1361.10.21
روزشمار جنگ سال 1361 1361.10.21 | |
---|---|
نامهای دیگر | بیست و یک دی |
تاریخ شمسی | 1361.10.21 |
تاریخ میلادی | 11 ژانویه 1983 |
تاریخ قمری | 26 ربیع الاول 1403 |
گزارش - 206
امروز نيز شهر آبادان زير آتش توپهاي عراقي قرار داشت كه نتيجهي آن تخريب 4 منزل مسكوني بود.(1) همچنين در خرمشهر بر اثر اصابت گلولههاي نيروهاي عراقي 6 تن مجروح و 10 منزل و 5 مغازه كه در تيررس گلولههاي دشمن بودند تخليه شدند.(2)
گزارش - 207
به منظور كمكرساني به جبهههاي جنگ شماري از نيروهاي مردمي، افراد فني، اعضاي جهاد سازندگي و پزشك و امدادگر راهي مناطق جنگي شدند. 1. امروز نيروهاي داوطلب مردمي از شهرهاي نكاء، قائمشهر، بابلسر، اميركلا، نوشهر، چالوس، مرزنآباد، كلاردشت، سيفآباد، باغان و خنجلارستان راهي جبهههاي جنگ شدند. همچنين، چهل و يكمين گروه از نيروهاي داوطلب مردمي زنجان از طريق بسيج مستضعفان سپاه پاسداران اين شهر به جبهههاي جنگ اعزام شدند. 2. گروههايي از نيروهاي سپاه خلخال، بسيجيان داوطلب شاهينشهر، مشكينشهر، ميبد، بشرويه، بجستان، بجنورد، چناران، كاشمر، نيشابور، فردوس، شيروان و تربت جام راهي جبهههاي جنگ شدند.(3) 3. از شهر قم 25 نفر از طلاب حوزههاي علميه به جبهههاي جنوب و غرب كشور اعزام شدند.(4) 4. به منظور پشتيباني فني مهندسي از نيروهاي رزمنده، 192 تن از اعضاي جهاد سازندگي شهرستانهاي هشترود، اهر و بخشهاي قرهآقاج، كليبر، نبات و هوراند، شامل متخصصان فني و رانندهي ماشينآلاتسنگين، به جبههها اعزام شدند. 5. هفده نفر از هنرجويان نهاوند و 25 نفر از هنرجويان هنرستان ملاير در رشتههاي ساختمان، برق و اتومكانيك براي جادهسازي و سنگرسازي و كمك به بازسازي روستاهاي سرپلذهاب كه به مردم استان همدان واگذار شده است، به قصرشيرين و سرپلذهاب رفتند. 6. ششمين كاروان كمپرسيداران كازرون راهي مناطق جنگي شدند. در اين كاروان 47 بنا، كارگر، نجار، جوشكار، راننده و پيرايشكنندهي نخل حضور دارند كه از سوي جهاد سازندگي كازرون و بخش خشت به مناطق جنگي فرستاده شدهاند. 7. از اصفهان 40 نفر امدادگر، پزشكيار و بهيار از طريق جمعيت هلالاحمر اين شهر به جبهههاي نبرد حق عليه باطل شتافتند.(5) همچنين در طول يك سال و نيم گذشته، حدود 12 هزار امدادگر پزشكي، مكانيك و تكنيسين از سوي ستاد مركزي امداد جمعيت هلالاحمر جمهوري اسلامي ايران به جبهههاي نبرد حق عليه باطل در مناطق جنوب و غرب كشور اعزام شدهاند. دكتر محمد فرهادي قائممقام دبيركل جمعيت هلالاحمر ايران در گفت و گوي اختصاصي با خبرگزاري جمهوري اسلامي ضمن اعلام اين مطلب افزود: «از اين شمار، بيش از 135 نفر آنان در انجام اين وظيفهي انساني شهيد و يا مجروح شدهاند.»(6)
گزارش - 208
به منظور پاكسازي شهرهاي كشور از افراد ضد انقلاب، امروز عملياتهايي در جنوب جادهي ديواندره ـ بيجار و شهرهاي تكاب و پيرانشهر انجام شد كه در طول آنها چند تن از افراد حزب دمكرات به هلاكت رسيدند؛ عدهيي از آنان مجروح و شماري نيز دستگير شدند. 1. امروز نيز در ادامهي پاكسازي ديواندره و بيجار، نيروهاي سپاه و ژاندارمري به جنوب جادهي ديواندره ـ بيجار وارد شدند و در منطقهي يونسآباد 70 تن از افراد حزب دمكرات را محاصره كردند. در ادامهي عمليات، 10 تن از افراد حزب كشته؛ 5 نفر زخمي و 15 نفر دستگير شدند. بقيهي نيروهاي حزب دمكرات با استفاده از تاريكي و مهآلود بودن هوا توانستند فرار كنند. در اين عمليات كه با تعقيب سه روزهي دشمن در وضعيت بد جوي انجام شد، 2 تن از نيروهاي خودي شهيد و 6 تن مجروح شدند.(7) روابط عمومي قرارگاه حمزه در جمعبندي عملكرد نيروهاي خودي در اين عمليات اعلام كرد: «طي عملياتي كه رزمندگان اسلام از 5 محور: 1. خركه، تازهآباد، صادقآباد، كيلهسفيد و سياسران عليا؛ 2. حسينآباد، سياسران سفلي و كژيكران؛ 3. قشلاق نوروز، خاندانقلي، شيركش سفلي، كانيكن، مباركآباد و پشتتنگ؛ 4. نجفآباد، ابراهيمآباد، عليآباد گوندك، زينلخان، ابراهيمآباد و خراسان؛ 5. برگشاد و شيركش عليا با برنامهي پشتيبانيشده اجرا كردند، در روستاي يونسآباد تعداد 70 نفر دمكرات به سرپرستي منصور باباشيخ به محاصره درآمدند كه بعد از يك ساعت درگيري، دشمن با متحمل شدن 12 كشته از تاريكي هوا استفاده نمود و [گريخت و براي اين كار] از مردم به عنوان سپر استفاده كرد كه [در طول آن] يكي از روستاييان به شهادت رسيد. [...] در طول عمليات، مردم از رزمندگان اسلام شديداً استقبال نمودند.»(8) 2. در عملياتي كه در منطقهي تكاب همزمان با عمليات پيشين انجام شد، يكي ديگر از افراد حزب دمكرات به هلاكت رسيد؛ يك نفر دستگير و يكي از نيروهاي اين حزب تسليم نيروهاي خودي شد كه به گفتهي اين فرد، تعداد فراواني از افراد اين حزب كه در منطقهي تكاب در محاصره قرار گرفته بودند بر اثر سرما جانشان را از دست داده و اسلحههايشان در كوهستان به جا مانده است.(9) 3. در پيرانشهر، در عمليات مشتركي، نيروهاي جندالله قرارگاه حمزه و يك تيم از نيروهاي تيپ نوهد به مقر نيروهاي حزب دمكرات كردستان در روستاي كاسهگران در شمال شرقي اين شهر حمله كردند. در اين اقدام 6 تن از افراد حزب دمكرات كه در محاصره قرار گرفته بودند به دليل انفجار مهماتي كه در مقرشان وجود داشت، به هلاكت رسيدند؛ يك نفر از اين افراد نيز دستگير شد و تعدادي اسلحه و مقداري مهمات به دست آمد. از نيروهاي خودي نيز يك نفر در اين عمليات به شهادت رسيد.(10) امروز همچنين 3 نفر از اكراد منطقهي سلماس كه از 3 ماه پيش به چتههاي حزب دمكرات پيوسته بودند خود را به سپاه سلماس تسليم كرده، درخواست اماننامه كردند.(11)
گزارش - 209
شماري از نيروهاي سازمان مجاهدين خلق در شهرهاي شاهرود، بهبهان و مشهد دستگير شدند. در سنندج نيز نيروهاي سازمان در ترور يكي از معتمدان بازار ناكام ماندند. 1. در شاهرود، نيروهاي سپاه پاسداران موفق به كشف يك خانهي تيمي سازمان مجاهدين خلق شدند. در جريان تصرف اين خانه 2 نفر دستگير شدند و يك نفر نيز با خوردن قرص سيانور خودكشي كرد. از اين خانه تعداد فراواني شناسنامهي جعلي؛ اسناد و مدارك سازماني؛ مدارك جعلي؛ وسايل جعل اسناد و اسلحه و مهمات به دست آمد.(12) 2. در بهبهان، يك فرد نظامي كه با سازمان مجاهدين ارتباط داشت و مقاديري سلاح و مهمات به آنان تحويل داده بود، دستگير شد.(13) 3. در مشهد، 5 تن از فعالان چريكهاي فدايي خلق (شاخهي اشرف دهقان) شناسايي و دستگير شدند.(14)
گزارش - 210
