1360.05.03

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۲۶ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1360 |نام = 1360.05.03 |نام دیگر= سه مرداد |روز=3 مرداد 1360 |تاریخ شمسی= 1360.05.03 |تاریخ میلادی=25 ژوئیه 1981 |تاریخ قمری= 23 رمضان 1401 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.05.03</div> <div class="bootstrap-btn">1361.0...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1360
1360.05.03
نام‌های دیگر سه مرداد
تاریخ شمسی 1360.05.03
تاریخ میلادی 25 ژوئیه 1981
تاریخ قمری 23 رمضان 1401





گزارش- 24

به گزارش خبرگزاری پارس، کار مرمت و بازسازی بعضی از قسمت‌های شهر سوسنگرد که براثر آتش توپخانه نیروهای عراقی صدمه فراوان دیده است، آغاز شد؛ ازجمله پل ویران‌شده سوسنگرد که به‌جای آن یک پل فلزی دیگر در مجاورت پل قبلی در دست ساخت است و همچنین مرمت و بازسازی شبکه برق آن. ضمناً روز گذشته مسئولان دفتر تعمیر و مرمت مناطق آسیب‌دیده جنگی از این شهر به‏منظور برآورد خسارت‌ها و نحوه بازسازی و مرمت ساختمان بازدید کردند. این شهر و روستاهای اطراف آن خالی از سکنه می‌باشد و تنها عده‌ای از رزمندگان اسلام در آن مستقر می‌باشند.[۱]

گزارش- 25

در چند اقدام گروه‌های مسلح در مناطق شمال‌غرب کشور، 5 نفر شهید و 2 نفر مجروح شدند و یک خرمن کشاورزان به آتش کشیده شد. احمد بهرامی‌پور رئیس سد زرینه‌رود و نادر سالمی معاون وی، مقارن ظهر امروز، هنگامی‌که از بوکان عازم محل کار خود در جنوب‌شرقی شهر بودند، در یک کیلومتری سه‌راهی بوکان، در کمین عناصر مسلح گروهای غیرقانونی افتادند و براثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند. بهرامی‌پور در گذشته نیز یک بار هدف قرار گرفته بود، ولی دچار آسیب نشده بود.[۲] همچنین گروه‌های مسلح غیرقانونی امروز 2 تن شامل یک نفر از نیروهای جهاد سازندگی و یک نفر پیشمرگ مسلمان کرد را که زندانی کرده بودند، اعدام و جنازه آنان را در جاده کامیاران رها کردند.[۳] در جاده روستای هولاسو به صائین‌دژ نیز یک خودرو پیکان با مین برخورد کرد و براثر انفجار آن متلاشی شد. در این حادثه، 2 سرنشین خودرو - که از اهالی بومی منطقه بودند - به‌شدت مجروح شدند. این مین را عناصر گروه‌های مسلح در این مسیر کار گذاشته بودند.[۴] همچنین یک خرمن متعلق به یکی از کشاورزان روستای کهریز واقع در 40 کیلومتری شمال ارومیه، به‌دست افراد وابسته به گروه‌های مسلح به آتش کشیده شد که تلاش روستائیان برای اطفای حریق به نتیجه نرسید و خرمن به‏طور کلی سوخت.[۵]

گزارش- 26

با اجرای یک عملیات طراحی‌شده و هماهنگ، نیروهای ارتش و سپاه مستقر در گوگ‌تپه در 14 کیلومتری شمال مهاباد (در محور جاده میاندوآب)، روستای شکم‌دریده از توابع مهاباد در آذربایجان‌غربی را که از پایگاه‌های مهم حزب دمکرات کردستان به شمار می‌رفت، پاک‌سازی کردند و در آن مستقر شدند. در این عملیات که از ساعت 2 بامداد امروز آغاز شد و در ساعت 16 به اتمام رسید، پایگاه‌های حزب دمکرات با گلوله‌های خمپاره و توپ درهم کوبیده و منهدم شد که براثر آن، 15 نفر کشته و 10 نفر زخمی شدند. از نیروهای خودی نیز 9 نفر (5 نفر ارتشی و 4 نفر سپاهی) مجروح شدند.[۶]

گزارش- 27

در ترورهای امروز افراد مسلح ضدانقلاب در شهرهای رشت و مسجدسلیمان، 2 نفر از نیروهای دولتی و یک بسیجی زخمی شدند. سرپرست استانداری گیلان و معاون وی در مسیر برگشت از محل کار خود، در خیابان پارک شهر رشت، هدف حمله عناصر گروه‌های غیرقانونی قرار گرفتند که درنتیجه آن، سرپرست استانداری و یکی از محافظانش به‌طور سطحی مجروح شدند.[۷] در جریان این حادثه، مهاجمان با ایجاد صحنه یک تصادف ساختگی، بلافاصله پس از توقف اتومبیل استانداری، حدود 60 گلوله به‌سوی سرنشینان آن شلیک کردند. گفته می‌شود براثر تیراندازی متقابل پاسداران، یکی از مهاجمان نیز زخمی شده است.[۸] در مسجدسلیمان نیز یکی از اعضای بسیج سپاه پاسداران این شهر که در مقابل یکی از خانه‌های تیمی شناسایی‌شده سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، پیکار و حزب رنجبران نگهبانی می‌داد، هدف شلیک رگبار گلوله قرار گرفت و مجروح شد.[۹]

