1359.05.08

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان =روزشمار جنگ سال 1359 |نام = 1359.05.08 |نام دیگر= هشت مرداد |روز=8 مرداد 1359 |تاریخ شمسی= 1359.05.08 |تاریخ میلادی= 30 ژوئیه 1980 |تاریخ قمری= 17 رمضان 1400 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1360.05.08</div> <div class="bootstrap-btn">136...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1359
1359.05.08
نام‌های دیگر هشت مرداد
تاریخ شمسی 1359.05.08
تاریخ میلادی 30 ژوئیه 1980
تاریخ قمری 17 رمضان 1400



گزارش -90

عراق همچنان درحال گام‌برداشتن به‌سوی بهبود روابط با غرب است. دراین‌میان، دو کشور انگلستان و فرانسه، در فضای مورد تأیید امریکا، از اولویت خاصی برخوردارند. به‌دنبال سفر روز گذشتۀ یک هیئت عراقی به لندن به‌منظور گفت‌وگو با مقامات انگلیسی جهت احداث یک پالایشگاه نفت در ناصریه واقع در جنوب عراق،[۱] امروز نیز در یک حرکت دیپلماسی متقابل، هیئتی از نمایندگان مجلس عوام انگلستان به ریاست روبرت هیگ، نمایندۀ محافظه‌کار، برای دیداری چندروزه از عراق، وارد بغداد شدند. روبرت هیگ به‌هنگام ورود به بغداد اظهار امیدواری کرد مذاکرات هیئت تحت سرپرستی او ـ که متشکل از نمایندگان حزب محافظه‌کار و حزب کارگر است ـ با رهبران عراق به توسعۀ هرچه بیشتر روابط دو کشور کمک کند.[۲] در همین ‌حال، دولت فرانسه نیز امروز با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که با قرارداد مربوط به تحویل یک مرکز تحقیقات اتمی به عراق موافقت کرده است. این قرارداد همچنین متضمن این است که فرانسه سوخت مصرفی این مرکز را که اورانیوم است، برای عراق تهیه کند.[۳] روزنامۀ واشنگتن پست نیز امروز ضمن نقل این خبر، به تفسیر روابط هسته‌ای فرانسه و عراق پرداخته، نوشت: «دولت فرانسه امروز با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که اورانیوم غنی‌شده‌ای که این کشور به عراق تحویل می‌دهد منحصر به نیازهای رآکتور هسته‌ای تحقیقاتی است که فرانسه به عراق فروخته است. منابع فرانسوی اعلام کرده‌اند که اگر عراق سعی کند که اورانیوم را برای سلاح‌های اتمی به کار ببرد، فرانسه سریعاً روابط خود را با بغداد قطع می‌کند.» این روزنامه در ادامۀ تفسیر خود می‌افزاید: «بیانیۀ دولت فرانسه یک روز پس از اظهارات اسحاق شامیر، وزیر امور خارجة اسرائیل، صادر شد که در اعتراض به کاردار فرانسه در اسرائیل گفته بود که کمک هسته‌ای فرانسه به عراق طرح‌های تجاوزکارانۀ این کشور علیه اسرائیل و همسایگانش را تقویت خواهد کرد. ژاک شیراک که برای اولین‏بار در سال 1974 طرح معامله با عراق را مطرح کرده بود، گفته بود که باوجودی‌که فرانسه سلاح‌های اتمی به عراق نمی‌دهد، اما آموزش و تجربیات ساخت پیشرفته‌ترین سلاح‌های اتمی را در اختیار دنیای عرب قرار می‌دهد. تعدادی از دانشمندان عراق در مرکز تحقیقات اتمی فرانسه آموزش‌های سطح بالا دیده بودند.»[۴]

گزارش -91

تشنج و بحران در روابط ایران و عراق، امروز در حوادث خونینی که در پایتخت‌های دو کشور اتریش و لبنان روی داد، بروز یافت. در اتریش براثر انفجار بمبی در نزدیکی سفارت ایران در وین، 6 نفر مجروح شدند. طبق گزارش پلیس وین، یک ساک محتوی مواد منفجره به یک کرد عراقی داده شده بود تا آن را در سفارتخانۀ ایران قرار دهد، لیکن طبق گفتۀ این شخص، او می‌خواسته است در نزدیکی سفارت ایران از یک کیوسک تلفن به پلیس جریان را اطلاع دهد که در این هنگام بمب منفجر می‌شود.[۵] در همین خصوص، امروز آلدیس دیت بور، وزیر امور خارجۀ اتریش، اعلام کرد که سامی حنا عطاءالله، دبیر اول سفارت عراق، به‌علت دست‌داشتن در حملۀ تروریستی علیه سفارت ایران، اخراج شده است. وزیر امور خارجۀ اتریش پس از احضار کاردار سفارت عراق به وی اخطار کرد: «دولت متبوع وی اجازه نخواهد داد دولت عراق در خاک اتریش برعلیه کشورهای دیگر فعالیت تروریستی نماید.» گزارشگر رادیو لندن نیز در گزارش ارسالی خود از وین، تعداد زخمی‌های اتریشی را 8 نفر ذکر کرده و آورده است: «زخمی‌شدن 8 نفر اتریشی که اختلافات ایران و عراق هیچ‌گونه ارتباطی به آنان نداشته است، خشم محافل رسمی اتریش را برانگیخته است. ... توطئۀ انفجار بمب ـ که بسیار ناشیانه طرح‌ریزی شده بود ـ موجب واردآمدن خسارات زیادی به آپارتمان‌های مجاور و سفارت ایران گردید.»[۶] از سوی دیگر، در بیروت نیز بار دیگر زدوخوردهای نسبتاً شدیدی بین جنبش امل و احزاب و سازمان‌های لبنانی و فلسطینی وابسته به حکومت عراق در منطقۀ "مزرعه" در غرب بیروت، روی داد که در آن دو طرف از سلاح‌های سبک و متوسط استفاده کردند. به گزارش نمایندۀ صداوسیمای جمهوری اسلامی در بیروت، نبرد وقتی شروع شد که یک اتومبیل حامل نیروهای ضربتی پلیس لبنان در نزدیکی منطقۀ درگیری، هدف حملۀ افراد بعث عراق قرار گرفت و 3 نفر از افراد پلیس زخمی شدند. از تلفات نبردهای امروز بین جنبش امل و بعث عراق هنوز اطلاعی در دست نیست، ولی برخی گزارش‌ها حاکی است که در این درگیری‌ها 2 نفر از بعثی‌ها کشته شده‌اند و یک نفر از اعضای جنبش امل زخمی شده است.[۷] اما ماجرای بیروت به همین‌جا ختم نمی‌شود، طبق گزارش وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، از ساعت 10 شب به وقت بیروت، سفارتخانه‌های ایران و عراق در بیروت به‌مدت 5 ساعت یکدیگر را زیر آتش شدید انواع سلاح‌ها قرار می‌دهند. در اطلاعیه‌ای که وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران در همین ‌خصوص منتشر کرده، ضمن اعلام این موضوع، آمده است: «در این حملۀ مسلحانه ـ که با انواع سلاح‌ها صورت گرفت ـ طبقات سفارت تقریباً ویران گردیده و محافظین دولتی سفارت که ناظر به حملۀ مسلحانه بودند اظهار داشتند که از تمام اطراف سفارت که مزدوران عراقی سنگر گرفته بودند، خصوصاً از ساختمان وابستۀ نظامی عراق، به طرف سفارت ایران با انواع گلوله، خمپاره، و آر.پی.جی7 شلیک می‌شد.»[۸] بخش عربی رادیو صدای امریکا نیز ضمن گزارش خود از چگونگی وقوع این حادثه، از قول مقامات رسمی لبنان اعلام کرد که نخست از ساختمان سفارت عراق که نزدیک سفارت ایران است به‌سوی سفارتخانۀ ایران شلیک شده است.[۹] همچنین بخش عربی رادیو لندن با نقل ادعاهای منابع ایرانی و عراقی درمورد میزان خسارات مالی واردشده به سفارتخانه‌های طرفین، به نقل از خبرنگار خود از تهران به جنگ تبلیغاتی میان عراق و ایران اشاره کرد و گفت: «این جنگ تبلیغاتی آن‌چنان اوج گرفته است که رژیم‌های موجود در دو کشور صراحتاً از اقدام برای سرنگون‌ساختن رژیم دیگری بحث می‌کنند.»[۱۰]

گزارش -92

به‌دنبال تقویت مجدد نیروهای عراقی در منطقۀ عمومی قصرشیرین ـ که از شب پیش آغاز شده است ـ [۱۱] نیروهای مرزی عراق از اولین ساعات امروز، آتشباری خود را به روی پاسگاه‌های مرزی ایران از سر گرفتند. در ساعت 1 بامداد، دو تانک ارتش عراق به نوار مرزی ایران در منطقۀ پاسگاه پرویز تجاوز کرده و آن را زیر آتش گرفتند که براثر مقابلۀ نیروهای ارتش و سپاه پاسداران مجبور به عقب‌نشینی شدند. در جریان این درگیری یکی از پاسداران انقلاب اسلامی مجروح شد.[۱۲] در ساعت 4:30 بامداد نیز، پاسگاه ژاله‌پناه در منطقۀ سومار هدف حملة توپخانۀ عراق قرار گرفت که با آتش متقابل نیروهای جمعی این پاسگاه، درگیری طرفین ادامه یافت و پس از مدتی، حملۀ مهاجمان عراقی خنثی شد.[۱۳] همچنین در همین ساعت، ارتش عراق مستقر در چهارکلات، منطقۀ کلانتر را زیر آتش گرفت که این حمله نیز با مقاومت نیروهای مستقر در این منطقه خنثی شد.[۱۴] گزارش هنگ قصرشیرین نیز حاکی است: «ارتش عراق با سلاح‌های سنگین و سبک در ارتفاعات پاسگاه قلعه‏یهودی مستقر شده و مواضع خود را در 100 متری این پاسگاه که در فاصلۀ 2 کیلومتری پاسگاه قدیمی ایران قرار دارد، مستحکم کرده و در ساعت 11:30 پس از انجام جابه‌جایی در سنگرهای عراق، پاسگاه زینل‌کش را زیر آتش شدید خود قرار دادند. هنگ مزبور با هماهنگی تیپ3 اباذر با آتش توپخانه مبادرت به پاسخ‏گویی نمود.»[۱۵] اما درگیری‌های نوار مرزی قصرشیرین از ساعت 2:30 بعدازظهر به بعد، شدت بیشتری یافت. از این ساعت به بعد، منطقۀ باویسی، گرده‌نو و پاسگاه‌های زینل‌کش، تنگاب‌نو و دیگر پاسگاه‌های خان‌لیلی و هنگ ژاندارمری قصرشیرین زیر آتش توپخانه و خمپاره‌انداز عراق قرار گرفت که درنتیجه در منطقۀ باویسی براثر مقابلۀ ارتش جمهوری اسلامی ایران، یک گروهبان دوم شهید و یک استوار مجروح شد.[۱۶] در ساعت 3:30 بعدازظهر، درگیری‌ها در نوار مرزی همچنان ادامه داشت و هر ساعت عراق این درگیری‌ها را به یک قسمت مرز می‌کشاند. در همین ساعت، براثر اصابت گلوله‌های توپ نیروهای ارتش بعث که در آق‌داغ و پایگاه روبه‌روی برارعزیز مستقر و هنگ ژاندارمری و شهر قصرشیرین را هدف گرفته بودند، باغ جنگل‌داری طعمۀ حریق شد (این باغ در 2 کیلومتری قصرشیرین و روبه‌روی هنگ ژاندارمری این شهر قرار دارد). آتش نیم‌ ساعت بعد با تلاش مأموران آتش‌نشانی خاموش شد.[۱۷] در ساعت 21 نیز به‌مدت دو ساعت بین مهاجمان بعث عراق و نیروهای ایرانی مستقر در پاسگاه‌های زینل‌کش و سه‌تپان درگیری مجددی روی داد که در آن یک جوانمرد مجروح شد.[۱۸] سرانجام، از ساعت 22:30، درگیری‌ها فروکش کرد و آخرین گزارش‌ها حاکی است که وضع نفت‌شهر آرام است و تیراندازی‌های پراکنده ادامه دارد. وضع قصرشیرین و نوار مرزی نیز در این ساعت آرام گزارش شده است.[۱۹] از سوی دیگر، سپاه قصرشیرین دربارة درگیری‌های روز گذشته در نفت‌شهر بین مهاجمان بعث عراق و نیروهای جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد: علاوه‌بر انفجار 3 منبع نفت در نفت‌شهر، لولۀ نفت چاه شماره 9 سومار به نفت‌شهر نیز منفجر شده و به تأسیسات اداری و مسکونی شهر نیز خساراتی وارد آمده است.[۲۰] گزارش مرکز اطلاعات غرب کشور نیز حاکی است که «هنگام شب، میگ‌های عراقی در سه نوبت دست به شناسایی زدند و چند منبع نفت شهر آتش گرفت و یک منبع نیز هنوز در آتش می‌سوزد.»[۲۱] در مناطق مرزی خوزستان نیز تقویت نیروهای ارتش عراق امروز هم ادامه داشت؛ ازجمله «بنا به گزارش هنگ ژاندارمری سوسنگرد، در ساعت 9:30 امروز در مقابل پاسگاه طاوسیه عراق، یک دستگاه مینی‌بوس وارد و مشغول پیاده‌کردن نیروهای نظامی گردیده‌اند که ازطریق ژاندارمری، دستورات مراقبتی صادر گردیده است.»[۲۲] همچنین، «بنا به گزارش مرزبانی درجه1 سوسنگرد به استناد گزارش ژاندارمری بستان، براثر پرتاب گلوله‌های خمپاره‌انداز توسط مأمورین ارتش عراق به اطراف پاسگاه، مأمورین پاسگاه، 2 گلولۀ عمل‌نکرده [را یافتند] و متعاقب آن ضمن کاوش و گشت‌زنی 3 گلولۀ خمپاره‌انداز دیگر که یک گلولۀ آن عمل نکرده در تپه‌های ماسه‌ای حوالی پیدا می‌نمایند.» بنا به این گزارش، «به مرزبانی سوسنگرد ابلاغ گردید درخصوص پیدا‌شدن گلوله‌های جدید مذکور، مجدداً پیرو سابقه [تجاوزات مرزی عراق]، شدیداً به مرزبان مقابل اعتراض نمایند.»[۲۳] دراین‌حال، امروز یک عراقی دیگر ـ که رانندۀ یک گریدر و مأمور تسطیح جاده در نوار مرزی بود ـ با رهاکردن گریدر و ورود به خاک جمهوری اسلامی ایران، خود را به مأموران پاسگاه رشیدیه واقع در نوار مرزی بستان، معرفی و تقاضای پناهندگی کرد.[۲۴]

