1360.06.08
روزشمار جنگ سال 1360 1360.06.08 | |
---|---|
نامهای دیگر | هشت شهریور |
تاریخ شمسی | 1360.06.08 |
تاریخ میلادی | 30 اوت 1981 |
تاریخ قمری | 29 شوال 1401 |
گزارش- 552
براثر انفجار بمب در اتاق جلسه شورای امنیت کشور در ساختمان نخستوزیری (واقع در خیابان پاستور تهران)، محمدعلی رجایی رئیسجمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر به شهادت رسیدند. در این حادثه همچنین، عبدالحسین دفتریان مدیر امور مالی نخستوزیری، شهید شد و چند تن از حاضران در جلسه نیز مجروح شدند.* ساعاتی پس از وقوع این حادثه، دفتر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در لندن با انتشار اطلاعیهای - که خبرگزاری فرانسه آن را مخابره کرد - مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت.**[۱] نیروهای آتشنشانی و امدادی دقایقی پس از این انفجار - که ساعت 15 رخ داد - در محل حاضر و با کمک نیروهای انتظامی و مردم مشغول خاموشکردن آتش و نجات آسیبدیدگان و مجروحان حادثه شدند. عملیات امدادرسانی حدود سه ساعت طول کشید و در جریان آن 9 مجروح حادثه و اجساد شهیدان از ساختمان خارج و به بیمارستان انتقال یافتند. در نخستین ساعات پس از حادثه، اخبار ضدونقیضی درباره شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر منتشر شد، اما کمی بعد پیکر رجایی و باهنر توسط نزدیکان و از نشانههای روی دندانهایشان شناسایی شد. بهدنبال این واقعه، هیئت دولت برای بررسی اوضاع با حضور مهدوی کنی وزیر کشور، بهزاد نبوی وزیر مشاور و سخنگوی دولت، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و چند تن دیگر از وزیران در محل مجلس شورای اسلامی جلسه فوقالعادهای را تشکیل داد.[۲] آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب عبور از بحران وضعیت پیشآمده را چنین ترسیم کرده است: «آقای موسوی خوئینیها مجلس را اداره میکرد، برق منطقه را بهخاطر جلوگیری از سرایت آتش قطع کردند، ناچار مجلس هم تعطیل شد. ساعت 5 دوباره برق آمد و مجلس کار خود را شروع کرد، من شرکت کردم و اجمالاً خبر را دادم، وحشت سختی ایجاد کرد. وزرا در دفتر من جمع شدند - این روزها مجلس پناه است - جلسهای در تالار مجلس تشکیل دادند و راجع به نخستوزیر آینده تا ساعت 11 شب، بحث شد و از جلسه وزرا برای خنثیکردن تبلیغات رادیوهای خارجی که میگفتند تمام هیئت دولت شهید شدهاند، فیلم گرفتیم و در اخبار ساعت 8 شب، پخش شد. من هم مصاحبهای کردم. لحظات بسیار تلخی گذشت. بعد از فاجعه دفتر حزب و ازدستدادن آنهمه همسنگر و بعد از دهها ترور شرورانه که تعداد زیادی از نیروهای ارزنده را از ما گرفته، تازه داشتیم به تعادل میرسیدیم، با تشکیل دولت و تقویت مجلس، که دچار این مصیبت شدیم.»[۳] درپی شهادت رجایی و باهنر، شورای موقت ریاستجمهوری متشکل از حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و سید عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس دیوانعالی کشور، اداره امور کشور را برعهده گرفت.*[۴] برای کنترل وضعیت امنیتی کشور و مقابله با اتفاقات احتمالی نیز به نیروهای سپاه پاسداران و واحدهای انتظامی آمادهباش کامل داده شد و سپاه پاسداران با کمک سایر نیروهای انتظامی و بسیج اقدام به کنترل مبادی ورودی و خروجی تهران و مراکز مهم شهر کرد. وزارت کشور نیز تدابیر امنیتی ویژهای را به استانداریها ابلاغ کرد.[۵] این وزارتخانه در نامهای به سپاه پاسداران برای جلوگیری از فرار افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به مناطق غربی کشور بهویژه کردستان، خواستار کنترل راههای ارتباطی به این مناطق شد.[۶]
گزارش- 553
پس از حدود چهار ماه رکود و کمتحرکی در جبهه سرپل ذهاب در استان کرمانشاه،* امروز طرح عملیاتی تبوک که در ستاد عملیات غرب کشور تصویب شده بود، برای اجرا در ارتفاعات غرب سرپل ذهاب به یگانهای عملکننده ابلاغ شد.** واحد اطلاعات منطقه 7 سپاه پاسداران (کرمانشاه، ایلام، کردستان) در گزارش خود دلایلی را برای جلو انداختن زمان اجرای عملیات بیان کرده که به شرح ذیل است: «الف) رکود طولانی در جبههها که باعث کسالت نیروها و کمشدن میل جنگجویی در آنان شده است. ب) فرارسیدن سال تحصیلی و بازگشایی مدارس که این مسئله باعث شده تا نیروی عمده بسیج، که از برادران دانشآموز بودند، درحال ترک جبههها باشند و میبایست تا فرصت باقی است از این نیروها جهت ضربه به دشمن استفاده گردد. پ) شهادت برادران رجایی و باهنر باعث شده بود که فرماندهان جهت زدن یک ضربه سیاسی به دشمن و دشمنان داخلی و خارجی انقلاب که مدعی بودند با شهادت این دو نفر انقلاب به شکست میانجامد [آماده باشند] و تظاهرات نیروهای سپاه در پادگان ابوذر که خواستار انجام هرچه سریعتر عملیات گشته بودند در تصمیمگیری مؤثر واقع گردید.»*[۷] براساس طرح عملیاتی تبوک، 4 محور عملیات از شمال به جنوب عبارتاند از: الف) محور راست (شمالی) ارتفاعات کورهموش. ب) محور میانی (راست) ارتفاعات بنهدستک و قراویز. ج) محور میانی (چپ) دشت زیر قله 1100 شمالی و قله 1100 شمالی بازیدراز. د) محور چپ (جنوبی) قله 1150 و تیغههای برآفتاب. باتوجهبه شکل ارتفاعات، تصرف اهداف در هر محور مشروط به موفقیت در بخشهای دیگر است، بنابراین هماهنگی جبههها با یکدیگر، بهویژه محور کورهموش که یکی از کلیدهای مؤثر برای پیروزی در سایر محورها است، اهمیت بسزایی دارد.[۸] همچنین در طرح این عملیات نیرو و تجهیزات زرهی خودی و مأموریت آنها در محورهای چهارگانه به این شرح تعیین شده است:
الف) محور کورهموش 1. 50 نفر از بسیج مشهد بهاضافه 2 گروهان از گردان184 پیاده مکانیزه به استعداد پرسنلی 300 نفر و تعداد 10 دستگاه نفربر پی.ام.پی از همین واحد. 2. یک گروهان کامل از واحد250 تانک چیفتن به استعداد 15 دستگاه تانک. مأموریت: تصرف و اشغال کورهموش و سپس ادامه تک تا اشغال بنهدستک.
ب) محور قراویز 1. نیروهای پیاده از یگان سپاه همدان به استعداد پرسنلی 150 نفر و 250 نفر از گردان نور و یک گروهان از گردان143 به استعداد پرسنلی 100 نفر و گروهان ضربت ابوذر به استعداد پرسنلی 90 نفر (30 نفر از سپاه و 60 نفر از ارتش). 2. دو گروهان از گردان215 تانک شامل 15 تانک ام60 بهاضافه 5 دستگاه نفربر پی.ام.پی از گردان پیاده مکانیزه143. 3. یک گروهان از گردان211 تانک شامل 12 تانک ام60 بهاضافه 5 دستگاه نفربر پی.ام.پی از گردان پیاده مکانیزه184. مأموریت: تصرف ارتفاعات قراویز و تصرف بنهدستک و کلمکبود و بنا به دستور ادامه تک تا مرز باباهادی و برقراری تأمین و جلوگیری از نفوذ دشمن.
