1361.05.11
روزشمار جنگ سال 1361 1361.05.11 | |
---|---|
نامهای دیگر | یازده مرداد |
تاریخ شمسی | 1361.05.11 |
تاریخ میلادی | 2 اوت 1982 |
تاریخ قمری | 12 شوال 1402 |
گزارش- 554
مباحث طولاني و بررسيهاي همه جانبه براي ادامه عمليات امروز هم مهمترين و جديترين مشغله فرماندهي سپاه بود. انتخاب منطقه مناسب با هدف بصره و طراحي مانور عمليات با توجه به محدوديتهاي نيروي انساني و تجهيزات موجود، مهمترين مباحث مطرح شده بود. يادآوري ميشود كه بعد از مباحث طولاني چند روز اخير، عصر روز گذشته جلسه خصوصي پنج نفره فرماندهان قرارگاه كربلا نهايتاً به اين تصميم رسيد: طرح انتخابي تكرار عمليات مرحله پنجم در شمال پاسگاه زيد لكن با هدف تصرف دو مثلث (به جاي مثلث مرحله پنجم) ميباشد كه در چند روز آينده اجرا شود. سپس عمليات با استفاده از موقعيت، به سمت بصره تداوم يابد. زمان لازم براي احراز آمادگي كافي جهت اجراي مرحله دوم حدود 10 تا 15 روز در نظر گرفته شد. قرار شد فرمانده نيروي زميني ارتش، موضوع را در جلسه فرماندهان و مسئولان ستاد اين نيرو مطرح كند و پس از آن جلسه، مجدداً جلسه خصوصي فرماندهي قرارگاه كربلا براي اخذ تصميم قطعي، شب هنگام تشكيل بشود. چنان كه در روز شمار قبل آمده است، جلسه مزبور شب گذشته تشكيل نشد بلكه با همان ترتيب از اولين ساعات صبح امروز در قرارگاه كربلا، تشكيل گرديد. در آغاز، نخست صيادشيرازي نتيجه نهايي رايزني خود با فرماندهان نيروي زميني ارتش را "اتفاقآراي فرماندهان ارتش در مخالفت با اجراي اين عمليات" اعلام كرد. وي در پاسخ به سؤال محسن كه دلايل رد چي بود، گفت كه رخنهاي با عرض كم و طول زياد، يك سرپل است و سرپل را بايد عبور كرد نميتوان نگه داشت زيرا آتش دشمن از سه طرف و پاتكهاي او نيز از سه جهت، شديد خواهد بود. وي ضمناً براي مقابله با پاتكها، لزوم آتش توپخانه خودي و كمبود مهمات آن را متذكر شد. محسن رضايي پرسيد: «راجع به عمليات با عرض سه مثلث، چه نظري داده شد؟» صياد: «آن را كه خودتان (حضار سپاهي جلسه) به دليل كمبود نيرو منتفي دانستيد، بنابراين طرح هم نشد اما عمل در آن عرض، مشكل اين عرض كم را ندارد.» صياد افزود كه اجراي عمليات به معناي رسيدن به هدف اصلي و عمليات كوچك، با برآورد نيروي كافي، مورد توجه حاضران جلسه فرماندهان نيروي زميني ارتش بوده است. سپس جلسه وارد يك دوره بحثها و پيشنهادها و بررسيهاي فني و تاكتيكي شد تا راهي براي غلبه بر مشكلات و كمبودهاي موجود بيابد و عمليات در شرق بصره دچار وقفهاي طولاني نگردد. ضمن مباحث بعضاً گزارشهايي از اعزام نيروهاي داوطلب و زمان لازم براي آموزش آنها ميرسيد كه براي تصميمگيريها لازم بود. همچنين در حاشيه بحث بعضاً به نقاط ضعف و قوت خودي و دشمن در عمليات اخير نيز اشاره ميشد. بعد از مدتي بحث و ذكر دليل و مثال، جلسه چنين ادامه يافت: محسن: «حالا به هر حال اگر واقعاً اعتقادي به عمليات هست، كه هماهنگ و با تمام قدرت برويم وسط، خب برويم، اگر نيست، بگذاريم همان يك ماه آينده. ما دلايل را ذكر كرديم كه چيست.» صياد: «ما 2 راه داريم: اگر ميخواهيم اينجا ادامه تك بكنيم، يك راهش اين است به ازاي هر 4 روز، 5 روز، 6 روز يك عمليات بكنيم كه دشمن فرصت [احداث استحكامات جديد و آباندازي] نداشته باشد. يك راهش هم اين است كه بياييم برويم يك خرده دوباره توان به دست بياوريم، بياييم براي تا آخر عمليات، پيگيري عمليات را شروع كنيم و اگر هم ديديم راهمان بنبست شده، خب برويم جاي ديگر.» محسن: «خب راه سومش راهي است كه من پيشنهاد كردم، شما چرا اين راه سوم را نفي ميكنيد؟» صياد: «عرض ميكنم، راه سوم [را رد ميكنم] به اين دليل كه مراقبت از اين رخنه با عرض كم، خودش هم وقت را ميگيرد و هم نيرو ميخواهد، يعني گردان به گردان بايد صرفش كنيم تا اين را نگه داريم.» بعد از بحثهايي، صيادشيرازي به موضوع عمليات تصرف سه مثلث برگشت و نظر داد كه در صورت داشتن توان، اين عمليات شدني است و چند روز بعد ادامه عمليات داده شود. به اين ترتيب فضاي بحث مجدداً به وضع سابق بازگشت و مختصر سنگيني حاكم بر جلسه رفع شد. در ادامه، پس از اخذ گزارشهاي مربوط به اعزام نيروهاي آموزشي و اعزام مجدد، محسن رضايي تخمين زد كه ميتوان بعد از 7 روز به عمليات اول (عمل در سه مثلث) و 20 روز بعد به عمليات بزرگ نهايي اقدام كرد كه ظرف 48 ساعت از كانال عبور كنيم و 48 ساعت بعد با تمام قوا وارد منطقه بعد از كانال ماهي بشويم و به سوي هدف نهايي پيشروي كنيم. ظاهراً اين بهترين طرح ممكن است، بنابراين روي سازمان رزم و نحوه آفند و پدافند و وظايف يگانهاي سپاه و ارتش بحث ميشود. نهايتاً قرار شد صيادشيرازي مجدداً راجع به اين طرح با عدهاي از اعضاي ستاد و فرماندهان نيروي زميني ارتش به رايزني بپردازد و سپس با حضور مجدد در جلسه حاضر، براي تعيين تكليف نهايي نظر قطعي خود را اعلام كند. حدس زده ميشد كه زمان تشكيل مجدد جلسه ساعت 11 (قبل از ظهر) خواهد بود،[۱] اما عملاً اندكي پس از ساعت 21 تشكيل شد، زيرا فرماندهان سپاه و ارتش ضروري دانستند كه جوانب طرح عمليات را جوانب مسئله را بيشتر بررسي كنند و نيز فرمانده سپاه به هور رفته بود جهت يك بازديد فوري و بررسي طرح "حركت" در هور كه ضمن مباحث صبح، به ذهن وي آمده بود. ( ضميمه دارد) شب هنگام، كمي بعد از ساعت 21 مجدداً جلسه 5 نفره فرماندهان قرارگاه كربلا تشكيل شد. در شروع جلسه ، گزارش صيادشيرازي، از جلسه ارتش، ارائه شد كه طي آن طرح "عمليات در سه مثلث" ـ كه صبح مورد توجه قرار گرفته بود ـ رد شد. فشرده دلايل ارائه شده به وسيله صياد كه در جلسه نيز مورد بحث قرار گرفت، چنين بود: 1- واحدها و قرارگاههايي كه تصرف و نگهداري منطقه را عهدهدار خواهند بود، آسيب اساسي خواهند ديد و اين به ضرر عمليات اصلي است. 2- پيآمد تصرف منطقه مربوطه، مصرف زياد مهمات در مقابل پاتكهاي دشمن خواهد بود كه اين امر با توجه به محدوديتهاي موجود، ادامه عمليات را با مشكل كمبود مهمات توپخانه مواجه خواهد كرد. 3- از پس گرفتن منطقه، دشمن حساس خواهد شد و جهت تك اصلي را پيشبيني خواهد كرد و مزاحمت بيشتري براي آن فراهم خواهد آورد، و چون استفاده، از موفقيت دير انجام خواهد شد، دشمن راهكارهاي خودي را خواهد يافت و حتي در صورت مأيوس شدن از بازپسگيري منطقه متصرفي، موانع و استحكامات بيشتري در عمق ايجاد خواهد كرد.[۲] در ادامه، اين امري قطعي شد كه هر گونه عمليات بعد از بازسازي و احراز آمادگي قطعي خودي، بايد يك باره شروع شود تا از قوت لازم برخوردار باشد. چندين طرح مختلف نيز مطرح و بحث شد و نهايتاً همان طرح قبلي "رشيد" مورد توجه قرار گرفت كه از عمليات در مثلثها صرفنظر شود، عرض منطقه عمليات از آبگرفتگي شلمچه تا پاسگاه زيد باشد و در يك مرحله عبور از كانال ماهي و تصرف سرپل انجام شود و در مرحله بعد و بلافاصله، سرپل مربوط توسعه يابد و گسترش نيرو داده شود و هدف اصلي يعني بصره مسقيماً هدف اين مرحله باشد. در اين جلسه همچنين آرايش نيروهاي عمل كننده و سازمان رزم عمليات آتي در حد كليات مورد بحث قرار گرفت و مطرح شد كه تصرف كانال و عبور از آن با 2 قرارگاه انجام گيرد و يك قرارگاه نيز به انهدام نيروي دشمن در جناح راست منطقه عملياتي و نيز احداث خاكريز بپردازد. در اين حال، همزمان، قرارگاه قدس عملياتي در شمال منطقه شرق بصره انجام دهد تا دشمن را در عقبه متزلزل كند. همچنين استفاده از يك گردان تركيبي سپاه و ارتش به استعداد 600 چترباز ورزيده كه شبانه با هليكوپتر به عمق دشمن و خطوط عقبه او انتقال يابند و در آنجا به عمليات بپردازند نيز مورد توجه قرار گرفت. بعد از ساعتي، عزيز جعفري جانشين قرارگاه نصر (سپاه)، اصغر كاظمي، معينيان و بزرگزاده (به ترتيب مسئولان طرح و برنامه اطلاعات و عمليات و ستاد قرارگاه كربلا) هم به جمع پنج نفري اصلي پيوستند و جلسه تا حدود نيمه شب ادامه يافت، و در حالي كه جلسه به جمعبندي قطعي جوانب قضيه نزديك شده بود، جهت ملاقات فرماندهان قرارگاه كربلا با دو تن از پناهندگان عراقي موقتاً تعطيل شد.[۳] در واقع به اعضاي، جلسه دو پناهنده عراقي و "مبلغ" مسئول تبليغات قرارگاه كربلا اضافه شدند و موضوع بحث موقتاً عوض شد. اين دو پناهنده، اهل بصره بودند و محسن رضايي، صيادشيرازي، غلامعلي رشيد و حسن باقري هر كدام سئوالاتي درباره موضوعات مورد نظر مطرح كردند و دو پناهنده نيز توسط مترجم به اداي توضيحات پرداختند.[۴]