گزارش -93

تحرکات ایذایی عوامل عراق امروز در جنوب و غرب کشور ادامه یافت. در جنوب، ساعت 9:30 دقیقۀ صبح امروز، انفجار یک بمب قوی در مقابل محل هتل نوفل لوشاتو واقع در چهارراه امام خمینی اهواز، 8 کشته و 40 زخمی برجای گذاشت و به مغازه‌ها و ساختمان‌های اطراف خسارات زیادی وارد کرد. این بمب در یکی از شلوغ‌ترین معابر عمومی اهواز و در یک موتورسیکلت کار گذاشته شده بود.[۲۵] دراین‌باره، بخش عربی رادیو صوت‌الجماهیر بغداد در ساعت 16:30 اعلام کرد: «جوانان عربستان (خوزستان) به عملیات قهرمانانۀ خود علیه رژیم نژادپرست [امام] خمینی در ایران که مخالف دادن حقوق حقۀ اقلیت‌های غیرفارسی است، ادامه می‌دهند. طی انفجاری در مقابل یکی از هتل‌های اهواز، به قتل 7 تن و زخمی‌شدن بیش از 30 تن منجر گردید.»[۲۶] در شهرستان گچساران نیز سحرگاه امروز براثر انفجار بمبی که مقابل منزل یکی از کارگران صنعت نفت این شهر کار گذاشته شده بود، به یک اتومبیل خساراتی وارد آمد و براثر شدت انفجار، کلیۀ شیشه‌های منازل مسکونی اطراف محل انفجار شکست. این دومین انفجار درطول هفتۀ گذشته در این شهر است که فقط خسارات مالی به بار آورده و تلفات جانی نداشته است.[۲۷] از سوی دیگر، امروز ادارۀ مرکزی اطلاعات و بررسی‌های سیاسی به‌منظور رعایت جوانب احتیاطی و مقابله با عوامل عراقی، دو مورد را به سپاه اهواز اعلام کرد: «1. از تاریخ 27/3/59، مسئولین امنیتی بصره آموزش تعدادی از افراد ترکمن و اعراب متواری خوزستان را در منطقۀ الزبیر (توابع بصره) آغاز نموده‌اند. 2. از تاریخ 1/4/59، دولت عراق 50 نفر از اعراب متواری ایرانی را که دورۀ چریکی و طرز کار با مواد منفجره [را] در پادگان محمدالقاسم (توابع بصره) طی نموده‌اند، جهت خرابکاری در مناطق حساس و تأسیسات مستقر در اهواز، خرمشهر و آبادان به ایران اعزام نموده است.»[۲۸] در غرب کشور، یک خبر حاکی است: یک گروه 400 نفری از قلخانی‌ها قصد حمله به پاسگاه‌های ازگله* و خانه‌شور** را دارند و چندین نفر مأمور خرابکاری و مین‌گذاری در جادۀ قلقله و خانه‌شور و ازگله و نیز گروگان‌گیری در این منطقه شده‌اند. در این اقدامات ایذایی، یک گروه دیگر در حدود200 نفر به سرپرستی سیدهادی عراقی جهت خرابکاری و دستگیرکردن شخصی به نام علی، سرپرست پاسگاه خانه‌شور، گروه مذکور را همراهی می‌کند.[۲۹] تعداد 50 نفر مسلح نیز در درختزارهای اطراف آبادی دوسینه*** به حالت آماده به سر می‌برند.[۳۰] همچنین، تردد تعدادی از افراد ضدانقلاب در جادۀ توریور و روستای بیساران [۳۱] و تیراندازی افراد حزب رستگاری (رزگاری) به یک بالگرد خودی در "کوه حسن‏تر" گزارش شده است.[۳۲]

گزارش -94

در مناطق کردنشین، تحرکات و اقدامات گروه‌های مسلح غیرقانونی و از سوی دیگر عملیات پاک‌سازی، ادامه دارد. موضوع سوم قابل‌ذکر، فقدان امنیت لازم برای انجام‌دادن وظایف و خدمات عمومی دولتی است. گزارش‌های رسیده از منابع خودی با ارزیابی "صحت دارد"، خبر از تجمع حدود 2 هزار نفر مسلح در روستاهای اطراف مریوان، ازجمله، تنگ باغ و تازه‌آباد را می‌دهد و خاطرنشان می‌سازد که بیشترشان از نیروهای جلال طالبانی هستند و قصد حمله دارند. حدود 50 نفر از پیشمرگان کومه‌له نیز در بایندال (؟) و کوه‌های اطراف بوده و با کندن تونل، با شهر در ارتباط می‌باشند.[۳۳] اخبار رسیده از مهاباد نیز حاکی‌از آدم‌ربایی در این منطقه است. بنا به گزارش ژاندارمری آذربایجان‌غربی، امروز در راه سرو**** افراد وابسته به گروه‌های مسلح غیرقانونی دو نفر از اعضای گروه 14 وابسته به وزارت دفاع ملی به نام‌های آقایان اسداللهی و هیزی را دستگیر کردند.[۳۴] در همین ‌حال، موضوع ارتباط با کردهای ترکیه برای جلب کمک آنها، نیز در دستور کار گروه‌های مسلح غیرقانونی قرار گرفته است. یک گزارش از سپاه مرکز با استناد به منابع موثق خود حاکی است که امروز شخصی به نام عبدالله ساچری، از افراد بانفوذ کردستان، قرار است با اتومبیل به‌طرف ترکیه حرکت کند. نامبرده در روز جمعۀ هفتۀ جاری در جلسه‌ای، کردهای منطقۀ سیواس ترکیه را ملاقات خواهد کرد تا نظر آنها را برای کمک به کردهای ایران جلب کند.[۳۵] در کنار این تحرکات، امروز عصر هم یک درگیری بین مهاجمان مسلح و نیروهای مستقر در "قلقلۀ* جوانرود" رخ داد که تا ساعت 22:30 (ساعت مخابرۀ خبر) همچنان ادامه داشت. در این درگیری فرمانده ارتش مستقر در قلقله شهید و فرمانده سپاه قلقله زخمی شده است.[۳۶] از سوی دیگر، در مطبوعات، اخبار پاک‌سازی در کردستان جایگاه همیشگی خود را دارد. امروز نیز بخشی از عملیات پاک‌سازی در کردستان در 48 ساعت گذشته، در روزنامۀ جمهوری اسلامی منعکس شده است. این روزنامه خبر داد: «طبق خبر رسیده به خبرگزاری پارس، در عملیات پاک‌سازی روستاهای "سنگ سفید" و "پائین چوب" در محور سنندج ـ سقز که ـ دو روز پیش درگیری شدید بین نیروهای انقلاب و عناصر ضدانقلاب رخ داد ـ طی این درگیری 20 تن از مهاجمان کشته و 20 تن دستگیر و تعدادی مجروح شدند. در این عملیات یک برادر پاسدار شهید و سه تن دیگر مجروح شدند و عملیات پاک‌سازی با قاطعیت ادامه دارد.» این گزارش در ادامه افزوده است: «ستون نظامی که مشغول پاک‌سازی دهات محور سقز ـ سنندج بود، پس از انجام یک رشته عملیات موفقیت‌آمیز خود که منجر به کشته‌شدن عدۀ زیادی از ضدانقلابیون و دستگیری تعدادی از آنان شد، مجدداً به مرکز اصلی خود مراجعت کرد. براساس گزارش رسیده از ستاد عملیات ارتش و سپاه پاسداران: در یک سلسله عملیات پاک‌سازی در اطراف شهر مریوان، نیروهای انقلاب موفق شدند در حین پاک‌سازی، 7 تن از افراد مسلح کومه‌له را دستگیر کنند. همچنین، بنا به گزارش سازمان پیشمرگان مسلمان کرد: «سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران و پیشمرگان مسلمان کرد در جریان عملیات پاک‌سازی روستای "طاهنه" شرکت کردند، ولی ضدانقلابیون به‌طرف یک ریوی ارتشی آتش گشودند. در این درگیری نیروهای انتظامی به کمک شتافتند و ضدانقلابیون متواری شدند. هم‌زمان، بالاتر از روستای مذکور، یک درگیری شش‌ساعته بین ضدانقلابیون از یک‌سو و برادران ارتشی و پیشمرگان مسلمان کرد از سوی دیگر روی داد که به نیروهای ارتشی و پاسدار و پیشمرگان مسلمان کرد آسیبی نرسید. از تلفات ضدانقلابیون نیز اطلاعی در دست نیست. گزارش خبرنگار خبرگزاری پارس از قول سازمان پیشمرگان مسلمان کرد، حاکی است که طی عملیات پاک‌سازی روستای "قصریان" از توابع سنندج، 10 قبضه اسلحۀ شکاری به دست آمد. در این کار، سپاه پاسداران، ارتش و پیشمرگان مسلمان شرکت داشتند.»[۳۷] از سوی دیگر، ناآرامی و نبود امنیت در بخش‌های وسیعی از مناطق کردنشین، به‌ویژه کردستان، مشکلات فزاینده‌ای را برای مردم و دولت پدید آورده است و در این میان، رسیدگی به مایحتاج ضروری مردم و نیز امور عمرانی با مشکلات عدیده‌ای روبه‌روست. دراین‌باره امروز دکتر مهرآسا، استاندار کردستان، در تماسی با خبرنگار کیهان اظهار کرد: به‌علت ناآرام‌بودن جاده‌های مشرف به مریوان، سوخت‌رسانی به این شهر به‌سختی انجام می‌گیرد. وی همچنین گفت: جاده‌های سنندج به مریوان ناآرام است و مهاجمان مسلح در ارتفاعات منطقه سنگر گرفته‌اند؛ لذا مواد سوختی به‌سهولت وارد این شهر نمی‌شود، زیرا امکان دارد مهاجمان مواد سوختی را به سرقت ببرند. وی افزود: غیر از مشکل مریوان در امر سوخت‌رسانی، شهرهای دیگر کردستان هیچ‌گونه کمبودی دراین‌خصوص ندارند، اما دولت باید به فکر منطقۀ کردستان باشد. استاندار همچنین اضافه کرد: اگر قرار است مواد خوراکی برای تمام شهرهای ایران جیره‌بندی شود باید دولت سهمیۀ کردستان را بیشتر و هرچه زودتر ارسال کند. دکتر مهرآسا درمورد وضعیت کلی شهرهای کردستان گفت: در سقز و بانه و سنندج وضع آرام است و فقط بعضی شب‌ها تک‌تیراندازی‌هایی می‌شود. مهاجمان هم‌اکنون شهرها را ترک کرده‌اند و به دهات و کوهستان‌ها پناه برده‌اند و در آیندۀ نزدیک تمام مناطق کردستان پاک‌سازی خواهد شد.[۳۸]