ساعت 18 امروز نيز نيروهاي سازمان مجاهدين قصد ترور سرپرست شوراي اصناف اين شهر را كه از معتمدان بازار سنندج بود، داشتند كه با وجود شليك 6 تير به وي، اين شخص جان سالم به در برد.(15) پس از گذشت 3 روز از ديدار مسعود رجوي و ميخائيل طارق يوحنا عزيز معاون نخستوزير عراق، دفتر سياسي و كميتهي مركزي سازمان مجاهدين خلق در توجيه اين اقدام، بيانيهيي منتشر كرد و در پيوست آن، بيانيهي مشترك مسعود رجوي و طارق عزيز را نيز درج كرد. در اين بيانيه آمده است: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران و به نام همهي پرچمداران و شهداي آزادي. هموطنان عزيز، مردم آگاه و مبارز، دفتر سياسي و كميتهي مركزي سازمان مجاهدين خلق ايران با خوشوقتي انقلابي متن كامل بيانيهي مشترك مسئول اول سازمان مجاهدين خلق ايران و مسئول شوراي ملي مقاومت، برادر مجاهد مسعود رجوي با معاون نخستوزير عراق آقاي طارق عزيز را ملاحظه و مورد بررسي دقيق قرار داده و اكنون آن را براي اطلاع عموم هموطنان در سراسر كشور به ضميمه منتشر و توزيع ميكند. بيانيهي مزبور به دنبال ديدار آقاي طارق عزيز با برادر مجاهد ما كه در پاريس در اقامتگاه او صورت گرفت، صادر شده است. يكي از رهبران سازمان آزاديبخش فلسطين،* از پيش در جريان اين ديدار قرار داشت و خود نيز قبول آن را به برادر ما توصيه كرده بود. دفتر سياسي و كميتهي مركزي سازمان مجاهدين خلق ايران قبل از هر چيز وظيفهي خود ميداند كه دستيابي به بيانيهي حاضر [را كه] به مثابهي يك پيروزي سياسي مهم در روند سرنگوني محتوم رژيم [امام] خميني [است]، به تمام ايران و همهي آنهايي كه از جنگ و كشتار و آوارگي (امام) خميني خسته شده و به ايران دمكراتيك و آباد و مستقل چشم دوختهاند؛ به شوراي ملي مقاومت؛ به همهي خواهران و برادران مجاهد و به ويژه به برادر مجاهد مسعود رجوي فرمانده عالي مجاهدين خلق ايران تبريك و تهنيت گويد. بخشهاي مهم بيانيهي مشترك طارق عزيز و مسعود رجوي نيز به شرح زير است: آقاي طارق عزيز معاون نخستوزير عراق و آقاي مسعود رجوي مسئول شوراي ملي مقاومت ايران و مسئول اول سازمان مجاهدين خلق ايران، در 9 ژانويه 1982 در محل اقامت وي در اورسواراز، ديدار و پيرامون جنگ ايران و عراق و ضرورت پايان آن تبادل نظر نمودند. در پايان ملاقات، مواضع طرفين به شرح زير براي اطلاع ملتين ايران و عراق و همهي طرفداران صلح در منطقه و جهان اعلام ميگردد: آقاي طارق عزيز موضع عراق مبني بر علاقهي صادقانه براي برقراري صلح بين عراق و ايران بر اساس استقلال كامل و تماميت ارضي؛ احترام به ارادهي آزاد مردم ايران؛ عدم دخالت در امور داخلي و ايجاد روابط مشترك بين مردم عراق و ايران بر اساس احترام متقابل و همكاري دو جانبه به نحوي كه در خدمت منافع متقابل و آرزوهاي آنها براي آزادي، ترقي و صلح در خدمت صلح و ثبات در منطقه باشد را براي آقاي رجوي توضيح داد. آقاي طارق عزيز همچنين مواضع و ابتكاراتي را كه توسط عراق در اين مورد انجام گرفته است، توضيح داده و در اين رابطهي خاص، خود در جهت جلب اطمينان مردم ايران و نيروهاي مبارز، آن را كه به صلح ميان دو خلق معتقدند براي آقاي رجوي تشريح نمود. آقاي طارق عزيز دعوتي از جانب رهبري عراق به آقاي رجوي براي ديدار از عراق به منظور ايجاد روابط برادرانه بين خلقهاي همجوار بر اساس احترام متقابل و تمايل صادقانه براي استقرار صلح تقديم نمود. آقاي طارق عزيز براي رفع هرگونه سوء تفاهمي كه به وسيلهي گزارشات مطبوعات دربارهي ماهيت روابط بين دو طرف ايجاد شده است، اين حقيقت را مورد تأكيد قرار داد و اين روابط بر مبناي تفاهم متقابل سياسي هر دو طرف براي آرمانهاي مشروع مردمشان و نه بر مبناي حمايتهاي نوع ديگر استوار است. آقاي رجوي نقطهنظرهاي مقاومت عادلانهي مردم ايران دربارهي حل و فصل صلحآميز اختلافات بين دو كشور را كه ميتواند از طريق مذاكرات مستقيم بين طرفين در چارچوب حاكميت و تماميت ارضي هر دو كشور و روابط حسن همجواري قابل حصول باشد، تشريح نمود. آقاي رجوي اعلام نمود كه از ژوئن گذشته تنها ايران خواستار ادامهي جنگ با عراق است؛ جنگي [كه] به دنبال تخليهي ارضي ايران از قواي عراقي و اعلام آمادگي اين دولت براي عقبنشيني كامل نيروهايش فاقد هر خصيصهي ملي بود. آقاي رجوي ضمن تاكيد بر محكوميت هرگونه آزار غير نظاميان و حملات به افراد و آباديها و مردم بيدفاع شهرهاي عراق، از دولت عراق خواستار گرديد كه مسئوليت شهرها، دهكدهها و مردم بيدفاع ايران را مورد توجه قرار دهد.»(16) راديو صداي ايران اعلام كرد كه مسعود رجوي پس از ديدار با طارق عزيز معاون نخستوزير عراق در نظر دارد ستاد تبليغاتي خود را از پاريس به بغداد منتقل كند. اين راديو همچنين اعلام كرد كه رهبر سازمان مجاهدين خلق در ديداري با طارق عزيز خواستار افزايش كمكهاي مالي عراق به اين سازمان شده است. در گزارش راديو صداي ايران آمده است: «در آبانماه سال 1360، دولت عراق با پرداخت مبلغ 10 ميليون دلار به مسعود رجوي موافقت كرد و قرار شد اين مبلغ دو سه نوبت به رهبر سازمان مجاهدين خلق تحويل داده شود.(17)
گزارش - 211
امروز نيز به اتهامات 4 تن ديگر از اعضاي اتحاديهي كمونيستهاي ايران در شعبهي 1 دادگاه انقلاب اسلامي رسيدگي شد. در كيفرخواست قرائتشده به اين موارد اشاره شده است: شكنجه و آزار مردم؛ شركت مسلحانه در چندين درگيري كه به شهادت پاسداران و نيروهاي داوطلب مردمي انجاميده است؛ فعاليت مسلحانه در كردستان؛ اهداي كمكهاي مالي و تسليحاتي به اتحاديهي كمونيستها و... در اين جلسهي دادگاه كه صبح و بعد از ظهر ادامه داشت، متهمان ضمن قبول اتهامات واردشده به مطالبي در خصوص فعاليتهايشان به خصوص در كردستان اشاره كردند. بخشهايي از اعترافات برخي متهمان به اين شرح است: «... بزرگترين خدمت كمونيستها در سه سال گذشته به مردم محروم كردستان اين بود كه با تلاش خود مانع از بين بردن محروميت مردم كرد و بهرهبري سريع آنان از مواهب جمهوري اسلامي ايران شد. ... بدون اينكه از كسي فريب بخورم مسئول رهبري كليهي عملياتهاي نظامي اتحاديه در كردستان بودم و خود را در همهي جنايات آنجا سهيم ميدانم. ... فقدان انسانيت ماركسيستها به حدي بود كه با حكم دادگاههايشان يك پيرمرد روستايي را به اتهام همراه داشتن عكس امام محكوم به اعدام كردند و بدون هيچ سؤال و پرسش وي را به شهادت رساندند و وانتباري را كه به وسيلهي آن حاصل دسترنجش را براي فروش به سنندج ميبرد، تحت عنوان مصادرهي خلقي به سرقت بردند. ... بخشي از اسلحه و تداركات مهمي را كه ما در كردستان به دست ميآوريم مسلماً از عراق تأمين ميشد و در حالي كه ما ظاهراً مخالف حركتهاي رژيم بعث عراق و حزب منحلهي دمكرات بوديم. ... يكي از مشاغل و منابع مالي سران حزب منحلهي دمكرات وارد كردن اجناس قاچاق از طريق جادههايي بود كه حكومت بعث در نوار مرزي براي آنها احداث كرده بود. ... در مدت يك ماهي كه در جبهه بودم 3 بار به خرمشهر رفتيم و در يكي از اين سفرها يك اتومبيل را كه حامل مقدار زيادي اسلحه و مهمات بود به سرقت برديم و مسئولان اتحاديه عليرغم آنكه در خرمشهر احتياج زيادي به آن اسلحهها بود، تحت عنوان حمل اسلحه به آبادان اسلحهها را خارج كردند و بعداً متوجه شديم كه اسلحههايي كه در آمل استفاده كردند، همان اسلحههايي بوده است كه از جبهههاي جنوب دزديده شده بود.»(18)*
گزارش - 212
آقاي هاشمي رفسنجاني در جمع مربيان آموزشي سپاه پاسداران اصفهان در تجليل از فداكاري نيروهاي سپاه گفت: «روحيهيي كه شما داريد جز از طريق تربيت اسلامي حاصل نميشود و شوق شما براي عزيمت به جبهه معرفي شخصيت اسلامي پاسداران و بسيجيها است و اگر ائمهي ما هم از وجود نيروهايي مانند شما برخوردار بودند دنيا به طريق ديگري ساخته ميشد.» رئيس مجلس در قسمت ديگري از سخنانش ضمن تقدير از مردم شهيدپرور اصفهان گفت: «اصفهان به عنوان شهري كه نيروهاي زيادي در خدمت انقلاب قرار داده است، اعجاب همه را برانگيخته است و اميدواريم زحمات نيروهاي مؤمن به انقلاب با خطوط برجسته در تاريخ ثبت شود تا در آينده همه بدانند چگونه جواناني كمتجربه حماسهساز بودهاند.» رئيس مجلس بسيج را يك نيروي ارزندهي انقلابي ناميد و افزود: «بسيج مجموعهيي از افراد مخلص و مؤمن به انقلاب است كه در آن امتياز و درجات مطرح نيست و اميدوارم بسيج مستضعفين به عنوان الگوي سرباز اسلامي در تاريخ انقلابهاي اسلامي جهان باقي بماند.»(19)
گزارش - 213
