1366.12.26
روزشمار جنگ سال 1366 1366.12.26 | |
---|---|
نامهای دیگر | بیست و شش اسفند |
تاریخ شمسی | 1366.12.26 |
تاریخ میلادی | 16 مارس 1988 |
تاریخ قمری | 27 رجب 1408 |
گزارش- 59
پيشروي نيروهاي تحت امر قرارگاههاي عملياتي قدس، ثامنالائمه(ع) و فتح به سمت اهداف مرحلهي سوم عمليات والفجر10 كه از غروب روز قبل آغاز شده بود، امروز ادامه يافت. نتايج اين مرحله از عمليات از نيمهشب تا ظهر روز چهارم به شرح زير است: در محدودهي قرارگاه قدس، دو محور عملياتي فعال بود: در محور شمال رودخانهي آويزلم كه جناح راست و پشتيباني عمليات والفجر10 به حساب ميآمد، لشكرهاي 19 فجر، 17 علي بن ابيطالب(ع) و 41 ثارالله(ع) در عمق منطقه، به سمت رودخانهي چمريشن پيشروي كردند. نيروهاي لشكر41 ثارالله(ع) ساعت 1:30 بامداد به سهراهي سهتپان رسيدند، اما به دليل مشكلاتي از جمله نقص مانور؛ آتش دشمن و عدم شناخت كافي از عمق منطقه، در ساعتهاي اول از گسترش در منطقه و الحاق با يگانهاي همجوار بازماندند و در نهايت همزمان با روشنايي هوا، لشكر19 فجر تپهي سهتپان را به طور كامل تصرف و از سمت چپ خود با نيروهاي لشكر ثارالله(ع) الحاق كرد. در همين زمان، نيروهاي لشكر علي بن ابيطالب(ع) نيز به سهراهي ارتباطي (جادهي ارتباطي بين دو جادهي خرمال ـ سيدصادق و سيدصادق ـ دوجيله) رسيدند و پشت خاكريزي كه در اين منطقه وجود داشت، مستقر شدند. تا صبح، لشكرهاي فجر، ثارالله(ع) و علي بن ابيطالب(ع) با پيشروي در شمال رودخانهي آويزلم، خط دفاعي جديدي را در حد فاصل ارتفاع سهتپان، جادهي ارتباطي و تپههاي كوچك مشرف بر پل ملاويسي تشكيل دادند. پس از آن، 5 دستگاه مهندسي از جهاد سازندگي زير آتش تير مستقيم تانكهاي دشمن كه روي جادهي سيدصادق ـ ملاويسي مستقر بودند، در منطقه حضور يافته، از سهراهي سهتپان تا تپههاي مشرف بر پل ملاويسي، خاكريزي به ارتفاع 3 متر احداث كردند. بدين ترتيب، در مرحلهي سوم عمليات، رزمندگان موفق شدند در شمال رودخانهي آويزلم تا رودخانهي چمريشن پيشروي كنند و خط پدافندي جديدي را در جناح شمالي عمليات با تسلط بيشتر بر عقبه و خطوط مواصلاتي دشمن تشكيل دهند.[۱] علاوه بر آن، شهر خرمال كه از اولين ساعتهاي پس از نيمهشب در محاصره قرار داشت، دقايقي قبل از ظهر به طور كامل تصرف شد. پس از پاكسازي شهر، تعدادي از مردم كه با وجود درگيريها هنوز در شهر خرمال حضور داشتند، به استقبال رزمندگان آمدند. شهر با باز بودن مغازهها و فروش نوشابه به رزمندگان همچنان وضعيت عادي خود را حفظ كرده بود، اما عدهيي از اهالي نيز به دليل احتمال بمبباران و زير آتش قرار گرفتن شهر خواستار خروج از خرمال بودند كه بهتدريج با تخليهي شهر از طريق شيار زلم به طرف ملخور حركت كردند.[۲] در محور دوم قرارگاه قدس در جنوب پل گردكو، حركت لشكر33 المهدي(عج) و 25 كربلا در سمت شرق و غرب جادهي سيدصادق ـ دوجيله به سمت جنوب با مستقر كردن نيروهاي تأمين در طول مسير ادامه يافت. نيروهاي اين دو لشكر در مسير جاده به طرف دوجيله با انبوه نيروهاي دشمن مواجه شدند و جنگ شديدي بين طرفين درگرفت كه به انهدام وسيعي از نيروهاي دشمن كه سازمان خود را از دست داده بودند، انجاميد. سرانجام، لشكرهاي يادشده در ساعت 5 صبح به دروازههاي شمالي شهر دوجيله رسيدند و با هماهنگي لشكر14 امام حسين(ع) و لشكر8 نجف از قرارگاه فتح، الحاق ميان يگانها انجام شد.[۳] هنگام الحاق يگانها نيز نيرو و امكانات بسياري از دشمن منهدم گرديد؛ غنائم فراواني به دست آمد و عدهي بسياري از نيروهاي عراقي از جمله فرمانده تيپ111 به اسارت نيروهاي لشكر25 كربلا درآمدند. همچنين تعدادي از نيروهاي دشمن به طرف درياچهي دربنديخان در شمال غربي دوجيله رانده شدند.[۴] رزمندگان در بدو ورود به شهر دوجيله با استقبال گرم مردم مواجه شدند.[۵] در شرق شهر دوجيله نيز عناصر پراكندهيي از دشمن باقي مانده بودند كه پاكسازي آنها براي رزمندگان كار مشكلي نبود و در همين پاكسازيها سرلشكر ستاد عليحسين عبيدالعقاوي فرمانده لشكر43 عراق، مستقر در حلبچه، روي جادهي اصلي شهر دوجيله اسير و جانشين اين لشكر كشته شد. همچنين بسياري از ارتشيان عراقي خود را به آب زده يا با قايق و بالگرد به آن سوي درياچه گريختند.[۶] در حاشيهي درياچه نيز تعدادي از نيروها و فرماندهان تيپ68 نيروي مخصوص در محاصرهي رزمندگان قرار گرفتند و فرمانده امور اداري تيپ با درجهي سرهنگي و فرمانده گردان2 اين تيپ با درجهي سرگردي اسير شدند. فرمانده و معاون تيپ هم با درجهي سرهنگي سعي در فرار داشتند كه كشته شدند.[۷] حدود ساعت 9 بامداد به دليل باقي ماندن واحدهايي از دشمن در منطقهي مياني دشت حلبچه، تعدادي از رزمندگان همراه چند دستگاه تانك و تفنگ106 از جادهي شني خرمال به سمت شمال شروع به پيشروي و پاكسازي منطقه كردند و بلافاصله پس از شليك تانكها و ادوات، تعداد زيادي از نيروهاي دشمن كه زير پلها و در ميان درختان و شيارهاي منطقه مخفي شده بودند، دستهايشان را روي سر گذاشته، تسليم نيروهاي خودي شدند و رزمندگان پيشرويشان را تا منطقهي تپه كوره ادامه دادند. نيروهاي لشكر33 المهدي(عج) نيز كه از منطقهي شمال به طرف جنوب در حال پيشروي بودند تعداد زيادي از نظاميان عراقي را همراه با فرماندهشان به اسارت درآوردند و حدود ساعت 11 صبح، الحاق بين لشكر8 نجف و لشكر33 المهدي(عج) در منطقهي تپه كوره انجام شد.[۸] در محدودهي قرارگاه ثامنالائمه(ع) نيز تيپ29 نبي اكرم(ص) پس از تصرف و پاكسازي كامل پايگاههاي دشمن در روستاي انب، تا ساعت 4 بامداد، "پاسگاه سفيد" واقع در سهراهي حلبچه، انب، سيدصادق را هم به تصرف خود درآورده، اقدام به تأمين اين سهراه كردند. همچنين در طول شب گذشته كار پاكسازي و ترميم جادههاي نوسود پيشرفت بسياري داشت، طوري كه نيروها قبل از روشن شدن هوا به شهر طويله رسيدند و از اوايل صبح امروز، ادامهي پيشروي به سمت بياره شروع شد. به دليل آنكه هنوز الحاق بين لشكر7 وليعصر(عج) از قرارگاه قدس و تيپ77 نبوت و نيروهاي سپاه چهارم بعثت (باختران) از قرارگاه ثامنالائمه(ع) انجام نشده بود، از لشكر55 ويژه شهدا خواسته شد براي انجام دادن مأموريت تيپ نبوت آماده باشد و قرار شد تيپ29 نبي اكرم(ص) ضمن الحاق با لشكر8 نجف (از قرارگاه فتح) در روستاي انب، به منظور الحاق با لشكر25 كربلا (از قرارگاه قدس) به سمت روستاي خاگيلان در شمال شرقي روستاي انب حركت كند، طوري كه الحاق هر 3 قرارگاه با هم انجام شود. دشمن در اوايل صبح با يك گردان پياده در محور روستاي انب به تيپ29 نبي اكرم(ص) پاتك كرد كه تا ساعت 9 صبح با كمك آتش پشتيباني توپخانه، ضد حملهي آنها دفع شد. سپس نيروهاي لشكر8 نجف به روستاي انب رسيدند و با رزمندگان تيپ29 نبي اكرم(ص) الحاق كردند. مأموريت پاكسازي جادهي نوسود ـ طويله ـ بياره نيز تا ساعت 10 صبح به پايان رسيد و در همين زمان، الحاق تيپ77 نبوت و سپاه چهارم و لشكر7 وليعصر(عج) در بياره انجام و استفاده از نيروهاي لشكر55 ويژه شهدا منتفي شد و تا آخر روز جاري الحاق كامل بين لشكر25 كربلا و لشكر8 نجف در ساحل شرقي درياچهي دربنديخان برقرار گرديد و رزمندگان يگانها به پاكسازي منطقهي ارتفاعات تا درياچه و كمك به تخليه و انتقال مردم شهر و روستا پرداختند.[۹]
عكسالعمل دشمن در طول امروز محدود بود. در محور قرارگاه قدس يك گردان تانك عراقي كه از سيدصادق به سمت پل ملاويسي حركت كرده و ساعت 8:30 صبح به حوالي پل رسيده بود، با بمببارانهاي مؤثر نيروي هوايي ارتش، آرايش و نظم خود را از دست داد. تعدادي از تانكها حين فرار از جاده خارج شده، در گِل فرو رفتند و بدين ترتيب ضد حملهي دشمن قبل از هر اقدام مؤثري، عقيم ماند.[۱۰] آتش مؤثر توپخانه، شليك تانكها و بمببارانهاي مكرر هواپيماهاي خودي، امكان هرگونه ضد حمله را از دشمن سلب كرد. عراق امروز تانكهاي خود را تا روستاي گردنازي در شرق پل ملاويسي عقب كشيده، در آنجا آرايش گرفت و همچنين تپه ريشن در غرب شهر سيدصادق را به وسيلهي تانك و نيروهاي پياده تقويت كرد.[۱۱] هواپيماهاي شكاري بمبافكن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلاميايران نيز در 19 مأموريت جداگانه، تأسيسات اقتصادي و نظامي شهرهاي كركوك، اربيل و محل تجمع نيروهاي عراقي در مناطق عملياتي والفجر10 در حلبچه، خرمال، سيدصادق، فكه و العماره را بمبباران كردند. علاوه بر آن، تأسيسات اقتصادي و مراكز نظامي و پالايشگاه و ساختمان راديو و تلويزيون بصره، القرنه، الحارثه، زبير و قلعهصالح هدف آتش سنگين توپخانهي سپاه پاسداران قرار گرفت.[۱۲] توپخانهي ارتش نيز تأسيسات نظامي و اقتصادي شهرهاي سليمانيه و قلعهديزهي عراق را گلولهباران كرد.[۱۳] از سوي ديگر، به گزارش خبرگزاري عراق، سپهبد عدنان خيرالله جانشين فرمانده كل نيروهاي مسلح و وزير دفاع عراق، ظهر امروز در بخش عملياتي سپاه يكم عراق در استان سليمانيه حاضر شد و آخرين وضعيت نظامي منطقهي عملياتي والفجر10 را بررسي كرد.[۱۴]
گزارش- 60
پس از گذشت 4 شبانهروز از عمليات والفجر10 و تصرف قسمت عمدهيي از اهداف عمليات، با تصميم فرمانده كل سپاه پاسداران از ساعت 10:40 امروز فرماندهان قرارگاهها در محل قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در ارتفاع ملخور براي تصميمگيري دربارهي ادامهي عمليات و چگونگي ترميم خطوط پدافندي و تحكيم مواضع براي مقابله با ضد حملههاي دشمن، گرد هم آمدند. در اين نشست كه اولين جلسه پس از شروع عمليات بود، فرماندهان قرارگاههاي قدس، ثامنالائمه(ع) و فتح دربارهي روند عمليات و چگونگي فعاليت يگانهاي خود گزارش دادند و پس از بحث و مشورت، تصميمات زير اتخاذ شد: - تصميم گرفته شد به منظور تثبيت و تحكيم خط پدافندي در تنگهي خرمال، يال ميرسور و تپه ريشن در محور قرارگاه قدس تصرف گردد و در شمال منطقهي عمليات در امتداد تپه ريشن و رودخانهي ملاويسي خط دفاعي تشكيل شود. با تصرف اين خط، يگانهاي خودي ميتوانستند همهي تحركات دشمن در جنوب شهر سيدصادق را تحت كنترل داشته باشند و عراقيها به محض خروج از شهر سيدصادق و قبل از رسيدن به خطوط نيروهاي ايراني در ديد و تير رزمندگان قرار ميگرفتند. - حفظ خط پدافندي غرب منطقهي عمليات در طول ساحل شرقي درياچهي دربنديخان بر عهدهي قرارگاه ثامنالائمه(ع) گذاشته شد. - بر ادامهي عمليات در محور جنوبي در ارتفاعات شاخ سورمر، شاخ شميران كه به عنوان نقص عمليات از آن نام برده ميشد، تأكيد گرديد.[۱۵] سپس مصوبهي جلسه تنظيم و با امضاي محسن رضايي فرمانده كل سپاه پاسداران به نيروي زميني سپاه ابلاغ شد. بخشي از متن ابلاغيه كه شامل موارد مهم و دستورات شفاهي ميباشد، چنين است: 1. تحكيم مواضع پدافندي حساس جناح راست منطقه (بين ارتفاعات دامنهي سورن و درياچهي دربنديخان). 2. اصلاح خطوط پدافندي حاشيهي شرقي درياچهي دربنديخان و ارتفاعات شاخ تيمورژنان. 3. پاكسازي كامل منطقهي عملياتي والفجر10 و راهاندازي محور مواصلاتي نوسود ـ خرمال. 4. آزادسازي ارتفاعات شاخ سورمر ـ شاخ شميران و برددكان. 5. كنترل و مراقبت نظامي شهرهاي آزادشده و برقراري امنيت داخلي آنها. 6. تعيين موقعيت سايت موشكي هاگ و احداث مواضع و تأسيسات مربوط به آن. 7. گزارش آخرين آمار تلفات رزمي خودي و دشمن. 8. استقرار قرارگاه تاكتيكي نيروي زميني در وضعيت جديد و گزارش موقعيت آن[۱۶] بعد از جلسه و در حالي كه به نظر ميرسيد تصرف بخش عمدهيي از اهداف عمليات والفجر10 تحقق يافته است، محسن رضايي نقش خود را كاهش داد و هدايت همهي قرارگاهها از جمله قرارگاه قدس را به علي شمخاني فرمانده نيروي زميني سپاه واگذار كرد.[۱۷]** به علاوه، طبق تصميمات جلسه، در مانور مرحلهي چهارم، عمليات هجومي تنها در محدودهي قرارگاه قدس طراحي شد. بر اين اساس، در محور قرارگاه قدس لشكرهاي 41 ثارالله(ع)، 19 فجر و 17 علي بن ابيطالب(ع)، در مجموع با 5 گردان براي تشكيل خط پدافندي جديد در حد فاصل يال ميرسور تا تپه ريشن مأموريت يافتند بدين ترتيب كه: - لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) با بهكارگيري يك گردان يال ميرسور را تصرف كرده، با لشكر19 الحاق كند. - لشكر19 فجر با 2 گردان به پاكسازي تپه دوقلو (557) در سمت راست جادهي ريشن به سهتپان و تپه ريشن بپردازد و ضمن استقرار روي تپه ريشن از سمت راست با لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) و از سمت چپ با لشكر41 ثارالله(ع) در تپهي557 الحاق برقرار كند. - لشكر41 ثارالله(ع) نيز مأموريت يافت با 2 گردان (منها) از ادامهي خط پدافندي قبلي خود از سهراهي سهتپان تا تپهي557 را پوشش دهد و همچنين يك خاكريز در پشت جادهي سهتپان به تپهي557 احداث كرده، سپس آن را تا تپه ريشن ادامه دهد. اجراي اين عمليات سبب ميشد يگانهاي خودي نسبت به دشمن در موقعيت برتري قرار گيرند. دربارهي زمان مرحلهي چهارم، ابتدا قرار شد عمليات امشب آغاز شود، اما به دليل مسموم شدن نيروهاي لشكر19 فجر عمليات به شب بعد موكول شد.[۱۸] قرارگاه ثامنالائمه(ع) نيز مأموريت يافت در ساحل شرقي درياچهي دربنديخان خط دفاعي تشكيل دهد و تثبيت خط پدافندي كنار درياچه توسط يگانهاي قرارگاه ثامنالائمه(ع) شامل لشكر9 بدر و تيپهاي 29 نبي اكرم(ص)، 36 انصارالمهدي(عج) و 82 صاحبالامر(عج) دنبال شود. ضمن آنكه سپاه چهارم بعثت باختران مسئوليت پاكسازي كامل منطقهي عمليات را عهدهدار شد.[۱۹] نيروي زميني سپاه پاسداران نيز اولين جلسه را دربارهي چگونگي اجراي عمليات در ارتفاعات جنوب درياچهي دربنديخان با حضور رحيم صفوي جانشين فرمانده نيروي زميني سپاه، حمزه حميدينيا فرمانده سپاه هشتم ثامنالائمه(ع) و چند تن از مسئولان واحدهاي نيروي زميني برگزار كرد. نتيجهي اين گفت و گوها به اين ترتيب بود: - حضور ارتش عراق در ارتفاع شاخ شميران موجب تسلط دشمن روي ارتفاع تمورژنان و قسمتي از جادههاي عقبهي لشكر8 نجف و 14 امام حسين(ع) شده و اين نقطهضعف عمليات والفجر10 است. - با اجراي عمليات در اين منطقه حداقل بايد ارتفاع شاخ شميران و شاخ سورمر را تصرف كرد. - براي اجراي عمليات بايد با عبور از بخش جنوب شرقي درياچهي دربنديخان از پشت به مواضع عراقيها حمله كرد. - در صورت حملهي رزمندگان توجه عراق از دشت حلبچه به اين منطقه معطوف خواهد شد.[۲۰]
