1359.08.09: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « {{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1359 |نام = 1359.08.09 |نام دیگر= نه آبان |روز=9 آبان 1359 |تاریخ شمسی= 1359.08.09 |تاریخ میلادی= 31 اکتبر 1980 |تاریخ قمری= 21 ذیحجه 1400 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1360.08.09</div> <div class="bootstrap-btn">1361.0...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۲۸: سطر ۲۸:


<div style="text-align:justify">
<div style="text-align:justify">
==گزارش - 69==
عراق همچنان برتصرف آبادان پافشاري مي‌كند. پس از خرمشهر، حركت محوري عراق
تصرف آبادان است. عراق روز نهم آبادان را به عنوان روز تهاجم و تصرف آبادان در نظر گرفته بود و
براين امر چنان اصرار مي‌ورزيد كه برخي رسانه‌ها به اين مسأله اشاره كردند. <ref>خبرگزاري پارس، « گزارشهاي ويژه »، نشريه
228، 11/8/1359 . </ref> براي تحقق اين
امر، دشمن شب هنگام حجم زيادي از آتش توپخانه را روانه شهر كرد و اين كار را تا صبح ادامه
داد. شدت آتش دشمن در اين روز بي‌ سابقه بود، تا آنجا كه گزارشهاي رسيده، از شهيد و زخمي
شدن بيش از هشتاد نفر و خسارات مادي بسيار حكايت دارند. <ref>سند شماره 001478 مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ، استانداري خوزستان،
10/8/1359 . </ref> همچنين دشمن به تقويت
نيروهاي خود اقدام كرد تا اين جبهه را براي تصرف نهايي شهر آماده سازد. عراق براي اين امر،
همزمان در جبهه محمديه ـ سلمانيه با پيشروي از مارد به سمت شمال و به طرف مواضع سپاه
و ژاندارمري، حمله سنگيني را عليه نيروهاي خودي انجام داد؛ <ref>سند شماره 001460 مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ، "بولتن خبري 24 ساعته"
واحد اطلاعات سپاه خوزستان، شماره30،
9/8/1359 . </ref> كه ابتدا موفقيت‌هايي به
دست آورد. <ref>سند شماره 001459 مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ گزارش گشت صحرايي واحد
</ref> ولي سرانجام با تحمل تلفاتي عقب نشيني كرد. <ref>ماخذ شماره3 . </ref> با گشودن جبهه‌اي جديد براي
منحرف كردن ذهن رزمندگان در اين جناح، دشمن، نيروهاي خود را در منطقه مارد از طريق پل و
لنج از كارون عبور داد و به نيروهاي خود در جبهه آبادان ملحق ساخت. <ref>سند شماره 001493 مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ: استانداري خوزستان و ماخذ
شماره3 . </ref> در گزارشهاي
مختلف، استعداد اين نيروها يك لشكر ذكر شده است. واحد اطلاعات سپاه خوزستان در اين
باره مي‌نويسد: ستونهاي عظيم از عقبه دشمن تا نزديكي مارد (كناره كارون)؛ با يك لنج از غرب
به شرق رودخانه حمل مي‌شوند. دشمن براي سرعت بخشيدن به امر انتقال، يك پل در اين
منطقه نصب كرده و 20 دستگاه تريلي، كاميون و زرهي را به سمت شرق كارون عبور داده
است. <ref>ماخذ شماره3 . </ref> از سوي ديگر، دشمن شب گذشته روي « بهمنشير » پل زد و اولين ستون از نيروهاي
خود را با استفاده از غفلت مدافعان آبادان، از منطقه ذوالفقاري و خاكستان وارد آبادان كرد. دشمن
قصد داشت ابتدا با نيروهاي پياده، سرپلي را در آبادان تصرف كند و سپس نيروهاي زرهي و
مكانيزه خود را وارد سازد. نيروهاي خودي كه به طور نامنظم در شهر مستقر بودند، به كمك يك
گردان از نيروهاي ارتش كه تازه وارد منطقه شده‌اند، به مقابله با دشمن برخاستند. مقاومت
نيروهاي خودي طوري بود كه دشمن با دادن تلفات مجبور به عقب نشيني شد و در تلاش‌هاي
بعدي نيز نتوانست موقعيت مناسبي براي نيروهاي خود فراهم كند، <ref>نشريه تاريخ جنگ مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ: شماره 4 و 5 . تابستان و پاييز
1371، ص ص 22. 21 روزنامة انقلاب
اسلامي، 10/8/1359 و ماخذ شماره 3 . </ref> ناچار از اعزام نيروهاي
بيشتر خودداري كرد. دراين درگيري عده زيادي از افراد دشمن كشته شدند يا هنگام فرار در
رودخانة بهمنشير غرق گرديدند. <ref>نشريه تاريخ جنگ، مركز مطالعات و</ref> طبق آنچه در مطبوعات منعكس شد، درگيريهاي امروز در
كوي ذوالفقاري تا نخستين ساعات بامداد حدود 200 كشته و 36 اسير از دشمن برجا گذاشت؛
علاوه برتجهيزاتي كه از بهمنشير عبور داده شده بود 15 تانك و بيش از 40 خودروي دشمن نيز
منهدم گرديد. <ref>روزنامه كيهان، 11/8/1359 و روزنامه
جمهوري اسلامي، 12/8/1359 . </ref> عمليات در حالي صورت گرفت كه بخش فارسي راديو بغداد اين اطلاعيه را
خطاب به مردم آبادان چندين‌بار تكرار كرد: اهالي محترم آبادان، توجه فرماييد. اين پيام ما به
شماست. به شما بيشتر فرصت داديم تا براي جلوگيري از ويراني بيشتر، شهر را ترك كنيد. آنها كه
پرچم سفيد را برفرازند، در امان خواهند ماند، ولي آنها كه سلاح برزمين نگذارند، به شدت
مجازات مي‌شوند. <ref>خبرگزاري پارس، " گزارشهاي ويژه "
نشريه 227، 10/8/1359 . </ref> عراق در واكنش نسبت موفقيت نيروهاي خودي، طي بيانيه شماره 114
فرماندهي كل نيروهاي مسلح اعلام كرد: دستاوردهاي نيروهاي پيشرو ما در محاصره شهر
آبادان، انهدام گروههاي دشمن در ساير مناطق و وارد ساختن خسارات سنگين به آن، به منزله
پاسخ مناسب به دشمن فارسي است. خسارات مشهود دشمن عبارتند از: 1 ـ سيزده كشته، 2 ـ
انفجار و به آتش كشيده شدن لوله‌هاي گاز و انبارهاي نفت در آبادان و خسروآباد. <ref>ماخذ شماره 1، راديو صوت الجماهير
( بغداد ) </ref> (ضميمه
دارد).
==گزارش - 70==
شهر اهواز پس از دو روز آرامش نسبي، امروز بار ديگر اصابت گلوله‌هاي توپخانة
دشمن قرار گرفت. <ref>ماخذ شماره 2 . </ref> اما در سوسنگرد نيروهاي دشمن زير آتش شديد نيروهاي اسلام قرار
گرفتند و چهارده تانك و نفربر و چهل و پنج خودروي آنها منهدم شده يا آسيب ديد. تلفات
جاني دشمن سنگين گزارش شده است <ref>ماخذ شماره 3 و روزنامه انقلاب اسلامي،
11/8/1359، روابط عمومي ستاد مركزي
سپاه . </ref>
آبادان ـ خودروي بجاي مانده عراقي در جبهه ذوالفقاري
==گزارش - 71==
در منطقه غرب دزفول، دشمن با آمادگي قبلي تهاجم سنگيني را براي تصرف سرپل
نيروهاي خودي، مقابل پل نادري و ارتفاعات همجوار، آغاز كرد. در مرحلة نخست، 2 تيپ
تقويت شدة دشمن هدايت حمله و تصرف سرپل را برعهده داشتند و در مرحلة دوم قرار بود
يك تيپ ديگر جايگزين نيروهاي عمل‌كننده شود و مسئوليت پدافند از منطقه متصرفه را
برعهده گيرد.
در اين منطقه عملياتي، از نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي، لشكر 21 حمزه حضور
داشت كه با توجه به اطلاعات رسيده، براي مقابله با دشمن از هوشياري لازم برخوردار بود.
از ساعت 30/4 بامداد، دشمن منطقه عملياتي را زير آتش سنگين و شديد توپخانه قرار
داد و پس از 45 دقيقه پيشروي را شروع كرد. تا ساعت 8 صبح نيروهاي پياده و پيشرو عراق خود
را به مواضع نيروهاي خودي رساندند ولي مقاومت قواي مدافع و پشتيباني آنها توسط آتش
توپخانه و عمليات موفق جنگنده‌هاي نيروي هوائي و هلي‌كوپترهاي هوانيروز، تا ساعت 9
دشمن را بطور كامل از پيشروي بازداشت. دشمن در ادامة عمليات خود، چندين بار قصد
پيشروي نمود كه با اقدامات متقابل نيروهاي خودي نتيجه‌اي نگرفت. <ref>سازمان عقيدتي. سياسي ارتش
جمهوري اسلامي ايران، نقش ارتش جمهوري
اسلامي ايران در 8 سال دفاع مقدس، جلد
اول، نبردهاي غرب دزفول ( تهران، 1372 )
ص ص 148ـ 142 . </ref>
در اسناد بدست آمده از دشمن، فرماندهي لشكر 10 زرهي عراق طي پيامي به فرماندهي
سپاه سوم، گزارش اين حمله را چنين منعكس مي‌كند:
« بعد از آنكه نيروهاي جناح چپ تلفات و خسارات‌هاي زيادي به دشمن وارد كردند، براثر
آتش شديد توپخانة دشمن، در ساعت 30/21 به مواضع خود بازگشتند. همچنين نيروهاي
جناح راست به مزارع و درختزارهاي حاشية كوير حمله بردند و پس از وارد كردن تلفات و
خسارتهاي زيادي به دشمن، به مواضع خود بازگشتند. » <ref>سند شماره 003284 مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ: ترجمة گزارش فرماندهي
لشكر 10 زرهي عراق به فرماندهي سپاه سوم
( از سري اسناد بدست آمده از دشمن در
عمليات طريق‌القدس ) . </ref>
در گزارش ستاد مشترك ارتش (اطلاعيه 245) از اين حملة دشمن، آمده است: در ساعت
2 بامداد روز نهم آبادان، نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي در جبهه دزفول با اجراي آتش
شديد، يك آتشبار موشكي دشمن را منهدم كرد كه در پي آن فرمانده اين آتشبار خود را به
نيروهاي ارتش معرفي كرد. اين آتشبار شامل 6 قبضه موشك‌انداز با سكوي پرتاب متحرك و هر
قبضه داراي لوله پرتاب موشك و 240 موشك ذخيره بوده است. از سودي ديگر، در ساعت 4
بامداد يك لشكر پياده ـ مكانيزه دشمن، پس از اجراي آتش سنگين، براي عبور از رودخانه كرخه
و نزديكي به دزفول، حمله شديدي را شروع كرد كه با مقابله رزمندگان نيروي زميني ارتش و با
پشتيباني توپخانه، هوانيروز و نيروي هوايي درهم كوبيده شد و پس از حملات متعدد ناچار به
فرار شد. در اين عمليات 550 نفر از افراد دشمن كشته و عدة زيادي زخمي شدند و 80 تانك،
نفربر و خودروي دشمن منهدم گرديد. همچنين 13 نفر از افراد دشمن خود را تسليم واحدهاي
ارتش كردند. <ref>روزنامه اطلاعات، 10/8/1359، اطلاعيه
245 ستاد مشترك ارتش . </ref>
==گزارش - 72==
در جبهه مياني هرچند از شدت تحركات عمده دشمن كاسته شده، ولي گلوله‌ باران
شهرها ادامه دارد. امروز سرپل ذهاب همانند روزهاي گذشته زيرآتش توپخانه دشمن قرار
داشت. شهر و روستاهاي اطراف از سكنه خالي است. براساس گزارشهاي رسيده، دشمن از بيم
حملة نيروهاي خودي، شبها قصرشيرين را تخليه مي‌كند و روزها به آنجا وارد مي‌شود. <ref>ماخذ شماره 11، راديو بغداد . </ref>
==گزارش - 73==
در جبهه شمالي نيز اوضاع شهرهاي سنندج، مهاباد، سقز، بانه و مريوان بحراني توصيف
شده است فرمانده سپاه غرب طي گزارشي درباره اوضاع اين مناطق مي‌نويسد: اوضاع سقز در
يك هفته اخير متشنج و درگيريها زياد بوده است. بنابرآخرين خبر، شهر تقريباً خالي از سكنه
شده و ضد انقلاب در شهر تجمع كرده است. تجمع ضد انقلاب در اطراف شهرهاي سنندج،
مهاباد بانه و مريوان نيز زياد شده است. ضد انقلاب به تجمع خود در اطراف جاده‌هاي مهم مانند