سيدمحمد غرضي وزير نفت، در جلسهي امروز مجلس شوراي اسلامي گزارشي از فعاليتهاي وزارت نفت در طول جنگ و آسيبها و خسارتهاي وارده به مراكز نفتي و پالايشگاهها ارائه كرد. وي همچنين به سياستهاي كلي ايران در فروش نفت و مبارزه با حكومتهاي پشتيبان عراق در اوپك به خصوص عربستان سعودي اشاره كرد و گفت: «از آغاز جنگ تا كنون وزارت نفت همگام با ديگر ارگانهاي كشور در جنگ تحميلي شركت داشته است و 600 شهيد و مجروح داده و تمامي امكانات خود را در زمينههاي كارگري و بهداشتي و فني در رابطه با جنگ بهكارگرفته است.» وزير نفت آن گاه ضمن تقدير و تشكر از خدمات پژوهشگران وزارت نفت گفت: «پژوهشگران ما با برادران ارتشي همكاري صميمانهيي داشتهاند و بيش از 16 مورد در زمان جنگ، روغنسازي براي صيقلكاري در اسلحهسازي و افزار جنگي انجام دادهاند.» وزير نفت سپس به بيان آمار ميزان توليدات پالايشگاههاي كشور در قبل از انقلاب و رشد فزايندهي آنها در مدت جنگ تحميلي پرداخت و گفت: «ما تا قبل از جنگ روزانه كمتر از يك ميليون بشكه تصفيه ميكرديم و از اين مقدار حدود 620 هزار بشكه تنها توسط پالايشگاه آبادان و حدود 400 هزار بشكهي باقيمانده اين مقدار به وسيلهي پالايشگاههاي ديگر تصفيه ميشد، ولي در جريان جنگ تحميلي و با كوشش متخصصين و كارگران و كاركنان متعهد پالايشگاهها، اين رقم به 670 هزار بشكه افزايش پيدا كرده است. پالايشگاه تهران داراي 2 واحد 100 هزار بشكهيي تصفيه است كه امروز 220 هزار بشكه، يعني حدود 16 درصد افزايش داشته است و پالايشگاه اصفهان نيز با ظرفيتي نظير پالايشگاه تهران، ولي با 270 هزار بشكه، يعني 15 درصد بيشتر از ظرفيت اسمي تصفيه ميكند و به همين صورت پالايشگاه تبريز با ظرفيت 75 هزار بشكه به 92 هزار بشكه افزايش يافته است.» وي افزود: «اولين پالايشگاهي كه مورد حملهي دشمن بعثي صهيونيستي قرار گرفت، پالايشگاه تبريز بود و به سيستم فرمان پالايشگاه خسارت فراواني وارد شد كه با كوشش متخصصين و كارگران داخلي بدون صرف حتي يك دلار خريد خدمات از خارج، تعمير و مورد استفاده قرار گرفت.» وي همچنين گفت: «پالايشگاه آبادان به عنوان پالايشگاه مادر، قسمت عمدهيي از فراوردههاي نفتي را توليد ميكرد كه با همت متخصصين ايراني فراوردههايي كه قبل از جنگ از اين پالايشگاه به دست ميآمد، اكنون به همان ميزان از پالايشگاههاي ديگر كشور به دست ميآيد و همين بالا رفتن ظرفيت پالايش پالايشگاههاي كشور، وزارت نفت را قادر كرده كه ابتدا گازوييل، سپس روغن و هماكنون بنزين را آزاد اعلام كند.» وزير نفت در ادامهي گزارش خود ميزان توليد گاز مايع كشور را 2 هزار تن در روز اعلام كرد و گفت: «قبل از جنگ، ميزان توليد پالايشگاهها 1700 تن در روز بود كه حدود 600 تن آن تنها توسط پالايشگاه آبادان توليد ميشد.»(20) غرضي اضافه كرد: «به يمن بالا رفتن ظرفيت پالايشگاهها از 400 هزار بشكه قبل از جنگ به 670 هزار بشكه، امروز وزارت نفت موفق بوده است كه در وهلهي اول گازوييل به عنوان نياز عمومي و صنايع آزاد اعلام شود كه 4 ماه پيش اين كار صورت گرفت. بعداً موفق شديم كه روغن را هم آزاد كنيم و امروز در همين شرايط با بالا رفتن توليد و تصفيهي پالايشگاهها، بنزين آزاد ميشود. غرضي همچنين دربارهي سياستهاي كلي ايران در اوپك و اقدامات انجامشده براي به دست آوردن بازارهاي فروش نفت و مقابله با سياستهاي ضد ايراني عربستان سعودي در بازارهاي نفتي گفت: سال گذشته مجموعاً فروش نفت خام ما در روز بين 300 تا 500 هزار بشكه بيشتر نبود. مشكلي كه در اين رابطه بود، مشكل عربستان سعودي بود كه ما قوانين اوپك را رعايت ميكرديم. وقتي كه قرار بود قيمت نفت همان 34 دلار باشد، ما قيمت را پايين نميآوريم و مشتريها از دست ما خارج ميشود و عربستان سعودي به قيمت بسيار پايينتر حتي تا 10 دلار و فروش بيش از 11 ميليون بشكه نفت، بازار را از دست جمهوري اسلامي درآورده بود. مسئلهي اصلي براي وزارت نفت [اين بود] كه چگونه بايستي اين تهديد عربستان سعودي و همپالكيهايش را شكست بدون اينكه به منافع جمهوري اسلامي ضربه بخورد. نگراني هم اين بود كه اگر ما يك مقداري قيمت را روي عقايد خاص خودمان پايين بياوريم، از آن طرف عربستان سعودي هم پايين ميآورد، اما تحليل وزارت نفت اين بود كه نفت يك قيمت واقعي در سطح جهان دارد كه اگر ما به آن قيمت برسيم هيچ كس نميتواند آن قيمت را بشكند و اگر كسي آن را بشكند موضعي خواهد بود. و كل جمعبندي ـ كه يك سال و اندي از جلسات اوپك ميگذرد ـ در اين كنفرانس اخير به نتيجه رسيد. در آن موقع كه سهميه براي ما 2/1 [ميليون بشكه] گذاشته بودند و قبول نكرده بوديم، ما قيمت را پايين آورديم و ما توانستيم در بازار نفت بفروشيم و در همان 6 ماههي اول سال گذشته، از 400 هزار بشكه در روز توانستيم به سطح 2/1 ميليون بشكه برسيم. در همانجا ما متوجه شديم كه بازار يك تثبيت وضعي دارد و اين باعث شد كه ديگران حساب خودشان را بكنند كه جمهوري اسلامي همان طور كه در ميدان نبرد ميجنگند در رابطه با فروش نفت هم عليه عربستان سعودي خواهد جنگيد. جمعبندي اخير كنفرانس اوپك به اين صورت انجام شد كه قبل از اينكه ما به كنفرانس برويم، عربستان سعودي روزي 2 ميليون بشكه اضافه وارد بازار كرد و قيمت نفت نزديك به 34 دلار رسيده بود كه اين كار وضع بازار را راكد نمود.» وزير نفت در پايان گزارش خود گفت: «در عرض يك سال گذشته با همهي مشكلاتي كه وجود داشت، وزارت نفت در سطح بينالمللي و اوپك و جنگيدن با اين و آن موقعيت خودش را به لحاظ قيمت و مقدار توليد تثبيت كرد و توانست به ديگران بگويد كه شما نميتوانيد براي ما سهميه تعيين كنيد. ما سهميهيي كه ميخواهيم خودمان تعيين ميكنيم و خودمان بازار به دست خواهيم آورد و اجازه نخواهيم داد كه ديگران براي ما تعيين كنند. ما بايستي در روز 2/3 ميليون بشكه توليد كنيم و 700 هزار بشكه مصرف داخلي است و 5/2 ميليون بشكه هم بفروشيم.»(21)
گزارش - 214
مديركل پروژهي پتروشيمي ايران 23 ديماه را آخرين مهلت براي 40 شركت ژاپني مقاطعهكار ساختمان پتروشيمي بندر امام خميني اعلام كرد. مهندس احمد احمدي كه رأس هيئت مذاكرهكنندهي ايراني قرار دارد در گفت و گويي با خبرگزاري جمهوري اسلامي گفت: «اين آخرين حرفهايي است كه ما ميزنيم.» وي اضافه كرد كه ادامهي توقف اين طرح خود بزرگترين ضرر آن است و ايران بيش از اين نميتواند منتظر طرف ژاپني بماند. با وجود اين، هيئت ايراني در مجموع به مذاكرات رسمي كه به دنبال چندين روز جلسات جانبي در توكيو و ماهها مذاكرات طولاني طرفين در تهران انجام ميشود خوشبين ميباشد و اميدوار است كه پاسخ كمپانيهاي مقاطعهكار ژاپني به آخرين درخواست ايران مثبت باشد. اين خوشبيني با توجه به تعهد شركاي ژاپني سرمايهگذار در پروژه كه قول دادند همهي تلاششان را در اين راه بهكاربرند بيشتر تقويت ميشود، زيرا كمپانيهاي شريك ژاپني امكانات بسياري دارند كه با بهرهگيري از آنها مذاكرات ميتواند موفقيتآميز باشد. خبرگزاري جمهوري اسلامي ميافزايد: «به گفتهي طرف ايراني، كل ادعاهاي طرفهاي ژاپني حدود 60 ميليون دلار است كه با توجه به 5/3 ميليارد دلار سرمايهي پروژهيي كه 85 درصد كار آن تمام شده نبايد باعث توقف طرح باشد. بر اساس اظهارات هيئت ايراني توافق شده است كه حتي در صورت اعلام موافقت رسمي ژاپنيها 35 درصد از مجموع ادعاهايي را كه در مورد آنها توافق شده پرداخت نمايند. به علاوه، پرداخت 35 درصد ديگر موكول به تعيين طرح عملي و برنامهي كارشده و 50 درصد باقيمانده در طول اجراي پروژه به صورت يك يا دو قسط پرداخت خواهد شد. هيئت ايراني در اين مذاكرات بار ديگر علاقهي شديد و آمادگي كامل خود را براي خاتمهي پروژه مطرح نمود. بنا به گفتهي رئيس هيئت ايراني چنانچه جواب 23 ديماه ژاپنيها مثبت باشد، براي حل هر مشكلي بيش از آنچه كه قول دادهايم عمل ميكنيم.»