گزارش- 555
براثر ترس از ادامه يافتن عمليات رمضان، ارتش عراق در حوالي شهرهاي بصره، تنومه، نشوه و نيز در خطوط دفاعي خود در شرق بصره مشغول احداث موانع و استحكامات است. مهندسي ارتش عراق در تنومه همة راههاي فرعي منتهي به اين شهر را مينگذاري كرده و عمليات ايجاد موانع در شرق بصره از نشوه به سمت جنوب در عمق نيز همچنان ادامه دارد. اين موانع و استحكامات با نظارت تعدادي از افسران مصري طراحي و احداث ميشود.[۵] يك سرباز عراقي كه اخيراً به ايران پناهنده شده، دربارة اين اقدامات ارتش عراق گفتهاست: «ارتش عراق در بصره در خطوط دفاعي شرق آن مشغول ساختن استحكامات ميباشد و در پشت بامها، كوچهها و خيابانها با گوني سنگر ساختهاند. تعداد ضدهوائيهاي مستقر در شهر زياد شدهاست، ارتش عراق براي دفاع از شهر از دانشآموزان استفاده ميكند و دانشآموزان را از شهرهاي ديگر براي حفاظت از بصره به اين شهر ميآورند.» به گفتة وي، اكثر مردم بصره در شهر هستند و دولت عراق از خروج آنان جلوگيري ميكند. اين اسير عراقي افزودهاست كه مردم خواهان ورود ارتش ايران به عراق هستند و بخش عربي راديو ايران را ميشنوند و براي پيروزي ايران دعا ميكنند.[۶]
گزارش- 556
سرهنگ "صياد شيرازي" فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران، در سخناني در جمع كثيري از نيروهاي رزمنده در منطقه جنوب، پس از تشريح دلايل اجراي عمليات رمضان، دربارة سياستهاي نظامي ايران براي ادامه جنگ گفت: «تا تنبيه كامل متجاوز قاطعانه به نبرد ادامه خواهيم داد. اگر ما ميخواستيم در محدودة جغرافيايي زمين با دشمن نبرد كنيم، با بيرون راندن مزدوران صدامي از زمينهاي اشغالي جمهوري اسلامي ايران، امروز نبردمان به پايان رسيده بود، ولي از آن جا كه استراتژي جنگي ما براساس سياستهاي پيامبرگونه ولايت فقيه است، تا تنبيه كامل متجاوز قاطعانه به نبرد خود ادامه خواهيم داد و ظالم را بر سرجاي خود خواهيم نشاند و حقوق حقهمان را از آنها بازپس خواهيم گرفت.»[۷] همچنين امروز يكي از فرماندهان نيروهاي زرهي سپاه پاسداران در مصاحبهاي تلفات و خسارات دشمن در عمليات رمضان را بر شمرد. وي با اشاره به تلفات فراوان نيروهاي دشمن و انهدام بسياري از تجهيزات و ادوات زرهي آنان گفت كه ارتش عراق براي بازسازي واحدهاي منهدم شده خود به زماني طولاني نياز دارد. وي سپس از انهدام 372 دستگاه تانك، نفربر و خودروي دشمن در عمليات رمضان، به عنوان "انهدام بزرگ و نشانه بارز توانايي رزمندگان اسلام در مقابله با دشمن" ياد كرد.[۸]
گزارش- 557
همچون روزهاي گذشته شهر آبادان زير آتش سنگين توپخانه ارتش عراق قرار داشت كه براثر آن، حداقل 30 واحد مسكوني آسيب ديد و شماري از مردم زخمي شدند[۹] همچنين توپخانة سنگين ارتش عراق امروز مناطق مسكوني منطقه اروندكنار را نيز گلولهباران كرد كه به ويراني چندين منزل مسكوني انجاميد.[۱۰]
گزارش- 558
ارسال تجهيزات پيشرفته نظامي، مهمات و سايرجنگ افزارها از كشورهاي متعدد ـ خصوصاً كشورهاي عرب منطقه خليج فارس ـ به عراق همچنان ادامه دارد. امروز محمولات نظامي وارد شده به عراق چنين بودهاست: از كويت 59 دستگاه تريلر حامل مهمات و ادوات نظامي؛[۱۱] از اردن پنجاه دستگاه خودرو حامل تجهيزات نظامي و پزشكي؛[۱۲] از عربستان سعودي سي دستگاه تريلر حامل مهمات و تجهيزات گوناگون از قبيل موشك ضدتانك، وسايل يدكي تانك و انواع مهمات. تريلرهاي اعزامي از عربستان را مأموران امنيتي اين كشور بهطور كامل حفاظت ميكردند. اين تريلرها با فاصله نيم ساعت از يك ديگر به سوي عراق ميرفتند.[۱۳] مجلة نظامي "جيمز ديفنس" در بارة كمكهاي كشورهاي غربي و شرقي به دولت عراق، نوشتهاست: «اخيراً 650 تانك مدرن و تعداد زيادي موشكهاي ضدهوايي و ضدتانك از سوي كشورهاي مختلف در اختيار رژيم عراق قرار داده شدهاست.» اين مجله به نقل از منابع اطلاعاتي غربي افزودهاست كه 400 تانك تي ـ 55 و 250 دستگاه تانك مدرن تي ـ 72 از كشور لهستان به سوي بندر "ينبع" عربستان سعودي و بندرهاي كويت روانه شدهاست تا به عراق تحويل شود. طبق اين گزارش، دولت فرانسه نيز تعداد بسياري موشك ضدهوايي "كروتال" و موشك ضدتانك قابل نصب بر هليكوپترهاي جنگي "غزال" در اختيار عراق قرار دادهاست.[۱۴] همچنين به گفتة دو سرباز عراقي كه با شنا كردن از عرض اروند خود را به نيروهاي ايران تسليم كردهاند، نيروهاي نظامي از چندين كشور عربي به عراق اعزام شدهاند. يكي از اين سربازان در اينباره گفت: «تعداد زيادي نيروي نظامي از كشورهاي مصر، مغرب، تونس و يمن شمالي در ارتش عراق خدمت ميكنند. علاوه بر اعزام نيروي نظامي از سوي كشورهاي عربي به عراق، هر روزه كمكهاي نظامي فراواني نيز از طريق اين كشورها و خصوصاً كشورهاي عربي منطقه خليج فارس به عراق ارسال ميشود.» [۱۵] همچنين در راستاي كمكهاي عربستان به عراق نشرية "بررسي اقتصادي خاورميانه"(ميد) نوشت: پس از اينكه خط لوله نفتي عراق به درياي مديترانه به دستور دولت سوريه در اين كشور بسته شد، مقامات دولت عربستان موافقت كردند كه از بندر "ينبع" نفت عراق را صادر كنند. براساس اين توافق، در اولين اقدام قرار است كه شركتهاي ژاپني خريدار نفت عراق، يك محمولة 6 ميليون بشكهاي نفت از عربستان به جاي عراق تحويل بگيرند.[۱۶]
گزارش- 559
امروز 127 تن از مردم عراق از مرزهاي غربي كشور وارد ايران شدند و تقاضاي پناهندگي كردند. اين عده از اهالي شهرهاي سليمانيه، چمچال، بغداد، كربلا و نجف هستند و اكثر آنها تحصيلات دانشگاهي دارند.[۱۷]
گزارش- 560
شماري از خبرنگاران، فيلم برداران و عكاسان رسانههاي خارجي صبح امروز از اردوگاه حشمتيه محل نگهداري اسيران عراقي ديدار و به طور آزاد و مستقيم با آنها گفتوگو كردند. اسيران عراقي با شعارهاي "اللّه اكبر، خميني رهبر، مرگ بر صدام، مرگ بر امريكا" از اين گروه استقبال كردند. يكي از اسيران عراقي در مصاحبه با يك خبرنگار خارجي گفت: «رفتار انساني برادران ايراني باعث شده كه من فراموش كنم اسير هستم؛ من خود را مهمان ايرانيان احساس ميكنم نه اسير جنگي آنان.» در پايان اين ديدار نمايندة روزنامة "تايمز" هند در مورد مشاهدات خود گفت: «رفتار خوب ايرانيان باعث شدهاست كه اسرا همه شاداب باشند و من مطمئن هستم كه در عراق با اسراي ايراني خيلي بدرفتاري ميشود.» وي بازگشت اين اسيران را خطر بزرگي براي صدام دانست. گزارشگر خبرگزاري "كيودو" ژاپن نيز در اينباره گفت: «از اسرا خيلي خوب نگهداري ميشود و اعلام آمادگي آنان براي اعزام به جبهة نبرد با صدام براي من خيلي تعجبآور بود.» يك خبرنگار ترك كه از اردوگاه اسيران ايراني در عراق نيز بازديد كردهاست، در مقايسه با وضعيت اسيران ايراني و عراقي گفت: « نكتة جالب براي من اين بود كه در عراق نيز اسرا همانند ايران شعار "اللّه اكبر، خميني رهبر" و "مرگ برصدام" سر ميدادند.» وي افزود: «نحوة نگهداري اسرا در ايران با نحوة نگهداري اسرا در عراق قابل مقايسه نيست.» نمايندة روزنامة "مانيچي" ژاپن نيز دربارة مشاهدات خود گفت: «اسرا به علت رفتار انساني سربازان ايراني، بسيار راضي به نظر ميرسند.»[۱۸]
