1359.05.29
روزشمار جنگ سال 1359 1359.05.29 | |
---|---|
نامهای دیگر | بیست و نه مرداد |
تاریخ شمسی | 1359.05.29 |
تاریخ میلادی | 20 اوت 1980 |
تاریخ قمری | 9 شوال 1400 |
گزارش - 310
رژیم عراق علاوهبر اخراج عراقیهای ایرانیالاصل ـ که تقریباً هر هفته به تعداد آنها اضافه میشود ـ از چند روز پیش، دست به اخراج اتباع پاکستانی و افغان مقیم این کشور زده و آنها را ازطریق مرز مهران به استان ایلام گسیل داشته است. دراینباره، امروز استانداری ایلام اطلاعیهای منتشر کرد. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: «بار دیگر صدام حسین خونخوار این نوکر سرسپردة امریکا درجهت تحکیم پایههای رژیم پوسیدة خود دست به جنایتهایی همانند همکار معدوم خود محمدرضای مخلوع زده است و تعدادی از برادران مسلمان پاکستان و افغانی را از مرزهای مهران در استان ایلام با وضع فجیعی به خاک ایران روانه کرده است. ...» در پایان این اطلاعیه آمده است: «ما بدینوسیله به تمام مردم مسلمان دنیا از جنایات این رژیم منفور و دیکتاتور و فاشیست اعلامجرم مینماییم و امیدواریم کشورها، مسئولین مسلمان و متعهد در قبال این رفتار ددمنشانه بیش از این سکوت نکنند.»[۱] ضیائی، معاون سیاسی استانداری ایلام، ضمن تأیید این مطلب گفت: «کشور عراق با انجام یک طرح وسیع در مرز، سعی در عربیکردن نوار مرزی خود با ایران دارد.» وی افزود: «به همین منظور اکثر شهرهای مرزی ایران و عراق از وجود شیعیان تقریباً خالی شده و کشور عراق برای عربیکردن نواحی مرزی و استقرار مسلمانان اهل تسنن، گروهی از افراد و خانواده و وابستگان رژیم خود را از کشورهای اردن و عربستان و دیگر کشورهای عربی فراخوانده و با دراختیارگذاشتن امکانات فراوان در مرز متمرکز کرده است.»[۲]
گزارش - 311
تحرکات مرزی عراق در قالب حملات پراکنده، تقویت پاسگاههای مرزی، استحکامات و تجهیزات نظامی و شناساییهای هوایی ادامه یافت. حدود نیمهشب پاسداران مستقر در پاسگاه قلعهسفید و پرویز هدف حملة نیروهای عراقی مستقر در کوههای آقداغ قرار گرفتند. در ادامه، یک فروند میگ عراقی و نیز یک هواپیمای فانتوم از پایگاه حر وارد عملیات شدند در این درگیری که حدود سه ساعت طول کشید، تلفاتی به عراق وارد شد.[۳] در همین شب پاسگاه رضاآباد ایلام نیز مورد حملة عراق قرار گرفت. این حمله با تجاوز دو هواپیمای عراقی به حریم هوایی این نقطه همراه بود.[۴] درزمینة دیگر تحرکات عراق، تقویت منطقة یرخان با یک ستون زرهی، تقویت پاسگاه منظریة عراق توسط دو دستگاه اورال پر از نیرو، تقویت منطقة چارکلا و سرغزل عراق با یک ستون زرهی[۵] و تقویت پاسگاه محمدخدر عراق ـ که در مقابل پاسگاه تپهگل ایران قرار دارد ـ بهوسیلة دو خودرو نظامی و سه خاور پر از نیرو گزارش شده است.[۶] در همین حال، مرزبان مهران درمورد مشاهدة اشیاء نورانی در شب چنین گزارش داده است: «اغلب شبها اشیایی با مشخصات زیر در آسمان مشاهده میشود که برای مرزبانی معلوم نشده اینگونه اشیاء هواپیمای جنگنده یا مسافربری و یا بالنهای هواشناسی هستند؛ زیرا ارتفاع آنها بسیار بلند است، صدا ندارند، مانند یک ستارة نورانی در حرکت هستند و سرعتی معادل سرعت یک هواپیما دارند و جهت حرکت آنها مختلف است؛ بعضی اوقات از شمال به جنوب یا مشرق و مغرب در حرکتاند.»[۷] در جنوب نیز گزارشهایی از تحرکات عراق درزمینه تقویت مواضع و شناسایی، در دست است یک گزارش از منابع مرزی خودی حاکی است که عراق نیروهای خود را در تمام مرز خوزستان تا شلمچه بهشدت تقویت کرده و در تمام این نقاط مبادرت به احداث کمین کرده است.[۸] از منطقة مرزی شلمچه نیز خبر میرسد که همچون روزهای اخیر، امروز نیز در ساعت 23، یک فروند هواپیمای شکاری ناشناس در آسمان مرز شلمچه مشاهده شد که پس از تیراندازی گردان مستقر در محل بهسوی آن، هواپیمای مزبور متواری گردید.[۹]
گزارش - 312
بهدنبال افزایش شدید تبلیغات رادیو تلویزیونی کشورهای حوزة خلیجفارس با هدف بزرگنمایی و سیاهنمایی مشکلات موجود در خوزستان و نیز با هدف جذب مردم عرب این منطقه، امروز روزنامة جمهوری اسلامی نامة "جمعی از دانشجویان مسلمان خوزستانی" را که روز گذشته به دفتر این روزنامه رسیده است، منتشر کرد. در بخشی از این نامه ضمن هشدار به مسئولان جمهوری اسلامی درمورد بذل توجه بیشتر به منطقة حساس خوزستان، آمده است: «... منطقهای که صدام حسین همت خود را بر آن گماشته تا از آن برای اربابانش ابرقدرتهای شرق و غرب پل پیروزی بسازد، باید ازطرف دولت جمهوری اسلامی ایران بهنحو شایستهای مورد توجه قرار گیرد. ازجمله مسائلی که برای مردم مستضعف خوزستان مطرح است هجوم تبلیغاتی امپریالیسم از مجرای بوقهای سخنپراکنی بعث عراق و طاغوتهای سعودی و شیوخ کویت و بحرین و امارات است. این بلندگوهای تبلیغاتی که تمام همّ خود را مصروف درشتنمایی عقبماندگیهای باقیمانده از دوران طاغوت میکنند با تأکید بر ناسیونالیسم افراطی و ضداسلامی و گرایشهای پانعربیستی و تفسیرهای منفی از انقلاب اسلامی ایران میخواهند اذهان ملت مستضعف خوزستان را آشفته و نسبت به انقلاب بدبین کنند. ...» در بخش دیگری از این نامه آمده است: «... باتوجهبه کشش و جذبة برنامههای ضدانقلابی رادیو تلویزیونهای عراق، کویت، عربستان، بحرین و امارات؛ چه به زبان فارسی و چه عربی، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اولاً برنامههایی به زبان عربی پخش کند و ثانیاً فرستندههای خود را در منطقة خوزستان تقویت نماید. چراکه اکنون عدم پخش صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در منطقة خوزستان وضع منطقه را با انفجار روبهرو کرده است. ...»[۱۰]
گزارش - 313