جاده كامياران، سنندج و مريوان نيز ادامه مي‌دهد. عراق به نيروهاي ضد انقلاب مسلح قول داده
در صورت انجام عمليات در مناطق باينگان، جوانرود و پاوه، آنها را با هواپيماهاي جنگنده
پشتيباني كند. <ref>سند شماره 044255 مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ: سپاه غرب، 9/8/1359 . </ref> امروز فرودگاه سنندج توسط ضد انقلاب مورد حمله قرار گرفت كه با مقاومت
نيروهاي مدافع، ضد انقلاب مجبور به فرار شد. <ref>روزنامه انقلاب اسلامي، 11/8/1359، </ref>
==گزارش - 74==
از حوادث مهم اين روز به
اسارت گرفته شدن مهندس محمدجواد
تندگويان وزير نفت و همراهانش در
جاده اهواز ـ آبادان است. در بيانيه 118
فرماندهي كل نيروهاي مسلح عراق
آمده است: واحدهاي كماندويي مقدم
ما توانستند روز 31 اكتبر، محمدجواد
تندگويان، وزير نفت ايران را اسير كنند.
وي به بغداد منتقل شده است. <ref>خبرگزاري پارس، “ گزارشهاي ويژه “،
نشريه 229، 12/8/1359، راديوصوت
الجماهير ( بغداد ) . </ref>
==گزارش - 75==
امام جمعة تهران و نمايندة امام
در شوراي عالي دفاع حجت‌الاسلام
وزير ‌نفت دولت جمهوري اسلامي
(مهندس محمد جواد تندگويان)
خامنه‌اي، امروز در نماز جمعة تهران، مسائل مختلف جنگ را مورد بررسي قرار داد. ايشان
خطاب به مسئولان نظامي جنگ اظهار داشت: « فرماندهان بايد به شرط ايمان عمل‌كنند؛ يعني
شجاعت را با عزم و تدبير ودورانديشي را با قاطعيت همراه كنند. فرماندهان بفكر آن نباشند كه
از فرماندهي بهره ببرند، بفكر آن باشند كه اين فرماندهي را در راه اين ملت، در راه اين انقلاب
صرف و خرج كنند. سهل‌انگاري انجام نشود؛ بي‌دقتي در انتخاب راهها نشود؛ نسبت به
زيردستان ظلم و ستم نشود؛ برادري، قاطعيت، شجاعت، عزم و تدبير همه با هم شرط ايمان
فرماندهان است. » ايشان سپس به واقعيتهاي جاري جنگ اشاره كرده و در مورد عملكرد دشمن
در دزفول و سوسنگرد گفت: « از مردم شجاع، متوكل به خدا و مؤمن دزفول در يك حمله
امام جمعه تهران و نماينده امام در شوراي عالي دفاع (آيت‌الله خامنه‌اي)
ناجوانمردانه، كه هيچ دشمن جوانمردي چنين حمله‌اي نمي‌كند، چقدر كودك و پيرزن و پيرمرد،
در حال خواب كشته شدند! دشمن يك چنين عنصر زبون و پستي است! دشمن حرفي ندارد كه
در ميدان جنگ با رزمندگان بزند، اما بر سر مردم بي‌دفاع آتش مي‌ريزد! مطمئناً دولت جمهوري
اسلامي اين حملات را بي‌جواب نخواهد گذاشت و جواب مناسبي كه با اصول انقلاب اسلامي
و مكتب اسلامي تطبيق كند به آنها خواهد داد. سوسنگرد محلي است كه مردم مسلمان و
شجاعش در ظر ف يكي دو روز (دو سه هفته قبل) طعم تلخ دشمن سفاك را چشيده‌اند. من در
بازديد از سوسنگرد شنيدم دشمن خونخوار، بي‌حميّت و بي‌شجاعي كه ادعاي طرفداري از
خلق مي‌كند، در همان چند ساعت كه در سوسنگرد بودند به نواميس تعرض كردند. جواني را
كشتند در مقابل پدر و مادرش؛ پدر و مادرش آمدند جسد آن را جوان را بگيرند، در مقابل چشم
پدر و مادر جسد آن جوان را نفت ريختند و آتش زدند! در همين شهر سوسنگرد … در سوسنگرد
مردمي با كمال حماسه اصرار‌كنان مي‌گفتند به ما سلاح بدهيد؛ اجازه بدهيد تا ما برويم … اين
دشمن خونخوار دور از انسانيت و شرف را سركوب كنيم. <ref>نشريه تاريخ جنگ مركز مطالعات و
تحقيقات جنگ: شماره 4 و 5 . تابستان و پاييز
1371، ص ص 22. 21 روزنامة انقلاب
اسلامي، 10/8/1359 و ماخذ شماره 3 . </ref>
==گزارش - 76==
همان طور كه در مطبوعات اعلام شد، جمعه شب، شوراي عالي دفاع، به رياست آقاي
رجايي نخست وزير تشكيل جلسه داد. در پي تشكيل اين جلسه، حجت‌الاسلام خامنه‌اي
سخنگوي شورا در يك مصاحبة راديو تلويزيوني، موضوعهاي مطروحه و تصميم‌هاي شورا را
اعلام كرد: <ref>روزنامه اطلاعات، 10/8/1359 . </ref> موضوعاتي كه امشب مطرح شد، دربارة بسيج نيروهاي مردمي بود. داوطلبان
علاقه‌مند به شركت در جنگ كه از همه نقاط كشور، به خصوص عشاير، فراوان هستند. در اين
جلسه براي چگونگي بسيج داوطلبان و اين كه مسئولين سازماندهي و آموزش آنها چه سازمان و
چه مقامي باشد، بحث شد و تصميماتي اتخاذ گرديد. موضوع ديگري كه مطرح شد، مسألة
اعزام هيأتهاي تبليغي و سياسي به كشورهاي خارجي، خصوصاً كشورهاي عربي بود كه قرار
شد هيأت‌هايي به چندين كشور آسيايي و اروپايي و كشورهاي عربي اعزام شوند و وضعيت
جنگ و مسائل مربوط به آن را تشريح كنند. مسألة بعدي دربارة گزارشهاي جبهه‌ها بود، آخرين
خبرها را بررسي كرديم و مسأله آخري، موضوع روزنامه‌هايي بود كه اخيراً ديده مي‌شود پاره‌اي
خبرها را مي‌نويسند كه با وضعيت جنگ منافات دارد. گاهي در مورد چگونگي نقل خبرهاست
و گاهي هم بيان مطالبي است كه خلاف واقع است يا به هر دو صورت موجب اختلافات و
دو دستگي يا نگراني مردم مي‌شود. قرار شد روزنامه‌هاي مختلف بار اول يك هفته تعطيل شوند
و بار دوم يك ماه و سومين بار به مدت يك سال تعطيل شوند. اين به صورت لايحه مصوبه از
شوراي عالي‌دفاع گذشت. البته اگر گزارشهاي خود را از مراجع رسمي بگيرند و منتشر كنند، هيچ
اشكالي ندارد، صحبت ما در نقل گزارش و اخبار نيست، بلكه منظور اين است كه ستاد تبليغات
شوراي عالي دفاع، مقرراتي را براي چگونگي اداره روزنامه‌ها معين كردند كه بايد اجرا شود.
مسألة هماهنگي بين نيروها در فرماني كه امام به شوراي عالي دفاع داده بودند، بررسي شد؛ امام
دستور فرموده بودند به هر يك از مناطق جنگي يك نفر نماينده تام‌الاختيار از طرف شوراي
عالي دفاع برود و به همة مسائل جنگ و جبهه رسيدگي كند و تصميم بگيرد تا هماهنگي بين
نيروها ايجاد شود. در جلسه ديشب اين موضوع نيز مطرح بود و افرادي براي جبهه‌هاي جنگ به
عنوان نمايندة شوراي عالي دفاع نامزد شدند كه عده‌اي از آنها مورد تاييد هستند. تصميم نهايي
در اين باره به جلسه بعد موكول شد. <ref>پيشين . </ref>
روزنامه ميزان به نقل از بني‌صدر در مورد اين جلسه نوشت: ادامه جلسه شوراي عالي
دفاع (مورخه جمعه 9/8/59)، اكثريت نداشته است. من (بني‌صدر) حاضر نبوده‌ام و فرمانده
نيروي زميني، جانشين رئيس ستاد (تيمسار فلاحي)، سرهنگ فكوري (وزير دفاع و فرمانده
نيروي هوايي) ودكتر چمران (نماينده امام در شوراي عالي دفاع) هيچ‌كدام حاضر نبوده‌اند.
در اين روزنامه افزوده شده است: با توجه به اظهارات رئيس‌ جمهور معلوم نيست كه جلسه
شوراي عالي دفاع با توافق چه كساني تشكيل شده و پيرامون چه مطالبي بحث كرده است، زيرا
امور مربوط به جنگ را بايد با حضور مطلعين به بحث گذاشت. <ref>روزنامه ميزان، 12/8/1359 . </ref> مشابه اين مباحث در
رسانه‌هاي خارجي نيز بطور مكرر تبليغ مي‌شود. راديو كلن مي‌گويد: ناظران سياسي و
كارشناسان نظامي معتقدند اگر مذهبيون در امور نظامي دخالت نمي‌كردند و اين مهم را به عهده
ارتش و بني‌‌صدر مي‌گذاشتند، نيروهاي زرهي ايران با در نظر گرفتن تعليمات عالي افسران آن،
آشنايي با مدرن‌ترين سلاحها و روحيه قوي، قادر بودند، بزرگ‌ترين ضربات را به نيروهاي
عراقي وارد آوردند. <ref>ماخذ شماره 11، راديو كلن، 9/8/1359 . </ref> بني‌صدر نيز در همين جهت اظهار مي‌دارد: اصرار من به اين كه نق و
نوق‌ها، گوشه وكنايه‌ها و شايعه‌ها متوقف شود و جنگ رواني نباشد، براي همين بود كه
نيروهاي مسلح، بدون روحيه تهاجمي نمي‌توانند دشمن را بشكنند، روحيه‌اي كه من امروز در
جبهه آن را ديدم. <ref>روزنامه انقلاب اسلامي، 20/8/1359 . </ref>
==گزارش - 77==
در اعتراض به فروش شصت فروند هواپيماي جنگنده ميراژ از سوي فرانسه به عراق، 
120 نفر از خواهران و برادران مسلمان عضو كميته اجرايي دانشجويان ايراني در فرانسه، در
ساختمان سازمان يونسكو تحصن كردند. بيش از 200 پليس به دانشجويان هجوم آورده، آنها را
با ضرب و شتم مجبور به ترك آنجا كردند. در اين برخورد تعدادي از خواهران و برادران دانشجو
مجروح شدند. <ref>روزنامه انقلاب اسلامي، 12/8/1359،
خبرگزاري پارس . </ref>
==گزارش - 78==
حسن‌ علي، وزير بازرگاني عراق، سوريه و ليبي را متهم كرد كه به ايران كمك مي‌كنند …
براي همين عراق سفارتخانه‌هاي خود را در اين دو كشور تعطيل كرده است. <ref>ماخذ شماره 1، روزنامه النهاز . </ref>
==گزارش - 79==
وزير امورخارجه پاكستان (آقاي آقاشاهي) كه رياست كنفرانس وزراي خارجه كشورهاي
اسلامي را به عهده دارد، در بغداد با وزير امور خارجه عراق ملاقات كرد. وي در اين سفر پيام
ضياءالحق را به صدام تسليم كرد. <ref>ماخذ شماره 1، راديو پاكستان . </ref>
==گزارش - 80==
در زمينه روابط شوروي و عراق، صداي آمريكا گفت: پيمان همكاري و دوستي عراق با
شوروي كاري براي صدام انجام نداده است. فرستاده عراق به شوروي در آغاز جنگ با سردي
پذيرفته شد و هيچ وعده كمكي به او داده نشد، گرچه مهمات و تجهيزاتي كه قبلاً خريداري
شده، همچنان از سوي شوروي به عراق سرازير است، به نظر نمي‌رسد شوروي تجهيزات تازه‌اي
به عراق بفروشد. <ref>ماخذ شماره 11، راديو آمريكا . </ref> روزنامة الخليج نيز در اين باره نوشت: كمكهاي نظامي شوروي از ابتداي
جنگ عراق عليه ايران قطع نشده است. بنا به گزارشهاي موثق، تمام نيازهاي نظامي عراق از
طرف كشورهاي دوست مسكو، با آگاهي و سازمان‌دهي اين كشور به عراق مي‌ر‌سد. به نظر اين
منابع مسكو كه دوست ندارد طرفدار بغداد قلمداد گردد، بيشتر سعي مي‌كند از طرف ديگر
كشورهاي بلوك كمونيست مانند بلغارستان و روماني، سلاحها و تجهيزات جنگي مورد نياز
عراق را به اين كشور برساند. <ref>ماخذ شماره 11، روزنامه الخليج چاب
شارجه . </ref>
==گزارش - 81==
در مورد عواملي كه منجر به وضع كنوني جنگ شده‌اند و نيز چگونگي تداوم جنگ و
آيندة آن، تحليل‌هاي مختلفي در سطح جهان ارائه مي‌شود، از جمله: روزنامه‌ الثوره، ارگان حزب
بعث عراق نوشت: اگر ايران حاكميت عراق را برشط‌العرب به رسميت نشناسد، عراق حاضر به
توقف جنگ و آغاز مذاكره نخواهد شد. عراق تخليه سرزمينهايي را كه اشغال كرده است، رد
مي‌كند، مگر آن كه ايران حاكميت عراق را بر شط‌العرب و برخي نقاط مرزي به رسميت
بشناسد. <ref>ماخذ شماره 11، رويتر، روزنامه الثوره . </ref> هرالدتريبيون نيز مي‌نويسد: به عقيده بسياري از كارشناسان، عراق تحت حمايت
اردن، خواهان هدفهاي وسيع‌تري است. اين كشور هنوز مدرن‌ترين تجهيزات نظامي خود را به
كار نبرده است. موفقيت‌هاي بيشتر، عراق را تشويق خواهد كرد تا در ساحل خليج فارس در ايران
