1364.04.16
روزشمار جنگ سال 1364 1364.04.16 | |
---|---|
نامهای دیگر | شانزده تیر |
تاریخ شمسی | 1364.04.16 |
تاریخ میلادی | 7 ژوئیه 1985 |
تاریخ قمری | 18 شوال 1405 |
گزارش- 231
در ادامة خط " انفجار راحت" در اماكن عمومي كه به وسيلة عوامل وابسته به عراق در داخل كشور دنبال ميشود، امروز حدود ساعت10 صبح بمبي در ابتداي خيابان فردوسي تهران منفجر شد كه تلفات جاني در پي نداشت و تنها به تعدادي از مغازههاي اطراف خساراتي رساند.[۱]
گزارش- 232
ارتباط جنگ ايران و عراق با موضوع تداوم بحران و درگيري در كردستان و آذربايجان غربي، امروز در راديو بي.بي.سي. در تفسيري بررسي گرديد كه در آن گفته شد: «شش سال است كه كردستان ايران صحنة مبارزة مسلحانه براي دستيابي كردها به خودمختاري بودهاست؛ شايد مهمترين دليلي كه كردها توانستهاند نبرد را براي مدت دراز در مقابل برتري عظيم نيروهاي دولت از حيث نفرات و تسليحات ادامه بدهند، جنگ پنج سالة ايران و عراق بودهاست كه بخش اصلي نيـروهاي دولت ايران را به منـاطق جنوبيتر كشانـده است.»[۲]
گزارش- 233
"رشيد الرشيد" وزير مشاور در امور كابينة كويت، امروز اعلام كرد كه دولتهاي كويت و تركيه بر سر پايان يافتن جنگ ايران و عراق توافق دارند. وي به دنبال ملاقات "تورگوت اوزال" نخستوزير تركيه با امير كويت گفت كه اين دو كشور (كويت و تركيه) خواستار پايان جنگ ايران و عراق شدهاند و در مورد ادامة تلاشها جهت پايان دادن به اين جنگ ويرانگر توافق كردهاند.[۳] تورگوت اوزال و هيئت همراه پس از يك ديدار كوتاه از كويت، بعدازظهر امروز اين كشور را ترك كرد.[۴]
گزارش- 234
آقاي هاشميرفسنجاني رئيس مجلس شوراي اسلامي كه اخيراً از سفرهاي منطقهاي و آسيايي مهمي بازگشته است، در جلسة علني امروز مجلس سفر هيئت پارلماني جمهورياسلامي ايران به كشورهاي چين و ژاپن را آغاز حركتي جديد در سياست خارجي و روابط بينالمللي جمهورياسلامي ايران توصيف كرد: «اين حركت آغاز موفقيتآميزي بود كه در دو قطب (دو بلوك قدرت جهاني) جمهورياسلامي حضور شايستة خود را در دنيا اعلام كرد و با توجه به انتظار نقشي كه از اسلام در دنيا ميرود، يك ميليارد مسلمان دنيا پايگاه خود را در ايران ميبينند. اين حركت ميتواند مبدأ يك سلسله حركتهاي ديگري باشد كه انشاءالله در پي اين حركت، بايد داشته باشيم.»[۵]
گزارش- 235
امروز در مراسمي در حضور امامخميني، دادستان جديد كل كشور منصوب گرديد. در اين مراسم، امامخميني، آيتالله "موسوي اردبيلي" رئيس ديوان عالي كشور، آيتالله "صانعي" دادستان كل كشور و حجتالاسلام "موسوي خوئينيها" نمايندة امام و سرپرست حجاج ايراني، بياناتي ايراد كردند. آيتالله صانعي از امام درخواست كرد كه به واسطة شدت و تراكم كار و خستگي، با كنارهگيري ايشان از مسئوليت دادستاني كل كشور موافقت شود. آن گاه امامخميني گفتند: «بسمالله الرحمن الرحيم از رفتن آقاي صانعي متأسف و متأثرم. اميدوارم ايشان در هر كجا باشند، فرد مؤثري باشند ... من ايشان را در سالهاي طولاني است