1359.05.01: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱۳: سطر ۱۳:




   <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1360.05.01]]</div>
     <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
     <div class="bootstrap-btn">[[1361.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1362.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1363.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1364.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1365.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
   <div class="bootstrap-btn">[[1366.05.01]]</div>
  <div class="bootstrap-btn">[[1359.05.01]]</div>
 




سطر ۱۷۲: سطر ۱۷۲:
در بخش دیگری از اطلاعیة شماره138 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام آمده است: «با اشغال لانة جاسوسی و گروگان‌گیری که بعداً مشخص گردید که این مرکز حکومت امریکا در ایران پس از پیروزی انقلاب هم به‌دلیل مسامحه‌کاری‌ها و اتخاذ شیوه‌های مخالف خط امام هنوز به قوت خود باقی بوده، سرنخ همة توطئه‌ها و طرح‌های خائنانه به دست آمد و حتی غائلة کردستان برای مدتی فروکش کرد و انقلاب شور زایدالوصف اولیة خود را بازیافت و دولت غیرانقلابی که فاقد هرگونه خصلت انقلابی بود، در مقابل شتاب انقلاب تاب توان نیاورد و سقوط کرد و به فرمودة امام، انقلاب بزرگ‌تر از انقلاب اول که مواجهة مستقیم با شیطان بزرگ بود، آغاز گردید. ولی با کمال تأسف باید بگوییم که باز با دولت و وزرا و مسئولینی سروکار داشتیم که اکثر فاقد روحیة انقلابی و در مواردی با خصلت‌های ضدانقلابی اجازه دادند کسانی که به نفع امریکا و در خدمت امریکا بودند، همچون میناچی بر سر حساس‌ترین پست‌های این مملکت، یعنی وزارت ارشاد باقی بمانند. مگر این آقای میناچی از درون دولت موقت تا این لحظه که امام از عملکرد آنها این‌چنین ناراحت‌اند بر سر کار باقی هستند، برای ما چه کرد؟... آیا چنین فردی لیاقت این را داشت و دارد که چنین پست حساس را در دست داشته باشد؟ و پس از افشای شخصیتش توسط اسناد لانة جاسوسی، کوچک‌ترین ترتیب اثری داده نشود و حتی به دفاع بی‌مورد از او برخیزند؟ همچنان که اخیراً از خسرو قشقایی این فئودال وابسته به سیا که مجلس شورای اسلامی او را به‌جرم وابستگی‌اش برای همیشه از سمت محترم نمایندگی خلع کرده، دفاع کردند. کدام وزارتخانة ما پس از گذشت نزدیک به دو سال، اسلامی است و در طول این مدت همه کار می‌شد انجام داد. ...  
در بخش دیگری از اطلاعیة شماره138 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام آمده است: «با اشغال لانة جاسوسی و گروگان‌گیری که بعداً مشخص گردید که این مرکز حکومت امریکا در ایران پس از پیروزی انقلاب هم به‌دلیل مسامحه‌کاری‌ها و اتخاذ شیوه‌های مخالف خط امام هنوز به قوت خود باقی بوده، سرنخ همة توطئه‌ها و طرح‌های خائنانه به دست آمد و حتی غائلة کردستان برای مدتی فروکش کرد و انقلاب شور زایدالوصف اولیة خود را بازیافت و دولت غیرانقلابی که فاقد هرگونه خصلت انقلابی بود، در مقابل شتاب انقلاب تاب توان نیاورد و سقوط کرد و به فرمودة امام، انقلاب بزرگ‌تر از انقلاب اول که مواجهة مستقیم با شیطان بزرگ بود، آغاز گردید. ولی با کمال تأسف باید بگوییم که باز با دولت و وزرا و مسئولینی سروکار داشتیم که اکثر فاقد روحیة انقلابی و در مواردی با خصلت‌های ضدانقلابی اجازه دادند کسانی که به نفع امریکا و در خدمت امریکا بودند، همچون میناچی بر سر حساس‌ترین پست‌های این مملکت، یعنی وزارت ارشاد باقی بمانند. مگر این آقای میناچی از درون دولت موقت تا این لحظه که امام از عملکرد آنها این‌چنین ناراحت‌اند بر سر کار باقی هستند، برای ما چه کرد؟... آیا چنین فردی لیاقت این را داشت و دارد که چنین پست حساس را در دست داشته باشد؟ و پس از افشای شخصیتش توسط اسناد لانة جاسوسی، کوچک‌ترین ترتیب اثری داده نشود و حتی به دفاع بی‌مورد از او برخیزند؟ همچنان که اخیراً از خسرو قشقایی این فئودال وابسته به سیا که مجلس شورای اسلامی او را به‌جرم وابستگی‌اش برای همیشه از سمت محترم نمایندگی خلع کرده، دفاع کردند. کدام وزارتخانة ما پس از گذشت نزدیک به دو سال، اسلامی است و در طول این مدت همه کار می‌شد انجام داد. ...  
آیا این سفارتخانه‌های ایران در خارج که به فرمودة امام هرکدام محلی است برای فساد، هرجا سر بزنی کارشان چیزی جز خوردوخوراک و فساد و فحشا نیست، به نفع اسلام و زیبندة انقلاب اسلامی است؟... و آیا با چه اطلاعاتی، وزیر امور خارجه، دانشجویان جوان و مسلمان ایرانی که سفارتخانة ایران در پاریس را به اشغال انقلابی خود درآوردند تا آنجا را از لوث وجود طرف‌داران بختیار خیانتکار پاک کنند، حمله می‌کنند، آن دلسوختگان را ضدانقلاب می‌دانند و از پلیس فرانسه تقاضای حمله و دستگیری‌شان را می‌نمایند، چگونه تحمل کند افرادی را که به عشق دلسوزی از اسلام و انقلاب ایران، جان خود را بر کف نهاده و کمر همت برای قتل بختیار* توطئه‌گر بسته‌اند، افرادی توطئه‌گر و ضدانقلاب بدانند؟ اصولاً در انقلاب اسلامی ما همان‌طوری‌که امام امت بارها فرمودند که: شهیدانمان در میدان شهادت شعار نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی را فریاد زدند، مع‌الوصف، در زمانی‌که امام، امریکا را شیطان بزرگ و دشمن اصلی می‌دانند، در زمانی‌که در جنگ رویاروی با این آدم‌خوار به سر می‌بریم، می‌بینیم وزیر امور خارجه آن‌چنان موضعی دربرابر شرق، آن‌هم نه به‌خاطر شناخت مکتبی، می‌گیرد که پنداری ما امروز با امریکا هیچ خصومتی نداریم و این‌همه توطئة جنایت ازجانب این جهان‌خوار پلید صورت نمی‌گیرد و گویی می‌توان برای مقابله با شرق، با شیطان بزرگ کنار آمد. ... این ننگ را ما چگونه تحمل کنیم که وزیر امور خارجة ایران در خارج ایران بگوید اصولاً ما را دلیلی بر مبارزه با عقاید سیاسی قاتلان هزاران شهید ایران، یعنی شاه جنایتکار و بختیار مزدور بیگانه نیست. پس رسالت مبارزه با این جرثومه‌های فساد با کیست؟...  
آیا این سفارتخانه‌های ایران در خارج که به فرمودة امام هرکدام محلی است برای فساد، هرجا سر بزنی کارشان چیزی جز خوردوخوراک و فساد و فحشا نیست، به نفع اسلام و زیبندة انقلاب اسلامی است؟... و آیا با چه اطلاعاتی، وزیر امور خارجه، دانشجویان جوان و مسلمان ایرانی که سفارتخانة ایران در پاریس را به اشغال انقلابی خود درآوردند تا آنجا را از لوث وجود طرف‌داران بختیار خیانتکار پاک کنند، حمله می‌کنند، آن دلسوختگان را ضدانقلاب می‌دانند و از پلیس فرانسه تقاضای حمله و دستگیری‌شان را می‌نمایند، چگونه تحمل کند افرادی را که به عشق دلسوزی از اسلام و انقلاب ایران، جان خود را بر کف نهاده و کمر همت برای قتل بختیار* توطئه‌گر بسته‌اند، افرادی توطئه‌گر و ضدانقلاب بدانند؟ اصولاً در انقلاب اسلامی ما همان‌طوری‌که امام امت بارها فرمودند که: شهیدانمان در میدان شهادت شعار نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی را فریاد زدند، مع‌الوصف، در زمانی‌که امام، امریکا را شیطان بزرگ و دشمن اصلی می‌دانند، در زمانی‌که در جنگ رویاروی با این آدم‌خوار به سر می‌بریم، می‌بینیم وزیر امور خارجه آن‌چنان موضعی دربرابر شرق، آن‌هم نه به‌خاطر شناخت مکتبی، می‌گیرد که پنداری ما امروز با امریکا هیچ خصومتی نداریم و این‌همه توطئة جنایت ازجانب این جهان‌خوار پلید صورت نمی‌گیرد و گویی می‌توان برای مقابله با شرق، با شیطان بزرگ کنار آمد. ... این ننگ را ما چگونه تحمل کنیم که وزیر امور خارجة ایران در خارج ایران بگوید اصولاً ما را دلیلی بر مبارزه با عقاید سیاسی قاتلان هزاران شهید ایران، یعنی شاه جنایتکار و بختیار مزدور بیگانه نیست. پس رسالت مبارزه با این جرثومه‌های فساد با کیست؟...  
تا کی باید صبر کنیم به این امید که روزی سیطرة این افکار غربی و این دلباختگان غرب جنایتکار بر این مملکت از بین برود؟ شما ای مسئولینی که دست‌اندرکار تشکیل دولت آینده هستید، از مسامحه‌کاری و محافظه‌کاری و به شیوه‌های غیرانقلابی عمل‌کردن دست بردارید که این شیوة دولتمردان موقت بود که محکوم و ثمری جز رشد ضدانقلاب در مناطق مختلف کشور و در دستگاه‌های حکومتی نداشت. ... امروز روز احیای مجدد و هرچه‌ بیشتر سپاه پاسداران، دادگاه‌های انقلاب، جهاد سازندگی و کمیته‌ها می‌باشد و همة این ارگان‌های انقلابی باید به قوت خود مانند روز نخستین باقی بمانند و نیروهای ملت مستضعف در خط امام و فعال و جوان، حکومت را در دست گیرند که حکومت از آن آنان است...»<ref>روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص14. </ref>
تا کی باید صبر کنیم به این امید که روزی سیطرة این افکار غربی و این دلباختگان غرب جنایتکار بر این مملکت از بین برود؟ شما ای مسئولینی که دست‌اندرکار تشکیل دولت آینده هستید، از مسامحه‌کاری و محافظه‌کاری و به شیوه‌های غیرانقلابی عمل‌کردن دست بردارید که این شیوة دولتمردان موقت بود که محکوم و ثمری جز رشد ضدانقلاب در مناطق مختلف کشور و در دستگاه‌های حکومتی نداشت. ... امروز روز احیای مجدد و هرچه‌ بیشتر سپاه پاسداران، دادگاه‌های انقلاب، جهاد سازندگی و کمیته‌ها می‌باشد و همة این ارگان‌های انقلابی باید به قوت خود مانند روز نخستین باقی بمانند و نیروهای ملت مستضعف در خط امام و فعال و جوان، حکومت را در دست گیرند که حکومت از آن آنان است...»<ref>روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص14. </ref>


ضمیمه گزارش14: نامة بنی‌صدر به امام و پاسخ ایشان به نقل از صحیفه امام
ضمیمه گزارش14: نامة بنی‌صدر به امام و پاسخ ایشان به نقل از صحیفه امام

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۳

روزشمار جنگ سال 1359
1359.05.01
نام‌های دیگر یک مرداد
تاریخ شمسی 1359.05.01
تاریخ میلادی 23 ژوئیه 1980
تاریخ قمری 10 رمضان 1400



گزارش - 1

بحران در روابط ایران و عراق روز به ‌روز شدت بیشتری می‌یابد. دراین‌مورد مصاحبة صدام حسین رئیس‌جمهور عراق با روزنامة السیاسة کویت که شب پیش از تلویزیون بغداد پخش شد، از یک‌سو و نامة اعتراضیة صادق قطب‌زاده وزیر امور خارجة ایران به دبیرکل سازمان ملل از سوی دیگر، گویای تنشی روزافزون در روابط دوجانبه است. صدام حسین در این مصاحبه، آشکارا و با لحنی جنگ‌طلبانه، مستقیماً امام خمینی را مورد حمله قرار داد و به کمک به مخالفان جمهوری اسلامی اذعان کرد. وی در ادامه اظهار کرد: «عراق در فوریة گذشته (بهمن 58) اصول منشور ملی را اعلام کرد. به عقیدة ما تعهد کشورهای خلیج [فارس] به این منشور، به‌عنوان تعیین‌کنندة چارچوب ملی و روابط فیمابین، امنیت خلیج [فارس] را تأمین می‌کند، نگهبان امنیت خلیج [فارس]، فرزندان خلیج [فارس] و کشورهای آن هستند. ضمن اصول اعلام‌شدة منشور ملی، اصلی روشن وجود دارد که دلالت بر عدم توسل به زور درمورد کشورهای هم‌جوار جهان عرب می‌کند. براساس همین اصل است که مسئلة ایران مورد بحث قرار می‌گیرد؛ البته بعد از اینکه ایران با واقع‌بینی و شهامت مسئلة حقوق اعراب را موردنظر قرار دهد و از جزایر سه‌گانة عربی عقب‌نشینی کند و روابط فیمابین خود، عراق و کشورهای خلیج [فارس] را براساس محترم‌شمردن حق حاکمیت مطلق آنان و خطازدایی موضع‌گیری‌های شاه دراین‌زمینه، استوار نماید.»*[۱] از سوی دیگر، صادق قطب‌زاده وزیر امور خارجة ایران نیز در تلگرامی به دبیرکل سازمان ملل، به سیاست خصومت‌آمیز دولت عراق علیه ایران، به‌شدت اعتراض کرد. در این نامه به مواردی از تخلفات عدیده، کینه‌ورزی‌ها و دشمنی‌های رژیم عراق علیه ایران اشاره شده و این رژیم به‌دلیل نقض حاکمیت ملی ایران مورد سرزنش قرار گرفته است. ازجمله در این نامه آمده است: «از زمان برقراری جمهوری اسلامی ایران، دولت عراق سیاست خصومت‌آمیز شرورانه را علیه ایران در پیش گرفته است. ستیزه‌جویی عراق جهت تضعیف ثبات جمهوری نوپای ایران، شکل دیگری به خود گرفته است. تاخت‌وتاز به پایگاه‌ها و روستاهای مرزی ایران توسط بخشی از نیروهای نظامی عراق که در امتداد مرز آرایش گرفته‌اند، آغاز شده است. رژیم بعثی به‌طور سیستماتیک از عناصر خرابکار در استان‌های خوزستان و کردستان ـ که تاکنون خسارت جانی و مالی زیادی را وارد ساخته‌اند ـ حمایت کرده و به آنها کمک می‌نماید. یک ایستگاه رادیویی که در عراق است، در برنامه‌های روزانة خود با ادعاهای کینه‌توزانه و نادرست علیه رهبریت ایران سم‌پاشی می‌کند. این اقدامات بدون شک نقض آشکار حاکمیت ایران و مغایر با اصول منشور سازمان ملل است. درهرحال، به‌منظور ارزیابی جناب‌عالی از علل ستیزه‌جویی دولت عراق در طرح ریشه‌کن‌کردن هزاران شیعة ایرانی‌الاصل عراقی تصمیم گرفتم این نامه را برای شما بنویسم.»*[۲] در نامة قطب‌زاده مسئلة عمده، موضوع رانده‌شدگان عراقی می‌باشد و تا آخر نامه به توضیح این امر پرداخته شده است. گفتنی است وسایل ارتباط جمعی جهان به گفته‌های صدام حسین در نشست مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی ـ که شب پیش از تلویزیون عراق پخش شد ـ و نیز نامة امروز وزیر امور خارجة ایران به دبیرکل سازمان ملل، توجه خاصی نشان دادند.**

