1359.05.16

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1359
1359.05.16
نام‌های دیگر شانزده مرداد
تاریخ شمسی 1359.05.16
تاریخ میلادی 7 اوت 1980
تاریخ قمری 25 رمضان 1400



گزارش - 187

بحران و تنش روزافزون در روابط و مناسبات ایران و عراق و نیز ایران و امریکا، از دلایل عمدۀ نزدیکی دوسویۀ غرب، به‌ویژه امریکا و رژیم عراق می‌باشد. مناسبات اخیر تجاری و نظامی عراق با امریکا، فرانسه، ایتالیا و برخی کشورهای غربی دیگر در همین چارچوب صورت می‌گیرد. همچنین است نزدیکی عراق به کشورهای غرب وابسته به بلوک غرب. دراین‌حال به گزارش واشنگتن پست، این نزدیکی موجب بروز نگرانی‌هایی در میان اعضای کنگرۀ امریکا شده؛ چراکه عراق ازجمله کشورهایی است که همیشه از تروریسم بین‌المللی حمایت کرده است. پرزیدنت کارتر در ماه دسامبر گذشته، شخصاً از عراق، لیبی، یمن جنوبی و سوریه به‌عنوان کشورهایی نام برد که بارها از تروریست‌های بین‌المللی حمایت کرده‌اند. ایالات متحده و عراق دارای مناسبات سیاسی نیستند، اما بخش‌های حفظ منافع دو کشور که در سفارتخانه‌های تعطیل‌شدة یکدیگر است، در واشنگتن و بغداد فعالیت می‌کنند. عراق علاوه‌براینکه یکی از صادرکنندگان عمدۀ نفت است،* یکی از بزرگ‌ترین نیروهای نظامی منطقۀ خلیج‌فارس را نیز در اختیار دارد. به همین دلیل دولت امریکا کوشیده است عراقی‌ها را به ازسرگیری مناسبات که در طول جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی قطع شده بود، تشویق کند. هرچند تاکنون نتیجه‌ای از این کوشش‌ها به دست نیامده است، مقام‌های امریکایی معتقدند که با کاهش وابستگی‌های اقتصادی و نظامی عراق به شوروی و ادامۀ درگیری‌های آن کشور با ایران، مناسبات واشنگتن و بغداد در موقعیت بهتری قرار گرفته است. روزنامۀ نیویورک تایمز در گزارشی نوشته است که «علی‌رغم نبودن پیوندهای رسمی بین عراق و ایالات متحده، میزان دادوستد بین دو کشور افزایش درخور توجهی یافته است. این میزان در سال گذشته از مرز یک میلیارد دلار گذشت. امریکا بیش از ششصد میلیون دلار کالا که بیشتر آن نفت بود از عراق خریداری کرد و در مقابل پانصد میلیون دلار کالا که بیشتر فراورده‌های کشاورزی و ماشین‌آلات صنعتی بود به عراق فروخت.»[۱] درمورد نزدیکی عراق به کشورهای عرب وابسته به بلوک غرب، می‌توان به سفر غیرمنتظرۀ اخیر صدام به عربستان سعودی که پس از انجام مذاکراتی با رهبران عربستان، دیروز خاتمه یافت، اشاره کرد. به نوشتة روزنامۀ عربی‌زبان الشرق الاوسط چاپ لندن، صدام حسین پس از ترک طائف، در تلگرافی به ملک خالد بر ضرورت اقدام مشترک کشورهای عربی در مقابله با خطرها و تهدیداتی که امت عرب و مقدسات و حاکمیت آن را تهدید می‌کند، تأکید کرد. صدام حسین گفته است: «در این مذاکرات، ضرورت مقابلۀ آگاهانه و قاطع با هر فردی که خواستار آسیب‌رساندن به امت ما و مقدسات ما می‌باشد، مورد تأکید قرار گرفت.»[۲] همچنین، رادیو کلن ضمن تحلیل کوتاهی دربارة این سفر غیرمنتظره، با اشاره به نمازگزاردن صدام حسین در مسجدالحرام، در تفسیر تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر منطقه و نیز بررسی مناسبات و روابط ایران و عراق گفت: «صدام حسین یک عرب مسلم است و ازنظر ایدئولوژی متمایل به کار سوسیالیستی است. عشق‌ورزی نمایشی صدام حسین به اسلام ازاین‌رو بایستی به‌عنوان یک ژست سیاسی ادای احترام دربرابر میزبانش ملک خالد که شخصی سخت مؤمن است، به‌ویژه دربرابر رهبری ایران به حساب آورد؛ چون مسئولان امور ایران از این کار خسته نمی‌شوند که دستگاه رهبری عراق و در رأس آن صدام حسین را به‌عنوان جنایتکار معرفی کنند.» این رادیو در پایان می‌افزاید: «هنوز نمی‌توان دربارۀ اثرات نزدیکی بین عراق و عربستان سعودی به‌طور درازمدت پیش‌بینی‌هایی کرد، ولی باید متذکر گردید که این اولین دیدار یک رئیس‌جمهور عراق از عربستان سعودی از زمان سقوط رژیم سلطنتی در عراق است. عراق و عربستان سعودی درحال‌حاضر بزرگ‌ترین کشورهای تولیدکنندۀ نفت در خاور نزدیک هستند و نفوذ این کشورها بدین‌ترتیب به‌طور چشمگیری به فراسوی شبه‌جزیرۀ عرب می‌رسد.»[۳]

گزارش - 188

تحرکات نظامی عراق در غرب کشور امروز نیز ادامه یافت. شهر قصرشیرین امروز زیر آتش سنگین توپخانۀ عراق قرار داشت. در ساعت 18، شش گلولۀ توپ به این شهر اصابت کرد که براثر آن یک پیرمرد، یک پیرزن و یک کودک کشته و 2 نفر زخمی شدند.[۴] همچنین، در همین منطقه، پاسگاه‌های هوان و تیله‌کوه از ساعت 19 تا 21، با ارتش بعث عراق درگیر بودند.[۵] از ساعت 4 بعدازظهر تا ساعت 9:30 شب و از ساعت 11 تا نیمه‌شب نیز در همین منطقه مهاجمان مسلح ضدانقلاب در یک عملیات مشترک و با پشتیبانی آتشباری ارتش عراق به نیروهای سپاه پاسداران مستقر در باویسی، هوان و تپه‌رش هجوم بردند. مهاجمان بعثی که بیش از 500 نفر بودند، از سلاح‌هایی ازقبیل آر.پی.جی7، تیربار کلاشینکف و برنو استفاده می‌کردند و ازطرف توپخانۀ عراق پشتیبانی می‌شدند. این درگیری تا ساعت 2 بعد از نیمه‌شب، ادامه داشت.[۶] در ساعت 23 نیز یگان‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران مستقر در منطقۀ باویسی با نیروهای بعث عراق درگیر شدند و ارتش جمهوری اسلامی ایران به آتش توپخانۀ دشمن پاسخ داد.[۷] مین‌گذاری و بمب‌گذاری در مسیر ستون‌ها و محل رفت‌وآمد نیروهای خودی نیز از دیگر تحرکات ایذایی این گروه‌ها است. گزارش خبرگزاری پارس به نقل از بخشدار جوانرود، حاکی است: «پاسداران انقلاب اسلامی در مسیر خانه‌شور، 13 مین ضدتانک را که توسط عمال مزدور عراق کار گذاشته شده بود کشف و خنثی کردند.»[۸] دراین‌حال، تحرکات مرزی نیروهای عراق در مناطق مرزی استان خوزستان نیز ادامه داشت. بنا بر گزارش ژاندارمری کل کشور: «در ساعت 16 امروز، یک دستگاه خودرو حامل 20 نفر با تجهیزات کامل در پاسگاه سوبله عراق پیاده نمود که در داخل سنگرهای مربوطه مستقر گردیدند.»[۹] همچنین، گزارش واحد هماهنگی نیروهای انتظامی خرمشهر به نقل از مخبرین خود حاکی است: «در چند روز اخیر مهندسین نیروی دریایی کشور عراق اقدام به نقشه‌کشی در جزیرۀ ام‌الرصاص نموده‌اند. این اقدام جهت تأسیس پایگاه نظامی در جزیرۀ ام‌الرصاص می‌باشد.» البته در ذیل این گزارش اضافه شده: «باتوجه‌به احداث سریع پل نظامی بین کوت‏زین و جزیرۀ ام‌الرصاص، احتمالاً خبر صحت دارد.»[۱۰] هم‌زمان با درگیری‌های مرزی، عوامل داخلی وابسته به عراق در استان خوزستان نیز بازهم اقدام به تحرکات ایذایی و بمب‌گذاری کردند. به گزارش سپاه خرمشهر: «نیمه‌شب پنجشنبه، 6 موشک آر.پی.جی7 به‌وسیلۀ ضدانقلابیون به‌طرف انبارهای عمومی واقع در پنج کیلومتری خرمشهر، پرتاب شد که خساراتی به بار نیاورد.»[۱۱] در اهواز نیز در ساعت 22:40 امروز، بمبی که بر روی خط آهن ایستگاه بام دژ ـ آهودشت کار گذاشته شده بود منفجر شد. انفجار این بمب تلفات جانی نداشت و فقط شیشه‌های لکوموتیو یک قطار مسافری عادی شکست و زیر آن آسیب دید.[۱۲]

