1366.12.28

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۳ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1366
1366.12.28
نام‌های دیگر بیست و هشت اسفند
تاریخ شمسی 1366.12.28
تاریخ میلادی 18 مارس 1988
تاریخ قمری 29 رجب 1408




گزارش - 95

در ششمين روز از عمليات والفجر10، ارتش عراق كه از انجام دادن اقدام مؤثر براي بازپس‌گيري مناطق از دست داده در منطقه‌ي دشت حلبچه بازمانده، بيش‌تر تلاش خود را معطوف به جلوگيري از پيشروي رزمندگان به سمت شمال منطقه‌ي عمليات و شهر سيدصادق كرده است. يگان‌هاي عراقي از اولين ساعات بامداد امروز اقدام به اجراي آتش و تحرك واحدهاي زرهي در جناح شمالي قرارگاه قدس كردند. به نظر مي‌رسد عراقي‌ها قصد اجراي ضد حمله به مواضع شمالي عمليات را دارند كه با واكنش به موقع رزمندگان 3 دستگاه تانك عراقي از روي تپه‌ي سه‌تپان در محور شمالي عمليات به وسيله‌ي موشك تاو و ماليوتكا مورد هدف قرار مي‌گيرد و اين امر به درهم‌ريختگي عراقي‌ها دامن مي‌زند. در اختيار داشتن مناطق مرتفع و تسلط رزمندگان بر دشمن آنان را در وضعيت مناسبي قرار داده است. بنابراين، براي جلوگيري از استقرار نيروهاي عراقي يك دسته‌ي ديگر از واحد ضد زره شامل (2 قبضه تاو، 3 قبضه ماليوتكا و 2 قبضه 106) براي شكار تانك به خط فراخوانده شدند. عراق كه توانايي انجام دادن اقدام بازدارنده‌ي مؤثر را در هيچ يك از محورهاي عمليات ندارد، ساعت 9:15 صبح مواضع رزمندگان را در چناره بمب‌باران شيميايي مي‌كند و براي جلوگيري از پيشروي نيروهاي قرارگاه قدس به سمت شهر سيدصادق در محور گرده‌نازي در شمال رودخانه‌ي زلم خط پدافندي تشكيل مي‌دهد و دو طرف جاده‌ي منتهي به اين روستا را مين‌گذاري مي‌كند. آتش توپ‌خانه‌ي عراق نيز چندان مؤثر نيست و عمدتاً در جناح شمالي عمليات قرارگاه قدس متمركز است.[۱] اخباري مبني بر حضور عناصري از دشمن در حاشيه‌ي قسمت‌هاي شمالي درياچه‌ي دربنديخان و تردد قايق‌هاي دشمن در مناطق نزديك به ساحل در اين مناطق به قرارگاه مركزي مي‌رسد. اين اخبار حضور فرماندهان رده‌هاي بالا يا مسئولان سياسي استان سليمانيه را در اين نقاط محتمل مي‌كند؛ به همين دليل، فرمانده كل سپاه در تماس با فرمانده نيروي زميني خواستار حضور نيروهاي سپاه در اين مناطق مي‌شود. برادر حميدي‌نيا نيز گزارش مي‌دهد نيروهايي از يگان‌هاي سپاه در اين مناطق مستقر نيستند؛ بنابراين ضرورت دارد تعدادي نيرو فرستاده شود تا اين مناطق را براي نيروهاي عراقي ناامن كنند. احتمال متمركز شدن و تجديد سازمان نيروهاي پراكنده‌ي عراقي در حاشيه‌ي درياچه‌ي دربنديخان و ضرورت استقرار نيرو در ساحل شرقي درياچه سبب مي‌شود تا فرماندهي كل كه دغدغه‌ي مستحكم كردن خط دفاعي در حاشيه‌ي شرقي درياچه‌ي دربنديخان را دارد، چند نفر را براي شناسايي منطقه بفرستد و براي احداث خاكريز و جاده از پل زلم تا درياچه‌ي و سپس در ساحل درياچه دربنديخان تدبيري بينديشد.[۲]

گزارش - 96

امروز مهم‌ترين اقدام فرماندهان سپاه در ادامه‌ي عمليات والفجر10، طراحي مانور براي تصرف يال ميرسور و تپه ريشن در شرق پل ملاويسي و انجام دادن كارهاي مهندسي براي محكم كردن خط دفاعي در شرق رودخانه‌ي چم‌ريشن در جناح شمالي عمليات و ساحل شرقي درياچه‌ي دربنديخان است. حضور روي تپه ريشن، تسلط يگان‌هاي خودي را بر تحركات دشمن افزايش خواهد داد. بر اين اساس، قرارگاه قدس مأموريت يافته است با به‌كارگيري 5 گردان از لشكرهاي ثارالله(ع)، فجر و علي بن ابي‌طالب(ع) وارد عمل شده، تا يال ميرسور و تپه ريشن پيشروي كند. بدين ‌ترتيب كه لشكر علي بن ابي‌طالب(ع) با يك گردان مأموريت تصرف يال ميرسور و الحاق با لشكر فجر را عهده‌دار شده است. لشكر فجر با استعداد 2 گردان مي‌بايست تپه دوقلو557 واقع در سمت راست جاده‌ي ريشن به ارتفاع سه‌تپان و تپه ريشن را پاك‌سازي كرده، ضمن استقرار روي تپه ريشن از سمت راست با لشكر علي بن ابي‌طالب(ع) و از سمت چپ با لشكر ثارالله(ع) در تپه557 الحاق برقرار كند. همچنين لشكر ثارالله(ع) مأموريت دارد با استفاده از 2 گردان در ادامه‌ي خط پدافندي قبلي خود از سه‌راهي سه‌تپان تا تپه755 را نيز پوشش دهد و خاكريزي در پشت جاده‌ي سه‌تپان به تپه557 احداث كند و سپس خاكريز را تا تپه ريشن ادامه دهد. قرار است عمليات پس از نيمه‌شب آغاز شود.[۳] همچنين تصويب شد واحد مهندسي چند رده خاكريز و جاده‌ي ارتباطي در جبهه‌ي شمالي احداث كند. علاوه بر اين، عزيز جعفري فرمانده قرارگاه قدس در جلسه با نيروهاي مهندسي سپاه و جهاد، براي برطرف شدن ضعف‌هاي خط دفاعي خواستار فعاليت‌هاي زير شد: الف) تكميل خط اول در حد فاصل تپه ريشن و يال ميرسور در شرق رودخانه‌ي چم‌ريشن شامل: 1. احداث خاكريز به ارتفاع حداقل 2 متر در سر تا سر طول خط اول و سپس دو جداره كردن آن. 2. احداث سكوهاي تانك و سلاح‌هاي ادوات در خط اول. ب) تكميل و احداث جاده‌هاي عقبه: 1. احداث خاكريز در قسمت غربي جاده‌ي اصلي از پل گردكو تا پل ملاويسي. 2. احداث خاكريز در قسمت غربي جاده‌ي خرمال به ريشن. 3. دو جداره كردن اين جاده‌ها. 4. احداث جاده‌ي اتصالي در پشت جاده‌ي شيرمر. 5. احداث جاده‌ي عريض شن‌ريزي‌شده از‌ ارتفاع هاني‌قل در دامنه‌ي ارتفاعات و اتصال آن به سمت ارتفاع سه‌تپان. 6. احداث جاده‌يي در پشت رودخانه‌ي ملاويسي تا درياچه‌ي دربنديخان. ج) تكميل خط دوم در شمال رودخانه‌ي آوي‌زلم 1. احداث خاكريز دوجداره از وسط تپه‌ي شيرمر به تپه‌ي گيلك و روستاي شمال پل گردكو. 2. تكميل و احداث جاده‌ي شن‌ريزي‌شده در پشت خط دوم. 3. احداث خاكريز دوجداره در دو طرف جاده‌ي اصلي خرمال ـ دوجيله. 4. احداث دو جاده از جاده‌ي دوجيله به طرف درياچه‌ي دربنديخان. علاوه بر امكانات مهندسي يگان‌ها، جهاد استان‌هاي فارس، نجف‌آباد، كرمان، كهكيلويه و بويراحمد و چهارمحال و بختياري براي اجراي اين مأموريت‌ها در اختيار قرارگاه قدس قرار گرفتند. بنابراين، تصميم گرفته شد يك جاده‌ي تعجيلي و يك خاكريز در كنار درياچه احداث گردد. همچنين خط پدافندي حاشيه‌ي شرقي درياچه‌ي دربنديخان به لشكر9 بدر، تيپ29 نبي اكرم(ص) و تيپ36 انصارالمهدي(عج) واگذار گرديد و پشتيباني آتش اين منطقه به توپ‌خانه‌ي 63 خاتم(ص) سپرده شد.[۴] عراق نيز خط پدافندي خود را همچنان در روستاي گردنازي در شرق پل ملاويسي قرار داد و دو طرف جاده‌ي گردنازي به پل ملاويسي را مين‌گذاري كرد.[۵] جز اين، وضعيت خطوط پدافندي تغييري نكرده و تفاوت چنداني در فعاليت‌هاي دشمن مشاهده نشده است. فعاليت هواپيماهاي عراقي نسبت به روز گذشته تا حدي كاهش يافته، اما نيروي هوايي عراق در چند نوبت برخي خطوط نيروهاي ايراني از جمله خط ارتفاع چناره، اردوگاه زمقيه، شهر خرمال و مقر سايت‌ هاوگ نيروي هوايي ارتش را نيز بمب‌باران شيميايي كرد و يك گردان از نيروهاي لشكر19 فجر شيميايي شدند.[۶]


بال‌گردهاي عراقي نيز روي درياچه‌ي دربنديخان در حال گشت‌زني هستند و تعدادي قايق در ساحل شرقي اين درياچه تردد مي‌كنند. دشمن سعي دارد در حد امكان نيروهاي فراري خود را كه از منطقه‌ي درگيري گريخته‌اند جمع‌آوري كرده، به آن سوي درياچه‌ي دربنديخان انتقال دهد. گزارش حميدنيا حاكي از آن است كه تعدادي پوتين‌ عراقي در محل تقاطع رودخانه‌ي آوي‌زلم با درياچه‌ي دربنديخان مشاهده شده است و حدود 30 نفر از نظاميان عراقي در حال شنا كردن در حال فرار از طريق درياچه ديده شده‌اند.60 نفر از نيروهاي قرارگاه رمضان نيز كه اغلب آن‌ها سپاهي بودند و براي عمليات به عمق منطقه‌ي دشمن رفته بودند، در درگيري با يك ستون از نيروهاي عراقي تعدادي از آنان را به هلاكت رسانده يا مجروح كردند و 150 نفر از آنان را اسير كرده، هم‌راه خود آوردند.[۷] به اسارت درآمدن فرماندار حلبچه و بخشدار سيدصادق از جمله خبرهاي مهم امروز بود.[۸]

گزارش - 97

براي بررسي طرح مانور عمليات در ارتفاعات شاخ شميران و شاخ سورمر و برددكان و محور دربنديخان، امروز جلسه‌يي با حضور تعدادي از فرماندهان سپاه پاسداران در محل قرارگاه تاكتيكي نيروي زميني سپاه در ‌هانسوره از يال‌هاي شمال شرقي ارتفاع بالامبو از ارتفاعات جنوب شهر حلبچه تشكيل شد. پس از مذاكرات اين جلسه كه بيش از يك ساعت طول كشيد، همگان بر اجراي هر چه زودتر عمليات براي تصرف ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شميران، برددكان، زيمناكوه و دشت تولبي توافق كردند.[۹] در طراحي عمليات والفجر10، تصرف ارتفاعات شاخ سورمر و شاخ شميران براي باز كردن عقبه‌ي قرارگاه فتح و از طرف ديگر حفظ بخشي از جناح جنوبي عمليات مهم دانسته شده، چرا كه در اختيار گرفتن اين ارتفاعات سبب تسلط ديد و تير بر عقبه‌ي دشمن مي‌شود، در حالي كه اكنون حضور نيروهاي عراقي در آن‌جا موجب ناامن شدن عقبه‌ي يگان‌هاي قرارگاه فتح در ارتفاع تمورژنان و يال‌هاي شرقي بالامبو گرديده است. يگان‌هاي خودي در تصرف و نگه‌داري اين ارتفاعات به دليل هوشياري دشمن و كمبود توان ناكام ماندند و اين امر فرماندهان را به اين نتيجه رساند كه حضور دشمن در محور شاخ سورمر و شاخ شميران موجب نقص خط دفاعي عمليات والفجر10 در محور جنوبي عمليات شده است و نيروهاي عراقي بر عقبه‌ي يگان‌ها به‌ويژه در ارتفاع تمورژنان تسلط دارند؛ بنابراين، براي رفع اين نقيصه بايد عمليات مجددي با استفاده از يگان‌هاي جديد در اين منطقه انجام شود.**[۱۰] براورد اوليه‌ي فرماندهان براي تصرف اين اهداف حداقل 40 گردان بود، در حالي كه نيروهاي در اختيار فقط نيمي از نياز براوردشده را تأمين مي‌كردند. فراهم كردن اين استعداد مستلزم حداقل 10 روز وقت بود كه با توجه به محدوديت زمان و هوشياري ارتش عراق و تقويت روزافزون منطقه، در نهايت تصميم بر اين شد تا با بهره‌گيري از توان موجود، عمليات در كوتاه‌ترين زمان ممكن انجام شود.[۱۱] بر اساس مذاكرات انجام‌شده، رحيم صفوي جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه، جمع‌بندي را اين‌گونه بيان كرد: «فعلاً با يگان‌هاي آماده‌ي همين لشكر55 ويژه‌ي شهدا، لشكر57 ابوالفضل(ع)، لشكر27 حضرت رسول(ص)، لشكر10 سيدالشهدا(ع) و تيپ18 الغدير عمل كنيم، تا بعد.»*** فرمانده نيروي زميني سپاه درباره‌ي مأموريت يگان‌ها نيز گفت: «لشكر55 ويژه‌ي شهدا، زيمنانكوه؛ لشكر27 حضرت رسول(ص)، برددكان؛ لشكر57 حضرت ابولفضل(ع)، شاخ شميران و لشكر10 سيدالشهدا(ع) روي ارتفاع شاخ سورمر عمل كنند.» همچنين مقرر شد نيروي زميني زمان تحويل گرفتن خط پدافندي منطقه را متعاقباً به يگان‌هاي عملياتي ابلاع كند. يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي اين جلسه طراحي مانور از شمال به جنوب، يعني از سمت ارتفاع تمورژنان و درياچه‌ي دربنديخان به سمت اين ارتفاعات بود كه خلاف جهت مانور عمليات والفجر10 محسوب مي‌شد، بر اساس اين طراحي، نيروهاي عمل‌كننده مي‌بايست با عبور از قسمت جنوب شرقي درياچه و از پشت به نيروهاي عراقي حمله مي‌كردند. با توجه به اين كه حمله‌ي نيروهاي موج اول يگان‌هاي عمل‌كننده مي‌بايست با قايق انجام مي‌شد و يگان‌هاي مزبور نيز بعضاً در اين زمينه دچار كمبود بودند، لجستيك نيروي زميني موظف شد به صورت ضرب‌الاجل تعدادي قايق در اختيار اين يگان‌ها قرار دهد و علاوه بر آن، لشكر14 امام حسين(ع) و لشكر8 نجف و تيپ44 قمر بني‌هاشم(ع) ـ كه از قبل در منطقه حضور داشته و در عمليات والفجر10 نيز بخشي از نيروهاي خود را به وسيله‌ي قايق از آبراهه‌ي جنوب شرقي درياچه عبور داده بودند و امكانات آن‌ها همچنان در منطقه بود ـ بخشي از امكانات دريايي خود را به اين يگان‌ها مأمور كنند. [۱۲] همچنين با پيشنهاد محمد باقري قرار شد نيروهاي اطلاعات يگان‌ها براي شناسايي از فردا شب اقدام كنند. در پايان جلسه، رحيم صفوي نتيجه‌ي مباحث درباره‌ي تعيين خط حد يگان‌ها را بدين ترتيب تكميل و جمع‌بندي كرد: ارتفاع شاخ شميران بر عهده‌ي لشكر57 ابوالفضل(ع)؛ ارتفاع برددكان تا يال مله‌سور مربوط به لشكر27 حضرت رسول(ص)؛ شاخ سورمر مربوط به لشكر10 سيدالشهدا(ع)؛ لشكر55 ويژه‌ي شهدا مله‌سور تا 500 متري جاده‌ي زيمنانكوه (در يال ارتباطي با ارتفاع برددكان) را بگيرد و بقيه‌ي ارتفاع زيمنانكوه را تيپ8 الغدير تصرف كند. در پايان جلسه نيز علي شمخاني فرمانده نيروي زميني سپاه زمان اجراي عمليات را شب چهارشنبه‌ي هفته‌ي آينده، يعني 3 فرودين 1367 اعلام كرد.[۱۳]