گزارش- 561
در ادامة مقابله با اقدامات امروز يك بمب قوي كشف شد و 25 تن از اعضاي سازمان مجاهدين خلق نيز دستگير شدند. به گزارش سپاه پاسداران منطقه كردستان، امروز يك محموله انفجاري به وزن 70 كيلوگرم كه در يك اتومبيل جاسازي شده بود، در محور سقز ـ ديواندره كشف شد و فرد مأمور انفجار آن نيز دستگير شد. قرار بود اين اتومبيل به تهران برده شود و در يكي از مناطق منفجر گردد.[۱۹] در شيراز نيروهاي سپاه پاسداران و كميته انقلاب اسلامي، 25 تن از اعضاي سازمان مجاهدين خلق را دستگير كردند و به مقامات قضايي تحويل دادند.[۲۰] در خرم آباد نيز 8 تن از عناصر چريكهاي فدايي خلق شاخة "پويان" را سپاه پاسداران دستگيركرد. طبق اطلاعيه سپاه پاسداران، اين عده بقاياي گروهي هستند كه چندي پيش در خرم آباد با دستگيري اعضاي آن، متلاشي شده بود.[۲۱]
گزارش- 562
به دنبال انفجار عظيم در ساختمان وزارت برنامهريزي عراق و كشته و مجروح شدن بسياري در اين حادثه، دولت عراق تدابير امنيتي شديدي در اطراف ساختمانهاي دولتي به اجرا گذاشتهاست، براساس اين تدابير، هيچ خودرويي نبايد در نزديكي ساختمانهاي دولتي توقف كند و مراجعهكنندگان به اين ساختمانها نيز به دقت بازرسي بدني ميشوند. مطبوعات عراق براي امن جلوه دادن اين كشور، خبر انفجار را بدون ذكر خسارات و تلفات در صفحات داخلي خود چاپ كردند.[۲۲]
گزارش- 563
راديو لندن در تفسيري به بررسي ابهام پيش آمده در مورد محل تشكيل كنفرانس عدمتعهد پرداخت: «. . . ادامة جنگ عراق و ايران امكان برگزاري اجلاس ماه آينده جنبش عدمتعهد در بغداد را به صورت جدي مورد ترديد قرار دادهاست. اقدام بنگلادش در مورد تغيير محل كنفرانس نيز بر اين ابهام و ترديد افزودهاست و اين درحالي است كه فرستادگان ويژه آيتاللّه خميني سرگرم بازديد از اندونزي، هند، بنگلادش و سريلانكا هستند و تلاش ميكنند تا از شركت آنان در كنفرانس بغداد ممانعت به عمل آورند.» اين راديو سپس افزود: « با توجه به ترديد جدي در تشكيل كنفرانس در بغداد، احتمالاً در اجلاس آتي كميته هماهنگي نهضت عدمتعهد كه در مورد محل و زمان كنفرانس تصميم خواهد گرفت، دو پيشنهاد شخصي مطرح خواهد شد: اول اينكه كنفرانس تا اوايل سال آينده به تعويق افتد تا الجزاير بتواند ايران را قانع كند كه آتشبس در جنگ را بپذيرد و از اين طريق امنيت عراق براي برپايي كنفرانس برقرار شود. و دوم اينكه كنفرانس در زمان مقرر در محل ديگري و احتمالاً در دهلينو برگزار شود در اين صورت عراق از رياست بر نهضت به مدت 3 سال محروم خواهد شد.»[۲۳] همچنين به گزارش فرانسپرس، يك روزنامه معتبر چاپ يوگسلاوي نيز در اينباره نوشتهاست: «بغداد درشرايط كنوني براي محل تشكيل كنفرانس عدمتعهد فاقد امنيت است و نميتوان تصور كرد كه تعداد زيادي از سران كشورها در محلي به اين ناامني گردهم آيند و هواپيماهاي جنگي در بالاي سر آنها در حال پرواز باشد.»[۲۴] به گزارش خبرگزاري هندي يو. ان. آي. نيز براثر اعلام مخالفت تعدادي از اعضاي مهم نهضت عدمتعهد با برگزاري كنفرانس سران اين نهضت در بغداد، صدام از شكست سياسي بزرگي كه در صورت حذف بغداد از ميزباني اين كنفرانس در انتظارش خواهد بود، به وحشت افتادهاست. اين خبرگزاري افزود: «ديپلماتهاي كشورهاي غيرمتعهد از تصميم بنگلادش مبني بر عدم شركت در هفتمين كنفرانس سران جنبش عدمتعهد در بغداد، خشنود به نظر ميرسند. به عقيدة اين ديپلماتها، يافتن محل جديدي براي اين كنفرانس كار چندان دشواري نيست. پرواز جنگندههاي ايران برفراز شهر بغداد عدم امنيت عراق را براي برگزاري اين كنفرانس به اثبات رساندهاست.» طبق همين گزارش، مقامات كوبايي پس از درخواست بنگلادش براي تغيير محل كنفرانس، تماسهايي با مقامات عراقي برقرار كردهاند. حكومت صدام نيز براي جلوگيري از يك شكست سياسي، فرستاده ويژهاي به داكا اعزام كردهاست تا دولت بنگلادش را از تصميم خود مبني بر عدم شركت در كنفرانس بغداد و تغيير محل كنفرانس از اين شهر به محل ديگر، منصرف كند.[۲۵] همچنين به گزارش روزنامه جمهوري اسلامي، ناظران سياسي در اسلام آباد تشكيل كنفرانس سران غيرمتعهدها را در بغداد ناممكن ميدانند و متعقدند كه براثر تلاشهاي چندين كشور مهم غيرمتعهد براي تغيير محل كنفرانس و ادامة جنگ ايران وعراق، تغيير محل كنفرانس حتمي است، روزنامة پرتيراژ "جنگ" چاپ اسلام آباد نيز در مقالهاي در اينباره نوشت: «عليرغم تلاشهاي گوناگون و مخارج سنگين كه رژيم عراق براي تشكيل كنفرانس سران كشورهاي غيرمتعهد انجام داده، ورود نيروهاي ايران به داخل خاك عراق، كوششهاي صدام براي كسب رياست نهضت عدمتعهد را خنثي نمودهاست.[۲۶]
گزارش- 564
به گزارش خبرگزاري عراق، امروز صدام حسين پيامي از رئيسجمهور روماني دريافت كرد. در اين پيام موضوعات مربوط به توسعه همكاريهاي عراق و روماني و ضرورت تبادل نظر در مورد تحولات منطقه خاورميانه و جنگ ايران و عراق مطرح شدهاست. اين پيام را مشاور رئيسجمهور روماني به صدام تحويل داد. در اين ديدار سعدون حمادي وزيرخارجه عراق نيز حضور داشت. [۲۷] مشاور رئيسجمهور روماني امروز همچنين با وزير بازرگاني عراق دربارة تحكيم روابط اقتصادي و بازرگاني دو كشور گفتوگو كرد.[۲۸]
گزارش- 565
به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي از برلين، يك هيئت اقتصادي جمهوري اسلامي ايران به سرپرستي مصطفي هاشمي وزير صنايع، امروز وارد جمهوري دمكراتيك آلمان شد و در فرودگاه برلين مورد استقبال وزير صنايع شيميايي آلمان شرقي قرار گرفت.[۲۹]
گزارش- 566
به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي از كويت، شيخ "سالم الصباح"وزير كويت، در مصاحبهاي با يك مجله چاپ عربستان، به ورود نيروهاي امريكايي در منطقه خليج فارس اعتراض كرد و افزود: «كشورهاي غربي در صدد هستند تا با ايجاد وحشت در منطقه و اشاعه عدم امنيت در خليج فارس، زمينه را براي ورود خود به اين منطقه آماده نمايند و ورود آنها تنها براي حفظ منافع خودشان صورت ميگيرد، نه دفاع از امنيت منطقه.» وي با اعلام اينكه مسئوليت حفظ امنيت در منطقه وظيفه كشورهاي منطقه است، هرگونه وابستگي كويت را به امريكا رد كرد و افزود: «ما هرگز به اين نيروها يا هر نيروي ديگر، اجازه ورود به خاكمان را نخواهيم داد و آنها تنها از روي اجساد ما ميتوانند وارد خاكمان شوند.» وزير دفاع كويت سپس نيروهاي واكنش سريع امريكا را "شكست خورده" اعلام كرد: «تجربه حملة نافرجام اعضاي اين نيرو به ايران، اين نظريه را كه اين نيروها شكست خورده هستند، كاملاً تاييد ميكند.»[۳۰]
گزارش- 567
