1360.05.07
روزشمار جنگ سال 1360 1360.05.07 | |
---|---|
نامهای دیگر | هفت مرداد |
تاریخ شمسی | 1360.05.07 |
تاریخ میلادی | 29 ژوئیه 1981 |
تاریخ قمری | 27 رمضان 1401 |
گزارش- 97
درپی اجرای عملیات شهید چمران در دو روز قبل (5 مرداد 1360) در زمینهای شمال رودخانه کرخهکور که به عقبنشینی نیروهای عراقی و آزادسازی 35 کیلومتر مربع از این مناطق انجامید، تلاش عراق برای بازپسگیری زمینهای ازدستداده در این منطقه بار دیگر شکست خورد. امروز نیز مانند روز گذشته، نیروهای عراقی برای بازپسگیری مناطق شمال کرخهکور حملهای تدارک دیدند. در این حمله که از دقایق اولیه بامداد آغاز شد، لشکر9 زرهی عراق با بهرهگیری از یک گردان نیروی پیاده و یک گروهان تانک، پس از عبور از رودخانه کرخهکور، ازطریق پل کنار روستای حنانیه (پل شرقی)،* اقدام به پاتک به نیروهای خودی کرد. این نیروها در خاکریزی که در عملیات شهید چمران تصرف شده بود، مستقر بودند. نیروهای عراقی که تا ساعت 3:30 بامداد، حدود 2 کیلومتر در شمال رودخانه کرخهکور در منطقه حائل پیشروی کرده و خود را تا فاصله 500 متری خاکریز اول نیروهای ایرانی رسانده بودند، با نیروهای کمین خودی که در آنجا مستقر بودند مواجه شدند. بهدلیل هشیاری نیروهای خودی، در درگیری ایجادشده، حدود 50 نفر از نیروهای عراقی کشته یا زخمی شدند و 57 نفر نیز به اسارت درآمدند. سایر نیروهای عراقی بیآنکه موفقیتی به دست آورند، مجبور به عقبنشینی شدند.**[۱] پس از شکست پاتک، فرماندهی لشکر9 عراق نیروهای خود را در فاصله 1500 متری خاکریز خط مقدم، آرایش داد و بدون آنکه پیشروی کند، با واحدهای زرهی و تانکهای خود دائماً مانور میداد که با تمرکز آتش توپها و ادوات خودی چند تانک عراقی منهدم شد. از حدود ساعت 9:30، حجم آتش توپهای دشمن افزایش یافت و همزمان، واحدهایی از زرهی و نیروهای پیاده عراق به جلو حرکت کردند که اینبار نیز آتش توپهای خودی و نیروهای کمین مستقر در جلو خاکریز مانع پیشروی آنان شد و 14 نفر از آنان نیز اسیر شدند. با اجرای این دو اقدام، از عراق درمجموع 10 تانک و نفربر منهدم و چند دستگاه سالم به غنیمت گرفته شد. یک راننده آمبولانس نیز با وسیله نقلیه خود را تسلیم کرد. از نیروهای سپاه پاسداران هم 2 نفر شهید و 3 نفر مجروح شدند که مجروحان نیز در بیمارستان به شهادت رسیدند.*[۲] نیروهای خودی پس از سرکوب پاتک دشمن تا اولین خاکریز مطمئن که امکان پدافند داشت، عقب آمدند و نیروهای کمین در جلو خاکریز مستقر شدند. عراق نیز که در دو تلاش خود شکست خورده بود، فقط به حفظ یک سرپل 250 متری در ساحل شمالی کرخهکور و در فاصله 1500 متری خاکریز خودی بسنده کرد.[۳]
گزارش- 98
باوجود شکست کامل نیروهای عراقی در عملیات شهید چمران در محور کرخهکور و طراح و بهنتیجهنرسیدن چند پاتک در سه روز گذشته که به تثبیت منطقه توسط نیروهای خودی انجامید، فرماندهان عراقی با دروغپردازی کوشیدند موضوع را وارونه جلوه دهند. رادیو کویت در اخبار بخش عربی خود به نقل از یک فرمانده نظامی عراق، مدعی شد: «تسلط عراق روی پلهای کرخهکور در نزدیکی الخفاجیه [سوسنگرد] آنها را از جنبه نیروها در وضع نظامی برتری نسبت به گذشته قرار داده است[!]» این فرمانده عراقی همچنین در مصاحبهای که امروز از خبرگزاری عراق پخش شد، ادعا کرد: «تلفات نیروهای ایرانی طی چند روزی که به واحدهای مقدم عراقی مستقر در منطقه الخفاجیه [سوسنگرد] تعرض کردهاند، به 1250 کشته رسید. همچنین 3 فروند هلیکوپتر سرنگون شد و 32 تانک، 27 خودرو، 10 لودر و تعداد کثیری نفربر، مواضع موشکی و توپخانه و چادر مهمات آنها منهدم گردیده است.»[۴]
گزارش- 99
امروز یک گروه گشتی رزمی عراقی از مسیر جاده روستای زغن در غرب دزفول، خود را به کنار رودخانه کرخه رساند و سپس از رودخانه عبور کرد. نیروهای خودی که متوجه حضور نیروهای عراقی در منطقه شده بودند، با اجرای عملیات کمین در مسیر آنان، به این گروه حمله کردند و مهاجمان بهناچار گریختند. پس از بررسی و کنترل محل، چند نارنجک، 15 مین ضدتانک، یک جلیقه نجات آغشته به خون و یک اسلحه کلاشینکف از دشمن به دست آمد. نیروهای عراقی هنگام فرار در غرب رودخانه با تفنگ106 میلیمتری پشتیبانی شدند.[۵] غروب امروز نیز یک قایق عراقی که در آبهای اروندرود در اطراف آبادان، قصد شناسایی مواضع نیروهای ایرانی را داشت، هدف آتش سلاحهای سبک و نیمهسنگین نیروهای مستقر در منطقه قرار گرفت و غرق شد.[۶] از سوی دیگر، ارتش عراق امروز مناطقی از آبادان را بهطور پراکنده زیر آتش توپها و سلاحهای سنگین خود قرار داد که درنتیجه تعدادی از خانههای مسکونی و بخشهایی از تأسیسات نفتی پالایشگاه این شهر آسیب دید و شماری از مردم نیز شهید یا مجروح شدند.[۷]
گزارش- 100
ستاد پشتیبانی جنگ، مستقر در جهاد سازندگی استان خراسان بهمنظور خدمترسانی به نیروهای خودی در جبهه، با فراخوانی شماری از نیروهای متخصص، تعدادی مکانیک و 23 راننده پایه یک و دو را بههمراه تعدادی ماشینآلات سنگین راهسازی به جبهه خوزستان اعزام کرد. همچنین با کمک مردم این استان، 20 تن سیبزمینی نیز به جبهه جنوب ارسال شد.[۸] سرپرست بنیاد امور جنگزدگان نیز اعلام کرد که این ستاد در طول ششماهی (از بهمن 1359 تا تیر 1360) که از تأسیس آن میگذرد، حدود 5/1 میلیون نفر از مهاجران جنگی کشور را که براثر جنگ تحمیلی مجبور به ترک محل زندگی خود شدهاند، در 183 شهرستان و 49 اردوگاه در 23 استان کشور اسکان داده است. مصطفی میرسلیم با اعلام این خبر گفت که این بنیاد امکان اشتغال در زمینههای گوناگون را برای این افراد فراهم آورده است. وی افزود: از دیگر فعالیتهای بنیاد امور جنگزدگان، تشکیل شورای مشترک برنامهریزی برای بازسازی مناطق جنگزده با همکاری و مشارکت چند وزارتخانه و جهاد سازندگی است.[۹] همچنین بنیاد امور جنگزدگان امروز در اطلاعیهای اعلام کرد که در ماه گذشته، مبلغ 4 میلیارد و 47 میلیون و 218 هزار و 98 ریال از محل اعتبار 10 میلیارد ریالی بنیاد، به رفع احتیاجات مهاجران جنگی استانهای کشور اختصاص داده شده است.*[۱۰]
گزارش- 101
امروز در مناطق شمالغرب کشور، میان نیروهای خودی و افراد گروههای مسلح درگیریهایی رخ داد: ساعت 16 امروز، افراد مسلح حزب دمکرات کردستان ایران به نیروهای تأمین جاده در سهراهی میاندوآب - مهاباد - بوکان حمله کردند.[۱۱] در این درگیری که 4 ساعت به طول انجامید، 6 تن از مهاجمان کشته شدند و بقیه نیز با ازدستدادن یک خودرو سیمرغ، یک خمپارهانداز 80 میلیمتری، یک تیربار کالیبر50 میلیمتری و بهجایگذاشتن 3 قبضه تفنگ ژ3 از محل درگیری گریختند. از نیروهای خودی نیز یک سرباز به نام نظرقلی نظرزاده و یک پاسدار به نام عیسی کفاشی اعزامی از زاهدان به شهادت رسیدند.[۱۲] رادیو صدای کردستان، ارگان خبری - تبلیغاتی حزب دمکرات کردستان ایران، بدون اشاره به تلفات و ازدستدادن تجهیزات نیروهایش در این حادثه، خبر را چنین اعلام کرد: «نیروهای حزب توانستند 4 نفر از پاسداران را کشته و 6 نفر از آنها را زخمی نمایند و خود سالم به پایگاهشان مراجعه نمایند.»[۱۳] در حادثه دیگری، یک دستگاه آمبولانس سپاه پاسداران که از ارومیه عازم مهاباد بود، در بین راه هدف حمله افراد گروههای ضدانقلاب قرار گرفت که در تیراندازی انجامشده، 2 نفر از نیروهای سپاه زخمی شدند.[۱۴]
گزارش- 102
تعدادی از افراد وابسته به گروه کمونیستی - مائوئیستی کومهله و سازمان کمونیستی پیکار در راه آزادی طبقه کارگر (پیکار) که مسلح به سلاح سبک بودند، حدود ساعت 20، با دردستگرفتن کنترل بخشی از جاده کامیاران به سنندج در سهراهی روستای نجفآباد در محل قهوهخانه سربناو، اقدام به بازرسی خودروهای عبوری از این منطقه کردند. این افراد که در سه دسته سازماندهی و در چندین نقطه از این محدوده مستقر شده بودند، تا پاسی از شب در این محل حضور داشتند و در این مدت، همه وسایل نقلیه را متوقف و افراد و وسایل آنان را بازرسی کردند. مهاجمان با متوقفکردن یک اتوبوس مسافربری ایرانپیما و چند خودرو دیگر که عازم کرمانشاه بودند و بازرسی از مسافران، 23 نفر از سرنشینان اتوبوس را که در میان آنها یک افسر، 2 درجهدار، 17 سرباز و تعدادی پیشمرگ مسلمان کرد بودند، گروگان گرفتند. افراد مسلح همچنین 6 خودرو شامل 2 تانکر سوخت به ظرفیت 54000 لیتر گازوئیل، 2 اتومبیل پیکان و 2 وانت (متعلق به مردم) را به غنیمت گرفتند.[۱۵] مهاجمان پس از اجرای این عملیات، گروگانها و خودروها را ازطریق یکی از جادههای فرعی از منطقه خارج کردند.* در طول مدتی که عناصر ضدانقلاب این اقدامات را انجام میدادند، نیروهای خودی در منطقه هیچ تعرضی و واکنشی علیه آنان انجام ندادند.[۱۶]
