1360.06.10
روزشمار جنگ سال 1360 1360.06.10 | |
---|---|
نامهای دیگر | ده شهریور |
تاریخ شمسی | 1360.06.10 |
تاریخ میلادی | 1 سپتامبر 1981 |
تاریخ قمری | 2 ذیقعده 1401 |
بهمنظور تکمیل اهداف عملیات شهید چمران و آزادسازی کامل زمینهای شمال رودخانه کرخهکور، نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و ستاد جنگهای نامنظم عملیاتی را با نام "شهیدان رجایی و باهنر" در این منطقه اجرا کردند.*
براساس طرح عملیاتی، نیروهای خودی از سه محور عملیات را آغاز کردند. در محور راست (غرب) نیروهای سپاه پاسداران؛** در محور میانی تیپ3 زرهی همدان جمعی لشکر16 زرهی قزوین بههمراه تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران حمیدیه به استعداد 3 گروه رزمی (گروه رزمی227 تانک در سمت راست، گروه رزمی224 تانک در سمت چپ و گروه رزمی124 پیاده مکانیزه در بخش میانی)[۱] و در محور چپ (شرق) نیروهای ستاد جنگهای نامنظم (شهید چمران) متشکل از 2 گروهان (گروهان ماهینی 216 نفر، گروهان طالبی 100 نفر بههمراه گروه خمپاره 40 نفر و عناصر پشتیبانی 80 نفر) وارد عمل شدند.
نیروهای خودی با استفاده از تاریکی هوا تا 50 متری خاکریزهای دشمن جلو رفتند و با صدور دستور حمله در ساعت 4:40، عملیات خود را آغاز کردند. باتوجهبه عدم هشیاری دشمن، حمله بدون بهرهگیری از آتش تهیه و به شکل غافلگیرانه اجرا شد.*** بیشترین مقاومت عراقیها در محور غربی (راست) و اطراف پل وسط صورت گرفت، اما رزمندگان اسلام این مقاومت را در هم شکستند و تا ساعت 5:15، همه خاکریزهای دشمن را در شمال کرخهکور به تصرف خود درآوردند. بدینترتیب نیروهای دشمن تا جنوب رودخانه کرخهکور عقب رانده شدند و نیروهای خودی تا ساعت 9 صبح، 4 پل روی رودخانه را تصرف و تأمین کردند.*[۲]
ساعت 11 صبح نیز در تبادل آتش بین نیروهای خودی و دشمن یک بالگرد عراقی هدف اصابت موشک تاو قرار گرفت و سقوط کرد. ارتش عراق که در این عملیات کاملاً غافلگیر شده بود با بهرهگیری از نیروهای پیاده و زرهی در ساعت 16، اقدام به پاتک کرد، اما با اجرای آتش مؤثر نیروهای خودی 6 تانک دشمن منهدم شد و تعدادی از نیروهایشان کشته یا مجروح شدند. با شکست پاتک دشمن منطقهای به وسعت 15 کیلومتر مربع در شمال رودخانه کرخهکور، آزاد شد.[۳]
باوجود موفقیت کامل نیروهای خودی در دستیابی به اهداف عملیات، نیروهایی که مسئول حفظ و تأمین محور میانی بودند، عقب آمدند و با حفظ فاصله در 200 متری شمال کرخهکور و در محدوده روستای حیانیه، موضع گرفته و به پدافند پرداختند، درنتیجه یکی از 4 پل روی رودخانه کرخهکور و سرپلی به عرض 600 متر و عمق 200 متر در شمال رودخانه در تصرف دشمن باقی ماند.
در این عملیات، 15 تانک و نفربر، یک خودرو، یک موشکانداز کاتیوشا و یک بالگرد دشمن منهدم شد و 5 نفربر، چند خمپارهانداز و تعداد زیادی تیربار و اسلحه انفرادی نیز به دست نیروهای خودی افتاد.[۴] همچنین، حدود 150 نفر از نیروهای عراقی کشته یا زخمی شدند و 73 نفر نیز به اسارت درآمدند.** از نیروهای خودی نیز 30 نفر به شهادت رسیدند و 30 نفر هم مجروح شدند.[۵]
گزارش- 1
طرح عملیاتی حمزه(ع) (ثامنالائمه(ع)) با امضای مشترک سرهنگ شهابالدین جوادی فرمانده لشکر77 ارتش و سید رحیم صفوی فرمانده ستاد عملیات جنوب سپاه، به فرماندهان محورهای چهارگانه عملیاتی ابلاغ شد.* براساس این طرح، یگانهای عملیاتی مستقر در منطقه متشکل از 3 تیپ لشکر77 خراسان و نیروهای سپاه پاسداران، مأموریت یافتند بهمنظور شکستن محاصره شهر آبادان به نیروهای عراقی مستقر در زمینهای شرق رودخانه کارون حمله کنند و با تصرف و انهدام دو پل قصبه و حفار که عقبه نیروهای عراقی در این منطقه محسوب میشود، این زمینها (با وسعتی بالغبر 130 کیلومتر مربع و طول تقریبی 12 و عرض تقریبی 11 کیلومتر) و جادههای آبادان - اهواز و آبادان - ماهشهر را که از یک سال قبل در اشغال ارتش عراق است، آزاد سازند.** در این طرح مقرر شد مانور عملیات از 4 محور دارخوین، فیاضیه، ذوالفقاریه و جاده آبادان - ماهشهر اجرا شود و سازمان رزمی بدین شرح برای شرکت در عملیات پیشبینی گردید: در محور دارخوین، 6 گردان از سپاه و تیپ3 لشکر77 خراسان ارتش شامل 2 گردان پیاده و 1 گردان (منها) تانک و یک تیم تانک چیفتن. در محور فیاضیه - آبادان، 6 گردان از سپاه و تیپ2 لشکر77 (3 گردان پیاده) و هنگ ژاندارمری فارس و شهربانی آبادان و منطقه سوم دریایی و 2 گردان تانک (یک گردان آن منفی است) بههمراه گروهان (منهای) تانک. در محور ذوالفقاریه (ایستگاه 12 و ایستگاه 7)، 5 گردان از سپاه و تیپ1 لشکر77 شامل 2 گردان پیاده و گروه37 زرهی شیراز و 1 گروهان زرهی. در محور جاده ماهشهر - آبادان، یک گردان از سپاه و یک گردان از ژاندارمری و همچنین نیروهای احتیاط از ارتش شامل 2 گردان پیاده و 2 گروه تانک. البته این استعداد براساس برآوردهای اولیه و توافق فرماندهان سپاه و ارتش تنظیم شده و پیشبینی میشود تا زمان عملیات تغییراتی در آن ایجاد گردد.[۶]
گزارش- 2
اقدامات تروریستی افراد ضدانقلاب در شهرهای مختلف کشور چند شهید و مجروح بر جای گذاشت؛ 2 نفر نیز دستگیر شدند. سرنشینان مسلح دو اتومبیل در ساعت 6:30 صبح، در خیابان بهبودی تهران، با شلیک بیش از 60 گلوله، سرویس ایابوذهاب پاسداران دادستانی کل انقلاب را به رگبار بستند و پس از پرتاب یک نارنجک به داخل ماشین بلافاصله متواری شدند. در این حادثه 2 پاسدار شهید و 7 نفر مجروح شدند.[۷] در رشت نیز حجتالاسلام صادق حبیبزاده امامجماعت مسجد محله نقرهدشت این شهر، درحالیکه برای اقامه نماز مغرب و عشا عازم مسجد بود، بهدست دو موتورسوار مسلح ترور شد و به شهادت رسید.[۸] یکی از افراد متعهد شهر مشهد به نام حسن ملازاده هنگام ورود به منزلش از پشت سر هدف گلوله افراد مسلح ضدانقلاب قرار گرفت و شهید شد.[۹] در آمل هم یکی از اهالی متعهد شهر به نام قاسم مرادی بهدست یکی از افراد مسلح وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید.[۱۰] امروز همچنین چند نفر که قصد ترور مسئول بسیج شهرستان املش را داشتند به پایگاه بسیج حمله کردند، اما با واکنش نیروهای مستقر در این مکان یک نفر از مهاجمان پیش از هر اقدامی دستگیر شد.[۱۱] در تهران دو موتورسوار مسلح هنگام عبور از مقابل کلانتری 2 بهسمت نیروهای مستقر در آنجا تیراندازی کردند که با عکسالعمل پاسداران یکی از مهاجمان زخمی و دستگیر شد و نفر دوم فرار کرد. از فرد دستگیرشده 2 اسلحه کلت به دست آمد. در این حادثه یک پاسدار و یک پیرزن عابر نیز بهطور سطحی زخمی شدند.[۱۲]
گزارش- 3