تهاجم پراکندة مهاجمان مسلح معارض با نظام در مناطق غرب کشور در طول 24 ساعت گذشته، به مناطق بیونیج، کرند، کامیاران، پاوه و کرمانشاه گزارش شده است. خبرگزاری پارس ضمن بیان این مطلب، افزوده است: «در تمام این تهاجمات ضدانقلابیون از خمپارهانداز، آر.پی.جی7 و مسلسل استفاده شده است.»[۱۱] در ادامة تحرکات گروههای مسلح ضدانقلاب، طبق یک گزارش از منابع اطلاعاتی خودی، امروز «جلسهای با شرکت نمایندگان گروههای سیاسی مخالف دولت جمهوری اسلامی ایران در مناطق کردنشین غرب کشور و با حضور احمد ملاقادر و بهاءالدین نوری از سران حزب شیوعی عراق و جلال طالبانی درحوالی مرز پیرانشهر تشکیل و به مذاکره پرداختهاند.» در ادامة این گزارش آمده است: «در این نشست از اقدامات حزب کومهله در قبال دولت ایران دفاع و آن را تأیید نمودهاند. حضور جلال طالبانی و مسئولین حزب شیوعی در این گردهمایی بهمنظور برطرفنمودن اختلافات کومهله و گروههای سیاسی مخالف یکدیگر بوده است.»[۱۲] یک گزارش دیگر منابع اطلاعاتی خودی حاکی است: «بختیار درعرض همین هفته با سپاه زیادی به پیش عزالدین حسینی خواهد رفت.»[۱۳] در گزارش امروز ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز آمده است: «احتمال دارد در غرب کشور (ارومیه) درگیری بین مهاجمین و نیروهای خودی رخ دهد و نیروهای بعث عراق و عوامل بختیار و دمکرات در مرز مستقر و احتمال درگیری و امکان حملة زمینی و هوایی از منطقة سردشت تا بلندیها و ارتفاعات پیرانشهر میرود.» در پایان این خبر از نیروی هوایی درخواست شده که یک پرواز شناسایی از این مناطق به عمل آید.[۱۴] دراینزمینه همچنین مرکز فرماندهی سپاه در گزارش خود به ستاد مشترک ارتش، امکان درگیری را از منطقة سردشت تا بلندیهای کالیشن دانسته و درخواست کرده تا فانتومهای پایگاههای شکاری تبریز و همدان درحالت آمادهباش قرار گیرند.[۱۵] دراینحال، امروز با دیدهشدن صدیق کمانگر و ایوب یونسی از سران مؤثر حزب دمکرات، هریک بههمراه 50 نفر از افراد خود در منطقة روستای کلاته و اطراف پاسگاه تیژتیژ، احتمال حمله به این پاسگاه و پاسگاههای دیگر ازسوی آنها تقویت شده است.[۱۶] همچنین، از مریوان نیز خبر میرسد که جادة پایین سر راه در اختیار افراد چریکهای فدایی و کومهله است و احتمال حمله به نیروهای خودی میرود.[۱۷] گزارش اطلاعات سپاه سردشت نیز حاکیاز حرکت ملاحسن از سران حزب دمکرات بهطرف منطقة قطور و احتمال حملة مجدد به این منطقه است.[۱۸] از سوی دیگر، از کرمانشاه خبر میرسد که ساعت 1 بعدازظهر امروز، 5 فرد مسلح و ملبس به اونیفورمهای نظامی به بانک ملی بخش "صحنه" کرمانشاه دستبرد زدند. در این حمله، مهاجمان جمعاً مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار تومان به سرقت بردند.[۱۹]
گزارش - 314
دو گزارش تکاندهنده دربارة شهر تکاب و روستاها و راههای اطراف آن، وضعیت امنیتی ناپایدار این منطقه و مردم این دیار را منعکس میسازد. یکی از این دو گزارش انعکاس عام یافته است و دیگری گزارش داخلی سپاه است. در گزارش امروز ادارة طرح و برنامة عملیات به فرماندهی سپاه دربارة این منطقه آمده است: «شهر تکاب از یکطرف به بیجار و ازطرف دیگر به شاهیندژ منتهی میشود که فاصلة تکاب تا شاهیندژ در حدود 95 کیلومتر میباشد که 75 کیلومتر آن در دست ضدانقلاب میباشد و از سمت شمال به منطقة کوهستان وسیعی منتهی میشود که حدود 8 تا 9 ده در دست پاسداران میباشد. ... این منطقه، کوهستانی و زمستان آن بسیار سرد است؛ یعنی شش ماه در سال راههای منطقه براثر سرما بسته خواهد شد و اگر منطقه کاملاً پاکسازی نشود سپاه پاسداران در زمستان مجبور به تخلیة آنجا خواهد شد و این کار برای مردمی که در این دهات هستند و بهویژه افرادی که با سپاه پاسداران همکاری کردند بسیار گران تمام خواهد شد و دوباره ضدانقلاب در آنجا رشد خواهد کرد. و الآن مردم منطقه دارند اسبابکشی میکنند و به شهر میآیند و احتیاج به نیروی فوری است. ...»*[۲۰] اما گزارش امامجمعة تکاب، حجتالاسلام محمدعلی خسروی که دادستان انقلاب اسلامی و مسئول دفتر حزب جمهوری اسلامی این شهر نیز هست، با تفصیل بیشتری به وضعیت این منطقه پرداخته و در آن آمده است: «... صدای ضعیف 1500 آوارة روستایی را که به تکاب پناهنده شدهاند و از ظلم و ستم حزب دمکرات به ستوه آمدهاند، منعکس کنید؛ مردان و زنان و کودکانی که منزلها و اثاثیة خانه و تمام هستیشان را ضدانقلاب به آتش کشیده و خود با دست خالی ازطریق بیراههها جان سالم به در بردهاند و اکنون در مدارس تکاب در کمال سختی و مضیقه به سر میبرند و متأسفانه در طول این مدت کسی ازطرف مقامات مسئول به این امر رسیدگی نکرده است. ... همین افرادی که بهجای همکاری با دمکرات به آنها روی خوش نشان ندادند و از اسلام و تودة ملت جدا نشدند و روی همین اصل آواره شدند.» وی در ادامة این گزارش دربارة وضعیت شهر تکاب آورده است: «این شهر 25 هزار نفری از آب آشامیدنی محروم است و اکنون که یک سال و نیم از پیروزی انقلاب میگذرد، دراینباره اقدامی جدی صورت نگرفته است. ... بخشدار و شهردار جدید تکاب از استاندار آذربایجانغربی قول اعطای بودجة کافی را گرفتهاند، ولی چون مسئولین آب مشروب استان قبلاً باید منطقه را از نزدیک ببینند، ناامنی منطقة تکاب را بهانه قرار داده و از آمدن به تکاب خودداری میکنند. ...» در این گزارش همچنین دربارة وضعیت راههای ارتباطی تکاب با شهرهای اطراف آمده است: «شهر تکاب از سه طریق به سایر شهرستانها ارتباط دارد: راه تکاب به جادة سقز که بیش از یک سال است توسط ضدانقلاب مسدود است؛ راه تکاب به شاهیندژ و میاندوآب که 6 ماه است توسط ضدانقلاب و افراد حزب دمکرات و کومهله مسدود است؛ راه تکاب ـ بیجار که تنها راه ورود و خروج تکاب میباشد دراثر نرسیدن مسئولین درحال ویرانی و نشست پلها و ازبینرفتن آسفالت میباشد.» امامجمعة تکاب همچنین دربارة ارتباط تلفنی این شهر با سایر مناطق افزود: «ارتباط تلفنی تکاب با خارج از شهر بهعلت عبور سیمهای ارتباطی از مسیر سقز حدود 7 ماه است که بهطور کامل قطع است و اگر کسی بخواهد با شهرهای دیگری تماس بگیرد باید با طی چهار ساعت راه، به شهر زنجان مسافرت کند، چون شهر بیجار نیز حدود 3 ماه است که ارتباط تلفنی ندارد.» در این گزارش درمورد وضعیت سیمای جمهوری اسلامی نیز آمده است: «حدود 8 ماه است که مردم تکاب صداوسیمای جمهوری اسلامی را ندیدهاند و در این مدت طولانی حتی یک بار مسئولین رادیو تلویزیون برای حل این مشکل به تکاب نیامدهاند. و علت قطع سیما و صدای تلویزیونهای تکاب این است که دکل گیرندة تصویر بر بالای تپهای در دسترس ضدانقلاب نصب شده است که از 8 ماه قبل وسایل و تجهیزات آن را باز کرده و بردهاند... و این مردم تنها میتوانند از صدای شوم رادیو عراق استفاده کنند.»[۲۱]
گزارش - 315