ج) محور 1100 1. 150 نفر از رزمندگان بسیج نجفآباد بهاضافه یک گروهان از گردان143 شامل 100 نفر بهاضافه یک گروهان از گردان211 تانک شامل 10 تانک بهاضافه 2 گروهان از گردان9 (100 نفر). مأموریت: تصرف ارتفاع 1100 شمالی بازیدراز و برقراری تأمین 1100 شمالی و تصرف تپه 505 جنوب جگرلو محمدعلی.
د) محور 1150 و تیغههای برآفتاب 1. 800 نفر از گردان9 سپاه و 150 نفر از گردان1 سپاه و گردان امید شامل 400 نفر و یک گروهان از گردان211 تانک شامل 12 تانک. مأموریت: در مرحله اول گرفتن ارتفاعات 1150 و 1000 و بنا به دستور تصرف ارتفاع 1016 بازیدراز و در مرحله دوم تصرف ارتفاعات تیغه برآفتاب از چم امام حسن تا زیر ارتفاع 1016 و برقراری تأمین و جلوگیری از حمله و نفوذ دشمن و مسدودکردن جاده قصر - گیلان بنا به دستور.[۹] بدینترتیب مجموع نیروهای درنظرگرفتهشده برای این عملیات چنین است: ارتش: نیروهای تیپ3 زرهی لشکر81 (کرمانشاه)، گردانهای تانک 211 و 215 و یک گروهان از گردان250 تانک چیفتن و گردان184 پیاده مکانیزه و گردانهای نور و امید و 90 نفر از گروهان سومار. سپاه و بسیج: 150 نفر از سپاه قصرشیرین و 80 نفر بسیجی اعزامی از شمال و 100 نفر از بسیج مشهد و 250 نفر از بسیج همدان و 200 نفر از بسیج نجفآباد و 50 نفر از بسیج تهران؛ علاوهبراین، گردانهای 1، 8 و 9 سپاه نیز در این عملیات شرکت میکنند. بسیج عشایری: نیروهای احمدبنموسی 80 نفر و افراد بسیج کلهر 50 نفر. گروهان ضربت ابوذر متشکل از 60 نفر از ارتش و 30 نفر از سپاه.[۱۰] این نیروها باید از سه جبهه به هدفهای تعیینشده در شمالغرب، غرب و جنوبغرب شهر گیلانغرب حمله کرده و ارتفاعات کورهموش، بنهدستک، قراویز و جگرلو محمدعلی را در شمال و غرب و بلندیهای 1100، 1150، 1000 و 1016 را در سمت جنوب جبهههای عملیاتی تصرف کنند.[۱۱] برای پشتیبانی آتش عملیات نیز مقرر شد جمعاً 4 گردان توپخانه بهصورت آتشباری در منطقه گسترش بیابند تا امکان پشتیبانی از همه یگانها وجود داشته باشد.[۱۲] گفتنی است در مقابل نیروهای خودی توپخانههای 3 لشکر عراق در منطقه سرپل ذهاب و گیلانغرب گسترش دارند که بهمراتب از توپخانههای خودی قویترند.[۱۳]
گزارش- 554
در ادامه اعزام داوطلبان مردمی به مناطق جنگی امروز نیز 300 نفر از نیروهای بسیج سپاه پاسداران خراسان که دورههای آموزشی نظامی را گذراندهاند، پس از زیارت مرقد مطهر امام رضا(ع) با بدرقه پرشور مردم مشهد به جبهههای نبرد عزیمت کردند.[۱۴] روز سوم شهریور نیز دو گروه از امدادگران هلالاحمر از شهرستانهای رشت و الشتر (واقع در استان لرستان)، در میان بدرقه اهالی این دو شهر برای امداد و خدماترسانی به رزمندگان اسلام، عازم مناطق جنگی شدند.[۱۵]
گزارش- 555
دو محموله شامل مهمات و تجهیزات نظامی از اردن و کویت وارد عراق شد. امروز محموله مهمات خریداریشده از فرانسه که با کشتی به اردن حمل شده بود، بهوسیله 75 کامیون هجدهچرخ از مرز اردن وارد عراق شد. مسئولان عراقی برای سهولت در حرکت و امنیت این محموله، جاده مسیر کامیونها را یکطرفه کرده بودند. علاوهبراین 19 کامیون حامل تجهیزات نظامی نیز از کویت و ازطریق مرز صفوان وارد عراق و به پادگان التاجی در حومه بغداد منتقل شد.[۱۶]
گزارش- 556
"یازده ماه جنگ بین ایران و عراق؛ تهران بهطور سیستماتیک دشمن را در حلقه محاصره قرار میدهد و حملهای را تدارک میبیند" عنوان مقاله اولریش تبلنگر خبرنگار آلمانی است که همراه گروهی دیگر از خبرنگاران خارجی از مناطق جنگی ایران بازدید کرده است. در قسمتی از این مقاله که در نشریه کلنر اشتات انسایگر چاپ شده، درباره اوضاع بعضی از جبهههای جنگ در استان خوزستان آمده است: «پس از یازده ماه جنگ هنوز بخشی از پالایشگاه آبادان در آتش میسوزد. چند ماهی است که حلقه گازانبری ارتش عراق در هم شکسته شده، نیروهای مسلح ایران طی یک حمله شبانه قوای دشمن را تا ده کیلومتری وادار به عقبنشینی نموده[اند] بهطوریکه عراقیها مجبور شدند مواضع خود را که در صحرای شمالی شهر واقع بود از دست بدهند و چند نفربر و مقداری مهمات به جای گذارند. سیم تلفنهای صحرایی نشان میدهد که ارتش در سطحی عالی سازمان یافته است. درحالحاضر، ارتش بر داخل شهر غیرمسکونی مسلط است. اکنون تنها ازطریق دو پل غوطهور در رودخانه بهمنشیر میتوان به آبادان راه یافت و ازطرفی ارتش ایران بر خرمشهر نیز مسلط است و نیروهای مهاجم عراق در برخوردهای نظامی چندین تانک تی61 و تعداد زیادی نفربر از دست دادهاند. تدارکات نظامی نشان میدهد که نیروهای مسلح ایران بهطور سیستماتیک و کیلومتربهکیلومتر دشمن را که هنوز با توپخانه خود مناطق مسکونی اهواز را به گلوله میبندد در حلقه محاصره میگیرند و ازطرفی سلاحهای سنگین خود را تا سرحد امکان محافظت کرده تا در برخوردهای نظامی از ضایعات بیشتر جلوگیری به عمل آید. ایرانیان هدفشان بازپسگرفتن سرزمینهای خودشان است. در خط جبهه تشنجهای سیاسی پایتخت احساس نمیشود و خواسته حاکم بر جبهه عقبراندن هرچه سریعتر قوای مهاجم است و دولت ایران در یک اجبار پیروزی قرار دارد و همواره مذاکرات صلح را بهدلیل آنکه هدف جمهوری اسلامی عقبراندن کامل قوای متجاوز عراقی توسط نیروهای مسلمان ایران است رد کرده است و ازطرفی پیروزی در جنگ پس از یک سال بهعنوان تقویتکننده دولت در مقابل مخالفان سیاسی داخلی تلقی میشود.»[۱۷]
گزارش- 557
در ادامه عملیات پاکسازی مناطق مرزی غرب و شمالغرب ارومیه که از چند روز قبل آغاز شده بود، امروز نیز چند روستای این منطقه ازجمله لورزنی، گیسان، برازان، دورژانی و ژارژی پاکسازی شد. در این عملیات 2 نفر از افراد حزب دمکرات کشته، چند نفر زخمی و 10 نفر نیز اسیر شدند. از این افراد 4 اسلحه ژ3 و خشاب پر و یک دستگاه بیسیم به دست آمد.[۱۸]
گزارش- 558
ساعتی پس از وقوع انفجار در ساختمان نخستوزیری حدود 20 تا 30 نفر از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق با سردادن شعار علیه امام خمینی در خیابان شریعتی، تجمع و اقدام به آتشزدن لاستیک کردند. درپی این اقدام، تعدادی از مردم با این افراد درگیر شدند؛ با حضور نیروهای کمیته و ادامه درگیری 5 نفر از این افراد که بین 14 تا 18 سال سن داشتند، دستگیر شدند و 2 کلت از آنان به دست آمد. در این درگیری 2 نفر از مردم که یکی از آنها آهنگری به نام مصطفی زمانی بود به شهادت رسیدند و یک پاسدار نیز مجروح شد.[۱۹]
