1361.07.02: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1361 |نام = 1361.07.02 |نام دیگر= دو مهر |روز=2 مهر 1361 |تاریخ شمسی= 1361.07.02 |تاریخ میلادی=24 سپتامبر 1982 |تاریخ قمری= 6 ذی‌الحجه 1402 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.07.02</div> <div class="bootstrap-btn">1360...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
سطر ۲۴: سطر ۲۴:


<div style="text-align:justify">
<div style="text-align:justify">
==  گزارش- 509==
به‌دنبال انتشار اخباری مبنی‌بر نزدیک شدن حملات زمینی ایران، نیروی هوایی ارتش عراق، حمله به شهرها و مناطق مسکونی و اقتصادی ایران را شدت داد. هواپیماهای عراق امروز نیز به حریم هوایی استان اصفهان تجاوز کردند، اما موفق به بمباران پالایشگاه اصفهان نشدند و بمب‌های خود را در 30 کیلومتری اطراف شهر نجف‌آباد ریخته و گریختند.<ref>سند شماره 67238 مرکز مطالعات وتحقیقات جنگ: از ستاد مرکزی سپاه (مرکز فرماندهی)، به سماجا (مرکز فرماندهی)، 2/7/1361.</ref>
همچنین امروز مناطق مسکونی آبادان به وسیلۀ توپخانه‌های نیروی زمینی ارتش عراق گلوله‌باران شد که به سه منزل مسکونی و قسمتی از ساختمان مسجد‌النبی این شهر خسارت‌هایی وارد آمد.<ref>سند شماره 17068 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای شماره 610، قرارگاه عملیاتی کربلا (رکن 2)، 2/7/1361، ص 2.</ref>
==  گزارش- 510==
در پی بیانات امام خمینی به مناسبت آغاز هفتۀ جنگ مبنی‌بر توانایی ایران در گلوله‌باران شهرهای عراق و خودداری از این امر به دلایل اسلامی و انسانی؛ امروز توپخانه‌های ایران، گلوله‌های منور بر فراز شهرهای بدره و زرباطیۀ عراق شلیک کردند تا نشان دهند علی‌رغم توانایی در گلوله‌باران این شهرها، از این کار خودداری می‌کنند.<ref>روزنامه کیهان، 3/7/1361، ص 4.</ref>
==  گزارش- 511==
تحرکات ارتش عراق در جبهة میانی و در منطقۀ عمومی استان‌های باختران و ایلام افزایش یافت. امروز نیروهای ارتش عراق منطقه و شهر سومار را با توپخانه و کاتیوشا به شدت گلوله‌باران کردند. در منطقۀ قصرشیرین نیز نیروهای عراقی با یک کیلومتر پیشروی در محور خسروی از روی ارتفاعات آق‏داغ، جاده‌ای به سمت برج احمدی و پایین ارتفاعات آن احداث کردند. شب گذشته نیز در منطقۀ مهران یک گروه زرهی دشمن قصد نفوذ به مواضع واحدهای خودی را داشت که با مقاومت نیروهای خودی وادار به عقب‌نشینی شد.<ref>سند شماره 107343 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 7 (باختران)، به فرماندهی مرکز، 2/7/1361 وـ سند شماره 17085 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بولتن اطلاعات هفتگی، طرح و برنامه عملیات، 5/7/1361، ص 5، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.</ref>
==  گزارش- 512==
مجاهدان مسلمان عراقی، امروز با حمله به یک ستون ارتش عراق در منطقۀ "قادر کرم" از توابع بخشداری گل تپۀ عراق، دو ساعت با آنان درگیر شدند و علاوه‏بر کشته و زخمی کردن 17 تن از آنان، دو خودروِ مهمات متعلق به این یگان را نیز منهدم کردند.<ref>روزنامه اطلاعات، 7/7/1361، ص 19.</ref>
همچنین امروز یک خانوادۀ شش نفری عراقی به سرپرستی یک کارمند ادارۀ کشاورزی شهر رانیۀ عراق، با عبور از مرزهای غربی ایران خود را به نیروهای ایرانی مستقر در منطقۀ پیرانشهر معرفی و درخواست پناهندگی کردند. این خانواده دلیل پناهندگی خود را نا امنی و فشار بیش‌ازحد در عراق بیان کردند. همچنین یک پزشک عراقی که اهل بغداد بود از طریق مرز بانه خود را به نیروهای سپاه معرفی و درخواست پناهندگی کرد.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، 4/7/1361، ص 2، مهاباد ـ واحد مرکزی خبر؛ وـ سند شماره 67270 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: ستاد منطقه 7 سپاه. </ref>
==  گزارش- 513==
مناطق شمال غربی ایران همچنان صحنۀ درگیری نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و نیروهای ضدانقلاب است. امروز مردم شهرهای سقز، بانه، سردشت، مریوان، سنندج، پیرانشهر و دیواندره شاهد این درگیری‌ها بودند.
1ـ گروهی از چته‌های حزب دمکرات، امروز در ساعت 21:30، به پایگاه جمال‌آباد شهر سقز حمله کردند. این حمله هیچ‌گونه خسارت و تلفاتی به دنبال نداشت. مهاجمان پس از این حمله به منزل علی ‌رشیدی یکی از افراد بومی سقز رفتند و وی را ربوده و در منطقۀ پشت باشگاه سیلو به قتل رساندند.<ref>سند شماره 67282 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد منطقه 7 اطلاعات، به ستاد مرکزی اطلاعات، 6/7/1361.</ref>
2ـ در جادۀ بانه ـ سردشت عناصر مسلح غیرقانونی به لودری کمین زده و علاوه‌بر آتش زدن آن، سه خدمۀ آن را نیز گروگان گرفتند.<ref>سند شماره 67263 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد منطقه 7 اطلاعات، به ستاد مرکزی اطلاعات، 5/7/1361.</ref>
3ـ نیروهای مسلح غیرقانونی، در اقدامی تروریستی در شهر مریوان، مسئول جهاد سازندگی و دو تن از مهندسان این سازمان را در یک کیلومتری شهر گروگان گرفتند. همچنین در گزارش نیروهای خودی از شهر مریوان، وضعیت نیروهای مستقر در اطراف شهر نامناسب اعلام شده است.<ref>سند شماره 67232 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 7 (باختران)، به فرماندهی مرکز، 2/7/1361.</ref>
4ـ یک خودروِ متعلق به سپاه پاسداران در جادۀ "کرجو" در جنوب سنندج با بمبی که به دست عناصر ضدانقلاب کار گذاشته شده بود، برخورد کرد و منهدم شد. در این حادثه
3 تن از سرنشینان خودرو شهید و 3 تن دیگر مجروح شدند.<ref>سند شماره 67241 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اداره اطلاعات شاجا، به وزارت کشور، 3/7/1361؛ وـ سند شماره 113110 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه، 4/7/1361، ص 3.</ref>
5ـ عملیات پاک‌سازی بخشی از محور پیرانشهر ـ سردشت صبح امروز آغاز شد. در این عملیات که زیرنظر قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) انجام شد روستاهای "گردشینه"، "برکرده"، "سختان"، "قدیرآباد"، "باتان بیگ"، "شکرآباد"، "مام هیبه"، "دشت گندم" و ارتفاع بازرگان از وجود عناصر مسلح غیرقانونی پاک‏سازی شدند و از یکی از مقرهای حزب دمکرات در این منطقه، سلاح‌ها و مهمات بسیاری، از جمله یک قبضه خمپاره 81 میلی‌متری به دست آمد و یک جیپ متعلق به یکی از سران این گروه نیز به دست نیروهای خودی افتاد. در این عملیات یک تن از نیروهای عمل‌کننده شهید و 7 تن دیگر مجروح شدند.<ref>سند شماره 67301 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)، واحد طرح و برنامه عملیات، به دفتر فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستادمرکزی، 7/7/1361.</ref>
6ـ در پاک‌سازی روستای "گاو آهنتو" ـ که از مقرهای مهم حزب دمکرات در منطقۀ دیواندره به شمار می‌آمد - 30 تن از عناصر حزب دمکرات کشته و زخمی و 13 تن اسیر شدند. همچنین دو قبضه آر.پی.جی 7 با مهمات مربوط به آن، یک قبضه کالیبر50، 10 اسلحۀ ژـ3، 2 قبضه کلاشینکوف و یک ماشین داتسون به غنیمت نیروهای سپاه درآمد.<ref>دفتر سیاسی سپاه، "رویدادها و تحلیل"، نشریه شماره 46، 11/8/1361، ص 16؛ وـ سند شماره 350256 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد ناحیه کردستان (قرارگاه قدس)، طرح و برنامه عملیات، به قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)، طرح و برنامه عملیات، 9/8/1361، ص 1.</ref>
==  گزارش- 514==
سمینار روحانیت منطقۀ اورامانات امروز با صدور قطعنامه‌ای به کار خود پایان داد. روزنامۀ جمهوری اسلامی دراین‌باره نوشت: «به منظور هماهنگی و انسجام هرچه بیشتر روحانیت متعهد در سطح منطقه اورامانات، سمیناری از روز بیستم شهریور الی دوم مهرماه در مدرسه علوم دینی امام محمد غزالی پاوه برگزار شد. در این سمینار روحانیون منطقه با مسائل سیاسی اجتماعی، دسائس دشمنان اسلام در جهان و در کردستان و سطح منطقه و انسجام عملی در جهت مبارزة پیگیر و مستمر در جهت نشر فرهنگ اصیل اسلام، زدودن تمام ناخالصی‌های حاکم بر منطقه، وحدت عملی با مسئولان دلسوز و تغییر دادن فرهنگ مناطق محروم به فرهنگ عالی اسلامی آشنا شدند و طی جلسات متعدد مسائل فقهی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفت. به گزارش واحد مرکزی خبر در پایان سمینار قطعنامه‌ای در هشت ماده توسط روحانیون و شرکت‌گنندگان تصویب و مورد تأیید و توافق قرار گرفت. در قسمتی از این قطعنامه آمده است: ما پشتیبانی مجدد خود را از امام امت به عنوان تنها رهبر مسلمین و امید مستضعفین جهان اعلام داشته و ضمن اعتقاد به اینکه تنها راه نجات مسلمین کردستان کوتاه کردن و خنثی نمودن دسائس گروهک‌های مزدور و احیای ارزش‌های معنوی اسلام در کردستان می‌باشد، از مسئولین محترم و دلسوز علی‌الخصوص روحانیت مبارز در جمهوری اسلامی خواستار هماهنگی و همیاری هرچه بیشتر در مسائل فرهنگی و وحدت عملی می‌باشیم.
ما ضمن محکوم کردن جنایت اخیر و بیشرمانه صهیونیسم در کشتار مردم محروم لبنان، سکوت سران ممالک اسلامی در مقابل این جنایت بزرگ و بی‌شرمانه را به شدت محکوم می‌نمائیم. با توجه به اینکه حج یک کنگره سیاسی عبادی است امیدواریم که کلیه زائران ایرانی در رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان ایران به گوش جهانیان از هیچ کوششی دریغ نورزند. ضمن پشتیبانی از رزمندگان سلحشور، آمادگی خود را جهت حضور در جبهه‌های جنگ اعلام می‌داریم. هر نوع تفرقه و اختلاف که باعث جدایی و تحقیر مسلمین باشد و باعث تقویت دشمن گردد زیر هر عنوان و اسمی و دسته‌ای و به طرفداری از هرکس محکوم و مردود است.»<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، 4/7/1361، ص 4.</ref>
==  گزارش- 515==
اقدامات امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی نیروهای جمهوری اسلامی ایران، حرکت‌های تروریستی سازمان مجاهدین خلق را به میزان قابل توجهی کاهش داده است. امروز در ساعت 14:40 در حوالی خیابان قزوین، نرسیده به سه‏راه آذری، دو موتور سوار از اعضای تیم عملیاتی سازمان مجاهدین خلق، مسلح به اسلحه‌های یوزی و کلت، به سرنشینان یک وانت که از نماز جمعه بازمی‌گشتند، با شلیک رگبار مسلسل یوزی حمله کرده و شش تن از آنان را مجروح کردند.<ref>سند شماره 93849 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: "مرکز خبری"، نشریه شماره 111، روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 10، 7/7/1361، ص 1؛ وـ روزنامه کیهان، 4/7/1361، ص 2.</ref> گفتنی است ساعاتی قبل (11:25) عناصر مسلح سازمان، موتور سیکلتی را به زور اسلحه از صاحبش در خیابان 10 متری گرگان ربوده بودند.<ref>سند شماره 93849 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: "مرکز خبری"، نشریه شماره 111، روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 10، 7/7/1361، ص 1؛ وـ سند شماره 113108 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه، 5/7/1361، ص 3.</ref>
در ادامۀ دستگیری عناصر سازمان مجاهدین خلق در استان گیلان، امروز نیز یک خانۀ تیمی مربوط به عناصر سازمان مجاهدین در رشت شناسایی و بازرسی شد که 3 دختر عضو این سازمان دستگیر و به مقامات قضایی معرفی شدند. همچنین مقداری از اسناد درون‌گروهی سازمان در این خانه کشف شد.<ref>سند شماره 67237 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 3، به فرماندهی کل، 2/7/1361.</ref>
==  گزارش- 516==
حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی امام جمعۀ موقت تهران و سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش در مراسم نماز جمعۀ امروز تهران بر تحقق خواسته‌ها و شرایط ایران در جنگ تأکید کردند.
امام جمعۀ موقت تهران در خطبه دوم با اشاره به هفته جنگ گفت: «این جنگ بدون سابقه و بدون مقدمه شروع نشد. ریشه‌های جنگ در همان روزهای اول پیروزی انقلاب ریخته شد. ... صدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی متوجه شد که اولین کشوری که به دنبال ایران به راه خواهد افتاد، عراق است. برای اینکه در عراق تمام شرایط بود. ملت به شدت ناراضی بودند. اکثریتی از مردم عراق در خط امام حاضر بودند حرکت کنند و علمای عراق حاضر بودند پیشتاز حرکت مردمی عراق باشند و حزب بعث عراق هم کم‌تر از خاندان پهلوی در عراق منفور نبود و الهامی که از انقلاب ایران می‌گرفتند، اینها را خیلی قوی‌تر و نیرومندتر می‌کرد و لذا صدام بلافاصله با الهام ابرقدرت‌ها و مرتجعین منطقه مأموریت پیدا می‌کند که وظیفة سرکوبی این انقلاب را به عهده بگیرد و برای صدام هم امتیازاتی پیش‌بینی می‌شود.»
آقای هاشمی با برشمردن وقایع اتفاق افتاده در ایران از قبیل بحران‌های منطقه‌ای، بحران‌های سیاسی، کودتا و... در کنارتجاوزات مرزی عراق قبل از شروع رسمی جنگ (289 مورد از فروردین تا شانزدهم شهریور 1359)، گفت: «اما قضیه‌ای من عرض می‌کنم این است؛ در تمام این دوران هم آقای بنی‌صدر نائب فرماندة کل قوا بود و رئیس‌جمهور بود و مدتی رئیس شورای انقلاب بود و این مسائل همه در ارتش جمهوری اسلامی ثبت می‌شد و ایشان مسئولیت داشت و همة اینها را هم می‌دیدید این هم یک بُعد قضیه که قابل توجه است که چرا در ظرف این مدت ارتش جمهوری اسلامی مجهز نمی‌شود به حدی که لااقل بتواند ده روز در مقابل عراقی‌ها در گردنه‌هایی‌ که یک گردان هم می‌تواند یک لشکر را متوقف بکند، آنجا دفاع بشود. این هم مسئله‌ای است که از یک طرف دیگر قابل توجه است. روزهایی که بنا بود حمله آغاز شود، در داخل یک بحران فوق‌العادة سیاسی را به وجود آوردند. حالا می‌توانید ارزیابی کنید. 16 شهریور ارتش عراق به طور رسمی به ما حمله کرده، یعنی حملة پشتیبانی را شروع کرده، از مرزهای غرب آمده قصرشیرین را رسماً مورد تعرض قرار داده و مقدار زیادی در خاک ما آمده ـ سی و یکم شهریور آن موقعی است که یک دفعه هواپیماها و نیروها یک دفعه حرکت می‌کنند والا این پانزده روز ، شانزده روز هر روز حمله بوده ـ 16 شهریور عراق شروع به حمله می‌کند و 17 شهریور آقای بنی‌صدر در میدان شهدا آن نمایش را به اجرا گذاشت که یادتان هست که اولین حرکتی که بنی‌صدر علیه خط امام به طور رسمی و مهاجمانه کرد آن روزی بود که در 17 شهریور
[آن سخنرانی را کرد.] حالا موقعی که عراق حمله کرده و او هم جای فرماندة کل قواست و می‌داند قضیه چیست.»<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، 3/7/1361، ص 10.</ref>
رئیس مجلس شورای اسلامی با برشمردن اهداف عراق از حمله به ایران گفت: «عراق آمده و حالا چه می‌خواهد؟ یک نقشة رسمی با امضای مسئولین عراق وجود دارد و یک کتاب نوشته شده که هر دو آن را ما داریم که از سنگرها به دست آوردیم که عراقی‌ها هدف اصلی‌شان از نظر نظامی این بوده که خوزستان به کلی از ایران جدا شود و کشور مستقلی به نام عربستان و مرکز آن اهواز به نام الاهواز و عربی باشد. در مورد کردستان ظاهراً با کردها توافق کرده بودند که کردستان هم از آنها باشد. در مورد آذربایجان من نمی‌دانم. احتمالاً با مسائلی که در رابطه با آقای شریعتمداری بعداً کشف شد، و بعداً باید منتظر باشیم که احتمالاً برای آذربایجان هم برنامه‌ای داشتند و اگر آنها نداشتند این یکی‌ها (ضدانقلاب داخلی) داشتند و بی‌برنامه برای اینجاها نبودند. ... با این برنامه عراق حمله کرده و صدام قهرمان قادسیه شده و حالا بنی‌صدر هم باید با این صدام بجنگد.»
