی و سلطان‌نشین عمان. خالد فخرو مسئول دفاع از محیط زیست بحرین سرپرستی این جلسه را به عهده داشت. هیئت ایرانی شرکت‌کننده در این جلسه سه نفر هستند.
سفره نفتی که به خلیج‏فارس سرازیر می‌شود هنوز سواحل چهار کشوری را که بیشتر در معرض خطر قرار دارند، آلوده نکرده است. این چهار کشور عبارت‌اند از: قطر، بحرین، عربستان سعودی و امارات متحده عربی. از سوی دیگر، خبرگزاری امارات متحده عربی از ابوظبی گزارش داد: کمیته عالی برای حفاظت از محیط زیست این کشور به ریاست حامد العفلفه وزیر بهداری امارات در ابوظبی، تشکیل جلسه داد. این کمیته تمام اقدام‌های اجرایی جهت مبارزه با نشت نفت را که منطقه خلیج‏فارس را تهدید می‌کند و طرح‌های مربوط به حفاظت از تأسیسات حیاتی این کشور را عقیم گذاشته است، مورد بررسی قرار داد و حدود وسایل و تجهیزات مورد نیاز برای مبارزه با خطر آلودگی را مشخص کرد. وزیر بهداری امارات پس از این جلسه در اعلامیه‏ای برای خبرگزاری این کشور فاش کرد: تمام مقام‌های ذی‌صلاح ازجمله شرکت‌های نفتی که در امارات مشغول کار هستند، گارد ساحلی و واحدهای هوایی وزارت کشور تلاش‌هایی را در مبارزه و نظارت بر حرکت نشت نفت ناشی از سه چاه آسیب‌دیده ایران در میدان نفتی نوروز در شمال خلیج‏فارس هماهنگ و تشدید خواهد کرد.»<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، 16/1/1362، ص3.</ref>
در همین حال، خبرگزاری رویتر از اعلام آمادگی برای رعایت یک آتش‌بس محدود با ایران در مناطقی که تحت‏تأثیر نشت نفت قرار گرفته است، خبر داد.* به گزارش این خبرگزاری، یک سخنگوی رسمی عراق با بیان این مطلب گفت: این آتش‌بس باید تحت حمایت سازمان ملل و یا سایر هیئت‌های بین‌المللی باشد. وی بدون ذکر جزئیات اظهار کرد: آتش‌بس باید درپی دستیابی به توافقی درمورد یک روش اجرایی برای آتش‌بس برقرار شود. این آتش‌بس نباید به ایران این فرصت را بدهد که راه‌های آبی خلیج‏فارس را پاک‌سازی و منطقه را از وجود مین‌های دریایی پاک کند یا امکان تردد کشتی‌های ایرانی به‏منظور حمل اسلحه و تجهیزات را ازطریق این آبراه‌ها فراهم سازد.<ref>خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 16، 16/1/1362، ص5، بغداد، خبرگزاری رویتر، 15/1/1362.</ref>
ضمیمه گزارش538: توضیحاتی درباره سیر طراحی و مدیریت عملیات‏ها از ثامن‏الائمه(ع) تا والفجر مقدماتی و چگونگی واگذاری مسئولیت فرماندهی عملیات والفجر1 به سرهنگ صیاد شیرازی
«از هنگام برکناری ابوالحسن بنی‌صدر از سمت فرماندهی کل قوا و ایجاد تحول در فرماندهی جنگ، ایده‌های کارشناسان نظامی سپاه، مبنای طرح‌ریزی نبردهای بزرگ قرار می‌گرفت. این جریان که از عملیات ثامن‌الائمه(ع) آغاز شد تا پایان والفجر مقدماتی (بهمن 1361) ادامه داشت. اما عدم موفقیت در عملیات والفجر مقدماتی که درپی ناکامی عملیات رمضان حاصل شده بود، موقعیت سپاه را در برنامه‌ریزی جنگ تضعیف کرد. درنتیجه فرماندهی عملیات والفجر1 به سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش واگذار شد. وی که پس از ناکامی عملیات رمضان، معتقد شده بود درصورت واگذاری نیروهای بسیجی به ارتش، ارتش می‌تواند کارنامه درخشان‌تری از سپاه عرضه کند، در عملیات والفجر1 سازمان سپاه را تحت امر گرفت و شیوه‌های شناخته‌شده کلاسیک را برای عملیات برگزید. از آغاز عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا آغاز والفجر1 همواره در شکستن خط، از تاریکی شب، غافلگیری، هجوم به نقاط ضعف دشمن و ابتکارعمل نیروهای شهادت‌طلب استفاده‌ می‌شد، ولی در عملیات والفجر1، روش "هجوم در پوشش آتش تهیه" انتخاب شد؛ طرحی که "آتش به جای خون" نام گرفت. عملیات با اجرای انبوه آتش توپخانه شروع شد؛ 60 هزار گلوله بر مواضع دشمن فرود آمد؛ چیزی که تا آن زمان در طول جنگ ایران و عراق در عملیات‌های خودی سابقه نداشت. دشمن نیز با 100 هزار گلوله توپ با آتش خودی مقابله کرد. در این عملیات خطوط پدافندی نیروهای دشمن شکست، لیکن براثر هوشیاری آنها و عوامل دیگر، الحاق بین یگان‌ها صورت نگرفت و منطقه آزادشده، تثبیت نگردید.»<ref>مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، اطلس جنگ ایران و عراق (فشرده نیروهای زمینی، 31 شهریور 1359 - 29 مرداد 1367)، تهران: انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، 1389، ص71.</ref>
ضمیمه گزارش547: متن مقاله مندرج در بولتن داخلی حزب توده با عنوان "تحلیل برخی رویدادهای ایران"
«از بازداشت گروهی از رهبران حزب توده ایران و دبیر اول آن رفیق نورالدین کیانوری دو ماه می‌گذرد. وظیفه قانونی مقامات جمهوری اسلامی ایران بود که لااقل دربرابر افکار عمومی مردم ایران و جهان درباره این حادثه مهم سیاسی - اجتماعی توضیح می‌دادند و روشن می‌کردند چه کسانی را، به چه اتهامی و موافق کدام اصل قانونی بازداشت کرده‌اند.
متأسفانه به این وظیفه ساده قانونی هم عمل نشده و مقامات مسئول درباره این واقعه مهم که با سرنوشت انقلاب مربوط است، به بیان مشتی مطالب متناقض و اتهام‌زنی‌های زشت و بی‌پایه پرداخته‌اند که در شأن انقلاب و فرهنگ غنی مردمی ما نیست.
این روش سبب شده است که درباره نقش دستگاه‌های امنیتی و اعتبار دستگاه‌های قضائی جمهوری و هدف‌های پشت پرده دست‌های پنهانی که این‏گونه حوادث توطئه‌آمیز را می‌آفرینند، پرسش‌هایی مطرح شود و در مردم ایران و همه محافل مردمی و ضدامپریالیست جهان، نسبت به سرنوشت رهبران حزب ما که بیش‏ازپیش با سرنوشت انقلاب گره می‌خورد، نگرانی بحقی را برانگیزد.
اسامی و مشخصات عمومی عده‏ای از مسئولین حزبی که در عملیات روز یکشنبه 17 بهمن بازداشت شده‌اند به شرح زیر است:
 دکتر مهندس نورالدین کیانوری استاد سابق دانشگاه، از قریب 45 سال پیش به جنبش انقلابی پیوسته و از نخستین روزهای تأسیس حزب توده ایران به صفوف آن پیوسته است. رفیق کیانوری بیش از 30 سال از این 45 سال مبارزه را در زندان، تبعید شرایط پنهانی و مهاجرت سیاسی به سر برده است.
در 16 بهمن 1327، پلیس شاه رفیق کیانوری را به‏اتهام شرکت در طرح ترور شاه دستگیر کردند، ولی در دادگاه نظامی این اتهام تغییر کرد و او را به‏جرم داشتن عقاید اشتراکی، تلاش برای سرنگونی رژیم سلطنتی پهلوی و استقرار حاکمیت مردم و تحریک کارگران نفت جنوب علیه شرکت استعماری نفت انگلیس محاکمه و به 10 سال زندان محکوم کردند.
رفیق کیانوری 10 سال در زندان نماند و با کمک افسران انقلابی، از زندان بیرون آمد و نقش فعالی در رهبری حزب و خنثی‏کردن توطئه‌های کودتایی ضدحکومت مصدق ایفا کرد و کینه حیوانی سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی و دربار پهلوی را بیش‏ازپیش برانگیخت. آنان برای بازداشت رفیق کیانوری و ترور او بارها نقشه کشیدند، ولی موفق نشدند.
رفیق کیانوری ماهیت ضدامپریالیستی و مردمی جنبش انقلابی پس از 15 خرداد و قیام توده‏ای 1357 را به‏خوبی دریافت و به اهمیت مشی قاطع امام خمینی در قیاس با سازشکاری‌های لیبرالی پی برد و در تدوین مشی اصولی و انقلابی حزب توده ایران، که مبتنی‏بر اتحاد نیروهای انقلابی و پشتیبانی از خط اصیل ضدامپریالیستی و مردمی انقلاب و امام خمینی است، نقش درجه اول ایفا کرد.
طی چهار سال پس از پیروزی انقلاب، رفیق کیانوری همه استعداد و نبوغ درخشان خود را در راه تحلیل درست حوادث و تجهیز حزب توده ایران برای عقیم‏گذاشتن توطئه‌های امپریالیسم علیه جمهوری اسلامی ایران صرف کرد.
نوشته‌های رفیق کیانوری نمونه درخشانی است از تحلیلی مارکسیستی و برخورد خلاق علمی به تحول اجتماعی و مسائل حاد سیاسی از موضع طبقه کارگر و توده‌های ستمکش جامعه.
 رفیق مریم فیروز، 40 سال پیش به حزب توده ایران پیوست که 35 سال آن در دربه‏دری و مبارزه در شرایط پنهانی و مهاجرت گذشته است. رفیق فیروز طی این 40 سال نبرد، به‏عنوان مبارز پرشور استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی و دشمن سرسخت و آشتی‌ناپذیر نظام منفور سلطنت پهلوی شناخته شده و به‏ویژه در نبرد برای آزادی و رهایی زن ایرانی جای بسیار برجسته‏ای دارد.
رفیق مریم در جریان مبارزات حزبی با رفیق کیانوری آشنا شد و زندگی مشترکی را پایه نهادند که همواره در خدمت انقلاب بوده و هست.
 رفیق منوچهر بهزادی حقوق‌دان و دکتر علوم اقتصادی، از 40 سال پیش در صفوف حزب توده ایران در راه استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی می‌رزمد. او در سال‌های دشوار مبارزه برای ملی‏شدن نفت از رهبران برجسته حزب در خوزستان بود و برای تجهیز کارگران نفت علیه شرکت سابق نفت انگلیس با موفقیت کوشید و پس از کودتای 28 مرداد، تمام نیرو و توان خود را در راه مبارزه با انواع انحرافات درون جنبش و تأمین اتحاد نیروهای انقلابی ایران به کار انداخت.
پس از پیروزی انقلاب، رفیق بهزادی صاحب امتیاز و مدیرمسئول نامه مردم (ارگان مرکزی حزب توده ایران) شد و در مدتی که روزنامه امکان انتشار داشت، به‏رغم انواع فشارهای پنهان و آشکار توانست مشی عمیقاً انقلابی حزب را در روزنامه دنبال کند. نامه مردم زیر مسئولیت رفیق بهزادی از بهترین روزنامه‌های کشور بود و خدمات عظیمی به انقلاب کرد.
 رفقا ابوتراب باقرزاده، عباس حجری، اسماعیل ذوالقدر، رضا شلتوکی، تقی کی‌منش، محمدعلی عموئی.
این رفقا از افسران انقلابی ارتش شاه بودند که از قریب 40 سال پیش، درفش استقلال‌طلبی و مردم‌دوستی را در درون ارتش ضدمردمی و وابسته شاه، برافراشتند و به‏بهای جان خود در خنثی‏کردن توطئه‌های کودتایی سیا، انتلیجنت سرویس علیه دولت مصدق فعالانه شرکت کردند. آنان پس از کودتای 28 مرداد، به زندان افتاده و به‏تصادف از مرگ حتمی رهایی یافتند و مدت 25 سال در زندان‌های شاه انواع شکنجه‌ها را تحمل کردند و با قیام توده‌ها در 1357 از زندان آزاد شدند.
ایمان و استواری این مبارزین پولادین که طی این همه سال سر مویی از معتقدات و مشی حزبی خود فاصله نگرفتند، نه‏تنها در تاریخ مبارزات مردم ما، بلکه در تاریخ مبارزات انقلابی سراسر جهان کم‌نظیر و افتخارآفرین است.
این مبارزین انقلابی هریک سال‌ها و یا ماه‌هایی از زندان خود را در کنار مبارزین مسلمان ازجمله و به‏خصوص آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله العظمی منتظری گذرانیده و درعمل صداقت حزب ما را در اجرای مشی مبتنی‏بر اتحاد همه نیروهای انقلابی صرف‏نظر از معتقدات ایدئولوژیک نشان دادند.
 رفقا عبدالحسین آگاهی، احمدعلی رصدی، مهدی کیهان، رفعت محمدزاده
این رفقا نیز از افسران سابق ارتش و از پایه‌گذاران سازمان افسران انقلابی هستند که از قریب 40 سال پیش، علیه امپریالیسم و برای نجات زحمت‌کشان ایران می‌رزمند. 3 تن از آنان در قیام افسران خراسان علیه رژیم پهلوی در 1323 شرکت داشته و سپس به انقلابیون آذربایجان پیوستند و آن‌گاه تا پیروزی انقلاب بهمن، مجبور به مهاجرت شدند. آنان در سال‌های مهاجرت در کنار کار انقلابی به کار علمی پرداختند و در دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی به درجات عالی علمی نائل آمدند و آثار گران‌بهایی ترجمه و تألیف کردند.
 رفقا آصف رزم‌دیده و صابر محمدزاده
این دو رفیق از آغاز دهه 40 به فعالیت سازمان حزب در ایران پرداختند و موافق مشی اصولی حزب ما از جنبش 15 خرداد پشتیبانی کردند. به‏همت آنان بود که نوار سخنرانی تاریخی آیت‌الله خمینی که منجر به بازداشت و تبعید ایشان گردید به مرکز حزب رسید و از رادیوی پیک ایران برای همه مردم ایران پخش شد. این رفقا براثر همین مبارزات انقلابی ازطرف ساواک دستگیر شدند و تا 1357 در زندان ماندند. آنان نیز در زندان مجری صدیق مشی انقلابی حزب درجهت اتحاد همه نیروهای انقلابی و به‏ویژه توده‌ای‌ها و مسلمانان مبارز بودند و هستند.
 رفیق هوشنگ ناظمی.
این رفیق نیز از نوجوانی به حزب توده ایران پیوسته و قریب 35 سال است که در صفوف حزب، در راه استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی می‌رزمد. او یکی از روشنفکران برجسته جامعه ماست که روح خلاق و دانش عمیق خود را در خدمت آگاهی زحمت‌کشان گذاشته و همواره چون سربازی فداکار در تدوین و اجرای مشی انقلابی حزب کوشیده است.
