1364.04.21
روزشمار جنگ سال 1364 1364.04.21 | |
---|---|
نامهای دیگر | بیست و یک تیر |
تاریخ شمسی | 1364.04.21 |
تاریخ میلادی | 12 ژوئیه 1985 |
تاریخ قمری | 23 شوال 1405 |
گزارش- 284
در پي بروز شواهدي در منطقة عمومي "سيدكان" مبني بر هوشيار شدن دشمن در خصوص تحركات آتي نيروهاي خودي (ارتش)، چنين مبحثي موضوع نامة بهكلي سري "مصطفي ايزدي" فرمانده قرارگاه حمزه، قرار گرفت كه امروز براي فرمانده كل سپاه ارسال گرديد. در اين نامه پس از توجه دادن به رعايت نشدن حفاظت عمليات، در نتيجه هشياري كامل نيروهاي دشمن و آمادگي آنها براي مقابله با حملة خودي، آمدهاست: «دشمن حدود هشت تيپ به منطقه آورده است و مرتب مناطق حساس را بمباران ميكند و كلية مناطق حساس را توسط نيروهاي بومي كمين گذاشته است.»[۱] امروز همچنين تغييراتي در طرح مانور صورت گرفت؛ گزارش راويان مركز در اين باره حاكي است: زمان عمليات شنبه 22/4/1363 تعيين شدهبود. برادر "صياد شيرازي" روز قبل در پادگان تيپ ويژة شهدا (سپاه) در مهاباد پس از سخنراني براي برادران بسيج، جلسهاي هم با برادران تيپ و برادر "غلامرضا صالحي" مسئول واحد عمليات قرارگاه نجف، گذاشت. در اين جلسه پس از بحث پيرامون كيفيت و آمادگي رزمي يگانها، تغييراتي نيز در طرح مانور عمليات داده شد. خلاصة آخرين طرح چنين است: - تيپ1 از لشكر77 ارتش با دو گردان، يكي جهت اشغال "سربله" و ديگري بهمنظور تصرف "گوشينه" و بعد الحاق در يك نقطه، وارد عمل شود. - تيپ2 از لشكر28 ارتش (كه تحت امر لشكر23 است) با يك گردان ارتفاع غربي "سربله" (سرهويز) و با گردان ديگر، ارتفاعات "بربزين" و يال بربزين را كه جلو ارتفاع "كارگزين" هست ، تصرف كند. - لشكر23 ارتش با تيپ2، ارتفاعات مشرف روي "بيركم" و ارتفاع 1830 را اشغال كند و بهوسيلة تيپ1 جهت برقراري خط تماس، به دشمن كه روي "سراسپندار" هست، نزديك شود و در يك كيلومتري، منتظر ادامة تك باشد. - تيپ ويژة شهدا [سپاه] نيز در احتياط تيپ1 از لشكر77 [ارتش] است و منتظر ادامة تك از طرف گوشينه در مرحلة بعد باشد. چون فرمانده تيپ1 لشكر77 از منطقة عملياتي مربوط به خود شناختي نداشت، برادر "محمود كاوه" فرمانده تيپ شهدا كه قبلاً منطقه را شناسايي كردهبود، مأمور توجيه وي شدهبود. بنابراين در اين جلسه دربارة اين مسئله نيز مباحثي مطرح شد و ضمن آن، برادر محمود كاوه اظهار داشت: «من ديروز رفته بودم اينها را توجيه بكنم، عملاً ديدم كه اينها به هيچوجه قادر به گرفتن گوشينه نيستند و بايد يك فكري كرد.» بلافاصله جناب سرهنگ صياد شيرازي در پاسخ گفت: «خود شما يك گردان ببريد و گوشينه را بگيريد، بعد ما يك گردان از اين تيپ ميفرستيم كه بيايد تحويل بگيرد.» در ادامة بحث برادر كاوه گفت: «ما آماده نيستيم، قرار نبود ما بگيريم، ما بايد در مرحلة دوم وارد عمل شويم.» سرهنگ علي صيادشيرازي: «همانطور كه ميدانيد آنها قادر نيستند، حالا ديگر كاري است كه بايد بشود؛ همان زماني كه مشخص شده [شنبه]، آماده باشيد.» به هر ترتيب در پايان اين جلسه ضمن توافق دربارة تعويق 24 ساعتة اجراي عمليات، اجمالاً در طرح مانور نيز تغييراتي به شرح زير به تصويب رسيد و بهعنوان تصميم نهايي به همة يگانها ابلاغ گرديد: قرارگاه حمزه2 (تيپ ويژه شهدا): در مرحلة اول با يك گردان تك كرده، ارتفاع گوشينه را اشغال مينمايد و در مرحلة دوم نيز جهت ادامه تك آماده ميشود. قرارگاه حمزه3 (تيپ1 لشكر77): در مرحلة اول با يك گردان ارتفاعات سربله را تصرف نموده، با گردان ديگر پس از اين كه حمزة2 ارتفاع گوشينه را تصرف كرد، تثبيت ارتفاع را بهعهده ميگيرد.[۲]
گزارش- 285
در پي حملة عراق در مورخ 17/4/1364 به مواضع تيپ40 سراب (ارتش) در منطقة بين پاسگاه شرهاني و شهرك زبيدات (مقابل نوار مرزي موسيان) كه به اشغال تپة 175 در جنوب پاسگاه شرهاني و ناكامي يگانهاي مدافع براي بازپسگيري تپه، انجاميد، امروز در ساعت8 بامداد با همت نيروهاي لشكر58 ذوالفقار (ارتش) در عملياتي، اين منطقه از دشمن باز پس گرفته شد. در اين عمليات، دو نفر از نيروهاي دشمن به اسارت درآمدند.[۳]
گزارش- 286
يك نفتكش 392 هزار تني تركيه به نام "سيحان" امروز هدف حملة هواپيماهاي عراقي قرار گرفت و بر اثر اصابت موشك دچار حريق شد. اين كشتي - كه از نوع 226800 پنيويت سوپر نفتكش ميباشد - در حدود 160 كيلومتري جنوب خارك هدف موشك " اگزوسه" قرار گرفت. شدت آسيب كشتي به حدي بود كه نفت بسياري از آن نشت كرد. شركت تركي مربوطه، برآورد كرد كه 20% نفت كشتي به هدر رفته. بهگفتة منابع خبري، جريان باد، لكههاي نفتي را به سوي سواحل ايران منحرف ساختهاست.[۴] سخنگوي يك شركت كشتيراني تركيه گفت كه اين نفتكش هنگام وقوع حمله، عازم جزيرة سيري بودهاست.[۵] يادآوري ميشود كه اين دومين سوپر نفتكش تركيه است كه در چند روز گذشته در مسير خارك به سيري هدف هجوم عراق قرار ميگيرد. سهشنبه 18/4/1364، عراق سوپر نفتكش " ام وطن" را در اين مسير هدف گرفتهبود. ايران با اجارة نفتكشهاي بزرگ، نفتخام صادراتي خود را از خارك به سيري ميبرد تا مشتريان در آنجا بارگيري كنند.