گزارش- 28

ساعت 6:20 امروز، 5 تن از عناصر وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) درحالی‌که لباس فرم سپاه پاسداران به تن داشتند، با استفاده از نارنجک، مسلسل دستی یوزی و اسلحه ژ3، به ساختمان کمیته ستاد1 منطقه 8 تهران واقع در خیابان بوستان سعدی، حمله کردند. این افراد با پرتاب نارنجک و سپس شلیک رگبار مسلسل‌های ژ3 به‌سمت ساختمان ستاد یورش بردند که با تیراندازی متقابل پاسداران حاضر در ساختمان مواجه شدند. در جریان این حمله، باوجودآنکه سقف اتاق‌های طبقه دوم و سوم ساختمان هدف اصابت گلوله قرار گرفت، اما به ‌کسی آسیبی نرسید. مدتی پس از آغاز درگیری و حضور مردم در محل، مهاجمان اقدام به فرار کردند، اما یکی از آنها که قصد پرتاپ یک نارنجک را داشت، از ناحیه کتف هدف اصابت گلوله قرار گرفت و با همکاری مردم دستگیر شد. این فرد پس از دستگیری قصد داشت با قرص سیانور خود‌کشی کند که پاسداران مانع این کار شدند. سایر مهاجمان نیز به‌وسیله دو اتومبیل پیکان و پژو از محل حادثه گریختند. سرنشینان پیکان - که دو تن بودند - در حین فرار، در خیابان خوش، یکی از افراد مؤمن و متعهد این محل به نام اصغر شانجانی را سوار اتومبیل خود کردند و در بین راه، با شلیک چند گلوله کلت به سرش، او را به شهادت رساندند. آنان سپس پیکر او را در خیابان هاشمی رها کرده، از محل گریختند. این فرد به‌خیال اینکه سرنشینان پیکان همان پاسداران درحال تعقیب مهاجمان هستند، با اشاره دست از آنها خواسته بود تا او را برای کمک‌کردن همراه خود ببرند. مهاجمان در حوالی مسجد میثم واقع در چهارراه باستان لباس‌های خون‌آلود خود را عوض کردند، سپس از ماشین پیاده شده، با وسیله نقلیه دیگری محل را ترک کردند. این اتومبیل که در آن چند نارنجک جنگی، چند اسلحه ژ3 و یوزی و یک کلت و چند خشاب وجود داشت، در نزدیکی چهار‌راه باستان کشف شد.[۱۰]