علاوهبر مناطق غرب و جنوب کشور برخی اخبار و گزارشها از فعالیتهای جاسوسی در دیگر مناطق ایران حکایت میکند و از برخی شهرها نیز خبر از کشف شبکهها و وسایل جاسوسی میرسد. در استان گیلان، سپاه پاسداران دربارة ظهور اشیاء نورانی در آسمان این استان امروز گزارش داد: «درپی مشاهدة شیئی نورانی در نزدیکی مقر سپاه پاسداران بندر انزلی و شلیک پاسداران بهسوی آن، شیء مزبور بهسوی مرزهای شوروی گریخت. این شیء سپس دو شب متوالی در ارتفاعات بلندتری مشاهده شد.» ربیعی فرمانده سپاه پاسداران گیلان (مرکز رشت) دراینمورد گفت: «این شیء نورانی بهاحتمالقوی ماهوارههای اطلاعاتی شوروی است که روی پایگاههای نظامی حرکت میکند.»[۲۲] ربیعی همچنین اعلام کرد که «یک شخص روسی به نام کلاچکو را دررابطهبا نیروهای چپ دستگیر کردیم که از ایران اخراج شد.» وی افزود: «ما تحقیقات وسیعی را درمورد اتباع خارجی آغاز کردهایم...»[۲۳] در تهران نیز دو خانة تیمی مجهز به وسایل مخابراتی و ارتباطی با تلاش پاسداران کمیته کشف شد. به گزارش روزنامة جمهوری اسلامی، «مأمورین کمیتة منطقة یک شمیران که از مدتها قبل پی به رفتوآمدهای مشکوکی در این خانه برده بودند پس از ورود به این خانه در بازرسی از آن، مقدار زیادی اسناد و مقادیر زیادی وسایل و ابزار ارتشی و تصاویر شاه مخلوع و آرمهای چریکهای فدایی خلق را همراه با لباسهای کردی به دست آوردند. گفته شد که صاحب این خانه که گروهبان اکبرزاده نام دارد و عضو سازمان چریکهای فدایی خلق نیز میباشد، متعاقب این امر موفق به فرار شد. وی ازسوی کمیتة منطقة یک شمیران تحتتعقیب است. ...»[۲۴] یک گزارش مشابه دیگر حاکیاز کشف یک انبار بزرگ وسایل جاسوسی و الکترونیکی توسط پاسداران کمیتة منطقة 14 شهرری است. به نوشتة روزنامة اطلاعات، «امروز پاسداران و گروه ضربت کمیته منطقه 14 شهرری موفق شدند یک انبار از وسایل الکترونیکی و جاسوسی را که از مدتها قبل در منطقة شهرری تهران مخفی شده و میلیونها تومان ارزش دارد، کشف و ضبط کنند.» اطلاعات به نقل از یک سخنگوی کمیته افزوده است: «دو نفر از عاملین دررابطهبا این مرکز جاسوسی دستگیر شدند. این 2 تن قصد داشتند شبانه بعضی از این وسایل جاسوسی را به جای دیگر انتقال دهند. ... وسایل جاسوسی که کشف و ضبط گردید بدین شرح است: تلویزیونهای مداربسته، رادارهای بزرگ و کوچک، انواع بیسیم، لوازم یدکی فرستندهها، لامپهای بزرگ تصویر تلویزیون، میکروفن، دستگاههای گیرنده و کمیاب و گرانبها برای جاسوسی، کابلهای فشار قوی، لوازم الکترونیکی جاسوسی که دربرابر گرما حساسیت دارند، فرستندههای تلویزیونی، دستگاههای الکترونیکی ضبط تلفنی، انواع وسایل ضبط صدا و میکروفیلم و دستگاه الکترونیکی جاسوسی جیبی و کیفی.»[۲۵]
گزارش - 316
ازجمله مأموریتهای سپاه، حفاظت از بنادر و راههای ورود و حمل محمولههای قاچاق بهخصوص سلاح و مهمات است که در گسترهای بسیار وسیع مطرح است. دراینزمینه، یک گزارش از مرکز فرماندهی سپاه به سپاه اهواز (خوزستان) حاکی است: «یک لنج اسلحه و مهمات ازطریق مسقط و عمان در حرکت و بناست ازطریق بندر گواتر* تخلیه و از راههای نفوذی (سند)، تاکستان پیشین با اتومبیل سیمرغ وارد بلوچستان و بین سران عشایر تقسیم نمایند.» در این گزارش از سپاه خوزستان خواسته شده که بر مراقبت شدید خود از بنادر و راههای احتمالی مورد استفادة قاچاقچیان بیفزایند.[۲۶] از سوی دیگر، هیئت بررسی مسائل و مشکلات امنیتی استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان به ریاست میرسلیم، معاون سیاسی وزارت کشور و سرپرست شهربانی جمهوری اسلامی ایران، که به زاهدان رفته بود، امروز به کار خود پایان داد. میرسلیم درمورد مسائل امنیتی سیستان و بلوچستان گفت: «ما به این نکته پی بردیم که ضدانقلاب به سیستان و بلوچستان آمده تا حیلههای کهنة خود را به اجرا درآورد و از تعصبات مذهبی و قومی درجهت ایجاد تفرقه استفاده کند. ...» وی افزود: «همچنین برای استقرار امنیت، نتیجه بر این شد که قوای نظامی اعم از پاسداران، شهربانی و ژاندارمری تقویت شوند و با قاطعیت در مقابل ضدانقلاب بایستند و پاسگاههای مرزی کنترل بیشتری را در مرزها انجام دهند. درمورد قاچاق نیز قرار شد توسط مرزنشینان و کسانی که دارای کارت مبادلات مرزی هستند، شرکت تعاونی ایجاد گردد تا کالاهای موردنیاز را بتوانند وارد کنند. همچنین، سرمایهگذاری در این منطقه بهعلت عدم امنیت و عدم همکاری بین مردم و مسئولین ناموفق بوده و تاکنون فقط 40 درصد آن جذب شده است. ...»[۲۷]
گزارش - 317
دورۀ انتقال از وضعیت انقلاب به نظام سیاسی باثبات (انقلاب ـ نظام) هنوز ادامه دارد و هرروز با مشکلات خاص خود دست به گریبان است. نمونههایی از برخوردهای مربوط به دوران گذار میان جریانها و گروههای موافق و مخالف، در شهرهای کوچک و بزرگ بهطور روزمره مشاهده میشود. در محلة نازیآباد تهران، بهدنبال آزادی 6 تن از طرفداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که پس از یک درگیری در روز 26 مرداد 1359 دستگیر شده بودند، شامگاه امروز اهالی بازار دوم نازیآباد دست به یک راهپیمایی اعتراضآمیز زدند. گزارش روزنامة کیهان دراینزمینه حاکی است: «درپی این راهپیمایی که مردم شدیداً خواستار جمعشدن کتابفروشیهای سازمان مجاهدین [منافقین]، پیکار و راه کارگر بودند، سرانجام کمیتة منطقة 13 موضوع را به خود مردم واگذار کرد و دراینمورد از خود سلب مسئولیت نمود.» این گزارش به نقل از یکی از مسئولان کمیتة منطقة 13 افزوده است: «در تاریخ 26/5/59 بین مردم و طرفداران مجاهدین خلق [منافقین] درگیری رخ داد و کسبه و اهالی محل کلیة کتابفروشیهای طرفداران مجاهدین خلق، پیکار و راه کارگر را جمع کردند که منجر به یک درگیری بین این گروهها و مردم شد و یک نفر در این حادثه مجروح گردید. مأموران کمیته منطقه 13 با دخالت در ماجرا 6 تن از افراد این گروهها را دستگیر کردند، ولی عصر دیروز [29/5/1359] پس از چند ساعت بازداشت، دستگیرشدگان را آزاد نمودند. این امر موجب اعتراض و راهپیمایی مردم محل شد که آنها ضمن ارائة طوماری مبنیبر برچیدن کتابفروشیهای غیراسلامی، تأکید کردند که اگر کمیته نخواهد جلو این افراد را بگیرد، ما خودمان اقدام خواهیم کرد.» این مسئول افزود: «وقتی اهالی محل دربارة خواستة خود پافشاری کردند، ما هم از خود سلب مسئولیت کردیم و جریان را به خود مردم واگذاشتیم.»[۲۸] همچنین، به گزارش خبرگزاری پارس، امروز «در هجوم به کتابفروشی هواداران مجاهدین خلق [منافقین] در بندر گناوه، کتابها و لوازم داخلی این مغازه از بین رفت.» طبق همین گزارش «دررابطهبا این حادثه، کانون دانشآموزان مسلمان گناوه ضمن تسلیم شکایتی به دادسرای انقلاب اسلامی بوشهر خواستار مجازات عاملین حمله به این کتابفروشی شده است.»[۲۹] از سوی دیگر، هواداران سازمان چریکهای فدایی خلق (اکثریت) شاخة بهشهر در اطلاعیهای که منتشر و پخش شد ضمن اعتراض شدید به حکم دادگاه انقلاب اسلامی این شهر دربارة یکی از هواداران این سازمان، که ازسوی دادگاه انقلاب اسلامی بهشهر به 50 ضربه شلاق محکوم شده بود، آن را محکوم کردند.