گزارش- 559
اقدامات امروز تیمهای ترور سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و دیگر گروههای مسلح ضدانقلاب در شهرهای مختلف، 9 شهید و 11 مجروح بر جای گذاشت، در همین حال چند تن از عاملان این ترورها با تلاش مردم، نیروهای انتظامی و پاسداران دستگیر شدند. یکی از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی ستاد 6 منطقه 10 تهران به نام علی سیدی خیابانی در منطقه افسریه بهدست افراد گروههای مسلح غیرقانونی ترور شد و به شهادت رسید. در این حادثه یک عابر نیز مجروح شد.[۲۰] همچنین امروز افراد سازمان مجاهدین خلق در چند اقدام تروریستی 6 نفر از افراد متعهد شهر بابل را هدف سوءقصد قرار دادند. در این حملات 2 نفر به شهادت رسیدند و 4 تن دیگر مجروح شدند.[۲۱] در حادثه دیگری سرنشینان مسلح یک اتومبیل بنز در جاده کمربندی بابل - قائمشهر، 4 نفر از افراد متعهد را که با موتورسیکلت درحال تردد بودند، با مسلسل به رگبار بستند و متواری شدند. در این واقعه یکی از این افراد به نام محمد محسنپور به شهادت رسید و بقیه هم مجروح شدند. مجروحان حادثه بهوسیله یک تاکسی به بیمارستان یحیینژاد بابل منتقل شدند، اما چند لحظه بعد، سرنشینان یک اتومبیل پیکان راننده این تاکسی را که جواد شعبانزاده نام داشت و شاهد ماجرای ترور بود، پس از خروج از بیمارستان در کوی محلوجی ترور کرده و به شهادت رساندند. اینبار مردم با تجمع مانع فرار ضاربان شدند و آنها را دستگیر کردند و به نیروهای امنیتی تحویل دادند.[۲۲] در اقدام تروریستی دیگری، در بابل یکی از افراد سازمان مجاهدین (منافقین) با شلیک چند گلوله بهسمت یکی از اهالی متعهد شهر، وی را مجروح کرد. ضارب با هشیاری مردم دستگیر و تحویل نیروهای سپاه پاسداران شد.[۲۳] حجتالاسلام موحدی قمی حاکم شرع و امامجمعه اسلامآباد غرب، صبح امروز در میدان این شهر، هدف سوءقصد دو موتورسوار مسلح قرار گرفت و براثر اصابت گلوله مجروح شد. در این حادثه پاسبان ابوالقاسم امیدی که محافظ و راننده وی بود، به شهادت رسید.[۲۴] در یاسوج هم محمدرضا هاشمپور مسئول حفاظت منطقه نفتی گچساران، هنگام رفتن به محل کار، بهدست یکی از افراد وابسته به گروههای ضدانقلاب ترور شد و براثر اصابت 4 گلوله به شهادت رسید. مردم و نیروهای ژاندارمری ضارب را دستگیر کردند و پس از بازرسی وی یک اسلحه کمری و 2 نارنجک به دست آوردند، ولی او در یک فرصت مناسب با استفاده از غفلت مأموران متواری شد.[۲۵] در سبزوار هم دو موتورسوار مسلح وابسته به سازمان مجاهدین خلق، عباس برقمندی از افراد متعهد این شهر را، که مشغول نقاشی یک ساختمان بود، ترور کرده و به شهادت رساندند. مهاجمان پس از این اقدام گریختند.[۲۶] در قزوین نیز یکی از افراد سپاه پاسداران به نام محسن موسوی در خیابان امام خمینی این شهر، هدف سوءقصد دو موتورسوار مسلح قرار گرفت و براثر اصابت دو گلوله به سر و گردن شهید شد. با پیگیری نیروهای سپاه عامل اصلی این ترور درحالیکه کلت بههمراه داشت، دستگیر شد.[۲۷] یکی از کسبه متعهد آمل بهدست یکی از عوامل وابسته به گروههای ضدانقلاب در مغازهاش ترور و مجروح شد. ضارب پس از این اقدام با شلیک چند تیر هوایی فرار کرد.[۲۸] در بروجرد هم افراد وابسته به گروههای مسلح غیرقانونی بهسمت یکی از روحانیون این شهرستان که درحال پارککردن اتومبیل خود بود، تیراندازی کردند، اما تیرها به وی اصابت نکرد و مهاجمان گریختند.[۲۹]
گزارش- 560
با تلاش نیروهای سپاه و کمیته، 11 خانه تیمی در تهران، لاهیجان و زاهدان کشف شد و تعدادی از افراد گروههای ضدانقلاب نیز دستگیر شدند. درپی گزارشهای مردم درباره وجود یک خانه تیمی در حوالی میدان قیام تهران، پاسداران کمیته ستاد 1 منطقه 10 تهران به این مکان مراجعه کردند. ساکنان خانه که متوجه حضور پاسداران شده بودند، مقاومت کردند و یک نفر از آنان که زخمی شده بود، با پرتاب یک نارنجک جنگی توانست فرار کند، اما نفر دوم دستگیر شد. در بازرسی این خانه 2 اسلحه ژ3، 2 قبضه کلاشینکف، حدود 1000 فشنگ، 20 خشاب پر، 50 تیر فشنگ کالیبر50، 80 نوع بمب دستساز مختلف، مقدار فراوانی وسایل اولیه ساخت مواد منفجره، 3 پلاک اتومبیل، یک کیلوگرم باروت و یک بمب نیمهساخته کشف شد. در این مکان همچنین کارت شناسایی یکی از پاسداران کمیته که چندی قبل ترور و مجروح شده بود، به دست آمد.[۳۰] نیروهای واحد عملیات سپاه پاسداران لاهیجان با همکاری مردم 2 خانه تیمی متعلق به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را در این شهر کشف و 3 نفر را نیز در این خانهها دستگیر کردند. از این خانههای تیمی 2 نارنجک جنگی، مقداری مواد منفجره (خرج پلاستیکی)، خرج توپ و خمپاره، چاشنی بمب، یک دستگاه پلیکپی، یک ماشین چاپ و مدارکی حاکیاز تصمیم این افراد برای ترور و تخریب در مراکز دولتی و منازل مردم به دست آمد.[۳۱] علاوهبراین، به گزارش خبرگزاری پارس از ابتدای مردادماه تاکنون، 8 خانه تیمی در زاهدان کشف شده و از این خانهها تعداد فراوانی اسلحه، مهمات، نارنجک، بمب دستساز، مواد منفجره و دستگاههای چاپ و تکثیر به دست آمده است. این خبرگزاری همچنین اعلام کرد که در این مدت 114 نفر از هواداران و اعضای سازمان مجاهدین خلق، سازمان چریکهای فدایی خلق (اقلیت) و سازمان پیکار در شهرهای زابل، زاهدان، ایرانشهر و سراوان با همت نیروهای سپاه پاسداران شناسایی و دستگیر شدهاند.[۳۲]
گزارش- 561