 رفیق ملاحسن قزلچی.
از روشنفکران زحمت‌کش و فرزندان فداکار خلق کرد و از پایه‌گذاران نخستین سازمان‌های دمکراتیک ضدرژیم شاه در کردستان است. این رفیق براثر پیگرد پلیس شاه مجبور به ترک وطن شد و به عراق رفت، ولی در آنجا هم گرفتار پلیس رژیم وابسته به ملک فیصل - نوری السعید شد و سال‌های دشواری را در سیاه‌چال‌های عراق گذراند.
پس از سقوط رژیم وابسته ملک فیصل - نوری السعید، رفیق قزلچی به ایران بازگشت و به سازماندهی انقلابیون کرد ایران ادامه داد و ... همواره با نظریات انحرافی که به جنبش کردستان وارد می‌شد می‌رزمید و در راه مشی اصولی حزب توده ایران در راه اتحاد ملت ستمدیده ایران علیه امپریالیسم کوشید.
 رفیق کیومرث، این رفیق از نوجوانی به صفوف سازمان جوانان توده ایران پیوسته و در جنبش ملی‏کردن نفت فعال بوده و از آن پس نیز تا به امروز دمی از تجهیز جوانان برای نبرد علیه امپریالیسم و در راه منافع توده‌ها باز نایستاده است. او از کسانی است که برای طرد نظریات انحرافی چپ امریکایی از صفوف جوانان بسیار کوشید و در راه جلب هرچه بیشتر جوانان برای پشتیبانی از خط ضدامپریالیستی مردمی امام زحمت فراوان کشیده است.
چنین است فهرست گروهی از رهبران حزب که در عملیات 17 بهمن بازداشت شده‌اند. آیا این فهرست، از یک باند جاعل اسناد و گذرنامه به دست آمده است؟ آیا این فهرست از یک شبکه به‏اصطلاح جاسوسی است؟ نه، فهرست گروهی از رهبران حزب توده ایران است که طبق درخواست مصرانه مقامات جمهوری اسلامی ایران و ازطرف دبیرخانه حزب و با مهر و امضای رسمی به وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران معرفی شده‌اند.
با کمی دقت در فهرست، می‌توان دریافت که مقامات جمهوری اسلامی ایران کسانی را بازداشت کرده‌اند که جمعاً 600 سال سابقه نبرد علیه امپریالیسم و رژیم وابسته و منفور پهلوی و در راه منافع زحمت‌کشان ایران دارند و 500 سال از این مدت را در زندان و تبعید و دربه‏دری گذرانده‌اند. هریک از آنان یک شخصیت برجسته سیاسی، اجتماعی و علمی است که جامعه ما باید به وجود آنها افتخار کند. تک‏تک آنها دارنده صداقت و تقوی و پاکی‌اند که همه عمر جان‏برکف در راه ایرانی آزاد و آباد رزمیده‌اند و هیچ‏یک دیناری از مال دنیا ندارند.
... چرا کسی خود را موظف نمی‌داند که حقیقت را به مردم بگوید، اما از گوشه‏وکنار دو دلیل که مکمل یکدیگرند به گوش می‌رسد؛ یکی اینکه عناصر افراطی راست و عوامل نفوذی امپریالیسم که جلو پیشرفت انقلاب را گرفته‌اند، موفق شده‌اند این فکر را در تمام دستگاه جمهوری مسلط کنند که در شرایط توقف انقلاب، اگر حزب توده ایران آزاد باشد توده‌های ستم‌کش را تجهیز می‌کند. باید زحمت‌کشان و حزب آنها را سرکوب کرد.
دیگر اینکه سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی به‏کمک راست‌گرایان و عوامل نفوذی خود آمده و برای برخی از مسئولین حزب ما پاپوش دوخته‌اند.
شگفتا! مردم ایران انقلاب کردند تا کسب استقلال کنند، ولی امروز کسانی در جمهوری اسلامی ایران پیدا شده‌اند که به نام مبارزه با جاسوسی و برای تأمین استقلال ملی، خود را دراختیار پرونده‌سازی سیاه‌ترین سازمان‌های جاسوسی دشمن انقلاب ایران قرار داده‌اند. آیا این است معنای استقلالی که مردم ایران برای آن مبارزه می‌کردند و می‌کنند؟ آیا این است پاسخ به خواست مردم که ایران نباید مداخله اجانب در امور داخلی خود را تحمل کند؟
می‌دانیم که یکی از مهم‌ترین عوامل اداره کشور داشتن اطلاعات درست است. اطلاعات از وضع اقتصادی کشور، از وضع زندگی و خواست‌های توده مردم، اوضاع جهان، توطئه‌های دشمنان و امکانات دوستان. متأسفانه وضع جمهوری اسلامی ایران از این حیث خوب نیست، سازمان‌های امپریالیستی توانستند پس از انقلاب در ارگان‌های اطلاعاتی جمهوری نفوذ کنند. عقیده خطرناک و ضدانقلابی محافل راست‌گرا و دولت موقت که بنا بر آن برای مبارزه با حزب توده ایران و سازمان‌های انقلابی چپ می‌توان به سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی متکی شد، نفوذ این سازمان‌ها را آسان‌تر کرد و در مواردی به آن جنبه قانونی داد.
عناصر افراطی راست که توطئه ضدانقلابی خود را با شانتاژ ضدکمونیستی پیش می‌برند، همکاری با ساواک و سیا و انتلیجنت سرویس را با این بهانه توجیه می‌کنند که گویا این همکاری فقط درحد مبارزه با حزب توده ایران است نه برای سرکوبی انقلاب. متأسفانه برخی از مقامات جمهوری اسلامی ایران هم که قاعدتاً مدافع انقلاب‌اند به این بهانه و شانتاژ گردن می‌نهند و عمق خط ضدانقلاب را درک نمی‏کنند و خود را با رغبت در معرض فریب دستگاه‌های امپریالیستی می‌گذارند غافل از اینکه پذیرش ساواک و سیا در همین حد نیز - اگر به فرض محال به این حد محدود شود - به‏معنای اندیشیدن با مغز شاه، سخن‏گفتن با زبان شاه و پذیرفتن ارزش‌های اخلاقی و سیاسی سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی است که نه‏تنها به‏معنای آغاز شکست انقلاب بلکه نشانه سقوط اخلاقی است. گردانندگان امور جمهوری اسلامی ایران شاید خود متوجه نیستند که اتخاذ چنین روش‌هایی ازسوی آنان چه تأثیر مخربی در اندیشه جوانان مسلمان انقلابی باقی می‌گذارد و جلوه می‌دهد. عاقبت این کارها به کجا خواهد کشید؟
چنان‏که گفتیم، دلیل واقعی بازداشت رهبران حزب ما، بحرانی است که انقلاب را فراگرفته و بن‌بستی است که براثر فشار امپریالیست‌ها و متحدان داخلی آنها از جرگه ملاکین و سرمایه‌داران بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران پیدا شده است. مهم‌ترین مسائل داخلی و خارجی، حل‌نشده مانده و راهی و روزنه‏ای برای حل آنها به چشم نمی‌خورد. نظام اقتصادی غارتگرانه زمان شاه که باعث چنان فلاکتی شد، روزبه‏روز بیشتر تثبیت می‌شود. هر تغییر در این نظام به‏بهانه اینکه شرقی است نفی می‌شود تا اصل آن نظام اقتصادی که تا پوست و استخوان غربی است دست‏نخورده بماند.
توده کلان مردم دنبال راه‌حل می‌گردند، امپریالیست‌ها و بزرگ‌مالکان، کلان‏سرمایه‌داران راه بازگشت به گذشته را در پیش پای جمهوری گذاشته‌اند و برای اینکه راه پیشرفت به جلو را سد کنند به هر کار خلاف قانون و انسانیت دست می‌زنند که از آن جمله است بازداشت رهبران حزب ما و اتهام‌زنی و پاپوش‌دوزی علیه آنان.
حزب ما طی چهل سال نبرد افتخارآفرین خود، هرگز انکار نکرده است و نمی‌کند که مدافع حقوق زحمت‌کشان و طرف‌دار تحول بنیادی اجتماعی به سود آنهاست. ما چهل سال است که علیه مناسبات اقتصادی نابرابر با امپریالیسم می‌رزمیم. ما از نخستین روز تأسیس خواستار تقسیم اراضی شاه و فئودال‌های بزرگ و انجام اصلاحات بنیادی ارضی به سود دهقانان بی‌زمین و کم‌زمین بوده، در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌ایم و هرچه در این مدت به سود دهقانان انجام گرفته تا حد زیادی محصول مستقیم و غیرمستقیم مبارزات حزب ماست.
ما خواستار تدوین و اجرای قانون کار و بیمه‌های اجتماعی مترقی بوده و هستیم. نخستین قانون کار را در ایران حزب ما تدوین کرد. با نبرد بسیج طبقاتی آن را به دولت شاه تحمیل نمود. امروز هم ما آقای توکلی را طرد می‌کنیم و آن را لایق قرون وسطی می‌دانیم و می‌خواهیم که طبقه کارگر متحد و متشکل شود تا از حقوق خود دفاع کند.
ما خواستار حل مسئله ملی براساس خودمختاری اداری و فرهنگی هنری کشورمان در چارچوب میهن واحد و مستقل بوده و هستیم. ما خواستار صنعتی‏شدن کشور، ایجاد و گسترش صنایع سنگین و مادر، پایه‌گذاری چنان صنعتی هستیم که ما را از وابستگی به تولید تک‌محصولی نفت نجات دهد و به خودکفایی و تکامل برسانند.
ما معتقدیم که نظام توزیع باید عمیقاً دگرگون و مردمی شود. دولت مردمی و تعاونی‌ها باید نقش عمده‏ای در توزیع ایفا کنند و به کسبه جزء کمک شود که از چنگ سرمایه‌داران بزرگ نجات یابند و به خدمت مردم درآیند.
ما برای حل مسئله مسکن، بهداشت، درمان و آموزش‏وپرورش برنامه‌های قابل‏اجرای مردمی داریم. علاوه‏برآن، در همه زمینه‌های دیگر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز حزب توده ما برنامه‌های روشن و هدف‌های مشخص دارد که اجرای آن می‌تواند انقلاب را واقعاً به ثمر بنشاند و ایرانی آزاد و آباد و ایرانی از آن زحمت‌کشان و محرومین بنا نهد و توده‌های ستم‌کش را حاکم بر سرنوشت خود سازد.
ما این عقاید و این مشی انقلابی را داشته‌ایم و داریم. ما در این راه هزاران زندانی و تبعید و صدها شهید داده‌ایم و بازهم برای تحمل سختی‌های بیشتر آماده‌ایم. آنچه باعث تأثر و تأسف است، این است که داشتن این عقاید و خدمت به توده‌های ستم‌کش حتی در جمهوری اسلامی ایران هم جرم تلقی می‌شود. نیم قرن پیش، دکتر تقی ارانی، آموزگار زحمت‏کشان ایران، در زندان رضاشاهی می‌گفت: چه دردناک است که دفاع از حقوق رنجبران در کشوری جرم تلقی شود و مجازات داشته باشد. امروز باید گفت: چه دردناک است که دفاع از حقوق رنجبران در کشوری هم که انقلاب کرده و بر آن دستگاه شاهنشاهی پیروز شده، جرم شناخته می‌شود و این‏چنین ناجوانمردانه مورد اتهامات زشت قرار می‌گیرد.
آیا می‌توان تردید کرد که هجوم به حزب توده ایران به‏خاطر دفاع آن از زحمت‏کشان، هجوم به کل انقلاب است؟ آیا می‌توان تردید داشت که نه‏فقط حزب توده ایران، بلکه هر اقدامی که به سود زحمت‌کشان باشد زیر ضربه قرار گرفته است؟ آیا صدای پای کنسرسیوم بین‌المللی نفت و خدمه ایرانی آن ازنوع رضانیم پهلوی‌ها، اویسی‌ها، القانیان‌ها، به گوش نمی‌رسد.
ما هوادار زحمت‌کشانیم، ما برنامه علمی و قابل‏اجرا برای تحول جامعه ایرانی داریم، ما در این راه هزاران قربانی داده‌ایم و به آن افتخار می‌کنیم، ولی ما خطری برای انقلاب نیستیم. برنامه ما در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قابل‏اجراست. ما مدافع قانون اساسی بوده و هستیم.
خطر برای انقلاب از عوامل امپریالیسم، از بزرگ‌مالکان و کلان‏سرمایه‌داران منشأ می‌گیرد، از ترس پیشرفت در دام امپریالیسم نیفتید! جمهوری اسلامی ایران می‌تواند تحکیم و تثبیت شود. این جمهوری می‌تواند مشکلات خود را حل کند و از بن‌بست به درآید.
حزب توده ایران برای خدمت به جمهوری اسلامی درجهت اجرای قانون اساسی آن و تأمین حقوق توده زحمت‌کش مردم آماده است، حزب توده ایران همچنان از اتحاد نیروهای انقلابی جامعه از همه کسانی که صادقانه در راه گسترش و رونق انقلاب می‌کوشند و با امپریالیسم سازش نمی‌کنند، پشتیبانی می‌کند. حزب توده ایران از آینده نمی‌ترسد، این حزب از نیاز جامعه ما به تحول بنیادی سرچشمه گرفته و در میان طبقه کارگر، توده‌های ستم‏کش و روشنفکران انقلابی ریشه دارد. اگر صد بار هم این حزب سرکوب شود، باز با قدی استوار به پا خواهد خواست. اگر همه اعضا و هواداران حزب ما را هم به بند کشند باز این حزب از ریشه خواهد رویید.
ما به مسئولین جمهوری اسلامی ایران مراجعه می‌کنیم و می‌خواهیم که احساس مسئولیت کنند. تاریخ کسانی را که در چنین لحظاتی اشتباه کنند نمی‌بخشد. خود را فریب ندهیم. خطر شکست انقلاب جدی است. تا آن حد جدی است که امام در همین سخنرانی‌های اخیر خود بارها به آن اشاره کرده و مطرح می‌کند که اگر مسئولین متوجه نباشند انقلاب دیر یا زود به شکست خواهد انجامید.
باید اضافه کنیم که اگر میدان برای راست‌گرایان باز باشد، اگر امکان داده شود که آنان خواست سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی و ملاکین و سرمایه‌داران بزرگ متحد امپریالیسم را جامه عمل بپوشانند و رهبران حزب توده ایران و دبیر اول آن رفیق نورالدین کیانوری را در زندان نگاه دارند و چشم‏زخمی به آنان برسانند، شکست انقلاب خیلی زودتر از آنچه تصور می‌رود فراخواهد رسید.»*<ref>سند شماره 104637 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.</ref>





نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۸

روزشمار جنگ سال 1362
1362.01.15
نام‌های دیگر پانزده فروردین
تاریخ شمسی 1362.01.15
تاریخ میلادی 4 آوریل 1983
تاریخ قمری 20 جمادی‌الثانی 1403






گزارش - 538

هم‌زمان با بررسی طرح مانور یگان‌های عمل‌کننده و اطمینان خاطر فرماندهان عالی جنگ از طرح نهایی و باتوجه‏به نزدیک‏شدن زمان آغاز عملیات، امروز سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، که به‏نوعی مسئولیت فرماندهی عملیات را نیز بر عهده دارد،* برای آخرین هماهنگی‌ها، با آقای هاشمی رفسنجانی نماینده امام در شورای عالی دفاع، دیدار کرد. آقای رفسنجانی در گزارش کوتاهی از این دیدار نوشته است: «آقای صیاد شیرازی از جبهه آمده بود و عملیات آینده را توضیح داد و تصویب شد، در چند نقطه برنامه دارند، ولی دشمن سخت است.»[۱] امروز همچنین در ادامه جلسات بررسی مانور یگان‌های عمل‌کننده، جلسه بررسی مانور قرارگاه عملیاتی کربلای1 (لشکر41 ثارالله و تیپ1 لشکر21 پیاده حمزه) ساعت 11:30 در مقر تاکتیکی تیپ1 لشکر21 حمزه و با حضور رحیم صفوی، غلامعلی رشید، سرهنگ حسنی سعدی، سرهنگ سلیمانجاه، سرهنگ نیک‌فرد، سرهنگ شاهان و سرهنگ ناصری برگزار شد. در این جلسه قاسم سلیمانی فرمانده لشکر41 ثارالله، به تشریح مانور این قرارگاه پرداخت.**[۲] براساس مانور طراحی‌شده، قرارگاه کربلای1 مأموریت دارد سه ارتفاع 135، 139 و 115 و تپه‌های رملی بین آن را که بخشی از ارتفاع حمرین محسوب می‌شود، تصرف کند. حضور روی این ارتفاعات موجب تسلط دید و تیر نیروهای خودی روی جاده زبیدات و طیب عراق می‌گردد. برای اجرای مانور نیز دو معبر با فاصله حدود 200 متر از هم شناسایی شده و مین‌های موانع جلو خط دشمن نیز تاحدی خنثی شده است.[۳] همچنین مقرر گردیده است بازکردن معبر و شکستن خط با استفاده از اصل غافلگیری انجام شود و نیروهای تخریب پس از گشودن معبر و مشخص‏کردن محدوده آن با طناب‌کشی، اولین گردان را از موانع عبور دهند و درصورتی‏که دشمن متوجه موضوع شد، با بهره‏گیری از آتش پرحجم* معبر را باز کنند. گردان امام صادق(ع) با 4 گروهان مأموریت شکستن خط و انهدام نیروهای کمین و خط اول تا عمق 100 متری را بر عهده دارد. به گردان ویژه فتح هم، سه مأموریت محول شده است: 1. بازکردن معبر خط اول به دوم (ارتفاع135 به 139). 2. انهدام نیروهای بین این دو ارتفاع که حدوداً 700 متر فاصله دارد. 3. رسیدن به خط ارتفاع139 و چرخش به راست و الحاق با نیروهای لشکر امام حسین(ع). گردان قدس به‏همراه گردان131 (ادغامی) مأموریت دارند با عبور از گردان فتح، ارتفاع139 را تصرف و بدین‏ترتیب، درواقع خط ناصر را تأمین کنند. گردان22 بهمن و گردان140 (ادغامی) به‏همراه گردان فجر نیز مأموریت دارند پس از تأمین خط ناصر از مسیر جاده شنی پشت (غرب) ارتفاع139 - که شمالی - جنوبی است - به‏سمت هدف (ارتفاع115) رفته و آن را تصرف و پاک‌سازی و خط پیروزی را تأمین کنند. گردان‏های 138، قدس و سیدالشهدا (گردان‌های مستقر در خط) هم به‏عنوان احتیاط قرارگاه کربلای1 درنظر گرفته شده‏اند.[۴]

گزارش - 539

امروز تأسیسات بندری و محوطه گمرک آبادان به‏مدت سه ساعت زیر آتش سنگین کاتیوشا و توپ‌های دوربرد عراقی قرار داشت که براثر آن بخش عمده‏ای از ساختمان گمرک ویران شد.[۵] نیروهای دشمن شهر مهران را نیز با گلوله‌های خمپاره هدف قرار دادند، در این حملات یک نفر زخمی شد.[۶]

گزارش - 540

در ادامه همیاری مردم برای کمک به جبهه‌های جنگ، یک کامیون کمک‌های اهدایی اهالی بابل شامل سیب‌زمینی، پوشاک، پودر رخت‌شویی، صابون، قند و... به جبهه‌های جنگ ارسال شد. همچنین کمک‌های نقدی مردم روستای ناجی‌آباد از توابع آویهنگ در غرب سنندج نیز به حساب ستاد وحدت شهرستان مریوان واریز شد.[۷] از شهرستان محمودآباد نیز یک گروه فنی متشکل از جوشکار، بنا و... و همچنین 2 کامیون مصالح ساختمانی به‏منظور بازسازی سوسنگرد اعزام گردید.[۸]

گزارش - 541

در درگیری‏های نیروهای خودی با افراد وابسته به حزب دمکرات و همچنین در دو عملیات مین‌گذاری 4 تن از افراد خودی مجروح و 3 تن از افراد ضدانقلاب نیز کشته یا زخمی شدند. همچنین حزب دمکرات در بیانیه‏ای ادعا کرد افراد این حزب 2 تن از اهالی سنندج را ترور کرده‌اند. در درگیری نیروهای سپاه سلماس با افراد حزب دمکرات در روستای نظرآباد در محور سلماس - سنجی، یکی از افراد این حزب کشته شد.[۹] در درگیری دیگری که میان نیروهای سپاه سرو و افراد این حزب در روستای قصریک (شمال‏غربی ارومیه) رخ داد، 2 تن از دمکرات‌ها زخمی و بقیه متواری شدند.[۱۰] در قریه گوگ‌تپه در محور میاندوآب - مهاباد نیز براثر انفجار مین 3 تن از نیروهای ارتش مجروح شدند.[۱۱] در حادثه دیگری در حوالی روستای باشماق در جنوب دهگلان، یک کامیون شخصی روی مینی که عناصر حزب دمکرات کردستان کار گذاشته بودند رفت و براثر انفجار مین به کامیون خساراتی وارد آمد و راننده آن زخمی شد. درپی این حادثه حزب دمکرات کردستان در بیانیه‏ای مدعی شد که یک دستگاه بلدوزر نیروهای نظامی براثر انفجار مین منهدم شده است و 3 سرنشین آن نیز کشته شده‌اند.[۱۲] در همین حال حزب دمکرات کردستان در بیانیه دیگری که در بخش فارسی رادیو بغداد قرائت شد، اعلام کرد عوامل گروه ترور این حزب شخصی به نام حبیب‌الله ارشدی را به دستور کمیته حزب در شهر سنندج ترور کرده‌اند. در این بیانیه همچنین افزوده شده که عوامل این حزب چند روز قبل یکی دیگر از اهالی شهر سنندج را در مقابل منزل مسکونی‌اش ترور کرده‌اند.*[۱۳]

گزارش - 542

امروز پیکرهای 6 تن از روستاییانی که چند ساعت قبل از ورود نیروهای خودی به روستای گلین (بخش ژاوه‌رود واقع در 32 کیلومتری سنندج) به‏دست عناصر گروهک‌های ضدانقلاب ربوده شده و به‏جرم هواداری از نظام جمهوری اسلامی به شهادت رسیده بودند، در سنندج تشییع شد. خبرگزاری جمهوری اسلامی ضمن اعلام این خبر نوشت: «در 28 مهرماه سال گذشته به هنگام ورود مدافعان اسلام به روستای گلین جهت پاک‌سازی این روستا، حدود 40 تن از روستاییان طرف‌دار جمهوری اسلامی توسط ضدانقلابیون دزدیده شدند که 30 تن از آنان به‏تدریج با پرداخت مبالغ زیادی وجه نقد ازسوی خانواده‌هایشان آزاد شدند، اما بقیه همچنان در دست عناصر جنایتکار گروهک‌ها اسیر بودند. سرانجام [در جریان] پاک‌سازی‌های اخیر در منطقه آویهنگ، جنازه 6 تن از آنان از دو گودال کشف و در سنندج تشییع شد. هنوز از سرنوشت 4 تن بقیه اطلاعی در دست نیست.»[۱۴] از سوی دیگر، گزارش شهربانی استان کردستان حاکی است برخی روستاییان اطراف بوکان و اشنویه به‏علت فشار زیاد گروه‌های مسلح غیرقانونی و ظلم و ستمی که به آنها وارد می‌شود، احشام خود را فروخته و به شهرها می‌روند. در همین خصوص پیشنهادی مطرح شده است مبنی‏بر اینکه درصورت اجتناب‌ناپذیر بودن مهاجرت روستاییان، حداقل ارگان‌های دولتی خود اقدام به خریداری احشام آنها بکنند تا از واردآمدن ضرر بیشتر به روستاییان و همچنین نابودی دامداری، جلوگیری شود.[۱۵] فرماندهی سپاه اشنویه نیز در گزارشی به فرماندهی قرارگاه حمزه، از برخورد گرم مردم با گروه گشت سپاه خبر داده و آورده است: «واحد عملیات پایگاه اشنویه به استعداد 50 نفر در روستاهای نالوس و ده‌گرجی و حسن‌آباد عملیات گشت روزانه را به‏مدت چهار ساعت اجرا کردند و مردم روستاهای یادشده به‏گرمی از رزمندگان اسلام استقبال نموده و در مسجد روستای گرجی با مردم گفت‏وگو شد و آنها خواستار ایجاد امنیت ازطرف دولت و نیروهای اسلام بودند.»[۱۶] امروز همچنین شهربانی استان کردستان در گزارش دیگری خبر داد: حزب دمکرات به عناصر خود اعلام کرده است که به‏زودی شهر سنندج را به تصرف در خواهد آورد. براساس این گزارش، گروه‌های مسلح غیرقانونی نیز به افرادی که قبلاً با آنان همکاری داشته و اکنون از این کار سر باز می‌زنند، اعلام کرده‌اند که هرچه زودتر خود را به سازمان‌ها و احزاب مسلح معرفی کنند، در غیر این صورت اعدام انقلابی خواهند شد.[۱۷]

گزارش - 543

دو نفر از افراد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با مراجعه به منزل یکی از افراد بسیج شهر قمشه با شلیک چندین گلوله او را به شهادت رساندند. در این حادثه یک پسربچه نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد.[۱۸] سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با انتشار بیانیه‏ای مسئولیت این عمل را به عهده گرفت. در این اطلاعیه آمده است: «در تاریخ پانزدهم فروردین‌ماه جاری یک واحد موتوری از رزمندگان هسته‌های مقاومت انقلابی مسلحانه، طی تهاجم غافلگیرانه‌ای، یکی از ایادی مهم سرکوبگر در این شهر و گرداننده اصلی پایگاه به‏اصطلاح بسیج و شورای محلی منطقه باغ ملی شهرضا را به سزای اعمال خود رساند.»[۱۹] در گنبد نیز یکی از افراد این سازمان که تحت تعقیب بود شناسایی شد، ولی هنگام دستگیری با خوردن قرص سیانور اقدام به خودکشی کرد و به هلاکت رسید.[۲۰]