پيش رود و راههاي ارتباطي خليج فارس را به داخل ايران قطع كند. <ref>ماخذ شماره 11، روزنامه هرالدتريبيون . </ref> در گاردين هم آمده است:
در حالي كه پايان جنگ معلوم نيست، دولت عراق به طرز چشمگيري در سياست داخلي
محبوب به نظر مي‌رسد، با وجود پيش‌بيني تشنج ميان سني‌ها و شيعيان، احساسات حاكم بر
كشور بيشتر حالت ناسيوناليستي دارد تا فرقه‌اي. بي‌شك مخالفت‌هايي مخفيانه نيست به جنگ
در ميان شيعيان و كردهاي عراقي وجود دارد، اما در حال حاضر هيچيك از اين دو گروه توانايي
مقابله با دولت را ندارد. <ref>ماخذ شماره 11، روزنامه گاردين . </ref> اما صداي آمريكا مي‌گويد: محافل سياسي اتفاق‌ نظر دارند كه اگر عراق به سرعت بر ايران پيروز مي‌شد، صدام تقويت شده و روياي او كه رهبري جهان عرب
است، متحقق مي‌گرديد، ولي اكنون احتمال پيروزي كمتر از پيش است و هرچه زمان بيشتر
مي‌گذرد، احتمال وقوع فاجعه در عراق بيش از پيش افزايش مي‌يابد. <ref>ماخذ شماره 11، راديو آمريكا</ref>
در راديو كلن نيز چنين اظهارنظر مي‌شود: ناظران بي‌طرف و كارشناسان نظامي معتقدند
صدام براي حفظ پرستيژ و بقاي حكومت خود حاضر است، به هر قيمتي، هرچند بسيارگران،
دو شهر آبادان و خرمشهر را به تصرف نيروهاي عراق درآورد تا در مذاكرات احتمالي صلح بتواند
از مواضع يك دولت فاتح نظرات خود را به ايران بقبولاند، آرزويي كه به نظر كارشناسان نظامي
با درنظر گرفتن دفاع جانانه مردم شهرهاي آبادان و خرمشهر ميسر نخواهد بود. <ref>ماخذ شماره 11، راديو كلن، 9/8/1359 . </ref> همچنين روزنامه لوموند مي‌نويسد: اشغال ايران توسط نيروهاي عراق به سه دليل عمده مي‌رفت كه به
زيان صدام تمام شود: اولاًشهرهاي كليدي آبادان، خرمشهر، اهواز با وجود حملة خطرناك ارتش
عراق، به اشغال درنيامدند، درحالي كه قاعدتاً اين ارتش مي‌بايست از امتياز غافلگير ساختن
شهرها بهره‌مند شود. ثانياً، درحالي كه بمبارانهاي عراق به گونه‌اي شگفت‌آور با بي‌دقتي و
ناشيانه انجام مي‌پذيرفتند، بمبارانهاي ايران با مهارت انجام گرفته، بسيار كارگر بودند. در اين
ميان چيزي كه براي ارتش عراق به صورت يك تفريح به حساب مي‌آمد، مي‌رود تا به صورت
يك جنگ طولاني (كه به سادگي پايان نمي‌گيرد) مبدل شود. ثانياً رهبران روحاني عربهاي
خوزستان نه تنها مردم را به استقبال از « ناجيان بغداد » دعوت و تشويق نكردند بلكه در ترغيب
آنان جهت « دفاع ازاسلام عليه عراقيها » نيز كوشش بسيار روا داشتند. به همين دليل مردم
خوزستان به منظور دفاع از شهرها و آباديهاي خود به قواي اسلام پيوستند. <ref>عبدالحميد تراب زمزمي، جنگ ايران و
عراق، ترجمه مژگان‌نژاد ( تهران: نشر سفير،
1368 ) ص2 . </ref>
==گزارش - 82==
شيخ عبدالحميد كوشك، خطيب و امام جمعه قاهره در نمازجمعه اين شهر گفت: ما همه مي‌دانيم كه حكام عراق به جنگي بي‌فايده عليه اسلام برخاسته‌اند. نماز در عراق زير نظر
سازمان امنيت برپا مي‌شود و فعاليت‌هاي اسلامي تحت كنترل بوده و هيچ‌كس حق فعاليت
ندارد مگر بعثي يا ماركسيست باشد. دو هفته پيش 565 بسته از عراق به فرودگاه قاهره رسيد كه
در هريك، جسد يك مصري بود. از صدام مي‌پرسم چرا در اين موقعيت كه در ايران بانك الله‌اكبر
بلند است، به جنگ با ايران برخاسته‌اي و چرا زماني كه شاه در ايران بود، با او جنگ نكردي ؟
چرا تا به حال حتي يك فشنگ براي آزادي مسجد‌الاقصي شليك نكرده‌اي و چرا هواپيما و
تانك‌هاي خود را به جنگ با امثال شاه نفرستادي ؟ جواب روشن است: زيرا كه اربابانش، آمريكا
و شوروي چنين اجازه‌اي به او نمي‌دادند. سوال ديگر اين است كه راديوي عراق ملت عرب و
عراق به جنگ با فارس غاصب فرا مي‌خواند، در صورتي كه ايران بعد از فتح عمربن خطاب
قوميت را كنار گذاشت. وي سپس به كمك كشورهاي عربي چون كويت، موريتاني، مراكش،
اردن و سعودي اشاره كرد و گفت: اين حمايت‌ها خواري است، زيرا عراق مجرم است و اوست
كه با دلارهاي آمريكايي فتنه انگيخته و جنگ را شعله‌ور ساخته است. حقيقت اين است، كساني
كه از عراق حمايت مي‌كنند، خودشان هم از اين بيم دارند كه خداي ناكرده عراق پيروز شود و
طمعة ديگرش كويت باشد. اي عراق، اگر به اسلام اعتقاد داري يا به ملّيت معتقدي، برخيز و
براي رهايي مسجدالاقصي رهبري را به دست بگيرد … من از راديوهاي مصر رنج مي‌برم، زيرا در
جايي كه زنان و مردان مسلمان زير موشك‌هاي روسي كشته مي‌شوند و آمريكا ناوگان خود
را در تنگه هرمز گرد آورده، به آهنگ و ترنم مشغول است وصداي خنده و قهقهه در طول شب
در قاهره به آسمان مي‌رود. شوروي و آمريكا به تماشاي كشتار مسلمانان نشسته‌اند و در انتظار
آنند تا سوت نهايي را در اين جنگ در تقسيم ايران بين كرد و شيعه و سني بكشند. (چرا ؟) چون
ايران اعلام كرده كه حكومت آنها از آن خداي واحد و قهار است. <ref>روزنامه جمهوري اسلامي، 14/8/1359،
خبرگزاري پارس . </ref>
==گزارش - 83==
راديو مونت كارلو: اميد زيادي مي‌رود كه تا سه‌شنبه گروگانها آزاد شوند و مقاديري از لوازم
يدكي و اسلحه به يونان برده شده تا وقتي كه گروگانها آزاد شدند، به ايران ارسال شود. <ref>ماخذ شماره 1، راديو مونت كارلو . </ref>
ضميمه خبرشماره 69
همزمان با تلاشهاي گسترده‌اي كه از سوي عراق براي تصرف خرمشهر صورت
مي‌گرفت، دستيابي به جزيره آبادان نيز در رأس اقدامات دشمن قرارداشت. عراق پس از
اشغال بخش غربي خرمشهر به اين كوششها شدت بيشتري بخشيد زيرا پس از ناكامي در
تصرف كامل خوزستان، در طراحي نظامي خود، آبادان را بعنوان يكي از اهداف استراتژيك
تعيين كرده بود.
موقعيت آبادان از نظر جغرافيايي: شهر آبادان درجنوبي‌ترين نقطه استان خوزستان در
جزيره آبادان قرار دارد. رودخانه بهمنشير از شمال وشرق، قسمت كوچكي از رود كارون از
شمال، خليج فارس از جنوب و اروندرود از غرب، منطقه را محاصره كرده و تشكيل
جزيره‌اي داده است. همجواري با اروندرودكه مرز ايران و عراق را تشكيل مي‌دهد و داراي
سواحل گسترده‌اي است، براهميت اين جزيره مي‌افزايد. علاوه برآن، تسلط آبادان برشمال
خليج فارس آن را از يك موقعيت استراتژيك برخوردارساخته است.
رژيم عراق با درك موقعيت اين جزيره، قصد داشت تا با تصرف آن و تسلط كامل بر اروندرود ودستيابي به سواحل مناسب در خليج فارس، مطامع تاريخي خود را تحقق بخشد
از آن گذشته، تصرف شهرآبادان به لحاظ وضعيت آن روز جنگ، مي‌توانست بسياري از
مشكلات رژيم عراق را پاسخ دهد و برادعاي پيروزي رژيم بعث صحه گذاشته، جنگ
تبليغاتي را به نفع عراقيها رقم بزند. لذا فشار بيشتر براي اشغال آبادان، در رديف بزرگترين
اهداف ماشين نظامي عراق قرار گرفت. ولي تصرف اين شهر با مشكلاتي متعدد همراه بود كه
موقعيت جغرافيايي وقرارداشتن شهر درجزيره آبادان، از عمده‌ترين آن مشكلات محسوب
مي‌شد.
راههاي وصولي به جزيره
1) عبور از اروندرود:
عبور از اين مسير، علي‌رغم كوتاه بودن آن نسبت به ديگر مسيرها، خارج از توانايي
ارتش عراق بود. عرض زياد اروندرود (ششصدتا هزار متر)، سرعت آب، جزر و مدها، جهت
حركت و جريانهاي متفاوت و متنوع آب در زمانهاي مختلف و حتي در قسمتهاي مختلف
(كنار يا وسط رود، سطح ياعمق آب)، امر عبور را با مشكلات تاكتيكي بسياري مواجه
مي‌كرد، كه حل نشدني مي‌نمود.
2) عبور از خرمشهر :
عبور از شهر خرمشهر و وارد شدن به جزيره آبادان از طريق پل خرمشهر نيز در عمل
با مقاومت شديد رزمندگان در مرحله اشغال، غيرممكن شد. قواي عراقي نتوانستند سريعاً
خرمشهر را اشغال كنند و پس از 35 روز درگيري خود را به پل خرمشهر رساندند ولي سد
محكم رزمندگان مجال عبور از پل را به متجاوزين نداد.
3) عبور از بهمنشير:
عبور از رودخانة بهمنشير با وجود فاصله زياد از عقبه اصلي دشمن و مشكلات
نظامي خاصي كه داشت، تنها راه دستيابي به جزيره آبادان و تصرف شهر بود. عراق براي
تحقق اين امر مي‌بايست بر قسمت شرقي رود كارون دست يافته و با پيشروي به سمت
جنوب و زدن پل روي بهمنشير، تصرف جزيره آبادان را امكان‌پذير سازد.
عبور از كارون، مقدمه عبور از بهمنشير: عراق در جستجوي راه مناسب براي دسترسي به
شرق كارون، نيروهاي خود را به سمت شمال كشيد و از دو محور مارد (12كيلومتري شمال
آبادان) و سلمانيه (20كيلومتري شمال آبادان) اقدامات مهندسي براي عبور از كارون را آغاز
كرد. عراق يك بار از نيمه ‌دوم مهرماه در منطقه مارد براي احداث پل روي كارون به اقدامات
مهندسي پرداخت كه با هوشياري و اقدام به موقع افراد بومي در مطلع ساختن نيروهاي
خودي، توسط نيروهاي سپاه و هوانيروز از ادامه فعاليت مهندسي ارتش عراق ممانعت شد و
8 نفر از نيروهاي عراقي كه براي ساحل‌ سازي به قسمت شرقي كارون رخنه كرده بودند، به
اسارت درآمدند. دشمن بار ديگر در 19 مهرماه حدود ده كيلومتر بالاتر از محل فوق‌الذكر،
حدفاصل مارد و سليمانيه، شب هنگام، به احداث پل پرداخت و در حين غافلگيري نيروهاي
خودي، از كارون عبور كرد؛ در حدود ساعت 30/8 صبح به جاده اهواز ـ آبادان رسيد و نزديك
به 900 نفر غيرنظامي (كه در اين جاده رفت وآمد مي‌كردند و اطلاعي از عبور عراقيها از
كارون نداشتند)، به اسارت گرفت.
عراق تا دو روز پس از ورود به سمت شرقي كارون، نتوانست منطقه مارد را تصرف
كند، ولي سرانجام بافشار و كشتار بسيار، مقاومت نيروهاي خودي را در هم شكست و مارد را
به اشغال درآورد. وقتي نيروهاي خودي از مارد عقب نشستند، عراق براي تصرف آبادان
مصمم‌تر شد.
بنابراين در نقطه‌اي از ساحل شرقي كارون كه در تصرف داشت، پل ديگري احداث
كرد و با تقويت نيروهاي خود در اين محور، حملات متعددي را در حاشيه شرقي رود كارون
به سوي آبادان آغاز كرد. نيروهاي معدود خودي، بدون امكانات كافي، در برابر هجوم
تانكهاي متعدد و آتش پرحجم توپخانه عراق، براي جلوگيري از پيشروي دشمن به مقاومت
پرداختند، اما فشار دشمن بسيار شديد بود، بطوري كه نيروهاي خودي مجبور به عقب نشيني
به سمت ايستگاه شدند و به اين ترتيب عراق تا آستانه آبادان پيش رفت. اين مرحله تا 23
مهر طول كشيد.
با استقرار نسبي دشمن در معابر وصولي آبادان، نيروهاي خودي با درك موقعيت
نظامي منطقه و خطر سقوط آبادان، گهگاهي بطور نامنظم به دشمن حمله مي‌‌كردند و شاهد
موفقيتهايي نير بودند؛ از جمله، عملياتي كه نيروهاي خودي متشكل از تكاوران و برادران