گزارش - 189

موضع اصلی حزب توده به‌طورکلی، هم‌سویی ظاهری با نظام جمهوری اسلامی، البته بدون ذکر اسلامی آن و مخالفت شدید با امریکا و کشاندن و تلاش برای ترغیب مسئولان نظام به‌طرف اتحاد جماهیری سوسیالیستی شوروی به‌عنوان جایگزینی برای بلوک غرب و امریکا است. در بحث درگیری‌های خونین مناطق غرب کشور نیز موضع حزب توده، باتوجه‌به عوامل اطلاعاتی و نفوذی قوی خود در میان گروه‌های سیاسی و نظامی معاند با نظام، کوبیدن جریان قاسملو، حمایت از انشعابیونِ از حزب دمکرات کردستان ایران همچون غنی بلوریان و افشاگری درمورد جریان قاسملو است، البته بدون اینکه از گروه‌های چپ دیگر که علیه نظام جمهوری اسلامی در این منطقه می‌جنگند سخنی به میان آورد. این مواضع، همه در راستای تلاش برای نزدیک‌کردن هرچه بیشتر ایران به بلوک شرق است. درارتباط‌با این موضع کلی و باتوجه‌به عوامل اطلاعاتی این حزب در گروه قاسملو، دو مقاله از نشریۀ نامۀ مردم ارگان مرکزی حزب توده، قابل‌توجه است. این نشریه امروز در دو مقالۀ جداگانه دربارة توطئه‌های دولت بعثی عراق علیه انقلاب اسلامی ایران و نیز وابستگی عبدالرحمن قاسملو، دبیرکل حزب دمکرات کردستان به عراق، دست به افشاگری دیگری زده است. در بخشی از مقالۀ اول تحت‏عنوان "توطئه‌های دولت بعثی عراق علیه انقلاب ایران تشدید می‌شود" آمده است: «دولت بعثی جنایتکار عراق همۀ امکانات خود را برای مقابله با انقلاب ایران و براندازی نظام جمهوری اسلامی در کشور ما به کار گرفته است و طرح‌های توطئه و خرابکاری، تجاوز نظامی، اعزام گروه‌های خرابکار و جاسوس به ایران را با توطئۀ جدید امپریالیسم امریکا علیه ایران، که پس از کشف کودتای 18 تیر و دستگیری عاملین آن ازجانب دولت کارتر درحال‌ تدارک است، هماهنگ می‌سازد. تشدید و گسترش درگیری‌های مسلحانه در نواحی مرزی ایران و زیرآتش‌گرفتن مستمر این نواحی ازجانب نیروهای مسلح عراق و حمله به پاسگاه‌های مرزی، تمرکز واحدهای بزرگ مکانیزۀ ارتش عراق در مرزهای ایران، با اقدامات جنایتکارانۀ عمال بعثی درمورد ربودن اتومبیل‌های ایرانی و بازگرداندن آنها با مواد منفجره به‌قصد خرابکاری و آدمکشی، مؤید خبر مربوط به تشدید اقدامات خرابکاری و تحریکات نظامی دولت بعثی عراق علیه انقلاب ایران است. ... در طرح توطئۀ جدید امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، عمده‌ترین نقش اجرای طرح را دولت بعثی عراق به عهده گرفته است که علت آن، علاوه‌بر ماهیت ضدخلقی و ضدانقلابی رژیم بعثی حاکم بر این کشور، بیم از گسترش نفوذ و تأثیر انقلاب ضدامپریالیستی و خلقی ایران است که می‌تواند پیامدهای نامطلوبی برای رژیم دیکتاتوری حاکم بر عراق داشته باشد. ...»[۱۳] در نوشتار دیگری با عنوان "سند وابستگی قاسملو به بعث عراق" آمده است: «سندی که کلیشۀ آن را به‌همراه ترجمه‌اش ملاحظه می‌کنید، نامه‌ای است از عبدالرحمن قاسملو، در تاریخ 10 خردادماه 1359 برای یکی از مسئولین حزب دمکرات کردستان که رابط [ی که] میان قاسملو و جنایتکاران بعث عراق است، [آن را] نوشته است. چنان‌که واضح است، قاسملو با خاکساری یک مزدور سرسپرده در قبال اربابش، تمامی تقاضاهای حکام بعث عراق را به جان می‌پذیرد و تمامی شرایط آنها را تقبل می‌کند و فقط در مقابل، خواستار آن می‌شود که فاشیست‌های بعثی، تنها و تنها او و همفکران او را به‌عنوان عامل خود در ایران به رسمیت بشناسند و تنها و تنها وی را برای توطئه و تحریک علیه جمهوری اسلامی ایران و خلق دلاور کرد مسلح کنند.» نامۀ مردم سپس کلیشۀ کردی نامه را به‌همراه ترجمۀ آن آورده است. ترجمۀ نامه چنین است: «برادر گرامی...، پس از سلام‌های گرم. پیشمرگ‏های کاک محمود آمدند. خیلی ممنون. این هم "قه‌ناسه"* که به‌وسیلۀ کاک... برایت می‌فرستم. روز دوشنبه کاک ملارحمان نزد شما می‌آید تا باهم به آن‌سوی مرز بروید. جواب ما هم دربارۀ تقاضاهای آنان [عوامل رسمی رژیم عراق] بدین قرار است: 1. درمورد محدودکردن گروه‌های عراقی تا ازطریق کردستان به عراق حمله نکنند، ما فعالیت می‌کنیم و درستش می‌کنیم. 2. در مورد تقاضایشان که ما دو نفر را به آنجا بفرستیم و آنان نیز دو نفر نزد ما بفرستند، نظر ما این است: شما تاکنون اسلحه و مهمات زیادی به آن دسته و گروه داده‌اید، اما چنین شرطی که نمایندۀ خودتان را نزد آنان بفرستید، برایشان نگذاشته‌اید. حال چطور شده که این تقاضا را از ما دارید؟ باشد، ما قبول می‌کنیم، اما تقاضایمان از شما این است که به گروه‌های دیگر کمک تسلیحاتی و غیره نکنید، مگر با اطلاع ما. برای برادران سلام زیاد دارم. برادرت قاسملو. 10/3/1359.»[۱۴]