نماینده امام در شورای عالی دفاع افزود: «ما رفته رفته بر خودمان مسلط شدیم و برنامه‌ریزی کردیم، اما همة آن مراحل مراحل دفاع بود. یعنی در این حد بود که جلوی پیشرفت نیروهای عراقی و سقوط حتمی کشور را بگیریم تا اینکه حزب‌الله به میدان آمد و سپاه پاسداران در لباس رزم درآمد و مسئولیت‌های بخشی از جنگ را بر عهده گرفت و آن پیش‌بینی پیامبرگونة امام که مدت‌ها قبل از جنگ دستور تشکیل ارتش 20 میلیونی را داده بود و هیچ‌کس آن روز نمی‌توانست بفهمد این ارتش 20 میلیونی برای چیست، معلوم شد که آن پیش‌بینی چقدر بجا بوده است.»
آقای هاشمی با اشاره به شیوه جنگی ایران که بر اساس اندیشه‌های اسلامی و انسانی است، خطاب به تحلیلگران غربی و شرقی گفت: «اگر می‌خواهید تحلیل کنید، اول بیایید قرآن بخوانید و بفهمید که یک مسلمان چه جور می‌جنگد. بروید تاریخ جنگ‌های اسلام را بخوانید و ببینید که وقتی پیامبر(ص) یک لشکر می‌فرستاد، چه نصحیت‌هایی به آنها می‌کرد. می‌گفت، وقتی که آنجا می‌روید درخت را قطع نکنید. فراری را تعقیب نکنید و مجروح را ضربة دوم نزنید. مواظب باشید آنجا کلیسا را خراب نکنید و آنهایی که با شما نمی‌جنگند، با آنها نجنگید. سم توی آب نریزید و آن دستوراتی که می‌داد. ما که برای حکومت نمی‌جنگیم. ما برای اسلام و فضیلت می‌جنگیم.» آقای هاشمی افزود: «ما هنوز هم داریم دفاع می‌کنیم. ... ما هنوز نفت‌شهرمان، ارتفاعات غرب‌مان در دست عراق است و بعد از
2 سال عراقی‌ها هنوز دارند نفت‌های ما را از نفت‌شهر می‌کشند و می‌برند و می‌گویند ما صلح می‌خواهیم. اگر نمی‌توانید تحلیل بکنید، یک مقدار با معارف اسلامی آشنا بشوید و تحلیل کنید. ولی همین جا بگویم و در آن خطبه هم گفتم که اینها هم حدی دارد. اسلام هم تا قیامت نمی‌گوید صبر کنید. صبر کنید تا همه ذلیل شوید. نه، اگر یک روزی دیدیم که کارها تمام نمی‌شود، گلوله‌های توپ را باز می‌کنیم و به مردم عراق می‌گوییم که موقتاً از خانه‌هایتان بروید و ما می‌آییم پول‌ها را از این شیوخ می‌گیریم و دوباره خانه‌هایتان را می‌سازیم.»<ref>همان، ص 4.</ref>
سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در نماز جمعه امروز تهران به عنوان سخنران قبل از خطبه‌ها سخنرانی کرد. وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به هفته جنگ گفت: «برای ما سربازان اسلام هفتة جنگ، هفتة بزرگی است. ما در این هفته موظف هستیم که به خاطرات گذشتة خود بپردازیم و با توکل به خدا راهی را که شهدای عزیزمان طی کرده‌اند قاطع‌تر از همیشه دنبال کنیم. ... امروز ما مفهوم جنگ را تغییر دادیم و این مفهوم را به عنوان یک نعمت بزرگ می‌شناسیم که اگر نبود انسجام کامل وحدت ثابتی وجود نداشت و اگر نعمت این جنگ نبود، چگونه ما می‌توانستیم راست‌گو را از دروغ‌گو تتشخیص دهیم و خادمین را از خائنین جدا کنیم. پس ما این جنگ را به عنوان نعمتی می‌شناسیم که از جانب خدا به ما داده شده و به وسیله این حرکتی را که به سوی خدا داریم ادامه می‌دهیم.» سرهنگ صیاد شیرازی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به فرمان تاریخی امام در رابطه با بحران کردستان گفت: «ارتش تا آن زمان سرگردان بود و پادگان‌ها هنوز شکل نگرفته بودند و هدف و جهت خاصی نداشت، اما با این فرمان امام معجزه‌ای رخ داد که این تولدی در ارتش جمهوری اسلامی بود. ارتشی که سال‌های سال زیر یوغ استکبار و استثمار به‌سر می‌برد، اما با فرمان امام یکپارچه متشکل شد و اولین حرکتش برای انجام وظیفه در غرب کشور شکل گرفت. در آن روز ارتش صاحب انگیزه‌ای شد که تا آن زمان فاقد آن بود و آن انگیزه در راه مکتب و عقیده جنگیدن بود و به همین دلیل پیوندی ناگسستنی با ملت پیدا کرد. ارتش برای اولین‌بار در صحنة بین‌المللی از تخصص خود برای خدا استفاده می‌کرد. جنگ را بر ما تحمیل کردند، دو سال قبل لشکریان بعثی عراق با آمادگی کامل وارد خاک ایران شده و در مسیرشان با هیچ مانعی مواجه نشدند و در عرض مدت کوتاهی نیروهای خود را از رودخانة کارون عبور داده و آبادان را به محاصره درآوردند، این وضعیتی بود که در دو سال قبل اتفاق افتاد که یک توطئه آشکار بود و ما با آن مواجه شدیم.»
سرهنگ صیاد شیرازی گفت: «ما در آن زمان ارتشی داشتیم که تازه شکل گرفته بود و رزمندگان مردمی ما هنوز در اوائل کار خود بودند و فرماندهی کل قوا را بنی‌صدر به عهده داشت.» وی گفت: «بنی‌صدر با آن چهرة غرورآمیزش فکر می‌کرد با آن وعده وعیدها و با آن اخباری که به او می‌دادند می‌توانست قدرت جهانی را کسب کند، اما خیلی سریع این خط فکری رسوا شد و صحنة جنگ ما به صحنة سیاسی تبدیل شد و در آن زمان بنی‌صدر به جای اینکه کار دشمن را یکسره کند، بحث‌های سیاسی را جایگزین می‌کرد، اما شما دیدید که چگونه خادم از خائن جدا شد و خداوند به ما کمک کرد و با فرمان امام بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا عزل شد.» فرماندة نیروی زمینی گفت: «با رفتن بنی‌صدر مارهایی که در آستین بودند، بیرون آمدند و منافقین چهرة منفورشان را آشکار کردند و پس از چندی در حزب جمهوری اسلامی فاجعه آفریدند، اما سرانجام خداوند کمک نمود و دیدیم که چه زود ماجرا شکل دیگری به خود گرفت و بلافاصله با حکم امام دستور شکستن محاصرة آبادان صادر می‌شود. عملیات ثامن‌الائمه که یکی از عملیات‌های ما علیه دشمنان بود آغاز و محاصرة آبادان شکسته شد و پس از 63 روز عملیات طریق‌القدس و مدتی دیگر عملیات‌های دیگری که با انجام این عملیات دشمنان اسلام به خاک و خون درغلطیدند و مدتی بعد از عملیات فتح‌المبین نبردی که دشمن ضربة بسیار سنگینی را متحمل شد و رزمندگان ما فاتحانه در بیشتر مناطق تا مرز پیش رفتند.»
فرماندة نیروی زمینی افزود: «در روز یکم فروردین ماه با رمز یازهرا عملیات فتح‌المبین آغاز شد. عملیاتی که روحانیتش فراموش نمی‌شود و در این عملیات بیش از دو هزار کیلومتر مربع از میهن اسلامی آزاد و بیش از چندین هزار از مزدوران بعثی اسیر شدند و پس از مدتی مجدداً عملیات بیت‌المقدس آغاز شد که منجر به پاک‌سازی این جرثومه‌های فساد از سرزمین‌های اسلامی گردید و رزمندگان ما با گذشتن از رودخانة کارون خود را به مرز عراق رساندند و سرانجام به خواست خدا و برکت خون شهدا خرمشهر آزاد شد. ... عملیات بعدی رمضان بود که با رمز یا مهدی ادرکنی در خاک دشمن انجام شد ما در این عملیات در عمق 25 کیلومتری خاک عراق پیش‌روی کردیم. ... از کیفیت این عملیات همین بس که دشمن متوجه شد ما این جنگ را تا رسیدن به خواسته‌های خود ادامه خواهیم داد و نتیجه‌اش این که کنفرانس سران غیرمتعهد در این کشور انجام نشد.»<ref>همان، ص 10.</ref>
==  گزارش- 517==
دانش‌آموزان و جمعیتی از ارامنة تهران به مناسبت سومین روز سالگرد جنگ تحمیلی ـ که روز تجلیل از شهدا مجروحان و جانبازان نام‌گذاری شده است ـ مراسم گرامیداشتی را برگزار کردند. گزارش روزنامة کیهان دراین‌باره به این شرح است:
«صبح روز جمعه به دعوت شورای خلیفه‌گری ارامنۀ تهران و با شرکت بازماندگان و بستگان شهدا و انبوه عظیمی از ارامنه به‌ویژه دانش‌آموزان مدارس ارمنی تهران به مناسبت سومین روز هفتة جنگ، در تجلیل از شهدا و مجروحین جنگ تحمیلی و همچنین محکوم نمودن قتل عام مردم بی‌دفاع فلسطینی و لبنانی به‌وسیلة دست‌نشاندگان رژیم صهیونیستی و همدستان فالانژ آنها در لبنان، مراسم ویژه‌ای در محل کلیسای مریم مقدس ارامنة تهران برگزار شد. پس از اجرای آیین ویژه مذهبی برای تجلیل از شهدای جنگ تحمیلی و آمرزش روح آنان توسط اسقف آرداک مانوکیان، وی در خطابه‌ای از خداوند متعال خواستار شفای عاجل و بهبودی کامل مجروحین جنگ شد. اسقف مانوکیان دربارة فجایع فلسطین و لبنان گفت: من فکر می‌کنم ارامنه بیش از هر ملتی به مصیبتی که بر مردم فلسطین روا شده، واقف‌اند و به‌خوبی آن را حس می‌کنند. ... در تمام طول مراسم شعارهای مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل، جنگ جنگ تا پیروزی، اسرائیل نابود است، فلسطین پیروز است و مرگ بر استکبار جهانی که به زبان‌های فارسی و ارمنی داده می‌شد، فضای محوطه را پر کرده بود.
[علاوه بر این مراسم] دانش‌آموزان ارمنی [نیز] ضمن حضور در مراسم سومین روز هفتة جنگ (عیادت از مجروحان و تجلیل از شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) در بیمارستان‌های امام خمینی، فیروزگر، نجمیه و سینا با اهدای یک شاخة گل و یک پوستر مربوط به هفتة جنگ از آنان تجلیل به عمل آوردند.»<ref>همان.</ref>
==  گزارش- 518==
جبهة ملی در بیانیه‌ای که به مناسبت دومین سالگرد جنگ عراق علیه ایران منتشر کرد، با خبرسازی کذب دربارة پرداخت غرامت به ایران در صورت صلح با عراق و... مردم را به شرکت نکردن در جنگ تشویق کرد. به گزارش رادیو امریکا، جبهة ملی ایران با انتشار اعلامیه‌ای در پاریس به مناسبت دومین سالگرد جنگ ایران و عراق، اعلام کرد: «این جنگ که تا کنون 100 هزار کشته و 200 هزار معلول داشته است، به خاطر صدور انقلاب اسلامی آغاز شد.» جبهة ملی ایران در ادامۀ اعلامیه تأکید کرد: «اگر رژیم اسلامی واقعاً یک رژیم مردمی بود به جنگ با عراق پایان می‌داد و پیشنهاد دریافت غرامت را می‌پذیرفت و از محل این غرامت به بازسازی شهرها و مناطقی می‌پرداخت که در جریان جنگ آسیب دیده‌اند.» جبهۀ ملی ایران در پایان این اعلامیه، با یادآوری اینکه که رژیم اسلامی برای یک حملة دیگر به عراق در فصل پاییز آماده می‌شود، از مردم ایران خواست که به جنگ با عراق پایان دهند و از این راه از مرگ و نابودی انسان‌های بی‌گناه جلوگیری کنند و امتناع خود را از شرکت در جنگ، نه‌تنها یک وظیفة انسانی بلکه غریزة انسانی بدانند.<ref>خبرگزاری جمهوری اسلامی، "گزارش‌های ویژه"، نشریه شماره 189، 3/7/1361، ص 9. رادیو امریکا، 2/7/1361.</ref>
==  گزارش- 519==
جنگ ایران و عراق محور مباحث اعراب با سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی است و به نظر می‌رسد آنها از تداوم جنگ وحشت دارند. به گزارش رادیو ابوظبی، "عبدالله بشاره" دبیرکل شورای همکاری خلیج‌ فارس که هم‌اکنون سرگرم دیدار از نیویورک است، امروز در دفتر کارش در سازمان ملل، مذاکرات فشرده‌ای با دبیرکل سازمان ملل متحد انجام داد. بشاره در مذاکرات 45 دقیقه‌ای‌اش با خاویر پرز دکوئیار دربارة اوضاع کلی خاورمیانه، از جمله
قتل عام اخیر فلسطینی‌ها در بخش غربی بیروت به دست اسرائیلی‌ها، اوضاع منطقة خلیج فارس، جنگ ایران و عراق و همکاری مشترک میان سازمان ملل متحد با شورای همکاری خلیج‌ فارس بحث و گفت‌وگو کرد.<ref>همان، ص 13، رادیو ابوظبی، 2/7/1361.</ref>
==  گزارش- 520==
برخی از مطبوعات ترکیه و آلمان به مناسبت آغاز سومین سال جنگ عراق علیه ایران به موضع‌گیری دراین‌باره پرداختند. روزنامه‌های "حریت" چاپ ترکیه و "هندلزبلات" چاپ آلمان غربی، وحشت عراق از ادامۀ جنگ را یادآور شده و بر تمایل صدام به پایان جنگ تأکید کردند.
روزنامۀ حریت چاپ ترکیه در مقاله‌ای که به مناسبت آغاز سومین سالگرد جنگ عراق علیه ایران منتشر کرد، نوشت: «[دوسال] پیش صدام حسین جنگ را برای قدرت‏نمایی در منطقه و بازپس گرفتن شط‌العرب از ایران آغاز کرد و تصور می‌کرد که در مدت یک هفته مناطق مورد نظر خود را در داخل خاک ایران به دست خواهد آورد و ضمناً از پشتیبانی اعراب ایران برخوردار خواهد بود. ... در مقابل [امام] خمینی نیز خواهان سرنگونی رژیم بعث عراق و روی کار آوردن شیعیان در این کشور بود. وی همچنین توانست با شعارهای میهنی ارتشیان و نیروهای مردمی را بسیج کرده و مناطق اشغالی را آزاد سازد.
... صدام حسین که در آغاز، جنگ را با انواع سلاح‌های پرقدرت نظامی آغاز کرده بود، در حال حاضر شعار صلح سرمی‌دهد و این در حالی است که نیروهای ایران با روحیه‌ای عالی، ضمن عقب راندن نیروهای عراقی از خاک کشور خویش، خود را برای حمله مجدد آماده می‌کنند.»<ref>همان، ص 2، آنکارا ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/7/1361.</ref>
روزنامۀ اقتصادی هندلزبلات چاپ آلمان دلیل اقدام اخیر عراق در کشاندن جنگ به صحنة خلیج‌ فارس را شکست صدام حسین در تحمیل صلح به ایران و پیش بردن این سیاست از راه وارد آوردن هزینه‌های اقتصادی خواند. این روزنامه ‌نوشت: «رئیس‌جمهوری عراق، صدام حسین، پس از ارائه تعداد زیادی پیشنهاد برای صلح، اکنون به نظر می‌رسد، مصمم است که جنگ علیه ایران را به هر صورت ممکن، حتی با زور پایان دهد. تمام مساعی صدام برای تفاهم با ایران توسط میانجیگران مختلف و یا توسط عقب‌نشینی یک‌طرفه از سرزمین‌های ایران و بالاخره با قبول بعضی از شرایط صلح ایران، یعنی تحقیق دربارة علت جنگ، به دلیل آشتی نکردن ملاهای ایران، تا کنون شکست خورده است. اکنون عراق سعی دارد با فشار نظامی، مخارج جنگ را برای دشمن آن‌قدر بالا ببرد تا به گروه حاکم در تهران حرفشان را بقبولانند. این گفتة صدام در چند روز پیش، ‌مبتنی‌بر تشدید محاصرۀ بندر نفتی ایران در خارک بود تا رهبران تهران پیشنهادات صلح او را قبول کنند. در چنین شرایطی صدام‌ حسین توانسته است با تهدیداتش و با بمباران کردن بندر مهم نفتی ایران در خارک و غرق کردن تانکرهای نفتی در منطقۀ ممنوعة نظامی که اعلام کرده و نیز با حملات خود بر مراکز حیاتی اقتصادی در ایران، ایرانیان را در تنگنا قرار دهد. تکرار بمباران جزیرة خارک که 480 کیلومتر از مرز عراق فاصله دارد، بنابه گزارش منابع آگاه، اگر چه خسارت زیادی به بار نیاورده است، ولی اثر داشته است. استخراج نفت ایران کم شده و قیمت آن نیز بالا رفته است، زیرا ایران باید تقاضای شرکت‌های نفتی را قبول و کشتی آنها را بیمه کند.»<ref>همان، ص 3، بن ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/7/1361.</ref>
==  گزارش- 521==
روزنامه واشنگتن پست در مقاله‌ای به بررسی اثرات توافق ایران و ترکیه برای صادرات گاز ایران به اروپا از راه ترکیه٭ پرداخت و آن را به نفع غرب دانست. بنابر گزارش امروز دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در واشنگتن در این مقاله آمده است:
«در گرماگرم گفت‌وگوها و مذاکرات بسیار مهم اقتصادی ـ سیاسی برای تأمین نیاز گاز اروپای غربی، اطلاعیۀ ترکیه ـ که ایران موافقت نموده گاز طبیعی به ترکیه بدهد ـ یک امتیاز مثبت برای غرب محسوب می‌شود. وزارت خارجۀ ترکیه در دهم سپتامبر
[19 شهریور] اعلام کرد، این کشور با ایران موافقت‌نامه‌ای به امضا رسانده است. این حرکت ایران به دنبال تصمیم این کشور به مسدود کردن یک خط لولۀ گاز به جنوب شوروی و لغو تصمیم به ساختن یک خط لوله گاز جدید صورت می‌پذیرد. فسخ این قراردادها بر سر اختلاف دو کشور در خصوص صادرات و قیمت گاز ایران بوده است. جالب اینجاست که تصمیم ایران برای عدم فروش گاز به شوروی، این امکان را که شوروی بتواند به سیاست انرژی خود تکیه کرده و از این نیرو بهره‌برداری کند، از او می‌گیرد، چراکه اکنون شوروی باید بخشی از گاز طبیعی خود و تجهیزات لولۀ نفتش را صرف ناحیۀ جنوبی خود کند. در زمان شاه سابق ایران، با موافقت فروش گاز به شوروی، این امکان فراهم شده بود که شوروی بتواند تمام گاز خود را به اروپای غربی بفرستد. این روزنامه می‌افزاید: این تصمیم ایران منافع بیشتری برای غرب دربردارد. وزیر نفت ایران، محمد غرضی اظهار داشت که صدور گاز به ترکیه اولین قدم برای کشیدن گاز به سواحل ترکیه و در نتیجه تأمین گاز مایع برای جنوب اروپا است.»
روزنامه واشنگتن پست در ادامه نوشت: «درصورتی‌که موافقت‌نامه‌ای مطلوب به امضا برسد، منابع دیگری برای تأمین گاز مورد نیاز اروپا خواهد بود که از خالی شدن منابع گازی نروژ، هلند و انگلیس جلوگیری خواهد کرد. حال ارسال ذخایر ایران به کرانه‌های مدیترانه منابع جدیدی را در اختیار ما می‌گذارد و در نتیجه احتمال اینکه اروپای غربی اسیر لولۀ نفت شوروی شود را کاهش می‌دهد. امریکا و هم‌پیمانانش باید عجله کرده و از این امکان که به طور ضمنی در اعلامیۀ ترکیه وجود دارد، بهره‌برداری کنند. ایران و ترکیه هر دو به تکنولوژی و کمک مالی برای [احداث خط] لولۀ گاز احتیاج دارند. از سوی دیگر شوروی نیز سریع عمل خواهد کرد، ... از یک طرف ایران را تهدید می‌کند که فعالیت مسکو را برای بی‌ثبات کردن ایران افزایش خواهد داد و از طرف دیگر برای خرید گاز ایران به قیمت مورد نظر ایران، روی خوش نشان می‌دهد.