سپاه روز بيست و نهم مهر در محور ايستگاه هفت انجام دادند و با فداكاري موفق شدند
نيروهاي زرهي و پياده دشمن را حدود 5 كيلومتر عقب رانده و مواضع آنها را متصرف شوند،
ولي به علت عدم پشتيباني ناچار به ترك مواضع متصرفه و عقب نشيني به سنگرهاي قبلي
شدند.
در شرايطي كه شهر محاصره قرار گرفته بود و بطور دائم توسط هواپيماها و
توپخانه دشمن از دو سمت هدف قرار مي‌گرفت. « حجت‌الاسلام جمي » امام‌جمعه آبادان، در
جمع مردم و رزمندگان حاضر مي‌شد و با ايراد سخنرانيهاي مهيج تأكيد مي‌كرد كه عراقيها
هيچگاه نخواهند توانست آبادان را تصرف كنند و اين خيال خامي است كه بعثي‌ها در سر
مي‌پرورانند. حضور دائمي امام جمعه و تلاش او در تشويق به ايستادگي و مقابله با دشمن، از
عوامل مهم تداوم اراده مقاومت در روحيه مدافعان شهرآبادان بود.
عراق با رسيدن به نزديكي ايستگاه 7، از نظر معابر وصولي و ورود به جزيره آبادان
چند راه در پيش‌رو داشت، اما تجربه خرمشهر به عراق آموخته بود كه در رويارويي با نيروي
مردم، دستيابي به هدف تعيين شده، آسان نخواهد بود و براي نيل به هدف بهاي سنگيني
بايد بپردازد؛ مثلاً در شرايطي كه تصور مي‌كرد ايستگاه 7 منبع بزرگي از نيروهاي نظامي و
مقاومت مردمي است، از ادامه پيشروي دراين محور خودداري كرد، در حالي كه نيروهاي
مدافع در ايستگاه 7 از نظرتعداد با مشكل جدي مواجه بودند.
در ادامة كار، دشمن نيروهاي جديدي از طريق پل مارد وارد منطقه كرد؛ اين نيروها
پس از قطع جاده خرمشهر ـ آبادان به سمت منتهي‌اليه شمال‌شرقي آبادان پيشروي كردند.
مزيت اين مانور در آن بود كه بدون درگيري با نيروهاي مقاومت و با طي كردن منطقه‌اي
خالي از نيروهاي نظامي، براحتي به نخلستانهاي كناره بهمنشير رسيدند. به اين ترتيب آبادان
از لحاظ تردد زميني، كاملاً در محاصره قرار گرفت، به نحوي كه حتي امكان تردد نفر نيز از
نيروهاي خودي سلب شد. تنها راه ارتباطي باقيمانده، راه‌آبي بندر امام خميني (بندر
شاهپور) به خورموسي و بهمنشير بود كه عبور از اين راه آبي توسط لنج صورت مي‌گرفت و
از اين پس، براي ارتباط با آبادان، به جاي دو ساعت، حداقل بيست و چهار ساعت وقت لازم
بود.
در اين حال، نيروهاي خودي مستقر در جزيره آبادان كه عبور دشمن از رودخانه
بهمنشير را قريب‌الوقوع مي‌ديدند، در مقام چاره‌جويي برآمده تصميم گرفتند روز هفتم آبادان
با دوبه به آن طرف رودخانه بروند و به عراقيها شبيخون بزنند. ده نفر از سپاه، تعدادي از
تكاوران و عده‌اي از افراد بومي براي اجراي اين برنامه مهيا شدند، اما شب هنگام، آتش
شديدي از سوي عراق روي منطقه اجرا شد و دوبه‌اي كه مسئوليت انتقال نيروهاي خودي به
آن سوي آب را داشت، ديرتر از موعد مقرر به محل استقرار آنان رسيد، اما در تاريكي هوا، از
آنان رد شد و اندكي بعد مورد اصابت آتش دشمن قرار گرفت. بناچار نيروها بعد از چند ساعت
انتظار، از آمدن دوبه نااميد شدند و ساعت حدود 4 صبح به شهر بازگشتند. از سوي ديگر، در
همين شب نيروهاي عراقي، در حوالي كوي ذوالفقاري پلي روي بهمنشير احداث كردند و
اوايل صبح در عين غافلگيري وارد شهر شدند.
پيرمردي بنام « درياقلي » كه در آبادان اوراقچي بود، به محض ديدن عراقيها در اين
سمت آب، به نزديكي نيروهاي مقاومت، كه از نيروهاي دادگاه انقلاب آبادان و در
مسجدالرسول مستقر بودند. وضعيت را اطلاع داد؛ اين نيروها (پنج الي شش نفر همراه با يك
قبضه آرپي‌جي و چندقبضه ژـ3) اولين افرادي بودند كه به مقابله با عراقيها پرداختند.
عراقيها هركس را كه در مسيرپيشروي خود، به سوي مركز شهر مي‌ديدند به اسارت
مي‌گرفتند. با رسيدن اولين گروه مقاومت و كند شدن حركت عراقيها، نيروهاي ديگر بتدريج
از راه مي‌رسيدند. ادامه ماجرا از زبان سه شهيد بزرگوار، اكبر‌علي‌پور، ياسر مهربان و حميد
قبادي‌نيا از اعضاي سپاه آبادان، دنبال مي‌شود.
اكبرعلي‌پور: آن شب از مأموريت انجام نشده (عبور از بهمنشير بوسيله دوبه با
هدف ضربه‌زدن به عراقيها در آن سوي بهمنشير) حدود4صبح به شهر بازگشتيم؛ نماز صبح
را خوانديم و به محض اينكه مي‌خواستيم بخوابيم، به ما اطلاع دادند عراق از آب عبور كرده،
وارد كوي ذوالفقاري شده است. بچه ها نخوابيده، بلند شدند با همان خستگي وكوفتگي
رفتيم ذوالفقاري، از پاسگاهي كه سرراه آبادان ـ خسروآباد بود نمي‌شد جلوتر رفت چون بعد
از اين پاسگاه تمامي جاده به اشغال عراقيها در آمده بود. آن روز تا بعدازظهر درگيري شديد بود
و به علت شدت تيراندازي، دشمن نمي‌توانست با انتقال مواد و تجهيزات از روي آب،
نيروهايش را تدارك كند، فقط بوسيله هليكوپتر چندين‌بار توانست مقداري مواد و مهمات به
نيروهايش برساند. مهمترين نتيجة اين درگيري اين بود كه دشمن توانايي جنگيدن رودررو با
ما را ندارد. در منطقه ذوالفقاري كه در واقع نوعي جنگ شهري در منطقه‌اي پردرخت درگرفته
بود، نيروهاي ما خودشان را و قوت خودشان را پيدا كردند و به اينكه مي‌‌توانند بجنگند
مطمئن شدند. عراقيها نيز دريافتند كه در اين نوع جنگ نمي‌توانند دوام بياورند.
(سند 283 / پ. ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ:
مصاحبه با اكبر علي‌پور 28/8/1360 محور ذوالفقاري آبادان)
ياسر مهربان: « صبح ما تازه به مقر رسيده بوديم كه برادر اسلامي مسئول عمليات
گفت: عراقيها وارد ذوالفقاري شده‌اند. رفتيم نزديك پاسگاه، تمام منطقه زيرآتش عراق بود؛
هيچ كاري نمي‌شدكرد؛ بچه‌ها به چند گروه دوازده، سيزده نفري تقسيم شدند كه مسئوليت
گروهها را غلام نوروزي، اكبرعلي‌پور و قبادي‌نيا برعهده گرفته و قرار گذاشتند هر گروه به
سمتي برود. دو گروه از وسط رفتند و بعد تقسيم شدند، يك گروه هم به سمت چپ رفت كه
عراقيها را دور بزند … »
وي ادامه مي‌دهد: « … درگيري شروع شد، عراقيها داخل نخلستان شده بودند، يك
سروصدايي برپا شده بود كه هركسي از نظر ايمان ضعيف بود، وحشت مي‌كرد، چون كسي
نمي‌دانست داخل نخلستان چه خبر است و عراقيها كجا هستند، ولي از هركجا صداي
تيراندازي مي‌آمد، درست مثل هنگام غروب كه پرندهها با سروصداي زياد برمي‌گردند، به
همين شكل سروصداي عجيبي تمام منطقه را پوشانده بود. ما هم توكل برخدا كرديم و وارد
نخلستان شديم. ما كه درگيري را شروع كرديم، نيروهاي كمكي هم آمدند؛ نيروهاي ارتش،
فدائيان اسلام و ساير نيروهاي اعزامي، ما داخل نخلستان را دقيقاً نمي‌ديديم ولي به سمت
عراقيها تيراندازي مي‌كرديم؛ همينطور در نخلستان جلو مي‌رفتيم، بعد خودم يكي از زخميها
را عقب بردم و موقع برگشتن، يك گروه سي چهل نفري از بچه‌هاي بسيج را داخل نخلستان 
آوردم. هوا كه تاريك شد از فرمانده عمليات سپاه دستور رسيد كه هر طور هست تا صبح
داخل نخلستان باقي بمانيد و عقب نشيني نكنيد. »
(سند282 / پ/ ن. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، مصاحبه با
برادر ياسرمهربان يغما، 25/8/1360، محور ذوالفقاري آبادان)
حميد قبادي‌نيا مسئول بسيج آبادان: « … ما به طرف ذوالفقاري حركت كرديم و به
پاسگاه خسروآباد رسيديم؛ آنجا از نيروهاي ژاندارمري وضعيت را سئوال كرديم و بنا به
تشخيصي كه داديم، نيروها را به دو دسته تقسيم كرديم، يك گروه رفتند جلوي عراقيها و يك
گروه هم به سمت ذوالفقاري؛ تقريباً عراقيها رادر زاويه قرارداديم. گروههاي ديگر همراه با
بچه‌هاي مساجد و ژاندارمري جلوي عراقيها را گرفتند و آنها راكشاندند داخل نخلستان و
مانع گسترش عراقيها شدند. درگيري همينطور ادامه داشت، پيش‌بيني مي‌شد كه اگر كار به
تاريكي بكشد، ديگر عقب راندن عراقيها ميسر نيست و امكان دارد آنها جلو بيايند و شهر
سقوط كند، بناچار با همان آرايش، شروع به پيشروي كرديم، بطوري كه ساعت 12 الي 1 بعد از
نيمه ‌شب به كنار بهمنشير و سيل ‌بندهايي كه قبلاً براي جلوگيري از نفوذ آب به شهر زده
شده بود، رسيديم.
عراقيها كه تا اينجا 60 ـ 50 كيلومتر داخل خاك ما نفوذ كرده بودند، الان در بد
وضعي قرار داشتند. مقاومت و شجاعت بچه‌ها، عراقيها را متعجب ساخته بود. بچه ها تا آنجا
كه در توان داشتند كار كردند، حتي بعضي از نيروهاي مساجد دست خالي آمده بودند و
اسلحه بچه‌هايي را كه شهيد يا زخمي مي‌شدند برمي‌داشتند و مي‌جنگيدند. تعدادي از
نيروها به نزديكي پل شناوري كه عراق نصب كرده بود، رسيدند. همزمان با تاريك شدن هوا
و جزر آب، پل در دو سمت ساحل رودخانه به گل نشسته بود، بچه‌ها هم بولدوزري را كه
مي‌خواست از روي پل بگذرد با آرـ پي ـ جي زدند. به دنبال آن ساير ادوات و وسايلي كه
قصد عبور از پل را داشتند، متوقف شدند؛ به اين ترتيب راه پل به كلي مسدود و عقبه
نيروهاي عراقي قطع شد.
با پيش آمدن چنين وضعيتي، نيروهاي عراقي نااميدانه به مقاومتهاي پراكنده‌اي
دست زدند؛ عده‌اي هم تسليم شدند و يا به قصد فرار خود را به بهمنشير انداختند. بطور كلي،
چون در محاصره قرار گرفته بودند و رعب و وحشت سهمگيني برآنها افتاده بود، قادر به
جنگيدن نبودند.
در اين حال عراقيها نيروهاي خودي را پيش رو داشتند و در پشت سر، رودخانه
بهمنشير را. پيشروي نيروهاي خودي، ابتكار عمل و سرعت عمليات، مانع هر‌گونه
تصميم‌گيري براي عراقيها شده بود. با مجاهدت نيروهاي خودي تا ساعت 1 بامداد،
عمليات متوقف كردن و عقب راندن نيروهاي عراقي با موفقيت كامل به انجام رسيد. با
رسيدن نيروها به سيل‌ بند بهمنشير و از كارانداختن پل دشمن در واقع اساسي‌ترين كار اين
عمليات پايان يافت. البته بسياري از نيروهاي عراقي با استفاده از تاريكي شب خود را در
نخلستان مخفي كرده بودند كه با روشن شدن هوا، رزمندگان شروع به پاكسازي منطقه كردند. 
(سند283 / پ. ن مركز مطالعات و تحيقات جنگ: مصاحبه با
حميد قبادي‌نيا، 28/8/1360 محور ذوالفقاري آبادان)
ياسر مهربان: « صبح فرداي آن روز وحشت عجيبي بين عراقيها افتاده بود، چون
هيچ راهي نداشتند خود را به آن طرف آب برسانند و بسياري از نيروهايشان به هنگام فرار از
پشت تير خورده بودند. صبح سلاحهاي باقي ‌مانده از دشمن را جمع‌آوري كرديم و به
پاكسازي بقاياي نيروهاي عراقي در ميان نخلستانها پرداختيم و تا چهار ـ پنج روز بعد از
عمليات، جسد آنها را از آب مي‌گرفتيم. »
(سند282 / پ.ن. مركز مطالعات و تحيقات جنگ: مصاحبه با
برادر ياسر مهربان يغما، 25/8/1360، محور ذوالفقاري آبادان)





نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۸

روزشمار جنگ سال 1359
1359.08.09
نام‌های دیگر نه آبان
تاریخ شمسی 1359.08.09
تاریخ میلادی 31 اکتبر 1980
تاریخ قمری 21 ذیحجه 1400




گزارش - 69

عراق همچنان برتصرف آبادان پافشاري مي‌كند. پس از خرمشهر، حركت محوري عراق تصرف آبادان است. عراق روز نهم آبادان را به عنوان روز تهاجم و تصرف آبادان در نظر گرفته بود و براين امر چنان اصرار مي‌ورزيد كه برخي رسانه‌ها به اين مسأله اشاره كردند. [۱] براي تحقق اين امر، دشمن شب هنگام حجم زيادي از آتش توپخانه را روانه شهر كرد و اين كار را تا صبح ادامه داد. شدت آتش دشمن در اين روز بي‌ سابقه بود، تا آنجا كه گزارشهاي رسيده، از شهيد و زخمي شدن بيش از هشتاد نفر و خسارات مادي بسيار حكايت دارند. [۲] همچنين دشمن به تقويت نيروهاي خود اقدام كرد تا اين جبهه را براي تصرف نهايي شهر آماده سازد. عراق براي اين امر، همزمان در جبهه محمديه ـ سلمانيه با پيشروي از مارد به سمت شمال و به طرف مواضع سپاه و ژاندارمري، حمله سنگيني را عليه نيروهاي خودي انجام داد؛ [۳] كه ابتدا موفقيت‌هايي به دست آورد. [۴] ولي سرانجام با تحمل تلفاتي عقب نشيني كرد. [۵] با گشودن جبهه‌اي جديد براي منحرف كردن ذهن رزمندگان در اين جناح، دشمن، نيروهاي خود را در منطقه مارد از طريق پل و لنج از كارون عبور داد و به نيروهاي خود در جبهه آبادان ملحق ساخت. [۶] در گزارشهاي مختلف، استعداد اين نيروها يك لشكر ذكر شده است. واحد اطلاعات سپاه خوزستان در اين باره مي‌نويسد: ستونهاي عظيم از عقبه دشمن تا نزديكي مارد (كناره كارون)؛ با يك لنج از غرب به شرق رودخانه حمل مي‌شوند. دشمن براي سرعت بخشيدن به امر انتقال، يك پل در اين منطقه نصب كرده و 20 دستگاه تريلي، كاميون و زرهي را به سمت شرق كارون عبور داده است. [۷] از سوي ديگر، دشمن شب گذشته روي « بهمنشير » پل زد و اولين ستون از نيروهاي خود را با استفاده از غفلت مدافعان آبادان، از منطقه ذوالفقاري و خاكستان وارد آبادان كرد. دشمن قصد داشت ابتدا با نيروهاي پياده، سرپلي را در آبادان تصرف كند و سپس نيروهاي زرهي و مكانيزه خود را وارد سازد. نيروهاي خودي كه به طور نامنظم در شهر مستقر بودند، به كمك يك گردان از نيروهاي ارتش كه تازه وارد منطقه شده‌اند، به مقابله با دشمن برخاستند. مقاومت نيروهاي خودي طوري بود كه دشمن با دادن تلفات مجبور به عقب نشيني شد و در تلاش‌هاي بعدي نيز نتوانست موقعيت مناسبي براي نيروهاي خود فراهم كند، [۸] ناچار از اعزام نيروهاي بيشتر خودداري كرد. دراين درگيري عده زيادي از افراد دشمن كشته شدند يا هنگام فرار در رودخانة بهمنشير غرق گرديدند. [۹] طبق آنچه در مطبوعات منعكس شد، درگيريهاي امروز در كوي ذوالفقاري تا نخستين ساعات بامداد حدود 200 كشته و 36 اسير از دشمن برجا گذاشت؛ علاوه برتجهيزاتي كه از بهمنشير عبور داده شده بود 15 تانك و بيش از 40 خودروي دشمن نيز منهدم گرديد. [۱۰] عمليات در حالي صورت گرفت كه بخش فارسي راديو بغداد اين اطلاعيه را خطاب به مردم آبادان چندين‌بار تكرار كرد: اهالي محترم آبادان، توجه فرماييد. اين پيام ما به شماست. به شما بيشتر فرصت داديم تا براي جلوگيري از ويراني بيشتر، شهر را ترك كنيد. آنها كه پرچم سفيد را برفرازند، در امان خواهند ماند، ولي آنها كه سلاح برزمين نگذارند، به شدت مجازات مي‌شوند. [۱۱] عراق در واكنش نسبت موفقيت نيروهاي خودي، طي بيانيه شماره 114 فرماندهي كل نيروهاي مسلح اعلام كرد: دستاوردهاي نيروهاي پيشرو ما در محاصره شهر آبادان، انهدام گروههاي دشمن در ساير مناطق و وارد ساختن خسارات سنگين به آن، به منزله پاسخ مناسب به دشمن فارسي است. خسارات مشهود دشمن عبارتند از: 1 ـ سيزده كشته، 2 ـ انفجار و به آتش كشيده شدن لوله‌هاي گاز و انبارهاي نفت در آبادان و خسروآباد. [۱۲] (ضميمه دارد).

گزارش - 70

شهر اهواز پس از دو روز آرامش نسبي، امروز بار ديگر اصابت گلوله‌هاي توپخانة دشمن قرار گرفت. [۱۳] اما در سوسنگرد نيروهاي دشمن زير آتش شديد نيروهاي اسلام قرار گرفتند و چهارده تانك و نفربر و چهل و پنج خودروي آنها منهدم شده يا آسيب ديد. تلفات جاني دشمن سنگين گزارش شده است [۱۴] آبادان ـ خودروي بجاي مانده عراقي در جبهه ذوالفقاري

گزارش - 71

در منطقه غرب دزفول، دشمن با آمادگي قبلي تهاجم سنگيني را براي تصرف سرپل نيروهاي خودي، مقابل پل نادري و ارتفاعات همجوار، آغاز كرد. در مرحلة نخست، 2 تيپ تقويت شدة دشمن هدايت حمله و تصرف سرپل را برعهده داشتند و در مرحلة دوم قرار بود يك تيپ ديگر جايگزين نيروهاي عمل‌كننده شود و مسئوليت پدافند از منطقه متصرفه را برعهده گيرد. در اين منطقه عملياتي، از نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي، لشكر 21 حمزه حضور داشت كه با توجه به اطلاعات رسيده، براي مقابله با دشمن از هوشياري لازم برخوردار بود. از ساعت 30/4 بامداد، دشمن منطقه عملياتي را زير آتش سنگين و شديد توپخانه قرار داد و پس از 45 دقيقه پيشروي را شروع كرد. تا ساعت 8 صبح نيروهاي پياده و پيشرو عراق خود را به مواضع نيروهاي خودي رساندند ولي مقاومت قواي مدافع و پشتيباني آنها توسط آتش توپخانه و عمليات موفق جنگنده‌هاي نيروي هوائي و هلي‌كوپترهاي هوانيروز، تا ساعت 9 دشمن را بطور كامل از پيشروي بازداشت. دشمن در ادامة عمليات خود، چندين بار قصد پيشروي نمود كه با اقدامات متقابل نيروهاي خودي نتيجه‌اي نگرفت. [۱۵] در اسناد بدست آمده از دشمن، فرماندهي لشكر 10 زرهي عراق طي پيامي به فرماندهي سپاه سوم، گزارش اين حمله را چنين منعكس مي‌كند: « بعد از آنكه نيروهاي جناح چپ تلفات و خسارات‌هاي زيادي به دشمن وارد كردند، براثر آتش شديد توپخانة دشمن، در ساعت 30/21 به مواضع خود بازگشتند. همچنين نيروهاي جناح راست به مزارع و درختزارهاي حاشية كوير حمله بردند و پس از وارد كردن تلفات و خسارتهاي زيادي به دشمن، به مواضع خود بازگشتند. » [۱۶] در گزارش ستاد مشترك ارتش (اطلاعيه 245) از اين حملة دشمن، آمده است: در ساعت 2 بامداد روز نهم آبادان، نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي در جبهه دزفول با اجراي آتش شديد، يك آتشبار موشكي دشمن را منهدم كرد كه در پي آن فرمانده اين آتشبار خود را به نيروهاي ارتش معرفي كرد. اين آتشبار شامل 6 قبضه موشك‌انداز با سكوي پرتاب متحرك و هر قبضه داراي لوله پرتاب موشك و 240 موشك ذخيره بوده است. از سودي ديگر، در ساعت 4 بامداد يك لشكر پياده ـ مكانيزه دشمن، پس از اجراي آتش سنگين، براي عبور از رودخانه كرخه و نزديكي به دزفول، حمله شديدي را شروع كرد كه با مقابله رزمندگان نيروي زميني ارتش و با پشتيباني توپخانه، هوانيروز و نيروي هوايي درهم كوبيده شد و پس از حملات متعدد ناچار به فرار شد. در اين عمليات 550 نفر از افراد دشمن كشته و عدة زيادي زخمي شدند و 80 تانك، نفربر و خودروي دشمن منهدم گرديد. همچنين 13 نفر از افراد دشمن خود را تسليم واحدهاي ارتش كردند. [۱۷]

گزارش - 72

در جبهه مياني هرچند از شدت تحركات عمده دشمن كاسته شده، ولي گلوله‌ باران شهرها ادامه دارد. امروز سرپل ذهاب همانند روزهاي گذشته زيرآتش توپخانه دشمن قرار داشت. شهر و روستاهاي اطراف از سكنه خالي است. براساس گزارشهاي رسيده، دشمن از بيم حملة نيروهاي خودي، شبها قصرشيرين را تخليه مي‌كند و روزها به آنجا وارد مي‌شود. [۱۸]

گزارش - 73

در جبهه شمالي نيز اوضاع شهرهاي سنندج، مهاباد، سقز، بانه و مريوان بحراني توصيف شده است فرمانده سپاه غرب طي گزارشي درباره اوضاع اين مناطق مي‌نويسد: اوضاع سقز در يك هفته اخير متشنج و درگيريها زياد بوده است. بنابرآخرين خبر، شهر تقريباً خالي از سكنه شده و ضد انقلاب در شهر تجمع كرده است. تجمع ضد انقلاب در اطراف شهرهاي سنندج، مهاباد بانه و مريوان نيز زياد شده است. ضد انقلاب به تجمع خود در اطراف جاده‌هاي مهم مانند جاده كامياران، سنندج و مريوان نيز ادامه مي‌دهد. عراق به نيروهاي ضد انقلاب مسلح قول داده در صورت انجام عمليات در مناطق باينگان، جوانرود و پاوه، آنها را با هواپيماهاي جنگنده پشتيباني كند. [۱۹] امروز فرودگاه سنندج توسط ضد انقلاب مورد حمله قرار گرفت كه با مقاومت نيروهاي مدافع، ضد انقلاب مجبور به فرار شد. [۲۰]

گزارش - 74

از حوادث مهم اين روز به اسارت گرفته شدن مهندس محمدجواد تندگويان وزير نفت و همراهانش در جاده اهواز ـ آبادان است. در بيانيه 118 فرماندهي كل نيروهاي مسلح عراق آمده است: واحدهاي كماندويي مقدم ما توانستند روز 31 اكتبر، محمدجواد تندگويان، وزير نفت ايران را اسير كنند. وي به بغداد منتقل شده است. [۲۱]

گزارش - 75

امام جمعة تهران و نمايندة امام در شوراي عالي دفاع حجت‌الاسلام

وزير ‌نفت دولت جمهوري اسلامي (مهندس محمد جواد تندگويان)

خامنه‌اي، امروز در نماز جمعة تهران، مسائل مختلف جنگ را مورد بررسي قرار داد. ايشان خطاب به مسئولان نظامي جنگ اظهار داشت: « فرماندهان بايد به شرط ايمان عمل‌كنند؛ يعني شجاعت را با عزم و تدبير ودورانديشي را با قاطعيت همراه كنند. فرماندهان بفكر آن نباشند كه از فرماندهي بهره ببرند، بفكر آن باشند كه اين فرماندهي را در راه اين ملت، در راه اين انقلاب صرف و خرج كنند. سهل‌انگاري انجام نشود؛ بي‌دقتي در انتخاب راهها نشود؛ نسبت به زيردستان ظلم و ستم نشود؛ برادري، قاطعيت، شجاعت، عزم و تدبير همه با هم شرط ايمان فرماندهان است. » ايشان سپس به واقعيتهاي جاري جنگ اشاره كرده و در مورد عملكرد دشمن در دزفول و سوسنگرد گفت: « از مردم شجاع، متوكل به خدا و مؤمن دزفول در يك حمله

امام جمعه تهران و نماينده امام در شوراي عالي دفاع (آيت‌الله خامنه‌اي)

ناجوانمردانه، كه هيچ دشمن جوانمردي چنين حمله‌اي نمي‌كند، چقدر كودك و پيرزن و پيرمرد، در حال خواب كشته شدند! دشمن يك چنين عنصر زبون و پستي است! دشمن حرفي ندارد كه در ميدان جنگ با رزمندگان بزند، اما بر سر مردم بي‌دفاع آتش مي‌ريزد! مطمئناً دولت جمهوري اسلامي اين حملات را بي‌جواب نخواهد گذاشت و جواب مناسبي كه با اصول انقلاب اسلامي و مكتب اسلامي تطبيق كند به آنها خواهد داد. سوسنگرد محلي است كه مردم مسلمان و شجاعش در ظر ف يكي دو روز (دو سه هفته قبل) طعم تلخ دشمن سفاك را چشيده‌اند. من در بازديد از سوسنگرد شنيدم دشمن خونخوار، بي‌حميّت و بي‌شجاعي كه ادعاي طرفداري از خلق مي‌كند، در همان چند ساعت كه در سوسنگرد بودند به نواميس تعرض كردند. جواني را كشتند در مقابل پدر و مادرش؛ پدر و مادرش آمدند جسد آن را جوان را بگيرند، در مقابل چشم پدر و مادر جسد آن جوان را نفت ريختند و آتش زدند! در همين شهر سوسنگرد … در سوسنگرد مردمي با كمال حماسه اصرار‌كنان مي‌گفتند به ما سلاح بدهيد؛ اجازه بدهيد تا ما برويم … اين دشمن خونخوار دور از انسانيت و شرف را سركوب كنيم. [۲۲]

گزارش - 76

همان طور كه در مطبوعات اعلام شد، جمعه شب، شوراي عالي دفاع، به رياست آقاي رجايي نخست وزير تشكيل جلسه داد. در پي تشكيل اين جلسه، حجت‌الاسلام خامنه‌اي سخنگوي شورا در يك مصاحبة راديو تلويزيوني، موضوعهاي مطروحه و تصميم‌هاي شورا را اعلام كرد: [۲۳] موضوعاتي كه امشب مطرح شد، دربارة بسيج نيروهاي مردمي بود. داوطلبان علاقه‌مند به شركت در جنگ كه از همه نقاط كشور، به خصوص عشاير، فراوان هستند. در اين جلسه براي چگونگي بسيج داوطلبان و اين كه مسئولين سازماندهي و آموزش آنها چه سازمان و چه مقامي باشد، بحث شد و تصميماتي اتخاذ گرديد. موضوع ديگري كه مطرح شد، مسألة اعزام هيأتهاي تبليغي و سياسي به كشورهاي خارجي، خصوصاً كشورهاي عربي بود كه قرار شد هيأت‌هايي به چندين كشور آسيايي و اروپايي و كشورهاي عربي اعزام شوند و وضعيت جنگ و مسائل مربوط به آن را تشريح كنند. مسألة بعدي دربارة گزارشهاي جبهه‌ها بود، آخرين خبرها را بررسي كرديم و مسأله آخري، موضوع روزنامه‌هايي بود كه اخيراً ديده مي‌شود پاره‌اي خبرها را مي‌نويسند كه با وضعيت جنگ منافات دارد. گاهي در مورد چگونگي نقل خبرهاست و گاهي هم بيان مطالبي است كه خلاف واقع است يا به هر دو صورت موجب اختلافات و دو دستگي يا نگراني مردم مي‌شود. قرار شد روزنامه‌هاي مختلف بار اول يك هفته تعطيل شوند و بار دوم يك ماه و سومين بار به مدت يك سال تعطيل شوند. اين به صورت لايحه مصوبه از شوراي عالي‌دفاع گذشت. البته اگر گزارشهاي خود را از مراجع رسمي بگيرند و منتشر كنند، هيچ اشكالي ندارد، صحبت ما در نقل گزارش و اخبار نيست، بلكه منظور اين است كه ستاد تبليغات شوراي عالي دفاع، مقرراتي را براي چگونگي اداره روزنامه‌ها معين كردند كه بايد اجرا شود. مسألة هماهنگي بين نيروها در فرماني كه امام به شوراي عالي دفاع داده بودند، بررسي شد؛ امام دستور فرموده بودند به هر يك از مناطق جنگي يك نفر نماينده تام‌الاختيار از طرف شوراي عالي دفاع برود و به همة مسائل جنگ و جبهه رسيدگي كند و تصميم بگيرد تا هماهنگي بين نيروها ايجاد شود. در جلسه ديشب اين موضوع نيز مطرح بود و افرادي براي جبهه‌هاي جنگ به عنوان نمايندة شوراي عالي دفاع نامزد شدند كه عده‌اي از آنها مورد تاييد هستند. تصميم نهايي در اين باره به جلسه بعد موكول شد. [۲۴] روزنامه ميزان به نقل از بني‌صدر در مورد اين جلسه نوشت: ادامه جلسه شوراي عالي دفاع (مورخه جمعه 9/8/59)، اكثريت نداشته است. من (بني‌صدر) حاضر نبوده‌ام و فرمانده نيروي زميني، جانشين رئيس ستاد (تيمسار فلاحي)، سرهنگ فكوري (وزير دفاع و فرمانده نيروي هوايي) ودكتر چمران (نماينده امام در شوراي عالي دفاع) هيچ‌كدام حاضر نبوده‌اند. در اين روزنامه افزوده شده است: با توجه به اظهارات رئيس‌ جمهور معلوم نيست كه جلسه شوراي عالي دفاع با توافق چه كساني تشكيل شده و پيرامون چه مطالبي بحث كرده است، زيرا امور مربوط به جنگ را بايد با حضور مطلعين به بحث گذاشت. [۲۵] مشابه اين مباحث در رسانه‌هاي خارجي نيز بطور مكرر تبليغ مي‌شود. راديو كلن مي‌گويد: ناظران سياسي و كارشناسان نظامي معتقدند اگر مذهبيون در امور نظامي دخالت نمي‌كردند و اين مهم را به عهده ارتش و بني‌‌صدر مي‌گذاشتند، نيروهاي زرهي ايران با در نظر گرفتن تعليمات عالي افسران آن، آشنايي با مدرن‌ترين سلاحها و روحيه قوي، قادر بودند، بزرگ‌ترين ضربات را به نيروهاي عراقي وارد آوردند. [۲۶] بني‌صدر نيز در همين جهت اظهار مي‌دارد: اصرار من به اين كه نق و نوق‌ها، گوشه وكنايه‌ها و شايعه‌ها متوقف شود و جنگ رواني نباشد، براي همين بود كه نيروهاي مسلح، بدون روحيه تهاجمي نمي‌توانند دشمن را بشكنند، روحيه‌اي كه من امروز در جبهه آن را ديدم. [۲۷]

گزارش - 77

در اعتراض به فروش شصت فروند هواپيماي جنگنده ميراژ از سوي فرانسه به عراق، 120 نفر از خواهران و برادران مسلمان عضو كميته اجرايي دانشجويان ايراني در فرانسه، در ساختمان سازمان يونسكو تحصن كردند. بيش از 200 پليس به دانشجويان هجوم آورده، آنها را با ضرب و شتم مجبور به ترك آنجا كردند. در اين برخورد تعدادي از خواهران و برادران دانشجو مجروح شدند. [۲۸]

گزارش - 78

حسن‌ علي، وزير بازرگاني عراق، سوريه و ليبي را متهم كرد كه به ايران كمك مي‌كنند … براي همين عراق سفارتخانه‌هاي خود را در اين دو كشور تعطيل كرده است. [۲۹]

گزارش - 79

وزير امورخارجه پاكستان (آقاي آقاشاهي) كه رياست كنفرانس وزراي خارجه كشورهاي اسلامي را به عهده دارد، در بغداد با وزير امور خارجه عراق ملاقات كرد. وي در اين سفر پيام ضياءالحق را به صدام تسليم كرد. [۳۰]

گزارش - 80

در زمينه روابط شوروي و عراق، صداي آمريكا گفت: پيمان همكاري و دوستي عراق با شوروي كاري براي صدام انجام نداده است. فرستاده عراق به شوروي در آغاز جنگ با سردي پذيرفته شد و هيچ وعده كمكي به او داده نشد، گرچه مهمات و تجهيزاتي كه قبلاً خريداري شده، همچنان از سوي شوروي به عراق سرازير است، به نظر نمي‌رسد شوروي تجهيزات تازه‌اي به عراق بفروشد. [۳۱] روزنامة الخليج نيز در اين باره نوشت: كمكهاي نظامي شوروي از ابتداي جنگ عراق عليه ايران قطع نشده است. بنا به گزارشهاي موثق، تمام نيازهاي نظامي عراق از طرف كشورهاي دوست مسكو، با آگاهي و سازمان‌دهي اين كشور به عراق مي‌ر‌سد. به نظر اين منابع مسكو كه دوست ندارد طرفدار بغداد قلمداد گردد، بيشتر سعي مي‌كند از طرف ديگر كشورهاي بلوك كمونيست مانند بلغارستان و روماني، سلاحها و تجهيزات جنگي مورد نياز عراق را به اين كشور برساند. [۳۲]

گزارش - 81

در مورد عواملي كه منجر به وضع كنوني جنگ شده‌اند و نيز چگونگي تداوم جنگ و آيندة آن، تحليل‌هاي مختلفي در سطح جهان ارائه مي‌شود، از جمله: روزنامه‌ الثوره، ارگان حزب بعث عراق نوشت: اگر ايران حاكميت عراق را برشط‌العرب به رسميت نشناسد، عراق حاضر به توقف جنگ و آغاز مذاكره نخواهد شد. عراق تخليه سرزمينهايي را كه اشغال كرده است، رد مي‌كند، مگر آن كه ايران حاكميت عراق را بر شط‌العرب و برخي نقاط مرزي به رسميت بشناسد. [۳۳] هرالدتريبيون نيز مي‌نويسد: به عقيده بسياري از كارشناسان، عراق تحت حمايت اردن، خواهان هدفهاي وسيع‌تري است. اين كشور هنوز مدرن‌ترين تجهيزات نظامي خود را به كار نبرده است. موفقيت‌هاي بيشتر، عراق را تشويق خواهد كرد تا در ساحل خليج فارس در ايران پيش رود و راههاي ارتباطي خليج فارس را به داخل ايران قطع كند. [۳۴] در گاردين هم آمده است: در حالي كه پايان جنگ معلوم نيست، دولت عراق به طرز چشمگيري در سياست داخلي محبوب به نظر مي‌رسد، با وجود پيش‌بيني تشنج ميان سني‌ها و شيعيان، احساسات حاكم بر كشور بيشتر حالت ناسيوناليستي دارد تا فرقه‌اي. بي‌شك مخالفت‌هايي مخفيانه نيست به جنگ در ميان شيعيان و كردهاي عراقي وجود دارد، اما در حال حاضر هيچيك از اين دو گروه توانايي مقابله با دولت را ندارد. [۳۵] اما صداي آمريكا مي‌گويد: محافل سياسي اتفاق‌ نظر دارند كه اگر عراق به سرعت بر ايران پيروز مي‌شد، صدام تقويت شده و روياي او كه رهبري جهان عرب است، متحقق مي‌گرديد، ولي اكنون احتمال پيروزي كمتر از پيش است و هرچه زمان بيشتر مي‌گذرد، احتمال وقوع فاجعه در عراق بيش از پيش افزايش مي‌يابد. [۳۶] در راديو كلن نيز چنين اظهارنظر مي‌شود: ناظران بي‌طرف و كارشناسان نظامي معتقدند صدام براي حفظ پرستيژ و بقاي حكومت خود حاضر است، به هر قيمتي، هرچند بسيارگران، دو شهر آبادان و خرمشهر را به تصرف نيروهاي عراق درآورد تا در مذاكرات احتمالي صلح بتواند از مواضع يك دولت فاتح نظرات خود را به ايران بقبولاند، آرزويي كه به نظر كارشناسان نظامي با درنظر گرفتن دفاع جانانه مردم شهرهاي آبادان و خرمشهر ميسر نخواهد بود. [۳۷] همچنين روزنامه لوموند مي‌نويسد: اشغال ايران توسط نيروهاي عراق به سه دليل عمده مي‌رفت كه به زيان صدام تمام شود: اولاًشهرهاي كليدي آبادان، خرمشهر، اهواز با وجود حملة خطرناك ارتش عراق، به اشغال درنيامدند، درحالي كه قاعدتاً اين ارتش مي‌بايست از امتياز غافلگير ساختن شهرها بهره‌مند شود. ثانياً، درحالي كه بمبارانهاي عراق به گونه‌اي شگفت‌آور با بي‌دقتي و ناشيانه انجام مي‌پذيرفتند، بمبارانهاي ايران با مهارت انجام گرفته، بسيار كارگر بودند. در اين ميان چيزي كه براي ارتش عراق به صورت يك تفريح به حساب مي‌آمد، مي‌رود تا به صورت يك جنگ طولاني (كه به سادگي پايان نمي‌گيرد) مبدل شود. ثانياً رهبران روحاني عربهاي خوزستان نه تنها مردم را به استقبال از « ناجيان بغداد » دعوت و تشويق نكردند بلكه در ترغيب آنان جهت « دفاع ازاسلام عليه عراقيها » نيز كوشش بسيار روا داشتند. به همين دليل مردم خوزستان به منظور دفاع از شهرها و آباديهاي خود به قواي اسلام پيوستند. [۳۸]