دو انفجار تروریستی و 5 مورد پرتاب بمب ازجمله اقدامات افراد ضدانقلاب در چالوس، دورود، یزد و شیراز بود. 2 بمب هم با هشیاری مردم و مأموران قبل از انفجار کشف و خنثی شد. چند فرد مسلح با حضور در مسجد امام سجاد(ع) در چالوس، درحالیکه نمازگزاران درحال ادای سلام نماز بودند، نارنجکی جنگی را به داخل مسجد پرتاب کردند که براثر انفجار آن 2 نفر به نامهای حیدر مددکار عضو فعال بسیج چالوس و غلام رسولی خادم مسجد به شهادت رسیدند و 4 نفر ازجمله پیشنماز مسجد مجروح شدند. 5 فرد مظنون در این حادثه دستگیر شدند.[۱۳] در شیراز، انفجار بمبی قوی که افراد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) آن را در مغازه یکی از نیروهای بسیج کار گذاشته بودند، موجب فروریختن آپارتمان بالای مغازه شد که درنتیجه، 3 نفر شهید و 6 تن نیز مجروح شدند. در این حادثه به دو مغازه مجاور هم خساراتی وارد آمد. در حادثه دیگری در همین شهر یک مغازه در بلوار گلستان با بمب آتشزا به آتش کشیده شد و خساراتی به بار آمد.[۱۴] دو موتورسوار یک بمب به ساختمان عشایر سپاه پاسداران شیراز پرتاب کردند که انفجار آن خسارتی ایجاد نکرد.[۱۵] همچنین امروز بمب آتشزایی به منزل آیتالله صدوقی نماینده امام و امامجمعه یزد پرتاب شد که انفجار آن خساراتی ایجاد کرد. در حادثه دیگری پرتاب بمب به منزل حجتالاسلام راشد یزدی سرپرست بنیاد شهید استان یزد، موجب آتشسوزی شد؛ با کمک مردم آتش مهار شد و کسی در این حادثه آسیب ندید.[۱۶] در دورود هم بمب باطریداری که در منزل یکی از افراد متعهد شهر کار گذاشته شده بود قبل از انفجار، کشف و خنثی شد. همزمان با آن یک بمب دستساز به منزل یکی دیگر از افراد شهر پرتاب شد که خسارتی درپی نداشت.[۱۷] یکی از مأموران شهربانی شهرضا یک بمب دستساز قوی را که در دیگ زودپز تعبیه و در کنار دیوار ساختمان سپاه پاسداران این شهر کار گذاشته شده بود، کشف کرد و مأموران کمیته آن را خنثی کردند.[۱۸]
گزارش- 4
با کشف چند خانه تیمی در لاهیجان، اراک و بابل 10 نفر دستگیر شدند و تعدادی تجهیزات نظامی و اسناد و مدارک به دست آمد. نیروهای سپاه پاسداران لاهیجان با همکاری بسیج موفق به کشف یک خانه تیمی شدند و 2 نفر از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق را که یکی از آنها در فرمانداری نفوذ کرده بود، دستگیر کردند. از دستگیرشدگان 2 نارنجک جنگی به دست آمد.[۱۹] در اراک درپی گزارش مردم 2 خانه تیمی کشف و 6 نفر دستگیر شدند. از این خانهها مقداری مواد اولیه ساخت بمب، 3 دوربین، نقشه شهر با کروکی مساجد و پایگاههای مقاومت بسیج، چندین برگ فرم دولتی ازجمله فرم احکام نظارت بر انتخابات مجلس شورای اسلامی، مهر انتخابات ریاستجمهوری، معرفینامه از کمیته امداد امام خمینی، آرمهای بسیج و سپاه پاسداران و تعداد زیادی نشریه مجاهد، پیکار، کار و پیامهای بنیصدر و نشریات داخلی دستنویس به دست آمد.[۲۰] در بابل نیز با همکاری مردم 2 خانه تیمی شناسایی شد و 2 دختر در آنجا دستگیر شدند. از این خانهها تجهیزات نظامی شامل خشاب، جیب نارنجک، کولهپشتی، میل و قمقمه نظامی کشف شد.[۲۱]
گزارش- 5
امروز تعدادی از افراد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و چریکهای فدایی خلق (اقلیت) در مناطق مختلف کشور دستگیر شدند. یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز خود را به نیروهای سپاه پاسداران معرفی کرد. چهار نفر از اعضای فعال سازمان مجاهدین خلق که در ترور شهردار بخش پرهسر* (از توابع هشتپر و طوالش در استان گیلان) و یک پاسدار و همچنین تخریب و آتشسوزی در رضوانشهر دست داشتند در جنگلهای این منطقه دستگیر شدند. از این افراد 3 نارنجک جنگی، یک اسلحه ژ3 با 3 خشاب پر و تعدادی اقلام تبلیغاتی به دست آمد.[۲۲] با همکاری نیروهای سپاه پاسداران لاهیجان و لنگرود یکی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق که از اعضای شاخه نظامی هم به شمار میآمد، دستگیر شد.[۲۳] در رشت، 3 نفر از افراد سازمان مجاهدین خلق دستگیر شدند و 2 قبضه کلت از آنان به دست آمد.[۲۴] در نیشابور 2 نفر از افراد وابسته به چریکهای فدایی خلق (اقلیت) شناسایی و دستگیر شدند.[۲۵] در روستای گوراب از توابع صومعهسرا نیز 3 نفر از هواداران سازمان مجاهدین خلق دستگیر شدند.[۲۶] علاوهبراین امروز، یک نفر از افراد سازمان مجاهدین خلق در شهر دورود استان لرستان خود را به سپاه پاسداران معرفی و از مواضع گذشته خود در حمایت از سازمان ابراز پشیمانی کرد.[۲۷]
گزارش- 6
شورای موقت ریاستجمهوری ایران در نامهای، آیتالله مهدویکنی را بهعنوان نخستوزیر پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد.* متن این نامه که در پایان جلسه امروز مجلس قرائت شد، به این شرح است: «بسم الله الرحمن الرحیم ریاست مجلس شورای اسلامی با استمداد از رحمت و عنایت الهی، حجتالاسلاموالمسلمین جناب آقای محمدرضا مهدوی کنی بهعنوان نخستوزیر کابینه جمهوری اسلامی ایران به نمایندگان محترم ملت پیشنهاد میشوند تا درصورت موافقت مجلس محترم اقدام به تشکیل کابینه جدید نمایند. شورای موقت ریاستجمهوری عبدالکریم موسوی اردبیلی - اکبر هاشمی رفسنجانی 10/6/1360»[۲۸]
گزارش- 7
با اعلام خبر شهادت محمدعلی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر ایران، پیامهای تسلیت و همدردی مسئولان کشورهای مختلف به ایران ارسال شد. سران امارات عربی متحده، عمان، کره جنوبی، یمن جنوبی، بنگلادش، پاکستان، هندوستان، رومانی، آلمانشرقی، فرانسه، کوبا، الجزایر، گینه و همچنین برخی شخصیتها مانند کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد و پاپ ژان پل دوم رهبر کاتولیکهای جهان، ازجمله افرادی بودند که با ارسال پیامهایی مراتب تأسف خود را از این حادثه اعلام کردند.[۲۹] دراینمیان، واکنش برخی کشورها تا حدی متمایز از دیگران بود؛ ازجمله اقدام کلود شسون وزیر امور خارجه فرانسه که باوجود تیرگی روابط ایران و فرانسه بهویژه پس از فرار بنیصدر و رجوی به این کشور و خروج کارکنان سفارت فرانسه و اتباع آن از ایران، با ارسال پیامی برای میرحسین موسوی این سوءقصد را به همتای ایرانی خود تسلیت گفت.[۳۰] در دهلینو، رسماً اعلام شد به دستور دولت هند، پرچمها در سراسر این کشور به نشانه عزاداری به حال نیمهافراشته درآمده است.[۳۱] در کوبا نیز، سه روز عزای عمومی اعلام شد و پرچم ملی کشور در ادارههای دولتی و ساختمانهای نظامی به حالت نیمهافراشته درآمد. پرچمهای سازمان ملل متحد هم امروز نیمهافراشته شد.[۳۲] همچنین به گزارش خبرگزاری تاس، لئونید برژنف رئیسجمهور و نیکلای تیخونف نخستوزیر شوروی، در تلگرامی مراتب تسلیت خود را به امام خمینی اعلام کردند.[۳۳] خبرگزاری فرانسه در انعکاس موضع دوپهلوی وزارت امور خارجه امریکا دراینباره گفت: وزارت امور خارجه امریکا امروز ضمن ابراز تأسف و محکومکردن خشونت در ایران، اعلام کرد حادثه سوءقصد علیه رئیسجمهور و نخستوزیر ایران که موجب شهادت ایشان شد به نظر میرسد "ادامه مبارزه سیاسی داخلی در این کشور، باشد." دین فیشر سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا، همچنین هرگونه تفسیری را دراینزمینه "زودرس" نامید. وی سپس ضمن خودداری از اظهارنظر درخصوص اتهامات رژیم ایران علیه امریکا اظهار کرد خیال ندارد با اعلام تفسیری، اینگونه اتهامات را مهم جلوه دهد. از سوی دیگر، یک مقام برجسته وزارت امور خارجه امریکا اظهار کرد بهنظر وی اینگونه اقدامات مانع تحکیم حکومت و استقرار یک تعادل سیاسی در ایران خواهد شد.[۳۴]