سیاست تهدید کردن ایران باید با احتیاط انجام گیرد، زیرا مقامات ایران علناً به سیاست شاه برای فروش گاز به شوروی جهت حفظ دوستی و صلح در مرزهای مشترک انتقاد کرده‌اند. اگر امریکا بتواند از این منابع جدید اقتصادی و سیاسی بهره‌برداری لازم را به عمل آورد، یک اقدام بسیار عاقلانه جهت انجام ضدحمله علیه سیاست لولۀ گاز شوروی است و این اقدام می‌تواند از نظر اقتصادی به نفع هم‌پیمانان او باشد.»<ref>همان، صص 7ـ8 ، واشنگتن ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/7/1361.</ref>
==  گزارش- 522==
امروز زائران ایرانی در مکه به مناسبت آغاز هفتۀ جنگ راهپیمایی برگزار کردند. نیروهای پلیس عربستان با حمله به صفوف حجاج تظاهر‌کننده در مکه، 100 تن از آنان را دستگیر و 30 تن دیگر را نیز زخمی کردند. حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها نمایندۀ امام و سرپرست حجاج ایرانی، حجت‌الاسلام سیدمحمد خاتمی رئیس کمیسیون خارجۀ مجلس و آیت‌الله جنتی عضو فقهای شورای نگهبان جزء دستگیر‌شدگان هستند. زائران ایرانی با تحصن در مسجدالحرام اعلام کردند تا آزادی دستگیر‌شدگان به تحصن خود ادامه خواهند داد.<ref>مأخذ 2، ص 20.</ref> به‌دنبال این امر پلیس عربستان پس از چند ساعت بازجویی از دستگیر‌شدگان، آنان را آزاد کرد.<ref>همان، ص 2.</ref>
==  گزارش- 523==
در ادامه عزیمت نیروهای داوطلب مردمی به جبهه‌های جنگ، دیروز و امروز نیز از شهرهای مختلف کشور از جمله ارسنجان، شیراز، شیروان، فسا، مرند، لامه، شوش دانیال، شهرکرد، مشهد، زنجان، جهرم، سمنان، دامغان، خرم‌آباد، اصفهان، خمینی‌شهر، رامسر و ایلام کاروان‌هایی در قالب نیروهای سپاه پاسداران، بسیج و جهاد سازندگی عازم جبهه‌های نبرد شدند.<ref>مأخذ 17، ص 5.</ref>
ضمیمۀ گزارش 516
متن گزارش روزنامه جمهوری اسلامی از خطبه دوم نماز جمعه امروز تهران بدین شرح است:
«اما مسئلة کوتاه دیگری که اشاره می‌کنم و در خطبة عربی آن را توضیح داده‌ام، فاجعة لبنان است که جنایتی که فالانژها و حدادی‌ها و اسرائیلی‌ها در لبنان کردند روی بشریت را سیاه کرد و مخصوصاً روی سران کشورهای عرب را سیاه‌تر کرد. که کاری که هیچ حیوان درنده‌ای حاضر نیست بکند، اینها کردند و هزاران آوارة فلسطینی را در آن اردوگاه‌های محقرشان اعدام کردند و زیر خاک کردند. با بولدوزر سقف را بر سر آنها خراب کردند و وجدان خاموش این مردم دنیا، مردم را که عرض نمی‌کنم سران قدرتمند دنیا، همچنان بی‌تحرک و بی‌انفعال ماند و فالانژها یک امتیاز هم گرفتند که بعد از این جنایت دوباره رهبرشان رأی گرفت در لبنان و این مایة تأسف است برای همة مردم دنیا و عبرتی است که دنیای امروز فقط زور می‌فهمد و با قدرت و فشار می‌خواهند اهداف و اغراض‌شان را اعمال بکنند و می‌کنند و متأسفانه این همه نیرو در دنیای اسلام هم کار درستی در مقابل این جنایت نکرد. اول آمدند نیروهای مسلح فلسطینی را از این اردوگاه‌ها جدا کردند و این زن و بچه را بی‌سرپرست کردند بعد این جنایت عظیم را مرتکب شدند خدا لعنتشان کند.
بحث اصلی هفته مربوط به جنگ است که امروز هفتة جنگ است قبلا از شما تقاضا می‌کنم به برنامة فردای هفتة جنگ که جهاد اقتصادی است توجه کنید و یک حرکت معقول و مناسب با امت انقلابی انشاءالله در برنامه‌های فردا ارایه خواهید داد و من امروز می‌خواهم یک گزارش تحلیلی از این جنگی که هنوز هم در جریان است و از حوادث بسیار مهم و آموزنده تاریخ منطقة خاورمیانه است عرض بکنم.
این جنگ بدون سابقه و بدون مقدمه شروع نشد ریشه‌های جنگ در همان روزهای اول پیروزی انقلاب ریخته شده و شاید در طرح‌های امریکایی‌ها و در زمان شاه ریخته شده برای چنین برنامه‌ای و شاید هم نه به احتمال بسیار قوی چون چنین طرحی قبلا وجود داشته. صدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی متوجه شد که اولین کشوری که به دنبال ایران به راه خواهد افتاد عراق است. برای اینکه در عراق تمام شرایط بود. ملت به شدت ناراضی بودند اکثریتی از مردم عراق در خط امام حاضر بودند حرکت کنند و علمای عراق حاضر بودند پیشتاز حرکت مردمی عراق باشند و حزب بعث عراق هم کم‌تر از خاندان پهلوی در عراق منفور نبود و الهامی که از انقلاب ایران می‌گرفتند اینها را خیلی قوی‌تر و نیرومندتر می‌کرد و لذا صدام بلافاصله با الهام ابرقدرت‌ها و مرتجعین منطقه مأموریت پیدا می‌کند که وظیفة سرکوبی این انقلاب را به عهده بگیرد و برای صدام هم امتیازاتی پیش‌بینی می‌شود. البته از همان روزهای اول سعی می‌کرد اگر بتواند در کار آن مزاحمت‌هایی که ایجاد می‌کرد، جوری عمل بکند که انقلاب ایران و امام، صدام را تأیید کنند که ملت را خلع سلاح کنند و او را در مقابل انقلاب مردم عراق قرار بدهند و تأییدش کنند. این کار را نتوانست انجام دهد، ضمن شیطنت‌ها حرکاتی می‌کرد که اگر بتواند چنین تأییدی را از انقلاب ایران بگیرد، که بحمدلله بیداری امام و حقانیت انقلاب چنین اجازه‌ای را نمی‌داد که ما یک قصاب جنایتکاری را در عراق بتوانیم تأیید کنیم. از آن مرحله کم‌کم مأیوس شد. برنامة کذائی را شروع کرد. از همان اول در کردستان شروع به توطئه کرد. اسلحه داد به آنها. رادیو داد به آنها. فراریان‌شان را جمع کرد آنجا به آنها، اردوگاه داد. در خوزستان شروع کرد به خرابکاری. بمب‌گذاری از همان روزهای اول شروع شد. خلق عرب که یک گروه پیش‌ساخته‌ای بود آنجا به کار گرفت و آن فتنة خاقانی را از خرمشهر به راه انداخت و آن شیطنت‌ها را در آنجا انجام داد. اما همة اینها مقدمه بود برای روزی که آماده می‌شود. او آمادگی حملة وسیع را نداشت. در عین حال مذاکره با مرتجعین و و اربابانشان هم شروع شد. کم‌کم ارباب‌ها منتظر بودند ببینند در ایران چه می‌شود. آیا نیازی به جنگ هست، یا نیست؟ اول فکر کردند که لیبرالیسم مثل خوره وارد این پیکر انقلاب می‌شود و انقلاب را از درون تهی می‌کند و شاه جدیدی و رژیم پهلوی جدیدی به صورت آزاد و لیبرالیزم در کشور می‌آید و آنها نیاز به جنگ ندارند.
دیدند این نشد، آگاهی مردم، دانشجوها و در رأس همه امام، دیدند نه انقلاب دارد راه خودش را طی می‌کند. کودتا برای آنها آسان‌تر بود. چون آن کودتا در حقیقت علیه امام بود و خط امام نه علیه همه. کودتایی ترتیب داده بودند که اگر آن کودتا موفق می‌شد، لیبرالیست در این مملکت با نیروی سران فراری نظامی در مملکت می‌ماند و آن کودتا هم شکست می‌خورد و به این دلیل می‌گویم که این کودتا علیه همه نبود و تا اینکه خیلی از اطرافیان آقای بنی‌صدر امروز بازداشت هستند که رابطه داشتند با آن کودتا. این مطلبی نبود که پنهان باشد و بعدا هم اسنادش گفته خواهد شد. این هم شکست خورد.
راهی برای امریکا و اقمار امریکا و ارتجاع منطقه و صدام دیگر باقی نماند. کردستان مهار شده بود، گرچه فتنه هنوز هم هست، سیستان و بلوچستان آرام شده بود، ترکمن صحرا آرام شده بود، خوزستان تحت سیطرة حکومت کاملاً اداره می‌شد و در داخل منتظر بودند ببینند چه می‌شود. وقتی که مجلس شورای اسلامی کیانش و هویتش روشن شد، در همان روزهای اول و آرایی که داده شد، دشمنان فهمیدند که ماهیت مجلس شورای اسلامی که مرکز قدرت این کشور است بعد از امام این ماهیتش چیست؛ و این حاضر نیست یک قدم به آنها باج بدهد. در کابینه منتظر بودند که ببینند حقی که رئیس‌جمهور در آن روز داشت، در کابینه آیا می‌تواند سر مجلس کلاه بگذارد؟ دیدند نشد که بالاخره کابینة رجایی با آن همه مشکلات موفق بود. همة درها به روی آنها بسته شد. آنها دیدند فتنه را فقط از طریق جنگ شروع کنند. حالا برنامه چه بود؟ البته بسیار اسرار در این جنگ تحمیلی هست که ما هنوز نمی‌دانیم. بعداً باید وزارت خارجة عراق و سایر جاهایی که دست‌اندرکار بودند، این اسناد را از آنها گرفت، اما خیلی از چیزها را فهمیدیم و خیلی چیزها را هم می‌شود حدس زد. اینکه یک کشور سیزده، چهارده میلیونی که متکی به مردمش هم نیست مثل عراق، بخواهد حمله بکند به یک کشور چهل میلیونی که متکی به مردمش هم هست و از این حمله هم انتظار پیروزی سریع داشته باشد، این خیلی مقدمات لازم دارد، این خیلی چیزها می‌خواهد که آدم دست بزند به چنین جنایت بزرگی، مقدماتش تهیه شده بود. امریکا قولش را داده بود، انگلیس داده بود، فرانسه داده بود، روسیه را نمی‌دانم ولی قاعدتاً داده بود. چون روس‌ها تا این آخر هم دست از سر صدام برنداشته‌اند و قاعدتاً داده بود، ارتجاع منطقه خرج این جنگ را تحمل کرده بود، قبول کرده بود، 30 میلیارد دلار نقد به عراق داده بودند که شیوخ خلیج فارس و عربستان سعودی و اردن هم از یک سال پیش بندر عقبه را آماده کرده بودند. همه چیز آماده شده بود و اینها دنبال بهانه می‌گشتند. البته بهانه هم احتیاج نداشتند ولی می‌خواستند یک چیزی درست کنند که مثل امروزی که مطرح می‌شود، احتمالاً داشته باشند.
از اول سال 1359 از فروردین تا شانزدهم شهریور که جنگ به طور رسمی می‌خواست شروع شود، بعضی از تجاوزات عراق ثبت شده است. برای ما دفتر مشاورت امام ـ که یک نهاد خالصی است در ارتش جمهوری اسلامی که در زمان مسئولیت برادر عزیزمان جناب آقای [آیت‌الله] خامنه‌ای رئیس‌جمهور محترممان پایه‌ریزی شده ـ مأمور شد که اسناد تجاوزات عراق را جمع بکنند و خوشبختانه تلاش خوبی کردند. یک کتابی تهیه کردند که این روزها منتشر شده، نسخ کمی بعد به زبان‌های مختلف پخش خواهد شد، 289 مورد تجاوز رسمی عراق که از طرف ما به آنها اعتراض رسمی شده در تاریخ معین ثبت کرده‌اند که صد و چند تای آن تجاوز هوایی است و بقیه تجاوز زمینی است. این که می‌گویم اعتراضی شده این‌طور بوده وقتی که تجاوز کرده‌اند، مأمور مرزداری ما که معمولاً یکی از نیروهای ارتشی بودند یا ژاندارمری بوده، اعتراض رسمی کردند کتباً به مرزداری عراق. گزارش رسمی دادند به مافوقشان و مافوقشان هم گزارش رسمی داده به وزارت خارجه و و زارت خارجه هم اعتراض رسمی کرده به عراقی‌ها. 289 مورد تجاوز ظرف این پنج ماه و نیم تجاوز مهم ثبت شده. بسیاری تجاوزات هم هست که محدود بوده و در گزارش نیامده و بعداً باید پیدا بکنیم. عراق این‌طور داشته زمینه‌سازی می‌کرده برای اینکه حوصلة ما را سر ببرد و ما یک حرکتی بکنیم و بگوید اینها تجاوز را شروع کرده‌اند . البته بعضی از جواب‌هایی که آقایان داده‌اند که بایست می‌دادند جواب تیراندازی که دادند یا هواپیما را که تعقیب کردند آنها هم یک یادداشت به ما داده‌اند و گفته‌اند شما به ما تجاوز کرده‌اید برای اینکه سندسازی بکنند.
اما قضیه‌ای من عرض می‌کنم این است در تمام این دوران هم آقای بنی‌صدر نائب فرماندة کل قوا بود و رئیس‌جمهور بود و مدتی رئیس شورای انقلاب بود و این مسائل همه در ارتش جمهوری اسلامی ثبت می‌شد و ایشان مسئولیت داشت و همة اینها را هم می‌دیدید. این هم یک بُعد قضیه که قابل توجه است که چرا در ظرف این مدت ارتش جمهوری اسلامی مجهز نمی‌شود به حدی که لااقل بتواند ده روز در مقابل عراقی‌ها در گردنه‌هایی‌ که یک گردان هم می‌تواند یک لشکر را متوقف بکند، آنجا دفاع بشود. این هم مسئله‌ای است که از یک طرف دیگر قابل توجه است. روزهایی که بنا بود حمله آغاز شود، در داخل یک بحران فوق‌العادة سیاسی را به وجود آوردند، حالا می‌توانید ارزیابی کنید. شانزدهم شهریور ارتش عراق به طور رسمی به ما حمله کرده، یعنی حملة پشتیبانی را شروع کرده از مرزهای غرب آمده قصرشیرین را رسماً مورد تعرض قرار داده و مقدار زیادی در خاک ما آمده ـ سی و یکم شهریور آن موقعی است که یک دفعه هواپیماها و نیروها یک دفعه حرکت می‌کنند والا این پانزده روز ، شانزده روز هر روز حمله بوده ـ 16 شهریور عراق شروع به حمله می‌کند و 17 شهریور آقای بنی‌صدر در میدان شهدا آن نمایش را به اجرا گذاشت که یادتان هست که اولین حرکتی که بنی‌صدر علیه خط امام به طور رسمی و مهاجمانه کرد آن روزی بود که در 17 شهریور [آن سخنرانی را کرد.] حالا موقعی که عراق حمله کرده و او هم جای فرماندة کل قواست و می‌داند قضیه چیست؟ چون آقایانی که در ارتش هستند می‌دانند، فوراً تلکس می‌شود و گزارش می‌شود و ما می‌فهمیم در مرکز که چه خبره. ایشان می‌دانسته عراق به ما حمله کرده و آن روز آن هیاهو را راه انداخت که من وقتی سخنرانی مستقیم پخش می‌شد، گوش می‌دادم با شهید آقای بهشتی و آقای [آیت‌الله] خامنه‌ای برادر عزیزمان با هم نشسته بودیم در منزل شهید بهشتی. آنجا گوش دادیم، سخنرانی که تمام شد من به بیت امام تلفن کردم و فکر می‌کنم آقای صانعی برادر محترمان بودند و به ایشان گفتم خدمت امام عرض کنید سلام ما را برسانید بگویید حرف‌های بنی‌صدر را شنیدید، ما ترجیح می‌دهیم شما جواب بدهید؛ که ما جواب بدهیم دعوا بشود. شما جواب ایشان را بدهید که ما بی‌نیاز بشویم. ایشان فرمودند هر طور خودتان می‌خواهید، انجام بدهید. ما از ایشان اجازه گرفتیم که دو روز بعد از آن من آن مصاحبة کوتاه را انجام دادم و انتقاداتی که به حرف‌های بنی‌صدر بود مطرح کردم.
در شرایطی که عراق به ما حمله کرد، بنی‌صدر مسئول ارتش، سپاه پاسداران و در آن روز به عقیدة خودش مسئول شهربانی و ژاندارمری بود. چون او حکم رئیس شهربانی را هم بعد از وزارت کشور صادر می‌کرد و حتی مسئول روزنامة اطلاعات وقتی که امام نصب کرد آقای دعایی را، ایشان هم یک حکمی را رویش داد، که بگوید من هم هستم. این حالت، بحران سیاسی در کشور را به وجود آوردند که علم‌گردان آن هم در داخل مملکت روزنامة انقلاب اسلامی و میزان و نشریات مجاهدین خلق و تریبون مجلس که در اختیار بخشی از لیبرالیسم بود. این مجموعه هم به جان مردم افتادند، کأنّه هیچی در دنیا نشد و یک جنگ با آن وسعت در دنیا شروع شده و این هیاهوی عظیم سیاسی در داخل کشور به وجود آمد که تحقیقاً کارگردانی سیاسی با کارگردانی نظامی نمی‌تواند در چنین شرایطی بی‌ارتباط باشد و خط امام در آن روز غیر از دفاع هیچ کاری نمی‌توانست بکند و فقط تدافعی بود. کار ادامه پیدا می‌کند؛ و اما عراق چی می‌خواهد؟ تا 31 شهریور حملات کوتاه و محدود بود و 31 شهریور وسیع شد. اینها آمدند تا آن جایی که می‌دانید، تا پشت اهواز، پشت دزفول، شوش و اندیمشک و آن‌جاها، همه را خالی کردند و از کارون عبور کردند و آبادان را محاصره کردند و هدفشان این بود که راه ما به بندر امام را هم ببندند و بندر ماهشهر را هم از ما بگیرند. بندر خرمشهر را گرفتند و بندر آبادان را هم گرفتند و بندر ماهشهر را هم بگیرند و به کلی خوزستان را که منبع تغذیة این کشور است از پیکر این مملکت جدا بکنند. این تهدیدی بود که امریکایی‌ها دو سال قبل از آن کرده بودند. یعنی آن وقتی که ما می‌گفتیم شاه باید برود و هیچی را غیر از رفتن شاه قبول نداریم، امریکایی‌ها آمدند و در مذاکرات رسمی که با مسئولین انقلاب کردند، گفتند که شما چه خیال می‌کنید، حالا اگر اصرار کردید و ما رفتیم حداکثرش اگر نتوانستیم اینجا را حفظ کنیم، پس فردا ایران تجزیه می‌شود و کردستان را یکی می‌برد و آذربایجان را یکی می‌برد، سیستان را یکی می‌برد و باز هم تکة بزرگش از ماست. این متن حرف مأمور امریکایی بود که آن روز می‌ گفت که اشاره‌ای به طرح آینده‌شان کرده بود. عراق آمده و حالا چه می‌خواهد؟ یک نقشة رسمی با امضای مسئولین عراق وجود دارد و یک کتاب نوشته شده که هر دو آن را ما داریم که از سنگرها به دست آوردیم، که عراقی‌ها هدف اصلی‌شان از نظر نظامی این بوده که خوزستان به کلی از ایران جدا شود و کشور مستقلی به نام عربستان و مرکز آن اهواز به نام الاهواز و عربی باشد. در مورد کردستان ظاهراً با کردها توافق کرده بودند که کردستان هم از آن‌ها باشد. در مورد آذربایجان من نمی‌دانم. احتمالاً با مسائلی که در رابطه با آقای شریعتمداری بعداً کشف شد، و بعداً باید منتظر باشیم که احتمالاً برای آذربایجان هم برنامه‌ای داشتند و اگر آنها نداشتند این یکی‌ها (ضدانقلاب داخلی) داشت، و بی‌برنامه برای اینجاها نبودند. اگر خوزستان از ایران نبود چه می‌شد؟ خب شما می‌توانید حدس بزنید که چه می‌شد و آیا امریکایی‌ها حاضر بودند که خوزستان را در اختیار عراق بگذارند؟ در این جا حرف است و قاعدتاً نه، لابد یک مأمور امریکایی می‌گذاشتند و خوزستان هم یک شیخ‌نشینی در شمال خلیج‌فارس می‌شد، وعده‌ای که به آن شیوخ داده بودند آن جزایر ایرانی خلیج فارس بود. که به یکی تنب بدهند به یکی ابوموسی و به دیگری جای دیگری بدهند و گوشت قربانی پیدا کرده بودند که بین آنها تقسیم کنند و همه را راضی کنند. قدر مسلم حق عراق هم جزیرة آبادان و حاکمیت بر شط‌العرب و ارتفاع غرب ایران بود که برای عراق حیاتی است، چون ارتفاعاتی که در دست ماست تا 50 کیلومتر آن طرف‌ترش مستقیماً تو خاک عراق می‌خورد و برای عراق آن یک ضرورت است و اگر دست او باشد این طرف ناامن است. با این برنامه عراق حمله کرده و صدام قهرمان قادسیه شده و حالا بنی‌صدر هم باید با این صدام بجنگد.