گزارش - 82

شيخ عبدالحميد كوشك، خطيب و امام جمعه قاهره در نمازجمعه اين شهر گفت: ما همه مي‌دانيم كه حكام عراق به جنگي بي‌فايده عليه اسلام برخاسته‌اند. نماز در عراق زير نظر سازمان امنيت برپا مي‌شود و فعاليت‌هاي اسلامي تحت كنترل بوده و هيچ‌كس حق فعاليت ندارد مگر بعثي يا ماركسيست باشد. دو هفته پيش 565 بسته از عراق به فرودگاه قاهره رسيد كه در هريك، جسد يك مصري بود. از صدام مي‌پرسم چرا در اين موقعيت كه در ايران بانك الله‌اكبر بلند است، به جنگ با ايران برخاسته‌اي و چرا زماني كه شاه در ايران بود، با او جنگ نكردي ؟ چرا تا به حال حتي يك فشنگ براي آزادي مسجد‌الاقصي شليك نكرده‌اي و چرا هواپيما و تانك‌هاي خود را به جنگ با امثال شاه نفرستادي ؟ جواب روشن است: زيرا كه اربابانش، آمريكا و شوروي چنين اجازه‌اي به او نمي‌دادند. سوال ديگر اين است كه راديوي عراق ملت عرب و عراق به جنگ با فارس غاصب فرا مي‌خواند، در صورتي كه ايران بعد از فتح عمربن خطاب قوميت را كنار گذاشت. وي سپس به كمك كشورهاي عربي چون كويت، موريتاني، مراكش، اردن و سعودي اشاره كرد و گفت: اين حمايت‌ها خواري است، زيرا عراق مجرم است و اوست كه با دلارهاي آمريكايي فتنه انگيخته و جنگ را شعله‌ور ساخته است. حقيقت اين است، كساني كه از عراق حمايت مي‌كنند، خودشان هم از اين بيم دارند كه خداي ناكرده عراق پيروز شود و طمعة ديگرش كويت باشد. اي عراق، اگر به اسلام اعتقاد داري يا به ملّيت معتقدي، برخيز و براي رهايي مسجدالاقصي رهبري را به دست بگيرد … من از راديوهاي مصر رنج مي‌برم، زيرا در جايي كه زنان و مردان مسلمان زير موشك‌هاي روسي كشته مي‌شوند و آمريكا ناوگان خود را در تنگه هرمز گرد آورده، به آهنگ و ترنم مشغول است وصداي خنده و قهقهه در طول شب در قاهره به آسمان مي‌رود. شوروي و آمريكا به تماشاي كشتار مسلمانان نشسته‌اند و در انتظار آنند تا سوت نهايي را در اين جنگ در تقسيم ايران بين كرد و شيعه و سني بكشند. (چرا ؟) چون ايران اعلام كرده كه حكومت آنها از آن خداي واحد و قهار است. [۳۹]

گزارش - 83

راديو مونت كارلو: اميد زيادي مي‌رود كه تا سه‌شنبه گروگانها آزاد شوند و مقاديري از لوازم يدكي و اسلحه به يونان برده شده تا وقتي كه گروگانها آزاد شدند، به ايران ارسال شود. [۴۰]

ضميمه خبرشماره 69 همزمان با تلاشهاي گسترده‌اي كه از سوي عراق براي تصرف خرمشهر صورت مي‌گرفت، دستيابي به جزيره آبادان نيز در رأس اقدامات دشمن قرارداشت. عراق پس از اشغال بخش غربي خرمشهر به اين كوششها شدت بيشتري بخشيد زيرا پس از ناكامي در تصرف كامل خوزستان، در طراحي نظامي خود، آبادان را بعنوان يكي از اهداف استراتژيك تعيين كرده بود. موقعيت آبادان از نظر جغرافيايي: شهر آبادان درجنوبي‌ترين نقطه استان خوزستان در جزيره آبادان قرار دارد. رودخانه بهمنشير از شمال وشرق، قسمت كوچكي از رود كارون از شمال، خليج فارس از جنوب و اروندرود از غرب، منطقه را محاصره كرده و تشكيل جزيره‌اي داده است. همجواري با اروندرودكه مرز ايران و عراق را تشكيل مي‌دهد و داراي سواحل گسترده‌اي است، براهميت اين جزيره مي‌افزايد. علاوه برآن، تسلط آبادان برشمال خليج فارس آن را از يك موقعيت استراتژيك برخوردارساخته است. رژيم عراق با درك موقعيت اين جزيره، قصد داشت تا با تصرف آن و تسلط كامل بر اروندرود ودستيابي به سواحل مناسب در خليج فارس، مطامع تاريخي خود را تحقق بخشد از آن گذشته، تصرف شهرآبادان به لحاظ وضعيت آن روز جنگ، مي‌توانست بسياري از مشكلات رژيم عراق را پاسخ دهد و برادعاي پيروزي رژيم بعث صحه گذاشته، جنگ تبليغاتي را به نفع عراقيها رقم بزند. لذا فشار بيشتر براي اشغال آبادان، در رديف بزرگترين اهداف ماشين نظامي عراق قرار گرفت. ولي تصرف اين شهر با مشكلاتي متعدد همراه بود كه موقعيت جغرافيايي وقرارداشتن شهر درجزيره آبادان، از عمده‌ترين آن مشكلات محسوب مي‌شد. راههاي وصولي به جزيره 1) عبور از اروندرود: عبور از اين مسير، علي‌رغم كوتاه بودن آن نسبت به ديگر مسيرها، خارج از توانايي ارتش عراق بود. عرض زياد اروندرود (ششصدتا هزار متر)، سرعت آب، جزر و مدها، جهت حركت و جريانهاي متفاوت و متنوع آب در زمانهاي مختلف و حتي در قسمتهاي مختلف (كنار يا وسط رود، سطح ياعمق آب)، امر عبور را با مشكلات تاكتيكي بسياري مواجه مي‌كرد، كه حل نشدني مي‌نمود.

2) عبور از خرمشهر : عبور از شهر خرمشهر و وارد شدن به جزيره آبادان از طريق پل خرمشهر نيز در عمل با مقاومت شديد رزمندگان در مرحله اشغال، غيرممكن شد. قواي عراقي نتوانستند سريعاً خرمشهر را اشغال كنند و پس از 35 روز درگيري خود را به پل خرمشهر رساندند ولي سد محكم رزمندگان مجال عبور از پل را به متجاوزين نداد. 3) عبور از بهمنشير: عبور از رودخانة بهمنشير با وجود فاصله زياد از عقبه اصلي دشمن و مشكلات نظامي خاصي كه داشت، تنها راه دستيابي به جزيره آبادان و تصرف شهر بود. عراق براي تحقق اين امر مي‌بايست بر قسمت شرقي رود كارون دست يافته و با پيشروي به سمت جنوب و زدن پل روي بهمنشير، تصرف جزيره آبادان را امكان‌پذير سازد. عبور از كارون، مقدمه عبور از بهمنشير: عراق در جستجوي راه مناسب براي دسترسي به شرق كارون، نيروهاي خود را به سمت شمال كشيد و از دو محور مارد (12كيلومتري شمال آبادان) و سلمانيه (20كيلومتري شمال آبادان) اقدامات مهندسي براي عبور از كارون را آغاز كرد. عراق يك بار از نيمه ‌دوم مهرماه در منطقه مارد براي احداث پل روي كارون به اقدامات مهندسي پرداخت كه با هوشياري و اقدام به موقع افراد بومي در مطلع ساختن نيروهاي خودي، توسط نيروهاي سپاه و هوانيروز از ادامه فعاليت مهندسي ارتش عراق ممانعت شد و 8 نفر از نيروهاي عراقي كه براي ساحل‌ سازي به قسمت شرقي كارون رخنه كرده بودند، به اسارت درآمدند. دشمن بار ديگر در 19 مهرماه حدود ده كيلومتر بالاتر از محل فوق‌الذكر، حدفاصل مارد و سليمانيه، شب هنگام، به احداث پل پرداخت و در حين غافلگيري نيروهاي خودي، از كارون عبور كرد؛ در حدود ساعت 30/8 صبح به جاده اهواز ـ آبادان رسيد و نزديك به 900 نفر غيرنظامي (كه در اين جاده رفت وآمد مي‌كردند و اطلاعي از عبور عراقيها از كارون نداشتند)، به اسارت گرفت. عراق تا دو روز پس از ورود به سمت شرقي كارون، نتوانست منطقه مارد را تصرف كند، ولي سرانجام بافشار و كشتار بسيار، مقاومت نيروهاي خودي را در هم شكست و مارد را به اشغال درآورد. وقتي نيروهاي خودي از مارد عقب نشستند، عراق براي تصرف آبادان مصمم‌تر شد. بنابراين در نقطه‌اي از ساحل شرقي كارون كه در تصرف داشت، پل ديگري احداث كرد و با تقويت نيروهاي خود در اين محور، حملات متعددي را در حاشيه شرقي رود كارون به سوي آبادان آغاز كرد. نيروهاي معدود خودي، بدون امكانات كافي، در برابر هجوم تانكهاي متعدد و آتش پرحجم توپخانه عراق، براي جلوگيري از پيشروي دشمن به مقاومت پرداختند، اما فشار دشمن بسيار شديد بود، بطوري كه نيروهاي خودي مجبور به عقب نشيني به سمت ايستگاه شدند و به اين ترتيب عراق تا آستانه آبادان پيش رفت. اين مرحله تا 23 مهر طول كشيد. با استقرار نسبي دشمن در معابر وصولي آبادان، نيروهاي خودي با درك موقعيت نظامي منطقه و خطر سقوط آبادان، گهگاهي بطور نامنظم به دشمن حمله مي‌‌كردند و شاهد موفقيتهايي نير بودند؛ از جمله، عملياتي كه نيروهاي خودي متشكل از تكاوران و برادران سپاه روز بيست و نهم مهر در محور ايستگاه هفت انجام دادند و با فداكاري موفق شدند نيروهاي زرهي و پياده دشمن را حدود 5 كيلومتر عقب رانده و مواضع آنها را متصرف شوند، ولي به علت عدم پشتيباني ناچار به ترك مواضع متصرفه و عقب نشيني به سنگرهاي قبلي شدند. در شرايطي كه شهر محاصره قرار گرفته بود و بطور دائم توسط هواپيماها و توپخانه دشمن از دو سمت هدف قرار مي‌گرفت. « حجت‌الاسلام جمي » امام‌جمعه آبادان، در جمع مردم و رزمندگان حاضر مي‌شد و با ايراد سخنرانيهاي مهيج تأكيد مي‌كرد كه عراقيها هيچگاه نخواهند توانست آبادان را تصرف كنند و اين خيال خامي است كه بعثي‌ها در سر مي‌پرورانند. حضور دائمي امام جمعه و تلاش او در تشويق به ايستادگي و مقابله با دشمن، از عوامل مهم تداوم اراده مقاومت در روحيه مدافعان شهرآبادان بود. عراق با رسيدن به نزديكي ايستگاه 7، از نظر معابر وصولي و ورود به جزيره آبادان چند راه در پيش‌رو داشت، اما تجربه خرمشهر به عراق آموخته بود كه در رويارويي با نيروي مردم، دستيابي به هدف تعيين شده، آسان نخواهد بود و براي نيل به هدف بهاي سنگيني بايد بپردازد؛ مثلاً در شرايطي كه تصور مي‌كرد ايستگاه 7 منبع بزرگي از نيروهاي نظامي و مقاومت مردمي است، از ادامه پيشروي دراين محور خودداري كرد، در حالي كه نيروهاي مدافع در ايستگاه 7 از نظرتعداد با مشكل جدي مواجه بودند. در ادامة كار، دشمن نيروهاي جديدي از طريق پل مارد وارد منطقه كرد؛ اين نيروها پس از قطع جاده خرمشهر ـ آبادان به سمت منتهي‌اليه شمال‌شرقي آبادان پيشروي كردند.