گزارش- 287
با آتش پدافند خودي، يك فروند هواپيماي عراقي از نوع بمبافكن سوخو - 22 در ساعت8:20 بامداد امروز در حوالي پيرانشهر سرنگون شد و خلبان آن به اسارت درآمد.[۶] عراق با اذعان به سقوط اين هواپيما، گفت ايران مسئول سلامت اين خلبان است.[۷] خبرنگار روزنامه اطلاعات پس از مصاحبهاي اختصاصي با خلبان هواپيماي سرنگون شدة عراقي، نوشته است: «خلبان اسير عراقي ابتدا خود را خلبان ستوان دوم "حازم فاضل شعبان" اهل شهر بابل (حله) در چهل كيلومتري كربلا، معرفي كرد و در مورد مأموريت خود اظهار داشت: "در ساعت8:50 برفراز پيرانشهر بودم كه هواپيمايم هدف قرار گرفت و من با چتر نجات به فضاي پيرانشهر پريدم." خلبان عراقي در جواب اين سؤال كه "رژيم عراق از بمباران مناطق مسكوني ايران چه هدفي را دنبال ميكند؟" گفت: "در حقيقت آنها با اين روش ميخواهند جنگ را خاتمه بدهند، ليكن اين روش نادرست و نامشروع است، چرا كه گروهي بيگناه را قرباني ميكند." خلبان اسير عراقي آنگاه در مورد علت و چگونگي اعدامهاي دستهجمعي ارتشيان عراق توسط صدام، اظهار داشت: "اين اعدامهاي دستهجمعي افسران عراقي را تأييد ميكنم. علت اصلي اين اعدامها آن بود كه اخيراً تعدادي از خلبانان و افسران نيروي هوايي عراق ميخواستند كاخ صدام را بمباران كنند. اما تعداد دقيق اعدام شدگان را نميدانم.»[۸]
گزارش- 288
امروز جمهورياسلامي ايران كشتي كويتي " المحرق" را پس از تخلية كامل محمولة نظامي آن - كه متعلق به عراق بود - آزاد كرد. يادآوري ميشود كه اين كشتي باري در كويت ثبت شده و در 20 ژوئن 1985 (30/3/1364) بهوسيلة نيروي دريايي ايران در درياي عمان و خارج از تنگة هرمز متوقف شد و مورد بازرسي قرار گرفت، سپس به بندرعباس برده شد. مقامهاي ايران، محمولة نظامي كشتي را كه براي عراق حمل ميشد، ضبط و كشتي را پس از حدود سه هفته آزاد كردند.[۹] به نوشتة روزنامة " الرأيالعام"، "عبدالفتاح البدر" رئيس شركت اين كشتي كويتي، قبلاً گفته بود: «دو تن كالا به مقصد عراق، دشمن ايران در جنگ 57 ماهة خليجفارس، از كشتي 23هزار تني المحرق تخليه خواهد شد.»[۱۰] ناخداي كشتي المحرق "ديويد بدفورد" قبل از ترك آبهاي ايران، در بيانيهاي ضمن شرح چگونگي كنترل كشتي، توضيح داده كه بخشي از محمولات كشتي كه به مقصد كشور عراق بارگيري شدهبود، بنا به ماهيت آنها و اظهارات مقامهاي ايراني، در زمرة كالاهايي قرار ميگيرد كه به طور مستقيم و غيرمستقيم به توانايي جنگي عراق كمك ميكند و تخليه گرديد. وي افزوده كه به دليل وجود نواقصي در بارنامهها و ايجاد سوءظن، كشتي جهت تفتيش تكميلي از هويت و مقصد كالاي آن، به بندرعباس هدايت شد. به نوشتة ديويد، بعضي از اقلام، بارنامه نداشتهاند و بعضي ديگر در طرح بارگيري ثبت نشدهبودند و اين محمولات به مقصد عراق بارگيري شدهبود. وي در پايان با اشاره به اين كه با نيروي دريايي ايران همكاري كرده و در اجراي حق قانوني بازرسي، از هيچ كمكي مضايقه نكردهاست، تأكيد كرده كه افراد نيروي دريايي ايران و ساير سازمانها رفتاري صحيح و مطلوب داشتهاند و از آنان تشكر كردهاست.[۱۱] از سوي ديگر، يك سخنگوي وزارت خارجة انگليس امروز اعلام كرده اين كشور با مقامهاي ايراني دربارة يك كشتي كويتي توقيف شده در ايران كه حامل 9 افسر انگليسي ميباشد، تماس گرفتهاست. وي افزوده كه خدمههاي انگليسي كشتي المحرق، گروگان تلقي نميشوند زيرا ايران تصريح كردهاست كه رفتن آنها مانعي ندارد. بهگفتة وي، اتباع انگليس داخل كشتي تصميم گرفتهاند كه با ديگر خدمههاي بنگالي در بندرعباس باقي بمانند.[۱۲] يادآوري ميشود كه كالاهاي اين كشتي متعلق به امارات، كويت و نيز دو تن محموله متعلق به عراق بوده است. در اين كشتي، 22 خدمه بنگلادشي و 13 افسر - كه از اين تعداد 9 تن انگليسياند - كار ميكنند.[۱۳] توقيف كشتي المحرق، علاوه بر بازتابهايي در رسانهها، واكنش برخي مقامهاي رسمي كشورهايي را نيز در پي داشته است، از جمله وزارت امور خارجه انگليس اعلام كرده كه لندن جهت آزادسازي 9 افسر انگليسي با ايران و كويت در تماس است.