1364.04.21

از دانشنامه روز شمار دفاع مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۹ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه |عنوان = روزشمار جنگ سال 1364 |نام = 1364.04.21 |نام دیگر= بیست و یک تیر |روز= 21 تیر 1364 |تاریخ شمسی= 1364.04.21 |تاریخ میلادی= 12 ژوئیه 1985 |تاریخ قمری= 23 شوال 1405 |اسامی عملیات= |اسامی شهدا= |اسامی اسرا= }} <div class="bootstrap-btn">1360.04.21</div> <div class="bootstrap-btn">1...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
روزشمار جنگ سال 1364
1364.04.21
نام‌های دیگر بیست و یک تیر
تاریخ شمسی 1364.04.21
تاریخ میلادی 12 ژوئیه 1985
تاریخ قمری 23 شوال 1405



گزارش- 284

در پي بروز شواهدي در منطقة عمومي "سيدكان" مبني بر هوشيار شدن دشمن در خصوص تحركات آتي نيروهاي خودي (ارتش)، چنين مبحثي موضوع نامة به‌كلي سري "مصطفي ايزدي" فرمانده قرارگاه حمزه، قرار گرفت كه امروز براي فرمانده كل سپاه ارسال گرديد. در اين نامه پس از توجه دادن به رعايت نشدن حفاظت عمليات، در نتيجه هشياري كامل نيروهاي دشمن و آمادگي آن‏ها براي مقابله با حملة خودي، آمده‏است: «دشمن حدود هشت تيپ به منطقه آورده است و مرتب مناطق حساس را بمباران مي‌كند و كلية مناطق حساس را توسط نيروهاي بومي كمين گذاشته است.»[۱] امروز همچنين تغييراتي در طرح مانور صورت گرفت؛ گزارش راويان مركز در اين باره حاكي است: زمان عمليات شنبه 22/4/1363 تعيين شده‏بود. برادر "صياد شيرازي" روز قبل در پادگان تيپ ويژة شهدا (سپاه) در مهاباد پس از سخن‏راني براي برادران بسيج، جلسه‌اي هم با برادران تيپ و برادر "غلامرضا صالحي" مسئول واحد عمليات قرارگاه نجف، گذاشت. در اين جلسه پس از بحث پيرامون كيفيت و آمادگي رزمي يگان‌ها، تغييراتي نيز در طرح مانور عمليات داده شد. خلاصة آخرين طرح چنين است: - تيپ1 از لشكر77 ارتش با دو گردان، يكي جهت اشغال "سربله" و ديگري به‌منظور تصرف "گوشينه" و بعد الحاق در يك نقطه، وارد عمل شود. - تيپ2 از لشكر28 ارتش (كه تحت امر لشكر23 است) با يك گردان ارتفاع غربي "سربله" (سرهويز) و با گردان ديگر، ارتفاعات "بربزين" و يال بربزين را كه جلو ارتفاع "كارگزين" هست ، تصرف كند. - لشكر23 ارتش با تيپ2، ارتفاعات مشرف روي "بيركم" و ارتفاع 1830 را اشغال كند و به‌وسيلة تيپ1 جهت برقراري خط تماس، به دشمن كه روي "سراسپندار" هست، نزديك شود و در يك كيلومتري، منتظر ادامة تك باشد. - تيپ ويژة شهدا [سپاه] نيز در احتياط تيپ1 از لشكر77 [ارتش] است و منتظر ادامة تك از طرف گوشينه در مرحلة بعد باشد. چون فرمانده تيپ1 لشكر77 از منطقة عملياتي مربوط به خود شناختي نداشت، برادر "محمود كاوه" فرمانده تيپ شهدا كه قبلاً منطقه را شناسايي كرده‏بود، مأمور توجيه وي شده‏بود. بنابراين در اين جلسه دربارة اين مسئله نيز مباحثي مطرح شد و ضمن آن، برادر محمود كاوه اظهار داشت: «من ديروز رفته بودم اين‌ها را توجيه بكنم، عملاً ديدم كه اين‌ها به هيچ‌وجه قادر به گرفتن گوشينه نيستند و بايد يك فكري كرد.» بلافاصله جناب سرهنگ صياد شيرازي در پاسخ گفت: «خود شما يك گردان ببريد و گوشينه را بگيريد، بعد ما يك گردان از اين تيپ مي‌فرستيم كه بيايد تحويل بگيرد.» در ادامة بحث برادر كاوه گفت: «ما آماده نيستيم، قرار نبود ما بگيريم، ما بايد در مرحلة دوم وارد عمل شويم.» سرهنگ علي صياد‌شيرازي: «همان‌طور كه مي‌دانيد آن‏ها قادر نيستند، حالا ديگر كاري است كه بايد بشود؛ همان زماني كه مشخص شده [شنبه]، آماده باشيد.» به هر ترتيب در پايان اين جلسه ضمن توافق دربارة تعويق 24 ساعتة اجراي عمليات، اجمالاً در طرح مانور نيز تغييراتي به شرح زير به تصويب رسيد و به‌عنوان تصميم نهايي به همة يگان‌ها ابلاغ گرديد: قرارگاه حمزه2 (تيپ ويژه شهدا): در مرحلة اول با يك گردان تك كرده، ارتفاع گوشينه را اشغال مي‌نمايد و در مرحلة دوم نيز جهت ادامه تك آماده مي‌شود. قرارگاه حمزه3 (تيپ1 لشكر77): در مرحلة اول با يك گردان ارتفاعات سربله را تصرف نموده، با گردان ديگر پس از اين كه حمزة2 ارتفاع گوشينه را تصرف كرد، تثبيت ارتفاع را به‌عهده مي‌گيرد.[۲]

گزارش- 285

در پي حملة عراق در مورخ 17/4/1364 به مواضع تيپ40 سراب (ارتش) در منطقة بين پاسگاه شرهاني و شهرك زبيدات (مقابل نوار مرزي موسيان) كه به اشغال تپة 175 در جنوب پاسگاه شرهاني و ناكامي يگان‌هاي مدافع براي بازپس‌گيري تپه، انجاميد، امروز در ساعت8 بامداد با همت نيروهاي لشكر58 ذوالفقار (ارتش) در عملياتي، اين منطقه از دشمن باز پس گرفته شد. در اين عمليات، دو نفر از نيروهاي دشمن به اسارت درآمدند.[۳]