(22) راديو امريكا در اين باره اعلام كرد: «مقامات ايراني چندين بار با ژاپن تماس گرفتند و خواهان تكميل پتروشيمي بندر امام خميني شدند، اما به علت اختلاف نظرهايي كه از نظر مالي بين دو كشور وجود داشت ژاپنيها از تكميل اين پروژه خودداري كردند. اينك دولت ايران رسماً به ژاپن اولتيماتوم داده است كه تا روز پنجشنبهي آينده فرصت خواهد داشت تصميم خود را در مورد تكميل پتروشيمي ايران ـ ژاپن اعلام كند، در غير اين صورت، رژيم ايران راهحل ديگري براي تكميل آن پيدا خواهد كرد. احمد احمدي مدير مجتمع پتروشيمي ايران ـ ژاپن امروز گفت: "دولت ايران نظر خود را به آگاهي تمام شركتهاي ژاپني كه در ساختن و تكميل پتروشيمي شركت دارند رسانيده است و اين آخرين حرف ما با ژاپنيها است." وي در عين حال گفت: "در ديداري كه مقامات ايراني با هيئت ژاپني امروز داشتند، توافقهايي به عمل آمده است و انتظار ميرود كه شركتهاي ژاپني به درخواست ايران پاسخ مثبت دهند". دليل خوشبيني مدير پتروشيمي ايران ـ ژاپن از آنجا ناشي ميشود كه هيئت ژاپني وعده داد كه در تاريخ اعلامشده نظر خود را اعلام دارد. به گفتهي هيئت ايراني جمع مطالبات شركتهاي ژاپني از ايران بالغ بر 60 ميليون دلار ميشود و اين رقم نبايد مانعي در راه تكميل پروژه به وجود آورد، زيرا تا كنون اجراي اين پروژه 3 ميليارد و 500 ميليون دلار هزينه در برداشته و 85 درصد آن تكميل شده است.»(23)
گزارش - 215
در ادامهي اقدامات ميانجيگرانهي دولت الجزاير، امروز خبرگزاري كويت اعلام كرد: «امروز در بغداد اعلام شد سعدون حمادي وزير خارجهي عراق پيامي از جانب احمد طالب الابراهيمي همتاي الجزايري خود دريافت كرد. بر پايهي اين گزارش، اين پيام امروز توسط عبدالقادر بن قاضي معاون وزير خارجهي الجزاير طي ملاقاتي به حمادي تسليم شد. به گزارش خبرگزاري عراق، فرستادهي دولت الجزاير شب گذشته براي ديداري از عراق وارد اين كشور شد. از جزئيات متن اين پيام اطلاعي در دست نيست، لكن گفته ميشود اين پيام در رابطه با ديدار اخير وزير خارجهي الجزاير از تهران و اقدامات ميانجيگرانه براي خاتمه دادن به جنگ بين دو كشور بوده است. در همين حال، بر اساس گزارش مطبوعات، فرستادهي دولت الجزاير در پايان ديدار خود از عراق به امارات عربي متحده سفر كرده و پيام مشابهي به وزير خارجهي امارات تسليم خواهد كرد. به نوشتهي مطبوعات، اين پيام در رابطه با نتايج كوشش اخير الجزاير براي متوقف ساختن جنگ خليج و نتايج مذاكرات وزير خارجهي الجزاير با مقامات رسمي ايران خواهد بود.»(24)
گزارش - 216
خبرگزاري عراق در گزارشي مدعي شد كه سخنگوي رسمي وزارت خارجهي هند در گفت و گويي با خبرنگار اين خبرگزاري گفته است: «هند از درخواست عراق براي برگزاري هشتمين كنفرانس سران غير متعهد در بغداد حمايت خواهد كرد.»(25)*
گزارش - 217
منابع خبري انگليس از تغيير موضع شوروي در خصوص عراق و تحويل سلاحهاي جديد به آن كشور خبر دادند. به گزارش بيبيسي، گزارشهايي كه در چند روز اخير به دست آمده حاكي است كه دولت شوروي به تازگي ارسال مقادير فراواني از پيشرفتهترين سلاحهاي خود را به عراق از سر گرفته است. اين تغيير موضع شوروي در برابر جنگ ايران و عراق اقدامي مهم از سوي مسكو براي پايان دادن هر چه زودتر به جنگ بيان شده است. نيكلاي شبيلد از مفسران بيبيسي اين تغيير جهت سياسي شوروي را بررسي كرده است و ميگويد: «بر اساس مقالهي امروز جان بولاك در روزنامهي ديلي تلگراف، در چند روز گذشته اتحاد شوروي برنامهي ارسال سلاحهاي نظامي به عراق را از سر گرفته است. بولاك ميافزايد: "اين محمولهي تازه علاوه بر سلاحهايي است كه بر اساس موافقتنامهي قبلي كه پيش از آغاز جنگ ايران و عراق بين بغداد و مسكو برقرار شده بود، به اين كشور ارسال ميشود. گفته ميشود در ميان سلاحهاي ارسالي جديد، موشكهاي زمين به زمين، زمين به هوا و همچنين تانكهاي تي72 كه پيشرفتهترين تانكهاي شوروي است به عراق ارسال ميشود." بولاك مينويسد: "محمولهي تازه اولين نمونهي آن از نزديك به يك سال پيش است"، اگرچه گزارش اين خبرنگار با خبرهايي كه از ساير منابع دريافت شده بود مغايرت دارد و حاكي از دريافت مقادير معتنابهي سلاح ساخت شوروي از سوي عراق بوده است. در ماه سپتامبر گذشته، پرزيدنت صدام حسين رئيسجمهوري عراق، با قاطعيت تمام اعلام كرد كه شوروي به برنامهي ارسال سلاحهاي پيشرفتهي خود به عراق همچنان ادامه ميدهد و از اين بابت عراق با هيچ مشكلي رو به رو نيست.»(26) مفسر بيبيسي همچنين در بررسي عملكرد جديد شوروي در جنگ ايران و عراق گفت: «يوري اندروپوف رهبر شوروي كه ظاهراً از ركود سياست كرملين و عدم نفوذ آن بر حوادث خاورميانه ناشكيباست، دستور اقدام و مداخلهي تازهيي در جهان عرب را صادر نموده است. هدف از اين اقدام مقابله با برتري امريكاست. زمينهيي كه براي اين اقدام انتخاب گرديده جنگ خليج فارس بين ايران و عراق است. جان بولاك از روزنامهي ديلي تلگراف با بررسي شواهد موجود معتقد است كه تغيير عمدهيي در سياست شوروي رخ داده است. وي گفت: "اولين و بهترين شاهد آن است كه آقاي طارق عزيز معاون نخستوزير عراق اظهار داشته كه شوروي تحويل اسلحه را مجدداً آغاز نموده و گزارشات مستقلي از منابع غربي و منابع ديپلماتيك غربي موجود است كه حاكي از آغاز پرواز مستقيم توسط روسها به بغداد است و تجهيزات سنگين مانند تانك از طريق دريا به بندر عقبه و سپس به بغداد ارسال ميشود.»(27)
گزارش - 218
سياستهاي جديد فرانسوا ميتران رئيسجمهور فرانسه توجه بيبيسي را به خود جلب كرده است. در اين مقالهي راديويي موضوعات زير بررسي شده است: علاقهمندي به تحكيم روابط فرانسه با اعراب به خصوص با عراق؛ در پيش گرفتن سياستي بر خلاف انتظار؛ دوري جستن از روابط صميمانه با اسرائيل؛ انتخاب عربستان براي داشتن نقش محوري در خاورميانه و پشتيباني از طرح صلح خاورميانهيي اين كشور؛ بهبود روابط سياسي با ليبي؛ نارضايتي اين كشور از عقبنشيني عراق از برخي سرزمينهاي اشغالشدهي ايران؛ پشتيباني مالي و تسليحاتي از عراق براي افزايش قدرت اين كشور در مقابل ايران؛ ايجاد تغييراتي در نگاه سنتي عراق به امور خاورميانه به خصوص گرايش به مصر و مخالفت نكردن اين كشور با گفت و گوهاي صلح بين اعراب و اسرائيل.