نشريه "الموقف العربي" چاپ قبرس، امروز در مقالهاي با اشاره به تسلط ايران بر ابتكار عمل در جنگ، نظر مقامات امريكايي و اروپايي را دربارة عمليات رمضان مورد بررسي قرار دادهاست. اين نشريه با تشريح مراحل جنگ عراق با ايران، نوشتهاست: «اوضاع و احوال كنوني نظامي دو طرف نسبت به گذشته فرق كردهاست. عراق با عقبنشيني ذلتبار از خاك ايران به اين نتيجه رسيده كه توان تصرف ذرهاي از خاك ايران را ندارد؛ ايران نيز با عقب راندن نيروهاي عراقي از خاك كشورش احساس پيروزي ميكند، ليكن ايران نيز در حملات اخير خود به خاك عراق دريافتهاست كه تصرف خاك عراق چندان هم آسان نيست. به دليل همين تغييرات نظامي در دو كشور، اكنون تلاشهاي سياسي براي حل و فصل اختلافات نسبت به ماههاي گذشته پيآمدهاي بهتري خواهد داشت.» اين نشريه در قسمت ديگري از مقالة خود به تشريح نظر مقامات امريكايي و اروپايي در مورد حملات اخير ايران در داخل خاك عراق پرداختهاست: « مقامات واشنگتن معتقدند كه عليرغم اينكه ايران قسمتي از خاك عراق را تصرف كردهاست، ليكن جنگ بصره در حد جنگ توپخانه و گلولهباران مواضع يكديگر باقي خواهد ماند و نتايج نظامي قابل توجهي از آن حاصل نخواهد شد. ولي كارشناسان و مقامات اروپايي معتقدند كه هدف جنگ بصره يك هدف سياسي واقعي است؛ به اين معني كه ايران قصد دارد خطوط تداركاتي بصره را با كويت و پايتخت عراق قطع كند و بصره را به محاصره درآورد ضمن اينكه شايد لزومي به ورود به داخل شهر نيز نداشته باشد، با اين حال از لحاظ سياسي و رواني اين عمل دولت عراق را شديداً تحت فشار قرار خواهد داد.»[۳۱]
گزارش- 568
در حالي كه پشتيبانيهاي سياسي، نظامي و مالي فرانسه به عراق افزايش يافتهاست، خبرگزاري جمهوري اسلامي در گزارشي اعلام كرد كه دولت فرانسه از بازپرداخت يك ميليارد دلار بدهي شركت "يوريديف" و بهرة ديركرد آن به ايران خودداري ميكند.[۳۲] در اينباره وزارت امور اقتصادي و دارايي جمهوري اسلامي ايران با صدور اطلاعيهاي دادخواست ايران از دادگاههاي فرانسه عليه كميسارياي انرژي اتمي اين كشور را به تفصيل شرح داد. در اين اطلاعيه تاريخچة چگونگي انعقاد قرارداد بين حكومت سابق (حكومت محمدرضا پهلوي) و كميسارياي انرژي اتمي فرانسه و لغو اين قرارداد پس از پيروزي انقلاب اسلامي آمدهاست، سپس به روند رسيدگي شكايت و دادگاههاي فرانسه اشاره شده كه با تباني دولت اين كشور و دادگاهها عليرغم تعهد دولت فرانسه به تضمين بودن استرداد وام، دادگاه بازپرداخت وام را به چگونگي اوضاع سياسي روابط دو كشور مرتبط دانستهاست. اينك گزيدهاي از اين اطلاعيه: «مفاد رأي دادگاه اين است كه چون پاي دولت فرانسه به عنوان ضامن در ميان است، وام دولت ايران به سازمان انرژي اتمي فرانسه ارتباط با روابط سياسي آن دو دولت دارد و به سياست خارجي دولت فرانسه و روابط بينالمللي آن مربوط ميشود و لذا رسيدگي به دعوي ايران در صلاحيت دادگاههاي فرانسه نميباشد. دولت فرانسه در اين جريان نشان داد كه كمترين احترامي نه براي ضمانت خود قائل است و نه براي احكام دادگاههاي كشور و نه استقلال اين دادگاهها به طوري كه ديديم دولت فرانسه با وجود شكسته شدن قطعي حكم توقيف وجوه متعلق به دولت ايران، حاضر به اجراي حكم دادگاه و پرداخت آن وجوه به دولت ايران نگرديد و با اين ترتيب نشان داد كه كمترين احترامي براي قوه قضائيه خود قايل نيست و با فشاري كه بر دادگاههاي ابتدايي و استيناف وارد آورد و آنها را وادار نمود كه به جاي رسيدگي قضايي و صادر كردن احكامي كه از نظر حقوقي و قضايي واجد ارزش و اعتبار باشد، به صادر نمودن آراي سياسي ديكته شده مبادرت نمايند، نه تنها حرمت دستگاه قضايي كشور خويش را رعايت نكرد بلكه با وضوح تمام نشان داد كه اين دستگاه قضايي در مقابل قوه مجريه تا چه حد ضعيف است و خود پوچ بودن افسانه پرآوازه استقلال و بيطرفي قوة قضاييه فرانسه را عيان و آشكار ساخت و با اين ترتيب معلوم شد افكار و عقايد نويسندگان و متفكراني چون "ژان ژاك روسو" و "منتسكيو" را در موطن خود آنها فقط بر روي صفحات كتابهاي آنها ميتوان مشاهده كرد: جالبترين مطالبي كه از اين به اصطلاح دادرسي و رسيدگي قضايي و لوايح و مدافعات دولت فرانسه عايد شد، بياعتباري ضمانت دولت فرانسه و پايبند نبودن اين دولت به انجام تعهدات خود ميباشد. دولت فرانسه پرداخت بدهيهاي سازمان انرژي اتمي فرانسه از بابت وام مورد بحث را بدون قيد و شرط ضمانت كردهاست و حال كه قسمتي از اين بدهي از سازمان مذكور مطالبه ميشود، دولت فرانسه مدعي ميشود كه سازمان انرژي اتمي فرانسه وامگيرنده حقيقي نبودهاست و فقط به عنوان بازوي دولت فرانسه نسبت به اخذ وام اقدام كردهاست و نقشي مستقل در اين جريان نداشته و ندارد. معني اين تعبير آن است كه وامگيرنده خود دولت فرانسه بوده، بديهي است ضمانت يك نفر از خودش هيچ ارزش و اعتباري ندارد و مورد قبول هيچ كسي هم قرار نميگيرد. ولي آنچه مسلم است آن است كه دولت با چنين ادعا و تعبيري اقرار به كلاهبرداري ميكند، زيرا معناي اين ادعا آن است كه سازمان انرژي اتمي فرانسه را كه كسي جز دولت فرانسه نبوده، به عنوان شخص مستقل و جداي از خود معرفي كرده و با ضمانت ظاهري، دولت وقت ايران را فريب داده و از اين راه به اخذ وام موفق شدهاست.[۳۳]
ضميمه گزارش 554 ضميمه: راوي قرارگاه كربلا. مباحث اين جلسه را به طور كامل ضبط و گزارش كرده است كه با تأمل در آن ترسيم نسبتاً دقيقي از جوانب مهم جنگ ميتوان دريافت و بخشي از اين جلسه در اين ضميمه درج ميشود: محسن رضايي: «دير جنبيديم، اگر توانسته بوديم يك هفته زودتر عمل كنيم، اين 2 تيپ [روي نقشه به مراكز تجمعي از دشمن اشاره مي كند] را هنوز به منطقه نياورده بود. … موفقيت ما در عمليات بيتالمقدس اين بود كه دشمن تا بيايد در (حاشيه) كارون [محكم شود] ما او را زديم، هي كه آمد جدال كند، نتوانست، بر عكس اينجا ما …». حسن باقري: «اينجا ما بوديم كه يك پا عقب افتاديم.» محسن رضايي: «هر چي تلاش كرديم نتوانستيم جبران كنيم.» حسن باقري: «مسئله همين مسئله سياسي بود كه دو دلي آورد و …» محسن رضايي: «بله دودلي و اين مسئله لبنان. اين را بايد خدمت امام بگوييم.» باز هم بحث نيروهاي موجود و اينكه طي چه زمانبندي نيروي لازم براي عمليات وجود خواهد داشت و باز هم پيشنهادها و تدابير مختلف درباره مقولات مختلف مرتبط با عمليات و اينكه چه بايد كرد كه دشمن فرصت آباندازي و ايجاد استحكامات جديد در منطقه را نداشته باشد و در عين حال زمان لازم براي آمادگي كافي خودي نيز در نظر گرفته شود. يك پيشنهاد، اجراي عمليات كوچك در همين منطقه بود و نيز راهحلهايي كه بررسي و جرح و تعديل ميشد و قوتها و ضعفهاي هر حركت ارزيابي ميگرديد. ضمن مباحث، يك موضوع مهم مورد توجه قرار گرفت و آن اينكه در هر برآورد نيرو، فقط يگانهاي سپاه بررسي ميشدند و اينكه فعلاً چند گردان نيرو دارند تا چه زماني نيروي جديد براي آنها خواهد رسيد ولي آمادگي كافي احراز خواهند كرد. در اين ميان موضوع استعدادي كه ميتوان از يگانهاي ارتش به كار گرفت، مطرح گرديد. وقتي صياد به شهداي كادر درجهدار ارتش اشاره كرد و تلويحاً مسئله بازسازي سريع آن يگانها و در نتيجه دخالت يگانهاي ارتشي را در عمليات چند روز آينده منتفي خواند، يك بحث كارشناسي در اين باره شروع شد: محسن رضايي: «خب حالا چطور ميشود از ارتش استفاده كنيم؟» صيادشيرازي: «اينها هيچ وقت مثل نيروهاي شما عقب نميتوانند بروند بازسازي كنند، اينها بايد همهاش در خط باشند. الآن كه ما فرصت هم بگذاريم، فوقش چند روز ميروند مرخصي و برميگردند، فرصت اينكه بروند بازسازي و … بشوند ندارند، در خط هستند.» سپس درباره استعداد زرهي مكانيزه لشكرهاي رزمي 16 و 92 ارتش ـ كه در خطوط پدافندي مستقرند ـ و چگونگي استفاده از آنها، گفتوگو ميشد و بحث ادامه يافت. محسن رضايي: «خب آقا لشكر 21 پياده ندارد؟» حسن باقري: «چرا.» محسن رضايي: «پيادهاي كه در خط نباشد.» حسن باقري: «چرا يك تيپاش عقب است.» محسن رضايي: «به نظرم آن را احتياط بگذاريم.» صيادشيرازي: «بگذاريم، ولي مشكل اين است كه نميشود لشكر 21 را خرجش كرد، اگر بخواهيم براي آينده برنامهاي داشته باشيم؛ لشكر 21 خيلي تلفات سنگيني داده است.» محسن رضايي: «خيلي تلفات و ضايعات داده است؟» صيادشيرازي: «عرض كنم حدود 1900 نفر خارج شدند در همين عمليات.» محسن رضايي:«مجروحيناش چقدر هست؟» صياد: «مجروحيناش 1703 نفر.» محسن: «يعني 200 شهيد و مفقودي دارد.» صياد: «مفقود زياد ندارد.» محسن: «چقدرش كادر بوده از 200 نفر؟» صياد: «كادرش؟ لشكر، 86 نفر درجهدار دارد. و شهيد 5 نفر درجهدار و سه نفر افسر.» محسن: «يعني اين 8 نفر شهيد! خب… ميگويم كه حالا اگر شما اعتقاد نداريد به عمليات، خب نميكنيم.» صياد: «مسئلهاي نيست، با هم صحبت ميكنيم، روي منطق.» محسن: «آخر چطور 8 نفر شهيد دادند، نميتواند تيپ احتياط بياورد؟!» صياد: «موضوع 8 نفر كه نيست، ما هيچ جايگزيني كه نداريم براي اين نفراتي كه مجروح و شهيد ميشوند، فقط سرباز مثلاً هست. كه يك مقدار به آنها ميدهيم.» محسن: «اين همه آموزشگاه درجهداري و نميدانم سرهنگي و اينها چي هستند؟» صياد: «يك مقدار معدودي دارد، بازدهي چيزي نيست، مثلاً ما 28 نفر دانشجوي سال سوم تازه فارغالتحصيل داريم، بقيهاش رفت تا آبان يا دي ماه فارغالتحصيل شوند اصلاً 200 نفر هم نيستند.» محسن: «من احساس ميكنم تا ارتش توي اين جنگ نباشد، احساس تعهد و خودجوشي كمتري دارد و بايد ارتش حتماً ادغام بشود، يا كل طرح را ما اصلاً قبول نكنيم.» صياد: «شما بعد از 22 ماه جنگ …» محسن: «خب من ميبينم شما نشستيد كنار گود، هي … اينكه نميشود! بايد اظهارنظر بدهيد، انتقاد بكنيد، بگوييد آقاجان، اينها درست نيست بگذاريم براي بعد، يا اينها كم هست و فلان بكنيم.» صياد: «مگر نگفتيم؟ ما تا حالا پا به پا آمديم جلو، عرض كنم مخالف هم بوديم يا قطع عمليات، گفتيم اگر شده همين طور خون بدهيم هي برويم جلو، بايد برويم عمليات بكنيم، اما شما ميگوييد كه يك تكه انجام بدهيم، برويم بعد يك 15، 20 روز ديگر. ميگوييم خب اگر بخواهيم 15، 20 روز ديگر برويم توان را آماده بكنيم، يك دفعه ديگر آماده بشويم براي عمليات.» برادر محسن: «پس اين را بگوييد، آخه شما طوري صحبت ميكنيد كه گويا ما بد دليل آورديم برايتان …» صياد: «مگر من نگفتم …» محسن رضايي [با سردي خطاب به سپاهيهاي جلسه]: «… نمي خواهد آقا، به بچهها بگوييد بروند بازسازي كنند براي يك ماه آينده.» برادر صياد: «شما ناراحت نشويد، اين يك حقيقتي است. شما بعد از 22 ماه جنگ ميگوييد اگر ارتش نجنگيد، تعهد ندارد، چطور نجنگيده؟! چه كار بكند ديگر؟! چه انتظاري داريد؟! برادر محسن: «نميگوييم نجنگيده، من ميگويم كه اگر توي اينها [نيروهاي عمليات آتي] ارتش نباشد، در مجموع …» برادر صياد: «چرا نباشد؟ مگر ما گفتيم نباشد؟! هر حركتي باشد، امكان ندارد ارتش نباشد.» برادر محسن: «خب برادر عزيز، من ميگويم كه توي اينها [نيروهاي عمليات آتي] لااقل يك تيپ احتياط از ارتش بگذاريد. شما ميگوييد نه، لشكر 21 توانش را از دست داده.» برادر صياد: «خب چه كار بكنيم؟» برادر محسن: «يك طوري هم ميگوييد كه همه در خط هستند و مثل اينكه حالا سپاه در خط نيست و همهاش فقط در خط ماندهاند!» برادر صياد: «شما مثل اينكه از اين خرج ميكنيد كه اين جزء مايه حركت نيست، اين … گويا اين مهم نيست. شما [سپاه] وابستهايد به منبع لايزال مردم. سپاه كه فقط تلفات نميدهد. شما تعداد تلفات سپاه را در مقابل مردم حساب كنيد.» رشيد: «تلفات سپاه مثل اين است كه سرگرد و سرهنگ و اينها بدهد. وقتي تيپ امام حسين (ع) 4 تا تلفات ميدهد، يعني 4 تا سرهنگ. اصلاً بايد فرمانده گردانهاي شهيد را بشماريد. رسولالله و امام حسين فقط 7 نفر فرمانده گردان شهيد دادند.» صياد: «براي ارتش هم حساب كنيد.» برادر محسن: «كي اصلاً فرمانده گرداني ما شهيد داريم در ارتش؟!» برادر صياد: «يك جوان پاسدار در زمان كوتاهي استعدادش شكوفا ميشود، اما يك ارتشي را بايد طي دوره چند ماهه بگذاريد …» رشيد: «نه نه، در اين تيپ امام حسين، اين برادر پاسدار ما از عمليات دارخوئين تا الآن در جنگ بوده كه يك فرمانده گردان شده.» محسن: «مگر همين پاسدارها نبايد اين نيرو را ببرند تهاجم بكنند؟» صياد: «چرا.» محسن: «اينكه تجربه دارند از اول جنگ بودهاند كه اين قدر خون [دل] خورديم تا اينها را يكييكي به فرمانده گروهاني و دسته و گرداني ميرسند. ما اگر اينها را از بين ببريم، ميتوانيم يك پاسدار ديگري كه مثلاً آنجا (دور از جبهه) است، دو سال هم گذشته بياوريم بگذاريم بالاي سر يك گردان؟!» صياد: «فعلاً راه اين است. يعني ما همهمان اين طوري بايد از بين برويم.» محسن: «باز بحثهاي كلي را ميگوييد اين شعار كه بله درست است، ما تا آخرين قطره خون بايد همه از بين برويم. اينكه بحثي نيست؟» صياد: «بعد ببينيد نسبت چطوري هست، ما الآن تنها اين 10 هزار شهيدي كه تا حالا از جنگ تحميلي ارتش داده، همين قدر وسعش بوده بدهد، بيشتر ديگر نميتواند.» محسن: «بحثي نداريم، من ميگويم اگر ادغام باشد، ميشود يك كاري كرد.» صياد: «مگر ما گفتيم ادغام نباشد؟! خب بكنيم.» محسن: «خب شما ميگوييد كه لشكر 77 همه در خط هستند و بايد بروند.» صياد: «تمام عملياتها تا حالا دفاعي بوده، تازه يكي دوتاست كه ضربتي دارد انجام ميشود. تا حالا تا عملياتها ادغامي بوده، عمليات چهارم مگر ادغامي نبود؟ در اين عمليات مگر نصر ادغامي شركت نكرد؟! همهاش ادغامي بوده، منتها الآن ما به كيفيتها ميبينيم اعتماد نيست، به اينكه اين برود مثلث را بگيرد اعتماد نيست، داريم ميگوييم تيپ امام حسين برود بگيرد.» رشيد: «غير از مرحله اول و اين شلمچه، ادغامي نبود، هيچ كدام ادغامي نبود.» برادر صياد: «تا حالا ادغامي نبود؟!» رشيد: «نه ديگر، بعدش ادغامي نبوده جناب سرهنگ، مرحله سوم و چهارم ادغامي نبوده، خب ببينيد…» صياد: «نه، قبل از اين عمليات را ميگويم. بيتالمقدس و فتحالمبين، برويم برگرديم به گذشته.» رشيد: «خدا خيرت بدهد، من اين مراحل عمليات رمضان را ميگويم.» صياد: «در اينجا چرا اين كار را كرديم؟ [شركت ندادن يگانهاي ارتش در بعضي عمليات] فكر كرديد مثلاً گذشت كرديم بهشان؟ اعتماد نبوده به موفقيت اينها، اعتماد به موفقيت نبوده؛ براي همين گفتيم تيپ امام حسين(ع) بيايد از اين طرف عمل كند و نجف هم از آن طرف. اگر اعتماد داريد، برويم بكنيد.» رشيد: «اعتماد نداريم به چي؟» صياد: «اعتماد نيست به اينكه اينكار درست انجام بشود. [بعد از مباحثي …] در خود سپاه هم كيفيت تيپها فرق ميكنند [مثلا]لشكر امام حسين و نجف جاهايي ميرفتند و ميتوانند بروند كه عاشورا نميرود و نميرفت.» [۳۴]
ضميمه گزارش 554
امروز در حاشيه روند تصميمگيري براي چگونگي ادامه عمليات در شرق بصره و پس از گذشت ساعتي از شروع مباحث مربوطه، (حدود 9 صبح) در قرارگاه كربلا طرح اوليه و كلي استفاده از هور براي رفع بنبست منطقه شرق بصره در ذهن فرماندهي كل سپاه پديد آمد و سپس تا جايي جدي شد كه وي جلسه مشترك با صياد در ساعت 11 را به ساعت 14 موكول كرد و همچنين براي بار دوم جلسه شوراي عالي دفاع در تهران به تعويق افتاد تا فرمانده سپاه بتواند به همراه يكي دو نفر از فرماندهان اصلي سپاه ـ كه مشاوران اصلي وي هستند ـ خود به هور برود و با اوضاع آن منطقه آشنايي كلي پيدا كند تا شايد راهي باز شود. البته دقايقي قبل از حركت طرح عمل در سه مثلث و سپس ادامه حركت بعد از 20 روز تقريباً مورد اتفاق نظر قرار گرفته بود و قرار شده بود در ساعت 11، جلسه مشترك فرمانده نيروي زميني با ارتش براي قطعيت يافتن همين امر، ادامه يابد، اما ابهامات عديده موجود سبب تلاش براي يافتن راهكارهاي ديگري نيز گرديد.