گزارش - 2

در ادامة روند نزدیکی عراق به غرب، دو گزارش درباره نوع روابط عراق با امریکا و فرانسه ذکر می‌شود. گزارش آسوشیتدپرس از بغداد حاکی است: «منابع دیپلماتیک اظهار داشتند علی‌رغم تحریم شرکت‌های امریکایی طرف قرارداد با اسرائیل توسط کشورهای عربی، عراق در سال جاری به حجم مبادلاتی بیشتر از حجم سال گذشتة خود با امریکا خواهد رسید. در اولین ربع سال جاری، صادرات امریکا به عراق برابر با نصف کل صادرات 540 میلیون دلاری سال گذشته بود. صادرات امریکا به عراق از سال‌های 1977 و 1978 (سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران) به‌ترتیب، بالغ‌بر 211 و 317 میلیون دلار بود. طی سال گذشته، واردات نفتی امریکا از عراق ـ که دومین تولیدکنندة [تأمین‌کنندة] نفت غرب با تولیدی برابر 4/3 تا 5/3 میلیون بشکه در روز می‌باشد ـ به 550 میلیون دلار رسید. درحال‌حاضر، عراقی‌ها به‌شدت طالب دست‌یافتن به تکنولوژی و تسهیلات دیگری که برای برنامه‌های پنج‌ساله‌شان لازم است، می‌باشند. دیپلمات‌های آگاه اظهار داشتند حدود 400 کارگر ساختمانی امریکایی در مجتمع پتروشیمی عراق در بصره به‌همراه کارگران آلمانی مشغول کارند. بعد از امریکا، ژاپن، آلمان و فرانسه بزرگ‌ترین متحدین تجاری عراق می‌باشند. درحال‌حاضر، حدود 12 شرکت تجاری امریکایی در بغداد دفتر دارند.»[۳] همچنین، به‌دنبال توافق‌های تسلیحاتی اخیر فرانسه با عراق، خبرگزاری پارس در تفسیری با اشاره به این نکته که فرانسه اخیراً در تجهیز تسلیحاتی بعضی کشورهای خاورمیانه حتی از خود امریکا پیشی گرفته است، افزود: «طبق اخبار واصله در هفتة گذشته، فرانسه قرارداد فروش اورانیوم غنی‌شده به عراق را امضا کرده است. به نظر می‌رسد درصورت پیاده‌شدن طرح‌های عراق، این کشور قادر به ساختن بمب اتمی در دهة 80 خواهد بود. ... به نظر می‌رسد که ضمن یک توافق اعلام‌نشده، امریکا برخی از مسئولیت‌های امپریالیسم جهانی را به دوش فرانسه به‌اصطلاح آزادی‌خواه گذارده است.»[۴] از سوی دیگر، به گزارش خبرنگار کیهان از کرمانشاه: «براساس گزارش‌های دریافت‌شده از منابع آگاه مرزی، گروهی از کارشناسان نظامی و غیرنظامی فرانسوی ظرف هفتة گذشته برای بررسی و تقویت ارتش عراق وارد بغداد شدند... فرانسوی‌ها همچنین آموزشگاه‌هایی برای تربیت خلبان و تکنیسین در امور پرواز در عراق تشکیل داده‌اند و در این آموزشگاه‌ها افراد شاخة نظامی حزب بعث عراق و افسران و جوانان وابسته به این حزب تعلیمات نظامی می‌بینند.»[۵]

گزارش - 3

تحرکات مرزی عراق، چه به‌صورت تقویت مواضع نیروهای نظامی و پاسگاهی و چه به‌صورت درگیری‌های مرزی روزافزون است. در غرب کشور، این تحرکات و حملات، امروز متوجه مناطق قصرشیرین، خان‌لیلی، نفت‌شهر و سومار بود. ازجمله: ساعت 9:30 شب گذشته، پاسگاه پرویز، کوره‌های قصرشیرین و هنگ ژاندارمری قصرشیرین مورد حمله قرار گرفت.[۶] در ساعت 2:30 بامداد امروز، نیروهای عراق تنگ‏هوان را به‌مدت نیم‌ساعت با کالیبر50 زیر آتش گرفتند.[۷] در ساعت 9:30 تا ساعت 11 صبح، پاسگاه‌های نفت‌شهر، ژاله‌پناه، تنگاب‌نو، یکه‌شان و برج احمدی زیر آتش توپخانه و خمپاره‌انداز مستقیم عراق قرار گرفت. از گروهان خان‌لیلی ـ که با نیروهای مهاجم عراقی درگیر است ـ یک "جوانمرد"* براثر اصابت ترکش گلوله توپ، شهید شد.[۸] حدود ساعت 11:30 صبح نیز بین نیروهای عراق از یک‌سو و پاسداران و نظامیان ایرانی مستقر در پاسگاه دربندجوق واقع در نوار مرزی قصرشیرین با سلاح‌های سنگین به‌مدت یک ساعت درگیری رخ داد که در جریان آن، به نیروهای خودی تلفاتی وارد آمد.[۹] به گفته آذربن فرمانده سپاه قصرشیرین: «عراق ضمن تقویت مواضع قبلی، حملات خود را متوجه سومار، نفت‌شهر، و پاسگاه‌های خان‌لیلی کرده است و شدت‌یافتن حملات عراق، به‌دنبال عملیات شناسایی بود که سه روز پیش 3 فروند هواپیمای عراقی در این منطقه انجام دادند.»[۱۰] از ساعت 1:30 تا ساعت 3:30 بعدازظهر، بازهم پاسگاه دربندجوق زیر آتش توپخانه ارتش عراق قرار گرفت که با آتش متقابل سپاه پاسداران مستقر در این پاسگاه، آتش دشمن قطع شد. در ساعت 2:30 بعدازظهر، عراق حملات خود را به‌حدی در منطقة نفت‌شهر شدت داد که به نظر می‌رسید قصد دارد به تأسیسات نفتی نفت‌شهر دسترسی پیدا کند. چند ساعت بعد، نیروهای عراق تاحدودی به‌سوی خاک ایران و نفت‌شهر پیشروی کردند و این درحالی ‌بود که هواپیماهای عراق از این حملات حمایت هوایی می‌کردند. ساعت 3:30 بعدازظهر، پاسگاه زینل‌کش و سه‌تپان نفت‌شهر زیر آتش دشمن قرار گرفت و مأموران مستقر در این پاسگاه‌ها تقاضای پشتیبانی هوایی کردند. در ساعت 4:20 بعدازظهر، نفت‌شهر همچنان زیر آتش توپخانه ارتش بعث قرار داشت که براثر آن یک زن از اهالی این شهر مجروح شد. در ساعت 6 بعدازظهر، در پاسگاه سه‌تپان نفت‌شهر، درگیری شدت یافت و نیروهای دشمن در این منطقه به‌ویژه در بالای سنگرهای "درویش‌کشته" و "سه‌تپان" قصد پیشروی داشتند و نیز در همین ساعت یک جوانمرد دیگر در پاسگاه نفت‌شهر به‌شدت زخمی شد. تا ساعت 7 غروب امروز، عراق نیروهای خود را در مناطق "می‌پیچ"، "ال‌سمور"، "نفت‌خانه"، "قشقه"، "ابوعبید"، "شیرکش" و "مانگاهول" مستقر و در این مناطق حملات خود را متوجه تأسیسات نفتی و پاسگاه‌های خان‌لیلی، سومار و نفت‌شهر کرده بود. نیروهای ایران نیز در این مناطق همچنان با نیروهای بعث درگیر بودند و از ساعت 7 غروب به بعد اوضاع در این مناطق آرام گرفت. در ساعت 9 شب، هواپیماهای ایرانی، برای مقابله با جنگنده‌های عراقی ـ که در این درگیری نیروهای ارتش عراق را پشتیبانی هوایی می‌کردند ـ بر فراز نفت‌شهر، سومار و نوار مرزی به پرواز درآمدند. از ساعت 10 شب تا 1 بامداد، پاسگاه پرویز و از ساعت 11 شب تا ساعت2 بعد از نیمه‌شب، هنگ ژاندارمری قصرشیرین و پاسگاه یکه‌شان و برج احمدی نیز زیر آتش توپخانه ارتش بعث عراق بود.[۱۱] ناحیة ژاندارمری کرمانشاه در گزارش ساعت یک بعد از نیمه‌شب خود، آخرین وضعیت منطقه را به نقل از مرزبان سومار چنین گزارش می‌کند: «با آتش شدید پاسگاه ایران و افراد کمکی که به موضع دشمن با سلاح‌های سنگین انجام گرفته، درنتیجه، دشمن در نزدیکی پایگاه درویش‌کشته به عقب رانده شده و فعلاً تیراندازی در نفت‌شهر، سلمان‌کشته، سه‌تپان، سانواپا و گمرک‌نو قطع شده و آتش عراق از ساعت 23:30 روز 1/5/59 فعالیت خود را متوجه شهرستان قصرشیرین و پاسگاه‌های یکه‌شان و هدایت نموده است.»*[۱۲] دراین‌حال، گزارش لشکر28 ارومیه حاکی‌از افزایش توان و تقویت قدرت حفاظتی و مراقبتی نیروهای عراقی در منطقة هم‌جوار با مرزهای غربی ایران است. در این گزارش آمده است: «گردان‌های 78 و 79 تیپ166 گارد مرزی عراق که به‌ترتیب در بویان و نالیان از توابع استان سلیمانیه مستقر می‌باشند، از مورخة 1/5/59 فعالیت‌های حفاظتی و حراستی خود را افزایش داده و به‌طور مرتب و مستمر در نوار مرزی به گشت مشغول‌اند و ازطرف شعبة توجیه سیاسی از لشکر7، دوربین‌های عکاسی قوی از نوع اوئیدا در اختیار پرسنل یگان‌های مزبور قرار گرفته است. به‌طوری‌که فعالیت این یگان‌ها پیگیری می‌شود، کلیة اعمال و نقل‌وانتقالات و فعالیت‌های یگان‌های ایرانی را به‌طور دقیق زیر نظر دارند و همچنین اقدام به تحکیم سنگرها و مواضع نموده و ازطرف مسئولان تیپ، دستورات حفاظتی و امنیتی مستمر به آنان ابلاغ می‌گردد.»[۱۳] امروز همچنین تقویت مواضع پاسگاهی عراق نیز ادامه یافت؛ ازجمله: در ساعت 8 روز جاری، پاسگاه گمرک‌نو عراق با نصب یک دستگاه مسلسل1200 روی برج دیدبانی، ارتفاع شمال پاسگاه ایرانی مقابل را پوشش و در معرض تهدید قرار داد. در ساعت 16:20، پاسگاه بندباریکه عراق نیز با حدود 8 دستگاه خودرو گاز66 و یک جیپ فرماندهی تقویت شد.[۱۴] حملات مشترک نیروهای عراقی و عوامل مسلح داخلی (مهاجمان ضدانقلاب) نیز ادامه دارد؛ ازجمله یک مرکز خبری سپاه، ضمن گزارش تحرکات امروز، چنین نوشت: «سیصد نفر از افراد مسلح ارتش بعث عراق با چندین نفر از ضدانقلابیون در اطراف ایناغی مستقر و قصد حمله به پایگاه سحانی دوزان را دارند و ضمناً ضدهوایی هم داشته‌اند.»[۱۵]

گزارش - 4

در دو گزارش ازسوی مسئول واحد هماهنگی نیروهای انتظامی شهرستان آبادان و یک گزارش از هنگ ژاندارمری سوسنگرد، وضعیت دو طرف مرز و پاسگاه‌های ایران و عراق در روزهای اخیر، تشریح شده است که در ادامه ذکر می‌شود. یک مقام مسئول در واحد هماهنگی نیروهای انتظامی آبادان، که از مرز آبی ایران از آبادان تا دهانة دریا (خلیج‌فارس) و قسمت‌هایی نظیر کوشک و شلمچه، بازدید کرده است، مشاهدات خویش را چنین گزارش می‌دهد: «1. عراق جادة مرزی دارد و در هر دو کیلومتری، از پاسگاه مرزی با استحکامات خوب برخوردار است. 2. پاسگاه‌های ایران اکثراً فاقد برج دیدبانی هستند و باید علاوه‌بر برج دیدبانی، بعد از قراردادن عناصر مؤمن در آنها امکاناتی نظیر دوربین جهت دید در شب قرار داد تا به رفت‌وآمدهای شب، پاسگاه مسلط باشد. 3. پرسنل پاسگاه‌ها، از آموزش نظامی سلاح‌های سنگین برخوردار نیستند (نظیر تفنگ106 و خمپاره‌انداز) و یا اصلاً از سلاح‌های سنگین برخوردار نیستند و یا مهامات دارند، ولی سلاح را ندارند و یا بالعکس.»[۱۶] همین مقام، در گزارش دیگری آورده است: «1. در مورخ 25/5/59 روبه‌روی کوی افسران گارد ساحلی، بلندگویی در خاک عراق به‌طرف ایران گذاشته می‌شود. 2. در نوار مرزی عراق، در خانه‌های عراقی‌ها، عوامل بعث هستند، به‌طوری‌که فراریان را دیگر به پاسگاه نمی‌برند، بلکه در همین خانه‌ها از آنها پذیرایی می‌نمایند. 3. رانندگان تاکسی‌ها [در آبادان] باعث تبلیغ عقاید سیاسی و دامن‌زدن به نارضایتی‌ها می‌شوند و یکی از رانندگان تاکسی‌ها می‌گوید که تا جو داغ است باید پول آب و برق نداد. 4. در شرکت نفت، نفوذ عوامل بختیار زیاد شده است. 5. رادیو، در برنامة عربی خود آگاهی سیاسی به اعراب نمی‌دهد، بلکه فقط سرود پخش می‌کند و به صدام فحش می‌دهد درحالی‌که لازم است آگاهی سیاسی لازم داده شود.»[۱۷] درگزارش مرزبانی از هنگ ژاندارمری سوسنگرد نیز آمده است: «در ساعت 9 روز جاری، اکیپ گشت‌زنی پاسگاه طلائیة قدیم گروهان هوزگان در بین میلة مرزی 1/14 و 2/14 که تاکنون در جریان سیل زیر آب بوده و اخیراً خشک شده، به چند خانه که از گِل ساخته شده برخورد [نمودند] که جهت شناسایی به‌سوی خانه‌ها عزیمت [می‌کنند]، لیکن درحدود 100 متری خانه‌ها به‌طورناگهانی ازسوی چند نفر که ملبس به لباس نظامی و انیفورم عراقی بوده‌اند به‌طرف آنان تیراندازی [می‌شود] و مأمورین نیز متقابلاً به‌سوی آنان تیراندازی [می کنند] که درنتیجه عوامل عراقی مجبور به عقب‌نشینی می‌گردند. ...»[۱۸]