[۱۴] اتحادية ملي افسران حمل و نقل دريايي و هوايي انگليس نيز در حمايت از 9 افسر انگليسي كه در كشتي توقيف شده ميباشند، دربارة اين اقدام جمهورياسلامي ايران، نامهاي اعتراضآميز به سفارت ايران در لندن نوشته كه در آن آمدهاست: «وقتي افسراني در يك كشتي خارجي كار ميكنند، اغلب از محمولة آن بيخبر هستند.»[۱۵] اعتراض تعدادي از كشورهاي منطقه در مورد توقيف اين كشتي نيز قابل ذكر است: كويت در ابتداي امر برخورد تندي در پيش گرفت، ولي پس از اين كه ديد جمهورياسلامي ايران براي اطمينان از نبودن محموله براي عراق، مصمم به بازرسي كشتي است، مواضع قبلي خود را تعديل كرد، بهطوري كه يك مقام بلندپايه كشتيراني كويت گفت كه اين كشور اميدوار است پس از تخلية محمولة عراق، كشتي المحرق آزاد شود.[۱۶] در هر حال، جمهورياسلامي نشان داد در بازرسي اين كشتي و كشتيهاي مشابه و نيز تخلية اين گونه محمولهها به مقصد عراق، مصمم است و چنان كه "ديويد بدفورد" كاپيتان كشتي المحرق، در بيانات خويش اجراي حق قانوني بازرسي كشتي بهوسيلة نيروي دريايي ايران را اذعان كرده،[۱۷] اقدام ايران استفاده از يك حق قانونيِ شناخته شده، است. در نهايت، جمهورياسلامي ايران پس از تصفية محموله امارات و كويت، با ثبت و ضبط دو تن كالاي متعلق به عراق، اين كشتي را امروز به سمت مقصد خود رها ساخت.[۱۸] از جمله بازتابها و پيآمدهاي اين ماجرا، برخورد راديو اسرائيل با آن است كه با بياعتنايي به روند حقوقي و قانوني قضيه - كه هم در توقيف، هم در آزادي كشتي لحاظ شدهبود - كوشيد اين اقدام را امري سياسي جلوه دهد و با وجود مدارك و شواهد فوق، اعلام كرده كه آزاد ساختن كشتي بر اثر فشار ديپلماسي بودهاست: «به دنبال فشارهاي شديد سياسي، حكومت اسلامي ايران بالاخره تصميم گرفت كشتي باري كويتي را كه سه هفته پيش توقيف كرده، آزاد سازد.»[۱۹] هر چند همين راديو، در برنامهاي ديگر و زماني ديگر اذعان كرد: «اين كشتي به اتهام حمل اسلحه براي عراق، توسط واحد دريايي پاسداران دولتي ايران توقيف گرديده و به بندرعباس برده شد. حكومت ايران اعلام كرد بار اين كشتي به مقصد عراق حمل ميشده و از اين رو پيش از آزادي كشتي، محمولة آن مصادره خواهد شد.»[۲۰] واكنش عراق در خصوص توقيف اين كشتي، حمله به يك هدف بزرگ دريايي در نزديكي جزيرة خارك بود. يك سخنگوي رسمي عراق دربارة اين حمله گفت: «عراق به منظور نشان دادن عكسالعمل به كشتيربايي ايران و به منظور قطع صادرات نفتي ايران تا هنگام موافقت دولت تهران با صلح كامل، به حملات خود عليه كشتيهايي كه از بنادر ايراني استفاده ميكنند، ادامه خواهد داد.»[۲۱]
گزارش- 289
آقاي هاشميرفسنجاني در نمازجمعة امروز تهران، دليل اصلي سفر اخير خود به كشورهاي ليبي، سوريه، چين و ژاپن را تحرك بخشيدن به سياست خارجي كشور در هنگامة جنگ رواني - سياسي عراق براي انزواي ايران، اعلام كرد. وي ضمن گزارش و تحليل اين سفرها، گفت: «اين سفرها با دعوت از سوي اين كشورها بود. دعوت از سوي ليبي و سوريه امري طبيعي است، اما دعوت چين و ژاپن مسئله جديدي است. در مورد سوريه و ليبي، در آن روزها توطئههاي خطرناكي براي نابودي جبهة پايداري و كشورهايي كه در مقابل اسرائيل فعلاً جبهه دارند، در حال اجرا بود. جنگ داخل لبنان خطر بزرگي بود و مسائل جنگ با عراق را داشتيم كه بايد دربارة سرنوشت عراق و نوع حكومت آيندة عراق و مسائل مردم عراق مشورت كنيم و برنامههايي داشتيم و الحمدلله در آن سفر، توطئهها خنثي شد و هيئت اعزامي آيتالله "منتظري" قبلاً زمينه را مساعد كردهبود و فتنة لبنان تمام شد و انسجام جبهة پايداري در دو مركز سوريه و ليبي حفظ و تثبيت شد و دستآوردهاي ديگري نيز داشت. ... در مورد مسافرت چين و ژاپن، در بحبوحة جنگ رواني شهرها كه لازم بود با اين جنگ رواني برخورد كنيم، ما اين برنامه را طراحي كرديم. الحمدالله در همة چيزهايي كه خودمان تنظيم كرديم كه به مقابلة اين مرحله از جنگ برويم، پيروز شدهايم. يك مرحله، مقابله بهمثل بود كه آمار و ارقام نشان ميدهد. دست قوي نيروهاي ما اين مسئله را در بعد مقابله به مثل موفق از آب درآورد ... قسمت ديگر، مسئله رواني و شكستن روحيه مردم بود توسط امكانات تبليغاتي دشمن، ضدانقلاب و ستون پنجم دشمن كه آن هم با هيجانات و شوري كه در نمازهاي جمعه