[۳۰] در همین حال، امروز روزنامة انقلاب اسلامی وابسته به جریان بنیصدر، نامة سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را به آیتالله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور، منتشر کرد. این نامه دربارة اشغال ساختمانها و برخورد برخی نهادهای رسمی در گوشهوکنار کشور با این سازمان بود. روزنامة انقلاب اسلامی پیش از متن نامه، در مقدمة خود آورده است: «چاپ مطلب زیر صرفاً بهخاطر اطلاع مردم و مقامات و مسئولین از وضعی است که در گوشهوکنار کشور بهخاطر تصمیمهای فردی و مخالف با قانون اساسی به وجود میآید. هشدار دادستان کل کشور مبنیبر عدمحملة افراد غیرمسئول به دفاتر گروهها و روزنامهها که باید بهوسیلة همه رعایت شود، متأسفانه ازطرف یک مقام قضایی چنین برخوردی با آن میشود. ...» سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که خود همواره در ایجاد درگیری فیزیکی و تحریک مردم وفادار به انقلاب اسلامی و بهرهبرداری تبلیغاتی از چنین حوادثی، در کنار و هماهنگ با دیگر گروههای چپ، نقش محوری داشته است در بخشی از نامة خود خطاب به دادستان کل کشور، با لحنی مظلومنمایانه چنین آورده است: «از موقعی که جنابعالی ضمن محکومنمودن اشغال و تصرف اماکن و دفاتر گروهها دستور تخلیة این قبیل مراکز را توسط مهاجمین اشغالگر هرجومرجطلب و قانونشکن صادر نمودید، بیش از سه هفته میگذرد. متأسفانه در این مدت هیچگونه ترتیب اثری به حکم دادستانی کل کشور داده نشده.» در بخش دیگری از نامه آمده است: «تأسفآور اینکه تمام این تجاوزات و قانونشکنیها توسط کسانی صورت میگیرد که در ادعا بیش از همه سنگ قانون اساسی جمهوری اسلامی را به سینه میزنند، ولیکن در عمل روشن و روشنتر میشود که این مدعیان ریائی قانون اساسی، کمتر از هرکسی ملتزم بدان بوده و بیش از همه (و قبل از همه) آن را نقض و پایمال میکنند. ...»[۳۱]
گزارش - 318
پس از چند هفته مناقشه بر سر تعیین و انتخاب نخستوزیر، بالاخره شامگاه امروز حکم انتصاب محمدعلی رجایی ازسوی بنیصدر صادر شد. متن حکم مزبور نشان میدهد که بنیصدر رضایت چندانی به این انتخاب نداشته است. در بخشی از این حکم خطاب به آقای رجایی چنین آمده است: «باتوجهبه جریان گزینش شما و رأی تمایل نمایندگان محترم، به سمت نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران منصوب میشوید. لازم به یادآوری است که در شرایط حساس کنونی، شما بهعنوان نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران باید قبل از هر چیز نص و مفاد قانون اساسی را نصبالعین خود قرار دهید و با کوشش در طریق استقرار امنیت و وحدت و بازسازی اقتصادی و متعینساختن معنویت اسلامی در روابط بین مردم و حکومت، دفاع از استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور و تأمین حقوق و آزادیهای افراد ملت را سرلوحة برنامة دولت خویش قرار دهید و این کار میسر نیست جز با دستیابی به وحدت و تفاهم بین نیروهای متعهد نسبت به انقلاب اسلامی ایران.»[۳۲]
گزارش - 319
درپی افزایش و حضور چشمگیر ناوگانهای جنگی امریکا و تفنگداران دریایی این کشور در اقیانوس هند و خلیجفارس که طبعاً باعث ایجاد نگرانیهایی در جمهوری اسلامی ایران میشود، حرکت تفنگداران دریایی این کشور بهسوی سواحل نزدیک ایران در خلیجفارس، واکنشهایی نهچندان واجد اهمیت را در میان مسئولان سیاسی و نظامی ایران در پی داشت. درمورد این نقلوانتقالات نظامی، وزارت دفاع امریکا اعلام کرد که 1800 تفنگدار دریایی امریکا که از سه هفتة گذشته در اقیانوس هند مستقر بودند، به پایگاه امریکا در عمان در نزدیکی سواحل ایران منتقل شدند. طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، این واحد نظامی دریایی مجهز به تجهیزات سنگین ازقبیل زرهپوشهای ام60 و بالگرد است. ورود این واحد 1800 نفره به منطقه میتواند نشانة افزایش حضور نظامی مستقیم امریکا در ناحیة خلیجفارس؛ جایی که 2 ناو هواپیمابر و حدود 20 ناوچة امریکایی دائماً در این منطقه درحال حرکت هستند، باشد. بنا به همین گزارش، هارولد براون وزیر دفاع ایالات متحده، در یک مصاحبة تلویزیونی علت حضور نیروهای هوایی و دریایی امریکا را در طول دریای عمان، یادآوری این مسئله به شوروی دانست که امریکا نیز مراقب خط نفت در این منطقه میباشد. ژنرال پل کلی نیز اظهار کرد که امریکا امکان بهرهگیری از یک واحد 900 نفرة دیگر را در کمتر از 48 ساعت در منطقه دارد.[۳۳] از سوی دیگر، پیشازظهر امروز در ایران، جلسة شورای امنیت ملی در همین خصوص و نیز درمورد مسائل امنیتی کشور تشکیل شد. بنیصدر در پایان این جلسه دربارة خبر انتقال 1800 تفنگدار امریکایی به خلیجفارس گفت: «این خبر ازطریق منابع داخلی به دست ما نرسیده و فقط رادیوهای خارجی آن را گفتهاند، ولی درهرحال قرار شد مسئله تحقیق شود و نتیجة آن گزارش گردد.» وی همچنین اظهار کرد: «این جزیی از یک برنامه است که اگر اجرا شود، معلوم میشود آن برنامه درست است.» در پایان این جلسه همچنین ناخدا افضلی فرمانده نیروی دریایی، دربارة نقلوانتقالات اخیر امریکا در خلیجفارس گفت: «چیزی که مؤید این خبر باشد هنوز در دست نیست.» وی افزود: «به هر صورت، وضع نیروی دریایی خوب است.» سرهنگ فکوری فرمانده نیروی هوایی نیز در پایان این جلسه گفت: «ما برای مقابله با هرگونه تهاجمی آماده هستیم.» این خبر به نقل از فرمانده نیروی دریایی و ستاد مشترک ارتش میافزاید: «گشتیهای نیروی دریایی و هوایی جمهوری اسلامی مراقبتهای لازم را دارند و در آمادهباش به سر میبرند.»[۳۴]
گزارش - 320