مزيت اين مانور در آن بود كه بدون درگيري با نيروهاي مقاومت و با طي كردن منطقه‌اي خالي از نيروهاي نظامي، براحتي به نخلستانهاي كناره بهمنشير رسيدند. به اين ترتيب آبادان از لحاظ تردد زميني، كاملاً در محاصره قرار گرفت، به نحوي كه حتي امكان تردد نفر نيز از نيروهاي خودي سلب شد. تنها راه ارتباطي باقيمانده، راه‌آبي بندر امام خميني (بندر شاهپور) به خورموسي و بهمنشير بود كه عبور از اين راه آبي توسط لنج صورت مي‌گرفت و از اين پس، براي ارتباط با آبادان، به جاي دو ساعت، حداقل بيست و چهار ساعت وقت لازم بود. در اين حال، نيروهاي خودي مستقر در جزيره آبادان كه عبور دشمن از رودخانه بهمنشير را قريب‌الوقوع مي‌ديدند، در مقام چاره‌جويي برآمده تصميم گرفتند روز هفتم آبادان با دوبه به آن طرف رودخانه بروند و به عراقيها شبيخون بزنند. ده نفر از سپاه، تعدادي از تكاوران و عده‌اي از افراد بومي براي اجراي اين برنامه مهيا شدند، اما شب هنگام، آتش شديدي از سوي عراق روي منطقه اجرا شد و دوبه‌اي كه مسئوليت انتقال نيروهاي خودي به آن سوي آب را داشت، ديرتر از موعد مقرر به محل استقرار آنان رسيد، اما در تاريكي هوا، از آنان رد شد و اندكي بعد مورد اصابت آتش دشمن قرار گرفت. بناچار نيروها بعد از چند ساعت انتظار، از آمدن دوبه نااميد شدند و ساعت حدود 4 صبح به شهر بازگشتند. از سوي ديگر، در همين شب نيروهاي عراقي، در حوالي كوي ذوالفقاري پلي روي بهمنشير احداث كردند و اوايل صبح در عين غافلگيري وارد شهر شدند. پيرمردي بنام « درياقلي » كه در آبادان اوراقچي بود، به محض ديدن عراقيها در اين سمت آب، به نزديكي نيروهاي مقاومت، كه از نيروهاي دادگاه انقلاب آبادان و در مسجدالرسول مستقر بودند. وضعيت را اطلاع داد؛ اين نيروها (پنج الي شش نفر همراه با يك قبضه آرپي‌جي و چندقبضه ژـ3) اولين افرادي بودند كه به مقابله با عراقيها پرداختند. عراقيها هركس را كه در مسيرپيشروي خود، به سوي مركز شهر مي‌ديدند به اسارت مي‌گرفتند. با رسيدن اولين گروه مقاومت و كند شدن حركت عراقيها، نيروهاي ديگر بتدريج از راه مي‌رسيدند. ادامه ماجرا از زبان سه شهيد بزرگوار، اكبر‌علي‌پور، ياسر مهربان و حميد قبادي‌نيا از اعضاي سپاه آبادان، دنبال مي‌شود. اكبرعلي‌پور: آن شب از مأموريت انجام نشده (عبور از بهمنشير بوسيله دوبه با هدف ضربه‌زدن به عراقيها در آن سوي بهمنشير) حدود4صبح به شهر بازگشتيم؛ نماز صبح را خوانديم و به محض اينكه مي‌خواستيم بخوابيم، به ما اطلاع دادند عراق از آب عبور كرده، وارد كوي ذوالفقاري شده است. بچه ها نخوابيده، بلند شدند با همان خستگي وكوفتگي رفتيم ذوالفقاري، از پاسگاهي كه سرراه آبادان ـ خسروآباد بود نمي‌شد جلوتر رفت چون بعد از اين پاسگاه تمامي جاده به اشغال عراقيها در آمده بود. آن روز تا بعدازظهر درگيري شديد بود و به علت شدت تيراندازي، دشمن نمي‌توانست با انتقال مواد و تجهيزات از روي آب، نيروهايش را تدارك كند، فقط بوسيله هليكوپتر چندين‌بار توانست مقداري مواد و مهمات به نيروهايش برساند. مهمترين نتيجة اين درگيري اين بود كه دشمن توانايي جنگيدن رودررو با ما را ندارد. در منطقه ذوالفقاري كه در واقع نوعي جنگ شهري در منطقه‌اي پردرخت درگرفته بود، نيروهاي ما خودشان را و قوت خودشان را پيدا كردند و به اينكه مي‌‌توانند بجنگند مطمئن شدند. عراقيها نيز دريافتند كه در اين نوع جنگ نمي‌توانند دوام بياورند. (سند 283 / پ. ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: مصاحبه با اكبر علي‌پور 28/8/1360 محور ذوالفقاري آبادان) ياسر مهربان: « صبح ما تازه به مقر رسيده بوديم كه برادر اسلامي مسئول عمليات گفت: عراقيها وارد ذوالفقاري شده‌اند. رفتيم نزديك پاسگاه، تمام منطقه زيرآتش عراق بود؛ هيچ كاري نمي‌شدكرد؛ بچه‌ها به چند گروه دوازده، سيزده نفري تقسيم شدند كه مسئوليت گروهها را غلام نوروزي، اكبرعلي‌پور و قبادي‌نيا برعهده گرفته و قرار گذاشتند هر گروه به سمتي برود. دو گروه از وسط رفتند و بعد تقسيم شدند، يك گروه هم به سمت چپ رفت كه عراقيها را دور بزند … » وي ادامه مي‌دهد: « … درگيري شروع شد، عراقيها داخل نخلستان شده بودند، يك سروصدايي برپا شده بود كه هركسي از نظر ايمان ضعيف بود، وحشت مي‌كرد، چون كسي نمي‌دانست داخل نخلستان چه خبر است و عراقيها كجا هستند، ولي از هركجا صداي تيراندازي مي‌آمد، درست مثل هنگام غروب كه پرندهها با سروصداي زياد برمي‌گردند، به همين شكل سروصداي عجيبي تمام منطقه را پوشانده بود. ما هم توكل برخدا كرديم و وارد نخلستان شديم. ما كه درگيري را شروع كرديم، نيروهاي كمكي هم آمدند؛ نيروهاي ارتش، فدائيان اسلام و ساير نيروهاي اعزامي، ما داخل نخلستان را دقيقاً نمي‌ديديم ولي به سمت عراقيها تيراندازي مي‌كرديم؛ همينطور در نخلستان جلو مي‌رفتيم، بعد خودم يكي از زخميها را عقب بردم و موقع برگشتن، يك گروه سي چهل نفري از بچه‌هاي بسيج را داخل نخلستان آوردم. هوا كه تاريك شد از فرمانده عمليات سپاه دستور رسيد كه هر طور هست تا صبح داخل نخلستان باقي بمانيد و عقب نشيني نكنيد. » (سند282 / پ/ ن. مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، مصاحبه با برادر ياسرمهربان يغما، 25/8/1360، محور ذوالفقاري آبادان) حميد قبادي‌نيا مسئول بسيج آبادان: « … ما به طرف ذوالفقاري حركت كرديم و به پاسگاه خسروآباد رسيديم؛ آنجا از نيروهاي ژاندارمري وضعيت را سئوال كرديم و بنا به تشخيصي كه داديم، نيروها را به دو دسته تقسيم كرديم، يك گروه رفتند جلوي عراقيها و يك گروه هم به سمت ذوالفقاري؛ تقريباً عراقيها رادر زاويه قرارداديم. گروههاي ديگر همراه با بچه‌هاي مساجد و ژاندارمري جلوي عراقيها را گرفتند و آنها راكشاندند داخل نخلستان و مانع گسترش عراقيها شدند. درگيري همينطور ادامه داشت، پيش‌بيني مي‌شد كه اگر كار به تاريكي بكشد، ديگر عقب راندن عراقيها ميسر نيست و امكان دارد آنها جلو بيايند و شهر سقوط كند، بناچار با همان آرايش، شروع به پيشروي كرديم، بطوري كه ساعت 12 الي 1 بعد از نيمه ‌شب به كنار بهمنشير و سيل ‌بندهايي كه قبلاً براي جلوگيري از نفوذ آب به شهر زده شده بود، رسيديم. عراقيها كه تا اينجا 60 ـ 50 كيلومتر داخل خاك ما نفوذ كرده بودند، الان در بد وضعي قرار داشتند. مقاومت و شجاعت بچه‌ها، عراقيها را متعجب ساخته بود. بچه ها تا آنجا كه در توان داشتند كار كردند، حتي بعضي از نيروهاي مساجد دست خالي آمده بودند و اسلحه بچه‌هايي را كه شهيد يا زخمي مي‌شدند برمي‌داشتند و مي‌جنگيدند. تعدادي از نيروها به نزديكي پل شناوري كه عراق نصب كرده بود، رسيدند. همزمان با تاريك شدن هوا و جزر آب، پل در دو سمت ساحل رودخانه به گل نشسته بود، بچه‌ها هم بولدوزري را كه مي‌خواست از روي پل بگذرد با آرـ پي ـ جي زدند. به دنبال آن ساير ادوات و وسايلي كه قصد عبور از پل را داشتند، متوقف شدند؛ به اين ترتيب راه پل به كلي مسدود و عقبه نيروهاي عراقي قطع شد. با پيش آمدن چنين وضعيتي، نيروهاي عراقي نااميدانه به مقاومتهاي پراكنده‌اي دست زدند؛ عده‌اي هم تسليم شدند و يا به قصد فرار خود را به بهمنشير انداختند. بطور كلي، چون در محاصره قرار گرفته بودند و رعب و وحشت سهمگيني برآنها افتاده بود، قادر به جنگيدن نبودند. در اين حال عراقيها نيروهاي خودي را پيش رو داشتند و در پشت سر، رودخانه بهمنشير را. پيشروي نيروهاي خودي، ابتكار عمل و سرعت عمليات، مانع هر‌گونه تصميم‌گيري براي عراقيها شده بود. با مجاهدت نيروهاي خودي تا ساعت 1 بامداد، عمليات متوقف كردن و عقب راندن نيروهاي عراقي با موفقيت كامل به انجام رسيد. با رسيدن نيروها به سيل‌ بند بهمنشير و از كارانداختن پل دشمن در واقع اساسي‌ترين كار اين عمليات پايان يافت. البته بسياري از نيروهاي عراقي با استفاده از تاريكي شب خود را در نخلستان مخفي كرده بودند كه با روشن شدن هوا، رزمندگان شروع به پاكسازي منطقه كردند. (سند283 / پ. ن مركز مطالعات و تحيقات جنگ: مصاحبه با حميد قبادي‌نيا، 28/8/1360 محور ذوالفقاري آبادان) ياسر مهربان: « صبح فرداي آن روز وحشت عجيبي بين عراقيها افتاده بود، چون هيچ راهي نداشتند خود را به آن طرف آب برسانند و بسياري از نيروهايشان به هنگام فرار از پشت تير خورده بودند. صبح سلاحهاي باقي ‌مانده از دشمن را جمع‌آوري كرديم و به پاكسازي بقاياي نيروهاي عراقي در ميان نخلستانها پرداختيم و تا چهار ـ پنج روز بعد از عمليات، جسد آنها را از آب مي‌گرفتيم. » (سند282 / پ.ن. مركز مطالعات و تحيقات جنگ: مصاحبه با برادر ياسر مهربان يغما، 25/8/1360، محور ذوالفقاري آبادان)



پاورقی‌ها

منابع و مآخذ روزشمار 1359/08/09

  1. خبرگزاري پارس، « گزارشهاي ويژه »، نشريه 228، 11/8/1359 .
  2. سند شماره 001478 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، استانداري خوزستان، 10/8/1359 .
  3. سند شماره 001460 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، "بولتن خبري 24 ساعته" واحد اطلاعات سپاه خوزستان، شماره30، 9/8/1359 .
  4. سند شماره 001459 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ گزارش گشت صحرايي واحد
  5. ماخذ شماره3 .
  6. سند شماره 001493 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: استانداري خوزستان و ماخذ شماره3 .
  7. ماخذ شماره3 .
  8. نشريه تاريخ جنگ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: شماره 4 و 5 . تابستان و پاييز 1371، ص ص 22. 21 روزنامة انقلاب اسلامي، 10/8/1359 و ماخذ شماره 3 .
  9. نشريه تاريخ جنگ، مركز مطالعات و
  10. روزنامه كيهان، 11/8/1359 و روزنامه جمهوري اسلامي، 12/8/1359 .
  11. خبرگزاري پارس، " گزارشهاي ويژه " نشريه 227، 10/8/1359 .
  12. ماخذ شماره 1، راديو صوت الجماهير ( بغداد )
  13. ماخذ شماره 2 .
  14. ماخذ شماره 3 و روزنامه انقلاب اسلامي، 11/8/1359، روابط عمومي ستاد مركزي سپاه .
  15. سازمان عقيدتي. سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران، نقش ارتش جمهوري اسلامي ايران در 8 سال دفاع مقدس، جلد اول، نبردهاي غرب دزفول ( تهران، 1372 ) ص ص 148ـ 142 .
  16. سند شماره 003284 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: ترجمة گزارش فرماندهي لشكر 10 زرهي عراق به فرماندهي سپاه سوم ( از سري اسناد بدست آمده از دشمن در عمليات طريق‌القدس ) .
  17. روزنامه اطلاعات، 10/8/1359، اطلاعيه 245 ستاد مشترك ارتش .
  18. ماخذ شماره 11، راديو بغداد .
  19. سند شماره 044255 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: سپاه غرب، 9/8/1359 .
  20. روزنامه انقلاب اسلامي، 11/8/1359،
  21. خبرگزاري پارس، “ گزارشهاي ويژه “، نشريه 229، 12/8/1359، راديوصوت الجماهير ( بغداد ) .
  22. نشريه تاريخ جنگ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: شماره 4 و 5 . تابستان و پاييز 1371، ص ص 22. 21 روزنامة انقلاب اسلامي، 10/8/1359 و ماخذ شماره 3 .
  23. روزنامه اطلاعات، 10/8/1359 .
  24. پيشين .
  25. روزنامه ميزان، 12/8/1359 .
  26. ماخذ شماره 11، راديو كلن، 9/8/1359 .
  27. روزنامه انقلاب اسلامي، 20/8/1359 .
  28. روزنامه انقلاب اسلامي، 12/8/1359، خبرگزاري پارس .
  29. ماخذ شماره 1، روزنامه النهاز .
  30. ماخذ شماره 1، راديو پاكستان .
  31. ماخذ شماره 11، راديو آمريكا .
  32. ماخذ شماره 11، روزنامه الخليج چاب شارجه .
  33. ماخذ شماره 11، رويتر، روزنامه الثوره .
  34. ماخذ شماره 11، روزنامه هرالدتريبيون .
  35. ماخذ شماره 11، روزنامه گاردين .
  36. ماخذ شماره 11، راديو آمريكا
  37. ماخذ شماره 11، راديو كلن، 9/8/1359 .
  38. عبدالحميد تراب زمزمي، جنگ ايران و عراق، ترجمه مژگان‌نژاد ( تهران: نشر سفير، 1368 ) ص2 .
  39. روزنامه جمهوري اسلامي، 14/8/1359، خبرگزاري پارس .
  40. ماخذ شماره 1، راديو مونت كارلو .