گزارش- 61
با حضور رزمندگان قرارگاه قدس در دوجيله مردم شهر كه در نتيجهي درگيريها متحمل تلفات و خساراتي شده بودند از شهر خارج شده، به صورت پياده و سواره راهي حلبچه شدند. در محدودهي قرارگاه فتح نيز پس از الحاق بين قرارگاه قدس و قرارگاه فتح و كامل شدن محاصرهي دشمن در دشت زور، نيروهاي لشكر8 نجف براي الحاق با نيروهاي قرارگاه ثامنالائمه(ع) وارد حلبچه شدند. شهر به حالت تعطيل درآمده بود، اما مردم گروهگروه از خانهها خارج شده و به تماشاي رزمندگان كه به پاكسازي مراكز و ادارات دولتي مشغول بودند، ايستاده و بعضاً نيز ضمن خوشآمدگويي، براي آنها دست تكان ميدادند** و آنهايي هم كه از شهر خارج شده بودند ساعاتي بعد بازگشتند و شهر چهرهي كاملاً عادي به خود گرفت. در سطح شهر نيز نيروهايي از قرارگاه رمضان و لشكر9 بدر در برخي اماكن و مراكز دولتي مستقر شده، كنترل شهر را به عهده گرفتند. در همين اثنا، عدهيي از مردم شهر نيز با سركشي به مراكز دولتي و پادگانهاي شهر به جمع آوري اثاثيهي اين مراكز پرداختند. ساعاتي قبل نيز نيروهاي تيپ82 صاحبالامر(عج) از سمت شرق وارد شهر شده و مركز مخابرات دشمن را به تصرف خود درآورده بودند.[۲۱] با توجه به احتمال بمبباران شهر حلبچه، فرمانده كل سپاه و فرمانده نيروي زميني سپاه دستور دادند از خروج مردم جلوگيري نشود و با وجود احتمال سوءاستفادهي عناصر حكومت عراق كه در ميان مردم بودند، يگانها موظف شدند هيچ گونه ناراحتي براي مردم ايجاد نكنند و ضمن رسيدگي آنها را كاملاً آزاد بگذارند كه از هر مسيري كه مايل هستند از شهر خارج شوند. فرمانده كل سپاه نيز از طريق راديو كردي صداي جمهوري اسلامي ايران براي مردم محلي صحبت كرد. نيروهاي قرارگاه رمضان هم با محتمل دانستن بمبباران شهر، مردم را تشويق به ترك شهر ميكردند.[۲۲] در اين وضعيت تعدادي از اهالي كه از تمكن مالي برخوردار بودند با خودرو و ساير مردم، پياده از شهر خارج شدند و عدهيي به طرف ارتفاعات بالامبو و تعدادي نيز به طرف دشت سازان رفتند و خود را به رودخانهي آب سيروان در محدودهي قرارگاه ثامنالائمه(ع) رساندند و از طريق پلهاي نفررو از اين رودخانهي مرزي عبور كردند و وارد خاك ايران شدند. حدود 40 دستگاه كاميون و كمپرسي نيز در محور گوزيل براي انتقال آنان آماده شد كه البته كفاف جمعيت دهها هزار نفري مردم سرگردان را نميداد. يگانها به دليل نداشتن آمادگي و كمبود خودرو و امكانات لازم قادر به تخليهي شهر و اسكان مردم در جاي مناسب نبودند. تعدادي از اهالي نيز از شب گذشته در هواي سرد در ارتفاعات و شيارها سرگردان بودند. از سوي ديگر، تعدادي از نظاميان عراقي و عناصر گروههاي مسلح ضد انقلاب ايراني، در بين مردم خود را استتار كرده بودند و شناسايي آنها مستلزم تخليهي تدريجي شهر بود.[۲۳]
گزارش- 62
در آستانهي ورود رزمندگان به شهرهاي حلبچه، دوجيله و خرمال در عمليات والفجر10، آقاي هاشمي رفسنجاني نمايندهي امام در شوراي عالي دفاع و فرمانده عالي جنگ و حجتالاسلام محمدي عراقي جانشين نمايندهي امام در سپاه پاسداران، در پيامهايي جداگانه خطاب به رزمندگان ضرورت برخورد اسلامي توأم با رأفت و مهرباني با مردم شهرها و روستاهاي اين منطقه را يادآور شدند. در قسمتي از نامهي آقاي هاشمي آمده است: «براي اولين بار دهها هزار نفر از مردم غير نظامي عراق در منطقه در اختيار شما قرار ميگيرند. از شما انتظار داريم كه جلوههاي انسانيتان، تبلور رأفت و رحمت الهي و سرمشق براي فاتحان آيندهي تاريخ شود. ميدانيد كه مردم مظلوم عراق مخصوصاً مردم مسلمان كرد عرب كمرشان زير بار ستم افالقهي ستمگر خميده و سزاوار محبت و دلجويياند و نبايد آنها را شريك جنايت بعثيهاي سفاك به حساب آوريم. [به] آنان كه ميخواهند در عراق زندگي كنند، اجازهي رفتن بدهيد و آنان را كه مايلاند زير پرچم جمهوري اسلامي در ايران زندگي كنند، با مهرباني به مراكز نگهداري مسلمانان و پناهندگان تحويل دهيد و اگر مايلاند در منطقهي زندگي خودشان باشند، در مقابل تهاجمات ناجوانمردانهي نظاميان بعثي از دفاعتان برخوردارشان سازيد.»[۲۴] همچنين در بخشي از پيام آقاي محمدي عراقي اين گونه آمده است: «برخورد اسلامي و محبتآميز شما با مردم مظلوم شهرهاي آزادشده و مسلمانان محروم كرد كه نجات آنها هدف مهم جنگ است و با آغوش باز از سپاه اسلام استقبال كردهاند، نشانهي آرمانهاي بلند انقلاب اسلامي است. ممكن است عناصر ضد اسلام و مزدور رژيم عراق در منطقه و شهرهاي آزادشده بخواهند با تجاوز به حقوق و اموال مردم از مبارزين منطقه انتقام بگيرند، با توجه به اينكه هر گونه تصرف در اموال، خانهها و اتومبيلهاي شخصي مردم (به جز موارد اضطراري و با دستور فرماندهان) برخلاف حكم اسلام و حرام شرعي است، بر شماست كه با قدرت از تجاوز به حقوق مردم تا آنجا كه ميتوانيد جلوگيري كنيد و مردم مسلمان بيپناه را به محل امن راهنمايي نماييد و با آنها كه به اسلام پناه ميآورند يا اسير ميشوند خوشرفتاري نماييد.»[۲۵]
گزارش- 63
در پي محاصرهي كامل منطقهي دشت زور و نااميد شدن دشمن از خارج كردن نيروهايش از اين حلقه، از ظهر امروز هواپيماهاي عراقي در اقدامي بيسابقه شهر حلبچه و روستاهاي اطراف آن را در ابعاد وسيعي بمبباران شيميايي كردند كه بر اثر آن حدود 4 تا 5 هزار نفر از مردم عادي شهيد و تعداد بيشتري مجروح شدند و جمعيت بسياري نيز از شهر خارج و روانهي ارتفاعات اطراف شهر شدند.[۲۶] اين اقدام در حالي انجام شد كه ساعاتي قبل از آن، پس از ورود رزمندگان لشكر9 بدر، تيپ82 صاحبالامر(عج)، لشكر8 نجف و نيروهاي قرارگاه رمضان به حلبچه، شهر كاملاً به حالت تعطيل درآمده و اكثر مغازهها بسته بود اما مردم بسياري كه هنوز در شهر حضور داشتند، بهمرور و با كنجكاوي از مغازه و خانهها بيرون آمدند. همچنين با ابتكار فرماندهان تيپ75 ظفر، ملاعلي عبدالعزيز امامجمعهي حلبچه كه از مدتها قبل به جمهوري اسلامي پناهنده شده بود، به شهر آمد. مردم با ديدن ملاعلي به راهپيمايي پرداختند و از امامجمعه و رزمندگان بهگرمي استقبال كردند. وي در مسجد جامع شهر براي مردم سخنراني كرد.[۲۷] پس از آن مسئولان تيپ75 ظفر با همراهي امامجمعهي حلبچه و اتحاديهي ميهني كردستان عراق (طالبانيها) اقدام به تشكيل كميتهيي در مراكز مهم مانند استخبارات و مقر پليس شهر كردند تا از اين طريق بهتر بتوانند شهر را كنترل كنند. وضعيت مناسب حلبچه سبب شد تعدادي از مردم كه به شهر دوجيله و روستاهاي اطراف رفته بودند، متوجه آرامش نسبي در محل زندگي خود شده، بهمرور به شهر بازگردند. در حالي كه اوضاع حلبچه كاملاً عادي بود و مردم در شهر بهراحتي رفت و آمد ميكردند و صاحبان مغازهها به محل كسب خود آمده و مردم به خريد و فروش مشغول بودند و از سوي ديگر رزمندگان نيز
به بازرسي مراكز دولتي ميپرداختند، از حدود ساعت 11 صبح بمبباران شهر و مناطق اطراف آن به وسيلهي هواپيماهاي عراقي شروع شد. اقدام هواپيماهاي عراقي هنگامي آغاز شد كه انبوه مردم دوجيله اعم از زن و مرد و پير و جوان و كودكان از جادهي منتهي به شهر حلبچه عازم اين شهر بودند. بمبباران جادهها و سپس شهرهاي خرمال، حلبچه و دوجيله (سيروان) و روستاهاي اطراف بدون وقفه تا حدود ساعت 3 بعد از ظهر ادامه پيدا كرد و در نتيجهي آن تعدادي از مردم شهيد شدند.[۲۸] (ضميمه دارد) از اين ساعت به بعد، هواپيماهاي عراقي در ابعاد وسيعي حلبچه و اطراف آن را بمبباران شيميايي كردند. با اين اقدام دشمن وضعيت عادي شهر و روستاهاي اطراف آن يكباره و به طور كلي تغيير كرد. بمبباران شيميايي تنها چند دقيقهي بعد چهرهيي متفاوت از شهر و مردم پيش روي همگان قرار داد. و در لحظاتي كوتاه بر اثر تنفس گازهاي سمي تعداد زيادي از مردم به شهادت رسيدند. خانهها، كوچهها و خيابانهاي شهر پر از جنازههايي شد كه همچون مجسمه در حالتهاي مختلف در جاي خود خشك شده و صحنههاي بسيار رقتباري را در جاي جاي شهر به وجود آورده بودند. با آغاز بمبباران، بسياري از مردم حلبچه براي در امان ماندن از انفجارها به زيرزمين منازل خود پناه بردند كه به دليل سنگيني گازهاي سمي و نفوذ به اين مكانها همهي آنها به طور دستهجمعي شهيد شدند. نبود پدافند هوايي مناسب و كارامد براي مقابله با هواپيماهاي عراقي و عدم حضور فعال پدافند واحدهاي خنثيكنندهي شيميايي و از سوي ديگر بمببارانهاي پي در پي دشمن، سبب شد تلفات بسيار بيشتر از آن چه تصور ميگرديد، باشد. سرعت و گستردگي بمبباران و حجم وسيع تلفات و آوارگي مردم كه براي در امان ماندن از بمببارانها با لباسهاي نهچندان مناسب فصل به سمت كوهها و شيارهاي اطراف فرار كرده بودند موجب بهت و حيرت دستاندركاران اين عمليات شده بود. با اين توصيفات، به دليل عدم آمادگي لازم، كمك امدادي، تخليه و مداواي مجروحان در ساعات اوليه به طور مؤثر انجام نشد. با رسيدن خبر حملات هوايي شيميايي دشمن به مركز فرماندهي عمليات، دستور داده شد بهسرعت مصدومان و مردم به پشت جبهه انتقال داده شوند و به همين منظور از سوي فرمانده كل سپاه پاسداران، محسن رفيقدوست وزير سپاه و اكبر غمخوار جانشين تداركات سپاه، براي بسيج امكانات، خودرو و... با هدف انتقال مردم به مناطق امن و سرهنگ انصاري فرمانده هوانيروز به منظور فعال كردن بالگردها براي انتقال سريع مجروحان به اورژانس و بيمارستانها مأموريت يافتند، اما نبود ارتباط جادهيي مناسب و برخي محدوديتهاي ديگر سبب شد تعدادي از مصدومان شيميايي نيز به شهادت برسند.[۲۹] (ضميمه دارد)
گزارش- 64