گزارش - 544

سپاه پاسداران منطقه3 (گیلان و مازندران) در گزارشی از نتایج فعالیت‌های اخیر خود درزمینه دستگیری عناصر و انهدام تشکیلات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در این دو استان، اعلام کرد: «با کوشش و تلاش برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمک سازمان اطلاعات 36 میلیونی، قسمتی دیگر از تشکیلات عنکبوتی منافقین در استان‌های گیلان و مازندران کشف و متلاشی گردید که قسمتی از نتایج آن بدین قرار است: الف) کشف 8 لانه فساد متعلق به منافقین در شهرهای استان مازندران. ب) کشف و انهدام 4 مرکز تجمع منافقین در جنگل‌های هشتپر و سوادکوه. ج) دستگیری و معدوم‏شدن 50 نفر از عناصر اصلی تشکیلات شهری و جنگلی منافقین ازجمله: ع. م.* با نام مستعار امیر معاون تشکیلات مازندران با رده عضو؛ ع. الف. با نام مستعار کیوان مسئول تیم‌های ترور تشکیلات مازندران و عامل مستقیم حمله به سپاه و دفتر حزب جمهوری اسلامی بابل با رده عضو؛ الف. ق. با نام مستعار محسن مسئول تدارکات جنگل تشکیلات مازندران با رده عضو؛ ی. م. با نام مستعار هاشم مسئول تیم‌های ترور تشکیلات گیلان، با رده عضو و مسئول تیم ترور شهید موسوی مسئول سابق سپاه رودبار؛ م. س. ص. با نام مستعار نصرت کاندیدای سازمان منافقین در صومعه‌سرا مسئول شاخه جنگل تشکیلات گیلان و سردسته عناصر جنگلی با رده عضو؛ فردی با نام مستعار مهدی سردسته عناصر جنگلی در منطقه هشتپر؛ ز. ح. با نام مستعار پروانه وابسته به تشکیلات مازندران با رده عضو؛ م. ش. با نام مستعار سکینه وابسته به تشکیلات مازندران با رده عضو؛ ف. ج. با نام مستعار عاتقه با رده عضو؛ س. ش. با نام مستعار سیا از عناصر تشکیلات جنگل هشتپر؛ م. م. و ع. م. دو تن از عناصر تشکیلات جنگل هشتپر. د) کشف تعداد 43 قبضه اسلحه ازنوع ژ3، کلاش، یوزی، رولور و مواد منفجره و باروت و تی.ان.تی. هـ) کشف مقادیر زیادی کاغذ و مواد چاپ به حجم دو کامیون و همچنین تعدادی اسناد و مدارک درون‌گروهی. و) کشف و خنثی‏شدن بسیاری از توطئه‌ها و نقشه‌های پلید و شیطانی مزدوران بی‏یونیفرم صدام ازجمله طرح ترور حجت‌الاسلام روحانی امام‏جمعه بابل و ده‌ها حزب‌اللهی دیگر. اسناد به‏دست‏آمده حاکی‏از وجود فساد اخلاقی و انحرافات و امراض گوناگون در بین آنها به‏خصوص عناصر جنگلی می‌باشد.»[۲۱]

گزارش - 545

ستاد منطقه2 سپاه (استان اصفهان) آخرین اقداماتی را که سپاه استان اصفهان علیه حزب مائوئیست رنجبران انجام داده است به این شرح اعلام کرد: «با تأییدات خداوند متعال و تلاش برادران سپاه ضربه‏ای به گروهک پوسیده امریکایی حزب رنجبران وارد آمد که دراین‏رابطه 17 نفر دستگیر شدند و ضمناً مقادیر زیادی اسناد و جزوات درون‌گروهی و مقداری اسلحه و مقداری مهمات به دست برادران پاسدار افتاد. درپی این ضربت، 30 نفر از نیروهای خارج از کشور این گروهک و تعدادی در سطح مرکزیت دستگیر شدند.»[۲۲]

گزارش - 546

محاکمه هشت تن از افسران نیروی هوایی که به‏طور سازمانی در هواپیماربایی و فراری‏دادن بنی‌صدر و رجوی (در ششم مرداد 1360) شرکت داشتند، ساعت 9:30 امروز، در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست حجت‌الاسلام ری‌شهری آغاز شد. گزارش روزنامه اطلاعات از جلسه این دادگاه چنین است: «در ابتدای جلسه، آیاتی از کلام‌الله مجید تلاوت شد. سپس دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد که موضوع اتهامات آنها را شرکت در توطئه هواپیماربایی و فراری‏دادن بنی‌صدر خائن و رجوی تروریست و کلاهی تبهکار بیان کرد. دادستان سپس با اعلام اینکه فرار رجوی و بنی‌صدر ازطریق پایگاه یکم ترابری نیروی هوایی صورت گرفته‌ است، در توضیح این اقدام گفت: این مزدوران شناسایی‌های لازم را از نحوه ورود به پایگاه و محل پرواز به عمل آورده و با سرقت کارت شناسایی پرسنل (شباهت زیادی به بنی‌صدر و رجوی داشته‌اند)، تهیه لباس پرواز و تدارک سایر برنامه‌های عادی‌سازی، این سران جنایتکار را داخل هواپیما می‌نمایند و به‏خاطر اینکه پس از افشا‏شدن موضوع، هواپیماهای شکاری آماده نتوانند آنها را دنبال کنند و مجبور به فرود نمایند در این هواپیماها عملیات تخریبی را انجام می‌دهند که هرکدام از منافقین مسئولیت‌های ذیل را به عهده داشتند: 1. علیرضا مسعود با نام مستعار مسعود، تهیه گزارش از وضعیت حفاظت و نگهبانی خط پرواز (تعداد دژبان، گروه ضربت و...)، دوختن درجه روی لباس نظامی، مسئول عادی‌سازی، به این صورت که از ساعت 7:30 تا 12 شب، کنار تلفن نشسته و به‏هیچ‏وجه از شعبه خارج نشود و به کلیه تلفن‌ها جواب دهد و اگر دژبان تلفنی سؤال کرد افراد را تأیید نموده و رفع اشکال و ابهام نماید. 2. یعقوب چوداری خامنه با نام مستعار بابک، تهیه اتومبیل و اسم شب، [وی] به‏وسیله پیچ و مهره‌هایی که از قبل تهیه کرده بود، قسمت‌های حساس هواپیماهای شکاری را از کار انداخته و همچنین کارت شناسایی دو نفر از همافران پایگاه یکم را دزدیده و به بزرگانفر تحویل داده بود. 3. احمد بوشی با نام مستعار احسان، سرقت و تهیه کارت شناسایی و همچنین شناسایی عوامل و موانع موجود از در پایگاه ترابری تا محل پرواز، پخش اعلامیه‌هایی که جریان فرار بنی‌صدر و رجوی را با خلبان شاه به‏گونه‏ای توجیه می‌کرد. 4. محمدحسین حسینی با نام مستعار تقی، کارت شناسایی خود را به‏منظور استفاده از آن در فرار دراختیار سازمان قرار داده، پخش اعلامیه توجیهی فرار آنها. 5. علی‌اکبر کمالان با نام مستعار احمد، تهیه کارت شناسایی و چند دست لباس نظامی، مسئول عادی‌سازی در شعبه؛ یعنی در غیاب مسعودی، او جواب تلفن‌ها را می‌داده و اشکالات احتمالی را رفع می‌کرده است. 6. ایرج برنگی با نام مستعار اکبر، تهیه لیست و گزارش تردد پرسنل در محدوده هواپیمای تانکر در رمپ بوده، علامت‏دادن با چراغ قوه هنگام نزدیک‏شدن به هواپیما، کارت شناسایی و اتومبیل خود را هنگام فرار دراختیار سازمان قرار داده است. 7. حسین‌علی شهیدی با نام مستعار احمد، ‏دادن اطلاعات مورد نیاز راجع به وضعیت حفاظتی رمپ پرواز، چگونگی وارد‏شدن به هواپیما، اطلاع از تهیه و جمع‌آوری کارت شناسایی. 8. مسعود صادق‏نیا با نام مستعار صادق، مسئول کارت شناسایی و چگونگی تردد رمپ پرواز و همچنین مسئول انتخاب مناسب‌ترین زمان برای ورود به هواپیمای تانکر بوده است. دادستان درباره نحوه فرار [بنی‌صدر و رجوی] گفت: در ساعت 15:20 دقیقه الی 20:30 مورخ 6/5/60، بنی‌صدر و رجوی به‏همراهی چند تن از منافقین ازطریقی که قبلاً تدارک دیده بودند به‏داخل هواپیمای 707 هدایت و در داخل توالت پنهان شدند. این هواپیما مأموریت سوخت‌رسانی داشت و به‏علت اضطرار و عجله‏ای که معزی خلبان هواپیما، داشته حدود نیم‌ساعت زودتر از وقت مقرر عازم پرواز می‌گردد. استوار دهقان (کروچیف) پس از بررسی هواپیما متوجه قفل‏بودن در یکی از توالت‌ها می‌شود. به‏محض اینکه برمی‌گردد تا به خلبان اطلاع دهد متوجه می‌شود که یک نفر اسلحه به دست با لباس پرواز او را تهدید به سکوت نموده و می‌گوید هواپیما کاملاً بمب‌گذاری شده. در همین حین، یک فرد مسلح همافر قاضی عسگر (مسئول سوخت‌رسانی) را که مشغول بررسی قسمت سوخت‌گیری بوده، تهدید به سکوت می‌کند. در همین حال، در توالت باز می‌شود و دو نفر با لباس پرواز از آنجا خارج می‌گردند که یکی از آنها خود را رجوی و دیگری را دکتر بنی‌صدر رئیس‌جمهور، معرفی می‌کند. هواپیمای 707 در ساعت 21:41 از زمین بلند شد و چند دقیقه پس از پرواز، معزی به‏خاطر توجیه مسیر انحرافی پروازش به برج کنترل اطلاع می‌دهد که یکی از موتورهایش از کار افتاده، لذا باند را جهت نشستن آنها آماده کنند و پس از چند دقیقه مجدداً اطلاع می‌دهد که یکی دیگر از موتورهایش نیز از کار افتاده، دراین‏حال تماس برج با هواپیما قطع می‌شود و به‏علت اینکه خود را به پشت کوه‌های البرز رسانده بود از دید رادار کرج نیز محو می‌شود. رادار بابلسر او را در میانه می‌گیرد که پس از تماس با خلبان معزی چون دیگر توجیهی نداشته اظهار می‌دارد که هواپیما را با تهدیدکردن خلبان دزدیده‌اند. ضمناً جریان قطع تماس با هواپیمای 707 به اطلاع پست فرماندهی و عملیات پایگاه می‌رسد که در ساعت 23:01، یک فروند هواپیمای اف14 (دانا، خفاش) به‏منظور کمک به 707 از پایگاه به پرواز درمی‌آید و پس از آنکه متوجه فرار بوئینگ 707 می‌گردد، یک فروند اف4 دیگر از پایگاه نوژه به‏منظور تعقیب آن به پرواز درمی‌آید، ولی به‏علت حداکثر اوج و سرعتی که 707 گرفته بود موفق به گرفتن او نشدند. لذا 707 از مرز خارج و وارد ترکیه می‌شود. باتوجه‏به عبور یک هواپیمای نظامی از قلمرو فضایی ترکیه بدون مانع و اشکال و تماس بنی‌صدر از داخل هواپیما با نخست‌وزیر فرانسه و اظهارات رجوی درمورد میگ‌های روسی چنین استنباط می‌شود که این‏بار نیز این توطئه با هماهنگی کامل شرق تجاوزگر و غرب جنایتکار و به‏دست منافقین بدسیرت صورت گرفته است. جریان فرار از زبان متهمان متهم ردیف اول علیرضا مسعود گفت: شب قبل از فرار بنی‌صدر، مسئولم به من گفت که باید فردا وارد پایگاه شوی تا ساعت 11 الی 12 شب از پای تلفن تکان نخوری و هرکس تلفن کرد و گفت فلان کس را می‌شناسی باید جواب مثبت دهی، وقتی من گفتم منظور از این کارها چیست؟ گفت مانور است و بیشتر از این کنجکاوی نکن. از وی سؤال شد: دررابطه‏با جریان فرار بنی‌صدر و امکاناتی که ازطریق شما برای این کار خواسته شد توضیح دهید. متهم گفت: من نمی‌دانستم موضوع از چه قرار است. همان‏طورکه گفتم آن شب نگهبانی دادم و یک بار هم به دستور همان رابط از آقای شهیدی پرسیدم برای نزدیک‏شدن به هواپیما چه موانعی هست؟ دادستان پرسید: اینکه می‌گویی از من خواسته شد هرکس تلفن کرد و گفت فلان کس را می‌شناسی باید جواب مثبت دهی، چه استنباطی از این موضوع کردی؟ وی گفت: می‌دانستم یک کاری می‌خواهد انجام شود که غیرقانونی است، ولی ماکزیمم اینکه مانور است، فکر می‌کردم با این وسیله می‌خواهند به سایرین بگویند ما نیرویی هستیم و اگر بخواهیم می‌توانیم کاری بکنیم، خلاصه اینکه می‌خواهند قدرت‌نمایی بکنند، درضمن، مطمئن بودم که قصد خرابکاری ندارند. متهم ردیف دوم یعقوب چوداری خامنه، گفت: یک هفته قبل از فرار بنی‌صدر، من در جریان موضوع قرار گرفتم. شب قبل از حادثه رابط من همراه یکی دیگر از بچه‌ها به منزل ما آمد و گفت که شیفت خود را عوض کن. من هم این کار را کردم. از او سؤال شد: آیا کارت شناسایی هم برای سازمان تهیه کردید؟ وی پاسخ داد: بله. دو کارت شناسایی دو همافر را دراختیار سازمان قرار دادم، منظور آنها را نمی‌دانستم. پس از این کار رابطم گفت کارت را خوب انجام دادی، راجع به این موضوع با کسی صحبت نکن. حاکم شرع پرسید: چرا شب قبل از فرار بنی‌صدر هواپیما را شناسایی کردید؟ متهم پاسخ داد: آن شب آمدند و به من گفتند برو هواپیماها را شناسایی کن، من با اصرار آنها این کار را کردم، ولی مرا در جریان قرار ندادند. متهم ردیف سوم احمد بوشی درمورد اتهامات خود گفت: من از سال 58 توسط برادرم با یکی از منافقین آشنا شدم، دو هفته قبل از فرار بنی‌صدر، رابط من با نام مستعار احسان به منزل ما آمد و گفت: برو پیش شهیدی و به‏اتفاق او داخل هواپیما را بازدید کن که من این کار را کردم، آنها از من کارت شناسایی خواستند، باوجود اینکه به‏راحتی می‌توانستم کارت شناسایی تهیه کنم، این کار را نکردم و گفتم نتوانستم. به‏هرحال از آنها خواستم توضیح دهند که این کارها برای چیست؟ گفتند می‌خواهیم دو بسته را از پایگاه خارج کنیم. بعد از اصرار زیاد من گفتند منظور از دو بسته دو شخصیت سیاسی است. من به آنها گفتم اگر بخواهند با اسلحه این کار را بکنند مقدور نیست. بعداً اعلامیه آمد که بنی‌صدر و معزی و... فرار کردند. متهم ردیف چهارم محمدحسین حسینی، در دفاع از خود گفت: من از فرار بنی‌صدر اطلاعی نداشتم وقتی آنها فرار کردند ازطریق یکی از بستگانم متوجه موضوع شدم. وی در پاسخ به این سؤال که آیا شما مأموریت داشتید افراد حزب‌اللهی پایگاه را شناسایی و به منافقین معرفی کنید؟ جواب داد: من کسی را شناسایی نکردم. یکی از بچه‌ها لیستی از افراد را به من داد و گفت به منافقین رده‏بالا بگو با این افراد تماس نگیرند. من این اسامی را دور ریختم. از او سؤال شد: بعد از فرار بنی‌صدر چه کردید؟ وی پاسخ داد: من همچنان فراری بودم. متهم ردیف پنجم علی‌اکبر کمالان در دفاع از خود گفت: من حدوداً موقعی که امام خمینی، منافقین را به حضور نپذیرفت به سازمان منافقین ملحق شدم. اعلامیه پخش کردم و به منافقین کمک مالی کردم. متهم ردیف ششم ایرج برنگی گفت: به من گفته بودند نزدیک هواپیما برو، هرکس به‏طرف هواپیما رفت با چراغ قوه علامت بده. من از مسئولم علت این کار را پرسیدم، او گفت: قرار است کودتا بشود و بعد گفت مرخصی بگیر و از تهران خارج شو. من این کار را کردم، موقعی که حادثه رخ داد من در شهر بودم. حاکم شرع پرسید: شما اتومبیل و کارت شناسایی خود را دراختیار منافقین قرار داده بودی؟ متهم پاسخ داد: بله، مسئولم از من خواست این کار را بکنم. متهم ردیف هفتم حسین‌علی شهیدی درمورد اتهامات خود گفت: قبل از 30 خرداد هم به آنها گفتم من از ادامه این کار معذورم. از من خواسته شد کتباً بنویسم، من هم کتباً نوشتم و به آنها دادم. راجع به هواپیما هم هر سؤالی از من کردند گفتم نمی‌دانم و نمی‌توانم. از من خواستند کارت شناسایی تهیه کنم من این کار را هم قبول نکردم. متهم ردیف هشتم صادق‏نیا، گفت: در اواسط تیرماه، به من گفته شد باید به پایگاه ترابری که قرار است در آنجا عملیاتی انجام شود بروم، من همراه برنگی به آنجا رفتم. مسئولیت ما شناسایی دو طرف آشیانه پایگاه بود. من علت این کار را پرسیدم. رابطم گفت می‌خواهیم هواپیما را منفجر کنیم. من باور نکردم چون با این کار فرودگاه به آتش کشیده می‌شد. بالاخره براثر اصرار من گفت که می‌خواهند بسته‏ای را در داخل هواپیما بگذارند. بعد از دو شب، اطلاع دادند که برنامه کنسل شد، چون هوا مهتابی است. دوباره بعد از 10 یا 12 روز اطلاع دادند جریان را پیگیری کنیم. شب قبل از پرواز تمرین بود و نقش من علامت‏دادن به‏وسیله فندک بود. پس از پایان اعترافات متهمان، رئیس دادگاه خطاب به آنها گفت اگر مطالبی به‏عنوان آخرین دفاع دارند بگویند. همه آنها صریحاً گفتند که کیفرخواست را قبول دارند و مرتکب عمل خلاف شده‌اند و از خداوند متعال خواستند گناهانشان بخشوده شود.»[۲۳] خبرگزاری یونایتدپرس درباره این محاکمه و واکنش بنی‌صدر به آن گزارش داد: «دیروز در ایران محاکمه هشت افسر نیروی هوایی به‏اتهام کمک به فرار ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور پیشین و مسعود رجوی داماد وی به خارج از کشور آغاز شده. بنی‌صدر در یک تماس تلفنی این اتهامات را رد کرد و گفت: این افراد چیزی درباره فرار وی نمی‌دانستند. او گفت محاکمه افسران مزبور تنها به‏منظور ایجاد ترس و وحشت در میان کارکنان ارتش صورت می‌گیرد.»[۲۴]