گزارش- 286

يك نفت‏كش 392 هزار تني تركيه به نام "سيحان" امروز هدف حملة هواپيماهاي عراقي قرار گرفت و بر اثر اصابت موشك دچار حريق شد. اين كشتي - كه از نوع 226800 پني‏ويت سوپر نفت‏كش مي‌باشد - در حدود 160 كيلومتري جنوب خارك هدف موشك " اگزوسه" قرار گرفت. شدت آسيب ‏كشتي به حدي بود كه نفت بسياري از آن نشت كرد. شركت تركي مربوطه، برآورد كرد كه 20% نفت كشتي به هدر رفته. به‏گفتة منابع خبري، جريان باد، لكه‌هاي نفتي را به سوي سواحل ايران منحرف ساخته‏است.[۴] سخن‏گوي يك شركت كشتي‌راني تركيه گفت كه اين نفت‏كش هنگام وقوع حمله، عازم جزيرة سيري بوده‏است.[۵] يادآوري مي‌شود كه اين دومين سوپر نفت‏كش تركيه‌ است كه در چند روز گذشته در مسير خارك به سيري هدف هجوم عراق قرار مي‌گيرد. سه‌شنبه 18/4/1364، عراق سوپر نفت‏كش " ام وطن" را در اين مسير هدف گرفته‏بود. ايران با اجارة نفت‌كش‌هاي بزرگ، نفت‌خام صادراتي خود را از خارك به سيري مي‏برد تا مشتريان در آن‏جا بارگيري كنند.

گزارش- 287

با آتش پدافند خودي، يك فروند هواپيماي عراقي از نوع بمب‌افكن سوخو - 22 در ساعت8:20 بامداد امروز در حوالي پيرانشهر سرنگون شد و خلبان آن به اسارت درآمد.[۶] عراق با اذعان به سقوط اين هواپيما، گفت ايران مسئول سلامت اين خلبان است.[۷] خبرنگار روزنامه اطلاعات پس از مصاحبه‏اي اختصاصي با خلبان هواپيماي سرنگون شدة عراقي، نوشته است: «خلبان اسير عراقي ابتدا خود را خلبان ستوان دوم "حازم فاضل شعبان" اهل شهر بابل (حله) در چهل كيلومتري كربلا، معرفي كرد و در مورد مأموريت خود اظهار داشت: "در ساعت8:50 برفراز پيرانشهر بودم كه هواپيمايم هدف قرار گرفت و من با چتر نجات به فضاي پيرانشهر پريدم." خلبان عراقي در جواب اين سؤال كه "رژيم عراق از بمباران مناطق مسكوني ايران چه هدفي را دنبال مي‌كند؟" گفت: "در حقيقت آن‏ها با اين روش مي‌خواهند جنگ را خاتمه بدهند، ليكن اين روش نادرست و نامشروع است، چرا كه گروهي بي‏گناه را قرباني مي‌كند." خلبان اسير عراقي آن‏گاه در مورد علت و چگونگي اعدام‌هاي دسته‏جمعي ارتشيان عراق توسط صدام، اظهار داشت: "اين اعدام‌هاي دسته‏جمعي افسران عراقي را تأييد مي‌كنم. علت اصلي اين اعدام‌ها آن بود كه اخيراً تعدادي از خلبانان و افسران نيروي هوايي عراق مي‌خواستند كاخ صدام را بمباران كنند. اما تعداد دقيق اعدام شدگان را نمي‌دانم.»[۸]