براثر اقدامات خرابکارانه افراد وابسته به گروههای مسلح غیرقانونی مانند پرتاب بمب و ایجاد انفجار در چند شهر کشور، یک نفر مجروح شد و خساراتی به بار آمد. درپی انفجار یک بمب صوتی که مقابل ساختمان دادگستری ارومیه کار گذاشته شده بود، شیشههای چند ساختمان دولتی ازجمله دادگستری، بانک ملی، ستاد لشکر64 ارومیه و منازل اطراف شکست. به گزارش واحد مرکزی خبر، در این انفجار که ساعت 20:30 رخ داد، کسی آسیب ندیده است.[۳۳] در بروجرد نیز انفجار بمب دستسازی که به منزل معاون بسیج سپاه پاسداران پرتاب شده بود موجب زخمیشدن همسر این فرد از ناحیه دست و صورت شد. در حادثه مشابهی در همین شهر، بمبی به منزل یک فرد نظامی پرتاب شد که درنتیجه انفجار آن شیشههای منزل شکست.[۳۴] انفجار بمب دستسازی که به منزل یکی از کارمندان مخابرات خرمآباد پرتاب شده بود، موجب شکستن شیشههای این منزل و چند خانه اطراف شد، اما خسارت جانی درپی نداشت.[۳۵] همچنین دو موتورسوار همزمان یک بمب دستساز و یک بمب آتشزا را به منزل یکی از شهیدان شیراز پرتاب کردند که خسارت اندکی ایجاد کرد. در حادثه دیگری در این شهر، براثر پرتاب بمبی آتشزا به درون مغازه لبنیاتی یکی از افراد متعهد شهر مقدار زیادی از اجناس مغازه سوخت.[۳۶] علاوهبراین دو موتورسوار یک بمب ساعتی را که داخل یک دیگ زودپز جاسازی شده بود در محلة خانههای شهید شیراز رها کردند که براثر انفجار آن به خانهای که محل آموزش نوجوانان بود خساراتی وارد شد.[۳۷] در مشهد نیز انفجار بمب آتشزایی که بهسمت دکه تبلیغاتی مربوط به حزب جمهوری اسلامی در این شهر پرتاب شده بود، خسارت جزئی به بار آورد.[۳۸] در آبکنار شهرستان انزلی، خانه یکی از افراد متعهد با بمب آتشزا هدف حمله قرار گرفت. انفجار این بمب موجب آتشسوزی و بهبارآمدن خسارتهایی شد.[۳۹] در شهرستان تربت جام، افراد وابسته به گروههای مسلح غیرقانونی بمب دستسازی را به منزل یکی از نیروهای سپاه پاسداران پرتاب کردند که درنتیجه شیشههای منزل وی شکست.[۴۰] چند فرد مسلح در آستارا با اسلحه کلاشینکف، تفنگ شکاری و نارنجک به خودرو گشت سپاه آستارا حمله کرده و پس از تیراندازی، گریختند. براثر این تهاجم شیشههای اتومبیل شکست و بدنه آن سوراخ شد، اما به سرنشینان آن آسیبی نرسید.[۴۱]
گزارش- 562
با تلاش نیروهای سپاه پاسداران و کمیته انقلاب و همکاری مردم یک تیم ترور سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در اصفهان و 87 نفر از عوامل پرتاب بمب و ترور در سمنان، رشت، کرج و هفتگل (خوزستان) دستگیر شدند. در اصفهان با دستگیری و اعتراف یکی از افراد فعال سازمان مجاهدین خلق که سرپرست یک گروه نیز بود، 4 نفر از افراد تیم نظامی سازمان؛ ازجمله ضارب شهید حجتالاسلام سید حسن بهشتی* شناسایی و 3 نفر از آنان در یک عملیات تعقیب و مراقبت با تلاش نیروهای سپاه پاسداران دستگیر شدند. نفر چهارم که سعی داشت فرار کند براثر تیراندازی کشته شد.[۴۲] در سمنان نیز مردم یکی از افراد این سازمان را هنگام پرتاب بمب به منزل یکی از پاسداران سپاه، دستگیر کردند و تحویل نیروهای سپاه پاسداران دادند.[۴۳] در محله خمیران رشت هم 2 نفر از هواداران فعال سازمان مجاهدین خلق درحالیکه دو بمب دستساز همراه داشتند با هشیاری مردم دستگیر و به نیروهای سپاه پاسداران تحویل داده شدند. یکی دیگر از افراد این سازمان هم در یک مراسم راهپیمایی که به مناسبت شهادت رجایی و باهنر برگزار شده بود، شناسایی، دستگیر و به نیروهای سپاه رشت تحویل داده شد.[۴۴] در همین حال، روابط عمومی سپاه پاسداران کرج با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: با همکاری نیروهای سپاه و کمیته و مردم در چند روز گذشته در منطقه شهریار و ملارد 61 نفر از هواداران و افراد وابسته به گروههای مسلح غیرقانونی شناسایی و دستگیر شدند و از آنان مقدار زیادی مواد منفجره، اسناد و مدارک به دست آمد. در بخش دیگری از این اطلاعیه آمده است که در شهر کرج نیز 5 نفر درحالیکه بمب آتشزا و دستساز همراه داشتند دستگیر شدند؛ 2 نفر از این افراد هنگام دستگیری درحال کارگذاشتن بمب بودند. علاوهبراین 6 نفر دیگر نیز که متهم به مشارکت در ترورهای اخیر این شهر بودند دستگیر شدند.[۴۵] یازده تن از افراد سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق (اقلیت) نیز در هفتگل استان خوزستان، دستگیر شدند. از این افراد چند بمب دستساز و آتشزا، جزوههای روش ساخت بمب، نشریات مختلف و اعلامیههای متعدد به دست آمد. درپی دستگیری افراد مذکور، مردم هفتگل در حمایت از این اقدام ضمن برگزاری راهپیمایی، مقابل ساختمان سپاه پاسداران تجمع کردند، سپس یکی از دستگیرشدگان وابسته به سازمان مجاهدین خلق با حضور در جمع مردم از عملکرد خود اظهار ندامت کرد که با استقبال مردم مواجه شد.[۴۶]
گزارش- 563
اغلب جراید و رادیوهای غربی امروز در تحلیلهایشان درباره مسائل داخلی ایران به بزرگنمایی مشکلات و درگیریهای داخلی و ارائه تحلیلهای جانبدارانه از عملکرد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و ادعای سقوط قریبالوقوع نظام جمهوری اسلامی پرداختند. رادیو صدای امریکا، که در صدر رسانههای مخالف ایران قرار دارد، در تحلیل خود با اقتباس از مقاله ویلیام. بی. من، که از وی بهعنوان مشاور ویژه وزارت امور خارجه امریکا در دوران بحران گروگانگیری کارمندان سفارت این کشور در تهران نام برده، آورده است: «هر بار که از اوضاع آشفته ایران سخنی به میان میآید، گفته میشود که رژیم آیتالله خمینی درحال متلاشیشدن است. ناظران سیاسی از هر مکتب و مرام متقاعد و مطمئن هستند که آشفتگی و نابسامانی اوضاع ایران نشانه درهم فروریختن حکومت [آیتالله] خمینی و رویکارآمدن یک نظام و تشکیلات نوین بهجای آن است. البته رژیم ملاها سرانجام به زانو درخواهد آمد.» این رادیو ادامه امکان سقوط سریع نظام جمهوری اسلامی را بهدلیل اتحاد مسئولان و توانمندی نیروهای سپاه پاسداران، دور از دسترس دانسته، اما درعینحال مدعی شده که مردم از شنیدن خبر ترورها و اشغال سفارتخانههای ایران در خارج از کشور شادمان میشوند. در پایان این تحلیل آمده است: «حتی درصورت مرگ [آیتالله] خمینی هم ممکن است رژیم [آیتالله] خمینی متلاشی نشود، بلکه یک جنگ داخلی پایانناپذیر در ایران به جریان بیفتد که نسلهای آتی ایرانیان را مسموم و رنجور سازد.»[۴۷] رادیو بیبیسی نیز براساس گزارش خبرنگار رویتر ادعا کرد که اقدامات مشترک بنیصدر و سازمان مجاهدین خلق رعب و وحشت را بر کشور حاکم کرده است و هیچیک از مسئولان و پاسداران جرئت حضور در خیابانها را ندارند. این رادیو در ادامه تحلیل خود، با استناد به سخنان بنیصدر کاهش تعداد شرکتکنندگان در انتخابات دومین دوره ریاستجمهوری ایران را بهمنزله کاهش محبوبیت مسئولان نظام قلمداد کرد، اما با اشاره به اینکه هنوز مردم، امام خمینی را مظهر انقلاب میدانند و قدرت بنیادگرایان نیز در بخشهای دولتی تحکیم شده است، وقوع یک قیام عمومی در آینده نزدیک را غیرمحتمل دانست.[۴۸] علاوهبراین، نشریه میدل ایست مدعی شد که در هر خانواده ایرانی حداقل یک نفر طرفدار سازمان مجاهدین خلق است، اما باتوجهبه اعلام وفاداری ارتش به انقلاب و قدرت حزب جمهوری اسلامی و از سوی دیگر، حضور سه نیروی وفادار به انقلاب و امام خمینی؛ یعنی سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی و بسیج، احتمال سقوط زودهنگام نظام جمهوری اسلامی منتفی است.[۴۹]
