1364.04.01

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1364
1364.04.01
نام‌های دیگر یک تیر
تاریخ شمسی 1364.04.01
تاریخ میلادی 3 شوال 1405
تاریخ قمری 22 ژوئن 1985



گزارش- 90

در چارچوب تدابير تعيين شده براي رعايت نكات حفاظتي مربوط به عمليات آتي در فاو - كه طبق آن تحويل كامل منطقه عملياتي به سپاه الزامي است - و در پي هماهنگي به عمل آمده بين ارتش و سپاه، امروز مقرر شد نيروهاي ژاندارمري مستقر در ساحل اروند، به استعداد دو گردان و دو گروهان مستقل، در اختيار و كنترل سپاه قرار گيرند. اجراي مراحل لازم براي كسب موافقت وزارت كشور را نيز ارتش بر عهده گرفت.[۱] در اين حال، فعاليت فرماندهان آن دسته از لشكرهاي سپاه كه جهت استقرار در منطقة عملياتي و شروع آماده‌سازي منطقه و يگان خويش براي عمليات آتي، فراخوانده شده‌اند، آغاز شده است؛ از جمله، در ادامه فعاليت‌هاي شناسايي در منطقه اروندرود، امروز مشاهده شد كه در محدودة تعيين شدة بعضي يگان‌ها، دشمن به وسيله كيسه‌هاي شن، خط دفاعي منظم و پيوسته‌اي در حاشيه اين رود احداث كرده است، اما بررسي بيش‏تر نشان داد كه نيروهاي مستقر در پشت اين خطوط، پراكنده مي‌باشند و علائمي از هشياري و آمادگي دشمن مشهود نيست.[۲] گفتني است كه در عمليات آتي، موضوع تحرك خودي در اختفا و استتار كامل و اجراي تحركات فريب‏دهنده در مناطق ديگر و غافل‏گيري دشمن، بسيار مهم و مورد توجه مي‌باشد، از اين رو كوچك‏ترين رفتار و تحرك دشمن در خط و عقبه‌هاي آن لازم است دقيقاً زيرنظر باشد و مرتباً تحليل و گزارش شود. امروز همچنين موضوع اجراي يك عمليات محدود در منطقه هور كه قرار بود طي آن به‏وسيله تيپ9 بدر 9 پاسگاه دشمن در درياچه "ام‌النعاج" تصرف شود، در قرارگاه خاتم‌الانبيا پي‏گيري شد. فرماندهان اين تيپ در جلسه‌اي كه برگزار شد اعلام كردند كه به اين دلايل به يك هفته زمان نياز دارند: ... عدم تكميل شناسايي منطقه؛ نياز به 60 فروند قايق؛ آموزش غواص‌ها. همچنين در مورد مأموريت لشكر7 ولي‌عصر(عج) براي انجام دادن يك عمليات در منطقه چزابه، اين لشكر اعلام كرد كه براي شناسايي منطقة واگذار شده، حداقل يك ماه زمان مي‏خواهد.[۳]

گزارش- 91

امروز در غرب كشور مرحله دوم عمليات "انصارالله" به پايان رسيد اما مراحل ديگري از اين عمليات عليه نيروهاي ضدانقلابي مسلح منطقه (حزب دمكرات، كومه‌له و...) و جهت آزادسازي و پاك‏سازي مناطق آلوده و توسعه امنيت كردستان و استقرار پايگاه‌هاي خودي، ادامه خواهد داشت. مرحله اول اين عمليات از 21 تا 27 خرداد طول كشيد و مرحله دوم آن از 27 خرداد شروع شد كه امروز پايان يافت. در اين عمليات، نيروهاي خودي با تحمل 18 شهيد و 39 مجروح، موفق شدند جمعاً 24 پايگاه جديد براي سپاه و ژاندارمري در منطقه تأسيس كنند. از دشمن نيز 36 تن كشته، 42 تن زخمي و 4 تن اسير شدند. هم‏زمان با اين عمليات، تعدادي از افراد وابسته به ضدانقلاب خود را تسليم نيروهاي اسلام كردند.[۴]