گزارش- 103
عملیات پاکسازی نیروهای خودی از عناصر ضدانقلاب در دو روستای تابعه سقز، انفجار مین در منطقه صائینبلاغ و سخنرانی افراد حزب دمکرات در میان اهالی روستاهای شاهیندژ در مذمت سپاه، ازجمله حوادث امروز غرب کشور میباشد. در عملیات پاکسازی روستاهای توابع سقز از وجود گروههای مسلح درگیری شدیدی بین نیروهای سپاه پاسداران و افراد حزب دمکرات کردستان ایران در روستای قوچاق و اسرا در محور سقز - میاندوآب رخ داد که براثر آن، 2 نفر از اعضای بسیج سپاه پاسداران اعزامی از مشهد به نامهای مجیدی و ابراهیمی شهید شدند. در این عملیات همچنین 8 تن از افراد حزب دمکرات کشته و عدهای نیز زخمی شدند.[۱۷] در حادثه دیگری، ساعت 18 امروز، براثر انفجار یک مین در منطقه صائینبلاغ در محور شاهیندژ به تکاب در مسیر عبور نیروهای خودی، پای یکی از این نیروها قطع شد.[۱۸] همچنین واحد اطلاعات سپاه پاسداران کرمانشاه گزارش داد: حزب دمکرات کردستان ایران برای منفی جلوهدادن حضور نیروهای جمهوری اسلامی در روستاهای منطقه شاهیندژ، مردم را جمع کردند و نماینده حزب برای آنان سخنرانی کرد، سپس به اهالی دستور داده شد تا از سپاه اظهار انزجار کنند و صدای چند نفر از مردم را که وادار به بدگویی و شکوه از سپاه پاسداران انقلاب شده بودند، ضبط کردند.[۱۹]
گزارش- 104
امروز در سنندج دو حادثه پرتاب بمب آتشزا رخ داد. همچنین اقدام دو فرد مسلح برای ربودن فرزند یکی از پاسداران سپاه ناکام ماند. ساعت 12:15، دو بمب آتشزا بهطرف یکی از افراد متعهد شهر پرتاب شد که آسیبی به وی نرسید. در حادثه دوم نیز به داخل منزل فردی که با سپاه پاسداران همکاری داشت، بمب آتشزا پرتاب شد که این واقعه خسارتی درپی نداشت، مهاجمان هنگام پرتاب بمب، با اسلحه کمری چند تیر هوایی نیز شلیک کرده و از محل حادثه متواری شدند.[۲۰] امروز همچنین زن و مردی مسلح مبادرت به ربودن فرزند یکی از پاسداران بومی سپاه سنندج کردند. پدر کودک این دو نفر را تعقیب کرد و آنان برای فرار از این وضعیت بهناچار، پس از طی مسافتی کودک را از ماشین به بیرون پرتاب کردند و گریختند.[۲۱]
گزارش- 105
امروز عناصر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در 3 اقدام تروریستی، نماینده مردم مشهد، جانشین دادستان انقلاب تبریز و سرپرست قبلی کمیته مرکزی اراک را ترور کردند. ساعت 11:44 امروز، حجتالاسلام سید رضا کامیاب، که در انتخابات روز جمعه گذشته (2 مرداد 1360) ازسوی مردم مشهد به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شده بود، هدف سوءقصد 2 نفر از افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت. وی پس از انتقال به بیمارستان دکتر حسین فاطمی مشهد به شهادت رسید. به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، هنگامیکه سید رضا کامیاب با اتومبیل خود درحال عبور از تقاطع خیابان خواجه ربیع و بلوار راهآهن مشهد بود، یکی از دو موتورسواری که هر دو مسلح به کلت کمری بودهاند، از فاصله نزدیک، 2 گلوله بهطرف وی شلیک کرد، که یکی به جمجمه و دیگری به کتف او اصابت کرد. در این حادثه، پاسدار محافظ حجتالاسلام کامیاب که روی صندلی عقب اتومبیل نشسته بوده موفق نشد واکنشی نشان دهد و ضاربان گریختند. براساس این گزارش، اهالی محل بلافاصله حجتالاسلام کامیاب را به بیمارستان امام رضا(ع) مشهد رساندند، اما بهدلیل آمادهنبودن امکانات پزشکی بیمارستان، وی از آنجا با آمبولانس به بیمارستان دکتر حسین فاطمی منتقل و بلافاصله به اتاق عمل برده شد، ولی پیش از شروع عمل جراحی، براثر شدت جراحات واردشده به شهادت رسید.*[۲۲] در تبریز، نادر نوری دادیار دادگاه و جانشین دادستان دادگاه انقلاب اسلامی تبریز، درحالیکه با اتومبیل قصد رفتن به محل کار خود را داشت، مقابل منزلش در انتهای خیابان صفا، هدف رگبار گلوله فردی مسلح قرار گرفت و بهشدت مجروح شد. ضارب با کمک همدست خود که سوار بر یک موتور هوندای 110 بود، از محل حادثه گریخت. جانشین دادستان دادگاه انقلاب اسلامی تبریز بلافاصله با کمک مردم به بیمارستان امام خمینی شهر تبریز انتقال یافت و تحت عمل جراحی مغز و ریه قرار گرفت.*[۲۳] در اراک، دو موتورسوار مسلح بازپرس دادسرای انقلاب اسلامی این شهر را، درحالیکه از محل کار عازم منزل بود، هدف سوءقصد قرار دادند که براثر اصابت 4 گلوله کلت کمری به شکم و دست او، بهشدت مجروح شد. محمدتقی مهدی سلطانی که قبلاً سرپرست کمیته مرکزی انقلاب اسلامی اراک و یکی از اعضای شورای شهر بود، برای ادامه معالجه به تهران منتقل شد.**[۲۴]
گزارش- 106
در حمله افراد گروههای مسلح غیرقانونی به اعضای بسیج رودسر، یک نفر شهید و یک نفر مجروح شد. در تهران نیز در درگیری با پلیس، 2 فرد مسلح وابسته به گروهها کشته شدند. ساعت 15 امروز، چند تن از افراد گروههای ضدانقلاب با استفاده از اسلحه ژ3، کلاشینکف و نارنجک جنگی به نیروهای بسیج شهرستان رودسر حمله کردند که در این حمله، یک نفر از اعضای بسیج به نام مجید آقاجانپور شهید و یک نفر دیگر مجروح شد. مهاجمان نیز متواری شدند. واحد تجسس پلیس تهران در خیابان عباسآباد (خیابان شهید بهشتی)، به یک اتومبیل تویوتا که قبلاً اعلام سرقت شده بود، برخوردند و به تعقیب آن پرداختند. دو سرنشین خودرو که متوجه تعقیب پلیس شدند، اقدام به فرار کردند. مأموران با بیسیم موضوع را به سایر گروههای تجسس اعلام و درخواست کمک کردند. سرنشینان خودرو که امکان فرار نداشتند، در ابتدای خیابان میرداماد، با ایجاد راهبندان ساختگی اتومبیل را رها کردند و با یک ساک دستی و اسلحه وارد منزل یکی از اهالی محل در خیابان پیشاور شدند و ضمن تهدید صاحبخانه، با مسلسل بهطرف مأمورانی که خانه را محاصره کرده بودند، تیراندازی کردند. براثر تیراندازی متقابل، یکی از این دو نفر کشته و دیگری مجروح و دستگیر شد که به بیمارستان انتقال یافت، اما در آنجا درگذشت. از این دو نفر، یک مسلسل یوزی، یک سلاح کمری و تعدادی فشنگ به دست آمد.[۲۵]
گزارش- 107
امروز افراد وابسته به گروههای مسلح در 8 شهر کشور، اقدام به تیراندازی، بمبگذاری، پرتاب نارنجک و انواع بمب دستساز و آتشزا به اماکن گوناگون کردند که براثر آن، چند نفر مجروح شدند و خساراتی به بار آمد. در تهران، دو موتورسوار یک نارنجک ساچمهای بهسوی انتشارات بنیاد الهادی در خیابان دماوند، پرتاب کردند که براثر انفجار آن، 11 سرنشین دو اتوبوس که در لحظه انفجار درحال عبور از محل بودند، مجروح شدند و شیشههای این دو اتوبوس و یک نمایشگاه اتومبیل خرد شد. فرد مهاجم قصد داشت نارنجک را به داخل دفتر انتشارات پرتاب کند، اما بهدلیل بیدقتی، نارنجک به نمایشگاه اتومبیل برخورد کرد. 2 تن از مجروحان در بیمارستان 17 شهریور بستری شدند و دیگران سرپایی مداوا شدند.[۲۶] همچنین براثر تیراندازی دو موتورسوار مسلح بهطرف ماشین آقای خزعلی از روحانیون سرشناس تهران، راننده مجروح شد و ماشین نیز خسارت دید. گفتنی است هنگام تیراندازی، آقای خزعلی داخل ماشین نبود.[۲۷] در خیابان صفاری در جنوب تهران نیز یک بمب در حوالی مسجدی کشف و با تلاش مأموران پلیس خنثی شد.[۲۸] در اصفهان، دو موتورسوار مسلح به اسلحه یوزی از چهارراه ابوذر به مقر بسیج مدارس این شهر تیراندازی کردند که در این اقدام، یک عابر بهشدت مجروح و به بیمارستان منتقل شد. مهاجمان پس از دقایقی، دوباره به مقابل مقر بسیج مدارس آمدند و به این محل شلیک کردند که براثر اصابت گلوله، 2 تن از اعضای بسیج که مقابل در ورودی ایستاده بودند، مجروح شدند و ضاربان نیز گریختند.[۲۹] در بروجرد، افراد گروههای مسلح یک نارنجک جنگی بهسوی ساختمان ستاد مرکزی جهاد سازندگی در خیابان تختی این شهر، پرتاب کردند که درنتیجه چند شیشه این ساختمان شکست، اما خسارت دیگری به بار نیامد.[۳۰] در شهرستان دورود، یک بمب دستساز بهسمت ماشین بسیج در خیابان سعدی این شهر پرتاب شد که خسارت جانی نداشت.[۳۱] همچنین یک بمب آتشزا به داخل منزل رئیس آموزشوپرورش این شهر پرتاب شد که خسارت مالی و جانی بههمراه نداشت.[۳۲] در خرمآباد نیز یک بمب دستساز به منزل یکی از وکلای دادگستری این شهر پرتاب شد که بهدلیل بیدقتی در پرتاب، این بمب روی بام و محوطه حیاط افتاد و منفجر شد و خسارات جزئی وارد کرد.[۳۳] در حادثه دیگری در همین شهر، یک بمب دستساز زیر جیپ لندرور متعلق به طرح عشایری منفجر شد و خسارت کمی به آن وارد کرد.[۳۴] همچنین ساعت 4 بامداد، یک بمب دستساز به منزل دادیار دادسرای انقلاب اسلامی بیرجند پرتاب شد که منفجر نشد و مهاجمان با استفاده از تاریکی هوا متواری شدند.[۳۵] در قوچان، یک بمب دستساز قوی به منزل یکی از نیروهای سپاه پاسداران این شهر پرتاب شد که براثر انفجار آن، دیوار منزل فروریخت و شیشههای ساختمان شکست، ولی کسی صدمه ندید. عاملان حادثه نیز بلافاصله از محل گریختند.[۳۶] در محله غازیان بندر انزلی، فردی قصد پرتاب نارنجک بهطرف پمپ بنزین را داشت، اما نارنجک پیش از پرتاب در دستش منفجر گردید و وی مجروح شد.[۳۷]