گزارش- 8
در درگیری بین دو گروه از دانشجویان ایرانی طرفدار انقلاب اسلامی و مخالفان آنها در سالن غذاخوری دانشگاه آریزونای امریکا، دو دانشجوی مخالف جمهوری اسلامی مجروح شدند. خبرگزاری آسوشیتدپرس با اعلام این خبر افزود: معمولاً بین این دو گروه که در قسمتهای مختلف سالن مینشینند برخوردهای لفظی رخ میداد که آخرین آن به درگیری و جراحت این دو نفر انجامید.[۳۵] به گزارش خبرگزاری ایتالیا، در حادثه دیگری، 21 تن از دانشجویان ایرانی هوادار سازمان چپگرای پیکار (در راه آزادی طبقه کارگر) که از سازمان مجاهدین خلق پشتیبانی میکنند و صبح امروز کنسولگری ایران در رم را اشغال کرده بودند، دستگیر شدهاند. این خبرگزاری افزود: «این افراد بهاتهام اشغال یک دفتر سیاسی، آدمربایی و وحشیگری در بازداشت هستند.* بهدنبال این اقدام، درگیریهایی بین دو دسته از دانشجویان طرفدار انقلاب ایران و مخالفان آنها در پروجیا محل دانشگاه ایتالیا در گرفت که در آن دانشجویان طرفدار [امام] خمینی اتومبیل یک دانشجوی دیگر را که طرفدار مجاهدین بود به آتش کشیدند.»[۳۶]
گزارش- 9
شرکت هانی ول یکی از شرکتهای بزرگ سازنده کامپیوتر و ادوات الکترونیکی امریکا، بهمنظور ساخت و راهاندازی سیستمهای اطلاعاتی، دو قرارداد به ارزش 80 میلیون فرانک (14 میلیون دلار) با دولت عراق منعقد کرد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، یکی از این دو قرارداد شامل ساخت یک سیستم کامپیوتری پرقدرت، 41 دستگاه کامپیوتر ماهوارهای و 187 مرکز کنترل است و قرارداد دوم مربوط به ساخت یک مرکز کنترل برای برقراری ارتباط بین مرکز و شعبههای بانک رافدین، تنها بانک تجارتی عراق، است. این سیستمها اطلاعات را به دو زبان لاتین و عربی عرضه میکنند.[۳۷]
گزارش- 10
در دیدار امروز قشرهای مختلف مردم و گروهی از شیعیان پاکستان با امام خمینی در حسینیه جماران، ایشان درمورد مهمترین امور جاری کشور صحبت کردند. رهبر انقلاب در بخشی از سخنانشان ضمن اشاره به ضرورت انسجام و اتحاد مسلمانان و مستضعفان جهان در مقابل قدرتهای سیاسی و وابستهنبودن انقلاب اسلامی به هیچکدام از دو بلوک شرق و غرب، به موضوع ترورهای اخیر در کشور بهویژه انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری پرداختند و گفتند: «این قضایایی که واقع شده است در طول این انقلاب و خصوصاً، این ماههای آخر، این قضایا برای ما ناگوار و برای ملت ما سوگآور است؛ برای اینکه اشخاصی که ما از دست میدهیم هریک از آنها یک ذخایری است و یک ذخیرهای است برای کشور ما و برای اسلام ما. هریک [از] اینها، مردانی هستند که بهتنهایی نظیر یک جمعیت هستند، متعهد و متوجه به خدا. اینها که در آن هفتم تیر شهید شدند و اینها که در این زمان اخیر شهید شدند، اینها هرکدام برای ملت ما بسیار ارزنده بودند و خدمتگزارانی بودند که هرکدام آنها یک جمعیت بودند و متعهد بودند و به اسلام معتقد بودند. لکن درعینحال هریک از آنها که از بین رفت، چه فردی و چه اجتماعی، ملت ما قویتر شد و انسجام ملت بیشتر شد و بیداری آنها زیادتر شد و اطلاع آنها بر مقاصد شوم آن قدرتهای بزرگ و مقاصد شوم این انگلهایی که برای آنها کار میکنند بیشتر واضح شد. آنهایی که دعوی خدمت به خلق میکردند و فدایی بودند و مجاهد برای خلق، ملت ما دید که اینها یک جنایتکارانی هستند که برضد خلق هستند، به نفع قدرتهای بزرگ تاکنون کار کردهاند. ...» امام خمینی باتوجهبه فضای ملتهب کشور پس از انفجار در ساختمان نخستوزیری و شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر، به محاکم قضایی تأکید کردند در صدور رأی، حدود احکام و قانون را رعایت کنند. ایشان همچنین خواستار خوشرفتاری با زندانیان وابسته به گروههای مسلح غیرقانونی شدند و مسئولان را از رفتارهای شتابزده و خشونتآمیز بازداشتند و افزودند: «من یک کلمه میخواهم عرض کنم و آن اینکه به تمام محاکمی که هستند و تمام دستاندرکارانی که هستند این مطلب را توجه بدهم که مبادا یک وقت اینطور شرارتهایی که در ایران میشود مثل یک همچو قصة ناگواری که برای ما پیش آمد و دو نفر از بهترین جوانان و بهترین کارکنان ایران از بین رفت،* مبادا یک وقت کنترل خودشان را از دست بدهند و زاید بر آنچه حکم خداست و قانون اسلام است عمل کنند. مبادا این اسباب این بشود که خشونت زیاد با اسیرها بکنند و با زندانیها بکنند و بدون دقت، بدون توجه یک وقت افرادی را بگیرند که - خداینخواسته - گناهکار نبودهاند و گرفتار شدهاند. اسلام و مسلمین باید، مسلمین باید همانطوریکه در اسلام با تأنی، با طمأنینه، بدون اینکه دست و پای خودشان را گم بکنند، به کار خودشان ادامه بدهند و با اسرا رفتار خوب بکنند و آنچه که قانون اسلامی اقتضا میکند با آنها عمل بکنند و هرگز با عصبانیت و با دستپاچگی کاری را انجام ندهند و بهطور متانت و طمأنینه بر موازین قانونی و بر موازین اسلامی با آنها عمل بکنند. مبادا یک وقت شهادت عزیزان ما اسباب این بشود که با شدت عمل بیشتر از آن مقداری که باید با آنها عمل بشود، عمل بکنند. با زندانیان رفتار خوب میکنند و بیشتر کنند و با اسرا رفتار خوب میکردند و میکنند و بیشتر کنند و محاکم با قدرت هرچه تمامتر به کار خودشان ادامه بدهند. و مردم و ملت با قدرت تمام، و هرچه بیشتر توجه کنند و به این کسانی که توطئهگر هستند توجه کنند و به محاکم صالحه و به مقامات انتظامی اطلاع بدهند. آنها هم با موازین قانونی و اسلامی عمل بکنند و مفسدین را به جزای خودشان برسانند و کسانی که بیگناه هستند از حبس خارج بکنند و علیایحال، رفتارها، رفتارهای اسلامی باشد. جمهوری، جمهوری اسلامی است، رفتارها حتی با کسانی که قاتل شناخته شدند، رفتار اسلامی باشد ولو اینکه با شدت عمل و شدت دید آنها را به جزای خودشان برسانند، اما فقط همان رساندن به جزا باشد و تعدی زیادتر نشود.»[۳۸]
گزارش- 11