گزارش - 547

امروز یک بولتن داخلی حزب توده در مقاله‏ای با عنوان "تحلیل برخی رویدادهای ایران" به موضوع دستگیری سران این حزب پرداخت. در این مقاله، که برای اولین‏بار فشرده‏ای از سوابق هفده تن از کادرهای اصلی حزب توده را منتشر کرده است، ضمن بزرگ‌نمایی دستگیری سران حزب توده و پیوندزدن سرنوشت این حزب به سرنوشت انقلاب، نظام حاکم بر کشور به راست‏گرایی و هم‌دستی با سیاست‌های قدرت‌های جهان برای توطئه علیه حزب توده متهم شده است. در ادامه مقاله مشی سوسیالیستی حزب توده و دفاع از حقوق کارگران و دهقانان از یک‏سو و به بن‌بست رسیدن جمهوری اسلامی براثر فشارهای امپریالیست‏ها و متحدان داخلی آنها از سوی دیگر، علت دستگیری اعضای این حزب عنوان شده است. در این مطلب هیچ کوششی برای اثبات وابسته‏نبودن حزب به شوروی به چشم نمی‌خورد و در قبال اتهام جاسوسی به کلی‌گویی و شعارهای سیاسی بسنده شده است. نکته جالب توجه آنکه باوجود تمام اتهاماتی که در این مقاله درمورد نظام حاکم مطرح شده است، تهیه‌کنندگان آن همچنان مدعی وفاداری به انقلاب و خط امام هستند.*[۲۵]

گزارش - 548

امروز امام خمینی در حکمی به آیت‌الله خامنه‌ای مأموریت داد تا تمشیت و ساماندهی امور سپاه و ارتش را بر عهده گیرند؛ متن حکم به این شرح است: «جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیدعلی خامنه‌ای رئیس محترم جمهوری اسلامی دامةافاضاته، نظر به نقش مؤثر و مهم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در دفاع از کشور جمهوری اسلامی و لزوم اهتمام به اشراف هرچه بیشتر و همه‌جانبه بر آنها و باتوجه‏به تعهد و بصیرت و علاقه جناب‌عالی به امور این نیروها به آن جناب مأموریت می‌دهم که ازطرف اینجانب کلیه اقدامات لازم را برای تمشیت امور ارتش و سپاه انجام داده و اهم امور را به اینجانب گزارش دهید. ان‏شاءالله تعالی موفق و مؤید باشید. تاریخ 15 فروردین 1362 روح‏الله موسوی خمینی»**[۲۶]

گزارش - 549

عبدالجبار ضحاک و سلیم یاسین وزرای نفت و بازرگانی و تجارت سوریه، که به ایران سفر کرده‌اند، امروز با آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، دیدار کردند. در گزارش روزنامه کیهان از این دیدار آمده است: رئیس مجلس در این دیدار با اشاره به اهمیت قرارداشتن سوریه در همسایگی رژیم اشغالگر قدس گفت: «ما معتقدیم که همکاری دو کشور می‌تواند در منطقه منشأ آثار مهمی باشد. ما برای سوریه در مقابل توسعه‌طلبی‌های اسرائیل نقش بسیار مهمی قائلیم و برای اینکه سوریه بتواند سد عظیمی در مقابل اسرائیل باشد ما جزو وظایف خود می‌دانیم که هرگونه حمایتی را از کشور شما به عمل آوریم و فکر می‌کنیم که برای نجات از شر اسرائیل، سوریه یکی از عوامل مهم اقدام‌کننده خواهد بود.» آقای هاشمی رفسنجانی ضمن ستودن موضع‌گیری‌های سوریه درباره انقلاب اسلامی ایران گفت: «مواضع شما در تمام دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای ما مهم بوده و در جنگ تحمیلی نیز موضع شما هم ازجهت سیاسی و هم ازجهت نظامی برای ما باارزش بوده است و همکاری ما و شما در مقابل ارتجاع و امپریالیسم یک ضرورت است و مطمئنیم که آینده از آن ملت‌های محروم است و باید مقاومت کنیم.» وزیر بازرگانی سوریه نیز در این دیدار با اشاره به روابط دوستانه و عمیق بین دو کشور گفت: «پیشرفت‌ها و پیروزی‌های جمهوری اسلامی ایران درحقیقت همان پیشرفت‌هایی است که نصیب کشورها می‌شود و ما باید درجهت همکاری بسیار وسیع فیمابین بکوشیم.» وی سپس اوضاع منطقه خاورمیانه را تشریح و اظهار کرد: «هدف امپریالیسم بین‌الملل از به‏راه‏انداختن تجاوز صهیونیزم به لبنان و تحمیل جنگ جنون‌آمیز ازسوی صدام بر جمهوری اسلامی ایران، بلعیدن منطقه است و در آینده توطئه‌های بیشتری چه توسط فیلیپ حبیب و چه دیگر فرستادگان امریکا انجام خواهد شد، ولی ما باید تلاش و پایداری کنیم و قربانی دهیم تا به پیروزی برسیم زیرا برحقیم و معتقدیم که با توسعه همکاری با جمهوری اسلامی ایران خواهیم توانست به موفقیت‌های بیشتری دست یابیم.» در ادامه این ملاقات عبدالجبار ضحاک وزیر نفت سوریه، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را از مهم‌ترین حوادث منطقه خواند و ضمن محکوم‏کردن مراودات و تماس‌های صدام، شاه حسین و مبارک گفت: «ما به این حرکات با چشم باز نگاه می‌کنیم و باید درجهت مبارزه با امپریالیسم دیدارها و ارتباطمان را بیشتر و همکاری‌های نزدیک‌تری داشته باشیم.»*[۲۷] رئیس مجلس در کتاب خاطرات خود درباره این دیدار نوشته است: «با وزرای نفت و اقتصاد سوریه ملاقات داشتم. از قرارداد جدید راضی بودند؛ یک میلیون تن نفت خام مجانی برای جنگ با اسرائیل گرفته‏اند و دو و نیم دلار تخفیف در هر بشکه از 5 میلیون دیگر. این بهایی است که نظام باید برای نگه‏داشتن سوریه در کنار ایران در مسئله جنگ و نیز حمایت مردم از فلسطیت و جبران خسارات قطع رابطه سوریه با عراق و مبارزه با استکبار و صهیونیسم بپردازد. روابط حسنه با کشورهای انقلابی عرب باتوجه‏به موضع کشورهای کوچک ارتجاعی و اردوگاه غرب و اعراب به نفع عراق، مهم است. سوری‏ها هم بعد از کمپ دیوید و جداشدن مصر و اردن از جبهه جنگ با اسرائیل مشکلات زیادی پیدا کرده‏اند.»[۲۸]

گزارش - 550

امروز مراسم بازگشایی دانشکده علوم دانشگاه تهران با حضور عباس شیبانی رئیس این دانشگاه و حجت‌الاسلام احمدی عضو ستاد انقلاب فرهنگی و جمعی از اساتید و... برگزار شد.[۲۹] مرحله دوم گشایش دانشگاه اصفهان نیز امروز با حضور جمعی از خانواده‌های شهدا، آیت‌الله طاهری امام‌جمعه اصفهان، استاندار و جمعی از روحانیون این استان برگزار شد. مجید صفائیان رئیس دانشگاه اصفهان در سخنانی گفت: «امروز به حول و قوه الهی و یاری شما مردم، دانشگاه بر روی دانشجویان متعهد و مسلمان باز می‌شود. اگر چند صباحی دانشگاه تعطیل شد برای این بود که محو استعمار در دانشگاه‌ها و عدم ارتباط دانشجو با جامعه و تغییرات و انگیزه‌های تحصیل بوده و ان‌شاءالله در آینده دانشگاه ما دانشگاه اسلامی باشد.» حجت‌الاسلام قاسمی مسئول بخش معارف اسلامی این دانشگاه نیز در سخنانی تأکید کرد که دانشگاه دیگر جولانگاه گروه‌های سیاسی نخواهد بود و هرگونه فعالیت باید طبق ضابطه باشد.[۳۰]