گزارش -95

انشعاب در کادر رهبری حزب دمکرات کردستان، و ایجاد یک کمیتۀ مرکزی جدید با عنوان "کمیتۀ مرکزی حزب کردستان ایران (پیرو کنگرۀ چهارم)"، باعث اختلافات اساسی در این حزب و تبلیغات شدید آنها علیه یکدیگر شده است.* امروز، کمیتۀ مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران (پیرو کنگرۀ چهارم) در مقابله با تلاش‌های تبلیغاتی که جهت لوث‌کردن موضع‌گیری‌های این جناح در قبال انحرافات "گروه قاسملو" به عمل می‌آید، اعلامیه‌ای انتشار داده است. در این اعلامیه که در نشریۀ نامۀ مردم، ارگان مرکزی حزب توده منتشر شده، خطاب به "مردم مبارز ایران و خلق رزمندۀ کرد"، آمده است: «در تاریخ 6/5/59 هیئت سه‌نفری ازطرف مابقی اعضای کمیتۀ مرکزی [گروه قاسملو] پیشنهادی بدون مهر و امضا مبنی‌بر همکاری مجدد را مطرح کردند. پیشنهادشان بدین قرار بود که ما طی اعلامیه‌ای چند سطر زیر را بنویسیم: "ما گروه هفت‌نفری بدین‌وسیله اعلام می‌داریم که اقدام خود را مبنی‌بر انشعاب و جدایی از حزب دمکرات کردستان ایران عملی اشتباه‌آمیز می‌دانیم و حاضریم به صفوف حزب بازگردیم و مسائل مطروحه را در چارچوب مفاد اساسنامۀ حزب بحث و حل نماییم." ما جهت روشن‌شدن اذهان مردم بارها تأکید کرده‌ایم که این اعلام مواضع انشعاب نیست، بلکه طرد سرطان انحراف است که به سرنوشت انقلاب ایران و مبارزۀ خلقمان جهت کسب خواست‌های حق‌طلبانه‌اش پیوند مستقیم دارد. خلق کرد نیک می‌داند که بعد از اعلام مواضع، پاسخ اصولی و منطقی ما را با سیلی از اتهامات و ناسزا پاسخ گفتند و در جریان روند مبارزه، اعلامیه‌ها و نوشته‌های افشاگرانۀ ما را پاره کردند و افراد صادق حزبی را مورد حمله و ضرب‌و‌شتم قرار می‌دادند؛ غافل از اینکه این اعمال غیراصولی و ناجوانمردانه نه‌تنها ما را از راه اصولی حزبمان بازنمی‌دارد، بلکه ما را مصمم‌تر خواهد کرد. طرح چنین پیشنهاداتی نه به‌منظور خدمت به وحدت حزب و پیشبرد مبارزات خلق کرد است، بلکه تاکتیکی است عوام‌فریبانه جهت پرده‌پوشی اعمال انحرافی خود؛ تاکتیکی است به‌منظور ادامۀ چماق‌داری و ایجاد جو خفقان، زیرا مشهور است که: دزد، بازار آشفته می‌خواهد. ما ضمن ادامۀ راه اصولی حزب محبوبمان، از تمامی اعضا و هواداران و پیشمرگان صادق حزب و خلق کرد می‌خواهیم که تحت‌تأثیر این چنین اعمال عوام‌فریبانۀ منحرفین قرار نگیرند و با طرد منحرفین، به انقلاب ایران و مبارزۀ حق‌طلبانۀ خلق کرد کمک نمایند. پاسخ اصولی و منطقی ما به پیشنهاد تاکتیک‌مآبانه‌شان بدین شرح است: "ما پیروان کنگرۀ چهارم بعد از اینکه مشخص گردید که اکثریت رهبری: اولاً: از برنامۀ مصوب کنگرۀ چهارم حزب مبتنی‌بر پشتیبانی از انقلاب ایران و راه اصولی مبارزۀ خلق کرد منحرف گشته است. ثانیاً: زمانی‌که ارتباط با رژیم فاشیستی بعث عراق بدون اطلاع ما داشت بالا می‌گرفت و حزب را به آلت دستی علیه انقلاب و نیروهای اپوزیسیون عراقی تبدیل می‌کرد. ثالثاً: زمانی‌که در صفوف حزب، عناصر وابسته و مشکوک و افسران ضدانقلابی مشهود می‌گردید و جهت طرد آنها هیچ اقدامی صورت نمی‌گرفت. رابعاً: زمانی‌که با انحراف از مشی سنتی حزب، "کردستان" کم‌کم به پایگاهی علیه انقلاب ایران تبدیل می‌گردید و منحرفین نه‌تنها هیچ اقدامی علیه ضدانقلابیون نمی‌نمودند، بلکه در بعضی موارد با آنها همکاری می‌کردند؛ بعد از مبارزات پیگیرانۀ درون‌حزبی جهت افشا و طرد منحرفین و بازگردانیدن حزب از انحرافات، اقدام به اعلام مواضع مبتنی‌بر مشی مصوب کنگرۀ چهارم حزب نمودیم و اکنون که دوشادوش اعضا و کادرهای صادق حزبی "پیروان کنگرۀ چهارم" راهمان را ادامه خواهیم داد، هیچ‌گونه دلایلی برای بازگشت از راه اصولی خود و همکاری با منحرفین نمی‌بینیم و زمانی حاضر به همکاری با مابقی اعضای منحرف‌نشدۀ کمیتۀ مرکزی هستیم که: 1. به انحرافات اکثریت رهبری حزب به‌ویژه دفتر به‌اصطلاح سیاسی و دبیرکل [قاسملو] اعتراف نمایند. 2. اقدام فوری جهت طرد منحرفین، که حزب را به انحراف و وابستگی کشانده‌اند. 3. اقدام جهت پاک‌سازی حزب از عناصر وابسته و افسران ضدانقلابی و مرتجعین، که به داخل صفوف حزب رخنه کرده‌اند. 4. مبارزۀ عملی و پیگیر علیه نیروهای ضدانقلابی و ایادی سرسپرده به امپریالیسم امریکا و بعث عراق. درصورت قبول شرایط فوق حاضریم با اعضای صادق منحرف‌نشدۀ حزبی جهت طرد هرگونه انحرافات و وابستگی، مبارزۀ خود را ادامه دهیم. در غیر این صورت پیشنهاد می‌نماییم که در نشستی مشترک با شرکت نمایندگان اقشار مختلف مردم، به افشاگری و طرد سرطان انحراف بپردازیم." کمیتۀ مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران پیرو کنگرۀ چهارم. 8/5/59.»[۳۹]

گزارش -96

سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، در اوضاع کنونی با تناقض‌ها و مشکلات زیادی روبه‌روست. از یک‌سو این سازمان دربرابر خیل انتقادات و حملاتی که مبتنی‌بر التقاط عقیدتی اعضای مرکزی و متون ایدئولوژیک سازمان است، همواره شیوۀ سکوت را برمی‌گزیند و از دعوت رقیبان به این‌گونه مناظره‌ها همواره شانه خالی می‌کند؛ و از سوی دیگر با مواضع پرنوسان و متناقضی که پس از پیروزی انقلاب در مقاطع گوناگون اتخاذ کرده، همواره در معرض پرخاش کادرها و توده‌های وسیع مذهبی هوادار نظام قرار دارد* و لقب منافقین، که اوایل انقلاب، فقط مارکسیست‌های داخل این سازمان را در بر می‌گرفت، اکنون بر مجموع سازمان اطلاق می‌شود. ازاین‌رو، در مطبوعات کشور همواره مطالب گوناگونی از اشخاص و گروه‌های مذهبی در تحلیل مشکلات ایدئولوژیک و عملکردهای سیاسی سازمان، ارائه می‌شود. امروز نیز در روزنامه‌های انقلاب اسلامی و کیهان دو مطلب درباره مواضع عقیدتی و سیاسی اعضای اصلی این سازمان منتشر شده است. روزنامه انقلاب اسلامی که به‌دلیل تمایل سازمان در نزدیکی به بنی‌صدر، بعضاً جهت‌گیری‌هایی در موافقت نشان می‌دهد، در شماره امروز خود، بیانیه دفتر تحکیم وحدت (انجمن‌های اسلامی و سازمان‌های دانشجویان مسلمان کشور) را علیه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) درج کرد. دفتر تحکیم وحدت که در کنار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و هم‌سو با آنان، ازجمله نیروهای فعال و پیشتاز در عرصۀ سیاسی کشور، به‌ویژه در فضای دانشگاهی و فرهنگی محسوب می‌شود، در این بیانیه مفصل، ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و سمت‌گیری سیاسی آن را در فضای بعد از انقلاب به نقد کشیده است. در بخشی از این بیانیه، چنین آمده است: «... 1. کادر رهبری سازمان باید پاسخ دهد: چگونه است که شما مدعیان انقلابی (!) علی‌رغم ادعاهایتان زیربنای تفکراتتان را اصول مارکسیسم تشکیل می‌دهد؟ و در جای‌جای نوشته‌هاتان آیه‌ای از قرآن و یا فرازی از نهج‌البلاغه درجهت توجیه این اصول به کار رفته است، تا آنجا که برخی از متون سازمان شما از سوی مارکسیست‌های رسمی مورد استقبال قرار گرفته و در مسیر مطالعاتی هوادارانشان جای گرفته است. ... مسلماً پذیرش همین اصول، عمده‌ترین عامل کودتای 54 در سازمان شما و همچنین مارکسیست‌شدن گروهی از اعضا بوده است. ... 2. گستردن چتر حمایت خود بر طیف نیروهای کفر و ضدانقلاب را که حول مخالفت با خط امام به وجود آمده است را چگونه پاسخ می‌گویید؟... آن‌هم نه برعلیه امپریالیسم (که خود جای حرف بسیار دارد) که در رویارویی با انقلاب و با امام بیدار و آگاه و روشن‌بین و نیز رویاروی ارگان‌های انقلابی و خدمتگزاران صادق و جان‌برکف این امت. ... 3. ... سازمان به جای محورگرفتن الله و وحدت حول آن با اعتصام به حبل‌الله، ضدیت با امپریالیسم را نشانده است؛ آن هم نه ضدیت مؤثر و عملی که ضدیت صوری و شعاری و روشن‌فکرمآبانه... 4. ضدیت با روحانیت اصیل ازجمله عملکردهای سازمان است. ... تا جایی که تضاد اصلی خود در جامعه را روحانیت یافته و با برچسب ارتجاع درجهت حذف موجودیت و پایمال‌کردن شخصیت و حیثیت آن گام برمی‌دارند. ... 5. ... این نکته از ابتدای پس از انقلاب قابل‌ذکر است که هواداران سازمان در دانشگاه‌ها (انجمن‌های دانشجویان مسلمان) به پیروی از مشی کلی سازمان، تضاد اصلی خود را با نیروی معتقد به خط امام متشکل در انجمن‌های اسلامی نهاده و با ایجاد جو شانتاژ و القاب و برچسب‌های گوناگون ازقبیل مرتجع و واپس‌گرا و عوامل احزاب حاکم و غیره سعی در حذف انجمن‌های اسلامی و جلوگیری از فعالیت‌های سیاسی ـ اجتماعی ما را داشتند. در راه اعمال این روش‌ها حتی با گروه‌های چپ امریکایی که نام بسیارشان به خارج از محدوده راهی نداشت، متحد شدند. ... در ابتدای پیروزی انقلاب که هنوز هیچ‌گونه طرح و برنامه‌ریزی برای دگرگونی نظام دانشگاهی و جذب نیروهای آزادشده در دست نبود، اینان خواستار به‌تعطیل‌کشاندن دانشگاه‌ها به بهانه‌های مختلف بودند. اما پس از سخنان راهگشای امام که مسیر انقلاب فرهنگی در جامعه و به‌خصوص دانشگاه مورد تأیید قرار گرفت و حرکت عظیم خدایی درجهت تحول بنیادین نظام حاکم بر دانشگاه‌ها آغاز گشت، سرسختانه در رأس نیروهای مخالف به مقاومت پرداختند... اگرچه براثر یک تاکتیک سیاسی عقب نشستند و متحدان رنگارنگ را دربرابر انبوه امت جان‌برکف تنها گذاردند. ... 6. شیوه‌های غیراسلامی سازمان در برخورد با مخالفین عقیدتی بیانگر عدم وجود اخلاق اسلامی و حاکمیت اخلاق ضداسلامی در کادر رهبری سازمان است. شیوه‌های متداول مارک‌زدن و لجن‌مال‌ساختن شخصیت‌ها و جریان‌های مختلف... همچنان‌که پس از فتوای علما و روحانیون در بند در زندان ازجمله آیت‌الله منتظری و آیت‌الله طالقانی دربارۀ مارکسیست‌ها، آقایان مجاهدین خلق [منافقین]، صادرکنندگان فتوا را مرتجع و همکار ساواک نامیدند و فریاد برآوردند که سخن ساواک از حلقوم ارتجاع بیرون آمده است. ... بارزترین برخورد منافقانۀ ایشان درارتباط‌با اصل ولایت فقیه و امامت خمینی کبیر امام پیامبرگونۀ امتمان است. در موارد بسیار امام را امام خوانده‌اند و ایشان را رهبر انقلاب اسلامی دانسته و با واژه‌هایی چون زعیم عالی‌قدر و پدر بزرگوار یاد کرده‌اند، اما درعمل هیچ‌گونه پایبندی بدان نداشته‌اند و نه‌تنها از رهبری امام پیروی نکرده‌اند که در اکثر موارد درست درجهت ضدیت با آن گام برداشته‌اند. ... تضاد و دوگانگی آشکار در بسیاری از عملکردها و تاکتیک‌های سازمان به چشم می‌خورد؛ به‌عنوان‌مثال، موضع آن در قبال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حاکی‌از این برخورد ریاکارانه است. سازمان از اوایل تشکیل سپاه، این نهاد انقلابی برخاسته از متن توده‌های زحمت‌کش و شهادت‌جو، همواره کمر به تضعیف آن بسته است و به‌طور مستقیم و غیرمستقیم سعی در بی‌اعتبار ساختن آن نموده است؛ تا جایی که به هواداری از سازمان علیه سپاه آن‌چنان شعارهای شرم‌آور را می‌دهند و این فرزندان جان‌برکف انقلاب و امام را امریکایی می‌نامند و کادر سازمان هیچ نمی‌گوید و سکوت می‌کند و تلویحاً تأیید نیز می‌نماید. با این چنین عملکردی است که بناگاه اعلام می‌نماید همۀ نیروهای خویش را برای مبارزه با امپریالیسم امریکا در اختیار سپاه قرار می‌دهند. آیا سپاه در یک لحظه تغییر ماهیت داده است؟ یا نه، آقایان به خطای فاحش خود در شناخت سپاه اقرار کرده‌اند؟ اما به فاصلۀ کوتاهی می‌بینیم که سازمان به موضع اولیه بازمی‌گردد و سپاه را می‌کوبد. ... برخورد احساسی از موضع مظلوم‌نمایی ـ اصولاً سازمان رشد خویش را در جو خفقان ظاهری و در محیط ضدیت و نفرت شدید با مسئولین انقلاب و مخالفین خود می‌یابد. براین‌اساس، همواره درپی آن است که جو کینه و انتقام و هیجان کاذب را در اوج خود حفظ کند و بر موج احساسات سوار گردد. سازمان در‌پی حادثه‌آفرینی‌های گوناگون درجهت سوءاستفادۀ تبلیغاتی برای جلب هواداران است. ... 7. سیستم تشکیلاتی غیراسلامی سازمان درجهت اعمال تصمیمات کادر رهبری به هواداران از یک‌سو و اجرای مکانیکی و بدون چون‌وچرای اینان از سوی دیگر است. عملکرد سازمان در چارچوب هدف‌های مقطعی آن با این سیستم تشکیلاتی سبب اسارت و هرزرفتن نیروهای فکری و جسمی بسیاری گشته است. جوانان پرشور و پرانرژی که اکنون باید توان خویش را درجهت ساختن و آبادکردن این خراب‌آباد مانده در پس طاغوت گذارند، همۀ سعی و استعداد و خلاقیتشان در کادر محدود چسباندن چند پوستر و اعلامیه و ایستادن بر سر گذرگاه‌ها و چهارراه خلاصه گشته است. ... 8. موضع سازمان پس از سخنان امام؛ اکنون پس از گذشت یک ماه از سخنان تاریخی امام می‌توانیم به بررسی عملکرد سازمان در قبال این سخنان بنشینیم. امام صادقانه از انحرافات می‌گوید تا اگر صداقتی باشد به خود باز آیند و از انحراف دست شویند. اما سازمان بلافاصله از یک‌سو با اعلام تعطیل دفاتر سیاسی خود و عدم‌ انتشار روزنامه، با یک برخورد منافقانه در موضع مظلومیت جای گرفته، جو خفقان کاذب سیاسی را بر هواداران القا می‌کند و از سوی دیگر درپی قشون‌کشی سیاسی برمی‌آید. ...»[۴۰] اما کیهان از منظر دیگری به ایدئولوژی سازمان می‌پردازد. این روزنامه در مصاحبه با مهندس مهدی بازرگان و خطاب به ایشان با اشاره به این نکتۀ مشهور که «بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق [منافقین] و درنتیجه خود این سازمان به مقدار زیادی تحت‌تأثیر نوشته‌های شما بوده‌اند و از آنها در نوشته‌های ایدئولوژیک خود استفاده کرده‌اند. به‌عنوان‌نمونه و شاهد، کتاب راه انبیا راه بشر دقیقاً با توجه به کتاب راه طی‌شده تدوین شده است.» می‌پرسد: «نظر شما دراین‌خصوص چیست؟ آیا در همان موقع که این نظرات ابراز می‌شد شما انحرافی در آن می‌دیدید؟ باتوجه‌به اینکه بسیاری از نظرات شما در نوشته‌های آنها به چشم می‌خورد.» بازرگان در پاسخ می‌گوید: «همان‌طورکه می‌دانید و گفته‌اند سازمان مجاهدین خلق [منافقین] از جوجه‌ها و فرزندان نهضت آزادی ایران بودند. در زندان هم مرحوم حنیف‌نژاد با ما بود. بعضی‌هایشان مانند مهندس ناصر صادق در دانشکده فنی شاگرد من بود و بعد هم در شرکت "یاد" همکار من بود. به ‌همین‌ علت، یکی از سیئات ما و از جرم‌های بزرگ ما در نزد ساواک، چه من و چه دکتر سحابی و همکاران دیگرمان، این بود که این‌چنین اولاد و فرزندانی تحویل جامعه دادیم! و آن مقام امنیتی (ثابتی) در یک مجلس علنی که با یک واسطه به گوش من رسیده بود، گفته بود که ما از مارکسیست‌ها، از کمونیست‌ها و از این توده‌ای‌ها نمی‌ترسیم، اما از این مسلمان‌ها بیشتر می‌ترسیم. و عین همین حرف را روزی که من و دکتر سحابی را احضار کرده بودند، ثابتی و آن دیگری عطارپور، به ما گفتند. گفتند که همۀ اینها زیر سر شماست و شما مسئول همۀ این کشتارها هستید! (کشتارهایی که فرض کنید مجاهدین خلق [منافقین] می‌کشتند و یا کشته می‌شدند، در آن سنوات، سال 52). برای اینکه شما یک نسیمی برانگیختید که حالا این نسیم طوفان شده است. این عقیدۀ ساواک بود و دشمنی ساواک با ما از همه بیشتر بود. ...» بازرگان سپس به بحث اصلی سؤال می‌پردازد و می‌گوید: «همان‌طورکه گفتید عده‌ای از کتاب‌های من ازجمله راه طی‌شده و همچنین تفسیر پرتوی از قرآن مرحوم طالقانی جزء کتاب‌های اصلی و تعلیماتی مجاهدین [منافقین] بود. در ملاقات‌هایی که آن زمان به‌طور مخفی مرحوم حنیف‌نژاد یا سعید محسن با ما می‌کردند، می‌گفتند: "ما از شما نمی‌خواهیم که با ما همکاری بکنید، زیرا همکاری شما با ما سبب لورفتن ما می‌شود (چون ما شناخته‌شده بودیم و ممکن بود از این طریق ساواک به آنها پی ببرد) اما آنچه از شما می‌خواهیم این است که مطالعات اجتماعی و مطالعات دینی و اسلامی بکنید و به ما خوراک بدهید. ما احتیاج به ایدئولوژی داریم." بعد ما که در زندان بودیم و نهضت آزادی عملاً منحل شد و ما در شرایطی بودیم که نمی‌توانستیم علناً و عمومی فعالیت تشکیلاتی داشته باشیم، مجاهدین به مبارزۀ مسلحانه معتقد شدند و مبارزۀ مسلحانه جزء برنامه و رئوس نهضت آزادی نبود. از طرف دیگر، اینها مقداری از نظریات و کتاب‌های ما را می‌گرفتند، ولی صرفاً این نبود. خودشان هم اولاً واقعاً اهل تحقیق و تتبع و فعالیت و مطالعه بودند و ثانیاً کتاب‌های دیگر را می‌گرفتند و می‌خواندند. باوجودی‌که ما با هم به‌علت مسائل امنیتی تماس کمی داشتیم، ولی بعضی از کتاب‌هایشان را چه آن موقع و چه بعد، خوانده بودم. البته باید بگویم که با همۀ کتاب‌هایشان موافق نبودم. از همان اول باید گفت که یک خرده انحرافی (نه انحرافی که آنها را از دین خارج کند و نه انحرافی که آنها را از عقیده خارج سازد) به‌طرف مبانی مارکسیسم وجود داشت؛ کمااینکه من در سخنرانی‌هایم در مسجد قبا که تحت‏عنوان "آفات توحید" منتشر شده، به انحرافات آنها و نه‌تنها آنها بلکه خیلی‌ها... اشاره کردم و هنوز هم معتقدم وجود دارد. مارکسیسم چیزی است که امروزه در دنیا تأثیر فوق‌العاده‌ای بر جوانان و غیرجوانان و نتیجتاً در ایران، گذاشته است و خیلی‌ها ازنظر مبانی فلسفی و اقتصادی جذب آن شده‌اند. این آقایان هم مثل خیلی‌های دیگر به این چیزها توجه داشتند. تا این حدود عقیده‌ای بود که آن وقت هم داشتم، ولی به‌هیچ‌وجه نمی‌گویم که اینها ضددین بودند، منافق بودند؛ نه، من هر شب برای اینها دعا می‌کنم، چون مسلمانشان می‌دانم، همان‌طورکه مرحوم طالقانی مسلمانشان می‌دانست. و اینها واقعاً خالصاً مخلصاً لوجه الله این مبارزه را کردند و به معنی واقعی شهید شدند. اما حالا، خوب، می‌دانید که بعد از فدائیان خلق این دسته بودند که بیشتر با دولت موقت درافتادند. و افکار و نظریاتشان را نمی‌توانم تأیید بکنم، اختلافاتی هم هست. بهشان گفتیم بیایید اینها را روشن بکنید. البته گو اینکه بعضی از کتاب‌هایشان را به من دادند، ولی متأسفانه فرصت نکردم که درست بخوانم و عمیقاً بتوانم انتقاد کنم؛ ولی شنیدم که راجع به قیامت یک توجیه خاصی دارند، که با اسلام جور در نمی‌آید. قسم نمی‌خورم! شنیدم. راجع به مالکیت شنیدم که اینها عقیده‌شان این است که اینها که در ایران هست خلاف اسلام است و باید از بین برود؛ که همان‌طورکه گفتم منطبق با اسلام نیست. و بعضی دیگر از نظریات که اینها را البته باید خواند و دید و با آنها بحث کرد. و متأسفانه نظر خاصی ندارم. به‌طورکلی با هرگونه انحراف اسلام از آن حالت اصیل، مخالف بوده و هستم و در آن خطر می‌دیدم.»[۴۱]