كه ميشناسم. او مردي عالم، متعهد و فعال است. ايشان تصميم گرفتهاند تا از اين كار كنار بروند؛ ايشان نبايد به طور كلي از همة كارها كنارهگيري كنند ... امروز كه به شما زحمت دادم، بدين خاطر بود كه تصميم گرفتم آقاي موسوي خوئينيها، دادستان باشند. آقاي موسوي را هم ميشناسم، او مرد عالم و بسيار متعهدي است ... انشاءالله آقاي موسوي هم مانند آقاي صانعي با صفاي باطن با آقاي اردبيلي همكاري مينمايند. ...»[۶] انتصاب آقاي موسوي خوئينيها به سمت دادستان كل كشور، بازتابهايي گسترده در رسانههاي گروهي داشت؛ از جمله خبرگزاري آلمان در گزارشي از تهران نوشت: «حجتالاسلام خوئينيها يك انقلابي كه در سال 1979 رهبري دانشجويان را در تصرف سفارت امريكا در تهران به عهده داشت، امروز بهعنوان دادستان كل كشور منصوب شد. خوئينيها در گزارشهاي قبلي بهعنوان رقيب بالقوه در انتخابات رياست جمهوري كه اواخر اين ماه در ايران برگزار خواهد شد، قلمداد ميشد. منابع ديپلماتيك گفتند اين انتصاب به طور مؤثري خوئينيها را از صحنة رقابت رياست جمهوري حذف خواهد كرد. اين منابع افزودند اين اقدام همچنين براي اجتناب از به خطر افتادن تمايل اخير ايران به عادي ساختن روابط خود با امريكا، اتخاذ شدهاست.» خبرگزاري يونايتدپرس نيز ضمن گزارش خبر انتصاب آقاي خوئينيها، افزود: «تحليلگران سياسي اظهار داشتند كه انتصاب خوئينيها او را از صحنة رقابت با رئيسجمهور "خامنهاي" در انتخابات آيندة رياستجمهوري كنار خواهد زد. خوئينيها اخيراً بهعنوان يك رهبر مخالف خامنهاي در جنگ قدرت در ايران شناخته شده و اين طور تصور ميرفت كه خوئينيها در تلاش است در انتخابات رياستجمهوري كه در ماه آينده در ايران برگزار ميگردد، خامنهاي را كنار بزند. خوئينيها كه امروز به جاي حجتالاسلام يوسف صانعي بهعنوان دادستان كل منصوب شد، بهعنوان مرشد و رهبر دانشجويان پيرو خط امام - همان گروهي كه در سال 1979 سفارت امريكا در تهران را تسخير كردند - معروف است.»[۷] يك مفسر راديو بي.بي.سي. هم با اشاره به موارد پيشين، افزود كه شهرت حجتالاسلام خوئينيها بيشتر سياسي است تا مذهبي. وي سپس با معرفي ويژگيهاي فكري و موضعگيريهاي داخلي و خارجي آقاي خوئينيها، گفت: «او با اشغال سفارت امريكا در تهران، بر سر زبانها افتاد و سپس هر سال با برگزاري مراسم حج، بر شهرت او افزوده شد و در جريانات سياسي داخلي، پيرو هيچ يك از رهبران جز شخص آيتالله خميني نيست. وي علاوه بر مسائل سياست داخلي، در مسائل سياست خارجي نيز به مخالفت سرسختانه با غرب و به خصوص امريكا شهرت دارد و در اين زمينه بهتر از بسياري ديگر از رهبران ايران نظرات آيتالله خميني را منعكس ميكند.» مفسر راديو بي.بي.سي. با اشاره به سمت جديد آقاي موسوي خوئينيها نتيجه گرفت كه ايشان قاعدتاً عهدهدار سرپرستي حجاج ايراني نخواهد بود و افزود: «ماه آينده حجاج ايراني در مراسم حج كمتر از سالهاي گذشته باعث زحمت رهبران عربستان خواهند بود، به خصوص اينكه اخيراً نشانههايي از بهبود روابط ايران و عربستان و ساير كشورهاي محافظهكار عرب در منطقة خليجفارس به چشم ميخورد.»[۸]
