1361.11.16: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1361 |نام = 1361.11.16 |نام دیگر= شانزده بهمن |روز=16 بهمن 1361 |تاریخ شمسی= 1361.11.16 |تاریخ میلادی= 5 فوریه 1983 |تاریخ قمری= 21 ربيعالثاني 1403 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1359.11.16</div> <div class="bo...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
<div class="bootstrap-btn">[[1365.11.16]]</div> | <div class="bootstrap-btn">[[1365.11.16]]</div> | ||
<div class="bootstrap-btn">[[1366.11.16]]</div> | <div class="bootstrap-btn">[[1366.11.16]]</div> | ||
<div style="text-align:justify"> | <div style="text-align:justify"> | ||
==گزارش - | ==گزارش - 501== | ||
==گزارش - | |||
==گزارش - | در پي توافق فرمانده سپاه پاسداران و فرمانده نيروي زميني ارتش با تأخير 24 ساعته در زمان اجراي عمليات، فرصتي فراهم شد تا يگانها آخرين هماهنگيهاي لازم را انجام داده و ضمن بررسي مجدد آمادگي خود، مانور عمليات را بار ديگر مرور كنند. سپاه هفتم حديد و سپاه يازده قدر بعد از ظهر امروز براي اجراي عمليات اعلام آمادگي كردند و سپاه سوم صاحبالزمان(عج) نيز در جلسهي ساعت 19:15 امشب آمادگي خود را براي عمليات اعلام كرد. | ||
==گزارش - | آخرين مرور بر مانور عمليات در جلسهيي كه ساعت 19:15 امروز در محل قرارگاه سپاه سوم تشكيل شد، انجام گرفت. | ||
==گزارش - | حاضران در اين جلسه عبارت بودند از: محسن رضايي (فرمانده كل سپاه پاسداران)، رحيم صفوي، غلامعلي رشيد، حسين خرازي (فرمانده سپاه سوم)، احمد كاظمي (فرمانده سپاه هفتم)، محمدابراهيم همت (فرمانده سپاه 11 قدر)، محمد باقري (مسئول اطلاعات خاتم(ص))، محسن رفيقدوست (وزير سپاه پاسداران)، حبيباللهي (مسئول عمليات سپاه)، مهدي زينالدين (فرمانده لشكر17 علي بن ابيطالب(ع))، قاسم سليماني (فرمانده لشكر41 ثارالله(ع))، رئوفي (فرمانده لشكر7 وليعصر(عج)) و علي اسحاقي (فرمانده جنگهاي الكترونيكي (جنگال) قرارگاه خاتم(ص)). | ||
==گزارش - | علاوه بر فرماندهان سپاه تعدادي از روحانيون از جمله آيتالله طاهري (نمايندهي امام و امامجمعهي اصفهان)، آيتالله يثربي (امامجمعهي كاشان) و حجتالاسلام فاكر نيز در جلسه حضور داشتند. در ابتداي جلسه غلامعلي رشيد در تشريح آخرين وضعيت و هماهنگيهاي سپاهها و يگانهاي تحت امر گفت: | ||
==گزارش - | «دربارهي هماهنگيهاي لازم بين لشكر27 و لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) ـ دو يگان همجوار ـ اقدامات لازم صورت گرفته است. | ||
==گزارش - | با مسئولين مهندسي صحبت شد و گفتيم اگر اجراي عمليات هدف تأمين نشد به فكر احداث خاكريز باشيد. در قرارگاه سپاه سوم آمادگيها بررسي شد، وسايل مهندسي تا ظهر پاي كار نيامده بود، ولي تا امشب به 60 دستگاه رسيده و كامل خواهد شد. | ||
==گزارش - | آخرين جلسهي سپاه هفتم با حضور فرماندهان لشكرها براي هماهنگيهاي بيشتر تشكيل شد. | ||
==گزارش - | نيروهاي لشكر امام حسن(ع) و لشكر8 نجف اشرف امشب از [جنگل] امقر به سوي خط حركت ميكنند و در 4 كيلومتري دشمن ميمانند و فردا شب براي هجوم به دشمن اقدام خواهند كرد. | ||
==گزارش - | مانور چند لشكر [در مرحلهي دوم] اشكال دارد كه بايد در مورد آن بحث شود. | ||
==گزارش - | سپاه هفتم هم بايد منطقهيي به طول 20 كيلومتر و عمق 10 كيلومتر را تصرف كند.» | ||
==گزارش - | وي در مورد آخرين اقدامات دشمن براي تقويت خطوط و آوردن نيرو به منطقه افزود: «دشمن هم در خط اول بين 2 كانال موجود 2 تا 3 رديف سيمخاردار كشيده و بعد از آن ميادين مين و سيمخاردار دارد و شرق كانال دوم را به استعداد يك تيپ تقويت كرده است.» | ||
==گزارش - | پس از گزارش غلامعلي رشيد، فرماندهان سپاههاي سهگانه آخرين تصميمات در مورد مانور يگانهاي تحت امر خود را در مرحلهي اول تشريح كردند. | ||
ابتدا حسين خرازي فرمانده سپاه سوم صاحبالزمان، در مورد مانور يگانهاي اين سپاه در جناح راست عمليات گفت: «لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) همراه با لشكر27 حضرت رسول(ص) با گراي 270 تا 290 درجه حركت ميكنند تا به جادهي آسفالت (در غرب و به موازات مرز بينالمللي) برسند. | |||
تيپ قمر بنيهاشم با استعداد 2 گردان براي تأمين خاكريزي كه حد فاصل [پاسگاه] رشيده و [پاسگاه] طاوسيه با گراي 270 درجه احداث ميشود و 4 گردان براي مقابله با [پاتك] دشمن و پدافند پشت خاكريز آمادگي لازم را كسب كرده است. بدين منظور 3 گردان دستگاه مهندسي تشكيل دادهايم كه هم به زمين توجيه شدهاند و هم براي احداث اين خاكريز تمرينهاي لازم را [مانور] انجام دادهاند. براي اجراي اين عمليات مهندسي 13 دستگاه مهندسي از لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) و 15 دستگاه از سپاه سوم به كار گرفته خواهند شد. اين دستگاهها كه مأموريت احداث خاكريز روي جادهي آسفالت [غرب مرز] را بر عهده دارند، صبح عمليات در نزديكي [پاسگاه] رشيده [عراق] مستقر ميشوند.» | |||
سپس محسن رضايي تذكر داد: «[لشكر] علي بن ابيطالب(ع) بايد با پيشروي، [نيروهاي] موجود دشمن جلو [غرب] جاده [آسفالت] را جاكن كند و تا خط لولهي نفتي پاكسازي كند.» | |||
خرازي هم يادآوري كرد طرحشان اين است كه غرب جاده را پاكسازي كنند. پس از وي احمد كاظمي فرمانده سپاه هفتم، در مورد مانور يگانهاي اين سپاه گفت: «نگراني اجراي عمليات سپاه هفتم براي رسيدن به [پل] غزيله، [چگونگي] حفظ جناح راست عمليات است. چون ما به دليل اينكه اهداف در عمق قرار دارند مكانيزه* حركت ميكنيم، ولي لشكر علي بن ابيطالب(ع) [جمعي سپاه سوم در جناح سپاه هفتم] پياده ميآيد و اين اختلاف زمان، مسئله است.» وي اضافه كرد: | |||
«منطقهي پاكسازي ما [سپاه هفتم] خيلي وسيع است. مانور لشكر وليعصر(عج) اين است 6 گردان از [پاسگاه] صفريه [به] جلو پيشروي كنند و بعد به طرف جنوب [متمايل شده] و [منطقه را] پاكسازي ميكنند و 6 گردان هم از محور جادهي چزابه وارد شده و به طرف شمال پاكسازي ميكنند. خاكريزهايي كه نياز است خود سپاه [هفتم] به صورت متمركز احداث خواهد كرد.» | |||
كاظمي در ادامه مشكلات موجود را در مورد هماهنگي با هوانيروز براي هليبرن يك گردان از نيروهاي لشكر8 نجف از طريق هور (طبق آنچه در طرح آمده بود) مطرح كرد. | |||
فرمانده كل سپاه نيز با توجه به عمق هدف لشكر8 نجف (پل غزيله) گفت: «ما بايد سريع به پل (غزيله) و سهراهي جادهي فكه با اتوبان العماره برسيم. مشكل بعد در مرحلهي دوم است كه نيروها بايد با درگيري 20 الي 22 كيلومتر پيشروي كنند و در ادامه به دشمن اجازهي سازماندهي ندهند و به هر نحو به دشمن بزنند.» وي افزود: «شناسايي در عمق [منطقه] به وسيلهي تيمهاي موتورسوار چه زمان عمل و چه براي ادامهي عمليات انجام شود. دقت نماييد كه بين نيروهاي خودي رخنهيي وجود داشته باشد و با توجه به اهميت هماهنگي بين لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) و 27 رسولالله(ص) يك سيستم خبررساني بين اين دو [لشكر] پيشبيني شود. اگر پل غزيله گرفته شود ديگر روي پل فشاري نيست و تمامي فشارها از طرف سهراهي [فكه ـ اتوبان غزيله] خواهد بود. مرتباً به نيروهاي بسيجي سر بزنيد و [آنها را] توجيه كنيد.» | |||
پس از خروج روحانيون و افراد متفرقه از جلسه، محسن رضايي كلياتي در مورد مسائل جنگ از جمله خط حد سپاهها* و مشكل يگانها در رسيدن به عمق بيش از 50 كيلومتر دشمن طرح كرد و از فرماندهان خواست براي حل اين مشكل پيشنهادهاي خود را مطرح كنند. | |||
سپس فرماندهان حاضر در جلسه به مديريت غلامعلي رشيد به مرور و بررسي مجدد مانور يگانهاي 27 حضرت رسول(ص)، 17 علي بن ابيطالب(ع) و (احتياط تيپ44 قمر بنيهاشم(ع))، 8 نجف، 41 ثارالله(ع)، 7 وليعصر(عج) و تيپ 15 امام حسن(ع) در مرحلهي دوم عمليات پرداختند. | |||
در ابتدا محمدابراهيم همت فرمانده سپاه 11 قدر، مانور دو لشكر27 حضرت رسول(ص) و 17 علي بن ابيطالب(ع) را توضيح داد و گفت كه لشكر27 با يك تيپ از جاپاي تصرفشده به عرض 2 كيلومتر از پشت خاكريز احداثي در طاوسيه تا رشيده، به دشمن زده و تا جادهي آسفالت غرب كانال دوم (جادهي فكه به حلفاييه در عمق حدود 20 كيلومتري مرز) و به عرض 5 كيلومتر جاده را تأمين ميكند و لشكر17 نيز با بهرهگيري از 3 گردان در سمت چپ (جنوب) لشكر27 به عمق منطقه تا جادهي آسفالت** پيشروي كرده و با استفاده از 4 گردان ديگر بخش ديگري از اين جاده را تصرف و در پشت آن پدافند ميكند.*** | |||
بر اساس طرح مانور، سپاه هفتم حديد نيز در جنوب محدودهي لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) با به كارگيري 3 يگان (لشكر41 ثارالله با 11 گردان؛ لشكر8 نجف با 13 گردان؛ لشكر7 وليعصر(عج) با 12 گردان) وارد شده و ضمن درگيري با عناصر دشمن و پاكسازي منطقه، تا جادهي آسفالت (فكه ـ حلفائيه) پيشروي و در پشت آن پدافند ميكرد. بدين ترتيب، لشكر41 ثارالله تا 5 كيلومتري شمال پل غزيله؛ لشكر8 نجف تا پل غزيله، لشكر7 وليعصر(عج) نيز از جنوب پل تا 3 كيلومتري جنوب آن خط حد پدافندي داشتند. در ادامهي عمليات نيز مأموريت عبور از پل غزيله؛ پاكسازي شمال جادهي غزيله به العماره و تأمين شهر حلفائيه به عهدهي نيروهاي لشكر8 نجف گذارده شد و تأمين جناح راست (شمال) لشكر8 نجف به لشكر ثارالله واگذار شد (تا 5 كيلومتر در شمال مشرح تا هورالسناف). در جنوب آن نيز نيروهاي لشكر7 وليعصر(عج) حضور داشتند كه علاوه بر تأمين جناح چپ پل غزيله، بخش انتهايي جادهي چزابه (منتهي به پل غزيله) را تصرف و پاكسازي ميكردند (تا جادهي سكره). به تيپ امام حسن(ع) هم مأموريت داده شد كه در جادهي صفريه (جناح چپ عمليات) تا جايي كه امكان پدافند وجود دارد پيشروي كند و از جادهي سكره به طرف غزيله بيايد و بعد به غرب براي پاكسازي نيروهاي دشمن بين جادهي خاكي صفريه به جادهي آسفالت چزابه برود.* | |||
در پايان جلسه نيز توزيع دستگاههاي مهندسي (لودر و بلدوزر) و نحوهي احداث خاكريزهاي پدافندي در مرحلهي دوم عمليات به اجمال مرور شد. به گفتهي احمد كاظمي، از 70 دستگاه مهندسي در اختيار سپاه هفتم، 45 دستگاه آن براي احداث 12 كيلومتر خاكريز در مرحلهي اول مورد استفاده قرار ميگرفت و در مرحلهي دوم 10 دستگاه براي احداث خاكريز در شرق اتوبان (ابوغريب ـ المشرح در شمال المشرح به طول حدود 10 كيلومتر)؛ 5 دستگاه شمال المشرح و 10 دستگاه نيز براي جنوب المشرح در نظر گرفته شده بود. به دستور غلامعلي رشيد و با توجه به مأموريت يگانها قرار شد از بنهي مشترك سپاه هفتم، 10 دستگاه به (لشكر) ثارالله، 5 دستگاه به لشكر نجف، 5 دستگاه در احتياط سپاه هفتم و باقيمانده در اختيار لشكر7 وليعصر(عج) قرار گيرد.<ref>سند شماره 161/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر مقدماتي، (داود رنجبر)، 9/11/1361 تا 17/11/1361، صص 172 ـ 143؛ و ـ سند شماره 161/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر مقدماتي، 9/11/1361 تا 17/11/1361، ص 71.</ref> | |||
==گزارش - 502== | |||
روزنامهي اطلاعات از آخرين اعزام نيروهاي داوطلب مردمي از شهرهاي گوناگون كشور چنين گزارش داد: | |||
«در ادامهي عزيمت داوطلبانهي نيروهاي مردمي به جبهههاي جنگ، گروه كثيري از جان بركفان بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خراسان، از محل استاديوم تختي مشهد با [سر دادن] شعارهاي مرگ بر امريكا، مرگ بر اسرائيل تا صحن امام خميني راهپيمايي كردند و پس از تجديد ميثاق با هشتمين پيشواي شيعيان جهان، در صفوف منظم مسير صحن امام خميني تا راهآهن مشهد را طي كردند و پس از آن در ميان بدرقهي گرم خانوادههايشان و مردم هميشه در صحنهي مشهد با قطار راهي نواحي جنگي كشورمان شدند. | |||
• همچنين گروهي از پرسنل متعهد شهربانيهاي خراسان در حالي كه به وسيلهي مردم مشهد و خانوادههاي خود به گرمي بدرقه ميشدند، به جبههها رفتند. | |||
• گروهي از پرسنل شهرباني خرمآباد نيز در ميان بدرقهي گرم و پرشور مردم اين شهر به سوي جبههها شتافتند. | |||
• يك گروه 56 نفري از برادران بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خمينيشهر پس از طي دورههاي آموزشي از پادگان شهيد مؤذنيِ خمينيشهر به جبههها عزيمت كردند. | |||
• گردان قدس اسلامآباد طي مراسمي با بدرقهي مردم مسلمان و مبارز اين شهر راهي جبههها شد. در مراسم بدرقهي آنان امامجمعه و حاكم شرع اسلامآباد طي سخناني از رزمندگان قدس و ساير رزمندگان تقدير كرد. | |||
• يك گروه از برادران ايثارگر و متعهد ستاد جبههي هلالاحمر تويسركان، شامل بنا، جوشكار و پنچرگير، به جبههها عزيمت كردند. | |||
• گروهي از جان بركفان بسيجي و ديگر نيروهاي داوطلب مردمي از روستاهاي بردخون و شهنيا از توابع شهرستان دير، براي وارد آوردن آخرين ضربات بر پيكر رژيم امريكايي و رو به زوال صدام در ميان بدرقهي گرم مردم اين روستاها و خانوادههايشان به جبههها اعزام شدند. | |||
همچنين جمعي از رزمندگان داوطلب از شهرستان خورموج و روستاهاي تابعه، در ميان شعارهاي كوبندهي بدرقهكنندگان به سوي جبههها شتافتند. | |||
• بيش از هزاران تن از رزمندگان از مقر صاحبالزمان، محل اعزام نيروي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منطقه 9، با بيش از 30 دستگاه اتوبوس براي پيوستن به ديگر رزمندگان اسلام شيراز را ترك گفتند. | |||
ضمناً گروه ديگري از اعضاي بسيج سپاه پاسداران گوار با يك كاميون مواد غذايي اهدايي مردم اين شهر به جبههها رفتند. | |||
همچنين عدهيي از رزمندگان جان بركف اقليد، سپيدان و نيريز، به جبههها عزيمت كردند. | |||
يك گروه ديگر از جان بركفان بسيج و سپاه پاسداران لامرد فارس نيز به جبهه اعزام شدند. | |||
• گروهي از قايقرانان و ماهيگيران جزيرهي هرمز در ميان بدرقهي پرشور اهالي به ياري رزمندگان اسلام شتافتند. | |||
• گروهي ديگر از حماسهآفرينان بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ياسوج در ميان بدرقهي گرم مردم مسلمان و شهيدپرور ياسوج و عشاير بويراحمد به جبههها اعزام شدند. | |||
• گروهي از برادران داوطلب و اعضاي بسيج و سپاه پاسداران شهرستانهاي همدان و نهاوند به جبههها شتافتند.»<ref>روزنامهي اطلاعات، 17/11/1361، ص 4.</ref> | |||
==گزارش - 503== | |||
در پي عمليات نيروهاي كومهله در محور مهاباد ـ بوكان و محاصرهي كامل پايگاه درمان، ساعت 3 بامداد امروز اين پايگاه به طور كامل سقوط كرد* و 93 تن از افراد داخل پايگاه (يك افسر، 4 درجهدار، 81 سرباز و 7 بسيجي) به دست مهاجمان قتل عام شدند. در اين حادثه همچنين 23 نفر زخمي و حدود 12 نفر به گروگان گرفته شدند.**<ref>سند شماره 350064 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهيي، از قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) (ركن3) به فرماندهي نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، شماره 195، 7/12/1361، ص 3.</ref> | |||
همهي وسايل و تجهيزات پايگاه از جمله يك تفنگ57 ميليمتري، يك تفنگ106 ميليمتري، يك خمپاره81 ميليمتري، يك آر.پي.جي. و يك تيربار هم به غارت رفت. | |||
ساعت 8:30 يك گروه از نيروهاي جندالله و يك واحد از نيروهاي ارتش براي بازپسگيري پايگاه به محل حادثه اعزام شدند، اما در وضعيت نامساعد جوي و بارش شديد برف در بين راه به كمين نيروهاي كومهله افتادند كه در طول چندين ساعت درگيري، 5 تن از نيروهاي خودي شهيد و 18 تن ديگر زخمي شدند و به ناچار عقبنشيني كردند.<ref>سند شماره 353490 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از الف ـ ت مهاباد، به الف ـ ت ـ قرارگاه بعثت، 16/11/1361، صص 2 و 3؛ و ـ سند شماره 66845 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سماجا3 (مركز فرماندهي)، به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، 18/11/1361، ص 1.</ref> | |||
راديو كومهله ساعت 16 ضمن پخش خبر حملهي نيروهاي اين گروه به پايگاه درمان، اعلام كرد كه پيكر بيش از 100 نفر از افراد پايگاه در اختيار اين گروه است و از هلالاحمر مهاباد خواست تا اقدام به تخليهي اجساد آنان كُند. | |||