گزارش - 190

دربارة تحرکات مسلحانة گروه‌های درگیر در مناطق کردنشین، امروز نیز گزارش‌هایی از کامیاران، بانه، سقز، مریوان، سنندج و ارومیه به مراکز ذی‌ربط واصل شد. در بانه، در ساعت 21:30، پاسگاه سنته زیر آتش قرار گرفت که مأموران به آتش آنان پاسخ دادند. گزارش گروهان بانه حاکی است تیراندازی پراکنده در تمام طول شب بین مهاجمان مسلح غیرقانونی و سپاه پاسداران در سطح شهر وجود داشته است.[۱۵] در کامیاران، در ساعت 22:30، مهاجمان ضدانقلاب به یگان‌های مستقر در این شهر، از ضلع جنوب‌غربی به‌وسیلۀ خمپاره‌انداز و سلاح‌های دیگر حمله کردند که نیروهای خودی به آتش آنها پاسخ گفتند و درگیری در طول شب ادامه یافت.[۱۶] از سقز نیز خبر می‌رسد: «در نزدیکی ربط نیروهای دشمن دیده شده‌اند و حتی مجهز به ضدهوایی شده‌اند و اطمینان دارند از این مسیر ستون [نیروهای خودی] عبور خواهد کرد [و] می‌توانند ضربه بزنند.» همین گزارش به نیروهای خودی هشدار می‌دهد که قبل از عزیمت، شناسایی و مراقبت کامل را انجام دهند تا نیروها در راه قتل‌عام نشوند.[۱۷] گزارش دیگری از تجمع نیروهای پیشمرگ کومه‌له با سلاح‌ها و تجهیزات سبک و سنگین در جادۀ مریوان ـ نوسود و دوراهی مریوان ـ دزلی و ارتفاعات دزلی و گردنۀ زارنه حکایت دارد.[۱۸] دراین‌حال، گزارش‌های متعدد دیگری همچون روزهای گذشته مبنی‌بر قصد و تصمیم گروه‌های مسلح غیرقانونی کرد برای تجمع و حملۀ همه‌جانبه در روز عید فطر وجود دارد که جهت پیشگیری‌های لازم هشدار داده است.[۱۹] در سنندج، ستون اعزامی این شهر به مریوان پس از اجرای مأموریت، به سنندج بازگشت و نیروهای پادگان لشکر28 سنندج ضمن تجلیل از شهدای این ستون، آن را تا محل استقرار همراهی کردند. این ستون که حامل آذوقه و مواد سوختی برای اهالی مریوان بود، روز پنجشنبه گذشته در گردنۀ گاران مورد حملۀ مهاجمان مسلح ضدانقلاب قرار گرفت و 11 تن از افراد آن شهید و 38 تن هم زخمی شدند. در این درگیری همچنین 38 مهاجم کشته و عدۀ زیادی از آنها مجروح شدند.[۲۰] در شهر ارومیه نیز 4 بمب کار گذاشته شد. گزارش سپاه ارومیه حاکی است یکی از بمب‌ها صوتی بود که شب‌هنگام در کنار منزل مولودی، رئیس کمیته مرکزی ارومیه، منفجر شد و براثر آن شیشه‌های خانۀ وی و همسایگان خرد گردید. بمب دیگر در ساعت 12:30 ظهر، جلو دادگاه انقلاب و پیش از رسیدن نیروهای خنثی‌کنندۀ بمب، منفجر شد که تا شعاع 100 متری شیشه‌های خانه‌ها و مغازه‌های اطراف شکست. یک بمب هم در ساعت30 دقیقۀ بامداد روز بعد، در پاساژ شهر منفجر شد، اما یک بمب ساعتی که در ورزشگاه تختی کار گذاشته شده بود کشف و خنثی گردید.[۲۱] همچنین خبرهایی از درگیری‌های میان گروه‌های مسلح غیرقانونی منتشر شده که حاکی‏از اختلافات اساسی این گروه‌ها پس از انشعاب در حزب دمکرات کردستان می‌باشد. گزارش خبرنگار روزنامۀ جمهوری اسلامی دراین‌زمینه چنین است: «در درگیری بین افراد حزب دمکرات و کومه‌له که در روز پنجشنبه 16 مردادماه در اطراف مهاباد رخ داد، 4 تن از طرفین کشته شدند. براساس گزارشات تأییدنشده‌ای افراد دمکرات در اطراف سردشت 45 نفر از افراد کومه‌له را خلع‌سلاح و دستگیر کرده‌اند. در همین ‌رابطه مهندس طاهری، استاندار آذربایجان‌غربی، گفت: 150 نفر از افراد دمکرات در حومۀ سردشت 17 نفر از افراد کومه‌له را دستگیر کرده‌اند و در همین رابطه کومه‌له اعتراض‌نامه‌ای منتشر ساخته است. وی همچنین گفت: برخورد این دو گروه سیاسی در مهاباد مهم‌ترین واقعه بعد از انشعاب در حزب دمکرات کردستان است.»[۲۲] این درحالی است که مهندس هاشمی، معاون سیاسی و امور اداری استانداری آذربایجان‌غربی، دربارة درگیری‌های چند شب گذشته در مناطق کردنشین این استان، اعلام کرد: «عوامل و دست‌هایی در کار است تا به‌وسیلۀ شایعه و تبلیغات سوء، درگیری‌های چند روز اخیر در مناطق استان را بزرگ جلوه دهند تا زمینه را برای به‌وجودآوردن درگیری‌های بزرگ‌تر فراهم نمایند و به تشنج در مناطق مختلف ازجمله مناطق حساس نقده، اشنویه و پیرانشهر دامن بزنند. ...»[۲۳]

گزارش - 191

در ادامۀ محاکمه و مجازات عوامل دخیل در کودتای 18 تیرماه گذشته، سحرگاه امروز، 13 کودتاگر و یک سرتیپ ساواک تیرباران شدند. دراین‌‌باره روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز اطلاعیه‌ای منتشر کرد. در این اطلاعیه ضمن ذکر اسامی افراد تیرباران‌شده، آمده است: «شعبۀ اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز برای رسیدگی به اتهامات 13 تن که در کودتای نافرجام علیه جمهوری اسلامی ایران در چهارشنبه 18/4/59 شرکت داشتند، از تاریخ 13/5/59 الی 15/5/59 متناوباً تشکیل جلسه داد و پس از قرائت کیفرخواست و تفهیم مواضع اتهام و استماع مدافعات و آخرین دفاعیات متهمان، دادگاه ختم دادرسی را اعلام کرده و وارد شور شد و متهمین [را] به‌جرم یاغیان بر امام عادل و جمهوری اسلامی ایران و همچنین داشتن پشتیبان و تجهیزکنندۀ نیرومندی چون امریکا و اسرائیل، مفسدفی‌الارض و محارب با خدا و رسول او تشخیص داده و به اعدام محکوم کرد. ...» در این اطلاعیه همچنین دربارۀ محکومیت یک سرتیپ ساواک آمده است: «درضمن، شعبۀ دوم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز جهت تجدیدنظر و رسیدگی مجدد به پروندۀ سرتیپ سابق حسین ترابی فرزند اسماعیل، در تاریخ شانزدهم مردادماه 1359 تشکیل جلسه داد و پس از استماع آخرین دفاعیات متهم، دادگاه وارد شور شد و حکم قبلی دادگاه را که متهم را محکوم به 15 سال حبس و استرداد کلیۀ اموال کرده بود، لغو کرده و باتوجه‌به مدارک موجود در پرونده و اقاریر صریح متهم در دادگاه و در اوراق بازجویی... محکوم به اعدام کرد.»[۲۴] همچنین، بعدازظهر امروز، پس از محاکمه 12 نفر از نظامیان متهم به شرکت در کودتای نافرجام، در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز، حکم برائت آنها صادر گردید و بعدازظهر امروز همگی از زندان اوین آزاد شدند.[۲۵]