گزارش- 92

در ادامه مباحث و پي‏گيري‌هاي مربوط به عمليات آتي ارتش در سيدكان، يك نكته قابل ملاحظه، پيشنهاد تعويق عمليات در اين منطقه است كه برخي از فرماندهان سپاه مطرح كرده‏اند. اين پيشنهاد كه "با توجه به وضعيت نيروهاي خودي و دشمن، احتمال موفقيت در عمليات بسيار ضعيف است"، به طرق مختلف و با شيوه‌هاي گوناگون اعلام مي‌شود؛ از جمله، امروز "محمدرضا شمس" (نقدي) از فرماندهان قرارگاه رمضان، در نامه‌اي لزوم لغو عمليات را متذكر شد و ضمن آن تأكيد كرد كه با انجام دادن عمليات و عدم موفقيت در آن، مهم‌ترين راه‌كارهاي جنگ نامنظم مسدود و يا لااقل محدود مي‌گردد. در اين نامه - كه براي فرمانده كل سپاه ارسال گرديده - آمده است: «بدين‏وسيله به اطلاع مي‌رساند كه طرح عملياتي روي منطقه سيدكان، براي دشمن لو رفته است فلذا با توجه به اين‏كه انجام اين عمليات صرفاً در صورت غافل‌گيري دشمن مي‌توانست نتايج خوبي داشته باشد و همان‌طور كه قبلاً هم خدمت‏تان عرض كرديم، انجام ضعيف اين عمليات يا انجام آن در شرايطي كه دشمن آگاه گرديده باشد، خود ضربه اساسي به جنگ خواهد بود، چرا كه با تشكيل خط منظم در اين منطقه، مهم‌ترين راه‌كارهاي جنگ نامنظم مسدود يا لااقل محدود مي‌گردد، خواهش‏مند است طرح انجام عمليات را فعلاً تعطيل نماييد.» در ادامه نامه ضمن اشاره به قرائن موجود كه بيان‏گر آگاهي دشمن از عمليات است و با تأكيد بر شواهدي كه نمايان‏گر هشياري دشمن مي‌باشد، افزوده شده است: «مجدداً درخواست مي‌نماييم همان‌طور كه در جلسه با حضور شما (فرماندهي كل سپاه) مطرح كرديم و گفتيم كه در صورت عمل ضعيف، بهتر است عمل نشود، اجراي اين طرح را متوقف نمايند و صرفاً به تقويت مرزي به‏ويژه در ارتفاعات كلاشين و كارگزين - كه حالا خالي از نيروهاي خودي بوده و دشمن با يك حركت مي‌تواند خود را روي آن‏ها بكشد - اكتفا نماييد.» "مصطفي ايزدي" فرمانده قرارگاه حمزه سپاه نيز در نامه‌اي پس از برشمردن 9 مورد از مشكلات مطروحه، به فرماندهي سپاه نوشته است: «با توجه به لورفتن عمليات و مشكلات فوق‌الذكر، پيشنهاد مي‌شود حركت فوق چند صباحي به تأخير بيفتد و با رعايت حفاظت عمليات، اقدام به تك گردد.»[۵]

گزارش- 93

در ادامه فعاليت‌هاي ضدانقلاب، ساعت13:25 امروز بمبي در خيابان "جهان‌پناه" تهران (منشعب در خيابان 17 شهريور) منفجر شد كه بر اثر آن، 11 تن مجروح شدند و به هفت خودرو و 16 باب مغازه خساراتي وارد آمد. عاملان اين انفجار كه دو زن بودند، شناسايي و دست‏گير شدند. با وقوع انفجار، كسبه و اهالي محل به گمان اين‏كه شهر هدف حمله هوايي قرار گرفته به خيابان ريختند و پس از آگاهي از ماجرا، به سردادن شعار عليه امريكا و منافقين پرداختند.[۶]


گزارش- 94

با اين‏كه جنگ شهرها، بدون دست‏آورد قابل توجهي براي عراق و نيز با برتري محسوس ايران در بعد رواني، در اين مرحله، فروكش كرده است، هنوز در مطبوعات غربي ادامه گزارش‌هايي كه براي زمان بمباران‌ها تهيه شده است، درج و همان مقاصد تبليغاتي دنبال مي‌شود؛ به‌عنوان نمونه، در شماره مورخ 22 ژوئن 1985 (1/4/1364) مجله "اكونوميست" چاپ لندن، مقاله‌اي با عنوان "تأثير تخريبي بمب‌ها در روحيه مردم" به قلم خبرنگار اين مجله در تهران، درج شده است. در اين گزارش ضمن شرح اوضاع دشوار ناشي از حملات هوايي عراق و اعتراف به مقاومت مردم و مسئولان ايران، كوشش شده كه براي فرجام كار، روزنة اميدواري باز نگذارد. در اين گزارش، با اين‏كه در تاريخي پس از وقوع حادثة روز قدس چاپ شده، چنين آمده است: «سرانجام در مردم ايران نيز علائم خستگي ناشي از جنگ با عراق ظاهر شد. در حالي كه هواپيماهاي عراقي از پايان ماه مه دو بار در شب و گاهي هم در روز به تهران حمله هوايي مي‌كنند، اين شهر با وخيم‌ترين حملات هوايي مواجه است. اين موضوع باعث هراس و دلهرة آميخته با خون و تأثر شده است. هزاران ايراني شب هنگام به منظور گذارندن شبي ناراحت كننده در خارج از منزل، شهر خود را به مقصد روستا‌هاي اطراف ترك مي‌كنند. هرگونه اعتمادي به توانايي رژيم در دفاع از پايتخت يا ساير شهرهاي ايران كه در برد هواپيماهاي پيشرفته عراق قرار دارند، از بين رفته است. جت‌هاي عراق در ارتفاع سي‏هزار پايي در امنيت كامل بر فراز تهران جولان مي‌دهند؛ برد ضدهوايي‌هاي ايران تنها تا ارتفاعي معادل نصف اين مسافت مي‌باشد.»