اظهارات و مواضع امروز مقامات امریکایی و ایرانی دربارة گروگانها، هرچند راه عاجلی برای حل قضیه نگشود، اما اهمیت آن را مجدداً یادآوری کرد. طرف امریکایی که طبعاً خواستار سرعتبخشیدن به حل مسئله با روشهای مرسوم نظیر مذاکره مستقیم و... بود، اقدام به ارسال نامهای ازطریق ادموند ماسکی وزیر امور خارجة خود، کرد. این درحالی است که در آستانة ارسال این نامه، طرف ایرانی عجله برای این کار را ضروری نمیدانست و آن را بهنوعی به بعد احاله میداد. دراینمیان، با انتصاب رسمی محمدعلی رجایی بهعنوان اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران، امیدهای تازهای در مسئولان رسمی دولت امریکا برای آزادی گروگانهای امریکایی و حل مشکلات میان دو کشور ابراز میشود. امروز ادموند ماسکی، وزیر امور خارجة امریکا، با ارسال نامهای خطاب به محمدعلی رجایی، خواستار مذاکرة مستقیم برای حل مسائل بین دو کشور شد. متن این نامه چنین است: «آقای نخستوزیر! این نامه را بهعنوان وزیر خارجة امریکا که بهتازگی با مسائل جاری در روابط دو کشور روبهرو شدهام مینویسم. میدانم که این مسائل جزء مسئولیتهای سنگینی است که شما بهعنوان اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران پذیرفتهاید. امیدوارم من و وزیر خارجة منتخب شما بتوانیم برای رسیدن به راهحلهای سازنده دربارة مشکلات بین دو کشور با یکدیگر کار کنیم. یقیناً با مرگ شاه سابق، اینک فصلی از تاریخ ایران بسته شده و با استقرار دولت شما فصل جدیدی باز شده است. به عقیدة من زمان آن رسیده که نگاهی تازه به مسائل بین ایران و امریکا بیفکنیم. ایالات متحده واقعیت انقلاب ایران و قانونیبودن جمهوری اسلامی را درک میکند. مردم ایران با اقدامات جدی پیگیر خود فرصت یافتند در مراحل ایجاد نهادهای جدید شرکت کنند. من به شما اطمینان میدهم ایالات متحده مایل به مداخله در آن مراحل نبوده است. ما معتقدیم که هیچ نیروی خارجی نباید در حق تصمیمگیریهای سیاسی مداخله کند. 52 نفر از امریکاییهای هموطن من مدت 9 ماه است در ایران در اسارت به سر میبرند. من با خانوادههای آنان ملاقات کردهام، من قادر نیستم برای شما توصیف کنم که این اشخاص بیگناه چه رنج عمیق و یأسآوری را تجربه کردهاند. همة امریکاییها با هر عقیده خواستار آزادی سریع گروگانها هستند. من امیدوارم شما بپذیرید وقت آن رسیده است که به رنج آنان شرافتمندانه پایان داده شود و گروگانها به خانههایشان نزد خانوادههایشان فرستاده شوند. من میپذیرم که ایرانیها هم رنج بردهاند، ادامة بنبست تنها میتواند تلخی و رنج دو طرف را افزایش دهد. کاسة صبر و تحمل رنج پر شده است، بگذارید این رنج را به پایان برسانیم. من به شما اطمینان میدهم که ما حداکثر احترام را برای استقلال تمامیت ارضی شما و رعایت اصل عدم مداخله نشان خواهیم داد. ما میدانیم که تصمیمگیری دربارة بحران گروگانها به پارلمان ایران بهعنوان نمایندگان مردم ایران واگذار شده است. ما همچنین میدانیم که در ایران مانند امریکا احساسات تندی دربارة تظلمات گذشته وجود دارد. مسائل مورد اختلاف بین دو کشور فراوان است. ما به سهم خود مایلیم که این مسائل بهطور منصفانه بررسی شود و دربارة آنها به راهحلهایی براساس احترام متقابل و برابر برسیم. فکر میکنم در آغاز مرحلة تفاهم بیشتر، ایجاد کانال ارتباطی منظم مفید باشد. من شخصاً ترجیح میدهم اگر شما هم موافق باشید، این ارتباط بهطور مستقیم با حسنظن بین نمایندگان دو دولت ما برقرار شود. مذاکرة مستقیم و صریح بهترین راهحل برای برطرف ساختن دشمنی و سوءتفاهم است. اگر موافق باشید ما میتوانیم ازطریق یک گروه ثالث که پیامهای بین ما را بهطور منظم ردوبدل کنند عمل کنیم. سفارتخانههای سوئیس و الجزایر که حافظ منافع دو کشورند میتوانند این نقش را بازی کنند. اشخاص دیگر هم بهعنوان میانجی رسمی یا خصوصی میتوانند همین وظیفه را انجام دهند. امیدوارم آمادگی داشته باشید که نقطهنظرهای خود را برای بحث دربارة چنان مبادلة افکاری که مفید باشد به ما ارائه دهید. من منتظرم که بهخاطر منافع مردم دو کشورمان پاسخ را دریافت دارم. ارادتمند ـ ادموند ماسکی، 20 اوت 1980.»[۳۵] نامه فوق و درخواست تعجیل در حل مسئله گروگانها، درحالی مطرح شده است که تصمیمگیران جمهوری اسلامی ایران باتوجهبه شرایط داخلی کشور تأنی در این مسئله را برای دستیابی به یک راهحل مناسب لازم میدانند. برای مثال امروز آیتالله دکتر بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، در مصاحبة هفتگی خود با خبرنگاران داخلی و خارجی، به مسائل گوناگونی ازجمله وضعیت آزادی گروگانهای امریکایی پرداخت. وی درمورد حل بحران گروگانها گفت: «این مسئله باید بههرحال حل شود و تصمیم روشنی درمورد آن گرفته شود؛ منتها باتوجهبه مسائل مختلف کشور، این مسئله نمیتواند مسئلة درجه اولی باشد؛ هنوز نخستین دولت جمهوری اسلامی سر کار نیامده و استقرار نیافته است و طبیعی است پرداختن به مسئلة گروگانها باتوجهبه این اولویت، نمیتواند منطقی و توجیهکننده باشد. من فکر میکنم طرح این مسائل بههرحال پس از روی کار آمدن دولت جدید و استقرار نسبی آن است.» وی در پاسخ به سؤال خبرنگاری که پرسید: «باتوجهبه اینکه امام تأکید فرمودند سرنوشت گروگانها درعهدة مجلس میباشد و با درنظرگرفتن اینکه گفته میشود مجلس آمادة محاکمة گروگانهاست، تصمیم قطعی چه خواهد بود؟» گفت: «اینکه مجلس باید تصمیم بگیرد طبیعی است که درعهدة مجلس است و این تصمیم را خواهد گرفت، البته پس از اینکه وضع دولت جدید و برنامهها مشخص شود. و اما اینکه مجلس تصمیم به محاکمه گرفته است، باید بگویم که مجلس تابهحال تصمیم به محاکمه نگرفته و این مسئله را مجلس باید بعداً اعلام بنماید.»[۳۶] همچنین در جلسة علنی امروز مجلس شورای اسلامی، طرح کمیسیون خارجة مجلس مبنیبر جوابدادن به نامة 185 نمایندة کنگرة امریکا تصویب و قرار شد که این جواب در قالب ادعانامهای ازطرف جمهوری اسلامی ایران علیه دولت امریکا باشد. دراینمورد، سیدمحمد خاتمی نمایندة اردکان و مخبر کمیسیون خارجه گفت: «پس از طرح نامة 185 نفر از نمایندگان کنگرة امریکا، در این موقعیت به دلایل چندی به این نتیجه رسیدیم که لازم است به این نامه پاسخ داده شود.» وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: «... ما الآن موقعیتی برایمان پیش آمده تا بتوانیم بخشی از آرمانها و خواستهای خودمان را درمعرض افکار عمومی جهان قرار دهیم، میتوانیم جواب خودمان را بهصورت ادعانامهای علیه جهان غرب در بیاوریم؛ هرچند که رسانهها این کار را نمیکنند. این جواب به 185 نمایندة امریکاست. این جواب که بهصورت ادعانامهای درخواهد آمد بهصورت یک سند رسمی در اسناد دشمن ما ثبت خواهد شد. ...» وی سپس متن نامة کمیسیون خارجه را قرائت کرد. بعد از پایانیافتن سخنان مخبر کمیسیون خارجه، عدهای از نمایندگان بهعنوان مخالف و موافق صحبت کردند. بعد از سخنان مخالف و موافق، رأیگیری بهصورت قیام انجام شد و درنتیجه طرح کمیسیون خارجه مبنیبر جوابدادن به نامه نمایندگان کنگرة امریکا به تصویب رسید.*[۳۷]
گزارش - 321