گزارش -97

در ادامۀ محاکمه و افشاگری عاملان کودتای 18 تیرماه گذشته، در دادگاه انقلاب اسلامی ارتش، امروز روزنامۀ کیهان بخش‌هایی از سخنان هرمز زمانپور سیاهکلی را درخصوص افشای طرح کودتا و بمباران نقاط حساس و ارتباط با سعید مهدیون، عامل اصلی طرح توطئۀ کودتا، منتشر ساخت. در همین شماره، روزنامۀ کیهان به قلم فردی به نام (احتمالاً مستعار) "سعیدرضا حامد"، ضمن یک افشاگری مفصل دربارۀ تیمسار مهدیون، به ماجرای وی و اینکه آخرین سمتش در جمهوری اسلامی سرپرست نیروی هوایی ارتش بوده می‌پردازد که در آن چنین آمده است: «سعید مهدیون بعد از برکناری از فرماندهی نیروی هوایی، مدتی از صحنه خارج می‌شود. لازم به یادآوری است که نامبرده چندین بار به‌وسیلۀ افراد کمیته‌ها و خصوصاً یک بار به‌وسیلۀ اکیپی ازطرف کمیتۀ امام (مستقر در مدرسۀ علوی) دستگیر و متأسفانه به‌وسیلۀ دادگاه انقلاب آزاد می‌گردد. نامبرده برای آخرین بار در 10/7/58، دستگیر می‌شود و بالاخره خوشبختانه این بار کارش به دادگاه انقلاب می‌کشد و در تاریخ سه‌شنبه 14 اسفندماه 58 شعبۀ اول دادگاه انقلاب اسلامی مرکز محاکمۀ وی همراه با دو تن از بلندپایگان رژیم سابق به اسامی سپهبد بازنشسته منوچهر یزدان‌بخش و سرلشکر غلامحسین دیلمی رزمخواه را آغاز می‌نماید. ... سپهبد مهدیون در دادگاه چنین معرفی می‌گردد: سعید (سیدسجاد) مهدیون فرزند سیدیحیی دارای شناسنامه 1798 صادره از زنجان متولد 1307، سپهبد بازنشسته، فرمانده پایگاه‌های بوشهر و دزفول و بندرعباس و آخرین سمت وی فرمانده پدافند نیروی هوایی قبل از انقلاب بوده است. وی همچنین بعد از انقلاب برای مدتی کوتاه فرمانده موقت نیروی هوایی بوده است. در دادگاه سعید مهدیون، نمایندۀ دادستان متن کیفرخواست دادسرای انقلاب اسلامی مرکز را به شرح زیر قرائت می‌کند: سعید مهدیون متهم است به: 1. به‌قتل‌رساندن یک سرباز در پایگاه هوایی بوشهر در سال 1351. 2. غارت و حیف‌ومیل بیت‌المال به مقدار زیاد. 3. روابط مکرر و نامشروع با زنان هرزه و شوهردار. 4. شرکت در مجالس شراب‌خواری و قمار. 5. استفادۀ نامشروع از امکانات دولتی خود درجهت منافع نامشروع و شخصی. 6. معاونت و همکاری با سوءاستفاده‌کنندگان مالی و اختلاس از بیت‌المال. 7. ترویج فساد در بین پرسنل نیروی هوایی. 8. سرکوبی عشایر کرمانشاه و فارس و خلع‏سلاح آنها جهت تحکیم مبانی رژیم منفور گذشته در سال‌های 1334 و 1335. 9. شرکت در کنفرانس پیمان استعماری سنتو.» سپس نمایندة دادستان دلایل اتهام را قرائت می‌کند و در ادامه می‌آید که: «سعید مهدیون همان کسی است که در زمان شاه جلاد برای به‌اصطلاح بالابردن روحیۀ پرسنل اعزامی به ظفار اقدام به فرستادن هنرمندانی ازقبیل هنرمند مشهور خانم گوگوش به جبهۀ ظفار می‌نماید که دراین‌رابطه مورد تشویق قرار می‌گیرد و خبر این اقدام وی در مطبوعات آن زمان منعکس می‌گردد.» در ادامة مطلب آمده است: «بالاخره دادگاه انقلاب اسلامی مرکز (شعبۀ اول) بعد از چند جلسه بررسی، گویا وی را به پنج سال حبس محکوم می‌نماید، ولی متأسفانه در تاریخ شنبه 23 فروردین 1359، از طریق روزنامۀ کیهان خبردار می‌شویم که ایشان به‏همراه 248 نفر دیگر با عنوان عفو امام و به دستور دادستان کل انقلاب از زندان اوین آزاد می‌شود. و بعد از حدود سه ماه سر از توطئه‌ای خائنانه درمی‌آورند. آنچه که قابل‌توجه است این است که دادگاه انقلاب ارتش چرا در محاکمۀ چنین فردی تعلل به خرج داده و وقت‌کشی می‌کند؟ نکند خدای‌ناکرده آقایانی که در دادگاه انقلاب ارتش مشغول خدمت هستند قصد آزادی ایشان را دارند؟ نکند خدای‌نکرده با ایشان این دفعه نیز همان رفتاری شود که دفعات قبل به‌وسیلۀ دادگاه‌های انقلاب صورت گرفت؟ نکند همان دست‌های بسیار قوی و نامرئی که صدها جنایتکار اعم از سراکیپ‌های ساواک، نمایندگان مجلس شاه خائن، وزرای کابینه‌ها، سرمایه‌داران زالوصفت و صدها جنایتکار دیگر ازجمله خود مهدیون را از زندان آزاد نمود و از اعدام رهایشان ساخت این دفعه نیز در کار است تا او را همچون شیخ‌الاسلام‌زاده‌ها، خوش‌کیش‌ها و امثالهم از مجازات برهانند؟ دادگاه انقلاب پاسخ بدهد: چرا دادگاه انقلاب اسلامی در محاکمه و مجازات وی تعلل کرده و با دستاویز عفو امام وی را که مرتکب این همه جنایت و خیانت شده است، آزاد می‌نماید؟ چرا دادگاه انقلاب ارتش (باوجودی‌که امام دستور محاکمه و مجازات فوری کلیۀ کودتاگران را صادر فرموده‌اند، در محاکمه و مجازات سعید مهدیون جنایتکار تعلل می‌کنند؟... نویسنده این مقاله به‌عنوان یک مسلمان و به‌عنوان فردی از این امت انقلابی برای خود این حق را قائل است که خواستار تشکیل یک دادگاه علنی و بررسی علل آزادی سعید مهدیون به‌وسیلۀ دادگاه انقلاب و علل تعلل در محاکمۀ وی گردد تا به ملت مستضعف و شهیدپرور ایران و امام امت، خمینی کبیر، روشن گردد که چه کسانی در این کشور زمینه‌ساز کودتا هستند؟ چه کسانی هستند که جنایتکاران و مفسدین درجه یک را با عنوان عفو امام آزاد می‌کنند؟ و بالاخره روشن شود چه کسانی خائن هستند و چه کسانی خادم؟ چه کسانی انقلابی‌اند و چه کسانی ضدانقلابی؟ چه کسانی واقعاً در خط اسلام و امام هستند و چه کسانی غیر آن؟»[۴۲]