گزارش- 29

در حملات امروز عناصر مسلح غیرقانونی به اماکن دولتی و منازل افراد، 3 نفر مجروح شدند و خساراتی به بار آمد. همچنین یکی از عوامل این حوادث کشته شد. در تهران، عصر امروز، یک بمب صوتی در خوابگاه دانشکده علوم انسانی منفجر شد که براثر آن، شیشه‌های خوابگاه شکست. یک مغازه هم در خیابان لاله‌زار با پرتاب بمب آتش‌زا به آتش کشیده شد. ساعت 23 نیز یک بمب نسبتاً قوی در ضلع شمالی پادگان ولی‌عصر(عج)، منفجر شد و به 2 خودرو خسارات زیادی وارد آمد. نیم‌ساعت بعد، یک نارنجک در مقابل یک مدرسه راهنمایی در خیابان مرتضوی در غرب تهران، منفجر شد و موجب شکسته‌شدن شیشه‌های منازل اطراف گردید. سپاه پاسداران تهران اعلام کرد که این حوادث تلفات جانی به همراه نداشته است.[۱۱] در شاهرود، 2 تن از هواداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) 2 بمب دست‌ساز به منزل یکی از کسبه بازار این شهر که با سپاه و بسیج همکاری می‌کرد، پرتاب کردند که براثر انفجار آن، شیشه‌های ساختمان شکست، اما به کسی آسیب نرسید. نیروهای سپاه پاسداران این دو نفر را دستگیر کردند.[۱۲] در دو اقدام جداگانه در شهر رشت نیز با بمب آتش‌زا به منزل فرمانده عملیات کمیته مرکزی این شهر و با بمب دست‌ساز به منزل یکی از وعاظ شهر حمله شد که هیچ‌کدام از این حملات تلفات و خسارت مالی در پی نداشت.[۱۳] در محله دروازه سعدی شیراز هم، 2 نفر به‌طرف یک کامیون بمب آتش‌زا پرتاب کردند که بلافاصله نیروهای سپاه پاسداران عوامل این حوادث را دستگیر کردند.[۱۴] دفتر حزب جمهوری اسلامی لاهیجان نیز هدف حمله 2 نفر از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت که درنتیجه آن پاسدار محافظ دفتر مجروح شد. در مقابله مأموران با مهاجمان، یکی از آنها کشته شد و دیگری گریخت.[۱۵] همچنین، 2 نفر از هواداران سازمان مجاهدین خلق با پرتاپ بمب آتش‌زا به دفتر حزب جمهوری اسلامی چالوس حمله کردند که براثر انفجار بمب، 2 عابر مجروح شدند. افراد سپاه این دو نفر را دستگیر کردند.[۱۶] یک بمب دست‌ساز هم در محوطه حیاط جهاد سازندگی سنندج منفجر شد و خسارت مالی مختصری وارد کرد.[۱۷] در کرمانشاه نیز یک دکه فروش نشریات اسلامی در میدان کاشانی با پرتاب بمب آتش‌زا به آتش کشیده شد. 15 دقیقه پس از آن، یک نارنجک به‌طرف دفتر تبلیغات سپاه پرتاب شد و خسارات جزئی وارد کرد.[۱۸] همچنین در خیابان ده‌متری سوم شهرک ولی‌عصر(عج) در جنوب‌غرب تهران، اهالی به یک خودرو پیکان مشکوک شده، نیروهای کمیته را مطلع کردند. در بازرسی از این خودرو مقدار فراوانی مهمات شامل 100 نارنجک، 300 فشنگ تیربار کالیبر50 و 1000 فشنگ ژ3 داخل صندوق عقب خودرو کشف شد.[۱۹]

گزارش- 30

با تلاش نیروهای سپاه پاسداران، 7 نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و یک عضو گروه پیکار دستگیر شدند. یکی از مسئولان کمیته منطقه 9 تهران اعلام کرد: یکی از سراکیپ‌های عملیاتی سازمان مجاهدین خلق و یکی از اعضای این سازمان که در چند عملیات نظامی در تهران شرکت کرده بودند، دستگیر شدند. این دو نفر اعتراف کردند تا قبل از زمان دستگیری، به چند مغازه و دکه کسبه عادی محله‌های تهران در خیابان‌های نیروی هوایی، آذربایجان، بهبودی، آزادی و کمیته انقلاب اسلامی بمب آتش‌زا و نارنجک پرتاپ کرده‌اند و در اقدامات بعدی خود قصد منفجرکردن دادگاه مبارزه با منکرات و یکی از ساختمان‌های کمیته را داشته‌اند. این دو پس از اعترافاتشان، اعلام همکاری کردند و با همکاری آنان، 2 خانه تیمی در خیابان‌های هاشمی و قصر‌الدشت کشف شد.[۲۰] در اقدام دیگری، نیروهای سپاه پاسداران فریدن (واقع در استان اصفهان)، یکی از اعضای گروه پیکار را که فرزند نماینده این شهر در مجلس شورای ملی حکومت پهلوی بود، دستگیر کردند. در بازرسی از منزل این فرد، 2 قبضه اسلحه، سرنیزه، انواع مهمات و دوربین، دستگاه چاپ، نوارهای مربوط به گروه پیکار و ابزار‌آلات قمار و وافور کشف شد. همچنین، درارتباط‌با ترور حجت‌الاسلام بهشتی‌نژاد جانشین امام‌جمعه اصفهان و برادرزاده‌اش، 5 نفر از عناصر وابسته به سازمان مجاهدین خلق در این شهر دستگیر شدند.*[۲۱]