منطقهي عملياتي بيتالمقدس3 در مقايسه با گذشته، روز نسبتاً آرامي را گذراند. در ساعتهاي اوليه پس از روشن شدن هوا، عراق اقدام به تجمع نيرو و اجراي آتش در مقابل تيپ12 قائم(عج) در ارتفاع گوجار كرد كه با مقابلهي رزمندگان و آتش مؤثر لشكر5 نصر و تيپ35 امام حسن(ع)، سركوب شد.[۳۰] همچنين در طول امروز با توجه به هواي صاف و آفتابي، هوانيروز 5 نوبت اسلينگ انجام داد و چند نوبت نيز تخليهي مجروح انجام شد. با اين اقدامات تداركرساني به خط ارتفاع گوجار بهبود قابل ملاحظهيي يافته، از نظر تجهيزات كمبود وجود نداشت و نيروها از اين وضعيت ابراز رضايت كردند.[۳۱] به رغم بهبود نسبي اوضاع در خط مقدم، اخبار تكميلي دربارهي تعداد شهدا و مجروحان بمبباران شيميايي ديروز در عقبههاي منطقه نگرانكننده است. لشكر5 نصر بيشترين آسيب را ديده است. تنها از گردان جديدالورود سيفالله 60 تا 70 نفر شهيد يا مصدوم شده و اين گردان در حال حاضر آمادگي اجراي عمليات را از دست داده است. براي تخليهي مجروحان شيميايي به بالگرد شنوك نياز است كه موجود نيست و بهداري هم نميتواند به همهي مجروحان رسيدگي كند. كمبود نيرو براي حفظ منطقه و تكميل تصرف گوجار كه بخشهايي از آن در اختيار دشمن قرار دارد، همچنان يكي از مشكلات است و بمبباران شيميايي ديروز كه موجب از رده خارج شدن تعدادي از نيروها گرديد نيز مزيد بر علت شده است. تماس مخابراتي شوشتري و قاليباف فرماندهان قرارگاه نجف با محسن رضايي و غلامعلي رشيد در قرارگاه خاتمالانبيا(ص) و اصرار براي واگذاري يگان جديد با استعداد حدود 5 گردان به قرارگاه نيز بينتيجه مانده است،[۳۲] زيرا قرارگاههاي عملياتي در منطقهي حلبچه با توجه به وسعت منطقهي درگيري به يگانهاي خود نياز دارند.[۳۳] به رغم مشكلات پيش رو، قرارگاه نجف قصد دارد عمليات را روي ارتفاع گوجار با لشكرهاي 5 نصر و 31 عاشورا ادامه دهد. اين دو يگان پس از نيمهشب اقدام به شناسايي منطقه كردند. نيروهاي اطلاعات لشكر5 نصر راهكار قبلي خود در قلهي گرده هلكان را كنترل و تا زير اين قله را شناسايي كردند. لشكر31 عاشورا هم موفق به يافتن مسير مناسبي شد.[۳۴] با دعوت قرارگاه نجف، ساعت 11:20 فرماندهان لشكرهاي 5 نصر، 31 عاشورا و تيپهاي 12 قائم(عج) و 35 امام حسن(ع) در محل قرارگاه حاضر شدند و دربارهي چگونگي اجراي مانور در ارتفاع گوجار با فرمانده قرارگاه نجف به مشورت و گفت و گو پرداختند. اسماعيل قاآني فرمانده لشكر5 نصر گزارش داد عراق از روز گذشته و بهمرور 120 خودرو ايفا حامل نيرو و امكانات از منطقه خارج كرده و به سمت حلبچه برده است. اين خبر تأثير خوبي روي فرماندهان داشت.[۳۵] بعد از شور و مشورت نسبتاً طولاني و پس از آنكه نيروهاي لشكر31 عاشورا و لشكر5 نصر دربارهي شناسايي شب گذشته گزارش دادند، در خصوص اجراي عمليات در امشب، اتفاق نظر حاصل شد، لكن فرمانده لشكر31 عاشورا به مشكل كمبود نيرو و ضرورت جمعآوري داوطلب از گردانها براي اجراي عمليات تأكيد كرد و گفت: «مشكلي كه داريم اين است كه چيزي دستمان نيست، اما شناساييهايمان خوب جواب داده. كادر گردان در دشت هرمدان است و نيروها رفتهاند بانه. وضعيت بدي است. ميخواهيم داوطلب جمع كنيم و از دو گردان يك گردان پيدا كنيم. گردان در خط ما دائم تقاضاي [يك] دسته [نيروي] كمكي ميكند و از آن طرف مجروح ميآيد. خواستيم واحدها را سازماندهي كنيم، ديديم اينها از گردانها بيشتر زحمت كشيدهاند و خستهاند.»[۳۶] لشكر5 نصر نيز با توجه به تلفات فراوان در بمبباران شيميايي روز گذشته، گردان نصرالله را از مراغه و گردان روحالله را از اهواز فراخواند. گردان سيفالله (آسيبديده در بمبباران شيميايي روز گذشته) هم در حال بازسازي و آماده شدن براي عمليات بود.[۳۷] در پايان جلسه، حاضران با محتمل دانستن بارندگي و خرابتر شدن اوضاع عقبهها بر اجراي عمليات در شب جاري تأكيد كردند، لكن خرابي و بسته شدن جادهها سبب تأخير در رسيدن گردانهاي جديد شد و باز هم عمليات يك شب به تعويق افتاد.[۳۸] در ساعتهاي پاياني امشب، يك بار ديگر عراق آمادهي اجراي پاتك در مقابل نيروهاي تيپ35 امام حسن(ع) در ارتفاع گوجار شد و حجم آتش دشمن در مقابل خط تيپ امام حسن(ع) يكباره شدت پيدا كرد و در واكنش به آن، به توپخانه آمادهباش داده شد. همچنين در كل منطقه آمادهباش شيميايي اعلام شد و بالاخره با اجراي آتش متمركز روي قلهي گرده هلكان و يال 1 و 2 گوجار، اقدام دشمن به شكست انجاميد.[۳۹]
گزارش- 65
در ادامهي عمليات والفجر 10، امروز مقر حزب دمكرات كردستان ايران، گروههاي رزگاري و كومهله در روستاي مرزي هانيگرملهي ايران و شهر بيارهي عراق مورد هجوم رزمندگان قرار گرفت و در نتيجه تعدادي از عناصر اين گروهها كشته و حداقل 200 نفر اسير شدند و عدهيي نيز به عمق خاك عراق گريختند. در جريان اين اقدام، ابتدا به مقر گروه رزگاري در شهر بياره حمله شد كه در نتيجه تعدادي از افراد گروه كشته شدند و بيش از 50 نفر به اسارت درآمدند.[۴۰] علاوه بر آن، حدود 140 نفر از افراد حزب دمكرات كردستان ايران شامل مالبند2 و هيز بيان كه در منطقهي بياره و هانيگرمله داراي مقر بودند، پس از محاصرهي منطقه به سمت شهر حلبچه رفتند كه هنگام پاكسازي شهر، تعداد 35 نفر از آنان به اسارت رزمندگان درآمدند و 50 نفر هم خود را به نيروهاي اتحاديهي ميهني كردستان عراق (طالبانيها) تسليم كردند.[۴۱] همچنين از مقر كومهله و دمكرات در منطقهي بالومه حدود 000,300 ليتر نفت سفيد؛ 000,200 ليتر بنزين؛ 20 دستگاه انواع خودرو و مقادير فراواني گلولهي خمپاره و ساير مهمات به دست آمد.[۴۲] راديو دمكرات در گفتاري دربارهي عمليات رزمندگان در منطقهي عمومي نوسود اعلام كرد: پيشمرگان حزب به دليل تبديل شدن مناطق آزادشدهشان به ميدان نبرد، پس از چند روز اقامت در ميدان آتشباريهاي ايران و چندين ساعت راهپيمايي توانستند از صحنهي نبرد كلاسيك، ظفرمندانه(!) خارج شوند.[۴۳]
گزارش- 66
امروز اولين اطلاعيهي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) دربارهي عمليات والفجر10 منتشر شد و ستاد تبليغات جنگ نيز از نمايندگان رسانههاي بينالمللي خواست براي تهيهي گزارش به ايران سفر كنند. 4 روز پس از شروع عمليات در منطقهي حلبچه كه مرحلهي اول آن براي جلوگيري از حساس شدن دشمن به اهداف عمليات به نام ظفر7 و با شركت نيروهاي كرد معارض عراق انجام شده بود، قرارگاه خاتمالانبيا(ص) با انتشار اطلاعيهيي به تشريح عمليات پرداخت.[۴۴] در قسمتهايي از اين اطلاعيه آمده است: «دلاورمردان نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به دنبال آزادسازي ارتفاعات حد فاصل شهر خرمال و نوار مرزي در جريان عمليات ظفر7، موفق شدند از دو جناح شرق به غرب و شمال به جنوب به مواضع، پايگاهها و استحكامات ارتش عراق در اطراف شهر خرمال غافلگيرانه يورش برند و پس از عبور از موانع سخت طبيعي و ايذايي دشمن، دهها روستا در شمال، جنوب و غرب شهر خرمال را در كنترل خود درآورند. ... رزمندگان شما امت سلحشور كه از پشتيباني آتش واحدهاي مختلف هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي ايران و توپخانهي سپاه اسلام برخوردار بودند، پس از يك نبرد سنگين با دشمن عاجز، بعد از ظهر امروز [چهارشنبه] موفق شدند با اقتدار كامل آخرين مقاومتهاي مزدوران ارتش بعث را كه يورش غافلگيرانهي نيروي پيادهي سپاه اسلام سازمان نظامي آنان را درهم ريخته بود، درهم كوبند و وارد شهر خرمال عراق شده و با وارد آوردن ضربات و ضايعات سنگين به دشمن در حال هزيمت، شهر استراتژيك خرمال را كاملاً پاكسازي نمايند. با آزادسازي شهر خرمال وسعت مناطق آزادشده در مرحلهي اول عمليات والفجر10 به بيش از 200 كيلومتر مربع رسيد. در اين عمليات همچنين گردان يكم از تيپ433 به ميزان صددرصد و تيپ70 زرهي دشمن و نيز يك گردان از تيپ يكم كماندويي به ميزان 60 تا 70 درصد متحمل خسارات و تلفات شدند و بيش از 1100 تن از نفرات دشمن به هلاكت رسيده و يا زخمي شدند. در اولين مرحله از اين عمليات تعداد بيشماري از نفرات دشمن به اسارت مدافعين اسلام عزيز درآمدند كه تا كنون 550 تن از آنان از جمله چندين افسر و درجهدار به پشت جبهه تخليه شدند. در انهدام ماشين جنگي دشمن در اين منطقه دهها دستگاه تانك، نفربر زرهي دشمن به آتش كشيده شد و تعداد قابل توجهي از ادوات سنگين و نيمهسنگين سالم به غنيمت رزمندگان اسلام درآمد. رزمندگان پرتوان اسلام هماكنون در حال تحكيم و تثبيت مواضع به دست آمده و تعقيب دشمن در دشت غرب شهر آزادشدهي خرمال ميباشند و نبرد بيامان سپاهيان توحيد همراه با ايثار و تلاش رزمندگان مهندسي، رزمي نيروي زميني سپاه و جهاد سازندگي همچنان ادامه دارد.»[۴۵] همچنين ستاد تبليغات جنگ با انتشار اطلاعيهيي از خبرنگاران و فيلمبرداران، خبرگزاريها، مطبوعات و شبكههاي تلويزيوني سراسر جهان دعوت كرد براي تهيهي گزارش از فتوحات رزمندگان در عمليات والفجر10 از جمله شهرهاي آزادشده، به ايران سفر كنند.[۴۶]
گزارش- 67
تهران امروز مورد اصابت 7 فروند موشك عراقي قرار گرفت و بر اثر آن 21 تن شهيد و 61 نفر از ساكنان پايتخت مجروح شدند و خسارات عمدهيي به تأسيسات، منازل مسكوني و محل كسب مردم وارد آمد. در اولين حادثه به طور همزمان، 4 موشك به شمال ميدان بهارستان، ميدان آرژانتين، شهرآرا و مصلي اصابت كرد. در انفجار بهارستان، موشك به خيابان كمالالملك در پشت كلانتري9 جنب وزارت ارشاد و قسمت جنوبي ساختمان سازمان برنامه و بودجه اصابت كرد كه در نتيجه 15 پليس و 15 غير نظامي مجروح شدند. 5 منزل دو طبقهي قديميساز هم كاملاً تخريب گرديد و به حدود 10 خانهي ديگر خسارت وارد شد. در اين حادثه به ساختمان كميتهي انقلاب اسلامي مركز، محل اتحاديهي صنف قهوهخانهداران، يك آموزشگاه رانندگي و يك چايخانه و چند اتوبوس شركت واحد و چندين خودرو نيز خساراتي وارد آمد. انفجار موشك بعدي در ميدان آرژانتين، يك نيروگاه برق اختصاصي مجاور ساختمانهاي مجتمع مسكوني كميتهي انقلاب اسلامي؛ 8 دستگاه اتومبيل و يك كيوسك نگهباني را تخريب كرد و شيشهي منازل تا 500 متري شكست. اين حادثه تلفات جاني نداشت. موشكي كه به مصلي تهران در تپههاي عباسآباد و فضاي سبز در نزديكي پاسگاه شهرك ژاندارمري اصابت كرد، تلفات و خساراتي ايجاد نكرد. در ساعت 11:09 صبح نيز يك فروند موشك به كوههاي اطراف معدن عبدلآباد واقع در 3 كيلومتري شمال غربي پاسگاه اوين در شمال غرب شهر اصابت كرد كه خسارتي نداشت.[۴۷] همچنين در ساعت 14:28، يك موشك در خيابان اميرشرفي در محلهي نظامآباد فرود آمد و چند ثانيهي بعد موشك دوم در همين محله و در ايستگاه خيابان گلچين، خيابان ناجي در نزديكي موشك اول اصابت كرد، اما منفجر نشد. بر اثر اصابت اين دو موشك 21 نفر شهيد و 31 نفر مجروح شدند و 15 منزل مسكوني تخريب گرديد، همچنين به بسياري از منازل اطراف خساراتي وارد شد و تا شعاع 500 متري شيشهي منازل اطراف شكست.[۴۸] فرماندهي ارتش عراق در اطلاعيهي نظامي شماره 3078 به شليك اين 7 فروند موشك اشاره كرد.[۴۹]
گزارش- 68
هواپيماهاي عراقي در چندين نوبت به 15 شهر ايران حمله كردند كه بر اثر بمبباران وسيع اين مناطق حداقل 207 نفر از مردم شهيد و 643 تن مجروح شدند. جزئيات بمبباران شهرهاي ايران به وسيلهي هواپيماهاي عراقي چنين است: 1. چند نقطهي شهر باختران (كرمانشاه) در دو نوبت صبح و بعد از ظهر هدف حمله قرار گرفت. در حملهي ساعت 8 صبح، 4 نقطهي شهر شامل چهارراه جوانشير، چهلمتري سيروس، خيابان صابوني و منطقهي منزه مورد اصابت بمب قرار گرفت و در نتيجه 30 نفر شهيد و 121 نفر مجروح شدند و چندين منزل مسكوني در محدودهي انفجار بمبها ويران شده يا آسيب كلي ديدند.[۵۰] در ساعت 15:30 نيز هواپيماهاي عراقي با تجاوز به حريم هوايي شهر يك پناهگاه عمومي را در خيابان مؤيد بمبباران كردند كه سبب تخريب آن شد و در نتيجه 70 نفر شهيد و 72 نفر هم كه اغلب آنان را زنان، كودكان و مردان كهنسال تشكيل ميدادند، مجروح شدند.[۵۱] اين سنگر عمومي كه چندين اتاق و گنجايش حدود 500 نفر را داشت، با استفاده از قطعات بتوني پيشساخته بر روي زميني در محوطهي جنگلي پارك قصرشيرين احداث شده بود و يكي از اماكن امن شهر باختران محسوب ميشد. به همين دليل از آغاز دور چهارم جنگ شهرها، تعدادي از مردم براي در امان بودن از بمببارانها با وسايل اوليه و ضروري در آن زندگي ميكردند.[۵۲] ابعاد وسيع اين حادثه تا حدي اوضاع شهر را غير عادي كرد و در نتيجه تعدادي از مردم به سمت روستاهاي اطراف شهر روانه شدند.[۵۳] همچنين در ساعت 15 امروز، روستاي گلسفيد از توابع شهرستان قصرشيرين در استان باختران بمبباران شد كه 13 نفر شهيد و 8 نفر مجروح بر جاي گذاشت و به اموال و احشام اهالي خسارات و تلفات وارد گرديد.[۵۴] 2. ساعت 13:44، دو فروند هواپيماي ميگ25 عراقي به حريم هوايي شيراز تجاوز و 4 راكت به برخي نقاط شهر پرتاب كردند كه 2 راكت به بيمارستان مسلمين سپاه پاسداران و مدرسهي مهرآئين در مجاور بيمارستان و چند منزل مسكوني اطراف اصابت كرد و سبب شهادت 15 نفر از جمله يك دكتر داروساز؛ 2 تن از كاركنان بيمارستان؛ 2 نفر از بيماران بستري و چند نفر از عيادتكنندگان در بيمارستان شد. يك راكت نيز به باغ پشت سازمان بهداري اصابت كرد كه خسارتي ايجاد نكرد. راكت چهارم به مناطق مسكوني در خيابان اهلي برخورد كرد و بر اثر آن 2 نفر به شهادت رسيدند؛ 3 منزل مسكوني منهدم گرديد و به 3 منزل ديگر و دبيرستان (شهيد باهنر) خسارت وارد شد. در اين حملات 79 نفر مجروح شدند و به 20 دستگاه خودرو آسيب وارد شد. خسارات واردشده به تجهيزات پزشكي و دارويي و نيز برخي اقلام غير مصرفي تداركاتي بالغ بر 240 ميليون ريال براورد گرديد. همچنين ساختمان اين بيمارستان با توجه به شدت انفجار غير قابل استفاده شد.