ما را ببین که باید چه جور و با چه زحمتی و چه مشکلاتی این جنگ وسیعی که از همه امکانات شرق و غرب دارد تغذیه می‌شود، باید در این جنگ دفاع بکنیم، آن هم با بنی‌صدر. حالا روحیة بنی‌صدر را می‌توانید همه بفهمید که می‌خواهد با این وضع بجنگد و اولین کاری که کرد یک مقدار افسر کودتاچی که توی زندان افتاده بودند را آزاد کرد که اینها بیایند و رهبری ارتش را در دست بگیرند. آخر واقعاً آدم می‌خواهد با یک جریان امریکایی بجنگد، ولی اسرار و فرماندهی را بدهد دست اینها. من نمی‌گویم که همة آنها حتماً مقصر بودند، شاید بعضی‌هایشان بی‌تقصیر بودند و خب بعداً هم اگر بی‌تقصیر بودند باید جبران بشود. این حرف دیگری است. اما فرماندهی کل قوا که بخواهد در جنگ با این وسعت متکی به افسرانی که از زندان آنها را بیرون می‌آورد، باشد این چه جور می‌شود جنگید و چه جور می‌شود که خلق را پشت این جنگ داشت و چه جور می‌شود بدنة حزب‌اللهی ارتش را با خود داشت. این سربازان، درجه‌داران، افسران جزء و این نیروهای مخلص ارتش که دلشان از آن افسران در گذشته خون بوده، حالا ببینند که اینها بالای سرشان آمده و فرمان آتش می‌دهند، اینها دستشان به طرف ماشة تفنگ نمی‌رود و این حالی که اینها دارند، با این حال می‌خواهند بجنگند و بنی‌صدر رویه‌اش این بود و اگر ما حرف می‌زدیم، می‌گفت که آخوندها نمی‌گذارند که ما بجنگیم. از همان حرف‌هایی که همین امروز صبح حرف‌های رادیوهای بیگانه را پخش می‌کردند، من شنیدم که رادیو کلن می‌گوید که اگر روحانیون دخالت نکنند، بنی‌صدر می‌تواند این جنگ را به جایی برساند. سیاست چی بوده و اینها به چه شکلی می‌توانستند این جنگ را به کجا برسانند؟ من فکر می‌کنم که غرب با داشتن بنی‌صدر در منطقه خیالش راحت بود. باز حرکت این بود که خوزستان را بگیرند و آنجا هم غربی بشود و بنی‌صدر را هم اینجا داشته باشند و بعد اگر به ذلت و صلح کشیده شد و به یک صورتی درآمد، بقیه‌اش را به دست بنی‌صدر بدهند و بقیه را از صف بیرون کنند و حالا شاید در مراحل بعد چیزهای دیگری هم بوده است و قضاوت نمی‌شود کرد.
عراق هم حداقل قانع بود که اولاً از انقلاب ایران خیالش راحت بشود و صدور انقلاب به آنجا نشود و بعد هم در دنیا قهرمان شود تا دیگر نشود با او مبارزه کرد و بعد هم منت بر سر شیوخ دیگر بگذارد و با خرج آنها این جنگ را اداره کند و بعد هم شط‌العرب و این ارتفاعات را بگیرد و اهداف اینها این بود و حداقل اهداف آنها که همگی متفق بودند، این بود که جمهوری اسلامی را ضعیف کنند که به عنوان یک انقلاب موفق در دنیا الگو نشود و این هدف نهایی آخری است که اگر در تمام مرحله‌ها شکست خوردند، بالاخره یک کشور انقلابی را به جنگ کشیدند و بعد از جنگ طولانی بنیه‌اش از دست می‌رود و این نقشة آنها بود و اما خداوند چه خواست و چه شد و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین. خداوند عمر بدهد به این رهبر عظیم‌الشأن و این پیرمرد روشن‌ضمیر و این کسی که از این خانة محقرش مثل کسی است که بر بام دنیا نشسته و همة این توطئه را می‌بیند و یک لحظه نگذاشت که این مردم دچار ناراحتی روحی بشوند از همان روز اول فرمود که صدام به پای خودش به دام آمده و صدام باید از بین برود و از همان روز اول فرمود که ما در این جنگ پیروزیم و سیلی به صدام بزنیم که دیگر نتواند کاری بکند و آن چیزهایی که خودتان می‌دانید. همان روزی که آنها حالت تهاجمی بر علیه ما داشتند. روحیة مردم ما مانند ملت پیروز بود. البته خیلی‌ها خدمت کردند، نیروی هوایی انصافاً آن روز قوت قلب به مردم داد و با حملاتی که به داخل خاک عراق کرد روح و نشاط به ما داد. نیروی زمینی بعد از اینکه بر خود مسلط شد، جلوی پیشرفت‌ نیروهای عراقی را گرفت. نیروی دریایی در دریا موفق شد امنیت خلیج فارس را حفظ کند و ما رفته رفته بر خودمان مسلط شدیم و برنامه‌ریزی کردیم، اما همة آن مراحل مراحل دفاع بود. یعنی در این حد بود که جلوی پیشرفت نیروهای عراقی و سقوط حتمی کشور را بگیریم، تا اینکه حزب‌الله به میدان آمد و سپاه پاسداران در لباس رزم درآمد و مسئولیت‌های بخشی از جنگ را بر عهده گرفت و آن پیش‌بینی پیامبرگونة امام که مدت‌ها قبل از جنگ دستور تشکیل ارتش 20 میلیونی را داده بود و هیچ‌کس آن روز نمی‌توانست بفهمد این ارتش 20 میلیونی برای چیست، معلوم شد که آن پیش‌بینی چقدر بجا بوده است. پایگاه‌های بسیج که سپاه درست کرده بود، مردم را آموزش داد و مردم را مسلح کرد و مردم غیرنظامی هم مثل نظامی‌ها وارد جبهه شدند و دار و ندارشان را در خدمت جنگ گذاشتند و دو میلیون آواره را روی چشم‌شان نگه داشتند و خرج جنگ را دادند و مخارجی که بر ما تحمیل می‌شد و مشکلاتی که بود را تحمل کردند و مردم که در این مدت کم‌کم مجهز شدند و سازمان داده شدند و وارد ارتش شدند و ارتش دید که در کنار خودش این مردم را دارد و روحیه گرفت، بیش از آنچه که داشت، ما یک سال بعد از آنان توانستیم حالت تهاجمی را شروع کنیم که امروز دنبالة آن برنامة جدید است. من چیزهایی که شما می‌دانید، نمی‌خواهم تکرار کنم. اولین حملة موفقیت‌آمیز برادران ما دارخوین بود که درست دو روز بعد از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری توسط مجلس شورای اسلامی بود و در این حمله نشان دادیم که چه نیروهای عظیمی هستیم. بعدش فتح شمال آبادان، فتح بستان، فتح‌المین، فتح بیت‌المقدس و بعد حماسة گرفتن خونین‌شهر و سپس یک ضربة هشیاردهنده به عراق در خاک خودش بود و امروز حالتی که ارتش جمهوری اسلامی ایران دارد حالت انتظار است و حالتی که سپاه و بسیج و نیروهای مردمی داخل جبهه دارند حالت انتظار است و منتظرند که فرمان بدهیم و از آنها بخواهیم که چه بکنند.
صدام و حامیان صدام گوششان را خوب باز کنند. اگر حرف‌های قبلی ما را خوب گوش نکرده‌اند، این حرف‌هایی که الآن می‌خواهم بزنم خوب گوش کنند. ما امروز و اگر امروز نه، تا چند روز دیگر در سراسر مرز همه جا توپ‌های دورزن‌مان تا 50 کیلومتر داخل خاک عراق را می‌تواند زیر آتش بگیرد. شما حامیان صدام خوب می‌دانید که ما این اسلحه و این توپ‌ها را داریم و هنوز هم از این توپ‌ها استفاده نکرده‌ایم، چون این توپ‌ها آن بُردی که دارد، فقط به درد همین که عرض کردم می‌خورد. هم مهماتش را داریم و هم توپ‌هایش را داریم و این‌قدر هم هست که سراسر جبهه را بپوشاند. شما می‌دانید که مراکز اصلی عراق در شرق دجله و فرات و همین جایی است که اگر ما در خاک عراق هم نیاییم، می‌توانیم اگر بخواهیم می‌توانیم عراق را با این کار بیچاره کنیم. ولی باز می‌دانید که ما با مردم عراق دعوا نداریم ما رنج می‏بریم از اینکه یک گلوله توپ بیندازیم و یک خانواده عرب عراقی آواره شود. ما از این رنج می‌بریم و همه صبر و تأنی که امروز از ما در جبهه می‌بینید، به خاطر همین است. ما می‌خواهیم با شیوه‌ای بجنگیم و با شیوه‌ای حق ما را بگیریم و با شیوه‌ای صدام و حزب بعث را از منطقه بیرون کنیم که به قیمت آوارگی میلیون‌ها نفر از مردم عراق تمام نشود و برای ما این یک استراتژی است. برای ما این در حرکت جنگ‌مان این یک اصل است. اگر می‌بینید که بعد از علمیات رمضان صبر کردیم و منابع خبری دنیا و مفسران دنیا را دچار حیرت کردیم و آن شرق‌شناس امریکایی می‌گوید که وضع جمهوی اسلامی یک جوری شده که ما می‌توانیم برنامه‌های آینده کرملین را بخوانیم، برنامه‌های آینده رهبران جمهوری اسلامی را نمی‌توانیم بفهیمم، علت این، این است که شما معیارهای ما را نمی‌فهمید. شما می‌بینید که اگر جای ما بودید و توپ‌هایتان روی بصره بود، شهر یک میلیونی بصره را زیر آتش می‌گرفتید که همة مردم آواره بشوند و به بغداد بروند و صدام اگر یک میلیون آواره روی دستش بیاید، ساقط می‌شود. ما با معیار شما کار نمی‌کنیم. شما مردمی هستید که می‌روید لبنان برای اینکه فلسطینی‌ها را از لبنان بیرون کنید. در اردوگاه‌ها می‌ریزید و بی‌تقصیر زن و کودک را که نظامی نیستند، قتل و عام می‌کنید که فلسطینی آواره بترسد و آواره‌تر بشود، اما ما این کارها را نمی‌کنیم. لذا شما نمی‌توانید کار ما را تحلیل کنید. اگر می‌خواهید تحلیل کنید، اول بیایید قرآن بخوانید و بفهمید که یک مسلمان چه جور می‌جنگد، بروید تاریخ جنگ‌های اسلام را بخوانید و ببینید که وقتی پیامبر(ص) یک لشکر می‌فرستاد چه نصحیت‌هایی به آنها می‌کرد، می‌گفت، وقتی که آنجا می‌روید، درخت را قطع نکنید، فراری را تعقیب نکنید و مجروح را ضربة دوم نزنید، مواظب باشید آنجا کلیسا را خراب نکنید و آنهایی که با شما نمی‌جنگند، با آنها نجنگید. سم توی آب نریزید و آن دستوراتی که می‌داد. ما که برای حکومت نمی‌جنگیم. ما برای اسلام و فضیلت می‌جنگیم. ما اگر با صدام مخالفیم و با اسد رفیقیم، دلیلش این است که او آدمی است که در مقابل اسرائیل می‌جنگد و با فضیلت است و این آدمی است که با اسرائیل علیه مسلمین توطئه می‌کند و ما بی‌جهت که دعوا نمی‌کنیم. ما هنوز هم داریم دفاع می‌کنیم. ای دنیای به اصطلاح متمدن! ما هنوز نفت‌شهرمان، ارتفاعات غرب‌مان در دست عراق است و بعد از 2 سال عراقی‌ها هنوز دارند نفت‌های ما را از نفت‌شهر می‌کشند و می‌برند و می‌گویند ما صلح می‌خواهیم. اگر نمی‌توانید تحلیل بکنید، یک مقدار با معارف اسلامی آشنا بشوید و تحلیل کنید. ولی همین جا بگویم و در آن خطبه هم گفتم که اینها هم حدی دارد. اسلام هم تا قیامت نمی‌گوید صبر کنید. صبر کنید تا همه ذلیل شوید. نه، اگر یک روزی دیدیم که کارها تمام نمی‌شود، گلوله‌های توپ را باز می‌کنیم و به مردم عراق می‌گوییم که موقتاً از خانه‌هایتان بروید و ما می‌آییم پول‌ها را از این شیوخ می‌گیریم و دوباره خانه‌هایتان را می‌سازیم. دنیای استکبار وجدانشان مرده، دنبال مرگ وجدان شعورش هم مرده و تشخیصش با معیارهای پوسیده استکباری است. آنها تابع قدرت هستند. در لبنان ببینید یک ضرب شصت اسرائیل تو اردوگاه فلسطینی‌ها نشان داد و دوباره به حزب فالانژ رأی دادند. حزب فالانژی که مسئول اصلی تخریب اردوگاه‌هاست. این دنیا این‌طوری است. وقتی صدای گلولة ما بلند شد، وقتی که منورهای ما بالای بصره یک ساعت پرواز کردند و همه جا را روشن کردند، سیاست‌شان با روز قبلشان فرق کرد. دنیا تابع ترس و زور است و ما آن جور نمی‌خواهیم بشود. ولی اگر دیدیم که هیچ منطقی را نمی‌فهمید، زورمان را نشان می‌دهیم و امیدواریم که به آن روز نرسد. ما امیدواریم قبل از اینکه با تخریب بخشی از عراق حقوق‌مان را بپردازند و صدام را محاکمه کنند و راه حق را باز کنند و ما هیچ توقعی نسبت به هیچ کشور همسایه‌ای نداریم. نه جنوب خلیج، نه شمال خلیج و نه غرب خلیج. شمال خلیج از خودمان است و غرب خلیج بغداد است مال عراق است مال آنهاست و ما روزی که به مرزمان برسیم و یا اگر عبور کنیم وقتی جنگ تمام بشود یک سر سوزن از مرزمان تجاوز نمی‌کنیم و هیچ‌وقت به خاطر خاک، خون انسان را روی زمین نمی‌ریزیم و این را بدانید مگر به خاطر فضیلت.»<ref>همان، صص 10 و 4.</ref>
ضمیمۀ گزارش 522
روزنامۀ اطلاعات دربارۀ تظاهرات زائران ایرانی و اقدامات پلیس عربستان نوشت: به مناسبت دومین سالگرد جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و هفتۀ جنگ، به دعوت حجت‌الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی‌ها نمایندۀ امام و سرپرست حجاج ایرانی، ساعت 9 صبح امروز اجتماع باشکوه زائران ایرانی بیت‌الله‌الحرام درحالی‌که حضور زائران سایر کشورها در میان آنها جلب توجه می‌کرد، در محوطۀ وسیعی مقابل مسجد جن در مکۀ معظمه برپا شد. اجتماع‌کنندگان عکس‌های امام خمینی، پرچم‌های جمهوری اسلامی ایران و شعارهای لااله‏الا‏الله، محمد رسول‌الله را همراه داشتند، در فواصل برنامه شعارهای مرگ بر اسرائیل، مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی سرمی‏دادند. تظاهرکنندگان سعی داشتند که هیچ‌ بهانه‌ای به دست گارد مخصوص و مأموران امنیتی آل‌ سعود ندهند. مأموران عربستان با ماسک، باتوم، سپر، گاز اشک‌آور و ماشین‌های آب‌پاش آنها را به محاصره درآورده بودند.
بر پایۀ همین گزارش، حجاج پس از تلاوت سورۀ جمعه و سردادن شعار وحدت، آمادۀ ادامه برنامه بودند که وسایط نقلیۀ سنگین و سبک و ‌آمبولانس‌ها بوق‌زنان و آژیرکشان در میان صفوف فشردۀ اجتماع‌کنندگان شکاف ایجاد کردند و پلیس به جمع‌آوری شعارها، پلاکاردها و پرچم‌های جمهوری اسلامی پرداخت. پس از دقایقی انبوه جمعیت مجدداً در صف‌های فشرده آرام و بدون دادن شعار به‌سوی مسجدالحرام به حرکت درآمد، اما در چند نقطه از مسیر، پلیس در مقابل راهپیمایان ایستاد و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داد و تعدادی را دستگیر کرد. این‌‌بار نیز راهپیمایان که خود را موظف به تبعیت از دستور امام مبنی‏بر رعایت نظم می‌دانستند، بدون عکس‌العمل به راهپیمایی ادامه داده و همچنان مرتب و منظم به‌سوی مسجدالحرام رهسپار شدند. در پایان راهپیمایی، زائران در مقابل حرم تجمع کرده و با شعارهای کوبندۀ مرگ بر اسرائیل و مرگ بر امریکا برای اقامه نماز جمعه وارد حرم شدند.
بر پایۀ همین گزارش، خیل شرطه‌ها و مأموران امنیتی آل‌ سعود، در تمامی مسیر راهپیمایان از ستاد حج تا مسجدالحرام، به چشم می‌خورد. پس از اینکه بخش عظیمی از جمعیت از مقابل محل سخنرانی گذشتند، افراد پلیس به داخل این محل رفته و ضمن پاره کردن عکس‏های امام خمینی و برداشتن پرچم جمهوری اسلامی و پلاکاردها، حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها، آیت‌الله جنتی و حجت‌الاسلام خاتمی و تعدادی از حاضران در محل ستاد (و نیز خبرنگار اعزامی روزنامۀ اطلاعات به عربستان سعودی) را بازداشت کردند. در پی این اقدام، زائران ایرانی در مسجد‌الحرام متحصن شدند و اعلام کردند که تا آزادی بازداشت‌شدگان به تحصن خود ادامه خواهند داد. پس از گذشت ساعاتی، پلیس عربستان به‌خاطر جلوگیری از عواقب احتمالی، مجبور شد حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها، آیت‌الله جنتی و حجت‌الاسلام خاتمی را آزاد کند. همین گزارش حاکی‌است در یورش مأموران سعودی به زائران، بیش از 30 زائر ایرانی مجروح شدند که هم‌اکنون در درمانگاه‌ها بستری هستند.<ref>روزنامه اطلاعات، 3/7/1361، ص 2.</ref>





نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۵

روزشمار جنگ سال 1361
1361.07.02
نام‌های دیگر دو مهر
تاریخ شمسی 1361.07.02
تاریخ میلادی 24 سپتامبر 1982
تاریخ قمری 6 ذی‌الحجه 1402





گزارش- 509

به‌دنبال انتشار اخباری مبنی‌بر نزدیک شدن حملات زمینی ایران، نیروی هوایی ارتش عراق، حمله به شهرها و مناطق مسکونی و اقتصادی ایران را شدت داد. هواپیماهای عراق امروز نیز به حریم هوایی استان اصفهان تجاوز کردند، اما موفق به بمباران پالایشگاه اصفهان نشدند و بمب‌های خود را در 30 کیلومتری اطراف شهر نجف‌آباد ریخته و گریختند.[۱] همچنین امروز مناطق مسکونی آبادان به وسیلۀ توپخانه‌های نیروی زمینی ارتش عراق گلوله‌باران شد که به سه منزل مسکونی و قسمتی از ساختمان مسجد‌النبی این شهر خسارت‌هایی وارد آمد.[۲]

گزارش- 510

در پی بیانات امام خمینی به مناسبت آغاز هفتۀ جنگ مبنی‌بر توانایی ایران در گلوله‌باران شهرهای عراق و خودداری از این امر به دلایل اسلامی و انسانی؛ امروز توپخانه‌های ایران، گلوله‌های منور بر فراز شهرهای بدره و زرباطیۀ عراق شلیک کردند تا نشان دهند علی‌رغم توانایی در گلوله‌باران این شهرها، از این کار خودداری می‌کنند.[۳]

گزارش- 511

تحرکات ارتش عراق در جبهة میانی و در منطقۀ عمومی استان‌های باختران و ایلام افزایش یافت. امروز نیروهای ارتش عراق منطقه و شهر سومار را با توپخانه و کاتیوشا به شدت گلوله‌باران کردند. در منطقۀ قصرشیرین نیز نیروهای عراقی با یک کیلومتر پیشروی در محور خسروی از روی ارتفاعات آق‏داغ، جاده‌ای به سمت برج احمدی و پایین ارتفاعات آن احداث کردند. شب گذشته نیز در منطقۀ مهران یک گروه زرهی دشمن قصد نفوذ به مواضع واحدهای خودی را داشت که با مقاومت نیروهای خودی وادار به عقب‌نشینی شد.[۴]

گزارش- 512

مجاهدان مسلمان عراقی، امروز با حمله به یک ستون ارتش عراق در منطقۀ "قادر کرم" از توابع بخشداری گل تپۀ عراق، دو ساعت با آنان درگیر شدند و علاوه‏بر کشته و زخمی کردن 17 تن از آنان، دو خودروِ مهمات متعلق به این یگان را نیز منهدم کردند.[۵] همچنین امروز یک خانوادۀ شش نفری عراقی به سرپرستی یک کارمند ادارۀ کشاورزی شهر رانیۀ عراق، با عبور از مرزهای غربی ایران خود را به نیروهای ایرانی مستقر در منطقۀ پیرانشهر معرفی و درخواست پناهندگی کردند. این خانواده دلیل پناهندگی خود را نا امنی و فشار بیش‌ازحد در عراق بیان کردند. همچنین یک پزشک عراقی که اهل بغداد بود از طریق مرز بانه خود را به نیروهای سپاه معرفی و درخواست پناهندگی کرد.[۶]

گزارش- 513

مناطق شمال غربی ایران همچنان صحنۀ درگیری نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و نیروهای ضدانقلاب است. امروز مردم شهرهای سقز، بانه، سردشت، مریوان، سنندج، پیرانشهر و دیواندره شاهد این درگیری‌ها بودند. 1ـ گروهی از چته‌های حزب دمکرات، امروز در ساعت 21:30، به پایگاه جمال‌آباد شهر سقز حمله کردند. این حمله هیچ‌گونه خسارت و تلفاتی به دنبال نداشت. مهاجمان پس از این حمله به منزل علی ‌رشیدی یکی از افراد بومی سقز رفتند و وی را ربوده و در منطقۀ پشت باشگاه سیلو به قتل رساندند.[۷] 2ـ در جادۀ بانه ـ سردشت عناصر مسلح غیرقانونی به لودری کمین زده و علاوه‌بر آتش زدن آن، سه خدمۀ آن را نیز گروگان گرفتند.[۸] 3ـ نیروهای مسلح غیرقانونی، در اقدامی تروریستی در شهر مریوان، مسئول جهاد سازندگی و دو تن از مهندسان این سازمان را در یک کیلومتری شهر گروگان گرفتند. همچنین در گزارش نیروهای خودی از شهر مریوان، وضعیت نیروهای مستقر در اطراف شهر نامناسب اعلام شده است.[۹] 4ـ یک خودروِ متعلق به سپاه پاسداران در جادۀ "کرجو" در جنوب سنندج با بمبی که به دست عناصر ضدانقلاب کار گذاشته شده بود، برخورد کرد و منهدم شد. در این حادثه 3 تن از سرنشینان خودرو شهید و 3 تن دیگر مجروح شدند.[۱۰] 5ـ عملیات پاک‌سازی بخشی از محور پیرانشهر ـ سردشت صبح امروز آغاز شد. در این عملیات که زیرنظر قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) انجام شد روستاهای "گردشینه"، "برکرده"، "سختان"، "قدیرآباد"، "باتان بیگ"، "شکرآباد"، "مام هیبه"، "دشت گندم" و ارتفاع بازرگان از وجود عناصر مسلح غیرقانونی پاک‏سازی شدند و از یکی از مقرهای حزب دمکرات در این منطقه، سلاح‌ها و مهمات بسیاری، از جمله یک قبضه خمپاره 81 میلی‌متری به دست آمد و یک جیپ متعلق به یکی از سران این گروه نیز به دست نیروهای خودی افتاد. در این عملیات یک تن از نیروهای عمل‌کننده شهید و 7 تن دیگر مجروح شدند.[۱۱] 6ـ در پاک‌سازی روستای "گاو آهنتو" ـ که از مقرهای مهم حزب دمکرات در منطقۀ دیواندره به شمار می‌آمد - 30 تن از عناصر حزب دمکرات کشته و زخمی و 13 تن اسیر شدند. همچنین دو قبضه آر.پی.جی 7 با مهمات مربوط به آن، یک قبضه کالیبر50، 10 اسلحۀ ژـ3، 2 قبضه کلاشینکوف و یک ماشین داتسون به غنیمت نیروهای سپاه درآمد.[۱۲]

گزارش- 514

سمینار روحانیت منطقۀ اورامانات امروز با صدور قطعنامه‌ای به کار خود پایان داد. روزنامۀ جمهوری اسلامی دراین‌باره نوشت: «به منظور هماهنگی و انسجام هرچه بیشتر روحانیت متعهد در سطح منطقه اورامانات، سمیناری از روز بیستم شهریور الی دوم مهرماه در مدرسه علوم دینی امام محمد غزالی پاوه برگزار شد. در این سمینار روحانیون منطقه با مسائل سیاسی اجتماعی، دسائس دشمنان اسلام در جهان و در کردستان و سطح منطقه و انسجام عملی در جهت مبارزة پیگیر و مستمر در جهت نشر فرهنگ اصیل اسلام، زدودن تمام ناخالصی‌های حاکم بر منطقه، وحدت عملی با مسئولان دلسوز و تغییر دادن فرهنگ مناطق محروم به فرهنگ عالی اسلامی آشنا شدند و طی جلسات متعدد مسائل فقهی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفت. به گزارش واحد مرکزی خبر در پایان سمینار قطعنامه‌ای در هشت ماده توسط روحانیون و شرکت‌گنندگان تصویب و مورد تأیید و توافق قرار گرفت. در قسمتی از این قطعنامه آمده است: ما پشتیبانی مجدد خود را از امام امت به عنوان تنها رهبر مسلمین و امید مستضعفین جهان اعلام داشته و ضمن اعتقاد به اینکه تنها راه نجات مسلمین کردستان کوتاه کردن و خنثی نمودن دسائس گروهک‌های مزدور و احیای ارزش‌های معنوی اسلام در کردستان می‌باشد، از مسئولین محترم و دلسوز علی‌الخصوص روحانیت مبارز در جمهوری اسلامی خواستار هماهنگی و همیاری هرچه بیشتر در مسائل فرهنگی و وحدت عملی می‌باشیم. ما ضمن محکوم کردن جنایت اخیر و بیشرمانه صهیونیسم در کشتار مردم محروم لبنان، سکوت سران ممالک اسلامی در مقابل این جنایت بزرگ و بی‌شرمانه را به شدت محکوم می‌نمائیم. با توجه به اینکه حج یک کنگره سیاسی عبادی است امیدواریم که کلیه زائران ایرانی در رساندن ندای مظلومیت ملت مسلمان ایران به گوش جهانیان از هیچ کوششی دریغ نورزند. ضمن پشتیبانی از رزمندگان سلحشور، آمادگی خود را جهت حضور در جبهه‌های جنگ اعلام می‌داریم. هر نوع تفرقه و اختلاف که باعث جدایی و تحقیر مسلمین باشد و باعث تقویت دشمن گردد زیر هر عنوان و اسمی و دسته‌ای و به طرفداری از هرکس محکوم و مردود است.»[۱۳]

گزارش- 515

اقدامات امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی نیروهای جمهوری اسلامی ایران، حرکت‌های تروریستی سازمان مجاهدین خلق را به میزان قابل توجهی کاهش داده است. امروز در ساعت 14:40 در حوالی خیابان قزوین، نرسیده به سه‏راه آذری، دو موتور سوار از اعضای تیم عملیاتی سازمان مجاهدین خلق، مسلح به اسلحه‌های یوزی و کلت، به سرنشینان یک وانت که از نماز جمعه بازمی‌گشتند، با شلیک رگبار مسلسل یوزی حمله کرده و شش تن از آنان را مجروح کردند.[۱۴] گفتنی است ساعاتی قبل (11:25) عناصر مسلح سازمان، موتور سیکلتی را به زور اسلحه از صاحبش در خیابان 10 متری گرگان ربوده بودند.[۱۵] در ادامۀ دستگیری عناصر سازمان مجاهدین خلق در استان گیلان، امروز نیز یک خانۀ تیمی مربوط به عناصر سازمان مجاهدین در رشت شناسایی و بازرسی شد که 3 دختر عضو این سازمان دستگیر و به مقامات قضایی معرفی شدند. همچنین مقداری از اسناد درون‌گروهی سازمان در این خانه کشف شد.[۱۶]

گزارش- 516

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی امام جمعۀ موقت تهران و سرهنگ صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش در مراسم نماز جمعۀ امروز تهران بر تحقق خواسته‌ها و شرایط ایران در جنگ تأکید کردند. امام جمعۀ موقت تهران در خطبه دوم با اشاره به هفته جنگ گفت: «این جنگ بدون سابقه و بدون مقدمه شروع نشد. ریشه‌های جنگ در همان روزهای اول پیروزی انقلاب ریخته شد. ... صدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی متوجه شد که اولین کشوری که به دنبال ایران به راه خواهد افتاد، عراق است. برای اینکه در عراق تمام شرایط بود. ملت به شدت ناراضی بودند. اکثریتی از مردم عراق در خط امام حاضر بودند حرکت کنند و علمای عراق حاضر بودند پیشتاز حرکت مردمی عراق باشند و حزب بعث عراق هم کم‌تر از خاندان پهلوی در عراق منفور نبود و الهامی که از انقلاب ایران می‌گرفتند، اینها را خیلی قوی‌تر و نیرومندتر می‌کرد و لذا صدام بلافاصله با الهام ابرقدرت‌ها و مرتجعین منطقه مأموریت پیدا می‌کند که وظیفة سرکوبی این انقلاب را به عهده بگیرد و برای صدام هم امتیازاتی پیش‌بینی می‌شود.» آقای هاشمی با برشمردن وقایع اتفاق افتاده در ایران از قبیل بحران‌های منطقه‌ای، بحران‌های سیاسی، کودتا و... در کنارتجاوزات مرزی عراق قبل از شروع رسمی جنگ (289 مورد از فروردین تا شانزدهم شهریور 1359)، گفت: «اما قضیه‌ای من عرض می‌کنم این است؛ در تمام این دوران هم آقای بنی‌صدر نائب فرماندة کل قوا بود و رئیس‌جمهور بود و مدتی رئیس شورای انقلاب بود و این مسائل همه در ارتش جمهوری اسلامی ثبت می‌شد و ایشان مسئولیت داشت و همة اینها را هم می‌دیدید این هم یک بُعد قضیه که قابل توجه است که چرا در ظرف این مدت ارتش جمهوری اسلامی مجهز نمی‌شود به حدی که لااقل بتواند ده روز در مقابل عراقی‌ها در گردنه‌هایی‌ که یک گردان هم می‌تواند یک لشکر را متوقف بکند، آنجا دفاع بشود. این هم مسئله‌ای است که از یک طرف دیگر قابل توجه است. روزهایی که بنا بود حمله آغاز شود، در داخل یک بحران فوق‌العادة سیاسی را به وجود آوردند. حالا می‌توانید ارزیابی کنید. 16 شهریور ارتش عراق به طور رسمی به ما حمله کرده، یعنی حملة پشتیبانی را شروع کرده، از مرزهای غرب آمده قصرشیرین را رسماً مورد تعرض قرار داده و مقدار زیادی در خاک ما آمده ـ سی و یکم شهریور آن موقعی است که یک دفعه هواپیماها و نیروها یک دفعه حرکت می‌کنند والا این پانزده روز ، شانزده روز هر روز حمله بوده ـ 16 شهریور عراق شروع به حمله می‌کند و 17 شهریور آقای بنی‌صدر در میدان شهدا آن نمایش را به اجرا گذاشت که یادتان هست که اولین حرکتی که بنی‌صدر علیه خط امام به طور رسمی و مهاجمانه کرد آن روزی بود که در 17 شهریور [آن سخنرانی را کرد.] حالا موقعی که عراق حمله کرده و او هم جای فرماندة کل قواست و می‌داند قضیه چیست.»[۱۷] رئیس مجلس شورای اسلامی با برشمردن اهداف عراق از حمله به ایران گفت: «عراق آمده و حالا چه می‌خواهد؟ یک نقشة رسمی با امضای مسئولین عراق وجود دارد و یک کتاب نوشته شده که هر دو آن را ما داریم که از سنگرها به دست آوردیم که عراقی‌ها هدف اصلی‌شان از نظر نظامی این بوده که خوزستان به کلی از ایران جدا شود و کشور مستقلی به نام عربستان و مرکز آن اهواز به نام الاهواز و عربی باشد. در مورد کردستان ظاهراً با کردها توافق کرده بودند که کردستان هم از آنها باشد. در مورد آذربایجان من نمی‌دانم. احتمالاً با مسائلی که در رابطه با آقای شریعتمداری بعداً کشف شد، و بعداً باید منتظر باشیم که احتمالاً برای آذربایجان هم برنامه‌ای داشتند و اگر آنها نداشتند این یکی‌ها (ضدانقلاب داخلی) داشتند و بی‌برنامه برای اینجاها نبودند. ... با این برنامه عراق حمله کرده و صدام قهرمان قادسیه شده و حالا بنی‌صدر هم باید با این صدام بجنگد.» نماینده امام در شورای عالی دفاع افزود: «ما رفته رفته بر خودمان مسلط شدیم و برنامه‌ریزی کردیم، اما همة آن مراحل مراحل دفاع بود. یعنی در این حد بود که جلوی پیشرفت نیروهای عراقی و سقوط حتمی کشور را بگیریم تا اینکه حزب‌الله به میدان آمد و سپاه پاسداران در لباس رزم درآمد و مسئولیت‌های بخشی از جنگ را بر عهده گرفت و آن پیش‌بینی پیامبرگونة امام که مدت‌ها قبل از جنگ دستور تشکیل ارتش 20 میلیونی را داده بود و هیچ‌کس آن روز نمی‌توانست بفهمد این ارتش 20 میلیونی برای چیست، معلوم شد که آن پیش‌بینی چقدر بجا بوده است.» آقای هاشمی با اشاره به شیوه جنگی ایران که بر اساس اندیشه‌های اسلامی و انسانی است، خطاب به تحلیلگران غربی و شرقی گفت: «اگر می‌خواهید تحلیل کنید، اول بیایید قرآن بخوانید و بفهمید که یک مسلمان چه جور می‌جنگد. بروید تاریخ جنگ‌های اسلام را بخوانید و ببینید که وقتی پیامبر(ص) یک لشکر می‌فرستاد، چه نصحیت‌هایی به آنها می‌کرد. می‌گفت، وقتی که آنجا می‌روید درخت را قطع نکنید. فراری را تعقیب نکنید و مجروح را ضربة دوم نزنید. مواظب باشید آنجا کلیسا را خراب نکنید و آنهایی که با شما نمی‌جنگند، با آنها نجنگید. سم توی آب نریزید و آن دستوراتی که می‌داد. ما که برای حکومت نمی‌جنگیم. ما برای اسلام و فضیلت می‌جنگیم.» آقای هاشمی افزود: «ما هنوز هم داریم دفاع می‌کنیم. ... ما هنوز نفت‌شهرمان، ارتفاعات غرب‌مان در دست عراق است و بعد از 2 سال عراقی‌ها هنوز دارند نفت‌های ما را از نفت‌شهر می‌کشند و می‌برند و می‌گویند ما صلح می‌خواهیم. اگر نمی‌توانید تحلیل بکنید، یک مقدار با معارف اسلامی آشنا بشوید و تحلیل کنید. ولی همین جا بگویم و در آن خطبه هم گفتم که اینها هم حدی دارد. اسلام هم تا قیامت نمی‌گوید صبر کنید. صبر کنید تا همه ذلیل شوید. نه، اگر یک روزی دیدیم که کارها تمام نمی‌شود، گلوله‌های توپ را باز می‌کنیم و به مردم عراق می‌گوییم که موقتاً از خانه‌هایتان بروید و ما می‌آییم پول‌ها را از این شیوخ می‌گیریم و دوباره خانه‌هایتان را می‌سازیم.»[۱۸] سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در نماز جمعه امروز تهران به عنوان سخنران قبل از خطبه‌ها سخنرانی کرد. وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به هفته جنگ گفت: «برای ما سربازان اسلام هفتة جنگ، هفتة بزرگی است. ما در این هفته موظف هستیم که به خاطرات گذشتة خود بپردازیم و با توکل به خدا راهی را که شهدای عزیزمان طی کرده‌اند قاطع‌تر از همیشه دنبال کنیم. ... امروز ما مفهوم جنگ را تغییر دادیم و این مفهوم را به عنوان یک نعمت بزرگ می‌شناسیم که اگر نبود انسجام کامل وحدت ثابتی وجود نداشت و اگر نعمت این جنگ نبود، چگونه ما می‌توانستیم راست‌گو را از دروغ‌گو تتشخیص دهیم و خادمین را از خائنین جدا کنیم. پس ما این جنگ را به عنوان نعمتی می‌شناسیم که از جانب خدا به ما داده شده و به وسیله این حرکتی را که به سوی خدا داریم ادامه می‌دهیم.» سرهنگ صیاد شیرازی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به فرمان تاریخی امام در رابطه با بحران کردستان گفت: «ارتش تا آن زمان سرگردان بود و پادگان‌ها هنوز شکل نگرفته بودند و هدف و جهت خاصی نداشت، اما با این فرمان امام معجزه‌ای رخ داد که این تولدی در ارتش جمهوری اسلامی بود. ارتشی که سال‌های سال زیر یوغ استکبار و استثمار به‌سر می‌برد، اما با فرمان امام یکپارچه متشکل شد و اولین حرکتش برای انجام وظیفه در غرب کشور شکل گرفت. در آن روز ارتش صاحب انگیزه‌ای شد که تا آن زمان فاقد آن بود و آن انگیزه در راه مکتب و عقیده جنگیدن بود و به همین دلیل پیوندی ناگسستنی با ملت پیدا کرد. ارتش برای اولین‌بار در صحنة بین‌المللی از تخصص خود برای خدا استفاده می‌کرد. جنگ را بر ما تحمیل کردند، دو سال قبل لشکریان بعثی عراق با آمادگی کامل وارد خاک ایران شده و در مسیرشان با هیچ مانعی مواجه نشدند و در عرض مدت کوتاهی نیروهای خود را از رودخانة کارون عبور داده و آبادان را به محاصره درآوردند، این وضعیتی بود که در دو سال قبل اتفاق افتاد که یک توطئه آشکار بود و ما با آن مواجه شدیم.» سرهنگ صیاد شیرازی گفت: «ما در آن زمان ارتشی داشتیم که تازه شکل گرفته بود و رزمندگان مردمی ما هنوز در اوائل کار خود بودند و فرماندهی کل قوا را بنی‌صدر به عهده داشت.» وی گفت: «بنی‌صدر با آن چهرة غرورآمیزش فکر می‌کرد با آن وعده وعیدها و با آن اخباری که به او می‌دادند می‌توانست قدرت جهانی را کسب کند، اما خیلی سریع این خط فکری رسوا شد و صحنة جنگ ما به صحنة سیاسی تبدیل شد و در آن زمان بنی‌صدر به جای اینکه کار دشمن را یکسره کند، بحث‌های سیاسی را جایگزین می‌کرد، اما شما دیدید که چگونه خادم از خائن جدا شد و خداوند به ما کمک کرد و با فرمان امام بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا عزل شد.» فرماندة نیروی زمینی گفت: «با رفتن بنی‌صدر مارهایی که در آستین بودند، بیرون آمدند و منافقین چهرة منفورشان را آشکار کردند و پس از چندی در حزب جمهوری اسلامی فاجعه آفریدند، اما سرانجام خداوند کمک نمود و دیدیم که چه زود ماجرا شکل دیگری به خود گرفت و بلافاصله با حکم امام دستور شکستن محاصرة آبادان صادر می‌شود. عملیات ثامن‌الائمه که یکی از عملیات‌های ما علیه دشمنان بود آغاز و محاصرة آبادان شکسته شد و پس از 63 روز عملیات طریق‌القدس و مدتی دیگر عملیات‌های دیگری که با انجام این عملیات دشمنان اسلام به خاک و خون درغلطیدند و مدتی بعد از عملیات فتح‌المبین نبردی که دشمن ضربة بسیار سنگینی را متحمل شد و رزمندگان ما فاتحانه در بیشتر مناطق تا مرز پیش رفتند.» فرماندة نیروی زمینی افزود: «در روز یکم فروردین ماه با رمز یازهرا عملیات فتح‌المبین آغاز شد. عملیاتی که روحانیتش فراموش نمی‌شود و در این عملیات بیش از دو هزار کیلومتر مربع از میهن اسلامی آزاد و بیش از چندین هزار از مزدوران بعثی اسیر شدند و پس از مدتی مجدداً عملیات بیت‌المقدس آغاز شد که منجر به پاک‌سازی این جرثومه‌های فساد از سرزمین‌های اسلامی گردید و رزمندگان ما با گذشتن از رودخانة کارون خود را به مرز عراق رساندند و سرانجام به خواست خدا و برکت خون شهدا خرمشهر آزاد شد. ... عملیات بعدی رمضان بود که با رمز یا مهدی ادرکنی در خاک دشمن انجام شد ما در این عملیات در عمق 25 کیلومتری خاک عراق پیش‌روی کردیم. ... از کیفیت این عملیات همین بس که دشمن متوجه شد ما این جنگ را تا رسیدن به خواسته‌های خود ادامه خواهیم داد و نتیجه‌اش این که کنفرانس سران غیرمتعهد در این کشور انجام نشد.»[۱۹]