دو روز پس از حادثه انفجار در ساختمان نخستوزیری، بنیصدر و رجوی در اظهارات جدید خود کوشیدند تا با فرافکنی از پذیرش مسئولیت این اقدام شانه خالی کنند. روزنامه نیویورک تایمز به نقل از مسعود رجوی، نوشت: «آقای رجوی اعلام کرد که اگر از من بپرسند چه کسی مسئول کارگذاری بمب است، من [امام] خمینی را معرفی میکنم.»[۳۹] این نشریه در خبر دیگری با انعکاس اظهارات جدید بنیصدر آورده است: «آقای بنیصدر طی یک مصاحبه رادیویی ضمن انکار مداخله خود در طراحی حمله، انفجار [دفتر نخستوزیری] را مورد حمایت جمعی مردم ایران قلمداد کرد. ... یکی از یاران بنیصدر نیز متذکر شد که انفجار هشتم شهریور هیچ ارتباطی با مصاحبه تلویزیونی رئیسجمهور برکنارشده، در هفته قبل نداشته است. یک هفته پیش، بنیصدر یادآور شده بود که با مرگ رجایی و باهنر و سه تن دیگر از رهبران ایران، دولت ایران سرنگون خواهد شد. همکار ابوالحسن بنیصدر در ادامه بیانات خود اضافه کرد که مصاحبه تلویزیونی هفته قبل را نباید بهعنوان پیشبینی قتل رجایی و باهنر و نیز مرگ حجتالاسلام رفسنجانی، عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدرضا مهدوی کنی تلقی نمود. بنیصدر با این سخنان صرفاً میخواست انزوای آیتالله خمینی را نشان بدهد.»[۴۰] خبرگزاری رویتر نیز درمورد موضع بنیصدر گفت: «ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور معزول ایران، امروز در یک مصاحبه تلویزیونی از فرانسه، هرگونه مداخلهای را در جریان بمبگذاری روز یکشنبه در تهران که منجر به شهیدشدن رئیسجمهور و نخستوزیر جدید گردید، انکار کرد. رئیسجمهور معزول گفت با موافقت و مخالفت من با بمبگذاری چیزی تغییر نمیکرد.»[۴۱]
گزارش- 12
سید محمد غرضی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، در آستانه برگزاری اجلاس ویژه اوپک برای دستیابی به قیمت واحد پایه نفت اوپک، در مصاحبهای درمورد وضعیت حاکم بر اوپک و تلاش غرب برای کاهش قدرت کشورهای صادرکننده نفت گفت: بعد از خارجشدن اوپک از زیر سلطه امریکا و با پیروزی انقلاب اسلامی که موجب بالارفتن قیمت نفت از 12 به 36 دلار شد، ابرقدرتها سعی کردند با 3 میلیون تولید اضافی اوپک را به شکست کشانند. غرضی افزود: اضافه تولید عربستان باعث شده تا تقاضای خرید برای نفت نیجریه، الجزایر، لیبی و ایران کاهش یابد. این درحالی است که عربستان هیچگونه نیاز مالی ندارد.[۴۲]
گزارش- 13
رسانههای غربی از ملاقات و گفتوگوی هانی الحسن مشاور سیاسی یاسر عرفات (رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین) با مسعود رجوی در حومه پاریس، خبر دادند. رادیو لندن به نقل از منابع موثق در پاریس، اعلام کرد: «آقای هانی الحسن که اولین فرستاده سازمان آزادیبخش فلسطین به ایران پس از سقوط شاه است، گفته میشود که پس از این مذاکرات اظهار داشته سازمان آزادیبخش فلسطین مجاهدین را که دوشبهدوش فلسطینیها جنگیدهاند فراموش نخواهد کرد. البته وی اضافه کرد که نظر سازمان آزادیبخش فلسطین درباره ایران تغییر نیافته و این سازمان با ایران است و قصد دارد حمام خون را در آن کشور پایان دهد. باآنکه آقای هانی الحسن نقش سازمان آزادیبخش فلسطین را بهعنوان میانجی بین دولت ایران و رهبران مخالفین تکذیب کرد، اما امکان انجام آن را نیز مردود ندانست و اظهار امیدواری کرد که بین آقای یاسر عرفات و رهبر مجاهدین دیداری انجام شود.»[۴۳] خبرگزاری فرانسه نیز از پاریس درمورد سخنان مشاور سیاسی عرفات پس از این دیدار، اینگونه گزارش داد: «هانی الحسن گفت برای تبادلنظر با مسعود رجوی و بنیصدر درمورد اوضاع ایران و خاورمیانه [غرب آسیا] به اقامتگاه آنان رفته است. وی گفت بنیصدر در زمان ریاستجمهوری از فلسطینیها حمایت کرده است. براساس این گزارش، هانی الحسن سپس گفت مسئله مهم این است که ببینیم چگونه میتوان راهحلی برای اوضاع کنونی ایران پیدا کرد. هانی الحسن افزود سازمان آزادیبخش فلسطین ضمن برقراری روابط خوبی با رژیم تهران همواره حمایت خود را از انقلاب ایران ابراز کرده است.»[۴۴] رادیو امریکا نیز با انتشار خبر این ملاقات اعلام کرد: «هانی الحسن به خبرنگاران گفته است که سازمان آزادیبخش فلسطین سیاست ادامه مناسبات دوستانه با دولت انقلابی ایران را تغییر نداده است، اما نمیتواند از یاد ببرد که گروه مجاهدین خلق در کنار فلسطینیها پیکار کردهاند. وی یادآور شد که سازمان آزادیبخش فلسطین میتواند با هر دو جناح درگیریهای کنونی ایران دوست باشد.»[۴۵] درپی انتشار این اخبار، سخنگوی رسمی سازمان آزادیبخش فلسطین بیآنکه صراحتاً منکر این دیدار شود، مطالب مطرحشده از قول هانی الحسن را تکذیب کرد. خبرگزاری وفا - وابسته به سازمان آزادیبخش فلسطین - به نقل از سخنگوی این سازمان گفت: «گزارش خبرگزاریها درباره اظهارات هانی الحسن عضو کمیته مرکزی جنبش فتح راجع به رویدادهای جاری ایران صرفاً یک افترا میباشد و مایلیم تأکید کنیم که برادر هانی الحسن برای مسائل درمانی از دو هفته پیش هنوز در سفر رومانی است و همچنین مایلیم علاقهمندی انقلاب فلسطین به روابط صمیمانه خود با ملت دوست ایران و نیز علاقهمندی خود به عدم دخالت در امور داخلی آن را تأکید کنیم.»[۴۶] از سوی دیگر، صلاح زواوی سفیر فلسطین در تهران نیز در گفتوگویی با خبرگزاری پارس ضمن تکذیب این ملاقات گفت: «یاسر عرفات دیروز طی تلگرامی خصوصی به من، ملاقات هانی الحسن با رجوی را تکذیب کرده است.» وی افزود: «سازمان آزادیبخش فلسطین نیز طی بیانیهای ضمن تکذیب این ملاقات، اعلام کرده است که هانی الحسن و همسرش از دو هفته پیش تاکنون در رومانی تحت معالجه و مراقبت پزشکی قرار دارد.» سفیر فلسطین همچنین گفت: «سازمان آزادیبخش فلسطین رجوی را برعلیه جمهوری اسلامی ایران حمایت نخواهد کرد. ... و ما در امور داخلی ایران هیچگاه دخالت نخواهیم کرد، ولی اگر دولت ایران از ما بخواهد تا با مخالفینش صحبت کنیم این کار را خواهیم کرد، زیرا این مسئلهای دیگر است.»[۴۷] دراینحال، رادیو لندن با اشاره به حوادث اخیر ایران و شهادت رجایی و باهنر، در تبیین دلایل تکذیب این دیدار ازجانب مقامات فلسطینی گفت: «دولت ایران حادثه بمبگذاری روز یکشنبه را که منجر به کشتهشدن رئیسجمهور و نخستوزیر این کشور شد، متوجه آقای بنیصدر و آقای رجوی میداند.»[۴۸]
گزارش- 14