<ref>سند شماره 66947 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از مركز قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) به مركز فرماندهي ستاد مركزي، 19/11/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 2/512566/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: شرح عمليات بازپسگيري پايگاه درمان، گزارش محمود شاعري فرمانده گردان 7 الفتح مهاباد، 28/7/1387، صص 4 ـ 2.</ref> | |||
بر اساس آخرين اطلاعات، مهاجمان در پايگاه و تپههاي مشرف بر منطقه و پايگاه درمان مستقر شدهاند.<ref>سند شماره 343470 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه مهاباد (فرماندهي) به قراگاه بعثت (فرماندهي)، 17/11/1361، سند تكبرگي.</ref> | |||
==گزارش - 504== | |||
بر اثر حملات افراد مسلح غير قانوني در غرب و شمال سنندج شماري از نيروهاي خودي شهيد يا مجروح شدند. يكي از افراد حزب دمكرات نيز خود را تسليم و درخواست اماننامه كرد. | |||
يك گروه از نيروهاي سپاه كه مأمور تأمين جاده در محور سنندج ـ مريوان بودند، ساعت 16:30 پس از پايان مأموريتشان در حال بازگشت به پايگاه خود بودند كه در منطقهي شويشه در غرب سنندج، هدف حملهي نيروهاي مسلح غير قانوني قرار گرفته، با آنان درگير شدند. با اعزام نيروي كمكي از پايگاه شويشه و نگل اين درگيري خاتمه يافت. در اين حادثه 19 تن از نيروهاي سپاه شهيد و 4 تن زخمي شدند.<ref>سند شماره 66844 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، 17/11/1361، ص 2؛ و ـ سند شماره 353388 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه كردستان به قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع)، 19/11/1361، سند تكبرگي؛ و ـ مأخذ 5، بخش اول.</ref> | |||
در شمال سنندج نيز به پايگاه دوويسه حمله شد و يك سرباز به شهادت رسيد.<ref>سند شماره 353312 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) (ركن3) به فرماندهي نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات)، 18/11/1361، ص 4؛ و ـ سند شماره 341049 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ناحيهي ژاندارمري كردستان (ركن3) به مقام استانداري استان كردستان، 18/11/1361، سند تكبرگي.</ref> | |||
در سلماس، يك نفر از نيروهاي حزب دمكرات كردستان ايران خود را به نيروهاي سپاه پاسداران اين شهر تسليم و درخواست اماننامه كرد. وي يك قبضه اسلحه و 80 فشنگ را نيز تحويل داد.<ref>مأخذ 5، بخش اول؛ و ـ سند شماره 353450 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي قرارگاه بعثت به فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع)، 18/11/1361، سند تكبرگي.</ref> | |||
==گزارش - 505== | |||
مسئول بنياد شهيد انقلاب اسلامي قمشه و محافظ وي هدف حملهي تروريستي قرار گرفته و هر دو زخمي شدند. بر اساس گزارش فرماندهي منطقهي 2 سپاه پاسداران ضارب در پوشش فردي كه برادرش در جبهه مفقود شده است به منزل مسئول بنياد شهيد قُمشه مراجعه و سپس وي و محافظش را با شليك چندين گلوله مجروح كرده است.<ref>سند شماره 66825 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از مركز فرماندهي ستاد منطقه2 سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 17/11/1361، ص 2.</ref> | |||
در تبريز نيز يك نفر از وابستگان به چريكهاي فدايي خلق (گروه اشرف دهقان) كه يك اسلحه و مقداري قرص سيانور به همراه داشت دستگير شد.<ref>سند شماره 66660 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ستاد منطقه5 (اطلاعات) به ستاد مركزي (اطلاعات)، 15/11/1361، سند تكبرگي.</ref> | |||
==گزارش - 506== | |||
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با صدور اطلاعيهيي از دستگيري سران حزب توده* خبر داد. | |||
روزنامهي اطلاعات با اعلام اين خبر به نقل از اطلاعيهي سپاه پاسداران آورده است: | |||
«توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و سازمان اطلاعاتي 36 ميليوني، تعدادي جاسوس دستگير شدند. اين افراد با سازمان جاسوسي كا.گ.ب. (K.G.B.) ارتباط داشتند. | |||
همچنين اين افراد به منظور فراهم كردن پوشش امنيتي براي خود اقدام به تهيهي گذرنامه و شناسنامههاي جعلي نموده بودند. در اين رابطه ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طي اطلاعيهيي اعلام داشت: "در پي اخبار و اطلاعات مستندي كه به كمك اطلاعات 36 ميليوني دربارهي جاسوسي بعضي از افراد خائن به دست آمد، پريشب تعدادي از اين افراد توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دستگير شدند. مشروح اين جريان متعاقباً به اطلاع امت شهيدپرور خواهد رسيد."» اين روزنامه افزوده است: «خبرنگار ما كسب اطلاع كرد كه جاسوسان دستگيرشده توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در رابطه با سازمان جاسوسي كا.گ.ب. بودهاند. | |||
همين خبر حاكي است در بين افرادي كه به نفع بيگانگان جاسوسي ميكردهاند و دستگير شدند، فرد با سابقهيي كه سالهاي متمادي در حزب معلومالحال توده فعاليت داشته به نام كيانوري ديده ميشود. | |||
همين گزارش حاكي است كه احتمال ميرود احسان طبري* و سران و افراد مركزي اين گروه جزء دستگيرشدگان باشند.»<ref>روزنامهي اطلاعات، 18/11/1361، ص 2، به نقل از ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.</ref> | |||
خبرگزاري فرانسه نيز در اين باره با استناد به منابع داخلي ايران، گزارش داد: «به نوشتهي روزنامهي آزادگان، آقاي نورالدين كيانوري دبيركل حزب توده حزب كمونيست ايران و تني چند از سران اين حزب به دليل فعاليت به نفع كا.گ.ب. بازداشت شدند. پاسداران انقلاب بيانيهيي را بدون اشاره به جزئيات منتشر كردهاند كه طي آن گفته شد آنها شنبه شب تعدادي از جاسوسان را در ارتباط با كا.گ.ب. بازداشت كردهاند. به نوشتهي آزادگان اسنادي كشف شده و اين اشخاص در اولين بازجويي اعتراف كردهاند.»<ref>خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 325، 19/11/1361، ص 16 تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 18/11/1361، گزارشي از خبرگزاري فرانسه، نوشتهي روزنامهي آزادگان، بيانيهيي از پاسداران انقلاب.</ref> | |||
==گزارش - 507== | |||
امروز چهار نظامي عراقي با عبور از مرزهاي منطقهي كردستان خود را به نيروهاي سپاه معرفي و درخواست پناهندگي كردند.<ref>مأخذ 9، بخش اول.</ref> | |||
==گزارش - 508== | |||
آيتالله خامنهاي رئيسجمهور در ديدار با گروهي از كاركنان شهرباني كه عازم جبهه بودند بر نقش آحاد ملت در پيروزي انقلاب و پايداري آن در مقابله با قدرتهاي بزرگ تأكيد كرد و اين امر را دليل خودداري امريكا از مقابلهي رودررو با انقلاب دانست. به گزارش روزنامهي كيهان، آيتالله خامنهاي با اشاره به فرمان معنوي و حكيمانهي امام امت مبني بر تشكيل ارتش بزرگ مردمي 20 ميليوني، گفت: | |||
«شما در حقيقت بخشي از آن ارتش بزرگ هستيد. ما به دليل وجود اشخاصي همچون شما در سراسر كشور معتقديم كه اين انقلاب پيروز خواهد شد. انقلابي كه بر دوش همهي آحاد يك ملت استوار است، شكست نميخورد؛ آن نظامي شكست ميخورد كه بر دوش يك طبقه و قشر خاصي استوار باشد. | |||
اين مسئله را دشمنان جهاني ما نيز ميدانند؛ لذا تلاش ميكنند تا به هر كيفيتي شده به ما ضربه بزنند. امريكا اگر ميتوانست با ما رو در رو بجنگد از مدتها پيش اين كار را كرده بود. | |||
امريكا و همهي قدرتهاي بزرگ ميدانند كه در رو به رو جنگيدن و درگيري با جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي هيچ كاميابي در انتظار آنها نيست و لذا از حربهي تحريكات استفاده ميكنند و يكي از همين اقدامات آنها نيز تحريك اين همسايهي ابله و نادان ما به وارد شدن در خاك جمهوري اسلامي ايران بود و حال كه او در آخرين لحظات زندگي خود به سر ميبرد، به هر وسيلهيي كه شده ميخواهند از شكست قطعي جلوگيري كنند. با ارسال تسليحات نظامي و پول او را تجهيز ميكنند ولي غافل از اينكه در جايي كه ايمان وجود ندارد، سلاح و پول كاربردي ندارد و آنجايي كه ايمان هست كاربرد ايمان از هر سلاحي برندهتر است.»<ref>روزنامهي كيهان، 17/11/1361، ص 3.</ref> | |||
==گزارش - 509== | |||
ميرحسين موسوي نخستوزير به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و به دعوت جامعهي انجمنهاي اسلامي بازار در مسجد امام خميني سخنراني كرد. محورهاي اصلي سخنان وي عبارت بودند از: تلاش حكومت سابق براي از بين بردن ماهيت سياسي بازار؛ برشماري نقش حساس بازار در تاريخ يكصدسال گذشته؛ اقدام دشمنان انقلاب براي دامن زدن به سوء تفاهمات به وجود آمده و ابراز علاقهي دولت براي رفع اينگونه سوء تفاهمات؛ اقدامات دولتهاي بزرگ و برخي وابستگان به آنها به ويژه عربستان سعودي براي تحريم و شكست دادن انقلاب اسلامي از راههاي اقتصادي و پايين آوردن قيمت و كاهش دادن سهميهي فروش نفت ايران؛ اشاره به برخي مشكلات اقتصادي به وجود آمده به دليل جنگ تحميلي و ضرورت اقدام فوري براي حل اين مشكلات. | |||
نخستوزير در بخشي از سخنانش گفت: «هر شهري داراي قلبي است و مركزي كه يك ثقلي را در يك مجموعهي بزرگ به وجود ميآورد. رويدادهاي سياسي و اجتماعي است كه سبب ميشود مردم خود به خود گرد هم آيند. اين مراكز ارزشهاي جامعه را در درون خود به وجود ميآورد، به خصوص كه در كنار اين مراكز مساجد وجود دارند. رژيم سابق قصد داشت بازار اين قلب تاريخي كه مردم را به سمت خودش ميكشاند از بين ببرد، زيرا كه ميدانست بازار علاوه بر مركز داد و ستد مركز تجمع سياسي مردم نيز هست.» | |||
موسوي افزود: «در رژيم گذشته چند اقدام سازمانيافته در جهت محو بازار در حال انجام گرفتن بود؛ يكي اين كه رژيم تصميم داشت بازار را به عباسآباد منتقل نمايد تا بتواند بر آنها كنترل داشته باشد و هركس را كه ميل داشته باشد در آنجا سكني دهد. زيرا كه در بازار هر اتفاق رخ ميداد. علاوه بر داد و ستد با سرنوشت سياسي و اجتماعي ما در ارتباط بود. | |||
دشمن ميخواهد به يك نوعي اين قلب شهر و اين مركز شهر را كه يادآور ارزشهاي بسياري است و خطدهنده به جامعه است را از بين ببرد. | |||
رژيم سابق شكست خورد، ولي آن چيزي كه مهم است و درست به همين دليل نيز هست كه برادران عزيز روزهاي شنبه زير اين سقف دور هم جمع ميشوند كه در بازار علاوه بر زندگي روزمره در داد و ستد اتفاقاتي ميافتد كه به نحو عميقي با سرنوشت اجتماعي و ارتباطي ما در ارتباط است. اينكه بازار به اين نكته اهميت ميدهد، قسمت دوم قضيه است كه در آن قسمت اول زمينه است و اين قسمت دوم به نظر من اصل است. | |||
بازار در صد سال گذشته، هميشه در اين نقطه نقشي كه بازي ميكند و نقشي كه وجود داشته بسيار فراتر از داد و ستدها ميرفته است. افكار مردم ما به يك نحوي در اين مساجد از قبيل مسجد جامع و اين مسجد و مسجد سيدعزيزالله و ساير مساجد ساخته ميشده است. در گفت و گوها، پاي منبرها، در حجرهها، در حضوري كه مردم در اين نهاد داشتهاند و دائم به صورت يك قلب تپندهيي كه نيرويي عظيم را در خود جمع ميكند دوباره آن را پخش ميكند در يك سطح كلي و شما به كاشان و اصفهان و تبريز هم كه برويد به همين گونه است؛ يعني بازارها معمولاً از نقش سادهي داد و ستد بسيار فراتر ميروند و نقش بسيار عميقتري را در جامعه ايفا ميكنند. علت اينكه در صد سال گذشته به حركتهاي بازار بيشترين اهميت داده ميشده است درست به همين دليل بوده است. | |||
علت آنكه در زمان بنيصدر تلاش شد كه ليبرالها جاي پايي در بازار پيدا كنند، به همين دليل بود؛ يعني اگر قرار بود بازار فقط سرگرم داد و ستد خودش باشد، ديگر ضرورتي نداشت مثل يك سوپرماركت ميتوانستيم تصور كنيم و يك عدهيي بروند در آنجا كار كنند و يك مقدار پول ميدهند و جنس ميگيرند و يكجا كالا وارد ميكنند و يكجا كالا ميفروشند. آيا اين سوپر ماركت با هر چند جنسي كه داشته باشد و با هر گستردگي كه داشته باشد، ميتواند در جهت فكري يك گروه و يك نظام اثر گذارد؟ | |||
مسلماً بازار يك سوپر ماركت بزرگ نيست و علت آنكه تلاشهاي دشمن براي اضمحلال بازار شكست خورد به همين دليل است، چون بازار فراتر از نقش عادي يك نقش ديگري در اينجا دارد و آن، نقشي است كه ناشي از حضور مكرر و مداوم مردم به اين مركز است و نقشي است كه ناشي از تلاشهاي زياد در اين مركز است و نقشي است كه ناشي از در كنار مسائل قرار گرفتن اين مجموعه است و نقشي است كه ناشي از حركتهاي عظيم تاريخي است كه در صد سال گذشته و حتي دورتر در اين مجموعه در سطح كشور اتفاق افتاده است. | |||
تلاشهاي زيادي ميشود كه به صورت مرموزانهيي بين دولت و بازار را اختلاف بيندازند. من فكر ميكنم براي آنكه بفهميم كه چرا اين فعاليتها مرموزانه صورت ميگيرد، همين قدر شما توجه داشته باشيد كه بازار اگر به صورت سوپرماركتي بود (به طور تمثيلي خدمت برادران عرض ميكنم) طبيعتاً هر نوع تلاشي براي اختلاف انداختن بين دولت و يك سوپرماركت بسيار خندهدار و مضحك به نظر ميرسد، پس اينجا نقشي هست و اهميتي دارد كه اين همه سرمايهگذاري بر روي آن ميشود. | |||
ديدي كه الآن در دولت وجود دارد نسبت به اصناف محترم، از طرف دشمنان تلاش ميشود كه وارونه جلوه داده شود يا محدود نشان داده شود، ولي قضيه اين است كه اگر به دولتهاي خط امام خواه دولت شهيد رجايي و خواه اين دولت ـ كه خودش را خدمتگزار مردم ميداند و راهي كه در پيش گرفته است انشاءالله همان ادامهي راهي باشد كه آن شهيد بزرگوار در كنار شهداي ديگر در پيش گرفتند ـ و اين صحبتها كه در دولت شده نگاه كنيم و تجربه و تحليل كنيم و به صورت آگاهانه و صحيح نظر افكنيم، ما زمينهيي براي اين بدبيني نخواهيم يافت و اگر اين باشد ما بايد برگرديم و در بيابيم كه اين بدبينيها از كجاها ميتواند نشئت بگيرد. | |||
در جامعه طبيعي است كه وقتي نظام به يك سمت ميرود و در يك نقطهيي قرار ميگيرد كه شروع ميكند به تصميمگيريهاي اساسي خود و ميبينيم كه ساخت اقتصادي و سياسي كشور را تبيين كرده و روشن ميكند، يك مقدار بحثهايي پيش ميآيد و اين يك نتيجهي طبيعي دارد، مخصوصاً در جامعهي آزاد ما الآن نظام، مستقر شده، تثبيت شده، پايههايش محكم شده و الآن كشور شما در صحنهي جهاني حضور دارد و در مقابل همهي توطئهها و ابرقدرتها ايستاده است و الآن نظام تصميم دارد كه به اين مسائل برسد كه ساخت اقتصادي و ساخت سياسيمان را چگونه بنا كنيم؟ مسئلهي اراضي را در سطح كشور چه جور حل كنيم؟ مسئلهي كارخانهها را چگونه حل كنيم، مسئلهي توزيع را چه جور حل كنيم و با توزيع به چه نحو رو به رو شويم؟ | |||
سالهاي اول انقلاب اين مسائل نبود به خاطر آنكه همهي ملت در پي محكم كردن پايهها بودند و الآن پايهها محكم شده و الآن اين نظام در قويترين شكل خود، امروز حضور دارد و الآن نظام پايداري حيرتانگيزي نشان داده است كه البته براي ما حيرتانگيز نيست چون از متن مكتب و از متن انقلاب، مشق ميگيريم، ولي براي جهان امروز مقاومت عجيب ملت ما در مقابل توطئههاي بسيار بسيار گستردهي سياسي، اقتصادي و نظامي حيرتانگيز است. | |||
الآن موقعيتي است كه خود نظام ـ و من نميخواهم بگويم فقط دولت ـ به اين نكته ميپردازد كه زمينها را چه كار كند؟ توزيع را چه كار كند؟ كارخانهها را چه كار كند؟ شما اگر در مذاكرات مجلس نگاه كنيد شايد نتايجي كه در آنجا گفته ميشود و بحث ميشود و به صورت طبيعي در ميان نمايندگان ملت هم بحث ميشود، نمايندگاني كه ما به آنها كمال اطمينان را داريم و در مجلسي كه امام ميفرمايند در رأس امور است خواهيد ديد كه همين مسئله مطرح است و اين طبيعيترين چيز است، ولي ميخواهند چنين وانمود كنند كه عليرغم موازين شرعي و عليرغم ضوابط قانون اساسي دولت ميتواند پا فراتر گذارد و در حالي كه چنين چيزي امكانپذير نيست و شما اگر عادي تصويب يك قانون را در جمهوري اسلامي مطالعه كنيد و در آن دقت كنيد، خواهيد ديد كه نظام طوري به هم بافته است و قانون اساسي به نحوي تنظيم شده كه به غير از وليفقيه (با تكيه بر موازين اسلامي و در آن مقام والايي كه براي ما دارد) هيچ فردي و هيچ نهاد و ارگاني نميتواند به طور خاص و جداي از مجموعه تصميمي براي كشور بگيرد. | |||