گزارش- 288

امروز جمهوري‌اسلامي ايران كشتي كويتي " المحرق" را پس از تخلية كامل محمولة نظامي آن - كه متعلق به عراق بود - آزاد كرد. يادآوري مي‌شود كه اين كشتي باري در كويت ثبت شده و در 20 ژوئن 1985 (30/3/1364) به‏وسيلة نيروي دريايي ايران در درياي عمان و خارج از تنگة هرمز متوقف شد و مورد بازرسي قرار گرفت، سپس به بندرعباس برده شد. مقام‏هاي ايران، محمولة نظامي كشتي را كه براي عراق حمل مي‌شد، ضبط و كشتي را پس از حدود سه هفته آزاد كردند.[۹] به نوشتة روزنامة " الرأي‏العام"، "عبدالفتاح البدر" رئيس شركت اين كشتي كويتي، قبلاً گفته بود: «دو تن كالا به مقصد عراق، دشمن ايران در جنگ 57 ماهة خليج‌فارس، از كشتي 23هزار تني المحرق تخليه خواهد شد.»[۱۰] ناخداي كشتي المحرق "ديويد بد‌فورد" قبل از ترك آب‌هاي ايران، در بيانيه‌اي ضمن شرح چگونگي كنترل كشتي، توضيح داده كه بخشي از محمولات كشتي كه به مقصد كشور عراق بارگيري شده‏بود، بنا به ماهيت آن‏ها و اظهارات مقام‏هاي ايراني، در زمرة كالاهايي قرار مي‌گيرد كه به طور مستقيم و غيرمستقيم به توانايي جنگي عراق كمك مي‌كند و تخليه گرديد. وي افزوده كه به دليل وجود نواقصي در بارنامه‌ها و ايجاد سوءظن، كشتي جهت تفتيش تكميلي از هويت و مقصد كالاي آن، به بندرعباس هدايت شد. به نوشتة ديويد، بعضي از اقلام، بارنامه نداشته‏اند و بعضي ديگر در طرح بارگيري ثبت نشده‏بودند و اين محمولات به مقصد عراق بارگيري شده‏بود. وي در پايان با اشاره به اين كه با نيروي دريايي ايران همكاري كرده و در اجراي حق قانوني بازرسي، از هيچ كمكي مضايقه نكرده‏است، تأكيد كرده كه افراد نيروي دريايي ايران و ساير سازمان‌ها رفتاري صحيح و مطلوب داشته‏اند و از آنان تشكر كرده‏است.[۱۱] از سوي ديگر، يك سخن‏گوي وزارت خارجة انگليس امروز اعلام كرده اين كشور با مقام‏هاي ايراني دربارة يك كشتي كويتي توقيف شده در ايران كه حامل 9 افسر انگليسي مي‌باشد، تماس گرفته‏است. وي افزوده كه خدمه‌هاي انگليسي كشتي المحرق، گروگان تلقي نمي‌شوند زيرا ايران تصريح كرده‏است كه رفتن آنها مانعي ندارد. به‏گفتة وي، اتباع انگليس داخل كشتي تصميم گرفته‌اند كه با ديگر خدمه‌هاي بنگالي در بندرعباس باقي بمانند.[۱۲] يادآوري مي‌شود كه كالاهاي اين كشتي متعلق به امارات، كويت و نيز دو تن محموله متعلق به عراق بوده است. در اين كشتي، 22 خدمه بنگلادشي و 13 افسر - كه از اين تعداد 9 تن انگليسي‏اند - كار مي‏كنند.[۱۳] توقيف كشتي المحرق، علاوه بر بازتاب‌هايي در رسانه‌ها، واكنش برخي مقام‏هاي رسمي كشورهايي را نيز در پي داشته است، از جمله وزارت امور خارجه انگليس اعلام كرده كه لندن جهت آزادسازي 9 افسر انگليسي با ايران و كويت در تماس است.[۱۴] اتحادية ملي افسران حمل و نقل دريايي و هوايي انگليس نيز در حمايت از 9 افسر انگليسي كه در كشتي توقيف شده مي‌باشند، دربارة اين اقدام جمهوري‌اسلامي ايران، نامه‏اي اعتراض‌آميز به سفارت ايران در لندن نوشته كه در آن آمده‏است: «وقتي افسراني در يك كشتي خارجي كار مي‌كنند، اغلب از محمولة آن بي‌خبر هستند.»[۱۵] اعتراض تعدادي از كشورهاي منطقه در مورد توقيف اين كشتي نيز قابل ذكر است: كويت در ابتداي امر برخورد تندي در پيش گرفت، ولي پس از اين كه ديد جمهوري‌اسلامي ايران براي اطمينان از نبودن محموله براي عراق، مصمم به بازرسي كشتي است، مواضع قبلي خود را تعديل كرد، به‏طوري كه يك مقام بلندپايه كشتي‏راني كويت گفت كه اين كشور اميدوار است پس از تخلية محمولة عراق، كشتي المحرق آزاد شود.[۱۶] در هر حال، جمهوري‌اسلامي نشان داد در بازرسي اين كشتي‌ و كشتي‌هاي مشابه و نيز تخلية اين گونه محموله‏ها به مقصد عراق، مصمم است و چنان كه "ديويد بدفورد" كاپيتان كشتي المحرق، در بيانات خويش اجراي حق قانوني بازرسي كشتي به‏وسيلة نيروي دريايي ايران را اذعان كرده،[۱۷] اقدام ايران استفاده از يك حق قانونيِ شناخته شده، است. در نهايت، جمهوري‌اسلامي ايران پس از تصفية محموله امارات و كويت، با ثبت و ضبط دو تن كالاي متعلق به عراق، اين كشتي را امروز به سمت مقصد خود رها ساخت.[۱۸] از جمله بازتاب‌ها و پي‏آمدهاي اين ماجرا، برخورد راديو اسرائيل با آن است كه با بي‌اعتنايي به روند حقوقي و قانوني قضيه - كه هم در توقيف، هم در آزادي كشتي لحاظ شده‏بود - كوشيد اين اقدام را امري سياسي جلوه دهد و با وجود مدارك و شواهد فوق‌، اعلام كرده كه آزاد ساختن كشتي بر اثر فشار ديپلماسي بوده‏است: «به دنبال فشارهاي شديد سياسي، حكومت اسلامي ايران بالاخره تصميم گرفت كشتي باري كويتي را كه سه هفته پيش توقيف كرده، آزاد سازد.»[۱۹] هر چند همين راديو، در برنامه‌اي ديگر و زماني ديگر اذعان كرد: «اين كشتي به اتهام حمل اسلحه براي عراق، توسط واحد دريايي پاسداران دولتي ايران توقيف گرديده و به بندرعباس برده شد. حكومت ايران اعلام كرد بار اين كشتي به مقصد عراق حمل مي‌شده و از اين رو پيش از آزادي كشتي، محمولة آن مصادره خواهد شد.»[۲۰] واكنش عراق در خصوص توقيف اين كشتي، حمله به يك هدف بزرگ دريايي در نزديكي جزيرة خارك بود. يك سخن‏گوي رسمي عراق دربارة اين حمله گفت: «عراق به منظور نشان دادن عكس‌العمل به كشتي‏ربايي ايران و به منظور قطع صادرات نفتي ايران تا هنگام موافقت دولت تهران با صلح كامل، به حملات خود عليه كشتي‌هايي كه از بنادر ايراني استفاده مي‌كنند‏، ادامه خواهد داد.»[۲۱]