[۵۵] دومين حملهي هوايي عراق در ساعت 23:30 انجام شد و در جريان آن 2 فروند ميگ25، چهار راكت به سوي شهر پرتاب كردند كه به 4 نقطه از جمله پل پيرنيا، منطقهي مجاور انبار ايران ناسيونال، خيابان پشت بيمارستان شهيد دكتر بهشتي و يك منطقهي مسكوني در بلوار سلمان فارسي اصابت كرد. در اين حمله 12 نفر شهيد و 62 نفر مجروح شدند. علاوه بر اين، به پل و انبار فوق، 20 درصد خسارات وارد گرديد و 7 واحد مسكوني و چند مغازه تخريب و به 2 خودرو نيز خسارت وارد شد.[۵۶] 3. ساعت 11:30 صبح امروز، 2 فروند هواپيماي ميگ21 به حريم هوايي شهر سلماس در استان آذربايجان غربي تجاوز كرده، 4 نقطهي مسكوني اين شهر را بمبباران كردند كه بر اثر آن 35 تن شهيد و بيش از 60 نفر از مردم زخمي شدند.[۵۷] همزمان با اين حمله، 2 فروند هواپيماي عراقي با عبور از آسمان كشور تركيه به حريم هوايي شهرستان خوي تجاوز كرده، چند راكت به سمت پل قطور پرتاب كردند. يكي از راكتها به يكي از پايههاي اصلي پل اصابت كرد و سبب توقف حركت قطارها از روي پل شد، اما به كسي آسيبي نرسيد.[۵۸] 4. در ساعتهاي 15 و 17 امروز، 8 راكت حاوي گاز خردل به سوي 4 نقطه از شهر نودشه (در استان كردستان) شليك شد و در پي آن 13 نفر شهيد و بالغ بر 100 تن از مردم مجروح شدند.[۵۹] علاوه بر آن، هواپيماهاي عراقي در 3 نوبت دزلي در جنوب مريوان را بمبباران كردند. در اين بمبباران بهداري اين منطقه مورد اصابت بمب قرارگرفت كه در نتيجه 2 پزشك شهيد و 20 نفر از مردم مجروح شدند و 2 دستگاه آمبولانس منهدم شد و مقداري از وسايل بهداري نيز از بين رفت.[۶۰] 5. حريم هوايي شهر اروميه در 3 نوبت از ساعت 10:45 تا 12 مورد تجاوز قرار گرفت و 12 نقطه از جمله محدودهي خيابانهاي قدس، خيام و اطراف ادارهي راهنمايي و رانندگي و مسجد جعفرآباد در جنوب غربي شهر هدف اصابت بمب و راكت قرار گرفت و بر اثر آن 5 نفر شهيد و بيش از 40 نفر مجروح شدند. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، پس از اين حادثه بيش از 80 درصد مردم به باغها و روستاهاي اطراف پناه بردند. بنابراين، مبادي ورودي و خروجي اروميه در ساعاتي با ترافيك سنگين مواجه شد.[۶۱] 6. در حملهي هواپيماهاي عراقي به شهر دزفول در استان خوزستان، دو نقطهي مسكوني مورد اصابت قرار گرفت و بر اثر انفجار، 6 نفر شهيد و 75 نفر مجروح شدند و چند واحد مسكوني نيز تخريب شد.[۶۲] همچنين در حملهي ساعت 16:30 هواپيماهاي عراقي به ماهشهر در اين استان ـ كه از ارتفاع بسيار پايين انجام شد ـ تأسيسات شهر از جمله اسكلهي مجيديه، بندر، تانكرهاي سوخت، بنزين و گازوئيل و همچنين لولههاي گاز دچار خسارات كلي و عمده شد.[۶۳] 7. ساعت 9:20 صبح، 2 فروند هواپيماي عراقي به شهر داران استان اصفهان حمله كردند و دو منطقهي مسكوني شهر را هدف قرار دادند. در اين حمله 3 نفر شهيد و 2 نفر از جمله يك دختر بچهي 5/1 ساله مجروح شدند و چند واحد مسكوني نيز تخريب شد. دقايقي بعد شهر چادگان از توابع شهرستان فريدن اين استان نيز بمبباران شد و 6 نفر از اهالي شهيد و تعدادي مجروح شدند.[۶۴] خبرگزاري جمهوري اسلامي در گزارشي تعداد مجروحان اين دو شهر را بيش از 50 نفر اعلام كرد.[۶۵] 8. ساعت 9:40 روستاي مايان در حومهي تبريز (استان آذربايجان شرقي) بمبباران شد و در نتيجه 3 نفر مجروح شدند.[۶۶] دو ساعت بعد و در ساعت 11:28، سايت رادار تبريز در اطراف اين شهر مورد حملهي چند فروند هواپيماي عراقي قرار گرفت و بمبهاي پرتابشده به اطراف ارتفاعياب آن اصابت كرد و موج انفجار سبب از كار افتادن سايت شد.[۶۷] يك فروند از هواپيماهاي عراقي نيز در ساعت 10:47 در آسمان تبريز هدف آتش يگان پدافند نيروي هوايي ارتش قرار گرفت و سرنگون شد. جسد خلبان و لاشهي هواپيما در منطقه به دست آمد.[۶۸] 9. ساعت 9 صبح امروز دو نقطه از بخش آبدانان از توابع شهرستان درهشهر استان ايلام به وسيلهي چند فروند هواپيماي عراقي بمبباران شد كه بر اثر آن تعدادي از اهالي شهيد يا مجروح شدند و چند واحد مسكوني نيز ويران شد. 10. هواپيماهاي عراقي ساعت 16:35 امروز روستاي منگوده در حومهي رشت (استان گيلان) را هدف قرار دادند كه در نتيجهي آن 2 نفر از اهالي مجروح شدند.[۶۹] علاوه بر حملات فوق، هواپيماهاي دشمن به آسمان شهرهاي اهواز، زنجان، سردشت، مريوان، نقده و نوسود نيز تجاوز كردند كه با اقدام يگانهاي پدافند هوايي مستقر در اين مناطق موفق به عمليات نشدند و در چند مورد پس از عبور از آسمان اين شهرها بمبهاي خود را در بيابانهاي اطراف رها كردند.[۷۰] به گزارش نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، نيروي هوايي ارتش عراق در بمبباران امروز شهرهاي ايران، از 84 فروند هواپيما از جمله 11 فروند ميگ25 استفاده كرد.[۷۱]
گزارش- 69
در پاسخ به اقدامات دشمن در موشكباران و بمبباران شهرهاي ايران، از ساعت 1:45 تا 2:52 بعد از ظهر امروز، يگان موشكي سپاه پاسداران 5 فروند موشك زمين به زمين به بغداد شليك كرد. همچنين تأسيسات اقتصادي و مراكز نظامي شهر نشوه و كانال سوئيب در استان بصره كه منطقهي نظامي محسوب ميشود، هدف 9 فروند موشك زمين به زمين نيروي زميني سپاه پاسداران قرار گرفت.[۷۲] به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي به نقل از چند مسافر بازگشته از عراق به يوگسلاوي، يكي از موشكهاي شليكشدهي ايران به پالايشگاه نفت شهر بغداد و اطراف آن در منطقهي الدوره اصابت كرده؛ يك موشك ديگر به خيابان الرشيد در نزديكي ساختمان وزارت دفاع عراق و يك فروند موشك نيز در نزديكي كاخ صدام در منطقهي جسرالعفلق برخورد كرده است. روزنامهي پليتيكا اكسپرس نيز در گفت و گوي تلفني خود با يكي از منشيهاي سفارت يوگسلاوي در بغداد اعلام كرد يك فروند موشك در نزديكي ساختمان سفارت اين كشور فرود آمده است.[۷۳] پس از اصابت موشك به نزديكي سفارت يوگسلاوي در بعد از ظهر امروز، اين كشور تصميم گرفت تا خانوادههاي كارگران شاغل در پايتخت عراق را به زادگاهشان بازگرداند.[۷۴] به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، وچرنويستي، روزنامهي عصر بلگراد اعلام كرد يوگسلاوي بهزودي اعضاي خانوادهي كارگران خود را در عراق به خارج انتقال خواهد داد، اما كارگران يوگسلاو در عراق به كار ادامه ميدهند و نزديك به 1800 تن از كارگران يوگسلاو به حومهي شهر بغداد منتقل شدهاند. سفارت يوگسلاوي در عراق در عين حال اعلام كرده است كه برنامهي ويژهيي براي انتقال همهي اتباع خود از عراق ندارد.[۷۵] پس از اصابت موشكهاي ايراني به بغداد، عصمت كتاني نمايندهي دولت عراق در سازمان ملل متحد، امروز 3 نامهي جداگانه در مورد جنگ اين كشور با ايران را تحويل دبيرخانهي اين سازمان كرد. در نامهي اول و دوم با امضاي نمايندهي عراق، ادعاهاي اين كشور در مورد شليك دو موشك به بغداد در صبح روز جاري و چند حملهي هوايي و توپخانهيي به بعضي مناطق مرزي اين كشور به وسيلهي ايران، مطرح شده است. در آخرين نامه با امضاي طارق عزيز معاون نخستوزير و وزير امور خارجهي عراق، با اشاره به عمليات نظامي ايران (والفجر10) در حلبچه، ادعاي گلولهباران مناطق مسكوني و جنگ عليه غير نظاميان اين كشور تكرار شده و با انتقاد از مواضع برخي اعضاي شوراي امنيت قاطعيت اعضاي اين شورا در تحريم تسليحاتي ايران درخواست گرديده است.[۷۶]
گزارش- 70
دو روز پس از برگزاري جلسهي محرمانهي شوراي امنيت سازمان ملل متحد دربارهي آغاز مجدد جنگ شهرها، اين شورا ظهر امروز با موضوع "بررسي وضعيت ميان ايران و عراق" تشكيل جلسه داد و در آن رئيس شورا (دراگوسلاو پيجيك از يوگسلاوي) بدون هيچ اشارهيي به مذاكرات جاري بين ايران و دبيركل دربارهي جا به جايي ترتيب و توالي بنديهاي قطعنامهي598، با ابراز نگراني از ادامه يافتن جنگ بين دو كشور و كشيده شدن دامنه آن به شهرها، متن بيانيهيي را كه بر اساس مشورتهاي انجامشده بين اعضا تهيه شده و در آن به ضرورت قطع فوري جنگ شهرها و اجراي قطعنامهي598 تأكيد گرديده بود، به شرح زير قرائت كرد. قسمتهايي از بيانيه به شرح زير است: «اعضاي شوراي امنيت نگراني عميق خود را در مورد حقيقت مناقشهي دردناك ايران كه ادامه داشته و وارد هشتمين سال خود شده است، ابراز داشتند. ... اعضاي شوراي امنيت اصرار دارند كه ايران و عراق فوراً همهي اين قبيل حملات را متوقف ساخته و از كليهي اقداماتي كه منجر به تشديد مناقشه ميشود، پرهيز نمايند. ... اعضاي شوراي امنيت مجدداً بر اجراي قطعنامهي598 به عنوان مجموعهي كاملي كه تنها مبناي حل و فصل همهجانبه، عادلانه، آبرومندانه و پايدار مناقشه است، تأكيد كردند و حمايت قوي خود را از آن اعلام داشتند. آنها نگراني عميق خود را از اينكه قطعنامه به عنوان منشور الزامآور، هنوز اجرا نشده است، ابراز داشتند. اعضاي شوراي امنيت، دبيركل را به ادامهي تلاشهايش تشويق كردند، به صورتي كه از طرف شوراي امنيت اجراي قطعنامهي598 را تضمين نمايد. در اين باره از ارسال دعوتنامه براي دولتهاي ايران و عراق در اسرع وقت حمايت و موافقت كردند كه وزيران خارجه يا مقامات عاليرتبهي خود را به عنوان نمايندهي ويژه به نيويورك اعزام نمايند تا گفت و گوي خود را فوراً با دبيركل آغاز نمايند. شورا از دبيركل درخواست كرد ظرف مدت سه هفته گزارش مشورتهاي خود را با طرفين به شوراي امنيت تسليم نمايد.»[۷۷] بيانيهي شوراي امنيت سازمان ملل بلافاصله با واكنش منفي عراق مواجه شد. شوراي فرماندهي حزب بعث عراق كه به رياست صدام حسين تشكيل شد، بدون نام بردن از شوروي و ساير اعضاي شوراي امنيت، آنان را به داشتن تعبير نادرست از قطعنامهي598 متهم كرد و در برابر روند مذاكرات ايران با دبيركل دربارهي جا به جايي بندهاي قطعنامه عكسالعمل نشان داد. در قسمتي از گزارش خبرگزاري عراق دربارهي موضع اتخاذشده در اين جلسه، آمده است: «برخي از محافل به منظور جامهي عمل پوشاندن به مقاصد تنگنظرانهي خود چندي است كه به طور مستقيم و غيرمستقيم كوشش ميكنند به قطعنامهي598 شوراي امنيت معنايي برخلاف معنايي كه بر اساس آن صادر گرديده بدهند كه اين تلاشها گاهي به صورت طرح دبيركل و گاهي به صورت موضوعهاي مجزا از روند همهجانبهي اصل موضوع بوده است. در اين اجلاس همچنين با كمال تأسف ملاحظه شد كه بحث و مناقشهي موضوع جنگ شهرها نيز پوششي براي مقاصد خصمانه گرديده است. ... عراق با كمال تأسف اعلام ميدارد در حالي كه به دبيركل سازمان ملل متحد اطلاع داده ايران بمبباران شهر مرزي حلبچه را از سر گرفته است، برخي از محافل از اين حقايق چشمپوشي كرده و به موشكهاي عراقي كه تهران را در دفاع از جان و حاكميت خود هدف قرار ميدهد، تكيه ميكنند. ... ما تأكيد ميكنيم كه هيچ راه حل ديگري نميتواند جاي ديدگاه كل پايان شرافتمندانهي جنگ بر اساس قطعنامهي598 شوراي امنيت را بگيرد كه عراق از همان آغاز از آن استقبال كرده و آمادگي خود را براي اجراي ترتيبي و مسلسل آن اعلام داشته، در حالي كه ايران آن را نپذيرفته است.»[۷۸] همچنين در موضعگيري ديگري، طارق عزيز وزير امور خارجهي عراق اعلام كرد كه پيشنهاد شوروي براي توقف جنگ شهرها يك پيشنهاد شبههآفرين است و در جهت حل كلي جنگ ميان دو كشور نميباشد. به گزارش روزنامهي الشرق الاوسط چاپ عربستان، وزير خارجهي عراق در مصاحبهي اين نشريه با اعلام مطلب فوق، افزود: «يك اقدام جدي و بامسئوليت بايد متضمن اجراي كامل قطعنامهي598 شوراي امنيت باشد كه در آن حق تقدم به آتشبس فوري ميان دو طرف متخاصم داده شده است. طارق عزيز كه همراه با هيئت هفت نفرهي اتحاديهي عرب مسئول جنگ ايران و عراق در لندن به سر ميبرد، گفت: اين اقدام بايد همچنين حاوي مجازات عليه طرفي باشد كه اين قطعنامه را نميپذيرد، يعني ايران.»[۷۹] بيانيهي شوراي امنيت سازمان ملل متحد در رسانههاي بينالمللي نيز بازتاب داشت. برخي رسانهها از جمله خبرگزاري فرانسه خطاب اصلي بيانيه را متوجه ايران دانستند كه "برخلاف عراق هنوز رسماً قطعنامهي598 را نپذيرفته است." اين خبرگزاري در تحليل خود دربارهي نمايندگان عراق و ايران براي مذاكره با دبيركل افزود: «محافل ديپلماتيك سازمان ملل گفتند كه عراق وزير امور خارجهي خود (طارق عزيز) را به اين گفت و گوها اعزام ميكند، در حالي كه ايران محمدجواد لاريجاني يكي از معاونان وزارت امور خارجه را خواهد فرستاد.» شوراي امنيت سه هفته به دبيركل سازمان ملل متحد مهلت داد تا اين مذاكرات را انجام دهد و نتايج آن را در گزارشي به 15 عضو شورا ارائه دهد. اعضاي شورا در بيانيهي روز چهارشنبه، خواستهي خود را مبني بر قطع كامل خصومت بر اساس بيانيهي 598 مورد تأكيد قرار دادهاند. اعضاي شورا متقاعد شدهاند كه گسترش جنگ لزوم اجراي كامل قطعنامهي598 را تأكيد ميكند و اين قطعنامه تنها مبناي راه حل كامل عادلانه و شايسته و بادوام جنگ است.[۸۰] خبرگزاري يونايتدپرس و رويتر نيز در اين باره اعلام كردند: شوراي امنيت امروز از ايران و عراق خواست تا هرچه سريعتر، جنگ شهرها را قطع كنند و مقامات عاليرتبهي خود را براي مشورتهاي فوري و فشرده با دبيركل با هدف خاتمهي جنگ اعزام كنند و قطعنامهي598 را تنها مبنا براي حل و فصل جامع و عادلانه و پايدار جنگ قرار دهند.[۸۱] در اين ميان، فقط خبرگزاري آسوشيتدپرس بيانيهي شورا را ملايمترين اقدامات اين شورا عنوان كرد و آن را يك مصالحه ميان مواضع دو ابرقدرت دانست. در قسمتي از مطلب اين خبرگزاري دربارهي ويژگيهاي بيانيه آمده است: «اين بيانيه بر عزم شورا به اجراي قطعنامهي598 تأكيد ميكند، اما به طور دقيق چگونگي آن را بيان نميكند. امريكا ميخواهد كه اين قطعنامه را با تحريم اسلحه به اجرا درآورد در حالي كه شوروي كه به دنبال روابط بهتر با همسايهي جنوبي خود ميباشد به مجازات ايران به خاطر رد كردن قطعنامه بيميل است. در بيانيه همچنين مذاكرات بيشتر پيشبيني شده، اما به جاي يك مذاكرهگر ويژه، دبيركل سازمان ملل در نظر گرفته شده است.»[۸۲]