گزارش- 31

یکی از افراد فعال عضو شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) برنامه‌های این سازمان را برای ایجاد آشوب و بلوا در جریان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری افشا کرد. حسن ونکی که چند روز قبل، همراه عده دیگری از عناصر این سازمان دستگیر شده بود، در اعترافاتش - که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد - چگونگی ارتقای سمت خود در سازمان (از عنصری تبلیغاتی به یک نیروی عملیات نظامی) را توضیح داد و سپس به تشریح راهبرد سازمان در به‌آشوب‌کشیدن دومین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی در 2 مرداد 1360 پرداخت. وی همچنین درباره عملیات نظامی تیمی که خود فرماندهی‌اش را بر عهده داشت، توضیح داد. گزارش روزنامه اطلاعات از سخنان وی بدین شرح است: «در ابتدای این مصاحبه، حسن ونکی ضمن معرفی خود اظهار داشت: "در کلاس چهارم متوسطه بودم و هنوز کلاسم تمام نشده بود که وارد یک خانه تیمی شدم. قبلاً من در خیابان‌ها و کوچه‌ها اطلاعیه پخش می‌کردم، ولی پس از مدتی درحدود شش ماه، سازمان با شناختی که از من داشت، مرا در مرکز شهر عضو ستاد تبلیغات آن خانه [کرد و مسئولیت آن خانه] را به عهده من گذاشت. در آن خانه تیمی، عده‌ای درحدود 50 نفر از هواداران سازمان جمع می‌شدند و پس از بحث و گفت‌وگو، اعضای مرکزی سازمان مأموریت‌های آنان را به آنها ابلاغ می‌کردند و هواداران برای انجام مأموریت‌های آنان به خیابان‌ها می‌رفتند. ضمناً من هم اطلاعیه‌ها و پوستر‌هایی را که از قبل آماده شده بود، برای توزیع در شهر به آنها (اعضای خانه تیمی) می‌دادم که پس از مدتی فعالیت در آن خانه تیمی توسط پاسداران دستگیر شدم." حسن ونکی در قسمتی دیگر از مصاحبه درمورد فعالیت سازمان در روز انتخابات ریاست‌جمهوری اظهار داشت: "سازمان از چندین [روز] قبل عملیاتی برای برهم‌زدن انتخابات؛ یعنی روز جمعه، تدارک دیده بود و اعضای کادر مرکزی مأموریت‌ها را به سرگروه‌های خانه‌های تیمی گزارش داده و سرگروه‌ها مأموریت را به اعضا و هواداران سازمان ابلاغ می‌کردند. البته قبلاً برای اجرای مأموریت‌ها آموزش لازم را به اعضا و هواداران می‌دادند، اما در روز انتخابات ریاست‌جمهوری و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ازطرف سازمان دستور اکید داده شده بود که هر‌طوری شده انتخابات به‌هم بخورد؛ حتی به‌قیمت درگیری با مردم. بنابراین قرار شد روز پنجشنبه، تیم‌های شناسایی، حوزه‌های انتخاباتی را شناسایی کنند و فردای آن روز [جمعه]، شاخه نظامی سازمان عملیات خود را برای به‌آشوب‌کشاندن روز انتخابات ریاست‌جمهوری آغاز کنند و قرار شد در آن روز، شاخه نظامی سازمان به دو صورت وارد عمل شود: اول حمله کاملاً مسلحانه به حوزه‌های انتخاباتی؛ دوم حمله توسط مواد آتش‌زا [کوکتل مولوتف] و به‏ این‏ ترتیب، اینها قصد داشتند حوزه‌های انتخاباتی را به آتش بکشانند و مانع رأی‌گیری مردم بشوند و دقیقاً نمی‌دانم تا چه اندازه این طرح اجرا شد و چقدرش خنثی گردید. اما درمورد حمله مسلحانه قرار بود شاخه نظامی با مسلسل و اسلحه و نارنجک به حوزه‌های انتخاباتی حمله کنند و پس از تصرف حوزه‌ها، آن مکان [ها] را نابود [کرده] و از بین ببرند. ولی درمورد عملیات دوم که پرتاب مواد آتش‌زا بود، فقط قرار شد حوزه انتخاباتی مزبور را به آتش بکشانند و آن منطقه را متشنج کنند." وی در قسمتی دیگر از این مصاحبه گفت: "در این عملیات، هواداران سازمان نیز شرکت داشتند؛ به‌طور مثال، پس از اجرای عملیات، هوادارانی که در اطراف حوزه انتخابیه مزبور اجتماع کرده بودند، با شلوغی و ایجاد راه‌بندان به اعضای شاخه نظامی کمک کردند." حسن ونکی ادامه داد: "همچنین در این عملیات قرار بود کادر نظامی سازمان عده‌ای از شخصیت‌ها و مقامات مسئول مملکتی را ترور کنند. و به‌طورکلی من نمی‌دانم که چقدر خنثی شده است." حسن ونکی درمورد ماهیت سازمان مجاهدین خلق گفت: "بعد از انقلاب، به‌طورکلی، در آن زمان، من خودم در بطن انقلاب بودم و به‌طور مشخص در آن اوایل خبر نداشتم که اینها (سازمان) چه ماهیتی دارند، ولی بعداً فهمیدم که اینها سعی می‌کنند خودشان را به قدرت برسانند و دراین‌رابطه از خیلی‌ها استفاده کرده‌اند، ازجمله حمایت بی‌دریغ از بنی‌صدر و میانه‌روها. اینها قصد داشتند خط سازش با امریکا را باز کنند و در این مرحله می‌خواستند با اغتشاش و به‌آشوب‌کشاندن جامعه برنامه خودشان را اجرا کنند، به‌طوری‌که رهبران سازمان قصد داشتند هرکسی را که با سازمان مخالف بود ترورش کنند و سپس حاکمیت کشور را به دست خودشان بگیرند و در این راه، اینها حتی با گروه‌هایی نظیر دمکرات، چریک‌های فدایی خلق اقلیت و گروه‌های کمونیستی دیگر برای رسیدن به اهداف شوم، ائتلاف و یا همکاری می‌کردند و همان‌طورکه دیدیم با بعضی از گروهک‌ها همکاری می‌کنند."»[۲۲]