(28) «در چهارم ماه مه 1981 كه فرانسوا ميتران رهبر حزب سوسياليست فرانسه به رياستجمهوري انتخاب شد، انتظار ميرفت كه در سياستهاي خارجي فرانسه به خصوص با توجه به خاورميانه تغييرات عمدهيي پيدا شود. رئيسجمهور سوسياليست فرانسه از مدتها پيش به دوستي با اسرائيل و مخالفت با سياستهاي طرفدار اعراب فرانسه شناخته شده بود. آقاي ميتران بر خلاف سلف خود آقاي ژيسكار دستن فعالانه از پيمان صلح كمپديويد بين اسرائيل و مصر پشتيباني ميكرد و نسبت به سازمان آزاديبخش فلسطين به عنوان تنها نمايندهي مردم فلسطين نظر خوشي نداشت. آقاي ميتران همچنين از دوستان نزديك آقاي شيمون پرز رهبر حزب كارگر اسرائيل بوده و بارها به اسرائيل رفته بود. در دورهي مبارزات انتخاباتي در فرانسه، مسئلهي خاورميانه مكرراً مطرح شده كه از آن جمله انتقادات كانديداي حزب سوسياليست از سياست دولت ژيستكار دستن مبني بر فروش اسلحه به اعراب؛ همكاريهاي فرانسه با عراق در زمينهي برنامههاي اتمي و تيرگي روابط ديپلماتيك با اسرائيل و به طور كلي علاقهي دولت فرانسه به توسعهي روابط با كشورهاي عربي بود. انتقادات ميتران از سياستهاي ژيسكار دستن در مورد خاورميانه و ساير زمينهها نه مبني بر واقعبيني، بلكه به طور عمده مبني بر عوامل اخلاقي و افراطي و منعكسكنندهي اين واقعيت بود كه سيوسياليستهاي فرانسه مدت 23 سال سياستهاي خود را در خلأ و در مخالفت با اقدامات محافظهكارها شكل داده بودند، ولي اين نتيجهگيري كه احساسات شخصي و طرفدار اسرائيل آقاي ميتران باعث خواهد شد كه دولت جديد فرانسه سياستهاي طرفدار اسرائيل اتخاذ كند، اشتباه دربارهي يك استاد مبهمگويي بود كه بقايش در سياست مديون احساساتش نبوده است. فروش اسلحهي فرانسه به كشورهاي عربي همان طوركه در مبارزات انتخاباتي وعده داده شده بود مورد بررسي قرار گرفت، ولي صدور اسلحه به هيچ يك از اين كشورها كاهش پيدا نكرد و تلاشهاي ديپلماتيك وسيعي به منظور رفع شك و شبههي باقيماندهي اعراب آغاز شد و نمايندگان ويژهيي به پايتختهاي عربي اعزام شدند. پنج رهبر عمدهي عرب، كلي بعد از پيروزي انتخاباتي سوسياليستها به پاريس رفتند و در شش ماههي اول، كلود شسون و ميشل ژوبر و خود ميتران روانهي كشورهاي عربي شدند. پرزيدنت ميتران به صراحت و اغلب در حمايت از ايجاد يك كشور مستقل فلسطيني سخن گفت. توجه دولت سوسيالست فرانسه به خصوص متمركز در مناسبات دوستانه با عربستان سعودي بوده است كه در سالهاي آخر رياستجمهوري ژيسكار دستن شكوفا شده بود. عربستان سعودي به دنبال جنگ عراق و ايران و مختل شدن صدور نفت اين دو كشور، بيش از 55 درصد واردات نفتي فرانسه را تأمين كرده است. به علاوه، صدور اسلحهي فرانسوي به عربستان سعودي و سفارش خريد تجهيزات نيروي دريايي به ارزش 14 ميليارد فرانك كه در پايان دورهي رياستجمهوري ژيسكار دستن انجام گرفت، خود مبدأيي براي حركت در جهت روابط دو كشور بود. ميتران همچنين با پشتيباني از طرح ملك فهد براي صلح در خاورميانه دست خود را در اردوگاه سعوديها قويتر ساخت. دولت ميتران همچنين موفق شده است كه روابط خود را با تعدادي ديگر از كشورهاي عربي بهبود بخشد. تحت حكومت ژيسكار دستن روابط فرانسه با مصر به علت مخالفت رئيسجمهور فرانسه با پيمان كمپديويد رو به تيرگي گذاشته بود، ولي نظر مساعدتر ميتران نسبت به اين پيمان زمينه را براي تجديد مناسبات گرم گذشته آماده ساخت و با اينكه مرگ انور سادات همه را مدتي دچار تأمل ساخت، ولي سال گذشته، آقاي شسون در قاهره قرارداد فروش جنگندههاي ميراژ 2000 به مصر را اعلام كرده و دولت جديد مصر را مورد تحسين قرار داد. روابط فرانسه با ليبي نيز كه در سالهاي آخر ژيسكار دستن به علت مداخلهي نظامي قذافي در چاد تيره شده بود، در اوايل حكومت ميتران، خروج سربازان ليبي از چاد، راه را براي تجديد روابط هموار ساخت و با اينكه ميتران در لغو تحريم صدور اسلحه به ليبي تأمل كرد، ولي از تلاشهاي امريكا بر عليه رهبر ليبي فاصله گرفت و گزارشها حاكي از فعاليتهاي پشت صحنه بين ديپلماتهاي دو كشور به منظور تعميم روابط بوده است و بالاخره در مورد عراق پرزيدنت ميتران همان خط مشي دولت پيشين را در تحكيم روابط اقتصادي و نظامي بين دو كشور دنبال كرده است. رئيسجمهور فرانسه بر خلاف وعدههاي انتخاباتي خود نهتنها به صدور اسلحه و تجهيزات نظامي براي ماشين جنگي صدام حسين ادامه داده، بلكه آن را افزايش نيز داده است. بعد از آنكه آقاي طارق عزيز معاون نخستوزير عراق در ماه اوت سال 1981 از پاريس ديدن كرد، آقاي ژوبر در ماه اكتبر براي يك مأموريت تجاري رهسپار بغداد شد. آقاي ميتران همچنين عليرغم لفاظيهاي انتخاباتي خود مبني بر محكوم كردن همكاريهاي اتمي فرانسه با عراق، سه هفته بعد از بمبباران نيروگاه هستهيي عراق توسط اسرائيليها در تموز، موافقت كرد كه يك رآكتور جديد در اختيار عراقيها بگذارد. همچنين، موقعيكه ميتران در ماه نوامبر از مصر ديدن ميكرد، از عقبنشينيهاي عراق در جنگ با ايران علناً ابراز نگراني كرد. در آن زمان، او گفت اميداور است كه موازنهي سنتي هزارساله بين ايرانيها و جهان عرب حفظ شود و شايد در تأمين اين موازنه است كه دولت فرانسه اكنون قول كمكهاي نظامي بيشتر به عراق داده است، گو اينكه دولت فرانسه و آقاي طارق عزيز معاون نخستوزير عراق ـ كه هفتهي گذشته براي يك ديدار رسمي در پاريس بود ـ از دادن جزئيات موافقت بين دو كشور خودداري كردند. فرانسه از زمان جنگ عراق با ايران نيز مقادير زيادي اسلحه از جمله جنگندههاي بمبافكن ميراژ در اختيار عراقيها گذاشته است. كمكهاي اعتباري فرانسه به خصوص مورد نياز شديد عراقيها است كه درآمد آن از نفت در اثر جنگ 5/2 ساله با ايران به شدت كاهش يافته است. تا كنون سعوديها و ساير كشورهاي عربي خليج فارس عراق را در جنگ بر عليه ايران از نظر مالي ياري دادهاند، ولي با توجه به اينكه عراق براي رفع مشكلات مالي خود به فرانسه روي آورده است، به نظر ميرسد كه جريان كمكهاي مالي كشورهاي خليج فارس كندتر شده است. اريك رولو مفسر روزنامهي لوموند در امور خاورميانه، در اين مورد ميگويد: «بغداد دچار مشكلات مالي بسيار بزرگي است و يكي از دلايل آن كاهش شديد درآمدهاي نفتي است كه ناشي از مشكلات انتقال نفت به خارج از عراق و نيز جنگ با ايران است. دليل دوم كه خود آقاي طارق عزيز در پاريس به آن اشاره كرد، اين است كه كشورهاي عربي صاحب نفت در يك سال گذشته دادن كمكهاي مالي و وام به عراق را متوقف كردهاند. طبق گزارشها، عراق از كشورهاي خليج فارس مبلغي بين 30 تا 50 ميليارد دلار كمك مالي دريافت داشته است، گو اينكه آقاي طارق عزيز ميگويد كه عراق فقط حدود 20 ميليارد دلار دريافت كرده است، ولي آقاي طارق عزيز چه دليلي ارائه ميدهد كه كشورهاي خليج فارس و به خصوص عربستان سعودي بر مبناي آن كمك خود به عراق را قطع كردهاند. عربستان سعودي و ديگر كشورهاي خليج فارس به عراق گفتهاند كه به علت وجود نفت اضافي در بازارهاي جهان خود گرفتار مشكلات مالي هستند و بنابراين در موقعيتي نيستند كه به عراق حداقل به سخاوت قبلي كمك كنند؛ گويا اين دليلي است كه به عراق ارائه شده بود، ولي احتمالاً با اين اقدام، سعوديها عوامل سياسي را نيز تا حدودي در نظر داشتند. البته، معاون نخستوزير عراق به آن اشارهيي نكرد، ولي به عقيدهي من عوامل سياسي نيز مؤثر بوده است، زيرا اخيراً در مسافرتي به كشورهاي خليج فارس، چندين مقام منطقه به من گفتند كه مايل نيستند خيلي طرفدار عراق ديده شوند، زيرا نگران اقدامات تلافيجويانهي ايران هستند. بنابراين، احتمال اينكه اقدام اين كشورها نسبت به عراق داراي بعد سياسي نيز بوده بسيار قوي است. آيا اين تحولات در سياستهاي بغداد از نظر منطقهيي و بينالمللي و نيز اقتصادي تغييراتي ايجاد خواهد كرد؟ البته، بنا به گفتهي آقاي طارق عزيز هيچ تغييري در روابط عراق با كشورهاي عربي پيش نخواهد آمد، ولي معاون نخستوزير عراق اين نكته را ذكر كرد كه عراق مايل است روابط نزديكتري با مصر داشته باشد و اين ميتواند يكي از نتايجي باشد كه در آن دوستي مصر و عراق وزنهي متقابلي در منطقه ايجاد كند. در همين حال، به نظر ميرسد كه عراقيها براي شناسايي اسرائيل اظهار آمادگي ميكنند! البته، اين تحول در سياستهاي عراق عامل تازهيي است. آقاي طارق عزيز در روزنامهي لوموند اظهار كرد كه با مذاكرهي مستقيم اسرائيل و سازمان آزاديبخش فلسطين براي رسيدن به راهحلي صلحآميز مخالفت نخواهد كرد. او همچنين اضافه كرد كه عراق آگاه است كه يك كشور فلسطيني كوچك در ساحل غربي رود اردن و نوار غزه ميتواند با اسرائيل همزيستي مسالمتآميزي داشته باشد و اين در مقايسه با موضع چند سال پيش عراق يك تغيير واقعاً شديد است. اكنون كه مسئلهي سازمان آزاديبخش فلسطيني روابط بريتانيا را با كشورهاي خليج فارس دستخوش برودت كرده است، آيا دولت فرانسه در پي بهرهبرداري از اين وضع و تأمين امتيازهاي تجاري در منطقه نيست؟ به نظر من چنين سياستي از زمان جنگ دوم جهاني سياست مرسوم دولت فرانسه بوده است و شكي نيست كه دولت ميتران و شركتهاي فرانسوي، طالب سهمي از اين خوان يغما هستند و اين نهتنها رقابت فرانسه با بريتانيا، بلكه رقابت اين كشور با امريكا در منطقه نيز محسوب ميشود. فرانسه از سال 1967 سعي كرده است كه يك نيروي سوم به صحنهي سياسي خاورميانه اضافه كرده و خود را نيروي علاقهمند و در همان حال بيطرف و شق ديگري در مقابل نفوذ ابرقدرتها معرفي كند. سياستهاي دو جنبهيي ميتران نيز با اينكه تأثير چنداني در رويارويي اعراب و اسرائيل ندارد، ولي باعث ادامهي سنت گليستها و تقويت حضور ميتران در منطقه شده و استقلال فرانسه را از خط ديپلماتيك امريكا در منطقه مورد تأثير قرار ميدهد".»(29)
ضميمهي گزارش 211
با اعترافات تكاندهندهي عاملين كشتار مردم آمل در ششم بهمنماه سال گذشته، صبح ديروز هفتمين جلسهي محاكمهي 30 تن از دژخيمان تروريست اتحاديهي كمونيستهاي ايران در شعبهي1 دادگاه انقلاب اسلامي مركز به رياست آيتالله محمدي گيلاني ادامه يافت. به گزارش خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي، در اين جلسه كه جمعي از خانوادههاي معظم شهداي جاويد آمل؛ گروهي از خبرنگاران خارجي و تعدادي از زندانيان زندان اوين نيز حضور داشتند، جلسهي علني دادگاه ساعت 10 صبح با تلاوت آياتي چند از كلامالله مجيد رسميت يافت، سپس برادر، اسدالله لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي مركز با قرائت متن كيفرخواست عيدي محمد نوذري فرزند حسنعلي با نامهاي مستعار عيدي و صالح، عضو به اصطلاح گروهك سربداران جنگل، خواستار صدور اشد مجازات براي وي شد. متهم پس از استماع موارد اتهامات وارده با اداي توضيحاتي موارد اتهام مندرج در كيفرخواست داير بر عضو نظامي تشكيلات سربداران و شوراي تصميمگيري كه مسئول تهيه و تنظيم امور جنگل بوده است؛ شركت مستقيم در حمله به شهر آمل به طور مسلحانه؛ شركت مستقيم در درگيريهاي منطقهي گزناسرا و دره منگل از توابع آمل و درگيري مسلحانهي جنگل كه منجر به شهادت و مجروح شدن گروهي از برادران پاسدار شد و ساير موارد اتهام از جمله: ترويج تفكرات و توزيع اعلاميهي گروههاي اتحاديهي كمونيستهاي ايران در هفتگل؛ 9 ماه اقامت در جنگلهاي آمل و توطئه عليه نظام جمهوري اسلامي ايران را پذيرفت. متهم در بخشي از دفاعيات خود در جمع خبرنگاران خارجي اعتراف كرد [كه] در جريان درگيريهاي مسلحانه در جنگلهاي آمل، 40 تير فشنگ ژ3 به طرف برادران پاسدار شليك كرده است و بر روي پيكرهاي به جاي ماندهي 3 تن از شهداي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در جنگ خاك ريخته است. در همين حال، 2 تن از بازماندگان شهدا به دعوت دادگاه با حضور در جايگاه شهود در مورد آثار شكنجه و سوزاندن پوست بدن فرزندانشان با آتش سيگار توسط متهمين دادگاه مطالبي بيان داشتند و اسنادي را به دادگاه ارائه كردند. در ادامهي جلسهي علني صبح ديروز دادگاه، متهم وحيد سريعالقلم فرزند حبيبالله با نامهاي مستعار مصطفي و محمد از اعضاي مركزيت تشكيلات اتحاديهي كمونيستهاي ايران براي دفاع از اتهامات وارده احضار شد و پس از قرائت كيفرخواست توسط دادستان انقلاب اسلامي مركز به دفاع از خود پرداخت و مطالب تكاندهندهيي از جنايات هولناك ماركسيستها عليه جمهوري اسلامي ايران و مردم تحت ستم كردستان را براي اطلاع دادگاه بيان داشت. وي اعتراف كرد: "بزرگترين خدمت كمونيستها در 3 سال گذشته به مردم محروم كردستان اين بود كه با تلاش خود مانع از بين بردن محروميت مردم كرد و بهرهبري سريع آنان از مواهب جمهوري اسلامي ايران شد." وي افزود: "گروهكهاي مخالف اسلام امكان رشد فرهنگي و اقتصادي را از مردم كردستان گرفتند و 3 سال تمام مردم مسلمان كرد را از درك حقايق و حقانيت جمهوري اسلامي ايران دور نگهداشتند." متهم كه خود را يكي از مغزهاي متفكر و طراحان و مسئول رهبري اتحاديهي كمونيستهاي ايران معرفي ميكرد، افزود: "اهميت اتهامات عناصر مركزيت اين گروهك از جمله خود من اين است كه سازندهي تشكيلاتي بوديم كه خود عواقب شوم آن را ديديم." وي افزود: "من بدون اينكه از كسي فريب بخورم مسئول رهبري كليهي عمليات[هاي] نظامي اتحاديه در كردستان بودم و خود را در همهي جنايات آنجا سهيم ميدانم." اتهامات وارده به وي بر اساس بندهاي مندرج در كيفرخواست دادستان، عضو مركزيت تشكيلات الحادي و محارب اتحاديهي كمونيستهاي ايران؛ مسئول كميتهي اجرايي سازمان؛ مسئول تشكيلات و رهبري عمليات مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي در كردستان؛ دريافت 2 ميليون ريال وجه نقد از تشكيلات مركزي و خريد سلاحهاي مورد نياز گروهك؛ نمايندهي سازمان در شوراهاي مقاومت شهر سنندج؛ رابط مركزيت با كميتهي تداركات نظامي و مواردي ديگر ميباشد. وحيد سريعالقلم فرزند حبيبالله عضو مركزيت تشكيلات اتحاديهي كمونيستهاي ايران كه به اتهام كشتار مردم آمل صبح ديروز در دادگاه انقلاب اسلامي مركز محاكمه شد، در بخشي از دفاعيات خود اعتراف كرد: "با تصرف كليهي مناطق استراتژيك و كليهي منطقهي كردستان توسط پاسداران انقلاب اسلامي، تحليلها و طرحهاي تروريستي ماركسيستها و ساير گروهكهاي ضد انقلاب به بنبست رسيد." وي كه خود را مغز متفكر اين گروهك معرفي ميكرد و معترف بود كه كليهي عمليات[هاي] نظامي اعضا و هواداران گروهك اتحاديهي كمونيستها را در منطقهي كردستان رهبري ميكرده است، در مورد انگيزهي حمايتهاي ظاهري اتحاديهي كمونيستها از جمهوري اسلامي ايران گفت: "قبل از شروع درگيريهاي مسلحانه، ماركسيستها بر اين عقيده بودند در مناطقي كه حكومت جمهوري اسلامي ايران با قدرت بر همهي امور تسلط دارد به طور سياسي، از طريق چاپ نشريه و سوء استفاده از ضعفهاي طبيعي انقلاب مبارزه كنند و در مناطقي كه ميتوانستند به خيال خود بر حكومت اسلامي غلبه كنند براي برپا كردن تشكيلات خويش و تضعيف انقلاب اسلامي مبارزهي مسلحانه كنند." متهم تصريح كرد: "در اين چارچوب پشتيباني ما از انقلاب اسلامي مشروط به قدرت و حاكميت سياسي دولت در مناطق مختلف كشور بود." وي در بيان علت آغاز مبارزهي مسلحانهي ماركسيستها از كردستان گفت: "با توجه به وجود ميراث شوم رژيم گذشته در منطقه كه از آن جمله تناقض در ميان طوايف سني و شيعي بود، از آنجا كه جريان اصيلي از جمهوري اسلامي در منطقه حضور نداشت و از سويي ارگانهاي دولت موقت از عناصري تشكيل شده بودند كه تعهد واقعي به انقلاب اسلامي نداشتند و امور منطقه به كندي پيش ميرفت، زمينهي فعاليت ضد انقلاب در منطقه به طور آشكار فراهم شد و به اين ترتيب، پس از مدتي كردستان جولانگاه وسيعي براي عناصر ضد انقلاب اسلامي شد." وحيد سريعالقلم در مورد نتايج كلي عملكرد ضد انقلاب در كردستان گفت: "ضد انقلاب در مدت 3 سال گذشته پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران تنها كاري كه توانست براي مردم محروم اين