گزارش - 551

مسئول ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده اداره کل کشاورزی استان خوزستان در گفت‏وگوی اختصاصی با خبرنگار واحد مرکزی خبر در اهواز، نحوه شکل‌گیری و سازماندهی نیروهای این ستاد و اهم فعالیت‌های آن تا پایان بهمن‌ماه سال گذشته را بیان کرد. وی در ابتدا گفت: «بعد از پیروزی دلاوران و بازپس گرفتن سرزمین‌های اشغال‌شده از دست متجاوزین، همچنین [درپی] تمایل به بازگشت کشاورزان مناطق جنگ‌زده استان خوزستان و به‏منظور هماهنگی کلیه فعالیت‌های کارکنان وزارت کشاورزی در مناطق جنگی استان خوزستان، ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده در این استان در شهریورماه سال 1361، تشکیل شد.» وی با اشاره به عملکرد این ستاد افزود: «تاکنون 775,25 هکتار زمین که در مجموعه مذکور 391,24 سنگر تانک و نفربر و خودرو وجود داشته است آماده برای کشت کشاورزان شده است و 164 کیلومتر خاکریز به ارتفاع 2 الی 3 متر و عرض 4 متر تسطیح شده است. از دیگر اقدامات این ستاد احداث 714 کیلومتر انهار درجه سه و چهار، مرمت 7 کیلومتر انهار درجه سه و چهار، لایروبی 5/28 کیلومتر انهار درجه یک و دو و سه، زهکشی 12 کیلومتر، احداث 26 کیلومتر سیل‌بند به ارتفاع 5/2 متر و عرض 5/4 متر، ترمیم سیل‌بند 99 کیلومتر، شخم با دیسک سنگی 727 هکتار، شخم با گاوآهن 146 هکتار، مرزبندی 601 هکتار، احداث جاده روستایی 19 کیلومتر و ریگلاژ جاده روستایی 87 کیلومتر و احداث 2 دهنه پل در مسیر جاده، طراحی و ترمیم جاده و برقراری ارتباط پل فلزی این جاده در منطقه دشت آزادگان، احداث 2 دهنه سد خاکی بزرگ واقع در جلگه سیدعلی بر روی رودخانه کرخه هرکدام به طول 100 متر و عرض 2 متر و ارتفاع 10 متر به‏منظور مهارنمودن آب و برگشت مسیر رودخانه که دراین‏رابطه 000,90 متر مکعب خاکریزی و 470 مترمکعب شن و سنگ بزرگ جهت محکم‏کردن سد و احداث آن به‏وسیله بولدوزر می‌باشد.» سرپرست ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده استان خوزستان ادامه داد: «از دیگر کارهای انجام‌شده بستن دهنه سوم رودخانه کرخه واقع در جلگه سیدعلی به طول 100 متر و عمق 12 متر و با حجم خاکریزی معادل 5000 مترمکعب و دیگر بازسازی و نوسازی 12 مرغداری در منطقه دشت آزادگان با اعتباری معادل 840,407,2 ریال می‌باشد. ... وی گفت: تاکنون 500 هکتار نیز بازسازی و 4000 هکتار نی‌سوزی شده است. این ستاد تاکنون 7744 گلوله توپ، خمپاره، نارنجک، آر.پی.جی7، مین ضدتانک و نارنجک دستی جمع‌آوری و تحویل مقامات مسئول منطقه داده است.» وی در پایان این گفت‏وگو به فعالیت گروه بازسازی و نوسازی اداره کشاورزی در خرمشهر و آبادان اشاره کرد و گفت: «گروه بازسازی و نوسازی اداره کشاورزی خرمشهر و آبادان در مدت تشکیل ستاد، 3 میلیون اصله نخل توسط کشاورزان اعزامی از اداره کل کشاورزی هرمزگان هرس نموده است. همچنین 5000 اصله نخل توسط اداره کشاورزی حمل و 500 متر لایروبی جوی توسط کشاورزان اعزامی انجام ‏شده است. از دیگر کارهای مهم انجام‏شده در منطقه آبادان و خرمشهر راه‌اندازی و بازسازی 30 مرغداری [است] که 18 تای آن به‏حد تولید رسیده است و تقریباً 8100 عدد مرغ به بازار آبادان جهت مصرف عموم ارسال و توزیع شده است. کشت 1500 هکتار گوجه‏فرنگی، 000,20 هکتار گندم و 500 هتکار جو کارون که بذر آن به‏طور رایگان دراختیار کشاورزان منطقه آبادان گذاشته شده؛ در منطقه خرمشهر 2500 هکتار جو و گندم و خرید 1500 تن خرما توسط بخش خصوصی از کارهای انجام‏گرفته ستاد بازسازی و نوسازی کشاورزی مناطق جنگ‌زده اداره کل کشاورزی و عمران روستایی استان خوزستان می‌باشد.»[۳۱]

گزارش - 552

اولین نشست مقدماتی وزرای محیط زیست کشورهای عضو سازمان منطقه‏ای محیط زیست دریایی امروز در منامه، (پایتخت بحرین) برگزار شد. خبرگزاری فرانسه دراین‏باره اعلام کرد: «حدود 30 کارشناس ازجمله کارشناسان جمهوری اسلامی در چارچوب سازمان منطقه‏ای برای حمایت از محیط زیست دریا در منامه گرد هم آمدند تا مسائل مربوط به نشت نفت خام از چاه‌های نوروز واقع در شمال‏شرقی خلیج‏فارس را بررسی کنند. قرار است این اجلاس که کارشناسان رژیم بغداد نیز در آن حضور دارند، مقدمات گردهمایی چهارشنبه در کویت را که در سطح وزیران برپا می‌شود تدارک ببیند. هشت کشور عضو سازمان منطقه‏ای برای حمایت از محیط زیست دریا عبارت‌اند از: ایران، کویت، عربستان سعودی، بحرین، عراق، قطر، امارات متحده عربی و سلطان‌نشین عمان. خالد فخرو مسئول دفاع از محیط زیست بحرین سرپرستی این جلسه را به عهده داشت. هیئت ایرانی شرکت‌کننده در این جلسه سه نفر هستند. سفره نفتی که به خلیج‏فارس سرازیر می‌شود هنوز سواحل چهار کشوری را که بیشتر در معرض خطر قرار دارند، آلوده نکرده است. این چهار کشور عبارت‌اند از: قطر، بحرین، عربستان سعودی و امارات متحده عربی. از سوی دیگر، خبرگزاری امارات متحده عربی از ابوظبی گزارش داد: کمیته عالی برای حفاظت از محیط زیست این کشور به ریاست حامد العفلفه وزیر بهداری امارات در ابوظبی، تشکیل جلسه داد. این کمیته تمام اقدام‌های اجرایی جهت مبارزه با نشت نفت را که منطقه خلیج‏فارس را تهدید می‌کند و طرح‌های مربوط به حفاظت از تأسیسات حیاتی این کشور را عقیم گذاشته است، مورد بررسی قرار داد و حدود وسایل و تجهیزات مورد نیاز برای مبارزه با خطر آلودگی را مشخص کرد. وزیر بهداری امارات پس از این جلسه در اعلامیه‏ای برای خبرگزاری این کشور فاش کرد: تمام مقام‌های ذی‌صلاح ازجمله شرکت‌های نفتی که در امارات مشغول کار هستند، گارد ساحلی و واحدهای هوایی وزارت کشور تلاش‌هایی را در مبارزه و نظارت بر حرکت نشت نفت ناشی از سه چاه آسیب‌دیده ایران در میدان نفتی نوروز در شمال خلیج‏فارس هماهنگ و تشدید خواهد کرد.»[۳۲] در همین حال، خبرگزاری رویتر از اعلام آمادگی برای رعایت یک آتش‌بس محدود با ایران در مناطقی که تحت‏تأثیر نشت نفت قرار گرفته است، خبر داد.* به گزارش این خبرگزاری، یک سخنگوی رسمی عراق با بیان این مطلب گفت: این آتش‌بس باید تحت حمایت سازمان ملل و یا سایر هیئت‌های بین‌المللی باشد. وی بدون ذکر جزئیات اظهار کرد: آتش‌بس باید درپی دستیابی به توافقی درمورد یک روش اجرایی برای آتش‌بس برقرار شود. این آتش‌بس نباید به ایران این فرصت را بدهد که راه‌های آبی خلیج‏فارس را پاک‌سازی و منطقه را از وجود مین‌های دریایی پاک کند یا امکان تردد کشتی‌های ایرانی به‏منظور حمل اسلحه و تجهیزات را ازطریق این آبراه‌ها فراهم سازد.[۳۳]

ضمیمه گزارش538: توضیحاتی درباره سیر طراحی و مدیریت عملیات‏ها از ثامن‏الائمه(ع) تا والفجر مقدماتی و چگونگی واگذاری مسئولیت فرماندهی عملیات والفجر1 به سرهنگ صیاد شیرازی «از هنگام برکناری ابوالحسن بنی‌صدر از سمت فرماندهی کل قوا و ایجاد تحول در فرماندهی جنگ، ایده‌های کارشناسان نظامی سپاه، مبنای طرح‌ریزی نبردهای بزرگ قرار می‌گرفت. این جریان که از عملیات ثامن‌الائمه(ع) آغاز شد تا پایان والفجر مقدماتی (بهمن 1361) ادامه داشت. اما عدم موفقیت در عملیات والفجر مقدماتی که درپی ناکامی عملیات رمضان حاصل شده بود، موقعیت سپاه را در برنامه‌ریزی جنگ تضعیف کرد. درنتیجه فرماندهی عملیات والفجر1 به سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش واگذار شد. وی که پس از ناکامی عملیات رمضان، معتقد شده بود درصورت واگذاری نیروهای بسیجی به ارتش، ارتش می‌تواند کارنامه درخشان‌تری از سپاه عرضه کند، در عملیات والفجر1 سازمان سپاه را تحت امر گرفت و شیوه‌های شناخته‌شده کلاسیک را برای عملیات برگزید. از آغاز عملیات ثامن‌الائمه(ع) تا آغاز والفجر1 همواره در شکستن خط، از تاریکی شب، غافلگیری، هجوم به نقاط ضعف دشمن و ابتکارعمل نیروهای شهادت‌طلب استفاده‌ می‌شد، ولی در عملیات والفجر1، روش "هجوم در پوشش آتش تهیه" انتخاب شد؛ طرحی که "آتش به جای خون" نام گرفت. عملیات با اجرای انبوه آتش توپخانه شروع شد؛ 60 هزار گلوله بر مواضع دشمن فرود آمد؛ چیزی که تا آن زمان در طول جنگ ایران و عراق در عملیات‌های خودی سابقه نداشت. دشمن نیز با 100 هزار گلوله توپ با آتش خودی مقابله کرد. در این عملیات خطوط پدافندی نیروهای دشمن شکست، لیکن براثر هوشیاری آنها و عوامل دیگر، الحاق بین یگان‌ها صورت نگرفت و منطقه آزادشده، تثبیت نگردید.»[۳۴]