گزارش- 71
معاون وزارت خارجهي امريكا خطاب به اعضاي يك كميتهي فرعي مجلس سناي اين كشور دربارهي نتايج تحريم تسليحاتي ايران توسط امريكا اعلام كرد: قدرت نظامي ايران به دنبال حركتي كه تحت رهبري امريكا براي جلوگيري از فروش اسلحه به تهران انجام شده، بهشدت تحليل رفته است. به گزارش خبرگزاري رويتر، ريچارد مورفي اظهار كرد: «اين حركت طي سال گذشته بيشتر از هر سالي از 1983 تا كنون موفق بوده است. به خاطر تلاشهاي جديد امريكا براي به حداقل رساندن ارسال سلاحهاي غربي به ايران، اين كشور اينك بيشتر به سلاحهاي چين، كرهي شمالي و آلمان شرقي از نوع سلاحهاي ساخت شوروي متكي شده است.» وي همچنين اعلام كردكه امريكا تا كنون براي جلوگيري از ارسال اسلحه به ايران با 20 كشور تماس رسمي گرفته و اين تماسها در اروپاي غربي بسيار با موفقيت همراه بوده است. در سال 1987، شش كشور غربي سلاحهايي به ارزش 200 ميليون دلار به ايران فروختند، در حالي كه در سال 1984، ارزش سلاحهايي كه 15 كشور غربي به ايران تحويل دادهاند يك ميليارد دلار بوده است. در نتيجه ايران قادر نيست قطعات يدكي براي تسليحات مدرن غربي خود كه از رژيم شاه به ارث رسيده است تهيه كند و همچنين در خريد تكنولوژي پيشرفته و سيستمهاي نظامي مدرن از غرب با مشكل رو به رو شده است. مورفي در ادامه افزود كه ايران به همين دليل مجبور شده است بهاي گزافي براي سلاحهاي خود بپردازد و با خريدن تعداد كمي اسلحه آنها را به آرامي و مخفيانه از كانالها و راههاي آبي عبور دهد. اين تلاش امريكا تأثير بسزايي بر توان رزمي ايران گذاشته است و گمان ميرود كه چين سال گذشته نيمي از تسليحات وارداتي ايران را از جمله موشكهاي ضد هوايي توپخانه و مهمات اين كشور را تأمين كرده باشد. وي همچنين گفت: سياست جديد امريكا در خليج فارس به منظور اعادهي اعتبار و حيثيت امريكا در منطقه در پي افشاي فروش پنهاني اسلحه به ايران از سوي اين كشور با موفقيت رو به رو شده است.[۸۳] اين سخنان در حالي بيان شد كه به گزارش خبرگزاري فرانسه، تلاشهاي امريكا براي ايجاد يك اجماع بينالمللي از طريق سازمان ملل متحد براي تحريم تسليحاتي ايران تا كنون به نتيجهي مطلوب اين كشور نرسيده است. اين خبرگزاري موضع شوروي در اين باره را مهمترين دليل دست نيافتن امريكا به اين مقصود دانسته است.[۸۴]
گزارش- 72
رئيس شوراي رهبري حاكم بر سودان از كشورهاي عربي خواست تا در جنگ عليه ايران در كنار عراق بايستند. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي از كويت، احمدعلي ميرغني در گفت و گويي با روزنامهي كويتي الانباء كه امروز منتشر شد، كمكهاي تسليحاتي حكومت عراق به سودان را قابل تقدير عنوان كرد و گفت اين كمكها در چارچوب روابط پيشرفته ميان دو كشور انجام شده است. وي گفت: موضع سودان در برابر جنگ ايران و عراق بر اساس دعوت جهان عرب به اتحاد يك موضع عربي واحد در برابر جنگ و حمايت از عراق استوار است. ميرغني افزود: در صورتي كه ايران به قطعنامهي شوراي امنيت و مصوبات سازمانهاي بينالمللي در مورد توقف جنگ عمل نكند سزاوار است كشورهاي عربي در كنار عراق ـ كه شايستهي تأييد است ـ بايستند.[۸۵]
گزارش- 73
روزنامهي امريكايي نيويورك تايمز امروز با چاپ مقالهيي تحت عنوان "جنگ اسكادها"، موضوع جنگ شهرها بين ايران و عراق را بررسي و از مانعتراشي شوروي در برابر تلاشهاي غرب براي تحريم فروش اسلحه به ايران انتقاد كرد و خواستار علني شدن طرح اين موضوع از سوي امريكا در شوراي امنيت سازمان ملل شد.[۸۶] در قسمتي از اين مطلب آمده است: «نهايت اميدواري براي متوقف ساختن جنگ شهرها تنها در تحريم تسليحاتي ايران از سوي سازمان ملل نهفته است، ولي شوروي كماكان سد راه صدور قطعنامهي مربوط به تحريم تسليحاتي ايران شده است. اكنون زمان آن فرارسيده كه امريكا اين قطعنامه را به رأيگيري گذاشته و شوروي را به حال خود بگذارد تا اين دو راه را انتخاب كند يا با حمايت از آن خشم ايران را برانگيزد و يا با مخالفت خود روياروي اعراب ميانهرو و امريكا قرار گيرد.» به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، نيويورك تايمز دربارهي نقش و تأثير شوروي در شروع جنگ شهرها و خاتمهي آن نوشته است: «شوروي خود را سخت در خونريزي سهيم كرده است. موشكهاي ساخت اين كشور كه در غرب به اسكاد موسوم است در اختيار دو كشور قرار گرفته و شوروي از صدور قطعنامهي تحريم تسليحاتي سازمان ملل طفره رفته است. امتناع شوروي باعث شده است عراق سرانجام براي تحت فشار قرار دادن ايران به قبول يك راه حل در جنگ به موشك متوسل شود. اين موضوع كه عراقيها از موشكهاي ساخت شوروي براي گفتن حرف نهايي خود استفاده كردهاند سخت شوروي را مضطرب كرده است. اين روزنامه پيشنهاد ميكند عليرغم عدم موافقت سريع مسكو با تحريم تسليحاتي ايران زمان آن فرارسيده است كه واشنگتن با اعمال فشار، قطعنامهي مزبور را در سازمان ملل به رأيگيري بگذارد و مخالفين صلح را منزوي سازد.»[۸۷] طرح اين مطالب دربارهي نقش شوروي در جنگ شهرها موجب واكنش مقامات مسكو شد. شوارد نادزه وزير خارجهي شوروي با رد ادعاهاي غربيها و ابراز نگراني دربارهي ازسرگيري جنگ شهرها اطمينان داد كه شوروي براي پايان دادن به جنگ از طريق اجراي قطعنامهي598 تلاش ميكند. همچنين تفسير روز جاري راديو مسكو تحت عنوان "در منجلاب جنگ بيمعنا" و طرح اين موضوع كه "اتحاد شوروي خواهان قطع هر چه زودتر جنگ بوده و هست"، از جمله عكسالعملهاي شوروي دربارهي اين موضوع محسوب ميشود.[۸۸] هفتهنامهي مسكونيوز چاپ مسكو نيز دربارهي بينقشي شوروي در جنگ شهرها كه ايران به آن معتقد ميباشد (ضميمه دارد) نوشت: «هر دو كشور ايران و عراق موشكهاي روسي را از راههاي مختلف فراهم ميكنند. وزارت خارجهي شوروي در تماس با هفتهنامه، ميگويد ايران ممكن است اين موشكها را از ليبي دريافت كرده باشد. اين موشكها زماني بسيار دور به ليبي تحويل گرديد و اگر چنانچه واقعاً به ايران تحويل داده شده باشند اين نقض موافقتنامه است. اين موشكها ميتواند از خاك ايران به بغداد برسد، اما موشكهاي روسي كه زماني طولاني است در عراق وجود دارد نميتواند به تهران برسد. [وزارت خارجهي شوروي] اين امر را كه موشكهاي عراق مدرن شده و كلاهكهاي آنها سبك و بوسترهايي به آنها اضافه شده است منتفي دانست. اركان ذيصلاح شوري معتقدند كه اين كار با كمك خارجي صورت گرفته، لكن ادعا ميكنند اتحاد شوروي نه در آن شركت داشته و نه اجازهي آن را داده است.»[۸۹] از سوي ديگر، ديپلماتها و تحليلگران منطقه ميگويند موشكباران عراق عليه تهران يك تلاش آشكار و روشن براي مجبور كردن ايران به نشستن پشت ميز مذاكرهي صلح است. خبرگزاري رويتر از بحرين با اعلام اين مطالب در تحليلي دربارهي جنگ شهرها، دلايل روي آوردن عراق به آغاز مجدد جنگ شهرها را بررسي كرده و از قول يك تحليلگر نظامي نوشته است: «هدف عراق به رخ كشيدن عدم توانايي تهران به تلافيجويي بر اساس مقابله به مثل و نيز تحت فشار گذاشتن رهبران آن است.»[۹۰]
گزارش- 74
با نزديك شدن به زمان برگزاري انتخابات سومين دورهي مجلس شوراي اسلامي، دفتر نمايندگي امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ابلاغيهيي دربارهي موارد و مصاديق تخلف نيروهاي سپاه و بسيج از فرمان امام و ضرورت دخالت نكردن سپاه پاسداران در انتخابات صادر كرد. در قسمتي از اين ابلاغيه آمده است: «با توجه به فرامين مكرر فرمانده كل قوا حضرت امام خميني مد ظله العالي مبني بر عدم دخالت نيروهاي مسلح در امر انتخابات و به موجب تفويض امر رسيدگي و پيگيري تخلفات گروهي و انتخاباتي اعضا سپاه پاسداران از سوي شوراي عالي سپاه به "كميسيون پيگيري فرامين امام"، بدين وسيله در آستانهي سومين دورهي انتخابات مجلس شوراي اسلامي به اطلاع كليهي اعضا سپاه پاسداران (اعم از رسمي، غير رسمي و بسيجي) ميرساند علاوه بر مواردي كه طبق قانون انتخابات ارتكاب آنها براي عموم مردم تخلف و جرم محسوب ميگردد، مواردي كه انجام آنها براي كليهي اعضا سپاه (با لباس و بدون لباس) ممنوع بوده، تحت عنوان "مخالفت با فرمان حضرت امام و لغو دستور"، تخلف و جرم تلقي ميگردد.» در مصاديق تخلفات، مواردي از جمله دخالت در امور اجرايي، نظارتي و تبليغات له يا عليه كانديداها؛ استفاده از امكانات سپاه و امثال آن مطرح شده است. برخي تخلفات ذكرشده به اين شرح است: - تبليغ له يا عليه نامزدهاي انتخاباتي از طريق اعمالي نظير ايراد سخنراني؛ شعار دادن؛ شعار نويسي؛ توزيع و نصب و كندن اعلاميه، عكس، پوستر، پلاكارد؛ حضور و تردد در ستادهاي تبليغاتي؛ همراهي و محافظت از كانديداها بدون حكم مأموريت و يا هر اقدامي كه به عنوان تبليغ له يا عليه قلمداد شود. - شركت در راهپيمايي، ميتينگها، جلسات عمومي و يا جلسات خصوصي و هر گونه اقدامي كه ورود در جناح خاصي از آن تلقي گردد. - دخالت در امور اجرايي و نظارت در انتخابات از قبيل عضويت در هيئتهاي اجرايي، نظارت و بازرسي. - دعوت از كانديداها و هواداران آنان و يا شخصيتهايي كه در يكي از جناحهاي سياسي قرار دارند جهت بازديد از سپاه و جبهه و يا سخنراني و شركت در مراسم اعزام نيرو و ساير جلسات مربوط به سپاه و بسيج تا پايان انتخابات. - هرگونه تغيير در حفاظت از كانديداها به نحوي كه تبليغ له يا عليه از آن انتزاع گردد. بديهي است حفاظت از صندوقهاي اخذ آرا و كانديداها در چهارچوب ضوابط و مقررات قانوني و در حد لازم بلامانع است.»[۹۱]
گزارش- 75
عربستان تلاش ميكند با كاهش قيمتهاي نفت عايدات ارزي ايران را كاهش دهد تا از اين طريق با وارد كردن فشار به ايران، پايان دادن به جنگ ايران و عراق را سرعت بخشد. روزنامهي نيمهرسمي المجاهد چاپ عربستان با اعلام خبر فوق دربارهي روش عربستان سعودي براي رسيدن به اين هدف افزود: سخنان روز دوشنبه (24/12/1366) هشام ناظر وزير نفت عربستان در بغداد، ضربهيي كاري به بازار جهاني نفت وارد كرد. به دنبال ديدار اخير وزير نفت عربستان از الجزاير و سخنان وي در مورد اينكه كميتهي پنجگانهي قيمت نفت متشكل از كشورهاي عربستان، الجزاير، نيجريه، اندونزي و ونزوئلا، براي دفاع از قيمتهاي رسمي اوپك تشكيل جلسه دهد، افزايش جزئي در قيمت نفت در بازارهاي جهاني به وجود آورد، ولي اظهارات وي در بغداد در مورد اينكه ضرورتي وجود ندارد تا اين كميته تشكيل شود و اينكه ثبات در بازار نفت ديگر وابسته به كاهش توليد نميباشد، سبب كاهش قيمتهاي نفت در بازار جهاني شد، طوري كه قيمت نفت تا 14 دلار براي هر بشكه تنزل كرد. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي كه اين خبر را مخابره كرده است، روزنامهي الجزايري اين سخنان متناقض وزير نفت عربستان را بازگشت به جنگ قيمتها ارزيابي كرد و نوشت: آيا بزرگترين كشورهاي صادركنندهي نفت اوپك مشاهده نميكنند كه بيثباتي در بازار نفت چه تأثيرات منفي روي كشورهاي صادركنندهي نفت ميگذارد. آيا اين براي پايان دادن به جنگ نظامي ميان ايران و عراق از طريق قطع كردن راههاي درآمدهاي ارزي ايرانيان نيست. روزنامهي المجاهد افزود: بسياري از كارشناسان نفتي و سياسي جهان تأكيد ميكنند كه كشورهاي بسيار كمي هستند كه با عواقب اين كاهش در قيمتهاي نفت ميتوانند مقابله كنند و اين كاهش در قيمتها ثابت ميكند كه اوپك نقش خودش را از دست داده و به صورت يك سازمان حاشيهيي درآمده است، در حالي كه اولين نقش آن حمايت از درآمد كشورهاي عضو ميباشد.[۹۲]