انفجار در ساختمان نخستوزیری بازتاب وسیع و گستردهای در رسانههای جمعی دنیا داشت بهگونهای که با گذشت دو روز از این حادثه، بسیاری از خبرگزاریها و مطبوعات اخبار و تحلیلهایی درباره آن منتشر کردند. اغلب این تفاسیر حاکیاز ابراز ناامیدی از توان و قابلیتهای بنیصدر برای اثرگذاری در حوادث داخل کشور و چشم امید دوختن به اقدامات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در داخل و خارج از ایران است. برای آشنایی با جریان تبلیغاتی حاکمبر رسانههای غربی و منطقهای درباره حوادث ایران بهویژه شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران چکیده مطالب چاپشده در تعدادی از این رسانهها آورده شده است. الف) رسانههای امریکایی - نشریه لوس آنجلس تایمز در سه مقاله خبری - تحلیلی به این حادثه پرداخت. در بخشی از اولین مقاله این نشریه با عنوان "مجاهدین بزرگترین تهدید برای رهبران ایران" آمده است: «بخش قابلملاحظهای از جامعه کارشناسان مسائل ایران که اغتشاشات و ناآرامیهای جاری این کشور را دنبال میکنند، به ظن قوی اعتقاد دارند که مجاهدین عملیات انفجار بمب در یکی از اتاقهای نخستوزیری ایران را هدایت کردهاند.»[۴۹] لوس آنجلس تایمز در دومین مقاله خود که با قلمی کاملاً کینهتوزانه درباره جمهوری اسلامی نوشته شده و در آن سعی شده است با مبراکردن سازمان مجاهدین خلق، مقامات جمهوری اسلامی مسئول خشونتهای داخل کشور معرفی و جمهوری اسلامی نیز در آستانه سقوط جلوه داده شود نوشته است: «آنچه در ایران اتفاق میافتد، تجسم عینی تلاشهای مخالفان داخلی دولت است که سعی دارند از تروریسم روحانیت حاکم جلوگیری کنند و هیچ الزامی نیست که برای چرخش این گردونه بیرحم، عوامل خارجی مداخله نمایند. وجه تمایز رژیم شاه در اینجاست که شاه ازرهگذر تاکتیکهای خود توانست چندین دهه بر اریکه قدرت باقی بماند، اما حکومت باقیمانده روحانیون شاید تا چند ماه دیگر ادامه نداشته باشد.»[۵۰] در سومین مقاله این نشریه هم آمده است: «اکثر تبعیدیان و کارشناسان مسائل ایران به ظن قوی اعتقاد دارند که بیشتر حملات ازجانب مجاهدین چپگرای اسلامی که بخش قابلملاحظهای از نیروهای ضد رژیم خمینی را با همکاری بنیصدر به دور خود گرد آوردهاند، صورت میگیرد. چندی پیش، بنیصدر با لحنی که به نظر میرسید میخواهد هواداران خود را به ادامه کشتارهای جاری ترغیب کند، میگفت: " اگر امشب رجایی، باهنر، رفسنجانی، اردبیلی و مهدوی کنی کشته شوند، دولت ایران متلاشی خواهد شد."»[۵۱] - خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در تحلیل خود به مسائلی ازجمله انفجار دفتر نخستوزیری، اشغال دفترهای سیاسی ایران در چند کشور و... پرداخته و آورده است: «مجاهدین درحالحاضر، علیه تسلط روحانیون مسلمان محافظهکار شورش کردهاند و تفنگدارانش بهسوی رهبری انقلابی نشانه رفتهاند. مجاهدین ادعا میکنند 600 عضو حزب جمهوری اسلامی ایران و حداقل 27 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی را کشتهاند. روز یکشنبه دوباره خرابکاری شروع شد و آن هنگامی بود که انفجار قوی دفتر دکتر باهنر نخستوزیر را ویران کرد.»[۵۲] - نشریه کریستین ساینس مانیتور هم نوشت: «منابع اطلاعاتی دیگر، از عدم اعلام وضع فوقالعادهای ازسوی دولت ایران با شگفتی و تحسین یاد میکنند. ظرف دو ماه گذشته یک رئیسجمهور، یک نخستوزیر، یک رئیس دیوانعالی کشور، یک استاندار، 4 وزیر، 5 معاون وزیر، 30 نماینده مجلس و گروه کثیری از مقامات محلی و سپاه پاسداران به قتل رسیدهاند. ... مردم ایران در انتظار حادثهای هستند، اما هیچیک انتظار آقای بنیصدر را ندارند. بنیصدر با فرار از ایران اعتبار خود را از دست داده است.»[۵۳] - واشنگتن پست درباره مواضع بنیصدر و رجوی درخصوص انفجار دفتر نخستوزیری نوشته است: «مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق و بنیصدر، هر دو درمورد هویت کارگذاران بمب (در دفتر نخستوزیری) که به مرگ محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر منتهی شد اظهار بیاطلاعی میکردند، اما رجوی سعی میکرد بهطور ضمنی مجاهدین خلق را مسئول این انفجار قلمداد کند. ... بنیصدر و رجوی روی این نکته پافشاری میکردند که بدون برخورداری از حمایت داخلی، بمبگذاری در نخستوزیری امکانپذیر نبود.»[۵۴] واشنگتن پست درعینحال در مقالهای رهبری امام خمینی را در به شکست کشاندن اقدامات خرابکارانه بنیصدر و منافقین بیبدیل دانسته در توصیف شخصیت ایشان آورده است: «نهضت خمینی بر پایه جاذبیت شخصی، استراتژی سیاسی و تعبیر شوقانگیزی که او از مذهب تشیع ارائه داد، استوار گردیده است و قسمت اعظم قدرت وی از جریان عمیق و ناشناخته مردمی که تسلیم اراده او هستند، سرچشمه میگیرد. ... یک مفسر معتبر فرانسوی میگوید: کسانی که سعی دارند شخصیت آیتالله خمینی را خدشهدار سازند، نبوغ تاکتیکی و سیاسی او را نادیده میگیرند. خمینی هنوز جنبش تودهای و واقعاً سازمانیافته ایران را دراختیار خود دارد.»[۵۵] - نیویورک تایمز نیز در بخشی از سرمقاله امروز خود آورده است: «این ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهوری پیشین ایران است که از خانه خود در فرانسه به هممیهنانش توصیه میکند که بمبگذاری احتمالاً پاسخ درستی به تروریسم رژیم است که بهدست همکاران پیشین وی اجرا میشود.»[۵۶] ب) رسانههای اروپایی - نشریه فایننشال تایمز (چاپ لندن) در مقالهای با عنوان "ترور یک دولت" - که در آن هیچ نشانهای از محکومکردن ترور وجود ندارد - به القای تردید در بقای نظام جمهوری اسلامی و مترقیبودن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پرداخته و نوشته است: «ترور رئیسجمهور و نخستوزیر ایران این تردید را به وجود آورده است که جمهوری اسلامی باوجود اینگونه تلفات در میان سران عالیمقام خود تا چه مدت میتواند دوام بیاورد. آیتالله خمینی همچنان چهره سرنوشتسازی در صحنه سیاست ایران است. مدتها است که تکیه کلام دیپلماتها و سایر ناظران این شده است که تا هنگامیکه وی از دنیا نرفته است، هیچگونه دگرگونی واقعی در ایران پدید نخواهد آمد. ... گروهی که بیشتر احتمال دارد که ترور رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر ایران بهوسیله آنها انجام یافته باشد مجاهدین است.» نویسنده این مقاله در ادامه با اشاره به مسائلی ازجمله جنگ با عراق و ترورها و مشکلات اقتصادی که جمهوری اسلامی با آن دستبهگریبان است، نتیجه گرفته است: «تمام این مسائل احتمالاً بسیاری از مقامات کشورهای غربی را بر آن میدارد امیدوار باشند که انقلاب اسلامی رو به اضمحلال است و دراثر جنگهای گروهی و آشفتگی اقتصادی تجزیه خواهد شد.»[۵۷] - روزنامه تایمز (چاپ لندن) در تحلیل حوادث اخیر ایران نوشته است: «این امر دور از حقیقت نخواهد بود که خرابکاریهایی را که در ایران اتفاق میافتد را بهعنوان نشانهای حاکیاز پایانگرفتن دوران سلطه ملاها بدانیم. مطمئناً این گروههای مخالف با موفقیت درجهت ازبینبردن مهرههای رژیم گام برمیدارند.» در پایان این مقاله پایداری جمهوری اسلامی باوجود وقوع حوادثی مانند انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی و ساختمان نخستوزیری اینگونه توجیه شده است: «رژیم همواره در شرایط کنونی قادر است تا مردم را جهت عزاداری بهخاطر یک شهید به خیابانها گسیل دهد و آنان آوای انتقام را سر دهند.»[۵۸] - روزنامه دیلی تلگراف نیز نوشت: «مخالفین چپ و راست، غیرمذهبیون و مذهبیون همه خوشبین هستند که رژیم آیتالله خمینی در چند ماه آینده سقوط خواهد نمود. ... رجوی در مصاحبهای در پاریس اظهار داشت گروه او بهتنهایی میتوانند رژیم را ساقط نمایند.»