ضمیمه گزارش547: متن مقاله مندرج در بولتن داخلی حزب توده با عنوان "تحلیل برخی رویدادهای ایران" «از بازداشت گروهی از رهبران حزب توده ایران و دبیر اول آن رفیق نورالدین کیانوری دو ماه می‌گذرد. وظیفه قانونی مقامات جمهوری اسلامی ایران بود که لااقل دربرابر افکار عمومی مردم ایران و جهان درباره این حادثه مهم سیاسی - اجتماعی توضیح می‌دادند و روشن می‌کردند چه کسانی را، به چه اتهامی و موافق کدام اصل قانونی بازداشت کرده‌اند. متأسفانه به این وظیفه ساده قانونی هم عمل نشده و مقامات مسئول درباره این واقعه مهم که با سرنوشت انقلاب مربوط است، به بیان مشتی مطالب متناقض و اتهام‌زنی‌های زشت و بی‌پایه پرداخته‌اند که در شأن انقلاب و فرهنگ غنی مردمی ما نیست. این روش سبب شده است که درباره نقش دستگاه‌های امنیتی و اعتبار دستگاه‌های قضائی جمهوری و هدف‌های پشت پرده دست‌های پنهانی که این‏گونه حوادث توطئه‌آمیز را می‌آفرینند، پرسش‌هایی مطرح شود و در مردم ایران و همه محافل مردمی و ضدامپریالیست جهان، نسبت به سرنوشت رهبران حزب ما که بیش‏ازپیش با سرنوشت انقلاب گره می‌خورد، نگرانی بحقی را برانگیزد. اسامی و مشخصات عمومی عده‏ای از مسئولین حزبی که در عملیات روز یکشنبه 17 بهمن بازداشت شده‌اند به شرح زیر است:  دکتر مهندس نورالدین کیانوری استاد سابق دانشگاه، از قریب 45 سال پیش به جنبش انقلابی پیوسته و از نخستین روزهای تأسیس حزب توده ایران به صفوف آن پیوسته است. رفیق کیانوری بیش از 30 سال از این 45 سال مبارزه را در زندان، تبعید شرایط پنهانی و مهاجرت سیاسی به سر برده است. در 16 بهمن 1327، پلیس شاه رفیق کیانوری را به‏اتهام شرکت در طرح ترور شاه دستگیر کردند، ولی در دادگاه نظامی این اتهام تغییر کرد و او را به‏جرم داشتن عقاید اشتراکی، تلاش برای سرنگونی رژیم سلطنتی پهلوی و استقرار حاکمیت مردم و تحریک کارگران نفت جنوب علیه شرکت استعماری نفت انگلیس محاکمه و به 10 سال زندان محکوم کردند. رفیق کیانوری 10 سال در زندان نماند و با کمک افسران انقلابی، از زندان بیرون آمد و نقش فعالی در رهبری حزب و خنثی‏کردن توطئه‌های کودتایی ضدحکومت مصدق ایفا کرد و کینه حیوانی سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی و دربار پهلوی را بیش‏ازپیش برانگیخت. آنان برای بازداشت رفیق کیانوری و ترور او بارها نقشه کشیدند، ولی موفق نشدند. رفیق کیانوری ماهیت ضدامپریالیستی و مردمی جنبش انقلابی پس از 15 خرداد و قیام توده‏ای 1357 را به‏خوبی دریافت و به اهمیت مشی قاطع امام خمینی در قیاس با سازشکاری‌های لیبرالی پی برد و در تدوین مشی اصولی و انقلابی حزب توده ایران، که مبتنی‏بر اتحاد نیروهای انقلابی و پشتیبانی از خط اصیل ضدامپریالیستی و مردمی انقلاب و امام خمینی است، نقش درجه اول ایفا کرد. طی چهار سال پس از پیروزی انقلاب، رفیق کیانوری همه استعداد و نبوغ درخشان خود را در راه تحلیل درست حوادث و تجهیز حزب توده ایران برای عقیم‏گذاشتن توطئه‌های امپریالیسم علیه جمهوری اسلامی ایران صرف کرد. نوشته‌های رفیق کیانوری نمونه درخشانی است از تحلیلی مارکسیستی و برخورد خلاق علمی به تحول اجتماعی و مسائل حاد سیاسی از موضع طبقه کارگر و توده‌های ستمکش جامعه.  رفیق مریم فیروز، 40 سال پیش به حزب توده ایران پیوست که 35 سال آن در دربه‏دری و مبارزه در شرایط پنهانی و مهاجرت گذشته است. رفیق فیروز طی این 40 سال نبرد، به‏عنوان مبارز پرشور استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی و دشمن سرسخت و آشتی‌ناپذیر نظام منفور سلطنت پهلوی شناخته شده و به‏ویژه در نبرد برای آزادی و رهایی زن ایرانی جای بسیار برجسته‏ای دارد. رفیق مریم در جریان مبارزات حزبی با رفیق کیانوری آشنا شد و زندگی مشترکی را پایه نهادند که همواره در خدمت انقلاب بوده و هست.  رفیق منوچهر بهزادی حقوق‌دان و دکتر علوم اقتصادی، از 40 سال پیش در صفوف حزب توده ایران در راه استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی می‌رزمد. او در سال‌های دشوار مبارزه برای ملی‏شدن نفت از رهبران برجسته حزب در خوزستان بود و برای تجهیز کارگران نفت علیه شرکت سابق نفت انگلیس با موفقیت کوشید و پس از کودتای 28 مرداد، تمام نیرو و توان خود را در راه مبارزه با انواع انحرافات درون جنبش و تأمین اتحاد نیروهای انقلابی ایران به کار انداخت. پس از پیروزی انقلاب، رفیق بهزادی صاحب امتیاز و مدیرمسئول نامه مردم (ارگان مرکزی حزب توده ایران) شد و در مدتی که روزنامه امکان انتشار داشت، به‏رغم انواع فشارهای پنهان و آشکار توانست مشی عمیقاً انقلابی حزب را در روزنامه دنبال کند. نامه مردم زیر مسئولیت رفیق بهزادی از بهترین روزنامه‌های کشور بود و خدمات عظیمی به انقلاب کرد.  رفقا ابوتراب باقرزاده، عباس حجری، اسماعیل ذوالقدر، رضا شلتوکی، تقی کی‌منش، محمدعلی عموئی. این رفقا از افسران انقلابی ارتش شاه بودند که از قریب 40 سال پیش، درفش استقلال‌طلبی و مردم‌دوستی را در درون ارتش ضدمردمی و وابسته شاه، برافراشتند و به‏بهای جان خود در خنثی‏کردن توطئه‌های کودتایی سیا، انتلیجنت سرویس علیه دولت مصدق فعالانه شرکت کردند. آنان پس از کودتای 28 مرداد، به زندان افتاده و به‏تصادف از مرگ حتمی رهایی یافتند و مدت 25 سال در زندان‌های شاه انواع شکنجه‌ها را تحمل کردند و با قیام توده‌ها در 1357 از زندان آزاد شدند. ایمان و استواری این مبارزین پولادین که طی این همه سال سر مویی از معتقدات و مشی حزبی خود فاصله نگرفتند، نه‏تنها در تاریخ مبارزات مردم ما، بلکه در تاریخ مبارزات انقلابی سراسر جهان کم‌نظیر و افتخارآفرین است. این مبارزین انقلابی هریک سال‌ها و یا ماه‌هایی از زندان خود را در کنار مبارزین مسلمان ازجمله و به‏خصوص آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله العظمی منتظری گذرانیده و درعمل صداقت حزب ما را در اجرای مشی مبتنی‏بر اتحاد همه نیروهای انقلابی صرف‏نظر از معتقدات ایدئولوژیک نشان دادند.  رفقا عبدالحسین آگاهی، احمدعلی رصدی، مهدی کیهان، رفعت محمدزاده این رفقا نیز از افسران سابق ارتش و از پایه‌گذاران سازمان افسران انقلابی هستند که از قریب 40 سال پیش، علیه امپریالیسم و برای نجات زحمت‌کشان ایران می‌رزمند. 3 تن از آنان در قیام افسران خراسان علیه رژیم پهلوی در 1323 شرکت داشته و سپس به انقلابیون آذربایجان پیوستند و آن‌گاه تا پیروزی انقلاب بهمن، مجبور به مهاجرت شدند. آنان در سال‌های مهاجرت در کنار کار انقلابی به کار علمی پرداختند و در دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی به درجات عالی علمی نائل آمدند و آثار گران‌بهایی ترجمه و تألیف کردند.  رفقا آصف رزم‌دیده و صابر محمدزاده این دو رفیق از آغاز دهه 40 به فعالیت سازمان حزب در ایران پرداختند و موافق مشی اصولی حزب ما از جنبش 15 خرداد پشتیبانی کردند. به‏همت آنان بود که نوار سخنرانی تاریخی آیت‌الله خمینی که منجر به بازداشت و تبعید ایشان گردید به مرکز حزب رسید و از رادیوی پیک ایران برای همه مردم ایران پخش شد. این رفقا براثر همین مبارزات انقلابی ازطرف ساواک دستگیر شدند و تا 1357 در زندان ماندند. آنان نیز در زندان مجری صدیق مشی انقلابی حزب درجهت اتحاد همه نیروهای انقلابی و به‏ویژه توده‌ای‌ها و مسلمانان مبارز بودند و هستند.  رفیق هوشنگ ناظمی. این رفیق نیز از نوجوانی به حزب توده ایران پیوسته و قریب 35 سال است که در صفوف حزب، در راه استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی می‌رزمد. او یکی از روشنفکران برجسته جامعه ماست که روح خلاق و دانش عمیق خود را در خدمت آگاهی زحمت‌کشان گذاشته و همواره چون سربازی فداکار در تدوین و اجرای مشی انقلابی حزب کوشیده است.