ضميمهي 1 گزارش63: بمبباران عادي حلبچه و جادهي حلبچه ـ دوجيله (سيروان) از صبح امروز تعدادي از مردم حلبچه كه براي دور ماندن از آسيب به سمت دوجيله آمده بودند، به دنبال وقوع درگيري رزمندگان با نظاميان عراقي در اطراف شهر بار ديگر به سوي حلبچه بازگشتند. در اين ميان، عدهيي از اهالي دوجيله نيز به آنان اضافه شدند و به طرف حلبچه حركت كردند. جمعيت ابتدا دستههاي كوچك و سپس به صورت گروه و ستون بزرگي از زن و مرد و پير و جوان در حالي كه اغلب بچههاي خردسالي را همراه داشتند كه يا دستشان را گرفته بودند و يا نوزادان را به پشت بسته بودند، از دوجيله به طرف حلبچه حركت كردند. تعدادي از برادران كه از حلبچه برميگشتند اظهار ميكردند كه شهر تقريباً در حال بازگشت به وضعيت عادي است. تعدادي از مغازهها باز شده و مردم نيز كم و بيش به خريد و فروش مشغولاند. حدود ساعت 11 صبح، ستون بزرگ مردم كه حدوداً يك كيلومتر طول داشت تا نيمههاي راه دوجيله به حلبچه رسيده بود كه بمبباران هوايي ارتش عراق شروع شد. در ابتدا هواپيماها 4 بمب قوي و چند بمب خوشهيي به طرف مردم پرتاب كردند. چند بمب روي جاده و بقيه در فاصلهي 10 تا 30 متري جاده فرود آمد و سبب مجروح شدن تعدادي از مردم شد. هواپيماهاي عراقي در عين حال شهر حلبچه، دوجيله و خرمال و جادههاي اطراف را تا حدود ساعت 13 به طور مداوم بمبباران كردند كه تلفاتي را به مردم وارد كرد. اسدالله احمدي راوي نيروي زميني سپاه كه حدود يك ساعت پس از شروع بمببارانها به اين منطقه آمده، مشاهدات خود را اين گونه نوشته است: «به اتفاق برادر عليرضا ايزدي راوي قرارگاه فتح جهت مشاهدهي نتيجهي بمبباران به منطقهي مذكور رفتيم. شهر و جادههاي منتهي به آن بمبباران شده و محل اصابت بمبها به قطر حدود 7، 8 متر و به عمق حدود 2 متر حفرههايي ايجاد كرده بود. مقدار زيادي البسه و لحاف و تشك و وسايل زندگي روي جاده ريخته بود. در نزديكي يك خودرو نظامي عراقي كه در حال سوختن بود، به جنازهي 4 نفر كه 2 نفرشان زن [بودند] و يك نفرشان پسر جوان حدود 14، 15 ساله و يك دختربچه 6، 7 ساله برخورديم. يكي از جنازهها متعلق به دختري بود كه از سينه به بالاي بدنش وجود نداشت. جنازهي ديگر مربوط به يك زن، يك پسرك جوان و يك كودك بود كه در حاشيهي جاده افتاده بودند. در اين حال، صدايي حواس بنده را متوجه جنازهي نزديكمان كرد. با دقت، ولي با شك و ترديد خم شده و بار ديگر منتظر شنيدن صدايي شدم. بار ديگر صدايي ضعيف به گوشم رسيد. متوجه شديم كودك زنده است. درصدد برآمديم تا به گونهيي به او كمك كنيم. كودك به پهلو افتاده بود. از موهاي خرمايي و بلندش معلوم بود كه دختر است، صورتش خونآلود و تركشي به بينياش اصابت و كاملاً نوك بينياش را سوراخ كرده بود. قسمتي از موهاي سر و آسفالت زير سر دخترك خوني بود كمي دقت كردم ديدم نفس ميكشد و يك تركش نسبتاً بزرگ نيز به ساق پاي راستش اصابت كرده بود. از فاصلهي 100 متري متوجه شديم كه يك خودرو به ما نزديك ميشود. اين خودرو از جمله امكانات از صدها خودرو به جا ماندهي نيروهاي عراقي بود كه توسط يكي از برادران لشكر8 نجف به سمت ما آورده ميشد تا احياناً به عقب منتقل بشود. با علامت دست ما وي ايستاد. اتفاقاً آمبولانس بود. به راننده گفتيم احتمالاً بيمارستان شهر حلبچه فعال است. وي پذيرفت تا كودك را به حلبچه برساند. برادر عليرضا ايزدي يك تشك ابري پيدا كرده و به كف ماشين انداخت، سپس دخترك را در كف آمبولانس گذاشتيم، در اين حال دخترك چشمش را باز كرد و دچار تهوع شد. برادر ايزدي با پارچهيي صورت او را پاك كرد. دخترك در حالي كه دو دستش را به حالت سپر مقابل سينه و صورت خود گرفته بود با وحشت نگاهي كرد و كلمهيي به زبان جاري كرد. با دست به حالت نوازش به وي اشاره كرديم كه ناراحت نباشد و نترسد و با زبان نيز همين كلمات را تكرار كرديم. مقداري زير سر دخترك را درست كرديم و برادري كه ماشين را آورده بود، پشت فرمان نشست و ماشين را به حركت درآورد. بنده و برادر ايزدي بهاتفاق در حالي كه متأثر بوديم، از كنار جاده از داخل زراعتي كه احتمالاً زراعت جو بود به طرف تپهي ميرآوه كه قرارگاه تاكتيكي نيروي زميني و لشكر8 بود، حركت كرديم.»[۹۳]
ضميمهي 2 گزارش63: بمبباران شيميايي حلبچه بمبباران شيميايي مناطق وسيعي از دشت زور از مهمترين حوادث دوران دفاع مقدس است كه در همان دقايق اول، بالغ بر چند هزار شهيد و مصدوم بر جاي گذارد و حوادث جاري جنگ و درگيري نظامي رزمندگان ايراني با نظاميان عراقي را بهشدت تحت تأثير قرار داد. راويان مركز اسناد دفاع مقدس از ساعات اوليهي حادثه بر اساس مشاهدات خود و سخنان فرماندهان و افراد حاضر در صحنه تنها گوشههاي كوچكي از اين حادثه را بيان كردهاند. البته، در روزهاي بعد با حضور خبرنگاران داخلي و خارجي و مخابرهي تصاوير و اخبار، ابعاد بيشتري از اين فاجعه براي افكار عمومي داخل و خارج كشور روشن شد. داود رنجبر، اسدالله احمدي، سيدعلي خاتمي راويان قرارگاه خاتمالانبيا(ص) و نيروي زميني سپاه پاسداران در عمليات والفجر10، مطالبي را دربارهي اين موضوع ثبت و ضبط كردهاند كه قسمتهايي از آن با اندكي تلخيص و اصلاح در ادامه ذكر ميشود: اسدالله احمدي راوي علي شمخاني فرمانده نيروي زميني سپاه، در قسمتي از يادداشتهاي خود ماجرا را اينگونه روايت كرده است: با گذشت يك روز پس از محاصرهي حلبچه و بعد از وارد شدن رزمندگان به شهر در روز 26/12/1366، اوضاع بهمرور به وضعيت عادي بازگشت و اهالي روال معمول زندگي خود را آغاز كردند تا اينكه از ساعت 11 صبح بمبباران عراق شروع شد و تعدادي از مردم بهناچار از خانه و كاشانهي خود بيرون آمدند و روانهي ارتفاعات اطراف شدند. هر يك از برادران كه به اطراف شهر تردد ميكردند و يا از جادهها و شيارهاي اطراف شهر ميگذشتند با اندوه فراوان به آوارگي زن و مرد و پير و جوان اشاره ميكردند كه اكثر قريب به اتفاق آنها بدون داشتن وسيلهيي پياده خود را از شهر دور ميكردند. عدهيي هم از ترس از خانههاي خود خارج نشدند. از بعد از ظهر، بمببارانها تبديل به بمببارانهاي شيميايي شد. به همين خاطر، تعداد مجروحان و شهداي شهر بالا رفت و تعداد زيادي از مردم در زيرزمين خانهها پناه گرفته، هنوز عقبههاي خشكي بهخصوص جادهي نوسود باز نشده است. يگانها فقط به وسيلهي قايق و بالگرد تدارك ميشدند و در منطقهي عمليات نيز با خودروها و نفربرهاي غنيمتي نيروهاي خود را پشتيباني ميكردند. در عين حال، در تنگاتنگ درگيري و در حالي كه فرماندهان بيشترين توجه خود را متوجه رفع نواقص و ضعفهاي خطوط دفاعي كرده، ميكوشيدند بين يگانهاي دو محور شمال و جنوب الحاق حاصل بشود، بهناچار با معضل آوارگان نيز مواجه بودند. در اين ميان، فرماندهان برخي يگانها بهويژه لشكر8 نجف و 14 امام حسين(ع) به نيروهاي خود دستور دادند تا در تخليهي مجروحان، مردم نيز تا سر حد توان كوشش كنند. گرچه تعداد زيادي از خودروهاي دشمن به غنيمت درآمده بود، ولي به دليل نبود سازمان مشخصي براي تخليهي مردم از يك سو و كثرت مردم از سوي ديگر، يگانها كه سخت درگير موضوع الحاق و پاكسازي بودند به رغم ميل خود نميتوانستند از همهي امكانات موجود براي تخليهي مردم استفاده كنند و البته مأموريتي به عهدهي اينها نبود، ولي هر يك از رانندگان كه وضعيت مردم را ميديدند خود به خود تلاشي را براي تخليهي مردم و مجروحان انجام ميدادند. با تثبيت نسبي منطقه كه پس از الحاق انجام شد، فرماندهان به رسيدگي مردم شهر توجه بيشتري مبذول داشتند، به گونهيي كه مرتب به نيروهاي خود توصيه ميكردند براي تخليهي مردم و رسيدگي به آنها در حد توان كوشش كنند.[۹۴] محمد مقدم فرمانده تيپ75 ظفر هم كه از شهر حلبچه نزد فرمانده كل سپاه آمده است، وقايع ساعات اوليهي بمبباران شيميايي حلبچه را اينگونه بيان ميكند: از ساعت 3 بعد از ظهر، عراق شروع كرد منطقه را شيميايي زد. مردم بدبخت، بيچاره و آواره شدند توي اين بيابانها. هواپيماهاي عراق مردم را تعقيب كرده، ميزدند. مردم همين جوري ريخته بودند؛ مثلاً در يك خانواده، مادر مرده بود، پدر بچهاش بغلش بود همين جوري افتاده بود، يك پيرزن هم نشسته بود بالاي سرشان داشت جان ميداد، آن يكي بچه هم داشت دست و پا ميزد. يكي جلومان را گرفت، تو را به خدا ما را كمك كنيد. از هر خانوادهيي كه مثلاً 10 نفر بودند، 8 نفر، 9 نفرشان اين جوري بودند و فقط يكي دو تا مانده بودند. آنها نميدانستند چه كار بكنند. همه گيج بودند و اصلاً وضعيت را نميتوان وصف كرد. آقا محسن! طوري كه ما ديديم، تلفات بالغ بر 4 تا 5 هزار نفر هست. در كنار كشتهها، در ساعتهاي اول اصلاً كسي نبود كه به كار مجروحها رسيدگي بكند. مجروحها همين جا ميماندند و ميمردند. بيشترين مجروحها شيميايي هستند. اثر شيميايي طوري بود كه همه را خفه ميكرد. الآن عدهيي مردهاند و يك سري هم توي اين كوهها پراكنده شدهاند. دوجيله را هم شيميايي زده، اما چون مردم به حلبچه و به سمت كوه رفته بودند تلفات نداشت. الآن بايد در منطقه اورژانس سرپايي بزنيم كه به منطقهي حادثه نزديك باشد و پس از رسيدگي اوليه، مصدومان را هليكوپتر شنوك عقب ببرد.[۹۵] احمد كاظمي فرمانده قرارگاه فتح كه به دليل حضور در منطقهي عمليات از همان ابتدا درگير حادثه شده، بهشدت تحت تأثير اين واقعه است. وي در جلسهي روز 29/12/1366، نيروي زميني سپاه در گزارشي با تأثر وضعيت را تشريح و از برخي تصميمات از جمله خارج نكردن مردم پس از ورود به حلبچه انتقاد ميكند. قسمتي از گفت و گوي وي با ساير فرماندهان (با اندكي تلخيص و اصلاحات) به شرح زير است: احمد كاظمي: ما بايد براي مردم برنامه ميريختيم. باورتان نميشد كه اين پيروزيها به دست بيايد و بايد براي مردم برنامهريزي بكنيم. علي شمخاني: اين مردم را آنها (قرارگاه رمضان) خالي كردند. آنها اين مردم را در عقب اسكان دادند. احمد كاظمي: حالا چند هزار نفر بردند؟ علي شمخاني: همه را آوردند. اكثريت قريب به اتفاق مردم را خالي كردند. رسول ياحي: نه، 60 ـ 70 هزار آدم بوده است. اين چيزي كه شما ميبينيد، مثلاً 5 هزار نفر يا 10 هزار نفر از آنها است، مردم حدود 60 ـ 70 هزار نفر هستند. علياكبر دانشيار: ما با هليكوپتر الآن در اين شيارها رفتيم. اين درهها مملو از آدم است. احمد كاظمي: بچهها ميرفتند، ميگفتند در خانههاي اينها چون كوه بوده است. زيرزمينهاي بزرگي هست كه همه در زيرزمين رفتهاند. 50 نفر، 100 نفر همه مردند، فقط ما يك قسمت از خيابانها و كوچهها را ميبينيم. خدا شاهد است 30 ـ 40 نفر بچه را آورده بودن داشتند كمكشان ميكردند كه شهيد نشوند. ميگويم كسي نيست كه الآن زخميها و مردم را بياورد. علي شمخاني: همين الآن، همهي يگانها از جمله لشكر8 نجف دارند آدم خالي ميكنند. يك ستادي هم هست و مرتب امكاناتي كه دارد ميفرستد مردم سالم را خالي ميكند. احمد غلامپور: در مورد جنازهها چون جسدهاي شيمياييشده را نميشود دست زد، به آنها گفت كه با تيمم دفنشان كنيد. احمد كاظمي: با تأييد امام؟ احمد غلامپور: بله. رحيم صفوي: به جاي غسل، تيمم كنند. علي شمخاني: نه، در مورد شيمياييها هم كه از جسد به آدم منتقل نميشود. رحيم صفوي: چرا؟ اسدالله احمدي: چرا ميماند مگر اينكه شسته بشود. علياكبر دانشيار: مگر اينكه شروع به خنثي كردن كنند. رسول ياحي: سردشت كه بمبباران شده بود، مردم جسدهاي شيمياييشده را برده و غسل داده بودند، بعد دستهاي خودشان هم شيميايي شده بود. علياكبر دانشيار: بله، همين الآن احتياج است كه بيايند بروند و روي جسدها پودر بپاشند و خنثي بكنند و بعد بقيهي كارها را انجام دهند. احمد كاظمي: مثل اينكه سيانور بوده است، مردن اينها 5 ثانيه طول كشيد. فقط 5 ثانيه. علي شمخاني: ولي يك چيز غريبي هم بود! يعني در جا آدم را ميكشته است! رحيم صفوي: سيانور بود، آقاي شمخاني! زهدي: تمام دهانشان كف كرده بود. احمد كاظمي: سه نفر بچه بودند: يكي، يك ساله، ديگري دو ساله، يكي هم پنج ساله بود. يك پدر و مادر، پدرشان مرده بود، بچهي دو ساله روي پاي پدرش افتاده بود، مادرش هم محو شده و همين طور نشسته بود و چنين و چنين ميكرد. آن بچه هم طور عجيبي سينهاش را به كنارههاي جاده ميماليد. علي شمخاني: پدرشان مرده بود؟ احمد كاظمي: مرده بود، بچهي دو ساله روي پاي پدرش افتاده بود. مثل اينكه بچهها نسبت به مسنترها ديرتر ميميرند. من نميدانم چه طوري هست. يك دكتر هم ميگفت. ميگفت پدر و مادرش مرده بودند. خدا ميداند اين بچه چه طور شده بود كه زنده مانده بود. بهخصوص در روستاي انب. برادر سيفالله: اولين شيميايي را در همين انب زد. احمد كاظمي: به حدي كه همهي اين پيروزي تلخ شد. سيفالله: بمب جنگي زد، به روستا پناه آوردند. شيميايي را در روستا زد. رحيم صفوي: صدام است ديگر! علياكبر دانشيار: امروز فيلمبرداري كردند. رحيم صفوي: امريكا اينها را پرورش داده است. اينها دستپروردهي امريكا هستند. احمد كاظمي: بابا! امريكا اين كار را نميكند! رحيم صفوي: چرا؟ احمد كاظمي: نميكند! رحيم صفوي: صدام دستپروردهي امريكاست. احمد كاظمي: اسرائيل را نگاه كن. يك فيلم يا يك عكس از اين فلسطينيها گرفتهاند. يك خانه را خراب كردهاند. بچهي كوچكتر ايستاده و دارد ميبيند كه پدر و مادرش مردهاند كه كاسه هم در دستش گرفته و ميخواهد غذا بخورد. اين را فيلم كردهاند و در دنيا ميگويند ببينيد ... بابا ببينيد الآن چه مصيبتي شده است. تاريخ نميتواند اين را اصلاً تشريح كند. واقعاً هيچ گاه تا حالا، در دنيا چنين اتفاقي نيفتاده است! رحيم صفوي: بابا جان! امريكاييها بمب اتميدر هيروشيما و ناكازاكي و اينها زدند. اصغر مقدم: امريكاييها، هيروشيما و ناكازاكي را بدتر كردند. رحيم صفوي: امريكاييها، هيروشيما و ناكازاكي را ميآوردند … امريكاييها تقويتش كردند. اصلاً در مورد روي كار آمدن صدام، اين امريكا بود كه تقويت كرد. احمد كاظمي: ولي اين هم يك چشمزخمي بود كه به ما نشان داد، گفت اگر در شهرهاي ديگر هم بياييد با آن شهرها هم همين كار را ميكنيم. اين اصلاً تاكتيكي بوده كه از همان اولش هم ... به ما نشان داد كه هم با شهرهاي خودتان و هم با شهرهايي كه شما بياييد همين كار را ميكنيم. مصطفي ايزدي: روز اول را نزد، به خاطر اينكه نيروهاي خودش در شهر بودند. علياكبر دانشيار: روز اول بايد داخل شيار ميبرديم. احمد كاظمي: ما يا اشتباه كرديم يا اينكه واقعاً چارهيي نداشتيم. من ميگويم اگر ما روي اين ارتفاع ميايستاديم جلو ما ميآمد و خط تشكيل ميداد، ديگر نميتوانستيم برويم، يعني اگر دو روز نگه ميداشتيم و جنگ را تأخير ميانداختيم، مردم مثلاً يك طوري ميرفتند. آن روز (جهت الحاق و...) خيلي سرعت داديم. برادر سيفالله: آخر اين كردها هم با جنگ انس دارند، تخليه نميكردند. احمد كاظمي: بابا! مگر من پريروز با يك پيرمرد صحبت كردم؟ به او گفتم: بابا جان! به اين زن و بچهها بگو به يك جاي ديگر بروند. گفت: چه ميگويي؟ من برهام، بزغالهام، زمينم و زندگيام اينجاست. زنم الآن در شهر مانده است چه طور به من ميگويي بردار و برو؟! رحيم صفوي: خب، راست ميگويد. احمد كاظمي: همين طوري؟ اولين لحظهيي كه با هم روي جاده رفتيم مردم آمدند، گردان امام حسين(ع) داخل شهر رفت كه بچهها رفتند و مراكز دولتي را گرفتند. همان وقت قرارگاه رمضان بايد ميآمد ... و به مردم ميگفت ياعلي به اميد خدا برويد. بايد همه را ستون ميكرد. مردم پياده اگر ميرفتند، خسته ميشدند، ولي نميمردند. علي شمخاني: … خب، قرارگاه رمضان دستور گرفته بود كه فعلاً مردم را نگه داريد تا ما جاده را باز كنيم، بعد بياييد. درست هم ميگفت، يعني ميتوانست اين كار را بكند. از طرف بالامبو ميبرديد. علياكبر دانشيار: نه، آقاي شمخاني! اين پيچيدن در اين ارتفاعات، از اين وضعيت نجات پيدا ميكردند. علي شمخاني: بابا! همين الآن، ما بعد از اينكه واقعه رخ داده ميآييم آنچه را كه احتمال هم نميدهيم بررسي ميكنيم. قرارگاه رمضان اين كار را كرده، در شهر بودند، امامجمعهي حلبچه را آوردند با بلندگو با مردم صحبت كردند. مردم تظاهرات كردند شما همه (اين كارها را) اينها را گوش داديد؟ سيفالله: 48 ساعت هم كه پياده راه بروند و گرسنگي هم بخورند، بهتر است يا در شهر ميماندند و شيميايي ميشدند؟! احمد كاظمي: ... دشمن همهي شهر را شيميايي نكرده، جنوب شهر و شمال شهر را شيميايي كرده است. همين انب را با اين قسمتش كه به يال شيندروي متصل است شيميايي زده است. علي شمخاني: شما در ارتباط با زخميها و تخليهي مردم تا آخرين نفر، كمك كنيد. در ارتباط با دفن كردن هم يك سازماني ميآيد. احمد كاظمي: البته، آقاي شمخاني! من نظر ديگري دارم. الآن با اين وضعيت آشفتهيي كه در شهر هست، اگر اين برادران كه كار ندارند يكي بيايد و فرمانده آنجا بشود، من هم يك اكيپ دژباني به دست او ميدهم. آب و نان و غذا هم ميدهم. اصغر مقدم: آقاي شمخاني! شهر فرماندار نظامي ميخواهد. علي شمخاني: بابا! فرمانده نظامي كه دارند ديگر! رسول ياحي: نه، يك نفر شد كه شهر را هم داشته باشد. احمد غلامپور: آقاي شمخاني! آن مال كل منطقه است. خود حلبچه يك فرماندار ميخواهد.[۹۶] روزنامهي جمهوري اسلامي در تاريخ 8 فروردين، بمبباران شيميايي شهر حلبچه را به روايت 2 تن از مصدومان حادثه كه در يكي از بيمارستانهاي تهران بستري بودند اين گونه تشريح كرده است: «دو نفر از مصدومان بمبباران شيميايي حلبچه كه چند روز پس از حادثه به يكي از بيمارستانهاي تهران منتقل شدهاند لحظات بمبباران حلبچه را شرح دادند. يكي از اين دو نفر كه در جريان بمبباران شيميايي حلبچه مجروح شده و وضعيت عمومي نامناسبي دارد، 25 ساله محصل علوم ديني دانشگاه بغداد و ساكن شهر حلبچه است. [وي دربارهي اين حادثه] گفت: "در اين روز ابتدا هواپيماهاي عراقي شهر را با بمبهاي تخريبي بمبباران كردند و سپس در حالي كه عموم اهالي در زيرزمين منازل پناه گرفته بودند شهر به وسيلهي بمبهاي شيميايي هدف حمله قرار گرفت. شهر حلبچه در روزي كه بمبباران شيميايي شد كاملاً حالت عادي داشت و اهالي در بازار به كسب و كار مشغول بودند. وي ضمن اشاره به رفتار خوب نيروهاي اسلام با اهالي كرد منطقه تأييد كرد كه رزمندگان ايراني به هنگام ورود به حلبچه حتي يك تير به سوي شهر شليك نكردند. عصر روزي كه حلبچه فتح شد، 8 فروند هواپيما را ديدم كه در ارتفاع بسيار پايين پرواز ميكردند. هواپيماها از نوع ميگ21 بودند و پس از هر بار بمبباران شهر از محل بمببارانشده دود چترمانند سفيدي به هوا برميخاست. ... مصدوم ديگر 24 ساله معلم و ساكن محلهي شهيدان شهر حلبچه است. [وي] اعلام كرد با استفاده از موج اف.ام. راديو خود در هنگام حملهي هواپيماهاي عراقي به شهر عراقي آزادشدهي خرمال صداي خلبانان عراقي را شنيده است كه با استفاده از كدهاي پروازي سعد ـ هادي و خالد براي انجام حمله با يكديگر هماهنگي ميكردند. وي كه در قتلعام شهروندان حلبچه 10 تن از بستگان خود از جمله خواهران و برادران و پدر و مادرش جان باختهاند، گفت: من همان طور كه به راديو گوش ميكردم هواپيماهاي عراقي بر فراز شهر حلبچه ظاهر شدند و در چند مرحله شهر را بمبباران كردند. لحظهيي پس از بمبباران شهر بوي مشمئزكنندهي سير به مشامم رسيد. فوراً از زيرزمين منزلم خارج شدم و در حالي كه چشمانم بهشدت ميسوخت به سوي منزل پدربزرگم كه در 500 متري در خيابان شهداي حلبچه قرار دارد، رفتم." اين شهروند مصدوم افزود: "به جرئت ميتوانم بگويم كه در فاصلهي منزلم تا خانهي پدرم حداقل 300 تن از اهالي محل را ديدم كه بي آنكه آثار جراحي بر بدن آنها باشد در آستانهي درب منزلشان به زمين افتاده و جان سپرده بودند."»[۹۷]
ضميمهي گزارش73: بازتاب اصابت موشكهاي اسكاد ـ بي شوروي به تهران اصابت موشكهاي اسكاد ساخت شوروي به تهران در جريان جنگ شهرها كه تا كنون بيسابقه بوده، سبب بروز واكنشهايي عليه شوروي در محافل سياسي، رسانهيي و مردمي داخل كشور شده است. راهپيمايي روز يكشنبه 14 اسفند مردم به سمت سفارت و كنسولگري شوروي در تهران و اصفهان و تجمع و تظاهرات در اين دو نقطه كه احضار كاردار موقت ايران به وزارت امور خارجهي شوروي در مسكو در روز پس از اين حوادث را به دنبال داشت، از جمله بازتابهاي آن بود.[۹۸] گنادي گراسيموف سخنگوي وزارت امور خارجهي شوروي دربارهي نقش شوروي در جنگ شهرها گفت: «تعدادي موشك با برد كوتاه به عراق تحويل داده شده است، ولي تحويل آنها مشروط به عدم تغيير در ساختمان اين موشكها بوده است. شوروي هرگز به عراق اجازه نداده بود كه برد اين موشكها را افزايش دهد؛ بنابراين، شوروي هيچ مسئوليتي در جنگ شهرها ندارد.»[۹۹] سفير شوروي در تهران نيز تجمع مردم در مقابل سفارت اين كشور را برخاسته از تلاش برخي شخصيتهاي ايراني براي نسبت دادن مسئوليت اصابت موشك به تهران و چند شهر ديگر به شوروي و برانگيختن احساسات تلخ ضد اين كشور عنوان كرد، اما در عين حال مدعي شد كه كشورش موشكهايي كه قادر به هدف قرار دادن تهران باشند در اختيار عراق قرار نداده است.[۱۰۰] از سوي ديگر، راديو مسكو نيز در تفسيري با لحن تند، تظاهرات در تهران و اصفهان را عمليات تحريكآميز و عربدهجويي و واكنش مستقيم و خود به خودي به گزارشهاي مطبوعات ايران خواند و مدعي شد جرياناتي در ايران براي برهم زدن روابط سياسي و اقتصادي ايران و شوروي تلاش ميكنند و "طرح موهوم دست داشتن مسكو در موشكباران تهران دستاويزي" براي آن بوده است.[۱۰۱] اين راديو چند روز بعد در تفسير ديگري با انتقاد از مطبوعات ايران كه مسئوليت موشكباران تهران را از جانب شوروي عنوان ميكنند، اعلام كرد: اصرار بر راه حل نظامي براي جنگ باعث پيدايش تسليحاتي مرگبارتر از موشكهايي كه به تهران پرتاب شد، ميشود.[۱۰۲] با توجه به تكذيب مقامات شوروي دربارهي عدم تحويل اين نوع موشكها، همچنان چگونگي دستيابي عراق به موشكهاي با برد بلند مورد توجه محافل ديپلماتيك خارجي و رسانههاي بينالمللي ميباشد. برخي اخبار منتشرشده حاكي از آن است كه عراقيها از چند ماه قبل، درصدد افزايش برد موشكهاي اسكاد برآمده و آن را با موفقيت آزمايش كردهاند و در اجراي آن كارشناساني از شوروي، برزيل و آلمان و حتي بلغارستان و چكسلواكي با عراقيها همكاري كردهاند.[۱۰۳] در بولتن پيك سياسي وزارت امور خارجه نيز به نقل از يك ديپلمات غربي در كشورهاي حاشيهي خليج فارس نوشته شده است: «گفته ميشود كه عراق نوع تغييريافتهيي از موشك اسكاد شوروي را به كار ميبرد. بنا به گزارشها، عراقيها قدرت سوخت موشكها را افزايش داده و براي آنكه موشكها به تهران ـ كه تا مرز 300 مايل فاصله دارد ـ برسند، مقداري از مواد منفجرهي كلاهك 1200كيلويي آن را برداشتهاند.»[۱۰۴] از سوي ديگر، به گزارش راديو بيبيسي، پس از مردود دانستن نقش شوروي در دادن موشكهاي با برد بلند از جانب مقامات اين كشور، علياكبر هاشمي رفسنجاني با اذعان به اينكه موشكها اگرچه ساخت شوروي هستند، ولي عراق ممكن است آنها را به طور غير مستقيم دريافت كرده باشد، موضع ايران را كميتعديل كرد.[۱۰۵] اين مطالب در حالي عنوان شد كه به گزارش ادارهي كل اطلاعات بوشهر در تاريخ 13/11/1366، به مدت 14 روز كشتيهاي باربري روسي، صندوقهايي به طول 12 متر در بندر شعيبهي كويت تخليه كردند و پس از آن، اين محمولهها به عراق حمل شده است. يك مقام در گمرك كويت اظهار كرده، اين محمولهها موشك بوده و به عراق حمل شده و رانندهي گمرك نيز 750 موشك را شمارش كرده است. بر اساس همين گزارش، ديپلماتهاي مقيم تهران تعداد موشكهاي دوربرد عراق را 700 فروند ذكر كردهاند.[۱۰۶]
منابع و مآخذ روزشمار 1366/12/26
- ↑ مأخذ 1، بخش دوم، صص 18 ـ 16؛ و ـ سند شماره 117196 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: شرح عمليات والفجر10، لشكر25 كربلا (نيروي زميني)، 27/12/1366، صص 4 ـ 3؛ و ـ سند شماره 30321 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: واحد اطلاعات نظامي سپاه سوم قدس، 28/12/1366، صص 4 ـ 1.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 73؛ و ـ سند شماره 1635/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داود رنجبر)، 23/12/1366 تا 25/12/1366، ص 148.