گزارش- 236
امروز "ميرحسين موسوي" نخستوزير، در نشستي با خبرنگاران مطبوعات و رسانههاي گروهي داخلي به پرسشهاي آنها از جمله در مورد ارزش نقد در رسانهها، فعاليت آزادانه در مطبوعات و چگونگي تثبيت جايگاه مطبوعات، پاسخ داد. در بخشي از گزارش اين مصاحبه - كه بهنحوي منعكس كنندة اوضاع داخلي ايران در زمان جنگ ميباشد - آمدهاست: خبرنگار مجلة شاهد: «شما در پي توقيف روزنامة صبح آزادگان، اظهار تأسف دولت را اعلام كرديد، اما توقيف اين روزنامه كماكان ادامه دارد؛ با توجه به اين مسئله، اين سؤال مطرح است كه براي مطبوعات چه پشتوانة اجرايي در ادامة كارشان وجود دارد تا بعضاً دچار مشكلي شبيه روزنامة صبح آزادگان نشوند؟» نخستوزير: «البته من نظرم را در اين مورد اظهار داشتهام و علت اين اظهارنظر نيز اين بود كه دولت در اين زمينه چه نقشي داشته و همچنين اينكه بگويم دولت آمادة شنيدن انتقاد است و خودش شكايت كننده عليه روزنامهها نيست، بلكه سپاسگزار روزنامهها و اصولاً رسانههاي گروهي در نقد و انتقادشان است؛ اين مسئله مهم است چه به لحاظ تاريخي و چه از نظر جامعه كه روشن شود. قوة اجرائيه معمولاً در همة كشورها به دنبال محدود كردن فعاليت روزنامههاست، در حالي كه در كشور ما برعكس، قوة مجريه داوطلب اين است كه روزنامهها آزادانه فعاليت كنند و نقد كنند. ما اعتقاد داريم در روزنامهها نيروهاي انقلابي حضور دارند و طبيعي است كه از روي دلسوزي مينويسند، تذكر ميدهند و در جايي هم كه پيشرفتي هست، آن را منعكس ميكنند. همچنين آن اظهار نظر من نشان ميدهد كه آن مسائلي كه منجر به توقيف روزنامة صبح آزادگان شده، ارتباطي با مسئله دولت نداشتهاست. البته ممكن است اختلاف سليقهاي منجر به اين مسئله شدهباشد، بهاضافة اشكالات قضائي كه گرفتهاند. تا آنجايي كه من اطلاع دارم تلاشهايي صورت گرفته تا اين مسئله حل شود. در ضمن بايد اين را در نظر گرفت كه وقتي به قوة قضائيه شكايتي ميشود، اين قوه مجبور است اين پروندهها را به جريان بيندازد و آن را به نتايجي برساند؛ قوة قضائيه در اين مسير حركت كرده، منتهي واقعيتهايي كه مربوط به رسانههاي گروهي در كشور ما ميشود، ميتواند مسبب اين باشد كه قوة قضائيه با اين مسئله قاطعتر و سريعتر برخورد كند كه روزنامههاي ما با دلگرمي و پشتگرمي بيشتري كار خود را دنبال كنند.» خبرنگار اطلاعات: «آيا فكر نميكنيد مشكل روزنامة صبحآزادگان و شايد بعضي ديگر از رسانههاي گروهي در اينگونه موارد بيشتر ناشي از آن باشد كه هنوز پس از گذشت چند سال از پيروزي انقلاب جايگاه مطبوعات در نظام جمهورياسلامي تعيين نشده و آن نيز به دليل نبود يك قانون مدون مطبوعات باشد؟» نخستوزير: «حرف شما را قبول دارم، به اين معني كه قانون يك مقداري از كار را حل ميكند ولي حلال همة كارها و مشكلات نيست. به اعتقاد من، روزنامهها خود در تعيين و تثبيت جايگاه خود در نظام، نقش دارند.» خبرنگار اطلاعات: «اما وجود سليقههاي مختلف