گزارش - 5

هم‌زمان با درگیری‌ها و تحرکات مرزی عراق، در این سوی مرز در خاک ایران نیز عناصر وابسته به عراق در خوزستان، فعالیت‌هایی دارند. این عناصر که در گذشته با عنوان "خلق عرب" فعالیت‌های سیاسی ـ نظامی آشکاری داشته‌اند، همچنان دست به انفجار در مراکز اقتصادی و مجامع عمومی می‌زنند. به گزارش ستاد خبری سپاه اهواز، دیروز در جاده اهواز ـ اندیمشک، یک بمب قوی با تلاش نیروهای سپاه کشف و خنثی شد. این بمب که حاوی 12 عدد بلوک تی. ان. تی، 4 عدد نارنجک، 2 عدد چاشنی ساده و یک عدد چاشنی الکتریکی و مقداری فتیلة انفجاری بوده است، در نزدیکی چاه نفت شمارة 66 شرکت ملی نفت ایران در مسیر کارخانة تصفیة شکر کار گذاشته شده بود.[۱۹] در همین خصوص، واحد اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران اهواز امروز در نامه‌ای به دفتر سیاسی استانداری خوزستان دربارة خرابکاری‌های احتمالی دیگر، چنین هشدار می‌دهد: «از آنجا که ضدانقلابیون مستقر در کردستان پس از شکست متواری شده و احتمالاً برای یافتن کار در این استان [خوزستان] وارد منطقه شده‌اند و ازطرفی به‌علت مهارت در امر انفجار و تیراندازی و تهیه وسایل انفجار و آتش‌سوزی، متمنی [است] سازمان‌ها و شرکت‌ها را در جریان امر قرار دهند تا از هرگونه پیشامد احتمالی جلوگیری شود.»[۲۰] از سوی دیگر، در ادامة برخورد با این‌گونه خرابکاری‌ها در خوزستان، به حکم دادگاه انقلاب اسلامی آبادان و خرمشهر، 4 تن از عاملان بمب‌گذاری در آبادان اعدام شدند. این افراد عبارت‌اند از: 1. علی دیوان بچّاری به‌جرم شرکت در قتل پاسدار شهید رضا بنده بهمن؛* رفت‌وآمد مکرر به کشور عراق، همکاری با ایادی حزب بعث، آوردن اسلحه و مهمات از عراق و توزیع جهت خرابکاری؛ قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران؛ جاسوسی و همکاری با عوامل ضدانقلاب؛ حمل و نگهداری 1436 تیر فشنگ کلاشینکف و موشک آر.پی.جی7. 2. فلک کنعانی به‌جرم قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی ایران در چهارشنبه سیاه** سال 1358 در ایستگاه8 کوی بهار؛ شرکت در بمب‌گذاری پل ایستگاه7 آبادان که بمب مزبور توسط پاسداران کشف و خنثی شد*** و حمل یک عدد بمب قوی که در نزدیکی مسجد بازرگان**** منفجر و موجب قطع دست وی شد.***** 3. محمد خالدی به‌جرم بمب‌گذاری در منطقة تانکی ابوالحسن که یکی از بمب‌ها در دست متهم منفجر و سبب قطع دست وی گردید؛ اقدام به بمب‌گذاری در منزل پسرعمویش؛ حمل و نگهداری یک عدد بمب که با تلاش پاسداران کشف شد. 4. عبدالله شنیشل بچّاری به‌جرم حمل 4 عدد مین ضدتانک روسی محتوی 56 کیلوگرم مواد منفجرة تی. ان. تی؛ نگهداری یک قبضه اسلحة کلاشینکف عراقی و همکاری با جاسوسان عراقی.[۲۱]

گزارش - 6

ازجمله اقدامات عوامل عراق در داخل کشور، بمب‌گذاری در اماکن عمومی همچون بازار است. حدود ساعت 10 صبح امروز، 3 بمب قوی در پاساژ کمپانی واقع در کوچه برلن منفجر شد. این پاساژ در نزدیکی کنسولگری آلمان‌غربی و سفارت ترکیه، در خیابان لاله‌زار قرار دارد و یکی از مکان‌های پر رفت‌وآمد تهران است. نحوة عمل بمب‌ها به طور هم‌زمان بوده و در نقاط مختلف پاساژ قرار داشته است. ابتدا 3 بمب منفجر شد و بمب چهارم با تلاش مأموران خنثی گردید. با انفجار این بمب‌ها خسارات زیادی به پاساژ وارد آمد. پارکینگ پاساژ، محل انفجار بمب‌ها بوده است و براثر انفجار، قسمت تحتانی بعضی مغازه‌ها فروریخت که باعث زخمی‌شدن کسبة محل گردید. همچنین به حدود 5 مغازه خسارت سنگینی وارد آمد، 50 مغازه خسارات نسبتاً فراوانی دیدند و شیشه‌های طبقة اول پاساژ به‌طورکامل خرد شد. تعداد دقیق مجروحان این حادثه معلوم نیست و حدود 100 نفر تخمین زده شده است. بنا بر همین گزارش، 2 فرد مظنون به بمب‌گذاری دستگیر شده‌اند. یک روزنامة عصر نوشت که این بمب‌گذاری کار گروه فرقان بوده است،[۲۲] اما به‌احتمال قوی‌تر، عناصر وابسته به عراق در آن دخالت داشته‌اند.*

گزارش - 7

درگیری‌ها و تحرکات ایذائی پراکندۀ گروه‌های مسلح معارض با نظام جمهوری اسلامی، در سه استان کرمانشاه، کردستان و آذربایجان‌غربی امروز هم، هرچند درحدی نه‌چندان واجد اهمیت، ادامه یافت.** در کرمانشاه، ساعت 5:10 دقیقة بامداد، در یک مغازة وسایل یدکی ماشین‌آلات کشاورزی واقع در خیابان سیروس، بمبی منفجر شد که تلفات جانی نداشت، اما کلیة وسایل این مغازه و یک اتومبیل شخصی منهدم شد.[۲۳] در پاوه، گزارشی از نیروی زمینی ارتش حاکی‌از این‌گونه تحرکات در این منطقه است و در آن آمده است: «حدود 600 نفر از ضدانقلاب در هیرتا (بین پاوه و نوسود) مستقر شده‌اند.»[۲۴] در ارومیه، در ساعت 21:40 دقیقه، در مقابل درمانگاه شمارة یک این شهر واقع در خیابان دلگشا، بمبی منفجر شد که تلفات جانی نداشت و فقط براثر انفجار آن شیشه‌های ساختمان‌های اطراف شکست.[۲۵] از سوی دیگر، هم‌زمان با اقدامات ایذائی و درگیری‌های پراکنده در منطقة عمومی اطراف ارومیه، نیروهای انتظامی نیز اقدامات تأمینی انجام می‌دهند. دراین‌مورد گزارش خبرنگار کیهان از ارومیه حاکی است: «سرهنگ تاج‌الدینی فرمانده ستون عملیاتی منطقة قطور، اعلام کرد: در منطقة الند و قطور، جمع‌آوری اسلحه از گروه‌های سیاسی غیرقانونی همچنان ادامه دارد. ستون‌های ژاندارمری تابه‌حال 900 قبضه اسلحه‌های مختلف با 4 هزار فشنگ از مهاجمین گرفته‌اند. وی افزود: با اقدامات قاطع ستون‌های ژاندارمری، صنار [سنار] مامدی و همراهانش ناچار شده‌اند منطقه را ترک و به بخش صومای و روستاهای اطراف متواری شوند. طی عملیات در منطقة قطور، تعدادی از مهاجمین دستگیر شدند که طبق قانون با آنها رفتار خواهد شد. سرهنگ تاج‌الدینی افزود: هم‌اکنون کمک به اهالی و روستاهای منطقة الند و قطور ازطریق استانداری آذربایجان‌غربی و فرماندهی خوی و گروه‌های امداد همچنان ادامه دارد.» خبرنگار کیهان می‌افزاید: «آخرین خبر دراین‌زمینه حاکی است، در دو روز اخیر، 6 قبضه اسلحه در اشنویه و 60 قبضه اسلحه در بازرگان به‌دست مأموران ژاندارمری افتاده است.»[۲۶]

گزارش - 8

سازمان پیشمرگان مسلمان کرد متشکل از نیروهای مردمی کرد، از همراهان اصلی و تأثیرگذار سپاه پاسداران در مناطق کردنشین به شمار می‌روند. نیروهای این سازمان گاه ضعف‌ها یا ناهماهنگی‌هایی در اجرای برخی عملیات‌ها داشته‌اند، بااین‌حال، نقش آنها در این مناطق انکارناشدنی است. بخشی از فعالیت‌ها و درگیری‌های نیروهای این سازمان در کنار نیروهای سپاه و ارتش، در گزارش‌های مختلف مشاهده می‌شود. ازجمله امروز در یک گزارش نیروی زمینی ارتش آمده است: «1. شهر سنندج در اختیار نیروهای خودی است و پاک‌سازی حومة آن ادامه دارد. به‌منظور پاک‌سازی حومة هزارکانیان* و استقرار پاسگاه مراقبت در هزارکانیان به‌وسیلة پیشمرگان کرد مسلمان، ستونی مرکب از یگان نظامی و پاسداران در تاریخ 31/4/59 به محل اعزام و در ساعت 13:45 همان روز ستون به هزارکانیان رسیده و مشغول پاک‌سازی و استقرار پاسگاه می‌باشد. 2. (از) پاسگاه تیره، تعدادی پاسدار پیشمرگ مسلمان جهت پاک‌سازی آبادی زنوری** به محل اعزام (شدند)، چون ارتباط عناصر اعزامی به پاسگاه قطع می‌گردد، تعداد 6 نفر پیشمرگ مسلمان با یک دستگاه تویوتا به‌منظور بررسی چگونگی ارتباط به‌طرف آبادی مذکور اعزام (می‏شوند که) در بین راه با کمین دشمن مواجه (شده) درنتیجه تعداد 3 نفر از آنها شهید می‌گردد. سایر مناطق نسبتاً آرام است. ...»[۲۷] گزارش دیگر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی حاکی است: در ساعت 13 امروز، درگیری میان پیشمرگان مسلمان کرد دیواندره با مهاجمان مسلح ضدانقلاب در آبادی ضامن‌آباد درحوالی تخت به وجود آمد که با واردشدن سپاه پاسداران و تیپ، مهاجمان متواری شدند. در این درگیری، یک نفر پیشمرگ شهید و 2 نفر زخمی شدند.[۲۸] در هامش این گزارش از قول سپاه زنجان آمده است که: «پیشمرگان تخت رفته بودند تا یکی از ماشین‌های کشاورزی مربوط به یکی از پیشمرگان را بیاورند و درگیر شدند. ... ضمناً این مأموریت بدون هماهنگی و اطلاع سپاه و ارتش بوده است. از مهاجمین [مسلح ضدانقلاب] کسی کشته نشده و پس از یک ساعت به سپاه اطلاع می‌دهند و سپاه زنجان وارد عملیات می‌شوند و یکی از پاسداران از ناحیة پا تیر می‌خورد.»[۲۹] همچنین، از ساعت 23 دیشب تا ساعت 4 بامداد امروز، مهاجمان حزب دمکرات کردستان ایران و کومه‌له در نزدیکی‌های دوآب از توابع نوسود، مواضع پاسداران و پیشمرگان مسلمان کرد را با سلاح‌های سنگین و سبک زیر آتش گرفتند و نیروهای سپاه و پیشمرگان کرد با پشتیبانی سلاح‌های سنگین ارتش، مهاجمان ضدانقلاب را به عقب راندند و در این درگیری‌ها یکی از پاسداران از ناحیة دست و پا مجروح شد.[۳۰] از سوی دیگر، مهاجمان مسلح ضدانقلاب از ساعت 9 شب تا 2 بامداد، به روستای محمودآباد از توابع میاندوآب با سلاح‌های سنگین و خمپارة 81 و 120 میلی‌متری حمله کردند. فرماندار میاندوآب با اعلام این خبر گفت: هدف حمله، بیشتر پیشمرگان مسلمان کرد بود و طی آن، 15 عدد خمپاره به‌طرف محمودآباد شلیک شد. براثر برخورد خمپاره به خانة مسکونی یکی از اهالی، این خانه با خاک یکسان شد و خمپارة دیگری به تیر چراغ برق اصابت کرد و خساراتی به بار آورد. وی افزود: پیشمرگان مسلمان کرد متقابلاً به این تیراندازی‌ها پاسخ دادند و خوشبختانه این درگیری در محمودآباد تلفات جانی نداشته است. فرماندار میاندوآب اضافه کرد: «هنوز هم راه شاهین‌دژ به تکاب در این منطقه بسته است.»[۳۱]

گزارش - 9

بااینکه هنوز در برخی نقاط استان کردستان، امنیت کامل برقرار نشده و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی مشغول پاک‌سازی هستند، رسیدگی به وضعیت اداری شهر و طرح‌های عمرانی نیز در دستور کار دولت می‌باشد. دو نمونه از انعکاس رسانه‌ای این موضوع، ذکر می‌شود. نمونه اول درج سخنان استاندار کردستان درمورد وضعیت ادارات شهر سنندج است؛ وی گفت: «ادارات ما هنوز از وجود ساواکی‌ها و شاه‌پرست‌ها پاک نشده و به‌زودی لیست ساواکی‌ها افشا خواهد شد. هیئت‌های پاک‌سازی دقیقاً و به‌سرعت مشغول بررسی پروندة افراد هستند و تا دو هفتة دیگر همة ادارات ما پاک‌سازی خواهند شد.» دکتر مهرآسا درخصوص امنیت کردستان گفت: «شهرها از امنیت نسبتاً خوبی برخوردار هستند.» وی یادآور شد که «من حسن همکاری را در بین همشهریان نمی‌بینم و متأسفانه هرکسی تنها به ذکر دردهای شخصی خود اکتفا می‌کند؛ البته، شاید اطمینان لازم را به ما ندارند، شاید فکر می‌کنند ما باز پایدار نخواهیم بود. من در اینجا یک بار دیگر اعلام می‌کنم که مسائل پیشین در این شهر تکرار نخواهد شد.» استاندار در این مصاحبه متذکر شد که «درحال‌حاضر نیز طرح‌های عقب‌افتاده را شروع کرده‌ایم و به راه‌اندازی کارخانة قند و مجتمع مرغداری و کارخانة نخ‌ریسی مشغول هستیم و برای بیکاران کارهای تولیدی ایجاد خواهیم کرد.»[۳۲] نمونه دوم یک گزارش مندرج در روزنامه جمهوری اسلامی است که نشان می‌دهد اسارت چند تن از اعضای جهاد سازندگی بانه به‌دست نیروهای کومه‌له، خشم مردم این شهر را برانگیخته است. گزارش خبرنگار این روزنامه دراین‌زمینه حاکی است: «به‌دنبال دستگیری 5 تن از اعضای جهاد سازندگی بانه توسط حزب کومه‌له، گروه کثیری از اهالی بانه که برای آزادی این عده به شهر بوکان رفته و به‌مدت 3 روز در نقاط مختلف شهر متحصن شده بودند، امروز نیز پس از اجتماع و تحصن در مسجد جامع و خیابان‌های اطراف این شهر و صدور قطعنامه، بوکان را به مقصد بانه ترک کردند. در بخشی از این قطعنامه آمده است: ما اهالی شهرستان بانه متشکل از روحانیون و اعضای ادارات، فرهنگیان، کارمندان، کشاورزان و کارگران که به‌منظور نجات 5 نفر بی‌گناه از اعضای جهاد سازندگی که در دست گروه‌های مسلح اسیرند، تا حال 3 مرتبه دسته‌جمعی به‌سوی نقاط مختلف اجتماع و راه‌پیمایی نموده‌ایم و اکنون که نوبت سوم است، در شهر بوکان و در مسجد جامع و خیابان‌های اطراف متحصن و بارها با مسئولان کومه‌له چه در مسجد و چه در دفتر سیاسی آنها به مذاکره نشسته‌ایم و جداً خواستار رهایی 5 نفر مذکور شده‌ایم؛ مع‌الوصف، تاحال به مطلوب خود نرسیده‌ایم. ... ما اهالی بانه پشتیبانی قاطع خود را از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی اعلام می‌داریم. با قاطعیت هرچه‌ تمام‌تر خواهان آزادی افراد جهاد سازندگی می‌باشیم و تا آزادی آنها از پای نخواهیم نشست. از تمام گروه‌های سیاسی و سایر مردم کرد خواهانیم که هرچه‌ زودتر برای آزادی افراد جهاد و خواستة برحق و مشروع مردم بانه با ما همکاری نمایند. توطئة اخیر را برعلیه جمهوری اسلامی که به‌وسیلة امریکا و بعث عراق و صهیونیزم به وجود آمده بود و خوشبختانه خنثی گردید، محکوم می‌کنیم. به پیروی از پیام 26 آبان 58 امام خمینی، خواهان احقاق حقوق مشروع ملت ستمدیدة کرد در چارچوب جمهوری اسلامی ایران می‌باشیم.»[۳۳]