موضوع هور ضمن بحثهاي حاشيهاي پس از تصميمگيري براي عمل در سه مثلث، چنين مطرح گرديد:
محسن رضايي: «دشمن در اين منطقه زودتر از ما ابتكار عمل را دست گرفته و از ما جلوتر است. آنقدر با ميادين مين و … بغل به بغل به هم چسبيده كه حتي يك نفر را نميتوانيم براي شناسايي پشت خطوط اول دشمن از وسط آنها عبور بدهيم.» وي سپس از حسن باقري پرسيد: «تا حالا فرستادهايد كسي را؟»
باقري: «نه، نميشود.»
محسن رضايي: «با اين همه اگر بخواهيم از هور تا شلمچه، جايي عمل كنيم، هيچ راهي جز از همين جا نداريم ولي در عين حال اگر هم شما (صياد و فرماندهان ارتش) به توافق رسيديد كه پس از يك هفته اينجا را عمل كنيم، قبل از اين عمل بايستي با شناساييهاي خود يك جواب قاطع و تعيين كننده درباره عمل در هور و عبور از اروند براي ما به دست بيايد.»[۳۵]
محسن در ذهن، در پي راهحلي بود كه از طريق شمال يا جنوب منطقه شرق بصره بتواند بنبست موجود را بگشايد و بر پيچيدگي منطقه عمليات كنوني فائق آيد. اين فكري اوليه و كلي اما جدي بود، از اين رو آقاي رضايي در ادامه مذاكرات پراكنده، به وسيله حسن باقري با قرارگاه قدس ـ كه منطقه هور و قسمت شمال منطقه عملياتي شرق بصره، منطقه حوزه مأموريت آن محسوب ميشد ـ تماس گرفت و احمد غلامپور فرمانده قرارگاه قدس (سپاه) را جستوجو كرد و به اجبار قرار ساعت 11 با صياد را به ساعت 14 و قرار جلسه شوراي عالي دفاع را به فردا موكول كرد و به اتفاق رحيم صفوي و غلامعلي رشيد و حسن باقري راهي قرارگاه قدس شد.
در قرارگاه قدس، نيروهاي اطلاعاتي اين قرارگاه توضيحاتي درباره هور و افراد بومي كه به عراق رفت و آمد دارند و راههاي تردد نيروهاي شناسايي و ويژگيهاي منطقه ارائه دادند؛ از جمله اينكه خط مرزي ايران و عراق از وسط هور ميگذرد و در بعضي نقاط با بشكههايي اين خط مرزي مشخص گرديده است.
در گزارشها همچنين مشخص بود كه "شط علي" منطقهاي واقع در هور، حدود 7 كيلومتري خط مرزي، مركز عمده اعزام نيروهاي شناسايي به هور و مقر بازگشت آنان است.
محسن رضايي گفت: «من شط علي رفتهام، جاده دارد، بعضاً بايد از توي آب عبور كرد اما به خاطر تردد زياد زمين محكم شده و به راحتي قابل عبور است.» قرار شد محسن رضايي به شط علي برود و از آنجا به موازات خط مرز، به سمت جنوب و سه راهي كوشك (حدود 40 كيلومتر مسافت در حاشيه دژ مرزي و خاكريزهاي آن) منطقه را بازديد و بررسي كند. قرار شد از اطلاعات قرارگاه قدس يك راهنما هم به جمع همراهان محسن اضافه شود.[۳۶]
ابتدا قرار شد به دليل دوري راه و كمبود فرصت، گروه با هليكوپتر به "شط علي" برود اما وقتي رحيم صفوي با صياد شيرازي تلفني گفتوگو كرد تا زمان جلسه مشترك را از 2 بعدازظهر به 9 شب تغيير دهد، صياد توصيه كرد از هليكوپتر استفاده نشود. وي توضيح داد كه ميگهاي عراق در پروازند و احتمال خطر داشت.
به اين ترتيب و به ضرورت، منطقه مورد نظر به دو قسمت تقسيم شد و گروه نيز به دو دسته تقسيم شدند: محسن به اتفاق حسن باقري و مسئول اطلاعات عمليات قدس در يك خودرو راهي شط علي شدند تا از آنجا به سمت جنوب در نوار مرزي ادامه حركت بدهند و رحيم و رشيد نيز در گروه ديگر قرار گرفتند، تا به سمت منطقه كوشك تا طلائيه بروند.
در بخشي از گزارش (صوتي) راوي قرارگاه كربلا ـ (كه همزمان با وقايع روي نوار كاست ضبط شده ـ ادامه اين سير چنين آمده است:
محسن رضايي: «دوربين و نقشه را بدهيد بياورند، اسلحه هم بياوريد چون ممكن است شط ناپاك باشد. بعد هم، همهمان كه توي اين ماشين جا نميگيريم، ماشين ديگري نداريد؟
راهنما: ماشينها همه رفتهاند، يك پاترول هست كه پنچر است.
محسن: اين ماشين بيسيمدار مال كيه؟
راهنماي اعزامي: فكر كنم مال احمد [غلامپور] باشد، اما دوربين پايهاش بزرگ است كه در عقب آن جا نميگيرد.
محسن: خب پس برويم، تعدادمان همينها هستند؟
راوي: حسن باقري همراه ما آمد و رشيد و رحيم با هم رفتند. محمدزاده از اطلاعات عمليات قرارگاه قدس هم به عنوان راهنما با ما آمده است. دوربيني كه صحبت آن بود، يك پايه زمخت و بيقواره دارد كه خود بچهها براي آن درست كردهاند از لولههاي آهني و پيچيهاي كج و كوله و كت كلفتي درست شده است كه عقب ماشين را تنگ كرده. خود دوربين بسيار بزرگ و مجهز است. و خيلي مدرن كه با اين سه پايهاي كه بچهها براي آن درست كردند، يك وصله ناجوري را نسبت به هم نشان ميدهد.
بعد از بحثهاي 2، 3 روزه مفصل و سرگيجههاي مداومي كه روي عمليات وجود داشت و … و با گرهي كه در منطقه به وجود آمد، لازم شد كه 2 بار پشت سر هم جلسه شوراي عالي دفاع عقب بيفتد و برادر محسن در قرارگاه كربلا بماند براي بحث درباره اينكه چه بكنند و حالا هم كشيده شديم كلاً به منطقه شمالي، شمال منطقه شرق بصره و شرق هورالعظيم. برادر محسن ميخواهد برود آنجا كار كند و پرسوجو كند. منطقهاي كه هيچ وقت صحبت از آن نبود و هميشه آنجا را به صورت بنبست مطرح ميكردند. منطقهاي كه قبلاً به عنوان قفل و بنبست مطرح ميشد، الآن ميروند كه از آن اطلاعات بهدست بياورند و ببيند كه آيا گشايشي از اين طرف حاصل ميشود ؟.
…
ساعت 12:6 دقيقه است كه ما از جاده اهواز در 80 كيلومتري خرمشهر ميپيچيم بهطرف يك جاده فرعي آسفالته به طرف غرب جاده، يعني وقتي به طرف اهواز ميرفتيم پيچيديم دست چپ توي يك جاده فرعي آسفالته كه در ابتداي جاده تأسيسات نظامي زيادي ـ كه همان پادگان معروف حميد است ـ به چشم ميخورد كه منفجر شده و منهدم شده و از بين رفته است. و خط آهن منفجر شدهاي كه دوباره داشتند بازسازي ميكردند و در معبر جاده يك تابلويي بود كه روي آن نوشتهاند: "با نابودي رژيم بعث عراق، جنگ رسمي ما با اسرائيل شروع خواهد شد."
…
ساعت 12:14 دقيقه است و باز روي آن جاده آسفالت داريم ميرويم و سمت چپمان يك مقر، چند تا سنگر و يك قرارگاه بزرگ است و تعدادي خودرو و تانكر آب و اتاقكها و سنگرهايي وجود دارد و در گرماي ظهر تك و توك آدمها پيدا ميشوند كه در حال رفت و آمد هستند، بقيه در زيرزمين و توي سنگرها هستند. اگر اين يكي دو نفر هم نبودند، هيچ اثري از حيات مشاهده نميشد. گرماي شديد و وضعيت خاص منطقه در روز، حالت خاصي به قرارگاهها ميدهد، يعني علاوه بر ضرورت حفظ مسائل امنيتي كه ميروند توي سنگرها، براي فرار از گرماي سطح زمين نيز، هر كسي سعي ميكند كه خودش را از گرماي سطح زمين دور بكند. اين منطقه كه دست عراق بوده، قبلاً با عمليات بيتالمقدس آزاد شده است و جادههايي آسفالته و شوسه و جادههاي تداركاتي و نقل و انتقالات خوبي دارد كه عراق احداث كرده است.