گزارش- 289

آقاي هاشمي‌رفسنجاني در نمازجمعة امروز تهران، دليل اصلي سفر اخير خود به كشورهاي ليبي، سوريه، چين و ژاپن را تحرك بخشيدن به سياست خارجي كشور در هنگامة جنگ رواني - سياسي عراق براي انزواي ايران، اعلام كرد. وي ضمن گزارش و تحليل اين سفرها، گفت: «اين سفرها با دعوت از سوي اين كشورها بود. دعوت از سوي ليبي و سوريه امري طبيعي است، اما دعوت چين و ژاپن مسئله جديدي است. در مورد سوريه و ليبي، در آن روزها توطئه‌هاي خطرناكي براي نابودي جبهة پايداري و كشورهايي كه در مقابل اسرائيل فعلاً جبهه دارند، در حال اجرا بود. جنگ داخل لبنان خطر بزرگي بود و مسائل جنگ با عراق را داشتيم كه بايد دربارة سرنوشت عراق و نوع حكومت آيندة عراق و مسائل مردم عراق مشورت كنيم و برنامه‌هايي داشتيم و الحمدلله در آن سفر، توطئه‌ها خنثي شد و هيئت اعزامي آيت‌الله "منتظري" قبلاً زمينه را مساعد كرده‏بود و فتنة لبنان تمام شد و انسجام جبهة پايداري در دو مركز سوريه و ليبي حفظ و تثبيت شد و دست‌آوردهاي ديگري نيز داشت. ... در مورد مسافرت چين و ژاپن، در بحبوحة جنگ رواني شهرها كه لازم بود با اين جنگ رواني برخورد كنيم، ما اين برنامه را طراحي كرديم. الحمدالله در همة چيزهايي كه خودمان تنظيم كرديم كه به مقابلة اين مرحله از جنگ برويم، پيروز شده‌ايم. يك مرحله، مقابله به‌مثل بود كه آمار و ارقام نشان مي‌دهد. دست قوي نيروهاي ما اين مسئله را در بعد مقابله به مثل موفق از آب درآورد ... قسمت ديگر، مسئله رواني و شكستن روحيه مردم بود توسط امكانات تبليغاتي دشمن، ضدانقلاب و ستون پنجم دشمن كه آن هم با هيجانات و شوري كه در نمازهاي جمعه و به هنگام خوردن بمب‌ها و موشك‌هاي‏شان داده بودند و در اوج قضيه و در مانور روز قدس ... كه بيش از حد تصور ما دشمن‏شكن بوده و خنثي شد. و قسمت ديگر در جبهه‌ها بود كه به محض شروع سيلي زدن به دشمن، با عمليات "بدر" و بعد با عمليات نفوذي، غير نفوذي و زنجيره‌اي "قدس" و "ظفر" و عمليات بي‌نام و... انجام شد و من فكر مي‌كنم اين قسمت در آينده عراق را بيش‏تر پشيمان خواهد كرد. قسمت چهارم كه مهم است، يك حركت خارجي براي تحرك بخشيدن به سياست خارجي بود. آن‏ها طي چند هفته ايران را به عنوان يك كشور جنگ‏طلب معرفي مي‌كردند و از سويي، قدرت عراق را بزرگ و ما را منزوي معرفي كرده‏بودند كه اين مجموعه در ارتباط سياسي و اقتصادي دنيا مي‌توانست خيلي منفي باشد، يعني با جوّي كه آن‏ها در دنيا درست كرده‏بودند. آن‏ها قدرت نظامي - سياسي و حمايت اجتماعي جهان از عراق را به گونه‌اي ترسيم كرده‏بودند كه لازم بود در اين مقطع حركت مناسبي و در خارج از كشور هم انجام شود. با مشورت از خدمت امام و با تصميمي كه در خدمت رئيس‌جمهوري و نخست‌وزير و رئيس ديوان عالي كشور به عمل آمد، وقت مناسب سفر معين شد.» آقاي هاشمي توضيح داد: «در مسافرت ما چند هدف براي‏مان مشخص بود: يكي اهداف اقتصادي، يكي سياسي. ما در مباحثي كه با مسئولان قوا داشتيم، به اين نتيجه رسيديم: ما با كساني كه در گذشته با ايران داراي روابط سطح بالا بودند و ارتباطات اقتصادي - سياسي و ارتباطات بين‌المللي و فرهنگي ما از آن‌جا تغذيه مي‌كرده، به اين زودي نمي‌توانيم روابط سالم برقرار كنيم و در دنيا هم نمي‌توانيم منزوي شويم.» وي همچنين گفت: «مهم‏تر از اين سفر براي ما جبهه‌هاست و اصلي‌ترين كاري كه در برابر شرارت جديد صدام كرديم، اين بود كه تشخيص داديم صبر كردن براي رسيدن به زمان مناسب عمليات نهايي، مصلحت نيست و عراق از اين فرصت سوء استفاده و او شرارت خواهد كرد، بنابراين من اين جا به جوانان و به رزمندگان تأكيد مي‌كنم كه هرچه زودتر وارد ميدان شوند و اين بار مثل گذشته نيست.» آقاي هاشمي سپس جنبه‌هاي مختلف اين سفر را بيش‏تر تشريح كرد: «همان روزها گروگان‌هاي امريكايي آزاد شده‏بودند و يك كانال تلويزيوني ژاپن كه به طور شبانه‌روز در اختيار امريكايي‌ها است، بمباران تبليغاتي خود را بر روي مسئله تروريسم گذاشته بود و ايران را متهم به دست داشتن در تروريسم مي‌كرد و اين مي‌توانست سفر ما را تحت‌الشعاع قرار دهد. خوش‏بختانه توضيحات ما و همكاري رسانه‌هاي گروهي به امريكايي‌ها در اين مورد نيز ضرر زد. خبرنگاران سؤال كردند كه "چرا شما تروريسم را صريحاً محكوم نمي‌كنيد؟" و ما مي‌گفتيم اول ريشه را محكوم مي‌كنيم. شما انتظار داريد كه اسرائيل كه هفتصد مسلمان را ربوده و به كشور ديگري برده، محكوم نشود، اما چند نفر كه يك هواپيما را مي‌ربايند‏، محكوم شوند! ... ايران بيش‏ترين قرباني و بها را براي تروريسم پرداخته است: در يك انفجار، 72 تن از بهترين شخصيت‌هاي ما از بين رفتند و رئيس‌جمهوري و نخست‌وزير ... [را] در بمب‌گذاري‌ از ما گرفتند و ائمه جمعه ما را در محراب قطعه قطعه كردند؛ چنين دولتي نمي‌تواند با تروريسم موافق باشد. ما فرانسه و امريكا و انگليس را به خاطر حمايت از تروريست‌هاي فراري، محكوم كرديم ... تبليغات استكبار جهاني، ايران را كشوري جنگ‏طلب و عراق را كشوري صلح‏دوست معرفي كرده‏بودند؛ ... ما در ساعت‌هاي طولاني در مذاكرات خود اين مسئله را روشن كرديم كه آتش‌بس پيشنهادي شما مسئله را حل نمي‌كند و امنيت بايد ريشه‌اي باشد ... و ادلة خود را پيرامون دخالت ابرقدرت‌ها تشريح كرديم و چين و ژاپن هر دو قانع شدند كه به جز اين كه ريشة جنگ در منطقة خاورميانه سوزانده شود و امنيت واقعي به وجود بيايد، راه ديگري وجود ندارد يكي از چيزهايي كه سخت اين‌ها را مجذوب كرده، موضع ما در قبال افغانستان است ... ما گفتيم افغانستان مانند اسرائيل است؛ شوروي‌ها دوست ما مي‌توانند باشند و ما همكاري هم داريم، اما افغانستان قابل معامله نيست و افغانستان را بايد در اختيار مردمش گذاشت. اما بايد قيد كنيم كه معناي رفتن شوروي اين نيست كه امريكا به جاي او بيايد؛ اگر امريكايي‌ها بخواهند به افغانستان بيايند، همان كاري كه در لبنان با امريكايي‌ها شد، با امريكايي‌ها در افغانستان هم خواهد شد... .» آقاي هاشمي به سفر خود به چين اشاره كرد و گفت: «در يكي از شهرهاي چين، شهر قديمي "شيان" ... در يك روز تعطيل و در زير باران آن قدر مردم با چتر براي ديدن هيئت جمهوري‌اسلامي ايران جمع شده‏بودند كه مسئول شهر گفت: "تاكنون چنين جمعيتي را در خيابان‌هاي شهر ما نديده‌ بوديم و تعجب مي‌كنم كه نفوذ انقلاب شما در اين مردم دور دست از كجا آمده‏است؟!" رهبران چين مردمي معمولي نيستند، كساني هستند كه از راه‌پيمايي بزرگ "مائو" برخاسته‌اند و گفتند كه ما اوايل انقلاب، انقلاب شما را نشناخته بوديم و همين مانور روز قدس افكار نيمي از مردم دنيا را عوض كرد. من مانور روز قدس را به راه‏پيمايي بزرگ مائو تشبيه كردم و رهبران چين آن تشبيه را قبول كردند ... يكي از رهبران بزرگ چين - كه من با او ديداري داشتم - از ضدانقلاب ايران به عنوان ستون پنجم نيروهاي واكنش سريع امريكا كه "كارتر" پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران آن را طرح‌ريزي كرده‏است، ياد كرد.»[۲۲]