گزارش - 10

درباره قتل علی‌اکبر طباطبایی، همکار پرویز ثابتی و وابستة مطبوعاتی اردشیر زاهدی در امریکا و یکی از مخالفان جمهوری اسلامی ایران ـ که روز گذشته در حومة شهر واشنگتن، به‌دست فردی ناشناس انجام شد ـ امروز صدای امریکا چنین گزارش داد: «مقتول، علی‌اکبر طباطبایی، وابستة مطبوعاتی سابق سفارت ایران در واشنگتن بود که دیروز در روز روشن در مقابل در ورودی خانة مسکونی خود به‌دست مهاجم ناشناسی به ضرب گلوله به قتل رسید. ... طباطبایی مدت‌ها بود که ریاست بنیاد آزادی ایران را به عهده داشت. بنیاد مزبور سازمانی است متشکل از گروه‌های سیاسی ضدرژیم ایران. علی‌اکبر طباطبایی نمایندة غیررسمی شاپور بختیار در امریکا بود که چند روز پیش خود از سوءقصدی در پاریس جان سالم به در برد. طباطبایی یکی از افراد فعال علیه رژیم ایران بود که تظاهرات ضدرژیم را که قرار است یکشنبة آینده در واشنگتن برپا شود، ترتیب داده بود. ... سازمان اف.بی.آی. برای رسیدگی به این حادثه وارد عمل شده است. وزارت خارجة امریکا گفته است که از انگیزة این اقدام اطلاعی در دست ندارد. شاپور بختیار در مصاحبة تلفنی با خبرنگاری در واشنگتن تأکید کرده که وی هیچ شک و تردیدی ندارد که علی‌اکبر طباطبایی به‌وسیلة مزدوری که با پول توسط مأموران آیت‌الله خمینی خریداری شده است، به قتل رسیده است.»[۳۴] رادیو لندن ضمن درج خبر فوق، اضافه کرد: «دکتر بختیار فقط چند ساعتی پیش از قتل آقای طباطبایی با وی به‌وسیلة تلفن صحبت کرده بود.»[۳۵] خبرنگار واشنگتن پست نیز در شمارة امروز خود مقالة نسبتاً مفصلی را به بنیاد آزادی ایران و اهداف آن اختصاص داده است. در بخشی از این مقاله آمده است: «در آوریل 1979، سه ماه پس از ورود آیت‌الله خمینی به ایران، 10 تن که برخی از آنها هوادار شاه و برخی ضد [امام] خمینی بودند، در خانه‌ای در حومة شهر واشنگتن ایالت مریلند، گرد آمدند و دربارة آنچه که می‌توانستند انجام دهند به بحث پرداختند.» نویسندة مقاله سپس با لحن کینه‌توزانه‌ای ادامه می‌دهد: «حاصل این بحث‌های غیررسمی آفرینش بنیاد آزادی ایران بود که هدفش سرنگونی دولت [امام] خمینی و پرده‌برداشتن از جنایت‌ها و اعمال ویرانگرانه‌ای بود که توسط آخوندهای حاکم بر ایران صورت می‌گرفت. ریاست این گروه را علی‌اکبر طباطبایی بر عهده داشت که دیروز در خانه‌اش که مرکز فعالیت‌های بنیاد در آن قرار داشت، به قتل رسید. ... در تمام مراحل این طباطبایی بود که صحنه‌گردان فعالیت‌ها بود. ...»[۳۶]

گزارش - 11

بااینکه مدتی است تلاش‌هایی آشکار و پنهان، برای نزدیکی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و جریان بنی‌صدر شروع شده است، در روزنامه منتسب به بنی‌صدر، از مواضع گذشته این جریان راجع به سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، هنوز نشانه‌هایی به چشم می‌خورد. آنچه امروز در روزنامه انقلاب اسلامی درج شد، می‌تواند بقایای مواضع گذشته باشد و می‌تواند پیغامی برای رهبران سازمان باشد که برای تحقق هدف نزدیکی، به‌ناچار باید حداقل‌هایی رعایت شود. درهرحال، در شماره امروز روزنامه انقلاب اسلامی به‌عنوان سخنگوی یک جریان اصلی حکومتی، مقالة مفصلی تحت‏عنوان "سخنی دربارة مجاهدین و با مجاهدین" درج شده که به انتقاد از این جریان فکری و برخی مواضع آنها پرداخته است. در بخشی از این مقاله به قلم مهدی علم‌الهدی با طرح این ادعا که سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نقش شایسته‏ای در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرده‏، چرا جایگاهی شایسته در مرحله پس از پیروزی نصیب آنها نشده، آمده است: «قسمتی از این چرا در غفلت یا تغافل مجاهدین (منافقین) نهفته است که ضرورت بازنگری در مواضع و تجدیدنظر در خطوط کلی استراتژی و تاکتیک‌ها و به‌ویژه در اصل ایدئولوژی‌شان و پیراستن آن از غبار التقاط را درنیافتند و سرعت سیر انقلاب چنان بود که ناچار شدند همان برنامه‌های قدیم را با تاریخ جدید ادامه دهند. ندانم‌کاری و جهت‌گم‌کردگی ایشان در آغاز انقلاب از یک‌سو و عادت به مواضع و موازین قدیمی، پرشوری ناشی از جوانی ـ هم جوانی سنی و هم سیاسی ـ و از همه مهم‌تر، بودن مرکز ثقل رهبری انقلاب در جای دیگر، یعنی در میان روحانیت، همه دست به دست هم دادند و مجاهدین را از تصدی مسئولیت سازنده بازداشتند. محتمل‌تر از همه این بود که مجاهدین با میلیشیایی که داشتند پاسداری نظامی از انقلاب را بر عهده بگیرند یا جهاد سازندگی یا چیزی نظیر آن به راه ‌اندازند؛ ... بعد از رأی به اولین رفراندم، احساس جداماندگی و ازیادرفتگی به مجاهدین دست داد. ناچار تردید و کنارکشیدن خود را با کنار گذاشته‌شدن یکسان گرفتند و آهنگ مخالفت با رقیبان که تصور می‌کردند همانا "دولت" است، ساز کردند؛ حال آنکه دولت این بار همان ملت بود و بد و خوبش مستقیماً تابع و بازتاب بد و خوب مردم بود. ... در آغاز، یعنی بعد از پیروزی انقلاب، انتظار طبیعی مردم از مجاهدین این بود که برای رعایت ادب مبارزه و آیین فتوّت هم که شده، وقتی که انقلاب پیروز شد، به خدمت رهبر انقلاب برسند و سلاح خود را ببوسند و بر زمین بگذارند و در باب انحلال یا ابقای خود و گرفتن گوشه‌ای از کار، از پیشگاه امام کسب تکلیف کنند. اخلاق و ادب اسلامی یعنی همین. باری، جوانی و جویایی نام و یک وسوسة نامطلوب یعنی بیم ازدست‌دادن تشخص خود و همرنگ جماعت شدن و رفته‌رفته از سر زبان‌ها افتادن، اجازه نداد. چقدر جای تعجب و تأسف است که نه این کار را کردند و نه راه میانه‌ای در پیش گرفتند، بلکه از همان اول به سیم آخر زدند. آیا این یکی از تلخ‌ترین طنزهای تاریخ معاصر ایران نیست که یکی از مبرزترین و مبارزترین گروه‌های سیاسی، به‌جای حفظ راه و رسم انقلابی پیشین خود، ماجراجویی و پرخاشگری پیشه کند و دربرابر انقلاب، موضع غیردوستانه و دشمن‌پسندانه و غیرسازنده بگیرد و نیروی عظیمی را با شعر و شعار عاطل نگه دارد و بذر بی‌اعتقادی و لغزخوانی و کفران نعمت در دل مردمان و به‌ویژه نوجوانان بپاشد!» نویسندة مقاله سپس با اشاره به مواضع چپ‏روانة سازمان ادامه می‌دهد: «این سازمان که پس از وداع با گذشتة درخشانش، بیشتر به یک سازمان پیشاهنگی شباهت دارد، همواره از چپ‌روی ـ که بیش از هر چیز، حس ماجراجویی و تجری نوجوانانه را ارضا می‌کند ـ پرده‌ای بر سر اشتباهات و بی‌برنامگی و ندانم‌کاری خود کشیده است. ... آیا سازمان مجاهدین [منافقین] نمی‌داند چه بسیار از مخالفان (یعنی مخالفان انقلاب) را به خود جذب می‌کند و هواخواه خود می‌سازد که بر طبق اصول ایدئولوژیک خود سازمان نخستین دشمن آشتی‌ناپذیر این‌گونه مخالفان است، یا باید باشد؟... چرا باج‌گیرانی که برای مطامع شخصی خود، از اعتصاب، که در جای خود از ابزارهای مقدس مبارزه و احقاق حق بوده است، سوءاستفاده می‌کنند، باید بتوانند خود را به این سازمان بچسبانند و سازمان باری‌به‌هرجهت، به روی خود نیاورد و این سیاهی‌لشکرها را غنیمت شمارد و برای پرشماره جلوه‌دادن میتینگ‌های خود، به کارشان ببرد؟ تظاهرات و میتینگ‌های مکرر و دردسرآفرین مجاهدین و میلیشیانمایی آنان طبعاً دولت و ملت را نگران می‌کرد و اگر مجاهدین تصور می‌کنند فقط دولت یا صرفاً بعضی انحصارطلبان را نگران می‌کرد، اشتباه می‌کنند. ...»[۳۷]

گزارش - 12

برخورد دو روزنامه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی که هریک نمایندة یکی از دو جناح مطرح حاکمیت هستند، با مطالب مندرج در روزنامه کیهان که باتوجه‌به حضور و مسئولیت ابراهیم یزدی، طبعاً تمایلاتی به نهضت آزادی در مطالب آن وجود دارد، به‌نوبةخود قابل‌تأمل است. درواقع این نمونه‌ای است از نوع برخورد دو جناح اصلی حکومتی با جناح سومی که روز به ‌روز در حاکمیت وقت، ضعیف‌تر می‌شود. روزنامه جمهوری اسلامی در شمارة امروز خود تحت‏عنوان "جریان‌سازی در ارگان نهضت آزادی!"، مطلب کیهان را دربارة «اعتراض نهادهای انقلابی و مدیران کل به برکناری استاندار زنجان» عیناً آورده، می‌نویسد: «مطالب زیر که عیناً از یکی از روزنامه‌های عصر کلیشه شده است، موضع کینه‌توزانة گردانندگان این روزنامه را که درحقیقت نقش ارگان نهضت آزادی را ایفا می‌کند، تاحدود زیادی نشان می‌دهد. ما از گردانندگان این روزنامه سؤال می‌کنیم آیا ازنظر شرعی شما این حق را دارید که با استفاده از امکاناتی که مستضعفین در اختیار شما قرار داده‌اند به چنین سم‌پاشی‌هایی برعلیه حزب جمهوری اسلامی و رئیس دیوان عالی کشور مشغول شوید؟ آیا شما با درج یک پیام تلفنی از یک سازمان مجهول‌الهویه به‌صورت همدست این سازمان عمل نکرده‌اید؟ آیا این نهادهای انقلابی و مدیران کلی که به برکناری استاندار زنجان اعتراض کرده‌اند، اسم ندارند؟! نام و نشان ندارند؟! ...» در بخشی از خبر مندرج در روزنامه کیهان آمده است: «نهادهای انقلابی و مدیران کل استان زنجان طی نامة سرگشاده‌ای به امام که رونوشت آن برای ریاست‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی ارسال شده، خواستار بازگشت استاندار برکنارشدة زنجان شدند و برکناری وی را نتیجة اعمال نفوذ حزبی خاص خواندند.» در این نامة سرگشاده همچنین آمده است: «با کمال تأسف، حزب حاکم انحصاراً چنان جوی در مملکت به وجود آورده که خود را فعال مایشاء ملت محروم و ستم‌دیده می‌داند و برای احدی حق اظهارعقیده نیست. ...» روزنامة جمهوری اسلامی در پایان می‌نویسد: «آیا واقعاً این‌گونه عمل‌کردن، به‌خاطر ایجاد جو خاصی در جامعه و درنتیجه جریان‌سازی در بطن حرکت انقلابی توده‌های میلیونی نیست؟»[۳۸] در همین ‌حال، روزنامه انقلاب اسلامی نیز اظهارات علیرضا نوبری را تحت‏عنوان "پاسخ رئیس کل بانک مرکزی ایران به جعلیات کیهان و تفسیر رادیو بر این جعلیات" همراه با عین مطالب مندرج در کیهان آورده است. در بخشی از مطلب مندرج در کیهان 24 تیرماه تحت‏عنوان "آقای نوبری، خسرو قشقایی و کیهان" آمده است: «علیرضا نوبری مدیرکل بانک مرکزی، در گفت‌وگویی با خبرنگار اقتصادی کیهان، برخی روزنامه‌ها و به‌خصوص کیهان را مورد انتقاد قرار داد. نوبری در پاسخ همکار ما که علت حمله را پرسید، پاسخ داد که به‌طورمثال، خبر روزنامة کیهان درمورد خسرو قشقایی* کذب محض است، چراکه مدارک موجود ازنوع مدارک دانشجویان مسلمان پیرو خط امام است و بی‌پایه و اساس! طی این اظهارنظر، آقای مدیرکل بانک مرکزی احساس می‌شد که قصد دفاع از قشقایی را به‌خاطر اینکه بنی‌صدر وی را مبری از اتهامات دانسته بود، دارد. آقای نوبری همچنین به چاپ خبر طرح حکومت سوسیال دمکرات امریکایی کیهان ایراد گرفت و گفت [که] چنین مطالبی صحت نداشته است.» در بخشی از پاسخ نوبری که به‌طور مفصل در روزنامه انقلاب اسلامی درج شده، ضمن انتقاد به عملکرد و جوسازی‌های رسانه‌ها به‌طورکلی، آمده است: «... پس از ختم مصاحبه [تلویزیونی]، ایشان [خبرنگار کیهان] از من خواستند که دلیل بیاورم و اینجانب از کیهان همان روز برای ایشان چند دلیل درزمینة اثبات این امر که چگونه روزنامه‌ها با تیتر و عنوان بازی می‌کنند، آوردم. ... درمورد اولین تیتر بزرگ (کیهان) گفتم که مطالب روزنامه، برنامة کودتاگران برای تشکیل حکومت سوسیال دمکرات امریکایی را شرح نمی‌دهد و فقط نامی از آن می‌برد و بنابراین، تیتر به مطلب نمی‌خورد. این حرف غیر از این است که دوست ما بنویسد: "آقای نوبری همچنین به چاپ خبر طرح حکومت سوسیال دمکرات امریکایی کیهان ایراد گرفت و گفت چنین مطالبی صحت نداشته است". این جملة کیهان را بنده قویاً تکذیب می‌کنم. ... درمورد آقای خسرو قشقایی، بنده این جملة کیهان را که از قول من نوشته است "خبر روزنامه کیهان درمورد خسرو قشقایی کذب محض است" را شدیداً تکذیب می‌کنم. جملة کیهان کذب محض است. خداوندا! چرا این‌قدر تخریب؟ اصلاً مسئلة دانشجویان پیرو خط امام هم نبوده است که ظاهراً نام آنها را در مقاله گذاشته‌اند که آنها را نیز نسبت به اینجانب بخروشانند. و بنده برخلاف ادعای شما ابداً قصد دفاع از قشقایی را به‌خاطر اینکه بنی‌صدر وی را مبری از اتهامات دانسته بود، نداشته و ندارم. ... جناب آقای بنی‌صدر نیز فرموده بودند: اگر اسناد همین باشد که به من دادند، کافی نیست. در آن تاریخ فقط ترجمة چند نوشتة انگلیسی بود که به بانک مرکزی برای ترجمة صحیح دادند، نه نامه به شاه در پرونده بود و نه گفت‌وگو با جاسوس امریکایی و نه اسناد دریافت پول ازطریق ساواک. ... آنچه که اینجانب گفتم این بود که اسناد چاپ‌شده، همکاری وی را با مثلاً سیا ثابت نمی‌کند، شاید سند دیگری باشد که این امر را ثابت کند؛ همین.»[۳۹]