گزارش- 32

محمدعلی رجایی نخست‌وزیر، در جلسه امروز هیئت دولت به تلاش و توطئه‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقین) - که با تبلیغات و پوشش خبری گستردة رسانه‌های جهان همراه است - اشاره کرد و درباره وضعیت فعلی این سازمان گفت: «اینان درحال‌حاضر، در وضعی قرار گرفته‌اند که پایگاه مردمی خود را به‌طور کامل از دست داده‌اند و آلت دست ضدانقلاب شده‌اند و به این لحاظ، باتوجه‌به مرام فاشیستی و دیکتاتورمآبانه که به آن معتقدند، به خود اجازه می‌دهند در اقدامات تروریستی و وحشیانه خود برای رسیدن به هدف‌های کورشان به مردم بی‌گناه و حتی به اطفال معصوم رحم نکنند.»[۲۳]

گزارش- 33

نشریه لوموند (چاپ فرانسه) در آخرین شماره خود، با انتشار مقاله‌ای با عنوان "جنگ ایران و عراق انتظاری پایان‌ناپذیر در جبهه‌ای به‌وسعت 1000 کیلومتر" به بررسی بخش‌هایی از پیامدهای حمله عراق به ایران پرداخته است. میشل بول ریچارد - که به منطقه اشغال‌شده هویزه سفر کرده بود - در مقاله‌اش برخلاف اظهارنظرهای برخی فرماندهان عراق مبنی‌بر بالابودن روحیه ارتش و داشتن آمادگی برای اجرای یک جنگ طولانی که خود آن را یادگیری خوبِ یک درس می‌نامد! به تنگناها و محدودیت‌های عراق و زندگی سخت نظامیان این کشور در جبهه‌ها اشاره و به نقل از این فرماندهان، دلیل عقب‌نشینی ارتش عراق از برخی مناطق را سیاسی اعلام کرده است. نویسنده در این مقاله به جنبه‌های گوناگون جنگ و ترسیم وضعیت برخی از مناطق مانند شهر چپاول‌شده هویزه، که خود شاهد آن بوده است، وضعیت سربازان عراقی و... پرداخته است. بخش‌هایی از این مطلب به قرار زیر است: «هویزه - نیروهای عراق پس از برخوردهای متعدد بین دو کشور ایران و عراق در تاریخ 22 سپتامبر 1980، از مرز گذشته و وارد ایران شدند. اکنون پس از ده ماه نبرد، موقعیت سیاسی همچنان راکد و هیئت‌های حسن‌نیت همگی با شکست مواجه شده‌اند و جبهه‌ای که طول آن نزدیک به 1000 کیلومتر است، مدت‌ها است که فاقد تحرک می‌باشد. هیچ‌یک از طرفین در ماه‌های اخیر، دست به عملیات پردامنه نزده‌اند؛ مع‌هذا طبق اطلاعات تأییدشده، ایرانی‌ها بخش بانه واقع در شمال را مورد تهاجم قرار داده و سد دوکان را بمباران نموده‌اند. در عوض، در جبهه جنوب، اوضاع تقریباً آرام به نظر می‌رسد. در پهنه‌ای از خوزستان که به‌طرز غریبی مسطح و بیابانی است و عراقی‌ها عربستانش نامیده‌اند، هویزه در انتهای جاده صاف و سوزان واحه‌ای به نظر می‌رسد. [از] این شهر محقر چند هزار نفری جز خانه‌های فروریخته یا درهم‌شکسته، کوچه‌های خالی و بازمانده‌های غارت و چپاول همچون اشیای خردشده، ترازوهای شکسته فروشندگان، گونی‌های چاک‌خورده و پاره‌شده و دانه‌های فروریخته بر زمین چیزی به جا نمانده است. خانه‌های بی‌چفت و بستی که در آن با وزش هر باد باز می‌شود، درهم‌ریختگی وصف‌ناپذیری از روزهای چپاول را نشان می‌دهد. مبل‌های شکسته، کتاب‌های ولوشده، لوازم آشپزی‌ای که دیگر به کار نمی‌آید و مسجدی که ظاهراً از چپاول در امان مانده و فرش‌هایش همچنان در انتظار مؤمنین گمشده می‌باشد، مناظری است که به چشم می‌خورد. اهالی ناحیه از دست نیروهای مارشال صدام حسین که آمده بودند اعراب را از "یوغ ایرانی‌ها" آزاد کنند، گریختند. تنها ساکنان چندی در حوالی آنجا باقی ماندند. نیروهای بغداد قرارگاه خود را در هویزه مستقر ساختند. از دور، سوسنگرد؛ شهری که مرکز صحنه‌های خونین بود، به چشم می‌خورد. شهری که ازسوی عراق تصرف گردید و سپس ازسوی ایرانی‌ها بازپس گرفته شد. ارتش عراق درحقیقت کاملاً در این قسمت عربستان [خوزستان] مستقر است؛ هرچند که هیئت حاکمه تأکید می‌کنند که به‌هیچ‌روی قصد توسعه‌طلبی ندارند. این بیابان، مرکز واقعی فعالیت‌های نظامی شده است. تقریباً همه‌جا با پشته‌هایی از توده شن و ماسه بالا آمده است و در پشت این تپه‌ها، تانک‌ها یا توپ‌ها دراثر عملیات خاک‌برداری مخفی شده‌اند و بدین‌سان اردوگاه‌ها و پناهگاه‌های زیرزمینی ایجاد شده است. درحقیقت، در گرمای خفه‌کننده، سربازان پشت تانک‌ها و یا در محل دفاع توپ‌های ضدهوایی به انتظار نشسته‌اند تا دشمن ظاهر گردد. در این شرایط سخت، زندگی