شما به روند تصميمگيريها نگاه كنيد و فرض كنيد كه دولت يك نظري دارد، نميتواند اجرا كند مگر آنكه به صورت لايحه درآيد و وقتي در هيئت وزيران مطرح ميشود، نظريات متفاوتي بيان ميشود و از بعدهاي مختلف به قضيه نگاه ميكنند و آنگاه نظرها پخته ميشود و رأي گرفته ميشود. من فكر ميكنم ممكن است براي بهتر بودن لايحه، فلان موضوع مطرح شود و ديگري نظر ديگري ميدهد، فكر ميكند اگر به نحو ديگري انجام گيرد پرثمرتر خواهد شد، ولي آنچه كه اصل است اعتقاد عموم است بر ولايت فقيه و بر نظام و بعداً اين تصويب ميشود و به مجلس فرستاده ميشود و به طور مفصل در آنجا بر روي آن بحث ميشود و دوباره به شوراي نگهبان فرستاده ميشود و در نهايت [در] تمام اين روند، ما سايهي پر صلابت امام را ميبينيم كه در مقابل هر حركت غير اسلامي از قديم ايستادهاند و الآن هم ميايستند. | |||
و در چنين نظامي تصور اينكه يك ارگاني و يك نهادي خودسرانه گامي سرنوشتساز بر خلاف آن چيزي كه مد نظر اسلام است و در چهارچوب قانون اساسي اتفاق ميافتد، بردارد و آن تصميم به صورت كلي و عمومي باشد، تصور درستي نيست و من فكر ميكنم درست در همين نكته بايد انديشه كرد. [...] | |||
دشمن ما، قدرتهاي بزرگ بيش از هر چيز سعي كردند از طريق اقتصادي نظام ما را شكست دهند. شايد براي كساني كه در بخشهاي اقتصادي كار كرده باشند گفتن اينكه ما يك سال، دو سال محاصرهي اقتصادي را تحمل كرديم يك واقعهي گذرايي باشد، به خاطر اينكه ما اين تجربه را به طور موفقي از سر گذراندهايم، ولي عظمت اين كار را و اهميت اين مسئله را و اهدافي را كه پشت سرش هست، شما برادران بهتر احساس ميكنيد. | |||
توطئه براي درهم شكستن نظام جمهوري اسلامي از طريق اقتصادي بسيار بسيار گسترده بود و هنوز هم ادامه دارد. كنفرانس اوپك را نگاه كنيد، در آنجا عربستان و چند كشور ارتجاعي آمدهاند و اين بحث را ميكنند و به بهانههاي مختلفي ميگويند كه سطح توليد كشورها بايد پايين بيايد و تكيه ميكنند روي كشور ما، كشور ما كه روزي 6 ميليون بشكه نفت ميفروخته است و الآن كه ميخواهد حدود دو ميليون و نيم [بشكه] نفت صادر كند، براي عربستان مسئله شده و ميگويد كه ما قيمت نفت را ميشكنيم. | |||
"قيمت نفت را ميشكنيم" به چه معناست؟ بدين معناست كه اگر ظرفيت فروش نفت عربستان به 5/4 ميليون بشكه رسيده، باز هم به 10 ميليون بشكه ميرسد تا سهم ايران پايينتر آيد. خوب در يك بازار بينالمللي همه دنبال جنس ارزان ميگردند و ما اگر بخواهيم قيمتها را از قيمت آنها پايين بياوريم، نتيجه چه خواهد شد؟ خوب همين بودجهي ما به يك نحو مؤثري به درآمدهاي نفتي وابسته است. | |||
آيا ما ميتوانيم خلأ ناشي از پايين آمدن قيمت را با زياد صادر كردن نفت پركنيم و آيا اين مسئله به چاههاي نفت ما آسيب نخواهد زد؟ | |||
يك فشار سياسي عميقي در پشت سر يك تصميم سادهي اقتصادي نهفته است، فشاري كه براي آن 6 ماه مقدمهچيني ميشود. الآن وزراي همين كشورهاي ارتجاعي كه نفت هم دارند از سوي عربستان يك جلسهي مشترك دارند و كويت حتي هنوز آن جلسه تشكيل نشده، نفت ارزان را وارد ميدان كرده است و من اصطلاح روزنامههاي ژاپني را در اين مورد بگويم: "سيل نفت ارزان كويت وارد بازارهاي جهان شد." حال آيا عربستان كه فقط 200 ميليون دلار ذخيرهي ارزي آن در امريكاست، نيازي به اين مسئله دارد يا اينكه يك مسئلهي سياسي مطرح است؟ | |||
براي درهم شكستن كدام قدرت و نيرويي در منطقه اين عمل انجام ميشود؟ آيا عربستان براي كويت اين كار را ميكند يا براي عراق؟ براي كدام كشور انجام ميدهد؟ | |||
توطئههاي اقتصادي تا اين اندازه در سطح جهان بر عليه ما گسترده است و شما برادران اين مسئله را خوب احساس ميكنيد، ولي با ابتكار اين مردم ايثارگر و با تحركي كه ملت ما داشته است و با كمكي كه همهي ملت به دولت كردهاند ـ كه در حقيقت نظام را مردم نگه داشتهاند و ما جز خدمتگزاران كوچك و حقير چيزي نيستيم و دائماً هم همين احساس را داريم ـ كارها به ياري خداوند اصلاح ميشود. | |||
سال گذشته در زمستان در ديماه وقتي ذخاير ارزي خود را ميديديم و ميديديم فروش نفت ما تقريباً يك حالت تحريمشدهيي در سطح جهان دارد و دارد پايين ميآيد و هزينههاي جنگي را هم ميديديم كه در حالي كه برايمان از اولويت برخوردار است و خود شما و همهي ملت ميگوييد "جنگ، جنگ تا پيروزي" و ما مجبوريم از اين درآمدهاي محدود ارزي يك قسمت عمدهيي را در اختيار جنگ قرار دهيم و همان موقع بنده خدمت امام عرض كردم با اين مقدار ارزي كه دست ماست و ما مجبوريم قطرهقطره آن را مصرف كنيم و بر اساس اولويتها مصرف كنيم، مسلماً ممكن است كه روزي برسد كه ما به جز گندم نتوانيم چيزي وارد كنيم، اگرچه همهي كارخانههاي ما بخوابد و اگرچه همهي بازار ما بخوابد و ما يقين داشتيم از اين مسئله كه اگر ميآمديم به ملت ميگفتيم، ملت استقبال ميكرد و در اين زمينه هيچ شكي نداشتيم، گفتيم كه ما با اين برنامه پيش ميرويم ولي انشاءالله با اين تحركي كه دولت دارد، در برخورد با كشورهاي خارجي و در برخورد با بازارهاي بينالمللي كه بحث بسيار طولاني دارد ما يقين داريم كه به اين مرحلهي حاد نخواهيم رسيد و بعداً خدمتشان عرض كردم كه ما با اين كم وارد كردن كالا، بازارهايمان خالي خواهد شد و دست مردم تنگ خواهد شد و اتفاقاً همان موقع مسئلهي حاجبالدوله را مثال زدم و خدمت امام عرض كردم ممكن است بازارهاي ما خالي از بشقابها و چينيآلات هم بشود و كالاهاي مصرفي هم نداشته باشيم. ما اين كار را كرديم و ملت مقاومت كرد و با اين تنگيها ساخت و با اين تنگدستيها ساخت و تحرك هم نشان داديم و وضعيت ما بهتر شد. | |||
بعضي چيزها هست كه به طور علني نميتوانيم بگوييم، گرچه منجر به آن شود كه اين نگفتنها يك نوع ظني هم در مورد دولت به وجود آورد. | |||
پس آن حملهيي كه منجر به خرمشهر شدن خونينشهر شد، يك هجومي به خوزستان مناطق گرمسير آغاز شد كه از نظر سياسي نيز براي ما بسيار اهميت داشت و ميخواستيم كه آنجا را راه اندازيم و در آن گرماي سوسنگرد به ما خبر دادند كه بعضي از بچهها از گرما فلج شدهاند و هيچ وسيلهيي نيست و همه چيز مردم از بين رفته است؛ ما آمديم تمام واردات يخچال و پنكه و تمام چيزهايي را كه به نحوي برودت ايجاد ميكند و همچنين سردخانهها را تخصيص داديم به خوزستان و خواستيم كه به جاي ديگري فرستاده نشود و نهتنها اين كار صورت گرفت، بلكه وزارت بازرگاني موظف شد كه در سطح تهران بدون آنكه گفته شود همين يخچالهاي موجود را هم كه در انبارها هست به خوزستان بفرستند. ما يقين داريم كه اگر اين مسئله را به ملت ميگفتيم و به شماها ميگفتيم و در وسايل ارتباط جمعي منعكس ميكرديم، همه پشتيباني ميكردند، ولي در عين حال وضعيت آن دستگاهها در آن گرما از نظر قيمت بسيار بدتر ميشد. ما تحمل كرديم و فقط با آقاي موسوي جزايري امامجمعهي اهواز كه از خوزستان تشريف آورده بودند، صحبت كرديم و با استاندار خوزستان و وزارت بازرگاني در مورد اين عمل هماهنگي كرديم تا اين عمل انجام گيرد و الآن كه نزديك هفت هشت ماه از اين موضوع ميگذرد به ما فرصت ميدهد كه آن مسئله را عنوان كنيم. ما در حالي كه دستمان تنگ است، مجبوريم كه حسابشده كار كنيم و كالاها را به آنجايي بفرستيم كه نياز بيشتري هست و مجبوريم به خاطر همين شرايط جنگي و به خاطر نفوذ پيام انقلاب اسلامي و به خاطر عظمت اين انقلاب كه كمكم به صورت يك قدرت شاخص و يك فرياد بلند از سوي محرومان در جهان مطرح ميشود، تنگناها را بپذيريم.»<ref>روزنامهي جمهوري اسلامي، 17/11/1361، ص 11.</ref> | |||
==گزارش - 510== | |||
علياكبر ولايتي وزير امور خارجه، امروز در پيونگ يانگ پايتخت كرهي شمالي، با كيم ايل سونگ رئيسجمهور اين كشور، ديدار و گفت و گو كرد. به گزارش روزنامهي كيهان در اين مذاكرات معاون نخستوزير و وزير امور خارجهي جمهوري دمكراتيك خلق كره، كاظم پوراردبيلي معاون امور اقتصادي و بينالمللي وزارت امور خارجه و نهاونديان سفير جمهوري اسلامي ايران در كرهي شمالي نيز حضور داشتند. | |||
دكتر ولايتي در اين ديدار با تأكيد بر مواضع روشن جمهوري اسلامي ايران در مورد تقويت جنبش عدم تعهد، مقابلهي جدي و مستمر با نفوذ ابرقدرتها در اين سازمان و ضرورت تشكيل صندوق بينالمللي، عدم تعهد به منظور خنثي كردن توطئههاي استكبار جهاني در مجامع بينالمللي حمايت قاطع ملت مسلمان ايران را از تلاشهاي آزاديبخش ملل تحت سلطهي جهان اعلام كرد. | |||
پس از آن ديدگاههاي مشترك دو كشور در مورد مسائل مربوط به هفتمين اجلاس سران كشورهاي عدم تعهد، مطرح شد. رئيسجمهور كرهي شمالي در پاسخ به سخنان دكتر ولايتي، با تأييد مواضع بر حق جمهوري اسلامي ايران گفت كه ما بايد اصول جنبش عدم تعهد را حفظ و از نهضتهاي آزاديبخش در برابر امپرياليزم حمايت كنيم و با انحلال اتحاديهها و بلوكبنديهاي نظامي و برچيده شدن كليهي پايگاههاي بيگانه از كشورهاي جهان سوم به ثبات و صلح جهاني كمك كنيم.<ref>مأخذ 15.</ref> | |||
==گزارش - 511== | |||
حسين شيخالاسلام معاون سياسي وزارت امور خارجه در آستانهي سفر به جمهوري دمكراتيك خلق يمن و چند كشور افريقايي، اعلام كرد كه براي اولين بار سفارتخانههاي جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي موزامبيك، آنگولا و مالي افتتاح خواهد شد. | |||
معاون سياسي وزارت امور خارجه قبل از ترك تهران در گفت و گويي در مورد اهداف اين سفر گفت: «عدن در ضمن ملاقاتهايي كه با رئيسجمهوري و وزير امور خارجهي كشور يمن خواهيم داشت پيام كتبي آقاي سيدعلي خامنهاي رياستجمهوري اسلامي ايران را به رئيسجمهوري يمن تسليم خواهيم كرد و پيرامون اجلاس آتي جنبش عدم تعهد و تقويت كشورهاي پيشرو منطقه و تقويت موضع فعال در قبال مسئلهي فلسطين و رد طرحهاي سازشكارانه گفت و گو كرده و همچنين [در خصوص] مسائل مطرحشده در اجلاس سهجانبهي دمشق و نيز جنگ تحميلي با مقامات اين كشور مذاكره خواهيم كرد.» | |||
وي ادامه داد: «بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، اساس سياست خارجي ما برقراري ارتباط با كشورهاي جهان سوم به خصوص كشورهاي افريقايي بوده است و در اين سفر ضمن بازديد از كشورهاي تانزانيا، زيمبابوه، زامبيا و نيجريه گفت و گوهايي با رهبران و مقامات اين كشورها خواهيم داشت كه پيرامون گسترش روابط دوجانبه و اجلاس آتي جنبش عدم تعهد مذاكره خواهيم كرد.» آقاي شيخالاسلام همچنين افزود: «در اين سفر از كشورهاي موزامبيك، آنگولا و مالي نيز بازديد كرده و ملاقاتهايي با مقامات اين كشورها خواهيم داشت. همچنين سفارتخانههاي جمهوري اسلامي ايران در سه كشور مزبور رسماً افتتاح خواهد شد.»<ref>مأخذ 16، ص 12.</ref> | |||
==گزارش - 512== | |||
جمهوري اسلامي ايران رسماً از كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو خواستار رسيدگي به سرنوشت بيش از 9400 نفر از اهالي و سكنهي مناطق جنگي شد كه پس از هجوم عراق به خاك جمهوري اسلامي ايران ناپديد شدهاند و خبري از آنها در دست نيست. | |||
به گزارش واحد مركزي خبر از دفتر نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد در ژنو، در پي طرح اين درخواست، دولت امريكا و ديگر دول حامي عراق از هماكنون تلاشهاي فراواني را آغاز كردهاند تا مانع رسيدگي به اين تقاضاي قانوني ايران شوند. | |||
به اعتقاد ديپلماتهاي خارجي در سازمان ملل متحد در ژنو، در صورت موفقيت اين تلاشها، رسيدگي نكردن به اين جنايت آشكار به طور جدي اعتبار كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد را زير سؤال قرار خواهد داد.<ref>مأخذ 15، ص 18، به نقل از گزارشي از واحد مركزي خبر از لندن به نقل از دفتر نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد در ژنو.</ref> | |||
==گزارش - 513== | |||
پليس سوئد شكايت دانشجويان مسلمان طرفدار انقلاب اسلامي از تعرضات و مزاحمتهاي افراد مخالف نظام جمهوري اسلامي در اين كشور را بياساس خواند. | |||
به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، دانشجويان مسلمان طرفدار انقلاب از تعرضات، چاقوكشي و شكستن در و پنجرههاي منازلشان، به دست افراد ضد انقلاب به پليس سوئد شكايت كردهاند و با وجود دلايل منطقي ارائه شده، پليس پس از گفت و گو با ضد انقلابيون، شكايت طرفداران انقلاب اسلامي را بياساس خوانده است. اين خبرگزاري افزود: «ضد انقلابيون با ايجاد جو نامساعد و درگيريها با انقلابيون سعي دارند كه براي مطبوعات سوئدي خبرساز بوده و بدين وسيله از حركتهاي انجمنهاي اسلامي دانشجويان ممانعت به عمل آورند. | |||
با وجود ارائهي مدارك و دلايل منطقي از سوي انقلابيون مسلمان كه نشاندهندهي تعرض ضد انقلابيون به حريم منازل آنان ميباشد، بازهم پليس در اين مورد كوتاهي مينمايد.»<ref>خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 323، 17/11/1361، صص 13 و 14، استكهلم ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 16/11/1361، گزارشي از خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران.</ref> | |||
==گزارش - 514== | |||
نعيم حداد رئيس مجلس ملي عراق در آستانهي برگزاري اجلاس اتحاديهي پارلمان عرب كه در 13 فوريه (24 بهمن) در مراكش برگزار خواهد شد، مواضع كشور عراق را بازگو كرد. خبرگزاري آلمان به نقل از حداد اعلام كرد: «در كنفرانس اتحاديهي بينالمجالس عرب كه هفتهي آينده در رباط تشكيل ميشود، عراق بر اعراب فشار خواهد آورد تا عليه سوريه و ليبي اقدام كنند. حداد اضافه كرد، مطابق گزارش خبرگزاري كويت موضوع جنگ ايران و عراق يكي از مباحث مهم در اين كنفرانس خواهد بود. وي افزود رژيم بعثي سوريه كه با دولت بغداد دشمن است بعد از شروع جنگ، خط لولهي نفتي عراق به مديترانه را بسته است و در نتيجه عراق را از مهمترين صادرات خود يعني نفت محروم كرده است.» اين خبرگزاري افزود: «بنادر نفتي در سواحل عراق در تيررس حملات ايرانيان قرار دارند. بغداد همچنين نسبت به بيانيهي اخير دمشق كه توسط سوريه، ليبي و ايران منتشر شد و موضع انتقادآميزي كه نسبت به عراق دارد معترض است. عراقيها ادعا ميكنند كه اين بيانيه بيحرمتي فاحشي توسط سوريه و ليبي به اصول حاكميت اعراب را نمايان ميكند.»<ref>همان، صص 8 و 9، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 16/11/1361، به گزارش خبرگزاري آلمان از بغداد.</ref> | |||
==گزارش - 515== | |||
طه ياسين رمضان معاون نخستوزير عراق و فرمانده كل ارتش خلقي كه به مناسبت سيزدهمين سالگرد تأسيس ارتش خلقي عراق از يكي از مراكز نظامي اين كشور بازديد ميكرد، در سخناني ضمن پيروزمندانه خواندن جنگ صدام حسين در مقابل ايران، به شدت از حافظ اسد و معمر قذافي انتقاد كرد. | |||
راديو صوت الجماهير در بخش غربي خود در اين باره آورده است: «طه ياسين رمضان طي سخناني كه در جمع گروهي از رزمندگان ايراد كرد، تأكيد نمود كه سيزدهمين سالگرد تأسيس ارتش خلقي پشتوانهي حقيقي نيروهاي مسلح است كه بايد انگيزههاي اضافي براي حفظ روح پيروزي در جنگ مظفر قادسيهي صدام گردد. | |||
فرمانده كل ارتش خلقي همچنين تاكيد كرد كه ملت ما تحت رهبري پرزيدنت صدام حسين نشان داد كه از عهدهي سختيها برآمده و طي 30 ماه جنگ تحميلي همچون كوهي استوار در برابر نيروهاي رژيم ايراني ايستاده و كليهي طرحهاي تجاوزكارانهي او را در نطفه خفه ساخته است. | |||
وي در ادامه گفت: اسد و قذافي اين خائنان به امت عرب، سرسپردگي خود را به امپرياليسم و صهيونيسم ثابت كرده و كمكهاي فراواني به رژيم ايراني تقديم داشتند، با اين وجود نتوانستند مانعي در برابر رشد و توسعهي فزاينده در كشورمان ايجاد كرده و به وحدت ملتمان كه تا پيروزي نهايي از عراق دفاع خواهند كرد، خدشهيي وارد آورند. از اين رو تهاجم دشمنان به انقلابمان باعث پافشاري هر چه بيشتر تودههاي مردم بر ادامهي مبارزه خواهد گرديد.» | |||
<ref>همان، صص 34 و 35، بخش عربي راديو صوتالجماهير، 16/11/1361.</ref> | |||
طه ياسين رمضان همچنين در مصاحبهيي مطبوعاتي دربارهي تصميم عراق براي اعزام نيرو به مناطق جنگي گفت: «تا پايان سال آيندهي مسيحي (1984) صد هزار رزمندهي ديگر به صف ارتش مردمي عراق خواهند پيوست و بدين ترتيب تعداد كل آنها بالغ بر ششصد هزار تن خواهد شد.» وي افزود كه فرماندهي عراق اميدوار است تا پايان سال 1985 تعداد افراد ارتش مردمي به 750 هزار نفر برسد.<ref>خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 324، 18/11/1361، ص 3، خبرگزاري جمهوري اسلامي به نقل از خبرگزاري فرانسه از منامه، 17/11/1361، گزارشي از خبرگزاري خليج.</ref> | |||