گزارش - 192

امروز در شهرستان محلات خانۀ عزت‌الله کفایتی وابسته به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) توسط سپاه بازرسی و اعلام شد که مقادیری مواد منفجره، مهمات و سلاح از این خانه کشف شده است. گزارش خبرنگار روزنامۀ جمهوری اسلامی از محلات دراین‌زمینه حاکی است: «یکی از مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محلات ضمن تماس با خبرنگار ما اظهار داشت: ما از مدت‌ها قبل خانۀ کفایتی را زیر نظر داشتیم و به‌علت رفت‌وآمدهای مشکوک بدان کاملاً مظنون شده بودیم و با بررسی و کنترل جریاناتی که در آن می‌گذشت بالاخره تصمیم به بازرسی آن گرفتیم که ضمن بازرسی از خانه، مقدار قابل‌توجهی سلاح و مهمات ازقبیل خشاب کلاشینکف، نارنجک، مواد منفجره، تیربار و کلت به دست آمد.» این روزنامه سپس به نقل سخنان مسئول سپاه پاسداران محلات پرداخته و می‌نویسد: «عزت‌الله کفایتی درحال‌حاضر فراری است و فعلاً دررابطه‌با همین پرونده‌ها افرادی را تحت‌نظر داریم و تعداد 7 نفر را دستگیر کرده‌ایم که با قید ضمانت آزاد شدند و کارهای داخلی‌مان تمام نشده تا در خارج نامبرده را تعقیب نماییم و پدر ایشان مدت دو روز است که در بازداشت می‌باشد که به‌علت ارتباط با پسرش دستگیر نمودیم و الآن هم اظهار می‌نماید که "ما انتقاممان را می‌گیریم، ما تنها نیستیم، صد هزار نفر پشتیبان ما هستند." و مواد منفجرۀ آمادۀ انفجار خیلی زیادی [در منزل کفایتی] بوده و ما رفتار مشکوکی که در اینجا به وجود آمده بود و گروه‌هایی که مرتب [به این خانه] رفت‌وآمد داشتند و شبانه تمرینات داشتند و افرادی که با اینها در رابطه بودند را زیر نظر داشتیم و بعد، خلاصه، برادران پاسدار با حکم دادستانی روز پنجشنبه ساعت 12 به منزل وی رفتند و پس از بازرسی این مواد کشف شد.»[۲۶] روزنامه جمهوری اسلامی در گزارش دیگری از این واقعه، همچنین به ذکر برخی سوابق و فعالیت‌های عزت‌الله کفایتی پرداخته و می‌نویسد: «کفایتی یکی از اعضای باسابقه و فعال مجاهدین خلق [منافقین] است که تاکنون ازسوی کادر رهبری مجاهدین خلق به مأموریت‌های مهمی فرستاده شده است. پس از اشغال انقلابی سفارت امریکا و اوج‌گیری مبارزات دانشجویان انجمن‌های اسلامی در داخل و خارج کشور و پس از اینکه طرح پاک‌سازی و سالم‌سازی دانشگاه‌ها ازسوی انجمن‌های اسلامی مورد بررسی قرار گرفت، کفایتی ازسوی کادر رهبری سازمان مجاهدین خلق مأموریت یافت تا تحت‌عنوان مخالفت با سازمان مجاهدین خلق، با چهره‌های سرشناس وارد مذاکره و گفت‌وگو شود و طرح ترور رهبران مجاهدین خلق را مطرح کند. هم‌زمان با این مأموریت، روزنامة مجاهد اعلام کرد که انقلاب فرهنگی توطئه‌ای برای قتل‌عام نیروهای مترقی است تا بدین‌وسیله همراه با یک برنامۀ تبلیغاتی زمان‌بندی‌شده از خروج گروه‌های سیاسی مخالف انقلاب اسلامی از دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آید. کفایتی در تعقیب مأموریت خود با حجت‌الاسلام موسوی تبریزی، رئیس دادگاه انقلاب تبریز، تماس گرفت و سؤال‌هایی درزمینۀ مسائل جاری کشور و بیشتر درجهت ایجاد اختلافات داخلی و نیز ترور رجوی و خیابانی مطرح ساخت که نتوانست جواب‌های دلخواه سازمان مجاهدین خلق را به دست بیاورد. کفایتی عین همین سؤالات را در یک گفت‌وگوی خصوصی از دکتر آیت کرد و طوری بحث را ادامه داد که حتی‌المقدور نظر سازمان را تأمین کند، که در این مرتبه جواب‌های دلخواه خود را درزمینۀ ترور به دست نیاورد، ولی درجهت اخذ نتایجی به‌منظور ایجاد شکاف در بین گروه‌های اسلامی تا حدودی موفق شد. سازمان مجاهدین خلق پس از حذف سؤال‌هایی که درمورد ترور رجوی و خیابانی بود بقیۀ نوار را در اختیار رئیس‌جمهور گذاشت و روزنامۀ انقلاب اسلامی قسمت‌هایی از آن نوار را انتخاب و منتشر نمود. ...»[۲۷]