و به هنگام خوردن بمبها و موشكهايشان داده بودند و در اوج قضيه و در مانور روز قدس ... كه بيش از حد تصور ما دشمنشكن بوده و خنثي شد. و قسمت ديگر در جبههها بود كه به محض شروع سيلي زدن به دشمن، با عمليات "بدر" و بعد با عمليات نفوذي، غير نفوذي و زنجيرهاي "قدس" و "ظفر" و عمليات بينام و... انجام شد و من فكر ميكنم اين قسمت در آينده عراق را بيشتر پشيمان خواهد كرد. قسمت چهارم كه مهم است، يك حركت خارجي براي تحرك بخشيدن به سياست خارجي بود. آنها طي چند هفته ايران را به عنوان يك كشور جنگطلب معرفي ميكردند و از سويي، قدرت عراق را بزرگ و ما را منزوي معرفي كردهبودند كه اين مجموعه در ارتباط سياسي و اقتصادي دنيا ميتوانست خيلي منفي باشد، يعني با جوّي كه آنها در دنيا درست كردهبودند. آنها قدرت نظامي - سياسي و حمايت اجتماعي جهان از عراق را به گونهاي ترسيم كردهبودند كه لازم بود در اين مقطع حركت مناسبي و در خارج از كشور هم انجام شود. با مشورت از خدمت امام و با تصميمي كه در خدمت رئيسجمهوري و نخستوزير و رئيس ديوان عالي كشور به عمل آمد، وقت مناسب سفر معين شد.» آقاي هاشمي توضيح داد: «در مسافرت ما چند هدف برايمان مشخص بود: يكي اهداف اقتصادي، يكي سياسي. ما در مباحثي كه با مسئولان قوا داشتيم، به اين نتيجه رسيديم: ما با كساني كه در گذشته با ايران داراي روابط سطح بالا بودند و ارتباطات اقتصادي - سياسي و ارتباطات بينالمللي و فرهنگي ما از آنجا تغذيه ميكرده، به اين زودي نميتوانيم روابط سالم برقرار كنيم و در دنيا هم نميتوانيم منزوي شويم.» وي همچنين گفت: «مهمتر از اين سفر براي ما جبهههاست و اصليترين كاري كه در برابر شرارت جديد صدام كرديم، اين بود كه تشخيص داديم صبر كردن براي رسيدن به زمان مناسب عمليات نهايي، مصلحت نيست و عراق از اين فرصت سوء استفاده و او شرارت خواهد كرد، بنابراين من اين جا به جوانان و به رزمندگان تأكيد ميكنم كه هرچه زودتر وارد ميدان شوند و اين بار مثل گذشته نيست.» آقاي هاشمي سپس جنبههاي مختلف اين سفر را بيشتر تشريح كرد: «همان روزها گروگانهاي امريكايي آزاد شدهبودند و يك كانال تلويزيوني ژاپن كه به طور شبانهروز در اختيار امريكاييها است، بمباران تبليغاتي خود را بر روي مسئله تروريسم گذاشته بود و ايران را متهم به دست داشتن در تروريسم ميكرد و اين ميتوانست سفر ما را تحتالشعاع قرار دهد. خوشبختانه توضيحات ما و همكاري رسانههاي گروهي به امريكاييها در اين مورد نيز ضرر زد. خبرنگاران سؤال كردند كه "چرا شما تروريسم را صريحاً محكوم نميكنيد؟" و ما ميگفتيم اول ريشه را محكوم ميكنيم. شما انتظار داريد كه اسرائيل كه هفتصد مسلمان را ربوده و به كشور ديگري برده، محكوم نشود، اما چند نفر كه يك هواپيما را ميربايند، محكوم شوند! ... ايران بيشترين قرباني و بها را براي تروريسم پرداخته است: در يك انفجار، 72 تن از بهترين شخصيتهاي ما از بين رفتند و رئيسجمهوري و نخستوزير ... [را] در بمبگذاري از ما گرفتند و ائمه جمعه ما را در محراب قطعه قطعه كردند؛ چنين دولتي نميتواند با تروريسم موافق باشد. ما فرانسه و امريكا و انگليس را به خاطر حمايت از تروريستهاي فراري، محكوم كرديم ... تبليغات استكبار جهاني، ايران را كشوري جنگطلب و عراق را كشوري صلحدوست معرفي كردهبودند؛ ... ما در ساعتهاي طولاني در مذاكرات خود اين مسئله را روشن كرديم كه آتشبس پيشنهادي شما مسئله را حل نميكند و امنيت بايد ريشهاي باشد ... و ادلة خود را پيرامون دخالت ابرقدرتها تشريح كرديم و چين و ژاپن هر دو قانع شدند كه به جز اين كه ريشة جنگ در منطقة خاورميانه سوزانده شود و امنيت واقعي به وجود بيايد، راه ديگري وجود ندارد يكي از چيزهايي كه سخت اينها را مجذوب كرده، موضع ما در قبال افغانستان است ... ما گفتيم افغانستان مانند اسرائيل است؛ شورويها دوست ما ميتوانند باشند و ما همكاري هم داريم، اما افغانستان قابل معامله نيست و افغانستان را بايد در اختيار مردمش گذاشت. اما بايد قيد كنيم كه معناي رفتن شوروي اين نيست كه امريكا به جاي او بيايد؛ اگر امريكاييها بخواهند به افغانستان بيايند، همان كاري كه در لبنان با امريكاييها شد، با