در ادامة تنش و سردی روابط و مناسبات میان ایران و شوروی، امروز وزارت امور خارجة جمهوری اسلامی ایران با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که در یک اخطار 24 ساعته از دولت شوروی خواسته شده است که یکی از دو کنسولگری خود را در رشت تعطیل کند. متن اطلاعیة وزارت امور خارجه بدین شرح است: «بهدنبال تعطیل کنسولگری ایران در لنینگراد و ابراز تمایل وزارت امور خارجة جمهوری اسلامی ایران برای تأسیس کنسولگری در شهر "دوشنبه" و مخالفت شوروی با این امر، وزارت امور خارجة جمهوری اسلامی به دولت شوروی اطلاع داد که میبایست در مدت 24 ساعت، یکی از دو کنسولگری خود را در رشت تعطیل نماید. پس از پایان مهلت مقرر، کاردار سفارت روسیة شوروی در وزارت امور خارجة جمهوری اسلامی ایران حاضر شد و اعلام داشت که دولت مطبوع وی سرکنسولگری خود را در اصفهان تعطیل نموده و کنسولگری خود را در رشت به سرکنسولگری تبدیل مینماید.»[۳۸] همچنین، در تماس خبرنگار سیاسی روزنامة کیهان با یک مقام وزارت خارجه، وی در پاسخ به این سؤال که چرا ایران اصرار دارد در شهر دوشنبة تاجیکستان کنسولگری داشته باشد، گفت: «شهر دوشنبه مسلماننشین است و ما میتوانیم در آنجا تبلیغات اسلامی داشته باشیم و به مردم آنجا اجازه دهیم تا از نشریات سفارت درصورت تمایل بهرهمند شوند. درضمن، افراد ایرانی در تاجیکستان زیاد هستند، اما در لنینگراد ایرانی وجود ندارد و کنسولگری در آنجا هیچ کاری برای انجامدادن ندارد.» این مقام وزارت خارجه افزود: «دولت شوروی با انتقال کنسولگری جمهوری اسلامی ایران از لنینگراد به شهر دوشنبه مخالفت کرده است و دلیل مخالفت خود را چنین ذکر کرده است که در شهر دوشنبه هیچ کنسولگری خارجی وجود ندارد.» وی همچنین گفت: «ما انتظار داشتیم که این دولت یکی از کنسولگریهای خود را در رشت تعطیل کند، اما با کمال تعجب این دولت کنسولگری خود در اصفهان را تعطیل کرد. در اصفهان حدود 500 خانوادة روسی که تقریباً 2000 نفر میشوند به سر میبرند؛ بهعلاوه، چون ذوب آهن در آنجا وجود دارد تعداد افراد دولت روسیه شوروی رو به افزون است، اما در رشت فقط 78 خانوار حدود 250 نفر وجود دارند. دولت شوروی باید کنسولگری خود را در اصفهان باز نگهدارد و یکی از کنسولگریهای خود را در رشت تعطیل کند.» وی در خاتمه دربارة دلیل اصرار شوروی به داشتن کنسولگری در رشت، گفت: «این منطقه ازلحاظ سوقالجیشی برای شوروی خیلی مهم است؛ بهعلاوه، کنسولگری شوروی در رشت در نزدیکی سپاه پاسداران و ستاد نیروی دریایی قرار دارد.»[۳۹]
ضمیمه گزارش314: وضعیت امنیتی بیجار، دیواندره، تکاب و اطراف آن و موقعیت سپاه و نیروهای این شهرها گروه تحقیقات دفتر هماهنگی مناطق سپاه مرکز اعزامی به بیجار، دیواندره و تکاب در گزارش مفصل خود دربارة این مناطق و وضعیت سپاه و نیروهای آن به مطالب قابلتوجهی اشاره کرده است. در این گزارش دربارة تکاب آمده است: «وضعیت شهرستان تکاب: تکاب در جنوبیترین قسمت آذربایجانغربی قرار دارد. در اینجا چون مردم طرفدار جمهوری اسلامی میباشند، توطئة شرق و غرب با دیکتاتوری حزبی بهخصوصی در منطقه پیاده شده است. در روستاها به این صورت عمل شده است که چند نفر از افراد ترسویی که برای حزب دمکرات جاسوسی مینمودند انتخاب و مسلح نمودهاند سپس یک نفر از حزب را مسئول این افراد کردهاند و چون سطح آگاهی فرهنگی پایین میباشد خودبهخود زورگو میشوند. بعد اسلحه به ده آورده و مردم را مجبور میکنند که اسلحه بخرند. روستایی چون پول ندارد لذا گاو و گوسفندشان را میگیرند و اسلحه میدهند و گاو و گوسفندها را از مرز خارج مینمایند. و حتی گندمشان را به [حزب دمکرات] مهاباد [باید بدهند] و از آنجا به کجا میرود معلوم نیست. برای نمونه در روز 29/5/59 پیرمردی به نام باقر بهادری از روستای امینآباد که زنش به نام زینب خزری براثر 11 تیری که یکی از پیشمرگههای دمکرات به پایش زده، یک پایش فلج شده است، به نمایندگی ازطرف 50 خانوار روستای امینآباد به سپاه مراجعه نموده بود و اعلام همبستگی میکرد و میگفت: "ما را نجات بدهید. من 12 بچه دارم؛ مگر بچههای ما میتوانند گندم نخورند که اینها ما را مجبور کردهاند که گندمها را تمیز کنیم و به مهاباد منتقل نماییم؟" همانطورکه آیتاللهالعظمی منتظری هم اشاره به این جریان نمودهاند (که گندم را از مرز خارج مینمایند.) عملاً زندگی را از روستایی میگیرند و جنگ و کینه را میکارند و سپس شروع به آبیاری میکنند؛ حال با تبلیغات، با زور و با هرچه باشد. و روستایی مسلح هم خودبهخود در اختیار حزب میباشد. هر که هم مخالفت نماید خانهاش را آتش میزنند یا منفجر میکنند؛ بقیه دیگر مطیع میمانند. شرق و غرب و صهیونیسم بهوسیلة عمالشان، حزب بعث، پولهای کلان در کردستان ریختهاند و عملاً اقتصاد را خود فلج نمودهاند و وقتی مردم به احزاب منحله مراجعه مینمایند که "ما پول داریم ولی ارزاق عمومی نداریم" به مردم میگویند "دولت ارتجاع محاصرة اقتصادی نموده است و چیزی نمیگذارد به کردستان وارد شود." و وقتی [مردم را] متوجه دولت نمودند بعضی مردم اصرار مینمایند که "خوب، ما چه کنیم؟" میگویند "حالا این پول را بگیر ببینیم با دولت چهکار میتوانیم بکنیم". با این شگردهای سیا، موساد و کا.گ.ب در کردستان عمل مینمایند. گروههای امریکایی میخواهند حاکمیت خود را اعمال نمایند و گروههای روسی هم حاکمیت خود را؛ نمونه، ترور رهبر اتحادیة کمونیستهای ایران در کردستان [است] که بهوسیلة گروههای امریکایی انجام گرفته است. دراینرابطه یک نفر مذهبی را گرفته، بهجرم ترور شخص مذکور در مهاباد اعدام مینمایند. بعد از ملاقات وزیر امور خارجة امریکا و روسیه باهم، تمام احزاب منحله و کفار منطقه در روستایی به نام خانقاه در نزدیکی مهاباد اجتماع نموده و عملیات خود را هماهنگ مینمایند. در آن جلسه، شیخ گمراه* و برادرش شیخ جلال و قاسملو، طالبانی، پالیزبان، نمایندة بختیار و گروههای بهاصطلاح سیاسی باهم ملاقات و هماهنگی مینمایند.» در ادامة این گزارش آمده است: «در کردستان مخصوصاً تکاب، مردم بیشتر صنفی هستند تا سیاسی؛ این است که باید با قاطعیت عمل نمود تا این غدة سرطانی را ریشهکن نمود و این کار امکان ندارد مگر بعد از عملیات نظامی. باید برای ایجاد امنیت سریع، در روستاها شوراهای اسلامی تشکیل داده و زمینها را تقسیم و سریع ایجاد کار نمود و الا داستان سال گذشته بهنوعی دیگر تکرار خواهد شد. ... وضعیت تدارکات تکاب: تدارکات تکاب هم شرایط بیجار و خیلی بدتر از آنجا را دارد چون زمستان در راه است و بیشتر مواقع جادة بیجار ـ تکاب بهطورکلی مسدود میباشد و زمستانهای بسیار سردی دارد و باید هرچه سریعتر ازلحاظ تدارکاتی برای شش ماه تدارک شوند؛ مخصوصاً بیسیم که شدیداً در کل غرب و مناطقی مانند تکاب، کمبودش محسوس میباشد. وضعیت پاسداران در منطقة تکاب: پاسداران در حدود 60 ـ 50 کیلومتری