گزارش -98

امروز مهندس بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، در پاسخ به سخنرانی 29 تیرماه امام خمینی، نامۀ سرگشادۀ مفصلی خطاب به امام ارسال کرد که متن کامل آن در روزنامۀ کیهان به چاپ رسیده است. در این نامه آمده است: «به حضور محترم رهبر انقلاب و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی دامت برکاته. در سخنرانی 29 تیرماه با بزرگواری متواضعانه‌ای فرمودید: "من هر روزی که از این انقلاب می‌گذرد بیشتر توجه به این معنی پیدا می‌کنم که ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر و در هر دو جهت در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم. مردم همان‌طورکه می‌دانید ریختند در خیابان‌ها و این جرثومۀ فساد را بیرون کردند و به پیروزی نسبی رسیدند. وقتی که امر به دست ماها افتاد هیچ‌کدام انقلابی عمل نکردیم و اگر چنانچه ما تجربه داشتیم؛ یعنی یک انقلابی کرده بودیم و از بین رفته بودیم، یک انقلاب کرده بودیم، این‌طور عمل نمی‌کردیم. ما با بی‌تجربگی این انقلاب را ایجاد کردیم. یعنی ملت کرد و ما با بی‌تجربگی آن کارهای انقلابی که باید در اول انقلاب بشود با مسامحه گذراندیم و آن مسامحه موجب شد که این گرفتاری‌ها را تا حالا پیدا کردیم و از این به بعد هم داریم، مگر اینکه انقلابی جبران کنیم... لهذا از اول که ما به‌حسب الزامی که من تصور می‌کردم دولت موقت را قرار دادیم، اخطار کردیم از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد، بتواند مملکت را اداره کند نه یک دولتی که نتواند اداره کند، منتها ما آن وقت فردی را نداشتیم که بتوانیم، آشنا نبودیم بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب شد و خطا شد..."» مهندس بازرگان پس از نقل این بخش از سخنرانی امام خمینی در روز 29 تیرماه گذشته، چنین ادامه می‌دهد: «به نظر اینجانب نه‌تنها در آن زمان مسامحه‌ای و خطایی از ناحیۀ آن‌جناب رخ نداده است بلکه وقتی سرگذشت جست‌وجو و گزینش مسئول دولت موقت را از خاطر می‌گذرانیم هم عمل رهبر عالی‌قدر از روی بصیرت و تجربت و مشورت صورت گرفته، اختیار و إشعار کامل از هر جهت داشته‌اند و هم از ناحیۀ بنده اعلام موضع و اتمام حجت همراه با پیش‌بینی‌های لازم انجام گردیده، جای هیچ‌گونه ابهام و اغوا یا ایراد بعدی وجود نداشته است و آنچه حملات و اعتراضات بی‌اساس که از چپ و راست باریدن گرفته ناحق و ناجوانمردانه است. شاهد قضیه فرمان تاریخی 15 بهمن 57 است که در شرایط روز نه کسی را مناسب آن مأموریت خطیر می‌یافتید و نه کسی جرئت قبول آن را داشت و در مقدمۀ آن چنین آمده است: "بنا به پیشنهاد شورای انقلاب... به‌موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را... مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم..." از طرف دیگر، یقیناً به خاطر دارید که قبل از اعلام قبولی خود با اشاره به نوشته‌ها و گفته‌ها و مشاغلی که عهده‌دار بودم و برای شخص امام و آقایان اعضای شورای انقلاب شناخته‌شده و روشن بود، بر این نکته تأکید کردم که معتقد به نظم و اصول و شیوه‌های منطقی و تدریجی می‌باشم و آقایان با علم و قبول رویه‌ای که در گذشته داشته‌ام و در آینده تغییر نخواهم داد مرا به این سمت معرفی و منصوب می‌فرمایید. در متن فرمان که به‌وسیلۀ اعضای شورا تنظیم و به‌‌دست مبارک توشیح شد، برنامۀ دولت موقت را مرحله‌به‌مرحله ترسیم فرموده بودید: ترتیب ادارۀ امور مملکت، انجام رفراندم، تهیۀ قانون اساسی، تشکیل مجلس مؤسسان و بالاخره انتخاب وزرا، شرایطی تعیین فرمودید و در پایان فرمان از کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت خواهان "همکاری کامل و رعایت انضباط برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان‌یافتن امور کشور" شده بودید. وزرایی هم که معرفی شدند مورد تصویب شورای انقلاب و تأیید آن‌ جناب قرار گرفتند. منظور آنکه مسامحه یا غفلت و خدای‌نکرده تقصیر از طرف امام رخ نداده است.» بازرگان پس از توضیح مفصلی درباره‌ روش کار دولت موقت که مبتنی‌بر تدریجی‌بودن مراحل کارها، وجود مشکلات در پیداکردن افرادِ کارآمد با حسن‏نیت و فعال و نیز احترام به آزادی‌ها درحدود قانون بوده است، چنین می‌نویسد: «همچنین دربارۀ کشورهای خارجی تصریح فرموده بودند که به‌شرط عدم دخالت آنها در امور و رعایت حقوق متقابل، خواهان برقراری روابط اقتصادی و سیاسی هستیم. رهنمود فوق که در ملاقات‌های حضوری نیز تکرار می‌گردید ملاک عمل دولت موقت در روابط خارجی بود. این اعتماد و تأیید امام نسبت به دولت موقت در نُه ماه خدمت ادامه داشت و هیچ‌گاه نخواستید، با آنکه دولت استعفایش را در اختیارتان گذارده بود شخص یا دولت دیگری را تعیین فرمایید. حتی پس از استعفای 14 آبان‌ماه 58 در فرمانی که به‌عنوان شورای انقلاب صادر فرمودید زحمات طاقت‌فرسای اینجانب مورد تأیید قرار گرفته بود.» وی در ادامه می‌نویسد: «اولین آوازه‌های انتقاد و مخالفت علیه دولت و انحراف ملت، از ناحیۀ گروه‌هایی آغاز شد که مرامشان همواره با آزادی و استقلال و اسلام منافات داشت و به‌ثمررسیدن انقلاب "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی" قابل‌قبولشان نبود؛ آنهایی که کارشان کارشکنی و اخلال است و ایدئولوژی‌شان تکیه بر تضاد و تعرض و تخریب دارد... حملات و بدگویی‌های آنان از متصدیان، بیشتر اتهام مزدوری و وابستگی به امریکا بود و توطئه‌های فرضی امپریالیسم امریکا را که برای آنها اصالت دارد و دشمن شماره یک مکتبی‌شان می‌باشد، پیش می‌کشیدند. مجاهدین خلق [منافقین] نیز در این رهگذر هماهنگی نشان می‌دادند. چیزی که باعث تعجب و تأسف شد اینکه بعضی از گروه‌های انقلابی و مسلمان نیز دانسته و ندانسته تحت‌تأثیر گروه‌های چپ قرار گرفتند. این آقایان برای آنکه در رهبری قشرها عقب نیفتند و بعضی از نیروهای جوان را که همیشه و در همه‌جا در شعاع جذبه‌های مارکسیسم قرار داشته، عاشق داغی و تیزی یا شدت و قاطعیت و به‌اصطلاح انقلابی هستند، از چنگ چپی‌ها گرفته به‌طرف انقلاب (یا حزب) بکشانند، تندتر از آنها خواستند و بلندتر از آنها فریاد زدند. ایجاد اشتهای کاذب در طبقات محروم کردند و انتقام‌جویی و تجاوزگری را در ادارات و کارخانجات و دهات دامن می‌زدند. ... دولت موقت که گناهی جز اجابت امر رهبر انقلاب و اجرای دستوری که دستش داده بودند نداشت، پس از نُه ماه تلاش شبانه‌روزی بی‌دریغ و بی‌منت، وقتی خود را محسود و محصور دید و دراثر تعدد مراکز تصمیم‌گیری و رقابت‌های قدرت، راه‌های خدمت و فعالیت از هر سو به روی او بسته می‌شد، در اول آبان‌ماه 58، به شورای انقلاب هشدار و به محضر امام پیام داد که مشکلات و خطرات تهدیدکننده چنان است که تنها اگر تمام عوامل و مقامات دست‌به‌دست داده، یکدل و یک‌جهت کار کنیم می‌توان امیدوار به نجات و توفیق بود. و چون هشدار و دعوت فوق مفید چندان واقع نشد، در 14 آبان‌ماه 58، استعفای خود را تقدیم و تقاضا نمود کسانی یا مجموعه‌ای را که هماهنگی داشته، علیه خود مزاحمت و اختلاف ننمایند مسئول ادارۀ مملکت و پیشبرد انقلاب فرمایند که خوشبختانه مورد موافقت قرار گرفت. پس از استعفا و مأموریت‌یافتن شورای انقلاب برای ادارۀ مملکت، ملاحظه فرمودید اکثراً وزرا همان منتخبین دولت موقت بود، جز معدودی آقایان تازه‌نفس کسان دیگری را نیافتند و اقدامات انقلابی چشمگیری هم بیش از ادامۀ آنچه ما نموده بودیم نکردند. وقتی آقای بنی‌صدر رئیس‌جمهور شدند، در سخنرانی‌های خود همان تأکید و توصیه‌های دولت موقت دایر به رعایت انضباط در کشور، تمرکز قدرت، حمایت از خدمتگزاران، توجه به کارهای تولیدی و فعالیت و سازندگی را به مردم و مقامات می‌نمودند، به‌طوری‌که به‌زودی ازطرف مخالفین متهم به دنباله‌روی از بنده شدند.*» بازرگان در ادامه به مسئلة مبارزه با امریکا می‌پردازد و می‌نویسد: «وقتی با جسارت و حدّت بی‌سابقه پنجه در پنجۀ ابرقدرتی چون امریکا اندازیم چرا نباید لااقل قسمت عمدۀ مسائل و مصائب را ناشی از این جهات و اقدامات دانست و به‌جای کوبیدن دوستان، درجهت وحدت و همدلی عمل بکنیم؟ چو کردی با کلوخ‌انداز پیکار حذر کن کاندر آماجش نشستی وای به حال وقتی که حریفان به‌جای کلوخ و کمان، بمب اتم و قدرت بی‌پایان یا حیله و وسیله‌های کلان در چنته داشته باشند. شوخی نیست! این انقلاب از همۀ انقلاب‌های دنیا و حتی قیام انبیا وسیع‌تر و شدیدتر است، چه توقعی است که بی‌دردسر و بی‌تلفات و بی‌مشکلات رد شود؟ درست است که عنایت خداوندی و اعجازهایی شامل رهبر انقلاب و ملت بوده است و ان‌شاءالله خواهد بود، ولی مفهوم و وعدۀ قرآن "ولنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین" هم سر جای خود هست. چرا صحبت از مسامحۀ خودتان و متصدیان می‌فرمایید یا مسائل فرعی و ظواهر جزئی جلوی چشم آمده، کوه مشکلات و مسائلی را که با آنها روبه‌رو هستیم در نظر نمی‌آید؟ آیا برای وزرا و مسئولین، باقی مانده و می‌ماند که مسامحه کنند؟ این خود ناشکری و دلسردکردن خدمتگزاران نیست؟ معنای "من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق" چیست؟» بازرگان پس از انتقاد به «کسانی که بی‌اطلاع و خارج از گودند، تجاهل می‌کنند، به‌آسانی ایراد می‌گیرند یا اتهام می‌زنند و ذهن امام را مشوب می‌سازند»، می‌افزاید: «در این سفر دراز دشوار انقلاب بود که مرحوم طالقانی و دکتر سحابی و بنده و بسیار کسان دلسوز سفارش عفو و تأسی به عمل رسول خدا و علی و بسیاری از بزرگان و فاتحین را خدمتتان می‌کردیم. ... البته نه دربارۀ عاملین و آمرین و مباشرین قتل یا غارتگران دست اول بیت‌المال و نه آنکه بعداً غفلت از اعمال و احوالشان شود و مراقبت و کیفر شدید به عمل نیاید؛ که "ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فی الامر" و همان کاری که خدا را به آن سپاس گذاشته، می‌فرمایید "الحمدلله علی عفوه بعد قدرته." رهبر انقلاب نیز با عفوی که ماه‌ها پس از استعفای دولت موقت نمودند صحت و حق‌بودن خواستۀ ما را تأیید فرمودند.» نامه مفصل بازرگان با این عبارت تمام می‌شود: «اینک به جوانانی که قرار است روی کار آیند و زمام امور را به دست بگیرند خوشامد و خداقوت می‌گویم. دربرابر مشکلات برای آنان از خداوند متعال آرزوی موفقیت دارم در آنچه رضای حق و خیر خلق است توفیق کامل بیابند. والسلام علی اهل التقوی. مهدی بازرگان 8/5/59.»[۴۳] 10 کشمکش و تقابل میان دو جریان رقیب حاکم بر نظام جمهوری اسلامی، در موضوعات مختلفی ازجمله مسائل جاری کشور، سرانجام تعیین نخست‌وزیر، بحث رابطۀ متقابل رئیس‌جمهور و مجلس و این روزها مسئلۀ تضعیف مجلس، منعکس می‌شود. امروز نمایندگان این دو جریان در سخنانی درخصوص مسائل مزبور نظرهای خود را بازگو کردند. دراین‌زمینه، بخشی از اظهارات دکتر بنی‌صدر، آیت‌الله بهشتی و دکتر آیت ذکر می‌شود. بعدازظهر امروز، در اجتماع جامعۀ زنان انقلاب اسلامی شعبۀ شمیران، دکتر بنی‌صدر ضمن سخنرانی، به سؤالات آنان پاسخ داد. وی بازهم از توطئه‌ای که علیه او در جریان است سخن گفت. بنی‌صدر با تأکید بر اینکه نمی‌توان در جمهوری که هماهنگی میان امام و رئیس‌جمهوری و مجلس وجود دارد، تزلزلی به وجود آورد و اگر بخواهند این جمهوری را متزلزل کنند باید امکان این هماهنگی را از بین ببرند، گفت: «اگر در مجلس به نخست‌وزیر و وزیرانی رأی بدهند که بتوانند مانند ساعت با رئیس‌جمهوری کار کنند امکان دارد جمهوری از پای درنیاید. بنابراین می‌خواهند نگذارند و اگر بخواهند نگذارند باید اسبابی فراهم بیاورند تا یک دولت دیگری زمینه پیدا کند؛ یعنی دولتی که از اول بخواهد میان مجلس و رئیس‌جمهوری تضاد به وجود آورد و براساس آن بماند. اگر بخواهند چنین دولتی به وجود بیاورند اول کسانی را که می‌بینند با رئیس‌جمهوری هماهنگی دارند و می‌توانند کار کنند، خراب می‌کنند؛ چنان‌که می‌بینید از چندی پیش چنین جوی به وجود آورده‌اند.» بنی‌صدر در توضیح جو خاصی که باعث معرفی میرسلیم ازطرف وی شد، اظهار کرد: «من تردید داشتم که بگذارند آقای میرسلیم پذیرفته شود. در مجلس روز پنجشنبه جوری وانمود کردند که درواقع، رأی‌گیری [به اعتبارنامۀ حسن آیت] یک رأی‌گیری در مقابل رئیس‌جمهوری تلقی شود، ولی ما باید نگذاریم آن نقشه اجرا شود و بایستی جلو مقابل‌کردن مجلس با رئیس‌جمهور را از بین می‌بردیم و راه ازبین‌بردن آن هم همین بود؛ برای ما وابستگی حزبی مسئله نیست، توانایی و تفاهم مسئله است و به این جهت نظر حزب جمهوری را پذیرفتیم و نامزد او را برای نخست‌وزیری به مجلس معرفی کردیم. در مجلس گفتند که "بهتر از او بوده، اما او چون نمی‌توانسته با من تفاهم داشته باشد، آقای میرسلیم را معرفی کردم." من می‌خواهم بگویم که این [حرف] درست نیست، چون غیر از او دو نفر دیگر را هم معرفی کردند، یکی آقای جلال‌الدین فارسی که خود معرفی‌کنندگان گفتند توانایی نخست‌وزیری ندارد و یکی آقای رجایی که من گفتم ایشان خشک‌سر هستند یعنی آنچه را که صحیح می‌دانند راجع به آن حتی بحث را هم جایز نمی‌دانند و درنتیجه همکاری او با وزرایش مشکل است و همکاری او با رئیس‌جمهوری از آن هم مشکل‌تر است و آن عده که در آن مجلس بودند این ضعف او را تصدیق کردند.» بنی‌صدر در ادامۀ سخنان خود با اشاره به این نکته که «این روزها که تاریخ ایران نوشته می‌شود اگر این مطالب گفته نشود بعد وضعی پیش می‌آید که ما نمی‌دانیم چه کسی مسئول آن است»، افزود: «لابد شما قضاوت‌هایی که دربارۀ دولت مهندس بازرگان انجام گرفته و این روزها انجام می‌شود را شنیده‌اید؛ من از لحظۀ اول با تشکیل آن دولت مخالف بودم و حرف من این بود که ایشان آدم بسیار خوب و اصولی هستند و از این نقطه‌نظرها یک انسان نمونه هستند، اما اصول و دیدی که قبول دارد با انقلاب و شرایط آن سازگار نیست. بنابراین، مرد این میدان نیست. بعد آن دولت استعفا داد و امام در نامه‌ای که استعفای او را پذیرفت از زحمات گذشتۀ او هم تقدیر کرد. حالا به او چه می‌گویند؟ چه کسی مسئول آن دولت است؟ فردا هم مسلم است که این حرف‌ها پیش می‌آید. حالا می‌گویند آن وزرا غیرانقلابی بودند و بد کار کردند؛ اگر فردا هم یک دولتی تشکیل شود چه کسی مسئول است؟ هرکسی که دولت تشکیل می‌دهد باید در مقابل مردم باصراحت مسئولیت آن دولت را هم بپذیرد و این‌طور نباشد که بعد از مدتی بگویند وزرا خودشان مسئول هستند. البته وزرا درحد خود مسئول هستند، اما آنهایی که این مسئولیت را به‌عهدۀ آنها گذاشته‌اند مسئول‌تر هستند.»[۴۴] از سوی دیگر در همین زمان، دکتر بهشتی در یک مصاحبۀ اختصاصی با روزنامۀ جمهوری اسلامی به سؤالات خبرنگار این روزنامه دربارۀ انتخاب نخست‌وزیر آینده، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی و جریان تضعیف مجلس پاسخ داد. وی دربارۀ این مسئله که «چرا امام برای تعیین نخست‌وزیر و وزرا نماینده یا نمایندگانی تعیین ننمودند؟»، اظهار کرد: «امام خواسته‌اند برطبق موازین قانون اساسی عمل شود و این تأکید از ایشان بر رعایت قانون اساسی است.» وی درمورد پیشنهاد حزب جمهوری اسلامی برای کاندیدای نخست‌وزیری گفت: «در جلسۀ مشترک اعضای شورای مرکزی و نمایندگان شهرستان‌ها، آقای جلال‌الدین فارسی برای نخست‌وزیری پیشنهاد شد.» ایشان دربارۀ شرایط نخست‌وزیر و وزرا و رابطۀ آنها با حزب گفت: «نخست‌وزیر و وزرا باید دارای ویژگی‌های ذکرشده در بیانات صریح امام باشند. این همان خصوصیاتی است که حزب جمهوری اسلامی نیز در بیانیۀ خود روی آن تأکید کرده بود و در میثاق وحدت در شورای انقلاب مورد توافق قرار گرفته و رئیس‌جمهور و اعضای شورا همه بر آن متفق بوده‌اند و مسئلۀ عضویت در حزب جمهوری اسلامی در این معیارها نیامده است. حزب در بیانیۀ اخیر خود صریحاً تأکید کرده است که آنچه اصالت دارد همان معیارهای اسلامی و انقلابی است و اگر نخست‌وزیر و وزرا دارای این معیارها باشند و هیچ‌یک عضو حزب نباشند، باز حزب با تمام وجود از آنها حمایت می‌کند و اگر واجد این شرایط نباشند هرگز نمی‌تواند آنها را تأیید کند.» آیت‌الله بهشتی دربارۀ حرکاتی که اخیراً برای تضعیف مجلس شورای اسلامی انجام می‌شود، گفت: «این حرکات پیش از انتخابات و حتی در فاصلۀ میان مرحلۀ اول و مرحلۀ دوم آن به‌وضوح دیده می‌شد. درحالی‌که قانون اساسی تأکید دارد که در ادارۀ جمهوری اسلامی ایران مجلس نمایندگان منتخب مردم، مجلس شورای اسلامی، نقش بنیادی دارد. امام نیز بارها بر این اصل تأکید کرده‌اند و رئیس‌جمهور و قوۀ مجریه اجراکنندگان مصوبات این مجلس خواهند بود. وقتی که مجلس و قوۀ مقننه چنین نقش اساسی در پیشبرد انقلاب و جامعۀ انقلابی ما دارد، بدیهی است که هرنوع تضعیف آن تضعیف کل نظام جمهوری اسلامی است و ازنظر ما صددرصد مردود است.»[۴۵] همچنین شامگاه امروز، حسن آیت، نمایندۀ مردم تهران ـ که به هنگام دفاعیۀ وی در جلسۀ علنی پنجشنبۀ گذشتۀ مجلس شورای اسلامی برای کسب رأی اعتماد، فضای مجلس متشنج شد ـ در یکی از مساجد جنوب تهران سخنرانی داشت، اما با اعتراض عده‌ای از حاضران، سخنرانی وی ناتمام ماند. آیت این اقدام را توطئه مخالفانش و یک کار تشکیلاتی می‌دانست. اتفاقاً ایجاد این‌گونه تشنجات و درگیری‌ها با شگردهای سازمان مجاهدین (منافقین) هم سازگار است. درهرحال، روزنامۀ انقلاب اسلامی ماجرا را بدین نحو گزارش کرده است: «حسن آیت در پاسخ یکی از حاضرین درمورد دلیل تقاضای رأی علنی گفت: "می‌خواستیم منافقین شناخته شوند." که به‌دنبال همین جواب، اعتراض شدید عدۀ زیادی از حاضرین باعث شد سخنرانی وی ناتمام بماند. وی که در مسجد ولی‌عصر در خیابان جیحون سخن می‌گفت، به اعتراض شدید مردم در مسجد حجت که دوشنبه شب در آنجا سخنرانی داشت اشاره کرد و گفت: "آن کار، کار چند نفر توطئه‌گر بود." و وقتی در مقابل سخنانش در همین مسجد نیز با اعتراض شدید روبه‌رو شد، گفت: "در جمع شما هم توطئه‌گران نفوذ کرده‌اند." آیت در آغاز صحبت خود به‌طور خلاصه علت شکست نهضت ملی و روابط مصدق ـ کاشانی را توضیح داد و سپس به‌طور مفصل به بررسی فعالیت‌های حزب زحمتکشان به رهبری دکتر بقایی پرداخت و ضمن خواندن چند برگ از اعلامیه‌های این حزب در سال‌های پیش، از آن به‌عنوان حزب فعال و مؤثر یاد کرد و گفت: "دکتر بقایی یکی از یاران دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی بوده است." اعتراض شدید مردم به وی از زمانی شروع شد که او در پاسخ سؤال یکی از حاضرین، دلیل درخواست رأی علنی را شناختن منافقین اعلام کرد؛ چون بلافاصله عدۀ زیادی با اعتراض شدید از او پرسیدند: "آیا خلخالی هم منافق است؟ آیا محلاتی هم منافق است؟ آیا..." که در این حالت وی دیگر نتوانست به سخنرانی ادامه دهد و ناچار به ترک مسجد شد. پس از خروج آیت، جمعیت در مسجد باقی ماند و به بحث خود ادامه دادند و به‌هیچ‌وجه به درخواست‌ها و تذکرات مسئولان مسجد و افراد کمیته توجهی نکردند و بالاخره یکی از افراد کمیته پس از تذکرات فراوان برای متفرق‌کردن افراد اقدام به شلیک چند تیر هوایی در داخل صحن مسجد کرد که درنتیجه مردم از مسجد خارج شدند. بنا به گفتۀ مأمورین کمیته در این جریان یک زن به‌اتهام اخلال در قسمت بانوان و دو جوان دستگیر شدند که جوانان پس از بازجویی آزاد شدند و زن متهم، جهت تعقیب قانونی به کمیته اعزام شد.» این گزارش می‌افزاید: «اجتماع مردم در مقابل مسجد تا ساعت یک بعد از نیمه‌شب، ادامه داشت.»[۴۶]