گزارش- 517

دانش‌آموزان و جمعیتی از ارامنة تهران به مناسبت سومین روز سالگرد جنگ تحمیلی ـ که روز تجلیل از شهدا مجروحان و جانبازان نام‌گذاری شده است ـ مراسم گرامیداشتی را برگزار کردند. گزارش روزنامة کیهان دراین‌باره به این شرح است: «صبح روز جمعه به دعوت شورای خلیفه‌گری ارامنۀ تهران و با شرکت بازماندگان و بستگان شهدا و انبوه عظیمی از ارامنه به‌ویژه دانش‌آموزان مدارس ارمنی تهران به مناسبت سومین روز هفتة جنگ، در تجلیل از شهدا و مجروحین جنگ تحمیلی و همچنین محکوم نمودن قتل عام مردم بی‌دفاع فلسطینی و لبنانی به‌وسیلة دست‌نشاندگان رژیم صهیونیستی و همدستان فالانژ آنها در لبنان، مراسم ویژه‌ای در محل کلیسای مریم مقدس ارامنة تهران برگزار شد. پس از اجرای آیین ویژه مذهبی برای تجلیل از شهدای جنگ تحمیلی و آمرزش روح آنان توسط اسقف آرداک مانوکیان، وی در خطابه‌ای از خداوند متعال خواستار شفای عاجل و بهبودی کامل مجروحین جنگ شد. اسقف مانوکیان دربارة فجایع فلسطین و لبنان گفت: من فکر می‌کنم ارامنه بیش از هر ملتی به مصیبتی که بر مردم فلسطین روا شده، واقف‌اند و به‌خوبی آن را حس می‌کنند. ... در تمام طول مراسم شعارهای مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل، جنگ جنگ تا پیروزی، اسرائیل نابود است، فلسطین پیروز است و مرگ بر استکبار جهانی که به زبان‌های فارسی و ارمنی داده می‌شد، فضای محوطه را پر کرده بود. [علاوه بر این مراسم] دانش‌آموزان ارمنی [نیز] ضمن حضور در مراسم سومین روز هفتة جنگ (عیادت از مجروحان و تجلیل از شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران) در بیمارستان‌های امام خمینی، فیروزگر، نجمیه و سینا با اهدای یک شاخة گل و یک پوستر مربوط به هفتة جنگ از آنان تجلیل به عمل آوردند.»[۲۰]

گزارش- 518

جبهة ملی در بیانیه‌ای که به مناسبت دومین سالگرد جنگ عراق علیه ایران منتشر کرد، با خبرسازی کذب دربارة پرداخت غرامت به ایران در صورت صلح با عراق و... مردم را به شرکت نکردن در جنگ تشویق کرد. به گزارش رادیو امریکا، جبهة ملی ایران با انتشار اعلامیه‌ای در پاریس به مناسبت دومین سالگرد جنگ ایران و عراق، اعلام کرد: «این جنگ که تا کنون 100 هزار کشته و 200 هزار معلول داشته است، به خاطر صدور انقلاب اسلامی آغاز شد.» جبهة ملی ایران در ادامۀ اعلامیه تأکید کرد: «اگر رژیم اسلامی واقعاً یک رژیم مردمی بود به جنگ با عراق پایان می‌داد و پیشنهاد دریافت غرامت را می‌پذیرفت و از محل این غرامت به بازسازی شهرها و مناطقی می‌پرداخت که در جریان جنگ آسیب دیده‌اند.» جبهۀ ملی ایران در پایان این اعلامیه، با یادآوری اینکه که رژیم اسلامی برای یک حملة دیگر به عراق در فصل پاییز آماده می‌شود، از مردم ایران خواست که به جنگ با عراق پایان دهند و از این راه از مرگ و نابودی انسان‌های بی‌گناه جلوگیری کنند و امتناع خود را از شرکت در جنگ، نه‌تنها یک وظیفة انسانی بلکه غریزة انسانی بدانند.[۲۱]

گزارش- 519

جنگ ایران و عراق محور مباحث اعراب با سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی است و به نظر می‌رسد آنها از تداوم جنگ وحشت دارند. به گزارش رادیو ابوظبی، "عبدالله بشاره" دبیرکل شورای همکاری خلیج‌ فارس که هم‌اکنون سرگرم دیدار از نیویورک است، امروز در دفتر کارش در سازمان ملل، مذاکرات فشرده‌ای با دبیرکل سازمان ملل متحد انجام داد. بشاره در مذاکرات 45 دقیقه‌ای‌اش با خاویر پرز دکوئیار دربارة اوضاع کلی خاورمیانه، از جمله قتل عام اخیر فلسطینی‌ها در بخش غربی بیروت به دست اسرائیلی‌ها، اوضاع منطقة خلیج فارس، جنگ ایران و عراق و همکاری مشترک میان سازمان ملل متحد با شورای همکاری خلیج‌ فارس بحث و گفت‌وگو کرد.[۲۲]

گزارش- 520

برخی از مطبوعات ترکیه و آلمان به مناسبت آغاز سومین سال جنگ عراق علیه ایران به موضع‌گیری دراین‌باره پرداختند. روزنامه‌های "حریت" چاپ ترکیه و "هندلزبلات" چاپ آلمان غربی، وحشت عراق از ادامۀ جنگ را یادآور شده و بر تمایل صدام به پایان جنگ تأکید کردند. روزنامۀ حریت چاپ ترکیه در مقاله‌ای که به مناسبت آغاز سومین سالگرد جنگ عراق علیه ایران منتشر کرد، نوشت: «[دوسال] پیش صدام حسین جنگ را برای قدرت‏نمایی در منطقه و بازپس گرفتن شط‌العرب از ایران آغاز کرد و تصور می‌کرد که در مدت یک هفته مناطق مورد نظر خود را در داخل خاک ایران به دست خواهد آورد و ضمناً از پشتیبانی اعراب ایران برخوردار خواهد بود. ... در مقابل [امام] خمینی نیز خواهان سرنگونی رژیم بعث عراق و روی کار آوردن شیعیان در این کشور بود. وی همچنین توانست با شعارهای میهنی ارتشیان و نیروهای مردمی را بسیج کرده و مناطق اشغالی را آزاد سازد. ... صدام حسین که در آغاز، جنگ را با انواع سلاح‌های پرقدرت نظامی آغاز کرده بود، در حال حاضر شعار صلح سرمی‌دهد و این در حالی است که نیروهای ایران با روحیه‌ای عالی، ضمن عقب راندن نیروهای عراقی از خاک کشور خویش، خود را برای حمله مجدد آماده می‌کنند.»[۲۳] روزنامۀ اقتصادی هندلزبلات چاپ آلمان دلیل اقدام اخیر عراق در کشاندن جنگ به صحنة خلیج‌ فارس را شکست صدام حسین در تحمیل صلح به ایران و پیش بردن این سیاست از راه وارد آوردن هزینه‌های اقتصادی خواند. این روزنامه ‌نوشت: «رئیس‌جمهوری عراق، صدام حسین، پس از ارائه تعداد زیادی پیشنهاد برای صلح، اکنون به نظر می‌رسد، مصمم است که جنگ علیه ایران را به هر صورت ممکن، حتی با زور پایان دهد. تمام مساعی صدام برای تفاهم با ایران توسط میانجیگران مختلف و یا توسط عقب‌نشینی یک‌طرفه از سرزمین‌های ایران و بالاخره با قبول بعضی از شرایط صلح ایران، یعنی تحقیق دربارة علت جنگ، به دلیل آشتی نکردن ملاهای ایران، تا کنون شکست خورده است. اکنون عراق سعی دارد با فشار نظامی، مخارج جنگ را برای دشمن آن‌قدر بالا ببرد تا به گروه حاکم در تهران حرفشان را بقبولانند. این گفتة صدام در چند روز پیش، ‌مبتنی‌بر تشدید محاصرۀ بندر نفتی ایران در خارک بود تا رهبران تهران پیشنهادات صلح او را قبول کنند. در چنین شرایطی صدام‌ حسین توانسته است با تهدیداتش و با بمباران کردن بندر مهم نفتی ایران در خارک و غرق کردن تانکرهای نفتی در منطقۀ ممنوعة نظامی که اعلام کرده و نیز با حملات خود بر مراکز حیاتی اقتصادی در ایران، ایرانیان را در تنگنا قرار دهد. تکرار بمباران جزیرة خارک که 480 کیلومتر از مرز عراق فاصله دارد، بنابه گزارش منابع آگاه، اگر چه خسارت زیادی به بار نیاورده است، ولی اثر داشته است. استخراج نفت ایران کم شده و قیمت آن نیز بالا رفته است، زیرا ایران باید تقاضای شرکت‌های نفتی را قبول و کشتی آنها را بیمه کند.»[۲۴]

گزارش- 521

روزنامه واشنگتن پست در مقاله‌ای به بررسی اثرات توافق ایران و ترکیه برای صادرات گاز ایران به اروپا از راه ترکیه٭ پرداخت و آن را به نفع غرب دانست. بنابر گزارش امروز دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی در واشنگتن در این مقاله آمده است: «در گرماگرم گفت‌وگوها و مذاکرات بسیار مهم اقتصادی ـ سیاسی برای تأمین نیاز گاز اروپای غربی، اطلاعیۀ ترکیه ـ که ایران موافقت نموده گاز طبیعی به ترکیه بدهد ـ یک امتیاز مثبت برای غرب محسوب می‌شود. وزارت خارجۀ ترکیه در دهم سپتامبر [19 شهریور] اعلام کرد، این کشور با ایران موافقت‌نامه‌ای به امضا رسانده است. این حرکت ایران به دنبال تصمیم این کشور به مسدود کردن یک خط لولۀ گاز به جنوب شوروی و لغو تصمیم به ساختن یک خط لوله گاز جدید صورت می‌پذیرد. فسخ این قراردادها بر سر اختلاف دو کشور در خصوص صادرات و قیمت گاز ایران بوده است. جالب اینجاست که تصمیم ایران برای عدم فروش گاز به شوروی، این امکان را که شوروی بتواند به سیاست انرژی خود تکیه کرده و از این نیرو بهره‌برداری کند، از او می‌گیرد، چراکه اکنون شوروی باید بخشی از گاز طبیعی خود و تجهیزات لولۀ نفتش را صرف ناحیۀ جنوبی خود کند. در زمان شاه سابق ایران، با موافقت فروش گاز به شوروی، این امکان فراهم شده بود که شوروی بتواند تمام گاز خود را به اروپای غربی بفرستد. این روزنامه می‌افزاید: این تصمیم ایران منافع بیشتری برای غرب دربردارد. وزیر نفت ایران، محمد غرضی اظهار داشت که صدور گاز به ترکیه اولین قدم برای کشیدن گاز به سواحل ترکیه و در نتیجه تأمین گاز مایع برای جنوب اروپا است.» روزنامه واشنگتن پست در ادامه نوشت: «درصورتی‌که موافقت‌نامه‌ای مطلوب به امضا برسد، منابع دیگری برای تأمین گاز مورد نیاز اروپا خواهد بود که از خالی شدن منابع گازی نروژ، هلند و انگلیس جلوگیری خواهد کرد. حال ارسال ذخایر ایران به کرانه‌های مدیترانه منابع جدیدی را در اختیار ما می‌گذارد و در نتیجه احتمال اینکه اروپای غربی اسیر لولۀ نفت شوروی شود را کاهش می‌دهد. امریکا و هم‌پیمانانش باید عجله کرده و از این امکان که به طور ضمنی در اعلامیۀ ترکیه وجود دارد، بهره‌برداری کنند. ایران و ترکیه هر دو به تکنولوژی و کمک مالی برای [احداث خط] لولۀ گاز احتیاج دارند. از سوی دیگر شوروی نیز سریع عمل خواهد کرد، ... از یک طرف ایران را تهدید می‌کند که فعالیت مسکو را برای بی‌ثبات کردن ایران افزایش خواهد داد و از طرف دیگر برای خرید گاز ایران به قیمت مورد نظر ایران، روی خوش نشان می‌دهد. سیاست تهدید کردن ایران باید با احتیاط انجام گیرد، زیرا مقامات ایران علناً به سیاست شاه برای فروش گاز به شوروی جهت حفظ دوستی و صلح در مرزهای مشترک انتقاد کرده‌اند. اگر امریکا بتواند از این منابع جدید اقتصادی و سیاسی بهره‌برداری لازم را به عمل آورد، یک اقدام بسیار عاقلانه جهت انجام ضدحمله علیه سیاست لولۀ گاز شوروی است و این اقدام می‌تواند از نظر اقتصادی به نفع هم‌پیمانان او باشد.»[۲۵]

گزارش- 522

امروز زائران ایرانی در مکه به مناسبت آغاز هفتۀ جنگ راهپیمایی برگزار کردند. نیروهای پلیس عربستان با حمله به صفوف حجاج تظاهر‌کننده در مکه، 100 تن از آنان را دستگیر و 30 تن دیگر را نیز زخمی کردند. حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها نمایندۀ امام و سرپرست حجاج ایرانی، حجت‌الاسلام سیدمحمد خاتمی رئیس کمیسیون خارجۀ مجلس و آیت‌الله جنتی عضو فقهای شورای نگهبان جزء دستگیر‌شدگان هستند. زائران ایرانی با تحصن در مسجدالحرام اعلام کردند تا آزادی دستگیر‌شدگان به تحصن خود ادامه خواهند داد.[۲۶] به‌دنبال این امر پلیس عربستان پس از چند ساعت بازجویی از دستگیر‌شدگان، آنان را آزاد کرد.[۲۷]

گزارش- 523

در ادامه عزیمت نیروهای داوطلب مردمی به جبهه‌های جنگ، دیروز و امروز نیز از شهرهای مختلف کشور از جمله ارسنجان، شیراز، شیروان، فسا، مرند، لامه، شوش دانیال، شهرکرد، مشهد، زنجان، جهرم، سمنان، دامغان، خرم‌آباد، اصفهان، خمینی‌شهر، رامسر و ایلام کاروان‌هایی در قالب نیروهای سپاه پاسداران، بسیج و جهاد سازندگی عازم جبهه‌های نبرد شدند.[۲۸]