وي، تعداد افراد ارتش خلقي را 3 الي 4 ميليون نفر ذكر كرد كه 000,14 نفر از آنها را داوطلبان از ساير كشورهاي عربي تشكيل دادهاند، وي مليت ارتش خلقي را منحصراً عربي خواند و از اتباع كشورهاي عربي خواست تا به ارتش خلقي بپيوندند.<ref>سند شماره 88982 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: نشريهي بولتن اطلاعاتي هفتگي، ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (طرح و برنامه عمليات) اطلاعات و عمليات، شماره 57، 3/12/1361، ص 3.</ref> | |||
==گزارش - 516== | |||
عراق براي صدور نفت خود طرحهاي جديدي دارد. معاون نخستوزير عراق با اعلام اين خبر گفت: «عراق به زودي راهحلي براي مشكل انتقال و صدور نفت خود كه به دليل بسته شدن خطوط نفت عراق از سوريه پيش آمد خواهد يافت.» | |||
تاينوگ با اشاره به خسارت واردشده به اقتصاد عراق بر اثر بسته شدن خط لولهي نفتي عراق از طريق سوريه، در خصوص طرحهاي احتمالي عراق به منظور يافتن راههاي جديد براي صدور نفت اعلام كرد: «اوايل سال گذشته، عراق نفت خود را از طريق اين خطوط به مديترانه منتقل ميكرد اما از زمان بسته شدن اين خطوط نفتي توسط سوريه عراق سالانه حدود 21 ميليارد دلار ضرر ديده است. | |||
جنگ با ايران مانع از انتقال نفت عراق از طريق خليج فارس شده است، بنابراين تنها خطوط نفتي عراق از تركيه ميماند كه ظرفيت آنها نيز روزانه حدود 650 هزار بشكه است.» | |||
خبرگزاري تاينوگ افزود: «رمضان فاش نساخت كه عراق در حال حاضر قصد حل اين مسئله را دارد و تنها گفت كه اين مسئله مورد بررسي قرار گرفته است. در بغداد معتقدند كه رمضان در فكر ساختن يك خط نفتي جديد به درياي سرخ از ميان عربستان سعودي و يا اردن است. گذشته از تدارك يك كانال ديگر براي صدور نفت، اين خطوط انتقال نفت عراق به اروپا را به طور قابل ملاحظهيي كوتاه خواهد كرد. [...] بنا به ادعاي منابع مطلع، دو الي سه سال براي ساختن يك خط [لولهي] نفت جديد در هر دو صورت گفته شده از ميان عربستان و يا اردن لازم است.»(25)<ref>مأخذ 13، ص 8، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي ـ 18/11/1361، خبرگزاري يوگسلاوي، گزارشي از تانيوك.</ref> | |||
==گزارش - 517== | |||
در پي انتقاد روزنامهي فرانسوي لوموند از سياست دولت فرانسه در فروش سلاح به عراق، امروز شارل هرنو وزير دفاع فرانسه از اين اقدام دولت فرانسه دفاع كرد و در توجيه فروش سلاح به عراق گفت: اگر حكومت اسلامي ايران در جنگ كنوني پيروز شود امنيت و ثبات خاورميانه به خطر خواهد افتاد. | |||
وي با تأييد موضوع درخواست اخير طارق عزيز از فرانسه براي ارسال هواپيماهاي دريايي پيشرفته از نوع سوپراتاندارد به عراق، گفت كه وزارت دفاع فرانسه هنوز اين درخواست را تصويب نكرده است.<ref>مأخذ 20، ص 22، راديو اسرائيل، 16/11/1361؛ و ـ روزنامهي جمهوري اسلامي، 18/11/1361، ص 3، پاريس ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي.</ref> | |||
راديو بيبيسي نيز در گزارشي به بررسي سياست فرانسه در همكاري با عراق و بازتاب آن در محافل سياسي اين كشور و نيز ميزان معاملات تسليحاتي دو كشور پرداخت و گفت: «دولت فرانسه در مخاصمات ايران و عراق جانب عراق را گرفته است، زيرا از آن بيم دارد كه پيروزي ايران در جنگ ثبات وضع منطقهي خليج فارس را برهم زند، اما در فرانسه برخي دولت اين كشور را مورد انتقاد قرار ميدهند و ميگويند كه دولت فرانسه بيش از حد درگير مسائل دولت عراق شده است. به عقيدهي اين عده، دولت عراق چندان وضع باثباتي ندارد و شايد در آينده نتواند از عهدهي پرداخت ديون خود به فرانسه برآيد. | |||
دولت عراق در حال حاضر عمدهترين خريدار سلاحهاي ساخت فرانسه است و در عرض دو سال گذشته قراردادهايي براي خريد اسلحه به ارزش سي ميليارد فرانك، يعني بيش از چهار ميليارد دلار با دولت فرانسه منعقد نموده است. ماه گذشته دولت فرانسه موافقت كرد كه مبلغ دوازده ميليارد دلار قروض عراق كه ابتدا قرار بود طي سال جاري پرداخت گردد، بعداً مطالبه شود، اما اكنون روزنامهي چپگراي لوموند اين سؤال را مطرح كرده است كه آيا اين تعهدات مالي دولت با توجه به خطراتي كه همراه دارد قابل توجيه است يا خير؟ | |||
روزنامهي لوموند ميافزايد كه دولت امريكا از نزديكي بيش از حد به دولت ايران در زمان شاه تجربهي تلخ آموخته است و از نظر استراتژيكي هم اين ايران است كه تحت هر نوع حكومتي كه باشد همواره طريق حل مسائل سياسي منطقهي خليج فارس است و نه عراق، مطبوعات راستگراي فرانسه هم انتقادها و مسائل مشابهي را در رابطه با دولت عراق مطرح كرده است. | |||
مجلهي اكسپرس اخيراً نوشته بود كه دولت فرانسه با نزديكي به دولت عراق دست به قماري زده است كه در صورت پيروزي ايران در جنگ، ضرر آن براي فرانسه بسيار سنگين خواهد بود.»<ref>واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي، بولتن راديوهاي بيگانه، 16/11/1361، صص 3 و 4، بيبيسي جام جهاننما.</ref> | |||
==گزارش - 518== | |||
ناتواني عراق از پرداخت بدهيهاي ميلياردي كه سررسيدشان فرارسيده و تأثير محدوديت صدور نفت عراق در اقتصاد اين كشور، اصليترين موضوعاتي است كه روزنامهي امريكايي واشنگتن پُست در مقالهيي به آن پرداخته است. در اين مقاله آمده است: «عراق وارد سومين سال جنگ پرهزينهي خود با ايران شده است و در همين حال منابع بانكي اظهار ميدارند كه عراق قادر به پرداخت اقساط بدهيهاي چندميليون دلاري خود كه سررسيد آنها فرارسيده است، نيست. در اين بين تجار اردني نيز با كاهش درآمد نفت عراق در بدترين وضع قرار گرفتهاند، ولي شاه حسين هنوز اقدامي براي كمك به اين تجار كه وي از آغاز پيمان سياسي خود با صدام آنها را به سرمايهگذاري در عراق تشويق كرده بود ـ انجام نداده است.» | |||
واشنگتن پست افزوده است: «عراق با از كار افتادن اسكلههاي صادراتياش در خليج فارس و مسدود شدن خط لولهي نفت بانياس در سوريه، از كليهي درآمدهاي خود به استثناي صادرات روزانه مقداري نفت از خط لولهي تركيه محروم شده است و از آغاز جنگ تحميلي خود عليه ايران از طريق كمكهاي مالي پادشاهي سعودي، كويت و برخي توليدكنندگان نفت در منطقهي خليج فارس به فعاليتهاي خود ادامه ميدهد.» | |||
در اين مقاله همچنين آمده است كه بر اساس گزارش منابع بانكي، عراق به دليل مشكلات اقتصادي در طول سال 1982، هيچ گونه قراردادي منعقد نكرده است. به علاوه، بسياري از كمپانيها و كارخانجات اين كشور اكنون با مشكلات مالي مواجه هستند. حكومت بعث عراق براي كسب درآمد ارزي تنها متوسل به استفاده از خط لولهي نفتي شده است كه از خاك تركيه عبور ميكند و اين ميزان درآمد اندك نيز در تأمين هزينههاي لازم جنگي كه ماهانه چند ميليارد دلار صرف آن ميشود، نقش چنداني ندارد. | |||
به همين دليل، برخي كشورهاي مرتجع حوزهي خليج فارس از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران به منظور كمك مالي به حكومت بعث عراق حدود 20 ميليارد دلار هزينه كردهاند.<ref>مأخذ 12، ص آخر، به نقل از روزنامهي امريكايي واشنگتن پست.</ref> | |||
ضميمهي گزارش 503 | |||
فرمانده گردان 17 الفتح مهاباد در گزارشي دربارهي چگونگي سقوط پايگاه درمان نوشته است: «طبق اظهارات يكي از بازماندگان پايگاه (سرباز ارتش) فرمانده پايگاه درمان چندين مرتبه با حزب دمكرات مستقر در منطقه ارتباط برقرار كرده بود و آمادگي خود را براي تسليم پايگاه اعلام نموده بود كه در آخرين ارتباط ظاهراً در مورخه 14/11/1361 مدارك و اطلاعات لازم را براي تسليم به دشمن توسط يكي از عوامل خود (سرباز) براي آنها ارسال ميكند كه در بين راه توسط نيروهاي كومهله سرباز مذكور دستگير ميشود و گردان كومهله يك شب زودتر (23:15) به پايگاه حمله نمود و عليرغم مقاومت تعدادي سرباز متعهد و 22 نفر بسيجي مستقر در پايگاه، بعد از ساعتي پايگاه سقوط نمود. | |||
البته همكاري فرمانده پايگاه بعداً توسط راديو كومهله نيز اعلام گشته و نامبرده در راديو كومهله مصاحبه نمود و به اين موضوع اعتراف نمود.»<ref>سند شماره 1/512566/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش اجمالي محمود شاعري فرمانده گردان7 الفتح مهاباد، 28/7/1387، ص 1.</ref> | |||
ضميمهي گزارش 511 | |||
معرفي اجمالي حزب تودهي ايران | |||
سابقهي تاريخي: پس از يك دوره پشتيباني سوسياليستها و كمونيستهاي ايران از رضاشاه، رابطهي فيمابين به سردي گراييد و سپس به دشمني مبدل شد. در سال 1310، رضاشاه قانون منع فعاليتهاي اشتراكي را به تصويب رساند و تجمع محدود كمونيستها تحت عنوان حزب كمونيست ازهمپاشيد و مناسبات ايران و شوروي اندكي رو به تيرگي رفت، ولي مجدداً حسنه شد. بنابراين، بزرگترين اميدواري و امكان نيروهاي چپ براي راهاندازي مجدد تجمع و سازمان مربوطه از بين رفت. مدتي بعد عدهيي از محصلين اعزامي به اروپا كه به ايران بازگشته بودند و تمايلات ماركسيستي پيدا كرده بودند گرد هم جمع شدند (به قولي عبدالصمد كامبخش داماد خانوادهي كيانوري آنان را گرد هم جمع كرد). به اين ترتيب، محفلي ماركسيستي نه براي مبارزه با ديكتاتوري رضاخاني، بلكه براي آموزش ماركسيسم تشكيل شد كه تقي اراني مؤسس و گردانندهي اين محفل بود. اين گروه كه به گروه 53 نفر معروف شد، در مراحل بسيار ابتدايي فعاليت خويش لو رفت و همهي اعضاي آن را پليس دستگير كرد. از گروه 53 نفر، 45 نفر گناهكار شناخته شدند و از اين 45 نفر 10 نفر به جرم عضويت در گروه كمونيستي و اشاعهي كمونيسم به ده سال زندان انفرادي و بقيه به جرم عضويت به 2 تا 7 سال زندان محكوم گرديدند. اراني دو سال بعد در زندان مُرد. دستگاه حاكمهي استالين در قبال اين واقعه، سكوت مطلق پيشه كرد و حتي يك خبر كوچك دربارهي دستگیري، محاكمه و مرگ اراني از سوي حكومت استالين انتشار نيافت. | |||
پس از سقوط ديكتاتوري رضاخان در 7 مهر 1320، جلسهيي در منزل سليمان محسن اسكندري و به رياست وي تشكيل شد كه شامل آزادشدگان گروه 53 نفر و نيز برخي فعالين حزب كمونيست سابق بود. در اين جلسه همچنين فردي به نام علي اوف از طرف سفارت شوروي شركت داشت. اين در واقع جلسهي مؤسسان حزب توده بود. اين حزب تا 6 سال پس از تأسيس از تأمين منافع تمام طبقات سخن گفت و از سال 1327 به بعد اعلام كرد كه اين حزب، حزب زحمتكشان يعني كارگران، دهقانان، پيشهوران و روشنفكران است. حزب توده تا سال 1332 به سرعت گسترش يافت و اندكي قبل از كودتاي 28 مرداد، تشكيل جبههي واحد ضد ديكتاتوري را به دكتر مصدق پيشنهاد كرد كه پذيرفته نشد. بعد از كودتا حزب پُرقدرت توده محو شد. اعضاي آن تسليم، دستگیر يا متواري شدند و اين شير، برفي از آب درآمد. | |||
از اين پس با سركوب در داخل، فعاليت حزب توده در خارج ادامه يافت و با حمايت شوروي كار تبليغي ميكرد. در سال 1354 رسماً اعلام كرد كه ايدئولوژي و جهانبيني حزب تودهي ايران ماركسيسم ـ لنينيسم است و خود را حزب طراز نوين طبقهي كارگران ايران دانست. مسابقهي ارتقاي حزبي و نزديكي به مسكو عمدهترين تلاشهاي كادرهاي اصلي حزب طي مبارزات خارج كشور آنان بوده است. طي اين مدت انشعابات متعددي از اين حزب صورت گرفت كه به صورت دهها گروه دانشجويي و غيره فعاليت ميكردند و تماماً نيز به صورت دشمنان سرسخت حزب توده درآمدند. | |||
به عنوان مثال از عناصر شاخصي كه از حزب توده جدا شدند و به پايهگذاري گروههاي ديگري پرداختند از بيژن جزني و مسعود احمدزاده ميتوان نام برد. احمدزاده كه داراي گرايش مائوئيستي بود، شوروي را به كلي رد ميكرد و جنگ مسلحانه را به عنوان تنها مشي مبارزه، هم در استراتژي و هم در تاكتيك، مطرح ميكرد. بيژن جزني كه نسبت به احمدزاده به مشرب حزب توده نزديكتر بود، اعتقاد داشت جنگ مسلحانه تاكتيكي است كه تا مرز پيوستن تودهها به جنبش، ادامه مييابد. جزني شوروي را به كلي رد نميكرد. اين دو منشأ دو جريان ماركسيستي منتقد حزب توده شدند كه بعداً با ائتلاف خود سازمان چريكهاي فدايي خلق را پايهگذاري كردند. در هر صورت، جريانهاي عمدهيي چون سازمان انقلابي كه بعدها پايهي اصلي حزب رنجبران شد و نيز جريان چريكهاي فدايي خلق و كلاً تمام جريانهاي ماركسيستي در ايران، ريشه در حزب توده داشتهاند و عموماً به محكوميت شديد اين حزب ميپرداختند. | |||
در هنگامهي اوجگيري انقلاب اسلامی و بعد از آن در كنار فعاليت مخفي نظامي كه به آن اشاره شد، حزب توده به فعاليت علني سياسي پرداخت و پس از مدتي گيجي و تزلزل، جناح بَرنده در حاكميت نظام جديد را كشف كرد و پيرو آن شد. رابطهي حزب با ديگر گروهها مبتني بر نظرات گروه مقابل دربارهي شوروي بود نه با حزب توده. به اين ترتيب كه همهي گروهها به شدت حزب توده را ميكوبيدند، اما اين حزب تنها گروههاي ضد روسي نظير پيكار و رنجبران را مورد حملهي تبليغاتي ـ سياسي قرار ميداد و آنها را "امريكا ساخته و سيا پرداخته" ميخواند. محوريترين مواضع حزب توده كه در هيچ شرايطي تغيير نيافت مسئلهي شوروي بوده است. اين مسئله از همان ابتداي تأسيس حزب شروع شد و در همهي شرايط ادامه يافت. | |||
در واقع، پيدايش حزب توده معلول مبارزات كارگري يا تكامل مبارزات روشنفكران چپ نبوده است، بلكه در وضعيت حضور ارتش شوروي در ايران و با نظر حزب كمونيست آن كشور پديد آمد و متقابلاً و آشكارا رابطهي اطاعت و سرسپردگي به حزب مادر را نشان داد و تبليغ كرد. | |||
اين وابستگي آشكار همچنان ادامه يافت و بارها و بارها تئوريزه شد. در سال 1348 حزب توده، شوروي را به عنوان يك پشتيبان نيرومند و بدون جانشين و بديل براي جنبشهاي آزاديبخش معرفي كرد و سيستم جهاني سوسياليستي را تنها نيروي قاطع در نبرد ضد اميرياليستي خواند. حتي بعد از پيروزي انقلاب اسلامی نيز خط مشي ترويج علني شوروي ادامه يافت و با وجود نيازهاي شديد حزب توده به كسب پايگاه مردمي در فضاي ضد روسي ايران، هيچ گاه از اين مسئله كوتاه نيامد. | |||
يكي از مسائلي كه نورالدين كيانوري دبيركل حزب در جلسات پرسش و پاسخ با آن مواجه بود، غالباً همين مسئله بود، اما وي همواره توجيهاتي ارائه ميداد كه نهتنها قانعكننده نبود، بلكه وابستگي همهجانبهي اين حزب را تأكيد ميكرد. در اين رابطه از شعر و شعار هم كه شده مدد ميگرفت. مثلاً در يك جلسهي پرسش و پاسخ، كيانوري پس از بحث پيرامون محسنات شوروي و ذكر تعاريف امثال مائو و كاسترو و ديگران از قهرمانيهاي آن كشور و نقش عظيم آن در انقلابهاي آزاديبخش و... گفت: | |||
«طبقات ميرندهي اجتماع، سلاحي جز آدمكشي، جنايت، تجاوز مسلحانه، دروغگويي و افترازني ندارند. از اين دروغها در مورد اتحاد شوروي و حزب تودهي ايران بسيار گفتهاند و باز هم خواهند گفت، اما بر خاكستر همهي اين دروغها، سرانجام طي يك نبرد طولاني بر پايهي همكاري همهي مبارزان انقلابي هوادار سوسياليسم علمي با مبارزان انقلابي مذهبي، پرچم سوسياليسم در ايران به اهتزار در خواهد آمد.» | |||
منظور از ذكر همكاري با مبارزان مذهبي، توجيه تظاهر به پيروي از خط امام است كه تحت عنوان تز لنيني اتحاد ـ مبارزه (وحدت در عين مبارزه براي پيشبرد اصول) تئوريزه ميشد. حزب توده با زرنگي توانست بيش از همهي گروهها دوام بياورد، اما نهايتاً با كشف سازمان مخفي نظامي حزب توده در 12 بهمن 1361، كيانوري دستگیر شد و تعداد زيادي از عناصر اصلي آن دستگیر شدند و به حيات سياسي اين حزب در جمهوری اسلامی خاتمه داده شد. | |||
كشف سازمان نظامي مذكور را محافلي از جمله بقاياي حزب توده به فرار يك مأمور كا.گ.ب. به نام نوريچكين و پناهنده شدن آن به غرب مرتبط كردند و كيانوري در كتاب خاطرات خويش كه در سال 1371 منتشر شد، بر اين مطلب صحه ميگذارد در حالي كه ويراستاران و پاورقينويسان اين كتاب كه قاعدتاً وابسته به مراكز اطلاعاتي نظام جمهوری اسلامی و افرادي مطلع و بصير هستند، در همين كتاب آن را رد ميكنند. | |||
با كشف سازمان مزبور مشخص شد كه عدهيي از افسران عاليرتبهي ارتش جمهوری اسلامی از جمله ناخدا افضلي فرمانده پيشين نيروي دريايي و سرهنگ عطاريان از فعالين عمليات عليه ضد انقلابيون و عراق در شمال غرب عضو اين سازمان بودهاند. از ميان دستگیرشدگان عدهيي (عمدتاً نظاميان) اعدام شدند، ولي مركزيت حزب توده عمدتاً باقي ماند. احسان طبري مسلمان شد و به نشر آثار جديدي مبني بر اعتقادات جديد خود پرداخت كه تا مرگ وي ادامه يافت. عدهيي نيز امثال محمد اعتمادزاده (بهآذين) بريدند، اما كيانوري با تعديلاتي سر موضع باقي ماند و به اتفاق همسرش مريم فيروز كه او نيز از سران اين حزب محسوب ميشد، بعدها به خانهيي تحت نظر منتقل گرديد. | |||