گزارش -99

در دقایق پایانی جلسۀ علنی امروز مجلس شورای اسلامی، نامه‌ای که ازسوی 185 تن از اعضای کنگرۀ امریکا خطاب به پارلمان ایران فرستاده شده بود، قرائت شد. ابتدا هاشمی رفسنجانی درباره این نامه توضیحاتی داد و موارد اختلاف ایران و امریکا را به‌طور خلاصه برشمرد و گفت: «روز گذشته، کاردار سفارت سوئیس با چند نفر دیگر پیش من آمدند و این نامه را دادند. من به آنها گفتم که البته تصمیم نهایی با مجلس و نمایندگان است، اما آنچه را که من می‌توانم به شما بگویم این است که اعضای کنگره موظف هستند به مردم امریکا بگویند که دولت امریکا دروغ می‌گوید که ما در تلاش هستیم تا بحران بین‌المللی را برطرف کنیم. امریکا از آن روزی که در ایران مسئلۀ گروگان‌ها پیش آمد نه‌تنها تلاشی برای رفع بحران نکرده است، بلکه دائماً اقدام در تشدید بحران می‌کند و ملت ایران به‌اضافۀ طلب‌کاری‌هایی که از گذشته از امریکا دارند و جنایاتی که امریکا در ایران کرده و خون‌هایی که ریخته، غارتگری‌هایی که کرده و عقب‌افتادگی‌هایی که ایجاد کرده است و خیلی مسائل دیگر که اثرش مدت‌ها برای ما باقی خواهد ماند، هنوز هم شاهد تجاوزهای دیگر امریکا هستند. من دراین‌رابطه برای نمونه چند مورد را برای آنها شمردم: 1. بلوکه‌کردن پول‌های ایران در بانک‌های امریکا. 2. عدم انجام وظیفه درمورد تعهداتی که امریکا داشته است درمورد تهیۀ قطعات یدکی کارخانه و لوازم فنی گران‌قیمتی که پول آنها هم قبلاً پرداخت شده است. 3. فشاری که امریکا به سایر کشورها آورده تا آنها هم ما را بایکوت کنند. 4. تبلیغات غلط و گمراه‌کننده‌ای که امریکا در سراسر دنیا به‌منظور بد نشان‌دادن چهرۀ انقلاب ما کرد. 5. حملۀ نظامی امریکا در جریان طبس که هنوز هم عمق آن برای مردم دنیا روشن نشده است. 6. کودتای نافرجام اخیر که به حمایت امریکا و اقمار او، اسرائیل، مصر، عراق و عاملش بختیار و به‌کمک عمال داخلی در شرف انجام بود. 7. این رادیو صدای امریکا که همه می‌دانید چه چیزهایی پخش می‌کند. 8. مسئلۀ تحریم صدور مواد غذایی و مواد اولیه که امریکا از آن‌طرف می‌گوید که نفت را نباید وسیله‌ای برای اعمال سیاست قرار داد و ازطرفی دیگر از این طریق کوشش کرده که بیشتر ما را فلج کند. 9. قضیۀ حمله به تظاهرات دانشجویان مسلمان ایرانی و اجازۀ تظاهرات به کسانی که ماهیتشان برای ما مشخص است، دادن. و یکی دو مورد دیگر را هم برایشان گفتم. البته من در تمام این موارد توضیح دادم که همۀ اینها به نفع ماست؛ زیرا توانستیم که روی پای خود بایستیم و از اینکه شما این‌طور عمل کردید پشیمان نیستیم، ولی می‌خواهم بگویم که دولت امریکا دروغ می‌گوید که دنبال رفع بحران بین‌المللی است و گفتم که پارلمان ایران اگر صلاح دید به این نامه پاسخ خواهد داد و من در جزئیات قضیه اصلاً وارد نشدم.» پس از صحبت‌های رئیس مجلس، متن کامل نامه به شرح زیر قرائت شد: «کنگرۀ ایالت متحده امریکا ـ مجلس نمایندگان ـ واشنگتن ـ دوم جولای 1980 ـ به حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ـ رئیس و اعضای مجلس شورای اسلامی ـ تهران ـ ایران. اینک که شما به‌عنوان اعضای یک مجلس جدید ایران انجام وظایف خود را شروع کرده‌اید، ما امضاکنندگان زیر اعضای کنگرۀ ایالات متحده امریکا، در عظمت مسئولیت‌هایی که شما به‌عنوان نمایندۀ برگزیدۀ ملت خودتان برعهده گرفته‌اید احساس مشارکت می‌نماییم، همین احساس مسئولیت است که محرک ما در بیان امید خالصانۀ این دو ملت است که می‌توانند یک تفاهم بهتری در اهداف و آرمان‌های یکدیگر برای آینده درک نمایند. به ‌همین ‌دلیل است که ما نگرانی عمیق خود را درمورد انحطاط روابط فیمابین که نتیجۀ ادامۀ نگهداری اتباع امریکایی به‌عنوان گروگان می‌باشد بیان نماییم. این بحران نه‌تنها باعث گسستن روابط ایران و امریکا شده است، بلکه ادامۀ آن یک موضوع بحرانی در سطح جهانی را خلق کرده است. در زمانی‌که ملل آزاد در زیر حملات نیروهای سلطه‌طلب و توسعه‌طلبی که روبه‌رشد هستند، قرار دارند حل این موضوع جدی و همه‌جانبه موردنیاز دو ملت می‌باشد تا بتوان به خطرات خیلی مهم‌تری که صلح جهانی را تهدید می‌کند بپردازیم. متناسباً درحالی‌که ما از تمامی موضوعات مهم داخلی که دربرابر دولت شما قرار دارد آگاه هستیم، از شما مصرانه می‌خواهیم که به‌عنوان اولین قدم در راه حل خطرات خیلی مهم‌تر و حساس‌تر که ملل جهان و دنیای کنونی با آن روبه‌رو است برای موضوع گروگان‌ها، بهترین و بالاترین اولویت را قائل شوید. امضا: 185 عضو کنگرۀ امریکا.» بنا به همین گزارش، پس از قرائت این نامه، صادق خلخالی گفت: «نامۀ نمایندگان کنگرۀ امریکا نباید ما را تحت‌تأثیر قرار بدهد که ما عکس‌العمل نشان بدهیم و مثلاً به شدیدترین وجهی با آنها معامله کنیم. این مربوط به دولت امریکا است. ما راه صحیح و واقعی خودمان را باید برویم. حالا اگر مجلس صلاح بداند (کمااینکه امام این مسئله را به مجلس محول کرده است) که این گروگان‌ها را در اختیار رئیس‌جمهور قرار دهد، خلاصه شدت عمل نباید نشان داد.» سپس هاشمی رفسنجانی گفت: «این مطلبی نیست که با بحث‌های کوتاه بتوان دربارۀ آن تصمیم گرفت. من فقط نامه را به اطلاع شما رساندم، اما بحث‌کردن و اظهارنظرکردن دربارۀ آن را درصورت لزوم به جلسۀ بعد واگذار می‌کنیم و فعلاً هیچ‌گونه اظهارنظری مطرح نخواهد شد.»*[۴۷]