گزارش - 98

با گذشت 48 ساعت از بمب‌باران شميايي شهرهاي حلبچه، خرمال، دوجيله و روستاهاي اطراف، انتقال مردم به مناطق امن و مداواي مصدومان مهم‌ترين فعاليت فرماندهان و واحد‌هاي پشتيباني سپاه پاسداران در منطقه‌ي عملياتي والفجر10 است. اين حادثه آن قدر وسيع و گسترده است كه اقدامات انجام‌شده هنوز آثار مثبت خود را نشان نداده است. انتقال مردم از صبح امروز از مسير جاده‌ي نوسود ـ بياره به طور فعال آغاز شده و فرستادن تعداد زيادي اتوبوس، كاميون و ورود بال‌گردهاي هوانيروز موجب سرعت بيش‌تر كارها شده است. اهالي منطقه نيز در دسته‌هاي گوناگون، پياده و گاه با خودروهاي شخصي يا هر وسيله‌ي ديگري مانند تراكتور و... از طريق اين جاده به طرف مرز ايران در حركت هستند، لكن پراكنده شدن مردم در داخل شيارها و روي ارتفاعات، دست‌رسي به آنان و جمع‌آوري‌شان را با مشكل مواجه كرده است. هرچند اطلاعات درستي از تعداد مردمي ‌كه در اين منطقه‌ي وسيع پخش شده‌اند در دست نيست، به نظر مي‌رسد بايد با برنامه‌ريزي و فراهم كردن امكانات بيش‌تر كار انتقال آنان را سامان داد. گزارش محسن رفيق‌دوست وزير سپاه از پراكنده بودن تعداد زيادي از مردم در ارتفاعات منطقه و ضرورت حضور هوانيروز براي انتقال مردم به داخل مرز ايران سبب شد تا محسن رضايي به سرهنگ انصاري دستور دهد هوانيروز براي اجراي اين مأموريت فعال شود. تيمسار صياد شيرازي نيز در اين زمينه فعال است.[۱۴] عابديني استاندار خراسان نيز براي كمك به سامان‌دهي آوارگان در اردوگاه‌ها به منطقه آمده و امكانات فراواني از اين استان براي رفع نيازمندي اوليه‌ي آوارگان در اختيار متوليان اين امر قرار گرفته است. توليت آستان قدس رضوي نيز اعلام كرد استان خراسان مخارج زندگي اهالي مناطق آزادشده در منطقه‌ي حلبچه را بر عهده گرفته است.[۱۵] از صبح امروز هم يگان‌ها از حداكثر توان خود براي انتقال مردم استفاده مي‌كنند. لشكر8 نجف براي اين كار حتي از امكانات زرهي خود استفاده مي‌كند. احمد كاظمي به فرمانده نيروي زميني مي‌گويد: «خانم‌ها داخل نفربر و مردان نيز روي نفربر سوار مي‌شوند و به عقب منتقل مي‌شوند. به نيروهاي‌مان گفته‌ايم حتي با تانك مردم را انتقال بدهند و آن‌ها اين كار را انجام مي‌دهند.» از طرف ديگر، فرمانده نيروي زميني سپاه و جانشين وي در تماس‌هاي مكرر با رابط هوانيروز بر انتقال مردم و به‌خصوص مصدومان به وسيله‌ي بال‌گرد تأكيد مي‌كنند. با آمدن بال‌گردهاي شنوك جا به‌ جايي مجروحان شيميايي به مناطق عقب‌تر سرعت بيش‌تري مي‌يابد و خلبانان نيز نهايت سعي خود را براي كمك به مردم به كار گرفته‌اند. به رغم اين تلاش‌ها، عده‌ي زيادي از اهالي كه كيلومتر‌ها راه ناهموار و سنگلاخ را پياده طي كرده و به روستاهاي اطراف و ارتفاعات و شيارها پناه برده‌اند، همچنان در منطقه سرگردان هستند. عده‌يي كه توان حركت و پياده‌روي را دارند خود را به نيروهاي خودي و محل استقرار بال‌گردها مي‌رسانند و كساني كه به هر دليل توان حركت ندارند، جا مي‌مانند. در اين ميان، اورژانس‌هاي تعجيلي كه به‌سرعت احداث شده‌اند، در رسيدگي به مصدومان نقش مهمي ايفا مي‌كنند. ابتدا قرار بود افراد شيميايي‌شده به اورژانس‌ها و بيمارستان‌هاي عقب منتقل شوند، اما به دليل كمبود وسيله‌ي نقليه و تعداد زياد مصدومان، چند پست اورژانس شيميايي به صورت تعجيلي احداث شد كه هر چند از نظر ساختمان مناسب نبوده، حتي فاقد سقف بودند، اما كادر اورژانس‌ها به طور شبانه‌روزي مجروحان شيميايي و غير شيميايي از مردم بومي منطقه، رزمندگان و اسراي عراقي را مداوا و به آنان رسيدگي مي‌كنند و تا كنون توانسته‌اند بسياري از آنان را از مرگ نجات دهند.[۱۶] روايت اسدالله احمدي راوي مركز در قرارگاه نيروي زميني سپاه كه ساعت‌هاي اوليه‌ي نيمه‌شب از اورژانس شيميايي ديدن كرده، اين‌گونه است: «حدود 15، 20 خانوار همه شيميايي شده و در شيارهاي كنار اورژانس بي‌حال دراز كشيده بودند و ناله مي‌كردند. اورژانس به صورت تعجيلي داير شده است، خود فاقد سرپناه مي‌باشد، ولي از نظر مداوا و پتو و غذا در حد توان به مردم رسيدگي كرده بودند. تقريباً همه‌ي افراد زير و روي‌شان پتو بود، ولي طبيعتاً بسيار كم بود، زيرا هوا سردتر از آن است كه انسان بتواند خود را با يك يا دو پتو گرم نگه دارد. زن و بچه كنار هم دراز كشيده بودند، عده‌يي ناله مي‌كردند و عده‌يي بي‌حال افتاده بودند و تعدادي نيز نسبتاً سرحال بودند. بعضي از مادران كه رمقي در بدن داشتند كودكان شيرخوار خود را كه شيميايي شده بودند، نوازش مي‌كردند و بعضي از بچه‌ها نيز گريه مي‌كردند. مرد جواني كه جزء همين افراد بود، ناله‌كنان مي‌گفت دو روز است كه در شهر بوديم و در حالي كه از درد و سرما به‌شدت ناراحت بود، مي‌گفت خدايا صبح كي مي‌رسد.»*[۱۷] در اين ميان، اوضاع شهر حلبچه هنوز سامان نيافته است. بمب‌باران‌هاي عراق به طور مستمر ادامه دارد و هواپيماهاي دشمن ساعت 8:30 صبح روستاي اباابيده در شرق حلبچه را بمب‌باران شيميايي كردند، ولي هنوز تعدادي از مردم در حلبچه مانده‌اند. وضعيت امروز شهر از زبان برادر كليشادي از مسئولان عمليات نيروي زميني سپاه بدين ترتيب است: «شهر به صورت مخروبه‌يي درآمده است، كركره‌ي همه مغازه‌ها از جا كنده شده و خانه‌ها و مغازه‌هاي زيادي نيز بر اثر بمب‌باران‌ها ويران شده‌اند. به هر طرف كه نگاه مي‌كني، از كوچه و خيابان‌ها گرفته تا يال‌ها و شيارها پر از اجساد كودكان، زنان و مردان است. درست مثل صحنه‌ي فيلم‌هاي جنايت اسرائيل در اردوگاه‌هاي صبرا و شتيلا است. آن ‌طور در خيابان‌ها و كوچه‌ها جنازه ريخته است.»[۱۸] فرماندهان نيروي زميني سپاه نيز به ‌طور مستمر پي‌گير امور و درصدد هستند به نوعي كارها را سامان دهند. درباره‌ي چگونگي تدفين پيكر شهدا، بنا بر اين شد كه از دفتر امام و آيت‌الله منتظري در اين ‌باره استفتا شود و با اخذ فتوا، جنازه‌هاي شيميايي را پس از شناسايي تيمم و دفن كنند.[۱۹] تكليف احشام مردم كه در سطح منطقه پراكنده شده‌اند نيز از مسائل پيش روست كه قرار شد درباره‌ي آنان نيز از دفتر امام سؤال كنند.[۲۰] خبرهاي پراكنده‌يي نيز به قرارگاه مي‌رسد كه هرچند در مقايسه با كل ماجرا كوچك و كم‌اهميت به نظر مي‌رسند، اما هر كدام به نوعي از عمق و ابعاد حادثه حكايت كرده، سبب آزردگي خاطر همه مي‌شود. يكي از نيروهاي اطلاعات خبر مي‌دهد كه يكي از رزمندگان در نقطه‌يي از ارتفاع بالامبو جنازه‌ي 20 زن و بچه را كه بر اثر استنشاق گاز شيميايي شهيد شده‌اند، پيدا كرده است. دقايقي بعد، يكي از نيروهاي لشكر8 نجف اشاره مي‌كند كه عامل شيميايي مورد استفاده‌ي ارتش عراق عامل اعصاب و خون بوده و خبر مي‌دهد كه عراق مقر توپ‌خانه‌ي ارتش را بمب‌باران شيميايي كرده است. سرگرد فرمانده توپ‌خانه كه متوجه اين موضوع مي‌شود بلافاصله ماسكش را برمي‌دارد، ولي موفق به استفاده از آن نمي‌شود و به زمين مي‌افتد. در جريان اين حادثه 20 نفر از برادران ارتشي شهيد شدند. يكي ديگر از نيروهاي اطلاعات نيز خبر داد كه 6 كودك خردسال را كه مادران‌شان بر اثر بمب‌باران شيميايي شهيد شده بودند و هنوز بچه‌ها در آغوش مادران خود بودند از مادران‌شان جدا كرديم، به آن‌ها آمپول آتروپين زديم، ولي كارساز نشد و 3 نفر از آنان شهيد شدند و 3 نفر ديگر را عقب آورديم.[۲۱] فرمانده كل سپاه پاسداران صبح امروز آقاي هاشمي رفسنجاني را در جريان وقايع منطقه قرار مي‌دهد. (ضميمه دارد)، محسن رضايي همچنين قبل از ظهر آخرين وضعيت منطقه را به اطلاع آيت‌الله خامنه‌اي رئيس‌جمهور و امام‌جمعه‌ي تهران كه قرار است نمازجمعه‌ي تهران را اقامه كند، ‌مي‌رساند.[۲۲]

گزارش - 99

دو روز پس از تصرف شهرهاي حلبچه، دوجيله و خرمال و آزادسازي دشت زور در عمليات والفجر10 و بي‌ثمر ماندن تلاش‌هاي سپاه يكم ارتش عراق براي بازپس‌گيري اين منطقه، همچنين اسير شدن تعدادي از افسران عالي‌رتبه‌ي عراقي از جمله فرمانده لشكر43، عراق براي سرپوش نهادن بر شكست خود در اين منطقه ادعا كرد كه در اين منطقه نيروي نظامي نداشته و نيروهاي ارتش اين كشور قبل از حمله‌ي ايران منطقه را ترك كرده‌اند. بخش فارسي راديو بي‌بي‌سي با اعلام اين مطلب به نقل از يك مسئول عراقي كه از وي با عنوان مدير ارشاد سياسي عراق نام برد، كوشيد با كم‌اهميت جلوه دادن نقش نيروهاي ايراني در اين عمليات، دستاوردهاي آن را متوجه كردهاي معارض عراقي كند. در قسمتي از گزارش اين راديو آمده است: ايران پيروزي‌هاي اخير را تماماً به نيروهاي ايراني نسبت داده است، اما تصور مي‌شود كه چريك‌هاي كرد و به‌خصوص جبهه‌ي ميهني كردستان عراق و حزب دمكرات كردستان عراق در اين حملات نقش عمده داشته‌اند. تحليل‌گران نظامي پيشروي‌هاي اخير ايران را در اين منطقه براي عراق دست ‌كم فعلاً شكست مهمي ‌تلقي نمي‌كنند. دو لشكر از مجموع هفت لشكر عراق در كردستان مستقر شدند و از هدف‌هاي مهم و احتمالي در شمال شرق كشور، يعني حوزه‌هاي نفتي كركوك و موصل و خط لوله‌ي انتقال نفت به تركيه و جاده‌هاي اصلي به بغداد به‌شدت دفاع مي‌كنند، اما نيروهاي رو به رشد جبهه‌ي ميهني كردستان و حزب دمكرات كردستان عراق كه ماه گذشته متحد شدند و اكنون از طرف ايران تسليح مي‌شوند، بخش بزرگي از اراضي اين منطقه و به‌خصوص نوار مرزي را در دست دارند و با حملات جنگ و گريز چريكي و خراب‌كاري بخش بزرگ‌تري از كردستان عراق را بي‌ثبات ساخته‌اند و اين عراق را ناگزير كرده است كه توجه و امكانات خود را از جبهه‌ي مهم جنوبي جنگ متوجه شمال كند. همچنين به نظر مي‌رسد با اشغال حلبچه سد بزرگ دربنديخان در سليمانيه كه تنها 10 كيلومتر از حلبچه فاصله دارد تهديد شود.[۲۳] اين راديو در گزارش ديگري بار ديگر با بيان اين مطلب كه به دليل حضور نداشتن خبرنگاران خارجي در منطقه‌ي نبرد، اطلاعات كمي در مورد جنگ زميني ايران و عراق در دست است، با پررنگ كردن نقش اكراد معارض در تصرف حلبچه با حدس و گمان هژير تيموريان مفسر خود، مدعي شد حلبچه از روزهاي قبل از عمليات با تلاش كردهاي عراقي تصرف شده و آنان نيروهاي ايراني را به شهر دعوت كرده‌اند. بخشي از گزارش بي‌بي‌سي بدين شرح است: هژير تيموريان در اين گزارش در مورد اهميت شهر حلبچه گفت: اين بزرگ‌ترين شهري است كه تا كنون از آغاز جنگ ايران و عراق توسط هر يك از دو طرف متخاصم به تصرف درآمده است. اين شهر داراي هفتاد هزار نفر جمعيت است و در عمق 18 مايلي داخل خاك عراق قرار دارد و تصرف آن به ايراني‌ها اميد بيش‌تري مي‌دهد كه اگر به اين جنگ ادامه دهند در عمليات موفق خواهند شد. خبرنگار بي‌بي‌سي پرسيد: در چگونگي تصرف اين شهر ابهام وجود دارد، زيرا كردها نيز ادعاي تصرف شهر را كرده‌اند، موضوع چيست؟ تيموريان گفت: موضوع از اين قرار است كه روز قبل، كردهاي عراق شهر حلبچه را تسخير كرده بودند و البته ايران و عراق ميل ندارند كه هيچ گونه اعتبار و امتيازي به كردها در اين زمينه داده شود و سعي دارند كه قدرت آن‌ها را كم جلوه دهند. ايران نمي‌خواهد با آنچه انجام داده است به كردها اهانت كند، لذا، قبل از تصميم‌گيري بين كردهاي عراق و ايراني‌ها بحث وجود داشته است كه چه كسي ادعاي پيروزي كند و در نتيجه تصميم گرفته شد كه ايران اعلام پيروزي كند. خبرنگار بي‌بي‌سي پرسيد: پس از ميان كردهاي عراقي، ايراني‌ها يا عراقي‌ها در حال حاضر چه كسي در حلبچه حكومت مي‌كند؟ تيموريان گفت: حدس من اين است كه عمدتاً نيروهاي اتحاديه‌ي ميهني كردهاي عراق كه بزرگ‌ترين نيروي شورشي كرد مي‌باشد، در حلبچه مستقر است. ضمناً، بايد دانست كه اين گروه داراي عقيده‌ي لائيك است، اما هم‌پيمان ايران است، لذا، نيروهاي ايران اكنون دعوت خواهند شد كه به داخل شهر بيايند.[۲۴]