ضمیمۀ گزارش 516 متن گزارش روزنامه جمهوری اسلامی از خطبه دوم نماز جمعه امروز تهران بدین شرح است: «اما مسئلة کوتاه دیگری که اشاره می‌کنم و در خطبة عربی آن را توضیح داده‌ام، فاجعة لبنان است که جنایتی که فالانژها و حدادی‌ها و اسرائیلی‌ها در لبنان کردند روی بشریت را سیاه کرد و مخصوصاً روی سران کشورهای عرب را سیاه‌تر کرد. که کاری که هیچ حیوان درنده‌ای حاضر نیست بکند، اینها کردند و هزاران آوارة فلسطینی را در آن اردوگاه‌های محقرشان اعدام کردند و زیر خاک کردند. با بولدوزر سقف را بر سر آنها خراب کردند و وجدان خاموش این مردم دنیا، مردم را که عرض نمی‌کنم سران قدرتمند دنیا، همچنان بی‌تحرک و بی‌انفعال ماند و فالانژها یک امتیاز هم گرفتند که بعد از این جنایت دوباره رهبرشان رأی گرفت در لبنان و این مایة تأسف است برای همة مردم دنیا و عبرتی است که دنیای امروز فقط زور می‌فهمد و با قدرت و فشار می‌خواهند اهداف و اغراض‌شان را اعمال بکنند و می‌کنند و متأسفانه این همه نیرو در دنیای اسلام هم کار درستی در مقابل این جنایت نکرد. اول آمدند نیروهای مسلح فلسطینی را از این اردوگاه‌ها جدا کردند و این زن و بچه را بی‌سرپرست کردند بعد این جنایت عظیم را مرتکب شدند خدا لعنتشان کند. بحث اصلی هفته مربوط به جنگ است که امروز هفتة جنگ است قبلا از شما تقاضا می‌کنم به برنامة فردای هفتة جنگ که جهاد اقتصادی است توجه کنید و یک حرکت معقول و مناسب با امت انقلابی انشاءالله در برنامه‌های فردا ارایه خواهید داد و من امروز می‌خواهم یک گزارش تحلیلی از این جنگی که هنوز هم در جریان است و از حوادث بسیار مهم و آموزنده تاریخ منطقة خاورمیانه است عرض بکنم. این جنگ بدون سابقه و بدون مقدمه شروع نشد ریشه‌های جنگ در همان روزهای اول پیروزی انقلاب ریخته شده و شاید در طرح‌های امریکایی‌ها و در زمان شاه ریخته شده برای چنین برنامه‌ای و شاید هم نه به احتمال بسیار قوی چون چنین طرحی قبلا وجود داشته. صدام پس از پیروزی انقلاب اسلامی متوجه شد که اولین کشوری که به دنبال ایران به راه خواهد افتاد عراق است. برای اینکه در عراق تمام شرایط بود. ملت به شدت ناراضی بودند اکثریتی از مردم عراق در خط امام حاضر بودند حرکت کنند و علمای عراق حاضر بودند پیشتاز حرکت مردمی عراق باشند و حزب بعث عراق هم کم‌تر از خاندان پهلوی در عراق منفور نبود و الهامی که از انقلاب ایران می‌گرفتند اینها را خیلی قوی‌تر و نیرومندتر می‌کرد و لذا صدام بلافاصله با الهام ابرقدرت‌ها و مرتجعین منطقه مأموریت پیدا می‌کند که وظیفة سرکوبی این انقلاب را به عهده بگیرد و برای صدام هم امتیازاتی پیش‌بینی می‌شود. البته از همان روزهای اول سعی می‌کرد اگر بتواند در کار آن مزاحمت‌هایی که ایجاد می‌کرد، جوری عمل بکند که انقلاب ایران و امام، صدام را تأیید کنند که ملت را خلع سلاح کنند و او را در مقابل انقلاب مردم عراق قرار بدهند و تأییدش کنند. این کار را نتوانست انجام دهد، ضمن شیطنت‌ها حرکاتی می‌کرد که اگر بتواند چنین تأییدی را از انقلاب ایران بگیرد، که بحمدلله بیداری امام و حقانیت انقلاب چنین اجازه‌ای را نمی‌داد که ما یک قصاب جنایتکاری را در عراق بتوانیم تأیید کنیم. از آن مرحله کم‌کم مأیوس شد. برنامة کذائی را شروع کرد. از همان اول در کردستان شروع به توطئه کرد. اسلحه داد به آنها. رادیو داد به آنها. فراریان‌شان را جمع کرد آنجا به آنها، اردوگاه داد. در خوزستان شروع کرد به خرابکاری. بمب‌گذاری از همان روزهای اول شروع شد. خلق عرب که یک گروه پیش‌ساخته‌ای بود آنجا به کار گرفت و آن فتنة خاقانی را از خرمشهر به راه انداخت و آن شیطنت‌ها را در آنجا انجام داد. اما همة اینها مقدمه بود برای روزی که آماده می‌شود. او آمادگی حملة وسیع را نداشت. در عین حال مذاکره با مرتجعین و و اربابانشان هم شروع شد. کم‌کم ارباب‌ها منتظر بودند ببینند در ایران چه می‌شود. آیا نیازی به جنگ هست، یا نیست؟ اول فکر کردند که لیبرالیسم مثل خوره وارد این پیکر انقلاب می‌شود و انقلاب را از درون تهی می‌کند و شاه جدیدی و رژیم پهلوی جدیدی به صورت آزاد و لیبرالیزم در کشور می‌آید و آنها نیاز به جنگ ندارند. دیدند این نشد، آگاهی مردم، دانشجوها و در رأس همه امام، دیدند نه انقلاب دارد راه خودش را طی می‌کند. کودتا برای آنها آسان‌تر بود. چون آن کودتا در حقیقت علیه امام بود و خط امام نه علیه همه. کودتایی ترتیب داده بودند که اگر آن کودتا موفق می‌شد، لیبرالیست در این مملکت با نیروی سران فراری نظامی در مملکت می‌ماند و آن کودتا هم شکست می‌خورد و به این دلیل می‌گویم که این کودتا علیه همه نبود و تا اینکه خیلی از اطرافیان آقای بنی‌صدر امروز بازداشت هستند که رابطه داشتند با آن کودتا. این مطلبی نبود که پنهان باشد و بعدا هم اسنادش گفته خواهد شد. این هم شکست خورد. راهی برای امریکا و اقمار امریکا و ارتجاع منطقه و صدام دیگر باقی نماند. کردستان مهار شده بود، گرچه فتنه هنوز هم هست، سیستان و بلوچستان آرام شده بود، ترکمن صحرا آرام شده بود، خوزستان تحت سیطرة حکومت کاملاً اداره می‌شد و در داخل منتظر بودند ببینند چه می‌شود. وقتی که مجلس شورای اسلامی کیانش و هویتش روشن شد، در همان روزهای اول و آرایی که داده شد، دشمنان فهمیدند که ماهیت مجلس شورای اسلامی که مرکز قدرت این کشور است بعد از امام این ماهیتش چیست؛ و این حاضر نیست یک قدم به آنها باج بدهد. در کابینه منتظر بودند که ببینند حقی که رئیس‌جمهور در آن روز داشت، در کابینه آیا می‌تواند سر مجلس کلاه بگذارد؟ دیدند نشد که بالاخره کابینة رجایی با آن همه مشکلات موفق بود. همة درها به روی آنها بسته شد. آنها دیدند فتنه را فقط از طریق جنگ شروع کنند. حالا برنامه چه بود؟ البته بسیار اسرار در این جنگ تحمیلی هست که ما هنوز نمی‌دانیم. بعداً باید وزارت خارجة عراق و سایر جاهایی که دست‌اندرکار بودند، این اسناد را از آنها گرفت، اما خیلی از چیزها را فهمیدیم و خیلی چیزها را هم می‌شود حدس زد. اینکه یک کشور سیزده، چهارده میلیونی که متکی به مردمش هم نیست مثل عراق، بخواهد حمله بکند به یک کشور چهل میلیونی که متکی به مردمش هم هست و از این حمله هم انتظار پیروزی سریع داشته باشد، این خیلی مقدمات لازم دارد، این خیلی چیزها می‌خواهد که آدم دست بزند به چنین جنایت بزرگی، مقدماتش تهیه شده بود. امریکا قولش را داده بود، انگلیس داده بود، فرانسه داده بود، روسیه را نمی‌دانم ولی قاعدتاً داده بود. چون روس‌ها تا این آخر هم دست از سر صدام برنداشته‌اند و قاعدتاً داده بود، ارتجاع منطقه خرج این جنگ را تحمل کرده بود، قبول کرده بود، 30 میلیارد دلار نقد به عراق داده بودند که شیوخ خلیج فارس و عربستان سعودی و اردن هم از یک سال پیش بندر عقبه را آماده کرده بودند. همه چیز آماده شده بود و اینها دنبال بهانه می‌گشتند. البته بهانه هم احتیاج نداشتند ولی می‌خواستند یک چیزی درست کنند که مثل امروزی که مطرح می‌شود، احتمالاً داشته باشند. از اول سال 1359 از فروردین تا شانزدهم شهریور که جنگ به طور رسمی می‌خواست شروع شود، بعضی از تجاوزات عراق ثبت شده است. برای ما دفتر مشاورت امام ـ که یک نهاد خالصی است در ارتش جمهوری اسلامی که در زمان مسئولیت برادر عزیزمان جناب آقای [آیت‌الله] خامنه‌ای رئیس‌جمهور محترممان پایه‌ریزی شده ـ مأمور شد که اسناد تجاوزات عراق را جمع بکنند و خوشبختانه تلاش خوبی کردند. یک کتابی تهیه کردند که این روزها منتشر شده، نسخ کمی بعد به زبان‌های مختلف پخش خواهد شد، 289 مورد تجاوز رسمی عراق که از طرف ما به آنها اعتراض رسمی شده در تاریخ معین ثبت کرده‌اند که صد و چند تای آن تجاوز هوایی است و بقیه تجاوز زمینی است. این که می‌گویم اعتراضی شده این‌طور بوده وقتی که تجاوز کرده‌اند، مأمور مرزداری ما که معمولاً یکی از نیروهای ارتشی بودند یا ژاندارمری بوده، اعتراض رسمی کردند کتباً به مرزداری عراق. گزارش رسمی دادند به مافوقشان و مافوقشان هم گزارش رسمی داده به وزارت خارجه و و زارت خارجه هم اعتراض رسمی کرده به عراقی‌ها. 289 مورد تجاوز ظرف این پنج ماه و نیم تجاوز مهم ثبت شده. بسیاری تجاوزات هم هست که محدود بوده و در گزارش نیامده و بعداً باید پیدا بکنیم. عراق این‌طور داشته زمینه‌سازی می‌کرده برای اینکه حوصلة ما را سر ببرد و ما یک حرکتی بکنیم و بگوید اینها تجاوز را شروع کرده‌اند . البته بعضی از جواب‌هایی که آقایان داده‌اند که بایست می‌دادند جواب تیراندازی که دادند یا هواپیما را که تعقیب کردند آنها هم یک یادداشت به ما داده‌اند و گفته‌اند شما به ما تجاوز کرده‌اید برای اینکه سندسازی بکنند. اما قضیه‌ای من عرض می‌کنم این است در تمام این دوران هم آقای بنی‌صدر نائب فرماندة کل قوا بود و رئیس‌جمهور بود و مدتی رئیس شورای انقلاب بود و این مسائل همه در ارتش جمهوری اسلامی ثبت می‌شد و ایشان مسئولیت داشت و همة اینها را هم می‌دیدید. این هم یک بُعد قضیه که قابل توجه است که چرا در ظرف این مدت ارتش جمهوری اسلامی مجهز نمی‌شود به حدی که لااقل بتواند ده روز در مقابل عراقی‌ها در گردنه‌هایی‌ که یک گردان هم می‌تواند یک لشکر را متوقف بکند، آنجا دفاع بشود. این هم مسئله‌ای است که از یک طرف دیگر قابل توجه است. روزهایی که بنا بود حمله آغاز شود، در داخل یک بحران فوق‌العادة سیاسی را به وجود آوردند، حالا می‌توانید ارزیابی کنید. شانزدهم شهریور ارتش عراق به طور رسمی به ما حمله کرده، یعنی حملة پشتیبانی را شروع کرده از مرزهای غرب آمده قصرشیرین را رسماً مورد تعرض قرار داده و مقدار زیادی در خاک ما آمده ـ سی و یکم شهریور آن موقعی است که یک دفعه هواپیماها و نیروها یک دفعه حرکت می‌کنند والا این پانزده روز ، شانزده روز هر روز حمله بوده ـ 16 شهریور عراق شروع به حمله می‌کند و 17 شهریور آقای بنی‌صدر در میدان شهدا آن نمایش را به اجرا گذاشت که یادتان هست که اولین حرکتی که بنی‌صدر علیه خط امام به طور رسمی و مهاجمانه کرد آن روزی بود که در 17 شهریور [آن سخنرانی را کرد.] حالا موقعی که عراق حمله کرده و او هم جای فرماندة کل قواست و می‌داند قضیه چیست؟ چون آقایانی که در ارتش هستند می‌دانند، فوراً تلکس می‌شود و گزارش می‌شود و ما می‌فهمیم در مرکز که چه خبره. ایشان می‌دانسته عراق به ما حمله کرده و آن روز آن هیاهو را راه انداخت که من وقتی سخنرانی مستقیم پخش می‌شد، گوش می‌دادم با شهید آقای بهشتی و آقای [آیت‌الله] خامنه‌ای برادر عزیزمان با هم نشسته بودیم در منزل شهید بهشتی. آنجا گوش دادیم، سخنرانی که تمام شد من به بیت امام تلفن کردم و فکر می‌کنم آقای صانعی برادر محترمان بودند و به ایشان گفتم خدمت امام عرض کنید سلام ما را برسانید بگویید حرف‌های بنی‌صدر را شنیدید، ما ترجیح می‌دهیم شما جواب بدهید؛ که ما جواب بدهیم دعوا بشود. شما جواب ایشان را بدهید که ما بی‌نیاز بشویم. ایشان فرمودند هر طور خودتان می‌خواهید، انجام بدهید. ما از ایشان اجازه گرفتیم که دو روز بعد از آن من آن مصاحبة کوتاه را انجام دادم و انتقاداتی که به حرف‌های بنی‌صدر بود مطرح کردم. در شرایطی که عراق به ما حمله کرد، بنی‌صدر مسئول ارتش، سپاه پاسداران و در آن روز به عقیدة خودش مسئول شهربانی و ژاندارمری بود. چون او حکم رئیس شهربانی را هم بعد از وزارت کشور صادر می‌کرد و حتی مسئول روزنامة اطلاعات وقتی که امام نصب کرد آقای دعایی را، ایشان هم یک حکمی را رویش داد، که بگوید من هم هستم. این حالت، بحران سیاسی در کشور را به وجود آوردند که علم‌گردان آن هم در داخل مملکت روزنامة انقلاب اسلامی و میزان و نشریات مجاهدین خلق و تریبون مجلس که در اختیار بخشی از لیبرالیسم بود. این مجموعه هم به جان مردم افتادند، کأنّه هیچی در دنیا نشد و یک جنگ با آن وسعت در دنیا شروع شده و این هیاهوی عظیم سیاسی در داخل کشور به وجود آمد که تحقیقاً کارگردانی سیاسی با کارگردانی نظامی نمی‌تواند در چنین شرایطی بی‌ارتباط باشد و خط امام در آن روز غیر از دفاع هیچ کاری نمی‌توانست بکند و فقط تدافعی بود. کار ادامه پیدا می‌کند؛ و اما عراق چی می‌خواهد؟ تا 31 شهریور حملات کوتاه و محدود بود و 31 شهریور وسیع شد. اینها آمدند تا آن جایی که می‌دانید، تا پشت اهواز، پشت دزفول، شوش و اندیمشک و آن‌جاها، همه را خالی کردند و از کارون عبور کردند و آبادان را محاصره کردند و هدفشان این بود که راه ما به بندر امام را هم ببندند و بندر ماهشهر را هم از ما بگیرند. بندر خرمشهر را گرفتند و بندر آبادان را هم گرفتند و بندر ماهشهر را هم بگیرند و به کلی خوزستان را که منبع تغذیة این کشور است از پیکر این مملکت جدا بکنند. این تهدیدی بود که امریکایی‌ها دو سال قبل از آن کرده بودند. یعنی آن وقتی که ما می‌گفتیم شاه باید برود و هیچی را غیر از رفتن شاه قبول نداریم، امریکایی‌ها آمدند و در مذاکرات رسمی که با مسئولین انقلاب کردند، گفتند که شما چه خیال می‌کنید، حالا اگر اصرار کردید و ما رفتیم حداکثرش اگر نتوانستیم اینجا را حفظ کنیم، پس فردا ایران تجزیه می‌شود و کردستان را یکی می‌برد و آذربایجان را یکی می‌برد، سیستان را یکی می‌برد و باز هم تکة بزرگش از ماست. این متن حرف مأمور امریکایی بود که آن روز می‌ گفت که اشاره‌ای به طرح آینده‌شان کرده بود. عراق آمده و حالا چه می‌خواهد؟ یک نقشة رسمی با امضای مسئولین عراق وجود دارد و یک کتاب نوشته شده که هر دو آن را ما داریم که از سنگرها به دست آوردیم، که عراقی‌ها هدف اصلی‌شان از نظر نظامی این بوده که خوزستان به کلی از ایران جدا شود و کشور مستقلی به نام عربستان و مرکز آن اهواز به نام الاهواز و عربی باشد. در مورد کردستان ظاهراً با کردها توافق کرده بودند که کردستان هم از آن‌ها باشد. در مورد آذربایجان من نمی‌دانم. احتمالاً با مسائلی که در رابطه با آقای شریعتمداری بعداً کشف شد، و بعداً باید منتظر باشیم که احتمالاً برای آذربایجان هم برنامه‌ای داشتند و اگر آنها نداشتند این یکی‌ها (ضدانقلاب داخلی) داشت، و بی‌برنامه برای اینجاها نبودند. اگر خوزستان از ایران نبود چه می‌شد؟ خب شما می‌توانید حدس بزنید که چه می‌شد و آیا امریکایی‌ها حاضر بودند که خوزستان را در اختیار عراق بگذارند؟ در این جا حرف است و قاعدتاً نه، لابد یک مأمور امریکایی می‌گذاشتند و خوزستان هم یک شیخ‌نشینی در شمال خلیج‌فارس می‌شد، وعده‌ای که به آن شیوخ داده بودند آن جزایر ایرانی خلیج فارس بود. که به یکی تنب بدهند به یکی ابوموسی و به دیگری جای دیگری بدهند و گوشت قربانی پیدا کرده بودند که بین آنها تقسیم کنند و همه را راضی کنند. قدر مسلم حق عراق هم جزیرة آبادان و حاکمیت بر شط‌العرب و ارتفاع غرب ایران بود که برای عراق حیاتی است، چون ارتفاعاتی که در دست ماست تا 50 کیلومتر آن طرف‌ترش مستقیماً تو خاک عراق می‌خورد و برای عراق آن یک ضرورت است و اگر دست او باشد این طرف ناامن است. با این برنامه عراق حمله کرده و صدام قهرمان قادسیه شده و حالا بنی‌صدر هم باید با این صدام بجنگد. ما را ببین که باید چه جور و با چه زحمتی و چه مشکلاتی این جنگ وسیعی که از همه امکانات شرق و غرب دارد تغذیه می‌شود، باید در این جنگ دفاع بکنیم، آن هم با بنی‌صدر. حالا روحیة بنی‌صدر را می‌توانید همه بفهمید که می‌خواهد با این وضع بجنگد و اولین کاری که کرد یک مقدار افسر کودتاچی که توی زندان افتاده بودند را آزاد کرد که اینها بیایند و رهبری ارتش را در دست بگیرند. آخر واقعاً آدم می‌خواهد با یک جریان امریکایی بجنگد، ولی اسرار و فرماندهی را بدهد دست اینها. من نمی‌گویم که همة آنها حتماً مقصر بودند، شاید بعضی‌هایشان بی‌تقصیر بودند و خب بعداً هم اگر بی‌تقصیر بودند باید جبران بشود. این حرف دیگری است. اما فرماندهی کل قوا که بخواهد در جنگ با این وسعت متکی به افسرانی که از زندان آنها را بیرون می‌آورد، باشد این چه جور می‌شود جنگید و چه جور می‌شود که خلق را پشت این جنگ داشت و چه جور می‌شود بدنة حزب‌اللهی ارتش را با خود داشت. این سربازان، درجه‌داران، افسران جزء و این نیروهای مخلص ارتش که دلشان از آن افسران در گذشته خون بوده، حالا ببینند که اینها بالای سرشان آمده و فرمان آتش می‌دهند، اینها دستشان به طرف ماشة تفنگ نمی‌رود و این حالی که اینها دارند، با این حال می‌خواهند بجنگند و بنی‌صدر رویه‌اش این بود و اگر ما حرف می‌زدیم، می‌گفت که آخوندها نمی‌گذارند که ما بجنگیم. از همان حرف‌هایی که همین امروز صبح حرف‌های رادیوهای بیگانه را پخش می‌کردند، من شنیدم که رادیو کلن می‌گوید که اگر روحانیون دخالت نکنند، بنی‌صدر می‌تواند این جنگ را به جایی برساند. سیاست چی بوده و اینها به چه شکلی می‌توانستند این جنگ را به کجا برسانند؟ من فکر می‌کنم که غرب با داشتن بنی‌صدر در منطقه خیالش راحت بود. باز حرکت این بود که خوزستان را بگیرند و آنجا هم غربی بشود و بنی‌صدر را هم اینجا داشته باشند و بعد اگر به ذلت و صلح کشیده شد و به یک صورتی درآمد، بقیه‌اش را به دست بنی‌صدر بدهند و بقیه را از صف بیرون کنند و حالا شاید در مراحل بعد چیزهای دیگری هم بوده است و قضاوت نمی‌شود کرد. عراق هم حداقل قانع بود که اولاً از انقلاب ایران خیالش راحت بشود و صدور انقلاب به آنجا نشود و بعد هم در دنیا قهرمان شود تا دیگر نشود با او مبارزه کرد و بعد هم منت بر سر شیوخ دیگر بگذارد و با خرج آنها این جنگ را اداره کند و بعد هم شط‌العرب و این ارتفاعات را بگیرد و اهداف اینها این بود و حداقل اهداف آنها که همگی متفق بودند، این بود که جمهوری اسلامی را ضعیف کنند که به عنوان یک انقلاب موفق در دنیا الگو نشود و این هدف نهایی آخری است که اگر در تمام مرحله‌ها شکست خوردند، بالاخره یک کشور انقلابی را به جنگ کشیدند و بعد از جنگ طولانی بنیه‌اش از دست می‌رود و این نقشة آنها بود و اما خداوند چه خواست و چه شد و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین. خداوند عمر بدهد به این رهبر عظیم‌الشأن و این پیرمرد روشن‌ضمیر و این کسی که از این خانة محقرش مثل کسی است که بر بام دنیا نشسته و همة این توطئه را می‌بیند و یک لحظه نگذاشت که این مردم دچار ناراحتی روحی بشوند از همان روز اول فرمود که صدام به پای خودش به دام آمده و صدام باید از بین برود و از همان روز اول فرمود که ما در این جنگ پیروزیم و سیلی به صدام بزنیم که دیگر نتواند کاری بکند و آن چیزهایی که خودتان می‌دانید. همان روزی که آنها حالت تهاجمی بر علیه ما داشتند. روحیة مردم ما مانند ملت پیروز بود. البته خیلی‌ها خدمت کردند، نیروی هوایی انصافاً آن روز قوت قلب به مردم داد و با حملاتی که به داخل خاک عراق کرد روح و نشاط به ما داد. نیروی زمینی بعد از اینکه بر خود مسلط شد، جلوی پیشرفت‌ نیروهای عراقی را گرفت. نیروی دریایی در دریا موفق شد امنیت خلیج فارس را حفظ کند و ما رفته رفته بر خودمان مسلط شدیم و برنامه‌ریزی کردیم، اما همة آن مراحل مراحل دفاع بود. یعنی در این حد بود که جلوی پیشرفت نیروهای عراقی و سقوط حتمی کشور را بگیریم، تا اینکه حزب‌الله به میدان آمد و سپاه پاسداران در لباس رزم درآمد و مسئولیت‌های بخشی از جنگ را بر عهده گرفت و آن پیش‌بینی پیامبرگونة امام که مدت‌ها قبل از جنگ دستور تشکیل ارتش 20 میلیونی را داده بود و هیچ‌کس آن روز نمی‌توانست بفهمد این ارتش 20 میلیونی برای چیست، معلوم شد که آن پیش‌بینی چقدر بجا بوده است. پایگاه‌های بسیج که سپاه درست کرده بود، مردم را آموزش داد و مردم را مسلح کرد و مردم غیرنظامی هم مثل نظامی‌ها وارد جبهه شدند و دار و ندارشان را در خدمت جنگ گذاشتند و دو میلیون آواره را روی چشم‌شان نگه داشتند و خرج جنگ را دادند و مخارجی که بر ما تحمیل می‌شد و مشکلاتی که بود را تحمل کردند و مردم که در این مدت کم‌کم مجهز شدند و سازمان داده شدند و وارد ارتش شدند و ارتش دید که در کنار خودش این مردم را دارد و روحیه گرفت، بیش از آنچه که داشت، ما یک سال بعد از آنان توانستیم حالت تهاجمی را شروع کنیم که امروز دنبالة آن برنامة جدید است. من چیزهایی که شما می‌دانید، نمی‌خواهم تکرار کنم. اولین حملة موفقیت‌آمیز برادران ما دارخوین بود که درست دو روز بعد از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری توسط مجلس شورای اسلامی بود و در این حمله نشان دادیم که چه نیروهای عظیمی هستیم. بعدش فتح شمال آبادان، فتح بستان، فتح‌المین، فتح بیت‌المقدس و بعد حماسة گرفتن خونین‌شهر و سپس یک ضربة هشیاردهنده به عراق در خاک خودش بود و امروز حالتی که ارتش جمهوری اسلامی ایران دارد حالت انتظار است و حالتی که سپاه و بسیج و نیروهای مردمی داخل جبهه دارند حالت انتظار است و منتظرند که فرمان بدهیم و از آنها بخواهیم که چه بکنند. صدام و حامیان صدام گوششان را خوب باز کنند. اگر حرف‌های قبلی ما را خوب گوش نکرده‌اند، این حرف‌هایی که الآن می‌خواهم بزنم خوب گوش کنند. ما امروز و اگر امروز نه، تا چند روز دیگر در سراسر مرز همه جا توپ‌های دورزن‌مان تا 50 کیلومتر داخل خاک عراق را می‌تواند زیر آتش بگیرد. شما حامیان صدام خوب می‌دانید که ما این اسلحه و این توپ‌ها را داریم و هنوز هم از این توپ‌ها استفاده نکرده‌ایم، چون این توپ‌ها آن بُردی که دارد، فقط به درد همین که عرض کردم می‌خورد. هم مهماتش را داریم و هم توپ‌هایش را داریم و این‌قدر هم هست که سراسر جبهه را بپوشاند. شما می‌دانید که مراکز اصلی عراق در شرق دجله و فرات و همین جایی است که اگر ما در خاک عراق هم نیاییم، می‌توانیم اگر بخواهیم می‌توانیم عراق را با این کار بیچاره کنیم. ولی باز می‌دانید که ما با مردم عراق دعوا نداریم ما رنج می‏بریم از اینکه یک گلوله توپ بیندازیم و یک خانواده عرب عراقی آواره شود. ما از این رنج می‌بریم و همه صبر و تأنی که امروز از ما در جبهه می‌بینید، به خاطر همین است. ما می‌خواهیم با شیوه‌ای بجنگیم و با شیوه‌ای حق ما را بگیریم و با شیوه‌ای صدام و حزب بعث را از منطقه بیرون کنیم که به قیمت آوارگی میلیون‌ها نفر از مردم عراق تمام نشود و برای ما این یک استراتژی است. برای ما این در حرکت جنگ‌مان این یک اصل است. اگر می‌بینید که بعد از علمیات رمضان صبر کردیم و منابع خبری دنیا و مفسران دنیا را دچار حیرت کردیم و آن شرق‌شناس امریکایی می‌گوید که وضع جمهوی اسلامی یک جوری شده که ما می‌توانیم برنامه‌های آینده کرملین را بخوانیم، برنامه‌های آینده رهبران جمهوری اسلامی را نمی‌توانیم بفهیمم، علت این، این است که شما معیارهای ما را نمی‌فهمید. شما می‌بینید که اگر جای ما بودید و توپ‌هایتان روی بصره بود، شهر یک میلیونی بصره را زیر آتش می‌گرفتید که همة مردم آواره بشوند و به بغداد بروند و صدام اگر یک میلیون آواره روی دستش بیاید، ساقط می‌شود. ما با معیار شما کار نمی‌کنیم. شما مردمی هستید که می‌روید لبنان برای اینکه فلسطینی‌ها را از لبنان بیرون کنید. در اردوگاه‌ها می‌ریزید و بی‌تقصیر زن و کودک را که نظامی نیستند، قتل و عام می‌کنید که فلسطینی آواره بترسد و آواره‌تر بشود، اما ما این کارها را نمی‌کنیم. لذا شما نمی‌توانید کار ما را تحلیل کنید. اگر می‌خواهید تحلیل کنید، اول بیایید قرآن بخوانید و بفهمید که یک مسلمان چه جور می‌جنگد، بروید تاریخ جنگ‌های اسلام را بخوانید و ببینید که وقتی پیامبر(ص) یک لشکر می‌فرستاد چه نصحیت‌هایی به آنها می‌کرد، می‌گفت، وقتی که آنجا می‌روید، درخت را قطع نکنید، فراری را تعقیب نکنید و مجروح را ضربة دوم نزنید، مواظب باشید آنجا کلیسا را خراب نکنید و آنهایی که با شما نمی‌جنگند، با آنها نجنگید. سم توی آب نریزید و آن دستوراتی که می‌داد. ما که برای حکومت نمی‌جنگیم. ما برای اسلام و فضیلت می‌جنگیم. ما اگر با صدام مخالفیم و با اسد رفیقیم، دلیلش این است که او آدمی است که در مقابل اسرائیل می‌جنگد و با فضیلت است و این آدمی است که با اسرائیل علیه مسلمین توطئه می‌کند و ما بی‌جهت که دعوا نمی‌کنیم. ما هنوز هم داریم دفاع می‌کنیم. ای دنیای به اصطلاح متمدن! ما هنوز نفت‌شهرمان، ارتفاعات غرب‌مان در دست عراق است و بعد از 2 سال عراقی‌ها هنوز دارند نفت‌های ما را از نفت‌شهر می‌کشند و می‌برند و می‌گویند ما صلح می‌خواهیم. اگر نمی‌توانید تحلیل بکنید، یک مقدار با معارف اسلامی آشنا بشوید و تحلیل کنید. ولی همین جا بگویم و در آن خطبه هم گفتم که اینها هم حدی دارد. اسلام هم تا قیامت نمی‌گوید صبر کنید. صبر کنید تا همه ذلیل شوید. نه، اگر یک روزی دیدیم که کارها تمام نمی‌شود، گلوله‌های توپ را باز می‌کنیم و به مردم عراق می‌گوییم که موقتاً از خانه‌هایتان بروید و ما می‌آییم پول‌ها را از این شیوخ می‌گیریم و دوباره خانه‌هایتان را می‌سازیم. دنیای استکبار وجدانشان مرده، دنبال مرگ وجدان شعورش هم مرده و تشخیصش با معیارهای پوسیده استکباری است. آنها تابع قدرت هستند. در لبنان ببینید یک ضرب شصت اسرائیل تو اردوگاه فلسطینی‌ها نشان داد و دوباره به حزب فالانژ رأی دادند. حزب فالانژی که مسئول اصلی تخریب اردوگاه‌هاست. این دنیا این‌طوری است. وقتی صدای گلولة ما بلند شد، وقتی که منورهای ما بالای بصره یک ساعت پرواز کردند و همه جا را روشن کردند، سیاست‌شان با روز قبلشان فرق کرد. دنیا تابع ترس و زور است و ما آن جور نمی‌خواهیم بشود. ولی اگر دیدیم که هیچ منطقی را نمی‌فهمید، زورمان را نشان می‌دهیم و امیدواریم که به آن روز نرسد. ما امیدواریم قبل از اینکه با تخریب بخشی از عراق حقوق‌مان را بپردازند و صدام را محاکمه کنند و راه حق را باز کنند و ما هیچ توقعی نسبت به هیچ کشور همسایه‌ای نداریم. نه جنوب خلیج، نه شمال خلیج و نه غرب خلیج. شمال خلیج از خودمان است و غرب خلیج بغداد است مال عراق است مال آنهاست و ما روزی که به مرزمان برسیم و یا اگر عبور کنیم وقتی جنگ تمام بشود یک سر سوزن از مرزمان تجاوز نمی‌کنیم و هیچ‌وقت به خاطر خاک، خون انسان را روی زمین نمی‌ریزیم و این را بدانید مگر به خاطر فضیلت.»[۲۹] ضمیمۀ گزارش 522 روزنامۀ اطلاعات دربارۀ تظاهرات زائران ایرانی و اقدامات پلیس عربستان نوشت: به مناسبت دومین سالگرد جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و هفتۀ جنگ، به دعوت حجت‌الاسلام و المسلمین موسوی خوئینی‌ها نمایندۀ امام و سرپرست حجاج ایرانی، ساعت 9 صبح امروز اجتماع باشکوه زائران ایرانی بیت‌الله‌الحرام درحالی‌که حضور زائران سایر کشورها در میان آنها جلب توجه می‌کرد، در محوطۀ وسیعی مقابل مسجد جن در مکۀ معظمه برپا شد. اجتماع‌کنندگان عکس‌های امام خمینی، پرچم‌های جمهوری اسلامی ایران و شعارهای لااله‏الا‏الله، محمد رسول‌الله را همراه داشتند، در فواصل برنامه شعارهای مرگ بر اسرائیل، مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی سرمی‏دادند. تظاهرکنندگان سعی داشتند که هیچ‌ بهانه‌ای به دست گارد مخصوص و مأموران امنیتی آل‌ سعود ندهند. مأموران عربستان با ماسک، باتوم، سپر، گاز اشک‌آور و ماشین‌های آب‌پاش آنها را به محاصره درآورده بودند. بر پایۀ همین گزارش، حجاج پس از تلاوت سورۀ جمعه و سردادن شعار وحدت، آمادۀ ادامه برنامه بودند که وسایط نقلیۀ سنگین و سبک و ‌آمبولانس‌ها بوق‌زنان و آژیرکشان در میان صفوف فشردۀ اجتماع‌کنندگان شکاف ایجاد کردند و پلیس به جمع‌آوری شعارها، پلاکاردها و پرچم‌های جمهوری اسلامی پرداخت. پس از دقایقی انبوه جمعیت مجدداً در صف‌های فشرده آرام و بدون دادن شعار به‌سوی مسجدالحرام به حرکت درآمد، اما در چند نقطه از مسیر، پلیس در مقابل راهپیمایان ایستاد و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داد و تعدادی را دستگیر کرد. این‌‌بار نیز راهپیمایان که خود را موظف به تبعیت از دستور امام مبنی‏بر رعایت نظم می‌دانستند، بدون عکس‌العمل به راهپیمایی ادامه داده و همچنان مرتب و منظم به‌سوی مسجدالحرام رهسپار شدند. در پایان راهپیمایی، زائران در مقابل حرم تجمع کرده و با شعارهای کوبندۀ مرگ بر اسرائیل و مرگ بر امریکا برای اقامه نماز جمعه وارد حرم شدند. بر پایۀ همین گزارش، خیل شرطه‌ها و مأموران امنیتی آل‌ سعود، در تمامی مسیر راهپیمایان از ستاد حج تا مسجدالحرام، به چشم می‌خورد. پس از اینکه بخش عظیمی از جمعیت از مقابل محل سخنرانی گذشتند، افراد پلیس به داخل این محل رفته و ضمن پاره کردن عکس‏های امام خمینی و برداشتن پرچم جمهوری اسلامی و پلاکاردها، حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها، آیت‌الله جنتی و حجت‌الاسلام خاتمی و تعدادی از حاضران در محل ستاد (و نیز خبرنگار اعزامی روزنامۀ اطلاعات به عربستان سعودی) را بازداشت کردند. در پی این اقدام، زائران ایرانی در مسجد‌الحرام متحصن شدند و اعلام کردند که تا آزادی بازداشت‌شدگان به تحصن خود ادامه خواهند داد. پس از گذشت ساعاتی، پلیس عربستان به‌خاطر جلوگیری از عواقب احتمالی، مجبور شد حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها، آیت‌الله جنتی و حجت‌الاسلام خاتمی را آزاد کند. همین گزارش حاکی‌است در یورش مأموران سعودی به زائران، بیش از 30 زائر ایرانی مجروح شدند که هم‌اکنون در درمانگاه‌ها بستری هستند.[۳۰]