گزارش- 290

در حالي كه "ميرحسين موسوي" نخست‌وزير، با حمايت‌هاي امام در موضع قدرت‏مندانه‌اي تثبيت شده‏است، آقاي هاشمي‌رفسنجاني نيز روز به روز در موضع دومين قدرت سياسي كشور پس از امام‌خميني بيش‏تر مطرح و تثبيت مي‌شود به خصوص پس از سفرهاي منطقه‌اي و آسيايي اخير وي كه تفسيرها و تحليل‌هاي مختلفي دربارة چشم‌انداز آيندة نخبگان اصلي قدرت در ايران ارائه مي‌شود؛ از جمله روزنامة انگليسي "فايننشال تايمز" در مقاله‌اي، موضوع نخبگان كنوني ايران را محور بررسي قرار داده و به جايگاه كنوني و آتي رئيس‌جمهور، رئيس‌ مجلس، نخست‌وزير و "موسوي خوئيني‌ها" نايب رئيس مجلس و چهرة معروف ماجراهاي لانه و مراسم خاص حج، پرداخته است. در اين گزارش و تحليل، پيش‌بيني شده‏است كه هاشمي جاي موسوي نخست‌وزير را هم خواهد گرفت و آقاي خوئيني‌ها از عرصة رقابت بالقوه در امر رياست جمهوري كنار خواهد رفت و آقاي خامنه‌اي در موقعيت رياست جمهوري مجدداً تثبيت خواهد شد. در اين مقاله آمده‏است: «ناظران آگاه در تهران مي‌گويند اكنون به نظر مي‌رسد حجت‌الاسلام هاشمي‌رفسنجاني رئيس پارلمان ايران، در مقام نخست‌وزير آيندة ايران قرار گيرد. در پي چاپ مقاله‌اي در روزنامة "تهران تايمز" كه در آن از آقاي رفسنجاني خواسته شد كه از برخي از مسئوليت‌هاي كنوني خود كناره‌گيري كرده و پستي را بپذيرد كه در مقام آن بتواند كنترل كامل كشور را در اختيار داشته باشد، اين شايعات قوت گرفت. سرمقاله‌هاي تهران تايمز به طور كلي منعكس‏كنندة سياست دولتي ايران مي‌باشد. دولت كنوني ميرحسين موسوي ظرف هيجده ماه گذشته با چندين مورد شكست سياسي در پارلمان ايران روبه‏رو شده‏است. انتظار مي‌رود در اين انتخابات، حجت‌الاسلام علي خامنه‌اي مجدداً به رياست جمهوري ايران برگزيده شود. به نظر نمي‌رسد در انتخابات مذكور، رقيب سرسختي براي [آقاي] خامنه‌اي وجود داشته باشد. رقيب سرسخت [آقاي] خامنه‌اي در اين انتخابات، حجت‌الاسلام "خوئيني‌ها نايب رئيس پارلمان ايران، بود كه هفتة گذشته انتصاب وي به عنوان دادستان كل كشور، عملاً موجب گرديد كه ديگر شانس براي شركت در انتخابات مذكور را نداشته باشد. رفسنجاني در حال حاضر دومين مرد قدرت‏مند ايران بعد از امام‌خميني محسوب مي‌شود و ديدار اخير وي از پايتخت‌هاي عربي و همچنين دو كشور شرق دور نيز بدون شك مقام و قدرت كنوني وي را فزوني بخشيده است.»[۲۳]