امريكاييها در افغانستان هم خواهد شد... .» آقاي هاشمي به سفر خود به چين اشاره كرد و گفت: «در يكي از شهرهاي چين، شهر قديمي "شيان" ... در يك روز تعطيل و در زير باران آن قدر مردم با چتر براي ديدن هيئت جمهورياسلامي ايران جمع شدهبودند كه مسئول شهر گفت: "تاكنون چنين جمعيتي را در خيابانهاي شهر ما نديده بوديم و تعجب ميكنم كه نفوذ انقلاب شما در اين مردم دور دست از كجا آمدهاست؟!" رهبران چين مردمي معمولي نيستند، كساني هستند كه از راهپيمايي بزرگ "مائو" برخاستهاند و گفتند كه ما اوايل انقلاب، انقلاب شما را نشناخته بوديم و همين مانور روز قدس افكار نيمي از مردم دنيا را عوض كرد. من مانور روز قدس را به راهپيمايي بزرگ مائو تشبيه كردم و رهبران چين آن تشبيه را قبول كردند ... يكي از رهبران بزرگ چين - كه من با او ديداري داشتم - از ضدانقلاب ايران به عنوان ستون پنجم نيروهاي واكنش سريع امريكا كه "كارتر" پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران آن را طرحريزي كردهاست، ياد كرد.»[۲۲]
گزارش- 290
در حالي كه "ميرحسين موسوي" نخستوزير، با حمايتهاي امام در موضع قدرتمندانهاي تثبيت شدهاست، آقاي هاشميرفسنجاني نيز روز به روز در موضع دومين قدرت سياسي كشور پس از امامخميني بيشتر مطرح و تثبيت ميشود به خصوص پس از سفرهاي منطقهاي و آسيايي اخير وي كه تفسيرها و تحليلهاي مختلفي دربارة چشمانداز آيندة نخبگان اصلي قدرت در ايران ارائه ميشود؛ از جمله روزنامة انگليسي "فايننشال تايمز" در مقالهاي، موضوع نخبگان كنوني ايران را محور بررسي قرار داده و به جايگاه كنوني و آتي رئيسجمهور، رئيس مجلس، نخستوزير و "موسوي خوئينيها" نايب رئيس مجلس و چهرة معروف ماجراهاي لانه و مراسم خاص حج، پرداخته است. در اين گزارش و تحليل، پيشبيني شدهاست كه هاشمي جاي موسوي نخستوزير را هم خواهد گرفت و آقاي خوئينيها از عرصة رقابت بالقوه در امر رياست جمهوري كنار خواهد رفت و آقاي خامنهاي در موقعيت رياست جمهوري مجدداً تثبيت خواهد شد. در اين مقاله آمدهاست: «ناظران آگاه در تهران ميگويند اكنون به نظر ميرسد حجتالاسلام هاشميرفسنجاني رئيس پارلمان ايران، در مقام نخستوزير آيندة ايران قرار گيرد. در پي چاپ مقالهاي در روزنامة "تهران تايمز" كه در آن از آقاي رفسنجاني خواسته شد كه از برخي از مسئوليتهاي كنوني خود كنارهگيري كرده و پستي را بپذيرد كه در مقام آن بتواند كنترل كامل كشور را در اختيار داشته باشد، اين شايعات قوت گرفت. سرمقالههاي تهران تايمز به طور كلي منعكسكنندة سياست دولتي ايران ميباشد. دولت كنوني ميرحسين موسوي ظرف هيجده ماه گذشته با چندين مورد شكست سياسي در پارلمان ايران روبهرو شدهاست. انتظار ميرود در اين انتخابات، حجتالاسلام علي خامنهاي مجدداً به رياست جمهوري ايران برگزيده شود. به نظر نميرسد در انتخابات مذكور، رقيب سرسختي براي [آقاي] خامنهاي وجود داشته باشد. رقيب سرسخت [آقاي] خامنهاي در اين انتخابات، حجتالاسلام "خوئينيها نايب رئيس پارلمان ايران، بود كه هفتة گذشته انتصاب وي به عنوان دادستان كل كشور، عملاً موجب گرديد كه ديگر شانس براي شركت در انتخابات مذكور را نداشته باشد. رفسنجاني در حال حاضر دومين مرد قدرتمند ايران بعد از امامخميني محسوب ميشود و ديدار اخير وي از پايتختهاي عربي و همچنين دو كشور شرق دور نيز بدون شك مقام و قدرت كنوني وي را فزوني بخشيده است.»[۲۳]
گزارش- 291
امروز وزير خارجة ايران براي وزير خارجة نيكاراگوئه كه در حال اعتصاب غذا بهسر ميبرد، پيامي فرستاد. در اين پيام آمدهاست: «جناب آقاي "ميگوئل دسكوتو" وزير محترم امورخارجة نيكاراگوئه، از عمل انقلابي اعتصاب غذاي جنابعالي بهعنوان اعتراض به توطئههاي مكرر امپرياليسم امريكا عليه انقلاب نيكاراگوئه، مطلع شديم. امريكا كه خود سردمدار تروريسم دولتي در جهان است، با تبليغات مسموم خود سعي در مخدوش جلوهدادن چهرهها و حركتهاي انقلابي و مردمي دارد. اينجانب اقدام جنابعالي را وسيلهاي جهت افشاي توطئههاي امريكا و بالا بردن آگاهي تودههاي محروم منطقه دانسته و اين حركت انقلابي كليساي كاتوليك را تحسين مينمايم.»