گزارش - 100

درگيري رزمندگان لشكر31 عاشورا و لشكر5 نصر با نيروهاي عراقي در آخرين مرحله از عمليات بيت‌المقدس3 براي تصرف بخش‌هاي باقي‌مانده‌ي ارتفاع گوجار در منطقه‌ي ماووت استان سليمانيه‌ي عراق در ساعت يك بامداد آغاز شد. لشكر31 عاشورا تنها پس از 7 دقيقه هدف خود را كه يال صخره‌يي بود تصرف كرد. بنابراين، بلافاصله از توپ‌خانه خواسته شد از اجراي آتش روي يال صخره‌يي و قله‌ي گرده هلكان خودداري كنند.[۲۵] نيروهاي لشكر5 نصر نيز در ساعت 1:25 موفق به تصرف قله‌ي گرده هلكان شدند. تنها در قسمت‌هاي پايين‌تر از قله‌ي گرده هلكان عناصري از دشمن حضور داشتند كه مقاومت مي‌كردند و مانع الحاق لشكر عاشورا و نصر مي‌شدند. براي پشتيباني از عمليات نيروهاي پياده، از ساعت 1:30 توپ‌خانه به طور مداوم اقدام به گلوله‌باران شيار بين ارتفاع الاغلو و ارتفاع گوجار و همچنين شيار بين دو يال گوجار كرد و به اين ترتيب، امكان ارتباط زميني نيروهاي عراقي حاضر در گوجار با عقبه‌ي‌ آن‌ها را به حداقل ممكن رساند. گزارش‌هاي دريافتي از شنود مكالمات نيروهاي دشمن حاكي از درهم‌ريختگي نظم و آرايش و عقب‌نشيني از مواضع اوليه‌ي آنان بود؛ لذا، با پيشنهاد شوشتري فرمانده قرارگاه نجف و با هدف ايجاد تشتت در ميان فرماندهي نيروهاي عراقي، از ساعت 2:15 در مكالمات بيسيمي، ‌پيشروي رزمندگان تا انتهاي ارتفاع دلبشك مطرح گرديد كه اتفاقاً سبب فريب دشمن شد. تمركز يافتن آتش توپ‌خانه و شليك فراوان گلوله‌هاي منور عراقي‌ها در شيار بين ارتفاع الاغلو و ارتفاع دلبشك و پي‌گيري پي ‌در پي قرارگاه فرماندهي دشمن از وضعيت اين منطقه و در نتيجه آشفتگي عراقي‌ها در اين نقطه نشان داد كه اين تدبير مؤثر واقع شده است.[۲۶] اين اقدامات فرصت مناسبي را فراهم كرد تا نيروهاي لشكر5 نصر با سرازير شدن از گرده هلكان در ساعت 3:30 با نيروهاي لشكر31 عاشورا در زير قله‌ي گرده هلكان الحاق كنند. درهم‌پاشيدگي و عقب‌نشيني نيروهاي عراقي از قسمت‌هاي اصلي يال1 ارتفاع گوجار به‌ويژه قله‌ي گرده هلكان، اين امكان را براي نيروهاي تيپ12 قائم(عج) فراهم آورد تا پس از اجراي آتش شديد، مقداري روي يال2 پيشروي كنند.[۲۷] به اين ترتيب، با اقدام تيپ12 قائم(عج) بهترين كمك براي اجراي طرح پيشنهادي قرارگاه رمضان انجام شد و فرماندهان در خصوص عدم حضور نيروهاي عراقي در ارتفاعات سركوب به ارتفاع گاراده (يال سوم ارتفاع گوجار) مطمئن شدند. پس از الحاق نيروهاي لشكر5 نصر و لشكر عاشورا در سمت راست و پايين قله‌ي گرده هلكان، مشكل ادامه‌ي مقاومت نيروهاي عراقي در سمت چپ و پايين اين قله‌ همچنان وجود داشت كه با تلاش نيروهاي گردان سيف‌الله از لشكر نصر در ساعت 6:15، بين نيروهاي اين دو يگان نيز الحاق كرديد و به اين ترتيب، ارتفاع گوجار به طور كامل تصرف شد و نيروهاي عراقي از مواضع خود عقب رانده شدند.[۲۸] با توجه به اجراي آتش مؤثر توپ‌خانه روي شيار بين ارتفاع الاغلو و ارتفاع گوجار و شيار بين دو يال گوجار و پيشروي تيپ12 قائم(عج) روي يال2 و همچنين اجراي تك الكترونيك، تلاش عراق براي ضد حمله ناكام ماند.[۲۹] از صبح امروز و پس از روشن شدن هوا تلاش براي تثبيت و تقويت خطوط دفاعي و رساندن تداركات و پشتيباني از نيروهاي در خط و عقب آوردن پيكر شهدا و مجروحان آغاز شد.[۳۰] با كامل شدن تصرف ارتفاع گوجار و اتمام عمليات بيت‌المقدس3، چگونگي حفظ اين ارتفاع مورد توجه قرار گرفت. كمبود نيرو به‌ويژه در دو تيپ35 امام حسن(ع) و 12 قائم(عج) تا حدي مشكل‌ساز شده است و ساير يگان‌ها مانند تيپ48 فتح نيز كمابيش مشكلاتي از جمله بيش از 5/3 ماه حضور پيوسته‌ي نيروها در منطقه؛ خستگي بيش از حد نيرو‌ها و... را مطرح كرده، خواهان حضور يگان جديد براي تحويل گرفتن خط پدافندي هستند.[۳۱] از طرف ديگر، در اختيار نداشتن يگان احتياط؛ عدم امكان احداث سريع جاده؛ هم‌كاري نكردن هوانيروز در تدارك و پشتيباني نيروهاي در خط ارتفاع گوجار** نيز كار را مشكل‌تر كرده است. از همين رو، نورعلي شوشتري فرمانده قرارگاه نجف براي گزارش وضعيت و چاره‌جويي و حل مشكل كمبود يگان در منطقه‌ي عملياتي بيت‌المقدس3، ظهر امروز براي گفت و گو با فرمانده كل سپاه پاسداران راهي مريوان مي‌شود.[۳۲] در زمان نبود شوشتري در قرارگاه نجف و از بعد از ظهر امروز موضوع پدافند گوجار، همچنان دغدغه‌ي محمدباقر قاليباف جانشين فرمانده قرارگاه نجف است. بعد از ظهر امروز هواپيماهاي عراقي به پل امام علي (پل ژاژيله ـ عقبه‌ي اصلي عمليات بيت‌المقدس3) حمله كردند. اصابت يك موشك سبب آسيب ديدن پايه‌ي پل شده است و فقط خودروهاي سبك مي‌توانند از روي آن عبور كنند و پل نياز به مرمت دارد. براي كنترل تحركات احتمالي دشمن براي بازپس‌گيري ارتفاع گوجار، به دستور قاليباف توپ‌خانه و واحد ادوات مأموريت يافتند با اجراي منظم آتش و بالا بردن حجم آن معابر وصولي دشمن را تحت كنترل درآورند و به يگان‌هاي در خط نيز براي مقابله با ضد حمله‌ي نيروهاي عراقي و حفظ هوشياري، تذكر داده شد.[۳۳]

گزارش - 101

امروز 4 نفت‌كش در خليج ‌فارس مورد حمله قرار گرفتند و دچار آسيب شدند. در اولين اقدام، در ساعت 1:38 بامداد، هواپيماهاي عراقي به كشتي گيرنيكوس حامل 80 هزار تن نفت گاز كه از جزيره‌ي لارك عازم جزيره‌ي خارك بود، حمله كرده، 2 موشك به سوي آن شليك كردند. موشك‌هاي شليك‌شده از ناحيه‌ي جلو و سمت چپ به اقامتگاه كاركنان كشتي اصابت كرد و سبب مجروح شدن 7 نفر از آنان شد كه مجروحان به بوشهر منتقل شدند. عراق با صدور اطلاعيه‌ي نظامي شماره3084 خبر حمله را تأييد كرد.[۳۴] چند ساعت پس از اين حادثه، چند فروند قايق تندرو در 15 كيلومتري غرب تنگه‌ي هرمز در نزديكي رأس‌الخيمه به 2 نفت‌كش نروژي و سنگاپوري كه عازم عربستان و بحرين بودند حمله كردند.[۳۵] در اولين اقدام، چند فروند قايق در ساعت 9:10 صبح امروز به يك نفت‌كش بزرگ نروژي به نام "برگ‌لرد" به ظرفيت 664,284 تن كه از سنگاپور عازم عربستان بود، حمله كردند و آن را مورد اصابت چند فروند موشك قرار دادند. اين حمله در حالي انجام شد كه ناوهاي جنگي فرانسوي و انگليسي در منطقه حضور داشند و يك ناوچه‌ي متعلق به كشور عمان در تماسي راديويي با اين نفت‌كش آن را از حمله‌ي قايق‌ها آگاه كرد و بلافاصله به كمك وي شتافت.[۳۶] در دومين اقدام، قايق‌هاي تندرو در ساعت 11:35 به نفت‌كش "پنتون ‌سوبارو" به ظرفيت 768,87 تن ـ متعلق به يك شركت سنگاپوري كه عازم بحرين بود ـ حمله كردند. پس از اين حمله، ناخداي كشتي درخواست كمك كرد و ناوچه‌هاي عماني حاضر در منطقه به كمك اين نفت‌كش شتافتند.[۳۷] به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي از لندن، بيمه‌ي لويدز لندن اصابت 2 موشك به نفت‌كش پنتون‌سوبارو با پرچم سنگاپور را در 15 كيلومتري غرب تنگه‌ي هرمز تأييد كرد.[۳۸] حمله به اين كشتي‌ها بازتاب نسبتاً گسترده‌يي در رسانه‌ها داشت؛ از جمله خبرگزاري آسوشيتدپرس از منامه اعلام كرد: يك قايق توپدار ايراني امروز (جمعه) چند ساعت پس از آن‌كه يك نفت‌كش ژاپني حامل گاز در خليج (فارس) به آتش كشيده شد و منجر به كشته شدن يك دريانورد گرديد، يك نفت‌كش عظيم نروژي را در تنگه‌ي هرمز هدف قرار داد. اين خبرگزاري همچنين افزود: ديري نپاييد كه يدك‌كش‌هاي نجات گزارش دادند كه 3 قايق تندرو مسلح حدود نيمروز، نفت‌كش پنتون ‌سوبارو را كه با پرچم سنگاپور حركت مي‌كرد از فاصله‌ي 200 متري زير آتش گرفتند.[۳۹] خبرگزاري‌هاي رويتر، فرانسه و جمهوري اسلامي نيز خبر حمله به كشتي‌ها را منعكس كردند.[۴۰] به ‌رغم تصريح منابع كشتي‌راني و رسانه‌ها درباره‌ي حمله‌ي قايق‌هاي توپدار به نفت‌كش ژاپني ـ پانامايي حامل گاز ـ كه دقايقي پس از نيمه‌شب انجام شد و آتش‌سوزي و كشته شدن يك خدمه و مجروح شدن 19 نفر ديگر را در پي داشت ـ در منابع داخلي ايران خبري در اين باره منتشر نشد.[۴۱]

گزارش - 102

در حملات موشكي و هوايي امروز عراق به تهران و 13 شهر و روستاي كشور، حداقل 63 نفر از مردم شهيد و 171 نفر مجروح شدند و خسارات فراواني به بار آمد. حملات موشكي به تهران در دو نوبت انجام شد. اولين موشك ساعت 8:38 به كوه‌هاي منطقه‌ي اوين اصابت كرد و قطعات آن در خانه‌يي نزديك پمپ بنزين جردن ـ افريقا فروافتاد كه سبب شهادت يك كودك و مجروح شدن دو كودك ديگر شد. بعد از ظهر امروز نيز هم‌زمان 4 فروند موشك به تهران شليك شد كه يكي از آن‌ها به يك حمام عمومي ‌در خيابان شوش اصابت كرد و موجب شهادت حداقل 8 تن و زخمي شدن تعداد بيش‌تري شد كه 20 نفر از مجروحان به بيمارستان منتقل شدند و تعدادي نيز در محل حادثه به ‌طور سرپايي درمان شدند. همچنين 8 منزل مسكوني كاملاً تخريب شد و به تعدادي از منازل اطراف نيز خسارات عمده‌ وارد گرديد. 3 فروند از موشك‌هاي شليك‌شده به تهران عمل نكرد. يكي از موشك‌ها در مقابل پارك ارم در مسير اتوبان تهران ـ كرج؛ ديگري در خيابان آريانا در غرب تهران و آخرين موشك نيز در محوطه‌ي باغچه‌ي يك خانه در خيابان شهيد سيدمحمد بيدنوا منشعب از خيابان 16 متري اميري در جنوب غربي تهران فرود آمد.[۴۲] عراق در اطلاعيه‌ي نظامي 3083 مدعي شد كه علاوه بر پرتاب يك موشك در صبح امروز، بعد از ظهر نيز 6 موشك هم‌زمان به تهران شليك كرده است، در حالي كه منابع داخلي اصابت 4 موشك را گزارش داده‌اند.[۴۳] بيش‌ترين تلفات بمب‌باران‌هاي امروز مربوط به روستاهاي مريوان بود. در ساعت‌هاي 8:02 و 10:45 صبح امروز هواپيماهاي عراقي روستاهاي قلعه‌جي، مرگشاراني، بالك، نژمار و تازه‌آباد از توابع شهرستان مريوان و همچنين سه‌راه حزب‌الله در جاده‌ي مريوان ـ سنندج را با بمب‌هاي شيميايي از نوع گازهاي خفه‌كننده، خردل و تاول‌زا هدف قرار دادند كه در نتيجه‌ي آن 45 نفر شهيد و بالغ بر 100 نفر مجروح شدند. در ميان شهدا تعدادي كودك شيرخوار به چشم مي‌خورد.[۴۴] هواپيماهاي عراقي ساعت 14:30 روستاي مزرعه‌ي وابينوش از توابع سردشت را نيز بمب‌باران كردند كه بر اثر آن 2 نفر از اهالي شهيد و 2 نفر نيز مجروح شدند و چند منزل روستاييان تخريب شد.[۴۵] شهر باختران (كرمانشاه) هم در 3 نوبت بمب‌باران شد. در اولين حمله كه ساعت 8:30 صبح انجام شد، چند نقطه‌ي شهر از جمله تعميرگاه ايران‌خودرو در خيابان عشاير، چند منزل مسكوني در خيابان پيروزگاز و دو نقطه در نزديكي مقر تيپ حر هدف قرار گرفته و حداقل 4 نفر شهيد و 9 نفر مجروح شدند. همچنين، 22 خودرو منهدم و چند منزل مسكوني هم تخريب شد. يك راكت هم به دليل اصابت به زمين‌هاي خاكي و گل‌آلود عمل نكرد.[۴۶] در بمب‌باران‌هاي بعدي كرمانشاه، ساعت 11:12 صبح و 22:30، به چند نقطه‌ي مسكوني در محدوده‌ي چهارراه كمربندي و پادگان صالح‌آباد بمب‌باران و تعدادي از مردم شهيد يا مجروح شدند و چند منزل مسكوني نيز تخريب گرديد.[۴۷] علاوه بر گزارش ژاندارمري، در ساعت 12:20، شهرك هزاران واقع در 2 كيلومتري آبدانان از توابع شهرستان دره‌شهر استان ايلام به وسيله‌ي هواپيماهاي عراقي بمب‌باران شد كه در نتيجه يك نفر شهيد و 38 تن ديگر مجروح شدند.[۴۸] شهر گيلان‌غرب نيز در دو نوبت مورد هجوم هواپيماهاي عراقي قرار گرفت. حمله‌ي ساعت 9:30 موجب تخريب 16 منزل مسكوني شد، لكن تلفاتي به بار نياورد، اما ساعت 12:51، پنج فروند هواپيماي دشمن پادگان بدر، اطراف مقر گروهان گيلان‌غرب و فرمانداري اين شهر را بمب‌باران كردند كه چند نفر از اهالي و چند سرباز و پاسدار وظيفه مجروح شدند. در حين اين حمله يك فروند هواپيماي سوخوي22 مهاجم به وسيله‌ي پدافند هوايي منطقه هدف قرار گرفت و سرنگون شد و خلبان آن به نام سرگرد احمد شاكر دست‌گير شد.[۴۹] در ساعت 13:58، چند نقطه‌ي غير مسكوني از روستاي اناخاتون در نزديكي پايگاه دوم شكاري تبريز به وسيله‌ي چند فروند هواپيماي عراقي بمب‌باران شد كه به دليل اعلام وضعيت قرمز و فعال شدن پدافند مستقر در منطقه، هواپيماهاي مهاجم از هدف‌گيري بازماندند و 4 بمب رهاشده در فضاي باز اطراف اين روستا منفجر شدند كه تلفات جاني و مالي به هم‌راه نداشتند.[۵۰] علاوه بر موارد فوق، حمله‌ي هوايي به شهرهاي زنجان، همدان، انديمشك و دزفول به دليل اصابت بمب‌ها و راكت‌هاي پرتاب‌شده به حاشيه‌ي اين شهرها تلفاتي در بر نداشت، اما به تأسيسات اداره‌ي كل راه و ترابري استان همدان در 5 كيلومتري جاده‌ي تهران ـ همدان خساراتي وارد شد.[۵۱] سرفرماندهي ارتش عراق با صدور اطلاعيه‌ي نظامي 3084، حمله به شهرهاي فوق را تأييد كرد.[۵۲] نيروي هوايي ارتش نيز اعلام كرد، عراق در عمليات‌هاي هوايي روز جاري خود از 66 فروند هواپيما از جمله 5 فروند ميگ25 استفاده كرده است كه 2 فروند از آن‌ها به وسيله‌ي جنگنده‌هاي ايراني در حوالي جزيره‌ي فارسي در خليج ‌فارس سرنگون شده‌اند.[۵۳] همچنين در پي ادامه يافتن جنگ شهرها انتشار اخباري مبني بر استفاده‌ي عراق از بمب‌هاي شيميايي در شهرها و از سوي ديگر بمب‌باران شيميايي برخي مناطق روستايي غرب كشور در امروز و روزهاي گذشته،[۵۴] سبب بروز شايعاتي در برخي شهرها از جمله تهران شد.[۵۵]

گزارش - 103

امروز نامه‌يي از سوي نخست‌وزيري با موضوع تمركز بخشيدن به مديريت امور اجرايي پدافند ش.م.ه. صادر گرديد. بر اساس اين دستورالعمل، هماهنگي‌هاي امور اجرايي پدافند ش.م.ه. مناطق مسكوني و مديريت اجرايي آن به عهده‌ي "ستاد پشتيباني و هماهنگي مناطق بمب‌باران‌شده و مديريت امداد و دفاع غير نظامي" گذاشته شد. اين ستاد از گذشته در استان‌ها و شهرستان‌ها تشكيل شده و مسئوليت كنترل حوادث و رويدادهاي مربوط به موشك‌باران و بمب‌باران شهرها را عهده‌دار بود. كميته‌هاي تخصصي و اجرايي ستادهاي ش.م.ه. در مركز استان‌ها مأموريت يافتند براي افزايش آمادگي مردم و دستگاه‌هاي دولتي براي مقابله با حملات شيميايي دشمن برنامه‌ريزي‌هاي لازم را انجام دهند.[۵۶] اين ابلاغيه پس از آن صادر شد كه عراق چند مركز جمعيتي در مناطق مرزي در شمال غرب كشور را بمب‌باران شيميايي كرد و تعدادي از مقامات عراقي سخناني مبني بر استفاده‌ي اين كشور از بمب‌هاي شيميايي در جنگ شهرها بيان كردند كه در رسانه‌ها نيز انتشار يافت.