گزارش - 193

موضوع مناقشه‌برانگیز انتخاب نخست‌وزیر و وزرا یکی از مهم‌ترین مسائلی است که درحال‌حاضر رئیس‌جمهور بنی‌صدر و مجلس شورای اسلامی با آن مواجه‌اند. پیش‌ازاین، بارها ازسوی رئیس‌جمهور بنی‌صدر اعلام شده بود که پس از اعلام آمادگی مجلس، نخست‌وزیر به مجلس معرفی خواهد شد و براین‌اساس مردم منتظر بودند که اولین دولت منتخب مردم در جمهوری اسلامی ایران لااقل از ده روز پیش کار خود را آغاز کند، اما درپی اختلاف دو جناح مطرح حاکم بر نظام، انجام این مهم به تعویق افتاد. گزارش روزنامۀ کیهان دراین‌باره حاکی است: «سرانجام به‌دنبال مذاکرات مفصل مجلس و رئیس‌جمهوری قرار شد هیئتی صلاحیت کاندیداهای نخست‌وزیری را [بررسی و آنان را] معرفی کند و درپی اعلام این خبر 13 نفر از چهره‌های معروف سیاسی کشور برای این پست اعلام کاندیداتوری کردند و یا ازسوی دیگران برای این پست معرفی شدند. این هیئت کار رسیدگی به صلاحیت کاندیداها را امروز و فردا به پایان خواهد برد و برابر خبرها، اولین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران ظرف امروز و فردا معرفی خواهد شد.» این روزنامه سپس به نقل اظهارات یکی از کاندیداهای مطرح پرداخته و نوشته است: «محمدعلی رجایی، وزیر آموزش‌وپرورش و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در یک مصاحبۀ اختصاصی با خبرگزاری پارس نقطه‌نظرهای خود را دربارۀ نحوۀ عمل مجلس شورای اسلامی و اظهارنظر آقای رئیس‌جمهور درمورد ایشان و برنامه‌هایی که نخست‌وزیر آینده باید داشته باشد تشریح کرد. آقای رجایی در جواب این سؤال که مجلس چه خطی را در شرایط کنونی دنبال می‌کند؟ گفت: مجلس امتحان خودش را در بعضی از برخوردها داده است و تصویب اعتبارنامۀ آقایان غضنفرپور و آیت نشان داد که مجلس نه در خط حزب است و نه برعلیه آقای رئیس‌جمهور؛ برای اینکه اگر می‌خواست در خط حزب جمهوری اسلامی باشد به نظر می‌رسید که مثلاً اعتبارنامۀ آقای غضنفرپور را تصویب نکند.» آقای رجایی درمورد گزینش نخست‌وزیر گفت: «تجربۀ دیگر مجلس برخورد آن با کاندیدای نخست‌وزیر منتخب آقای رئیس‌جمهور و حزب بود و به‌طوری‌که اعلام شده است، دربارۀ آقای میرسلیم، آقای رئیس‌جمهور و حزب به تفاهم رسیده بودند، ولی مجلس با خطی که مشخصاً خودش دارد و به اعتقاد من خط انقلاب و خط امام است، در مقابل این انتخاب مقاومت کرد و این نشان می‌دهد که مجلس به‌دنبال خط خاص خودش است. ...» آقای رجایی درمورد این گفتۀ رئیس‌جمهوری که نخست‌وزیر باید با رئیس‌جمهوری کار کند گفت: «مجلس می‌گوید نخست‌وزیر باید در خط امام باشد و براساس قانون اساسی کار کند و من این منطق را می‌پسندم که نخست‌وزیر می‌تواند با معیار قانون اساسی با مقام ریاست‌جمهوری و نه شخص معین و با مجلس و نه نماینده معین کار کند و اگر ما معیار شخص را به معیار قانون اساسی تبدیل کنیم از این بن‌بست خارج می‌شویم. با قانون اساسی می‌توان جلو هرگونه حرکت غلط یا خودسری را گرفت. ... این تنها آقای رئیس‌جمهوری نیستند که احساس مسئولیت می‌کنند، بلکه 270 نماینده مجلس با احساس مسئولیت کامل اعمال دولت را کنترل خواهند کرد.» رجایی همچنین اظهار کرد: «من از کابینۀ مختلط صددرصد به دور هستم و معتقدم کابینه باید به‌طور یکدست از انقلابیون در خط امام باشد.»[۲۸] دراین‌حال، بنی‌صدر در یادداشت‌های روزانۀ خود، دربارۀ مذاکرات امروزش با برخی نمایندگان مجلس، به سوابق این مناقشه پرداخته و چنین می‌نویسد: «صبح هیئتی از مجلس برای احراز صلاحیت داوطلبان نخست‌وزیری نزد من آمدند، گفت‌وگوی مفصلی انجام گرفت. من به آنها گفتم آنکه در بیان امام بود "سر چه اختلاف دارند"، اختلاف را چه کسی با چه کسی دارد؟ چون تا آنجا که به رئیس‌جمهور مربوط می‌شود، کاری را که من کرده‌ام، هیچ رئیس‌جمهوری در هیچ تاریخی نکرده است. نخست براساس پیشنهادی به حزب جمهوری که خود آنها هم قانع شدند یا شاید قانع بودند من با آنها شوخی کردم، گفتم قصد شما از مطرح‌کردن آن دو نفر [جلال‌الدین فارسی و محمدعلی رجایی] برای سومی [میرسلیم] بود که براساس تفاهم من او را به مجلس معرفی کردم. بعد در جلسۀ خصوصی بحث و گفت‌وگو کردید، از من خواستید به مجلس آمدم صحبت کردم. پیشنهاد کردیم هیئتی تشکیل شود و احراز صلاحیت بکند، همۀ کسانی که به من پیشنهاد شده بود [14 نفر] ضمن یک نامه‌ای برای شما صورت دادم که شما ببینید اینها مکتبی هستند، مسلمان هستند، صلاحیتشان به چه میزان است. شما رفتید به‌دنبال احراز صلاحیت، بعد هم آمدید. پس، از ناحیۀ من ترک اولی‌ای نبوده، تفاهم‌طلبی هم بوده. من هم می‌دانستم و می‌دانم و اگر بنا بر این بود که اختلاف و مقابله باشد روش دیگری در پیش می‌گرفتم. ولی اینکه گمان برود روش صحیح حکومتی این است که ما برای هر مسئولی یک مقابلی درست کنیم که نتواند تکان بخورد، این کار کشور را به بن‌بست می‌کشاند و در این بن‌بست انقلاب و کشور زیان می‌بینند. ... بالاخره آنها گفتند با مطالعاتی که کرده‌اند یک نفر [رجایی] را هم صالح‌تر یافته‌اند و هم گفته‌اند که در مجلس زمینۀ بیشتری دارد. من گفتم که شما در مجلس خصوصی آن 14 نفر را به رأی بگذارید، اگر تمایل مجلس به کسی شد که من دلم از او قرص نبود، سکوت می‌کنم. یکی از اعضای هیئت پرسید: آیا شما در سخنرانی‌هایتان هم حرفی نمی‌زنید؟ گفتم: چرا، وقتی که معلوم شد حق با من است و آن روز که معلوم شد روش پیشنهادی من درست است آن روز حرف می‌زنم ولی تا آن روز، نه.»[۲۹] بنی‌صدر همچنین شامگاه امروز در سخنرانی خود در مسجد سیدالشهدای نازی‌آباد ضمن بحث دربارۀ سیر انتخاب نخست‌وزیر و مناقشاتی که دراین‌زمینه با حزب جمهوری اسلامی داشته‌اند، دربارۀ یکی از کاندیداهای مطرح؛ یعنی محمدعلی رجایی چنین گفت: «اما می‌ماند آقای رجایی. آقای رجایی حرف را می‌شنود اما آنچه که خودش می‌خواهد می‌کند و تفاهم دراین‌صورت مشکل است با او. اولاً کم گوش می‌دهد به حرف و بحث با او مشکل است و در مواردی هم که بحث را می‌شنود، کمتر عمل می‌کند. و دوم اینکه اطلاع از امور کشور ندارد، یک نخست‌وزیر باید اطلاعات وسیعی داشته باشد از مسائل کشور.»*[۳۰] بنی‌صدر درمورد آخرین گفت‌وگوهای خود با هیئت تعیین‌شده و آخرین تصمیمات خویش درباره انتخاب نخست‌وزیر گفت: «امروز صبح آمدند آنجا پیش من همان هیئت. گفتند بین اینهایی که معرفی شدند، بعضی‌شان که خودشان نمی‌خواهند و بعضی‌شان زمینه ندارند و ما مناسب‌ترین را آقای رجایی یافتیم؛ چون شما گفتید که ایشان صادق‌اند، اما خب، این عیب را دارند که اطلاعشان کم است یا ندارند و اینکه خشک‏سرند؛ این اصطلاح را به کار بردید. و حالا خودشان آمدند اینجا و می‌گویند آن مواردی که شما اشاره کردید، نه، راویش درست روایت نکرده. خودشان هم یک توضیحاتی داد. گفتم خُب پس شما بروید مجلس، مجلس خصوصی بکنید نسبت به این عده رأی بگیرید. من اگر اطمینان قلبی داشتم نسبت به آن کسی که شما رأی دادید، خب، می‌گویم بله، همکاری وجود دارد و عمل می‌کنم. اگر نداشتم، غیر از سه نفر که اسم بردم اینها را به مردم خواهم گفت که من مسئول اینها نیستم و رئیس‌جمهوری را مردم انتخاب کرده‌اند که استواری حکومتشان به او باشد. پس باید این حق را برای خودش حفظ بکند. ...»[۳۱]