محدود می‌باشد؛ حتی اگر به قول افسران، روحیه افراد عالی باشد. مبارزین به روزنامه‌نگاران، قادسیه* دیگر را نشان می‌دهند. همگی افراد در مقابل رؤسای خود مغرورند که برای میهن خود عراق می‌جنگند. پیشروی سربازان و عبور آنها از نوار مرزی در 22 سپتامبر 1980، بدون‌شک بسیار راحت صورت گرفته است. این پاسگاه‌های ایران نبود که توانستند فتح عربستان [خوزستان] را به عقب بیندازند، بلکه جنگ برق‌آسا ناموفق بود و پاسداران انقلاب که در نزدیکی‌های شهر، پیشاپیش قوای مسلح بودند، شدیداً با آنها درگیر شدند. بنا به برخی اطلاعات موثق، این جنگ به قیمت جان 20 هزار سرباز عراقی تمام شده است و این رازی نیست که کسی نداند. ازاین‌روست که اکنون آقای صدام حسین دراثر واکنش‌های مردم مایل است تا آنجا که می‌تواند جان سربازان خود را نجات دهد. به‌علاوه، این جنگ برای این کشور با 14 میلیون نفر جمعیت گران تمام شده است. [از همین روست که] سرهنگ ستاد ارتش کامل عبدالطیف، در مقر فرماندهی‌اش - که در زیرزمین منطقه‌ای نزدیک به اهواز است - دستور [می] دهد: "نیروهایش به اهواز که زیر آتش توپخانه‌های عراق است وارد شوند. سوسنگرد به دلایل سیاسی تخلیه گردید. اهواز زیر کنترل نظامی ماست. ما به همه هدف‌های خود رسیده‌ایم. یازده ماه، جنگ روحیه ما از بین نبرده است. ما مانند روزهای اول می‌جنگیم. ما تا آن زمان که ایرانی‌ها حقوق ما را رعایت ننمایند یا تا آن هنگام که با زور یا معاهده تسلیم نشوند، به جنگ ادامه می‌دهیم. ما بر همه مشکلات فائق آمده‌ایم." همه افسران که همین درس را خوب یاد گرفته‌اند، تکرار می‌کنند و اعتقاد خود را ذکر می‌نمایند. در جفیر، یکی از آنها می‌گوید: "توقف جنگ برای ما چندان مهم نیست، ما خود را ازنظر روحی و جسمی برای ادامه جنگ تا زمانی‌که لازم باشد، آماده ساختیم. ما تا ده سال هم که باشد آماده‌ایم." باوجود همه اینها، سرهنگ کامل عبدالطیف تأیید می‌کند که از میزان نفرات تحت فرماندهی خود بی‌خبر است، ولی می‌داند با آنچه که به‌عنوان "پنجمین ارتش دنیا انگاشته شده بود" می‌جنگد. آیا این بدین معناست که آنچنان‌که ادعا می‌شود کار ساده‌ای را در پیش ندارد؟ نشانه‌های پیروزی جنگ هم که به مطبوعات عرضه می‌دارد و چنان مغرورانه ازطریق اعلامیه‌های پیروزمندانه روزانه بیان می‌شود، واقعی نمی‌باشد.» در پایان این مقاله وضعیت جبهه‌ها در جنوب چنین ترسیم شده است: «بر این جبهة فراموش‌شده چه می‌گذرد؟ در نگاه اول چیز چندانی به نظر نمی‌آید. از دیدار با آقای کامل عبدالطیف چنین نتیجه[گیری] می‌شود که جبهه کاملاً ثابت نیست و گروه‌های عراقی در منطقه‌ای به وسعت چند کیلومتر فعالیت پردامنه‌ای انجام نداده‌اند، ولی به نظر می‌رسد ابتکارات کماندویی، اغلب ازجانب نیروهای ایرانی یا به‌طور درست به‌وسیله [پاسداران انقلاب] به عمل آمده است. بیشتر در جنوب، در مجاورت آبادان، هر دو ارتش از دو طرف دریاچه مصنوعی با ایجاد سد در مسیر آب‌های مردابی که توسط ایرانی‌ها ایجاد گردیده است، همدیگر را زیر نظر دارند . همچنان‌که رئیس‌جمهور در کنفرانس مطبوعاتی 19 ژوئیه، اعلام داشت: "ارتش عراق زمستان را پشت سر نهاد و تابستان دیگر مشکلی به وجود نخواهد آمد." جنگ مواضع به یک انتظار نامعلوم مبدل شده است. اندک خمپاره‌هایی که این اواخر به بصره فرود می‌آید، به‌هیچ‌وجه مانع فعالیت‌های این شهر نمی‌شود و کشتی‌هایی هم که در شط‌العرب زندانی شده‌اند و حق حرکت ندارند، در اسکله‌های خلوت درحال زنگ‌زدن می‌باشد. رفت‌وآمد دریایی عراق تنها ازطریق بندر عقبه واقع در دریای سرخ به عمل می‌آید و مقامات به‌زودی تأسیساتی را جهت کالاهای خود در جوار بندر اردنی ایجاد می‌نمایند. فعالیت‌هایی دراین‌زمینه به‌منظور امضای یک قرارداد انجام گرفته و به‌زودی مسئله انتخاب یک شرکت [شرکتی که کارها را در طول دو سال به انجام برساند] بین یک شرکت فرانسوی و یک شرکت ژاپنی به عمل خواهد آمد. آیا این بدان معنا نیست که عراق پیش‌بینی می‌کند که جنگ در آیندة نزدیک پایان نمی‌یابد؟ درهرحال، باتوجه‌به اوضاع وخیمی که درزمینه نظامی و سیاسی وجود دارد، تحولاتی را در آینده نزدیک نمی‌توان پیش‌بینی کرد.»[۲۴]