در جامعه باعث ميشود كه روزنامهها نتوانند نظر كلية اين سليقهها را جلب كنند و يا بهتر است بگويم اين كار عملاً انجامپذير نيست، ولي اگر قانون مطبوعات وجود داشتهباشد، حداقل اين قانون پشتوانة محكمي براي ادامة كار مطبوعات بر پايه معيار قانوني است.» نخستوزير: «من هميشه در صحبتهايم به اين مسئله اشاره كردهام كه كسي كه در رسانههاي گروهي فعاليت ميكند، مجبور به گزينش است؛ گزينش يك نوع طرفداري است. شما حتي خبرهاي عادي را كه ميخواهيد درج كنيد، با انبوهي از خبرها روبهرو هستيد كه اگر بخواهيد همة آنها را درج كنيد، روزنامة دويست الي سيصد صفحهاي بايد منتشر كنيد، ولي شما از انبوه اين خبرها گزينش به عمل ميآوريد و خود گزينش، يك نوع انتخاب و طرفداري است، براي همين، تصور اينكه روزنامه و روزنامهنگار بيطرف باشد، غيرواقعبينانه است. ما بايد در وهلة اول اين را از ذهن خود بيرون كنيم كه يك روزنامهنگار ميتواند بينندة بيطرفي باشد. از طرف ديگر، ما اعتقاد داريم كه روزنامهنگار در كشور ما بر مكتب تكيه دارد، خود مكتب هم نحوة گزينش را نشان ميدهد، يعني انسان را از بيطرفي خلاص ميكند. تمامي اينها ميتواند باعث شود كه روزنامهنگار ما كاملاً احساس كند كه طرفدار راهي است و معيارهايي هم در كارش مطرح است و بر اساس آن معيارها به قضايا نگاه ميكند، منتهي طرح يك مسئله در جامعه هميشه با مشكلاتي برخورد ميكند و هر كاري يك سختي دارد؛ سختي يك كار فني، در حل مسائل فني آن است و سختي كار روزنامهنگاري هم در برخورد اين نقطه نظرها با همين موانع اجتماعي است كه بهطور طبيعي وجود دارد؛ يعني اگر ما تصور كنيم كه در جامعه موانع و سختي وجود ندارد، اشتباه ميكنيم. روزنامهنگاران با افكار عمومي سروكار دارند، با نيروهاي مختلف سياسي اجتماعي سروكار دارند، با گرايشهاي مختلف سروكار دارند، بعضي از اين گرايشها همسو با نقطه نظرهاي روزنامهنگار است و بعضي از آنها به عكس؛ همة اينها خبر و زندگي روزانة يك روزنامهنگار است. نكته ديگر اينكه بر پاية پذيرش اين واقعيت، روزنامهنگاران بايد سعي كنند جايگاه روزنامه را در نظام ما روشن كنند؛ براي مثال در حال حاضر روزنامهها اقدام به انعكاس گزارشهاي خوب اقتصادي - اجتماعي ميكنند، كمكم در جامعة ما اين مسئله تثبيت ميشود؛ يا بعضي اوقات روزنامهها در مورد مسائل مهم سياسي جهان و كشور مقالاتي چاپ ميكنند؛ مردم اين فعل و انفعالات مطبوعاتي را بهطور جدي دنبال ميكنند، هر قدر حجم اين گزارشها زيادتر شود و عمق آن بيشتر شود، جايگاه روزنامهها در نظام ما تثبيت شدهتر و احتمال آسيبپذيري آنها نيز كمتر خواهد بود، چرا كه خودشان را بهعنوان يك مجموعة نافع براي جامعه تثبيت ميكنند و ديگر به سادگي نميتوان دست به تركيب آنها زد. منتهي در رابطه با جريانات سياسي روزمره كه واكنشهايي را ميتواند بر عليه روزنامهها ايجاد كند، روزنامهنگارها بايد معمولاً با ظرافت بيشتري كار كنند، اين مربوط به كشور ما هم نيست، همة كشورها با اين مسائل روبهرو هستند. يكي از هنرها كه در