گزارش - 194

وضعیت دیپلماسی و سیاست‌های وزارت امور خارجه در طول هشت ماه تصدی صادق قطب‌زاده در این سمت، در جلسۀ امروز مجلس شورای اسلامی، با حضور وی مطرح شد و وزیر امور خارجه به پرسش‌های صریح برخی نمایندگان پاسخ گفت. وی در بخشی از سخنانش اظهار کرد: «آنچه درزمینۀ سیاست خارجی انجام شد در یک چارچوب معین و مشخص نبود و ناظر بر این بود که شخص وزیر خارجه آن‌طوری‌که مصلحت می‌بیند باتوجه‌به مقتضیات عمل کند و ثانیاً تمام تصمیماتی که گرفته شد و جنجال به پا کرد یا نکرد به‌طور مشخص با تصویب شورای انقلاب اسلامی انجام گرفته است.» وی افزود: «... اما اصول سیاست خارجی ما براساس قول و فعل امام بود (که زمینۀ اصلی هم همین بود) اصل و اساس این سیاست، سیاست نه شرقی و نه غربی بود و ما اگر با امریکای جهان‌خوار در جنگ هستیم این دلیل بر این نیست که ما به ابرقدرت دیگر که او هم متجاوز و جنایتکار است رو بیاوریم. ... ولی طبیعتاً نوکران سیاست شرق بسیار گفتند و تهمت زدند. و حالا کسانی که سال‌ها به نوکری روسیه مشغول بوده‌اند، اینها شده‌اند خط امام و به ما تهمت امریکایی می‌زنند. (هاشمی رفسنجانی: چه کسانی؟ قطب‌زاده: حزب خائن توده).» وی سپس دربارۀ رویارویی با دو بحران پیش روی خود چنین گفت: «در 8 ماه گذشته که در وزارت خارجه بودیم من با دو بحران بزرگ بین‌المللی در ابعاد بسیار وسیعی روبه‌رو شدم. یکی مسئلۀ گروگان‌ها که به تفسیر سیاستمداران بزرگ دنیا یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های بین‌المللی بعد از جنگ جهانی دوم بود. 8 ماه است که این بار را به دوش می‌کشم و فحش می‌شنوم و نفس نکشیدم و این بار را تا به اینجا کشیدم. به این مسئله جنایت روسیه در افغانستان اضافه شد که یکی دیگر از بزرگ‌ترین بحران‌های بین‌المللی بوده و هست، که بار اصلی آن باز به دوش وزارت خارجه و به یک معنا بر دوش وزیر بود. ولی متأسفانه درزمینۀ اعمال سیاست خارجی رسانه‌های گروهی این مملکت خصوصاً رادیو تلویزیون نقشی بسیار مخرب و منفی داشتند؛ ازاین‌لحاظ که کشورهای دیگر تصور می‌کنند که رادیو تلویزیون ایران نظر قطعی دولت ایران را می‌گوید.» قطب‌زاده در پاسخ به این سؤال فخرالدین حجازی که: چرا کارمندان وزارت امور خارجه در اوایل ماه مبارک رمضان در سفارتخانۀ دولت صدام خائن به‌عنوان تبریک به سالگرد تأسیس ننگین حزب بعث حاضر شده و با خوردن ویسکی و شامپانی شادی کرده‌اند؟ ضمن استناد به نامۀ سفارت عراق که هرگز در سفارت عراق مشروب خورده نشده است، گفت: «اتهامی زده شده که مأمورین ما در آن جشن شرکت کرده‌اند. این جداً دروغ و کذب محض است و حتی یک نفر هم از مأمورین وزارت امور خارجه که 4 نفر از آنها را به این جلسه دعوت کرده بودند، در آن شرکت نکردند.» وزیر خارجه افزود: «سؤال بعدی این است که پس از فرمان امام، دانشجویان ایرانی برای ازبین‌بردن آرم‌های طاغوتی به سفارتخانۀ ایران در فرانسه می‌روند و درحالی‌که به عکس شاه مخلوع و فرح و روزنامۀ کثیف آزاد بختیار در روی میز اعتراض می‌کنند، دستور بازداشت آنها توسط سفیر ایران به‌وسیلۀ پلیس فرانسه صادر می‌کنند و آنها را ضدانقلاب خطاب کرده و به دانشجویان دختر و پسر توهین می‌کنند. در جواب باید بگویم اولاً موقعی که به ما خبر رسید که عده‌ای وارد سفارتخانه شده‌اند کوچک‌ترین اطلاعی از هویت آنها نداشتیم. از اتحادیۀ دانشجویان مسلمان سؤال کردیم آنها هم گفتند ما این افراد را نمی‌شناسیم. اجازۀ تماس با مأمورین سفارتخانه و سفیر نیز به ما داده نشد. طبیعتاً با تجربه‌ای که از سفارت ایران در انگلیس داشتیم دچار ترس و وحشت شدیم که مبادا اینها خرابکار باشند و لذا دستور تخلیه‌شان را دادیم. در اطلاعیۀ همین افراد آمده بود که با نهایت صلح و صفا وارد سفارتخانه شدیم. اما واقعیت قضیه این بود که سه نفر را با زنجیر آن‌چنان زده بودند که دو نفر آنها مدتی در بیمارستان بودند... ثانیاً یک دانه عکس درمجموع سفارتخانه وجود نداشت و تعدادی از این تابلوها را از همان بدو قضیه به زیرزمین آنجا برده بودند و قبل از آنکه امام به ایران تشریف بیاورند عکس‌های این ظلمه از سفارتخانۀ ایران در پاریس برداشته شد.» قطب‌زاده دررابطه‌با ترور بختیار در پاریس اظهار کرد: «سؤال شده که اخیراً [گروهی موسوم به "سازمان] جوانان انقلابی مستضعفان جهان" که دستِ ملت شهیدپرور ایران می‌باشند، جان‌برکف تا درِ اتاق بختیار برای اجرای حکم پیش می‌روند، شما آنها را طرف‌دار شاه مخلوع خطاب کرده و به مقدسات پاک نسل جوان توهین کرده و به‌اصطلاح دمکراتیک حرف می‌زنید. باید بگویم... آقای بنی‌صدر و آقای سیداحمدآقا هم از این موضوع بی‌خبر بودند. درنتیجۀ تحقیقات معلوم شد که 1. دو ماشین پلیس که در تمام 24 ساعت دمِ خانۀ بختیار وجود دارند ساعت 8:20 دقیقه از دمِ در رفته‌اند و 500 متر آن‌طرف‌تر نگه داشتند. 2. یکی از پلیس‌هایی که همیشه در آنجا حضور دارد و مسلح به مسلسل و جلیقۀ ضدگلوله است، او هم در آن ساعت در آنجا نبود. 3. بختیار هیچ‌وقت جلیقۀ ضدگلوله نمی‌پوشید، اما آن روز پوشیده بود و این را از دارودستۀ داخل خانۀ بختیار فهمیدیم. 4. دو نفر از گاردهای بختیار که تا آن روز مسلح نبودند آن روز مسلح بودند. 5. پسر بختیار خائن که عضو رسمی پلیس فرانسه است آن روز نه‌تنها در منزل بختیار خائن بوده بلکه در را هم او باز کرده است. باتوجه‌به این اطلاعات ما اعلام کردیم که دولت ایران کوچک‌ترین اطلاعی از این ماجرا ندارد و با اطلاعاتی که داریم دولت فرانسه و عوامل خودشان قبلاً از این حادثه مطلع بودند. و اگر مصلحت بود در یک جلسۀ خصوصی خواهم گفت که طبق اعترافات دستگیرشدگان، آنها از چه دولتی پول می‌گرفته‌اند. ...»[۳۲]