گزارش- 291

امروز وزير خارجة ايران براي وزير خارجة نيكاراگوئه كه در حال اعتصاب غذا به‌سر مي‌برد، پيامي فرستاد. در اين پيام آمده‏است: «جناب آقاي "ميگوئل دسكوتو" وزير محترم امور‏خارجة نيكاراگوئه، از عمل انقلابي اعتصاب غذاي جناب‌عالي به‌عنوان اعتراض به توطئه‌هاي مكرر امپرياليسم امريكا عليه انقلاب نيكاراگوئه، مطلع شديم. امريكا كه خود سردم‏دار تروريسم دولتي در جهان است، با تبليغات مسموم خود سعي در مخدوش جلوه‏دادن چهره‌ها و حركت‌هاي انقلابي و مردمي دارد. اين‌جانب اقدام جناب‌عالي را وسيله‌اي جهت افشاي توطئه‌هاي امريكا و بالا بردن آگاهي توده‌هاي محروم منطقه دانسته و اين حركت انقلابي كليساي كاتوليك را تحسين مي‌نمايم.»[۲۴] به گزارش روزنامة اطلاعات، "محمّد پيروي" سفير جمهوري‌اسلامي ايران در ماناگوئه، امروز در ششمين روز از روزة پدر "ميگوئل دسكوتو" وزير خارجة نيكاراگوئه، در يك كليساي محقر كه محل "اعتكاف" او مي‌باشد، با وي ملاقات كرد و پيام ويژة "علي‌اكبر ولايتي" وزير امورخارجة جمهوري‌اسلامي ايران را تسليم او كرد.[۲۵]  ضميمة اول گزارش 284: هشياري دشمن در منطقه عملياتي سيدكان (قادر) در خصوص هشياري دشمن در منطقة عملياتي سيدكان - كه با نام "قادر" انجام شد - برادران سپاه حساسيت بسياري داشتند كه نامة مندرج در متن، نمونه‌اي از آن است. عمليات مزبور قرار بود با فرماندهي ارتش در حالي كه نيروهايي از سپاه را تحت امر مي‌گيرد، انجام شود، از اين‌رو، فرماندهي سپاه در برابر شواهد هشياري دشمن، قادر به تصميم‌گيري نبود، مگر اين‏كه اين حساسيت را به برادران ارتشي منتقل كند، اين در حالي بود كه فرماندهي نيروي زميني ارتش بر انجام‏شدن اين عمليات مُصِّر بود. در هر صورت، دربارة زمينه‌ها و عوامل خاصي كه سبب هشياري دشمن شدند، گزارشي را "مركز مطالعات و تحقيقات جنگ" با استفاده از حساسيت‌هاي برادران سپاه تهيه كرده‏است كه مي‌تواند لااقل عوامل دخيل در مسئله را توضيح بدهد. طبق اين گزارش، از همان ابتداي شروع عمليات شناسايي، حساسيت‌هاي لازم براي اين امر خطير در نظر گرفته نشده و اين امر همچنان ادامه يافته‏است. در اين گزارش دربارة آغاز عمليات شناسايي آمده‏است: فعاليت‌هاي شناسايي با حضور هيئتي از افسران و نفرات ارتش به همراه چند نفر از اعضاي كميتة مركزي حزب دمكرات عراق در منطقة "حيات" و نيز با حضور نيروهاي جنگ‌هاي نامنظم ارتش در منطقة "لولان" - كه عمدتاً پيرامون ارتفاعات "سراسپندار" و "حسن‌بيك" بود - آغاز گشت. شناسايي‌هاي مزبور عمدتاً متكي به اخبار و گزارش‏هاي نيروهاي بارزاني تحت امر لشكر23 بود (البته سپاه به اين گزارش‏ها اعتماد كامل نمي‌كرد، لذا علاوه بر بهره‌برداري از آنها، مستقلاً نيز به شناسايي تكميلي براي استفاده در تصميم‏گيري‏ها، مي‏پرداخت). با شروع فعاليت برادران ارتش، با توجه به استفاده از خودرو (فرماندهي) استيشن و نيسان و نيز تجمع ده بيست نفري افسران با لباس و درجه در منطقة لولان - كه خود به‌تنهايي از همان ابتدا مي‌توانست دشمن را در منطقه حساس كند (هرچند كه بعداً تدابيري در اين زمينه اتخاذ شد) - و نيز به‌خصوص وعدة آزادسازي منطقة سيدكان به‌عناصر حزب دمكرات عراق و ... شايعة وقوع نزديك عمليات، سراسر منطقه را فراگرفت به‌طوري كه در تاريخ 17/3/64 مردم اشنويه براي پيش‏گيري از بمباران، شهر را تخليه كردند و سپاه نيز اقدام به تخلية مقر اصلي خود نمود. به نظر سپاه، بمباران اردوگاه "زيوه" و نيز مقرهاي حزب دمكرات عراق در حيات و بارزان نيز بدون ارتباط با اين قضيه نبود. قرائن ديگري نيز در منطقه بود كه مي‌توانست دال بر وجود هشياري عراق در خصوص عمليات آتي باشد؛ اين قرائن عبارت بودند از: 1ـ درخردادماه حدود سه هفته مداوماً منطقة مرزي لولان زير گلوله‌باران توپخانة عراق قرار گرفت. 2ـ ساعت10 صبح 20/3/1364 چهار فروند هواپيماي دشمن اقدام به بمباران پايگاه نامنظم و پدافند هوايي خودي مستقر در لولان نمودند كه خوش‏بختانه هيچ تلفاتي دربر نداشت. 3ـ تصرف سراسپندار و استقرار پايگاه روي ارتفاعات مهم سراسپندار و گردسنگان توسط دشمن و نيز تقويت نيرويي به استعداد پانصد نفر در تاريخ 15 تا 20/3/1364 و سپس گسترش نيروي منظم در منطقه. 4ـ افزايش ترددهاي دشمن در عقبه‌ها و نيز شليك گلوله‌هاي منور و تيراندازي پراكنده. 5 ـ تذكر جاش‌هاي منطقه طي يك نامه به مسعود بارزاني كه "ما از عمليات با خبريم، فكر مردم باشيد." 6 ـ نامة مسئولان عراقي به افراد با نفوذ و متمايل به جمهوري‌اسلامي مبني‏بر وقوع عمليات. برادر "غلامرضا صالحي" مشاور عملياتي "جناب سرهنگ صياد شيرازي"، دربارة عوامل هشياري دشمن گفته است: «در جلسة سرهنگ صياد شيرازي با بارزاني و فرمانده هيزهايش، بحث عمليات مطرح مي‌شود و قرار بود كه آن‏ها جهت توجيه نيروهاي‏شان به عمق بروند و تنها زمان عمليات را نمي‌دانستند. علاوه بر آن، يك سرباز لشكر23 پناهنده مي‏شود و تعدادي هم اسير از ارتش و نيروهاي اطلاعاتي ما گرفته بود و با اين‏ها مصاحبه كرده‏بود كه يك از اسرا گفته بود كه لشكر23 و تيپ شهدا مي‌خواهند سيدكان را بگيرند و ....» وي سپس افزوده‏است: «مطمئنم عراق فلش‌هاي حركت ما را مي‌دانست؛ اين‏ها به همه گفته بودند، از بخشدار گرفته تا استاندار و نمايندة مجلس، همه مي‌دانستند؛ نمايندة پيرانشهر مي‌آمد، خيلي عادي همه چيز را برايش مي‌گفتند.» از ديگر عوامل آگاهي دشمن و هشياري او در مورد فلش‌هاي حركت ما، فعاليت جهادسازندگي بود و دشمن با عكس‌هاي هوايي كه از منطقه مي‌گرفت و نيروهاي نفوذي ضدانقلاب هم كه در منطقه داشت، دقيقاً حدس مي‌زد كه در منطقه چه‌خبر است. از طرفي ديگر، با توجه به اين‏كه منطقه فاقد نيروي دشمن بود، در صورت رعايت حفاظت عمليات و داشتن طراحي خوب، سرعت عمل يگان‌هاي مانوري و مركزي قوي، مي‌شد جلو خيلي از مواردي را كه به ميزان هشياري دشمن كمك مي‌كرد، گرفت. در مجموع، مهم‌ترين عوامل مؤثر در پي بردن دشمن به آماده‏سازي زمينه عمليات در منطقه، عبارت است از: 1ـ وجود عناصر بارزاني در منطقه و آگاهي آن‏ها از عمليات. 2ـ تردد بيش از حد برادران ارتش به‌خصوص افسران با لباس فرم و داشتن درجه. 3ـ تردد بيش از حد هلي‌كوپترها در منطقه‌اي كه به‏ندرت هلي‌كوپتر وارد آن مي‌شد. 4ـ اقدامات مهندسي به‌صورت گسترده، به‌خصوص جاده‏كشي‌ها كه مرتباً به‏وسيلة جهادسازندگي در منطقه ادامه مي‌يافت و جهت امتداد آن‏ها، فلش عمليات را نشان مي‌داد. 5 ـ تردد بيش از حد وسايل نقلية نظامي، به‌خصوص وسايلي كه صرفاً فرماندهان از آن استفاده مي‌كنند. 6 ـ حضور ضدانقلاب در منطقه. 7ـ اسارت چندتن از نيروهاي ارتشي و سپاهي و پناهنده شدن يك سرباز. 8 ـ نفوذهاي گروهك‌ها. برادر صالحي در اين‏باره كه دشمن پس از هشياري چه اقداماتي انجام داد، گفت: «دشمن بمباران‌هاي شديدي را روي پادگان پيرانشهر كه مركز قرارگاه عملياتي بود، شروع كرد و همچنين تمام جاده‌هاي عقبة منطقه را كه نيروهاي ارتش به‌صورت پراكنده در آن مستقر بودند، زير آتش شديد بمباران هوايي قرار داده و در خطوط پدافندي نيز شروع به فعاليت نمود و تعدادي از مواضع خود را با مين‌گذاري و سيم‏خاردار مستحكم كرده و ارتفاعات 1830 و 1836 سراسپندار را - كه از ارتفاعات حساس منطقه بودند - اشغال كرد و در روي آن مستقر گرديد.» علاوه بر آن، اطلاعاتي كه ركن2 (اطلاعات) قرارگاه تاكتيكي حمزه در تاريخ‌هاي 12، 13 و 18 تيرماه به يگان‌‏ها ابلاغ مي‌كرد، خود دليلي بر آگاهي دشمن از اوضاع بود، به‌طوري‌كه در اين ابلاغيه‌ها به افزايش نيروهاي زرهي، شايع شدن تقويت يگان‌هاي دشمن جهت حمله به منطقة كلاشين، استقرار پانصد نفر از جاش‏هاي محلي در منطقة بيركم و ارتفاعات هاجر، ورود يك تيپ كماندو با هويت يگاني "تيپ2 كماندو" به منطقه چومان مصطفي، گلاله و سيدكان، ارتش رژيم بعثي با تمركز نيرو و استقرار يگان هوانيروز در ديانا و جمع‌آوري عشاير منطقه (كه به‌دنبال شايعة حملة قريب‌الوقوع ارتش، صورت گرفته) ارسال پنجاه كاميون حامل موشك‌هاي زمين‌به‌زمين و اسلحه‌هاي سنگين به ارتفاعات "حسن‌بيگ" و "زين‏پيشه" واقع در منطقة سيدكان و نيز شروع به احداث قرارگاه عملياتي در ارتفاعات حسن‌بيگ اشاره شده‏بود. اين علائم نهايتاً بر پي‏بردن دشمن به قصد نيروهاي خودي براي اجراي عمليات در سيدكان، دلالت دارند. برادر "خادم‌الحسيني" مسئول اطلاعات قرارگاه حمزه و مشاور اطلاعاتي قرارگاه تاكتيكي حمزه، در اين‌باره گفته است: «ارتش بعث، جاش‏ها را كه با بارزاني‌ها در تماس بودند، از مناطق حساس جمع كرد و نيروهاي منظم خودش را وارد منطقه كرد، سپس مناطق قابل نفوذ را پوشاند و نيروهايش را نيز گسترش داده و در حد شش تيپ نيرو وارد منطقه كرد يعني علاوه بر لشكر23 كه در منطقه بود، لشكر33 را هم وارد منطقه كرد.» علي‌ اي‏حال، دشمن پس از هشياري، در اين زمينه‏ها به فعاليت پرداخت: 1ـ تقويت نيروهاي احتياط خود در منطقه. 2ـ بمباران‌ هوايي عقبه‌ها. 3ـ استقرار در بعضي از ارتفاعات خاص و حساس منطقه. 4ـ ايجاد مواضع و استحكامات در معابر ورودي. 5 ـ سازمان‏دهي نيروهاي عشاير و جاش‌هاي منطقه. 6 ـ انتقال واحدهاي توپخانه و تجهيزات سنگين مدرن. 7ـ تقويت هوانيروز در منطقه. 8 ـ استقرار يگان‌هاي زرهي.[۲۶]