رسانهها بايد آموخت، اين است كه حرف را بهنحوي بزند كه بيشتر به نفع نظام مورد اعتقادش باشد و كمتر آسيب به جامعه برساند و در عين حال، حالت ارشادي را داشتهباشد و اين چيزي است كه روزنامهنگار آن را بيشتر از همه ميفهمد؛ يعني ميداند كه بايد بهگونهاي مسائل را مطرح كند كه بعدها عليه خود او بهكار گرفته نشود. بهجاست كه در اينجا يكي از شگفتيهاي رهبري امام را مطرح كنيم و آن اينكه امام بهرغم اينكه نسبت به امثال ما ارتباط كمتري با رسانههاي گروهي دارند، نسبت به نوع برنامههاي رسانههاي گروهي و توجه به آنها حساسيت بيشتري داشته و دارند؛ اين حساسيت از اول انقلاب وجود داشت و آن هم بيش از همة مسئولين كشور.»[۹]
گزارش- 237
بازتاب ماجراي هواپيماربايي اخير همچنان ادامه دارد؛ واكنشهاي كشورهاي منطقه در قبال تهديد امريكا مبنيبر تحريم فرودگاه بيروت، همچنين سرنوشت تعدادي ديگر از زندانيان "عتليت" در اسرائيل، از جمله موضوعات مورد بحث امروز رسانهها بودهاست. خبرگزاري يونايتدپرس از لندن گزارش داد: «ليبي امروز خواستار تحريم همهجانبة هواپيماها و كشتيهاي امريكا و نيز كالاهاي اين كشور در پاسخ به تصميم امريكا داير بر تحريم فرودگاه بيالمللي بيروت شد. راديو ليبي كه اين خبر را اعلام داشت، افزود در اعلاميهاي كه از سوي كميتة عمومي خلق ليبي انتشار يافت، اقدام امريكا در اين زمينه بهعنوان تجاوز و تروريسم توصيف و در مقابل، حمايت از مردم لبنان درخواست شده است. اين راديو اضافه كرد در اعلامية دولت ليبي اين اقدام امريكا بخشي از يك پيكار به منظور اعمال تروريسم عليه مردم و كنترل اقتصاد آنها به منظور تحميل شرايط خود توصيف شدهاست. در اعلامية مزبور بيتوجهي امريكا به قراردادهاي بينالمللي بهويژه توافقهايي كه تحت مساعي سازمان هواپيمايي غيرنظامي بينالمللي حاصل شده، محكوم گرديدهاست.»[۱۰] همچنين به گزارش يونايتدپرس از تلآويو، راديو اسرائيل امروز گزارش دادهاست: «ايالات متحده پيشنهاد اسرائيل داير بر تأخير انداختن آزادي 435 زنداني باقيماندة لبناني تا زماني كه هفت گروگان امريكايي در لبنان آزاد نشدهاند را رد كرد.» يونايتدپرس سپس افزوده: «اين راديو طي گزارشي از واشنگتن ميگويد اين پيشنهاد از سوي "ديويد كيمچه" مديركل وزارت خارجة اسرائيل، طي ديدار اخيرش از امريكا مطرح شدهبود. تعداد 435 زنداني كه در زندان اصلي نظامي اسرائيل "عتليت" در جنوب بندر حيفا در بازداشت بهسر ميبرند، باقيمانده 1200 لبناني هستند كه از جنوب لبنان در آخرين مرحلة خروج نظامي اسرائيل، به عتليت منتقل شدند. شمار آخرين گروه از زندانيان آزاد شدة لبناني در پي رهايي 39 گروگان امريكايي هواپيماي ربوده شده تي.دبليو.اي. - كه روز چهارشنبه [12/4/1364] آزاد شدند ـ به 300 تن بالغ ميشود. راديو دولتي اسرائيل به نقل از سخنگوي وزارت خارجه امريكا گفت ارتباطي بين گروگانهاي امريكايي و بازداشتهاي عتليت وجود ندارد.»[۱۱]
گزارش- 238