گزارش- 34

دولت عراق 9 تن از افسران ارتش و 21 سرباز عراقی را به‌دلیل حضورنیافتن در جنگ علیه ایران تیرباران کرد. واحد مرکزی خبر به نقل از سازمان عمل اسلامی عراق درباره چگونگی برخورد حکومت عراق با آن دسته از نیروهایش که به دلایل گوناگون از حضور در جبهه امتناع کردند، اعلام کرده است: دولت عراق به‌تازگی 9 تن از افسران ارتش را که حاضر نشدند در جبهه‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران بجنگند، اعدام کرد و جسد آنها را در آب انداخت. همچنین در منطقه سیف سعد عراق، 21 نفر از سربازان تیرباران شدند. این سازمان همچنین افزوده است: هفته پیش یک سرگرد عراقی که حاضر نشد در جنگ علیه ایران شرکت کند، خودکشی کرد.[۲۵] همچنین به گزارش ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، رادیو حزب دمکرات کردستان عراق* درباره یکی از افسران عراقی مخالف حکومت بعثی گفته است: «سرتیپ ستاد حسن مصطفی نقیب در رادیو کردستان عراق در سخنانی علیه حکومت بعث عراق اعلام کرد: "صدام در جنگ با ایران نوکری‌اش را به امریکا ثابت کرده است." وی در پیامی به مقامات ارتش عراق گفت: "جنگیدن با کشوری که برای احیای اسلام هزاران شهید داده و حاضر است در راه اسلام همه چیز را فدا کند، کفر می‌باشد. ای افسران و درجه‌داران ارتش عراق، دیگر نمی‌توانید علیه حکومت فاشیستی بعث عراق قیام کنید. من توصیه می‌کنم به برادران ارتشی ایرانی ملحق شوید که با آغوش باز و شیوه اسلامی و قرآنی از شما استقبال خواهند کرد." وی در پایان افزود: "ای ارتش غیور و شرافتمند عراق، تا فرصت باقی است به دامان ملت برگردید."»[۲۶]