گزارش -195

درحالی‌که اعتصاب غذای 70 دانشجوی ایرانی دستگیرشده در لندن در زندان‌های این کشور ادامه دارد، امروز وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران اطلاعیه‌ای درخصوص دستگیری این دانشجویان و اقدامات وزارت امور خارجه دراین‌باره صادر کرد. در این اطلاعیه آمده است: «درپی دستگیری 70 نفر از دانشجویان مقیم انگلیس که روز دوشنبه در حین تظاهرات در مقابل سفارت امریکا در لندن دستگیر و توقیف شده بودند، کاردار ایران در سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن در همان روز طی یک نامۀ فوری به مقامات پلیس، رفتار نامناسب مأموران پلیس را نسبت به دانشجویان به آنها گوشزد می‌کند و روز بعد، کاردار سفارت ایران در لندن طی ملاقات با مدیرکل سیاسی وزارت امور خارجۀ انگلیس اعتراض شدید خود را نسبت به اعمال بی‌رحمانۀ پلیس ابراز داشته و خواستار آزادی بدون قیدوشرط دانشجویان می‌گردد. پس از این ملاقات، کاردار سفارت ایران در لندن به‌همراه مأمور وزارت امور خارجۀ انگلیس به زندان مقر دانشجویان رفته و با ایشان که دست به اعتصاب غذای خشک زده بودند ملاقات می‌نماید.» این اطلاعیه می‌افزاید: «دولت انگلستان اعلام نموده تا زمانی ‌که این دانشجویان هویت خود را ابراز نکنند نمی‌توانند آنها را محاکمه و یا آزاد کنند و از طرف دیگر دانشجویان نیز گفته‌اند مادام که آزادی بی قیدوشرط آنها تضمین نشود از اعلام اسم خویش خودداری خواهند کرد و به اعتصاب غذا نیز ادامه خواهند داد. امروز (روز پنجشنبه) نیز کاردار ایران از عدۀ دیگری از دانشجویان که به‌علت کمی سن در دارالتأدیب به سر می‌برند بازدید کرده و طبق اطلاع، حال سه تن از آنها تاکنون بسیار وخیم می‌باشد. درحال‌حاضر کاردار سفارت ایران در لندن اقدام به گرفتن وکیل برای دانشجویان کرده تا نسبت به رفتار بی‌رحمانۀ پلیس انگلیس که به ناحق دانشجویان را توقیف کرده‌اند اقدام نماید.»[۳۳] یادآوری می‌شود باآنکه پس از گذشت بیش از دو هفته از بازداشت و ضرب‌وشتم دانشجویان تظاهرکننده ایرانی، این افراد دیروز از زندان‌های امریکا آزاد شدند، امروز نیز چند صد تن از دانشجویان مسلمان ایرانی در خیابان‌های واشنگتن دست به تظاهرات زدند. مخبر صدای امریکا گزارش کرده است که تعداد زیادی از امریکاییان با دادن شعارهایی مبنی‌بر درخواست اخراج ایرانیان از امریکا، بر سر راه این تظاهرکنندگان قرار گرفته‌اند. تظاهرکنندگان نیز با فریادهای زنده باد خمینی به امریکاییان پاسخ می‌گویند. ضمناً قریب 200 دانشجوی ایرانی که دیروز آزاد شدند نیز در تظاهرات امروز شرکت کرده‌اند.[۳۴] رادیو صدای امریکا در بخش خبری دیگر خود دربارۀ پاسخ رسمی مقامات امریکا به شکوائیۀ ایران به دبیرکل سازمان ملل دربارۀ بدرفتاری و شکنجۀ دانشجویان ایرانی در بند، چنین می‌گوید: «کورت والدهایم طی نامه‌ای [که] به‌عنوان دانالد مک هنری ارسال کرده بود، اتهامات ایرانیان مبنی‌بر نقض حقوق بشر دررابطه‌با ایرانیانی که در جریان تظاهرات بیست‌وهفتم ژوئیه [5 مردادماه] در واشنگتن دستگیر شده بودند [را] بازگو کرده بود. نماینده امریکا در سازمان ملل در جوابیۀ خود ضمن اعلام خبر آزادی ایرانیان گوشزد کرده بود که اگر تظاهرکنندگان در ابتدای کار با مقامات انتظامی همکاری می‌کردند و هویت خود را افشا می‌کردند از ادامۀ بازداشت آنها جلوگیری می‌شد. ...»[۳۵]

ضمیمه گزارش187: نگاهی به درآمدهای نفتی عراق در گزارش نشریة اخبار مالی بین‌المللی در گزارش نشریة فوق آمده است: «کشور عراق درحال‌حاضر دومین تولیدکننده و صادرکنندۀ عمدۀ نفت در اوپک می‌باشد. تولید نفت که در اواسط دهۀ 1970 حدود 2 میلیون بشکه در روز بود در دورۀ ژانویه ـ مه 1980 به 5/3 میلیون بشکه در روز رسید و صادرات نفت حدود 3/3 میلیون بشکه در روز بود. عراق طرف‌دار تشدید افزایش قیمت نفت نیست و بیشتر پیرو ترقی قیمت این کالا در چارچوب اوپک می‌باشد و در اول ژوئیه قیمت نفت سبک بصره به 96/31 دلار در هر بشکه افزایش یافت که 4 دلار بیشتر از قیمت نفت مشابه عربستان سعودی می‌باشد. درآمد نفت از محل صادرات در سال 1980 به 5/34 میلیارد دلار خواهد رسید. علی‌رغم افزایش واردات، مازاد حساب جاری حدود 20 میلیارد دلار در سال جاری پیش‌بینی گردیده است. (اخبار مالی بین‌المللی، 4 اوت 1980).»[۳۶] ضمیمه گزارش193: بخش‌هایی از سخنرانی امروز بنی‌صدر در مسجد سیدالشهدای نازی‌آباد و حوادث پس از سخنرانی بنی‌صدر با اشاره به این نکته که کار رادیو تلویزیون کوبیدن نیست بلکه سازندگی است، گفت: «حرف من این است که صبح که رادیو را باز می‌کنی مشغول تصفیه حساب‌اند تا وقتی که شما بخوابید. از خارجه به من گفته‌اند که در سرویس‌های خارجی رادیو و تلویزیون ما یک کلمه خبر، که دولت چه می‌کند، رئیس‌جمهور چه می‌کند، پخش نمی‌کند. پس معلوم به اینکه مدیرعامل رادیو و تلویزیون آدم مکتبی ازنظر من هم است، هم قاطع است، اما دست‌هایی دخالت کرده‌اند و مانع از این شده‌اند که او بتواند در آنجا نظم و انضباط اسلامی برقرار بکند. و این است دلیل انتقاد من به رادیو و تلویزیون. ... و چون چنین نمی‌کند من انتقاد می‌کنم و این انتقاد را آن‌قدر ادامه می‌دهم تا اصلاح بشوند. اگر هم نشد، من تردیدی در دعوت مردم برای اینکه آنجا را با هجوم مردم اصلاح بکنیم به خود راه نخواهم داد.» بنی‌صدر در ادامۀ سخنان خود به تشریح اقداماتی که برای تشکیل دولت جدید از زمان انتخابش به‌عنوان رئیس‌جمهوری انجام شد و مذاکراتی که دراین‌زمینه با اعضای شورای انقلاب داشته است پرداخت و با اشاره به این نکته که وی در دوازدهم فروردین، حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی را به‌عنوان نخست‌وزیر پیشنهاد کرده است، گفت: «روزی فرزند امام پیش من آمد و گفت که می‌آیند و می‌گویند (همین چیزهایی که نوارش درآمد) که یک وقت قضیۀ مصدق و کاشانی پیش نیاید. و من گفتم بسیار خوب، ما اگر خیال می‌کنیم که اهل علم و تحقیق و زحمتیم، ما نمی‌خواهیم داستان شکست‌ها تکرار شود و دلیلی ندارد که ما انقلاب را به پیروزی نرسانیم و بخواهیم دعوای محبوبیت کنیم، اگر قضیۀ مصدق و کاشانی پیش بیاید و حالا برای اینکه نتوانند تبلیغات سوء بکنند و حرف‌ها را عوض و بدل کنند و بگویند، شما را پیشنهاد می‌کنم که بشوید نخست‌وزیر، که اطمینان کامل باشد که قضیۀ مصدق و کاشانی پیش نخواهد آمد. پس قضیۀ استفاده از نفوذ امام و معنویت در کار نبود، مسئله این بود. ... او را هم امام قبول نکرد.» بنی‌صدر همچنین گفت: «راجع به دولت؛ من گفتم... چون یکی از شئونات رئیس‌جمهوری این است که رئیس قوۀ مجریه است؛ یعنی نخست‌وزیر و وزرا همکاران او هستند، خب، همکاران من را می‌شود که من آنها را نپسندم، معنایش این است که من را صغیر فرض می‌کنند و برایم قیم نصب می‌کنند. قانون هم می‌گوید پیشنهاد نخست‌وزیر با رئیس‌جمهوری است و نخست‌وزیر هم باید وزرایش را با تصویب رئیس‌جمهور معین کند. خب، حرف‌ها و نقل‌ها ادامه پیدا کرد و... خلاصه... قرار شد که من آقای میرسلیم را به مجلس معرفی نمایم. آنها هم ایشان را حمایت بکنند بلکه میرسلیم در مجلس مقبول بشود. ... و بعد من را دعوت کردند به مجلس. من رفتم و [در مجلس] گفتم برای اینکه مسئله‌ای پیش نیاید و در داخل و خارج از کشور عنوان نشود که طرفیت هست و ما باهم مقابلیم، بهتر است که شما یک هیئتی را معین کنید و یک نماینده هم من معین کنم تا اینها بنشینند بین کسانی که داوطلب‌اند احراز صلاحیت بکنند و بین آنها ما یک کسی را که تفاهم راجع بهش هست ایشان را به مردم معرفی کنیم. من یک نامه نوشتم به آن هیئت و 14 نفر که به من پیشنهاد شده بود معرفی کردم.» بنی‌صدر با ذکر افرادی که از لیست 14 نفری حذف کردند گفت: «باید از کسانی که فکر می‌کنند کاملاً همکاری می‌توانند با من داشته باشند، آنها را بزنند تا نوبت برسد به آنهایی که نمی‌توانند و گفتم این اشخاصی هم که زدند اسم بردم: آقای سلامتیان، نوبری، حبیبی، مهندس سحابی، میرسلیم و بعد کلانتری. اینها به‌تدریج زدند تا برسند به آنجایی‌که کسانی انتخاب بشوند که همکاری نمی‌توانند بکنند. ... این نامه را هم نوشتم و گفتم اگر شما بین این چهار نفر می‌خواهید، من نمی‌توانم با آنها همکاری کنم. ده تای بقیه‌اش را می‌پذیرم که همکاری کنم، گرچه من صالح‌تر از آنها می‌شناسم برای نخست‌وزیری. ... اگر من بنایم بر دعوا و این حرف‌ها بود خیلی راه خوبی داشتم. هم با حزب می‌توانستم دعوا راه بیندازم و هم با مجلس. آن هم این‌طور بود: شروع می‌کردم یک‌به‌یک نخست‌وزیر معین‌کردن و آنها هم رد می‌کردند. درسته؟ دیگر بیشتر از این که نمی‌شد؟ چند نفر را رد می‌کردند؟... من بنایم تضعیف مجلس نبوده و نیست. برای اینکه مجلس ضعیف به زیان جمهوری است و به زیان شخص رئیس‌جمهوری است. مجلس قوی مجلسی است که از خود استقلال داشته باشد و خط مستقیم برود و در امور، جانب انصاف را از دست ندهد و اجازه ندهد که این گروه و آن گروه از عنوان مجلس به نفع خودشان استفاده کنند.»[۳۷] در پایان سخنرانی تحریک‌آمیز بنی‌صدر، بنا به گزارش خبرگزاری پارس، حاضرین درحالی‏که با سخنان بنی‏صدر تحریک شده بودند با سردادن شعارهای تندی علیه حسن آیت دست به راه‌پیمایی زدند.[۳۸]