گزارش- 108
یک هواپیمای نظامی ارتش، حامل ابوالحسن بنیصدر و مسعود رجوی که هدایت آن را سرهنگ معزی خلبان مخصوص شاه،* بر عهده داشت صبح امروز در یک فرودگاه نظامی در حومه پاریس به زمین نشست. این هواپیمای بوئینگ707 نیروی هوایی که ساعت 22:30 شب گذشته از فرودگاه مهرآباد تهران، پرواز کرده بود، پس از خارجشدن از مرز شمالی ایران، بدون هیچگونه مشکلی از مسیر ترکیه،* شرق مدیترانه، قبرس و آتن وارد فرانسه شد و با هماهنگی مسئولان این کشور بهسمت فرودگاه نظامی "اورلی" که قبلاً یک پایگاه نظامی امریکایی بوده است، راهنمایی شد. از سوی دیگر، با تغییر مسیر هواپیما در فضای ایران و پیگیریهای انجامشده و پس از آنکه مشخص شد این هواپیما ربوده شده است، دو هواپیمای جنگنده شکاری نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران به تعقیب هواپیمای 707 پرداختند تا آن را بازگردانند، ولی پیش از آنکه به هواپیمای ربودهشده برسند، هواپیمای مذکور از مرز ایران خارج شد.**[۳۸] کانال 2 تلویزیون فرانسه ساعت 14:20 به وقت محلی، تصویر ورود بنیصدر به پاریس را پخش کرد. در این تصاویر، بنیصدر که نشانههای آرایش زنانه و برداشتن زیر ابرو در صورتش کاملاً مشهود بود و سبیلش را هم تراشیده بود* و در کنار وی مسعود رجوی و سرهنگ بهزاد معزی خلبان مخصوص شاه، ایستاده بودند، با خبرنگاران گفتوگو میکرد.[۳۹] بنیصدر در این گفتوگو درباره چگونگی خروجش از ایران - بدون اشاره به نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در طراحی و اجرای این کار - گفت: «دیشب ساعت 6 به وقت تهران، به من خبر دادند، و من ساعت 8:30، وارد هواپیما شدم و ساعت 10:30، بهسوی فرانسه پرواز کردیم.» روزنامه لیبراسیون (چاپ پاریس) با بیان ارتباط سازمان مجاهدین خلق با جریانهای سیاسی درون حاکمیت فرانسه و هماهنگی قبلی با آنان برای پذیرش بنیصدر در فرانسه نوشته است: «مقامات فرانسوی قبل از روز چهارشنبه [روز فرار بنیصدر از ایران]، یادداشتی درباره پرواز هواپیمای بنیصدر به این کشور دریافت کرده بودند. نمایندگان گروه چپگرای مجاهدین خلق ایران در پاریس به حزب سوسیالیست فرانسه اطلاع دادند که امشب، افرادی از ایران وارد خواهند شد. بهدنبال این اطلاع، مقامات فرانسوی به هواپیمایی که از ایران میآمد، با بیسیم اطلاع دادند که در پایگاه نظامی "اورلی" فرود آید.»[۴۰] بنیصدر بلافاصله پس از ورود به فرانسه، از این کشور تقاضای پناهندگی سیاسی کرد و مسئولان فرانسوی نیز با آن موافقت کردند. فرانسوا میتران رئیسجمهور این کشور، که به لندن سفر کرده بود، در یک مصاحبه کوتاه بدون نامبردن از بنیصدر گفت: «یک شخصیت خارجی که رئیس دولت بوده، برای حفظ جان خود خواستار پناهندگی شده است و درهای فرانسه به روی کسی که به قوانین فرانسه احترام بگذارد باز است.»[۴۱] کلودشسون وزیر امور خارجه فرانسه هم دراینباره گفت: «ساعت 2:30، خبردار شدیم که یک هواپیمای ایرانی میخواهد وارد حریم هوایی فرانسه شده و فرود آید. چون این هواپیما که کمی بعد متوجه شدیم حامل آقای بنیصدر است، یک هواپیمای نظامی است، بلافاصله به پایگاه نظامی اورلی راهنمایی شد. در این لحظه بود که ما از جریان خبردار شدیم و طبیعتاً هواپیما خبر داد که خواهان پناهندگی سیاسی است که با تقاضای پناهندگی سیاسی هم طبق مقررات فرانسه؛ یعنی خودداری از هرنوع فعالیت سیاسی در فرانسه موافقت شد.»[۴۲] از سوی دیگر، خبرگزاری فرانسه از پاریس گزارش داد: «چندی پیش، وزیر روابط خارجی فرانسه تلویحاً گفته بود که به اتباع هر کشوری بهویژه ایران که از فرانسه درخواست پناهندگی کنند، این پناهندگی داده خواهد شد. وزارت روابط خارجی فرانسه همچنین اعلام کرد که هواپیمای نظامی که رئیسجمهور سابق ایران با آن به فرانسه آمده است، به دولت ایران پس داده خواهد شد.»[۴۳] بنیصدر همراه با رجوی پس از گفتوگو با خبرنگاران و انجامدادن پارهای تشریفات اداری و دریافت پناهندگی، با اسکورت پلیس مخصوص و ژاندارم به منزل مسکونی خود در محله کشن (در حومه پاریس) رفت.[۴۴]
گزارش- 109
درپی فرار بنیصدر (رئیسجمهور مخلوع) و رجوی با هواپیمای نظامی ارتشی و آثار روانی حاصل از چنین وضعیتی در نیروی هوایی ارتش، شورای موقت ریاستجمهوری متشکل از آقایان رجایی (نخستوزیر)، هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی) و موسوی اردبیلی (رئیس دیوانعالی کشور) بههمراه سرهنگ فکوری فرمانده نیروی هوایی ارتش، در دفتر نخستوزیری تشکیل جلسه داد. دبیر اول سفارت فرانسه در تهران هم به وزارت امور خارجه احضار شد. شورای موقت ریاستجمهوری در واکنش به رخدادهای اخیر در نیروی هوایی* تغییراتی را در سطوح گوناگون فرماندهی ایجاد کرد. آقای هاشمی دراینباره گفت: «ظهر، گروهی از همافران آمدند و خیلی ناراحت بودند و خواهان تصفیه فوری در نیروی هوایی بودند. باتوجهبه فرار بنیصدر با هواپیمایی از این نیرو، در دفتر آقای رجایی، فوراً جلسهای با حضور آقای موسوی اردبیلی و سرهنگ فکوری فرمانده نیروی هوایی تشکیل دادیم. سرهنگ فکوری خیلی ترسیده و تعادل خود را از دست داده [بود] و میگفت نیروی هوایی با این دو مورد فرار هواپیما متزلزل شده است. گفتیم زمینه خوبی برای تصفیه ضدانقلاب در نیرو پیش آمده. با مشورت انجمن اسلامی، سیاسی - ایدئولوژی نیرو و دادگاه انقلاب ارتش، تصمیمات مهمی گرفتیم. ستاد فرماندهی و فرماندهان پایگاهها را عوض کردیم. جانشین فرمانده را آقای سرهنگ معینی قرار دادیم. اختیارات آقای فکوری را به معینی دادیم. عصر در [جلسه] شورای امنیت شرکت کردم و تصمیماتی اتخاذ کردیم. توسط احمد آقا [خمینی] به امام پیغام دادیم و از امام نظر خواستیم. امام با تغییراتی در ارتش برای اطمینان بیشتر موافقت کردند.»[۴۵] همچنین در اعتراض به اقدام فرانسه در پذیرش بنیصدر، مسئول سفارت فرانسه در تهران به وزارت امور خارجه احضار شد. معاون سیاسی وزارت امور خارجه در دیداری با وی، ضمن تشریح جرائم بنیصدر، درخواست کتبی ایران مبنیبر استرداد بنیصدر را به او ابلاغ کرد. پس از پایان این دیدار، معاون سیاسی وزارت امور خارجه گفت: «در این دیدار، به دبیر اول سفارت فرانسه گفته شد که بنیصدر شخصی است که مورد تنفر ملت ایران است و به دلایل متفاوت جنایی و حقوقی تحت تعقیب قانونی مقامات قضایی کشورمان قرار دارد و حکم جلب وی مدتها است ازسوی دادگاه انقلاب اسلامی و دادستانی کل کشور ایران، صادر شده است.» معاون سیاسی وزارت امور خارجه در تبیین جرائم بنیصدر برای دبیر اول سفارت فرانسه، به توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران و نیز سرقت هواپیما از نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. وی همچنین گفت که بنیصدر باید درمورد اسناد و مدارک بهدستآمده از لانه جاسوسی نیز پاسخگو باشد. در غیاب سفیر فرانسه در تهران که به تبریز رفته است، دبیر اول این سفارتخانه مسئولیت وی را به عهده دارد.[۴۶] بهزاد نبوی وزیر مشاور در امور اجرایی و سخنگوی دولت نیز در اولین واکنش دولت به ماجرای فرار بنیصدر گفت: «آقای بنیصدر تنها بهعنوان یک مجرم سیاسی مطرح نیست، بلکه بهعنوان یک مجرم قضایی ازسوی مقامات قضایی ایران تحت تعقیب است. مسئله مهم در این ماجرا، ورشکستگی خط بنیصدر است. البته ما انتظار فرار بنیصدر را داشتیم، چراکه میدانستیم آقای بنیصدر اهل خانه تیمی نبود و نیست و درحالحاضر، روابط سازمان مجاهدین خلق و بنیصدر در حد بسیار اعلایی است.»[۴۷]
گزارش- 110