گزارش - 104

در پاسخ به حملات موشكي و هوايي عراق به نقاط مسكوني ايران، يگان موشكي سپاه پاسداران امروز 35 فروند موشك زمين به زمين به سوي مراكز نظامي و تأسيسات صنعتي شهرهاي مختلف عراق شليك كرد. در مقابله به مثل ايرانيان، بامداد روز جاري 24 فروند موشك به سوي نيروگاه، پالايشگاه، فرودگاه و ايستگاه آب و برق شهرهاي زبير، الحارثه، و شبير عراق شليك شد. همچنين تأسيسات حياتي شهر موصل در 200 كيومتري مرز ايران و عراق در ساعات 12:30 ، 13:30، 20:28 و 20:30 مورد اصابت 4 فروند موشك زمين به زمين قرار گرفت. علاوه بر اين، 2 فروند موشك در ساعت‌هاي 20:02 و 20:05 به سوي دو مركز نظامي شهر كركوك در 160 كيلومتري مرز شليك شد. يگان موشكي سپاه در ساعت 22 هم يك فروند موشك به سوي شهر تكريت هدف‌گيري و شليك كرد.** همچنين جنگنده‌هاي نيروي هوايي ارتش علاوه بر اجراي 22 مورد بمب‌باران در منطقه‌ي عملياتي والفجر10، در چند مأموريت، تأسيسات حياتي شهرهاي اربيل و موصل را بمب‌باران كردند.[۵۷] در پي اين اقدامات، نماينده‌ي عراق در سازمان ملل متحد با ارسال نامه‌يي به دبيركل اين سازمان مدعي شد 3 فروند از موشك‌هاي شليك‌شده‌ي ايران به مناطق مسكوني شهرهاي موصل و كركوك اصابت كرده است.[۵۸] اخبار مربوط به جنگ شهرها در برخي رسانه‌هاي بين‌المللي بازتاب داشت. روزنامه‌ي انگليسي تايمزمالي در مطلبي به‌ نقل از كمال خرازي سرپرست ستاد تبليغات جنگ كه در يك مصاحبه‌ي تلفني با سردبير اين نشريه گفت و گو كرده بود، نوشت: از 35 موشك دوربردي كه ايران در دور جديد جنگ شهرها از 17 روز قبل ايران به بغداد پرتاب كرده است، تعدادي از آن‌ها ساخت ايران مي‌باشد و در داخل كشور از روي نمونه‌ي موشك‌هاي خارجي بدل‌سازي شده‌اند. به نوشته‌ي تايمزمالي: خرازي كه عضو شوراي عالي دفاع ايران مي‌باشد، گفته است عراق تا كنون 90 موشك به ايران پرتاب كرده و در نتيجه‌ي اصابت اين موشك‌ها كه از نوع اسكاد ـ بي هستند، جمعاً 720 نفر شهيد شده‌اند. سردبير تايمز همچنين به نقل از يك كارشناس مؤسسه‌ي اطلاعات استراتژيك بين‌المللي در لندن نوشته است: متخصصان نظامي غربي پذيرفته‌اند كه ايران مي‌تواند بدل موشك‌هاي اسكاد ـ بي را كه سوريه و ليبي در اختيار دارند بسازد و اين امر از نظر مهندسي كار دشواري نيست. روزنامه‌ي القبس چاپ كويت نيز با اشاره به تشديد فعاليت هواپيماهاي ايراني و حمله به مراكز اقتصادي و نظامي عراق در خصوص مؤثر بودن تحريم تسليحاتي امريكا عليه ايران اظهار ترديد كرد.[۵۹]

گزارش - 105

آيت‌الله خامنه‌اي در خطبه‌هاي امروز نماز‌جمعه‌ي تهران با تشريح دستاوردهاي عمليات والفجر10 در منطقه‌ي حلبچه، ضمن انتقاد از شوراي امنيت سازمان ملل متحد به دليل محكوم نكردن عراق با توجه به آغاز مجدد جنگ شهرها بر تسليم نشدن مردم و مسئولان ايران در مقابل فشارهاي امريكا و شوروي و ضرورت تنبيه متجاوز تأكيد كرد. امام‌جمعه‌ي تهران در بخش‌هايي از سخنان خود با اشاره به اين‌كه قدرت‌هاي بزرگ جهاني بيش‌ترين فشار را براي تسليم كردن جمهوري اسلامي ايران در سال 1366 وارد كرده‌اند، گفت: «در هيچ سالي مانند سال 66، استكبار از همه‌ي عوامل خود جهت فشار به انقلاب اسلامي استفاده نكرد. ابتدا شوراي امنيت براي فشار بسيج شد و قطع‌نامه‌ي598 در حقيقت براي به وجود آوردن يك اهرم فشار عليه جمهوري اسلامي ايران به تصويب رسيد. شوراي امنيت (نيز) بدترين آزمايش دوران فعاليت خود را در زمينه‌ي مسئله‌ي مربوط به صدور قطع‌نامه‌ي598 و عليه جمهوري اسلامي نشان داد.» رئيس شوراي عالي دفاع، هماهنگي قدرت‌هاي بزرگ درباره‌ي تسليحات در شوراي امنيت سازمان ملل و آغاز مجدد جنگ شهرها از جانب عراق را بخشي از سلسله اقدامات قدرت‌هاي بزرگ در سال 1366 دانست و با اشاره به عمليات والفجر10 افزود: «در چنين شرايطي رزمندگان اسلام پيروزي‌هاي عمليات والفجر10 را تقديم امت مقاوم كشورمان كردند. من وظيفه‌ي خود مي‌دانم كه از سوي خودم و ملت شهيدپرور، از شما رزمندگان اسلام، سرداران و فرماندهان بزرگ كه از جان مايه گذاشتيد و همچنين از قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) و فرمانده اين قرارگاه برادر ‌هاشمي رفسنجاني كه حقيقتاً زحمت كشيده‌اند و با هدايت خود كار را پيش بردند، صميمانه تشكر كنم.» رئيس‌جمهور سپس به بيان گوشه‌هايي از خصوصيات عمليات والفجر10 و مراحل مختلف آن پرداخت و گفت: «منطقه‌ي عملياتي والفجر10 كه در مساحتي حدود يك هزار كيلومتر مربع انجام شد، از مناطق مهم مرزي عراق است و از نقاطي است كه ساكنين آن برادران مسلمان كرد عراقي مي‌باشند و مردم اين مناطق از مدت‌ها پيش با رژيم بعث عراق خوب نبودند و هيچ ‌گاه با اين رژيم كنار نيامدند. رزمندگان اسلام در نبرد پيروزي‌آفرين خود در اين منطقه‌ي عملياتي كه حدود سيصد روستا و چندين شهر را در برمي‌گيرد، حتي بيش از اهداف از پيش تعيين‌شده‌ي خود موفق به آزادسازي منطقه شدند.» رئيس‌جمهور در ادامه‌ي سخنان خود به اقدام عراق در بمب‌باران شيميايي مردم شهر حلبچه اشاره كرد و گفت: «رژيم بعثي عفلقي عراق به قدري ظالم و سفاك است كه مردم كشور خود را كه حتي در ميان آن‌ها تعدادي از نظاميان فراري ارتش شكست‌خورده‌ي عراق هم مخفي شده‌اند، بمب‌باران شيميايي مي‌‌كند و دنيا نبايد در مقابل اين عمل شنيع ساكت بماند و چنانچه سازمان‌هاي بين‌المللي در مقابل اين مسئله عكس‌العمل نشان ندهند، آبروي خود را در مقابل ملت عراق از بين مي‌برند.» آيت‌الله خامنه‌اي در بخش پاياني خطبه‌ي دوم نماز به موضوع جنگ شهرها و موضع جمهوري اسلامي درباره‌ي بيانيه‌ي دو روز قبل شوراي امنيت سازمان ملل اشاره كرد و گفت: «پانزده روز از جنگ موشكي كه عراق آغاز كرده است، مي‌گذرد و گرچه همه‌ي دنيا مي‌دانند كه عراق آغازگر جنگ شهرهاست و اين حملات هنوز هم ادامه دارد، اما براي محكوم كردن اين تجاوزات غير انساني، لب از لب باز نكرده‌اند. پس چگونه‌ انتظار دارند كه ملتي به اين شوراي امنيت اعتماد پيدا كند. شوروي هم پس از طرح مسئله‌ي آتش‌بس جنگ شهرها در شوراي امنيت، حرف خود را پس گرفته است. آيا ملت ما حق ندارد كه احساس كند سياست‌هاي امريكايي بر شوراي امنيت و حتي اعضاي آن غلبه دارد و اين شورا مجبور به تسليم در مقابل خواست‌هاي امريكاست. نتيجه‌ي نشست و برخاست‌ها در شوراي امنيت، بيانيه‌يي شد كه خود آن هم ظالمانه است وظلم است نسبت به ملت ما كه مورد تهاجم قرار گرفته است. در اين بيانيه، ايران و عراق با يك لحن مورد خطاب قرار گرفته‌اند. آيا اين است معني حفظ امنيت كه شوراي امنيت ادعاي آن را دارد؟ و آيا بايد ظالم و مظلوم را با يك لحن مورد خطاب قرار داد؟ ملت، دولت و مسئولان كشور ما تحميلاتي كه از سوي مجامع بين‌المللي مي‌خواهند به ملت مظلوم ايران اسلامي شود را به هيچ وجه قبول نخواهند كرد و ما به طور قاطع اعلام مي‌كنيم كه ملت و دولت و مسئولان ما هيچ فشاري را از سوي امريكا و شوروي يا هر قدرت ديگر قبول نمي‌كنند و راه خويش را تا تنبيه متجاوز و سقوط رژيم بعثي عفلقي ادامه خواهد داد.»[۶۰] سخنان امروز رئيس‌جمهوري اسلامي ايران توسط خبرگزاري فرانسه بازتاب يافت. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، در بخشي از گزارش خبرگزاري فرانسه آمده است: آيت‌الله خامنه‌اي رئيس‌جمهوري ايران روز جمعه، شوراي امنيت سازمان ملل متحد را به اتخاذ بدترين موضع ممكن و خيانت به تمامي ‌مردم جهان متهم كرد. به گزارش راديو تهران، آيت‌الله خامنه‌اي در نماز جمعه‌ي تهران خاطرنشان كرد كه بيانيه‌ي روز چهارشنبه‌ي شوراي امنيت كه خواستار قطع جنگ شهرها شده، بدترين موضعي بود كه اين شورا مي‌توانسته اتخاذ كند. وي گفت: در حالي كه شوراي امنيت هنوز بغداد را به خاطر مسئوليت جنگ شهرها محكوم نكرده و ايران را كه از خود دفاع مي‌كند، با عراق كه اين جنگ را شروع كرده در يك رده قرار مي‌دهد، مردم ايران ديگر نمي‌توانند به اين شورا اعتماد كنند. رئيس‌جمهور افزود: ايران هيچ ‌گونه فشاري را چه از جانب نهادهاي بين‌المللي و چه از طرف امريكا و شوروي نمي‌پذيرد و ايران به راه خود براي مجازات متجاوز و سرنگوني رژيم عراق ادامه خواهد داد. از سوي ديگر، آيت‌الله خامنه‌اي ضمن ارائه‌ي آمار سال جاري ايران خاطرنشان كرد كه ايران امسال بيش‌ترين فشار را به‌ويژه از طريق قطع‌نامه‌ي598؛ اعزام ناوگان جنگي امريكا (ناتو) به خليج (فارس) و سرانجام فشار سياسي بر سفارت‌خانه‌هاي ايران از طريق فرانسه و انگليس تحمل كرده است.[۶۱]

گزارش - 106

در پي بمب‌باران‌هاي شيميايي گسترده‌ي مناطق مسكوني در محدوده‌ي دشت زور عراق و برخي روستاهاي اطراف مريوان در استان كردستان ايران، محمدجعفر محلاتي، جانشين نمايندگي دائمي ايران در سازمان ملل متحد با ارسال نامه به دبيرخانه‌ي اين سازمان با اشاره به گوشه‌هايي از جزئيات و نتايج اقدامات عراق، خواستار اعزام تيم كارشناسان تسليحات شيميايي به منطقه براي تحقيق و بررسي ابعاد اين فجايع شد. در قسمتي از اولين نامه كه به عنوان سند شمارهS/19647 شوراي امنيت منتشر شده، درباره‌ي بمب‌باران مناطق مسكوني دشت زور آمده است: بنا به اطلاع دولت متبوعم و پيرو نامه‌ي خود در تاريخ 17 مارس 1988 (S/19639) درباره‌ي استفاده‌ي عراق از تسليحات شميايي كه نقض پروتكل1925 ژنو مبني بر ممنوعيت استفاده از گازهاي سمي، خفه‌كننده و ساير گازها در جنگ مي‌باشد، احتراماً جزئيات دردناك حملات شيميايي عراق در تاريخ 16 مارس 1988 (26/12/1366) عليه شهرستان محاصره‌شده‌ي حلبچه و نيز خرمال و دوجيله و ساير روستاهاي مجاور منطقه‌ي عملياتي والفجر10 را به اطلاع جناب عالي مي‌رسانم. بر اثر بمب‌باران‌هاي شيميايي عراق حدود 4000 نفر از ساكنان اين مناطق كشته و هزاران نفر از جمله زنان و كودكان مجروح شدند. اين مجروحان را نيروهاي ايران به بيمارستان‌هاي خطوط پشت جبهه منتقل كردند.[۶۲]

در نامه‌ي بعدي نماينده‌ي دائمي جمهوري اسلامي ايران به شماره سند S/19651 كه در آن به بمب‌باران شيميايي روستاهاي اطراف مريوان اشاره شده نيز آمده است: امروز رژيم جنايت‌كار عراق روستاهاي قلعه‌جي و مرگشاراني در حومه‌ي مريوان در جاده‌ي اصلي سنندج ـ مريوان را بمب‌باران كرد كه در نتيجه‌ي آن، 45 غير نظامي شهيد و 100 نفر مجروح شدند. تعدادي كودك نيز جزء شهدا هستند.[۶۳] سومين نامه‌ي امروز نماينده‌ي ايران به حمله‌ي شيميايي عراق به يك اردوگاه مهاجران كرد عراقي در حومه‌ي مريوان اختصاص دارد. قسمتي از متن نامه به اين شرح است: ديروز بعد از ظهر 17 مارس 1988، يك اردوگاه مهاجران كرد در حومه‌ي مريوان هدف حملات وسيع شيميايي عراق قرار گرفت كه بنا به گزارش‌هاي دريافتي بر اثر آن تا كنون 5 نفر شهيد و 16 تن مجروح شدند. درباره‌ي تشديد متوسل شدن عراق به جنگ‌افزارهاي شيميايي كه بسيار خطرناك مي‌باشد، مصراً درخواست مي‌شود جناب عالي تمهيداتي بينديشيد كه يك تيم كارشناسي سازمان ملل از نزديك موضوع را بررسي كند و درباره‌ي آن به جامعه‌ي بين‌المللي گزارش دهد.[۶۴] در نامه‌ي ديگر نماينده‌ي دائمي ايران به حمله‌ي موشكي عراق به تهران در 7 اسفند 1366 اشاره شده كه بر اثر آن تعدادي شهيد و حدود يك‌صد نفر مجروح شدند و چند واحد مسكوني و بيش از 20 خودرو شخصي خسارت ديدند.[۶۵] آخرين نامه‌ي امروز نمايندگي ايران مربوط به انعكاس مطالب درج‌شده در نشريه‌ي معتبر نظامي جينزديفنس درباره‌ي توانايي عراق در توليد تسليحات شيميايي به سازمان ملل است. ايران ضمن تسليم اين نامه خواستار واكنش مناسب اين سازمان شده است. در پيوست اين نامه كه با شماره S/19648 ـ 18 مارس 1988 (28/12/1366) انتشار يافت، متن مقاله‌ي مجله‌ي جينز ديفنس با عنوان "اكنون عراق بزرگ‌ترين توليدكننده‌ي سلاح‌هاي شيميايي در خاورميانه است" درج شده است. متن مقاله به اين شرح است:** عراق توانايي توليد جنگ‌افزار شيميايي را دارد و عده‌يي بر اين باورند كه اين كشور در حال حاضر گاز مرگ‌آور اعصاب سارين را در دو كارخانه‌ي مهم خود توليد مي‌كند. با توجه به اين توانايي در توليد سلاح‌هاي شيميايي و استفاده از سارين و نيز تهاجمات زميني جديد ايران و پيشرفت‌هاي عراق، نگراني‌ها در اين زمينه تشديد شده است و بيم آن مي‌رود كه اين‌گونه سلاح‌ها به مقياس وسيع‌تر از 7 سال گذشته در جنگ خليج (فارس) استفاده شود. سارين از گاز اعصاب تابون كه عراقي‌ها نخستين بار در سال 1984 استفاده كردند توليد مي‌شود و مي‌تواند ظرف 2 دقيقه پس از اثر به مرگ منجر شود. عراقي‌ها گاز خردل، لويسيت و تابون را از مدت‌ها قبل توليد مي‌كردند. طبق گفته‌ي منابع ديپلماتيك در بغداد و ساير پايتخت‌هاي كشورهاي عربي، عراقي‌ها حداقل 60 تن گاز خردل در ماه به علاوه 4 تن تابون و سارين مي‌توانند توليد كنند. اگر اين آمارها درست باشد عراق بزرگ‌ترين توليدكننده‌ي سلاح‌هاي شيميايي در خاورميانه است. تنها كشور ديگر عربي كه توليداتي نزديك به اين سطح دارد، سوريه است. سازمان ملل حداقل 4 بار عراق را به استفاده از اين گازها در جنگ متهم كرده است. ايراني‌ها مدعي هستند كه عراقي‌ها از تسليحات شيميايي استفاده كرده‌اند كه اين سلاح‌ها عمدتاً بمب‌هاي هوايي يا گلوله‌هاي توپ‌خانه بوده‌اند كه بيش از 100 بار به‌كارگيري آن‌ها گزارش شده است. براورد مي‌شود تا كنون 8000 ايراني تحت تأثير قرار گرفته و در حدود 1000 نفر جان خود را از دست داده‌اند. كارخانه‌ي اصلي عراق در سامرا است. اين مجتمع 26 كيلومتر مربعي با موشك‌هاي سام2 محافظت مي‌شود و در حدود 100 كيلومتري شمال غربي بغداد واقع شده است. مركز مهم ديگري نيز در فلوجه در 65 كيلومتري بغداد قرار دارد. همچنين عراقي‌ها يك مركز تحقيقات جنگ‌افزارهاي شيميايي را در سلمان‌پاك داير كرده‌اند كه در 40 كيلومتري جنوب شرقي پايتخت است. اين منابع افزودند اين مركز در زمينه‌ي گسترش گازهاي اعصاب فعاليت مي‌كند. منابع امريكايي گفته‌اند كه عراقي‌ها توانايي گسترش توليد سلاح‌هاي شيميايي را در مجتمعي در جنوب شرقي بغداد دارند، اما بر اساس جديدترين گزارش‌ها به‌درستي روشن نيست كه آيا در سلمان‌پاك است يا خير. منابع ديپلماتيك در بغداد اعلام كردند نشانه‌هايي وجود دارد كه عراقي‌ها درصدد ساخت كارخانه‌ي جنگ‌افزارهاي شيميايي ديگري هستند.[۶۶]