گزارش- 564
درپی انتشار اخباری مبنیبر موضعگیری عدهای از مسئولان سازمان آزادیبخش فلسطین به نفع سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و اظهارنظر آنها درباره مسائل داخلی ایران و شایعه خرید اسلحه از رژیم صهیونیستی، صلاح زواوی سفیر سازمان آزادیبخش فلسطین در تهران، در گفتوگویی با خبرگزاری پارس شایعه اقدام ایران به خرید اسلحه از این رژیم را نادرست خواند. زواوی گفت: «من بهعنوان سفیر فلسطین در ایران میگویم که چنین اتهاماتی درمورد انقلاب اسلامی ایران که براساس اصول اسلام استوار است قابلقبول نیست، زیرا این مسئله در تضاد بنیانی با هرنوع ارتباط و معامله با اسرائیل است.» وی همچنین درمورد سخنان هانی الحسن سفیر پیشین این سازمان در تهران* گفت: «چون هانی الحسن اکثراً در سفر است، لذا در جریان دقیق اخبار نیست و من نیز نمیتوانم درمورد سخنان وی اظهارنظر کنم.» زواوی در پاسخ به این سؤال که آیا شما بهعنوان نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین، گزارش فعالیتهای این سفارتخانه را به رهبران سازمان اطلاع میدهید، گفت: «البته این کار را میکنم، اما همانطورکه میدانید همیشه بین سران ممالک اختلاف و تضاد وجود دارد؛ منجمله بین مقامات ایران و از اینگونه اختلافات بین رهبران سازمان آزادیبخش نیز وجود دارد.»[۵۰]
گزارش- 565
روزنامه واشنگتن پست فروش هواپیماهای جاسوسی آواکس به عربستان را تهدیدی برای امنیت امریکا و ناتو دانست. این روزنامه در مقالهای با طرح این ادعا که در جریان حوادث انقلاب اسلامی ایران بخشی از اطلاعات امنیتی و نظامی امریکا به دست روسها افتاده، نوشته است فروش هواپیماهای جاسوسی آواکس به عربستان بهدلیل بیثباتی حکومت این کشور و توانایی شوروی برای نفوذ در امور امنیتی آن، میتواند موجب تکرار این تجربه شود. در بخشی از این مقاله آمده است: «باتوجهبه تجربه ایران، باورکردن تصمیم دولت ریگان به فروش پنج فروند رادار پرنده به عربستان سعودی دشوار مینماید؛ چراکه هم ازنظر امنیت امریکا و هم دفاع از اروپای غربی از اهمیت ویژهای برخوردار است. مسئله ناراحتکننده دیگر این حقیقت است که سعودیها تعداد دیگری از سلاحهای پیشرفته امریکا را دریافت داشتهاند یا دریافت خواهند کرد که اهمیت آنها برای دفاع از امریکا کمتر از آنچه دراختیار ایران قرار داشت، نیست. عربستان سعودی ازنظر سیاسی بیثبات است و بدتر از آن شورویها توانایی آن را دارند که حتی اگر انقلابی هم در آن کشور روی ندهد، در امور امنیتیاش نفوذ کنند. به اعتقاد مفسران واشنگتن، ایالات متحده امریکا با تحویل رادارهای پرنده، جنگنده اف15 و سلاحهای دیگر به عربستان سعودی، که برخی از آنها تازه دراختیار نیروهای امریکایی قرار گرفته، امنیت خود و ناتو را به خطر میاندازد و به یک مفهوم اطلاعات نظامی بادآوردهای را به شوروی پیشکش میکند که دستکم دو برابر اطلاعاتی است که در ایران به دست کا.گ.ب. یا پلیس مخفی شوروی افتاد.»[۵۱]
ضمیمه اول گزارش552: روایت حادثه انفجار ساختمان نخستوزیری انفجار در اتاق جلسه شورای امنیت در همان لحظات اولیه بسیاری از مسئولان کشور را که در ساختمانهای اطراف مشغول کار بودند متوجه خود کرد. حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی که در آن لحظه عازم مجلس شورای اسلامی بوده است، دراینمورد میگوید: «جلسه علنی داشتیم و لایحه بازسازی مطرح بود. ساعت 3 بعدازظهر، هنگامیکه عازم رفتن به جلسه علنی بودم صدای انفجاری شنیدم. معلوم شد در نخستوزیری بوده، دود و آتش بلند شد. از پنجره دفتر نگاه کردم. گفتند اتاق جلسات دولت است. فوراً خبر رسید که جلسه شورای امنیت بوده و آقایان رجایی و باهنر هم حضور داشتهاند. یک ربع بعد، بهزاد نبوی آمد که خودش در نخستوزیری بوده، سخت ناراحت و شوکه بود. گفت آقایان باهنر و رجایی شهید شدهاند و عدهای نجات یافتهاند. خبرهای متناقض میرسید. عدهای مدعی بودند که بعد از انفجار، آقایان رجایی و باهنر را درحال انتقال به بیمارستان زنده دیدهاند و عدهای میگفتند، اشتباه میکنند آنها در آتش سوختهاند. رئیس شهربانی سرهنگ وحید دستگردی، معاون ژاندارمری سرهنگ ضیایی و معاون نیروی زمینی تیمسار شرفخواه و سرهنگ کتیبه رئیس اداره دوم ارتش مجروح و بستری بودند. یوسف کلاهدوز مسئول سپاه پاسداران و خسرو تهرانی سالم درآمده بودند. تهرانی کمی سوخته بود.»[۵۲] بهزاد نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی و سخنگوی دولت نیز درمورد مشاهدات خود از این حادثه گفت: «حدود ساعت 3 بود که من در اتاقم صدای انفجاری شنیدم. از پنجره به حیاط نخستوزیری نگاه کردم، دیدم از یکی از اتاقها آتش و دود بیرون میآید، همراه با دو سه نفر از برادرانی که آنجا بودند بهسرعت به طبقه پایین آمدیم. دیدیم که انفجار در یکی از اتاقها صورت گرفته و تعدادی از افرادی که در اتاق حضور داشته و خراشهای سطحی برداشته بودند، خود از اتاق بیرون آمدند.» سرهنگ کتیبه رئیس اداره دوم ارتش نیز که از حاضران در این جلسه بوده است، آن لحظات را چنین توصیف کرد: «جلسه ساعت 3 بعدازظهر، در دفتر کنفرانس نخستوزیری تشکیل شد. شهید رجایی جلسه را با سوره والعصر شروع کردند. در جلسات شورای امنیت معمولاً مسئولین گزارشات وقایع هفتگی خود را عنوان میکنند. در همین لحظات که بحث و گفتوگو در جلسه ادامه داشت، من ناگهان احساس کردم همینطورکه روی صندلی نشسته بودم بیاراده سر پا ایستاده و تمام صورتم و مخصوصاً پیشانیام بهشدت میسوزد، مثل اینکه باروت یا بنزین روی صورت و سرم ریخته باشند. پیشانیام بهشدت میسوخت و آتش از سر و رویم بالا میرفت. چشمم را باز کردم دیدم اتاق را دود قهوهایرنگ غلیظی پوشانده و اتاق تاریک است. آن میز بزرگی که میز کنفرانس بود مثل اینکه ذوب شده و در زمین فرورفته بود. مسئلهای که برای من اهمیت دارد، شدت انفجار بود که ما صدای آن را در آن لحظه نشنیدیم پردههای گوش افرادی که آنجا بودند تمام پاره شده بود.»