هفده تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامهای خواستار پاسخگویی وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش درخصوص دو مورد هواپیماربایی - شامل فرار یک هواپیمای بوئینگ707 نظامی نیروی هوایی به مصر و پناهندهشدن خلبان آن به این کشور و همچنین فرار بنیصدر و رجوی با هواپیمای بوئینگ707 نظامی دیگر - شدند. در متن انتشاریافتة این نامه آمده است: «1. باتوجهبه شرایط خاص کشور و دولت [در] جنگ، چه عواملی موجب گردیدهاند که هواپیمای بوئینگ707 نظامی در هفته پیش، با 5 سرنشین از آسمان ایران گریخته و [سرنشینان] به مصر پناهنده شوند. 2. برخلاف مندرجات رسانههای گروهی، گفته میشود که این هواپیما هنوز با سرنشینهایش به کشور بازنگشته است. این اخبار تا چه حد صحت دارد و علت آن چیست. 3. طبق خبر واصله، هواپیمای بوئینگ707 نظامی دیگری با چند سرنشین، ازجمله ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور معزول و مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق، از ایران گریخته و ساعت 7:20 صبح امروز به وقت تهران [7 مرداد 1360]، در پاریس به زمین نشسته است. چه عواملی در این توطئه خیانتبار دست داشتهاند و چگونه است که دستگاه اطلاعاتی ارتش و نیروی هوایی از این توطئه غافل ماندهاند. 4. از قرار اطلاع، این دو خلبان که با دو هواپیما بهفاصله تقریباً یک هفته از ایران گریختهاند و این واقعیت تلخ که گفته میشود خلبان فراری اولی از کودتاچیان و دومی خلبان مخصوص شاه معدوم بوده، نشانگر آن است که اولاً پارهای از عناصر فاسد و خائن، از ارتش جمهوری اسلامی خصوصاً نیروی هوایی تصفیه نشدهاند و ثانیاً این افراد مزدور در داخل نیروهای بسیار مؤمن و فداکار جانباز ارتش جمهوری اسلامی نفوذ کرده و شبکه توطئه را تشکیل دادهاند و بهقصد بدنام کردن ارتش دلیر و خیانت به کشور، ملت و انقلاب اسلامی ایران، به چنین اعمال ننگینی دست میزنند. در این ماجراهای خیانتبار چه کسانی کوتاهی نموده یا مقصر میباشند. 5. تاکنون چه اقداماتی برای خنثیکردن اینقبیل توطئهها و همچنین شناسایی و تعقیب و دستگیری عوامل این دو ماجرا انجام دادهاید.»*[۴۸]
گزارش- 111
چند ساعت پس از اعلام فرار ابوالحسن بنیصدر و مسعود رجوی و اقدام دولت فرانسه در اعطای پناهندگی به آنان، این واقعه به یکی از موضوعات مهم خبری رسانههای دنیا تبدیل شد. باوجود سخنان وزیر امور خارجه فرانسه مبنیبر "ضرورت رعایت قوانین فرانسه توسط پناهندگان سیاسی" و تأکید وی بر تعهدگرفتن از بنیصدر برای رعایت قوانین پناهندگی و موضعگیری نکردن علیه سایر کشورها، چند خبرگزاری با بنیصدر، رجوی و حتی خلبان هواپیما مصاحبههایی ترتیب دادند.** و آنان نیز علیه ایران سخنانی مغرضانه بیان کردند. اولین مصاحبه با بنیصدر پس از اخذ پناهندگی، در محل اقامت او در محله کشن در حومه پاریس، که تعدادی پلیس فرانسوی مجهز به لباس ضدگلوله و مسلح به اسلحههای خودکار از آن محافظت میکردند، انجام شد. در این گفتوگو، بنیصدر که در مدت مخفیبودن در خانه امن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در تهران، اخبار را فقط از کانالهای سازمان دریافت میکرد و براساس اخبار و تحلیلهای دریافتی از سازمان، به مسائل پیرامون خود مینگریست، تصویری خیالی از اوضاع داخلی ایران ازجمله انتخابات ریاستجمهوری (2 مرداد 1360) و نحوه حضور مردم در آن، دلایل و شیوه خروجش از کشور ترسیم کرد. در بخشی از این مصاحبه که از رسانههای فرانسه پخش شد، بنیصدر در پاسخ به سؤال خبرنگاران درباره چگونگی زندگی مخفیانة یک هفتة اخیر خود در تهران گفت: همانطورکه مشاهده کردید، خیلی سعی کردم فقط با امام خمینی تماس بگیرم، بهنحویکه من بتوانم از همه مردم بخواهم که به انفجارها پایان دهند. همانطورکه میدانید و از طرف دیگر نیز انفجارها هست، ولی مقاومت مردم خیلی بیش از حد تصور است. مطمئن هستم که مطابق آمارگیریهایی که در تمام بخشها انجام گرفته، فقط 15٪ جمعیت مردم ما در انتخابات شرکت کردهاند. پس از مصاحبه با بنیصدر، خبرنگار به گفتوگو با مسعود رجوی پرداخت. در این مصاحبه رجوی که تا آن زمان چهره چندان شناختهشدهای برای عموم غربیها نبود و یکی از همراهان رئیسجمهور معرفی میشد، در اولین فرصت، خود و سازمان مجاهدین را تاحد رئیسجمهور بالا برد و بهعنوان مجموعهای که میتوان برای اجرای اقدامات بعدی روی آن حساب کرد، معرفی کرد. وی در پاسخ به سؤالات خبرنگاران گفت: «همانطورکه میدانید، رئیسجمهور بنیصدر نامهای به من نوشت که در آن از من خواسته تا نهضت مقاومت (نوعی شورای رهبری کشور) را سامان دهم. ما مطمئن هستیم که بیش از 80٪ از مردم ایران، از ما؛ یعنی بنیصدر و مجاهدین حمایت میکنند.» وی در پاسخ به سؤال زمان بازگشت به تهران اظهار کرد: «امیدوارم هرچه زودتر، به ایران برگردیم، چون اولاً همراه رئیسجمهورمان به اینجا آمدهایم؛ ثانیاً کارهایی داریم که اینجا باید انجام دهیم.»[۴۹] مصاحبه بعدی را رادیو لندن با بنیصدر انجام داد. در این گفتوگو، بنیصدر با تفصیل بیشتری درمورد امور داخلی ایران، انتخاب محمدعلی رجایی و همکاری سازمان مجاهدین خلق اظهارنظر میکرد. وی در سخنانش، اقدامات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق علیه مردم کوچه و خیابان و شرکت در ترورها و بمبگذاریها را "مقاومت" نامید و با تعبیر "مسابقه اعدام و انفجار" به توجیه اقدامات مجاهدین خلق پرداخت.* در بخشی از این مصاحبه که ساعت 19 از رادیو لندن و به زبان فارسی پخش شد، بنیصدر درباره دلیل خروج از ایران گفت: «بعد از دوم مرداد [انتخابات ریاستجمهوری]، وضع متفاوت است با قبل از دوم مرداد. از دوم مرداد، مردم ایران با عدم شرکت در انتخابات، درحقیقت، رأی خودشان را در 5 بهمن 1358 از نو تأیید کردند و این وظیفه سنگینی است که برعهده من قرار گرفت و دفاع از انقلاب و دستاوردهای انقلاب که همه به تاراج رفتند.» وی درباره سؤال بعدی خبرنگار رادیو بیبیسی که پرسید: «نظر شما الآن نسبت به آیتالله خمینی چیست؟»، اظهار کرد: «من خودم هم از سه هفته پیش، یک پیامی برای ایشان فرستادم؛ مفصل و در آنجا شرح دادم که اینها، این مسئولیتهای وضعیت کشور، مسئولیتهایی نیست که بتوان ایشان را مبرا از آنها دانست.» بنیصدر درباره خروج از ایران، که با همکاری سازمان مجاهدین خلق و هواپیمای ارتشی و خلبان نیروی هوایی انجام شد، نیز گفت: «خلبان سرهنگ معزی یک طرحی را برای خارجکردن من در ایران تنظیم کرد [و] سازمان مجاهدین خلق به من اطلاع دادند. ساعت هشتونیم بعدازظهر دیروز، به فرودگاه مهرآباد آمدم و در پایگاه هوایی سوار هواپیما شدم. هواپیما پرواز کرد، آمد پاریس. من به شما میگویم که ما در آنجا قویتر از حکومت هستیم، منتها مسئله این است که ما نمیخواهیم این مسابقه بین انفجار و ترور برای ما بهصورت طولانی دوام بیاورد.»[۵۰]
گزارش- 112
درپی فرار مسعود رجوی و بنیصدر به پاریس، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اطلاعیهای که آن را پیام مسعود رجوی هنگام فرار به خارج از کشور خوانده است، منتشر کرد. در بخشی از این اطلاعیه، رجوی به توضیح و توجیه دلیل ترک کشور پرداخته و هدف از این اقدام را پیشرفت هرچه سریعتر امور مربوط به مقاومت عنوان کرده و نوشته است:* «براساس مصالح عالیة شورای ملی مقاومت، تصمیم بر این شد تا بهمنظور حفاظت، پیشرفت و خنثیکردن مخاطرات و توطئههایی که علیه جان رئیسجمهور دکتر بنیصدر وجود دارد و همچنین بهمنظور پیشرفت هرچه سریعتر امور مربوط به"مقاومت" (چه در داخل و چه بهمنظور بینالمللی) موقتاً رئیسجمهوری و من به خارج از کشور اعزام گردیم.»[۵۱] رجوی در بخش دیگری از این پیام از خلبان هواپیما با عناوینی مانند"برادر مجاهد" و "سمبل و نماینده پرسنل ارتش" یاد کرده و نوشته است: «و لذا هماکنون در معیت آقای بنیصدر، عازم فرودگاه هستیم. یکی از برجستهترین سمبلها و نمایندگان پرسنل مردمی ارتش و نیروی هوایی سرهنگ خلبان برادر مجاهد بهزاد معزی، کمککار ما در پرواز حاضر است، که امیدوارم در خدمت پیروزی انقلاب قدم مؤثری باشد. ضمن تقدیر و تشکر از تمام پرسنل انقلابی و مردمی ارتش که چنین نمایندگان جسور و جانبازی در دامن خود پروراندهاند و با پیام و وصیت مقاومت، فعلاً از همه شما خداحافظی میکنم. مسعود رجوی سهشنبه شب 6/5/1360»[۵۲]
گزارش- 113