گزارش - 107

صدام حسين در مصاحبه‌ با سردبير روزنامه‌ي مصري الاهرام كه در شماره‌ي امروز اين نشريه‌ي چاپ شد، امريكا و شوروي را به صدور قطع‌نامه‌ي تحريم تسليحاتي ايران فراخواند و از آنان خواست در اجراي قطع‌نامه‌ي598 شوراي امنيت سازمان ملل براي پايان دادن به جنگ عراق و ايران جدي باشند و نيز در گفتاري تبليغاتي مدعي شد در صورتي كه از جانب ايران مطمئن باشد، براي توقف جنگ شهرها آمادگي دارد. همچنين عدنان خيرالله وزير دفاع عراق، دليل استفاده‌ي اين كشور از هرگونه تسليحات نظامي در اختيار اين كشور را لجاجت ايران در نپذيرفتن صلح عنوان كرد. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي از كويت، صدام در بخشي از سخنان خود درباره‌ي موضع امريكا و شوروي درباره‌ي جنگ شهرها گفت: «امريكا و شوروي در قبال جنگ ايران و عراق در چارچوب منافع ملي خود و معادلات بين‌المللي عمل مي‌كنند. قدرت‌هاي بزرگ براي حمايت از منافع ملي خود در منطقه‌ي خليج ‌فارس حضور پيدا كرده‌اند، نه پايان دادن به جنگ.» وي افزود: امريكا و شوروي در گرماگرم و رقابت ميان يك‌ديگر بر سر ايران ممكن است مرتكب اشتباهات تاكتيكي شوند و به منافع عراق لطمه زنند. عراق اجازه نخواهد داد تلاش‌هاي امريكا و شوروي براي دست يافتن به ايران به زيان عراق تمام شود. صدام در مورد جبهه‌هاي جنگ هم گفت: عراق حملات نيروهاي ايران را در مرزهاي بين‌المللي دفع خواهد كرد و نخواهد گذاشت نيروهاي ايران وارد خاك عراق شوند. صدام افزود: حملات ايران فقط متوجه عراق نخواهد بود، بلكه متوجه كويت و عربستان سعودي و ساير كشورهاي عربي مي‌باشد. وي گفت: اگر عراق از تكرار نشدن اقدام ايران در حمله به شهرهاي عراق مطمئن شود، آماده است در حملات خود عليه شهرهاي ايران تجديد نظر كند. وي اضافه كرد: عراق كشورهاي عضو شوراي امنيت سازمان ملل را تشويق مي‌كند تا قطع‌نامه‌يي درباره اعمال تحريم تسليحاتي عليه ايران صادر كنند. صدام در مورد موشك‌هاي عراق مدعي شد دانشمندان عراقي برد اين موشك‌ها را به 850 كيلومتر رسانده‌اند. اين موشك‌ها در حال حاضر در مرحله‌ي آزمايش مي‌باشد.[۶۷] بر اساس گزارش راديو صوت‌الجماهير كه بخش‌هايي از اين مصاحبه را پخش كرد، صدام حسين در پاسخ به اين سؤال كه برخي محافل سازمان ملل گفته‌اند ايران براي پذيرش طرح دبيركل سازمان ملل به طور ضمني اعلام آمادگي كرده است؛ پس آيا ايران صلح را خواهد پذيرفت، گفت: «نمي‌توانم بگويم كه حكام تهران صلح را نخواهند پذيرفت، اما با توجه به طرز فكر [امام] خميني و دار و دسته‌اش گمان نمي‌كنم كه به‌سادگي تسليم صلح بشوند. بله ممكن است هيئت حاكمه‌ي ايران به صلح روي آورد، اما نه به خاطر تعقل و بازگشت به عقل سليم، بلكه به خاطر احساس و درك اين مطلب كه ادامه‌ي جنگ خسران و زيان بيش‌تري براي آنان در برخواهد داشت و شكست‌هاي پي ‌در پي در صحنه‌هاي كارزار و فشار مردم داخلي و تأثير اعراب و جامعه‌ي بين‌المللي به ايران خواهد بود. ايراني‌ها تا كنون اعلام نكرده‌اند كه آماده‌ي پايان جنگ هستند.» صدام همچنين درباره‌ي موضع برخي كشورهاي عرب درباره‌ي گفت و گو با ايران گفت: «ما از انديشه‌ي برادران عرب پيرامون اين موضع مطلع هستيم و برادران عرب ما در جريان كامل جزئيات انديشه‌ي ما هستند. ما همچنان معتقديم كه راه اصلي براي اين‌كه ايراني‌‌ها به خود بيايند تا راه ديگري غير از تجاوز در پيش بگيرند اين است كه اعراب به طور يك‌پارچه و متحد در برابر تجاوزات ايران بايستند و به آن بفهمانند دوستي با آن تحقق نمي‌پذيرد، مگر به ترك مخاصمه و قبول قطع‌نامه‌ي598 شوراي امنيت و اجراي حسن نيت آن به ترتيب مفاد آن. به هر حال، ما به اجتهاد دوستان‌مان احترام مي‌گذاريم و با توجه به مقاصد و نيت برادران عرب، ما در اين اقدام هيچ ‌گونه ضرري مشاهده نمي‌كنيم و مهم اين است كه ايراني‌ها بفهمند اعراب يك‌پارچه و متحد هستند.»[۶۸] به گزارش راديو كويت، صدام در عين حال در رد موضع برخي كشورهاي عرب حاشيه‌ي خليج ‌فارس درباره‌ي گفت و گو با ايران براي دست يافتن به صلح گفت: «راه اصلي اعراب براي وادار كردن ايرانيان به دست برداشتن از توسعه‌طلبي و تجاوز اين است كه متحدان در مقابل تجاوز ايران بايستند. آن‌ها بايد به ايران بفهمانند كه هيچ دوستي‌يي نمي‌تواند وجود داشته باشد مگر اين‌كه تجاوزات خود را متوقف كند و با اجراي قطع‌نامه‌ي598 شوراي امنيت موافقت نمايد.»[۶۹] هم‌زمان با مصاحبه‌ي صدام حسين، سپهبد عدنان خيرالله جانشين فرمانده كل نيروهاي مسلح و وزير دفاع حكومت عراق، در سخناني كه در محل مقر سپاه يكم ارتش اين كشور ايراد كرد، از هيئت‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي و همچنين از مردم ايران خواست كه به مسئولان جمهوري اسلامي فشار آورند تا قطع‌نامه‌ي598 را بپذيرند و شرايط براي پايان دادن به جنگ فراهم شود. وي با طرح اين مطلب كه لجاجت مسئولان ايراني و اصرار بر مواضع غيرمسئولانه‌ي آنان سبب شده تا عراق از همه‌ي ابزارهايي كه در اختيار دارد استفاده كند، مدعي شد پافشاري ايران در مخالفت با پيشنهاد صلح عراق سبب خواهد شد تا عراق مواضع سخت‌تري در جنگ اتخاذ كند.[۷۰]

گزارش - 108

شوروي با تركيبي از رفتارهاي سياسي و تعاملات تسليحاتي و حفظ تعادل در روابط بين عراق و ايران و از طرف ديگر با كشورهاي عربي حاشيه‌ي خليج ‌فارس، منافع خود را در منطقه‌ي مهم خليج ‌فارس محقق مي‌سازد. مجله‌ي الحوادث چاپ انگلستان در شماره‌ي امروز خود در بررسي موضوع جنگ شهرها به نقش شوروي در اين ‌باره پرداخت و نوشت: عراق در اوت گذشته (مرداد ـ شهريور 1366) موفقيت افزايش بُرد موشك‌‌ها را به 600 كيلومتر اعلام و آن را "الحسين" نام‌گذاري كرد، در حالي كه ايران ادعا كرد موشك‌هاي اسكاد ـ بي ساخت شوروي مي‌باشند و آتش خشم ايراني‌ها در برابر اتحاد شوروي شعله‌ور گرديد. در چنين موقعيتي مسكو براي ايجاد تعادل در روابط با ايران و نيز ايجاد تعادل در روابطش با عراق و ايران كوشيد و در همين خصوص نماينده‌ي شوروي در سازمان ملل متحد با پرز دكوئيار دبيركل سازمان ملل متحد ملاقات كرد و از وي خواست جلسه‌ي فوري شوراي امنيت را تشكيل دهد. گفتني است كه شورا اخيراً طرح شوروي در مورد دعوت از عراق و ايران براي پايان بخشيدن به گسترش دامنه‌ي جنگ را تأييد كرده است. ايران از اين ابتكار شوروي بسيار خرسند شد؛ ايراني كه پايتخت و ديگر شهرهايش در هفته‌ي نخست جنگ شهرها (از 10 تا 17/12/1366) مورد اصابت 41 فروند موشك عراقي قرار گرفت و بر اساس آمار منابع رسمي ايران، در اين حملات 170 نفر كشته و 420 نفر مجروح شدند. علاوه بر اين، خسارات مادي؛ پايين آمدن روحيه‌ي مردم و مهاجرت ديپلمات‌ها براي مصون ماندن از شليك‌هاي بي‌هدف از ديگر نتايج موشك‌پراني ايران بود و در مقابل، ايران نيز 22 فروند موشك به سمت بغداد و ديگر شهرهاي عراق پرتاب كرد و خسارات جاني و مالي به اين كشور وارد آورد كه هنوز ميزان آن مشخص نشده است. موضعي كه اتحاد شوروي اتخاذ كرد با درخواست عراق، كشورهاي عضو شوراي هم‌كاري خليج و كشورهاي عضو شوراي امنيت درباره‌ي انتشار قطع‌نامه‌ي جديدي از سوي شوراي امنيت در مورد تحريم تسليحاتي ايران به دليل مخالفت اين كشور با قطع‌نامه‌ي598 منافات داشت. اكبر ‌هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس شوراي ايران درصدد برآمد از مسئوليت اتحاد شوروي در گسترش دامنه‌ي جنگ شهرها كه برخي مطبوعات غربي آن را جنگ موشك‌هاي اسكاد ناميده‌اند، بكاهد. وي در يك گفت و گوي تلويزيوني اظهار كرد: «موشك‌هاي اسكاد ـ بي كه عراق در اختيار دارد شايد مستقيماً از روس‌ها دريافت ننموده است، زيرا اين موشك‌ها در حال حاضر در اكثر كشورهاي اروپاي شرقي ساخته مي‌شود.» مسكو مشتاقانه مي‌خواهد در روابطش با عراق و ايران تعادل ايجاد كرده، پيشنهاد سال گذشته‌ي الكساندر زوتوف يكي از مسئولان عالي‌رتبه‌ي بخش امور بين‌المللي در حزب كمونيست شوروي در اين باره را عملي كند. وي گفته بود براي ما بسي مهم است كه بين اين دو كشور تعادل مهم ايجاد كنيم. اتحاد شوروي با عراق و ايران روابط ديپلماتيك دارد و به تعهدات خود در برابر پيمان‌هاي دوستي كه با عراق و ايران امضا كرده، پاي‌بند مي‌باشد. در شرايطي كه روس‌ها حدود 80 درصد از نيازهاي تسليحاتي عراق را در جنگ تأمين مي‌كنند به كشورهاي اروپاي شرقي، كره‌ي شمالي و كشورهاي هم‌پيمان خود نيز اجازه مي‌دهند سلاح‌هاي ساخت شوروي و كشورهاي بلوك شرق را در اختيار ساير كشورها قرار دهند. با اين‌كه ايران در سال 1983 به فعاليت علني حزب توده‌ي وابسته به مسكو پايان بخشيد و 18 ديپلمات روسي را از خاك خود اخراج كرد، روابط ايران و شوروي در سال‌هاي اخير رو به بهبودي گذاشت. يك گزارش بين‌المللي از حجم ديدارهاي متقابل طرفين در طول سال 1987 حاكي از آن است كه 17 هيئت از ديپلمات‌ها و اقتصاددان‌هاي روسي و در رأس آن‌ها يولي ورنتسف معاون وزير خارجه‌ي آن كشور، از ايران ديدن كردند كه فقط نام‌برده سه بار به تهران مسافرت كرد و در مقابل، 77 هيئت از مقامات ايراني و در رأس آن‌ها علي‌اكبر ولايتي و 4 نفر از معاونان وي به اتحاد شوروي سفر كردند و 42 روز (در سال گذشته) ميهمان آن كشور بودند. ورنتسف چند پروتكل در زمينه‌ي هم‌كاري‌هاي فني از جمله موافقت‌نامه‌ي صدور نفت ايران به بازارهاي اروپا و ژاپن از طريق خاك شوروي در تهران امضا كرده است و انتظار مي‌رود فعاليت در اين زمينه از سال 1992 آغاز شود و در ازاي آن مقرر گرديد كه بار ديگر كارشناسان روسي براي فعاليت در زمينه‌ي تكنولوژي به ايران اعزام شوند و در مقابل تحويل هزار فروند موشك از نوع سام، دولت ايران نيز با احداث خط آهن بين تركمنستان شوروي و خليج عمان موافق كند. اتحاد شوروي به دليل مسائل استراتژيكي و در نظر گرفتن اهميت منطقه‌ي خليج و علاقه‌ي شديد كشورهاي بزرگ به ايجاد توازن در نيروها و امكانات موجود بين عراق و ايران و همچنين وجود 2 ميليون پناهنده كه از افغانستان به سمت ايران سرازير شده‌اند، قصد دارد روابط خود با ايران را تحكيم كند، اما تقويت مناسبات بين روس‌ها و ايران به نفع مسكو كه براي گسترش روابط ديپلماتيك با كشورهاي عضو شوراي هم‌كاري خليج و فروش تسليحات به اين كشورها تلاش مي‌كند، نيست. در حال حاضر، عربستان سعودي انتظار دارد اتحاد شوروي سه اقدام را به نفع اعراب و مسلمانان انجام دهد: اول، خارج كردن نيروهايش از افغانستان؛ دوم، هم‌كاري با كشورهاي عضو دائمي‌شوراي امنيت در زمينه‌ي انتشار قطع‌نامه‌يي براي تحريم تسليحاتي ايران به دليل مخالفت اين كشور با قطع‌نامه‌ي598؛ سوم، مشاركت با كشورهاي عضو دائمي ‌شوراي امنيت براي تشكيل كنفرانس بين‌المللي به منظور تحقق صلح در خاورميانه.[۷۱]