ضميمة دوم گزارش 284: مروري بر طرح‌هاي عملياتي گذشته منطقه سيدكان ابتدايي‌ترين طرحي كه در منطقه مطرح شد، گرفتن ارتفاعات حصاروست، گوشينه، حسن‌بيگ، روبانوك، سراسپندار، سرهاجري، سربله و سرهويز بود. اين طرح عمدتاً به دليل كمبود نيرو، نداشتن عقبه، پايين بودن كيفيت رزمي، تغيير مديريت منطقه و ... منتفي شد و طرح جديدي كه نسبت به طرح اول محدودتر بود، ارائه گرديد. در اين طرح، "لشكر23 نوهد" در شمال (سلسله ارتفاعات سراسپندار) و تيپ ويژه شهدا (سپاه) در جنوب منطقة عملياتي ارتفاعات (گوشينه) عمل مي‌كرد، لشكر77 نيز در احتياط تيپ ويژة شهدا بود. عمليات در يك مرحله انجام مي‌شد. اين طرح در تاريخ 5‌/4/1364 به يگان‌ها ابلاغ شده‏بود. طرح بعدي جايگزين در تاريخ 20/4/1364 (سه روز قبل از عمليات) به يگان‌ها ابلاغ شد كه شامل دو مرحله بود: لشكر23 در شمال منطقه در هر دو مرحله وارد عمل مي‌شد و لشكر77 در جنوب منطقة عملياتي در مرحلة اول عمل مي‌كرد و تيپ ويژه، مرحلة دوم را انجام مي‌داد. يكي از ويژگي‌ها در اين منطقه، نبودن خط تماس بين ‌خودي و دشمن بود كه نزديكي به دشمن و ضربه‌زدن به او را مشكل كرده و درصد تلاش پشتيباني را بالا برده بود، لذا مي‌بايست 48 ساعت قبل از عمليات، ارتفاعات خالي سراسپندار، زيربيركم، بربزين، سربله و گوشينه به تصرف در مي‌آمد و جاده‌هاي خودي به جاده‌هاي دشمن وصل مي‌گرديد. اين طرح كه تصرف حسن‌بيگ (ارتفاع سركوب منطقه و متصل به ارتفاع گوشينه و يكي از محورهاي اصلي عمليات) را در برنامه خود نداشت، از طرف فرماندهان سپاه و ارتش مورد اشكال قرار گرفت. صرف تمام توان يگان‌ها در هجوم اول، عدم توان ادامة عمليات، عدم توان پاسخ‌گويي به پاتك دشمن (در حالي كه با توجه به خصوصيات منطقه بدون حسن‌بيگ، با فشار دشمن آسيب عقبه و محاصرة نيروي عمدة تك‏ور، ما را تهديد خواهد كرد) و نيز عدم آمادگي يگان‌ها و قرارگاه هم از اشكالات عمدة مطرح شده، بود.[۲۷] چنان‏كه در متن آمده‏است، روز قبل از تاريخ تعيين شده براي شروع عمليات نيز مجدداً طرح مانور تغيير كرد و هدف محوري و اصلي عمليات به تنها يگان‌ سپاهي موجود در سازمان رزم عمليات، سپرده شد.