در اولین روز اقامت بنیصدر و رجوی در پاریس، بیشتر رسانههای خبری دنیا به انعکاس خبر فرار آنها و تحلیل وقایع جاری ایران پرداختند. نکته جالبتوجه در این تحلیلها، ناخرسندی بعضی رسانههای غربی از این اقدام است، چراکه (بهزعم آنها) این اقدام موجب کمشدن مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی در داخل کشور و شکست برنامههای این گروهها برای ساقطکردن نظام جمهوری اسلامی است. برخی رسانهها نیز اعطای پناهندگی به بنیصدر را با حضور چندماهه امام خمینی در نوفل لوشاتو در حومه پاریس پیش از پیروزی انقلاب، مقایسه کرده و با شبیهسازی این دو واقعه به توجیه رفتار دولت فرانسه پرداختند. رادیو بیبیسی به نقل از ریچارد اوین هایمر خبرنگار و مفسر بخش شرقی خود، ماجرای فرار را "عقبنشینی تاکتیکی" خواند و اعلام کرد: «ظرف چند هفته، نشانههایی از بروز نارضایی عمومی نسبت به بنیادگرایان و فشار بیشتر رژیم در تهران به چشم خورده است. باآنکه پس از برکناری آقای بنیصدر از ریاستجمهوری در ماه گذشته، اوضاع پیچیده و ناآرام بوده است، معذلک حزب جمهوری اسلامی که تاکنون موفق بوده است، از خود نشانههای مقاومت نشان میدهد. حزب جمهوری اسلامی علیرغم ازدستدادن آیتالله بهشتی از رهبری حزب، بههمراه تعداد زیادی از اعضای برجسته آن در جریان انفجار ماه گذشته در مرکز این حزب، باز توانسته است اتحاد خود را ولو بهطور موقت حفظ نماید. اما آنچه درست مشخص نیست، آن است که چگونه آقای بنیصدر و یا آقای رجوی قصد دارند به جریان مخالفت از پاریس کمک نمایند و یا آنطورکه وعده دادهاند بهزودی عازم ایران شوند.» این رادیو در ادامه با اشاره به اتحاد جریانهای مخالف رژیم شاه در ماههای قبل از انقلاب و دوران حضور امام خمینی در نوفل لوشاتو، به مقایسه وضعیت آن زمان با موقعیت کنونی پرداخت و باتوجهبه اوضاع آشفته اپوزیسیون در خارج از کشور، از امکان ایجاد اتحادی علیه جمهوری اسلامی اظهار ناامیدی کرد و افزود: «شرایط فرانسة امروز با شرایط این کشور در سال 1978، که آیتالله خمینی در دهکده کوچک نوفل لوشاتو سکونت گزید، تفاوت دارد. در آن موقع، تمام گروههایی که بهدور آیتالله خمینی حلقه زده بودند، از چپ، از راست و از مسلمان و غیرمسلمان همه در مخالفت با شاه همصدا بودند، اما درحالحاضر، یک چنین همصدایی و اتحاد حتی اگر دشمن مشترک رژیم، بنیادگرایان حزب جمهوری اسلامی فرض شود، وجود ندارد. جناحهای مخالف خارج از کشور از شاهپرستان گرفته تا چپگرایان و در حدفاصل آنها چندین گروه ملیگرا با اختلاف و شکاف روبهرو هستند.» رادیو لندن در پایان افزود: «اگر آقای بنیصدر موفق شود با همکاران سابق خود که هنوز طرفدارانی در ایران دارند؛ مانند آقای نزیه وزیر سابق نفت و آقای مدنی (رقیب وی در مبارزات ریاستجمهوری) اتحادی ایجاد نماید، آنگاه میتواند یک پایگاه سیاسی که در زمان ریاستجمهوری نیز به آن دست نیافت، برای خود کسب کند.»[۵۳] رادیو اسرائیل نیز در بخشی از تحلیل خود درباره این موضوع آورده است: «علیرغم همه کوششها و تلاشهایی که دولت ایران و مقامات انتظامی آن پس از عزل آقای بنیصدر از مقام ریاستجمهوری و متواریشدن وی برای بهدامانداختن او مبذول داشتند، وی توانست از مرزهای ایران بگریزد و خود را به پاریس پناهگاه غالب گروههای مخالف رژیم کنونی ایران، برساند. این نیز جالب است که در این مسافرت، آقای مسعود رجوی که تنها چند روز پیش، آقای بنیصدر از مخفیگاه خود، وی را به نخستوزیری منصوب کرد، او را همراهی میکند. همانطورکه آقای بهزاد نبوی سخنگوی دولت ایران، امروز اعلام داشت، بنیصدر مهره تازهای است که به شطرنج اپوزیسیون افزوده میگردد؛ مهرهای که بهسختی میتوان جای او را در این صفحه شطرنج مشخص نمود. آقای بنیصدر که خود از پایهگذاران اصلی رژیم فعلی ایران بوده و حساسترین سمتها را در انقلاب اسلامی این کشور ازقبیل ریاست شورای انقلاب، فرماندهی کل قوا، وزارت و ریاستجمهوری به عهده داشته، چگونه میتواند اکنون در کنار کسانی که تا زمانی کوتاه قبل از این، آنها را خائن و منافق یاد میکرد، جا بگیرد.[۵۴] از سوی دیگر، مقامات دولتی ایران که نتوانستهاند از فرار رئیسجمهوری معزول خود آنهم با یک هواپیمای نظامی جلوگیری کنند، بهاحتمالزیاد، در پاسخ درخواست استرداد وی نیز از دولت فرانسه جواب مثبت نخواهند شنید. فرار آقای ابوالحسن بنیصدر از ایران اگر هم تأثیر چندانی بر رژیم تهران و یا مخالفان آن در خارج از کشور نداشته باشد، ولی بههرحال گویای مرحلهای از تاریخ سیاسی کشور و بهخصوص روند انقلاب اسلامی ایران است و گشاینده افکاری است که احتمالاً رسانههای گروهی را مدتی سرگرم خواهد داشت.»[۵۵] رادیو مسکو نیز در تفسیری با عنوان "دسایس امپریالیستها علیه ایران" فرار بنیصدر و اعطای پناهندگی به وی را زمینهساز تلاش نیروهای امپریالیستی برای بهرهگیری از این ماجرا بهمنظور توسعه دسیسهکاریهای خود خواند و گفت: «نکته جالبتوجه اینجا است که در روز ورود بنیصدر به پاریس، به شاپور بختیار نخستوزیر پیشین رژیم شاه، که در پایتخت فرانسه به سر میبرد، امکان داده شد از تلویزیون پاریس بیاناتی ایراد کند. همزمان با آن، در صفحات مطبوعات بورژوازی، نام سرلشکر غلامعلی اویسی اینجا و آنجا به چشم میخورد.» این رادیو در پایان افزود: «آنها در همکاری نزدیک با سازمان سیای امریکا، به فعالیت ضدایران مشغولاند. واشنگتن تهماندههای شاهپرستان را که از ایران طرد شدند، با جد و جهد برای استفاده در ایران بهمنظور احیای مواضع امپریالیستی خود آماده میکند. در چهلوپنج کیلومتری پاریس در سربازخانههایی که دراختیار بختیار گذاشته شده، گروههایی از افسران شاهپرست ایرانی و کارمندان پیشین پلیس مخفی شاه، ساواک، مجدانه تعلیم میبینند. سرلشکر اویسی یکی از رهبران این تعلیمات است. خبرگزاریهای غربی با اشاره به ورود بنیصدر به پاریس، صاف و پوستکنده درباره اهمیت هماهنگساختن فعالیت گروههای گوناگون مهاجرین قلمفرسایی میکنند.»[۵۶]
ضمیمه گزارش97: گزارش لحظهبهلحظه حمله عراق به شمال کرخهکور در اسنادی که بعدها از دشمن به دست نیروهای خودی افتاد، وضعیت نیروهای عراقی در گزارش لحظهبهلحظه عملیات ترسیم شده که حاکیاز شکست آنها است. باوجود برتری و تسلط نیروهای ایرانی، فرمانده تیپ1 پیاده عراق ساعت 3:35 صبح، در تماس با فرمانده لشکر9 زرهی وضعیت نیروهای خود را در فاصله 300 متری خاکریز ایرانیها خوب توصیف کرد و ساعت 3:50 گزارش داد که خاکریز اول تصرف و نیروهای دشمن (ایران) منهدم شدند. 3 دقیقه بعد (3:53 صبح)، از درگیری شدید با ایرانیها و ساعت 4 از آتش پرحجم تانکها و سلاحهای سبک دشمن (ایران) بر نیروهای خود خبر داد و درخواست کمک کرد. فرمانده تیپ1 پیاده عراق ساعت 4:45، با اشاره به شمار فراوان نیروهای دشمن (ایرانی)، که شامل تانکها و نیروهای پیاده است، مجدداً درخواست نیروهای کمکی از تیپ19 پیاده را مطرح کرد که فرمانده لشکر9 عراق اعلام کرد که علاوهبر تیپ19 پیاده، تیپ43 زرهی را راهی خط اول کرده است. ساعت 5 صبح نیز به تیپ30 زرهی برای حرکت به جلو آمادهباش داده شد و در همین زمان، فرمانده تیپ19 پیاده عراق که نیروهایش به نزدیکی خاکریز اول رسیده بودند، از وخیمشدن وضعیتشان خبر داد. با اعلام این خبر، که بهمعنای ناکامی در تصرف اهداف و حاکیاز عقبآمدن نیروها بود، فرمانده لشکر9 عراق پس از دستور مجدد به تیپ پیاده19 و تیپ43 زرهی مبنیبر اقدام"جهشی" برای حمایت از نیروهای تیپ1، به فرمانده این تیپ اعلام کرد که" هیچگونه عقبنشینی پذیرفته نمیشود"و میبایست در مواضعی که تصرف شده (!) مقاومت نمایند. اما باتوجهبه اینکه خاکریز اول عملاً تصرف نشده بود که بتوان آن را حفظ کرد، نیروهای تیپ19 که برای کمک جلو رفته بودند، نهتنها قادر به کمک به نیروهای تیپ1 نشدند، بلکه بهدلیل دورخوردن، تعدادی اسیر نیز دادند. دستور فرمانده لشکر برای متزلزلنشدن نیروهای تیپ19 نیز نتیجه نداد. خلاصه وقایع ثبتشده در یک سند ترجمهشده عراقی بین ساعت 5 تا 5:20 بامداد، بیانگر وضعیت آنان است: «شماره 3978 (0) ق ص (0) شب قدر (0) در ساعت 5، خاکریز دشمن اشغال، ولی درنتیجة اجرای پاتک توسط دشمن و گشودن آتش شدید وضعیت گردان وخیم شده است. در ساعت 5، به تیپ43 زرهی دستور داده شده با انجام جهشی بهمنظور اشغال خاکریز اول، تیپ1 پیاده را پشتیبانی نماید و از گردان تانک حیفا نیز خواستیم تا برای پشتیبانی تیپ1 پیاده پیشروی کند. در ساعت 5، به فرمانده تیپ1 پیاده گزارش داده شد که تیپ430 زرهی و تیپ30 زرهی برای رسیدن به خاکریز و پشتیبانی و حفاظت از جناح راست آن تیپ حرکت داده شده و از تیپ مذکور نیز خواستیم ضمن مقاومت به گردان تانک حیفا دستور اجرای پشتیبانی و پیشروی را بدهد. در ساعت 5:10، به تیپ1 پیاده دستور داده شده که هیچگونه عقبنشینی پذیرفته نمیشود و میبایست در مواضعی که تصرف شده، مقاومت نماید و جهت تأمین جناح راست، نیروهای تقویتی تیپ43 زرهی اعزام خواهند شد. از تیپ19 پیاده که در جناح چپ استقرار دارد، خواسته شد که گردان تانک حیفا گردان پیادة زیر امر خود را به جلو حرکت دهد و بههیچوجه خاکریز را ترک نگویند. در ساعت 5:10، از تیپ19 پیاده خواسته شد تا بهسرعت برای ایجاد تماس با تیپ1 پیاده حرکت نماید و از او خواستیم (تیپ1 پیاده) تا یک گروهان تانک را به جناح چپ فرستاده و در مواضع مقاومت نماید. به آنها اطلاع داده شد که تیپ43 زرهی و تیپ30 زرهی برای اشغال خاکریز و تقویم پشتیبانی پیشروی کردهاند. ضمناً با هیچگونه عقبنشینی نیروی پیاده موافقت نمیشود، بلکه میبایست در مواضع خود مقاومت نموده و با نیروهای خود هماهنگی نمایند و از او خواستیم تا با گردان پیاده و گروهان تانک تماس برقرار نموده و به آنها اطلاع دهد تا در مواضع خود مقاومت نمایند. در ساعت 5:15، از تیپ1 پیاده خواستیم در مواضع خود مقاومت نموده تا اینکه تیپ43 زرهی و تیپ30 زرهی برای اشغال خاکریز برسند. در ساعت 5:15، فرمانده لشکر9 زرهی با فرمانده تیپ43 زرهی تماس برقرار نموده و او را در جریان موقعیت تیپ19 پیاده قرار داده و از ایشان خواست یک گروه رزمی برای تقویت جناح چپ تیپ19 پیاده اعزام دارد، زیرا احتمال میرود توسط دشمن احاطه شوند و از او خواست که باقیمانده آن تیپ با هماهنگی تیپ30 زرهی بهمنظور اشغال خاکریز هرچه سریعتر جهشی انجام داده تا وضعیت تیپ19 پیاده متزلزل نشود. در ساعت 5:15، تیپ30 زرهی گزارش داد که این تیپ برای اجرای مأموریت در ساعت 5:00، حرکت نموده و از او خواستیم تا با تیپ43 زرهی برای اشغال خاکریز هماهنگی نماید. در ساعت 5:15، بهمنظور مقابله با وضعیت بههنگام ضرورت، درخواست هلیکوپتر نمودیم. در ساعت 5:20، از تیپ19 پیاده درباره وضعیت جویا شدیم، جناب فرمانده لشکر با فرمانده تیپ19 پیاده تماس برقرار نمود و او (فرمانده تیپ19 پیاده) به وی اطلاع داد که بخشی از واحدهای او عقبنشینی نموده و پشت گردان تانک عکا قرار گرفتهاند. به ایشان نیز اطلاع داده شد یک گروه زرهی را به جناح چپ جهت تقویت وضعیت تیپ اعزام داشتهایم. فرمانده لشکر به ایشان ابلاغ نمود که هیچگونه عقبنشینی پذیرفته نمیشود و میبایست رهنمودهای آقای رئیسجمهور را به یاد آوری و ما هیچگونه عقبنشینی را نمیپذیریم و از او خواستیم تا یک افسر ستاد را برای جلوگیری از گریختن افراد و حرکتدادن گردان و گروهان به جلو اعزام دارد و گفته شد که ما تیپ30 زرهی و تیپ43 زرهی را بهسوی خاکریز حرکت دادیم و با این اقدام، وضعیت بهتر خواهد شد و مجدداً تأکید شد که ما هیچگونه عقبنشینی را مطلقاً نمیپذیریم.» ورود تیپ30 زرهی عراق نیز کاری را از پیش نبرد و تا ساعت 6 صبح، پاتک عراق بهطور کامل شکست خورد و توپخانه لشکر9 عراق آتش پرحجمی جلو نیروهای خودش اجرا کرد.[۵۷]
ضمیمه گزارش100: جزئیات اعتبارات تخصیصی بنیاد امور جنگزدگان به استانهای مختلف بنیاد امور جنگزدگان سهمیه مالی اختصاصیافته به هر استان برای رفع احتیاجات مهاجران جنگی را که براساس تعداد افراد پذیرفتهشده تقسیم گردیده است، به شرح زیر اعلام کرد: «خوزستان، مبلغ 1 میلیارد و 333 میلیون و 47 هزار و 366 ریال. کرمانشاهان، مبلغ 444 میلیون و 715 هزار و 900 ریال. فارس، مبلغ 416 میلیون و 632 هزار و 553 ریال. لرستان، مبلغ 359 میلیون و 283 هزار و 635 ریال. اصفهان، مبلغ 333 میلیون و 415 هزار و 778 ریال. کمیته اجرایی استان تهران، مبلغ 202 میلیون و 338 هزار و 942 ریال. ایلام، مبلغ 175 میلیون و 545 هزار و 750 ریال. استان مرکزی، مبلغ 165 میلیون و 524 هزار و 269 ریال. بوشهر، مبلغ 158 میلیون و 919 هزار و 813 ریال. کهگیلویه و بویراحمد، مبلغ 75 میلیون و 122 هزار و 600 ریال. استان هرمزگان، مبلغ 66 میلیون و 740 هزار و 551 ریال. چهارمحال و بختیاری، مبلغ 65 میلیون و 721 هزار و 543 ریال. همدان، مبلغ 53 میلیون و 873 هزار و 636 ریال. خراسان، مبلغ 44 میلیون و 990 هزار و 559 ریال. مازندران، مبلغ 28 میلیون و 206 هزار و 558 ریال. آذربایجانغربی، مبلغ 19 میلیون و 716 هزار و 236 ریال. کرمان، مبلغ 19 میلیون و 547 هزار و 380 ریال. یزد، مبلغ 18 میلیون و 302 هزار و 491 ریال. کردستان، مبلغ 17 میلیون و 469 هزار و 964 ریال. زنجان، مبلغ11 میلیون و 614 هزار و240 ریال. [خراسان] باغرود، مبلغ 10 میلیون و 731 هزار و 800 ریال. گیلان، مبلغ 9 میلیون و 539 هزار و 255 ریال. سمنان، مبلغ 8 میلیون و 704 هزار و 989 ریال. آذربایجانشرقی، مبلغ 7 میلیون و 512 هزار و 260 ریال. جمع کل، 4 میلیارد و 47 میلیون و 218 هزار و 98 ریال.»[۵۸]
ضمیمه گزارش108: جزئیات نحوه ربودهشدن هواپیمای نظامی حامل بنیصدر و رجوی به روایت دو خدمه آن و سرهنگ معزی دو تن از خدمه هواپیمای بوئینگ707 ارتش در بازگشت از فرانسه جزئیات ماجرای ربودن هواپیما و چگونگی فرار بنیصدر و رجوی را تشریح کردند. یکی از این همافران با اشاره به اینکه ساعت 6:21 مورخ 6 مرداد 1360، برای اعزام به مأموریت جنگی مشغول بازرسی قسمتهای مختلف هواپیما بودند، گفت: «هنگام بازرسی هواپیما متوجه شدم که درِ یکی از دو توالت هواپیما قفل است و میخواستم آن را به اطلاع مسئولین برسانم که مردی مسلح مرا دستگیر کرد و مدعی شد که در هواپیما بمبگذاری شده و کوچکترین حرکت باعث انفجار خواهد شد و پس از چند لحظه دیدم که همافر دیگری را نیز دستگیر کردند و به آن قسمت آوردند.» همافر دوم نیز دراینباره گفت: «آن شب پس از اینکه هواپیما را بازرسی کردیم، سرهنگ معزی در هواپیما را بست و در پاسخ به سؤال من که پرسیدم چرا همافر اول در هواپیما نیست، گفت: عیبی ندارد، اما من کنجکاو شده بودم و خواستم برای جستوجو به قسمت عقب هواپیما بروم که شخصی با دادن سه ایست از جلورفتن من ممانعت کرد و در همان لحظه، در توالت باز شد و دو نفر از داخل آن بیرون آمدند که یکی از آنها مردی بود که ریش داشت و خود را رجوی معرفی کرد و دومی هم شخص لاغراندامی بود. آنگاه مهندس پرواز آمد تا دلیل عدم پرواز را بپرسد که او را هم دستگیر کردند. پس از اینکه هواپیما به راه افتاد، درحال صعود، در توالت مجدداً باز شد و شخص دیگری با چهره عرقکرده و با لباس پرواز از آن بیرون آمد که رجوی او را دکتر بنیصدر رئیسجمهور مملکت، معرفی کرد و ما از آن لحظه متوجه شدیم که بنیصدر نیز در هواپیما است و در تمام مدت پرواز، رجوی و یک نفر دیگر تا فرانسه با اسلحه ما را زیر نظر داشتند و شخص دیگری نیز در داخل کابین مرتباً در تماس با فرانسه بود و ما در عبور از مرزهای هوایی کشورهای مختلف با هیچگونه ممانعتی مواجه نشدیم.» وی همچنین درباره تغییر جهت هواپیما بهسمت شمال و درپی آن تعقیب هواپیما توسط هواپیمایی دیگر، افزود: «بهدلیل تغییر جهت هواپیما، مرتباً از باند فرودگاه اخطار میشد که درصورت عدم بازگشت، مورد اصابت موشک قرار خواهید گرفت و بهدنبال اخطارهای مکرر باند، هواپیمایی نیز بهدنبال ما فرستاده شده. این هواپیما که در فاصله 5 مایلی ما در پرواز بود نیز به ما اخطار کرد که درصورت عدم بازگشت شلیک خواهد کرد، اما هواپیمای ما با آخرین سرعت به راهش ادامه داد و از شمال ایران خارج شد.» همافر دهقان درمورد اطلاع فرانسه از فرود این هواپیما در خاک این کشور گفت: «به نظر میآید که قبلاً فرود این هواپیما به اطلاع دولت فرانسه رسیده بود و پس از صحبت بنیصدر با نخستوزیر فرانسه در هواپیما، ما در فرودگاه فرانسه به زمین نشستیم.»[۵۹] به گزارش رویتر، سرهنگ بهزاد معزی خلبان هواپیمایی که بنیصدر و رجوی را به پاریس برد، چگونگی طرح فرار را برای خبرنگاران اینگونه تشریح کرد: «برنامه فرار از چندی قبل با دقت ازسوی طرفداران بنیصدر و نیروهای مسلح و اعضای گارد سابق رئیسجمهوری سازمان داده شده بود. صبح سهشنبه یک نقشه پرواز آموزشی شبانه را پر کردم و چهار تن خدمه دیگر هواپیما نیز از جریان امر آگاه بودند. عصر، مطابق معمول به پایگاه هوایی رفتیم تا خود را برای یک پرواز عادی آماده کنیم. مخازن سوخت را پر کردیم و همهچیز را مرتب نمودیم. ساعت 8:30 بعدازظهر، موفق شدیم بنیصدر را بهطور پنهانی وارد هواپیما کرده و در آنجا مخفی کنیم. سرانجام ساعت 10:30 بعدازظهر، از باند فرودگاه بلند شدیم و نخستین مرحله مأموریت خود را همانطورکه طرحریزی کرده بودیم، با موفقیت به انجام رساندیم. با پرواز در ارتفاع کم موفق شدیم از حریم هوایی ایران بگذریم بدون آنکه بهوسیله رادارها ردیابی شود.»[۶۰]