منابع و مآخذ روزشمار 1359/05/16

  1. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 142، 17/5/1359، صص11 و 12، رادیو صدای امریکا، ساعت 7، 16/5/1359.
  2. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان، ج1، "زمینه‌سازی و آغاز تهاجم"، به قلم یونس محمد اسحاق، 7/8/1980، 16/5/1359، ترجمه نعمت الله سلیمانی‌خواه. تهران: انتشارات شکیب، 1387، صص230و231.
  3. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 142، 17/5/1359، صص3و4، رادیو کلن آلمان‌غربی (فارسی)، ساعت21، 16/5/1359.
  4. سند شمارۀ 56480 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد عملیات غرب به مرکز فرماندهی، 17/5/1359.
  5. روزنامه کیهان، 18/5/1359، گزارش خبرنگار کیهان از قصرشیرین.
  6. روزنامه جمهوری اسلامی، 18/5/1359، خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی از قصرشیرین.
  7. روزنامه اطلاعات، 19/5/1359، به نقل از گزارش دایرۀ سیاسی ـ ایدئولوژیک لشکر81 زرهی.
  8. روزنامه کیهان، 18/5/1359، ص3، به نقل از خبرگزاری پارس از کرمانشاه.
  9. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 142، 17/5/1359، صص11 و 12، رادیو صدای امریکا، ساعت 7، 16/5/1359.
  10. سند شماره 287294 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از واحد هماهنگی نیروهای انتظامی خرمشهر به واحد هماهنگی نیروهای انتظامی استان خوزستان، 16/5/1359.
  11. روزنامه کیهان، 18/5/1359، به نقل از خبرگزاری پارس از خرمشهر.
  12. همان، به نقل از خبرگزاری پارس از اهواز، به نقل از گزارش ستاد خبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز.
  13. نامۀ مردم، شمارۀ 302، 16/5/1359، صص1، 7 و 8.
  14. همان، صص1و7.
  15. سند شماره 409280 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
  16. سند شماره 56475 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سماجا3 (مرکز فرماندهی) به نزاجا، 17/5/1359؛ و ـ سند شماره 409280 مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (کامیاران)، ص64، به نقل از بولتن خبری مرکز فرماندهی ـ عملیات سپاه، ص1.
  17. سند شماره 114888 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (سردشت)، ص49، از واحد اطلاعات و بررسی‌های سیاسی کردستان به لشکر28 (رکن2)، 16/5/1359.
  18. سند شماره 114887 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از لشکر28 (رکن2) به ستاد عملیات مشترک ارتش و سپاه پاسداران، 16/5/1359.
  19. سند شماره 56464 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (کردستان)، ج1، ص197، از مرکز فرماندهی به کلیۀ واحدهای غرب (ارومیه، سنندج، کرمانشاه)، 16/5/1359.
  20. روزنامه اطلاعات، 16/5/1359، ص3، به نقل از خبرگزاری پارس از سنندج.
  21. سند شماره 409280 مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (ارومیه)، ص136، به نقل از بولتن خبری مرکز فرماندهی ـ عملیات سپاه، ص1؛ و ـ روزنامه اطلاعات، 19/5/1359، ص9، به نقل از خبرگزاری پارس از ارومیه؛ و ـ روزنامه کیهان، 19/5/1359، ص2، خبرنگار کیهان از ارومیه.
  22. روزنامه جمهوری اسلامی، 20/5/1359، ص4، خبرنگار جمهوری اسلامی از ارومیه.
  23. روزنامه اطلاعات، 16/5/1359، ص3، خبرنگار اطلاعات از ارومیه در گفت‏وگوی اختصاصی با معاون سیاسی و امور اداری استانداری.
  24. روزنامه کیهان، 16/5/1359، ص2؛ و ـ روزنامه انقلاب اسلامی، 16/5/1359، ص3؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 16/5/1359، صص1و2؛ و ـ روزنامه اطلاعات، 16/5/1359، ص1.
  25. روزنامه کیهان، 18/5/1359، ص3.
  26. روزنامه جمهوری اسلامی، 19/5/1359، ص2، خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی از محلات، 18/5/1359.
  27. روزنامه جمهوری اسلامی، 18/5/1359، ص2، خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی از محلات.
  28. روزنامه کیهان، 16/5/1359، ص3؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 16/5/1359، ص6، به نقل از خبرگزاری پارس.
  29. روزنامه انقلاب اسلامی، 28/5/1359، صص1و14.
  30. روزنامه انقلاب اسلامی، 18/5/1359، صص1و2.
  31. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان، ج1، "زمینه‌سازی و آغاز تهاجم"، به قلم یونس محمد اسحاق، 7/8/1980، 16/5/1359، ترجمه نعمت الله سلیمانی‌خواه. تهران: انتشارات شکیب، 1387، صص230و231.
  32. مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره اول، صص400 و 401؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 18/5/1359، ص14.
  33. روزنامه کیهان، 18/5/1359، ص2.
  34. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره142، 17/5/1359، ص8، رادیو صدای امریکا (فارسی)، ساعت21:30، 16/5/1359.
  35. همان، ص9، ساعت7:00.
  36. روزنامه انقلاب اسلامی، 10/6/1359، ص10.
  37. روزنامه انقلاب اسلامی، 19/5/1359، صص1 و3.
  38. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 145، 20/5/1359، ص1، تهران، 19/5/1359.