[۵۹] - نشریه آلمانی فرانکفورتر الگماینه نیز در انعکاس مواضع رجوی و بنیصدر درخصوص حادثه انفجار در ساختمان نخستوزیری نوشته است: «مجاهدین خلق مسلمانان چپگرای ایرانی، درمورد سوءقصد و انفجار در نخستوزیری اقرار کردند. شخصی که خود را سخنگوی "اتحادیه دانشجویان مسلمان" معرفی میکرد تلفنی به خبرگزاری فرانسه اظهار کرد: اتحادیه نزدیک به سازمان مجاهدین خلق در روز یکشنبه در پاریس به سوءقصد اعتراف کرده است.»[۶۰] - روزنامه اومانیته (چاپ پاریس) با درج مقالهای با نام "آیا جو انتقام بر ایران حاکم است؟" تحلیلی متفاوت با دیگر نشریات غربی ارائه کرد. در بخشی از این مقاله آمده است: «در فردای سوءقصد به رئیسجمهور و نخستوزیر ایران یک میلیون نفر جنازههای آنها را در خیابانهای تهران تشییع نمودند. بدونشک این مراسم که به تظاهراتی علیه دشمنان انقلاب تبدیل شده بود - بایستی آنهایی را که با هر سوءقصد، واژگونی قریبالوقوع جمهوری اسلامی را اعلام میدارند به اندیشه وادارد. خطرات بیشماری که جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار میدهد هر اندازه که باشد باز یک واقعیت سیاسی درخور توجه میباشد و آن این است که رهبران ایران از حمایت وسیع و گسترده توده مردم برخوردارند.»[۶۱] ج) رسانههای منطقهای علاوهبر رسانههای غربی، انفجار دفتر نخستوزیری، امروز در بعضی رسانهها و نشریات منطقهای نیز انعکاس یافت؛ ازجمله روزنامه جمهوریت (چاپ ترکیه) دراینباره نوشت: «باید در نظر گرفت که این انفجارها تنها به نفع سازمان مجاهدین خلق خواهد بود، حال عامل سوءقصد هرکس که میخواهد باشد. ... گروه مخالف برای جلوگیری از تحکیم رژیم در ایران و دامنزدن بر هرجومرج ازطریق حمله به انبارهای مواد غذایی و بهآتشکشیدن محصولات کشاورزی میخواهند کشور را با مشکلات اقتصادی مواجه سازند؛ هدفشان نیز ایجاد خلاء قدرت در ایران است.»[۶۲] - روزنامه استریت تایمز (چاپ سنگاپور) نیز در سرمقاله خود با عنوان "نفر بعدی؟" نوشته است: «ایران هنوز در مرحله ازهمپاشیدگی قرار ندارد، اگرچه ظاهر حوادث عکس این نظر را نشان میدهد.» این روزنامه افزوده است: «بااینکه رژیم حاکم با رشد جناح مخالف روبهرو است اما این نیز روشن است که بهطور قابلملاحظهای از رژیم پادشاهی در روزهای آخر حیاتشان قویتر است. تمام بنای حکومت ملاها بر روی شانه یک مرد قرار دارد، پیرمرد 81 سالهای به نام آیتالله خمینی و چند شاگرد وی.» - روزنامه نیو نیشن (چاپ سنگاپور) هم این حادثه را چنین تحلیل کرده است: اکنون ادامه حیات ایران بهعنوان یک ملت زیر سؤال قرار دارد، نه زندگی یک یا دو سه مرد. مراکز قدرت در ایران به مرحلهای رسیده که اکنون هیچکس بر کشور کنترل کامل نداشته و ایران در آستانه یک جنگ داخلی قرار دارد.[۶۳] - رادیو سرائیل نیز در انعکاس این خبر به سخنان امروز امام خمینی خطاب به مسئولان قضایی کشور درباره نحوه برخورد با افراد گروههای مسلح ضدانقلاب، اشاره کرد و گفت: «آیتالله روحالله خمینی رهبر حکومت اسلامی ایران، امروز طی نطقی به دادگاههای انقلابی و مقامات آن کشور دستور داد از روی عصبانیت حکمی صادر نکنند و با مجرمین و زندانیان مدارا نمایند. این دستور آیتالله خمینی برخلاف بیانات شدیداللحنی است که دیروز در مراسم تشییع جنازه رئیسجمهوری و نخستوزیر مقتول ایران توسط برخی از دولتمردان مذهبی ایراد شده بود.»*[۶۴]
ضمیمه اول گزارش587: چگونگی و سابقه طراحی مانور عملیات ثامنالائمه(ع) فرمان امام خمینی مبنیبر اینکه "حصر آبادان باید شکسته شود"،* سبب طراحی عملیات ثامنالائمه(ع) شد. از اواخر سال 1359، بهرغم تشدید بحرانهای داخلی و درگیربودن بخش مهمی از توان سپاه برای مقابله با این بحرانها، باتوجهبه تأکید امام خمینی بر ضرورت پرداختن به جبههها و جنگ، تلاش برای طرحریزی عملیات در شرق کارون و منطقه آبادان آغاز گردید و اولین طرح برای منطقه بین جاده آبادان - ماهشهر و جاده آبادان - اهواز به این شرح آماده شد: اجرای آتش تهیه زمینی و هوایی برای بازکردن محورهای پیشروی و همچنین بمباران عقبههای دشمن در حوالی خرمشهر و پل مارد و حمله همزمانِ یگانهای سپاه و ارتش از محورهای آبادان، ماهشهر و دارخوین. باتوجهبه برآوردهای موجود و منوطشدن موفقیت عملیات به انهدام یا بستهشدن پل مارد، و همچنین ضعیفبودن احتمال موفقیت آن در اجرا و دیگر نارساییهای آن، این طرح در شورایعالی سپاه تصویب نشد.[۶۵] تلاش جدی و اساسیتر برای طرحریزی عملیات شکستن محاصره آبادان، در فروردین 1360 شروع شد. عبدالحسین بنادری مسئول واحد عملیات سپاه آبادان، با همکاری چند تن از مسئولان محورهای عملیاتی شرق کارون؛ یعنی احمد کاظمی، جعفر اسدی و مرتضی قربانی پیشنویس چند طرح و راهکار را برای آزادسازی شهر آبادان از محاصره تهیه کرد. پس از بحث و بررسی بسیار و استفاده از حاصل تلاشهای نیروهای اطلاعات عملیات، کلیات یکی از طرحها به تصویب رسید و در اردیبهشت 1360 به ستاد عملیات جنوب ارسال شد. این طرح با حضور رحیم صفوی (مسئول ستاد عملیات جنوب)، غلامعلی رشید (جانشین مسئول ستاد عملیات جنوب) و حسن باقری (مسئول اطلاعات ستاد)، بعد از بررسیهای بسیار، مبنای طرحی کاملتر شد و سپس با حضور فرماندهان مذکور و همچنین محسن رضایی، علی شمخانی و علی صیاد شیرازی تجزیهوتحلیل شد و سرانجام در اوایل خرداد 1360، تدوین گردید و با نام طرح "حمزه سیدالشهدا(ع)" برای تصویب در شورایعالی دفاع به تهران ارسال شد. مبنای این طرح صرفاً بهکارگیری نیروها و امکانات سپاه و بسیج بدون استفاده از نیرو و امکانات ارتش بود. سرانجام در جلسهای در پایگاه هوایی دزفول در حضور اعضای شورایعالی دفاع شامل رئیسجمهور (ابوالحسن بنیصدر)، نخستوزیر (محمدعلی رجایی)، رئیس مجلس شورای اسلامی (اکبر هاشمی رفسنجانی)، نمایندگان امام در شورایعالی دفاع (آیتالله سید علی خامنهای، حجتالاسلام محمد منتظری و علیاکبر پرورش) و فرمانده نیروی زمینی ارتش (قاسمعلی ظهیرنژاد)، نماینده سپاه پاسداران (رحیم صفوی)، طرح عملیاتی حمزه ارائه و توضیحات لازم درباره آن بیان شد. بنیصدر با این طرح مخالفت کرد، اما باتوجهبه تأکید امام مبنیبر شکستن هرچه سریعتر محاصره آبادان و نظر موافق نمایندگان امام، طرح سپاه و اجرای عملیات در شرق کارون تصویب شد؛ ضمن اینکه مقرر گردید اجرای این طرح با ارتش و بهویژه لشکر77 ارتش که در منطقه مستقر بود، هماهنگ شود. بهدلیل تشدید بحرانهای داخلی، طرح مذکور مدت کوتاهی مسکوت ماند.