گزارش -100

بحران گروگان‌گیری همچنان سایۀ سنگین خود را بر روابط ایران و امریکا گسترده است، اما تلاش برای حل‌وفصل آن، به‌ویژه ازسوی مقامات امریکایی ادامه دارد و به‌ادعای وزیر امور خارجۀ امریکا این تلاش‌ها در قالب "تماس غیرمستقیم با مراجع سیاسی و بیشتر شخصیت‌های عمده در ایران" درحال انجام است. امروز ادموند ماسکی در سخنانی احتیاط‌آمیز در حضور اعضای کنگره گفت: «ایالات متحده در تلاش خود برای تأمین آزادی گروگان‌ها تقریباً با کلیۀ مراجع سیاسی و بیشتر شخصیت‌های عمده در ایران به‌طور غیرمستقیم در تماس می‌باشد.» ماسکی افزود: «اگرچه به نظر او این تماس‌ها درحال‌حاضر چندان سازنده و مؤثر نمی‌باشد بااین‏‌همه، امریکا امیدوار است که درصورت فیصلۀ کشمکش‌های داخلی در ایران که برای کسب قدرت صورت می‌گیرد، چشم‌انداز آزادی گروگان‌ها نیز به بهبودی گراید.» وی همچنین گفت: «گو اینکه تشخیص و تعیین میزان تأثیر مرگ شاه پیشین ایران در مسئلۀ گروگان‌ها درحال‌حاضر امکان‌پذیر نمی‌باشد، مع‌هذا آزادشدن ریچارد کوئین گروگان بیمار امریکایی را باید نشانه‌ای مثبت و مایۀ امیدواری دانست.» وزیر خارجۀ امریکا با بیان اینکه دلسوزی مقامات ایرانی درمورد نابسامانی یکی از گروگان‌ها دلگرم‌کننده است، اظهار امیدواری کرد که آنها ملاحظات انسانی ادامۀ اسارت 52 گروگان دیگر را نیز موردنظر قرار دهند. ادموند ماسکی گفت: «ما اینک و طی هفته‌های آینده از کلیۀ منابع دیپلماتیک برای ترغیب رهبران ایران به خاتمه‌دادن به بحران گروگان‌ها استفاده خواهیم کرد. رهبران ایران گوشزد کرده‌اند که با مردم امریکا نزاعی ندارند، ولی این رهبران باید بدانند تا زمانی‌که اسارت گروگان‌ها ادامه دارد این مردم امریکا هستند که آزادی آنان را طلب خواهند کرد؛ مردمانی مانند ریچارد کوئین گروگان رهاشده و خانوادۀ او هستند که از اسارت گروگان‌ها رنج می‌برند و به‌هنگام پایان بحران در شادی غرقه خواهند شد.» ماسکی خاطرنشان کرد: «اگرچه ایالات متحده به‌خاطر ادامۀ اسارت گروگان‌ها به اعمال تحریم اقتصادی علیه ایران اقدام کرده است؛ بااین‌همه، امریکا آماده است که به‌مجرد آزادشدن گروگان‌ها رفتار خود را با ایران براساس احترام متقابل استوار سازد و درصورتی‌که رهبران ایران بخواهند، به تجدید روابط دیپلماتیک اقدام نماید.» وزیر خارجۀ امریکا همچنین هشدار داد که «بحران گروگان‌ها و ادامۀ هرج‌و‌مرج ناشی از انقلاب در ایران به عدم ‌ثبات در منطقۀ خلیج‌فارس کمک می‌کند.» وی گوشزد کرد: «رهبران ایران دراثر بحران تصنعی گروگان‌گیری از هدف‌های اصولی منحرف شده و از پرداختن به مسائلی که استقلال و امنیت ایران را تهدید می‌کند باز مانده‌اند.»[۴۸] 13 یکی از درخواست‌های رسمی ایران برای حل بحران گروگان‌های امریکایی استرداد اموالی است که شاه مخلوع به امریکا و بانک‌های آن انتقال داده است. باتوجه‌به مرگ شاه و خاک‌سپاری جسد وی در روز گذشته در قاهرۀ مصر، موضوع استرداد اموال منقول و غیرمنقول وی و برآورد میزان آن، در برخی محافل خبری جهانی بازتاب داشته است. ازجمله، رادیو لندن در تفسیری به قلم مفسر خود، مشکلاتی را که در راه وصول این دارایی‌ها وجود دارد، چنین بازگو می‌کند: «ارزیابی‌هایی که از ثروت شاه به عمل آمده با یکدیگر اختلاف زیادی دارند. در ادعانامه‌ای که ازطرف دولت ایران در نوامبر گذشته به دادگاه عالی نیویورک ارجاع گردید شاه متهم به سوءاستفاده، اختلاس و انتقال دارایی و اموال به ارزش 20 میلیارد دلار به حساب شخصی خود گردیده است. افزایش درخواست دیگری مبنی‌بر پرداخت مبلغی معادل 6/36 میلیارد دلار به‌عنوان جبران خسارات، ادعانامۀ مزبور را به بزرگ‌ترین دعوی حقوقی تاریخ مبدل ساخته است. از ماه‌ها پیش گروهی از کارشناسان مالی در تهران مشغول گردآوری مدارکی در اثبات ادعانامۀ مزبور بودند و علیرضا نوبری ادعا کرده است که شاه مبلغ 32 میلیارد دلار دزدیده است. از سوی دیگر، یک سخنگوی امریکایی شاه اظهار داشته: ثروتی که شاه مخلوع برجای گذارده از 50 میلیون دلار تجاوز نمی‌کند. تخمین درآمدهای شاه در مدت 37 سال سلطنتش مسلماً با دارایی که وی به‌هنگام مرگ در اختیار داشت برابر نیست و ضمناً هنگامی که شاه ایران را ترک می‌گفت بسیاری از اموال خود را در آن کشور برجای گذارد. مضافاً بر این، مشکل دیگر، متمایزساختن ثروت شخصی شاه از دارایی سایر افراد خانوادۀ سلطنتی است که تعداد آنها بیش از 60 نفر است و اکنون همگی در گوشه‌وکنار جهان پراکنده‌اند.» مفسر بی‎بی‏سی می‌افزاید: «در بودجۀ کشور، مبلغی برای رهبر عالی کشور منظور شده بود؛ ولی علاوه‌براین، مبالغ بیشتری به شاه پرداخت می‌شد که در بودجه ذکری از آن به میان نمی‌آمد. به‌عنوان‌مثال، براثر بررسی تحلیل‌گران وزارت خارجۀ امریکا درصورت درآمدهای شرکت ملی نفت ایران درمورد درآمد فروش و همچنین درآمدهای ارزی، اختلاف حساب و اشتباه محاسبات دائمی مشاهده شده بود و این اختلاف محاسبه تا سال 1977 به رقمی معادل یک میلیارد دلار در سال یا 5 درصد درآمد نفت ایران بالغ می‌گردید. به‌علاوه، معمولاً اعضای خانوادۀ سلطنتی سهام‌های کوچکی درحدود یک درصد شرکت‌های جدیدالتأسیس بازرگانی و صنعتی را به خود اختصاص می‌دادند و بسیاری از آنان حق‌العمل‌های معتنابهی از قراردادهای خارجی من‌جمله قراردادهای دفاعی با شرکت‌های امریکایی و اروپایی دریافت می‌داشتند.» در ادامۀ این گزارش آمده است: «وسیلۀ شاه دراین‌مورد، بنیاد پهلوی بود که به‌عنوان یک سازمان خیریه در سال 1958 تأسیس گردید. فعالیت اصلی این بنیاد خرید سهام در صنایع و انجام معاملات و سرمایه‌گذاری‌های مشترک در ایران و خارج بود. طبق آخرین ارزیابی کارشناسان مالی مستقل، مجموعۀ دارایی خانوادۀ سلطنتی به 20 میلیارد دلار بالغ می‌گردد که شاید یک میلیارد دلار آن به‌صورت املاک، پول نقد و اوراق بهادار در خارج از ایران نگاهداری می‌شود، ولی ارزش اموال منقول طبق ارزیابی مزبور کمتر از میزانی است که مورد تقاضای دولت ایران بوده است.»[۴۹] اما تفسیر مفسر رادیو مسکو دربارۀ میزان دارایی‌های شاه، متفاوت است: «دولت ایران با اقامۀ دعوی به دادگاه نیویورک درخواست کرده است مبلغ معادل 56 میلیارد و 600 میلیون دلار که شاه مخلوع ربوده و به امریکا منتقل کرده بود به کشور ایران مسترد شود. طبق اسناد و مدارکی که به‌دست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام افتاده، ثروت شاه سابق حداقل بالغ‌بر 100 میلیارد دلار است. منبع وصول این ثروت‌های افسانه‌ای که گنج غار علاءالدین هم به ارزش آن نمی‌رسد برای همه روشن است. شاه تمام این ثروت‌ها را از مردم ایران ربوده و تصاحب کرده بود. به قول مفسر تلویزیون فرانسه، شاه همواره خزانۀ دولت را با خزانۀ شخصی خودش اشتباه می‌کرد. وی وجوه گزافی به بانک‌های امریکا و کشورهای اروپای غربی سپرده بود. ناگفته نماند که شاه مخلوع نه به‌تنهایی، بلکه با همکاری و شرکت انحصارها و بانک‌های امریکا ثروت ایران را غارت می‌کرد. انحصارهای امریکایی من‌جمله کمپانی راکفلر از نفت ایران مانند نفت خود بهره‌برداری می‌کردند. ضمناً قسمتی از سرمایۀ شاه به بانک "چیس مان هاتن" راکفلر سپرده شده است.»[۵۰]

گزارش -101

پارلمان اسرائیل امروز بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت "یکپارچه و ابدی" اسرائیل اعلام کرد.* خبرگزاری فرانسه ضمن نقل این خبر اعلام کرد: «لایحۀ مربوط به پایتخت‌نمودن بیت‌المقدس با 69 رأی موافق دربرابر 15 رأی مخالف به تصویب رسید. به‌موجب این لایحه تمامی بیت‌المقدس (شرق و غرب) به پایتخت اسرائیل تبدیل خواهد شد و دفتر رئیس‌جمهور، کنیسه، دفتر نخست‌وزیری و دادگاه عالی به این شهر انتقال خواهد یافت. ... بخش شرقی بیت‌المقدس که قبلاً جزو قلمرو اردن بود، پس از جنگ 6 روزۀ اکتبر 1967 به اسرائیل ملحق گردید.» در ادامۀ این گزارش دربارۀ عکس‌العمل برخی کشورها به تصویب این طرح، آمده است: «در این میان ونزوئلا که قبلاً سفارتخانۀ خود را از تل‌آویو به بیت‌المقدس انتقال داده بود، قصد بازگشت به تل‌آویو را دارد. ترکیه نیز تهدید به قطع روابط دیپلماتیک کرده است و ادموند ماسکی، وزیر خارجۀ امریکا، این رأی‌گیری را "تحریک‌کننده" قلمداد نموده است. انور سادات رئیس‌جمهور مصر نیز انتقال پایتخت اسرائیل به بیت‌المقدس را مغایر با روح و هدف قرارداد کمپ دیوید خواند و کمال حسن علی، معاون سادات، گفت مصر بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت نمی‌شناسد. دولت هلند نیز نسبت به تصمیم پارلمان اسرائیل ابراز تأسف کرد و هرگونه اقدام یک‌جانبۀ دولت اسرائیل را درجهت تغییر موقعیت اسرائیل رد کرد. ...»[۵۱] در همین حال، امروز در نیویورک، 34 کشور عضو سازمان ملل متحد ازجمله جمهوری اسلامی ایران طرح قطعنامه‌ای را درباره حل مسئلۀ فلسطین به اجلاس فوق‌العادۀ مجمع عمومی تسلیم کردند. در این طرح ضمن تأکید بر حق سازمان آزادی‌بخش فلسطین به‌عنوان نمایندۀ مردم فلسطین برای شرکت در تمام کوشش‌ها و مباحثات و نشست‌های مربوط به مسئلۀ فلسطین و اوضاع خاورمیانه در چهارچوب ملل متحد، به‌طور مؤکد خروج اسرائیل به‌طور کامل و بدون قیدوشرط از تمام سرزمین‌های اشغالی پس از ژوئن 1967 و ازجمله بیت‌المقدس خواسته شده است. این طرح در مقدمه شامل 5 بند و در قسمت اجرایی شامل 13 بند است. خبرگزاری پارس ضمن نقل این خبر، مفاد این طرح را به‌تفصیل بیان داشته و می‌افزاید: «بحث عمومی اجلاس فوق‌العادۀ مجمع همچنان ادامه دارد و قرار است در پایان جلسۀ امروز، قطعنامۀ مورد بحث به رأی گذاشته شود. به‌احتمال‌زیاد، امریکا و اسرائیل به این طرح رأی مخالف و کشورهای عضو بازار مشترک [اروپا] رأی ممتنع خواهند داد.»[۵۲]