[۲۴] به گزارش روزنامة اطلاعات، "محمّد پيروي" سفير جمهورياسلامي ايران در ماناگوئه، امروز در ششمين روز از روزة پدر "ميگوئل دسكوتو" وزير خارجة نيكاراگوئه، در يك كليساي محقر كه محل "اعتكاف" او ميباشد، با وي ملاقات كرد و پيام ويژة "علياكبر ولايتي" وزير امورخارجة جمهورياسلامي ايران را تسليم او كرد.[۲۵] ضميمة اول گزارش 284: هشياري دشمن در منطقه عملياتي سيدكان (قادر) در خصوص هشياري دشمن در منطقة عملياتي سيدكان - كه با نام "قادر" انجام شد - برادران سپاه حساسيت بسياري داشتند كه نامة مندرج در متن، نمونهاي از آن است. عمليات مزبور قرار بود با فرماندهي ارتش در حالي كه نيروهايي از سپاه را تحت امر ميگيرد، انجام شود، از اينرو، فرماندهي سپاه در برابر شواهد هشياري دشمن، قادر به تصميمگيري نبود، مگر اينكه اين حساسيت را به برادران ارتشي منتقل كند، اين در حالي بود كه فرماندهي نيروي زميني ارتش بر انجامشدن اين عمليات مُصِّر بود. در هر صورت، دربارة زمينهها و عوامل خاصي كه سبب هشياري دشمن شدند، گزارشي را "مركز مطالعات و تحقيقات جنگ" با استفاده از حساسيتهاي برادران سپاه تهيه كردهاست كه ميتواند لااقل عوامل دخيل در مسئله را توضيح بدهد. طبق اين گزارش، از همان ابتداي شروع عمليات شناسايي، حساسيتهاي لازم براي اين امر خطير در نظر گرفته نشده و اين امر همچنان ادامه يافتهاست. در اين گزارش دربارة آغاز عمليات شناسايي آمدهاست: فعاليتهاي شناسايي با حضور هيئتي از افسران و نفرات ارتش به همراه چند نفر از اعضاي كميتة مركزي حزب دمكرات عراق در منطقة "حيات" و نيز با حضور نيروهاي جنگهاي نامنظم ارتش در منطقة "لولان" - كه عمدتاً پيرامون ارتفاعات "سراسپندار" و "حسنبيك" بود - آغاز گشت. شناساييهاي مزبور عمدتاً متكي به اخبار و گزارشهاي نيروهاي بارزاني تحت امر لشكر23 بود (البته سپاه به اين گزارشها اعتماد كامل نميكرد، لذا علاوه بر بهرهبرداري از آنها، مستقلاً نيز به شناسايي تكميلي براي استفاده در تصميمگيريها، ميپرداخت). با شروع فعاليت برادران ارتش، با توجه به استفاده از خودرو (فرماندهي) استيشن و نيسان و نيز تجمع ده بيست نفري افسران با لباس و درجه در منطقة لولان - كه خود بهتنهايي از همان ابتدا ميتوانست دشمن را در منطقه حساس كند (هرچند كه بعداً تدابيري در اين زمينه اتخاذ شد) - و نيز بهخصوص وعدة آزادسازي منطقة سيدكان بهعناصر حزب دمكرات عراق و ... شايعة وقوع نزديك عمليات، سراسر منطقه را فراگرفت بهطوري كه در تاريخ 17/3/64 مردم اشنويه براي پيشگيري از بمباران، شهر را تخليه كردند و سپاه نيز اقدام به تخلية مقر اصلي خود نمود. به نظر سپاه، بمباران اردوگاه "زيوه" و نيز مقرهاي حزب دمكرات عراق در حيات و بارزان نيز بدون ارتباط با اين قضيه نبود. قرائن ديگري نيز در منطقه بود كه ميتوانست دال بر وجود هشياري عراق در خصوص عمليات آتي باشد؛ اين قرائن عبارت بودند از: 1ـ درخردادماه حدود سه هفته مداوماً منطقة مرزي لولان زير گلولهباران توپخانة عراق قرار گرفت. 2ـ ساعت10 صبح 20/3/1364 چهار فروند هواپيماي دشمن اقدام به بمباران پايگاه نامنظم و پدافند هوايي خودي مستقر در لولان نمودند كه خوشبختانه هيچ تلفاتي دربر نداشت. 3ـ تصرف سراسپندار و استقرار پايگاه روي ارتفاعات مهم سراسپندار و گردسنگان توسط دشمن و نيز تقويت نيرويي به استعداد پانصد نفر در تاريخ 15 تا 20/3/1364 و سپس گسترش نيروي منظم در منطقه. 4ـ افزايش ترددهاي دشمن در عقبهها و نيز شليك گلولههاي منور و تيراندازي پراكنده. 5 ـ تذكر جاشهاي منطقه طي يك نامه به مسعود بارزاني كه "ما از عمليات با خبريم، فكر مردم باشيد." 