نكتهي مهم در برچيدن بساط گستردهي حزب توده، توجه به موقعيت زماني آن است. در موقعيت جنگي و توقف نسبي ما در خاك عراق و نياز شديد ايران به تسليحات و پشتيباني سياسي اتحاد شوروي، اين اقدام شجاعانهيي بود كه جمهوری اسلامی تاوان آن را با حمايت بيشتر شوروي از عراق و سرازير شدن موشكهاي جديد به سوي اين كشور پس داد، اما نقطهي درخشاني از استقلال و سازشناپذيري در موقعيتي مشكل از خويش نشان داد.<ref>هادي نخعي، پيدايش نظام جديد (بحرانهاي داخلي و تولد نيروهاي مسلح انقلاب) روزشمار جنگ ايران و عراق، تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1375، جلد اول، صص 99 ـ 97.</ref> | |||
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۳
روزشمار جنگ سال 1361 1361.11.16 | |
---|---|
نامهای دیگر | شانزده بهمن |
تاریخ شمسی | 1361.11.16 |
تاریخ میلادی | 5 فوریه 1983 |
تاریخ قمری | 21 ربيعالثاني 1403 |
گزارش - 501
در پي توافق فرمانده سپاه پاسداران و فرمانده نيروي زميني ارتش با تأخير 24 ساعته در زمان اجراي عمليات، فرصتي فراهم شد تا يگانها آخرين هماهنگيهاي لازم را انجام داده و ضمن بررسي مجدد آمادگي خود، مانور عمليات را بار ديگر مرور كنند. سپاه هفتم حديد و سپاه يازده قدر بعد از ظهر امروز براي اجراي عمليات اعلام آمادگي كردند و سپاه سوم صاحبالزمان(عج) نيز در جلسهي ساعت 19:15 امشب آمادگي خود را براي عمليات اعلام كرد. آخرين مرور بر مانور عمليات در جلسهيي كه ساعت 19:15 امروز در محل قرارگاه سپاه سوم تشكيل شد، انجام گرفت. حاضران در اين جلسه عبارت بودند از: محسن رضايي (فرمانده كل سپاه پاسداران)، رحيم صفوي، غلامعلي رشيد، حسين خرازي (فرمانده سپاه سوم)، احمد كاظمي (فرمانده سپاه هفتم)، محمدابراهيم همت (فرمانده سپاه 11 قدر)، محمد باقري (مسئول اطلاعات خاتم(ص))، محسن رفيقدوست (وزير سپاه پاسداران)، حبيباللهي (مسئول عمليات سپاه)، مهدي زينالدين (فرمانده لشكر17 علي بن ابيطالب(ع))، قاسم سليماني (فرمانده لشكر41 ثارالله(ع))، رئوفي (فرمانده لشكر7 وليعصر(عج)) و علي اسحاقي (فرمانده جنگهاي الكترونيكي (جنگال) قرارگاه خاتم(ص)). علاوه بر فرماندهان سپاه تعدادي از روحانيون از جمله آيتالله طاهري (نمايندهي امام و امامجمعهي اصفهان)، آيتالله يثربي (امامجمعهي كاشان) و حجتالاسلام فاكر نيز در جلسه حضور داشتند. در ابتداي جلسه غلامعلي رشيد در تشريح آخرين وضعيت و هماهنگيهاي سپاهها و يگانهاي تحت امر گفت: «دربارهي هماهنگيهاي لازم بين لشكر27 و لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) ـ دو يگان همجوار ـ اقدامات لازم صورت گرفته است. با مسئولين مهندسي صحبت شد و گفتيم اگر اجراي عمليات هدف تأمين نشد به فكر احداث خاكريز باشيد. در قرارگاه سپاه سوم آمادگيها بررسي شد، وسايل مهندسي تا ظهر پاي كار نيامده بود، ولي تا امشب به 60 دستگاه رسيده و كامل خواهد شد. آخرين جلسهي سپاه هفتم با حضور فرماندهان لشكرها براي هماهنگيهاي بيشتر تشكيل شد. نيروهاي لشكر امام حسن(ع) و لشكر8 نجف اشرف امشب از [جنگل] امقر به سوي خط حركت ميكنند و در 4 كيلومتري دشمن ميمانند و فردا شب براي هجوم به دشمن اقدام خواهند كرد. مانور چند لشكر [در مرحلهي دوم] اشكال دارد كه بايد در مورد آن بحث شود. سپاه هفتم هم بايد منطقهيي به طول 20 كيلومتر و عمق 10 كيلومتر را تصرف كند.» وي در مورد آخرين اقدامات دشمن براي تقويت خطوط و آوردن نيرو به منطقه افزود: «دشمن هم در خط اول بين 2 كانال موجود 2 تا 3 رديف سيمخاردار كشيده و بعد از آن ميادين مين و سيمخاردار دارد و شرق كانال دوم را به استعداد يك تيپ تقويت كرده است.» پس از گزارش غلامعلي رشيد، فرماندهان سپاههاي سهگانه آخرين تصميمات در مورد مانور يگانهاي تحت امر خود را در مرحلهي اول تشريح كردند. ابتدا حسين خرازي فرمانده سپاه سوم صاحبالزمان، در مورد مانور يگانهاي اين سپاه در جناح راست عمليات گفت: «لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) همراه با لشكر27 حضرت رسول(ص) با گراي 270 تا 290 درجه حركت ميكنند تا به جادهي آسفالت (در غرب و به موازات مرز بينالمللي) برسند. تيپ قمر بنيهاشم با استعداد 2 گردان براي تأمين خاكريزي كه حد فاصل [پاسگاه] رشيده و [پاسگاه] طاوسيه با گراي 270 درجه احداث ميشود و 4 گردان براي مقابله با [پاتك] دشمن و پدافند پشت خاكريز آمادگي لازم را كسب كرده است. بدين منظور 3 گردان دستگاه مهندسي تشكيل دادهايم كه هم به زمين توجيه شدهاند و هم براي احداث اين خاكريز تمرينهاي لازم را [مانور] انجام دادهاند. براي اجراي اين عمليات مهندسي 13 دستگاه مهندسي از لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) و 15 دستگاه از سپاه سوم به كار گرفته خواهند شد. اين دستگاهها كه مأموريت احداث خاكريز روي جادهي آسفالت [غرب مرز] را بر عهده دارند، صبح عمليات در نزديكي [پاسگاه] رشيده [عراق] مستقر ميشوند.» سپس محسن رضايي تذكر داد: «[لشكر] علي بن ابيطالب(ع) بايد با پيشروي، [نيروهاي] موجود دشمن جلو [غرب] جاده [آسفالت] را جاكن كند و تا خط لولهي نفتي پاكسازي كند.» خرازي هم يادآوري كرد طرحشان اين است كه غرب جاده را پاكسازي كنند. پس از وي احمد كاظمي فرمانده سپاه هفتم، در مورد مانور يگانهاي اين سپاه گفت: «نگراني اجراي عمليات سپاه هفتم براي رسيدن به [پل] غزيله، [چگونگي] حفظ جناح راست عمليات است. چون ما به دليل اينكه اهداف در عمق قرار دارند مكانيزه* حركت ميكنيم، ولي لشكر علي بن ابيطالب(ع) [جمعي سپاه سوم در جناح سپاه هفتم] پياده ميآيد و اين اختلاف زمان، مسئله است.» وي اضافه كرد: «منطقهي پاكسازي ما [سپاه هفتم] خيلي وسيع است. مانور لشكر وليعصر(عج) اين است 6 گردان از [پاسگاه] صفريه [به] جلو پيشروي كنند و بعد به طرف جنوب [متمايل شده] و [منطقه را] پاكسازي ميكنند و 6 گردان هم از محور جادهي چزابه وارد شده و به طرف شمال پاكسازي ميكنند. خاكريزهايي كه نياز است خود سپاه [هفتم] به صورت متمركز احداث خواهد كرد.» كاظمي در ادامه مشكلات موجود را در مورد هماهنگي با هوانيروز براي هليبرن يك گردان از نيروهاي لشكر8 نجف از طريق هور (طبق آنچه در طرح آمده بود) مطرح كرد. فرمانده كل سپاه نيز با توجه به عمق هدف لشكر8 نجف (پل غزيله) گفت: «ما بايد سريع به پل (غزيله) و سهراهي جادهي فكه با اتوبان العماره برسيم. مشكل بعد در مرحلهي دوم است كه نيروها بايد با درگيري 20 الي 22 كيلومتر پيشروي كنند و در ادامه به دشمن اجازهي سازماندهي ندهند و به هر نحو به دشمن بزنند.» وي افزود: «شناسايي در عمق [منطقه] به وسيلهي تيمهاي موتورسوار چه زمان عمل و چه براي ادامهي عمليات انجام شود. دقت نماييد كه بين نيروهاي خودي رخنهيي وجود داشته باشد و با توجه به اهميت هماهنگي بين لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) و 27 رسولالله(ص) يك سيستم خبررساني بين اين دو [لشكر] پيشبيني شود. اگر پل غزيله گرفته شود ديگر روي پل فشاري نيست و تمامي فشارها از طرف سهراهي [فكه ـ اتوبان غزيله] خواهد بود. مرتباً به نيروهاي بسيجي سر بزنيد و [آنها را] توجيه كنيد.» پس از خروج روحانيون و افراد متفرقه از جلسه، محسن رضايي كلياتي در مورد مسائل جنگ از جمله خط حد سپاهها* و مشكل يگانها در رسيدن به عمق بيش از 50 كيلومتر دشمن طرح كرد و از فرماندهان خواست براي حل اين مشكل پيشنهادهاي خود را مطرح كنند. سپس فرماندهان حاضر در جلسه به مديريت غلامعلي رشيد به مرور و بررسي مجدد مانور يگانهاي 27 حضرت رسول(ص)، 17 علي بن ابيطالب(ع) و (احتياط تيپ44 قمر بنيهاشم(ع))، 8 نجف، 41 ثارالله(ع)، 7 وليعصر(عج) و تيپ 15 امام حسن(ع) در مرحلهي دوم عمليات پرداختند. در ابتدا محمدابراهيم همت فرمانده سپاه 11 قدر، مانور دو لشكر27 حضرت رسول(ص) و 17 علي بن ابيطالب(ع) را توضيح داد و گفت كه لشكر27 با يك تيپ از جاپاي تصرفشده به عرض 2 كيلومتر از پشت خاكريز احداثي در طاوسيه تا رشيده، به دشمن زده و تا جادهي آسفالت غرب كانال دوم (جادهي فكه به حلفاييه در عمق حدود 20 كيلومتري مرز) و به عرض 5 كيلومتر جاده را تأمين ميكند و لشكر17 نيز با بهرهگيري از 3 گردان در سمت چپ (جنوب) لشكر27 به عمق منطقه تا جادهي آسفالت** پيشروي كرده و با استفاده از 4 گردان ديگر بخش ديگري از اين جاده را تصرف و در پشت آن پدافند ميكند.*** بر اساس طرح مانور، سپاه هفتم حديد نيز در جنوب محدودهي لشكر17 علي بن ابيطالب(ع) با به كارگيري 3 يگان (لشكر41 ثارالله با 11 گردان؛ لشكر8 نجف با 13 گردان؛ لشكر7 وليعصر(عج) با 12 گردان) وارد شده و ضمن درگيري با عناصر دشمن و پاكسازي منطقه، تا جادهي آسفالت (فكه ـ حلفائيه) پيشروي و در پشت آن پدافند ميكرد. بدين ترتيب، لشكر41 ثارالله تا 5 كيلومتري شمال پل غزيله؛ لشكر8 نجف تا پل غزيله، لشكر7 وليعصر(عج) نيز از جنوب پل تا 3 كيلومتري جنوب آن خط حد پدافندي داشتند. در ادامهي عمليات نيز مأموريت عبور از پل غزيله؛ پاكسازي شمال جادهي غزيله به العماره و تأمين شهر حلفائيه به عهدهي نيروهاي لشكر8 نجف گذارده شد و تأمين جناح راست (شمال) لشكر8 نجف به لشكر ثارالله واگذار شد (تا 5 كيلومتر در شمال مشرح تا هورالسناف). در جنوب آن نيز نيروهاي لشكر7 وليعصر(عج) حضور داشتند كه علاوه بر تأمين جناح چپ پل غزيله، بخش انتهايي جادهي چزابه (منتهي به پل غزيله) را تصرف و پاكسازي ميكردند (تا جادهي سكره). به تيپ امام حسن(ع) هم مأموريت داده شد كه در جادهي صفريه (جناح چپ عمليات) تا جايي كه امكان پدافند وجود دارد پيشروي كند و از جادهي سكره به طرف غزيله بيايد و بعد به غرب براي پاكسازي نيروهاي دشمن بين جادهي خاكي صفريه به جادهي آسفالت چزابه برود.* در پايان جلسه نيز توزيع دستگاههاي مهندسي (لودر و بلدوزر) و نحوهي احداث خاكريزهاي پدافندي در مرحلهي دوم عمليات به اجمال مرور شد. به گفتهي احمد كاظمي، از 70 دستگاه مهندسي در اختيار سپاه هفتم، 45 دستگاه آن براي احداث 12 كيلومتر خاكريز در مرحلهي اول مورد استفاده قرار ميگرفت و در مرحلهي دوم 10 دستگاه براي احداث خاكريز در شرق اتوبان (ابوغريب ـ المشرح در شمال المشرح به طول حدود 10 كيلومتر)؛ 5 دستگاه شمال المشرح و 10 دستگاه نيز براي جنوب المشرح در نظر گرفته شده بود. به دستور غلامعلي رشيد و با توجه به مأموريت يگانها قرار شد از بنهي مشترك سپاه هفتم، 10 دستگاه به (لشكر) ثارالله، 5 دستگاه به لشكر نجف، 5 دستگاه در احتياط سپاه هفتم و باقيمانده در اختيار لشكر7 وليعصر(عج) قرار گيرد.[۱]
گزارش - 502
روزنامهي اطلاعات از آخرين اعزام نيروهاي داوطلب مردمي از شهرهاي گوناگون كشور چنين گزارش داد: «در ادامهي عزيمت داوطلبانهي نيروهاي مردمي به جبهههاي جنگ، گروه كثيري از جان بركفان بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خراسان، از محل استاديوم تختي مشهد با [سر دادن] شعارهاي مرگ بر امريكا، مرگ بر اسرائيل تا صحن امام خميني راهپيمايي كردند و پس از تجديد ميثاق با هشتمين پيشواي شيعيان جهان، در صفوف منظم مسير صحن امام خميني تا راهآهن مشهد را طي كردند و پس از آن در ميان بدرقهي گرم خانوادههايشان و مردم هميشه در صحنهي مشهد با قطار راهي نواحي جنگي كشورمان شدند. • همچنين گروهي از پرسنل متعهد شهربانيهاي خراسان در حالي كه به وسيلهي مردم مشهد و خانوادههاي خود به گرمي بدرقه ميشدند، به جبههها رفتند. • گروهي از پرسنل شهرباني خرمآباد نيز در ميان بدرقهي گرم و پرشور مردم اين شهر به سوي جبههها شتافتند. • يك گروه 56 نفري از برادران بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خمينيشهر پس از طي دورههاي آموزشي از پادگان شهيد مؤذنيِ خمينيشهر به جبههها عزيمت كردند. • گردان قدس اسلامآباد طي مراسمي با بدرقهي مردم مسلمان و مبارز اين شهر راهي جبههها شد. در مراسم بدرقهي آنان امامجمعه و حاكم شرع اسلامآباد طي سخناني از رزمندگان قدس و ساير رزمندگان تقدير كرد. • يك گروه از برادران ايثارگر و متعهد ستاد جبههي هلالاحمر تويسركان، شامل بنا، جوشكار و پنچرگير، به جبههها عزيمت كردند. • گروهي از جان بركفان بسيجي و ديگر نيروهاي داوطلب مردمي از روستاهاي بردخون و شهنيا از توابع شهرستان دير، براي وارد آوردن آخرين ضربات بر پيكر رژيم امريكايي و رو به زوال صدام در ميان بدرقهي گرم مردم اين روستاها و خانوادههايشان به جبههها اعزام شدند. همچنين جمعي از رزمندگان داوطلب از شهرستان خورموج و روستاهاي تابعه، در ميان شعارهاي كوبندهي بدرقهكنندگان به سوي جبههها شتافتند. • بيش از هزاران تن از رزمندگان از مقر صاحبالزمان، محل اعزام نيروي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منطقه 9، با بيش از 30 دستگاه اتوبوس براي پيوستن به ديگر رزمندگان اسلام شيراز را ترك گفتند. ضمناً گروه ديگري از اعضاي بسيج سپاه پاسداران گوار با يك كاميون مواد غذايي اهدايي مردم اين شهر به جبههها رفتند. همچنين عدهيي از رزمندگان جان بركف اقليد، سپيدان و نيريز، به جبههها عزيمت كردند. يك گروه ديگر از جان بركفان بسيج و سپاه پاسداران لامرد فارس نيز به جبهه اعزام شدند. • گروهي از قايقرانان و ماهيگيران جزيرهي هرمز در ميان بدرقهي پرشور اهالي به ياري رزمندگان اسلام شتافتند. • گروهي ديگر از حماسهآفرينان بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ياسوج در ميان بدرقهي گرم مردم مسلمان و شهيدپرور ياسوج و عشاير بويراحمد به جبههها اعزام شدند. • گروهي از برادران داوطلب و اعضاي بسيج و سپاه پاسداران شهرستانهاي همدان و نهاوند به جبههها شتافتند.»[۲]
گزارش - 503
در پي عمليات نيروهاي كومهله در محور مهاباد ـ بوكان و محاصرهي كامل پايگاه درمان، ساعت 3 بامداد امروز اين پايگاه به طور كامل سقوط كرد* و 93 تن از افراد داخل پايگاه (يك افسر، 4 درجهدار، 81 سرباز و 7 بسيجي) به دست مهاجمان قتل عام شدند. در اين حادثه همچنين 23 نفر زخمي و حدود 12 نفر به گروگان گرفته شدند.**[۳] همهي وسايل و تجهيزات پايگاه از جمله يك تفنگ57 ميليمتري، يك تفنگ106 ميليمتري، يك خمپاره81 ميليمتري، يك آر.پي.جي. و يك تيربار هم به غارت رفت. ساعت 8:30 يك گروه از نيروهاي جندالله و يك واحد از نيروهاي ارتش براي بازپسگيري پايگاه به محل حادثه اعزام شدند، اما در وضعيت نامساعد جوي و بارش شديد برف در بين راه به كمين نيروهاي كومهله افتادند كه در طول چندين ساعت درگيري، 5 تن از نيروهاي خودي شهيد و 18 تن ديگر زخمي شدند و به ناچار عقبنشيني كردند.[۴] راديو كومهله ساعت 16 ضمن پخش خبر حملهي نيروهاي اين گروه به پايگاه درمان، اعلام كرد كه پيكر بيش از 100 نفر از افراد پايگاه در اختيار اين گروه است و از هلالاحمر مهاباد خواست تا اقدام به تخليهي اجساد آنان كُند. [۵] بر اساس آخرين اطلاعات، مهاجمان در پايگاه و تپههاي مشرف بر منطقه و پايگاه درمان مستقر شدهاند.[۶]
گزارش - 504
بر اثر حملات افراد مسلح غير قانوني در غرب و شمال سنندج شماري از نيروهاي خودي شهيد يا مجروح شدند. يكي از افراد حزب دمكرات نيز خود را تسليم و درخواست اماننامه كرد. يك گروه از نيروهاي سپاه كه مأمور تأمين جاده در محور سنندج ـ مريوان بودند، ساعت 16:30 پس از پايان مأموريتشان در حال بازگشت به پايگاه خود بودند كه در منطقهي شويشه در غرب سنندج، هدف حملهي نيروهاي مسلح غير قانوني قرار گرفته، با آنان درگير شدند. با اعزام نيروي كمكي از پايگاه شويشه و نگل اين درگيري خاتمه يافت. در اين حادثه 19 تن از نيروهاي سپاه شهيد و 4 تن زخمي شدند.[۷] در شمال سنندج نيز به پايگاه دوويسه حمله شد و يك سرباز به شهادت رسيد.[۸] در سلماس، يك نفر از نيروهاي حزب دمكرات كردستان ايران خود را به نيروهاي سپاه پاسداران اين شهر تسليم و درخواست اماننامه كرد. وي يك قبضه اسلحه و 80 فشنگ را نيز تحويل داد.[۹]
گزارش - 505