[۵۳] روزنامه اطلاعات هم به نقل از خبرنگاران خود درباره این حادثه نوشته است: «خبرنگار ما در تماس با دفتر فرماندهی آتشنشانی درمورد این حادثه جویا شد. فرمانده کشیک آتشنشانی دراینزمینه اظهار داشت: "در ساعت 3:15 دقیقه به آتشنشانی اطلاع داده شد که انفجاری در ساختمان نخستوزیری رخ داده است. بلافاصله اکیپهای یک، دو، سه، چهار، پنج، هشت، ده، یازده، سیزده، چهارده، هجده، نوزده و همچنین امدادگران نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و اورژانسهای تهران و سپاه و کمیتهها و شهربانی و نیروی هوایی در محل حاضر شدند و پس از 3 ساعت تلاش مداوم، موفق شدند حریق را مهار کنند. از طرف دیگر، گروه امدادگران پس از اطفای حریق مجروحینی را که در زیر آوار مانده بودند از زیر آوار بیرون کشیدند و بلافاصله به اورژانسها و بیمارستانهای مختلف انتقال دادند. ضمناً تعدادی جنازه سوخته نیز از محل فاجعه توسط امدادگران از زیر آوار بیرون کشیده شدند." خبرنگار سیاسی روزنامه اطلاعات که دقایقی بعد از وقوع حادثه انفجار بمب در نخستوزیری خود را به محل حادثه رساند نتیجه مشاهداتش را چنین گزارش داد: "وقتی با مشکلات فراوان نزدیک در ورودی نخستوزیری رسیدم، آتشسوزی تازه خاموش شده بود، هنوز دود ناشیاز آتشسوزی از ساختمان نخستوزیری به هوا زبانه میکشید. مأموران آتشنشانی با جنبوجوش زیادی به اطراف میدویدند. تمام شیشههای ساختمان نخستوزیری بدون استثنا خرد شده بود. قسمتی از طبقه دوم ساختمان نخستوزیری که در خیابان پاستور واقع است، براثر انفجار و آتشسوزی ناشیاز آن، در هم کوبیده شده و به خیابان ریخته بود." یکی دیگر از خبرنگاران ما گزارش داد: "رئیسجمهور و نخستوزیر شهید ما دیروز بههمراه 10 تن دیگر از همکارانشان در جلسهای در ساختمان مرکزی نخستوزیری شرکت کرده بودند که براثر انفجار بمبی که بهدست ناپاک عوامل امریکا کار گذاشته شده بود محل برگزاری جلسه منفجر شد. براثر این انفجار 3 تن شهید و 9 نفر دیگر مجروح شدند. اجساد شهدای این فاجعه بهصورتی سوخته بود که بههیچوجه شناسایی آنها ممکن نبود. از سوی دیگر، در میان زخمیهای این حادثه اثری از برادران رجایی و باهنر به چشم نمیخورد و بدینترتیب حدس زده میشد که 2 جسد از 3 جسد بهدستآمده متعلق به رئیسجمهور و نخستوزیر باشد. بالاخره در آخرین ساعت شب پیکرهای پاک قربانیان حادثه 8 شهریور از روی علاماتی که در دندانهای هرکدام از آنها وجود داشت شناسایی شدند. هنوز از هویت صاحب سومین جسد اطلاعی در دست نیست، اما احتمال داده میشود مربوط به یکی از برادران سپاهی باشد که در جلسه شورای امنیت شرکت کرده بود." یکی از مأموران شهربانی که همیشه پشت در اتاق جلسات مهم مملکتی حضور دارد گفت: مثل همیشه پشت در اتاق درحال قدمزدن بودم که ناگهان صدای انفجار از داخل اتاق کنفرانس به گوش رسید و تمام ساختمان نخستوزیری را تکان داد در اتاق را باز کردم دود و آتش در اتاق فضا را تاریک کرده بود و گردوغبار هم به این تاریکی کمک کرده بود. منتظر بودم تا ببینم چه کسی از اتاق خارج میشود، اولین کسی که از اتاق خارج شد یک سرهنگ ارتش بود که گویا زخمی شده بود و از اتاق به بیرون دوید. بقیه نیز یکیک اتاق را ترک کردند و بهزودی زخمیها را نیز تخلیه کردیم. در این زمان بود که آتش دیگر به بیرون زبانه میکشید. مجبور شدیم به بیرون راه بیابیم، اما گویی همه درها بسته شده بود تا بالاخره به کمک برادران پاسدار به بیرون آمدیم.»[۵۴] ضمیمه دوم گزارش552: مواضع سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در پذیرش مسئولیت انفجار ساختمان نخستوزیری ایران باآنکه مسعود رجوی در نخستین روز پس از حادثه انفجار در ساختمان نخستوزیری، بهدلیل برخی ملاحظات و بیم از واکنشهای منفی بینالمللی علیه سازمان، اطلاعیه دفتر سازمان در لندن مبنیبر دستداشتن در این انفجار را تکذیب کرد، اما دلایل متقن بعدی و بهویژه اعتراف صریح وی در یکی از دیدارهای دورهایاش با حبوش رئیس سازمان اطلاعات عراق، بیانگر نقش کلیدی سازمان در اجرای این عملیات بود. چند سال بعد یک نشریه امریکایی فاش کرد که این عملیات را سازمان جاسوسی امریکا طراحی و برنامهریزی کرده بود و عاملان آن درواقع مأموران سیا بودهاند.[۵۵] در کتاب سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام دلایل شیوه برخورد سازمان با این ماجرا مورد بحث و بررسی قرار گرفته که بخشهایی از آن با اندکی تلخیص چنین است: «سازمان، چه قبل از فرار رجوی و بنیصدر و چه پس از آن، با تاکتیک تعلیق موضعگیری تا آشکارشدن نتایج عملی "عملیات ویژه"، درمورد دو حادثه انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه و انفجار در ساختمان نخستوزیری در هشتم شهریورماه 1360، اعتراف رسمی نکرده است و پس از واکنش منفی افکار عمومی در قبال عملکرد سازمان و افزایش حمایت گسترده مردم از نظام جمهوری اسلامی، سازمان دیگر به مصلحت خود ندانست که رسماً و علنی مسئولیت دو اقدام تروریستی هولناک علیه بالاترین مقامات سیاسی و اداری کشور را بر عهده گیرد، اما در منابع منتشره سازمان گاه بهصورت کنایه و یا اشاره درمورد ضربههای هولناک و سهمگین مطالبی طرح شده است، ولی صریحاً به این دو عملیات، که در سازمان در چارچوب عملیات ویژه طبقهبندی شده، اعتراف نشده است. برخی میپندارند که درصورت اعتراف رسمی سازمان به پذیرفتن مسئولیت این دو عملیات، برای سازمان - بهلحاظ بینالمللی - موانع جدی ایجاد میشد تا بدان حد که حتی میتوانست احتمال استرداد تروریستها را درپی داشته باشد. درحالیکه این تحلیل درست نیست، زیرا سازمان طی سالهای گذشته به دهها عملیات تروریستی رسماً اعتراف کرده و همزمان مورد حمایت قدرتهای غربی نیز قرار داشت. به نظر میرسد علاوهبر نگرانی از واکنش افکار عمومی داخلی و بینالمللی در قبال پذیرش مسئولیت این دو فاجعه بزرگ تروریستی که میتوانست بازتاب پر سروصدا و وسیعی در رسانهها داشته باشد، برخی ملاحظات پیچیده امنیتی و اطلاعاتی در سازمانهای جاسوسی غربی که طراحان و آمران اصلی آنها بودهاند و مستقیماً این دو عملیات را حمایت و پشتیبانی فنی و عملیاتی کردهاند، اختیار تصمیمگیری درمورد اعلام مسئولیت آنها را از دست سازمان خارج ساخته است. ...»