[۶۶] پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا، در اواخر خرداد 1360، جلسهای مشورتی با حضور نماینده امام خمینی (حجتالاسلام اشراقی)، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش (ولیالله فلاحی)، مسئول ستاد عملیات جنوب (رحیم صفوی)، فرمانده نیروی زمینی ارتش (قاسمعلی ظهیرنژاد)، وزیر دفاع (مصطفی چمران) و فرماندهان لشکرهای 16، 21، 77 و 92 ارتش، در دفتر فرمانده لشکر92 زرهی اهواز تشکیل شد. در این جلسه فرمانده نیروی زمینی ارتش معتقد بود که لشکر16 منطقه طرح را تصرف و شمال کرخهکور را تأمین کند و لشکر77 سرپل دشمن در شرق کارون را منهدم نماید. جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش نیز بر این عقیده بود که در قدم اول به بستان حمله شود. مسئولان سپاه نیز بر اجرای عملیات آفندی با هدف شکستن حصر آبادان تأکید داشتند. در این جلسه تصمیم نهایی اتخاذ نشد. سپاه پاسداران همچنان پیگیر عملیات شکستن حصر آبادان بود تا اینکه در نهم تیر 1360، طرح سپاه پاسداران برای اجرای عملیاتی آفندی در منطقه شرق کارون ارائه شد. پس از مذاکره و بحث و بررسی دراینزمینه و تضمین سپاه برای آمادهکردن نیروی لازم، طرح قابلاجرا تشخیص داده شد. طرح عملیاتی حمزه با استفاده از تجارب و نتایجی که از عملیات فرمانده کل قوا به دست آمده بود، اصلاح و تکمیل شد و طرح تکمیلی در 25/4/1360 تهیه و برای مراجع ذیربط ارسال گردید. پس از بیان این توضیحات و بررسی مجدد طرح، نظریه سپاه تصویب شد. همچنین طرح عملیاتی حمزه با پیشنهاد برادران ارتش به طرح عملیاتی ثامنالائمه(ع) تغییر نام یافت.[۶۷]
ضمیمه دوم گزارش587: اهمیت جزیره و شهر آبادان و نحوه محاصره این شهر توسط ارتش عراق تصرف جزیره آبادان یکی از اهداف مهم ارتش عراق در هجوم گسترده به ایران بود. عراق قصد داشت با اشغال این جزیره هر دو ساحل اروندرود را در اختیار گرفته، بر شمال خلیجفارس تسلط یابد. برای تحقق این امر ارتش عراق با عبور از نوار مرزی در شمال شلمچه و عبور از رودخانه کارون و سپس گذشتن از رودخانه بهمنشیر درصدد تصرف آبادان برآمد. براساس این طرح، همزمان با هجوم واحدهایی از ارتش عراق به خرمشهر، صبح روز 19 مهر 1359، تیپ6 زرهی با نصب پل شناور از کارون عبور کرد و با دستیابی به جاده آبادان - اهواز، راه را بر حدود 900 تن از مردمی که از آبادان بهطرف اهواز میرفتند، بست. مردها اسیر شدند و زنان و کودکان آواره بیابان بهسوی آبادان بازگشتند.[۶۸] نیروهای عراقی بهطرف جاده آبادان - اهواز و سپس بهسمت جاده آبادان - ماهشهر پیشروی کردند و این دو جاده منتهی به آبادان را تحت کنترل درآوردند تا در مرحله بعد، از رودخانه بهمنشیر عبور کرده، با اشغال جزیره آبادان بر ساحل شرقی اروند تسلط یابند. پس از سقوط خرمشهر در 4 آبان 1359، عراقیها در آخرین ساعات روز 8 آبان 1359، در مقابل کوی ذوالفقاری روی رودخانه بهمنشیر پلی شناور نصب کردند. صبح روز بعد، 2 گردان نیرو وارد جزیره آبادان شد، اما با مطلعشدن مردم و نیروهای حاضر در آبادان حمله عراقیها دفع شد.[۶۹] در طول دورهای که آبادان در محاصره قرار داشت یعنی از هنگام ورود نیروهای ارتش عراق به جزیره آبادان در 9 آبان 1359، تا شکستهشدن محاصره آبادان در عملیات ثامنالائمه(ع)، درمجموع 6 عملیات محدود در شرق کارون اجرا شد.* هرچند اجرای این عملیاتهای ایذایی و کوچک آزادسازی بخش عمدهای از مناطق اشغالی را در پی نداشت، اما در سلب آرامش و فرسایش قوای دشمن بسیار مؤثر بود و موجب جلوگیری از گسترش نیروهای عراقی در شرق رودخانه کارون شد.[۷۰] محاصره آبادان همواره برگ برندهای در دست عراق بود تا در موقعیت مناسب و در مذاکرات احتمالی بتواند خواستههای خود را به ایران تحمیل کند. عراق باآنکه ازنظر نظامی در پشت سر خود یک مانع بزرگ یعنی رودخانه کارون را داشت و در این منطقه فقط متکی به دو پل بود، اما همچنان به حفظ زمینهای شرق کارون اصرار میورزید. در اسناد مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ دلایل عراق برای ادامه محاصره آبادان چنین ذکر شده است: - کسب موقعیت سیاسی تا بدینوسیله بتوانند ازطریق آن برای تحقق شروط خود بر ایران فشار وارد کند. - عراقیها تصور میکردند که نیروهای ایران از انجام یک عملیات دقیق و برنامهریزیشده در سطحی گسترده ناتوان هستند لذا بر موضع خود کاملاً اصرار داشتند. - فرماندهی نظامی عراق پیشبینی و تدارک حملهای را از محور شرق کارون احتمال میدادند، اما بههیچوجه تصور نمیکردند که این حمله مانند آنچه روی داد گسترده و همهجانبه باشد. لذا فرماندهی نظامی عراق درجهت استحکام بخشیدن به موضع پدافندی، رفع کلیه نواقص، افزایش میادین مین، ایجاد خاکریز در عمق، اجرای تمرینات ازسوی نیروهای احتیاط (یک گردان نیروی مخصوص با گردان تانک) در موضع پدافندی، اجرای تمرینات جهت آمادهشدن و حرکت سریع نیروی احتیاط دستوراتی را صادر کرد.[۷۱]
ضمیمه گزارش592: روند انتخاب آیتالله مهدوی کنی بهعنوان نخستوزیر پس از شهادت محمدجواد باهنر آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود درباره چگونگی انتخاب آیتالله مهدوی کنی بهعنوان نخستوزیر مینویسد: «عصر، در مجلس جلسه حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد و آقای [آیتالله سید علی] خامنهای بهعنوان دبیرکل انتخاب شدند. درباره نخستوزیر آینده بحث کردیم. اعضای شورای حزب با آقایان مهدوی [کنی] و غرضی - که بیشتر مطرح بودند - موافق نبودند و آقای پرورش را پیشنهاد میکردند؛ آقای پرورش مایل نبود. با آقای موسوی اردبیلی، برای مشورت خدمت امام رسیدیم. امام از کماحتیاطی، گله کردند. با صدارت [نخستوزیری] آقای [آیتالله] مهدوی کنی، موافقت نمودند. شب را در منزل احمدآقا ماندم. آقای مهدوی قبول نمیکرد و دچار مشکل شدیم. با تلفن دراینباره با خیلیها صحبت کردم. سیاست امام این است که جای نیروهای ازدسترفته سریعاً پر شود و پستها فاقد مسئول نماند و لذا در همان ساعات اول، علیرغم داغداری و مصیبت اقدام میشود. پس از نماز [صبح]، با تلفن مشغول مذاکره و مشاوره درباره نخستوزیر شدم. از وزرا خواستم که جمع شوند و باتوجهبه استنکاف آقای مهدوی، فکری بکنند. جلسه علنی مجلس هم کار خود را شروع کرد. من در جلسه، سخنرانی مفصل و مؤثری درباره فاجعه کردم. سپس در جلسه هیئت دولت شرکت کردم. پس از بحث زیاد، باز آقای [محمدرضا] مهدوی [کنی] اول، آقای [محمد] غرضی دوم و آقای [علیاکبر] پرورش سوم پیشنهاد شدند. قرار شد بهطور غیررسمی از مجلسیان بپرسیم، هرکس بیشتر رأی آورد، بپذیرد و پذیرفته شود. از 179 رأی، 148 رأی به آقای مهدوی و 23 رأی به آقای غرضی و 8 رأی به آقای پرورش دادند. مشکل حل شد و شورای ریاستجمهوری، (من و آقای [موسوی] اردبیلی)، آقای مهدوی را به مجلس معرفی کرد. فردا باید رأی تمایل بگیریم.»[۷۲]
منابع و مآخذ روزشمار 1360/06/10
- ↑ سند شماره 4937 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: طرح عملیاتی نور، قرارگاه تیپ3 زرهی همدان، 9/6/1360، صص 10 - 1.