منطقه انجام دهد اين بود كه مردم ستمديدهي كردستان را از مواهب جمهوري اسلامي و امكان بازسازي جامعه و رشد اقتصادي، فرهنگي و فكري آنها جهت از بين بردن محروميتهاي به ارث برده از رژيم شاه، محروم كرد و 3 سال مردم را از درك نتايج واقعي انقلاب اسلامي به دور نگهداشت. متهم در ادامهي اعترافات خود در اثبات به بنبست رسيدن ماركسيسم در كردستان به صورت عيني و عملي به استدلال پرداخت و گفت: "اگر همهي گروهكها ادعا كنند كه ما به علت نداشتن قدرت نتوانستيم در مناطق مختلف كشور وعدههاي طلايي را كه ميگفتيم به مردم بدهيم، در كردستان با همهي قدرتي كه ماركسيستها 3 سال تمام در دست داشتند، بايد رفت و ديد كه كدام يك از اين روستاها آباد شد و يا سطح فرهنگ مردم آنجا بالا رفت." متهم افزود: "در مدت حاكميت ماركسيستها در منطقهيي از كردستان، دمكراسي و آزادي در كدام روستا ايجاد شد و كدام حاكميت ماركسيستها تابع وضعي مردم منطقه بود." متهم با مقايسهي دادگاههاي عدل جمهوري اسلامي با دادگاههاي به اصطلاح خلقي ماركسيستها در كردستان به جنايات ماركسيستها در محاكمههاي به اصطلاح خلقي مردم كرد و به يغما بردن اموال آنها جهت عنوان مصادرهي خلقي اشاره كرد و گفت: "فقدان انسانيت ماركسيستها به حدي بود كه با حكم دادگاههايشان يك پيرمرد روستايي را به اتهام همراه داشتن عكس امام محكوم به اعدام كردند و بدون هيچ سؤال و پرسش وي را به شهادت رساندند و وانتباري را كه به وسيلهي آن حاصل دسترنجش را براي فروش به سنندج ميبرد تحت عنوان مصادرهي خلقي به سرقت بردند. وي تأكيد كرد: "همين كه من به عنوان يكي از عناصر مركزيت اتحاديهي كمونيستها با توجه به جناياتي كه عليه مردم مرتكب شدهام با حضور در دادگاه از خود دفاع كرده و شما دفاعياتم را به دقت گوش ميكنيد، نشانگر عدالت و حقانيت دادگاههاي انقلاب اسلامي است." متهم در مورد جنايات كميتهي قضايي حزب دمكرات كردستان گفت: "اعضاي اين كميته قبل از انجام كوچكترين عملي براي مردم شهر بوكان كه محل برپايي حكومتشان بود، به عنوان ماليات مردم را اخاذي ميكردند و در شهري كه تنها دو خيابان داشت از وسايط نقليهي مردم به عنوان اجراي قانون، بيجهت جريمه اخذ ميكردند." وي در بيان جنايات كميتهي قضايي حزب منحلهي دمكرات توزيع مواد مخدر و سرقت بنزين و چپاول و غارت اموال مردم را يادآور شد و گفت: "به اصطلاح خلقيها بنزيني را كه از خود مردم غارت ميكردند و يا به طور رايگان از عراق به آنها كمك ميشد ليتري 300 ريال به كارگران و كشاورزان خلق كرد براي تأمين مخارجشان ميفروختند." وي با قبول كليهي موارد اتهام مندرج در كيفرخواست دادستان گفت: "فعاليت ضد انقلاب در كردستان به طور اجتنابناپذيري در خطي قرار گرفت كه امپرياليسم امريكا پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي سركوبي آن در پيش گرفته بود." متهم تصريح كرد: "درگيريهاي كردستان نيز در ردهيي قرار گرفت كه مورد خواست امپرياليسم امريكا و از سوي ديگر خواست شوروي بود." وحيد سريعالقلم عضو مركزي تشكيلات گروهك اتحاديهي كمونيستهاي ايران در پاسخ سؤال آيتالله محمدي گيلاني رئيس دادگاه مبني بر چگونگي ارتباط اتحاديهي كمونيستها با رژيم بعث عراق اعتراف كرد: "بخشي از اسلحه و تداركات مهمي را كه ما در كردستان به دست ميآورديم مسلماً از عراق تأمين ميشد و در حالي كه ما ظاهراً مخالف حركتهاي رژيم بعث عراق و حزب منحلهي دمكرات بوديم و عملاً در كنار اعلاميههايمان در درگيريهاي اساسي عليه جمهوري اسلامي ايران در سنگرهاي واحدي قرار ميگرفتيم." وي افزود: "يكي از مشاغل و منابع مالي سران حزب منحلهي دمكرات وارد كردن اجناس قاچاق از طريق جادههايي بود كه حكومت بعث در نوار مرزي براي آنها احداث كرده بود." متهم گفت: "در زمان انقلاب، بسياري از تانكهاي ايران توسط ضد انقلابيون از پادگان مهاباد دزديده و به حكومت بعث عراق تحويل داده شد و به جاي آن اسلحههايي گرفته شد كه روي قنداق آنها آرم "جيم" جيش حكومت عراق مشاهده ميشد." وي اعتراف كرد: "كليهي جريانات مخالف جمهوري اسلامي ايران در كردستان از سوي حكومت بعث عراق حمايت ميشود و همهي گروهكهاي ضد انقلاب خواسته يا ناخواسته در خط رژيم عراق و امپرياليسم امريكا قرار دارند." متهم در آخرين دفاعيات خود گفت: "ما كه چندين سال در منجلاب ماركسيسم غوطهور بودهايم صلاحيت ارائهي تحليل و پيامي به امت مسلمان ايران را نداريم و تنها كاري كه ميتوانيم بكنيم اين است كه تمام حقايق شوم زندگي خود را براي كسانيكه مسموم و آلودهي ماركسيسم نبودند بازگو كنيم تا آنها با اطلاع از اين جريانات راه صحيح را پيدا و نقش خود را در جمهوري اسلامي بازيابند." دادگاه 30 تن از عاملين جنايات سال گذشتهي آمل وابسته به تشكيلات الحادي اتحاديهي كمونيستهاي ايران بعد از ظهر ديروز به رياست آيتالله محمدي گيلاني و با حضور خانوادهي شهداي آمل و تعدادي از زندانيان زندان اوين در شعبهي1 دادگاه انقلاب اسلامي مركز به كار خود ادامه داد. ابتدا دادستان انقلاب اسلامي مركز، كيفرخواست محمود آزادي با نامهاي مستعار ماريا مصطفي و نجات را قرائت كرد و با توجه به موارد اتهام براي وي تقاضاي اشد مجازات را نمود. دادستان موارد اتهام محمود آزادي را به اين شرح اعلام كرد: 1. ارتباط با تشكيلات محارب و الحادي اتحاديهي كمونيستهاي ايران از سال 1358. 2. مشاركت در درگيري 18 آبان و مسلح بودن به سلاح ژ3 كه در اين روز سربداران جنگل مصمم به حمله به شهر آمل بودهاند. 3. شركت مستقيم در درگيري مسلحانهي معروف 22 آبان در داخل جنگل كه در اين درگيري خونين دهها نفر از برادران سپاه و ارتش به شهادت رسيده و جنازهي پاك بيش از 10 تن از آنان به دست اين جانيان ميافتد. توضيح اينكه متهم مذكور در اين درگيري مسلح به اسلحهي ژ3 و سهراهي بوده است. 4. مشاركت در حملهي مسلحانه به دهكدهي معروف "رزكه" در داخل جنگل كه وي در اين درگيري مسلح به سلاح ژ3 و سهراهي و در گروه "كاك محمد" بوده و هدف عمده از اين درگيري گسترش هر چه بيشتر منطقهي "امن" براي جنگليها و نزديكتر شدن و در نهايت ضربه زدن به نيروهاي سپاه و ديگر نيروهاي نظامي و انتظامي بوده است. 5. شركت مستقيم در حملهي ناجوانمردانه به شهر آمل در روز ششم بهمن سال 1360 كه در اين درگيري خونين بيش از 40 تن از آحاد امت حزبالله به لقاءالله ميپيوندند و نزديك به همين رقم نيز زخمي و معلول ميشوند. لازم به تذكر است كه متهم در اين درگيري مسلح به ژ3 بوده است. 6. بازگشت مجدد پس از يك ماه و اندي بعد به جنگل و شركت در درگيريهاي مسلحانهي داخل جنگل منجمله شركت مستقيم در درگيري مسلحانه در منطقهي معروف به منگل كه متهم مسلح به سلاح ژ3 و سهراهي بوده و در اين درگيري 3 تن از برادران سپاه به شهادت ميرسند. متهم كه از اعضاي به اصطلاح "نظاميكار" تشكيلات محارب سربداران جنگل ميباشد، در جنوب كشور قريب به دو سال فعاليتهاي تشكيلاتي داشته است و به محض اعلام مواضع سازمان مبني بر قيام مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي به اتفاق دو تن ديگر از اهواز به تهران آمده و طبق دستور تشكيلاتي به جنگلهاي آمل رفته و قريب به 9 ماه اقامت خود در جنگل نقش ويژهيي در درگيريها و عمليات نظامي داشته است. [وي همچنين] هنگام خروج از جنگل به اتفاق ساير جنگليهاي كه قريب 10 نفر ميشدند مشاركت در بستهبندي و اختفاي سلاحها و مهمات داشته و تا زمان دستگيري تاريخ 20/مرداد/1361 ارتباط خود را با تشكيلات حفظ نموده است.