منابع وزارت امورخارجة مصر اعلام كردهاند كه دولت امريكا به دولت مصر اطلاع دادهاست كه در نظر دارد موافقت خود را جهت آغاز مذاكرات سه جانبه بين هيئتهاي اردني، فلسطيني، امريكايي در نيمة ماه ميلادي آينده (اوت)، به دولت اردن ابلاغ كند. روزنامة كويتي "الرأي العام" امروز در ادامة اين خبر، افزود كه شـاه حسيـن (اردنـي) و "حسـني مبـارك" رئيـسجمـهوري مصر، در مذاكرات خـود در روز پنجـشنبـة گذشتـه (13/4/1364) در عقبه، در مورد تشكيل هيئت مشترك اردني - فلسطيني براي مذاكره با امريكا، گفتوگو كردهاند.[۱۲]
گزارش- 239
" ابواياد" مرد شماره 2 الفتح، گفت: «سوريه كنفرانس سران عرب را كه قرار است براي رسيدگي به مسئله فلسطين تشكيل شود، تحريم نميكند، چرا كه دمشق با خودداري از شركت در اين كنفرانس، خود را به "انزوا" محكوم خواهد كرد.» وي افزود: «شركت سوريه در كنفرانس آيندة سران عرب ضروري است، زيرا اين كشور منشأ بسياري از مشكلاتي است كه براي "ساف" به وجود آمدهاست و كنفرانس مذكور كوشش خواهد كرد تا اين مشكلات را حل كند.» ابواياد همچنين گفت كه سازمان آزادي بخش فلسطين پيشنهاد خواهد كرد كه اين مسائل در كنفرانس سران عرب بررسي شود: «مسئله فلسطين و تصميمات كنفرانس فاس (سپتامبر 1982)، سرنوشت آيندة طرح فاس، نتايج كار كميتة عرب كه از سوي سران عرب مأمور بررسي اين طرح شدهبود، همچنين مداخلات رژيمهاي عربي در امور داخلي فلسطينها.»[۱۳]
گزارش- 240
روزنامة " الاسلام" چاپ كلمبو، به نقل از رئيس ادارة امنيت ملي امريكا به نقش اين كشور در جنگ عراق و ايران پرداخته و با ذكر دلايل و شواهدي قصد امريكا را جهت براندازي حكومت اسلامي از طريق كسب آمادگي براي حمله به اهداف نظامي ايران، بررسي كردهاست. در اين مقاله آمدهاست: «آنچه به نظر ميرسد آن است كه امريكا بدون داشتن دليلي، خود را براي حمله به هدفهاي نظامي ايران آماده ميكند. چنانچه اين گونه عمليات نظامي، تنها براساس حدس و گمان و نه برپاية دلايل قطعي واقع شود، خود تحريك كنندة گروههاي فراوان ضدامريكايي خواهد شد تا در هر قطعه از جهان امريكاييها را كه مظنون به نظر ميرسند، به قتل برسانند.» اين روزنامه سپس به عاجز بودن امريكا در يافتن انگيزه و بهانهاي به منظور حمله به ايران، اشاره كرده و دليل اين درماندگي را شكست كلي تاكتيكهاي براندازي امريكا عليه ايران، خصوصاً جنگ تحميلي، دانسته است.[۱۴]
منابع و مآخذ روزشمار 1364/04/16
- ↑ روزنامة اطلاعات، 16/4/1364، ص2.
- ↑ واحد مركزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، بولتن "راديوهاي بيگانه"، 17/4/1364، راديو بي.بي.سي.، 16/4/1364.
- ↑ خبـرگـزاري جمهورياسـلامي، نشـريه "گـزارشهاي ويژه" شماره 110، 17/4/1364، ص4، كويت، 16/4/1364.
- ↑ روزنامة اطلاعات، 17/4/1364، ص آخر.
- ↑ مأخذ 1، ص 3.
- ↑ مأخذ 4، ص3، سرويس سياسي.
- ↑ مأخذ 3، صص 20 و 21، تهران - خبرگزاريها، 16/4/1364.
- ↑ مأخذ 3، ص 29، راديو بي.بي.سي.، 16/4/1364.
- ↑ روزنامة اطلاعات، 18/4/1364، ص2.
- ↑ مأخذ 4، ص1.
- ↑ مأخذ 1، ص آخر.
- ↑ مأخذ 4.
- ↑ مأخذ 4.
- ↑ مأخذ 1، ص 14.