[۵۶] از سوی دیگر، در بیانیه رسمی وزارت امور خارجه امریکا درباره سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، که در سال 1373 صادر شد، رسماً به مسئولیت سازمان در انفجار هشتم شهریور تصریح شده است: «طبق گزارشات، در تاریخ 30 اوت [8 شهریور] مجاهدین در جلسه شورای امنیت ملی رژیم [ایران] بمبگذاری نمودند که منجر به کشتهشدن رئیسجمهور جدید، [محمد]علی رجایی و نخستوزیر جدید وی، محمدجواد باهنر گردید. ... مجاهدین صورت مجزا و منفرد مسئولیت برخی اقدامات تروریستی را که فکر میکردند نتیجه آنها باعث تقویت وجهه آنها میشد بر عهده گرفتند. ... [باوجود عدم پذیرش رسمی مسئولیت انفجارهای 7 تیر و 8 شهریور] ولی یادآوری این مسئله مهم است که مجاهدین - بهخصوص در اوایل دهه 1980 [دهه شصت شمسی] هم تمایل و هم توان انجام مقاصد خشونتبار خویش را داشتند.»[۵۷] اعتراف رجوی نزد مقامات امنیتی عراق در زمانیکه وی درصدد جلب حمایت آنان است صریحترین موضعگیری سازمان دراینباره است؛ در بخش دیگری از این کتاب دراینخصوص آمده است: «مسعود رجوی در یکی از دیدارهای محرمانه خود با مقامات اطلاعاتی و امنیتی رژیم بعث عراق به مسئولیت مستقیم سازمان در انفجار هشتم شهریور اذعان کرده است. رجوی در دیدار با ژنرال حبوش رئیس سازمان امنیت صدام، در سال 1378، هنگامیکه به برخی تبلیغات موجود در رسانههای غربی آن زمان علیه سازمان اشاره میکند، سابقه روابط نزدیک خود با غربیها و ازجمله اطلاع مقامات ارشد امریکا و فرانسه از دو عملیات مذکور را یادآوری میکند. متن سخنان رجوی چنین است: "همانگونه که اطلاع دارید من در سالهای 1981 تا 1986 در پاریس بودم. در آن سالها دشمنی به اینگونه با ما نبود و به ما تروریست نمیگفتند. هرچند که کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم، میدانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی و چرا عملیات علیه رئیسجمهوری و علیه رئیسالوزرای ایران انجام داد. آنها میدانستند و خوب هم میدانستند ولی صفت تروریست هم به ما نزدند."»*[۵۸] چند روز پس از حادثه انفجار، آیتالله ربانی املشی دادستان کل کشور، در یک پیام تلویزیونی عامل انفجار را معرفی و چگونگی این اقدام را چنین تشریح کرد: «عامل انفجار نخستوزیری شخصی به نام مسعود کشمیری دبیر شورای امنیت، بوده است. این شخص بمبی در کیف خود جاسازی کرده بود که بهطور عادی و معمولی، بدون اینکه هیچکس به او ظنین شود و هیچکس هم کیف او را بازرسی و رسیدگی نمیکرده و ... خیلی عادی و طبیعی بود که کیفش را در دست بگیرد و برود در جلسه شرکت کند و از آنجایی که منشی جلسه هم بود، کنار مرحوم شهید رجایی و شهید باهنر بنشیند و این کار را کرده و کیف خود را هم در کنار آنها قرار داده و طوری هم تنظیم کرده بود که انفجار، اولینبار، این دو شخصیت بزرگ و ارزنده و عزیز را بگیرد. ... خود او هم رفتاری معمولی داشته است؛ گاهی بیرون میرفته، داخل میشده، با این و آن صحبت میکرده است؛ میرفته است چیزی از بیرون میآورده و گاهی چای میداده است. در بین یکی از این مواقعی که رفتوآمد میکرده است، به بیرون رفته و دیگر برنگشته و در همان موقع، این انفجار به وجود آمده و این عزیزان را از ما گرفت و کشمیری فرار کرد و هماکنون نیز متواری است و زنده است.»[۵۹]
ضمیمه گزارش553: سوابق اجرای عملیات در منطقه سرپل ذهاب از ابتدای جنگ تحمیلی و بعد از تثبیت کلی جبهههای غرب، سرپل ذهاب یکی از معروفترین جبههها و درعینحال از کمتحرکترین آنها بوده است؛ زیرا ارتش عراق ارتفاعات کلیدی و راهبردی منطقه ازجمله ارتفاعات بازیدراز، قراویز، کورهموش و... را در تصرف خود داشت. در طول یک سالی که از آغاز جنگ میگذشت، نیروهای خودی همواره بهدنبال تسخیر این ارتفاعات بودند. از سوی دیگر، ارتش عراق نیز با بهرهگیری از قدرت آتش، برتری قوای نظامی خود و انجام فعالیتهای مهندسی نظیر احداث جاده و ایجاد میدانهای مین قوی روی ارتفاعات، مواضع خود را مستحکم کرده و با این مناطق کاملاً آشنا شده بود.[۶۰] درمورد ویژگیهای زمینی منطقه و سابقه اجرای عملیات در این منطقه باید افزود: «ارتفاعات صعبالعبور بازیدراز با قلههای بلند و شیبهای تند و بریدگیهای ممتد از اهمیت ویژهای در منطقه مرزی استان کرمانشاه برخوردار است. این ارتفاعات بهمثابه عارضه بزرگی درون مثلث قصرشیرین - گیلانغرب - سرپل ذهاب واقع شده است و بر منطقه، تسلط کامل دارد. دشمن در روزهای آغازین جنگ از بازیدراز برای دیدبانی استفاده میکرد، اما ویژگی این ارتفاعات موجب شد با فعالیتهای مهندسی، روی آن جادهسازی شود و یگانهای عراق در آنجا مستقر شوند و ضمن افزایش سلطه بر قصرشیرین، سرپل ذهاب را نیز زیر دید خود بگیرند. برای گرفتن این امتیاز مهم از دشمن، پس از سه ماه کار نیروهای شناسایی سپاه، قرارگاه مقدم غرب سپاه و ارتش نخستین عملیات نیمهگسترده را در این منطقه طرحریزی کردند که با نام عملیات بازیدراز در تاریخ 1/2/1360 آغاز شد و بهمدت 8 روز طول کشید و طی آن نیروهای خودی و دشمن بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند. دشمن با استفاده از پشتیبانی هوایی و جادههای مواصلاتی، یگانهای خود را حمایت میکرد، اما رزمندگان از جاده و حمایت هوایی کافی و پشتیبانی آتش محروم بودند، درنتیجه نتوانستند روی تمام هدفها مستقر شوند؛ باوجوداین، از بین قلههای منطقه سه قله آن را تثبیت کردند و تنها در تثبیت قله 1150 و یکی از قلههای 1100 ناکام ماندند. در این عملیات هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا کرد و طی آن خلبان علیاکبر شیرودی به شهادت رسید.»[۶۱]
منابع و مآخذ روزشمار 1360/06/08
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص13، لندن - خبرگزاری فرانسه، 9/6/1360؛ و - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام (1384 - 1344)، به کوشش جمعی از پژوهشگران، جلد2، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم، پاییز 1385، ص631.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 9/6/1360، ص2.