…
ساعت 12:20 دقيقه است، ما در جفير هستيم، تعدادي ساختمان خراب هست و چند تا خودرو سوخته …
…راهمان را به طرف كوشك از جفير ادامه ميدهيم. در ماشين، حسن باقري راننده، دو محافظ برادر محسن، مسئول اطلاعات عمليات قدس و خود محسن رضايي هستند.
…
ساعت 12و نيم است. رسيديم به يك پاسگاهي كه ويران شده بود ولي جنبه اتاقك حلبي مجدداً زدهاند اينجا پاسگاه مرزي "شهابي" است. از پاسگاه شهابي روي جاده آسفالت عبور ميكنيم.
…
اينجا چند تپه بلند و ديدهباني ساختهاند كه از آنجا تردد دشمن را ميتوانند ببينند. جادهاي كه روي آن داريم ميرويم، با يك خاكريز مسدود شده است، خاكريزي كه بر آن جاده عمود است و خاكريز بسيار بلندي است كه در حقيقت دژ ماست.
…
پشت خاكريز در وسيله خودمان در حالي كه خاكريز بين ما و دشمن فاصله هست، به طرف غرب ميرويم.
…ساعت 12:40 دقيقه است، ما در جادهاي كه 40 و 50 متر با خاكريز فاصله دارد و به موازات آن است، داريم به سمت غرب به سوي ديواره شرقي هورالعظيم پيش ميرويم.
…
ساعت 10 دقيقه به يك است، اختلاف نظر پيش آمده كه واقعاً ما داريم به طرف غرب ميرويم، به خاطر اينكه خاكريز هي پيچ و تاب خورده بود و جاده به موازات آن هم تقريباً همين طور، جهت از دستمان در رفته بود.
حسن باقري از ماشين پياده شد و رفت قطبنما را نگاه كرد، آمد گفت: بله … الآن داريم ميرويم كه به سيل بند دوم شرق هورالعظيم برسيم.
محسن: بگوييد چند نفر از بچههاي سپاه هستيم ميخواهيم برويم بالا شناسايي كنيم، مواظب باشيد. لااقل خود بچهها ما را نزنند، شما بپريد پايين به آنها بگوييد، فقط نگو كي هستند.
راوي: برادري كه از اطلاعات قدس همراه ما آمده است، پياده شد، چون كه خطوط خيلي نزديك است و براي اينكه يك وقت نيروهاي خودي ما را اشتباهاً با گشتيهاي دشمن عوضي نگيرند و نزنند، برادر محسن به آن فرد اطلاعاتي گفت كه برو بگو كه ما داريم براي شناسايي ميرويم.
…حسن باقري: اين الآن انتهايش به كجا ميخورد؟
راهنما: ميرود تا پاسگاه كياندشت اما كسي از اين جا نميرود، بايد از يك جاده آسفالت برويم كه روي نقشه هم مشخص نيست.
محسن: آقا، ما ميخواهيم آب هور را ببينيم.
راهنما: بله اگر ميخواهيد آب را ببينيد، پس برويم جلوتر.
محسن: بله اگر برويم از اين جا، چي ميشود؟
راهنما: ميرويم ديگر، ميرويم براي آن پاسگاه شطعلي، توي اين 8 كيلومتري كه الآن خالي هست، ميرويم، نيرو هم نيست.
راوي: سنگرهايي كه هر 100 متر، 50 متر وجود داشت و يكي دو سرباز تويش بود، الآن تمام ميشود و در حاشيه اين سيلبند جاهايي را به جاي سنگر ميبينيم كه چال كردند ولي سنگر آماده نشده.
محسن: يعني اينجا را مينگذاري كردند؟
راهنما: مين احتمالش كه هست ولي [مشكل ديگر اين است كه] ممكن است آن وسطها را بريده باشند كه يك دفعه برويم داخلش.
محسن: ما الآن يك جاده ميخواهيم كه برويم جلوتر، ما بايد جلوتر از اين برويم، مسئله ما همين جاست.
حسن باقري: خب برويم، اما حالا ما خودمان هم ميتوانيم بياييم جلو برويم [منظور انجام شناسايي بدون حضور محسن است.]
راهنما: خب ما ميرويم يك شناسايي ميكنيم بعد كه آماده شد، به شما ميگوييم.
باقري: [خطاب به فرد اطلاعاتي كه ضرورت سرعت كار] يعني فردا صبح بايد اين قضيه انجام بشود.
راوي: … به هر حال برادر محسن گفت پس برويم بالاي سيلبند، يعني بالاي همان جاده بلندي كه نقش خاكريز را داشت و در واقع خط مقدم بود. گفت از روي آن برويم. حسن باقري به برادر محسن گفت كه اين كار درستي نيست، بايد قبلاً كسهاي ديگر بروند يك چيزي بهدست بيايد بعداً اگر خواستيد، شما برويد. برادر حسن گفت ما ميرويم و بعداً شما بياييد. برادر اطلاعاتي: ما گروههاي شناسايي ميفرستيم و گزارش ميدهيم، اگر خواستيد شما برويد. در آخر برادر محسن قبول كرد كه برگردد و ماشين دور زد و برگشت.
توجه: …
راوي: ساعت يك و نيم بعدازظهر است. ما از سه راهي كه دست راستش به جفير ميخورد، رد شديم ولي طرف جفير نپيچيديم و به طرف مرز آمديم كه برويم پاسگاه كيان دشت و از آن جا برويم پاسگاه
شط علي. جاده همچنان آسفالت است، يعني در وسط اين بر بيابان، عراق كيلومترها جاده آسفالت خيلي خوب زده.
…
ساعت 20 دقيقه به 14 است، چند دقيقه است كه از پاسگاه ژاندارمري "برزگر" رد شديم و داريم به طرف پاسگاه كياندشت ميرويم و جاده همچنان آسفالت و خوب است. سمت راستمان الآن به يك جاده آسفالته رسيديم كه منشعب ميشد و حسن باقري گفت اين جاده به قرارگاه لشكر 6 عراق ميخورد … گفته بودند كه چند كيلومتر بعد از اين، دست چپ يك جاده خاكي هست بايد بپيچيد كه البته از آن رد شديم، ولي بعداً متوجه شديم كه زياد رفتهايم، دور زديم و آمديم و جاده خاكي را پيدا كرديم و پيچيديم تو جاده خاكي. بيابان در اندر دشت و بيسر و تهي هست كه اين جاده خاكي فقط به خاطر اينكه تعدادي خودرو در آن رفت و آمد كرده، اسمش شده است جاده، وگرنه هيچ ساختي براي آن انجام نگرفته، پر دست انداز و پر پيچ خم تو دشت صافي است كه تپههاي خار در آن ديده ميشود.
ساعت 2 بعدازظهر است، از توي جاده خاكي تا پاسگاه ژاندارمري جلو آمديم؛ از آنجا پرسيديم ما را راهنمايي كردند به يك جاده خاكي كه خيلي خرابتر از جاده اولي بود كه در واقع بياباني برهوت و يك دست است كه در آن پيش ميرويم. …
به امتداد همان سيلبندي ميرسيم كه ساعتي قبل ميخواستيم رويش بياييم كه بچهها صلاح ندانستند. با مسافتي كه جلو رفتيم و برگشتيم، حالا با گذشتن از جادهها و پاسگاههايي كه گفتيم از روي همان سيلبند كه سيلبند دوم است كه در شرق هور ميباشد، ميگذريم و اينجا از روي سيلبند كه رد شديم، متوجه شديم كه نظر برادر اطلاعاتي درست بوده است و من نگاه كردم ديدم كه به فاصله هر 100 متر سيلبند را در عرض بريدهاند كه روي سيلبند امكان رانندگي و عبور خودرو و وجود نداشته باشد!
…
ساعت 14 و 14 دقيقه است بعد از مدتي كه توي بيابان بيآب و علف جلو رفتيم، برادر محسن گفت: كجا داريم ميرويم؟ شرقي غربي يا شمال جنوبي؟ كجا ميرويم؟
برادر اطلاعات: بگذار قطبنما را ببينيم.
برادر محسن: قطبنما كه فايده ندارد.
برادر اطلاعاتي: كه حالا آن ماشين را گم نكنيم فعلاً.
راوي: يك ماشيني كه گرد و خاكش از دور پيداست دارد روي جاده ميرود. يكي گفت كه "خب شايد آن ماشين دارد نزد عراقيها ميرود!" به هر حال با ترديد در صحت راه، همچنان به پيمودن راه
ادامه ميدهيم.
…
ساعت 14 و 45 دقيقه است، شط علي هستيم، چند نفر از بچههاي عرب ايراني اينجا هستند. يكي از بچههاي اطلاعات عمليات قدس راجع به كارهايي كه با همكاران عراقياش انجام ميدهد، با برادر محسن مشغول صحبت ميشود و حالا در منطقه هورالعظيم هستيم.
راوي: [هنگام مراجعت گروه از شط علي] انتهاي يك جاده خاكي، ساعت 2 و نيم بعدازظهر بود كه به يك پاسگاه مانندي رسيديم؛ يك بيسيم كوچك رويش بود و دست بچههاي سپاه بود. يك باريكهاي از آب كه قايق موتوري ميتوانست تويش حركت بكند، از انشعابات هور جلو آن وجود داشت كه يك سايبان حصيري لب آن زده بودند. وقتي زير آن سايبان مينشستي لب آب، گرماي هوا را كمتر احساس ميكردي. چند نفر عرب آنجا نشسته بودند؛ من پرسيدم اينها عراقياند؟ گفتند نه، اينها ايراني هستند. چند نفر از بچههاي سپاه آنجا بودند. نماز خوانديم قبل از اينكه نهار بخوريم، ظاهراً نهاري است كه براي قرارگاههاي سپاه ميبرند.
اينجا، از اين نقطه، اگر چند كيلومتر به طرف غرب حركت بكنيم و بعد حدود 20 كيلومتر بهطرف جنوب حركت كنيم، به خشكي هورالعظيم ميرسيم.