ضمیمه گزارش112: متن نامه بنیصدر به رجوی درباره تشکیل شورای ملی مقاومت و پاسخ رجوی پس از حدود یک ماه از آغاز زندگی مخفی بنیصدر در خانه امن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و اقدام مجلس شورای اسلامی به عزل وی از مقام ریاستجمهوری، متن نامهای با امضای وی خطاب به مسعود رجوی انتشار یافت که حاکیاز آن بود که بنیصدر با هدف ایجاد انسجام میان گروهها و جریانهایی که در موضوع تغییر حکومت ایران همرأی هستند، درصدد تشکیل شورایی برآمده و مسئولیت تشکیل این شورا را به رجوی واگذار کرده است. از آنجایی که بخشی از تحرکات و اقدامات سیاسی و نظامی سازمان مجاهدین خلق و بعضی از گروههای ضدانقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور با نام و عنوان این شورا انجام شده است، متن نامه بنیصدر درج میشود: «برادر مجاهد مسعود رجوی، داستان رابطه اینجانب با آقای خمینی بس دراز است. در میثاقی که به باورم حداقلِ لازم و اصولِ ضرور برای همداستانی ملت ایران به بازگرداندن انقلاب اسلامی به مجرای اصلی خویش است، انحرافها از این اصول که خود وی اظهارکننده آنها بودند را آوردهام. ازجملة اصول آنکه حتی هنر خویش میشمرد، این بود که همه و همه را متحد ساختهاند و در پاریس تأکید میکردند که هیچ سخن و صحبتی که حکایت از اختلاف نماید بر زبانها جاری نگردد. در ایران رویه عوض شد. ابتدا بنا بر بحث آزاد شد، اما ایستادگی برای عملکردن آن نکردند. به اینجانب نمایندگی دادند که ازجانب اسلامیان در بحثها شرکت کنم، اما درعمل معلوم شد مقصود حربهسازی بودن است که بیایید بحث کنید، اما نمیآیید. بههررو، هم از ابتدا نظر اینجانب این بود که مجاهدین خلق را باید از زمره مسلمانان شمرد و در شورای انقلاب نماینده آن سازمان را پذیرفت، اختلاف درباره التقاطیبودن طرز فکر را بهمرور از راه بحث آزاد رفع کرد. میدانستم و میدانم که باوجود قلت اشخاص ... عالم و کارآزموده، باید جذب، اساس کار باشد و نه حذف. با شما نیز بهدفعات دراینباره صحبت کردهام و اصرار کردهام که جزمگری رویه صحیح نیست و باید درجهت خلوص عقیده بکوشد. تا روزی که پاسخ آقای خمینی را در نوار دادم، هیچگونه قراری درزمینه همکاری نه با شما گذارده بودم نه با گروههای دیگر. هرچه ایشان و دیگران میگفتند فقط بهانهجویی بوده؛ البته ایشان اصرار داشتند که طی اعلامیهای شما و چند گروه دیگر را نفی کنم. این را نیز خلاف رویه اسلامی میدانستم و زیر بار نرفتم. در فرصتی که دست داده است، اینجانب نظریه و طرز فکر سازمان شما و تحولی که در آن انجام گرفته است را مطالعه کردهام. افسوس میخوردم چرا زودتر این کار را نکردم. بهنظر اینجانب، باوجود رگهها خطوطی که هنوز به جا مانده است، درمجموع، تکیه خود را از تضاد برداشته و بر توحید گذاشته است. تغییرات اساسی در همه اصول ملاحظه شده، امیدم این است که با پرهیز از انجماد، خطوطی که اینک جنبه فرعی یافتهاند نیز تصحیح خواهد شد. جای تأسف بسیار است آقای خمینی یک گروه مطالعه و ارزیابی طرز فکرهای رایج، در کشوری که تحت حکومت خود [است] ندارد تا ایشان را از آنها و تحولشان آگاه کند تا چنان نشود که مثل امروز، مسلمانان به دو گروه تقسیم میگردند و به جان هم بیفتند. باور این است که بهرغم آنچه پیش آمده است، نباید رویهای اتخاذ کنید که حکایت از یأس کند، اسناد خود را به علمای اهل نظر عرضه کنید تا در آنها نظر کنند و داوری نمایند. عقیدهام بر آن است که از مسلمانی افراد سازمان شما تردید نخواهند کرد و از ارائه طریق و اظهارنظرهای اصلاحی مضایقه نخواهند جست و راه برای ایجاد محیط تفاهم هموار خواهد گردید. بههررو، در اوضاع کنونی که اسلامی حاکم گشته است که قانون اساسی را بلااجرا ساخته ... و کشور را در بنبست اقتصادی و فاجعههای سیاسی؛ ازجمله جنگ داخلی و خارجی و استبداد توأم با انحطاط فرهنگی قرار داده است، اینجانب بهعنوان رئیسجمهوری، نخست و در مقام پاسداری از انقلاب اسلامی این ملت و نظام قانونی، امور زیر را در عهده شما میگذارم. 1. بهحکم ضرورت، درپی تشکیل شورای جبههای که شرکتکنندگان بر میثاق ضمیمه اعتقاد استوار دارند، هرآینه در اجرای این مسئولیت، تمام کسانی که مسئولیت سازمانهای سیاسی معتقد را بر عهده دارند، مثل شما و همان ردیف، مشمول این حکم میشوند و کوشش آنها دراینزمینه خواسته و مقبول است و باید مورد استقبال قرار گیرد. این شورا پس از تشکیل تا انجام انتخابات آزاد بهمعنای واقعی کلمه، در حکم شورای مقننه و ناظر بر امور بوده، پس از آن نیز به نقش خویش در هماهنگکردن فعالیت نیروهای سیاسی درجهت تداوم انقلاب اسلامی ادامه خواهد داد. آییننامه این شورا و اساسنامه آن با مشارکت اعضا و خود اینجانب تهیه و به اجرا گذاشته خواهد شد. 2. کوشش برای تشکیل هیئتی با تصویب اینجانب از راه جلب همکاری معتقدان دانا و بهعنوان بیانگر کوشش عمومی خلق برای نجات کشور از ورطههایی که در آن است: حکومت وحدت همه معتقدان به استقلال - آزادی - جمهوری اسلامی. این هیئت در مرحله اول، دفاع از انقلاب اسلامی و نجات موجودیت کشور را به عهده میگیرد و پس از استقرار حاکمیت انقلابی، مردم براساس اصول مندرج در میثاق، اداره امور کشور را بر عهده خواهند گرفت.»[۶۱] درپی انتشار این نامه، سازمان مجاهدین خلق پیام مسعود رجوی را منتشر کرد که درواقع بیانکننده دیدگاهها و تحلیل سازمان مجاهدین خلق در این مقطع تاریخی و اولین اقدام برای تشکیل شورایی است که سازمان آن را "شورای ملی مقاومت" نامید. در این پیام آمده است: «همه نیروها، شخصیتهای انقلاب و ترقیخواه ملی، مردمی ایرانی و اسلامی، در خجسته سالروز 30 تیر که بار دیگر خاطره سقوط دولت ارتجاعی و ابقای پیشوای فقید نهضت ملی ایران دکتر مصدق در سال 1331 را با اتکای مقاومت مقدس تمامی خلق ایران گرامی میداریم و درحالیکه شور مقاومت رشیدترین فرزندان این میهن بازهم در ایام حاضر علیه خطرناکترین نوع استبداد هر شب و روز در سراسر کشور اوج میگیرد، متن میثاق استقلال و ابلاغیه ضمیمه آن را که آقای رئیسجمهور دکتر بنیصدر، در تاریخ 27 تیر 1360، خطاب به اینجانب صادر نمودهاند، به استحضار میرسانم. پس از سلطه مطلقالعنان دیکتاتوری ارتجاع، پس از کشتار سیام خرداد* و عزل رئیسجمهور مشروع، ... و سرانجام پس از همه تباهکاریها و تفرقهاندازیها، جنگافروزیها و ویرانسازیهای دو سال و چندماهة مرتجعین انحصارطلب، بهراستی ملت ایران بایستی برای دفاع از موجودیت، تمامیت و همه ارزشها و شرف راستین میهنی و مذهبی خود بار دیگر اراده مقاومت عادلانه تاریخیاش را به آزمایش گذاشته و در آن راه بههیچوجه مرعوب هیچکس نگردد، چراکه راه خدا و راه مردم و راه آزادی هیچ شکست و خذلانی ندارد."نصر من الله و فتح قریب." ازاینرو، برحسب ابلاغیه 27 تیرماه، رئیسجمهوری، مقدمتاً درجهت نجات انقلابمان، تشکیل شورایعالی مقاومت برای استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را به عرض رسانده و از تمامی نیروها، شخصیتها و مردم شریفی که در عرصه تاریخی و تاریخساز کنونی، به ابعاد میثاق حاضر پایبند و وفادارند، دعوت میکنم تا پس از اعلام موافقت و آمادگی خود از هر طریق مطمئن و مناسب به شورای مزبور ملحق شوند. کلیه اقدامات مقاومتجویانه ملی و مردمی و انقلابی و اسلامی میتوانند چه ازجانب شورا و چه ازجانب نیروها و هستههای مختلف در هر شهر و روستا، که بدیهی است تماماً در خدمت خدا و در خدمت خلق و انقلاب خواهد بود، در هر وضعیت مقتضی به اطلاع عموم ملت برسند. ضمناً یقین است که فرد فرد شما از هیچ حمایت و کمکی که مقدورتان باشد دریغ نکرده و چنانکه هر روز در کوچه خیابان بسیاری از شهرهای کشور شاهد آن هستیم، بهزودی با تجمع قطرات مختلف، اقیانوس مقاومت خلاق مردم ایران جوشیدن آغاز نموده و صلح و آبادانی و پیشرفت جاودان تاریخ را تأمین خواهد ساخت.»[۶۲]
منابع و مآخذ روزشمار 1360/05/07
- ↑ سند شماره 4646 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبهای 24 ساعته، واحد اطلاعات عملیات خوزستان به فرماندهی مرکز، 8/5/1360، صص 3 و 4.