در آخر مقاله آمده است: «به نظر مي‌رسد خستگي ايرانيان از جنگ، تغييري در نظرات رژيم نسبت به مبارزه ايجاد نمي‏كند. در اتحاد و همبستگي دولت ظاهراً شكافي ايجاد نشده و هنوز ميل به پيروزي كامل، هدف اصلي آن را تشكيل مي‌دهد. اما حتي براي ايرانياني كه زماني انقلابي بودند نيز تطبيق شرايط سخت كنوني با آن خوش‏بختي و سعادت كه ملاها قول آن را داده بودند، مشكل است. اين رهايي از قيد اغفال و گمراهي مي‌تواند احتمالاً به درخواست همگاني صلح منجر شود.»[۷]

گزارش- 95

به ‏گزارش سرويس مونيتورينگ (شنود راديويي) بي.بي.سي.، هيچ كشوري در جهان بيش‏تر از ايران با تبليغات راديويي مخالفان خود مواجه نيست: «حداقل دوازده ايستگاه در عراق، دو ايستگاه در مصر، يك ايستگاه در شوروي، يك ايستگاه در افغانستان و حداقل يك ايستگاه در كردستان مستقر مي‌باشد. "واهه پطروسيان" خبرنگار امور ايران در مجله هفتگي "ميدل‌ايست اكونوميك دايجست"، طي مقاله‌اي در شماره 22 ژوئن (يك تيرماه) اين مجله مي‌نويسد: تعداد مشابهي ايستگاه راديويي [در برنامه‌اي] فارسي نيز به صورت علني تبليغ مي‌كنند و محتواي آن‏ها تقريباً مشابه [راديوهاي مخالفان] است. به نوشته پطروسيان، صدها هزار ايراني به اين راديوها گوش مي‌دهند خصوصاً طبقه متوسط طرف‏دار غرب و مخالفين دولت؛ مسئولين كنجكاو دولت و طرف‏داران انقلاب نيز جز شنوندگان اين راديوها به حساب مي‌آيند. يكي از برنامه‌هاي اصلي اين راديوها، آهنگ‌هاي غربي مي‌باشد چون اين نوع آهنگ‌ها در ايران ممنوع هستند. به گفته پطروسيان، نحوه تبليغات اين راديوها با يك‏ديگر فرق مي‌كند: بعضي از آن‏ها زيرك و بعضي ناپخته هستند. بعضي نيز در ميان اين دو. پطروسيان اضافه مي‌كند كه صداي امريكا، راديو كلن، راديو مونت‌كارلو و راديو اسرائيل سعي مي‌كنند چهره بي‏طرفانه از خود نشان بدهند ولي هميشه موفق نمي‌شوند و گاهي به سطح سخنان تند و تيز راديو بغداد تنزل مي‌كنند. بي.بي.سي. در ميان راديوهاي رسمي بيش‌ترين احترام را دارا مي‌باشد، ولي طبقه متوسط مردم نسبت به آن اعتراض دارند چون بيش از حد بي‌طرف مي‌باشد، در نتيجه، راديو اسرائيل نسبت به بقيه از محبوبيت بيش‏تري برخوردار است. "صداي ملي ايران" متعلق به حزب توده مي‌باشد كه از باكو پخش مي‌شود و "صداي آزاد ايران" و "راديو ايران" هر دو از بغداد پخش مي‌شوند و سلطنت‌طلب مي‌باشند اين سه راديو در ميان راديوهاي مخفي اشتهار بيش‏تري دارند. در ادامه اين مقاله، پطروسيان از "صداي مجاهد" و "صداي كردستان" ايران نام ‌برده و افزوده است: ‏‏‏‏‏‏‏گمان مي‌رود اين دو مشتركاً از امكانات يك ايستگاه در عراق استفاده مي‌كنند. "صداي انقلابيون" ايران گمان مي‌رود در ارتباط با كردها باشد. همچنين "صداي انقلاب اهواز" از عراق و "صداي آزادي" از مصر پخش مي‌شوند. تازه‌ترين امواج مخفي در ايران، "راديو صداي حزب كمونيست ايران" و "صداي فدايي" مي‌باشد. "صداي حزب كمونيست ايران" تبليغات مائوئيستي پخش مي‌كند و صداي فدايي، سخن‏گوي گروه ماركسيستي "فدائيان خلق" است. ايران در مقابل اين تبليغات، به گسترش امكانات موج كوتاه خود مشغول مي‌باشد و برنامه‌هايي به عربي، انگليسي و ساير زبان‌ها به سمت كشورهاي اسلامي از جمله مناطق مسلمان‌نشين شوروي پخش مي‌كند. به مردم ايران مكرراً گفته شده است كه به راديوهاي ضدانقلاب گوش ندهند. اما در مواقع ديگر، مسئولين وسعت تبليغات عليه جمهوري‌اسلامي ايران را شاهدي بر اهميت انقلاب اسلامي و ترسي كه در جهان القا كرده، مي‌دانند.»[۸]