گزارش - 13

سخنان مهم امام خمینی در روز یکشنبه 29 تیرماه در آستانة رسمیت‌یافتن مجلس شورای اسلامی* درحالی ایراد شد که این روزها بحث و رایزنی درمورد یکی از پرمناقشه‌ترین مسائل کشور؛ یعنی معرفی و انتخاب نخست‌وزیر درمیان جناح‌های داخلی، بسیار داغ است. درپی این سخنان که در موازنه قدرت جناح‌بندی کنونی تأثیری تعیین‌کننده داشت، شخصیت‌ها و جریان‌های مختلف به اعلام موضع پرداختند که ازجمله به سخنان امروز آیت‌الله بهشتی و اطلاعیه‌های دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و جامعة روحانیت مبارز تهران اشاره می‌شود. بامداد امروز، آیت‌الله دکتر بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و عضو شورای انقلاب، در یک مصاحبه با رسانه‌های گروهی داخلی و خارجی شرکت و دربارة چرایی و چگونگی تغییرات آتی در سطح مسئولان نظام تلویحاً جهت‌گیری خاصی را اعلام کرد. وی دربارة پیام اخیر امام گفت: «جامعه از اینکه مدیریت انقلاب همه‌سونگری کافی را برای حفظ و شتاب انقلاب [و] پیشرفت‌های انقلاب رعایت نمی‌کند، ناراضی است؛ لااقل باید بگویم که یک جناح نیرومند از جامعه ناراضی است؛ همان جناحی که نیروی اصلی این انقلاب بود، از سال 41 تا حالا؛ آنهایی که دشوارترین و سنگین‌ترین بار مسئولیت را در این مدت به عهده داشتند از روشی که به کار برده می‌شده ناراضی بودند و مکرر اظهارنگرانی کرده‌اند. بنابراین، این جناح احساس می‌کند که در این مقطع که کشور دارد وارد مرحلة جدیدی می‌شود، می‌تواند امیدوار باشد که یک برخورد انقلابی ازطرف مجلس و مسئولان با هدایت و پیشبرد انقلاب در آیندة نزدیک وجود خواهد داشت.»[۴۰] آیت‌الله بهشتی در پاسخ به سؤالی دربارة عملکرد وزیر ارشاد و وزیر امور خارجه گفت: «همان‌طوری‌که امام در پیامشان فرمودند، ما در مقطع زمانی گذشته کوشش کردیم تا افرادی جدید را شناسایی کنیم تا بتوانند عهده‌دار این‌گونه مسئولیت‌ها بشوند و در آن موقع که با این برادرها کار شروع شد، خوب تنها برادرانی بودند که از قدیم می‌شناختیم و در جریان جنبش عظیم ما سهیم بودند و فعالیت‌های کم و زیادی داشتند. ... و امید می‌رفت با استعدادها و توانایی‌هایی که دارند منشأ خدماتی باشند و تاحدودی هم منشأ خدماتی بوده‌اند، ولی کیفیت کارشان در حد مطلوب و در حدی که انقلاب احتیاج داشته، نبوده است. همان‌طورکه امام فرموده‌اند اگر ما دوباره انقلاب کرده بودیم، آن‌وقت بهتر و دقیق‌تر کار می‌کردیم، چون نتیجة انقلاب اول افراد زبده‌ای را به ما می‌شناساند.»[۴۱] وی در پاسخ به این سؤال که آیا خودتان شخص بخصوصی را به‌عنوان کاندیدای نخست‌وزیری به رئیس‌جمهور پیشنهاد کردید، گفت: «من شخصاً آقای رجایی، مهندس میرسلیم و آقای مهندس کلانتری را مناسب یافتم. آقای فارسی هم خیلی جدی مطرح بود، ولی ایشان قبلاً اعلام کرده بود که فعلاً آماده نیست مسئولیت اجرایی به عهده بگیرد. حزب جمهوری اسلامی در جلسة عمومی که داشت با اکثریت قاطع آقای فارسی را پیشنهاد کرد. دراین‌میان آقای بنی‌صدر می‌خواهد ببیند در میان افرادی که نام برده می‌شود کی ازنظر همکاری با ایشان قابل‌قبول‌تر است. به‌هرحال، تصمیم دربارة نخست‌وزیر با رئیس‌جمهور و مجلس شورای اسلامی است و همة اینها صرفاً در حد یک پیشنهاد و در حد یک اظهارنظر است.»[۴۲] دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مستقر در لانة جاسوسی نیز، اطلاعیة شمارة138 خود را انتشار دادند. در اطلاعیة دانشجویان ضمن درج قسمت‌هایی از سخنان امام خمینی، آمده است: «شاید قابل‌طرح نباشد و دیگر واضح شده باشد که سکوت ما در این مدت، زبانی بود که اگرچه نمی‌توانست با روشنی و رسایی اعتقادات ما را بیان کند، ولی بهتر از بیان محافظه‌کارانه و گفتن بی‌محتوای مسائل بود. ... شاید نتوان گفت: دولت موقتی که برای عرضة خدمات اسلامی و انقلابی تشکیل شد، چه ضربه‌های مهلکی را بر پیکر انقلاب و بر جسم و جان این ملت رنج‌دیده وارد ساخت و همین بس که نظری بر خیل شهیدان و وسعت مصائب وارد بر ملتمان بیفکنیم. و درپی اینها بود که ما را برای یک مدت طولانی که اثرات آن هنوز از بین نرفته، دچار ضدانقلابیون رسوا و ریشه‌های گندیده‌ای کرد که به دستور اجانب و با سرکردگی شیطان بزرگ، سرتاسر مملکت را پر کردند و مشغول توطئه‌گری شدند. ما نمی‌خواهیم و مجال آن نیست که بررسی کنیم و عملکرد بسیاری از وزرا و مسئولینی را که در آن زمان بر سر مهم‌ترین کارها و ارگان‌های این کشور منصوب می‌شدند و نمی‌خواهیم پروندة دولتمردان فاسد آن روز و نمونه‌هایی چون حسن نزیه این حقوق‌دان خودفروخته و [مقدم] مراغه‌ای جاسوس امریکایی و امیرانتظام مأمور سیا و علی ایزدی زمینخوار چاپلوس امریکا که هرکدام در لیست وزارت و یا استاندار و یا مسئولیت دیگر منصوب بودند، پرده برداریم. ما نمی‌خواهیم بگوییم که آقای مدنی که هم‌اکنون در مقابل مجلس شورای اسلامی موضع گرفته و این عالی‌ترین ارگان تصمیم‌گیری را فاقد صلاحیت می‌داند، به‌کمک دستیار خود علوی چه بر سر این مملکت آوردند و نمی‌خواهیم بگوییم چه کسی و چرا و با چه برنامه‌ای خود را ملزم به ملاقات با برژینسکی این عامل شیطان بزرگ، می‌بیند و هم‌اکنون نیز بااین‌همه صحبت‌هایی که برای تعیین نام مجلس شده است، معتقد است اسم مجلس باید مجلس شورای ملی بماند و در کردستان بدون توجه به رهنمودهای امام در کنار نهرهای خون پاک برادرانمان با افرادی چون شیخ عزالدین و قاسملوی تبهکار پشت یک میز به مذاکره بنشینند.» در این اطلاعیة مفصل همچنین باتوجه‌به بحث انتخاب نخست‌وزیر و کابینة آینده، در پیشنهادی خطاب به نمایندگان مجلس آمده است: «در دولت آینده هیچ‌یک از این افرادی که تاکنون نشان داده‌اند فاقد روحیة کامل انقلابی هستند و نیز از قاطعیت و تفکر مکتبی و ارادة نیرومند بهرة چندانی ندارند، نباید وزیر و نخست‌وزیر شوند، زیرا دراین‌صورت برآورندة نظرات امام نخواهید بود. ...»*[۴۳] جامعة روحانیت مبارز تهران نیز به اعلام موضع پرداخت و درخصوص پیام اخیر امام و در آستانة انتخاب نخست‌وزیر و تشکیل دولت جدید، اطلاعیه‌ای صادر کرد. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: «... امام بر روی بنیادی‌ترین مسائل انقلاب دست گذارده و از بینش غیرانقلابی فرماندهان ارتش و مسئولان امور، از خطراتی که استقلال نهادهای خودجوش انقلاب مانند سپاه پاسداران و کمیته‌ها را تهدید می‌کند، از ماهیت چهره‌ها و گروهک‌های به‌اصطلاح ملی و از وضع اسفبار سفارتخانه‌ها که بعضاً به لانة فساد تبدیل گردیده و از مسائل مهم دیگر سخن گفتند و برای چندمین‏بار تأکید کردند که تمام عملکردها باید مکتبی و انقلابی باشند. این بیانات در این مقطع زمانی که ما را به فکر واداشته و باید آن را با شما امت دلیر در میان بگذاریم، آن است که اجازه ندهیم خدای‌نکرده این بینش بر جامعه حاکم گردد که پس از آنکه امام امت به مسئولان امور هشدار و اخطار می‌کنند، آنان با انجام مصاحبه و انتشار اعلامیه، رسالت سنگین خود را تمام‌شده تلقی کنند و از عملکرد انقلابی و قاطع سر باز زده و باز همان مشکلات و همان موانع برجای خود باقی بماند. ... امت یکپارچه و به‌پاخاستة ما و نمایندگان آنان در مجلس شورای اسلامی، از نخست‌وزیر و دولتی پشتیبانی می‌کنند که قاطع، مکتبی، انقلابی در خط امام و آشنا با محرومیت‌های تودة زحمت‌کش و برخاسته از متن انقلاب خون‌بار اسلامی باشد. اگر چنین دولتی بر سر کار بیاید، تضاد میان دولت و ملت در درک حرکت پرتپش انقلاب و عملکردهای قاطع و انقلابی از میان خواهد رفت و قوای سه‌گانه مانند یدی واحده انقلاب اسلامی را به‌سوی استقرار کامل و ایفای رسالت جهان‌شمول آن هدایت خواهند نمود.»[۴۴]

گزارش - 14

درخواست بنی‌صدر، رئیس‌جمهوری، از امام خمینی مبنی‌بر نخست‌وزیری حجت‌الاسلام حاج سیداحمد خمینی و رد این درخواست ازسوی امام،** امروز در رسانه‌ها انتشار علنی یافت.[۴۵] امروز همچنین شایعاتی درمورد تعیین و معرفی نخست‌وزیر ازسوی رئیس‌جمهور بر سر زبان‌ها بود؛ به‌خصوص با انجام مراسم سوگند ریاست‌جمهوری که روز گذشته در مجلس شورای اسلامی و با حضور رئیس دیوان عالی کشور و نمایندگان مجلس برگزار شد، انتظار می‌رفت که امروز رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر را معرفی کند، اما هم دفتر ریاست‌جمهوری و هم شخص رئیس‌جهمور از اظهارنظر دراین‌خصوص خودداری کردند.[۴۶] به نوشتة روزنامة کیهان، آخرین شایعات حاکی‏از آن است که محمدعلی رجایی، مصطفی میرسلیم، موسی کلانتری، جلال‌الدین فارسی و مهندس غرضی برای احراز پست نخست‌وزیری مطرح هستند. خبرنگار کیهان در تلاش برای یافتن نام نخست‌وزیر قطعی ایران، پیش‌ازظهر امروز، در تماس با یکی از نزدیکان بنی‌صدر اطلاع یافت که دیروز دکتر بنی‌صدر از انتخاب و معرفی نخست‌وزیر سلب مسئولیت کرده است. وی گفت با اعلام سلب مسئولیت ازسوی دکتر بنی‌صدر، احتمالاً مجلس شورای اسلامی خود برای انتخاب و معرفی نخست‌وزیر اقدام خواهد کرد. یک وزیر مطلع فعلی نیز امروز به خبرنگار کیهان گفت: دیشب جلسة مشترک اعضای شورای انقلاب با دکتر بنی‌صدر برای آخرین بررسی‌ها و رسیدن به تفاهم با دکتر بنی‌صدر بر سر انتخاب نخست‌وزیر تشکیل شد. این وزیر گفت که نتایج جلسه معلوم نیست چه بوده، اما استراحت امروز دکتر بنی‌صدر در منزل، بعضی چیزها را روشن و خبرهای رسیده را نیز تأیید می‌کند.[۴۷] دراین‌حال، به گزارش روزنامه انقلاب اسلامی، ملاقات دوساعتة مهندس مصطفی میرسلیم، معاون سیاسی وزارت کشور و سرپرست شهربانی جمهوری اسلامی ایران با امام خمینی و سپس ملاقات دوساعتة دیگر وی با بنی‌صدر* بسیار بااهمیت تلقی شده و احتمال معرفی ایشان را به‌عنوان نخست‌وزیر، افزایش داده است.[۴۸] به نوشتة روزنامة کیهان، شایعة افزایش احتمال نخست‌وزیری میرسلیم درحالی است که ارگان حزب جمهوری اسلامی که نمایندگانش کرسی‌های زیادی را در مجلس شورای اسلامی به خود اختصاص داده‌اند، صبح امروز رسماً اعلام کرده است: «جلال‌الدین فارسی نامزد نخست‌وزیری این حزب است.» شخص فارسی نیز این مطلب را تأیید و حتی فاش کرده که در یک رأی‌گیری، وی 70 رأی و دیگران کمتر از 10 رأی آورده‌اند که میرسلیم نیز جزء کسانی است که کمتر از 10 رأی آورده‌اند. جلال‌الدین فارسی در همین گفت‌وگو اعلام کرده که شانس وی به دلیل اینکه بنی‌صدر او را معرفی نکرده، چندان زیاد نیست و این نیز به دلیل تفاوت بینش این دو است. کیهان می‌افزاید: «دراین‌میان، نام رجائی که تا چندی پیش، بیش از دیگران شنیده می‌شد، اکنون کمتر مطرح می‌شود و نام غرضی از لیست دیروز (امروز) خط خورد. ...» کیهان سپس نتیجه می‌گیرد: «به‌هرحال، باتوجه‌به ملاقات میرسلیم با رهبر انقلاب و رئیس‌جمهور از یک‌سو و تأیید نسبی فارسی، می‌توان میرسلیم را نخست‌وزیر دانست.»[۴۹] از سوی دیگر، مناقشة موجود میان جناح‌های مطرح داخلی حکومت بر سر معرفی و انتخاب نخست‌وزیر، در رسانه‌های خارجی نیز انعکاس داشته است که در اغلب موارد، این بازتاب‌ها با نوعی عملیات روانی علیه خط امام و مسئولان بلندپایه و با انگیزۀ تشدید اختلافات داخلی صورت می‌گیرد. دراین‌باره، رادیو لندن با اشاره به سخنان یکشنبه (29 تیرماه) امام خمینی اعلام کرد: «به‌دنبال نطق شدید و انعطاف‌ناپذیر آیت‌الله خمینی که در آن دولت قبلی را محکوم کرده و خواستار دولت جدید صددرصد انقلابی و اسلامی شد، آقای بنی‌صدر در وضع دشواری قرار گرفته است. کاندیدای آقای بنی‌صدر برای نخست‌وزیری، یعنی آقای حسن حبیبی وزیر علوم و آموزش عالی، احتمالاً به این مقام نخواهد رسید و احتمالاً آقای بنی‌صدر باید کسی را انتخاب کند که کاملاً مقبول رقبای سیاسی خود در حزب جمهوری اسلامی باشد.»[۵۰] رادیو لندن در همین بخش خبری به بررسی مطالب مطبوعات بریتانیا دربارة ایران پرداخته و گزارش خبرنگار روزنامة تایمز مالی را آورده است: «در این گزارش آمده است که آقای بنی‌صدر مجبور بود برای آن عده که خواهان حکومتی دمکراتیک و پیشرفت‌طلب بودند، نقشی ایفا کند که از همان آغاز، آیندة روشنی نداشت و متأسفانه آقای بنی‌صدر در ایفای این نقش نیز سرعت عمل کافی نشان نداده است، لکن عدم توانایی* رئیس‌جمهور ایران در شناسایی موقعیت خود ممکن است بار دیگر باعث شود که آقای بنی‌صدر تعادل خود را حفظ کند، به‌خصوص که احتمالاً حزب جمهوری اسلامی مقداری از محبوبیت خود را از دست داده است.»[۵۱] رادیو کلن آلمان‏غربی نیز به بررسی مناقشة حاضر پرداخته و گفت: «بنی‌صدر با پیشنهاد پست نخست‌وزیری به سیداحمد خمینی، درحقیقت قصد داشته است ضمن اینکه یک فرد مورد اعتماد آیت‌الله خمینی را به نخست‌وزیری بگمارد، از فشار حزب جمهوری اسلامی و شرکت وسیع‌تر این حزب در قوة اجرائیه جلوگیری به عمل آورد. از تهران گزارش می‌رسد حزب جمهوری اسلامی، جلال‌الدین فارسی را کاندیدای نخست‌وزیری کرده است. گفته می‌شود در چند روز اخیر، بنی‌صدر تحت‌فشار شدید نمایندگان حزب جمهوری اسلامی در مجلس قرار گرفته است.» رادیو کلن با اشاره به اینکه جلال‌الدین فارسی از مخالفین جدی ابوالحسن بنی‌صدر در شورای رهبری حزب جمهوری اسلامی است تأکید می‏کند درصورت تصدی پست نخست‌وزیری، بنی‌صدر آخرین امید خود را برای مقاومت دربرابر حزب جمهوری اسلامی از دست خواهد داد. این رادیو در پایان این سؤال را مطرح می‏کند که «درصورت انتخاب یک نخست‌وزیر طرف‌دار حزب جمهوری اسلامی، بنی‌صدر قادر به چه اقدامی خواهد بود؟»[۵۲] رادیو مونت کارلو نیز در تفسیر مشابهی اعلام کرد: «ناظران که سیاست ایران و کشمکش قدرت‌ها در داخل کشور را دنبال می‌کنند، اظهار می‌دارند: روحانیون پایبند به این امر هستند که چه پرزیدنت بنی‌صدر موافقت کند و چه نکند، شخصی را به نخست‌وزیری برسانند و این موضوع از تسلط مطلق روحانیون بر اکثریت کرسی‌های پارلمان سرچشمه می‌گیرد.»[۵۳]