منابع و مآخذ روزشمار 1364/04/21

  1. سند شمارة 0632/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات‏ قادر3 - 2 - 1"، گزارش راويان (جواد زمان‏زاده، شهيد علي فتحي، مجيد مختاري، مجيد نداف)، آبان 1364، ص27.
  2. سند شماره 7/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، "عمليات قادر"، گزارش راويان (مجيد نداف، جواد زمان‏زاده، شهيد علي فتحي، مجيد مختاري، مجيد نداف) ويرايش جديد بهمن 1380، ص42.
  3. سند شماره 009631 گزارش نوبه‌اي عملياتي، قرارگاه خاتم‌الانبيا(ص)، شماره 5 (1/5/1364).
  4. Sreed har kapil kaul، tanker war،Aspect of Iraq - Iran war (1980-88) new delhi،ABC Publishing House 1989.
  5. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشرية "گزارش‌هاي ويژه"، شمارة 115، (22/4/1364)، ص7، آسوشيتدپرس از استانبول.
  6. روزنامة اطلاعات، 22/4/1364، ص2.
  7. خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشرية "گزارش‏هاي ويژه"، شمارة 116، (23/4/1364)، ص26.
  8. مأخذ 6.
  9. مأخذ 4.
  10. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشرية "گزارش‏هاي ويژه"، شماره 108 (15/4/1364)، ص6.
  11. روزنامة اطلاعات، 24/4/1364، ص3.
  12. مأخذ 5، ص5، لندن - خبرگزاري رويتر، 21/4/1364.
  13. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشرية "گزارش‏هاي ويژه"، شمارة 97 (4/4/1364)، ص17، لندن - خبرگزاري فرانسه؛ و - نشريه گزاش‏هاي ويژه، شماره 104، (11/4/1364)، ص23، كويت - خبرگزاري فرانسه، 10/4/1364.
  14. همان، بخش اول، خبرگزاري فرانسه، 3/4/1364.
  15. خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، نشرية "گزارش‏هاي ويژه" شماره 102 (9/4/1364)، ص15، لندن - آسوشيتدپرس، 8/4/1364.
  16. مأخذ 10، كويت - خبرگزاري رويتر، 14/4/1364.
  17. مأخذ 11.
  18. مأخذ11.
  19. مأخذ5، ص22، راديو اسرائيل، 21/4/1364.
  20. مأخذ 5، ص 22، راديو اسرائيل.
  21. مأخذ15، ص 55، تهران - خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، 8/4/1364.
  22. مأخذ6، ص 9.
  23. مأخذ5، ص6، لندن - خبرگزاري جمهوري‌اسلامي، 21/4/1364.
  24. مأخذ6، ص3.
  25. مأخذ6، ص3.
  26. مأخذ1، صص23 تا 27.
  27. مأخذ 2، صص40 تا 41.