گزارش- 96

در پي جست‏وجوي راه‌حل‌هايي كه براي حل مشكل تغذيه و به طور كلي بودجه سپاه - كه ناشي از اوضاع اقتصادي كشور مي‌باشد - و نيز با پيش‌بيني وخيم شدن اوضاع بر اثر تداوم حملات دشمن به خارك، ايجاد تشكيلاتي در زمينه توليد كشاورزي و دام‏پروري به منظور خودكفا كردن سپاه، مورد نظر قرار گرفته است. در اين خصوص، امروز مسئول مهندسي قرارگاه خاتم‌الانبياء(ص)، به دستور فرماندهي كل سپاه مأموريت يافت تا براي راه‌اندازي اين تشكيلات، بررسي و مطالعات لازم را شروع كند.[۹]  ضميمه گزارش90: سابقه و اهداف عمليات در "ام‏النعاج" به‌عنوان سابقه كار و اهداف عمليات محدود در "ام‌النعاج"، گفتني است كه پس از عمليات بدر، "تيپ9 بدر" با گذاشتن كمين‌هايي در مناطق مالت‌الهويه ... و درياچه ام‌النعاج واقع در هور، به فعاليت پرداخته و يك خط پدافندي تشكيل داده بود. به هنگامي كه عمليات "قدس1" در شرف انجام بود (20/3/1364)، در جلسة قرارگاه خاتم اجراي يك عمليات محدود در اين منطقه نيز مورد تصويب قرار گرفت و اين تيپ كه با استعداد چهار گردان بنابر وضعيت، در اين منطقه پدافند مي‌كرد، با توجه به شناسايي و اطلاعاتي كه تا آن زمان كسب كرده بود، كار تكميل شناسايي و آمادگي براي اجراي يك عمليات محدود در ام‌النعاج را آغاز كرد.[۱۰] نظير اهداف كلي هر عمليات محدود، مي‌توان اهم اهداف اين عمليات را چنين برشمرد: الف) انهدام نيروي دشمن. ب) آزادسازي بيش از 150 كيلومترمربع از درياچه ام‌النعاج و در نتيجه تسلط بر قسمتي ديگر از هور. ج) گرفتن جاي پايي جهت گسترش عمليات. د) گرفتن جناحي از دشمن و نزديك شدن به قسمتي ديگر از خشكي‌هاي عراق... .[۱۱] دربارة يگان عمل‏كننده (تيپ9 بدر) به دليل هويت خاصي كه آن را از ديگر يگان‌هاي سپاه متمايز مي‌كند، در اين‌جا معرفي اجمالي آن ضروري است. البته آنچه مي‌آيد، شرحي از وضع اين يگان از بدو تشكيل تا مقطع زماني عمليات در ام‌النعاج است و خلاصه‌اي است از آنچه راوي مركز - كه در تيپ9 بدر به هنگام اقدامات آمادگي و اجراي اين عمليات، حضور داشته - تهيه كرده است.:[۱۲] كه در ضميمه اول گزارش 376, در صفحه 494 همين كتاب درج شده است, علاقه‌مندان آن را مطالعه نمايند.