ضمیمه گزارش100: بخش‌هایی از مقالۀ تحلیلی روزنامه جمهوری اسلامی دربارۀ نامۀ اعضای کنگرۀ امریکا روزنامه جمهوری اسلامی (ارگان حزب جمهوری اسلامی) در مقاله‌ای به قلم "م. ر. شاهد" (که ظاهراً نامی مستعار است)، نامه اعضای کنگره امریکا خطاب به پارلمان ایران را تحلیل کرده است. در این تحلیل، به‌تناسب فضای شدیداً ضدامریکایی کنونی که ضدیت با امریکا و نفی هرگونه سازش با آن خودبه‌خود به‌صورت نوعی ملاک مشروعیت درآمده است، از هرگونه مسالمت پرهیز شده و محتوای نامة مزبور به‌کلی مردود و بی‌اعتبار و و توطئه‌آمیز تحلیل شده است. در بخشی از این مقاله آمده است: «... نامۀ مذکور که به تأیید و امضای بیش از 180 تن از اعضای کنگره رسیده بود، واقعیت‌هایی را برای ملت ما بیش از پیش روشن می‌کند. نگرشی کوتاه به شرایط و وضعیت زمان نگارش نامه و افراد مورد خطاب آن ما را به این حقیقت نزدیک می‌سازد که علی‌رغم ناموفق‌بودن شیوه‌های دیگر، امریکا این ‌بار باب مراوده را می‌خواهد ازطریق دیپلماسی بازنماید. ... نامۀ کنگرۀ امریکا در شرایطی نوشته شده که امریکا پس از سرنگونی رژیم شاه از هیچ‌گونه جنایتی درمورد ایران از بلوکه‌کردن ذخایر ارزی تا تحت ‌فشار قراردادن کشورهای هم‌پیمانش مبنی‌بر تحریم اقتصادی فروگذار نکرده است و هرروز به‌وسیلۀ ایادی مزدورش گوشه‌ای از مملکت را به آشوب می‌کشاند. هنوز خاطرۀ تجاوزگری هواپیماهای نظامی و چتربازانش را در طبس فراموش نکرده بودیم که طرح کودتای بمباران خانۀ امام و مراکز حساس را برایمان تدارک دید. نامۀ کنگرۀ امریکا در زمانی نگاشته شده که هم‌اکنون بهترین فرزندان این مملکت به‌جرم حق‌طلبی در زیر چکمه‌های پلیس وحشی واشنگتن له شده و شکنجه می‌شوند و طبق اطلاعات رسیده، 191 دانشجوی مسلمان دستگیر و حال 4 تن از آنان به‌شدت وخیم است. ... بررسی اجمالی نامه نشانگر این واقعیت است که بسیار محتاطانه نگاشته شده و درعین‌حال به شیوۀ همیشگی امپریالیست‌ها تهدید و ارعاب را نیز به‏همراه دارد. در سطور اول نامه، اعضای کنگرۀ امریکا انگیزۀ تیرگی روابط امریکا و ایران را مسئلۀ گروگان‌‌ها می‌دانند و بلافاصله به این مطلب اشاره می‌شود که ادامۀ گروگان‌گیری بحران جهانی را به‏همراه دارد و صلح جهانی را تهدید می‌کند. راستی چقدر باید خوش‌باور باشیم که بگوییم امریکا تضاد اصلی ما را با خودش تنها در مسئلۀ گروگان‌ها می‌داند. امریکا لااقل در طول این چند ماه اخیر، به‌خوبی این حقیقت را دریافته است که گروگان‌ها عامل تضاد ما نیستند و گروگان‌گیری یک معلول است. امریکا به این مسئله وقوف کامل دارد که اگر گروگان‌گیری را به‌عنوان انگیزۀ تیرگی روابط ذکر کند بر روی حقیقت بزرگی سرپوش نهاده است؛ چه، گروگانگیری نتیجۀ طبیعی سال‌ها فشار و دیکتاتوری و سلطه‌جویی و نیز عکس‌العمل منطقی دربرابر جاسوسی چند خائن خودفروخته می‌باشد. اگر کنگرۀ امریکا هنوز تضاد ما را با رژیم سلطه‌جو و خودکامۀ خود درک نکرده چگونه می‌تواند باب تفاهم را مفتوح نماید. بسیار جالب است که آقایان اعضای کنگره حاصل تداوم گروگان‌گیری را به‌وجودآمدن بحران جهانی و یا درخطر‌افتادن صلح جهانی ذکر کرده‌اند. به‌راستی کنگرۀ امریکا خود به‌خوبی نمی‌داند صلح جهانی را چه کسی به خطر انداخته است!... کنگرۀ امریکا که ادعای نمایندگی ملت امریکا را دارد چگونه تحمل می‌کند که رژیم آن کشور مزدورانی چون شاه جنایتکار را بر ملل محروم جهان تحمیل نماید. ... در بخش دیگری از این نامه، اعضای کنگره برای ملل آزاد جهان دایۀ دلسوزتر از مادر شده و این نغمۀ شوم را سر داده‌اند که "در زمانی‌که ملل آزاد دربرابر حملات نیروهای سلطه‌طلب و توسعه‌طلبی که رو به رشد هستند، قرار دارند حل این موضوع (گروگان‌گیری) موردنیاز دو ملت می‌باشد تا بتوان به خطرات خیلی مهم‌تری که صلح جهانی را تهدید می‌کند بپردازد." و نیز در ادامۀ همین نامه آمده است: "ما از تمامی موضوعات مهم داخلی که دربرابر دولت شما قرار دارد آگاه هستیم. از شما (نمایندگان مجلس شورای اسلامی) مصرانه می‌خواهیم که به‌عنوان اولین قدم در راه حل خطرات خیلی مهم‌تر و حساس‌تر که ملل جهان و دنیای کنونی با آن روبه‌رو است بهترین و بالاترین اولویت را قائل شوید." ما از کنگره سؤال می‌کنیم این "ملل آزادی" که شما از آن سخن می‌گویید در کدام نقطه از جغرافیای این کرۀ خاکی قرار گرفته‌اند که اشک شما برای آنها ریخته می‌شود؟ پر واضح است در فرهنگ کنگره، ملل آزاد به ملت‌هایی گفته می‌شود که رژیم‌های دیکتاتوری همچون شاه ملعون را به‌خوبی تحمل کرده و تن به ذلت چکمه‌پوشانی چون سادات و ملک حسن و... بدهند. باید از ارسال‌کنندگان نامه پرسید گروگان‌گیری ایران چه ارتباطی به ملل آزاد دارد؟ شما باید خوب بدانید گروگان‌گیری نتیجۀ خشم و عکس‌العمل طبیعی همان ملت‌های آزاد واقعی می‌باشد. ... نمایندگان کنگره مشخص نکرده‌اند که موضوعات مهم داخلی ایران در شرایط حاضر چیست، ولی اگر مقصودشان مشکلات و نابسامانی‌ها باشد باید با قاطعیت تمام بگوییم امریکا و مزدوران داخلی‌اش در تمام حوادث و مشکلات نقش اول را ایفا می‌کند. ...»[۵۳]



منابع و مآخذ روزشمار 1359/05/08

  1. روزنامه جمهوری اسلامی، 8/5/1359، ص6؛ و ـ روزنامه انقلاب اسلامی، 8/5/1359، ص2، هر دو به نقل از خبرگزاری پارس به نقل از خبرگزاری فرانسه از بغداد.
  2. روزنامه جمهوری اسلامی، 9/5/1359، ص16، به نقل از خبرگزاری پارس به نقل از خبرگزاری فرانسه از بغداد.
  3. همان، به نقل از خبرگزاری فرانسه از پاریس.
  4. پژوهشگاه علوم و معارف دفاع‌ مقدس، جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان، ج1، 1387، ص209، روزنامۀ واشنگتن پست، 8/5/1359، رونالد کیون، ترجمة جعفر بختیاری.
  5. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص16، به نقل از خبرگزاری پارس به نقل از خبرگزاری فرانسه از وین.
  6. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 135، تاریخ 10/5/1359، صص 2و3، رادیو لندن (فارسی)، ساعت 20:45، 9/5/1359.
  7. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص13، به نقل از خبرگزاری پارس از تهران.
  8. روزنامه اطلاعات، 13/5/1359، ص4، به نقل از خبرگزاری پارس از تهران.
  9. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 135، تاریخ 10/5/1359، صص 2و3، رادیو لندن (فارسی)، ساعت 20:45، 9/5/1359.
  10. همان، ص16، رادیو لندن (بخش عربی)، ساعت 8:30، 10/5/1359.
  11. سند شماره 56408 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (بانه)، ص149، از عملیات غرب به عملیات تهران، 8/5/1359.
  12. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص آخر، به نقل از خبرگزاری پارس از کرمانشاه، مستند به گزارش روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقۀ غرب کشور مستقر در کرمانشاه.
  13. سند شماره 283291 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ قصرشیرین به ناحیه (رکن3)، مستند به گزارش گروهان سومار، بنا به گزارش پاسگاه ژاله‌پناه، 8/5/1359
  14. روزنامه جمهوری اسلامی، 9/5/1359، ص5، خبرنگار جمهوری اسلامی از قصرشیرین، به نقل از فرمانده عملیات سپاه پاسداران قصرشیرین.
  15. سند شماره 283100 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ناحیۀ ژاندارمری کرمانشاه به ت ـ ف ـ ژاجا (رکن3 ـ مرکز فرماندهی)، برابر گزارش تلفنی هنگ قصرشیرین، به استناد پاسگاه زینل‌کش، 8/5/1359.
  16. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص آخر، گزارش خبرنگار کیهان از قصرشیرین.
  17. همان.
  18. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص5.
  19. سند شماره 56408 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
  20. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص آخر، خبرنگار کیهان از قصرشیرین.
  21. سند شماره 56426 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از مرکز اطلاعات سپاه غرب به ادارۀ مرکزی، 10/5/1359.
  22. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص5، خبرنگار جمهوری اسلامی از قصرشیرین.
  23. سند شماره 347720 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از هنگ ژاندارمری سوسنگرد (رکن3) به ریاست مرزبانی جمهوری اسلامی ایران، 14/5/1359.
  24. روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص11، به نقل از خبرگزاری پارس از اهواز.
  25. روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص1؛ و ـ روزنامه جمهوری اسلامی، 9/5/13، ص4.
  26. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، تاریخ 9/5/1359، ص17، رادیو صوت‌الجماهیر (عربی)، ساعت 16:30، 8/5/1359.
  27. روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص11، خبرنگار انقلاب اسلامی از گچساران.
  28. سند شماره 56409 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: بی‏سیم ادارۀ مرکزی اطلاعات و بررسی‌های سیاسی سپاه مرکز به واحد اطلاعات سپاه اهواز، 8/5/1359.
  29. سند شماره 238 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (نوسود)، ص249، از مرکز اطلاعات و بررسی‌های سیاسی غرب کشور به ادارۀ مرکزی اطلاعات، 8/5/1359.
  30. سند شماره 239 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (سقز)، ص100، از واحد اطلاعات و بررسی‌های سیاسی کردستان به فرمانده سپاه پاسداران، 8/5/1359.
  31. همان.
  32. سند شماره 114903 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (سنندج)، ج2، ص67 از واحد اطلاعات و بررسی‌های سیاسی کردستان به فرمانده سپاه پاسداران، 9/5/1359
  33. سند شماره 114906 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (بانه) ص147، از واحد اطلاعات و بررسی‌های سیاسی کردستان به فرمانده سپاه پاسداران، 8/7/1359.
  34. سند شماره 425512 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (ارومیه)، ص175، از مرکز فرماندهی سپاه به سپاه ارومیه، 5/6/1359؛ و ـ سند شماره 94263 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (ارومیه)، ص173، به نقل از بولتن خبری مرکز فرماندهی ـ عملیات، ص5، 5/6/1359.
  35. سند شماره 425600 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: اسناد مناطق کردنشین (کردستان)، ج1، ص185، از عملیات سپاه تهران به سپاه ارومیه، 8/5/1359.
  36. سند شمارۀ 56408 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
  37. روزنامه جمهوری اسلامی، 8/5/1359، ص4، به نقل از خبرگزاری پارس از کرمانشاه.
  38. روزنامه کیهان، 8/5/1359، ص آخر، خبرنگار کیهان از کرمانشاه.
  39. نامۀ مردم، شمارۀ 301، 15/5/1359، صص1و2.
  40. روزنامه انقلاب اسلامی، 8/5/1359، صص6و7.
  41. روزنامه کیهان، 8/5/1359، ص11.
  42. همان، ص14.
  43. همان، ص9.
  44. روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، صص1 و 2 و 12؛ و ـ روزنامه کیهان، 9/5/1359، ص13.
  45. روزنامه جمهوری اسلامی، 9/5/1359، ص16.
  46. روزنامه انقلاب اسلامی، 9/5/1359، ص12.
  47. مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره اول، صص 349 و 350.
  48. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 135، تاریخ 10/5/1359، صص9و10، رادیو صدای امریکا (فارسی)، ساعت 7، 9/5/1359.
  49. خبرگزاری پارس، نشریه گزارش‌های ویژه، شماره 134، تاریخ 9/5/1359، صص17 ـ 15 رادیو لندن (فارسی)، ساعت 20:45، 8/5/1359.
  50. مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی، دوره اول، صص 349 و 350.
  51. همان، ص4. به نقل از خبرگزاری فرانسه از بیت‌المقدس.
  52. روزنامه انقلاب اسلامی، 8/5/1359، ص12، به نقل از خبرگزاری پارس از تهران.
  53. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/5/1359، ص6.