منابع و مآخذ روزشمار 1361/07/02

  1. سند شماره 67238 مرکز مطالعات وتحقیقات جنگ: از ستاد مرکزی سپاه (مرکز فرماندهی)، به سماجا (مرکز فرماندهی)، 2/7/1361.
  2. سند شماره 17068 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبه‌ای شماره 610، قرارگاه عملیاتی کربلا (رکن 2)، 2/7/1361، ص 2.
  3. روزنامه کیهان، 3/7/1361، ص 4.
  4. سند شماره 107343 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 7 (باختران)، به فرماندهی مرکز، 2/7/1361 وـ سند شماره 17085 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بولتن اطلاعات هفتگی، طرح و برنامه عملیات، 5/7/1361، ص 5، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
  5. روزنامه اطلاعات، 7/7/1361، ص 19.
  6. روزنامه جمهوری اسلامی، 4/7/1361، ص 2، مهاباد ـ واحد مرکزی خبر؛ وـ سند شماره 67270 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: ستاد منطقه 7 سپاه.
  7. سند شماره 67282 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد منطقه 7 اطلاعات، به ستاد مرکزی اطلاعات، 6/7/1361.
  8. سند شماره 67263 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد منطقه 7 اطلاعات، به ستاد مرکزی اطلاعات، 5/7/1361.
  9. سند شماره 67232 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 7 (باختران)، به فرماندهی مرکز، 2/7/1361.
  10. سند شماره 67241 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اداره اطلاعات شاجا، به وزارت کشور، 3/7/1361؛ وـ سند شماره 113110 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه، 4/7/1361، ص 3.
  11. سند شماره 67301 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)، واحد طرح و برنامه عملیات، به دفتر فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستادمرکزی، 7/7/1361.
  12. دفتر سیاسی سپاه، "رویدادها و تحلیل"، نشریه شماره 46، 11/8/1361، ص 16؛ وـ سند شماره 350256 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد ناحیه کردستان (قرارگاه قدس)، طرح و برنامه عملیات، به قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع)، طرح و برنامه عملیات، 9/8/1361، ص 1.
  13. روزنامه جمهوری اسلامی، 4/7/1361، ص 4.
  14. سند شماره 93849 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: "مرکز خبری"، نشریه شماره 111، روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 10، 7/7/1361، ص 1؛ وـ روزنامه کیهان، 4/7/1361، ص 2.
  15. سند شماره 93849 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: "مرکز خبری"، نشریه شماره 111، روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 10، 7/7/1361، ص 1؛ وـ سند شماره 113108 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش روزانه، 5/7/1361، ص 3.
  16. سند شماره 67237 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه 3، به فرماندهی کل، 2/7/1361.
  17. روزنامه جمهوری اسلامی، 3/7/1361، ص 10.
  18. همان، ص 4.
  19. همان، ص 10.
  20. همان.
  21. خبرگزاری جمهوری اسلامی، "گزارش‌های ویژه"، نشریه شماره 189، 3/7/1361، ص 9. رادیو امریکا، 2/7/1361.
  22. همان، ص 13، رادیو ابوظبی، 2/7/1361.
  23. همان، ص 2، آنکارا ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/7/1361.
  24. همان، ص 3، بن ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/7/1361.
  25. همان، صص 7ـ8 ، واشنگتن ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 2/7/1361.
  26. مأخذ 2، ص 20.
  27. همان، ص 2.
  28. مأخذ 17، ص 5.
  29. همان، صص 10 و 4.
  30. روزنامه اطلاعات، 3/7/1361، ص 2.