ضميمه گزارش91: گزارشي از عمليات انصارالله عليه گروه‏هاي ضد انقلاب كردستان براساس يك گزارش داخلي كه براي فرماندهي كل سپاه تهيه شده، دربارة عمليات "انصارالله" چنين آمده است: عمليات انصارالله در كردستان ايران با مركزيت قرارگاه شهيد "شهرام‌فر" (سپاه ناحيه كردستان) صورت گرفت تا اهداف زير تحقق يابد: 1- انهدام نيروهاي كومه‏له، جلوگيري از نفوذ دشمن (نيروهاي محارب كرد) بين پايگاه‌هاي موجود در سطح منطقه. 2- ايجاد پاسگاه‌هاي مناسب جهت برقراري امنيت در منطقه كردستان. 3- انهدام نيرو از سازمان كومه‌له. 4- ناامن كردن منطقه سارال، سرشيو، خورخوره براي دشمن و ايجاد زمينه مناسب جهت كارهاي عمراني، فرهنگي، اقتصادي. 5- به وجود آوردن زمينة بسيج و تسليح مردم مناطق مذكور. علاوه بر اين، در جنوب كردستان بالاخص منطقه سارال، سازمان كومه‌له از قدرت سياسي نظامي برتري نسبت به دمكرات برخوردار بوده است كه در پي درگيري‌هاي في‌مابين، علي‌رغم تلفات سنگين، كومه‏له توانسته بود به ميزان قابل ملاحظه‌اي به نيروهاي حزب دمكرات غلبه يابد، بنابراين، انجام عمليات از سوي رزمندگان اسلام علاوه بر اين‏كه موجب برقراري توازن بين كومه‏له و دمكرات در جنوب منطقه مي‌گرديد و مآلاً درگيري‌هاي فوق را افزايش مي‌داد. در اين عمليات، انهدام و از هم پاشيدگي 70% مجموع نيروهاي سازمان كردستان حزب كمونيست ايران (كومه‏له) جزء اهداف اصلي و در دستور كار قرار داشت. كومه‏له تقريباً تمام نيروهاي موجود جنوب و مركز كردستان خود را در اين منطقه جمع‌آوري كرده بود. اين نفرات كه از 400 نفر تجاوز نمي‌كند، در هفت گردان نظامي سازمان‌دهي شده و در منطقه عملياتي انصارالله به فعاليت‌هايي چون ترور، تخريب، انفجار، كمين و مين‌گذاري اقدام مي‌كردند. براساس طرح، نيروهاي خودي با استعداد 14 گردان و 7 گروهان تحت فرماندهي قرارگاه و زير نظر قرارگاه مركزي شهيد شهرام‌فر و با بهره‌گيري از دو فروند هلي‌كوپتر "كبري" و دو فروند هلي‌كوپتر "214" جهت تخليه مجروحين طي دو مرحله، اقدام به عمليات كردند. در مرحله اول كه از تاريخ 21/3/1364 (در بعضي محورها) شروع شد، رزمندگان اسلام روستاهاي ول، قوريچه، كليگران و عيوله، ابدالصمدي و هوار گرمه و ارتفاعات شمالي آن را بدون درگيري تحت كنترل خود درآورده و پس از پاك‏سازي، پاسگاه‌هاي مورد نياز را نيز دائر كردند. همچنين با توجه به اين‏كه دشمن روستاي نرگسله را شب قبل از عمليات تخليه كرده بود، اين روستا به دست نيروهاي خودي افتاد و مقرهايي نيز در آن ايجاد گرديد. در اين مرحله از عمليات انصارالله، طي يك سلسله درگيري بين نيروهاي خودي و دشمن، ده روستاي ديگر پاك‏سازي و 30 نفر از برادران بسيج بومي كه چندي پيش توسط كومه‏له در روستاي غيبي‌سور خلع سلاح و به اسارت برده شده بودند، آزاد شدند. با تداوم عمليات، تعدادي ديگر از روستاها از جمله قره‌بقره، قاميشاه و حاجي همدان، پاك‏سازي شدند و ارتباط خودي با منطقة واقع در عمق عمليات يعني خورخوره - سوته، برقرار گرديد و پس از چند سال اين محور بازگشايي شد. ضمناً سه نفر از نيروهاي حزب منحله دمكرات نيز به اسارت درآمدند. در مرحله دوم عمليات - كه در فاصله27‏‏‏‏/3 تا 1/4/1364 به وقوع پيوست - طي يك برخورد شديد با نيروهايي از كومه‏له كه 150 نفر تخمين زده مي‌شدند، روستاهاي گاوكج عليا و جفرخاني پاك‏سازي گرديد و دو مقر در آن احداث شد. نيروهاي خودي همچنين با نيروهايي از دو هيز "افشار" و "ديواند‌ره" از حزب دمكرات، درگير شدند و با استفاده از آتش توپخانه و هلي‌كوپتر، تلفاتي را به دشمن وارد آوردند و پس از پاك‏سازي تعدادي روستاي ديگر، سه مقر در منطقه خورخوره دائر نمودند و تعدادي روستا را نيز بدون درگيري تحت كنترل خود درآوردند.[۱۳]