گزارش - 15

جناح‌بندی در مجلس شورای اسلامی، علاوه‌بر موضوع انتخاب نخست‌وزیر، در موضوع تعیین صلاحیت نمایندگان نیز بروز دارد. در مباحثات امروز مجلس بر سر تعیین صلاحیت نماینده لنجان، احمد غضنفرپور و نماینده تهران، حسن آیت، جلوه‌ای از این قضیه به چشم می‌خورد. در جلسة امروز صبح مجلس، علی‌اکبر پرورش، نمایندة اصفهان و نایب اول مجلس، در سخنانی ضمن تشریح نحوة برخورد اسلام با قدرت و اعلام احترام خویش به امام امت و حجت‌الاسلام سیداحمد خمینی و رئیس‌جمهوری، درخواست کرد که کوشش نشود مجلس در مقابل امام قرار بگیرد. وی افزود: مسئلة انتخاب نخست‌وزیر باید ازطریق مجلس انجام شود و دراین‌خصوص، امام و مجلس را نباید رودرروی هم قرار داد. وی با اشاره به نامة رئیس‌جمهوری به امام درمورد انتخاب سیداحمد خمینی به نخست‌وزیری گفت: ممکن است این نامه‌اى که برادر عزیزمان نوشته‌اند عنوان مشورت داشته باشد که دراین‌صورت نبایستى منتشر بشود.[۵۴] سپس آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس، به سخنان آقای پرورش اشاره کرد و گفت: «من دیشب همان لحظه‌اى که نامه آقاى بنى‏صدر پخش می‌شد با آقاى بنى‏صدر بودم و چون آقاى بنى‏صدر تشریف ندارند، من وظیفه خود مى‌دانم که بگویم ایشان گفتند این نامه مال مدتى پیش است، پیش از اینکه مجلس تشکیل شده باشد نوشته شده است. و البته ایشان هم تعجب کرد که چرا نامه الآن پخش شده است. به نظر می‌رسد که ایشان مسئول پخش نامه نبوده و زمان هم چون گذشته بوده، بنابراین اعتراضى به‌طور اصولى ـ به نظر من که در جریان بودم ـ وارد نیست. با توضیحى هم که خودشان دادند، ایشان هم اعتراض داشتند [همهمه نمایندگان] خواهش مى‌کنم، دیگر من توضیح دادم ایشان اعتراض داشت به پخش آن.»[۵۵] سپس گزارش کمیسیون تحقیق دربارة اعتبارنامة احمد غضنفرپور، نمایندة لنجان، توسط مخبر کمیسیون قرائت شد که در آن آمده است: پروندة احمد غضنفرپور به‌علت اعتراض فؤاد کریمی (نماینده اهواز) به این کمیسیون ارجاع شد. آقای فؤاد کریمی موارد اعتراض خود را بدین‌شرح به کمیسیون ارائه داده‌اند: 1. سابقة تزلزل در مبانی عقیدتی به‌دلیل سابقة فعالیت‌های مارکسیستی و مائوئیستی. 2. اشاعة فساد در رادیو و تلویزیون به‌وسیلة انتشار و پخش نوارهای موسیقی مبتذل. 3. سانسور اخبار روحانیت مبارز و اتحادیه‌های دانشجویان انجمن‌های اسلامی اروپا. 4. مخالفت با پاک‌سازی عناصر ضدانقلاب در رادیو و تلویزیون در زمان تصدی ایشان در شورای سرپرستی. به‌دنبال قرائت گزارش کمیسیون تحقیق، فؤاد کریمی به‌تفصیل دربارة مندرجات گزارش، توضیحاتی داد و بعد از آن، آقای غضنفرپور به‌طور مشروح به دفاع از خود پرداخت و در پایان گفت: کسانی که می‌گویند مکتبی می‌اندیشند، باید به سابقه‌شان توجه کرد و دید که در این راه چه قدمی برداشته‌اند. سه چهار ماه است که علیه من و برادران دیگر تهمت مائوئیستی زده‌اند، روزنامة صبح آزادگان تمام روز علیه بنی‌صدر و تمام اطرافیانش سم‌پاشی می‌کند، اینها می‌خواهند بگویند که در اطراف بنی‌صدر یک عده آدم بی‌دین وجود دارند. سرانجام درباره پروندة انتخاباتی احمد غضنفرپور با ورقه رأی‌گیری شد که درنتیجه، اعتبارنامة ایشان با 92 رأی موافق در مقابل 62 رأی مخالف و 53 رأی ممتنع از مجموع 209 رأی به تصویب رسید.[۵۶] پس از آن، گزارش کمیسیون تحقیق دربارة حسن آیت، نماینده تهران، قرائت شد که جنجال‌هایی را برانگیخت. از آنجا که پروندة حسن آیت به‌علت اعتراض احمد سلامتیان، نماینده اصفهان، به کمیسیون تحقیق ارجاع شده و در آنجا به تصویب اعضای کمیسیون رسیده بود، احمد سلامتیان پس از قرائت رأی کمیسیون توسط مخبر آن، به‌عنوان مخالف مطالبی را به شرح زیر بیان کرد. وی گفت: «بنده در یک نامه از دکتر سحابی (رئیس سنی وقت مجلس) درخواست کرده بودم که چند پرونده در اختیار کمیسیون قرار بگیرد؛ اسنادی که در وزارت آموزش‌وپرورش است و همچنین مدارک جاسوسخانه درمورد حزب زحمت‌کشان ملت ایران؛ زیرا این حزب در مظان این بود که عمده‌ترین نقش را در کودتای 28 مرداد بازی کرده و بعد از 28 مرداد بزرگ‌ترین نقش را درمورد پشتیبانی از رژیم کودتا داشته و ما حسن آیت را در آن موقع به‌عنوان یکی از جوانان این حزب می‌شناختیم. ... در سال 1340، بعد از اینکه روزنامة اطلاعات به‌عنوان ارگان ساواک نقش لودادن دانشجویان را داشت، دانشجویان تصمیم به تحریم روزنامة اطلاعات گرفتند، ولی روزنامة اطلاعات به‌عنوان مقابله، یک کرسی بحث آزاد درست کرد که در آن افرادی مانند ارسنجانی و فریدون نفیسی شرکت می‌کردند و اداره‌کنندة جلسات، جوانی بود به نام حسن آیت. کار به جایی رسید که وقتی این افراد وارد دانشگاه می‌شدند، با گارد داخل می‌شدند. اما اشتهار به فساد اخلاقی؛ من پرونده‌ای داده‌ام به کمیسیون راجع به مدرسة پروین اعتصامی دامغان... شکایت شده [که] معلمی که معلم دختران نوجوان بوده در سر کلاس رفتار سوء داشته و بنده نمی‌توانم قبول کنم ساواک برای چنین فردی می‌خواسته پرونده‌سازی کند.» سلامتیان همچنین گفت: «آقای دکتر آیت در شرایط و اوضاع کنونی جوی را به وجود آورده که به نظر من پایش را درست جای پای دکتر مظفر بقایی می‌گذارد.» وی همچنین افزود: «حسن آیت بنا بر بندهای چهار و شش مادة نهم قانون انتخابات که عدم اشتهار به فساد و نادرستی است، با اعمال خودش سلب صلاحیت کرده و ماندن این افراد در مجلس متضمن خطراتی است. به شما نمایندگان مجلس تذکر می‌دهم که در مرحلة تصمیم‌گیری یک اصل تاریخی هستید.» پس از پایان سخنان سلامتیان نظر به اینکه وقت مجلس تمام شده بود، دفاعیات حسن آیت به جلسة روز بعد (پنجشنبه) موکول شد.[۵۷]

گزارش - 16

مسائل ایران و عراق همچنان در سطح وسیعی در رسانه‌های جهان بازتاب دارد. در اینجا به دو نمونه متفاوتِ برداشت رسانه‌ای راجع به ایران و نیز نمونه‌ای از بازتاب تکاپوهای عراق اشاره می‌شود. روزنامه هرالد تریبیون چاپ پاریس، با اشاره به سخنان اخیر امام خمینی می‌نویسد: «مردانی که آیت‌الله خمینی آنان را برای ادارة حکومت انتخاب کرده است، نتوانسته‌اند رضایت‌خاطر وی را جلب نمایند. دلیل امر طبق اظهارات خود آیت‌الله آن است که "آقایانی که در اروپا تعلیم دیده‌اند" لیاقت آن را ندارند که یک انقلاب اسلامی را اداره کنند. وزارت خارجه به سرپرستی صادق قطب‌زاده شدیداً هدف حملة آیت‌الله قرار گرفت، مع‌ذالک آیت‌الله به ارتش و دستگاه قضایی نیز حمله کرد و در پایان، قاطعانه هشدار داد که "کلیة سازمان‌های ما در وضع نابسامانی به سر می‌برند." رئیس‌جمهور ابوالحسن بنی‌صدر نیز ظاهراً در نابسامان‌ترین وضع به سر می‌برد، زیرا او لااقل اسماً تصدی اکثر سازمان‌های کشور را به عهده دارد.» این روزنامه در پایان، نتیجه‌گیری می‌کند: «به‌سبب وجود انواع متفاوت مخالفت‌ها، اوضاع ایران به معجونی بسیار قابل‌احتراق مبدل شده است. ...»[۵۸] روزنامة پراودا چاپ مسکو نیز در مقاله‌ای به قلم خبرنگار ویژة خود با اشاره به محاکمة کودتاگران، می‌نویسد: «رسیدگی به شرایط کودتای اخیر نافرجام در تهران همچنان ادامه دارد و در جریان این رسیدگی معلوم شد که سررشتة توطئه به آن‌سوی اقیانوس بسته است. واشنگتن تلاش می‌کند شرکت خود را در رویدادهای اخیر ایران انکار کند، ولی کوشش آن برای ازبین‌بردن آثار شرکت خود در این ماجرا بی‌نتیجه می‌ماند. کافی است یادآوری شود که اشخاص معروفی به داشتن روابط نزدیک با پنتاگون، جزء توطئه‌چینان بودند؛ از آن جمله‌اند مهدیون فرمانده سابق نیروی هوایی ایران و محققی فرمانده سابق ژاندارمری شاه. ...»[۵۹] در همین ‌حال، دیپلماسی رژیم عراق ـ که درجهت بهبود روابط با کشورهای عرب همسو با امریکا و غرب ـ فعال است، بازتاب رسانه‌ای قابل‌توجهی دارد. ازجمله در یک تفسیر از خبرگزاری آسوشیتدپرس درمورد بهبود روابط عراق با اردن، با یادآوری این نکته که: دولت‌های عراق و اردن «ایدئولوژی‌های مغایر با یکدیگر دارند» چنین آمده است: «عراق و اردن با گسترش روابط اقتصادی و سیاسی خود به سال‌ها سوءظن و دشمنی دوجانبه خاتمه می‌دهند. ... این نزدیکی، جنبه‌های عملی نیز دارد. مقامات اردنی، عراق را به‌خاطر پرداخت فوری کمک‌هایی که در کنفرانس سران عرب تقبل کرده است و سایر سرمایه‌گذاری‌های آن، مورد ستایش قرار داده‌اند. ... عراق از 25/1 میلیارد دلاری که در کنفرانس سران عرب قول پرداخت آن را به اردن داده، 186 میلیون دلار به این کشور می‌پردازد. ... گمان می‌رود اردن با 300 میلیون دلار دیگر که از عراق می‌گیرد بهای بیش از 250 تانک چیفتن را که از انگلستان خریداری کرده است و همچنین جت‌های جنگندة میراژ ساخت فرانسه را بپردازد. عراق همچنین هزینة یک پروژة 130 میلیون دلاری را برای بهبود شرایط بندر عقبه و ساختن یک شاهراه بزرگ از عقبه به بغداد را تأمین خواهد کرد.»[۶۰]