- ↑ سند شماره 1652/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه فتح در عمليات والفجر10 (عليرضا ايزدي)، 24/12/1366 تا 27/12/1366، ص 35.
- ↑ مأخذ 1، بخش دوم، صص 18 ـ 16؛ و ـ سند شماره 117196 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: شرح عمليات والفجر10، لشكر25 كربلا (نيروي زميني)، 27/12/1366، صص 4 ـ 3؛ و ـ سند شماره 30321 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: واحد اطلاعات نظامي سپاه سوم قدس، 28/12/1366، صص 4 ـ 1.
- ↑ سند شماره 1652/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه فتح در عمليات والفجر10 (عليرضا ايزدي)، 24/12/1366 تا 27/12/1366، ص 35.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، صص 57 ـ 56؛ و ـ روزنامهي اطلاعات، 6/1/1367، ص 10.
- ↑ سند شماره 683/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داوود رنجبر و غلامرضا ظريفيان شفيعي)، صص 56 و 100 ـ 99؛ و ـ سند شماره 482/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي قرارگاه قدس در عمليات والفجر 10 (احمد نيكروش)، صص 18 ـ 17.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 73؛ و ـ سند شماره 1635/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داود رنجبر)، 23/12/1366 تا 25/12/1366، ص 148.
- ↑ سند شماره 1647/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه ثامنالائمه(ع) در عمليات والفجر10 (سيدعلي خاتمي)، 23/12/1366 تا 7/1/1367، ص 55؛ و ـ مأخذ 1، بخش اول، صص 133 ـ 132؛ و ـ سند شماره 1636/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داود رنجبر)، 25/12/1366 تا 30/12/1366، ص 28.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، صص 57 ـ 56؛ و ـ روزنامهي اطلاعات، 6/1/1367، ص 10.
- ↑ مأخذ 1، بخش دوم، ص 20؛ و ـ مأخذ 9، بخش سوم، ص 25.
- ↑ سند شماره 135175 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه ستاد مشترك ارتش، شماره 363، 26/12/1366، ص 4؛ و ـ مأخذ 6، بخش دوم، ص 7.
- ↑ سند شماره 135169 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش وضعيت روزانه، ستاد مشترك ارتش، شماره 364، 27/12/1366، ص 1.
- ↑ سند شماره 402/پ ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: (26/12/1366، نوار شماره 28244)، داود رنجبر؛ و ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 363، 27/12/1366، ص 6، بغداد، خبرگزاري عراق، 26/12/1366.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، صص 57 ـ 56؛ و ـ مأخذ 9، بخش سوم، صص 7 و 37 ـ 30 و 45 ـ 39.
- ↑ سند شماره 448588 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي كل سپاه پاسداران به فرماندهي نيروي زميني سپاه پاسداران، 26/12/1366.
- ↑ ند شماره 683/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داوود رنجبر و غلامرضا ظريفيان شفيعي)، صص 56 و 100 ـ 99؛ و ـ سند شماره 482/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي قرارگاه قدس در عمليات والفجر 10 (احمد نيكروش)، صص 18 ـ 17.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 102.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 134.
- ↑ مأخذ 9، بخش اول، صص 62 ـ 60.
- ↑ مأخذ 3، ص 35؛ و ـ مأخذ 1، بخش اول، صص 73 و 169 ـ 167.
- ↑ مأخذ 5، ص 116.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 74.
- ↑ مأخذ 6، بخش دوم، ص 14.
- ↑ مأخذ 1، بخش دوم، ص 20؛ و ـ مأخذ 9، بخش سوم، ص 25.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 168.
- ↑ سند شماره 1641/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه نيروي زميني در عمليات والفجر10 و بيتالمقدس4 (اسدالله احمدي)، 3/1/1367 تا 10/1/1367، ص 127.
- ↑ سند شماره 1647/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه ثامنالائمه(ع) در عمليات والفجر10 (سيدعلي خاتمي)، 23/12/1366 تا 7/1/1367، ص 55؛ و ـ مأخذ 1، بخش اول، صص 133 ـ 132؛ و ـ سند شماره 1636/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داود رنجبر)، 25/12/1366 تا 30/12/1366، ص 28.
- ↑ مأخذ 9، بخش سوم، صص 52 ـ 50؛ و ـ سند شماره 1640/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه نيروي زميني در عمليات والفجر10 (اسدالله احمدي)، 28/12/1366 تا 3/1/1367، ص 4.
- ↑ سند شماره 1667/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه نجف در عمليات بيتالمقدس3 (نادر نوروزشاد و جواد زمانزاده)، 19/12/1366 تا 28/12/1366، ص 29؛ و ـ سند شماره 509/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي تيپ12 قائم(عج) در عمليات بيتالمقدس3 (علي طاهري)، صص 31 ـ 30.
- ↑ مأخذ 30، بخش دوم، صص 34 ـ 33؛ و ـ سند شماره 30317 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: به فرماندهي قرارگاه نجف، 28/12/1366، ص 1.
- ↑ مأخذ 30، بخش اول، صص 29 و 32.
- ↑ مأخذ 9، بخش سوم، صص 12 ـ 11.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 134.
- ↑ سند شماره 1652/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه فتح در عمليات والفجر10 (عليرضا ايزدي)، 24/12/1366 تا 27/12/1366، ص 35.
- ↑ مأخذ 34، ص 38.
- ↑ سند شماره 677/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي لشكر5 نصر در عمليات بيتالمقدس3 (بشارت)، صص 48 ـ 47.
- ↑ مأخذ 34، ص 38.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، صص 57 ـ 56؛ و ـ مأخذ 9، بخش سوم، صص 7 و 37 ـ 30 و 45 ـ 39.
- ↑ دفتر سياسي نمايندگي امام در سپاه، نشريهي رويدادها، شماره 190، 20/1/1367، ص 9.
- ↑ دفتر سياسي نمايندگي امام در سپاه، نشريهي رويدادها، شماره 191، 25/1/1367، ص 23.
- ↑ سند شماره 86429 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه يازدهم كردستان (اطلاعات) به ستاد مركزي سپاه كشوري (اطلاعات)، 25/12/1366، سند تكبرگي.
- ↑ دفتر سياسي نمايندگي امام در سپاه، نشريهي رويدادها، شماره 192، 1/2/1367، ص 14.
- ↑ مأخذ 9، بخش سوم، ص 14.
- ↑ سند شماره 30305 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: به معاونت اطلاعات، 26/12/1366؛ و ـ مأخذ 9، بخش سوم، صص 20 ـ 13 و 46 ـ 45.
- ↑ مأخذ 45، بخش اول، ص 5.
- ↑ سند شماره 677/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي لشكر5 نصر در عمليات بيتالمقدس3 (بشارت)، صص 48 ـ 47.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 73؛ و ـ سند شماره 1635/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتمالانبيا(ص) در عمليات والفجر10 (داود رنجبر)، 23/12/1366 تا 25/12/1366، ص 148.
- ↑ سند شماره 508/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي تيپ35 امام حسن(ع) در عمليات والفجر10 (سيدجلال زرگر)، صص 36 ـ 35؛ و ـ مأخذ 32، صص 50 ـ 49.
- ↑ سند شماره 86529 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه چهارم بعثت معاونت اطلاعات به ستاد مركزي سپاه كشوري معاونت اطلاعات، 27/12/1366.
- ↑ مأخذ 13، ص 6.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 366، 30/12/1366، باختران، صص 33 ـ 32.
- ↑ مأخذ 9، بخش سوم، ص 53.
- ↑ مأخذ 13، ص 5؛ و ـ سند شماره 86525 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ژاجا ر2 به دفتر نخستوزير، 27/12/1366، سند تكبرگي.
- ↑ سند شماره 86568 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از دفتر فرماندهي نيروي دريايي سپاه پاسداران به دفتر فرماندهي كل سپاه پاسداران، 30/12/1366، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 176121 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي نيروي دريايي سپاه پاسداران به فرماندهي كل سپاه پاسداران، 28/1/1367، صص 2 ـ 1.
- ↑ سند شماره 280599 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از كميته انقلاب اسلامي به معاونت سياسي ـ اداري استانداري فارس، 10/1/1367، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 280600 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: 27/12/1366؛ و ـ مأخذ 48، ص 8، شيراز.
- ↑ سند شماره 86019 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي قرارگاه حمزه(ع) به فرماندهي نيروي زميني، 1/1/1367، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 422941 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي قرارگاه حمزه(ع) به فرماندهي نيروي زميني سپاه، 27/12/1366؛ و ـ مأخذ 14، بخش دوم، صص 13 ـ 10.
- ↑ سند شماره 421740 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه خوي (اطلاعات) به قرارگاه حمزه(ع) (اطلاعات)، 26/12/1366.
- ↑ سند شماره 36184 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه چهارم بعثت باختران به ستاد كل، 27/12/1366؛ و ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 10، 10/1/1367، باختران، ص 6.
- ↑ مأخذ 9، بخش اول، صص 62 ـ 60.
- ↑ مأخذ 57، بخش اول؛ و ـ مأخذ 14، بخش دوم، صص 13 ـ 10.
- ↑ مأخذ 48، ص 8، تهران؛ و ـ مأخذ 14، بخش دوم، صص 13 ـ 10.
- ↑ سند شماره 86511 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه ششم امام جعفر صادق(ع) (اطلاعات) به ستاد مركزي سپاه (اطلاعات)، 27/12/1366؛ و ـ مأخذ 14، بخش دوم، ص 14، تهران، 26/12/1366.
- ↑ سند شماره 85188 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي منطقه2 سيدالشهدا(ع) به فرماندهي كل سپاه، 26/12/1366.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، صص 13 ـ 10.
- ↑ سند شماره 402/پ ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: (26/12/1366، نوار شماره 28244)، داود رنجبر؛ و ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 363، 27/12/1366، ص 6، بغداد، خبرگزاري عراق، 26/12/1366.
- ↑ مأخذ 3، ص 35؛ و ـ مأخذ 1، بخش اول، صص 73 و 169 ـ 167.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 168.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، صص 13 ـ 10.
- ↑ سند شماره 424739 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه مريوان (اطلاعات) به سپاه يازدهم امام حسن عسگري(ع) (اطلاعات)، 26/12/1366؛ و ـ مأخذ 12، بخش اول، ص 5.
- ↑ مأخذ 13، صص 3 و 6 ـ 5.
- ↑ مأخذ 45، بخش اول، ص 5.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 365، 29/12/1366، ص22، بلگراد، 28/12/1366.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 74.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، صص 17 ـ 16.
- ↑ مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس، جنگ ايران و عراق در اسناد سازمان ملل، مترجم: محمدعلي خرمي، جلد 8، تهران: مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس، 1389، صص 117 ـ 114.
- ↑ همان، صص 113 ـ 112؛ و ـ مأخذ 48، صص 16 ـ 12، سازمان ملل.
- ↑ مأخذ 48، صص 18 ـ 17، بغداد ـ خبرگزاري عراق، 27/12/1366.
- ↑ مأخذ 48، ص 23، جده ـ خبرگزاري فرانسه، 27/12/1366.
- ↑ مأخذ 48، صص 15 ـ 14، نيويورك ـ خبرگزاري فرانسه، 27/12/1366.
- ↑ مأخذ 48، صص 16 ـ 15، سازمان ملل ـ يونايتدپرس، 27/12/1366؛ و ـ مأخذ 14، بخش دوم، ص 14.
- ↑ مأخذ 48، صص 22 ـ 21.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، ص 31، واشنگتن.
- ↑ مأخذ 48، صص 15 ـ 14، نيويورك.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، ص 27، كويت، 26/12/1366.
- ↑ مأخذ 48، صص 21 ـ 20.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، ص 22.
- ↑ مأخذ 48، صص 20 ـ 18.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، ص 18، مسكو ـ خبرگزاري تانيوگ، 26/12/1366.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، صص 29 ـ 28.
- ↑ سند شماره 408809 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از دفتر نمايندگي امام در سپاه چهار كميسيون پيگيري فرمان حضرت امام به فرمانده تيپ نبي اكرم(ص)، 24 ـ 21/12/1366، صص 3 ـ 1.
- ↑ مأخذ 14، بخش دوم، ص 33، الجزيره، 26/12/1366.
- ↑ سند شماره 1639/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش راوي قرارگاه نيروي زميني در عمليات والفجر10 و بيتالمقدس3 (اسدالله احمدي)، صص 121 ـ 115.
- ↑ مأخذ 29، بخش دوم، صص 11 و 108 ـ 104.
- ↑ سند شماره 28246/پ ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: (قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر10، 27/12/1366، دستنويس نوار شماره 28246)، داود رنجبر، صص 26 ـ 24، 49 و 52.
- ↑ سند شماره 2179/پ ن مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: (قرارگاه نيروي زميني، 29/12/1366، نوار شماره 28290)، صص 48 ـ 40؛ و ـ مأخذ 29، بخش دوم، صص 37 ـ 36.
- ↑ روزنامهي جمهوري اسلامي، 8/1/1367، ص 12.
- ↑ واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن راديوهاي بيگانه، 24/12/1366، راديو امريكا، صص 26 ـ 25.
- ↑ واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن راديوهاي بيگانه، 20/12/1366، راديو بيبيسي، ص 6.
- ↑ واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن راديوهاي بيگانه، 19/12/1366، راديو مسكو، ص 19.
- ↑ ند شماره 1649/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه قدس در عمليات والفجر 10 (احمد نيكروش)، 19/12/1366 تا 30/12/1366، ص 101.
- ↑ مأخذ 1، بخش اول، ص 102.
- ↑ سند شماره 201777 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن خبرها و نظرها، وزارت اطلاعات، شماره 703، 24/12/1366، ص 2.
- ↑ مأخذ 29، بخش دوم، صص 11 و 108 ـ 104.
- ↑ واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن راديوهاي بيگانه، 21/12/1366، راديو بيبيسي، ص 7.
- ↑ سند شماره 201783 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: بولتن خبرها و نظرها، وزارت اطلاعات، شماره 718، 30/1/1367، صص 4 ـ 3.