تکاب در کوهها مستقر میباشند و ازلحاظ ماشین و سلاح سنگین مثل خمپارة120 در مضیقه میباشند و مخصوصاً ماشین؛ چون بهطورکلی این مسئله محسوس میباشد. برادران پاسدار در 4 نقطه مستقر میباشند. در یک محل فقط با ارتش میباشند و در بقیة مناطق فقط پاسدار میباشد. ... و اگر تا هوا سرد نشده اقدام نشود، بهطورکلی دیگر نمیشود در آن مناطق رفتوآمد نمود. وضعیت ارتش در منطقة تکاب: ارتش که دو گروهان رزمی در منطقه دارد بعد از بیش از یک ماه و نیم، 5 الی 7 کیلومتر جلو رفته است، درصورتیکه 8 نفر پاسدار روستای پهلوان که در 5 کیلومتری میباشد از اول [این روستا] را نگه داشته است. در اینجا هم توپخانه را بردهاند. اگر یک توپ 155 کششی بود، بالای پل ساروخ را که صخرهای و دارای غارهای متعدد میباشد، کوبیده و راه برای پاسداران و پیشروی ارتش باز میشد. الآن فقط دارند وقت میکشند و جلو [پیشروی] ارتش گرفته شده است. اگر قبل از سردشدن هوا تا ماینبلاق که پاسگاهی در آنجا هست پیشروی شود، خیلی از مسائل حل خواهد شد و میشود عملیات خلعسلاح را سریعتر اجرا کرد. فرماندة واحد ارتشی در منطقة عملیات، سرگردی است که به مرخصی رفته و یا بهبهانة دیدن فرمانده تیپ، منطقة عملیات را رها کرده است. فقط ستوان دومی آنجا بود که فکر میکنم فرمانده گروهان یک میباشد که کاملاً همکاری مینماید و سروان عبدالمجید جمشیدی که ازطرف برادر سرهنگ [صیاد] شیرازی در منطقه میباشند. ...»[۴۰] در گزارش، علاوهبر تکاب به بیجار و دیواندره نیز پرداخته شده و دربارة موقعیت سپاه بیجار نوشته است: «سپاه پاسداران بیجار در سه نقطه قرار دارد: نجفآباد در 30 کیلومتری جادة بیجار ـ دیواندره؛ جعفرآباد در 50 کیلومتری جادة بیجار ـ تکاب و بقیة افراد در ستاد سپاه در بیجار مستقر میباشند. درنتیجه، منطقة وسیعی در حدود 70 کیلومتر را پاسداران بومی کنترل میکنند، که براثر کار زیاد رو به کسالت و فرسایش گذاشتهاند. بیجار تنها شهر شیعة کردستان میباشد و از اول انقلاب همدوش شهرهای دیگر همگام انقلاب اسلامی حرکت نمودهاند. این شهر میتواند بهترین پشتوانه از هر لحاظ برای منطقة دیواندره، تکاب و سنندج باشد و لذا باید از همه لحاظ تقویت گردد؛ مخصوصاً ازلحاظ تدارکات؛ چون زمستانهای بسیار سختی بر این منطقه حکمفرماست و همیشه یا بیشتر اوقات جادة زنجان ـ بیجار یا بیجار ـ دیواندره و تکاب بسته و یا رفتوآمد بهسختی صورت میگیرد، بهطوریکه از زنجان تا بیجار که دو ساعت بیشتر راه نیست، شش ساعت طول میکشد و بعضی مواقع هفتهها بسته میشود و لذا تا هوا سرد نشده، حتیالمقدور تدارک کافی باید نمود. جادة سنندج ـ بیجار امنیت کافی ندارد و نمیشود مهمات حمل نمود؛ پس، از سنندج نمیشود تدارکات اینجا صورت بگیرد. باید یا از کرمانشاه ترتیب تدارکات و مهمات و وسایل موردنیاز سپاه تأمین شود و یا از زنجان و یا از تهران. از تبریز نمیشود چون مشکلاتی در آنجا وجود دارد و نمیشود منتظر ماند.» درمورد دیواندره آمده است: «ارتش بیشتر نیروهای خود را عقب کشیده است و فقط یک گردان رزمی از دیواندره تا سقز مستقر میباشد و این مسئله باعث تلاقی این فکر در تودة مردم مخصوصاً دیواندره و سقز گشته است که "داستان سال گذشته دارد تکرار میشود و ما چه تضمینی داریم که شما فردا همه از منطقه خارج نشوید؟ اگر مطمئن شویم که برای همیشه امنیت ما را تأمین میکنید ما با شما هستیم." و دراینمورد بایستی هرچه سریعتر پیگیری شود. دراینمورد پیشنهاد این است که اولاً، درمورد سازمان پیشمرگة مسلمان که قبلاً در دیواندره مستقر بوده، تجدیدنظر اساسی شود و رأی برحق را در نظر داشت؛ با این حساب که منطقة دیواندره عشایری میباشد؛ مثلاً ایل تیلهکوه تا آنطرف مرز هم از افراد ایل پراکنده بودند و قبلاً دمکرات و کومهله از ترس اینکه "اگر یک نفر از افراد سازمان پیشمرگة قبلی را بکشیم یک ایل برعلیه ما برخواهند خاست" خیلی به دست و پا افتاده بودند و حتی برای نمونه حزب دمکرات به غلامخان و عبداللهخان نامه داده بود با مهر و امضا و دعوت به همکاری با خلق کرد کرده بود و اینها اشخاصی بودند که روی آنها ازطرف مسلمانان فشار میآمد که نباید در سازمان پیشمرگة مسلمان باشند. [بههرحال] مسئلة سازمان پیشمرگة دیواندره اگر تجزیه و تحلیل شود و دقیق کار شود میتواند حتی بدون ارتش از سنندج تا سقز امنیت را حاکم کند. ولیکن درحالت فعلی، در شهر دیواندره به سازمان پیشمرگة مسلمان با آر.پی.جی حمله میکنند و نباید به این مسائل کم بها داد. ثانیاً، گروههای گشت کوهستان از افراد داوطلب ارتش، سپاه، سازمان پیشمرگة مسلمان (که به منطقه خوب وارد هستند) به مدت دو ماه عملیات در کوهستان بهطور مستمر و با قدرت به وجود آمده و اگر سازماندهی شوند، مطمئناً مسائل حل خواهد شد. ... روحانیت (تشیع و تسنن): بایستی مسئلة روحانیت را در منطقه جدی گرفت و بودجه و نیروی مؤمن و مطمئن از حوزهها جهت تشکیل اتحادیه یا حوزة روحانیت مبارز تشیع و تسنن اقدامات لازم صورت گیرد... البته در فکر ترتیب ملاقات روحانیون اهل سنت دیواندره با امام نیز میباشیم که اگر صورت پذیرد امکان تأثیر سخنان امام و خودِ زیارت امام شاید این برادران را متوجه مسئولیت سنگین و رهاشدن از دست شیخ گمراه شود. سپاه دیواندره: آیا در دیواندره سپاه تشکیل میشود یا نه؟ تا به دنبال کادر بود و آیا دولت برنامههایش را با سپاه و ارتش که به منطقه آمدهاند هماهنگ نموده است یا نه؟ و اکنون جهاد سازندگی دیواندره براثر نداشتن بودجه رو به تعطیلی میرود و این خطرناک میباشد و اگر در بودجة جهاد کارشکنی شود، در منطقه زحمات برادران بیشتر خواهد شد و چهبسا این مسئله قوت بگیرد که دوباره براثر فشار اقتصادی، مردم به دولت جمهوری اسلامی شک نمایند. درست است که در کل مملکت مشکلات زیادی به چشم میخورد و لیکن کردستان غدة چرکین است و بایستی ریشهای و با برنامه در درازمدت حل شود و بودجة هرکجا قطع شد، [بودجة] کردستان قطع نگردد؛ چون دقیقاً امریکا ـ انگلیس و صهیونیسم و روسها فعالانه مشغول توطئه میباشند و ما نباید بگذاریم تودة مردم در دامن اینها افتاده و جنگ به درازمدت کشیده شود. ... یک تیم هوابرد به منطقه آمده و برادران پاسدار را آموزش نظامی میدهند. مسئلة زمین: هرچه سریعتر مسئلة تقسیم زمین با جدیت و پشتکار دنبال شود تا زمینة تبلیغاتی از گروههای امریکایی و روسی گرفته شود.»[۴۱]
منابع و مآخذ روزشمار 1359/05/29
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 29/5/1359، ص12، به نقل از خبرگزاری پارس از ایلام.