- ↑ اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1360)، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران: نشر معارف انقلاب، چاپ نهم 1386، ص216.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 9/6/1360، ص2.
- ↑ سند شماره 51964 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از وزارت کشور به واحدهای نظامی و انتظامی تهران و کلیه استانداریها، 8/6/1360، صص 1 و 2؛ و - سند شماره 51944 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران (مرکز فرماندهی) به سپاه تهران (فرماندهی)، 8/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1360)، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران: نشر معارف انقلاب، چاپ نهم 1386، ص216.
- ↑ سند شماره 004973 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش اطلاعات منطقه7، 11/6/1360، صص 7 - 1.
- ↑ سند شماره 171097 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از نظارت و ارزشیابی به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 13/8/1360، صص 10 - 1؛ و - سند شماره 192494 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تحلیل نبردهای تیپ26 زرهی (تقویتشده) در منطقه بستان، 11/6/1360، صص 10 - 1؛ و - سند شماره 73632 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: طرح عملیاتی سپاه پاسداران (محور سرپل ذهاب)، 12/6/1360، صص 9 - 1.
- ↑ سند شماره 78435 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: طرح عملیاتی سپاه پاسداران (محور سرپل ذهاب)، 8/6/1360، صص 9 - 1.
- ↑ سند شماره 004973 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ سرهنگ ستاد بازنشسته سید یعقوب حسینی و سرتیپ2 بازنشسته محمد جوادیپور، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، جلد 5، تهران: سازمان عقیدتی - سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1373، ص241.
- ↑ همان، ص242.
- ↑ همان.
- ↑ روزنامه کیهان، 8/6/1360، ص2.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 5/6/1360، صص 2 و 4.
- ↑ اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1360)، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران: نشر معارف انقلاب، چاپ نهم 1386، ص216.
- ↑ اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 80، 17/6/1360، صص 54 و 55، کلنر اشتات انسایگر (آلمان).
- ↑ روزنامه اطلاعات، 12/6/1360، ص4؛ و - روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص15؛ و - روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص14.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص7، تهران - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ همان، ص6.
- ↑ مرکز خبری روابط عمومی سپاه پاسداران، نشریه خبرنامه، شماره 214، 10/6/1360، ص5؛ و - سند شماره 51959 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد منطقه3 به فرماندهی ستاد مرکزی، 8/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص3؛ و - سند شماره 51959 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ سند شماره 51959 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ سند شماره 51953 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی منطقه7 به فرماندهی ستاد مرکزی، 8/6/1360، سند تکبرگی؛ و - روزنامه کیهان، 8/6/1360، ص2.
- ↑ سند شماره 51992 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از گچساران به تهران (فرماندهی سپاه)، 10/6/1360، سند تکبرگی؛ و - مرکز خبری روابط عمومی سپاه پاسداران، نشریه خبرنامه، شماره 214، 10/6/1360، ص5؛ و - سند شماره 51982 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه منطقه 9 (شیراز) به فرماندهی سپاه مرکز، 9/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ سند شماره 51983 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه مشهد به فرماندهی سپاه مرکز، 9/6/1360، سند تکبرگی؛ و - روزنامه کیهان، 12/6/1360، ص3؛ و - روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4.
- ↑ سند شماره 51960 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد خبری سپاه زنجان به فرماندهی سپاه، 8/6/1360، سند تکبرگی؛ و - مرکز خبری روابط عمومی سپاه پاسداران، نشریه خبرنامه، شماره 214، 10/6/1360، ص2.
- ↑ سند شماره 51987 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه3 چالوس به ستاد مرکزی سپاه (مرکز فرماندهی)، 9/6/1360، سند تکبرگی؛ و - روزنامه جمهوری اسلامی، 11/6/1360، ص4.
- ↑ سند شماره 328668 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از استاندار لرستان به وزارت کشور (اداره کل سیاسی)، 10/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ روزنامه کیهان، 10/6/1360، ص13؛ و - روزنامه اطلاعات، 10/6/1360، ص13.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص13، لندن - خبرگزاری فرانسه، 9/6/1360؛ و - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام (1384 - 1344)، به کوشش جمعی از پژوهشگران، جلد2، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم، پاییز 1385، ص631.
- ↑ روزنامه کیهان، 8/6/1360، ص4.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 10/6/1360، ص1؛ و - روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص15؛ و - روزنامه اطلاعات، 12/6/1360، ص4.
- ↑ سند شماره 328648 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از استاندار لرستان به وزارت کشور (اداره کل سیاسی)، 8/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ همان.
- ↑ سند شماره 52035 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه منطقه 9 (شیراز) به فرماندهی سپاه مرکز، 11/6/1360، سند تکبرگی.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص8، شیراز - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ سند شماره 51983 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ سند شماره 51987 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، صص 7 و 8، مشهد - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ سرهنگ ستاد بازنشسته سید یعقوب حسینی و سرتیپ2 بازنشسته محمد جوادیپور، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، جلد 5، تهران: سازمان عقیدتی - سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 1373، ص241.
- ↑ همان، ص242.
- ↑ مرکز خبری روابط عمومی سپاه پاسداران، نشریه خبرنامه، شماره 214، 10/6/1360، ص5.
- ↑ همان، صص 4 و 5؛ و - روزنامه اطلاعات، 11/6/1360، ص4؛ و - روزنامه کیهان، 11/6/1360، ص13.
- ↑ روزنامه کیهان، 8/6/1360، ص15.
- ↑ همان.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 163، 9/6/1360، صص 3 - 1 ضمیمه، رادیو صدای امریکا، 8/6/1360.
- ↑ همان، صص 5 و 6 ضمیمه، رادیو لندن، 8/6/1360.
- ↑ همان، صص 17 - 15، لندن - خبرگزاری پارس، 8/6/1360.
- ↑ همان، صص 5 و 6، تهران - خبرگزاری پارس، 8/6/1360.
- ↑ همان، صص 3 و 4 ضمیمه، رادیو صدای امریکا، 8/6/1360.
- ↑ عبور از بحران، پیشین، صص 215 و 216.
- ↑ سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام (1384 - 1344)، پیشین، صص628 و 629.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 9/6/1360، ص2.
- ↑ سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام (1384 - 1344)، پیشین، ص631.
- ↑ همان، ص637.
- ↑ همان، ص643.
- ↑ همان، صص 642 و 643.
- ↑ همان، صص 631 و 632.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 164، 10/6/1360، ص7، تهران - خبرگزاری پارس، 9/6/1360.
- ↑ حسن دری، کرمانشاه در جنگ، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ دوم، 1387، ص98.