 رفیق ملاحسن قزلچی. از روشنفکران زحمت‌کش و فرزندان فداکار خلق کرد و از پایه‌گذاران نخستین سازمان‌های دمکراتیک ضدرژیم شاه در کردستان است. این رفیق براثر پیگرد پلیس شاه مجبور به ترک وطن شد و به عراق رفت، ولی در آنجا هم گرفتار پلیس رژیم وابسته به ملک فیصل - نوری السعید شد و سال‌های دشواری را در سیاه‌چال‌های عراق گذراند. پس از سقوط رژیم وابسته ملک فیصل - نوری السعید، رفیق قزلچی به ایران بازگشت و به سازماندهی انقلابیون کرد ایران ادامه داد و ... همواره با نظریات انحرافی که به جنبش کردستان وارد می‌شد می‌رزمید و در راه مشی اصولی حزب توده ایران در راه اتحاد ملت ستمدیده ایران علیه امپریالیسم کوشید.  رفیق کیومرث، این رفیق از نوجوانی به صفوف سازمان جوانان توده ایران پیوسته و در جنبش ملی‏کردن نفت فعال بوده و از آن پس نیز تا به امروز دمی از تجهیز جوانان برای نبرد علیه امپریالیسم و در راه منافع توده‌ها باز نایستاده است. او از کسانی است که برای طرد نظریات انحرافی چپ امریکایی از صفوف جوانان بسیار کوشید و در راه جلب هرچه بیشتر جوانان برای پشتیبانی از خط ضدامپریالیستی مردمی امام زحمت فراوان کشیده است. چنین است فهرست گروهی از رهبران حزب که در عملیات 17 بهمن بازداشت شده‌اند. آیا این فهرست، از یک باند جاعل اسناد و گذرنامه به دست آمده است؟ آیا این فهرست از یک شبکه به‏اصطلاح جاسوسی است؟ نه، فهرست گروهی از رهبران حزب توده ایران است که طبق درخواست مصرانه مقامات جمهوری اسلامی ایران و ازطرف دبیرخانه حزب و با مهر و امضای رسمی به وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران معرفی شده‌اند. با کمی دقت در فهرست، می‌توان دریافت که مقامات جمهوری اسلامی ایران کسانی را بازداشت کرده‌اند که جمعاً 600 سال سابقه نبرد علیه امپریالیسم و رژیم وابسته و منفور پهلوی و در راه منافع زحمت‌کشان ایران دارند و 500 سال از این مدت را در زندان و تبعید و دربه‏دری گذرانده‌اند. هریک از آنان یک شخصیت برجسته سیاسی، اجتماعی و علمی است که جامعه ما باید به وجود آنها افتخار کند. تک‏تک آنها دارنده صداقت و تقوی و پاکی‌اند که همه عمر جان‏برکف در راه ایرانی آزاد و آباد رزمیده‌اند و هیچ‏یک دیناری از مال دنیا ندارند. ... چرا کسی خود را موظف نمی‌داند که حقیقت را به مردم بگوید، اما از گوشه‏وکنار دو دلیل که مکمل یکدیگرند به گوش می‌رسد؛ یکی اینکه عناصر افراطی راست و عوامل نفوذی امپریالیسم که جلو پیشرفت انقلاب را گرفته‌اند، موفق شده‌اند این فکر را در تمام دستگاه جمهوری مسلط کنند که در شرایط توقف انقلاب، اگر حزب توده ایران آزاد باشد توده‌های ستم‌کش را تجهیز می‌کند. باید زحمت‌کشان و حزب آنها را سرکوب کرد. دیگر اینکه سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی به‏کمک راست‌گرایان و عوامل نفوذی خود آمده و برای برخی از مسئولین حزب ما پاپوش دوخته‌اند. شگفتا! مردم ایران انقلاب کردند تا کسب استقلال کنند، ولی امروز کسانی در جمهوری اسلامی ایران پیدا شده‌اند که به نام مبارزه با جاسوسی و برای تأمین استقلال ملی، خود را دراختیار پرونده‌سازی سیاه‌ترین سازمان‌های جاسوسی دشمن انقلاب ایران قرار داده‌اند. آیا این است معنای استقلالی که مردم ایران برای آن مبارزه می‌کردند و می‌کنند؟ آیا این است پاسخ به خواست مردم که ایران نباید مداخله اجانب در امور داخلی خود را تحمل کند؟ می‌دانیم که یکی از مهم‌ترین عوامل اداره کشور داشتن اطلاعات درست است. اطلاعات از وضع اقتصادی کشور، از وضع زندگی و خواست‌های توده مردم، اوضاع جهان، توطئه‌های دشمنان و امکانات دوستان. متأسفانه وضع جمهوری اسلامی ایران از این حیث خوب نیست، سازمان‌های امپریالیستی توانستند پس از انقلاب در ارگان‌های اطلاعاتی جمهوری نفوذ کنند. عقیده خطرناک و ضدانقلابی محافل راست‌گرا و دولت موقت که بنا بر آن برای مبارزه با حزب توده ایران و سازمان‌های انقلابی چپ می‌توان به سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی متکی شد، نفوذ این سازمان‌ها را آسان‌تر کرد و در مواردی به آن جنبه قانونی داد. عناصر افراطی راست که توطئه ضدانقلابی خود را با شانتاژ ضدکمونیستی پیش می‌برند، همکاری با ساواک و سیا و انتلیجنت سرویس را با این بهانه توجیه می‌کنند که گویا این همکاری فقط درحد مبارزه با حزب توده ایران است نه برای سرکوبی انقلاب. متأسفانه برخی از مقامات جمهوری اسلامی ایران هم که قاعدتاً مدافع انقلاب‌اند به این بهانه و شانتاژ گردن می‌نهند و عمق خط ضدانقلاب را درک نمی‏کنند و خود را با رغبت در معرض فریب دستگاه‌های امپریالیستی می‌گذارند غافل از اینکه پذیرش ساواک و سیا در همین حد نیز - اگر به فرض محال به این حد محدود شود - به‏معنای اندیشیدن با مغز شاه، سخن‏گفتن با زبان شاه و پذیرفتن ارزش‌های اخلاقی و سیاسی سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی است که نه‏تنها به‏معنای آغاز شکست انقلاب بلکه نشانه سقوط اخلاقی است. گردانندگان امور جمهوری اسلامی ایران شاید خود متوجه نیستند که اتخاذ چنین روش‌هایی ازسوی آنان چه تأثیر مخربی در اندیشه جوانان مسلمان انقلابی باقی می‌گذارد و جلوه می‌دهد. عاقبت این کارها به کجا خواهد کشید؟ چنان‏که گفتیم، دلیل واقعی بازداشت رهبران حزب ما، بحرانی است که انقلاب را فراگرفته و بن‌بستی است که براثر فشار امپریالیست‌ها و متحدان داخلی آنها از جرگه ملاکین و سرمایه‌داران بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران پیدا شده است. مهم‌ترین مسائل داخلی و خارجی، حل‌نشده مانده و راهی و روزنه‏ای برای حل آنها به چشم نمی‌خورد. نظام اقتصادی غارتگرانه زمان شاه که باعث چنان فلاکتی شد، روزبه‏روز بیشتر تثبیت می‌شود. هر تغییر در این نظام به‏بهانه اینکه شرقی است نفی می‌شود تا اصل آن نظام اقتصادی که تا پوست و استخوان غربی است دست‏نخورده بماند. توده کلان مردم دنبال راه‌حل می‌گردند، امپریالیست‌ها و بزرگ‌مالکان، کلان‏سرمایه‌داران راه بازگشت به گذشته را در پیش پای جمهوری گذاشته‌اند و برای اینکه راه پیشرفت به جلو را سد کنند به هر کار خلاف قانون و انسانیت دست می‌زنند که از آن جمله است بازداشت رهبران حزب ما و اتهام‌زنی و پاپوش‌دوزی علیه آنان. حزب ما طی چهل سال نبرد افتخارآفرین خود، هرگز انکار نکرده است و نمی‌کند که مدافع حقوق زحمت‌کشان و طرف‌دار تحول بنیادی اجتماعی به سود آنهاست. ما چهل سال است که علیه مناسبات اقتصادی نابرابر با امپریالیسم می‌رزمیم. ما از نخستین روز تأسیس خواستار تقسیم اراضی شاه و فئودال‌های بزرگ و انجام اصلاحات بنیادی ارضی به سود دهقانان بی‌زمین و کم‌زمین بوده، در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرده‌ایم و هرچه در این مدت به سود دهقانان انجام گرفته تا حد زیادی محصول مستقیم و غیرمستقیم مبارزات حزب ماست. ما خواستار تدوین و اجرای قانون کار و بیمه‌های اجتماعی مترقی بوده و هستیم. نخستین قانون کار را در ایران حزب ما تدوین کرد. با نبرد بسیج طبقاتی آن را به دولت شاه تحمیل نمود. امروز هم ما آقای توکلی را طرد می‌کنیم و آن را لایق قرون وسطی می‌دانیم و می‌خواهیم که طبقه کارگر متحد و متشکل شود تا از حقوق خود دفاع کند. ما خواستار حل مسئله ملی براساس خودمختاری اداری و فرهنگی هنری کشورمان در چارچوب میهن واحد و مستقل بوده و هستیم. ما خواستار صنعتی‏شدن کشور، ایجاد و گسترش صنایع سنگین و مادر، پایه‌گذاری چنان صنعتی هستیم که ما را از وابستگی به تولید تک‌محصولی نفت نجات دهد و به خودکفایی و تکامل برسانند. ما معتقدیم که نظام توزیع باید عمیقاً دگرگون و مردمی شود. دولت مردمی و تعاونی‌ها باید نقش عمده‏ای در توزیع ایفا کنند و به کسبه جزء کمک شود که از چنگ سرمایه‌داران بزرگ نجات یابند و به خدمت مردم درآیند. ما برای حل مسئله مسکن، بهداشت، درمان و آموزش‏وپرورش برنامه‌های قابل‏اجرای مردمی داریم. علاوه‏برآن، در همه زمینه‌های دیگر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز حزب توده ما برنامه‌های روشن و هدف‌های مشخص دارد که اجرای آن می‌تواند انقلاب را واقعاً به ثمر بنشاند و ایرانی آزاد و آباد و ایرانی از آن زحمت‌کشان و محرومین بنا نهد و توده‌های ستم‌کش را حاکم بر سرنوشت خود سازد. ما این عقاید و این مشی انقلابی را داشته‌ایم و داریم. ما در این راه هزاران زندانی و تبعید و صدها شهید داده‌ایم و بازهم برای تحمل سختی‌های بیشتر آماده‌ایم. آنچه باعث تأثر و تأسف است، این است که داشتن این عقاید و خدمت به توده‌های ستم‌کش حتی در جمهوری اسلامی ایران هم جرم تلقی می‌شود. نیم قرن پیش، دکتر تقی ارانی، آموزگار زحمت‏کشان ایران، در زندان رضاشاهی می‌گفت: چه دردناک است که دفاع از حقوق رنجبران در کشوری جرم تلقی شود و مجازات داشته باشد. امروز باید گفت: چه دردناک است که دفاع از حقوق رنجبران در کشوری هم که انقلاب کرده و بر آن دستگاه شاهنشاهی پیروز شده، جرم شناخته می‌شود و این‏چنین ناجوانمردانه مورد اتهامات زشت قرار می‌گیرد. آیا می‌توان تردید کرد که هجوم به حزب توده ایران به‏خاطر دفاع آن از زحمت‏کشان، هجوم به کل انقلاب است؟ آیا می‌توان تردید داشت که نه‏فقط حزب توده ایران، بلکه هر اقدامی که به سود زحمت‌کشان باشد زیر ضربه قرار گرفته است؟ آیا صدای پای کنسرسیوم بین‌المللی نفت و خدمه ایرانی آن ازنوع رضانیم پهلوی‌ها، اویسی‌ها، القانیان‌ها، به گوش نمی‌رسد. ما هوادار زحمت‌کشانیم، ما برنامه علمی و قابل‏اجرا برای تحول جامعه ایرانی داریم، ما در این راه هزاران قربانی داده‌ایم و به آن افتخار می‌کنیم، ولی ما خطری برای انقلاب نیستیم. برنامه ما در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قابل‏اجراست. ما مدافع قانون اساسی بوده و هستیم. خطر برای انقلاب از عوامل امپریالیسم، از بزرگ‌مالکان و کلان‏سرمایه‌داران منشأ می‌گیرد، از ترس پیشرفت در دام امپریالیسم نیفتید! جمهوری اسلامی ایران می‌تواند تحکیم و تثبیت شود. این جمهوری می‌تواند مشکلات خود را حل کند و از بن‌بست به درآید. حزب توده ایران برای خدمت به جمهوری اسلامی درجهت اجرای قانون اساسی آن و تأمین حقوق توده زحمت‌کش مردم آماده است، حزب توده ایران همچنان از اتحاد نیروهای انقلابی جامعه از همه کسانی که صادقانه در راه گسترش و رونق انقلاب می‌کوشند و با امپریالیسم سازش نمی‌کنند، پشتیبانی می‌کند. حزب توده ایران از آینده نمی‌ترسد، این حزب از نیاز جامعه ما به تحول بنیادی سرچشمه گرفته و در میان طبقه کارگر، توده‌های ستم‏کش و روشنفکران انقلابی ریشه دارد. اگر صد بار هم این حزب سرکوب شود، باز با قدی استوار به پا خواهد خواست. اگر همه اعضا و هواداران حزب ما را هم به بند کشند باز این حزب از ریشه خواهد رویید. ما به مسئولین جمهوری اسلامی ایران مراجعه می‌کنیم و می‌خواهیم که احساس مسئولیت کنند. تاریخ کسانی را که در چنین لحظاتی اشتباه کنند نمی‌بخشد. خود را فریب ندهیم. خطر شکست انقلاب جدی است. تا آن حد جدی است که امام در همین سخنرانی‌های اخیر خود بارها به آن اشاره کرده و مطرح می‌کند که اگر مسئولین متوجه نباشند انقلاب دیر یا زود به شکست خواهد انجامید. باید اضافه کنیم که اگر میدان برای راست‌گرایان باز باشد، اگر امکان داده شود که آنان خواست سازمان‌های جاسوسی امپریالیستی و ملاکین و سرمایه‌داران بزرگ متحد امپریالیسم را جامه عمل بپوشانند و رهبران حزب توده ایران و دبیر اول آن رفیق نورالدین کیانوری را در زندان نگاه دارند و چشم‏زخمی به آنان برسانند، شکست انقلاب خیلی زودتر از آنچه تصور می‌رود فراخواهد رسید.»*[۳۵]


پاورقی‌ها

منابع و مآخذ روزشمار 1362/01/15

  1. کارنامه‌ و خاطرات هاشمی رفسنجانی، (آرامش و چالش)، 1362، به‏اهتمام مهدی هاشمی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم، 1386، صص 38 - 37.
  2. سند شماره 219/ د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوی قرارگاه خاتم در عملیات والفجر1 (زمان‌زاده)، 7/1/1362 تا 25/1/1362، صص 126 - 125.
  3. سند شماره 107/ گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش راوی لشکر41 ثارالله در عملیات والفجر1، (حسین سعادتی)، 11/2/1362، ص10.
  4. همان، صص 7 - 6.
  5. سند شماره 219/ د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوی قرارگاه خاتم در عملیات والفجر1 (زمان‌زاده)، 7/1/1362 تا 25/1/1362، صص 126 - 125.
  6. همان، صص 7 - 6.
  7. کارنامه‌ و خاطرات هاشمی رفسنجانی، (آرامش و چالش)، 1362، به‏اهتمام مهدی هاشمی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم، 1386، صص 38 - 37.
  8. همان، ص4.
  9. سند شماره 94962 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای، از فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، شماره 72 - 10 - 11، 14/1/1362 تا 17/1/1362، سند تک‏برگی.
  10. سند شماره 107/ گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش راوی لشکر41 ثارالله در عملیات والفجر1، (حسین سعادتی)، 11/2/1362، ص10.
  11. سند شماره 44160 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اداره اطلاعات شهربانی جمهوری اسلامی به نخست‌وزیری (دفتر اطلاعات و تحقیقات)، 16/1/1362، سند تک‏برگی؛ و- سند شماره 113233 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای اطلاعاتی، ستاد مرکزی سپاه پاسداران (واحد اطلاعات)، ویژه قرارگاه حمزه سیدالشهدا منطقه11، شماره 1، 4/2/1362، ص5.
  12. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 23، 23/1/1362، ص12، ارومیه، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 22/1/1362؛ و- سند شماره 357541 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای عملیاتی، از قرارگاه حمزه سیدالشهدا (رکن3) ارتش جمهوری اسلامی ایران، شماره 231، از ساعت 19:00 روز 14/1/1362 تا ساعت 19:00 روز 15/2/1362، ص4.
  13. واحد مرکزی خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، بولتن رادیوهای بیگانه، 22/1/1362، ص5، رادیو بغداد فارسی 21/1/1362.
  14. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 16، 16/1/1362، ص3، سنندج، خبرگزاری جمهوری اسلامی، 15/1/1362.
  15. سند شماره 346191 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی استان کردستان به استاندار کردستان، 15/1/1362، سند تک‏برگی.
  16. سند شماره 317957 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشنویه (واحد عملیات) به واحد طرح و برنامه عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا، 15/1/1362، سند تک‏برگی.
  17. سند شماره 346188 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی استان کردستان به استاندار کردستان، 15/1/1362، سند تک‏برگی؛ و- سند شماره 346189 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از شهربانی استان کردستان به استاندار کردستان، 15/1/1362، سند تک‏برگی.
  18. سند شماره 232005 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بولتن اطلاعاتی داخلی، دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری، شماره 202، 17/1/1362، ص1؛ و- سند شماره 89460 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بولتن هفتگی، دفتر فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شماره 23، 28/1/1362، ص1.
  19. سند شماره 113235 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه واحد اطلاعات سپاه پاسداران، شماره 280، 3/2/1362، ص5.
  20. سند شماره 103802 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه واحد اطلاعات سپاه پاسداران، شماره 269، 17/1/1362، ص1؛ و- سند شماره 218080 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: خبرنامه سیاسی و اطلاعاتی، کمیته مرکزی انقلاب اسلامی، شماره 26، 10/2/1362، ص14.
  21. سند شماره 89461 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: خبرها و گزارش‌ها، ستاد خبر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه3 (گیلان و مازندران)، 25/1/1362، صص 7 و 8.
  22. سند شماره 44165 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد منطقه2 فرماندهی به ستاد مرکز فرماندهی کل، 15/1/1362، سند تک‏برگی.
  23. روزنامه اطلاعات، 16/1/1362، صص 13 و 14.
  24. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 17، 17/1/1362، ص9، بیروت، یونایتدپرس.
  25. سند شماره 219/ د مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوی قرارگاه خاتم در عملیات والفجر1 (زمان‌زاده)، 7/1/1362 تا 25/1/1362، صص 126 - 125.
  26. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی(ره))، جلد17، تهران: چاپ اول، 1378، ص397.
  27. روزنامه کیهان، 16/1/1362، ص14.
  28. کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، پیشین، ص39.
  29. روزنامه جمهوری اسلامی، 16/1/1362، ص9.
  30. همان، ص4.
  31. روزنامه جمهوری اسلامی، 15/1/1362، ص9.
  32. روزنامه جمهوری اسلامی، 16/1/1362، ص3.
  33. خبرگزاری جمهوری اسلامی، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 16، 16/1/1362، ص5، بغداد، خبرگزاری رویتر، 15/1/1362.
  34. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، اطلس جنگ ایران و عراق (فشرده نیروهای زمینی، 31 شهریور 1359 - 29 مرداد 1367)، تهران: انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، 1389، ص71.
  35. سند شماره 104637 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.