گزارش - 109

وزارت خارجه‌ي ژاپن پس از صدور بيانيه‌ي شوراي امنيت سازمان ملل كه در آن از دبيركل خواسته شده است تلاش‌هاي خود را براي پايان دادن به جنگ ايران و عراق از سرگيرد، امروز سفراي ايران و عراق را فراخواند و رسماً از دو كشور خواست تا با دبيركل سازمان ملل براي خاتمه‌ي جنگ هم‌كاري كنند و در اولين گام به جنگ شهرها خاتمه دهند. آلمان غربي نيز از تلاش‌هاي صلح بر مبناي قطع‌نامه‌ي598 حمايت كرد. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي از توكيو، تاكاشي اوندا مدير كل اداره‌ي خاورميانه و افريقاي وزارت خارجه‌ي ژاپن، در ملاقات با محمدحسين عادلي سفير جمهوري اسلامي، ضمن طرح موضوع كشته شدن يك دريانورد ژاپني در خليج ‌فارس از عادلي خواست به‌سرعت در اين مورد تحقيق كند. عادلي دخالت ايران در اين حمله را تكذيب كرد، ولي قول داد كه ديدگاه‌هاي مقامات ژاپن را به تهران منتقل كند. بر اساس همين گزارش، مقامات وزارت خارجه‌ي ژاپن اعلام كردند كه تاكاكازوكوري ياما معاون وزير خارجه‌ي ژاپن، روز دوشنبه براي مذاكره با مقامات سازمان ملل به نيويورك خواهد رفت و تلاش‌ها براي خاتمه دادن به جنگ خليج ‌فارس را موضوع مذاكرات خود قرار خواهد داد. ياما سپس در چهارم فروردين‌ماه براي ملاقات با مقامات وزارت خارجه‌ي امريكا راهي واشنگتن خواهد شد.[۷۲] همچنين به گزارش راديو مسقط، در بيانيه‌ي مطبوعاتي صادرشده پس از ملاقات سعود الفيصل وزير خارجه‌ي عربستان سعودي با هلموت كهل، صدر اعظم آلمان فدرال آمادگي خود را براي تداوم پشتيباني از تلاش‌هاي جاري به منظور يافتن راه ‌حلي براي جنگ ايران و عراق بر مبناي قطع‌نامه‌ي598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد اعلام كرد.[۷۳] اين در حالي است كه روزنامه‌ي البيان چاپ امارات متحده‌ي عربي با اتخاذ موضعي هم‌سو با عراق، از شوراي امنيت خواست علاوه بر تصويب قطع‌نامه‌ براي پايان دادن به جنگ، اقدام عملي انجام دهد. به گزارش خبرگزاري امارات در بخشي از مطلب اين روزنامه آمده است: يك قطع‌نامه‌ي شوراي امنيت كه خواستار به اصطلاح توقف جنگ شهرها از دو كشور در حال جنگ است، كافي نيست. مسئوليت اين شورا نبايد به صدور قطع‌نامه‌ها منحصر شود، بلكه بايد اقداماتي نيز براي اجراي آن‌ها انجام دهد. البيان ابرقدرت‌ها را متهم كرد در يافتن يك پايان براي اين درگيري هفت و نيم ساله جدي نيستند. اين روزنامه همچنين مي‌افزايد: ابرقدرت‌ها واقعاً خواستار تداوم اين جنگ هستند تا اين منطقه بازار پررونقي براي عرضه‌ي سلاح‌هاي آن‌ها باشد.[۷۴]

گزارش - 110

هم‌زمان با تلاش مسئولان امريكايي براي افزايش فشار به ايران براي پذيرش قطع‌نامه‌ي598، رسانه‌هاي اين كشور براي القاي وجود فضاي ضد جنگ در بين ايرانيان مقيم امريكا گزارش‌هاي بساري تهيه مي‌كنند؛ از جمله راديو امريكا در چند هفته‌ي اخير اخبار متعددي درباره‌ي گردهمايي‌ها و تظاهرات ايرانيان مقيم كاليفرنيا پخش كرده و مدعي شده است كه ايرانيان در اين تجمعات خواستار پايان دادن به جنگ ايران و عراق شده و نگراني خود را از نامشخص بودن سرنوشت بستگان‌شان در ايران ابراز كرده‌اند. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، راديو امريكا اعلام كرد: ايرانيان در اين گردهمايي‌ها پرچم‌هايي با آرم شير و خورشيد يا تنها با كلمه‌ي ايران و يا پرچم‌هاي سفيد با نقش كبوتر به معناي صلح در دست داشته‌اند. در پاره‌يي از اين تظاهرات‌ها در كنار دانشجويان، كميته‌ي بين‌المللي دانشجويان، انجمن دانشجويان سياه‌پوست، انجمن دانشجويان امريكاي لاتين و دانش‌آموزان دبيرستان لوس‌آنجلس نيز حضور داشتند. همچنين اين هفته در مركز زرتشتي‌ها و كليساي ارامنه در حومه‌ي لوس‌آنجلس نيز مراسم دعا و نيايش براي پايان يافتن جنگ ايران و عراق برگزار مي‌شود.[۷۵]

گزارش - 111

بخش فارسي راديو مسكو در اخبار 14:30 خود در تفسيري با عنوان "ضرورت پايان دادن به جنگ ايران و عراق"، به بررسي تلاش‌هاي صلح‌آميز انجام‌شده در سال 1366 پرداخت و عمليات‌هاي نظامي ايران در سال جاري را سبب "ايجاد بن‌بست در جنگ" دانست. اين راديو بدون اشاره به نقش شوروي كه يكي از منابع اصلي تأمين‌كننده‌ي تسليحات نظامي عراق از جمله موشك‌هاي زمين به زمين اسكاد است، بخشي از مسئوليت ادامه‌ي جنگ را متوجه كشورهاي غربي دانست كه درصدد فروش تسليحات نظامي‌اند. در قسمتي از اين گزارش با اشاره به عمليات‌هاي هفته‌ي گذشته ايران در استان سليمانيه‌ي عراق و تلاش‌هاي شوروي براي پايان دادن به جنگ شهرها آمده است: در آستانه‌ي عيد نوروز، ايران به عمليات جنگي به نام والفجر10 و ظفر7 پرداخته است، اما رويارويي جنگي براي هيچ يك از كشورهاي درگير، پيروزي به بار نياورده، برعكس، در نتيجه‌ي عمليات جنگي، ايران و عراق در بن‌بست مسدودتر از پارسال قرار گرفتند و اين وضعيت براي هر دو كشور بسيار گران تمام مي‌شود. نبرد در روي زمين با جنگ تانكرها در دريا ـ كه سال گذشته به‌ويژه شدت بيش‌تري يافته ـ توأم است. جنگ تانكرها نه تنها به ايران و عراق، بلكه به بسياري از كشورهاي ديگر هم خسارات فراواني وارد كرده است. در اين جنگ نزديك به 430 كشتي مختلف در خليج ‌فارس مورد حمله قرار گرفتند.[۷۶]

گزارش - 112

چند هفته پس از رسانه‌يي شدن خبر امضاي قرارداد فروش موشك‌هاي ميان‌برد چيني اس.اس12 به عربستان سعودي كه قابليت حمل كلاهك اتمي را دارند، مقامات چين و عربستان به امريكا اطمينان دادند كه اين موشك‌ها عليه اهداف اتمي به كار گرفته نخواهد شد. روزنامه‌ي امريكايي واشنگتن پست با اعلام اين خبر، هدف اصلي معامله را خنثي كردن خطر ايران بيان كرده و افزوده است: چنين سلاح‌هاي پيچيده‌يي به عربستان سعودي قدرت خواهد داد كه در اختلافات منطقه‌يي از جمله جنگ خليج ‌فارس ميان ايران و عراق و اختلاف اعراب و اسرائيل، قدرت اعمال فشار و نفوذ به مراتب بيش‌تري داشته باشد. همچنين چارلز رومن سخن‌گوي وزارت خارجه‌ي امريكا تأكيد كرده، دولت سعودي معامله‌ي موشك‌هاي مذكور را به آگاهي امريكا رسانده و در بالاترين سطح ممكن به دولت ريگان اطمينان داده است كه اين موشك‌ها داراي كلاهك اتمي نيست و عربستان قصد دريافت موشك اتمي را نيز ندارد. رومن تأكيد كرده كه دولت چين نيز به طور صريح اعلام كرده است تسليحات اتمي خود را به هيچ دولتي نخواهد فروخت و ما قول هر دو كشور را مي‌پذيريم. در ادامه‌ي خبر اين نشريه كه خبرگزاري جمهوري اسلامي آن را منعكس كرده، آمده است: بر اساس اين گزارش، سخن‌گوي وزارت خارجه‌ي امريكا ادعا كرده است كه به عقيده‌ي اين كشور اخذ چنين سلاح‌هايي به نفع صلح و ثبات در منطقه نمي‌باشد و دولت ريگان فعالانه اين موضوع را پي‌گيري مي‌كند. وي همچنين نگراني خود را از خريد چنين سلاح‌هايي از جانب عربستان ابراز كرد و آن را بخشي از يك روند آزاردهنده‌ي منطقه‌يي در اخذ موشك‌هاي زمين به زمين دانست كه امنيت همه‌ي كشورهاي منطقه را تهديد مي‌كند. واشنگتن پست در ادامه به نقل از منابع خود مي‌افزايد: عربستان مذاكره براي خريد موشك‌هاي مزبور را به دنبال جلوگيري كنگره‌ي امريكا از فروش جنگنده‌هاي اف15 آغاز كرد. واشنگتن پست در اين گزارش همچنين ادعا مي‌كند كه ايران چندين بار كشورهاي عرب خليج ‌فارس حامي عراق از جمله عربستان سعودي را تهديد به اقدام نظامي كرده است و گزارش مي‌شود سعودي‌ها معتقدند كه با داشتن يك سيستم موشكي كه قادر به زدن اهداف مختلف در ايران باشد، تهران را در مورد استفاده از موشك‌هاي روسي خود براي گسترش جنگ خليج به تفكر عميقي فرو خواهند برد.[۷۷]