- ↑ سند شماره 4931 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: طرح عملیاتی عباس (کهزادی)، قرارگاه جنگهای نامنظم اهواز، 9/6/1360، صص 5 - 1؛ و - سند شماره 004956 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبهای 24 ساعته، واحد اطلاعات سپاه خوزستان، به طرح و برنامهریزی عملیات، شماره 333، 11/6/1360، صص 1 و 2؛ و - مرکز خبری روابط عمومی ستاد مرکزی سپاه پاسداران، نشریه خبرنامه، شماره 215، 10/6/1360، ص1؛ و - سند شماره 52021 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی اهواز به فرماندهی و اطلاعات مرکز، 10/6/1360، سند تکبرگی؛ و - سند شماره 52013 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از مرکز فرماندهی سپاه به سماجا3 (مرکز فرماندهی)، 10/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 167، 13/6/1360، ص5، اهواز - خبرگزاری پارس، 12/6/1360.
- ↑ سند شماره 51997 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از عملیات ستاد جنوب به فرماندهی و اطلاعات سپاه مرکز، 10/6/1360، سند تکبرگی؛ و - سند شماره 004956 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین؛ و - سند شماره 5648 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از طرح و برنامه عملیات (منطقه8) به فرماندهی (منطقه8)، 10/9/1360، ص7؛ و - سند شماره 133902 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی اهواز به فرماندهی مرکز، 11/6/1360، صص 1 و 2؛ و - سند شماره 004988 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبهای 24 ساعته واحد اطلاعات عملیات سپاه پاسداران خوزستان به طرح و برنامهریزی عملیات، شماره 336، 14/6/1360، ص6.
- ↑ ابوالقاسم حبیبی، دشت آزادگان در جنگ، (اطلس راهنما - 4)، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1381، ص94.
- ↑ سند شماره 51997 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از عملیات ستاد جنوب به فرماندهی و اطلاعات سپاه مرکز، 10/6/1360، سند تکبرگی؛ و - سند شماره 004956 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین؛ و - سند شماره 5648 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از طرح و برنامه عملیات (منطقه8) به فرماندهی (منطقه8)، 10/9/1360، ص7؛ و - سند شماره 133902 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی اهواز به فرماندهی مرکز، 11/6/1360، صص 1 و 2؛ و - سند شماره 004988 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبهای 24 ساعته واحد اطلاعات عملیات سپاه پاسداران خوزستان به طرح و برنامهریزی عملیات، شماره 336، 14/6/1360، ص6.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص13؛ و - روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص4.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 17/6/1360، ص2؛ و - سند شماره 52053 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه منطقه3 (فرماندهی) به سپاه پاسداران مرکز (فرماندهی)، 11/6/1360، سند تکبرگی؛ و - روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص15.
- ↑ روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص3؛ و - روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص2.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 11/6/1360، ص4.
- ↑ سند شماره 52053 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4؛ و - روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص15.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص2؛ و - روزنامه جمهوری اسلامی، 14/6/1360، ص11؛ و - روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص3.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 17/6/1360، ص2؛ و - سند شماره 52053 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه منطقه3 (فرماندهی) به سپاه پاسداران مرکز (فرماندهی)، 11/6/1360، سند تکبرگی؛ و - روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص15.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4.
- ↑ سند شماره 328668 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از استاندار لرستان به وزارت کشور (اداره کل سیاسی)، 10/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص4، اصفهان - خبرگزاری پارس، 10/6/1360.
- ↑ سند شماره 052025 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه منطقه3 (چالوس) به فرماندهی ستاد مرکزی، 10/6/1360، ص2.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4.
- ↑ همان.
- ↑ همان؛ و - روزنامه اطلاعات، 17/6/1360، ص2.
- ↑ سند شماره 052025 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ سند شماره 262720 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه منطقه3 به فرماندهی ستاد مرکزی، 10/6/1360، ص2.
- ↑ مرکز خبری روابط عمومی سپاه پاسداران، نشریه خبرنامه، شماره 214، 10/6/1360، ص2.
- ↑ سند شماره 262720 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین، ص1.
- ↑ روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص15.
- ↑ همان، ص3؛ و - روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص2.
- ↑ روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص15؛ و - روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص14؛ و - روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص14؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 166، 12/6/1360، ص6، اسلامآباد - خبرگزاری پارس، 11/6/1360.
- ↑ روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص14.
- ↑ همان.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص14؛ و - روزنامه جمهوری اسلامی، 11/6/1360، ص3.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص14؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 166، 12/6/1360، ص7 ضمیمه، رادیو لندن به نقل از خبرگزاری تاس (خبرگزاری رسمی شوروی)، 11/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص9، واشنگتن - فرانس پرس، 10/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 166، 12/6/1360، ص15، آریزونا - خبرگزاری آسوشیتدپرس، 11/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 167، 13/6/1360، صص 15 و 16، رم - خبرگزاری ایتالیا، 12/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص3، پاریس - فرانس پرس، 10/6/1360.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی(ره))، جلد 15، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ پنجم 1389، صص 150 - 145.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 86، 31/6/1360، ص19، امریکا - نیویورک تایمز، 10/6/1360.
- ↑ همان، ص18.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، صص 9 و 10، نیویورک - رویتر، 10/6/1360.
- ↑ دفتر سیاسی نمایندگی امام در سپاه، نشریه رویدادها و تحلیل، شماره 23، 29/6/1360، ص18.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 166، 12/6/1360، ص8 ضمیمه، رادیو لندن، 11/6/13960.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، صص 7 و 8، پاریس - فرانس پرس، 10/6/1360.
- ↑ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی(ره))، جلد 15، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ پنجم 1389، صص 150 - 145.
- ↑ همان، صص 13 و 14، بیروت - خبرگزاری وفا، 11/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 167، 13/6/1360، ص14، تهران - خبرگزاری پارس، 12/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 166، 12/6/1360، ص8 ضمیمه، رادیو لندن، 11/6/1360.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 87، 2/7/1360، صص 23 - 20، به نقل از لوسآنجلس تایمز (چاپ امریکا)، 10/6/1360.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، خلاصه بررسی مطبوعات جهان، شماره 89، 7/7/1360، صص 19 و 20، به نقل از لوس آنجلس تایمز (چاپ امریکا)، 10/6/1360.
- ↑ همان، شماره 88، 5/7/1360، صص 24 - 22، لوس آنجلس تایمز (چاپ امریکا).
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، صص 18 - 16، آسوشیتدپرس، 10/6/1360.
- ↑ اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 88، 5/7/1360، صص 28 و 30، کریستین ساینس مانیتور.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 85، 29/6/1360، صص 22 - 20، واشنگتن پست.
- ↑ اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 97، 26/7/1360، صص 42 و 43، واشنگتن پست؛ و - اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 87، 2/7/1360، ص25، واشنگتن پست (چاپ امریکا)، 10/6/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص11، نیویورک - یونایتدپرس، 10/6/1360.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 82، 22/6/1360، صص 15 - 13، فایننشال تایمز.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، صص 18 و 19، لندن - خبرگزاری پارس، 10/6/1360.
- ↑ همان، صص 20 و 21.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 167، 13/6/1360، ص5، اهواز - خبرگزاری پارس، 12/6/1360.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 90، 9/7/1360، صص 22 - 20، اومانیته چاپ فرانسه (پاریس)، 10/6/1360.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 97، 26/7/1360، صص 62 و 63.
- ↑ اداره کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 97، 26/7/1360، صص 62 و 63.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 165، 11/6/1360، ص6 ضمیمه، رادیو اسرائیل، 10/6/1360.
- ↑ حسین اردستانی و سید یحیی صفوی، عملیات ثامنالائمه(ع)؛ مبدأ تحول در استراتژی نظامی ایران، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1388، ص289.
- ↑ همان، صص 291 - 290.
- ↑ همان؛ و - سرهنگ ستاد بازنشسته سید یعقوب حسینی و سرتیپ2 بازنشسته محمد جوادیپور، ارتش جمهوری اسلامی ایران در 8 سال دفاع مقدس، جلد3، تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1373، ص248.
- ↑ ابوالقاسم حبیبی، آبادان در جنگ، (اطلس راهنما - 6)، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1382، ص75.
- ↑ همان، ص81.
- ↑ همان، ص98.
- ↑ سند شماره 060781 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: عملیات شرق کارون (ثامنالائمه(ع))، 5/7/1360، صص 12 - 1.
- ↑ اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران (کارنامه و خاطرات سال 1360)، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران: نشر معارف انقلاب، چاپ نهم 1386، صص 219 و 220.