ضميمه گزارش92: وضعيت منطقه عملياتي سيدكان (قادر) خبرگزاري جمهوري‌اسلامي از اروميه دربارة منطقه عملياتي سيدكان چنين گزارش داده است: «اين منطقه (سيدكان) شبيه مثلثي است كه در چندكيلومتري شمال منطقه عملياتي مرز تركيه و عراق، در شرق آن، نوار مرزي ايران و عراق قرار گرفته كه دو ضلع به حساب مي‌آيد و قاعدة آن را چند رشته رودخانة كوچك و قسمتي از آن را جادة آسفالتة پيرانشهر به اربيل تشكيل مي‌دهد. منطقه مزبور در لابه‏لاي كوهستان‌هايي واقع شده است كه در داخل خاك عراق در نوار مرزي سه كشور ايران، عراق و تركيه قرار دارد. از سوي نيروهاي ايران ده‏ها پايگاه برون‌مرزي احداث شده است كه در اين عمليات در تدارك و تأمين نيروهاي پيشرو نقش حساسي را ايفا مي‌كنند. اهميت منطقه به خاطر كوهستان‌هاي مرتفع آن است كه هر يك از نيروهاي درگير، از بالاي آن مي‌تواند بر كيلومتر‌ها اراضي مسكوني مزروعي و تأسيسات نظامي كنترل داشته باشد.»[۱۴] همچنين دربارة عمليات سيدكان و سابقه آن، در يك گزارش كه مركز مطالعات و تحقيقات جنگ براي فرماندهي سپاه تهيه كرده، آمده است: منطقة عمليات سيدكان در منتهي‌اليه شمال شرقي خاك عراق در مجاورت و هم مرز دو كشور ايران و تركيه است كه به لحاظ وضعيت خاص زمين و ارتفاعات و درجة حرارت هوا و ... ، به نوبه خود منحصر به فرد مي‌باشد. جمعيت شهر سيدكان 10 هزار نفر و شهر ديانا بالغ بر 50 هزار نفر مي‌باشد. شهر اشنويه‌ و ارتفاعات كلاشين متعلق به جمهوري‌اسلامي ايران در شمال پيرانشهر و جادة حاجي عمران در شرق و جنوب شرقي منطقة عملياتي سيدكان قرار دارند كه به لحاظ موقعيت خاص خود، به منظور انجام عمليات‌هاي نامنظم همواره مورد توجه مخالفان حكومت مركزي عراق بوده و براي اجراي عمليات‌هاي گسترده حائز اهميت مي‌باشد. از مدت‌‌ها قبل، رژيم بعثي عراق براي كنترل هر چه بيش‏تر منطقه و غلبه بر مخالفان خود، نسبت به تخريب روستاهاي منطقه و اسكان اجباري اهالي اين روستاها در اردوگاه‌هاي حاشيه شهر سيدكان و ديانا، اقدام كرده است. قطع ارتباط مسلمانان كرد عراق با جمهوري‌اسلامي ايران، صرفه‌جويي نيروي انساني ارتش عراق در گماردن نيرو و امكانات در منطقه، از جمله اهداف اين سياست بود كه به‏شدت اعمال گرديد. منطقة سيدكان از قديم‏الايام محل فعاليت‌ نيروهاي بارزاني بوده و خاصه انجام عمليات‌هاي چريكي در اين منطقه سابقة ديرينه‌اي داشته است. البته كردهاي عراقي ديگري نيز در منطقه فعاليت دارند، ولي بارزاني‌ها در اين منطقه نفوذ بيش‏تري داشته و قوي‏ترين آن محسوب مي‌شوند. بعد از عمليات "والفجر2" ضدانقلابيون ايران نيز به سوي اين منطقه گريختند و هر يك با دائر نمودن مقر و پايگاه جديدي در اين منطقه، تا مدتي به ادامة فعاليت پرداختند. مي‌توان گفت كليه اقداماتي كه رژيم عراق در زمينه كنترل اين منطقه انجام داده است، از قبيل خودمختاري به طوايف يا بسيج نيروهاي جاش و ... ، ناموفق و اين منطقه تقريباً از كنترل نظامي رژيم بعثي عراق خارج بوده است، به همين دليل، نيروهاي بارزاني و عناصر رزمي سپاه به راحتي تا عمق خاك عراق نفوذ مي‌كرده‌اند. تا قبل از عمليات والفجر2، منطقة عمليات براي نيروهاي خودي از نظر ارزش نظامي چندان شناخته شده نبود و با توجه به عدم حضور ارتش در منطقه و حضور سپاه در اشنويه - يعني در فاصله‌اي حدود 50 كيلومتري مرز - نسبت به جزئيات منطقه، شناسايي مطلوبي در دست‏رس نبود و صرفاً اطلاعات و آگاهي‌هاي خودي به وجود شهري به نام سيدكان و پي‏جويي مبارزات گروه‌هاي كرد عراق از طريق قرارگاه رمضان، محدود بود. هم‏زمان با حضور ضدانقلاب و ويژگي‌هاي تازه‌اي كه اين منطقه پس از عمليات والفجر2 پيدا كرد، رفته رفته براي مسئولين قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) اهميت منطقه از نقطه نظر اشغال بخش وسيعي از خاك دشمن نيز روشن‌تر گرديد و از آن زمان به بعد، نيروهاي اطلاعاتي قرارگاه حمزه با تحمل مشقات و سختي‌هاي فراوان به شناسايي منطقه پرداختند. با توجه به اين‏كه انجام فعاليت‌هاي نظامي - اطلاعاتي در مناطق مرزي كردنشين مستلزم رعايت حداكثر نكات حفاظتي است و خصلت‌هاي جاسوسي در اين نقاط سابقه و قوت زيادي دارد، شروع و ادامه فعاليت‌ سپاه از حالت نيمه مخفي و نيمه آشكار برخوردار بود. ابتكار و اصرار قرارگاه حمزه براي انجام عمليات در مرزهاي كردستان عليه بعثيون و همچنين آلودگي منطقه سيدكان - كه مأمن و پناه‏گاه جديدي براي ضدانقلاب شده بود و تعقيب و انهدام آن‏ها جزو وظايف اصلي اين قرارگاه به حساب مي‌آمد - موجب شد تا قرارگاه حمزه در مرداد 1363 پس از طرح پيشنهاد عمليات در اين محور با جلب نظر فرماندهي كل سپاه، به طور جدي‌تر خود را براي عمليات آماده سازد. پس از احداث جاده و قطعي شدن عمليات، تعدادي از فرماندهان عملياتي سپاه از جمله برادران شهيد "باكري" (فرمانده لشكر عاشورا)، شهيد "زين‌الدين" (فرمانده لشكر علي‌ابن‌ابيطالب(ع)) و "اسدي" (فرمانده تيپ المهدي) و ...