مسئول بنياد شهيد انقلاب اسلامي قمشه و محافظ وي هدف حملهي تروريستي قرار گرفته و هر دو زخمي شدند. بر اساس گزارش فرماندهي منطقهي 2 سپاه پاسداران ضارب در پوشش فردي كه برادرش در جبهه مفقود شده است به منزل مسئول بنياد شهيد قُمشه مراجعه و سپس وي و محافظش را با شليك چندين گلوله مجروح كرده است.[۱۰] در تبريز نيز يك نفر از وابستگان به چريكهاي فدايي خلق (گروه اشرف دهقان) كه يك اسلحه و مقداري قرص سيانور به همراه داشت دستگير شد.[۱۱]
گزارش - 506
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با صدور اطلاعيهيي از دستگيري سران حزب توده* خبر داد. روزنامهي اطلاعات با اعلام اين خبر به نقل از اطلاعيهي سپاه پاسداران آورده است: «توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و سازمان اطلاعاتي 36 ميليوني، تعدادي جاسوس دستگير شدند. اين افراد با سازمان جاسوسي كا.گ.ب. (K.G.B.) ارتباط داشتند. همچنين اين افراد به منظور فراهم كردن پوشش امنيتي براي خود اقدام به تهيهي گذرنامه و شناسنامههاي جعلي نموده بودند. در اين رابطه ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طي اطلاعيهيي اعلام داشت: "در پي اخبار و اطلاعات مستندي كه به كمك اطلاعات 36 ميليوني دربارهي جاسوسي بعضي از افراد خائن به دست آمد، پريشب تعدادي از اين افراد توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دستگير شدند. مشروح اين جريان متعاقباً به اطلاع امت شهيدپرور خواهد رسيد."» اين روزنامه افزوده است: «خبرنگار ما كسب اطلاع كرد كه جاسوسان دستگيرشده توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در رابطه با سازمان جاسوسي كا.گ.ب. بودهاند. همين خبر حاكي است در بين افرادي كه به نفع بيگانگان جاسوسي ميكردهاند و دستگير شدند، فرد با سابقهيي كه سالهاي متمادي در حزب معلومالحال توده فعاليت داشته به نام كيانوري ديده ميشود. همين گزارش حاكي است كه احتمال ميرود احسان طبري* و سران و افراد مركزي اين گروه جزء دستگيرشدگان باشند.»[۱۲] خبرگزاري فرانسه نيز در اين باره با استناد به منابع داخلي ايران، گزارش داد: «به نوشتهي روزنامهي آزادگان، آقاي نورالدين كيانوري دبيركل حزب توده حزب كمونيست ايران و تني چند از سران اين حزب به دليل فعاليت به نفع كا.گ.ب. بازداشت شدند. پاسداران انقلاب بيانيهيي را بدون اشاره به جزئيات منتشر كردهاند كه طي آن گفته شد آنها شنبه شب تعدادي از جاسوسان را در ارتباط با كا.گ.ب. بازداشت كردهاند. به نوشتهي آزادگان اسنادي كشف شده و اين اشخاص در اولين بازجويي اعتراف كردهاند.»[۱۳]
گزارش - 507
امروز چهار نظامي عراقي با عبور از مرزهاي منطقهي كردستان خود را به نيروهاي سپاه معرفي و درخواست پناهندگي كردند.[۱۴]
گزارش - 508
آيتالله خامنهاي رئيسجمهور در ديدار با گروهي از كاركنان شهرباني كه عازم جبهه بودند بر نقش آحاد ملت در پيروزي انقلاب و پايداري آن در مقابله با قدرتهاي بزرگ تأكيد كرد و اين امر را دليل خودداري امريكا از مقابلهي رودررو با انقلاب دانست. به گزارش روزنامهي كيهان، آيتالله خامنهاي با اشاره به فرمان معنوي و حكيمانهي امام امت مبني بر تشكيل ارتش بزرگ مردمي 20 ميليوني، گفت: «شما در حقيقت بخشي از آن ارتش بزرگ هستيد. ما به دليل وجود اشخاصي همچون شما در سراسر كشور معتقديم كه اين انقلاب پيروز خواهد شد. انقلابي كه بر دوش همهي آحاد يك ملت استوار است، شكست نميخورد؛ آن نظامي شكست ميخورد كه بر دوش يك طبقه و قشر خاصي استوار باشد. اين مسئله را دشمنان جهاني ما نيز ميدانند؛ لذا تلاش ميكنند تا به هر كيفيتي شده به ما ضربه بزنند. امريكا اگر ميتوانست با ما رو در رو بجنگد از مدتها پيش اين كار را كرده بود. امريكا و همهي قدرتهاي بزرگ ميدانند كه در رو به رو جنگيدن و درگيري با جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي هيچ كاميابي در انتظار آنها نيست و لذا از حربهي تحريكات استفاده ميكنند و يكي از همين اقدامات آنها نيز تحريك اين همسايهي ابله و نادان ما به وارد شدن در خاك جمهوري اسلامي ايران بود و حال كه او در آخرين لحظات زندگي خود به سر ميبرد، به هر وسيلهيي كه شده ميخواهند از شكست قطعي جلوگيري كنند. با ارسال تسليحات نظامي و پول او را تجهيز ميكنند ولي غافل از اينكه در جايي كه ايمان وجود ندارد، سلاح و پول كاربردي ندارد و آنجايي كه ايمان هست كاربرد ايمان از هر سلاحي برندهتر است.»[۱۵]
گزارش - 509
ميرحسين موسوي نخستوزير به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و به دعوت جامعهي انجمنهاي اسلامي بازار در مسجد امام خميني سخنراني كرد. محورهاي اصلي سخنان وي عبارت بودند از: تلاش حكومت سابق براي از بين بردن ماهيت سياسي بازار؛ برشماري نقش حساس بازار در تاريخ يكصدسال گذشته؛ اقدام دشمنان انقلاب براي دامن زدن به سوء تفاهمات به وجود آمده و ابراز علاقهي دولت براي رفع اينگونه سوء تفاهمات؛ اقدامات دولتهاي بزرگ و برخي وابستگان به آنها به ويژه عربستان سعودي براي تحريم و شكست دادن انقلاب اسلامي از راههاي اقتصادي و پايين آوردن قيمت و كاهش دادن سهميهي فروش نفت ايران؛ اشاره به برخي مشكلات اقتصادي به وجود آمده به دليل جنگ تحميلي و ضرورت اقدام فوري براي حل اين مشكلات. نخستوزير در بخشي از سخنانش گفت: «هر شهري داراي قلبي است و مركزي كه يك ثقلي را در يك مجموعهي بزرگ به وجود ميآورد. رويدادهاي سياسي و اجتماعي است كه سبب ميشود مردم خود به خود گرد هم آيند. اين مراكز ارزشهاي جامعه را در درون خود به وجود ميآورد، به خصوص كه در كنار اين مراكز مساجد وجود دارند. رژيم سابق قصد داشت بازار اين قلب تاريخي كه مردم را به سمت خودش ميكشاند از بين ببرد، زيرا كه ميدانست بازار علاوه بر مركز داد و ستد مركز تجمع سياسي مردم نيز هست.» موسوي افزود: «در رژيم گذشته چند اقدام سازمانيافته در جهت محو بازار در حال انجام گرفتن بود؛ يكي اين كه رژيم تصميم داشت بازار را به عباسآباد منتقل نمايد تا بتواند بر آنها كنترل داشته باشد و هركس را كه ميل داشته باشد در آنجا سكني دهد. زيرا كه در بازار هر اتفاق رخ ميداد. علاوه بر داد و ستد با سرنوشت سياسي و اجتماعي ما در ارتباط بود. دشمن ميخواهد به يك نوعي اين قلب شهر و اين مركز شهر را كه يادآور ارزشهاي بسياري است و خطدهنده به جامعه است را از بين ببرد. رژيم سابق شكست خورد، ولي آن چيزي كه مهم است و درست به همين دليل نيز هست كه برادران عزيز روزهاي شنبه زير اين سقف دور هم جمع ميشوند كه در بازار علاوه بر زندگي روزمره در داد و ستد اتفاقاتي ميافتد كه به نحو عميقي با سرنوشت اجتماعي و ارتباطي ما در ارتباط است. اينكه بازار به اين نكته اهميت ميدهد، قسمت دوم قضيه است كه در آن قسمت اول زمينه است و اين قسمت دوم به نظر من اصل است. بازار در صد سال گذشته، هميشه در اين نقطه نقشي كه بازي ميكند و نقشي كه وجود داشته بسيار فراتر از داد و ستدها ميرفته است. افكار مردم ما به يك نحوي در اين مساجد از قبيل مسجد جامع و اين مسجد و مسجد سيدعزيزالله و ساير مساجد ساخته ميشده است. در گفت و گوها، پاي منبرها، در حجرهها، در حضوري كه مردم در اين نهاد داشتهاند و دائم به صورت يك قلب تپندهيي كه نيرويي عظيم را در خود جمع ميكند دوباره آن را پخش ميكند در يك سطح كلي و شما به كاشان و اصفهان و تبريز هم كه برويد به همين گونه است؛ يعني بازارها معمولاً از نقش سادهي داد و ستد بسيار فراتر ميروند و نقش بسيار عميقتري را در جامعه ايفا ميكنند. علت اينكه در صد سال گذشته به حركتهاي بازار بيشترين اهميت داده ميشده است درست به همين دليل بوده است. علت آنكه در زمان بنيصدر تلاش شد كه ليبرالها جاي پايي در بازار پيدا كنند، به همين دليل بود؛ يعني اگر قرار بود بازار فقط سرگرم داد و ستد خودش باشد، ديگر ضرورتي نداشت مثل يك سوپرماركت ميتوانستيم تصور كنيم و يك عدهيي بروند در آنجا كار كنند و يك مقدار پول ميدهند و جنس ميگيرند و يكجا كالا وارد ميكنند و يكجا كالا ميفروشند. آيا اين سوپر ماركت با هر چند جنسي كه داشته باشد و با هر گستردگي كه داشته باشد، ميتواند در جهت فكري يك گروه و يك نظام اثر گذارد؟ مسلماً بازار يك سوپر ماركت بزرگ نيست و علت آنكه تلاشهاي دشمن براي اضمحلال بازار شكست خورد به همين دليل است، چون بازار فراتر از نقش عادي يك نقش ديگري در اينجا دارد و آن، نقشي است كه ناشي از حضور مكرر و مداوم مردم به اين مركز است و نقشي است كه ناشي از تلاشهاي زياد در اين مركز است و نقشي است كه ناشي از در كنار مسائل قرار گرفتن اين مجموعه است و نقشي است كه ناشي از حركتهاي عظيم تاريخي است كه در صد سال گذشته و حتي دورتر در اين مجموعه در سطح كشور اتفاق افتاده است. تلاشهاي زيادي ميشود كه به صورت مرموزانهيي بين دولت و بازار را اختلاف بيندازند. من فكر ميكنم براي آنكه بفهميم كه چرا اين فعاليتها مرموزانه صورت ميگيرد، همين قدر شما توجه داشته باشيد كه بازار اگر به صورت سوپرماركتي بود (به طور تمثيلي خدمت برادران عرض ميكنم) طبيعتاً هر نوع تلاشي براي اختلاف انداختن بين دولت و يك سوپرماركت بسيار خندهدار و مضحك به نظر ميرسد، پس اينجا نقشي هست و اهميتي دارد كه اين همه سرمايهگذاري بر روي آن ميشود. ديدي كه الآن در دولت وجود دارد نسبت به اصناف محترم، از طرف دشمنان تلاش ميشود كه وارونه جلوه داده شود يا محدود نشان داده شود، ولي قضيه اين است كه اگر به دولتهاي خط امام خواه دولت شهيد رجايي و خواه اين دولت ـ كه خودش را خدمتگزار مردم ميداند و راهي كه در پيش گرفته است انشاءالله همان ادامهي راهي باشد كه آن شهيد بزرگوار در كنار شهداي ديگر در پيش گرفتند ـ و اين صحبتها كه در دولت شده نگاه كنيم و تجربه و تحليل كنيم و به صورت آگاهانه و صحيح نظر افكنيم، ما زمينهيي براي اين بدبيني نخواهيم يافت و اگر اين باشد ما بايد برگرديم و در بيابيم كه اين بدبينيها از كجاها ميتواند نشئت بگيرد. در جامعه طبيعي است كه وقتي نظام به يك سمت ميرود و در يك نقطهيي قرار ميگيرد كه شروع ميكند به تصميمگيريهاي اساسي خود و ميبينيم كه ساخت اقتصادي و سياسي كشور را تبيين كرده و روشن ميكند، يك مقدار بحثهايي پيش ميآيد و اين يك نتيجهي طبيعي دارد، مخصوصاً در جامعهي آزاد ما الآن نظام، مستقر شده، تثبيت شده، پايههايش محكم شده و الآن كشور شما در صحنهي جهاني حضور دارد و در مقابل همهي توطئهها و ابرقدرتها ايستاده است و الآن نظام تصميم دارد كه به اين مسائل برسد كه ساخت اقتصادي و ساخت سياسيمان را چگونه بنا كنيم؟ مسئلهي اراضي را در سطح كشور چه جور حل كنيم؟ مسئلهي كارخانهها را چگونه حل كنيم، مسئلهي توزيع را چه جور حل كنيم و با توزيع به چه نحو رو به رو شويم؟ سالهاي اول انقلاب اين مسائل نبود به خاطر آنكه همهي ملت در پي محكم كردن پايهها بودند و الآن پايهها محكم شده و الآن اين نظام در قويترين شكل خود، امروز حضور دارد و الآن نظام پايداري حيرتانگيزي نشان داده است كه البته براي ما حيرتانگيز نيست چون از متن مكتب و از متن انقلاب، مشق ميگيريم، ولي براي جهان امروز مقاومت عجيب ملت ما در مقابل توطئههاي بسيار بسيار گستردهي سياسي، اقتصادي و نظامي حيرتانگيز است. الآن موقعيتي است كه خود نظام ـ و من نميخواهم بگويم فقط دولت ـ به اين نكته ميپردازد كه زمينها را چه كار كند؟ توزيع را چه كار كند؟ كارخانهها را چه كار كند؟ شما اگر در مذاكرات مجلس نگاه كنيد شايد نتايجي كه در آنجا گفته ميشود و بحث ميشود و به صورت طبيعي در ميان نمايندگان ملت هم بحث ميشود، نمايندگاني كه ما به آنها كمال اطمينان را داريم و در مجلسي كه امام ميفرمايند در رأس امور است خواهيد ديد كه همين مسئله مطرح است و اين طبيعيترين چيز است، ولي ميخواهند چنين وانمود كنند كه عليرغم موازين شرعي و عليرغم ضوابط قانون اساسي دولت ميتواند پا فراتر گذارد و در حالي كه چنين چيزي امكانپذير نيست و شما اگر عادي تصويب يك قانون را در جمهوري اسلامي مطالعه كنيد و در آن دقت كنيد، خواهيد ديد كه نظام طوري به هم بافته است و قانون اساسي به نحوي تنظيم شده كه به غير از وليفقيه (با تكيه بر موازين اسلامي و در آن مقام والايي كه براي ما دارد) هيچ فردي و هيچ نهاد و ارگاني نميتواند به طور خاص و جداي از مجموعه تصميمي براي كشور بگيرد. شما به روند تصميمگيريها نگاه كنيد و فرض كنيد كه دولت يك نظري دارد، نميتواند اجرا كند مگر آنكه به صورت لايحه درآيد و وقتي در هيئت وزيران مطرح ميشود، نظريات متفاوتي بيان ميشود و از بعدهاي مختلف به قضيه نگاه ميكنند و آنگاه نظرها پخته ميشود و رأي گرفته ميشود. من فكر ميكنم ممكن است براي بهتر بودن لايحه، فلان موضوع مطرح شود و ديگري نظر ديگري ميدهد، فكر ميكند اگر به نحو ديگري انجام گيرد پرثمرتر خواهد شد، ولي آنچه كه اصل است اعتقاد عموم است بر ولايت فقيه و بر نظام و بعداً اين تصويب ميشود و به مجلس فرستاده ميشود و به طور مفصل در آنجا بر روي آن بحث ميشود و دوباره به شوراي نگهبان فرستاده ميشود و در نهايت [در] تمام اين روند، ما سايهي پر صلابت امام را ميبينيم كه در مقابل هر حركت غير اسلامي از قديم ايستادهاند و الآن هم ميايستند. و در چنين نظامي تصور اينكه يك ارگاني و يك نهادي خودسرانه گامي سرنوشتساز بر خلاف آن چيزي كه مد نظر اسلام است و در چهارچوب قانون اساسي اتفاق ميافتد، بردارد و آن تصميم به صورت كلي و عمومي باشد، تصور درستي نيست و من فكر ميكنم درست در همين نكته بايد انديشه كرد. [...] دشمن ما، قدرتهاي بزرگ بيش از هر چيز سعي كردند از طريق اقتصادي نظام ما را شكست دهند. شايد براي كساني كه در بخشهاي اقتصادي كار كرده باشند گفتن اينكه ما يك سال، دو سال محاصرهي اقتصادي را تحمل كرديم يك واقعهي گذرايي باشد، به خاطر اينكه ما اين تجربه را به طور موفقي از سر گذراندهايم، ولي عظمت اين كار را و اهميت اين مسئله را و اهدافي را كه پشت سرش هست، شما برادران بهتر احساس ميكنيد. توطئه براي درهم شكستن نظام جمهوري اسلامي از طريق اقتصادي بسيار بسيار گسترده بود و هنوز هم ادامه دارد. كنفرانس اوپك را نگاه كنيد، در آنجا عربستان و چند كشور ارتجاعي آمدهاند و اين بحث را ميكنند و به بهانههاي مختلفي ميگويند كه سطح توليد كشورها بايد پايين بيايد و تكيه ميكنند روي كشور ما، كشور ما كه روزي 6 ميليون بشكه نفت ميفروخته است و الآن كه ميخواهد حدود دو ميليون و نيم [بشكه] نفت صادر كند، براي عربستان مسئله شده و ميگويد كه ما قيمت نفت را ميشكنيم. "قيمت نفت را ميشكنيم" به چه معناست؟ بدين معناست كه اگر ظرفيت فروش نفت عربستان به 5/4 ميليون بشكه رسيده، باز هم به 10 ميليون بشكه ميرسد تا سهم ايران پايينتر آيد. خوب در يك بازار بينالمللي همه دنبال جنس ارزان ميگردند و ما اگر بخواهيم قيمتها را از قيمت آنها پايين بياوريم، نتيجه چه خواهد شد؟ خوب همين بودجهي ما به يك نحو مؤثري به درآمدهاي نفتي وابسته است. آيا ما ميتوانيم خلأ ناشي از پايين آمدن قيمت را با زياد صادر كردن نفت پركنيم و آيا اين مسئله به چاههاي نفت ما آسيب نخواهد زد؟ يك فشار سياسي عميقي در پشت سر يك تصميم سادهي اقتصادي نهفته است، فشاري كه براي آن 6 ماه مقدمهچيني ميشود. الآن وزراي همين كشورهاي ارتجاعي كه نفت هم دارند از سوي عربستان يك جلسهي مشترك دارند و كويت حتي هنوز آن جلسه تشكيل نشده، نفت ارزان را وارد ميدان كرده است و من اصطلاح روزنامههاي ژاپني را در اين مورد بگويم: "سيل نفت ارزان كويت وارد بازارهاي جهان شد." حال آيا عربستان كه فقط 200 ميليون دلار ذخيرهي ارزي آن در امريكاست، نيازي به اين مسئله دارد يا اينكه يك مسئلهي سياسي مطرح است؟ براي درهم شكستن كدام قدرت و نيرويي در منطقه اين عمل انجام ميشود؟ آيا عربستان براي كويت اين كار را ميكند يا براي عراق؟ براي كدام كشور انجام ميدهد؟ توطئههاي اقتصادي تا اين اندازه در سطح جهان بر عليه ما گسترده است و شما برادران اين مسئله را خوب احساس ميكنيد، ولي با ابتكار اين مردم ايثارگر و با تحركي كه ملت ما داشته است و با كمكي كه همهي ملت به دولت كردهاند ـ كه در حقيقت نظام را مردم نگه داشتهاند و ما جز خدمتگزاران كوچك و حقير چيزي نيستيم و دائماً هم همين احساس را داريم ـ كارها به ياري خداوند اصلاح ميشود. سال گذشته در زمستان در ديماه وقتي ذخاير ارزي خود را ميديديم و ميديديم فروش نفت ما تقريباً يك حالت تحريمشدهيي در سطح جهان دارد و دارد پايين ميآيد و هزينههاي جنگي را هم ميديديم كه در حالي كه برايمان از اولويت برخوردار است و خود شما و همهي ملت ميگوييد "جنگ، جنگ تا پيروزي" و ما مجبوريم از اين درآمدهاي محدود ارزي يك قسمت عمدهيي را در اختيار جنگ قرار دهيم و همان موقع بنده خدمت امام عرض كردم با اين مقدار ارزي كه دست ماست و ما مجبوريم قطرهقطره آن را مصرف كنيم و بر اساس اولويتها مصرف كنيم، مسلماً ممكن است كه روزي برسد كه ما به جز گندم نتوانيم چيزي وارد كنيم، اگرچه همهي كارخانههاي ما بخوابد و اگرچه همهي بازار ما بخوابد و ما يقين داشتيم از اين مسئله كه اگر ميآمديم به ملت ميگفتيم، ملت استقبال ميكرد و در اين زمينه هيچ شكي نداشتيم، گفتيم كه ما با اين برنامه پيش ميرويم ولي انشاءالله با اين تحركي كه دولت دارد، در برخورد با كشورهاي خارجي و در برخورد با بازارهاي بينالمللي كه بحث بسيار طولاني دارد ما يقين داريم كه به اين مرحلهي حاد نخواهيم رسيد و بعداً خدمتشان عرض كردم كه ما با اين كم وارد كردن كالا، بازارهايمان خالي خواهد شد و دست مردم تنگ خواهد شد و اتفاقاً همان موقع مسئلهي حاجبالدوله را مثال زدم و خدمت امام عرض كردم ممكن است بازارهاي ما خالي از بشقابها و چينيآلات هم بشود و كالاهاي مصرفي هم نداشته باشيم. ما اين كار را كرديم و ملت مقاومت كرد و با اين تنگيها ساخت و با اين تنگدستيها ساخت و تحرك هم نشان داديم و وضعيت ما بهتر شد. بعضي چيزها هست كه به طور علني نميتوانيم بگوييم، گرچه منجر به آن شود كه اين نگفتنها يك نوع ظني هم در مورد دولت به وجود آورد. پس آن حملهيي كه منجر به خرمشهر شدن خونينشهر شد، يك هجومي به خوزستان مناطق گرمسير آغاز شد كه از نظر سياسي نيز براي ما بسيار اهميت داشت و ميخواستيم كه آنجا را راه اندازيم و در آن گرماي سوسنگرد به ما خبر دادند كه بعضي از بچهها از گرما فلج شدهاند و هيچ وسيلهيي نيست و همه چيز مردم از بين رفته است؛ ما آمديم تمام واردات يخچال و پنكه و تمام چيزهايي را كه به نحوي برودت ايجاد ميكند و همچنين سردخانهها را تخصيص داديم به خوزستان و خواستيم كه به جاي ديگري فرستاده نشود و نهتنها اين كار صورت گرفت، بلكه وزارت بازرگاني موظف شد كه در سطح تهران بدون آنكه گفته شود همين يخچالهاي موجود را هم كه در انبارها هست به خوزستان بفرستند. ما يقين داريم كه اگر اين مسئله را به ملت ميگفتيم و به شماها ميگفتيم و در وسايل ارتباط جمعي منعكس ميكرديم، همه پشتيباني ميكردند، ولي در عين حال وضعيت آن دستگاهها در آن گرما از نظر قيمت بسيار بدتر ميشد. ما تحمل كرديم و فقط با آقاي موسوي جزايري امامجمعهي اهواز كه از خوزستان تشريف آورده بودند، صحبت كرديم و با استاندار خوزستان و وزارت بازرگاني در مورد اين عمل هماهنگي كرديم تا اين عمل انجام گيرد و الآن كه نزديك هفت هشت ماه از اين موضوع ميگذرد به ما فرصت ميدهد كه آن مسئله را عنوان كنيم. ما در حالي كه دستمان تنگ است، مجبوريم كه حسابشده كار كنيم و كالاها را به آنجايي بفرستيم كه نياز بيشتري هست و مجبوريم به خاطر همين شرايط جنگي و به خاطر نفوذ پيام انقلاب اسلامي و به خاطر عظمت اين انقلاب كه كمكم به صورت يك قدرت شاخص و يك فرياد بلند از سوي محرومان در جهان مطرح ميشود، تنگناها را بپذيريم.»[۱۶]
گزارش - 510
علياكبر ولايتي وزير امور خارجه، امروز در پيونگ يانگ پايتخت كرهي شمالي، با كيم ايل سونگ رئيسجمهور اين كشور، ديدار و گفت و گو كرد. به گزارش روزنامهي كيهان در اين مذاكرات معاون نخستوزير و وزير امور خارجهي جمهوري دمكراتيك خلق كره، كاظم پوراردبيلي معاون امور اقتصادي و بينالمللي وزارت امور خارجه و نهاونديان سفير جمهوري اسلامي ايران در كرهي شمالي نيز حضور داشتند. دكتر ولايتي در اين ديدار با تأكيد بر مواضع روشن جمهوري اسلامي ايران در مورد تقويت جنبش عدم تعهد، مقابلهي جدي و مستمر با نفوذ ابرقدرتها در اين سازمان و ضرورت تشكيل صندوق بينالمللي، عدم تعهد به منظور خنثي كردن توطئههاي استكبار جهاني در مجامع بينالمللي حمايت قاطع ملت مسلمان ايران را از تلاشهاي آزاديبخش ملل تحت سلطهي جهان اعلام كرد. پس از آن ديدگاههاي مشترك دو كشور در مورد مسائل مربوط به هفتمين اجلاس سران كشورهاي عدم تعهد، مطرح شد. رئيسجمهور كرهي شمالي در پاسخ به سخنان دكتر ولايتي، با تأييد مواضع بر حق جمهوري اسلامي ايران گفت كه ما بايد اصول جنبش عدم تعهد را حفظ و از نهضتهاي آزاديبخش در برابر امپرياليزم حمايت كنيم و با انحلال اتحاديهها و بلوكبنديهاي نظامي و برچيده شدن كليهي پايگاههاي بيگانه از كشورهاي جهان سوم به ثبات و صلح جهاني كمك كنيم.[۱۷]
گزارش - 511
حسين شيخالاسلام معاون سياسي وزارت امور خارجه در آستانهي سفر به جمهوري دمكراتيك خلق يمن و چند كشور افريقايي، اعلام كرد كه براي اولين بار سفارتخانههاي جمهوري اسلامي ايران در كشورهاي موزامبيك، آنگولا و مالي افتتاح خواهد شد. معاون سياسي وزارت امور خارجه قبل از ترك تهران در گفت و گويي در مورد اهداف اين سفر گفت: «عدن در ضمن ملاقاتهايي كه با رئيسجمهوري و وزير امور خارجهي كشور يمن خواهيم داشت پيام كتبي آقاي سيدعلي خامنهاي رياستجمهوري اسلامي ايران را به رئيسجمهوري يمن تسليم خواهيم كرد و پيرامون اجلاس آتي جنبش عدم تعهد و تقويت كشورهاي پيشرو منطقه و تقويت موضع فعال در قبال مسئلهي فلسطين و رد طرحهاي سازشكارانه گفت و گو كرده و همچنين [در خصوص] مسائل مطرحشده در اجلاس سهجانبهي دمشق و نيز جنگ تحميلي با مقامات اين كشور مذاكره خواهيم كرد.» وي ادامه داد: «بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، اساس سياست خارجي ما برقراري ارتباط با كشورهاي جهان سوم به خصوص كشورهاي افريقايي بوده است و در اين سفر ضمن بازديد از كشورهاي تانزانيا، زيمبابوه، زامبيا و نيجريه گفت و گوهايي با رهبران و مقامات اين كشورها خواهيم داشت كه پيرامون گسترش روابط دوجانبه و اجلاس آتي جنبش عدم تعهد مذاكره خواهيم كرد.» آقاي شيخالاسلام همچنين افزود: «در اين سفر از كشورهاي موزامبيك، آنگولا و مالي نيز بازديد كرده و ملاقاتهايي با مقامات اين كشورها خواهيم داشت. همچنين سفارتخانههاي جمهوري اسلامي ايران در سه كشور مزبور رسماً افتتاح خواهد شد.»[۱۸]
گزارش - 512
جمهوري اسلامي ايران رسماً از كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو خواستار رسيدگي به سرنوشت بيش از 9400 نفر از اهالي و سكنهي مناطق جنگي شد كه پس از هجوم عراق به خاك جمهوري اسلامي ايران ناپديد شدهاند و خبري از آنها در دست نيست. به گزارش واحد مركزي خبر از دفتر نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد در ژنو، در پي طرح اين درخواست، دولت امريكا و ديگر دول حامي عراق از هماكنون تلاشهاي فراواني را آغاز كردهاند تا مانع رسيدگي به اين تقاضاي قانوني ايران شوند. به اعتقاد ديپلماتهاي خارجي در سازمان ملل متحد در ژنو، در صورت موفقيت اين تلاشها، رسيدگي نكردن به اين جنايت آشكار به طور جدي اعتبار كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد را زير سؤال قرار خواهد داد.[۱۹]
گزارش - 513
پليس سوئد شكايت دانشجويان مسلمان طرفدار انقلاب اسلامي از تعرضات و مزاحمتهاي افراد مخالف نظام جمهوري اسلامي در اين كشور را بياساس خواند. به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، دانشجويان مسلمان طرفدار انقلاب از تعرضات، چاقوكشي و شكستن در و پنجرههاي منازلشان، به دست افراد ضد انقلاب به پليس سوئد شكايت كردهاند و با وجود دلايل منطقي ارائه شده، پليس پس از گفت و گو با ضد انقلابيون، شكايت طرفداران انقلاب اسلامي را بياساس خوانده است. اين خبرگزاري افزود: «ضد انقلابيون با ايجاد جو نامساعد و درگيريها با انقلابيون سعي دارند كه براي مطبوعات سوئدي خبرساز بوده و بدين وسيله از حركتهاي انجمنهاي اسلامي دانشجويان ممانعت به عمل آورند. با وجود ارائهي مدارك و دلايل منطقي از سوي انقلابيون مسلمان كه نشاندهندهي تعرض ضد انقلابيون به حريم منازل آنان ميباشد، بازهم پليس در اين مورد كوتاهي مينمايد.»[۲۰]
گزارش - 514
نعيم حداد رئيس مجلس ملي عراق در آستانهي برگزاري اجلاس اتحاديهي پارلمان عرب كه در 13 فوريه (24 بهمن) در مراكش برگزار خواهد شد، مواضع كشور عراق را بازگو كرد. خبرگزاري آلمان به نقل از حداد اعلام كرد: «در كنفرانس اتحاديهي بينالمجالس عرب كه هفتهي آينده در رباط تشكيل ميشود، عراق بر اعراب فشار خواهد آورد تا عليه سوريه و ليبي اقدام كنند. حداد اضافه كرد، مطابق گزارش خبرگزاري كويت موضوع جنگ ايران و عراق يكي از مباحث مهم در اين كنفرانس خواهد بود. وي افزود رژيم بعثي سوريه كه با دولت بغداد دشمن است بعد از شروع جنگ، خط لولهي نفتي عراق به مديترانه را بسته است و در نتيجه عراق را از مهمترين صادرات خود يعني نفت محروم كرده است.» اين خبرگزاري افزود: «بنادر نفتي در سواحل عراق در تيررس حملات ايرانيان قرار دارند. بغداد همچنين نسبت به بيانيهي اخير دمشق كه توسط سوريه، ليبي و ايران منتشر شد و موضع انتقادآميزي كه نسبت به عراق دارد معترض است. عراقيها ادعا ميكنند كه اين بيانيه بيحرمتي فاحشي توسط سوريه و ليبي به اصول حاكميت اعراب را نمايان ميكند.»[۲۱]
گزارش - 515
طه ياسين رمضان معاون نخستوزير عراق و فرمانده كل ارتش خلقي كه به مناسبت سيزدهمين سالگرد تأسيس ارتش خلقي عراق از يكي از مراكز نظامي اين كشور بازديد ميكرد، در سخناني ضمن پيروزمندانه خواندن جنگ صدام حسين در مقابل ايران، به شدت از حافظ اسد و معمر قذافي انتقاد كرد. راديو صوت الجماهير در بخش غربي خود در اين باره آورده است: «طه ياسين رمضان طي سخناني كه در جمع گروهي از رزمندگان ايراد كرد، تأكيد نمود كه سيزدهمين سالگرد تأسيس ارتش خلقي پشتوانهي حقيقي نيروهاي مسلح است كه بايد انگيزههاي اضافي براي حفظ روح پيروزي در جنگ مظفر قادسيهي صدام گردد. فرمانده كل ارتش خلقي همچنين تاكيد كرد كه ملت ما تحت رهبري پرزيدنت صدام حسين نشان داد كه از عهدهي سختيها برآمده و طي 30 ماه جنگ تحميلي همچون كوهي استوار در برابر نيروهاي رژيم ايراني ايستاده و كليهي طرحهاي تجاوزكارانهي او را در نطفه خفه ساخته است. وي در ادامه گفت: اسد و قذافي اين خائنان به امت عرب، سرسپردگي خود را به امپرياليسم و صهيونيسم ثابت كرده و كمكهاي فراواني به رژيم ايراني تقديم داشتند، با اين وجود نتوانستند مانعي در برابر رشد و توسعهي فزاينده در كشورمان ايجاد كرده و به وحدت ملتمان كه تا پيروزي نهايي از عراق دفاع خواهند كرد، خدشهيي وارد آورند. از اين رو تهاجم دشمنان به انقلابمان باعث پافشاري هر چه بيشتر تودههاي مردم بر ادامهي مبارزه خواهد گرديد.» [۲۲] طه ياسين رمضان همچنين در مصاحبهيي مطبوعاتي دربارهي تصميم عراق براي اعزام نيرو به مناطق جنگي گفت: «تا پايان سال آيندهي مسيحي (1984) صد هزار رزمندهي ديگر به صف ارتش مردمي عراق خواهند پيوست و بدين ترتيب تعداد كل آنها بالغ بر ششصد هزار تن خواهد شد.» وي افزود كه فرماندهي عراق اميدوار است تا پايان سال 1985 تعداد افراد ارتش مردمي به 750 هزار نفر برسد.[۲۳] وي، تعداد افراد ارتش خلقي را 3 الي 4 ميليون نفر ذكر كرد كه 000,14 نفر از آنها را داوطلبان از ساير كشورهاي عربي تشكيل دادهاند، وي مليت ارتش خلقي را منحصراً عربي خواند و از اتباع كشورهاي عربي خواست تا به ارتش خلقي بپيوندند.[۲۴]
گزارش - 516
عراق براي صدور نفت خود طرحهاي جديدي دارد. معاون نخستوزير عراق با اعلام اين خبر گفت: «عراق به زودي راهحلي براي مشكل انتقال و صدور نفت خود كه به دليل بسته شدن خطوط نفت عراق از سوريه پيش آمد خواهد يافت.» تاينوگ با اشاره به خسارت واردشده به اقتصاد عراق بر اثر بسته شدن خط لولهي نفتي عراق از طريق سوريه، در خصوص طرحهاي احتمالي عراق به منظور يافتن راههاي جديد براي صدور نفت اعلام كرد: «اوايل سال گذشته، عراق نفت خود را از طريق اين خطوط به مديترانه منتقل ميكرد اما از زمان بسته شدن اين خطوط نفتي توسط سوريه عراق سالانه حدود 21 ميليارد دلار ضرر ديده است. جنگ با ايران مانع از انتقال نفت عراق از طريق خليج فارس شده است، بنابراين تنها خطوط نفتي عراق از تركيه ميماند كه ظرفيت آنها نيز روزانه حدود 650 هزار بشكه است.» خبرگزاري تاينوگ افزود: «رمضان فاش نساخت كه عراق در حال حاضر قصد حل اين مسئله را دارد و تنها گفت كه اين مسئله مورد بررسي قرار گرفته است. در بغداد معتقدند كه رمضان در فكر ساختن يك خط نفتي جديد به درياي سرخ از ميان عربستان سعودي و يا اردن است. گذشته از تدارك يك كانال ديگر براي صدور نفت، اين خطوط انتقال نفت عراق به اروپا را به طور قابل ملاحظهيي كوتاه خواهد كرد. [...] بنا به ادعاي منابع مطلع، دو الي سه سال براي ساختن يك خط [لولهي] نفت جديد در هر دو صورت گفته شده از ميان عربستان و يا اردن لازم است.»(25)[۲۵]
گزارش - 517
در پي انتقاد روزنامهي فرانسوي لوموند از سياست دولت فرانسه در فروش سلاح به عراق، امروز شارل هرنو وزير دفاع فرانسه از اين اقدام دولت فرانسه دفاع كرد و در توجيه فروش سلاح به عراق گفت: اگر حكومت اسلامي ايران در جنگ كنوني پيروز شود امنيت و ثبات خاورميانه به خطر خواهد افتاد. وي با تأييد موضوع درخواست اخير طارق عزيز از فرانسه براي ارسال هواپيماهاي دريايي پيشرفته از نوع سوپراتاندارد به عراق، گفت كه وزارت دفاع فرانسه هنوز اين درخواست را تصويب نكرده است.[۲۶] راديو بيبيسي نيز در گزارشي به بررسي سياست فرانسه در همكاري با عراق و بازتاب آن در محافل سياسي اين كشور و نيز ميزان معاملات تسليحاتي دو كشور پرداخت و گفت: «دولت فرانسه در مخاصمات ايران و عراق جانب عراق را گرفته است، زيرا از آن بيم دارد كه پيروزي ايران در جنگ ثبات وضع منطقهي خليج فارس را برهم زند، اما در فرانسه برخي دولت اين كشور را مورد انتقاد قرار ميدهند و ميگويند كه دولت فرانسه بيش از حد درگير مسائل دولت عراق شده است. به عقيدهي اين عده، دولت عراق چندان وضع باثباتي ندارد و شايد در آينده نتواند از عهدهي پرداخت ديون خود به فرانسه برآيد. دولت عراق در حال حاضر عمدهترين خريدار سلاحهاي ساخت فرانسه است و در عرض دو سال گذشته قراردادهايي براي خريد اسلحه به ارزش سي ميليارد فرانك، يعني بيش از چهار ميليارد دلار با دولت فرانسه منعقد نموده است. ماه گذشته دولت فرانسه موافقت كرد كه مبلغ دوازده ميليارد دلار قروض عراق كه ابتدا قرار بود طي سال جاري پرداخت گردد، بعداً مطالبه شود، اما اكنون روزنامهي چپگراي لوموند اين سؤال را مطرح كرده است كه آيا اين تعهدات مالي دولت با توجه به خطراتي كه همراه دارد قابل توجيه است يا خير؟ روزنامهي لوموند ميافزايد كه دولت امريكا از نزديكي بيش از حد به دولت ايران در زمان شاه تجربهي تلخ آموخته است و از نظر استراتژيكي هم اين ايران است كه تحت هر نوع حكومتي كه باشد همواره طريق حل مسائل سياسي منطقهي خليج فارس است و نه عراق، مطبوعات راستگراي فرانسه هم انتقادها و مسائل مشابهي را در رابطه با دولت عراق مطرح كرده است. مجلهي اكسپرس اخيراً نوشته بود كه دولت فرانسه با نزديكي به دولت عراق دست به قماري زده است كه در صورت پيروزي ايران در جنگ، ضرر آن براي فرانسه بسيار سنگين خواهد بود.»[۲۷]
گزارش - 518
ناتواني عراق از پرداخت بدهيهاي ميلياردي كه سررسيدشان فرارسيده و تأثير محدوديت صدور نفت عراق در اقتصاد اين كشور، اصليترين موضوعاتي است كه روزنامهي امريكايي واشنگتن پُست در مقالهيي به آن پرداخته است. در اين مقاله آمده است: «عراق وارد سومين سال جنگ پرهزينهي خود با ايران شده است و در همين حال منابع بانكي اظهار ميدارند كه عراق قادر به پرداخت اقساط بدهيهاي چندميليون دلاري خود كه سررسيد آنها فرارسيده است، نيست. در اين بين تجار اردني نيز با كاهش درآمد نفت عراق در بدترين وضع قرار گرفتهاند، ولي شاه حسين هنوز اقدامي براي كمك به اين تجار كه وي از آغاز پيمان سياسي خود با صدام آنها را به سرمايهگذاري در عراق تشويق كرده بود ـ انجام نداده است.» واشنگتن پست افزوده است: «عراق با از كار افتادن اسكلههاي صادراتياش در خليج فارس و مسدود شدن خط لولهي نفت بانياس در سوريه، از كليهي درآمدهاي خود به استثناي صادرات روزانه مقداري نفت از خط لولهي تركيه محروم شده است و از آغاز جنگ تحميلي خود عليه ايران از طريق كمكهاي مالي پادشاهي سعودي، كويت و برخي توليدكنندگان نفت در منطقهي خليج فارس به فعاليتهاي خود ادامه ميدهد.» در اين مقاله همچنين آمده است كه بر اساس گزارش منابع بانكي، عراق به دليل مشكلات اقتصادي در طول سال 1982، هيچ گونه قراردادي منعقد نكرده است. به علاوه، بسياري از كمپانيها و كارخانجات اين كشور اكنون با مشكلات مالي مواجه هستند. حكومت بعث عراق براي كسب درآمد ارزي تنها متوسل به استفاده از خط لولهي نفتي شده است كه از خاك تركيه عبور ميكند و اين ميزان درآمد اندك نيز در تأمين هزينههاي لازم جنگي كه ماهانه چند ميليارد دلار صرف آن ميشود، نقش چنداني ندارد. به همين دليل، برخي كشورهاي مرتجع حوزهي خليج فارس از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران به منظور كمك مالي به حكومت بعث عراق حدود 20 ميليارد دلار هزينه كردهاند.[۲۸]