ضميمه‌ي1 گزارش98: توصيف فاجعه‌ي بمب‌باران شيميايي حلبچه به قلم رزمندگان و خبرنگاران آثار و پيامدهاي بمب‌باران شيميايي حلبچه به قدري وسيع و عميق است كه بررسي همه‌ي جنبه‌هاي آن تنها بر اساس چند خبر و توصيف چند راوي مقدور نيست. چند روز پس از حادثه و در پي حضور خبرنگاران و فيلم‌برداران رسانه‌هاي داخلي و خارجي، به مرور اخبار اين فاجعه در نشريات منتشر شد و علاوه بر بازتاب داخلي و خارجي، واكنش‌هايي را نيز در مجامع گوناگون بين‌المللي در پي داشت. مطالب ذيل گوشه‌هايي از يادداشت‌هاي اولين رزمندگان و خبرنگاراني است كه قدم به حلبچه گذارده‌اند و مبهوت از صحنه‌هاي باورنكردني پيش روي سعي دارند آنچه را كه ديده‌اند به قلم آورند. اولين مطلب قسمت‌هايي از نوشته‌ي يك رزمنده به نام س. غ مي‌باشد كه صحنه‌ي پيش روي را ساعاتي قبل و بعد از بمب‌باران در مطلبي به نام "عروسك‌هاي زيباي حلبچه، معراج روح‌هاي بزرگ است"، اين ‌گونه ترسيم كرده است: «يك بار ديگر از جاده‌ي شني و باريكي كه به حلبچه مي‌رسد وارد شهر مي‌شوم و با عجله خود را به محله‌يي كه ساعتي پيش بمب‌باران شده است مي‌رسانم. اول كه شهر گرفته شد وضع عادي بود، مردم با شور و شوق به پيشواز رزمندگان اسلام آمدند و به ما كمك كردند تا سربازان عراقي را كه در خانه‌هاي‌شان پنهان شده بودند به اسارت بگيريم و احتمال اين‌كه وضع به اين صورت ناراحت‌كننده شود كم بود. اول بمب‌باران با راكت‌هاي جنگي و سپس بمب‌باران شيميايي... حالا به ميان عده‌ي زيادي زن و كودك رسيده‌ام. شايد از ميان هر 10 نفر، يك مرد يا پيرمرد ديده شود كه خود نمي‌داند چه كند. به‌سرعت خود را به مردم مي‌رسانم. با ديدن من به طرفم مي‌آيند. عده‌ي آن‌ها به صد نفر مي‌رسد و نمي‌دانم چگونه آن‌ها را با خود ببرم. تصميم مي‌گيرم زنان و بچه‌هايي كه شيميايي شده‌اند را سوار كنم. حدود بيست نفر به هر صورت خود را عقب وانتي كه دو برابر ظرفيت خود را تحمل كرده است جاي مي‌دهند. به‌سرعت حركت مي‌كنم تا بيش از اين در منطقه‌ي آلوده نمانم. وضع خيلي خراب است. از ميان دود و آتش و گرد و غباري كه از خانه‌ها به آسمان مي‌رود خود را خلاص مي‌كنم و يك بار ديگر قسمتي از شهر بمب‌باران مي‌شود. از آيينه عقب را نگاه مي‌كنم، چهره‌ها وحشت‌زده و گريان، زناني كه نمي‌دانند شوهران‌شان در كدام سوي شهر به دام بمب‌باران افتاده‌اند و دختربچه‌هايي معصوم كه مرا به ياد بچه‌هاي بمب‌باران‌شده‌ي خودمان در شهرها مي‌اندازند. يك بار ديگر شهر بمب‌باران مي‌شود و چون انفجاري ديده نمي‌شود، معلوم مي‌شود كه شيميايي است. رزمندگاني كه گوشه و كنار در فعاليت نجات مردم هستند، هيچ كدام باكي ندارند. چگونه مي‌توان در ميان اين مردم كه پناهي ندارند ماسك زد، انسان خجالت مي‌كشد. سه نفري كه كنارم سوار كرده‌ام گريه مي‌كنند و چشمان آن‌ها ديگر جايي را نمي‌بيند. از ميان دست‌انداز‌ها به‌سرعت مي‌گذرم و با حركت ماشين زن و بچه‌ها اذيت مي‌شوند. به كنار رود كوچكي كه از كنار شهر مي‌گذرد مي‌رسم. عده‌يي از مردم صورت‌هاي خود را با آب مي‌شويند تا آسيب كم‌تري ببينند. ما به سرعت مي‌گريزيم و اطلاع ما از داخل شهر كم‌تر مي‌شود. هر بار از آينه به مسافران نگاه مي‌كنم آتشم مي‌زنند. احساس مي‌كنم با آن‌ها خيلي مأنوسم. به صورت ورم‌كرده‌ي دختربچه‌يي كه كنارم كز كرده نگاه مي‌كنم. اشكم بي‌اختيار سرازير مي‌شود. در اولين سربالايي، ماشين از حركت بازمي‌ايستد. چند گاز تند مي‌دهم و ماشين يواش‌يواش حركت مي‌كند و بازمي‌ايستد. به چهره‌ي مسافران كه نگران هستند خيره مي‌شوم و به تلاش خود مي‌افزايم، هر بار صداي انفجار ديگري به گوش مي‌رسد و ترس ما بيش‌تر مي‌شود. با خود هر دعايي بلدم مي‌خوانم و بيش‌تر به خاطر هم‌راهانم مي‌ترسم. دلم مي‌خواهد آن‌ها را به اولين محل امن برسانم و بازگردم تا در حد توان ديگران را نجات دهم. ... من هميشه در ميان شهرهاي جنگ‌زده‌ي ايران به بستان حساس بوده‌ام و ياد مظلوميت اسيرشدگان ما كه به شهادت‌شان انجاميد، مرا رنج مي‌دهد. اكنون احساس مي‌كنم كه حلبچه نيز آن‌جاست. آيا كسي هست بداند كه چه مي‌گذرد؟ به دامنه‌ي ارتفاع بلند بالامبو كه مشرف به حلبچه است مي‌رسم و ميهمانان جمهوري اسلامي ‌را كنار بچه‌هاي اورژانس پياده مي‌كنم و در حالي كه دلم را جا گذاشته‌ام به‌سرعت بازمي‌گردم. اين بار مسير را بهتر بلدم. از كنار ساختمان بزرگي كه عكس صدام روي ديوار آن به چشم مي‌خورد مي‌گذرم. مردي برسرزنان مرا به كمك مي‌طلبد. منطقه كاملاً آلوده است و در كمك به او ترديد مي‌كنم. بالاخره تصميم مي‌گيرم به محل قبلي كه مردم بيش‌تري در آن جمع‌اند بروم. از ميان آهن‌هاي خم‌شده‌ي ساختمان‌ها به‌سرعت مي‌گذرم و در بازار اصلي شهر ديگر نظمي وجود ندارد و موج انفجار راكت‌هاي جنگي هواپيماهاي بعثي درب‌هاي پليتي مغازه‌ها را ميان خيابان ريخته و سعي مي‌كنم به گونه‌يي عبور كنم كه ماشين پنچر نشود. به آخر شهر مي‌رسم و به‌سرعت وارد محله‌يي مي‌شوم كه ساعاتي قبل مردم در آن جمع بودند. ماشين را در يك سه‌راهي نگه مي‌دارم و پايين مي‌آيم. غم‌انگيزترين صحنه‌هاي طول عمرم را مي‌بينم؛ اكنون هيچ كس زنده نيست، همه شهيد شده‌اند. در كنار پايم پدري و پنج فرزند خردسالش در دم شهيد شده‌اند. به آن‌ها نزديك مي‌شوم و خم مي‌شوم و به چهره‌ي معصوم كودكان شيرخوار خيره مي‌شوم. رزمنده‌يي شيشه‌ي شيري را از روي زمين برمي‌دارد و در كنار كودك شهيد قرار مي‌دهد. ... مادري را مي‌بينم كه كودك شيرخواره‌ي خود را در آغوش گرفته و هر دو شهيد شده‌اند. چهره‌ها معصوم و حجاب مادر كامل‌تر از هر چيز ديگري است. از ميان صدها شهيد كه بيش‌ترشان زنان و كودكان معصوم‌اند، مي‌گذرم، پاهايم مي‌لرزد. ... به چهره‌ي يك‌يك كودكان خيره مي‌شوم. به خدا آن قدر زيبا و نوراني خفته‌اند كه سير نمي‌شوم. تعدادي از آن‌ها مانند عروسك‌هاي زيبايي هستند كه وسيله‌ي بازي بچه‌هاست. ... براي هر كدام از آن‌ها و صحنه‌ي شهادت‌شان كتابي را مجال بيان نيست در شهادت مظلومانه‌ي آن‌ها گريه‌كنان خانه‌ها را مي‌گردم و در هر خانه‌يي كه وارد مي‌شوم همه را شهيدشده مي‌بينم. چشمانم سياهي مي‌رود و صحنه‌هاي شهادت مردم مسلمان حلبچه برايم غير قابل تحمل مي‌شود. دورنماي انقلاب اسلامي ‌عراق را در نظرم مجسم مي‌كنم و مسئوليت سنگين آن‌هايي كه مي‌خواهند مسئولين اين امت شوند. با خود مي‌گويم: "بشير كجاست تا مصيبت اين روح‌هاي بزرگ را بازگويد.»[۷۸] مطلب ديگر، دل‌نوشته‌هاي نصرت‌الله محمودزاده خبرنگار روزنامه‌ي كيهان است كه در يكي از محله‌هاي شهر حلبچه حاضر شده و قسمتي از مشاهدات خود را در كوچه‌هاي حلبچه براي مردم با واژه‌هاي زير شرح داده است: «گويي اين محله تبديل به مزار شهدا شده بود و بسيجيان براي شادي روح اهالي اين محله قدم در آن گذاشته و پس از قرائت حمد و سوره‌يي به محل نبرد خود برمي‌گشتند. كم‌تر افرادي را مي‌ديدم كه اين مراسم را بدون اشك برگزار كرده باشد. ... اصلاً قادر به نام‌گذاري آن صحنه‌ي هولناك نبودم. ابتداي خيابان كه مي‌ايستادم، چند شيء به چشم مي‌خورد كه در گوشه و كنارش تا انتهاي خيابان افتاده بود. هر چه نزديك‌تر مي‌شدم صحنه نمود بيش‌تري پيدا مي‌كرد. كنار خانه‌يي كه شماره‌ي پلاكش1066352 بود، يك زن و مرد به فاصله‌ي چند متر وسط خيابان افتاده و پتويي روي‌شان كشيده بودند. چند متر آن طرف‌تر دختر 12 ساله‌يي به چشم مي‌خورد كه يك لنگه كفشش از پاي بيرون آمده و در چند متري او افتاده بود. شايد تمام سعي او كشاندن خود از خانه تا آن جا بوده است كه بمب شيميايي مجال نداده و پايش به سنگي گير كرده و كفش كوچكش از پا درآمده و با سر به زمين پرت شده است. روسري دور گردنش همچنان ديده مي‌شد و آن بمب لعنتي فقط قسمتي از روسري را كنار زده بود. در كنار خانه شماره1064460 بچه‌يي سه ساله به چشم مي‌خورد. اگر آن اجساد را نمي‌ديدم باورم نمي‌شد او مرده باشد. چشماني باز و در عين حال زيبا در ميان صورتي تپل و سفيد كه لبخند لحظه‌يي از آن چهره‌ي مظلوم قطع نمي‌شد. آفتاب درست به چشمانش مي‌تابيد، ولي او همچنان به آسمان خيره شده بود و هيچ اثر زخمي ‌در بدنش ديده نمي‌شد. گويي فقط با چند نفس كشيدن اثرات سموم بمب در درونش رخنه كرده و با جدا شدن روح از بدنش كه به هم‌راه ملائك به آسمان‌ها پرواز مي‌كرد آن را تعقيبش مي‌نمود. بالاي سرش دو دست ديده مي‌شد كه يكي متعلق به زني به نام "مادر" و ديگري مردي به نام "پدر" بود. آن دو دست محبت و عطوفت نقش سايه‌بان طفلي را بازي مي‌كردند، ولي از چهره سياه‌گشته و چشمان سرخ‌شده‌شان مشخص بود كه قبل از فرزند خود به شهادت رسيده باشند. در دست زن بقچه‌يي حامل يك دست لباس و در كنار مرد كيسه‌يي حاوي ملزومات يك خانواده‌ي آواره در كوه‌ها به چشم مي‌خورد كه نشان‌دهنده‌ي مهاجرت‌شان بود. آن‌ها درب حياط را هم بسته بودند، ولي حتي سه قدم از آن دور نشده بودند. ... قابلمه‌يي در كنار زني به چشم مي‌خورد كه پر از برنج پخته بود؛ برنجي كه قرار بود غذاي هفت فرزندش باشد، بر سنگ‌فرش كوچه پخش شده بود و هفت فرزند يك تا شانزده ساله دورش حلقه زده بودند. چادري در دست يكي از بچه‌ها ديده مي‌شد كه گويي به طرف مادرش مي‌برد. مادر چادرش را برنداشته بود و آن پسر خردسال قصد كمكش را داشت. فاصله‌ي چادر با مادر كم‌تر از دو متر بود و اين فاصله با محبتي وصف‌ناپذير آذين‌بندي شده بود. صاحب خانه‌ي شماره1064361 لباس سياه پوشيده بود و عزادار به نظر مي‌رسيد. او طفل دو ساله‌يي به دوش داشت. چشمان آن طفل زيبا سفيد و سياه گشته بود. ... در كنار آن زن و طفل معصومش مردي ديده نمي‌شد. شايد مرد آن خانه زير بمب‌هاي متوالي به شهادت رسيده باشد و شايد هم در كنار مجاهدين كرد عراق همچنان به ستيز مشغول بود. خانواده‌ي پلاك 1064501كوچك‌ترين فردشان يك ساله بود. به دوش بزرگ‌ترين‌شان كه دختري دوازده ساله بود، كول مي‌شد. شيشه‌ي شير همچنان پر از شير بود. دو پسر چهار و هفت ساله در كنارشان به چشم مي‌خورد. آن‌ها تنها به چراغي قانع شده بودند. گويي موقع ترك خانه از شدت سرما آن چراغ را با خود مي‌بردند كه در ميان كوه‌ها سردشان نشود. نام خانواده‌ي پلاك 10645 "لطيف صادق" بود. آن‌ها شناسنامه‌هاي خود را هم برداشته بودند. زان لطيف صادق، دلبر لطيف صادق و ... تعدادشان به شش نفر مي‌رسيد. پدر و مادر را در ميان انباري خانه پيدا كردم. بدن‌شان باد كرده و چهره‌يي سياه به خود گرفته بودند. دستان‌شان به طرف بيرون انباري كه در آن به شهادت رسيده بودند دراز شده بود و ادامه‌ي آن به كودكي چهار ساله مي‌رسيد. كودك نزديك حوض آب افتاده بود. ... برادر بزرگ‌ترش حتي فرصت پوشيدن شلوار را هم نداشت. او به طرف كوچه مي‌رفت كه در اثر بمب شيميايي در كنار آشپزخانه نقش زمين گشته بود. خانه‌ها يكي پس از ديگري با صحنه‌يي دل‌خراش‌تر تا انتهاي محله ادامه داشت. نمي‌دانم چرا پلاك خانه را يادداشت مي‌كردم. ... به همين ترتيب پيش مي‌رفتم. در انتهاي كوچه يك خانواده‌ي يازده نفري به چشم مي‌خورد كه اجسادشان روي هم افتاده بود. بيش‌ترشان زن بودند. گويي به هم‌ديگر پناه برده بودند و دست هر يك پناهگاه ديگري شده بود. چهره‌ها سياه گشته بود و قابل تشخيص نبود. در كنار اين اجساد، يك كودك سه ساله ديده مي‌شد كه از بقيه فاصله داشت. يك دستش را بلند كرده بود و براي دفاع از خود جلو صورتش گرفته بود شايد فطرت پاكش اين چنين به او آموخته بود كه از خود دفاع كند. ... صدايي از ميان خانه‌يي كه در ابتداي محله واقع شده بود توجهم را به خود جلب كرد و به طرفش رفتم. يعني كسي زنده مانده؟ چه طور؟ شايد باد، سموم شيميايي را به داخل اين كوچه هدايت نكرده باشد چرا درب باز است؟ اتاق‌هايش آشفته بود. فرياد مظلومانه‌يي مرا سر جايم ميخ‌كوب كرد و گريه‌ي هم‌راه با وحشت چند كودك تمام وجودم را فراگرفت. چه مي‌گويند؟ وارد حياط شدم ... فرياد وحشت سه كودك بود. به طرف آن سه معصوم رفتم. دو زني كه مادرشان بودند، دورشان را گرفته بودند. ... گويي از ما مي‌ترسيدند. حق هم داشتند چهل و هشت ساعت بود كه رعب و وحشت صدام آن‌ها را در آن خانه حبس كرده بود. فقط صداي انفجار مي‌شنيدند. به گمان‌شان ما هم حامل بمب هستيم. سرشان را در دامن مادر پناه داده بودند و با وحشت مي‌گريستند. بمب شيميايي چشم‌هاي‌شان را سرخ كرده بود و بر روي صورت هر يك چند تاول ديده مي‌شد. از چشم كوچك‌ترين‌شان همچنان آب و مواقعي چرك مي‌آمد و مادر با پيراهني آن را پاك مي‌كرد. اولين كودك را بغل كردم و دستي به سرش كشيدم. مادر باورش نمي‌شد تا اين‌كه دو كودك ديگر را دو برادر بسيجي در بغل گرفته و آرام‌شان كرديم و بچه‌ها آرام شدند.»[۷۹]

ضميمه‌ي 2 گزارش98: بمب‌باران شيميايي حلبچه به روايت راوي مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس در قرارگاه نيروي زميني سپاه فاجعه‌ي بمب‌باران شيميايي دشت زور آن چنان وسيع است كه بررسي تمامي ‌ابعاد آن در مدت كوتاه پس از وقوع حادثه ممكن نيست. با گذشت 48 ساعت پس از اين اقدام عراق، به مرور ابعاد جديدتري از اين حادثه روشن مي‌شد. برادر اسدالله احمدي راوي قرارگاه نيروي زميني، شنيده‌ها و مشاهدات امروز خود و وضعيت شهر حلبچه و روستاهاي اطراف و مردم را اين‌گونه در دفتر خود يادداشت كرده است: «تعدادي از برادران مشاهدات خود را از صحنه‌هاي فاجعه‌ي بمب‌باران حلبچه بيان مي‌كنند و مسائل عجيبي مي‌گويند كه باور آن‌ها براي انسان مشكل بود. بر اين اساس، مصمم شدم خود از شهر و اطراف آن ديدن كنم تا مطالبي كه مي‌نويسم بدون اغراق و بزرگ‌نمايي باشد. بعد از ظهر، جهت انتخاب مكاني براي قرارگاه نيروي زميني به اتفاق برادر شمخاني و تعدادي از برادران نيروي زميني از مقر تاكتيكي نيروي زميني به طرف حلبچه حركت كرديم. پس از گشت و گذاري در ارتفاعات اطراف شهر چون جاي مناسبي براي اين منظور نبود، از جاده‌ي شيندروي به طرف قلل مرتفع اين ارتفاع و سپس نوسود ادامه‌ي مسير داديم. در طول مسيري كه حركت مي‌كرديم صحنه‌هاي ديگري از مردم و اوضاع شهر را ديديم كه به آن اشاره مي‌كنم. در بين راه هنوز خانواده‌هايي بودند كه پياده از شيارها و ارتفاعات به طرف بالامبو مي‌آمدند و عده‌يي نيز هم‌راه خانواده‌هاي‌شان در بين درختان شيارهاي منطقه سكني گزيده و به انتظار عادي شدن وضع شهر و منطقه بودند. در بين راه پيرزني را ديدم كه وسط راه كنار جاده نشسته بود. به نظر مي‌رسيد كه به هم‌راه اعضاي ديگر خانواده‌اش از شهر خارج شده، ولي چون توان هم‌راهي با جوان‌ترها را نداشته است، به‌ناچار از ديگران عقب افتاده و آن‌ها نيز وي را رها كرده و رفته‌اند. پيرزن در كناري بدون حركت نشسته بود و پتويي نيز روي دوشش بود كه رزمندگان براي اين‌كه وي از سرما در امان بماند اين پتو را بر روي وي انداخته بودند. در بين راه خانواده‌هايي بودند كه پياده از جاده به طرف بالا مي‌رفتند و تعدادي نيز سوار تراكتور و ماشين‌هاي شخصي و يا تويوتاهاي سپاه شده و به طرف مرزهاي ايران مي‌آمدند. مسير جاده مملو از البسه و لوازم شخصي و خانگي بود كه اغلب در بقچه‌بندي‌هاي بزرگ و كوچك و يا به صورت پراكنده و تك‌تك در كنار جاده ريخته بودند. به نظر مي‌رسيد خانواده‌ها در نقاطي استراحت كرده‌اند و يا از سنگيني لوازمي‌كه هم‌راه خود داشته آن‌ها را رها كرده و رفته‌اند. در اين ميان كفش‌هاي كودكان نيز در بعضي نقاط به چشم مي‌خورد. مردم به تناسب زماني كه از شهر خارج شده بودند و با توجه به بنيه‌ي بدني و يا وسيله‌يي كه در اختيار داشتند در نقاط مختلف جاده دسته‌دسته تجمع كرده و يا در حركت بودند. عده‌يي در منتهي‌اليه قله‌ي شيندروي كه جاده نيز از آن جا عبور مي‌كرد جمع شده و منتظر رسيدن ماشيني جهت سوار شدن بودند. كمي ‌پايين‌تر از قله پس از پشت سر گذاشتن چند پيچ ديگر عده‌ي بيش‌تري را ديديم كه در كنار جاده تجمع كرده بودند و تعدادي نيز در حال سوار شدن به كمپرسي بودند تا به شهرهاي اطراف باختران و... منتقل بشوند. افرادي كه سوار كمپرسي شده بودند، همه شيميايي شده و اغلب وضع بسيار بدي داشتند به گونه‌يي كه تعدادي از آن‌ها درازكش و بي‌حال دراز كشيده بودند و افرادي هم كه كنار جاده و زير درختان بودند اغلب شيميايي شده، ولي وضع بهتري نسبت به افراد سوارشده داشتند. زير چشمان افراد شيميايي‌شده پماد سفيدرنگي ماليده شده بود و اكثراً از ناراحتي چشم در رنج بودند. مقداري كه از تجمع فوق عبور كرديم، تقريباً در فاصله‌ي 500 متري آن، تعداد ديگري كه كم‌تر از بقيه‌ي نقاط و در حدود 7، 8، 10 نفر زن و مرد و كودك بودند، در كنار جاده افتاده بودند و هنگام عبور خودرو بعضي از آنان دست خود را جهت امداد با زحمت بلند مي‌كردند. تعدادي از خودروهاي سپاه مردم را سوار وانت كرده و آن‌ها را به عقب منتقل مي‌كردند، ولي جمعيت خيلي بيش‌تر از آن بود كه بشود با وسايل اندكي كه موجود بود انتقال‌شان داد. به هر حال، هر وسيله به هر ميزان كه ميسر بود مردم را سوار مي‌كرد، اما همچنان در طول راه دسته‌جات مردم وجود داشتند. پس از پيمودن چندين تپه ماهور و ارتفاع و شيار اطراف وارد شهر حلبچه شديم. بر اثر بمب‌باران‌هايي كه انجام شده بود، تعداد زيادي از ساختمان‌ها و مغازه‌هاي شهر ويران شده بود. كم‌تر مغازه‌يي بود كه كركره‌اش از جا در نرفته و كنده نشده باشد و تعداد زيادي از آن‌ها نيز به‌كلي ويران شده بودند. خانه‌ها و مغازه‌هايي كه ويران شده بود، تمام اجناس و وسايل‌شان بيرون ريخته بود. از داخل شهر بيرون رفتيم و به طرف يكي از يال‌هاي ارتفاع شيندروي حركت كرديم كه در انتهاي اين يال كه مشرف بر شهر است، روستاي انب قرار دارد. اين روستا داراي باغ‌هايي از درختان انار و تك و توكي هم انجير و... مي‌باشد. وارد كوچه‌باغ‌هاي باريك اين روستا شديم، آنچه ديديم موجب حيرت و تعجب ما شد. در طول اين كوچه‌باغ‌ها گروه‌هايي از مردم ديده مي‌شدند كه به صورت دسته‌جمعي و در كنار يك‌ديگر به شهادت رسيده‌اند و اغلب اين افراد از يك خانواده بودند، مثلاً در يك جمع 10 نفره يا كم‌تر، زن و مرد و بچه‌هاي كوچك و بزرگ بودند كه معلوم بود يك خانواده هستند. از ظواهر صحنه به نظر مي‌رسيد كه يك جمع خانوادگي از خانه بيرون آمده‌اند و در آن نقطه نشسته‌اند، بر اثر استنشاق مواد شيميايي به همان حالت به شهادت رسيده‌اند، به گونه‌يي كه بعضي از اجساد به صورت دايره‌شكل روي زمين پخش شده بودند. تعدادي از جنازه‌ها سياه شده و باد كرده بودند و دهان اكثر قريب به اتفاق آن‌ها كف كرده و به صورت پودر سفيدرنگي به اطراف دهان‌شان چسبيده بود. در تمام منطقه به‌خصوص اطراف اين روستا اجساد بادكرده‌ي گاو، گوسفند و... ديده مي‌شود. در جايي ديگر، تعدادي جنازه در كناره جاده قرار داده بودند تا شناسايي و سپس دفن شوند. چند جنازه نيز بر اثر رد شدن خودرو از روي‌شان له شده‌اند.[۸۰] ضميمه‌ي3 گزارش98: متن مكالمه‌ي محسن رضايي با آقاي ‌هاشمي رفسنجاني (گزارش آخرين وضعيت منطقه) قسمتي از مكالمه‌ي تلفني صبح امروز فرمانده كل سپاه با آقاي‌هاشمي رفسنجاني كه با كمي اصلاح و تلخيص در ذيل آمده، حاوي اطلاعاتي درباره‌ي آخرين وضعيت نيروهاي عراقي و عناصر گروهاي مسلح مخالف جمهوري اسلامي در منطقه‌ي عمومي حلبچه است: محسن رضايي: دو مجموعه احتمالاً 500 نفري تا 700 نفري در كنار درياچه كه يكي بين رودخانه‌ي زلم و چم‌ريشن هستند كه بعضاً با قايق و هلي‌كوپتر تدارك مي شوند و يكي ديگر احتمالاً رو به روي شهر دوجيله چسبيده به درياچه هستند. آن‌هايي كه بين دو رودخانه هستند، اين‌ها تقريباً حدود 300، 400 تايشان از كومه‌له و رزگاري هستند كه از نوسود و طويله فرار كردند آن‌جا، بقيه‌شان هم افسرها و درجه‌دارهايي هستند كه توانستند خودشان را به آن‌جا برسانند كه از آن‌جا بعد بروند كه ديشب بچه‌هاي مرتضي قرباني (لشكر25 كربلا) با آن‌ها درگير بودند. حدود يك‌صد نفرشان كشته شده و 14 نفر از اين‌ها هم دست‌گير شده كه چهارتايشان زن هستند. در اعترافات‌شان گفتند ما كومه‌له هستيم كه از منطقه‌ي طويله فرار كرديم. بچه‌ها 2، 3 گروه فرستادند كه اين قسمت را هم پاك‌سازي كنند و تمام بشود. يك گروه ديگر هست كه هنوز ما جاي اين‌ها را دقيق نمي‌دانيم كه در چه قسمت هستند كه اين‌ها را هم از 2 طرف، يكي از طرف مرتضي (شمال) يكي از طرف پايين، 2 گروه فرستادند كه سراسر كنار درياچه را پاك‌سازي كنند. يكي دو تا هلي‌كوپتر عراقي تا حالا آن‌جا نشسته كه غذا يا مهمات يا هر چي بوده براي‌شان پياده كرده و از طرف عراقي‌ها تدارك مي‌شوند كه برادرها از ديشب تا حالا رفتند سراغ‌شان. از ديروز به اين طرف هم كه بمب‌باران‌هايش تقريباً شبيه عمليات‌هاي كربلاي 5 و اين‌هاست. خيلي زياد و از همه نوع استفاده مي‌كند. از امروز نوع شيميايي شروع‌شده، تا ديروز از شيميايي در خود حلبچه و روستاها استفاده مي‌كرد، منتها از امروز صبح ديگر عليه بچه‌هاي خودمان از شيميايي زياد استفاده مي‌كند. اين هم اين دو تا نكته‌يي كه خواستيم در جريان باشيد. هاشمي رفسنجاني: اين نوسودي‌ها را آن ضد انقلاب‌ها مي‌گويند آن‌جا تقسيم نشدند؟ محسن رضايي: آن‌ها دمكرات‌ها بودند. آن‌ها 700، 800 نفر از دمكرات‌ها بودند كه اكثرشان تسليم شدند، ولي اين‌ها كومه‌له هستند. كومه‌له و رزگاري و اين‌ها هستند كه از همان جا كه عقب‌نشيني كردند آمدند تو همين منطقه تو اين جنگل‌هاي حاشيه‌ي شمال شرقي درياچه، يعني بين دو رودخانه‌ي زلم و رودخانه‌ي چم‌ريشن مستقر شدند. هاشمي رفسنجاني: بله، ديگر حادثه‌يي نداريد آن‌جا؟ محسن رضايي: نه. فقط حدود ديروز يك تعداد زيادي پل و 500، 600 تا قايق عراقي از تنگه‌ي دربنديخان رد شدند به سمت سليمانيه كه به احتمال قوي اين‌ها 4، 5 روز پيش راه افتادند كه الآن رسيدند و آن در شرايطي بود كه مثلاً فكر مي‌كردند وقتي راه (سيدصادق ـ دوجيله) بسته مي‌شود، بتوانند از طريق درياچه يك كمكي بكنند. اين يك احتمال هم براي اين است كه از دو طرف آماده بشوند و مثلاً يك فشاري بياورند. هاشمي رفسنجاني: قاعدتاً برنامه دارند. از آقاي شوشتري (عمليات بيت المقدس3 در گوجار) ما خبري نداريم. محسن رضايي: ديشب اين‌ها در آن فاصله‌يي كه بين‌شان مانده بود عمل كردند، كاملاً الحاق كردند روي يال اول گوجار، بعد از يال بعدي هم كه مي‌رفت پايين آن هم 4، 5 كيلومتر رفتند پايين، يعني هم از دو تا يال كشيدند و رفتند پايين و از اين پايين هم كه بين‌شان فاصله‌يي افتاده بود، يك فاصله 5، 6 كيلومتري بين (لشكر) عاشورا و (تيپ) 12 قائم(عج) بود كه لشكر نصر نتوانسته بود بيايد پايين، ولي ديگر ديشب عمل كردند و آن‌ها را به هم الحاق كردند مسئله‌شان تمام شد. هاشمي رفسنجاني: تدارك‌شان هم خوب است؟ محسن رضايي: تداركش را خيلي مشكل داشتند، اما با الحاق امروز ديگر مسئله حل مي‌شود ان‌شاءالله. هاشمي رفسنجاني: خب خودتان كارهاي‌تان خوب است؟ محسن رضايي: شما اگر ان‌شاءالله يك توصيه‌ي مجدد بفرماييد به آقاي ستاري (فرمانده نيروي هوايي ارتش) البته تا حالا خيلي خوب هم‌كاري كردند. هيچ مشكلي ما تا الآن باهاشان نداشتيم، ولي ممكن است به خاطر يك مقدار طولاني شدن عمليات مثلاً مقداري سست بشوند، شما يك توصيه‌يي بفرماييد كه ان‌شاءالله همين طور ادامه بدهند و بيايند پاي كار خيلي خوب است. هاشمي رفسنجاني: اين هم چشم.[۸۱]