، براي كسب شناخت بيش‏تر و تجزيه و تحليل منطقه، از طرف محور ارتفاعات بربزين و گلاله به شناسايي پرداختند لكن با توجه به اشكالاتي - از جمله نبود عقبه و جادة مناسب، فرارسيدن عمليات بدر و برخورد با فصل زمستان - كليه فعاليت‌ها به جز جاده‌سازي متوقف گرديد. در اواخر فروردين ماه 1364 برادر "محسن رضايي" طي سفري به منطقه، دستور تشكيل يك قرارگاه در خط را صادر مي‌نمايد تا پس از شناسايي جزئي‌تر، نيروهاي سپاه تك خود را آغاز نمايند. اين يادآوري لازم است كه پس از عمليات بدر، مسئولين جنگ براي رفع برخي مشكلات، مصلحت دانستند كه هر يك از دو تشكيلات ارتش و سپاه مستقلاً به تعدادي عمليات پردازند. سلسله عمليات‌هاي قدس توسط سپاه و ظفر توسط ارتش، از جمله پي‏آمدهاي اين خط مشي و تصميم شوراي‏عالي دفاع بود. عمليات در اين منطقه را نيز سپاه با مسئوليت خويش برنامه‌ريزي كرد و به تمهيداتي جهت انجام عمليات نيز پرداخته بود و به ويژه علاوه بر پيشنهادهاي قبلي قرارگاه حمزه سپاه، برادر محسن رضايي نيز طي نامه‌اي به آقاي هاشمي‌رفسنجاني، اين منطقه را به اضافه مناطق ديگر براي انجام عمليات محدود پيشنهاد نموده بود و به طور مشابه قرارگاه رمضان نيز ضمن ارائه گزارشي از فعاليت‌هاي انجام شده در منطقه سيدكان، نامه ديگري جهت تصويب به ايشان ارسال داشت. علي‌رغم اين همه، به يك باره با اعمال نظر شوراي عالي دفاع، اين منطقه براي عمليات به ارتش واگذار گرديد. آقاي هاشمي‌رفسنجاني در توضيح اين امر چنين گفت: «آقاي رضايي آمد اين‌جا و گفتند اين منطقه 60 گردان نيرو لازم دارد. با توجه به اين‏كه با اين استعداد ما عمليات مفيدتري براي سپاه در نظر داريم و اين‌ها از كار اصلي‌شان هم خواهند ماند و با توجه به اين كه ارتش هم آمد گفت: «من با همين وضع عمل مي‌كنم.» و گفتند [براي كمك، از سپاه] همان تيپ ويژه شهدا كافي است گفتيم ارتش بيايد عمل بكند. گفتيم اگر بناست عمليات بشود، ارتش بكند، سپاه تازه نفس بماند. اين را ترجيح داديم.» پيرو تصميمات فوق، در خرداد 1364 تعدادي از افسران ارتش تحت پوشش و از طريق لشكر23 نوهد - كه مأموريت پشتيباني و كنترل و هدايت بارزاني‌ها را به عهده داشت - وارد منطقه گرديدند و فعاليت شناسايي خود را آغاز كردند. به اين ترتيب و در ادامه كار، طبعاً و در عمل، ماحصل كليه اقداماتي كه تاكنون توسط سپاه انجام شده بود، در اختيار ارتش قرار گرفت و اين در نزد مسئولان قرارگاه حمزه سپاه باعث بروز ابهامات و سؤالاتي گرديد. در اين مورد برادر "صالحي" از طرح و عمليات قرارگاه حمزه، مي‌گويد: «در مورخه 16/3/1364 جهت بازديد از پيشرفت كار مهندسي، در جاده "بيمضرته" رفته بوديم كه برادران اطلاع دادند امروز صبح در حدود 10 دستگاه خودرو حامل مسعود بارزاني، سرهنگ هاشمي و ... از طريق جاده بيمضرته - كه جديداً پس از يك‌ماه تلاش بازسازي شده بود - به روستاي لولان رفته و روي ارتفاع گردشوان، از منطقه شناسايي نمودند. ما از مسئولين پرسيديم علت چيست. گفتند كه بعد از عمليات بدر، برادران ارتش آمده اين منطقه را ديده و با آماده بودن منطقه (كشيده شدن جاده توسط سپاه، نبودن دشمن در منطقه)، تصميم گرفته‌اند كه عمليات انجام دهند و تأييد مسئولين را نيز در اين زمينه گرفته بودند.» برادر ايزدي فرمانده قرارگاه حمزه سپاه نيز در اين باره مي‌گويد: «در منطقه سيدكان دو سال است كه كار مي‌كنيم در بعد شناسايي مرتباً، ... بعد هم داشتيم آماده مي‌شديم كه گفتند اين كار به عهده ارتش است و ارتش انجام بدهد.» در آغاز فعاليت ارتش، فرماندهي منطقه به عهده لشكر23 نوهد گذاشته شد ... تعدادي از يگان‌هاي ديگر نيز به لشكر23 - كه قرار بود به‌عنوان يك قرارگاه اصلي عمل نمايد - مأمور گرديد، از جمله تيپ ويژه شهدا از سپاه، يك تيپ از لشكر77 خراسان و يگان‌هايي از لشكر28 سنندج ... [۱۵] نهايتاً علي‌رغم سپري شدن مدتي از واگذاري منطقه عملياتي سيدكان به ارتش، بنابر عللي از جمله دلائلي كه برادر شمس و نيز برادر ايزدي طي نامه‌هايي جداگانه به اطلاع فرماندهي سپاه ‌رساندند (در متن گزارش آمده است)، مسئولان قرارگاه اصلي سپاه در منطقه (حمزه) عدم اجراي عمليات يا تعويق آن را پيشنهاد مي‌كنند.[۱۶]