…
يكي از بچههاي سپاه كه آنجا با رابطين عراقي كار ميكرد، با 4 نفر كه رفته بودند براي شناسايي منطقه، قرار ملاقات داشت.
ديروز قرار بوده كه بيايند در منطقهاي كه آنها قرار بود از آنجا برگردند به ايران. آتشسوزي عظيمي را عراق در نيزارها راه انداخته و تمام منطقه را به آتش كشيده است. اين بچهها احتمال ميدادند كه آن 4 نفر از برادرهاي ما كه با قايق از لابهلاي نيزارهاي هور و جاهايي كه تا زانو توي گل فرو ميرود كه در آنجا قايق را بايد به دوش بكشند، آن 4 نفر سوخته باشند توي آتش. آتش خيلي شديد و عظيم بوده و باد ميآمد و الآن دو قايق موتوري از توي نيزارهايي كه آنجا بود، راه افتادند كه بروند به يك نقطهاي كه به آن چهار راه ميگفتند؛ يك نقطهاي كه يكي از كانالهاي هور ميخورد به خط مرزي ما كه وسط هور است. هميشه وقتي رفت و آمد ميكنند علامتي آنجا ميگذارند. رفتند ببينيد كه آيا ديروز آنها مراجعت كردهاند و آيا موقع رفتن علامتي گذاشتهاند كه اگر اين طور باشد، معلوم ميشود يا توي آتش سوختهاند و يا اينكه اصلاً مراجعت نكردهاند. به هر حال در فكر اين بودند كه 4 نفر ديگر را پيدا كنند كه بتوانند كارهاي آنها را انجام بدهند.
… برادر محسن گفت كه اين نقطه جاي مناسبي نيست براي كار كردن، زيرا اينجا حدود 24 كيلومتر تا خشكي هور فاصله دارد. ولي صحبت يك جايي بود كه از خشكي طرف ما تا خشكي وسط هور 7 كيلومتر فاصله دارد و برادر محسن معتقد بود كه آنجاها شناسايي بشود كه گفتند تا سه چهار كيلومترياش را ميشود با قايق بروي، ولي از سه، چهار كيلومتري بعديش را نميشود و گل ميباشد كه برادر محسن گفت شايد بشود چيزهايي روي زمين پچينيم كه بشود از رويش عبور كرد و يا راههاي ديگر. به هر حال قرار شد كه بررسي كنند.
يك جوان سياه چهره عرب آنجا بود كه سلام و عليك كرد. يك نفر گفت كه او پسر همان سلمان است كه روي مين رفت و شهيد شد. موضوع اين بود كه سلمان يكي از عربهاي منطقه بود، وقتي كه عراقيها منطقه را در اشغال داشتند، او جادهها را مينگذاري ميكرد كه عراقيها به راحتي نتوانند رفت و آمد كنند.
در يكي از همين مينگذاريها وقتي يك جايي گل بود، پاي خودش رفت روي مين و شهيد شد. حالا پسرش با سپاه همكاري ميكند و همين الآن جزء نفراتي بود كه با قايق داشتند ميرفتند ببينند سر آن چهار نفر چه بلايي آمده است. نكته جالب ديگر اينكه حسن باقري پرسيد: آيا به اينها از نظر مالي خوب ميرسيد يا نه؟ او گفت: نه، اينها افتخاري كار ميكنند.
راوي: ساعت 17:20 دقيقه است، روز 11/5/1361، به مقر لشكر 6 عراق آمديم و چون قرار شده بود ساعت 5 سرهنگ صيادشيرازي در مقر تيپ 3 بيايد، ما هم آمديم آنجا را پيدا كرديم و الآن در مقر
تيپ 3 هستيم. الآن برادر رشيد هم رسيد و دارد با برادر محسن صحبت ميكند. رشيد گزارش خودش و برادر رحيم را كه از خطوط پدافندي خودي در شمال منطقه از جمله خطوط لشكر 16 زرهي قزوين بازديد كردهاند، به برادر محسن ميدهد … چون كسي آمد (چاي و شربت آورد)، حسن باقري گفت ديگر بحث نشود.
برادر محسن: شربت را ميخوريم و ميرويم قرارگاه كربلا.
[پايان گزارش (صوتي) لحظه به لحظه راوي قرارگاه كربلا در تاريخ 11/5/1361][۳۷]
در عمل، هر چند بررسي هور گرهي از عمليات رمضان باز نكرد اما اين توجه و حركت باعث شد تا در ادامه كار، طرح عمليات خيبر ـ كه عمل ابتكاري استفاده از هور در عمليات همراه با پنهانكاري و رعايت حفاظت اطلاعات شديد، ويژگي اصلي آن بود ـ شكل بگيرد و جنبه اجرايي و عملي پيدا كند.
منابع و مآخذ روزشمار 1361/05/11
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 68075 ، راوي : هادي نخعي.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 6990 ، راوي : هادي نخعي.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 6992 ، راوي : هادي نخعي.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 6993 ، راوي : هادي نخعي.
- ↑ سند شمارة 016633 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعاتي شمارة 566، قرارگاه عملياتي كربلا در جنوب (ركن 2)، 19/5/1361، ص1.
- ↑ سند شمارة 016578 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي شماره 75، از قرارگاه مركزي سپاه ـ اطلاعات عمليات، 21/5/1361، ص4.
- ↑ روزنامه جمهوري اسلامي، 13/5/1361، ص2، به نقل از فرماندة نيروي زميني ارتش.
- ↑ روزنامه جمهوري اسلامي، 11/5/1361، ص19، آبادان ـ به نقل از خبرنگار جمهوري اسلامي، به نقل از يكي از فرماندهان نيروهاي زرهي سپاه پاسداران.
- ↑ روزنامة جمهوري اسلامي، 12/5/1361، ص2، آبادان ـ خبرنگار جمهوري اسلامي.
- ↑ سند شمارة 016542 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: استانداري خوزستان، از كميتة انقلاب اسلامي "نهر بچاچره"، به بخشداري اروندكنار، 9/5/1361.
- ↑ سند شمارة 016601 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعات، شمارة 138ـ124، ستاد مشترك ارتش، (ادارة دوم) فرماندهي اطلاعات، 14/5/1361، ص 16، و: سند شمارة 016586 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعاتي شمارة 136ـ 120، ستاد مشترك ارتش ـ فرماندهي اطلاعات (ادارة دوم)، 12/5/1361، ص12.
- ↑ سند شمارة 016601 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعات، شمارة 138ـ124، ستاد مشترك ارتش، (ادارة دوم) فرماندهي اطلاعات، 14/5/1361، ص 16، و: سند شمارة 016586 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعاتي شمارة 136ـ 120، ستاد مشترك ارتش ـ فرماندهي اطلاعات (ادارة دوم)، 12/5/1361، ص12.
- ↑ سند شماره 016685 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي اطلاعاتي شماره 147، قرارگاه عملياتي فتح ـ ركن 2، 26/5/1361، ص2.
- ↑ سند شمارة 016660 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهاي شماره 147، ستاد مشترك ارتش ـ ادارة دوم، 23/5/1361، ص12.
- ↑ مأخذ 6، ص 3.
- ↑ سند شماره 213922 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: منابع سياسي خارجي، 11/5/1361، ص2.
- ↑ مأخذ 7، به نقل از واحد مركزي خبر ـ باختران؛ و: مأخذ 9، به نقل از واحد مركزي خبرـ سنندج.
- ↑ روزنامة كيهان، 12/5/1361، ص18، به نقل از خبرنگار
- ↑ سند شماره 065060 مركز مطالعات و تحقيات جنگ:، از ادارة مركزي اطلاعات و بررسيهاي سياسي ـ تأمين، به واحد اطلاعات و بررسيهاي سياسي ـ تأمين، شماره 72، 11/5/1361.
- ↑ روزنامة كيهان، 11/5/1361، ص15، شيراز.
- ↑ پيشين، به نقل از روابط عمومي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خرم آباد.
- ↑ مأخذ 18، ص 17، واحد مركزي خبر، به نقل از خبرگزاري فرانسه.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، "گزارشهاي ويژه"، نشريه شماره 136، 12/5/1361، ص 20، راديو لندن، 11/5/1361.
- ↑ مأخذ 20، ص 16، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، به نقل از فرانس پرس ازبلگراد، به نقل از يك روزنامه معتبر يوگسلاوي.
- ↑ مأخذ20، ص 16، به نقل از خبرگزاري هندي "يو.ان.اي.".
- ↑ مأخذ 4، ص 22، به نقل از ناظران سياسي در اسلامآباد.
- ↑ مأخذ 23، ص 14، خبرگزاري جمهوري اسلامي، به نقل از خبرگزاري عراق در بغداد، 11/5/1361، به نقل از رئيسجمهور روماني.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، "گزارشهاي ويژه"، نشرية شمارة 137، 13/5/1361، ص 5، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 12/5/1361.
- ↑ مأخذ20، ص2، به نقل ازخرگزاري جمهوري اسلامي از برلين.
- ↑ مأخذ 18، ص آخر، كويت ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، به نقل از يك مجلة چاپ عربستان سعودي، به نقل از وزير دفاع كويت.
- ↑ اداره كل مطبوعات و رسانههاي خارجي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 228، 4/6/1361، ص 14، از نشريه "الموقف العربي"چاپ قبرس، 11/5/1361، به قلم طارق سلامه.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، "گزارشهاي ويژه"، نشريه شماره 131، 7/5/1361، ص 13، پاريس ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 6/5/1361، به نقل از دولت فرانسه.
- ↑ مأخذ 20، ص 14.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 6707 ، راوي : هادي نخعي.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 6807 ، راوي : هادي نخعي.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 6807 ، راوي : هادي نخعي.
- ↑ جلسه فرماندهان قرارگاه كربلا، 11/5/1361، نوار شماره 6989 ، راوي : هادي نخعي.