گزارش- 35

نامه صدام حسین به معمر قذافی و عقد یک قرارداد 40 میلیون دلاری بین عراق و ایتالیا موضوع گزارش زیر است. به گزارش خبرگزاری لیبی (اوج)، عبدالسلام الرقعار وزیر نفت لیبی که در جشن‌های روز ملی عراق در بغداد شرکت کرده بود، نامه‌ای از صدام حسین دریافت کرده بود که آن را به قذافی تسلیم کرد. این خبرگزاری افزوده است: در نامه صدام حسین، به جنگ عراق و ایران و همچنین ازسرگرفتن روابط عادی میان لیبی و عراق اشاره شده است.[۲۷] همچنین امروز، قرارداد احداث 2 پروژه مخابراتی که یک شرکت ایتالیایی اجرای آن را برعهده گرفته است، بین عراق و ایتالیا امضا شد. به‌موجب این قرارداد، پروژه اول این قرارداد غرب دجله (بغداد، تکریت و موصل) را در بر خواهد گرفت که در 17 ایستگاه، ارتباط رادیویی با 1260 کانال میان استان‌های بغداد، صلاح‌الدین و نینوا به طول 420 کیلومتر به‌مدت 16 ماه، برقرار خواهد شد. پس از اجرای این طرح، برنامه‌های تلویزیون و رادیوی بغداد در تکریت، موصل و سامرا دریافت خواهد شد. پروژه دوم، شامل نصب تجهیزات و دستگاه‌های ماکروویو در 17 ایستگاه به طول 200 کیلومتر خواهد بود. هزینه این دو پروژه بالغ‌بر 120 میلیون و 600 هزار دینار عراقی معادل 40 میلیون دلار می‌باشد که برای تقویت برنامه‌های ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی بغداد به مناطق زیر پوشش خط مذکور اجرا خواهد شد. براساس این پروژه، سیستم تلفن و تلگرام عراق به کشورهای عربی همسایه‌اش متصل می‌شود.[۲۸]




منابع و مآخذ روزشمار 1360/05/03

  1. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 127، 4/5/1360، ص6، اهواز.
  2. روزنامه کیهان، 5/5/1360، ص13؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعته گذشته)، شماره 129، 5/5/1360، ص28، ارومیه - خبرگزاری پارس، 5/5/1360.
  3. سند شماره 42584 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات سپاه کردستان به اطلاعات سپاه مرکز، 3/5/1360، ص1.
  4. خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارش‌ها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 128، 4/5/1360، ص22، ارومیه - خبرگزاری پارس، 4/5/1360؛ و - سند شماره 42579 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه صائین‌دژ (تبریز) به فرماندهی سپاه مرکز، 3/5/1360، سند تک‌برگی.
  5. روزنامه اطلاعات، 3/5/1360، ص10.
  6. سند شماره 42627 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از معاون عملیات سپاه مهاباد به فرماندهی ستاد مرکز، 6/5/1360، سند تک‌برگی.
  7. سند شماره 42598 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از رشت به تهران (فرماندهی سپاه)، 4/5/1360، سند تک‌برگی.
  8. همان؛ و - روزنامه کیهان، 5/5/1360، ص4؛ و - روزنامه کیهان، 4/5/1360، ص15؛ و - دفتر سیاسی نمایندگی امام در سپاه پاسداران، نشریه رویدادها و تحلیل، شماره 21، 14/5/1360، ص29، رشت.
  9. روزنامه اطلاعات، 3/5/1360، ص10.
  10. روزنامه اطلاعات، 3/5/1360، ص10.
  11. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 128، 5/5/1360، ص11، تهران.
  12. روزنامه اطلاعات، 3/5/1360،‌ص10.
  13. همان.
  14. همان.
  15. روزنامه کیهان، 3/5/1360، ص2؛ و - روزنامه کیهان، 4/5/1360، ص3؛ و - روزنامه اطلاعات، 4/5/1360، ص15.
  16. روزنامه کیهان، 5/5/1360، ص13.
  17. سند شماره 42584 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
  18. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 127، 4/5/1360، صص 6 و 7.
  19. روزنامه اطلاعات، 4/5/1360، ص15؛ و - روزنامه کیهان، 4/5/1360، ص10.
  20. روزنامه کیهان، 4/5/1360، ص13.
  21. دفتر سیاسی نمایندگی امام در سپاه پاسداران، نشریه رویدادها و تحلیل، شماره 21، 14/5/1360، ص31، اصفهان.
  22. روزنامه اطلاعات، 4/5/1360، ص2.
  23. همان، ص1؛ و - روزنامه کیهان، 4/5/1360، ص10.
  24. اداره کل مطبوعات و رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، شماره 81، 19/6/1360، صص 15 - 11، نشریه لوموند (چاپ فرانسه).
  25. روزنامه اطلاعات، 3/5/1360، ص9.
  26. سند شماره 163008 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سماجا2 (مرکز فرماندهی) به سماجا3 (مرکز فرماندهی)، 5/5/1360، سند تک‌برگی.
  27. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 128، 5/5/1360، ص6، بیروت - خبرگزاری پارس، 4/5/1360.
  28. همان، ص24، بغداد، 4/5/1360؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 127، 4/5/1360، ص15، کویت - خبرگزاری پارس، 3/5/1360.