منابع و مآخذ روزشمار 1364/04/01

  1. سند شماره 1095/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچه ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم‌الانبياء(ص) (داود رنجبر)، 29/3/64 تا 10/4/64، صص 85 و 86، مسموعات راوي.
  2. همان، ص87.
  3. همان.
  4. سند شماره 637/ گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش عمليات انصارالله، صص 5 و 6.
  5. سند شماره 7، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش عمليات قادر، گزارش راويان (مجيد نداف، شهيد علي‏ فتحي، جواد زمان‏زاده و مجيد مختاري)، ويرايش جديد بهمن 1380، ص24.
  6. واحد سياسي دفتر تبليغات حوزة علميه قم، نشريه "گزارش"، شماره 4 (15/4/1364)، ص61.
  7. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشريه "گزارش‌هاي ويژه"، شماره 96 (3/4/1364)، صص 4 تا 6.
  8. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشريه "گزارش‌هاي ويژه"، شماره 97 (4/4/1364)، صص 11 و 12، لندن.
  9. مأخذ1، ص77، مسموعات راوي.
  10. سند شماره 630/ گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ؛ "عمليات قدس4"، گزارش راويان (راوي: علي مژدهي)، ص2.
  11. همان، ص 8.
  12. همان.
  13. سند شماره 627/گ، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش "عمليات انصارالله"، گزارش راويان (راوي: مجيد نداف)، تيرماه 1364، صص 1 تا 6.
  14. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، گزارش‌هاي ويژه، شماره118، 25/4/1364، ص 4 - 5 اروميه، خبرگزاري جمهوري اسلامي - 24/4/1364.
  15. سند شماره 632/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات قادر، 1 و 2و 3"، گزارش راويان (مجيد نداف، شهيد علي فتحي‏، جواد زمان‏زاده، مجيد مختاري)، آبان 1364، صص 4 تا 12.
  16. همان، ص16.