- ↑ سند شماره 4714 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات عملیات خوزستان به فرماندهی سپاه پاسداران خوزستان 18/5/1360، ص3؛ و - سند شماره 4638 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد عملیات جنوب به طرح و برنامه عملیات و اطلاعات عملیات مرکز، 7/5/1360، سند تکبرگی؛ و - سند شماره 42646 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات عملیات سپاه اهواز به اطلاعات عملیات مرکز، 7/5/1360، سند تکبرگی.
- ↑ سند شماره 42657 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه خوزستان (تپه عملیات) به مرکز (فرماندهی)، 7/5/1360، سند تکبرگی؛ و - سند شماره 4660 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از ستاد جنوب به فرماندهی سپاه مرکز، 10/5/1360، سند تکبرگی.
- ↑ سند شماره 4646 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبهای 24 ساعته، واحد اطلاعات عملیات خوزستان به فرماندهی مرکز، 8/5/1360، صص 3 و 4.
- ↑ سند شماره 4651 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: گزارش نوبهای 24 ساعته واحد اطلاعات عملیات سپاه خوزستان به فرماندهی مرکز، 9/5/1360، ص1.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 132، 8/5/1360، صص 19 و 20، آبادان - خبرگزاری پارس، 8/5/1360.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 8/5/1360، ص15.
- ↑ روزنامه خراسان، 8/5/1360، ص2.
- ↑ روزنامه کیهان، 8/5/1360، ص13.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 7/5/1360، ص4.
- ↑ خبرگزاری پارس، گزارشهای ویژه، شماره 134، 11/5/1360، ص32، خبرگزاری پارس، 10/5/1360.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 13/5/1360، ص10؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 134، 10/5/1360، صص 34 و 40، ارومیه - خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - سند شماره 57676 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مهاباد به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرکز (فرماندهی)، 9/5/1360، سند تکبرگی.
- ↑ روزنامه کیهان، 8/5/1360، ص13.
- ↑ سند شماره 42677 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مهاباد به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرکز (فرماندهی)، 8/5/1360، سند تکبرگی؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 132، 8/5/1360، ص13، ارومیه - خبرگزاری پارس، 8/5/1360.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 8/5/1360، ص15.
- ↑ سند شماره 57469 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات منطقه7 (کرمانشاه) به اطلاعات مرکز، 14/5/1360، سند تکبرگی؛ و - سند شماره 39147 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه مرکز (فرماندهی) به سپاه غرب (فرماندهی)، 12/5/1360، سند تکبرگی؛ و - سند شماره 341990 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از لشکر 28 (رکن2) به استانداری استان کردستان، 8/5/1360، سند تکبرگی.
- ↑ روزنامه کیهان، 13/5/1360، ص14؛ و - روزنامه اطلاعات، 14/5/1360، ص4.
- ↑ سند شماره 196411 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ سند شماره 42662 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات کرمانشاه به اطلاعات مرکز، 8/5/1360، سند تکبرگی.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ روزنامه خراسان، 8/5/1360، صص 1 و 2؛ و - روزنامه کیهان، 8/5/1360، ص2؛ و - روزنامه اطلاعات، 8/5/1360، ص15.
- ↑ سند شماره 42640 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از فرماندهی سپاه تبریز به اطلاعات فرماندهی مرکز، 7/5/1360، سند تکبرگی؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، ص31، خبرگزاری پارس، 7/5/1360؛ و - روزنامه اطلاعات، 8/5/1360، ص15.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 141، 18/5/1360، ص27، 17/5/1360؛ و - روزنامه اطلاعات، 18/5/1360، ص4؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 141، 17/5/1360، ص24، اراک - خبرگزاری پارس، 17/5/1360.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 14/5/1360، ص2.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، صص 13 و 14، تهران - خبرگزاری پارس، 7/5/1360.
- ↑ سند شماره 42678 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تهران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مرکز (فرماندهی)، 8/5/1360، ص2.
- ↑ سند شماره 42652 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از سماجا3 به مرکز فرماندهی و به شاجا (پست فرماندهی)، 7/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، ص9، اصفهان - خبرگزاری پارس، 7/5/1360؛ و - سند شماره 42641 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از اطلاعات سپاه اصفهان به اطلاعات سپاه مرکز، 7/5/1360، سند تکبرگی.
- ↑ سند شماره 379553 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از واحد اطلاعات و بررسیهای سپاه پاسداران بروجرد به استانداری لرستان، 14/5/1360، ص3.
- ↑ سند شماره 328430 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: از معاونت سیاسی و اداری استانداری لرستان به وزارت کشور (اداره کل سیاسی)، 15/5/1360، ص1.
- ↑ همان.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، ص13، خرمآباد - خبرگزاری پارس، 7/5/1360؛ و - سند شماره 328430 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ سند شماره 328430 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، پیشین.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، ص10، مشهد - خبرگزاری پارس، 7/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 132، 9/5/1360، ص18، مشهد - خبرگزاری پارس، 8/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 132، 9/5/1360، ص19، رشت - خبرگزاری پارس، 8/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، صص10، 32 و 33، تهران - خبرگزاری پارس، 7/5/1360؛ و - روزنامه کیهان، 8/5/1360، ص3.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 134، 11/5/1360، ص13 ضمیمه، رادیو صدای ایران، 10/5/1360.
- ↑ همان، ص32، خبرگزاری پارس، 10/5/1360؛ و - خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 135، 12/5/1360، ص12، پاریس - فرانس پرس، 11/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، صص 24 و 25، لندن - فرانس پرس، 7/5/1360.
- ↑ روزنامه کیهان، 8/5/1360، ص2.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 7/5/1360، ص4.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، صص 10 و 11، تهران - خبرگزاری پارس، 7/5/1360.
- ↑ اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران (کارنامه و خاطرات سال 1360) به اهتمام یاسر هاشمی، تهران: نشر معارف انقلاب، چاپ نهم 1386، صص 186 - 184.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 8/5/1360، ص16؛ و - روزنامه کیهان، 8/5/1360، ص15.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 8/5/1360، ص16؛ و - روزنامه کیهان، 8/5/1360، ص3.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 132، 8/5/1360، ص14.
- ↑ همان، صص 17 - 15، تهران - خبرگزاری پارس، 8/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، صص 3 - 1 ضمیمه، رادیو لندن، 7/5/1360.
- ↑ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نشریه بررسی و تحلیل رویدادهای ایران و جهان، شماره 4، شهریور 1360، ص61.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 141، 18/5/1360، ص7، تهران - خبرگزاری پارس، 17/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 132، 8/5/1360، صص 3 و 4 ضمیمه، رادیو لندن، 8/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، ص4 ضمیمه، رادیو اسرائیل، 7/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 131، 8/5/1360، صص 32 و 33، خبرگزاری پارس، 7/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 132، 8/5/1360، صص 5 و 6 ضمیمه، رادیو مسکو، 8/5/1360.
- ↑ سند شماره 78769 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: 7/5/1360، صص 15 - 11.
- ↑ روزنامه اطلاعات، 7/5/1360، ص4.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه خبرها و گزارشها (ایران در 24 ساعت گذشته)، شماره 143، 19/5/1360، صص 15 - 13، تهران - خبرگزاری پارس، 19/5/1360.
- ↑ خبرگزاری پارس، نشریه گزارشهای ویژه، شماره 133، 10/5/1360، ص23 ضمیمه، رادیو کویت (بخش عربی)، 9/5/1360.
- ↑ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نشریه بررسی و تحلیل رویدادهای ایران و جهان، شماره 4، شهریور 1360، ص61.
- ↑ همان، ص13.