منابع و مآخذ روزشمار 1366/12/28

  1. سند شماره 1649/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه قدس در عمليات والفجر10 (احمد نيك‌روش)، 19/12/1366 تا 30/12/1366، صص 137 ـ 136.
  2. سند شماره 1636/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داود رنجبر)، 25/12/1366 تا 30/12/1366، صص 88 ـ 87، 85 و 83.
  3. سند شماره 1636/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داود رنجبر)، 25/12/1366 تا 30/12/1366، صص 88 ـ 87، 85 و 83.
  4. سند شماره 278517 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي قرارگاه سپاه هشتم به گيرندگان، 28/12/1366، سند تك‌برگي.
  5. مأخذ 1، صص 136 ـ 130.
  6. سند شماره 1649/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه قدس در عمليات والفجر10 (احمد نيك‌روش)، 19/12/1366 تا 30/12/1366، صص 137 ـ 136.
  7. مأخذ 1، ص 138.
  8. مأخذ 1، ص 138.
  9. سند شماره 678/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي لشكر27 حضرت رسول(ص) در عمليات بيت‌المقدس4 (ابوالفضل موسوي)، ص 8.
  10. سند شماره 1640/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه نيروي زميني در عمليات والفجر10 (اسدالله احمدي)، 28/12/1366 تا 3/1/1367، صص 8 ـ 7؛ و ـ مأخذ 9، ص 5.
  11. مأخذ 9، ص 5.
  12. مأخذ 9، ص 15.
  13. مأخذ 10، بخش اول، صص 21 و 23.
  14. مأخذ 6، بخش دوم، ص 87.
  15. مأخذ 9، ص 15.
  16. مأخذ 10، بخش اول، صص 110 و 111.
  17. مأخذ 10، بخش اول، صص 15 ـ 14.
  18. مأخذ 10، بخش اول، صص 9 و 13.
  19. سند شماره 28290/پ ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: (29/12/1366، نوار شماره 28290)، اسدالله احمدي.
  20. سند شماره 1647/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه ثامن‌الائمه(ع) در عمليات والفجر10 (سيدعلي خاتمي)، 23/12/1366 تا 7/1/1367، ص 79.
  21. مأخذ 10، بخش اول، ص 126.
  22. مأخذ 6، بخش دوم، صص 81 و 88
  23. سند شماره 683/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داوود رنجبر، غلامرضا ظريفيان شفيعي)، ص 102؛ و ـ سند شماره 482/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي قرارگاه قدس در عمليات والفجر10 (احمد نيك‌روش)، ص 23.
  24. همان، صص 11 ـ 10، گزارش ويژه راديو بي‌بي‌سي، 28/12/1366.
  25. سند شماره 1679/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي لشكر31 عاشورا در عمليات بيت‌المقدس3 (ابراهيم‌پور)، 23/12/1366 تا 1/1/1367، ص 28؛ و ـ سند شماره 1677/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه نجف در عمليات بيت‌المقدس3 (نادر نوروزشاد، جواد زمان‌زاده)، 24/12/1366 تا 29/12/1366، ص 71.
  26. مأخذ 10، بخش اول، ص 126.
  27. سند شماره 509/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي تيپ12 قائم(عج) در عمليات بيت‌المقدس3 (علي طاهري)، صص 36 ـ 35.
  28. مأخذ 25، بخش اول، ص 29؛ و ـ مأخذ 25، بخش دوم، ص 75.
  29. سند شماره 677/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي لشكر5 نصر در عمليات بيت‌المقدس3 (بشارت)، صص 55 ـ 54.
  30. مأخذ 1، صص 136 ـ 130.
  31. مأخذ 25، بخش دوم، صص 46 و 79 ـ 76؛ و ـ روزنامه‌ي اطلاعات، 6/1/1367، ص 10.
  32. خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه‌ي گزارش‌هاي ويژه، شماره 363، 27/12/1366، مشهد، 26/12/1366، ص 32.
  33. سند شماره 1678/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه نجف در عمليات بيت‌المقدس (نادر نوروزشاد)، 28/12/1366 تا 1/1/1367، صص 5 ـ 1.
  34. مأخذ 23، ص32، تهران، 28/12/1366؛ و ـ همان، صص 3 ـ 2، بخش عربي راديو بغداد، 28/12/1366.
  35. سند شماره 509/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي تيپ12 قائم(عج) در عمليات بيت‌المقدس3 (علي طاهري)، صص 36 ـ 35.
  36. سند شماره 1649/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه قدس در عمليات والفجر10 (احمد نيك‌روش)، 19/12/1366 تا 30/12/1366، صص 137 ـ 136.
  37. سند شماره 86549 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از نيروي دريايي سپاه (معاونت عمليات) به ستاد كل سپاه (معاونت عمليات)، 29/12/1366، ص 1.
  38. مأخذ 1، ص 138.
  39. مأخذ 23، صص 15 و 16 ، منامه ـ خبرگزاري آسوشيتدپرس، 28/12/1366.
  40. مأخذ 23، ص 14، دبي، 28/12/1366؛ و ـ روزنامه‌ي جمهوري اسلامي، 6/1/1367، ص 3؛ و ـ مأخذ 31، بخش دوم، ص 7.
  41. مأخذ 23، صص 15 ـ 14، منامه ـ خبرگزاري فرانسه، 28/12/1366؛ و ـ مأخذ 40، بخش دوم، ص 3.
  42. مأخذ 23، صص 29 ـ 31، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 28/12/1366.
  43. مأخذ 23، ص 1، راديو صوت‌الجماهير، 28/12/1366.
  44. مأخذ 40، بخش دوم، ص 5؛ و ـ سند شماره 411809 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي سپاه مريوان به فرماندهي سپاه يازدهم امام حسن عسگري(ع)، 29/12/1366، سند تك‌برگي؛ و ـ مأخذ 23، صص 33 ـ 32، تهران، 28/12/1366.
  45. سند شماره 411817 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از دفتر فرماندهي سپاه سردشت به دفتر فرماندهي قرارگاه حمزه(ع)، 28/12/1366، سند تك‌برگي.
  46. سند شماره 86536 از دفتر سياسي نمايندگي امام در سپاه (قرارگاه نجف) به دفتر سياسي نمايندگي امام در سپاه، 28/12/1366، سند تك‌برگي.
  47. مأخذ 23، ص 34، تهران، 28/12/1366؛ و ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه‌ي گزارش‌هاي ويژه، شماره 366، 30/12/1366، صص 15 ـ 14، باختران، 29/12/1366.
  48. سند شماره 86885 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ژاجا (ر2) (مركز فراندهي) به دفتر نخست‌وزير، 30/12/1366، سند تك‌برگي.
  49. مأخذ 31، بخش دوم، ص 7؛ و ـ سند شماره 86535 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ناحيه مستقل چهارم بعثت به ستاد مركزي سپاه، 28/12/1366، سند تك‌برگي.
  50. مأخذ 23، ص 34، تهران، 28/12/1366؛ و ـ سند شماره 86540 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ژاجا (ر3) مركز فرماندهي به دفتر نخست‌وزيري، 29/12/1366، سند تك‌برگي.
  51. مأخذ 23، صص 34 ـ 33، تهران، 28/12/1366؛ و ـ مأخذ 47، بخش دوم، ص 13، همدان، 29/12/1366؛ و ـ سند شماره 86130 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ستاد منطقه سوم قدس (اطلاعات) به ستاد مركزي سپاه (اطلاعات)، 8/1/1367، ص 1.
  52. مأخذ 23، بخش عربي راديو بغداد، 28/12/1366.
  53. سند شماره 86541 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرمانده نهاجا معاونت اطلاعات (مد اطلاعات) به سماجا 2 (اطلاعات)، 29/12/1366، سند تك‌برگي.
  54. سند شماره 677/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي لشكر5 نصر در عمليات بيت‌المقدس3 (بشارت)، صص 55 ـ 54.
  55. مأخذ 23، ص 35، تهران، 28/12/1366.
  56. سند شماره 86534 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از نخست‌وزيري به گيرندگان، 28/12/1366، سند تك‌برگي.
  57. مأخذ 31، بخش دوم، ص 7؛ و ـ مأخذ 40، بخش دوم، ص 5.
  58. مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس، جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل، ترجمه‌ي محمدعلي خرمي، جلد 8، تهران: مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس، 1389، ص 125.
  59. مأخذ 47، بخش دوم، ص 24، كويت، 29/12/1366؛ و ـ همان، ص 16، لندن 29/12/1366.
  60. مأخذ 31، بخش دوم، ص 11.
  61. مأخذ 23، ص 28، پاريس، خبرگزاري فرانسه، 28/12/1366.
  62. سند شماره 1680/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي لشكر5 نصر در عمليات بيت‌المقدس3 (بشارت)، 23/12/1366 تا 2/1/1367، صص 67 و 62.
  63. مأخذ 58، ص 125 ـ 124.
  64. مأخذ 58، ص 124.
  65. مأخذ 58، ص 122 ـ 121.
  66. خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه‌ي گزارش‌هاي ويژه، شماره 365، 29/12/1366، صص 13 ـ 12، بخش فارسي راديو بي‌بي‌سي، 28/12/1366.
  67. سند شماره 157879 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي كل سپاه به فرمانده نيروي دريايي سپاه، 6/1/1367.
  68. مأخذ 47، بخش دوم، صص 12 ـ 10، تهران، 29/12/1366.
  69. مأخذ 23، صص 8 ـ 7، كويت، 28/12/1366.
  70. مأخذ 23، ص 9، بغداد، خبرگزاري عراق، 28/12/1366.
  71. سند شماره 1679/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي لشكر31 عاشورا در عمليات بيت‌المقدس3 (ابراهيم‌پور)، 23/12/1366 تا 1/1/1367، ص 28؛ و ـ سند شماره 1677/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه نجف در عمليات بيت‌المقدس3 (نادر نوروزشاد، جواد زمان‌زاده)، 24/12/1366 تا 29/12/1366، ص 71.
  72. مأخذ 23، ص 26، توكيو، 28/12/1366.
  73. مأخذ 23، ص 32، راديو مسقط، 28/12/1366
  74. مأخذ 23، دوبي ـ خبرگزاري امارات، 28/12/1366.
  75. مأخذ 25، بخش اول، ص 29؛ و ـ مأخذ 25، بخش دوم، ص 75.
  76. مأخذ 23، صص 25 ـ 23، بخش فارسي راديو مسكو، 28/12/1366.
  77. مأخذ 23، صص 37 ـ 36، واشنگتن، 28/12/1366.
  78. سند شماره 193552 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: س. غ نيروي قدس، 28/12/1366، صص 3 ـ 1.
  79. سند شماره 1647/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه‌ي ثبت جنگ راوي قرارگاه ثامن‌الائمه(ع) در عمليات والفجر10 (سيدعلي خاتمي)، 23/12/1366 تا 7/1/1367، ص 79.
  80. مأخذ 10، بخش اول، صص122، 56 ـ 52 و 16 ـ 14.
  81. سند شماره 28247/پ ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: (قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص) در عمليات والفجر10، 28/12/1366، دست‌نويس نوار شماره 28247)، داود رنجبر، صص 9 ـ 1.