ضمیمه اول گزارش1: بخش‌های دیگری از مصاحبة صدام حسین با روزنامة کویتی السیاسه رئیس‌جمهور عراق در پاسخ به انتقادات برخی کشورهای عربی مبنی‌بر اینکه چرا پیش از این درمورد جزایر سه‌گانه سکوت اختیار کرده بود، چنین می‌گوید: «بعضی از کشورهای عرب و نمایندگان آنان می‌گویند چرا شما در فاصلة میان مارس سال 75 (اسفند 53 ه. ش.) تاکنون دربارة سه جزیرة عربی سکوت کردید تا اینکه شاه سرنگون شد؟ و چرا اکنون این مسئله را مطرح کرده‌اید؟ آنان این سؤال را بدون اینکه بپرسند چرا خود سکوت اختیار کردند، مطرح می‌سازند، درحالی‌که می‌دانند عراق هفت سال تمام با رژیم شاه دست‌وپنجه نرم کرده و از سال 71 (50 ه.ش.) تا سال 75 (54 ه. ش.) درمورد مسئلة جزایر کلنجار رفته است، چرا آنان خود سکوت کردند! از آن گذشته، آیا رواست، ما درمورد اشغال سرزمین معینی دربرابر کسی سکوت کنیم و دربرابر دیگری سکوت را بشکنیم! ما هیچ‌گاه سکوت نکرده‌ایم، ولی شیوه‌های حق‌طلبی خود را درمورد جزایر تغییر دادیم و یکی از شیوه‌ها همان است که گفتم. من بلافاصله پس از امضای پیمان از ایران دیدار کردم و مسئله را با شاه در میان گذاشتم و صریح و روشن به او خاطرنشان ساختم که اگر مسئلة حاکمیت ما در خلیج [فارس] که تو آنها را زیر پا گذاشته‌ای حل نگردد، پیمان موجود میان عراق و ایران هر لحظه در معرض خطر قرار می‌گیرد.»[۶۱] صدام حسین در بخش دیگری از مصاحبة خود با حمله به امام خمینی گفت: «ما از کسانی نیستیم که برای خمینی تعظیم کنیم و با او مقابله کردیم؛ خواست با ما زورآزمایی کند، با او زورآزمایی کردیم و شرط بست که ما را شکست بدهد و شرط بستیم که شکستش دهیم و خواهیم دید کدام از ما شکست خواهد داد.» صدام آن‌گاه با مطرح‌کردن این سؤال که «آیا کشمکش میان ما و او به جنگ مبدل خواهد شد؟» گفت: «این چیزی است که او تصمیم می‌گیرد. ما جنگ نمی‌خواهیم. ... (اما) ما از آنهایی نیستیم که طبل جنگ را توخالی به صدا درآوریم، ولی اگر کسی بخواهد حصار خارجی ما را بکوبد، یعنی از دور تیری رها کند، ما درهای درونی را به هزاران گلوله می‌بندیم. ما جنگ نمی‌خواهیم، ولی هرکس که با ما جنگ داشته باشد برطبق مفاهیم موجود با آن رفتار می‌کنیم.» رئیس‌جمهور عراق در پاسخ به این سؤال که «آیا از شاپور بختیار نخست‌وزیر اسبق ایران و سایر گروه‌های مخالف ایران پشتیبانی می‌کند؟» گفت: «ما با رژیم ایران روابط بدی داریم و از ما انتظار نداشته باشید که یکی از مخالفان بیاید و بگوید من از برادران مخالف شما هستم و می‌خواهم به این عمامه مشت بزنم، به او بگوییم ما شما را نمی‌شناسیم و به او سلام نکنیم؛ (بلکه) هریک از مخالفان به ما سلام گوید، سلام او را با قدرت پاسخ می‌دهیم.»[۶۲]

ضمیمه دوم گزارش1: ادامة نامة قطب‌زاده، وزیر امور خارجة ایران، به دبیرکل سازمان ملل در ادامة نامة قطب‌زاده، وزیر امور خارجة ایران، به دبیرکل سازمان ملل ـ که به‌صورت سند شماره S/14070 تلگرام مورخ 23 جولای 1980 انتشار یافت ـ چنین آمده است: «تا حال حاضر، درحدود 000,40 نفر از مردان، زنان و کودکان بی‌گناه توسط دولت بغداد در یک وضعیت غیرانسانی رانده شده‌اند. مردم از دسترسی به اموال و پس‌اندازهای منقول و غیرمنقول خود که در طی دوران زندگی خود به دست آورده‌اند، محروم شده و در موارد بسیاری نیز کودکان از والدینشان و زنان از همسرانشان جدا شده‌اند. تعداد زیادی از کسانی که مجبور به ترک خانة خود شده‌اند، فرزندان ایرانیانی بودند که قبلاً به عراق مهاجرت کرده و از آن زمان هویت و تابعیت عراقی به دست آورده‌اند. بنابراین، اخراج بسیاری از آنها موجب ازدست‌دادن هویت و تابعیت خود می‌باشد. تابه‌حال، هیچ‌گاه دولت عراق علت اخراج شیعیان را توضیح نداده است و آنها از حداقل حقوق قانونی خود نیز بی‌بهره مانده‌اند. جای تعجب نیست که با عدم وجود اهرم بین‌المللی بازدارنده، اخراج دسته‌جمعی از عراق ادامه دارد. آقای دبیرکل، درحالی‌که نمونه‌های مشخص از موارد نقض حقوق بشر جهت تبلیغات و توجه جهانیان منتشر شده، مواردی از نقض آشکار حقوق بشر نیز وجود دارد که مورد بی‌اعتنایی زیادی واقع شده است. مشکل پناهندگان به‌عنوان پدیده‌ای جدید در روابط بین‌المللی مطرح شده است. اخراج دسته‌جمعی پناهندگان از عراق، بخشی از این حوادث جدید ناعادلانه و ناخوشایند است. رفتار وقیحانة این‌چنینی که یکی از اعضای جامعة بین‌المللی به مقیاس وسیعی مرتکب شده است، به‌تدریج عامل بی‌ثباتی در منطقه خواهد شد که توجه سازمان ملل باید به آن معطوف شود. تاکنون دولت ایران تلاش نموده از این پناهندگان حمایت کند و محل سکونت برای آنان فراهم سازد، بااینکه این‌قبیل تلاش‌ها، از مسئولیت‌های اصلی سازمان ملل است که نباید از تلاش‌هایی که جهت جلوگیری از این مسئولیت مهم صورت می‌گیرد، غافل شد. صادق قطب‌زاده ـ وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران»[۶۳]

ضمیمه گزارش3: وضعیت نامطلوب پاسگاه‌های مرزی منطقة عمومی قصرشیرین دفاع پاسگاه‌های مرزی منطقة عمومی قصرشیرین در مقابل حملات روزافزون نیروهای عراقی درحالی است که این پاسگاه‌ها در وضعیت مطلوبی به سر نمی‌برند و ازنظر امکانات و استحکامات و حتی نیروهای نظامی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. یک گزارش از هنگ ژاندارمری قصرشیرین به فرمانده ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران، رکن3، دایرة عملیات، گویای وضعیت نامناسب پاسگاه‌های مرزی این منطقه است. در این گزارش آمده است: «به‌طوری‌که خاطر فرماندهی مستحضر است، پرسنل این هنگ از بعد از انقلاب تاکنون، بلاانقطاع در سراسر مرز درگیر زدوخوردهای مرزی با نیروهای ارتش و مهاجمین مزدور بعث عراق می‌باشند که شهدای زیادی را در راه حفظ حدود و ثغور و دفاع از رژیم جمهوری اسلامی تقدیم ملت قهرمان ایران کرده است و به‌علت مداومت این درگیری‌ها، پرسنل، خسته و روحیه آنان تقلیل یافته و لذا برای جلوگیری از متلاشی‌شدن بقایای نیروی موجود مستقر در پاسگاه‌ها، ایجاب می‌کند که چند واحد از پرسنل تازه‌نفس از واحدهای داخلی به‌منظور جایگزین [ی با] پرسنل قدیمی واحدها به این هنگ مأمور و ترتیبی داده شود که این افراد فرسوده تجدید قوایی بکنند که بتوانند اغلب اقلاً در آتیه با روحیه خوب، مقابل حملات و تهاجمات پی‌درپی دشمن ایستادگی نمایند. ضمناً اغلب پاسگاه‌های مرزی دراثر اصابت گلولة توپخانه منهدم و پرسنل در این فصل گرمای طاقت‌فرسا، محلی برای استراحت موقتی ندارند که این مسئله مزیدبرعلت شده و افراد سخت در مضیقه قرار گرفته‌اند. علی‌هذا، استدعا دارد به هرنحوی‌که فرماندهی نسبت به انجام پیشنهاد این هنگ درمورد اعزام واحدهای مأمور جایگزین واحد، [و] تعمیر پاسگاه‌ها اوامر مقتضی صادر و نتیجه را ابلاغ نمایند. سرگرد حاج ‌علیخانی.»[۶۴]

ضمیمه گزارش5: شکل‌گیری گروه چهارشنبه سیاه و بخشی از فعالیت‌های آن "چهارشنبة سیاه" عنوان گروهی است که در تاریخ 18/4/1358 با تلفن به دفتر خبرگزاری پارس، اعلام موجودیت کرد و مسئولیت بخشی از انفجارها و حملات مسلحانه را در خوزستان به عهده گرفت.[۶۵] نام "چهارشنبه سیاه" اشاره به وقایع خونین روز چهارشنبه 9/3/1358 دارد. بخشی از حوادث و درگیری‌های آن روز، در مطبوعات چنین منعکس شده است: در ساعت 7:45 صبح، فرمانداری خرمشهر مورد تهاجم مسلحانه قرار گرفت که محافظان ساختمان به مقابله پرداختند. در ساعت 8 صبح، اعراب در ناحیة... با پاسداران درگیر شدند و ساختمان‌های پست و تلگراف و چندین مغازه را به آتش کشیدند. همچنین ساختمان دخانیات طعمة حریق شد. به‌علت آتش‌سوزی سیم‌ها، قسمت‌هایی از برق و تلفن شهر قطع شد و پاسداران آبادان به‌حال آماده‌باش درآمدند. سازمان سیاسی خلق عرب اقدام به سنگربندی در خیابان‌ها کرده است و صدای رگبار لحظه‌ای در شهر قطع نمی‌شود. از عشایر خوزستان و سایر نیروهای خلق عرب جهت کمک به اعراب دعوت شده و آنها وارد شهر شده‌اند. در ساعت 9 صبح، حمله به کلانتری1 خرمشهر، با تلاش افراد آن دفع گردید. در سه‌راه شلمچه، در جادة مرزی نیز اعراب قسمتی از تأسیسات غیرقابل ‌استفاده را به آتش کشیدند.[۶۶] همچنین در ساعت 10:30، افراد خلق عرب، ازطریق کارون و شط‌العرب (اروندرود) به پایگاه دریایی خرمشهر حمله کردند. جایگاه پمپ‌بنزین و نمایندگی جنرال موتور و یک سوپرمارکت به آتش کشیده شد. به‌هنگام ظهر، 3 کشتی هزار تنی تجارتی به آتش کشیده شد.[۶۷] از سوی دیگر، ساختمان‌های سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلق عرب از همان ساعات اول درگیری به محاصرة نیروهای انقلاب درآمد و پس از چند ساعت درگیری تصرف شد. به این ترتیب، مرکز هدایت آشوب و درگیری‌ها سقوط کرد. در این اوضاع، عراق مقابل پاسگاه‌های مرزی به تجمع نیرو دست زد و بالگردهایش در خسروآباد به پرواز درآمدند. همچنین دو ایستگاه رادیویی برای "مردم عربستان" (عرب‌های ایرانی خوزستان) مرتب پیام عربی می‌فرستاد. عده‌ای از نیروهای مسلح خلق عرب در خارج از خرمشهر به‌طرف این شهر حرکت کردند یا در شهرهایی همچون اهواز و آبادان به تحرکاتی دست زدند. در اهواز مسئله بدون حادثه خاتمه یافت، اما در آبادان تعدادی از اتومبیل‌های پارک‌شده مورد آسیب قرار گرفتند و ساختمان شرکت نفت در ایستگاه10، کنار بهمن‌شیر، مورد تهاجم مسلحانه واقع شد و خساراتی به آن وارد آمد.[۶۸] در درگیری آن روز، ضربه تعیین‌کننده‌ای به موجودیت سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلق عرب وارد آمد و آن سازمان به‌حالتی شبیه انحلال کشیده شد. چنین وضعی مقدمه‌ای شد برای تشکیل گروه‌های کوچک‌تر، ولی مخفی و با آزادی عمل بیشتر در جنایت و نیز وابستگی تام و تمام در همة ابعاد به عراق. گروه چهارشنبه سیاه از آن جمله بود. در اسناد کنسولگری عراق در خرمشهر که بعدها به دست آمد، این مسئله چنین گزارش شده است: «بعد از دستگیری تعداد زیادی از افرادی که در این مرکز [سازمان فرهنگی خلق عرب] بودند، افراد باقیمانده شروع به تشکیل گروه‌های کوچک‌تری کردند، مانند گروه سیدهاشم موسوی [چهارشنبه سیاه]. برای سازمان فرهنگی خلق عرب چیز قابل‌ذکری که بتواند در خلق عرب مؤثر باشد، باقی نماند.» و نیز دربارة نحوة عملکرد و روابط این گروه چنین آمده است: «عناصر گروه [چهارشنبه سیاه] درخواست اسلحه کردند تا بتوانند وارد عمل شوند. بیشتر تأکید داشتند که سلاح کمری با صداخفه‌کن به آنها داده شود تا بتوانند افراد و شخصیت‌های مخالف عرب را ترور کنند. این گروه اقدام به عملیات ایذایی زیادی کرده و از حماسه‌آفرین‌ترین گروه‌ها بوده است. برای کارهای نظامی ـ تبلیغاتی و در مرحلة فعلی برای شکستن رکودی که در منطقه حاکم شده، از ما خواسته‌اند که نقشه‌های بررسی‌شده و عملی در اختیار آنها بگذاریم که ازلحاظ نظامی اقدام کنند. همچنین مخفیگاه‌هایی تعیین شود که کار آنها کشف نگردد.»[۶۹]

ضمیمه اول گزارش 13؛ بخش‌هایی از سخنان مهم امام خمینی در روز یکشنبه 29 تیرماه 1359: «من هرروز که از این انقلاب می‌گذرد توجه به این معنا بیشتر پیدا می‌کنم که ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم و ما یا مقصر هستیم و یا قاصر؛ و در هر دو جهت در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم. ... از اول هم که به‌حسب الزامی که من تصور می‌کردم دولت موقت را قرار دادیم، خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد، جوان باشد، قاطع باشد بتواند مملکت را اداره کند، نه یک دولتی که نتواند. منتها آن‌وقت ما نداشتیم فردی را که بتوانیم، آشنا نبودیم بتوانیم انتخاب کنیم. این انتخاب شد و خطا شد و حالا هم که دولت می‌خواهد در مجلس شورا دولت ایجاد بشود حالا ما باید این مطلب را به مجلس شورا اعلام کنیم که باید یک دولت متدین تمام صددرصد اسلامی و قاطع، یک نفر وزیر اگر مثل بعضی از این وزرا که الآن هستند باشد اینها نپذیرند. تمام وزرا یکی‌یکی باید بررسی بشود. وزیر متدین صددرصد انقلابی مکتبی و قاطع. اگر چنانچه ما دولتمان باز مثل سابق باشد؛ آن‌طور وضع، آن‌طور دید را داشته باشد، ما باید عزای این نهضت را بگیریم و پیروزی ما امکان ندارد. ... باید دولت قاطع باشد، باید مجلس قاطع باشد. اگر در مجلس اشخاصی هستند که اینها باز همان طبل را می‌زنند و همان حرف‌ها را می‌زنند به اینها نباید گوش بدهند. باید همین مجلس یک مجلسی باشد که با قاطعیت عمل کند و دولت اگر بخواهد یک قدم کنار بگذارد با قاطعیت بخواهدش و ردش کنند و از اول هم که می‌خواهند یک دولتی را قرار بدهند، تصویب کنند یک دولتی را، یک دولتی باید باشد تمام افرادش، وزرایش، تمامشان اشخاصی باشند که بفهمند چی شده است، بفهمند که ما در چه حالی واقع هستیم، بفهمند که اسلام به چه جور باید در ایران پیاده بشود. ... سفارتخانه‌ها در هرجا که دست روی آن می‌گذارند، فاسد است. ... ما نمی‌توانیم تحمل کنیم این مطلب را که آقایان می‌خواهند با مغزهایی که در اروپا تربیت شده، درست بکنند. ما می‌خواهیم اسلام را اجرا بکنیم. ... اگر ارتش ما کارش را درست انجام داده بود که ما حالا باز گرفتار بلوچستان نبودیم، گرفتار کردستان نبودیم... ما رؤسای ارتشمان نه یک اشخاصی هستند انقلابی و نه وزارتخانه‌هایمان این‌طورند و نه دولت انقلابی ما داریم. ... تا کی این جوان‌های بیچارة ما تلف بشوند و بازهم قدردانی از آنها نشود و توی سرشان زده شود، هی کشته بدهند و هی توسری بخورند، هی کشته بدهند و هی تکذیب شوند؟... با رسمیت مجلس دیگر باید تمام امور را مجلس اصلاح بکند؛ یعنی با تمام قدرت دولتی را که تعیین می‌کند دولت صددرصد اسلامی دارای قدرت باشد و کارهایی را که دولت می‌کند و همین‌طور کارهایی را که در وزارتخانه‌ها می‌شود و کارهایی که در استان‌ها می‌شود تحت‌نظر باشد و مجلس بازخواست کند از اینها، بخواهد اینها را و اگر خطا کردند استیضاح بکند تا کار را درست انجام بدهند. ... این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در رأس وزارتخانه‌ها نباشند و آقای بنی‌صدر امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند؛ الاّ آنکه وزیری باشد که کارآمد باشد، اسلامی باشد، مسامحه‌کار نباشد، انقلابی باشد. ... ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم. من نمی‌خواهم بگویم در زمان ملیت، در زمانی‌که این همه از او تعریف می‌کنند چه سیلی به ما زد آن آدم. ... بروند کنار اینها، بروند گم بشوند اینها. اینها منحل باید باشد، ما از اینها ضربه دیده‌ایم. ... ما اسلام را می‌خواهیم، غیراسلام را نمی‌خواهیم... اگر در وزارتخانه‌ها، اگر در جایی احکام اسلام بخواهد جاری نشود، ما درِ وزارتخانه را می‌بندیم. ...»[۷۰]