- ↑ روزنامه کیهان، 30/5/1359، ص15، خبرنگار کیهان از کرمانشاه.
- ↑ همان، ص2، خبرنگار کیهان از قصرشیرین؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 1/6/1359، خبرنگار جمهوری اسلامی از قصرشیرین.
- ↑ روزنامه کیهان، 30/5/1359، ص15، خبرنگار کیهان از کرمانشاه.
- ↑ سند شماره 56062 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سماجا3 (مرکز فرماندهی) به نزاجا، 30/5/1359، برابر گزارش هنگ ژاندارمری قصرشیرین.
- ↑ سند شماره 276719 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ناحیه کرمانشاه به تهران ـ ت ـ ف ـ ژاجا (رکن3)، 30/5/1359، مستند به گزارش هنگ قصرشیرین، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 298350 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ناحیه ژاندارمری کرمانشاه (رکن3) به فرمانده عملیات غرب، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 56040 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات سپاه اهواز به اطلاعات سپاه مرکز، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 276719 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ناحیه کرمانشاه به تهران ـ ت ـ ف ـ ژاجا (رکن3)، 30/5/1359، مستند به گزارش هنگ قصرشیرین، 29/5/1359.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 29/5/1359، ص5.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 155، تاریخ 30/5/1359، صص1 و 2، خبرگزاری پارس از کرمانشاه، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 50705 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (پیرانشهر)، ص67، از ستاد مشترک (اداره دوم، حفاظت اطلاعات) به ستاد عملیات غرب، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 56041 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه ارومیه به فرماندهی سپاه مرکز، 29/5/1359؛ و ـ سند شماره 425556 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (کردستان)، ج1، ص226، گزارش مسئول تحقیقات و اطلاعات سپاه ارومیه به سپاه غرب کشور، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 56547 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (پیرانشهر)، ص36، از سماجا (مرکز فرماندهی) به نهاجا (پست فرماندهی)، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 106749 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (سردشت)، ص76، از سپاه (مرکز فرماندهی) به سماجا3 (مرکز فرماندهی)، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 141668 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، ج1، ص169، از سپاه (مرکز فرماندهی) به سپاه پاسداران غرب کشور، 2/6/1359؛ و ـ سند شماره 43278 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، ج1، ص164، از سماجا3 به ژاجا.
- ↑ سند شماره 114949 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، ج1، ص160، گزارش مرکز بررسی مناطق ایران ـ منطقه 7 به دفتر عملیات، 29/5/1359.
- ↑ سند شماره 425548 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (خوی)، ص123، از اطلاعات سپاه سردشت به اطلاعات سپاه ارومیه، 29/5/1359.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 1/6/1359، ص4، به نقل از خبرگزاری پارس از کرمانشاه.
- ↑ سند شماره 136633 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (تکاب)، ص88، از اداره طرح و برنامه عملیات به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، 29/5/1359.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 30/5/1359، ص5، نامه امامجمعه تکاب به ستون «مشکلات مردم» روزنامه جمهوری اسلامی.
- ↑ روزنامه کیهان، 1/6/1359، ص14؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 30/5/1359، ص5؛ و ـ روزنامه اطلاعات، 30/5/1359، ص2، همگی به نقل از خبرگزاری پارس از رشت.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 155، تاریخ 30/5/1359، ص1، خبرگزای پارس از رشت، 29/5/1359.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 30/5/1359، ص2.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 30/5/1359، ص2.
- ↑ سند شماره 38811 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه (مرکز فرماندهی) به سپاه اهواز، 29/5/1359.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 30/5/1359، ص3؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 30/5/1359، ص4، هر دو به نقل از خبرگزاری پارس از زاهدان.
- ↑ روزنامه کیهان، 30/5/1359، ص2، گزارش خبرنگار کیهان از نازیآباد؛ همچنین ر. ک: روزنامه جمهوری اسلامی، 30/5/1359، ص2، به نقل از خبرگزاری پارس از تهران.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 155، تاریخ 30/5/1359، ص1، خبرگزاری پارس از بوشهر، 29/5/1359.
- ↑ هفتهنامه کار، ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق (اکثریت)، شماره 72، 29/5/1359، ص8.
- ↑ روزنامه انقلاب اسلامی، 29/5/1359، ص2.
- ↑ روابط عمومی نخست وزیری، مکاتبات رجایی با بنیصدر، تهران: دفتر تحقیقات و انتشارات، 1360، صص 123 و 124، شماره 11073، 29/5/1359.
- ↑ روزنامه انقلاب اسلامی، 29/5/1359، صص1 و آخر؛ و ـ روزنامه کیهان، 29/5/1359، ص2؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 30/5/1359، ص2، هر سه به نقل از خبرگزاری فرانسه از واشنگتن.
- ↑ روزنامه انقلاب اسلامی، 30/5/1359، صص1 و 2.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 20/6/1359، ص14؛ و ـ روزنامه کیهان، 20/6/1359، ص2، به نقل از خبرگزاری پارس به نقل از خبرگزاری رویتر از واشنگتن.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 30/5/1359، ص16؛ و ـ روزنامه انقلاب اسلامی، 30/5/1359، ص10.
- ↑ مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره اول، ص500.
- ↑ روزنامه کیهان، 30/5/1359، ص2؛ و ـ روزنامه اطلاعات، 30/5/1359، ص15؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 30/5/1359، ص14.
- ↑ روزنامه کیهان، 30/5/1359، ص2.
- ↑ سند شماره 38820 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (بیجار)، صص190 تا 183، گزارش گروه تحقیقات دفتر هماهنگی مناطق مرکز، 2/6/1359.
- ↑ همان.