6 ـ نامة مسئولان عراقي به افراد با نفوذ و متمايل به جمهورياسلامي مبنيبر وقوع عمليات. برادر "غلامرضا صالحي" مشاور عملياتي "جناب سرهنگ صياد شيرازي"، دربارة عوامل هشياري دشمن گفته است: «در جلسة سرهنگ صياد شيرازي با بارزاني و فرمانده هيزهايش، بحث عمليات مطرح ميشود و قرار بود كه آنها جهت توجيه نيروهايشان به عمق بروند و تنها زمان عمليات را نميدانستند. علاوه بر آن، يك سرباز لشكر23 پناهنده ميشود و تعدادي هم اسير از ارتش و نيروهاي اطلاعاتي ما گرفته بود و با اينها مصاحبه كردهبود كه يك از اسرا گفته بود كه لشكر23 و تيپ شهدا ميخواهند سيدكان را بگيرند و ....» وي سپس افزودهاست: «مطمئنم عراق فلشهاي حركت ما را ميدانست؛ اينها به همه گفته بودند، از بخشدار گرفته تا استاندار و نمايندة مجلس، همه ميدانستند؛ نمايندة پيرانشهر ميآمد، خيلي عادي همه چيز را برايش ميگفتند.» از ديگر عوامل آگاهي دشمن و هشياري او در مورد فلشهاي حركت ما، فعاليت جهادسازندگي بود و دشمن با عكسهاي هوايي كه از منطقه ميگرفت و نيروهاي نفوذي ضدانقلاب هم كه در منطقه داشت، دقيقاً حدس ميزد كه در منطقه چهخبر است. از طرفي ديگر، با توجه به اينكه منطقه فاقد نيروي دشمن بود، در صورت رعايت حفاظت عمليات و داشتن طراحي خوب، سرعت عمل يگانهاي مانوري و مركزي قوي، ميشد جلو خيلي از مواردي را كه به ميزان هشياري دشمن كمك ميكرد، گرفت. در مجموع، مهمترين عوامل مؤثر در پي بردن دشمن به آمادهسازي زمينه عمليات در منطقه، عبارت است از: 1ـ وجود عناصر بارزاني در منطقه و آگاهي آنها از عمليات. 2ـ تردد بيش از حد برادران ارتش بهخصوص افسران با لباس فرم و داشتن درجه. 3ـ تردد بيش از حد هليكوپترها در منطقهاي كه بهندرت هليكوپتر وارد آن ميشد. 4ـ اقدامات مهندسي بهصورت گسترده، بهخصوص جادهكشيها كه مرتباً بهوسيلة جهادسازندگي در منطقه ادامه مييافت و جهت امتداد آنها، فلش عمليات را نشان ميداد. 5 ـ تردد بيش از حد وسايل نقلية نظامي، بهخصوص وسايلي كه صرفاً فرماندهان از آن استفاده ميكنند. 6 ـ حضور ضدانقلاب در منطقه. 7ـ اسارت چندتن از نيروهاي ارتشي و سپاهي و پناهنده شدن يك سرباز. 8 ـ نفوذهاي گروهكها. برادر صالحي در اينباره كه دشمن پس از هشياري چه اقداماتي انجام داد، گفت: «دشمن بمبارانهاي شديدي را روي پادگان پيرانشهر كه مركز قرارگاه عملياتي بود، شروع كرد و همچنين تمام جادههاي عقبة منطقه را كه نيروهاي ارتش بهصورت پراكنده در آن مستقر بودند، زير آتش شديد بمباران هوايي قرار داده و در خطوط پدافندي نيز شروع به فعاليت نمود و تعدادي از مواضع خود را با مينگذاري و سيمخاردار مستحكم كرده و ارتفاعات 1830 و 1836 سراسپندار را - كه از ارتفاعات حساس منطقه بودند - اشغال كرد و در روي آن مستقر گرديد.» علاوه بر آن، اطلاعاتي كه ركن2 (اطلاعات) قرارگاه تاكتيكي حمزه در تاريخهاي 12، 13 و 18 تيرماه به يگانها ابلاغ ميكرد، خود دليلي بر آگاهي دشمن از اوضاع بود، بهطوريكه در اين ابلاغيهها به افزايش نيروهاي زرهي، شايع شدن تقويت يگانهاي دشمن جهت حمله به منطقة كلاشين، استقرار پانصد نفر از جاشهاي محلي در منطقة بيركم و ارتفاعات هاجر، ورود يك تيپ كماندو با هويت يگاني "تيپ2 كماندو" به منطقه چومان مصطفي، گلاله و سيدكان، ارتش رژيم بعثي با تمركز نيرو و استقرار يگان هوانيروز در ديانا و جمعآوري عشاير منطقه (كه بهدنبال شايعة حملة قريبالوقوع ارتش، صورت گرفته) ارسال پنجاه كاميون حامل موشكهاي زمينبهزمين و اسلحههاي سنگين به ارتفاعات "حسنبيگ" و "زينپيشه" واقع در منطقة سيدكان و نيز شروع به احداث قرارگاه عملياتي در ارتفاعات حسنبيگ اشاره شدهبود. اين علائم نهايتاً بر پيبردن دشمن به قصد نيروهاي خودي براي اجراي عمليات در سيدكان، دلالت دارند. برادر "خادمالحسيني" مسئول اطلاعات قرارگاه حمزه و مشاور اطلاعاتي قرارگاه تاكتيكي حمزه، در اينباره گفته است: «ارتش بعث، جاشها را كه با بارزانيها در تماس بودند، از مناطق حساس جمع كرد و نيروهاي منظم خودش را وارد منطقه كرد، سپس مناطق قابل نفوذ را پوشاند و نيروهايش را نيز گسترش داده و در حد شش تيپ نيرو وارد منطقه كرد يعني علاوه بر لشكر23 كه در منطقه بود، لشكر33 را هم وارد منطقه كرد.» علي ايحال، دشمن پس از هشياري، در اين زمينهها به فعاليت پرداخت: 1ـ تقويت نيروهاي احتياط خود در منطقه. 2ـ بمباران هوايي عقبهها. 3ـ استقرار در بعضي از ارتفاعات خاص و حساس منطقه. 4ـ ايجاد مواضع و استحكامات در معابر ورودي. 5 ـ سازماندهي نيروهاي عشاير و جاشهاي منطقه. 6 ـ انتقال واحدهاي توپخانه و تجهيزات سنگين مدرن. 7ـ تقويت هوانيروز در منطقه. 8 ـ استقرار يگانهاي زرهي.[۲۶]