ضمیمه دوم گزارش13: بخش دیگری از اطلاعیة شماره138 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در بخش دیگری از اطلاعیة شماره138 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام آمده است: «با اشغال لانة جاسوسی و گروگان‌گیری که بعداً مشخص گردید که این مرکز حکومت امریکا در ایران پس از پیروزی انقلاب هم به‌دلیل مسامحه‌کاری‌ها و اتخاذ شیوه‌های مخالف خط امام هنوز به قوت خود باقی بوده، سرنخ همة توطئه‌ها و طرح‌های خائنانه به دست آمد و حتی غائلة کردستان برای مدتی فروکش کرد و انقلاب شور زایدالوصف اولیة خود را بازیافت و دولت غیرانقلابی که فاقد هرگونه خصلت انقلابی بود، در مقابل شتاب انقلاب تاب توان نیاورد و سقوط کرد و به فرمودة امام، انقلاب بزرگ‌تر از انقلاب اول که مواجهة مستقیم با شیطان بزرگ بود، آغاز گردید. ولی با کمال تأسف باید بگوییم که باز با دولت و وزرا و مسئولینی سروکار داشتیم که اکثر فاقد روحیة انقلابی و در مواردی با خصلت‌های ضدانقلابی اجازه دادند کسانی که به نفع امریکا و در خدمت امریکا بودند، همچون میناچی بر سر حساس‌ترین پست‌های این مملکت، یعنی وزارت ارشاد باقی بمانند. مگر این آقای میناچی از درون دولت موقت تا این لحظه که امام از عملکرد آنها این‌چنین ناراحت‌اند بر سر کار باقی هستند، برای ما چه کرد؟... آیا چنین فردی لیاقت این را داشت و دارد که چنین پست حساس را در دست داشته باشد؟ و پس از افشای شخصیتش توسط اسناد لانة جاسوسی، کوچک‌ترین ترتیب اثری داده نشود و حتی به دفاع بی‌مورد از او برخیزند؟ همچنان که اخیراً از خسرو قشقایی این فئودال وابسته به سیا که مجلس شورای اسلامی او را به‌جرم وابستگی‌اش برای همیشه از سمت محترم نمایندگی خلع کرده، دفاع کردند. کدام وزارتخانة ما پس از گذشت نزدیک به دو سال، اسلامی است و در طول این مدت همه کار می‌شد انجام داد. ... آیا این سفارتخانه‌های ایران در خارج که به فرمودة امام هرکدام محلی است برای فساد، هرجا سر بزنی کارشان چیزی جز خوردوخوراک و فساد و فحشا نیست، به نفع اسلام و زیبندة انقلاب اسلامی است؟... و آیا با چه اطلاعاتی، وزیر امور خارجه، دانشجویان جوان و مسلمان ایرانی که سفارتخانة ایران در پاریس را به اشغال انقلابی خود درآوردند تا آنجا را از لوث وجود طرف‌داران بختیار خیانتکار پاک کنند، حمله می‌کنند، آن دلسوختگان را ضدانقلاب می‌دانند و از پلیس فرانسه تقاضای حمله و دستگیری‌شان را می‌نمایند، چگونه تحمل کند افرادی را که به عشق دلسوزی از اسلام و انقلاب ایران، جان خود را بر کف نهاده و کمر همت برای قتل بختیار* توطئه‌گر بسته‌اند، افرادی توطئه‌گر و ضدانقلاب بدانند؟ اصولاً در انقلاب اسلامی ما همان‌طوری‌که امام امت بارها فرمودند که: شهیدانمان در میدان شهادت شعار نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی را فریاد زدند، مع‌الوصف، در زمانی‌که امام، امریکا را شیطان بزرگ و دشمن اصلی می‌دانند، در زمانی‌که در جنگ رویاروی با این آدم‌خوار به سر می‌بریم، می‌بینیم وزیر امور خارجه آن‌چنان موضعی دربرابر شرق، آن‌هم نه به‌خاطر شناخت مکتبی، می‌گیرد که پنداری ما امروز با امریکا هیچ خصومتی نداریم و این‌همه توطئة جنایت ازجانب این جهان‌خوار پلید صورت نمی‌گیرد و گویی می‌توان برای مقابله با شرق، با شیطان بزرگ کنار آمد. ... این ننگ را ما چگونه تحمل کنیم که وزیر امور خارجة ایران در خارج ایران بگوید اصولاً ما را دلیلی بر مبارزه با عقاید سیاسی قاتلان هزاران شهید ایران، یعنی شاه جنایتکار و بختیار مزدور بیگانه نیست. پس رسالت مبارزه با این جرثومه‌های فساد با کیست؟... تا کی باید صبر کنیم به این امید که روزی سیطرة این افکار غربی و این دلباختگان غرب جنایتکار بر این مملکت از بین برود؟ شما ای مسئولینی که دست‌اندرکار تشکیل دولت آینده هستید، از مسامحه‌کاری و محافظه‌کاری و به شیوه‌های غیرانقلابی عمل‌کردن دست بردارید که این شیوة دولتمردان موقت بود که محکوم و ثمری جز رشد ضدانقلاب در مناطق مختلف کشور و در دستگاه‌های حکومتی نداشت. ... امروز روز احیای مجدد و هرچه‌ بیشتر سپاه پاسداران، دادگاه‌های انقلاب، جهاد سازندگی و کمیته‌ها می‌باشد و همة این ارگان‌های انقلابی باید به قوت خود مانند روز نخستین باقی بمانند و نیروهای ملت مستضعف در خط امام و فعال و جوان، حکومت را در دست گیرند که حکومت از آن آنان است...»[۷۱]

ضمیمه گزارش14: نامة بنی‌صدر به امام و پاسخ ایشان به نقل از صحیفه امام «نامه [به آقاى بنى‌صدر (رد پیشنهاد نخست‏وزیرى آقاى سیداحمد خمینى)] زمان: 1 مرداد 1359/ 10 رمضان 1400 مکان: تهران، جماران‏ موضوع: پیشنهاد پست نخست‏وزیرى به آقاى سیداحمد خمینى‏ مخاطب: بنى‌صدر، ابوالحسن (رئیس‌جمهور) [بسمه تعالى. حضور مبارک حضرت آیت‌الله العظمى امام خمینى به عرض مى‏رساند، در اوضاع و احوال فعلى و باتوجه‌به اینکه جامعه ما جامعه جوانى است و هیجان مثبت کار براى قراردادن کشور در خط تولید و فعالیت، جنبه معنوى و هیجان‏آفرین را جنبه اصلى مى‏گرداند، حاج ‌احمدآقا یکى از مناسب‌ترین اشخاص براى تصدى نخست‏وزیرى است. درصورتى‌که موافقت فرمایید عین صواب است. ابوالحسن بنى‌صدر]. بسمه‌تعالى‏ بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادى بهتر مى‏تواند خدمت کند. والسلام علیکم. روح‌الله الموسوی الخمینى‏»[۷۲]



منابع و مآخذ روزشمار 1359/05/01

  1. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 125، 31/4/1359، صص25 و 26، بخش عربی رادیو مونت کارلو، ساعت 22، 30/4/1359.
  2. جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل، ترجمه محمدعلی خرمی، ج1، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1387، صص 39 تا 41.
  3. روزنامه اطلاعات، 1/5/1359، ص4 و ـ روزنامه کیهان، 1/5/1359، ص4، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس از بغداد.
  4. روزنامه جمهوری اسلامی، 1/5/1359، ص1؛ روزنامۀ انقلاب اسلامی، 1/5/1359، ص4.
  5. روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص2.
  6. روزنامه کیهان، 4/5/1359، ص2، گزارش خبرنگار کیهان اعزامی به قصرشیرین، به نقل از فرمانده سپاه قصرشیرین و گزارش سپاه این شهر.
  7. سند شمارۀ 42554 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تلفنگرام مرکز فرماندهی سپاه به سماجا3(مرکز فرماندهی)، 1/5/1359.
  8. سند شمارۀ 277080 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین به تهران، فرماندهی ژاندارمری، رکن3، دایرۀ عملیات، 1/5/1359.
  9. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 125، 31/4/1359، صص25 و 26، بخش عربی رادیو مونت کارلو، ساعت 22، 30/4/1359.
  10. روزنامه کیهان 2/5/1359، ص2، گزارش خبرنگار کیهان اعزامی به قصرشیرین.
  11. همان.
  12. سند شمارۀ 34273 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ژاجا، رکن3، مرکز فرماندهی به دفتر ریاست‌جمهوری، 2/5/1359.
  13. سند شمارۀ 114981 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (مریوان)، جلد1، ص146، 22/5/1359.
  14. سند شمارۀ 277079 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین ناحیه رکن2، 1/5/1359.
  15. سند شمارۀ 238 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (نوسود)، ص249، گزارش مرکز اطلاعات و بررسی‌های سیاسی سپاه غرب کشور.
  16. سند شمارۀ 347722 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از واحد هماهنگی نیروهای انتظامی آبادان به ستاد واحد هماهنگی نیروهای انتظامی استان خوزستان، 11/5/1359.
  17. سند شمارۀ 347721 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از واحد هماهنگی نیروهای انتظامی شهرستان آبادان به ستاد واحد هماهنگی نیروهای انتظامی، 11/5/1359.
  18. سند شماره 423647 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از 07 رکن3 به ت ـ ف ژاجا (ادارۀ مرزبانی، رونوشت: رکن سوم امنیت)، 1/5/1359.
  19. روزنامۀ جمهوری اسلامی، 4/5/1359، ص4؛ روزنامۀ انقلاب اسلامی، 1/5/1359، ص1؛ و روزنامۀ کیهان، 2/5/1359، ص13.
  20. سند شمارۀ 347755 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین، کردستان، ج1، ص180.
  21. روزنامه جمهوری اسلامی، 2/5/1359، ص4؛ روزنامه انقلاب اسلامی، 2/5/59، ص10؛ و ـ روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص13.
  22. روزنامه جمهوری اسلامی، 2/5/1359، ص2.
  23. روزنامه کیهان، 2/5/59، ص2.
  24. سند شمارۀ 56332 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (پاوه)، ص190، 1/5/1359، از سماجا3 ـ مرکز فرماندهی به ژاجا.
  25. روزنامه انقلاب اسلامی، 2/5/1359، ص10.
  26. روزنامه کیهان، 1/5/1359، ص16، خبرنگار کیهان از ارومیه.
  27. سند شمارۀ 56331 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (سنندج)، ج2، ص56، از سماجا3 ـ مرکز فرماندهی، به ژاجا ـ مرکز فرماندهی، 1/5/1359.
  28. سند شمارۀ 56348 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (دیواندره)، ص251، از سماجا3 ـ مرکز فرماندهی، 2/5/1359.
  29. سند شمارۀ 56348 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (دیواندره)، ص251، از سماجا3 ـ مرکز فرماندهی، 2/5/1359.
  30. سند شمارۀ 56327 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (نوسود)، ا/5/1359 ص247.
  31. روزنامه کیهان، 4/5/1359، ص15.
  32. روزنامه جمهوری اسلامی، 2/5/1359، ص4.
  33. روزنامه جمهوری اسلامی، 4/5/1359، ص5؛ روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص2 و 4/5/1359، ص14؛ و ـ روزنامه انقلاب اسلامی، 2/5/1359، ص10.
  34. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 127، 2/5/1359، ص10، رادیو صدای امریکا، ساعت 7، 1/5/1359.
  35. همان، ص6، رادیو لندن، ساعت 16:15، 1/5/1359.
  36. همان، صص12و13، رادیو صدای امریکا، 1/5/1359، به نقل از واشنگتن پست.
  37. روزنامه انقلاب اسلامی، 1/5/1359، ص5.
  38. روزنامه جمهوری اسلامی، 1/5/1359، ص2.
  39. روزنامه انقلاب اسلامی، 2/5/1359، ص9.
  40. همان، ص1.
  41. جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل، ترجمه محمدعلی خرمی، ج1، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، 1387، صص 39 تا 41.
  42. روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص3.
  43. همان، ص14.
  44. روزنامه انقلاب اسلامی، 1/5/1359، ص15.
  45. روزنامه کیهان، 1/5/1359، ص16.
  46. روزنامه انقلاب اسلامی، 1/5/1359، ص1.
  47. سند شمارۀ 56327 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (نوسود)، ا/5/1359 ص247.
  48. روزنامه انقلاب اسلامی، 2/5/1359، ص12.
  49. روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص آخر.
  50. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره127، 2/5/1359، صص5 و 6، رادیو لندن (بخش فارسی)، ساعت 20:45، 1/5/1359.
  51. همان، 2/5/59، ص6، بخش فارسی رادیو لندن، ساعت 20:45، 1/5/1359.
  52. همان، ص14، رادیو کلن ساعت 14:30، 1/5/1359.
  53. همان، ص22، بخش عربی رادیو مونت کارلو، ساعت 20:30، 1/5/1359.
  54. مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره اول، ص258.
  55. همان، ص259.
  56. همان، ص268.
  57. همان، ص273.
  58. مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره اول، ص258.
  59. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 125، 31/4/1359، صص25 و 26، بخش عربی رادیو مونت کارلو، ساعت 22، 30/4/1359.
  60. روزنامۀ کیهان، 2/5/1359، ص4، به نقل از آسوشیتدپرس از امان.
  61. ستاد تبلیغات جنگ ـ شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی ـ ستیز با صلح، چاپ اول، 1366 ه. ش تهران، صص 68 و 69.
  62. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 125، 31/4/1359، صص25 و 26، بخش عربی رادیو مونت کارلو، ساعت 22، 30/4/1359.
  63. جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل، پیشین، صص 41 ـ 39.
  64. سند شمارۀ 277087 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: 1/5/1359.
  65. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، 19/4/1358.
  66. روزنامه اطلاعات، 9/3/1359.
  67. همان، 10/3/1359.
  68. همان، ص268.
  69. ستاد تبلیغات جنگ ـ شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی ـ ستیز با صلح، چاپ اول، 1366 ه. ش تهران، صص 68 و 69.
  70. روزنامه جمهوری اسلامی، 30/4/1359، ص12.
  71. روزنامه کیهان، 2/5/1359، ص14.
  72. صحیفه نور، جلد‏13، ص56.