ضميمهي گزارش 503
فرمانده گردان 17 الفتح مهاباد در گزارشي دربارهي چگونگي سقوط پايگاه درمان نوشته است: «طبق اظهارات يكي از بازماندگان پايگاه (سرباز ارتش) فرمانده پايگاه درمان چندين مرتبه با حزب دمكرات مستقر در منطقه ارتباط برقرار كرده بود و آمادگي خود را براي تسليم پايگاه اعلام نموده بود كه در آخرين ارتباط ظاهراً در مورخه 14/11/1361 مدارك و اطلاعات لازم را براي تسليم به دشمن توسط يكي از عوامل خود (سرباز) براي آنها ارسال ميكند كه در بين راه توسط نيروهاي كومهله سرباز مذكور دستگير ميشود و گردان كومهله يك شب زودتر (23:15) به پايگاه حمله نمود و عليرغم مقاومت تعدادي سرباز متعهد و 22 نفر بسيجي مستقر در پايگاه، بعد از ساعتي پايگاه سقوط نمود. البته همكاري فرمانده پايگاه بعداً توسط راديو كومهله نيز اعلام گشته و نامبرده در راديو كومهله مصاحبه نمود و به اين موضوع اعتراف نمود.»[۲۹]
ضميمهي گزارش 511
معرفي اجمالي حزب تودهي ايران سابقهي تاريخي: پس از يك دوره پشتيباني سوسياليستها و كمونيستهاي ايران از رضاشاه، رابطهي فيمابين به سردي گراييد و سپس به دشمني مبدل شد. در سال 1310، رضاشاه قانون منع فعاليتهاي اشتراكي را به تصويب رساند و تجمع محدود كمونيستها تحت عنوان حزب كمونيست ازهمپاشيد و مناسبات ايران و شوروي اندكي رو به تيرگي رفت، ولي مجدداً حسنه شد. بنابراين، بزرگترين اميدواري و امكان نيروهاي چپ براي راهاندازي مجدد تجمع و سازمان مربوطه از بين رفت. مدتي بعد عدهيي از محصلين اعزامي به اروپا كه به ايران بازگشته بودند و تمايلات ماركسيستي پيدا كرده بودند گرد هم جمع شدند (به قولي عبدالصمد كامبخش داماد خانوادهي كيانوري آنان را گرد هم جمع كرد). به اين ترتيب، محفلي ماركسيستي نه براي مبارزه با ديكتاتوري رضاخاني، بلكه براي آموزش ماركسيسم تشكيل شد كه تقي اراني مؤسس و گردانندهي اين محفل بود. اين گروه كه به گروه 53 نفر معروف شد، در مراحل بسيار ابتدايي فعاليت خويش لو رفت و همهي اعضاي آن را پليس دستگير كرد. از گروه 53 نفر، 45 نفر گناهكار شناخته شدند و از اين 45 نفر 10 نفر به جرم عضويت در گروه كمونيستي و اشاعهي كمونيسم به ده سال زندان انفرادي و بقيه به جرم عضويت به 2 تا 7 سال زندان محكوم گرديدند. اراني دو سال بعد در زندان مُرد. دستگاه حاكمهي استالين در قبال اين واقعه، سكوت مطلق پيشه كرد و حتي يك خبر كوچك دربارهي دستگیري، محاكمه و مرگ اراني از سوي حكومت استالين انتشار نيافت. پس از سقوط ديكتاتوري رضاخان در 7 مهر 1320، جلسهيي در منزل سليمان محسن اسكندري و به رياست وي تشكيل شد كه شامل آزادشدگان گروه 53 نفر و نيز برخي فعالين حزب كمونيست سابق بود. در اين جلسه همچنين فردي به نام علي اوف از طرف سفارت شوروي شركت داشت. اين در واقع جلسهي مؤسسان حزب توده بود. اين حزب تا 6 سال پس از تأسيس از تأمين منافع تمام طبقات سخن گفت و از سال 1327 به بعد اعلام كرد كه اين حزب، حزب زحمتكشان يعني كارگران، دهقانان، پيشهوران و روشنفكران است. حزب توده تا سال 1332 به سرعت گسترش يافت و اندكي قبل از كودتاي 28 مرداد، تشكيل جبههي واحد ضد ديكتاتوري را به دكتر مصدق پيشنهاد كرد كه پذيرفته نشد. بعد از كودتا حزب پُرقدرت توده محو شد. اعضاي آن تسليم، دستگیر يا متواري شدند و اين شير، برفي از آب درآمد. از اين پس با سركوب در داخل، فعاليت حزب توده در خارج ادامه يافت و با حمايت شوروي كار تبليغي ميكرد. در سال 1354 رسماً اعلام كرد كه ايدئولوژي و جهانبيني حزب تودهي ايران ماركسيسم ـ لنينيسم است و خود را حزب طراز نوين طبقهي كارگران ايران دانست. مسابقهي ارتقاي حزبي و نزديكي به مسكو عمدهترين تلاشهاي كادرهاي اصلي حزب طي مبارزات خارج كشور آنان بوده است. طي اين مدت انشعابات متعددي از اين حزب صورت گرفت كه به صورت دهها گروه دانشجويي و غيره فعاليت ميكردند و تماماً نيز به صورت دشمنان سرسخت حزب توده درآمدند. به عنوان مثال از عناصر شاخصي كه از حزب توده جدا شدند و به پايهگذاري گروههاي ديگري پرداختند از بيژن جزني و مسعود احمدزاده ميتوان نام برد. احمدزاده كه داراي گرايش مائوئيستي بود، شوروي را به كلي رد ميكرد و جنگ مسلحانه را به عنوان تنها مشي مبارزه، هم در استراتژي و هم در تاكتيك، مطرح ميكرد. بيژن جزني كه نسبت به احمدزاده به مشرب حزب توده نزديكتر بود، اعتقاد داشت جنگ مسلحانه تاكتيكي است كه تا مرز پيوستن تودهها به جنبش، ادامه مييابد. جزني شوروي را به كلي رد نميكرد. اين دو منشأ دو جريان ماركسيستي منتقد حزب توده شدند كه بعداً با ائتلاف خود سازمان چريكهاي فدايي خلق را پايهگذاري كردند. در هر صورت، جريانهاي عمدهيي چون سازمان انقلابي كه بعدها پايهي اصلي حزب رنجبران شد و نيز جريان چريكهاي فدايي خلق و كلاً تمام جريانهاي ماركسيستي در ايران، ريشه در حزب توده داشتهاند و عموماً به محكوميت شديد اين حزب ميپرداختند. در هنگامهي اوجگيري انقلاب اسلامی و بعد از آن در كنار فعاليت مخفي نظامي كه به آن اشاره شد، حزب توده به فعاليت علني سياسي پرداخت و پس از مدتي گيجي و تزلزل، جناح بَرنده در حاكميت نظام جديد را كشف كرد و پيرو آن شد. رابطهي حزب با ديگر گروهها مبتني بر نظرات گروه مقابل دربارهي شوروي بود نه با حزب توده. به اين ترتيب كه همهي گروهها به شدت حزب توده را ميكوبيدند، اما اين حزب تنها گروههاي ضد روسي نظير پيكار و رنجبران را مورد حملهي تبليغاتي ـ سياسي قرار ميداد و آنها را "امريكا ساخته و سيا پرداخته" ميخواند. محوريترين مواضع حزب توده كه در هيچ شرايطي تغيير نيافت مسئلهي شوروي بوده است. اين مسئله از همان ابتداي تأسيس حزب شروع شد و در همهي شرايط ادامه يافت. در واقع، پيدايش حزب توده معلول مبارزات كارگري يا تكامل مبارزات روشنفكران چپ نبوده است، بلكه در وضعيت حضور ارتش شوروي در ايران و با نظر حزب كمونيست آن كشور پديد آمد و متقابلاً و آشكارا رابطهي اطاعت و سرسپردگي به حزب مادر را نشان داد و تبليغ كرد. اين وابستگي آشكار همچنان ادامه يافت و بارها و بارها تئوريزه شد. در سال 1348 حزب توده، شوروي را به عنوان يك پشتيبان نيرومند و بدون جانشين و بديل براي جنبشهاي آزاديبخش معرفي كرد و سيستم جهاني سوسياليستي را تنها نيروي قاطع در نبرد ضد اميرياليستي خواند. حتي بعد از پيروزي انقلاب اسلامی نيز خط مشي ترويج علني شوروي ادامه يافت و با وجود نيازهاي شديد حزب توده به كسب پايگاه مردمي در فضاي ضد روسي ايران، هيچ گاه از اين مسئله كوتاه نيامد. يكي از مسائلي كه نورالدين كيانوري دبيركل حزب در جلسات پرسش و پاسخ با آن مواجه بود، غالباً همين مسئله بود، اما وي همواره توجيهاتي ارائه ميداد كه نهتنها قانعكننده نبود، بلكه وابستگي همهجانبهي اين حزب را تأكيد ميكرد. در اين رابطه از شعر و شعار هم كه شده مدد ميگرفت. مثلاً در يك جلسهي پرسش و پاسخ، كيانوري پس از بحث پيرامون محسنات شوروي و ذكر تعاريف امثال مائو و كاسترو و ديگران از قهرمانيهاي آن كشور و نقش عظيم آن در انقلابهاي آزاديبخش و... گفت: «طبقات ميرندهي اجتماع، سلاحي جز آدمكشي، جنايت، تجاوز مسلحانه، دروغگويي و افترازني ندارند. از اين دروغها در مورد اتحاد شوروي و حزب تودهي ايران بسيار گفتهاند و باز هم خواهند گفت، اما بر خاكستر همهي اين دروغها، سرانجام طي يك نبرد طولاني بر پايهي همكاري همهي مبارزان انقلابي هوادار سوسياليسم علمي با مبارزان انقلابي مذهبي، پرچم سوسياليسم در ايران به اهتزار در خواهد آمد.» منظور از ذكر همكاري با مبارزان مذهبي، توجيه تظاهر به پيروي از خط امام است كه تحت عنوان تز لنيني اتحاد ـ مبارزه (وحدت در عين مبارزه براي پيشبرد اصول) تئوريزه ميشد. حزب توده با زرنگي توانست بيش از همهي گروهها دوام بياورد، اما نهايتاً با كشف سازمان مخفي نظامي حزب توده در 12 بهمن 1361، كيانوري دستگیر شد و تعداد زيادي از عناصر اصلي آن دستگیر شدند و به حيات سياسي اين حزب در جمهوری اسلامی خاتمه داده شد. كشف سازمان نظامي مذكور را محافلي از جمله بقاياي حزب توده به فرار يك مأمور كا.گ.ب. به نام نوريچكين و پناهنده شدن آن به غرب مرتبط كردند و كيانوري در كتاب خاطرات خويش كه در سال 1371 منتشر شد، بر اين مطلب صحه ميگذارد در حالي كه ويراستاران و پاورقينويسان اين كتاب كه قاعدتاً وابسته به مراكز اطلاعاتي نظام جمهوری اسلامی و افرادي مطلع و بصير هستند، در همين كتاب آن را رد ميكنند. با كشف سازمان مزبور مشخص شد كه عدهيي از افسران عاليرتبهي ارتش جمهوری اسلامی از جمله ناخدا افضلي فرمانده پيشين نيروي دريايي و سرهنگ عطاريان از فعالين عمليات عليه ضد انقلابيون و عراق در شمال غرب عضو اين سازمان بودهاند. از ميان دستگیرشدگان عدهيي (عمدتاً نظاميان) اعدام شدند، ولي مركزيت حزب توده عمدتاً باقي ماند. احسان طبري مسلمان شد و به نشر آثار جديدي مبني بر اعتقادات جديد خود پرداخت كه تا مرگ وي ادامه يافت. عدهيي نيز امثال محمد اعتمادزاده (بهآذين) بريدند، اما كيانوري با تعديلاتي سر موضع باقي ماند و به اتفاق همسرش مريم فيروز كه او نيز از سران اين حزب محسوب ميشد، بعدها به خانهيي تحت نظر منتقل گرديد. نكتهي مهم در برچيدن بساط گستردهي حزب توده، توجه به موقعيت زماني آن است. در موقعيت جنگي و توقف نسبي ما در خاك عراق و نياز شديد ايران به تسليحات و پشتيباني سياسي اتحاد شوروي، اين اقدام شجاعانهيي بود كه جمهوری اسلامی تاوان آن را با حمايت بيشتر شوروي از عراق و سرازير شدن موشكهاي جديد به سوي اين كشور پس داد، اما نقطهي درخشاني از استقلال و سازشناپذيري در موقعيتي مشكل از خويش نشان داد.[۳۰]
منابع و مآخذ روزشمار 1361/11/16
- ↑ سند شماره 161/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر مقدماتي، (داود رنجبر)، 9/11/1361 تا 17/11/1361، صص 172 ـ 143؛ و ـ سند شماره 161/د مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: دفترچهي ثبت جنگ راوي قرارگاه خاتم(ص) در عمليات والفجر مقدماتي، 9/11/1361 تا 17/11/1361، ص 71.
- ↑ روزنامهي اطلاعات، 17/11/1361، ص 4.
- ↑ سند شماره 350064 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش نوبهيي، از قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) (ركن3) به فرماندهي نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، شماره 195، 7/12/1361، ص 3.
- ↑ سند شماره 353490 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از الف ـ ت مهاباد، به الف ـ ت ـ قرارگاه بعثت، 16/11/1361، صص 2 و 3؛ و ـ سند شماره 66845 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سماجا3 (مركز فرماندهي)، به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، 18/11/1361، ص 1.
- ↑ سند شماره 66947 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از مركز قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) به مركز فرماندهي ستاد مركزي، 19/11/1361، سند تكبرگي؛ و ـ سند شماره 2/512566/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: شرح عمليات بازپسگيري پايگاه درمان، گزارش محمود شاعري فرمانده گردان 7 الفتح مهاباد، 28/7/1387، صص 4 ـ 2.
- ↑ سند شماره 343470 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه مهاباد (فرماندهي) به قراگاه بعثت (فرماندهي)، 17/11/1361، سند تكبرگي.
- ↑ سند شماره 66844 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سماجا3 (مركز فرماندهي) به نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات) مد عمليات، 17/11/1361، ص 2؛ و ـ سند شماره 353388 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از سپاه كردستان به قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع)، 19/11/1361، سند تكبرگي؛ و ـ مأخذ 5، بخش اول.
- ↑ سند شماره 353312 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع) (ركن3) به فرماندهي نزاجا (معاونت عمليات و اطلاعات)، 18/11/1361، ص 4؛ و ـ سند شماره 341049 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ناحيهي ژاندارمري كردستان (ركن3) به مقام استانداري استان كردستان، 18/11/1361، سند تكبرگي.
- ↑ مأخذ 5، بخش اول؛ و ـ سند شماره 353450 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از فرماندهي قرارگاه بعثت به فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا(ع)، 18/11/1361، سند تكبرگي.
- ↑ سند شماره 66825 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از مركز فرماندهي ستاد منطقه2 سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرماندهي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 17/11/1361، ص 2.
- ↑ سند شماره 66660 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: از ستاد منطقه5 (اطلاعات) به ستاد مركزي (اطلاعات)، 15/11/1361، سند تكبرگي.
- ↑ روزنامهي اطلاعات، 18/11/1361، ص 2، به نقل از ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 325، 19/11/1361، ص 16 تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 18/11/1361، گزارشي از خبرگزاري فرانسه، نوشتهي روزنامهي آزادگان، بيانيهيي از پاسداران انقلاب.
- ↑ مأخذ 9، بخش اول.
- ↑ روزنامهي كيهان، 17/11/1361، ص 3.
- ↑ روزنامهي جمهوري اسلامي، 17/11/1361، ص 11.
- ↑ مأخذ 15.
- ↑ مأخذ 16، ص 12.
- ↑ مأخذ 15، ص 18، به نقل از گزارشي از واحد مركزي خبر از لندن به نقل از دفتر نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل متحد در ژنو.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 323، 17/11/1361، صص 13 و 14، استكهلم ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 16/11/1361، گزارشي از خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران.
- ↑ همان، صص 8 و 9، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي، 16/11/1361، به گزارش خبرگزاري آلمان از بغداد.
- ↑ همان، صص 34 و 35، بخش عربي راديو صوتالجماهير، 16/11/1361.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريهي گزارشهاي ويژه، شماره 324، 18/11/1361، ص 3، خبرگزاري جمهوري اسلامي به نقل از خبرگزاري فرانسه از منامه، 17/11/1361، گزارشي از خبرگزاري خليج.
- ↑ سند شماره 88982 مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: نشريهي بولتن اطلاعاتي هفتگي، ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (طرح و برنامه عمليات) اطلاعات و عمليات، شماره 57، 3/12/1361، ص 3.
- ↑ مأخذ 13، ص 8، تهران ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي ـ 18/11/1361، خبرگزاري يوگسلاوي، گزارشي از تانيوك.
- ↑ مأخذ 20، ص 22، راديو اسرائيل، 16/11/1361؛ و ـ روزنامهي جمهوري اسلامي، 18/11/1361، ص 3، پاريس ـ خبرگزاري جمهوري اسلامي.
- ↑ واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي، بولتن راديوهاي بيگانه، 16/11/1361، صص 3 و 4، بيبيسي جام جهاننما.
- ↑ مأخذ 12، ص آخر، به نقل از روزنامهي امريكايي واشنگتن پست.
- ↑ سند شماره 1/512566/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: گزارش اجمالي محمود شاعري فرمانده گردان7 الفتح مهاباد، 28/7/1387، ص 1.
- ↑ هادي نخعي، پيدايش نظام جديد (بحرانهاي داخلي و تولد نيروهاي مسلح انقلاب) روزشمار جنگ ايران و عراق، تهران: مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1375، جلد اول، صص 99 ـ 97.