ضميمة دوم گزارش 284: مروري بر طرحهاي عملياتي گذشته منطقه سيدكان ابتداييترين طرحي كه در منطقه مطرح شد، گرفتن ارتفاعات حصاروست، گوشينه، حسنبيگ، روبانوك، سراسپندار، سرهاجري، سربله و سرهويز بود. اين طرح عمدتاً به دليل كمبود نيرو، نداشتن عقبه، پايين بودن كيفيت رزمي، تغيير مديريت منطقه و ... منتفي شد و طرح جديدي كه نسبت به طرح اول محدودتر بود، ارائه گرديد. در اين طرح، "لشكر23 نوهد" در شمال (سلسله ارتفاعات سراسپندار) و تيپ ويژه شهدا (سپاه) در جنوب منطقة عملياتي ارتفاعات (گوشينه) عمل ميكرد، لشكر77 نيز در احتياط تيپ ويژة شهدا بود. عمليات در يك مرحله انجام ميشد. اين طرح در تاريخ 5/4/1364 به يگانها ابلاغ شدهبود. طرح بعدي جايگزين در تاريخ 20/4/1364 (سه روز قبل از عمليات) به يگانها ابلاغ شد كه شامل دو مرحله بود: لشكر23 در شمال منطقه در هر دو مرحله وارد عمل ميشد و لشكر77 در جنوب منطقة عملياتي در مرحلة اول عمل ميكرد و تيپ ويژه، مرحلة دوم را انجام ميداد. يكي از ويژگيها در اين منطقه، نبودن خط تماس بين خودي و دشمن بود كه نزديكي به دشمن و ضربهزدن به او را مشكل كرده و درصد تلاش پشتيباني را بالا برده بود، لذا ميبايست 48 ساعت قبل از عمليات، ارتفاعات خالي سراسپندار، زيربيركم، بربزين، سربله و گوشينه به تصرف در ميآمد و جادههاي خودي به جادههاي دشمن وصل ميگرديد. اين طرح كه تصرف حسنبيگ (ارتفاع سركوب منطقه و متصل به ارتفاع گوشينه و يكي از محورهاي اصلي عمليات) را در برنامه خود نداشت، از طرف فرماندهان سپاه و ارتش مورد اشكال قرار گرفت. صرف تمام توان يگانها در هجوم اول، عدم توان ادامة عمليات، عدم توان پاسخگويي به پاتك دشمن (در حالي كه با توجه به خصوصيات منطقه بدون حسنبيگ، با فشار دشمن آسيب عقبه و محاصرة نيروي عمدة تكور، ما را تهديد خواهد كرد) و نيز عدم آمادگي يگانها و قرارگاه هم از اشكالات عمدة مطرح شده، بود.[۲۷] چنانكه در متن آمدهاست، روز قبل از تاريخ تعيين شده براي شروع عمليات نيز مجدداً طرح مانور تغيير كرد و هدف محوري و اصلي عمليات به تنها يگان سپاهي موجود در سازمان رزم عمليات، سپرده شد.
منابع و مآخذ روزشمار 1364/04/21
- ↑ سند شمارة 0632/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ: "عمليات قادر3 - 2 - 1"، گزارش راويان (جواد زمانزاده، شهيد علي فتحي، مجيد مختاري، مجيد نداف)، آبان 1364، ص27.
- ↑ سند شماره 7/گ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، "عمليات قادر"، گزارش راويان (مجيد نداف، جواد زمانزاده، شهيد علي فتحي، مجيد مختاري، مجيد نداف) ويرايش جديد بهمن 1380، ص42.
- ↑ سند شماره 009631 گزارش نوبهاي عملياتي، قرارگاه خاتمالانبيا(ص)، شماره 5 (1/5/1364).
- ↑ Sreed har kapil kaul، tanker war،Aspect of Iraq - Iran war (1980-88) new delhi،ABC Publishing House 1989.
- ↑ خبرگزاري جمهورياسلامي، نشرية "گزارشهاي ويژه"، شمارة 115، (22/4/1364)، ص7، آسوشيتدپرس از استانبول.
- ↑ روزنامة اطلاعات، 22/4/1364، ص2.
- ↑ خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشرية "گزارشهاي ويژه"، شمارة 116، (23/4/1364)، ص26.
- ↑ مأخذ 6.
- ↑ مأخذ 4.
- ↑ خبرگزاري جمهورياسلامي، نشرية "گزارشهاي ويژه"، شماره 108 (15/4/1364)، ص6.
- ↑ روزنامة اطلاعات، 24/4/1364، ص3.
- ↑ مأخذ 5، ص5، لندن - خبرگزاري رويتر، 21/4/1364.
- ↑ خبرگزاري جمهورياسلامي، نشرية "گزارشهاي ويژه"، شمارة 97 (4/4/1364)، ص17، لندن - خبرگزاري فرانسه؛ و - نشريه گزاشهاي ويژه، شماره 104، (11/4/1364)، ص23، كويت - خبرگزاري فرانسه، 10/4/1364.
- ↑ همان، بخش اول، خبرگزاري فرانسه، 3/4/1364.
- ↑ خبرگزاري جمهورياسلامي، نشرية "گزارشهاي ويژه" شماره 102 (9/4/1364)، ص15، لندن - آسوشيتدپرس، 8/4/1364.
- ↑ مأخذ 10، كويت - خبرگزاري رويتر، 14/4/1364.
- ↑ مأخذ 11.
- ↑ مأخذ11.
- ↑ مأخذ5، ص22، راديو اسرائيل، 21/4/1364.
- ↑ مأخذ 5، ص 22، راديو اسرائيل.
- ↑ مأخذ15، ص 55، تهران - خبرگزاري جمهورياسلامي، 8/4/1364.
- ↑ مأخذ6، ص 9.
- ↑ مأخذ5، ص6، لندن - خبرگزاري جمهورياسلامي، 21/4/1364.
- ↑ مأخذ6، ص3.
- ↑ مأخذ6، ص3.
- ↑ مأخذ1، صص23 تا 27.
- ↑ مأخذ 2، صص40 تا 41.