دفاعيات محمود آزادي پس از قرائت كيفرخواست، در اين هنگام محمود آزادي به دفاع از خود پرداخت و ارتكاب موارد اتهام را منكر شد، ليكن متهمين ديگر هر يك به عنوان شاهد در تأييد و چگونگي جناياتي كه نامبرده مرتكب شده است توضيحاتي به دادگاه ارائه دادند. يكي از متهمين گفت: "محمود آزادي مسئول يك گروه بوده است، ولي ادعا دارد كه قبل از انجام عمليات به خاطر اينكه يكي از اعضاي گروه فرار كرده بود بقيهي اعضا مجبور به بازگشت شدند و بيش از چند تير شليك نكردند." او خطاب به محمود آزادي گفت: "دروغ ميگويد چراكه آنها هر چه فشنگ داشتند به طرف برادران پاسدار در جادهي كنار جادهي معدن شليك كردند و علت برگشتن او و همراهانش تمام شدن مهماتشان بود. آنها هر كدام حداقل 100 تير فشنگ همراه داشتهاند و موقع برگشتن فقط 3 يا 4 عدد فشنگ داشتند." يكي ديگر از متهمين نيز به عنوان شاهد گفت: "محمود آزادي وقتي به جنگل برگشت به جنگليها گفت ما ماشينهايي كه از جاده عبور ميكردند همه را به رگبار بستيم و پاسدارها وقتي گلوله ميخوردند مثل كبك تيرخورده به بالا و پايين ميپريدند. وي افزود: "اين متهم كه ادعا ميكند ما فقط صداي ماشين پاسدارها را شنيدهايم و به طرف صدا تيراندازي كردهايم دروغ ميگويد، زيرا آنجا جادهي معدن است و هميشه كاميونها از آن جاده عبور ميكنند و آن طور نيست كه جادهي متروكهيي باشد كه اگر يك ماشين از آنجا عبور كند غير عادي باشد و آنها به طرف صداي ماشين تيراندازي كنند." بر اساس اين گزارش متهم ديگري در مورد گوشهيي ديگر از موارد اتهام محمود آزادي گفت: "نامبرده همراه عدهيي، مقداري مواد غذايي از جمله قند و شكر و برنج از انبار جهاد سازندگي و همچنين تعدادي مرغ از مرغداريي كه نزديك انبار جهاد است دزديدهاند. سپس، محمود آزادي كه با اظهارات ديگر متهمين رو به رو شده بود، در حالي كه مواردي از اتهامات را پذيرفت، گفت: "ما چون مواد غذايي كم داشتيم، تصميم گرفتيم جاده را ببنديم و ماشينهاي حامل برنج را مصادره كنيم، ولي از آنجا ماشيني كه حامل برنج باشد عبور نكرد. متهم در ادامهي دفاعيات خود گفت: "قرار بود افراد حزباللهي روستاهاي اطراف را شناسايي كنيم و به قول "اتحاديه" آنها را پاكسازي كنيم تا مردم خيالشان راحت شود كه كسي نيست كه گزارش بدهد و مردم كه انتظار قيام سربداران را دارند با خيال راحت به اعضاي سربداران كمك كنند و خودشان مراكز سپاه و بسيج را اشغال كنند." وي افزود: "رهبران گروه به ما ميگفتند مردم ميخواهند به ما كمك كنند، ولي كانال ندارند و اگر ما به شهر برويم مردم خودشان همهي كارها را انجام ميدهند و دستههاي گل به گردن ما خواهند انداخت. آيتالله گيلاني به متهم گفت: "همهي دوستان شما ميگويند كه شما دروغ ميگوييد و كسي نميتواند از شما بپذيرد كه راست ميگوييد مسلماً كسي كه مسلح باشد در جايي كه جان خود را در خطر ميبيند تيراندازي ميكند و اين ثابت ميكند كه شما تيراندازي كردهايد و الآن دروغ ميگوييد و ما ميتوانيم همين جا در دادگاه به خاطر قسم دروغ شما به خدا و قرآن و دروغهايي كه در دادگاه گفتهايد شما را حد بزنيم و شما نبايد از رأفت دادگاه سوء استفاده كنيد.
كيفر خواست عبدالرضا ابراهيمي سپس سيداسدالله لاجوردي دادستان انقلاب اسلامي مركز، كيفرخواست عبدالرضا ابراهيمي با نامهاي مستعار اكبر و عبدي متهم رديف 20 را قرائت و ضمن آنكه براي وي نيز تقاضاي اشد مجازات را كرد موارد اتهام را به اين شرح اعلام نمود: 1. عضويت فعال در سازمان محارب و الحادي اتحاديهي كمونيستهاي ايران و مسئول ستاد تبليغاتي سازمان در مدرسهي عالي تلويزيون. 2. مسئول تشكيلاتي مدرسهي كامپيوتر و شركت فعال در جلسات "هيئت مسئولين" وابسته به ستاد. 3. عكاس مخصوص تشكيلات الحادي اتحاديهي كمونيستهاي ايران كه در اين رابطه به همراه دو عضو و همسرش در زير پوشش عكاسي به تهيهي فيلم و زينگ نسخهي اصلي نشريات حقيقت ميپرداختهاند. 4. طي دورههاي آموزش نظامي در مهاباد توسط تشكيلات. 5. در اختيار گذاشتن منزل مسكوني خود جهت انبار نشريه، فيلم، نوار، اسلايد، دستگاه چاپ و غيره كه همگي متعلق به سازمان بوده است. 6. اعزام به كردستان در دوران جنگ سنندج به همراه يك اكيپ پزشكي جهت مداواي مجروحين سازمان كه مسئوليت اين اكيپ به عهدهي متهم بوده است و نيز ارسال داروهاي مسروقه از بيمارستانهاي تهران به كردستان. 7. اختفا و نگهداري مهمات، گاز اشكآور، اسلحهي يوزي، نارنجك جنگي و تحويل آنها به يكي از اعضاي تشكيلات اتحاديهي كمونيستها. 8. در اختيار گذاشتن منزل مسكوني خود جهت جلسات يا نشستهاي سازماني. 9. دادن كمكهاي نقدي به تشكيلات. متهم از اعضاي بسيار فعال سازمان محارب و امريكايي اتحاديهي كمونيستهاي ايران بوده و ميزان سرسپردگي و وفاداري وي به تشكيلات به حدي است كه هر دستور تشكيلاتي را بدون چون و چرا ميپذيرفته و انجام ميداده است. نامبرده از سال 1354 كه جهت تحصيل به امريكا رفته بوده است و فعاليتهاي الحادي خود را با كنفدراسيون امريكايي "احياء" شروع كرده است و پس از چندي به عضويت اين تشكيلات ضد الهي درميآيد و پس از بازگشت به ايران در مراحل مختلف مسئوليتهاي مختلف سازماني را به عهده ميگيرد. همسر متهم نيز از اعضاي سازمان بوده و در كنار شوهرش مشتركاً به سازمان خدمت ميكردهاند. متهم تا لحظهي دستگيري ارتباط سازماني خود را حفظ ميكند و حتي در همان "عكاسي كذايي" متعلق به سازمان دستگير گرديده است.
قبول اتهامات و اظهار شرمساري در اين هنگام عبدالرضا ابراهيمي ضمن قبول تمام موارد اتهام مندرج در كيفرخواست با اظهارشرمساري از خانوادهي شهدا چگونگي فعاليتهاي خود را در ارتباط با سازمان در مدرسهي عالي سينما و تلويزيون شرح داد. وي در ادامهي اظهارات خود گفت: "ما به دستور سازمان اوايل جنگ براي به اصطلاح شركت در جنگ به جبهههاي جنوب رفتيم و در مدت يك ماهي كه در جبهه بوديم 3 بار به خرمشهر رفتيم و در يكي از اين سفرها يك اتومبيل را كه حامل مقدار زيادي اسلحه و مهمات بود به سرقت برديم و مسئولان اتحاديه عليرغم آنكه در خرمشهر احتياج زيادي به آن اسلحهها بود، تحت عنوان حمل اسلحه به آبادان اسلحهها را خارج كردند و بعداً متوجه شديم كه اسلحههايي كه در آمل استفاده كردند همان اسلحههايي بوده است كه از جبهههاي جنوب دزديده شده بود." وي همچنين در مورد داروهايي كه به سنندج براي مداواي مجروحين اتحاديه برده ميشد توضيح داد كه داروها به وسيلهي همسر يكي از متهمين كه پرستار است و بعداً دستگير شد، از بيمارستانهاي تهران دزديده ميشده است. وي در دفاعيات خود همچنين اعتراف كرد: "سازمان مقداري اسلحهي يوزي، گاز اشكآور و نارنجك جنگي در اختيارش قرار داده بود كه وي آنها را در يك شيرواني مخفي كرده است. بر اساس اين گزارش، دادگاه ساعت 17:30 به عنوان تنفس تعطيل شد و ادامهي محاكمه به روز بعد موكول گرديد.(30)
منابع و مآخذ روزشمار 1361/10/21